صفحه 1:
صفحه 2:
میلاد حشرت قاطمه ژهرا سلام له و رورٌقادر پرشنما گلهای دپستان سعادت میا رک
صفحه 3:
مرو رسدرد
زو ۱۱
ده رت
ده
2220 =
0
0 tae
Ot ee
صفحه 4:
ارزش احترام به مار *
عزیزان منْ! خدای خوب و مهریان درپاره احترام په پدر و ماد در *
قرآن مچید خیلی سفارش کرده است؛ به طوری که اگر يدر و مادر
از شما راضى و خشنود پاشند. در حقیقت خدا را ار خودتان
خشنود کردید. کلهای شوبم! شاید پعضی ار شما عزيزان اين
حديث راشنيده ياشيد كه حشرت محمد صلى الثه عليه و آله مى
قرمايئد: «بهشت زير ياى مادران است.. اين حديثٌ مقام و
ارزش پالای مادر را زد خُداى مهريان نُشَان مى دهد. همه ما بايد
قدر پدر و مادرمان را پدائیم و سعی کنیم آنها را حمیشه ا7
خودمان رای گه داریم. تا مدا هم (ر ما رای پاشد. گل های
نازم! جه خوپ است که هر رو براى ما روز مادر پاشد و هر روز
توی این فکر پاشیم که آن ها را خوشحال کنیم و با انجام دادن
.کارهای خوپ مان پهترین هدیه ها BIE پدهیم
صفحه 5:
مده مده كه لطق سق
Bod
ای ثور پاک سرمدی
دسته كل محتدى
طبيب دلها تويى زهرا
امید پاپا تویی هرا
امشپ دارد به دامنش
مییوسد روی ماه او
mp sa
گویی پی ترس و واهمه
آید مشب اژ آسمان
روشن شد قلب شيعيان
یا فاطمه شوش آمدی
یا فاطمه خوش آمدی
شفیعه ی ما تویی هرا
یا مولاتی یا فاطمه
مادر یکداثه دسته گل
هر لحظه خاتم iy
ثامت كرديده فاطمه
جائم قداى قاطمه
صفحه 6:
همه يه شود پالیدئد فرشته ها رو دیدئد
گفْتند ستاره آمد در OG, آمد
& 3 2 7
كوثر حقٌ سر رسيد فاطمه آمد يديد
درس -حجاب يياورد شرم و عقاف يياورد
صفحه 7:
ارزش احترام به مار ۱
اويس نام جوبائى بود كه ياملار ييرشزندىمى كرد. او از هلايشيرستارىم ىكرد. » /
Bestop hab gh pause pfs op pangs Leda glee uaa
نزدیکي پیند از مار ی رلیبفتزیه دیلو دیدقعشرتصدص ی له ملیهو لد اجان ]
شولست مادر لجاند داده لمانشرط کرد که پیشتر از نصشروژ در مديئه تمائدو زود
بدكردد. اويسرقبولكرد و به طرفشهر مديثه يفنتو به خائه بيامبريسيه لمامتأسقانه /
BU ont ang رسب ر كرد حشرت يامد اويسرها نالاحتوفرواناز ليزكه موقق |
.نشده يود ييامبر ,ا ببيندبه خانه بركشة
يس ازْ مدتى ييامير صلى الله عليه و آله به خاثه آمدئد و فرمود ئد: «من ثورى مى ييثم كه ير اين
EE تاییده. چه کسی در بود من يه ابن جا آمده؛ء كفتد: مجويائى يه نام اويس». يهامير
. «فرمود: «اويس يه شاطر احترام يه مادر داراى مقام El gay
صفحه 8:
ماه مهرپان(روژ مادر)
نگاهت آسمائی ست
پر از شكوه درياست
پرای این دل من
اميد و شوق فرداست
ع ع
تومثل يك كلى که
قشنك و تازه مائده
شداصفاى كل را
به چشم تو نشانده
ORK
تو آفتاپ گرمی
كتارم oH ily
اين شع رتقديم يه تمام مادران شوب این سرزمين 1
صفحه 9:
18
5
صفحه 10:
آشنّایی با تدكا حضرت فاطمه
هرا (س)
i a
۷ EN
i /
وا 5
y
SZ
OF
عضرت مح إمر) بعد از نجام تارهاى روزا يراى رفع خستكي به خا مده يود صداى خنيجه همسر مهربائش را شنید که با کسی ne
مین ماونی واه انه شد عسی أ تجا نيو . :بيامبر برسيد (لى خديجه صداى صحبت کردن نو به کوشم رسیدباچه کسی سفن می SG
خی یی اد بت( رز > در شم ربا من سننمی لت )پر شاه شد و فرمود (جبرتيل از طرف خداون بر"
A DA RSE توا وداه خود ات فیعضت هی ]ی نیموس
- تال وطن مسف ده ره شوه شبن ود و rest Ags Ba
هو ده بو لته ی : EE rer ome en نت در جوددن ترك
غم ونخصمها فرلوائي خديجه (سرارادر بر كرفته بود
صفحه 11:
و نمی ملنست چه کند. لو شکران بود که به فیژششی مه ای وارد شود. تالگهان موی خوش بهشتی مه متام خدیجه ( س) رسسید. و بعد جهار
*راسته و زییا با پیراهن حای زییا و تورانی ولرد خانه شدند. خدیچه (س) عمی ترسیده بود. یکی از آن ها كشت
ای خدیجه نتترس .ما از عترف خداوند برای كسك به تو آمدیم . من سار</جمس قبراهیم حسستم )یهد یه سه باتوی دیکری عه همرله لو پوستد
اتوم خره بو أن ها راايه خديجه ( سن) محرفی كرد . يكى SID ها آسیه همسر فرعون حیکری مریم دختر عمران و آن دیکری علتوم خواهر
موسی بود آن ها سور خدیچه ( سار! گرفتند و یه او در بدنیا آ عدن فرزندتی عسک عردند : لحظلاتی بعد صدای کریه" نوزاد شنیده شد
فرستکانضاوتد فررزند خدیجه (س) وا یا آب وکلایی عه از بهشت آورده بوستد خستند و لو ر در پارچمای ترم و زییلپیچیدت.
حسیحه دخترش را سر ا غوشی کرفت و مه لو فیخند زد FSS لب به طن كشود و كفت « كوامى مى دعم كمخدايى جرّ خماى يكانه يست (homey
صفحه 12:
پیاسبر و فرستاده" خداست وعلی (ع) سرور فوصیا و فرنداتم سرور پیاسبر زادکان هستند) هد رو به زنان بهشتی کرد نام هو یک را برد
و يه آنان سلام كوم آن روز در مقععق های یسیاری شکفته شه و یوی عحتر کل فضسای مه را پر عرد فاطلمه ا(س) . سر روز جمعه بيستم مله
جمامی عتتی سال پتچم بعتت هكم يه جهاكشود :حضزت خديجه وس) و حضرت محشؤص) . فامتمموس) زا پسیان جونست می ماشتتد و لو رو
OER O° SF at ضرت حديجه وس)ممسر مهربان حضرت محم وص ) من كنات با وفات MESS (pa) ets (ps) epee
اغسقوار و با ور پیاسبر مر سختی ها بود. هر عد ييضير بز سو عهار مكه موره الزار و الذيت اقرار عی کرت قاسکنه ونن) خنو على ره سراسيمه
یه آن حضسرت می رستنند و خون هی سرو صورتپیاسیر را ینک می کرد وافتی بر سر و تن پیاسبر شعسیه" شتر می ریختند فاطلمه ( سیپکریان
يسن ميارك پیاسمر را پاک عی ععره و عصساتی که یا پیاسیر امین عفر عرده بودتد نصنت می کرد هيضير تير صبورفته قاطمه (سی )ر؟ دتعاتری
ا ااا ار
صفحه 13:
می داد و ی عفت. ( فرزندم غسکین میات خداوند پدرت راااز همه آبلایا سور خواهد عرعو در لمان خواعد دانشست) چهد از هجرت مستماتان یه مدیته.
ضرت i به سن ازدواج رسیده بود. بعضی از بزرکان مرای خوستگاری حضرت فاطلمه (س) به خاته پیامیر (ص) می رفتتد
اس حضرت قاعتعه (س) حیچتام از آنها را قیول نمی کرد و پیاسیر نیز به آن ها حی کفت:( همس قامتمه! خدلو ند تخاب خواهد کرد ) پس از مدتتی
مزرکان حدینه به عشی (ع) پيشنهاد کردند تا پرای خواستکاری غاعتعه (س) از پیاسیر اقدام کند
عقی (ع) نیز یتیرفت و روزی یه خانه" پیاسبر (مس) رفت .اما از روی شسرم سبرش را پایین انداخته مود و چیزی نمی کفت. پیامیر که می دعنست
عقی (ع) برای چه اصری oo Sea آسدم است فرمود ( عنی جان ی دام یرای چه به لینچا آعده ای ولی چر! در خواستت را تمیکویی 2 یشتوم)
عفی (ع) مرخوشسنتتی را گفت.. پیاسیر (ص) ند فاطلمه (سس) رفت و خواسته" علی (ع) ر؟ مطرح عود. حضرت فاطمه (س) با شتیدن امین سخن لز
صفحه 14:
و يعد يدعلى (ع) شرمود
احیجی دید فرمود: ( سعوتتی نشاته ین رضعیت لوزست)
pated پیاسبر که نار رضایت راد چهرع . Re
أعيق جبرتیت «ز حترف خداوتد پیغام ۷ ورد عه لس (مزیو غاسامه سپ
تشدكى ساد و بى اليش عقی (جا) و فاطلمه (سی: فیک "ندکی عه علص(ع) قز قروتی زره خود پونشان وا تهیه کردهیود آغاز شد . حضوت
= انها وين فالمه وسى) و عط س(ع) تتتصنيم جرم الع ع د صرحي وبر ونان ته جر اسان و Fae eee
حلفت potion see) ott Mar) a nse و و وی و و
a PE خوتحل بوء و هدر پزرعودرتی تتعر عرر ووزها مر هی هم من عتشت .و حضورت علی (ع) برگی چنک های سیاه اسلام
غنات مور موجنو عفهای شاه همه یر جوهن فکمه چسی) یو جمده اب عصیدن او ده و تسیاب کرد عم وحن ي هت و a
صفحه 15:
دیعر عه مهمترین آن ه تربیت فرزتنان مود.. حضرت علی (ع) و حضرت فاامه BI J ng (i) صاحب چهار فرزند مه نام هگیحسن . حسین
ینب و الم تم نشسته . ضرت الالمه (سى) يركى ألن عا مادرى مهريا ن بود و هميشه فرزنداتتی را مورد محبت قرار مى دل . در روزهاى سيار
سفت عه مستمغتان تمى توالتستتد به رالحتتى زتدكى كتند و براى خخود آنواقه تهيه كنتد حضرت فامقضه (سی) خود کرستعمی ماند AGG PS كر ستكى
ر#لحساس تكتند در ميان أن هليه عدت رغتاز مى كرد و يه تمام نيازهااى روحى و جسمى أن هاتوجه دلقت عر كلرهاى انه تيز يسيار سقت عورش
جوه و در هیچ حالی تتر خداوند را فراصوش نمی عود روزی پیاسیر برای دیدن دختر بزرکولرش بهخاته" آن حضرت رقت وقتی داخل خاته شر
حضیت فاعامه (اسن) رادید در حاتی که با یک دسنتش ستک آلسیاب رامی چر خانتد و باادست دیگوقوزندشی و۲ شیر می داد پیامبر با دیدن لین صحنه نش
مر چتسانتتی حفقه زد وفرمود ز قاماته جان . سقاتی ها و مشکلات این دتیا را به نار زیبای ها ی بهشت تحمل عن)#حضرت قاعاعه (سی) با دیدن پیامبر
صفحه 16:
خوتسال شمو باليخدزيبا بى يه يياسير تكاء كرد و كفت :فى رسول خداء خدا رليه خاشر تعمت هاى بى هفيا تتش سها سكزارم ) در همان هنكام
جير یل از مذوف خماونه نازل شم و آ یه ای از قرآن ر'برى هيغمبر هديه أ ورد كه غرمود بود به رَودى هروردكارت آتقدر به تو عملا خواهد كرد تا
ی وت وو هی ) حفیت فااهه زس) خویان و حسایگان خوم را بیان موست می عاکنت و هموقنه هآ ن ها ععک می عرد . یک شب
حضرت فاطمه (س) مشخولنماز خواندن. و عبات عردن بود . امام حسن (ع) عه هتوز عودک بود یه دعا عا عی مادرشی کوش می داد
Do Rr a, موه a SA Dm ماد 12023310 3 تقر درط .ومن حدر جمس
نی تیاتا ,از رختخولب بنتد شد و رو یه مادر گفت(مابر جان پسس چرا برای خوعت" اعيج دعليى نمى كتى ) حضيرت قاعتمه زس)در جوب
ae لواح وى جين مضي ويك وجوه ودين زرات على لز ممسرى حسويدم د جر 0 يك روز وقتتی علی
252 eee
صفحه 17:
اس as Fe A و مت کمی خوابید . سیس رو به حضرت فاطلمه (س) عرد و کفت »زانیا غناییبرای خوردن عر خا نه هست ؟)
pete. فتدوهکین خد و کفت :یه خما سوکتد که غفایی در خغه نیست و مو روز مست عمخود چیزی تخورده ام و غنعیم را یه
acne
علی (ع) تاراحت و غمکین شدو گفت. ( چرا من را از این موضوع آ کاه تکردی *) حضرت قاطمه (س) در چواب فرمود
من نز خدای حنود شم مارم عه چیزی را عه مر تولن تداریاز و در خواست عنم . حضرت عشی (ع) از خاته خارج شد تزد یکی از دوستان خود
PSE كرفت . در بين رنه واقتى ته يه ينزائر مى رقت مقداك را ديد كه يه ديوار تكيه ماده كريه مى كرد . على (ع) سيب كريه” مقداد
رایر سید . مقداد در پاسخ کفت.: <ناتواده ام رادت كر .سستكتى ككريه مى كشندا
اشدج ).ا حضيرت على ((ع) كته حال مقداد را اليتكوته دید قو را پر خود.
و من هيج چیز برای سیر عردن آن هه تدارم به خاطر همين لز خاته
مقدم شمرد و يك ديتارش را يه مقداد دك مقداد تشكر كرد و خوش حاقل
صفحه 18:
چه سست پازار مه رات . عنی (ع)عه دیکر پوانی ندالشت یه مسجد رفت و ساعاتى رائر مسجم يه راز و نیا و عيادت با خدلوند پرداخت هتکامی
که تماق جماعت به پیان رسیم Se محمد [ص) ود عفى (ع) رفت وهر مودؤيا على .7 يا من ره يه خفته الت داعوت م عتى خضرت عدر ع )كد
ANS يزع برفی پذیرایی حر خانه تاره از جات سر أزا ها بين عرفت :كنوت محش وض) مود( جرَاج وكين تمى دح تعر مواعق
ا يهاي و کی ددعت یه خاته نم مروم بعت وم يه حديدن ميج سفن پیاسبن لع) را یه شاه دعوت عرد . هتکاسی که یه گفته سيمت
لح ياي موصت مهدي موعت AD ARG HEIN 5099 کزده مود ییامن هت تخت wane Ah Gay RAN
eee بدي (RIA 0 PAS POLY FOI II هزین وموك ای دید رن میک یر در هد
کیت ی کت وی وی ی کته ری هت ]و ی داز و مین هد ی
Ko pati ap gal متعیب ند يود
صفحه 19:
ببس -سسسسسسسسس(_
اشاته عاتن عنى (ع) تست و فرموود (عشی جبان بين باداتشى أن ياك دینتاری فست که تلو بخشیدی و خداوند هر عسی را که بخواعد بیحساب Pg
سی دهد a a i در چنتمان حضسرت سح (صی) چمع شد و فر مود (خدا را شک که پغانتی تما را قبل از آنکه از متیا برو ید عاصو شما ر؛
همیونزعریه و مریم دختر عسران قرار دهد زیر هر وفت. زعرّیا به محراب عریم (س) میرفت غداهای عوناکون در عتار حریم (س) می دید
Fo FAD عود لین غضا ها از کدچا ست مویمالسی) نیز همین پاسخ یه فو می داد4 دی مین قبانتل مهومی دختری به خاته ی بخت
سصسسسسسسسسسسسسسسسسسسس۱,.
مه عمرووسبی مععووت کت
بتوفنتد سر و وضی < منلسب لیشان را مسخو< عنند.. آن ها یه یدار پیاصبر (صی) رفتند و یه ایشان لصرار کردتد تا
صفحه 20:
فاعلمه (سارایه عروسی بظرستد . حضرت محمّ (صس))عه لیتکووته دید فرمود یا ید لز هصسرتش علی(ع )جازم یکیرد . آن ها از پیامبر خواستتد
تادر ره عتى (عيوقسله شود . شب عروسى همه" زتان منتظر يودتدتفاءشهزس) ورد شود خا يشان را مسكره كتتّد - حضرت فاظمه (س)
ورم نسو همه حيرت زده يه شان تكاه مى کردند. چیراهتی یبا و توراتی به تن داشت و موی بهشت می داد و زیور الاتی که چشمان همه را
خبيرمعرده يود به كرمنةوينته بود وقتی نان بهودی از او پررسیدند که اینها را نز کجا آورده . حضرت فاطتمه (س) فرمودند.
صقا NA APS TS SASSI رهم عدي حدم صم يي كيين فرح سمو م رایع کت وعودسین کتک می مواسی مسامان #سرک
یه سب حضرت #اشبه (س) خولب دید که مر حاک قرأآن خواتدن فست AB oe Pat PNP AGT حضرت قاعتصه (س) ین خواب یرای
پیاسیر تحریف عرد وتعبیر آن را جویا شد . پیاسر (ص) فرمور:
صفحه 21:
ب إصس) سروع يه كريه كردن كرد يس از الحفقااتى مويارء يياسبر (حص) بآ فاعتمه إس) سكن عقت
عفت عه فاستصمر aa ge A thd eae (on) mate
ae أن حا Bg RS pasties 9 SS is! (sp mated Seated
تونبن مقر چدرم قرمود که دیکر چیززی مه پا یانزتدکی اش باقی تمانده است و منبسیار کریه کردم ودومین بار فرمونتد که لولین تن
انتیه منخواهه پیوست تو هستی فاطمه جان : لین موضوع باعت خوتحالی من شد 4 پیاممر ار دنیا رفت و فاطاعه (سی) در غم از مسست عاصن
در من رکوارتی به سوک نكست . لين غم يرلى أن حيرت سيار درد ناك يود يه حلورى کهایشان ر! مریخی و رتجور کردم یود ان فامتمه (س)
صفحه 22:
مستما نان می رقت و با آتان در مورد
خلافت علی (ع) وسطنان پیاسبر مر بارء عقی (ع) حرف می زد و انز حق همسرشدهایمی کرد یک روز افراد خلیفه در خاته" علی (ع] آمدند تا
مرای کرفتن بیعت فور؛ چه ند خالیقه ببرند. علی(ع) در خانه یود بات اکتیدن صدای درفاطعه (سی) به پشت مر خانه رفت. سی بازان کفتند. که
آحدحاد تا علی اع) را برفی بیعت چه زد خنیقه برند صضرت فامشمه (سی) فرمود بز فز خانه "مه مور شویدو به ما قام تکتید) سر مازلن با
eS چس از تحطلهای لح عات مه كحودي ا رصروة اضیان هد رفقنمه نت کییی می و حپوای Sah AB
434 سود ی ععقی كانه من يود يه سيتمسهيرت قصضه مسه رد و
جنات إن SINT على (ع وا به ون رد كفيفه بردتد حشرت ها مه (س) مر مستو يو
يراك مفاع لز حق همسر ش كه هما نخلاقت يود كوتامى نمى كرد وهر شب يه همرامجتد فر ديكر به خات '
صفحه 23:
مینست به متعدم رفتن است و یرای دیدار پدر بّرکوار شان لحفته شماری می کرد حضرت فاطامه (س) قبل از میک به همسر مهربلن خود
عن ازع فرسوت نت اور تسین مگ atomic ایشمان ما خبر تقوم کیت
سر عتجام oe SG a دهم هچرت به شهاست رسیدند. مزار میارک مین بلنوی مزرک ازز نفظرها پتهان
مر يعدت