صفحه 1:
صفحه 2:
همم UR ARN igs Ga» QERHE, مقعم
PUBS EEG معطي
صفحه 3:
: «و پثیروا لهم دفاین العقول»؛ «انبیاء» گنجینههای نهفته(علبهالسّلام) علیبه گفته امير مومنان ۶
لاعقلها را نمایان سازند؛
و عملیعقل نظری آدمیان در هر دو بعد فطرت و قرآن شکوفه جان و وحی و تعلیم هدایتدر سایه
پاشیده میشود. به همین زان انسانبه بار مینشیند ود ایای نیک اخلاقی در سرزمین جان
جان روشن شده در پرتوی قرآن متصف به اخلاق الهی و قرآنی شده و در فهم قرآن و عمل به
دستورات آن از همه کوشاتر و پوباتر نلاش مینماید. پس به دلیل آن که فرآن اخلاق را در وجود
أو يديد میآورد. میتوان گفت که جانقلبانسان شکوفا میکند. و اخلاق زمینه تجلی نور قرآن را در
آدمیان تجلی گاه زیباترین تاثیر و ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است.
لازم به یادآوری است که به طور کلی اساس اخلاق در چهار عنصر خلاصه میشود, زیرا هر کاری که
انسان انجام مدهد با بای جلب متفیت است و با برای دفع ضرر. وبا مربوط به الريشه وفك
مینامند. وعفت) را قوه شهويه دارد كه حد اعتدال جلب منفعت (اعتدالاست. و هر كدام از انا حد
) را حکمتقوه تفکر) را شجاعت میگویند. sli oa ps madd) anal Jal حد
پدید میآید که هلت متا و از امتزاج مجموع اين سه ملکه نفسانی, ملکه چهارم به
. به آنها داده میشودنفسوسیله آن حق هرکدام از آن نیروهای یاد شده
>
صفحه 4:
عدالت وحکمت, شجاعتلذا گفتهاند: که اصول اخلاق فاضله چهار چیز است: عفت. <
که دراين جا از هرکدام از عناصر چهارگانه تنها یک نمونه برای تبیین ارتباط متقابل قرآن و ۶
a Gel: طور اشاره عنوان میشود
صفحه 5:
ثارتباط قرآن و محبت
>
.محبت از ظریفترین صفات اخلاقی و ملکات اتسانی است؛ و از نظر دستهبندی صفات اخلاقی جزء ملکه عدالت محسوب میشود
ره محبت بسیار سخن گفته» از آن میان فرمود: «والذين آمنوا اشد حبا لله» (آنهابى كه اهل ايماناند» كمال محبت و قرآن كريم 8
شا «دوست را فقط به خدا مخصوص دارند.)
و در جاى ديككر نیز فرمود: «قل آن کنتم تحبون لله فاتبعونى يحببكم الله» (به مردم بكو اكر شما خدا را دوست داريد از من بيروى 8
تا خدا شما را دوست بدارد)
>
خدا معرفیشدمحییب مبا رکه اولا؛ واسطه محبخدا بسودنو محبوبخدا شدنو پسیرویاز آیهدر لين
4 شاره شده که پسپیویاز کس که حامل کلام خدا (قرر6 استعایه جلبمحبتخا میشود.
و سه آنعملنمیکند. پسسمملوم مشووحی شا اشاره گردیده کس که محبضا نباشد
کنه واسطه فسی کلام لهیاستعیزانو معیار محبطستو بسر اساساینقرآنیه محبلستکه در رولیانآمده: «للین
tp. هبو لساحیهی نیع (دینهمان محیتستو محبتماندیناسه
>
و از سوی دیگر تها مدار بهره مندی از قرآن محبت است؛ زیرا محور فهم قرآن محبت حق است؛ به هر اندازه که BY me gL
او جای میگیرد؛ پس معلوم میشود که بهقلبباشد به همان میزان از فرآن که تجلی علم اوست بهره مند میشود و حقایق آن در
لملا اندازه محبت خداء توفيق فهم قرآن که کلام حضرت دوست است نصیب انسان خواهد شد
يكى از زيباترين مظاهر ارتباط متقابل 5
زور اقلق ارفيفف فزن ومسي بست
صفحه 6:
هت دج رتم
رل کت رک ملظ سل رل اد رهق رد
مسق مر رت رو اک
>
صفحه 7:
:ارتباط قرآن و تقوا
>
است. زیرا قرآن کریم ازتقوایکی از مظاهر زیبای ارتباط متقابل قرآن و اخلاق. جریان ارتباط قرآن و
سویی فرمود: «انه لقرآن کریم. لا بمسه الا المطهرون» (اين قرآن بسیار کتاب بزرگوار و سودمند است
كنا .كه جز دست باكان بدان نرسد)
> oo
و تن تشرف علمی و عمل به حضور قرآنحان طهارتخلاصه پیام اين آیه آن است که ننها در صورت ۶
میسور است._
و از سویی دیگر قرآن کریم درباره نقوا قرمود: « ذلک ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب»
كنا .(هر كس شعاير دين خدا زا بزرك بداردء ان صفت دلهای با تقواست؛)
خلاضه بيام آيه اين است که تعظیم شعایر الهی ريشه در تقوای قلبی اقراد دارد, و یکی از بهترین و <«
بخشترین جلوهها تعظیم شعایر الهی. تعظیم قرآن است که از راه. تلاوت, درکجباتزندهترین و
دل معارف و دستورات آن تحقق پیدا میکند و چه زیبا و تبلیغمقاهیم. حفظ, تقسیر؛ عمل به دستوزات:
جوان که فرمود: «من قرء القرآن و هو شابنسل انگیز است, این حدیث نورانی به خصوص برای
لا مومن, اختلط القرآن بلحمه و دمه»؛
او (خمیره وجودی او) آمبختهخون و گوشت قران را قرائت کند, قرآن با مقمنیعنی هر گاه جوان
الثنا .«مى شود. و هم چنین در آیه دیگر فرمود: «ان نتقوا الله يجعل لکم فرقانا
در اين آیه عنصر تقوا به عنوان راه گشای علمی و عملی انسان مطرح شده است. ۶
سپس بدین ترتیب معلوم شد که ارتباط قرآن و تقوا که یکی از سجایای نیک اخلاق است و از نظر دسته
کل ,بندی جزء ملکه عفت محسوب میشود. از مظاهر پرفروغ ارتباط متقابل قرآن و اخلاق است
>
صفحه 8:
ارتباط قرآن و شجاعت ۶
۴۲
یکی از زیباترین مظاهر ارتباط قرآن و اخلاق فاضله, oly
در پرتو قرآن است, قرآن کریم به پیروانشجاعتشکوفای ملکه
نا . خود میفرماید: «قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا»؛
یعنی بگو جز آن چه خدا برای ما مقرر داشته هرگز چیزی به ما ۶
نمیرسد. و در ادامه این جریان فرمود: «قل هل تربصون بنا الا
احدی الحسنیین»؛
a
وس 5ه قا براه ها علا يكن )9 eit JUIN G's
) همانندشهادتدر اين أيه مباركه از كشته شدن در راه خدا (
مؤمنينبيروزى به عنوان يكى از خواستها نيكو و دل انكيز براى
يادشده كه اين حكايت از يرورش روحيه شجاعت و دلاورمردى
لثنا..در سايه تعلیم و فرهنگ قرآن دارداسلامرزمندگان
صفحه 9:
راههای تهذیب اخلاق در قرآن
آویرلیش]
a طور کلی نسه راه برای تهذیب اخلاق و کنسب ملکات فاضله اخلاقی وجود دارد
همان زوشی است که در علم اخلاق یونان پاستان و مانند آن فطزح بوده و تاگتون رونق دارد .۱
آکهبزای مصالم: و اهداف دتبوی و جلب سنا يتن ومدح بردم کارهای: اخلاقون انجابمیشلوی عتلا
میگویند عدالت باعث آرامش قلبی و محبوبیت میان مردم میشود و حتی بعد از مرگ مردم انر
ein He seal یا مثلا عفت و قناعت سبب عزت و عظمت و منزلت انسان در چش
.مردم. میبننود. و ما
۱ جه اين روش 3 wate اخلاق از نبود آن بهتر است اما قرآن هرگز اين روش را به کار نگرفته
:ست
روش دوم آن است که کارهای اخلاقی برای اهداف متعالی اخروی و پاداش نیک الهی انجام شود. ۲۰
.این روش در ادیان آسمانی دیگر مطرح بوده و اسلام نیز آن را امضاء کرده و بدان اهمیت داده است
روش سوم. که اختصاص به فرآن دارد و ظاعرا در کتب آسنانی دیگر و تمالیم انبیاء پیشین: عنوان .۴
نشده و در رة آورد حکمای الهی قبل از اسلام نیز مطرع نگردیده, آن است که انسان خود را از نظر
علمی و اخلاقی به گونه تربیت کند و بسازد که اصلا زمینه رذایل نقسانی و اخلاقی در جان أو يديد
نيايد, يعنى نسبت به رذايل اخلاقى حالت دفع داشته باشد نه رفع. مثلا کسی که به اين پیام قرآن که
| ۳۴ و یا فرمود: «ان القوة لله جمیعا». [۲۴] معرفت حاصل نماید و
of زا در سرزمینن جان,خود.پیاده گند: دیگر زمبنهای برای ریاد خوف از غیرخدا: امید بهغیزخدا: و
لايش 2 عبر خنا. قر ذل ]و S558 اانه و فدات less الق Eisen Sool كرف gl نها کی
ت» تکبهگاه. و وابستگن اوتنها بة خداوند خواهد بود. ون ديدكاة قرآن مزيارة تهذيب إخلاق با دق
#گاه قبلی تفاوت جوهری دارد. زیرا از نظر قرآن کریم تهذیب اخلاق بالاتر از تحصیل فضایل انسا
ois, Bil برای جلب خوشنودی خداوند متعال مطرح است.[۲۵]
صفحه 10:
©" بسح تيوت و سعجته بجأویوجضوت: رس صلن الله عليه cy
وآله وسلم در صورتى مى تواند در زندكي و اخلاق فردى و
كذار ياشد كه +الفناقك قوإن برا وكيم يه IU lec pat
هدایت آن گردن بنهیم و آن را به عنوان «الگو» قبول و خود را به
> کنیم و اززیاس:اخلاق و بل خویشرا با این غموزان mop? al
انجام دهیم. آنگاه روشن می شود که چه کسی «اخلاق قرآنی»
.دارد و چه کسی از چنین تربیتی دور شده است
\ قرآن کریم, پیامبر عزیز ما را «اسوه حسنه» معرفی می کند!! و <
او را به مدال «ایّک لعلی خلق pride «plas می سازد. آن
حضرت نیز خود را مودب به آخلاق الهی و متخلق به
»؛اخلاق قرآنی ساخته. هن قرو «اخصن رن فاحشم دنت
)2 خيوور كارف يمرا فأذيج وغربیت گرم ورخوب انبم گرقه
«.است
صفحه 11:
المير نفسو أسير نفسة
آز برجسته ترييصفام كلسازوارسته و اخلاقي«- سلط بر نخس در مقابلک ششهای_غسقایه و دنو وسوسه هاقش بطانیاستاز ین
حضیصه می واه عولنهد_قواه و «تفافه هم تام وه
قدیترده ولتعاببمعجزه میکند.بنه شرط که از این جمطتییوودیعه بمب هره شایسته سبریم و بر وجود را بنه برگو بأ يفاني
كترلقواعدرضيو غرايز ار طقانى تصاركه در فرهككرانار آزن» «جهاد با سره تخیر میشو: مره ساسا از آرهتر ناس
صفحه 12:
۳
انح یار وی ان و لس دا
هرک رنه روش بسا ند و »زا او هش راز لگ مين سب
م نا ارو a hg se pe گر لهس وت و زین سیون از زد« اه زد ری و نیع هس و
ات له دس شم وم رت ره و رل گرد رم ی رت مق را مرا ی تخوس ی سر دج رک
1
صفحه 13:
خودفراموشوو خدا فراموشية ۱
به جای آنکه روح, در خدمت جسم باشد (كه اغلب دجار آنند), اكر جسم و تن مركب شود و
.روح و خرد, «سوار», آنگاه جز در «ساحل بیداری» و «خانه پاکی» فرود نخواهد آمد
رجوع به فطرت خدایی و زدودن گرد و غبار غفلت و نسیان از آینه جان, گل وجود را شکوفا می
سازد. ولی به دنبال «خدافراموشی», «خودفراموشی» است و در پی خودفراموشی هم, باختن
.زندگی و سوختن جاودانه در دوزخ عقوبت
:این معادله را قرآن کریم, چنین بیان می کند
تشوا اله قأنساهُم لَنْفْسَهم»9» 3
«اخدا را ف راموشک ردند. خداوند هم آنانرا از خودشانق راموشاند» ۱
اینکه فرموده اند: عالم محضر خداست و در محضر خدا گناه نکنید, یک حقیقت قرآنی است و
هشداری است که آن «فراموشی» پدید نیاید. کدام صحنه و عمل است که از خدا پوشیده
بماند؟ و چه کسی می تواند کاری کند و حرقی بزند که از خدای بصیر و سمیع. مکتوم و مخفی
یماند؟ هشدار قرآن کریم چنین است
«6S 7 aL plea dl
«یا ن دلنسنکه خدا میب یند؟»
چه چیزی جز یک شرم مقدس می تواند انسان را به اين مرحله از رشد فکّزی و شکوفانی
معنوی برساند که از خدای متعال که همه چا حاضر و ناظر اعمال اوست شرم کند و نافرمانی
نکند؟
کسی که خود را و فطرت خویش را و هدف خلقت خود را از یاد برد, «بندگی خدا» را هم
.فراموش مي کند و از چنین کسی انتظار «رشد» و فلا و رستگاری فیست
خودلگاهی, 5 پمیایگ رلنبهایییاسنکه ضمینک ننده رستگارٍءلنساناست«غفله نیز زیربنا و
.ريشه عمده تباهیها و سقوطهاءاخلاقیاست
صفحه 14:
فرآن کریم. هم خودش جذکره است.و .هم پابران را «منگره و دوز می شمارد؛ هم نمز را «دکرجداه معرفی من كند و هم بادأور حقايقي همجون: ضعف و زيوت
انسان, کوتاهی apa حسابرسی قيامت, فرجام بهشت با دوزح. نععتهای الهی و لزوم شکر, دشمنی شیطان با انسان, ثباه شدن جوهره انسان در اثر حرص و آز, سرنوشت
شوم آفام جیع و امیس گذشنه و .. استه
aa nl io a a iin da sa at a i فك اله
۱ 0 در نتيجه أز خاسران شويد:
مب ها این وال ما و ل أؤلاة
وال و او
ae ال گرم کندو
(oe a6 26 2
صفحه 15:
چرا که این گونه فراموشی, به فراموشی انسان از ۶
خويش و سعادت و فرجامش منتهی می شود و همین؛
Son ترين رت و باخت برای اوست. قرآن, هم یادآور
پیوسته و مکرر «ربوبیت خدا»ست, هم یادآور «عبودیت
انسان», تا از گلیم بندگی پای را فراتر نگذارد و به محدوده
.طغيان و عصیان وارد نشود
خداوند, ستارالعیوب scl ولى غافل و جاهل نیست. در <
خلوت و جلوت و تنهایی و جمع, با ماست و از ضمیر و
.ظاهر ما آگاه است
5 هو pus 5 haath ending Rd ل ما ة ۶ gla زب صیر» (01» ۳
روز قیامت, چه آبروهایی که بر خاک رسوایی می ریزد! <
این سزای آنان است که گوهر «یاد» را گم کرده و گرفتار
.غفلت از «خدا» و «خود» شده باشند
صفحه 16:
شست و شوى روح P
۶ اق الاتورورسوودو كرفتانعها ريده انسامزا ار رهوی :و owl
«خود» و رشد دادن به نهال وجود غافل می سازد و روح, دجار
وی از سکن عم با فریمای الم و ارات ht cam ulin
خلس اي ف رود يلتم بر ساي سبلن ليان 6 123 ب Sep. os Il
.آرامش می رسد
آب. تشنگیجسم را فرو مینشاند و «لشک» تشنگیروح و جان »
.را. از لینرو. «نيايش» ی کیاز ضرورعت رینن یازهاعزندگیاست
قزآن بازها تاکید کردم: تا انسانها در معبد نيایش, سر بندگی و ۶
خضوع بسایند و با تهجد و دعا و ذکر و استغفار, بنده بودن خویش را
مناه [موجدفر نهاك سراععديا الله كورقران اسع يراك GLa
ih Leis ماري خد | ميب السك
انسان تا «بنده» نشود, «آزاد» نمی شود. در پیشگاه خداوند, هر که ۶
.خاضع تر و بنده تر و خاکی تر باشد, عزیزتر و مقرب تر است
< »)12»... ستکبرونگنعبادنه i US, Seal ll
صفحه 17:
آنانکه نزد پروردگار تواند از پبرستشاو متکبرلنه سرباز» ۶
«.نمیزنند
اگر زبان فطرت ما تجلی و ظهور یابد. همان «عبادت» می شود. <
باید روزی چند بار, روح را در «چشمه بندگی» شستشو داد و
نهال فطرت را آبیاری کرد. عبادت هم اگر عارفانه و آگاهانه و با
بصیرت باشد, غبار رذایل را از چهره جان می زداید و پرده غفلت
را اگر بر سراچه دلها آویخته باشد - کنار می زند. عبادت, نوعی
سپاس به درگاه ولی نعمت ماست. در قرآن هم فرمان «عبادت»
و «شکر» با هم آمده است: «و اعْبُدوهٌ و اشكروا له ...»131
اگر دل را از غرور و عجب و خودخواهي و خودبینی پاک کنیم, ۶
تبدیل به یک «آینه» هی شود و در اين آینه, نور خدا تجلی می
کند. آلودگی درونی, غبار چهره جان است. aul غبار گرفته, چهره
ای تیره و غیرشفاف نشان می دهد. پس راهی جز زدودن گرد و
.غبار غفلت از سیمای آینه دل نیست, تا بتواند جلوه گاه نور گردد
صفحه 18:
- وعايتحرمتهاة ۱
erg tee ete etm pea ten penn ils meee:
فر اتجرموة نه يع سرج عر وسفر قرداتس هدو ا goed paar ag ws ate oll cece olen gan سد در سار و ب رعس
خاسعاته و متواضعقد | لمشارع تشودريا لرحمنه رأتسور بر سر آناز نيز عير عولضو دلسوزوو دعا یلد لازدستور میدهد
مجاهم درك ang ia ۳ توت
له گنیر میتی رز مقر وش هانس یا اقا مور اد دایز کف میت مدوم وی زا سوه سر و
مر له وم شرب بای و الل روما ار a Sea =
صفحه 19:
> «eile I ant Sublyl
سلوک قرآنی, تنها در پیمودن راههای پرپیج و خم ۲
عرقانی و تهذیب نفسهای پارسایانه و تقواهای شگرف
نیست. ادب و احترام نسبت به پدر و مادر هم, که امری
پیش پا افتاده و خانوادگی و فامیلی است, از گردونه
۰«اخلاق قرآنی» بیرون نیست
در روایات, رعایت ادب و احسان نسبت به آن دو را Pa
این دانسته اند که: آنان را به اسم صدا نکنی؛ به_
\ احترامشان برخیزی؛ از آنان جلوتر راه نروی؛ با آنان
\ يليد وايرخاشكر انه نستخن:یگوین؛ بیارهایشان را برآورق؛
1 خدمتگزاری Obl w را وظیفه el بزرگ یدانی ۵ از آنان
در سن کهولت و سالخوردگی و از کارافتادگی مراقبت
it نان کوقرفاه خانگی اند و حفظ این گوهرها,
صفحه 20:
- صدقو راستمة
راستی در گفتار و کردار, در نینو عمل در دوستیو رفاقتدر»
گولهیو مشارکتدر قولو قرار و عهد و پیمان در امتحانو کار,
در همسایگیو رولبط و ... یکارزشمهم اخلاقیبه شمار میرود.
در مقابل دروغ و نیرنگو شیادی گندم نماییو جو فروشی وعده<
دادزو خلفوعده کرین از مظاهر «عدم ضدقته استکه ببیان
azole. ,| بر هم میزند
میدان «صدق», تنها در گفتار نیست. صداقت در ابراز محبت و _
عيذق در غهد ورصيدق ثر اسان هم از,مصانیق رایشی است, قراخ
\ كريم دستور مى دهد كه با راستان باشيد: «وَ كونوا مع الصّادقين».
)16(
ار حصرت اتتتهاغيل :نا عمؤان PS Go ol «asell Golor 51
مقام والای صدیقین ستایش می کند و روز قیامت را روزی می داند
کم دی صادفان و راسهب راان بوتفر ياد شان من .رسيه: [ig
gah Agr الصّادقين صدقهم».18)
صفحه 21:
از لقهای پرافتخار و دوست داشتنی خضرت روفراك سلام ال <
«صدیقه» است
شریسه نتم اخلاق رس تب فر 3 ی ai ریا و تظاهر می ۶
ند؛ نه دیگران را فریب می دهد؛ نه دچار نفاق و دورویی می
شود؛ نه برای جلب منافع مادی, کم فروشی و احتکار و تقلب می
تج ناهمخوانی ظاهر و باطن و یکی نبودن «بود» و «نمود», از
.عدم صداقت سرچشمه می گیرد
:از قول بایزید بسطامی چنین نقل شده است ۶
«.یا چنانن مایکه هستییا چنانباشکه مینمایی ۶
كلم السلام؟ - فرمود: بد بنده ای است آنکه دو چهره ۶
بان داشته باشد؛ در حضور برادر دينى او را مى ستايد و
سرد اويا فى خوور ]65
صفحه 22:
خویی و بداخلاقی, جهنمی سوزان برای خود فرد و دیگران است. «حسن خلق» ۶
و رفتار نیک و برخورد شایسته, جامعه و محیط و خانه و محل کار و آموزشگاه و
.اداره را به «بهشت» تبدیل می کند
ماهی به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعی به حسن سلوک و خوش خلقی و ۶
مدارا با دیگران. قرآن کریم, اخلاق کریمانه حضرت رسول < alll xsl علیه ول
بوسلم - را می ستاید و با لقب «اتک لعلی خُلْقٍ عظیم» مفتخرش می سازد و عامل
5 ت او را عطوفت و مهربانى و اخلاق نرم و زيبا
Th B85 50 5 غلیط الصا ملکولگ (20)» >
«.اگر خشنو تندخو و سخبولب ودی مردم از دور تو پراکنده موشدند» ۶
لطف کن لطف, که بیگانه شود حلقه به گوش بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود ۶
صفحه 23:
هی ان رتم فا سم رز :اف و ما seals ly lily ang
ملعي لهي سوكس اعت عستو لوغ حو طفع ساسا ناك انكر وکا سرد مد پل ور سابل ی زاره ال ردو
ع سس سس هی ات عدستيسي
مولع عشم ل عش رک هو
satan meine reg te
الطفكرلطفتكه ييكاته شود حلقه به كوشينده حلقه به كتوشار ننواززعيرود
صفحه 24:
پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - بخش مهمی از ۶
موفقیت خویش را در تبلیغ دین و دعوت مردم, مدیون اخلاق نیک
خود بود. رفتارا و دلٍ سرسخت ترین دشمنان و متکبرترین
:جاهلان را نیز نرم و رام می کرد. آن حضرت می فرمود
ابا "جسنخلق! میت اند بنهدرچه "ضالم ه الم" <
برسد, ی عنوکسرکه روزها روزه و شبها مشفولعبادتو
تهجد است»(21)
خداوند در قرآن به پیامبر عزيزش دستور می دهد که با مردم با <
عفو و فرمان به نیکی و اعراض از جاهلان برخورد کند و از
اصحاب او نيز با عنوانٍ «رُحَماء بينهم» ياد مي کند. مسلمان اگر
«حسن خلق» نداشته باشد, به اخلاق قرآنی آراسته نیست؛ هر
۱ ب و روزش به عبادت بگذرد
صفحه 25:
- پرهیز از بدگمانی
نحوه فکر و شناخت, در نحوه عمل و رفتار انسان موْثر است. کسی که گمان و حدس
.را پایه قضاوتها و عملهای خود قزار دهد. بسبیار فظا مي کنذ و بة اشتباه من افتد
1 1 Gb tow
+ بدبینشد, هم لیمانخویشرا میسوزاند و هم را
کسن نولند گ مانجود زا کنترلکن و از سوء طریها شود: ييدكىرا بيلف
.گوارا میسازد و جلویب_سیارعاز خلافها و گناهانو جرلیم نیز گرفته میشود
نقرآن به موّمنان چنین دستور می دهد
(22) allyl ak sshd bo Luis Intute
«.از بسیارعاز گمانها بپرهيزید به بقینب رخماز گمانها گناه لسبه
آنکه با عینک بدبینی به جهان و آفرینش می نگرد, خود را در معرض تباهی قرار می
دهد. بدبینی به مردم نیز پیامدهای ناگوار اجتماعی دارد. بدگمانی. سرطان روح و
ویروس تباه کننده روان و انديشه است
صفحه 26:
توصیه دینی این است که نسبت به کار
دیگران, تا آنجا که می توان باید
خوشبین بود و کارها را «حمل به
صحت» کرد و برای افعال دیگران
«محمل صحیح» یافت. اگر بدبینی در
جان انسان نفوذ کند, به راحتی دروغ
می گوید و تهمت و افترا می زند و
غیبت می کند و به علاوه, «آرامش
:روان» را هم از انسان سلب می کند
صفحه 27:
فروتنوو خاكسارة ۶
خاکساری و تواضع, گوهری است که عارفان خودشناس ۳
و خداشناس آن را دارند و برخورد متواضعانه با
همنشینان و دوستان را مایه عزت و سربلندی می دانند
.و آن را وسیله جذب دلها و محبتها قرار می دهند
رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم در برخورد با <
.مردم اين ویژگی را داشت., نرم و متواضع و خاکی بود
assy 5 اله لقع »۱23 <
تواضع, جلوه های مختلف دارد. نحوه نگاه, نحوه سخن ۶
گفتن, نوع راه رفتن, کیفیت غذا خوردن, شیوه نشستن
و برخاستن, رفتار با دیگران, لباس پوشیدن و ... همه و
pb aod. می تواند متکبرانه باشد, هم متواضعانه
صفحه 28:
قرآن کریم از ویژگیهای بندگان خاص, یکی هم تواضع را نام می برد:
«و عبادٌ الررّحمن الذين يَمْشُونَ عَلَى الأرض هَوْناً ...»(24)
ميس كار كه يبر ررق رهم بكو عهامة لمعه زيكة 0
eoglahgikasss پم رز نان ی GEE 2
«فرزندم! چهره خود را از روی بی اعتنایی از مردم بر نگردان؛ روی زمين
متکبرانه راه مرو, که خداوند متعال مغروران فخر فروش را دوست نمی دارد. در
باه رفتن wikis رو باش: ضدانت: زا پانتن باون هدانا زشترین صداقاسدای
الاغ است.»(25)
\ انسان خویش گم کرده و مغرور. ضعفها و کاستیهای خود را فراموش می کند و
بر دیگران کبر و فخر و بزرگی می فروشد و رفتاری از روی بی اعتنایی و تحقیر
با دیگران دارد و هیچ کس را در دانش و کمال و کاردانی و خوبی و پاکی, مثل
.خود نمی داند. نتیجه چنین چیزی جز غرور و کبر نیست
تواضع در گفتار و رفتار و نشست و برخاست و معاشرت و نگاه و سلام و ...
wake oxo شعة آنسان را اشکار مق سار ار لين رو انیا واولیای له
.اخلاقشان تواضع و برخوردشان فروتنی بود
صفحه 29:
5 سياس نعمهة
تا انسان «نعمت» را نشناسد, به حالتِ «شكر» نمى رسد.
راه شاکر شدن, شناخت نعمت و صاحب اصلی نعمت است.
بايد «داشته»ها را با «نداشته»ها سنجيد و برخورداريها را با
نداشته ها مقايسه كرد و به نعمتها UT شد و انها وا lew
.كفت. اين, اخلاق و تربيت قرآنى و نبوى است
در سراسر WLS توجه دادن به نعمتها مشهود است. ياد كردن
از اولياى الهى كه قدرشناس نعمتهاى خدا بوده اند نیز, فراوان
\ .در آيات كلام الله به جشم مى خورد
1 قران کریم تصریح دارد که شما قدرت شمارش نعمتهای الهی
:را ندارید
و درک توا نَقمة al} 5 تخوها»26)» ۳
ولی از سوی دیگر توصیه به یادکرد نعمتها و شکر آنها می کند
صفحه 30:
أَدکروا ز متا یلع تقلیک»(27)»
کز عهده شکرش به در آید؟ از دست و زبان که برآید
به هر حال, شاکر بودن, اخلاق شایسته قرآنی است. یکی از کلیدهای *
گشایش «باب شکر» توجه به برتریها و برخورداربهاست. این نیز به
مواهب مادی محدود نمی شود. تندرستی, جوانی, عقل, مسلمانی, امنیت,
فراغت, حافظه, محبت اهل بیت, ولایت, ترک گناه, ذوق هنری, روحیه
۱ خدمت رسانی, گویایی زبان. محبوبیت اجتماعی, زیبایی, برخورداری از
پدر و مادر خوب, داشتن معلم شایسته و دوستان پاک و ... همه از
نعمتهای ارزشمند الهی اند و می بینید که اگر قصد شمارش باشد, انسان
.به ستوه می آید و بی شماری نعمتها زبانش را می بندد
امنقانون الهن و الستی اکه در قرآن به آن تظریخ لدع بان است. که
صفحه 31:
آینشگرئم لریتلک»(28)»
«.اكر شکر و سپاسکنيد, بر شما میافزلیم»
a نعمت, از گقت بیرون شکر نعمت, نعمتت افزون کند,
برای شکرانه canes هم باید از او توفیق خواست, که پی
at او, از عهده شکر کوچک ترین نعمتش هم بر نخواهیم
نمونه های اخلاق wily فراوان است . آنچه گفته آمد: تنها
نمونه اى از بسيار است. باشد كه به حُلق قرآنى آزاسته
شویم و کتاب خدا را الگوی رفتار خويش سازيم
صفحه 32:
كلق وكلق بدامساى حوى وصفت يمسا است که مسا رفتان ترك :ويد آدمي
دد.
حال, آبا این:صفب نقسانن: خوه:عنشاً ذاتن:دازه: بجیی:معنی گه آن ساختان مزونی
اتسان سرچشعه میگیرد: تا هز کاری انجام میدهد, نمودی از صفات درونن و ساختاژ
باطنی وی بانتنده وجز واقع چهره خزونی خودرا اشتکار حپسارد: و مغقیر سناخب
باطنی خود میباشد؟ >
در اين صورت: ترببت چه نقشی میتواند ایفا كناميا تغالیم اتبباة چه. تأثبری مخوانند
داشته باشند؟
با آن,کد صفات. هتنانی آکتتایی و تهییریدیر بوده اساسا بر آثر غرییت عاآنواده و
جامعه و پیروق از عادات موروثی, حاصل گشنه, قابل تبدیل میباشند؟
به کار بردن خلق در لغت عربي که از ريشه حلق گرفته شده, حاکن از آن است که
عرب بر آنن؛باوز بوده که میشا ضفات تفسانی, ذاتي و قطزی است: :و ان گونه
صفات مانند دیگر ویژگیهای وجود اتسان: دز حیطه آفرپنش وی فرار داشته و از اختیار
او بیرون است. طبق همین باور است که آنان برای کردارهای زشت خویش:
عذرتراشی نموده, میگویندز
106 / علینا شقوتنا وکا قومضالین.»مومنون cule LE»
پروردگارا, ناهنجاری درونی بر ما چیره گشت تا مردمی گمراه شویم
صفحه 33:
در برابر, به کار بردن خوی در زبان فارسی, که از خو گرفتن اخذ شده,
و طبع ثانوی انسان را فراهم میسازد و قابل تغییر میباشد, میرساند که
ایرانیان اخلاق را حالت اکتسابی دانسته, که بر اثر تربیت خانواده و جو
حاکم به دست ميآيد. بيشتر جوامع دور از فرهنگ و تمدن, خود را
مقهور طبیعت پنداشته, عقیده جبر, کم و بیش بر انديشه آنان حاکم
.بوده است ۱ .
بدین سان اگر قرآن, این واژه را به کار برده, به عنوان همگونی با زبان
قوم بوده, که صفات درونی را با اين نام یاد میکردهاند, و اين بدان
.معنی cams که منشاً اين نامگذاری را هم باور داشته باشد
منطق قرآن بر آن است که انسانها در اصل آفرینش از یک گوهرند.
\ استعدادها و نیروهای سازنده در همه انسانها یکسان آفریده شده و
هدف از خلقت, تهذیب و تربیت انسان است. وسائل رسيدن به اين
هدف نیز برای همه یکسان فراهم شده و این با خود اوست که از آن
.چگونه بهرهمند شود
به علاوه, رغبت در کار نیک را, طبع اوّلین و حالت مستقیم انسان قرار
داده, و میل به شرّ و تباهی را حالت ثانوی و انحرافی او دانسته است.
انسان, ذاتا خوبیها را میخواهد و زیباییها را میجوید. از بدیها گریزان و ا
.«زشتیها روی گردان است
صفحه 34:
خداوند به انسان قدرت اراده و اختيار داده و او را آزاد آفریده
است. تا يا خوانيت كود خوبيها را انعام دهد. و ان بذيها دورى
Bue فسات تساه بویا هی اد ای اما و
دهد.
انسان مانند دیگر آفریدهها نيست كه از روز نخست مدار 5
چرخش او مشخص شده باشد, بلکه اين خود انسان است که
راه را برای خود انتخاب میکند و مسیر حیات خویش را
مشخص میسازد.1
از اين رو, خداوند به انسان عقل و قدرت اندیشه داده, و
دست او رادر انتكات: افلح بان گذازده آسحت:« تا بتوانه:استعداد
و شایستگی خود را به فعلیت برساند و از اين راه, مقام
خلافتالهن رای کمموسوره اجد ای سارودکی اوسهه گر
sibs و امات عداودینرا كمدر قطرك اويه:وزيعحديوادة
, تحقق بخشد
صفحه 35:
آری انبیاء و شرایع الهی نیز - طبق تقاضای خود انسان2 -
به یاری او شتافتهاند تا کمک و مددکار او باشند و در
كودابجوادت او رأ بارى رساستد
از این رود سملله احلاق رک مآنه: فر سین وسكت وله درج
پیوند با هدف آفرینش انسان است. و در پهنای شریعت,
كسترده ميياشد و تمامى بايدها و نيايدهاء در قلمرو علم
اخلاق گرد oral است: «إنها pores ث لاتم مکارم الاخلاق».3
أضول رخ عد فتظليدو كه ناو كاري كلع Wid را
ales gh Sas, USNS سائل؛ استطاعت .و كيان
سعادت و شقاوت, حسن و قبح عقلی, tes
إنقاة لقص قطرحوو عكل, و مشالة متیر عبات ره
.برخی به اجمال و برخی بتفصیل مورد بحث قرار میگیرد
صفحه 36:
تعریف اخلاق ۶
اخلاق, جمع خْلّق و خلق, به معنای خوی و صفات نفسانی است که
حالت رسوخ4 یافته باشد, بدین معنی که در اعماق درون نفوذ
کرده, a ساختار درونی شکل داده و رنگ و بوی ویژهای به آن
بخشیده است. همین شکل یافتن ساختار درونی, موجب میگردد تا
کردار و گفتار و حتی پندار آدمی, رنگی و بوی درون را بيابد از کوزه
بزون فر آن عراوذ که در اوست؟ غوکل all sli فيه يَنْضصَحُ».
لذا اخلاق ريشه درونی دارد و اعمال برونی نمایانگر ساختار درونی
انسان است.5 رفتار نیک, حاکی از پاکی درون است و رفتار بد,
حاکی از آلودگی باطن.
۱ دردقران از هر دو گونه رفتان تیک ,یبد با تأم خلق یاد میکندز
درباره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فیغرماید: «ولكه لعلى خلق
عظیم» قلم | 4
ودرباره قوم هود: آن:جا کهبة gl گفسند::«:سنواءعلینا آوعظت آأم
لم تكن من الواعظین»؛ «چه پند و اندرز دهی يا ندهی, بر ما یکسان
است» میفرماید: «ان هذا الا حُلّق الاولین» (شعراء / 137)؛ «اين
۰«همان شیوه ناپسند نياکان ایشان است که به ارث بردهاند
صفحه 37:
لذا ييامبر اسلام, برای تکمیل اخلاق پسندیده آمده است: <آنماً
BEV plo Bi cist».
برگزیده شدم تا خلق و خوی پسندیده را در جامعه به کمال
.رسانم
بدين جهت, علم اخلاق را حکمت عملی گویند. حکمت: بینش
درونى است كه رفتار ادمى را متعادل ميسازد و اين بينش از
.پاکی باطن به دست میاید
مولا امیرمومنان علیهالسلام فرموده است: «قرنتِ الحکمة
\ بالعصمة.»6
حکمت که همان بینش درونی است با عصمت یعنی باز
.داشته شدن از آلودگیهای اعمال يليد قرین است
فساله «تهذیب نفس» در همین رابطه مطرح میباشد, تا بینش
حکمت فراهم گردد و به دنبال آن, تربیت عملی و عصمت پدید
آید. لذا هدف از تعالیم دینی, نخست پاکی درون و سپس تعدر
ر رفتار میباشد
صفحه 38:
خداوند میفرماید:
«مايريد اللّه ليجعل عليكم من حرج ولكن يريد لیطهرکم و
يتك نعمتة علیکم لعلکم تشکرون»مائده / 6
تکالیفی که بر شما روا میدارد. نمیخواهد شما را به دشواری
وا دارد, بلکه میخواهد شما را پاکیزه گرداند و پاک نگاه دارد
و از اين راه, عنایت خويش را بر شما بگستراند, باشد تا
سپاسگزار باشید؛ (یعنی به بزرگی و ارزش اين نعمت بى
ببرید.) ; ۲ a
«هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلو علیهم abl
۸ ويزكيهم و یعلمهم الکتاب والحکمة»جمعه 21 _
۱ پیامبری از میان آنان برگزید, تا آیات الهی را بر آنان فرا
خواند. و آنان را پاک سازد, و شریعت و حکمت بیاموزد.
dam rail gal yo: یعئت را سنه چیز برشمرده انننت
صفحه 39:
تزكيهء به معناعپ اکساختنو آراسته نمودن و همانت_طهیر1
باطزار [ 4دگیها نع | موب اراسته, شوگ ردد
dele pO Salle 1D ره تحموقد و را رو مان
لت
3 آموويو دكي بصتو يتشوروتى كم مستقيهما سر رو و فا لنسان
اثر كذار باشد.
همينينشدرونوو حكمتغاية القاياتشمرده ميشود و هدفاصلى
شرليع هنن الته با اعتبارعدیگر, هدفت زکیه اسنکه بر اثر
تعليم شريعتو حصولبينشيه دسنمياآيد. لذا خداوند میف رماید:
«ی وتیا احکمة منيشاء ومب ون احکمة فقد آوتیخیرا کثیرا»ب_قره
/269
۱ خداوند هر که را شایسته دید. حکمنوا به او عناینمیف رماید و هر که
\ حکمنرا دریافتف مود هر آینه بر لنبوهیاز ارزشها دسنیافته لست
A لته لینشایستگیرا لنسانب اید خود فراهم سازد:
«وا لایناهندوا زادهم هحجوآتاهم ت_قولهم»محمد /17
کسانیکه در رله هدلینگام برداشتند, بر هدليتشانميافزلييم. و رله
.پرهیز از آلودگیها را به آنانمیاموزيم
صفحه 40:
jam an از آلودگیها, همان حکمت به معنای بینش است؛ زیرا تقوا
گونه تعهٌّددرونی است که از بینش صحیح به دست ميايد.
ن لو استقاموا علی الطريقة لأسقیناهم ماء غدقا»جن /16
ree اه 7[
ان نیم (که کنایه از بینش و حکمت سرشار است.)
۱ ان Glass علم اعلاق را ابن کچننوعم کرد
۳ ناخت شیوههایی است که درون آدمی را پاک و آراسته میسازد و
سیب میشود تا رفتار و گفتار و حتی پندار او, مانند درون او پاک و
/آراسته گردد.»
|«و نفس و ماسواها. فألهمها فجورها و تقواها. قدأفلح من زکٌاها. و
ب من دساها»شمس /9-12
وند که انسان را آفرید. شناخت زشتیها و زیباییها را در نهاد او قرا
ارند کسانی که درون و رفتار خود را پاک نگاه دارند. و
کسانی که در فرومایگی خویش بکوشند.
يد تدالله نببتن. اخلای برا چنین تعررف sual (edges.
صفحه 41:
فاْلقعبارة عرهیاة للنفس راسخة, تصدر عنها الفعادل
بسهولة ويسر.»7 1
خلق و خوی, حالت نفسانی است كه در اعماق وجود آدمى
نفوذ دارد - یعنی ساختار درونی او را شکل داده است - به
گونهای که رفتار او که متناسب با ساختار درونی اوست
.باسانی انجام میگیرد؛ زیرا وفق طبیعت شکل يافته او میباشد
همین حالت یا صفت راسخه (نفوذ یافته) را در اصطلاح مَلکه
Lag! سراسن وتو Glial را قرا رفلة و زر Ash
درونی او سلطه کامل یافته است. لذا اگر خلق و خوی او
\ پسندیده باشد, رفتار نیک از وی با سهولت انجام میگیرد و اگر
\ .ناپسند باشد, کردار زشت ۳ باسانی انجام میدهد
:امام صادق علیهالسلام در اینباره میفرماید
نا لسربرة اذا thug ft. امللینته.»8»
.اگر درون متعادل گردید, بیرون نیرومند میشود
صفحه 42: