ادبیات و زبان

ادبیات فارسی

صفحه 1:

صفحه 2:
م جواع انعم قار وم مععای, أقار, هى 2

صفحه 3:
فهرست مطالب 3 2 re er تاریخ ادبیات کلاسیک ایران:1 ‎٩۷5‏ ‏تلن شعر فارصى:7 16151 درون‌مایه‌های ادبیات فارصی:۱ ۱۸ ‎Uren‏ ‏زئد كينامه جند شاعر :1 11517

صفحه 4:
رد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برطی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادیی: تاریخ» مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادیبات فارسی قرار گرفتهند.ادبیات فارسی ریشه در ادبیات باستانی ایران دارد که تحت تالیر متون اوستایی در دوران ساسانی به زباهای پارسی ميانه و پهلوی اشکانی پدید آمد. ادببات فارسی نو نیز پس از اسلام و با الگویرداری از ادیبات عربی در نظم و ریشه‌های دبیری و نویسندگی دوران ساسانی که ادبیات منلور عربی را ایجاد کرده بود در زمینه در متولد شد. ادبیات شفاهی فارسی نیز به همان سیک باستانی خود ادامه یافت.ادییات فارسی موضوعاتی مانند حماسه و روایات و اساطیر ایرانی و غیر ایرانی» مذهب و عرفاوه روایت‌های عاشقانه فلسفه و اخلاق و نظایر آن را دربرمی گیرد. حسب موضوع مورد کاربرد در یک آفریده ادبی فارسی آن را در حیطه ادییات حماسی؛ غنایی؛ تعلیمی یا نمایشی قرار می‌گیرد.ادییات فارسی چهرههای بين المللى شناخته شدهلى دارد كه بیشتر آن‌ها شاعران سده‌های میانه هستند. از این میان می‌توان به رود کی» فردوسی» نظامی» خیام» سمدی» مولانا و حافظ اشاره كرد كوته معتقد است ادبيات فارسى؛ يكى از جهار اركان ادبيات بشر اصت.

صفحه 5:
شفاهی ایرانیان باستان بود‌اند سینه به سینه منتفل باستانی شعر در ایران ضربی و هجایی بودند و به نظر می‌رسد این شیوه در زبان فارسی باستان نیز مورد استفاده بوده‌است. در دوره اشكانيان ادبيات ايران تحت تاثیر نفوذ هانیسم دچار د گر گونی شد. خنیاگران پارتی سرودهای محلی که تا پس از اسلام دام پهلوی نیز داشتد را قرالت میکردند و اين نوع شعر با آلات موسیقی توأم می‌شده‌است. با نفوذ فرهنگ مانوی در مالک ابران و هنرگرایی آنان نوعی ادییات شم رگونه مانوی به زبان‌های پارتی» پارسی ميانه و سغدى در ايران يديد آمد. د رآثار به دست آمده از واحه تورفان در کشور چین آثار فارسی زیادی کشف شده که به این مقوله باز می گردند. در دوران ساسانیان نگارش بهبود یافت آثار فقهی و دینی وداستانی زیادی به نگارش درآمد که برخی ماد درخت آسوریک» یادگار زربران (هردو از دوره اشکانی)» کارنامه اردشیر بابکان و ماتیکان یرشت فربان دارای جنبه‌های ادبي نیز بودند. با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی. بسیاری از این متون از میان رفت و برخی نیز توسط زرتشتبان نجات یافت و عمدتا به هندوستان منتقل گردید که امروزه به ادبیات پهلوی شهرت دارند. خط مورد استفاده در دوران پیش از اسلام برای نگارش آثار ادبی خط پهلوی؛ خط مانوی و خط. سغدی بوده‌است و برخی آثار هم بهپازند نوشته شده و به دین دبیره بوده‌ند. گاهی بهرام گور شاه ساسانی را دارای قریحه شاعرانه توصیف کرده و ابیانی را بدو منسوب ساخهه‌اند؛ ماقدد oa seal من آن ببر یله این منم بهرام گور منم شیر شدله

صفحه 6:
تاریخ ادیات ران اوليه اسلام دزا ا سس اموی و حکمرانان ‏ مورت شفاهى آغاز به كار كرد. در ابن دوران نشالمهايى از علاقه مردم به شعر كهن در برحخى متون لبت ‎PIS culos‏ كودكان بلخ و بصره تمونههايى ازآن است. به هرحال تحت تأثير صنعت شعرى عربه كونهاى جديد از ادبيات در ايران يديد آمد كه بيشتر مبتی بر شعر بود. این شعر قالیی» گاهی در قالب‌های بومی حرب و گاهی در قالب‌های ابداعی ایرنی سروده می‌شد. در زمان بفتسما (۲۰۵ - ۲۵۹ ۰. ق.) شاعری به نام حنظله بادخیسی (ف۲۲۰۰) ظهور کرد. در عهد بغتسما محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند. پس از آن در دوره حاکمیت عباسیان و فرمان يافتن عمال ایران عباسیان برای حکم راندن بر بخش‌هایی از سرزمین‌های ایران زبان فارسی دارای گونه‌هایی از شعر شد که عمدتا تطعه‌های دوبیتی بود. در دوره‌های بعدی این آثار با روی کارآمدن سامالیان گسترش یافت. با این‌حال نویسنده کاب تاریخ سیستان آغاز ادبیات فارسی رسمی را به دوره صفاریان و شاعرالی ماتد محمد وصیف سگری و بسام کورد می‌رساند. در سده‌های اولیه اسلامی: در دوره مسامانی شعر و نثر فارسی هر دو راه كمال سپرد. در شعر شهید بلخی؛ رودکی سمرقندی» ابو شکور بلحی» ابو الموید بلخی» مدجیک ترمذی؛ دقیقی طوسی» کسالی مروزی؛ عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حدفى تصنيف ابوالقاسم بن محمد سمرشدی؛ شاهنامه ابو منصوری؛ کتاب گرشاسب و عجالب البلدان هر دو تألیف ابو الموید بلحی» ترجمه تاریخ طبری توسط ایو علی بلعمی» ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان؛ حدود العالم (در جغرافيا)» رساله استخراج تاليف محمد بن ايوب حاسب طبری پرداخته شد.در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر دامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علایی و رگ‌شناسی به قلم اين سین پرداخته شد و ابوعبید جوزالی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسى ترجمه و شرح شد. در دوره غزنوی فردوسی» عنصری بلفی» عسجدی» فرخی سیستانی و منوچهری شمر فارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در ثرپدید آورد.سلجوقیان و خوارزه‌شاهیان:در زمان سلجوقیان و خوارزهشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی» ناصرخسرو قطران تبریزی» مسعود سعد سلمان» عمر خیم امیرمعزی» انوری» خاقانی؛ نظامی؛ ازرقى» اديب صابر» رشيد وطواط ظهير فاريابى» جمال‌الدین اصفهانی؛ مجیر بیقانی»ابوالفرج رونی» سیدحسن غزنوی» عبدالواسع جبلی» سنایی» عطاره مختاری غزنوی» عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.درتثر دماین گانی ماند نظامالملک نویسنده سياست‌نامه» امیر کی کاووس مولف قابوس‌دامه»

صفحه 7:
‎ee‏ سه ‘ زیرالخبارهابوالفضل بیهقی نویسند تاریخ بیهقی؛ راو احدالصدور: فزالی ملق گیمهای مترجم کلیله و دمنها نمی هروضی مولف جهار مقاله رشيد وطواط تويستدهحدائق السحره ات مس ره رس شم ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند. حمله مغول و دوران تيمورى: شعر فارسى در دوره مغول بر روى هم متمايل به سادكى و روانى بود و أكر جه بعضى شاعران به بيروى از قدما يا به سيب تمايل به آرايمهاى ادبى و تكلفهاى شاعرانه يه شعر مصنوع روی آوردند؟ این امر عمومیت نداشت و حتی همان شاعران مقلد و گاه متصنم؛ در مقبل اشمار دشواری که به منظور اظهار مهارت و استادی‌شان می‌سرودند اشعار ساده بسیار داشتند که قعنه دل و ندای ذوقشان بود. بیشتر مشوی‌ها و همه غرل‌ها و غالب قصيدمها به زبان ساده روان و كاه نزديك به زبان محاوره ساخته می‌شد. یکی از سیب‌های سستی برخی از ‎ert‏ و يا به كار بردن تركيبهاى نازل در هارهاى از شعرهاى اين دوره» همين نزديكى به زبان محاورهاست؟ اما اينكه بيشتر شاعران؛ به خصوص غرل‌سرایان؛ در پایان این دوره به زبان ساده تخاطب متمایل شده بودند به این علت بود که رابطه گروهی ازآنان ب آثار استادان بزرك بيشين نقصان یات و ابزدسته‌ای ازآن شاعران تركزيانى بودهد كه فارسى را می‌آموخعد و هنگام صحن گوبی ناگزیر ساده گوبی می کردند. همراه این سادگی» بیان یک خاصیت ديكر توه به ذكتمسنجى و ذكتميابى و ‎Rab pute’ path pane fe Vantin wih dae eel plea‏ مضمون تعبیر می‌شود. چنین نازک‌خيالي‌ها و نکنهپردازی‌ها در شعر فارسی؛ به ویژه شعر غنایی ما از قدیم وجود داشت؛ اما هر چه از قر‌های پیشین به زمان‌های متأخر نزدیک شويم؛ فوّت آن را محسوس‌تر و به همان نسبت سادگی الفاظ را برای سهولت بیان بیشترمی‌بايم. در فرو‌های هفتم و هشتم؛ شاعرالی چون خواجو و سلمان و به خصوص حافظ توانستهاند نکتههای دقیق بسیار در الفاظ عالی متسخب بگنجاند و خوانده را گاه از قدرت شگفت‌انگیز خودبه حیرت الکنند و همین توانايى ساحرائه است که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ دنباله کارش را در نکته‌آفرینی بگیردد؛ خافل از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خدادادست». لازمه پیروی ازنکتهآذرنی‌های حافظ احراز قدرت فکری و لفظی اوست؛ ولی شاعران عهد. تیموری غافل از این اصل به 'كونماى روزافزون به تكابوى يافتن ذكتمعاى باريك افتدند و در گیرودار این نکاپو گاهی از رعايت جانب الفاظ بازمندند وب این عمل مققدمات اپجاد سبكى را در دبیات فارسی فراهم کردند كه ازآغاز قرن دهي قوت آشکار یافت و در دوره صفریان به تدریج کار را به جایی کشانید که یکی از سرآمدان شیوه خیال‌پردازی میرزا جلال اسر در

صفحه 8:
"ارت مطلق مضامين افتاد و در شکنچههای این اسارت مطلوه گاه زیان مادری خود را در تر کیب ‎DUM‏ از ياد برد و از بیان عبارک‌های رد سحخن درا ‎Suiee‏ رم ی _ و مضمون‌سازی را بیشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و یکدست نگاه داشتن آن و انتخاب را دررآن کمتر می‌بنیم- گرد مضمون‌ها و ذكتدهاى تازه بديع در شعره خاصه در غزل؛ گردیدن بسیار شایسته و در خور است؛ بدان شرط که الا در لين راه مبالغه نکنند و ثای به خاطرمعنی لفظ را مهمل نگنارند؟ ولی بیان از این نکته خالی از فایده نیست که سخن گویان اين عهد نکتهپردازی و مضموربایی را از وظایف شاعر می‌نداشتد و شعر سادهبی‌نکته را مندنی نمی‌داستند.در این دوره ‎olan‏ ‏نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات» مولوی صاحب ماتوی موی و فزلیات شمس» محمود شبستری صاحب مشوی گلشن راز» کمالالدین اسماعیل» همام تبریزی» اوحدی مراغه‌ای گوینده چام چم» ام خسرو دهلوی» خواجوی کرمالی»ابن یمین» سلمان ساوجی» حافظ شیرازی؛ و نزاری قهستانی در شعر پدید آمدند دوره تیموریان دلباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستنده ماد عطا ملک جوینی مولف تاريخ جهائكشاء منهاج صراج مولف طبقات ناصرى» ابوالشرف ناصح كلهايكانى مترجم تاريخ يمينى؛ رشيد الدين فض لاله مدون و جامع جامع التوارييخ» شهاب الدين عبدلله تويسنده تاريخ وصاف» حمدالله مستوفى نويسنده تارييخ 'كزيدم حافظ ابرو مولف زبده معنى لفظ را مهمل نگنارند؛ ولی بیان ازاين نکته خالی از فایده نیست که سخن گویان این عهد نکته‌پردازی و مضموریایی را از وظایف شاعر می‌پنداشتند و شعر ساده بی‌نکته را ماندنی نمی‌دااستند. در این دوره سعدی نویسنده پوستان, گلستان و غزلیات» مولوی صاحب مشوی معنوی و غزلیات شمس؛ محمود شبسترى صاحب مشوى 'كلشن رازه كمال الدين اسماعیل؛ همام تبریزی؛ اوحدی مراغه‌ی گوینده جام جم؛ امیرخسرو دهلوی» خواجوی کرمانی؛ این یمین» سلمان ساوجی؛ حافظ شیرازی» و نزاری نهستانی در شعر پدید آمدند دوره تیموریان دباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسند گانی ارچمند برخاستند» ماد عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشاء منهاج سراج مولف طبقات ناصری» ابوالشرف ناصح گلهایگانی مترجم تاريخ يمينى؛ رشيد الدين فضل الله مدون و جامع جامع التواريض» شهاب الدین ‎ings) Mig‏ تاریخ وصاف» حمدال مستوفی نویسنده تاریخ گزیده» حافظ ابرو مولف زیده التواریخ» نظامی شامی تويسنده ظفر دام میر خواند موف روضه الصفاه (همه در تاریغ)» عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات» دولتشاه مولف تذ کره الشمرا محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)» نصیرالدین طوسی نویسنده

صفحه 9:
تاريخ الفي» محمد يوسف بن شيخ مؤلف منتخب التوارية؛ ابوالفضل ابن مبارك مؤلف اكبر نامه (در تاريخ)» ظهور كردددو در شعر محتشم كاشى؛ عرفى؛ صائيه بابا فغنی»هانفی» هلالی» اهلی» وحشی؛ کلیم دامبردارد در دوره افشاريان؛ در ميان بعضى از اديبان و شاعران» انديشههابى در رد سبك هندى بديد آمد. برحفى شاعران و نويسندكان در دوره زنديان وقاجار مثل هاتف و بسر او سحاب» مشتاق اصفهائى» عاشق اصفهانى» وآذر بيكدلى (لطفعلى بيك شاملو) بازاكشت به سبك قديم (سيك -خراسانى) كردند و شاعرانى مااند مجمرء صباء وصال شيرازى» قآآنى؛ فروغى بسطامى» سروش» محمود خان ملك الشعراء شيبانى و جر آنان نمايتده اين سبكاند. طاهره قرقالمين يكى از زدان شاعر اين دوران است. در نثر رضاقلى هدايت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و رياض العارفين» لساجالملك سپهر مولف ناسخ اتواریخ»نویسندگان نامه دانشوران» اعماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غيره شهرتى يافتمادد.

صفحه 10:
‎ee‏ ل درادیات سوق می‌دهد که به چهار دسته حماسی» تعلیمی» غنایی و نمایشی تقسیم می‌شود. کمن وا جنس خرن #— آثاری که د رآن نوع ویژه به کار رفته دمایان است.ادییات حماسی:حماسه در لغت به معنی دلیری و جنگاوری است. دکتر سیروس شمیسا در کتاب خود به نام انواعادبی وی ژگی‌هایی برای حماسه متذکر می‌شود که ا زآن‌ها می‌توان به خرق عادت» روایات جنگجویان و پهلوینی‌هاء داستان‌های مربوط به گیاهانی با خواص عجیب و موجودات افساه‌ای اشاره کرد و هميشه در حماسه و در هر داستان حماسی یک قهرمان یز وجود دارد. سرودههای حماسی فارسی توسط خنیاگران دورهگرد در مناطق محطف ایرن با روش‌های ویژه و آینی خوندهمی‌شدند. از مهوترين و شناختاشدمترين حماسه هاى ادبيات فارسى ميتوان به شاهنامه فرهوسى و نيز داستانهابى ماتندكوشرنامه "كرشاسبنامه» فرامرزنامه و برزونامه اشاره كرد. همجنين حماسه حمله حیدری و حمزه‌نامه هم از آثار مهم حماسى-مذهبى فارسى هستتد. مهوترين و جامعترين حماسه منثور فارصى مرزياننامه ست كه در ابتدا به زبان مازندرانى نوشته شدهبود و بعدها به فارسى ترجمه شد.ادبيات غنايى:غنا در مفهوم وازماى به معنى سرود خوانى وآوازاست. در ادبيات فارسى به بخشى از سرودمهاى منظوم كه بيشتر در قالبهاى مشوى و غزل آفريده شددائد ادييات غنايى فارصى 'كفته مى شود. درونمايه ادبيات غنايى فارسى معمولاً شامل عشق و شور جوانى است. از دمونمهاى موفق ادبيات غناییایران می‌ترانبه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون درآثار نظامی گنچوی؛ ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی» و غزلیات حافظ و سعدی اشاره نمود. ادبیات تملیمی:ادییات تعلیمی گوه‌ای از خلق آثار ادیی است که با درولمایه علمی و اخلاقی به هدف تعلیم و تربیت نگاشته شده‌باشد. در ادبیات فارسی ادب تعلیمی ریشه‌دار است و در آثار رودکی و متقدمان وی و لیز در بخش‌های زیادی از شاهنامه فردوسی به چشم می‌خورد. با توجه به أينكه بسيارى ازآثار غير تعليمى ماقد آثار حمامی و غدایی دامنهتعلیمانی و با رآموزشی در خود دارند یا پندهای اخلاقی به خواند گان منتقل می‌کنند تین مرز مهان ادبیات تعلیمی و ساير الواع ادبى اندكى دشوار است. به بيان ديكر دامنهادبيات تعليمى قا حد زيادى "كستردطر ساير الواع ادبى است. از نموه‌های بارز ادبیات تعلیمی در زبان فارسی می‌توان به بوستان و گلستان و سایر مشوی‌های سعدی؛ مخزن الاسرار سروده حکیم نظامی+مرزباامه و قابر‌نمهاشرهکرد. ديوان تزارى قهستانى شاعر اسماعيلى قرن هفتم.ادبيات نمايشى:آغاز ادبيات نمايشى در ايران رثك و بوى مفهبى داشت. مغان و خنياكران هارتى آوازها را با دمايش اجرا مى كردتد. در هوران اسلامى آداب ‎

صفحه 11:
7 در میان ارمنیان اصفهان که در جلفا سااکن بو تأثير خارجىهاى ساکن در این مسیحی‌نشین آغاز شد.با این ادبيات نمايشى نوين در ايران با ترجمه آثار مولير به فارسی در دوران مشروطیت قاجار رایچ شد و تا به امروز ادامه بافت. از اواسط دهه ۱۳۳۰ بر پایی سالن‌های جدید دمایش و بر گزاری جشنواره‌های تاتر و توجه روشنفکران به ربشه‌های هنر بومی و ملی سیب روتن دوباره دمایشنامه‌نویسی شد. غلامحسین ساعدی با ام مستعار گوهرمراد و بهرام بیضایی و اکبر رادی و اسماهیل خلج از بر جسته‌رین نمایشنامهنویسان معاصر به شمار می‌روند.

صفحه 12:
why ‏سوب هورههای‎ ‎daa eee eae ee‏ هه کر ولاز هی هام ای وس ری می‌سازد. در گذخته به سیک شعر طرز یا طریقه نیز می‌گفعد. هس کیک ‎Flas ip kena lag‏ سبک ت رکستانی نیز گفته می‌شوده به دوره‌ای از ادبیات منظوم فارسی اطلاق می‌شود که در دوره آغازین ادب فارسی به کار می‌رفت. این سبک به دلیل اينکه شاعران نخستین فارسی عمدت از اهالی خراسان بودند و در دوره حاکمیت امرای خراسان نظیر سامادیا و غردوبانپدیدآمدهبودد سبک خراسانی دام گرفت.پیروی از این سبک تا قرن ششم ادام پیداکرد. با این‌حال برخی از دبا کنندگان این سبک از اهالی آذربایجان بودند؛مانند قطران تبریری» فلكى شيروانى و مهستی گنجوی. از شاعران بنام سبک خراسالی می‌توان به رودکی» کسایی مروزی؛ فردوسی» فرخی سیستالی؛ منوچهری دامفالی» عنصری» اسدی توسی و دقیقی اشاره دمود. از ویژگی‌های مهم سیک خراسانی دفوذ کم وا گان عربی و ت کی و گرایش به اخلاق و حمامه‌های ‎eg‏ ‏ایرانی است.سبک عراقی: سیک عراقی پس از دوره صبک غراسانی پدید آمد. علت نام گذاری این سیک به عراقی این است که پایتخت سلجوقیان در اصفهان و ری که بلاد عراق عجم بودند قرار داشت و نيز شمار قابل ملاحظداى ازاين شعرا در فواحى ‏م رکزی ایران می‌زیستند. سیک عراقی كه تا زمان تيمورى در ايران سیک اصلی سرایندگی بود از نظر محتوا و زيان و حتى دستور تا حدى با سبک خراسانی متفاوت بود. در سبک عراقی واجواژههای تركى و عربى تا حد زیادی در شعر فارسی رخنه کردند و حروف و اصطلاحات خاص دوره خراسانی کنار گذاشته‌شد. درونمایه شعر از حالت حماسی به عرفان تغییر یافت. قالب غرل نیز که در شعر خراسانی جایگاهبارزشی نداشت در این سبک بهقالب اصلی شعر فارسی بدل شد. از سراینگان مهم سبک عراقی می‌تون به خافنی شروانی؛انوری ابیوردی» مولوی بلخی؛ نظامی گنجوی» سعدی شیرازی» خواجوی کرمانی» حافظ کماالدین اصفهانی و فخرالدین عراقی اشاره کرد. مهم‌ترین حوزه‌های معنایی سیک عراقی در شعر شامل عشق و عرفان و مدیحه‌سرایی می‌شد.سبک هندی: سبک دیگری در شعر فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد به وجود آمد. ‏نام كذارى اين سبك به هندى به علت استقبال دربار ادب برور هند از شاعران پارسی گوی بود. درآن زمان همجنين به کم‌توجهی پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی» شاعران بسیاری از ايران به هندوستان و ممالک عثمانی رهسهار شدند. با این‌حال شمار شاعران ایرانی در دربار مغولی هند بیش از هم‌وطنان عشمانی نشینشان بود برای همین سبکی که در شعرآن زمان

صفحه 13:
دید آمد به سیک هددی معروف شد. با ترجه به اينكه شاعران اين ذوره بيشتر بهدلیل فضای تامناسب ادبی درون ایران در دوره‌های ر زئد جلاى وطن كردهيودند در عمس 7۳| آثارى كه به اين سبک نوشته‌شده را آثار مدحی تشکیل می‌دهند.اینان به‌واسطه دوری از م کر زبان و تمايل به اظهار قدره بیان مفاهیم و نکات دقیق و هنجارشکنی و نوآوری و تفئن‌دوستی و به سبب تألیرزبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیطه سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده می‌شود. برخی ار ادب این سیک را سبک اصفهانی نیز امیده‌ند. از بزرگ‌ترین شاعران سبک هندی مىتوان به کلیم کاشانی» عرفی شیرازی؛ بیدل دهلوی» طالب آملی؛ هاتف اصفهانی و صابر کرمانی اشاره دمود. قالب اصلی شعر سبک هندی غزل است که معمولا با یک تک بیت آغاز می‌شود. محدودیت دیزندارد و گاهی غزل‌های چهل یا پنجاهبیتی نیز وجود دارند. این سبک تقریبا از قرن نهم نا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویزگی‌های آن» تعیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ل رکیبات و محالی پیچیده و دشوار را می‌توان نام برد. در این سیک زبان کوچهبازاربه شعر راهیافت و شاعری از صورنگرایی به معناكرابى در كلام رسید. بسیاری از واژگان کهن ادبی حذف شد و جایگزین‌های ساده و عامیاده‌تری جایگزینشان شد. سبك با زگشت ادبی: دوره‌ای در سرایش شمر فارسی است که از قرن سیزدهم میلادی آغاز شد. در این دوره شاعران به علت ابتذال و ضحف و بی‌محتوایی شمرسرایی در سیک هددی به دوره‌های پیشین ادییات فارسی رجوع کردند. گاهی این سبک را ننها یک دوره می‌داتد و عنوان می‌شود كه درآن مرحله شاعران تنها به سبک‌های گذشته مراجعت کرده و سبکی جدید را پدید نیاورددد. با این حال پس از صالب تبریزی که از برزگ‌ترین دماین گان سبک هندی بود بر اثر احطاط رایندگی در این سبک شاعرانی نظیر آذر بیگدلی» دشاط اصفهانی؛ مشتاق اصفهانی و طبیب اصفهانی به شعر گذشتگان روی آوردند. الگوی اصلی شاعران اين دوره بيشتر شاعران سبك عراقى» به ويزه نظامى و انوری و خاقانی و سعدی بود.این سبك كه تا اوايل سده چهاردهم نیز سبک اصلی شعر فارسی بود. این با ز گشت از اصفهان آغاز شد و پا کانووها و محافل شعرای اصفهان و پس ازآن کاشان و قم و تهران همراه بود. در دوره زندی و قاجاریه این سیک شدیدا پا گرفت و باحث پدید آمدن آثار منحصر به فرد ادبیات فارسی در دوره مشروطه و پس از آن شعر نیمایی و شمر سپید شد. قالب‌های شعری:قالب در شعر کلاسیک فارسی» شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع» چیدمان هجاهای هر مصر ع؛ تعدادابیات» آرایش ‎clap was‏ قافیهآرایی آن‌ها و حتی عاطفه اتقالی شاعر به خوانده دیگر حوامل تعیین کننده قالب ظاهری شمرند. در قالب شعر عواملی مانند فافیآرایی و وزن شعر مهم هستند و هر قالب شعری می‌بایست از

صفحه 14:
ی شم نیز می‌باید با قالب شعری: اتا يست ودود على ست حر ناب مرا شوند. او سس سمج جاو اله جم ونيم 7 است که در تمامى اين قوالب مصراجها از نظر وزن و تعداد هجا و نيز ريتم هجاهاى كوتاه و اند همخوانیداشتهباشند بجر قالب مستزاد كه جنين نيست. قالبهاى اصلى شعر کلاسیک فارسی عبارند از:مقری: قالبى است كه د رآن هر بيث قافهه جداكانداى دارد كه بين دومصراع همان بيت مشترك است اما وزن تمام ابيات يك مشوى مساوى است. مشوى بيشتر دروجمايه حماسه یا داستان‌های غنایی دارد. فردوسی؛ رودکی و نظامی از بزرگترین مشوی‌سرایان ادب فارسى هستتد. قصيده: قصيده معمولا بیش از پاازده بیت دارد و مصراع نخست با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است. درونمایه قصیده معمولا مدح» ذم؛ سوگواری» بزم» وصف طبیمت و موعظه را شامل می‌شود. عنصری؛ فرخی سیستانی» منوچهری؛ انوری ابیوردی» خاقانی شروانی؛ ناصرخسرو و سیف فرغانی((ذزاری فهستانی))۱ از برچسته‌ترین قصیده‌سرایان ادب فارسی به شمار می‌روند. فزل: غزل در ساختار مائند قصبيده است با این تفاوت که ابيات آن بين بنج تا جهارده بيت اسث. غزلها بيشتر حاوى دروجمايه عشق و عرفان و غنا هستدد. صعدى؛ -خواجوى كرمانى و حافظ را مىتوان بدعدوان غزلسرايان بزرك ادبیات فارسی برشمرد. مسمط: مسمط به نوعى از قصايد يا اشعارى اطلاق مىشود كه وزن يكسان داشته و از تلفيق و ت کیب بخش‌هایی کوچک موسوم به رشتمها يا لحختها فراهم آمده باشند. قافيه ‎ined‏ متفاوت است و در هر رشته تمام مصراع‌ها جز مصرا ع آخر همقافيه است. در مسمط مصراح آخر هر رشته را بند می گویند. بندها هم‌قافیه و حلقه اتصال همه رشتهها به يكديكر است. منوجهرى دامغائى اداح كتنده مسمط در شعر فارسی است. مستزد:قالب شعری کماستفاده در ادبيات فارسى كه در حقيقت غزلى است که کلمه يا جمله موزون و هماهنكى به آخر تمامى مصرءها اضافه شدهاست. مسعود سعد سلمان نخستين مستزادصرا است. ميرزاده عشتی و مهدی اخوان ثالث نیز این قالب را در اشمارشان به کار برده‌ند.ترجیع بند: مجموعه‌ای است از غزل‌های چند بیتی که هموزن هستند و برای اتصال اين غزلها به يكديكر ازيك بيت تكرارى استفاده مىنمايد. بيت ترجيع با قافيداى ويزه و لفظ و معنى يككتا تكرار مىكردد. سعدى و هاتف اصفهانى ترجيعيندهايى دارند.تركيب بندد همان ترجيع بند است با اين تفاوث كه بيت تكرارى ترجيعيند دراين قالب متغير است. از تركيببندسرايان مىتوان به محتشم كاشانى و وحشى بافقی اشاره کرد قطمه: شمری است حاوی داستان یا پند اخلاقی و نیز مدح و هجو كه درآن ابيات هموزن و همقافيدائد. از دوبيت آغاز

صفحه 15:
و مصرا می‌دانند. بجر او خیام و مولوی نیز از رباحی‌سرایان بنام هستند. دو بیتی: مااند رباعی است اما از آن قدیمی‌تر و کهن‌تر است. ریشه آن به دوران پیش از اسلام بازمی گردد. تفاوت رباعی و دوبیتی در وزن آن‌هاست و نیز اينکه دوبیتی برای بیان احساسات درولی شاهر بکار می‌رود. دوییتی‌های فارسی از دویتی‌های محلی و فهلوی ريشه گرفه‌است. باباطاهره صفی‌الدین اردیلی» ماماعصمت تبریزی و فایز دشتی از بز رگترین دوبیتیسرایان ایران به شمار می‌روند.آرای‌های ادبی:آرایههای ادبی که به صنایع ادبی نیز محروف هستند عبارت‌اند از به کار بردن نکنیک‌ها و فنونی که به زیبایی اثر ادبیبیفزاید. اين آرايمها كه به دو كروه بیان و بدیع تفسيم مى شوند در طول تاريخ ادبیات فارسی پیشرفت کرده و تکمیل شدهند. برخی زاين آرایه‌ا از شعر عربی عاریه گرفته شده و برخی دیگر توسط خود سخن سرایان پارسی گو ابداع شدهاند.۱-بیان: به معنی کلام باز می‌گردد و مبحث آن بر اين است كه يك والزه يا پاره را چگونه می‌توان مضی» تفسیر یا تأویل نمود. مهم‌رین صنیع بیان عبارت‌اند از تشبین استماره» مجاز و کنایه.۲- بدیع: به بازشناسی آرایه‌های ادبی که به زیبایی اثر کمک می‌کند می‌پردازد. این آرایههابه دو بخش آرایه‌های لفظی و محوی تقسیم می‌شوند. آریه‌های لفظی به زیمایی کلام با الفاظ کمک می‌کند و شامل واج آرایی» سجم؛ ترصیع» جناس و قلب می‌شوند. در مقابل آرایههای معدوی آن‌دسته هستند که به زیباییاثر راز طریق معنی‌بخشی و ظرافت معا موجب می گردند. این آرایهها شمار زیادی دارند و مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از مراعات نظیره تضات متاقض دما؛ ح سآمیزی» تلمیح؛ تضمین؛ اغراق؛ ایهاب تمثیل؛ حسن تعلیل و لف و نشر.

صفحه 16:
ریخ و ۵ مذهیی| ‎fat eal‏ عبن ا ردشتی و لیر تلفیق آن با حکومت دینی ساسالی تاریخ نویسی و اسطوره‌نگاری در ادبیات ایران امری ریشه‌در است. در زیان فارسی نو ‎Fegan pig SARL AAA GRR DIA‏ عمدتا جنبه ادبى ندارند زبان به كار رفته و به کارگیری صنایعادبی آن‌ها را در زمره آثارادیی جای داد‌است. از این متون مىتوان به تاريخ بلعمى» تاريخ بيهقى» تاريخ طبرستان» تاریخ الرسل و الملوک مجمل التواریخ اشاره نمود. در آثار نظم که به شعر سروده شهاند بارزترین دمون آن شاهنامه فردوسی است. این اثر حماسی اساطیرایران زرتشتی و حتی پیش زرتشتی را دربر دارد و توسط فردوسی ضمن سروده‌شدن به نظم از فراموشی آن‌ها تحت تألیر تطمیات مذهبی اسلامی جل وگیری شد. محتوای اساطیر منعکس در شاهنامه گاهی با اصل آن اختلاف دارد و فردوسی سراینده ضمن علم به اصل ماجرا که در کتب نظم موجود بوده آن‌ها را چدان تغییر داده که در زمره آثار ضاله فرض دشوند. داستان کیومرث که حتی در منابع اسلامی ابوالبشر معرفی شده از نخستین انسان به نخستین شاه تغییر کرد و نیز حکایت مشی و مشیاه و فلوبت زرتشتی که با عقاید رسمی دوره فردوسی سازگار نبوده از اثر وی حذف گردید. به غیر از فردوسی از این دست شاهران تاریخ و اسطوره‌سرا می‌توان به دقیقی» اصدى توسی» خواجوی کرمالی؛ زرادشت بهرامپودو اشاره کرد حرفان:عرفان و آموزههای عرفانی جایگاه ویه‌ای در حجم ادییات کلاسیک فارسی ایفا می‌کنند. پيشینه گرایش به عرفان در ادبیات ایران ب آموزههای عرفانی مالی و تعلیمات مالوی بازمی گردد. در دوران پس از اسلام نیز بسیاری از ادیبان و شاحران ایرانی به خلن آثار ادبی با درون‌مایه عرفالی پرداختد. از میان آن‌ها می‌توان ابوسعید ابوالخیر را به عنوان یکی از پیشگامان نام برد؛ اما ورود عفن به شعربه صورت رسمی با ‎SPP pho Mbp ALB‏ آغاز شد. بمدها با پیشرفت سبک عراقی در شعر عرفان باآن آمیخته شد به نحوی که بسیاری از تعاییر و اصطلاحات عرفانی به شمر رایچ آن دوره رخنه کرد. یکی از اصلی‌ترین علل گرایش به شعر عرفانی ذوق ادبی صوفی‌ها و پیروان تصوف بود. بسیاری از صوفیان نامدار ایران دارای دیوان و دفاتر شعر بودند و در زمره شاعران سرشناس دوره خود محسوب می‌شدند. از این جهت شمر صوفیانه که از مصادیق عرفان اسلامی نیز هست راه خود را به ادبیات رایج در ایران به ویژه پس از حمله مغول باز نمود. از دامدارترین شاعرانی که به شعر صوفیانه و عرفانی می‌پرداختند می‌توان به باباطاهر» جامی» هاتف اصفهانی» فخرالدین عراقی» شاه نعمت الله ولى» مولوى؛ عطار نیشابوری» شیخ محمود شبستری و فیض کاشانی اشاره کرد. همچنین از لرنوبسانی که دفرهای.

صفحه 17:
اللیی را نام برد. برخی دیگر از قاعران مفد حافظ و سعدی اگرچه رود سردا رن صوفیه فروان دارن؛ اما از آنجا که تفکر عرفانی و صوفینه خاصی را اشاعهنمی‌دهند از حیطه شعرای حرفانی جدای: از مین آثار مهم عرفان ادبیاتفارسی می‌تان به مشوى مولوى و ديوان شمس از مولوى+منطقالطير از عطار؛ مناجاتنامه از انصاری و کیمیای سعادث از غزالی و کشف المحجوب از هجویری اشاره کرد موضوعاث عاشقان: علاقه به موضوعات عاشقانه در ادبیات فارسی به دوران نخستین شکل گیری ادبیات فارسی باز می گردد. در آثار شاعران متقدم ماد کسایی مروزی؛ رودکی سمرقدی و عنصری معانی عاشفاه زیادی دیده‌می‌شود. همان دوره در ار بزرگ و ماندگار فردوسی كه شاهنامه اوست داستانهاى عاشقاته ماتتد بيؤن و منيزه» خسرو و شبرین و زال و رودابه همگی به جنبه انسانی عشق باز می‌گردد. در دوره بعدى كه شاعرانى نظير نظامى؛ انوری و خاقانی و فخرالدین اسعد گ رگالی ظهور کردند سرودن غزلیات عاشقانه و سرودن داستان‌های عشقی افزایش یافت. همان دوره ضمن ورود مفاهیم عرفانی به ادبیات توسط سنایی غزنوی نوحی از عشق غير زمينى که عشق به معبود بود در شعر فارسی رخنه کرد. با وجود این در دوره‌هایی که سعدی و حافظ سردمداران آن هستد. عشق در به گونهای در آمد که در مرتبهای میان عشت زمینی و آسمانی جای گرفت. ‎gal‏ فارسی منظومه‌های عاشقانه زیادی دارد. مرلیه و مدیحه:بخش بزرگی از ادبیات فارسی را مرلیه‌ها و مدیحه‌ها در بر می‌گیرند. مرلیه شعری است که در سوگ شخصی گفته شود و مدیحه یز به شعری اطلاق می‌شود که در ستایش یا بزرگ‌نمایی شخصی خاص خواه زنده و خواء د رگذشته سروده شده‌باشد. قالب شعری در این طرز معمولا قصیدهاست هرچند در سایر قوالب بویژه موی و غزل دبز مدح دیده می‌شود. مدح معمولا محطوف بزرگان دین» شاهان و ملازمن با نفوذدربار می‌شد که شاعران درباری بخصوص از دوره‌های سامانی و غزنوی جهت امرار معاش و کسب درآمد در دربار شاهان به آن می‌پرداخ‌ند. قالب مداحی قصیده بوده و بزرگترین مدیحه سرایان نخستین فارسی در دوره غزنوی می‌زیسته‌اند که از میانآنان می‌توان به عنصری» عسجدی» فرطی سیستالی» منوچهری دامفانی و مسعود سعد سلمان اشاره نمود. با این وجود پیش از اینان شاعرانی مانند رود کی نیز در دربار سامالیان شعر مدح سروده بودند اما تفاوت رودکی با ایشان از این جهت بود که در اشمار رودکی بیش ا زآنکه مدح دیده شود بیان داستان و حقاید بود و 'كاهى با احترام به شاه يا بزركى دام وى با ابياتى معدود در پایان قصیده می‌آمد. اینگوده مداحی که بعدها ميان غزلسرايان بنامى همجون حافظ شيرازى؛ سیف فرغانی» خواجوی کرمانی نيز بكار ركفته شد بيش ازآذكه مدح

صفحه 18:
تقدیم شده‌است. از شاعرانی که پس از دوره غزنوی درا الدین اسماحیل را می‌توان نام برد. پس از استفرار حکومت صفوی در ایران نوجه مدیحه‌سرایی کاهش یافت و شاعران مدیحه سرا بیشتر به هندوستان و ممالک علمانی مهاجرت نمودند. در همین دوره مدح مذهبى در ايران رايج شد که محدشم کاشانی از مهم‌ترین مدیحه سرایان آن دوره بشمار می‌رود. کسایی مروزی را نخستین مدیحه‌سرای مذهبی در تاریخ ادیبات فارسی می‌داند. باباطاهره خیم و ناصر خسرو از شاعرانی هستدد که اشعار مدحی در شعرشان دیده نشده و ظاهرا هیچگاهانسانی را مدح نگفه‌اند. اخلاق و معرفت:موضو ع اخلاق یکی از کهن‌ترین درو‌مایه‌های ادییات در ایران است. در بسیاری از متن‌های پهلوی بویژه اندرزناهها که سابقه نگارش آن‌ها به دوران پایانی حکومت ساسانیان می‌رسد و تحت تالیر متون اوستایی نوشته شده‌اند محوریت موضوع بر اخلاق است. از میان این نوشته‌ها می‌توان به مینوی خرد و با کتاب فقهی شایست داشایست اشاره کرد. در متون فارسی دری نیز مسائل اخلاقی در شعر شاعران بسیاری نمود پیدا کرده و کتاب‌های متلور بسیاری در این زمینه نوشتهشادائد. از میانآنهامی‌توانبه اخلاق ناصری؛ گلستان سعدی؛ قابوسنمه و دیوان پروین اعتصامی اشاره نمود.

صفحه 19:
اكتجم ‎ae Pitre denne‏ ماهس ريسي به ‎are Se‏ 2( قرن نوزدهم رایج شد. دخستین رمان ایرانی سرگذشت حاجی بابای اصفهانی است که بوسیله میرزا حبیب اصفهانی به 2 تحریر در آمد. پس از آن نویسندگانی همچون محمد علی جمالزاده» طالبوف و زین العابدین مراغهای داستان نوبسی نمودند که البته آذارآهای از نظر زبان و سبك نوشتار با زبان رسمی و ادبی دوره قاجار و نيز كاهى با زبان عاميانه تزديكى موريافت. همجنين ویگی عمده این آذار وجود روح ملی گرایی و دمود اساطیرایرانی در آن‌ها بود.پس از آن و بهویژه با رواج گسترده آثار ادبى ارويابى در ايران سبك جديد و نوينى از داستانتويسى در ايران يديد آمد كه در راس آنها صادق هدايت قرار داشت. به دنبال صادق هدایت نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری» جلال آل احمد» صادق جويك» سيمين دانشور» بزرگ علوی» محمود دولت آبادی» على محمد افغانی و غلاسحسین ساعدی این سبک را دنبال نمودند. داستان‌های کوتاه و بلند در آثار این نویسندگان به چشم می‌خورد. رمان مدرن فارسی پس از انقلاب عمدتا به نفد وضعیت فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه می‌پردازد. رویکرد اصلی جریان مدرن» همچون رنالیست‌های سنتی رویکردی انتقادی است با این تفاوت که موضوع انتقاد آنان نه نظام سلطنتی پیش از انقلاب بلکه وضعیت سیاسی حاضر است. مهمترین تفاوت مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی در همین تفاوت نگرش به تحولات اجتماعی نهفتماست. مدرنیسم خربی با کناره گیری از واقعت بیرونی؛ به ذهنیت گرایی ‎BAB‏ ‏پناه می‌برد و هی چگونه مستولیت اجتماعی با فش اصلاح‌طابی برای خود قائل نیست. اما نویسنده مدرنیست داخلی که دمی‌تواند خود را از دغدفه‌های سیاسی و اجتماعی روزانه رها سازد رویکرد انتقادی اسلاف رالیست خود را البته با نکنیک‌های روایت ذهنی مدرن در عرصه‌های اجتماعی دنبال می‌کند. و بدین ترتیب احساس میکند به مسئولیت اجتماعی و ایدئولوژیک خود حمل کرده‌است. رمان مدرن فارسی علی‌رخم آن که فرمی مشاب آثار مدرن غرب دارد نگاه سنتی خود را به موضوعات حفظ می کند. روح و انديشه ذانی رمان غرب مبتتی بر نیست‌الگاری اومالیستی است و درک این اندیشه مستزم آشنایی و انس عمیل نویسنده با ادبیات غرب است؛ اما این حس و حال اومالیستی هیچ گاه در نوبسندگان داخلی به کمال یافت نشدهاست و به همین صورت نوعى دوگانگی و تضاد در صورت و محعوای رمان مدرن فارسی قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. نوبسندگان رمان مدرن در تقد هنچارهای داشی از نوعی تفکر دینی عمدتابه و مضمون می‌پردازند. دخست ستز سنت و مدرایته در قالب جنگ پدران و پسران و دوم نقد برحنى از ارزشرهاى اخلاقى رايج؛ كفتمان رمان مدرن فارسی در واقع همان گفتمان صادق هدایت در بحث

صفحه 20:
‎ee‏ وو برجستهایران در پس از نقلاب بايستى به زويا بيرزات .حسين سنابور و شيوا :كرد شعر نودزه رى سرايش شم ‎cae ae‏ 0 ابوالقاسم لاهوتی؛ میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمرهند. شعر نو چنبش شعری بود که با نظريات نيما يوشيج آغاز شد. ازجمله شاعران متعلق به این جنیش شعری می‌توان به احمد شاملوه مهدى اخوان ثالث فروم فرخزاده سهراب سپهری» منوچهر آتشی» طاهره صفارزاده» و محمود مشرف آزاد تهرانى (م. آزاد) اشاره کرد.وزن در شعرهای نیما و اخوان با دوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تها هجاهای شمر تساوی خود را از دست دادهد و کوتها اد میشوند ولی در شعر سپید که احمد شمان را پاه‌گذاری کرد از و خبری نیست و به جای آن از تصوبر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود. شعر سهید:شعر سهید گوه‌ای از شعر فارسی است که در دهه سی خورشیدی توسط احمد شاملو ابداع شد. اين شعر که از الگوی شعر نیماییپدید آمد شعریست که فاقد قاعده وزن و قافیه بوده و وزن آن را می‌باید در فحوای کلام جستجو کرد. قافیه اگر در ‎Ab OS gal‏ بكار برود فاقد دستور ویزه‌است و جای آن بسنگی به خواست شاعر دارد. ایده شاملو برای چدین شعری این بود که وزن و عروض و قافیه دست شاعر را برای سرایندگی تنگ‌تر کرده و باعث کاهش درخشندگی و اعتلای اثر می‌شوند. این شعر در غرب گونهای دارد که به آن شمرآزاد می گویند و در آثار میلتون و لو رکا بوفور دیده می‌شود. به عقیده براهنی شاملو ایده شعر سبید را از ادبیات غرب آموخته وآن را با نث آهنگین ادبیات فارسی بویژهالر تاریخبیهقی آمیخت و شعر سپید از آن زاده شد. از شاعرابی كه به شعر سپیدپرداختند می‌توان به جز احمد شاملو به هوشنگ ایرانی» شمس لنگرودی» رضا براهنی» سید علی صالحى؛ منوچهر آدشی» احمدرضا احمدی؛ قدمعلی سرامی»رسول يونان؛ يدالله روبایی و محمدرضا احمدی اشاره لمود. ‎

صفحه 21:

صفحه 22:
9 Sees) ‏اده و اجداه خوانجةتفظ در دست لیست و ظاهراپدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش دی اهل‎ ۳ ‏کازرونبودهاست. در اما که ید گاه عم موف زدگی او باشد ارات نیا نگ شخصی و خصومی‎ ‏يافت مى شود. آنجه از فحولی تذ رها بهدست می‌آید بیتر انساههیی است که از ین شطعیّت در ذهن عوام ساخه و‎ ‏برداخته شدهاست. با إين همه آآنجه با تكيه به اشارات ديوان او و برحخى منابع معتبر قابل بيان استآن است كه او در خاترادهاى‎ ‏از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شدهاست.(با اين حساب كه كسب علم و دانش در آن زمان اصولا مربوط‎ ‏به خانواده‌های مرفه و بعضا متوسط جامعه بوده‌است.) در دوجوانی قرآن را با چهارده روایتآن از بر کرده و از همین رو به‎ ‏حافظ ملقپ گشتهاست.در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۶۸ ه. قی) به دربر ره پیدا کرده و احتمالاً شفل ديوائى‎ ‏بيشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع -خسرواء دادگراه شیردلا» بح رکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین‎ ‏مسمود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنى قيد مى كند كه به صال در دريار‎ ‏مشغول است. شاه مسعود تنها كمتر از يكسال و در صنه ۷4۳ حاکم شیرازبودهاست و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از‎ ‏اوان جوالی در دریار شاغل بوداست). علاوه بر شاه بواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبازالین» شاه‎ ‏شاه منصور و شاه یحی نیز راه داشته‌است. شاعری پيشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتالا‎ ep lend ‏دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده انکای او به شغلی‎ جدای از شاهری اس از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. در باره سال دقيق تولد او بين مورخين و حافظ كتاسان اختلاف نظر وجود دارد. دكتر ذبيح له صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه. ق و دکتر قاسم غنى آن را در/1 لامىداتد. برحنى ديكر از محققين هماتتد علامه دهخدا بر اساس قطعهاى از حافظ ولادت او را قبل ازاين سال‌ها و حدود ۷۱۰ ه. ق تخمین می‌زند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه. ق روی داده‌است.در مورد سال دررگذشت او اخعلاف کمتری بین مورخین دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (منولد ۷۷۷ هه قی) که معاصر حافظ برده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه. ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال د رگذشت خواجه ‎AB‏ ‏شده‌است. محل تولد او شيراز بوده و در همان شهر نيز روى بر دقاب خاک کشیده‌است.

صفحه 23:

صفحه 24:
پدر ,و گلداری. زندگی روستایی» تبراندازی و اسب‌سواری را به نیما تا سن دوازده سالگی درزاد گاهش روستای بوش و درا طبیعت زندگی کرد.نیما خواندن و نوشتن را نزدآخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار میداد و در کوچه با ها دنبال نیما می‌کرد.اقامت در تهران:۱۲ ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لوبی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها کنارهگیری م‌کرد و بهگفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرصه قرار م کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شرو ع کرد.پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی اين کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.مرگ: این شاعر بزرگ درحال ی که به علت سرمای شدید یوش» به ذات‌الریه مبتلا شده بود برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تالیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ دركذشت و در امامزاده عبدلله تهران به خاك سپرده شد.سپس در سال ۱۳۷۲ خورشيدى بنا به وصيت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار او در كثار مزار نواه ري » يهجتالزمان اسفتديارى (د ركذشته به تابيخ ۸ خرداد۱۳۸۲) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفه‌است. زب ی هش ویک نینس زامروز ‎pte pe IVE ATTN‏ ‎reid ala‏ ‎Det der dATTA NE 3‏ را ‎gage‏ مها علت مرك جایگاه خاکسهاری. رک وسوس ‎te‏ ال درو درزمن حکوت " راخ ‏يدر شمرفر ‎Ae Sh‏ ‎o ۳‏ کتا‌ها.... ماه آ در ‎sales Ree A tA Ap Saye Shp‏ مدرک تحصيلى ‏ دان آم وضتمى مدرسه عالى سن لوق ‎ei rule ede ido

صفحه 25:

صفحه 26:
‎ed‏ وی کودکی بیش پدرش در دورا ی ب* پژوهش و دين فراوانی دشان داد. آوضاع فابسامان ی ی و مه شقن مات این ارس الم تا ۱۳۳ سا ۷ سعدی راکه هوایی جز به دست آوردن دانش در سر نداشت برآن داشت شیراز را ترک نماید. سعدی در حدود ۱۲۰ یا ۳ قمری از شهراز به مدرسه نظامیه بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). سعدی» از حضور خویش؛» در نظامیه بغداه چنین یاد م ی کند: © مرا در نظاميه ادرار بود© شب و روز تلقین و تکرار بود 9 نکته در خور توجه؛ رفاه دانشمندان در این زمانه بود. خواجه نظام الملک طوصی» نخستین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه تنظيم نمود. اين امر؛ موجب شد تا اهل دانش؛ به لحاظ اجتماعی و اقتصادی» از جایگاه ویژه و امنیت خاطر فراوانی بهره‌مند شوند. غیر از نظامیه. سمدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین عمر سهروردی نیز حضور بافت و در عرفان از او تلیر گرفت. این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق» یحبی سهروردی» اشتباه گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال د رگذشت ‎)٩۳٩‏ بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهند گان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبايى) اختلاف وجود دارد. يس از پایان تحصيل در بغداد سعدی به سفرهای گوداگولی پرداخت که بهبسیاری از این سفرها در آار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف دظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمیتوان بسنده کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستانپردازی باشد (موحد ۷۶ ص ۹۸ زیرا بسیاری از آنهاپایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق» شام و حجاز سفر کرده‌است و شاید از هندوستان» ت رکستان» آسیای صغیر غزنین؛ آذربایجان؛ فلسطین» چین؛ یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سمدی در حدود ۹۵۵ قمری به شيراز بازكشت و در -خائقاه ابوعبدالله بن خفيف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(1۲۳-۷۵۸) بود که برای جل وگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ‎(VON shaw‏ به آنان کمک کرد. در دوران ابویکرین سعدین زنگی شیراز پنامگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. درآن زمان ولیعهد مظفرالدین ابویکر به نام سعد بن ابوبكر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار. ‎ ‎

صفحه 27:
sn ‏جهانگردیبه رواتی سی سالبه طول انجاید)؛ حکایت‌هایی که سعدی در گلستان و‎ DOS He ST ‏هندوستان» حبشه مصر و شمال‎ ‏بوستان آورده‌است» نگرش و بینش او را دمایان می‌سازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد داش آموخه بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها‎ ‏نيز سختی بسیار کشید» او خود گفه‌است که پایش برهنهبودو پاپوشی نداشت و دلعگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید کهپای نداشت»‎ ‏پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی آیده وفتی در هند بوده سا زکار بتی را کشف‎ ‏کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چالهانداخت و کشت؛ وی در بوستان؛ اين روش را در برایر همه فریبکاران توصیه کرده‌است.‎ ‏حکایات سعدی عموما پندآموز و مشحون از پند و و پاره‌ای مطایبات است. سعدی؛ ایمان را مایه تسلیت می‌دانست و راهالتام زخم‌های‎ زندگی را محبت و دوستی قلمدادمی کرد. علت عمر دراز سمدی نیز ایمان قوی او بود.

صفحه 28:

صفحه 29:
ماني فر أشتيانى مى يا فتوحی (د رگذخته 6۱۳۵۲ فر علقب به مُقَدم العداله و متخاص به "شوری "از واپسین شاعران دوره 7۳۳ قاجار اهل تبریز وآذربایجانی بود وی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت.نام اصلی او " رخشنده" است.یوسف اعتصامی؛ پدر پروین نویسنده و مترجم بود. وی در آن زمان ماهنامه ادیی «بهار» را منتشر می کرد.او در سال ۱۲۹۱ به همراه خانوادهاش از تبريز به تهران مهاجرت کرد؛ به همين خاطر بروين از كودكى با مشروطهخواهان و جهرههلى فرهذكى شنا شد و ادبيات را در كنار بدر و از استادانى جون دهخدا و مل الشعراى بها رآموخت. در دوران کودکی» زبان‌های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت. وی به مدرسه آمریکایی) ,1317111171 118/۸۱۷ ایران کلیسا) می رفت و در سال ۳ تحصیلاتش را در آنجا به اتمام رسانید. سپس مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادییات انگلیسی پرداخت.پروین در نوزده تر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش افضل الله همايون فال» ازدواج كرد و چهار ماه بس از عقد ازدواج به كرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربنی و هنگام وصلت با أو رئيس شهريانى در كرمانشاه بود. اخلاق نظامى او با روح لطيف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خاله‌ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر كونه آلودكى برورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه‌ای وارد شد که یک دم از بساط عيش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طیع مخالف نمی‌توانست دوام یاب و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشيد و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه اش در مردد ماه ۱۳۱4 طلاق گرفت.با این همه او تلخی شکست را با خودسردی و متالت شكفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سحنی بر زبان نیاورد و شکایتی نتمود. در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۲ در زمان رباست دکتر عیسی صدیق بر دانشسرای عالی» پروین به عنوان مدیر کتابخانه آن» مشغول به کار شد. او ۳۰ سال داشت كه د رگذشت.پروین به تشویق ملک‌الشمرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را توسط چاپخانه مجلس منتشر کرد ولی مرگ پدرش در دی ماه ۱۳۱ در سن ۱۳ سالگی» ضربه هولناک دیگری به روح حساس او وارد کرد که عمق آن را در مرلیهای که در سوگ پدر سروده‌است» به خوبی می‌توان احساس کرد: 9پد رآن تيشه که بر خاک تو زد دست اجل 8 تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من *پروین اعتصامی عاثبت در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ (4 آوریل ۱ ۱۹4) در سن ۲۵ سالگی بر ار تا به ییماری حصیه در تهران د رگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد. یکی از معروف‌ترینآثار

صفحه 30:

صفحه 31:
.گانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و در باره شده است» اين است كه او ايرانى واصالتا اهل شهر تفرش» روستاى طاد (3) م ياشد. جنان كه خود ايشان فيز به ابن اشاره نمودها. وى خيلى زود يتيم شدو از ابتدا توسط دابى مادرش بزرك شد و تحت حمايت وى تحصل تمود. مادر اواز اشراف كرد بوده و اين بر بايه يك بيت از ديباجه ليلى و مجنون («كر مادر من رئيسه کرد...») دانسته شده‌است.در باره زادگاهپدری او اختلاف نظر است. برخى از متابع أو را از اهالى تفرشيا فراهان و برحخى او را از طبقه دهقانان (ايرايان) آران میداند. در رابطه با بدر اوء بهروز ثروتيان اين بيث در ليلى و مجنون را شاهد می‌آورد («دهقان فصیح پارسی‌زاد - از حال عرب جنين كند ياد») و مىنويسد: «#دهقان فصيح بارسى زاد: نظامى كنجها ى/عرب:مجنون و بدر او/يادداشت- سرآغاز بندهاى ليلى, و مجنون همه به توضیحی کنایی آراستهاست و شاعر بالکنایه اشاره می‌کند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلى و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۲ از اهمیت بدسزابى از نظر تاريخ تحقيق در زندكى و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده‌است و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» می‌نامد» به تصریح بیان داشته و هيج كونه ترديدى در صحت بیث و مطلب لیست و با تحقیق درباری دهقلان قرن ششم در آذربایجان و بررسی «پارسی» که آيا نظر او «ابرانی» است با زبان «پارسی» و یا هر دوء گوشه‌ای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعرآشکار می گردد. بهروز فرونیان؛ «لیلی و مجنون»(نظامی گنجه‌ای)- انتشارات امیر کییر- صفحه 4 ۲ 4: برخی از منیع نقل قول: دهقان فصیح پارسی‌زاد:نظامی گنجه‌ای عرب:مجنون و پدر او پادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراسته‌است و شاعر بالکنایه اشاره مکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمدهاست. بیت اول بند ۳۹ از اهمیت به سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعيت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده‌است و همچنین نژا او که خود را «پارسی زاده» می‌نامد به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق درباره‌ی دهقانان قرن ششم د رآذربایجان و بررسی «پارسی» که آیانظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و با هر دوء گوشه‌ای از حیات و موقعیت اجتماعی شاع رآشکار میگردد.نویسنده:امین» سید =

صفحه 32:
بان و ادبیات» حافظ» فروردین ۱۳۸ - شماره ۳۹ (۲ صفحه- ۱۷ انظامى ‎Sy‏ سف) به تصریح صربح خود او در«لیلی و: ل ۱ كويد: از ايشان هر آن کس که دهگان بدند/ زتخم و تاد بز ان بدند. اين تعبير دهكان؛ بعدها از یاب اطلاق جزءبه کل به همه ‎a‏ ‏اطلاق شده است؛ چنا که فردوسی گویددنه دهقان»نه ترک و نه تازی بود. در عين حال» واژه دهقان به معنى «تاريخ نكار»هم به كار رفتهاست» چنا که تعبیر نظامی که دهقان را به صفت«فصیج» متصف میکند به همین معنی اخیر است و باز در همین معنی فردوسی هم كفتماست: ز دهقان كنون بشنو اين داستان/ كه برحخوائد از كفته باستان. يا: سراينده دهقان موبددزد/ زاين دستانم چنین کرد یاد. پس نظامی که خود را«دهقان فصیح پارسی زاد»؛ معرفی می کند» باید هم ایرانی نزاده و اصیل» هم تاریخ‌دان و سخنور و هم صاحب زمین‌های کشاورزی باشد. نقش دهگادن در حفاظت از فرهنگ و تاریخ ایران در عصر اسلامی و نیز در گردآوری خراج و ایصال آن به دولت م رکزی» نیز بل ذکر است. خلاصه آ که خاندان نظامی در گنجه (چون فردوسی در توس و نظام الملک در بیهن) یک خاندان دمگای با آگاهی فرهنگی و تمکن مادی بود‌اند. یکی از قرائن این سوابق خالوادگی» آشنایی تاریضی ما با پدر نظامی«موید مطرزی» و عمو يا برادر يا عموزادماش به نام قوامى مطرزى از پارسی گویان تصیده و غزل سرای آذربایجان است . وحید دستگردی معتقد است که این دوبیت شایدالحاقی باشند ولی حراقیبودن نظامی و اینکهپدر و نيا کادش اهل عراق عجم بودهائد را مسلم مىدائد. وحيد دستكردي نهز مىنويسد:«براى البات اين مطلب که آيا زادو بوم نظامى همان شهر گنجهاست یا آنکه در عراق عجم متولد و در زمان کودکی با پدر به گنجه رفته دلیلی در اشمارش نیست» ولی تقريبا تمام تذكره نويسان مى ذكارئد كه در كنجه متولد شده‌است» اما عراقی الاصل بودن وی مسلم است. از اشاره‌های موجود در خسرو و شیرین دااسته می‌شود که اولین همسر اوه کنیزکی که دارای دریند به عنوان هدیه برایش فرستاده بوده زمالی که نظامی سرودن خسرو و شيرين را بهپایان رساند و پسرشان محمد هفت سال بيشتر نداشت» از دنا رفتهبوده‌است. در لابلای شعرهای نظامی اشارههایی به دو همسر بعدی او نیز دیده می‌شود که هر دو در زمان حیات شاعر د رگذشه‌ند.نظامی از دانش‌های رابج روزكار خويش (علوم ادبى» نجوم؛ علوم اسلامی و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او به‌روشنی دانسته می‌شود. از معاصران خود با خاقالی دوستی داشته» و در مرلیه او سرود:همی گفتم که خانانی دریفاگوی من باشد * دریفا من شدم آخر دریفاگوی خافانی نظامی همه عمر خودرا در گنجه در زهد و عزلت بسر برد و تتها در 9۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان (د رگذشته 0۸۷) به سی فرسنگی گدجه رفت و ا زآن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی هرچند شاعری مدحپيشه نبوده» با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بودهاست» از جمله: فخرالدين بهرامشاه بادشاه ارزذكان از دستنشائدكان قلج ارسلان سلطان سلجوقی روم كه كتاب مخزن الاسرار را به نام او کرده‌است» اتابک شمس‌الدین محمد جهان پهلوان که منظومه خسرو و شیرینبه او تقدیم شدهاست» طفرل بن ارسلان سلجوقی و قزل

صفحه 33:
ده او درهمان:

صفحه 34:
رفت و این رشته راتا مقطع دکترا محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع كرد. اين بايازنامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارا علمی و فرهنگیمنعشر شد.او در سال۱۳۶۸ از جملهشاعرایبود که در شکلگیری و استمرار فعلیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ‎٩۲‏ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مستولیت صفحه شعر هفته‌نامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ‎٩۳‏ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دبا آن «تفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت. امین پور هیچگاه اشمارفاقد وزن نسرود و در عین حال این نو شعر را نیز هرگز رد نکرد.دکتر قیصر امین‌پور؛ ندریس در دانشگاه را در سال ۱۳۱۷ و در دادشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال 54 در دانشكاه تهران مشغول تدريس شد. وی همچنین در سال 1۸ موفق به کسب جایزه نیما بوشیج» موسوم به مرخ آمین بلورین شد. ‏ کتر امینپور در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر گزیده شد. وی در سال ۱۳۸۲ بر اثربیماری کلیه و قلب دار فلی راودا گفت.

صفحه 35:

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
29,000 تومان