صفحه 1:
Credit-based inventory
صفحه 2:
صفحه 3:
موحودي کال مجموته اي از قلام مشهود است که : -براي فروش نگهداري مي شوند SUIS) ساخته شده ) - به
منظور ساخت و فروش محصول در فرایند تولید قرار دارند و هنوز عملیات یا فرآیند ساخت روي آنها بطور کامل انجام
نشده است. ( كالاي در جریان ساخت ) - به منظور مواد اولیه مستقیم یا غیر مستقیم در تولید کالا یا ارائه خدمات
نقش دارند .(مواد اولح و مواد غير مستقيم ) -موجوديهاي متفرقه که شامل اقلامي نظیر ملزومات اداري و مواد بسته
بندي که معمولاً در آینده نزديك مصرف و هنگام مصرف به عنوآن هزینه هاي اداري و تشكيلاتي یا توزیع و فروش تلقي
میگردد و در سرفصل موجوديهاي جاري طبقه بندي مي گردد. سیستم هاي حسابداري موجودي کالا در حسابداري
موجودي VIS براي تعبین بهاي تمام شده کالاي فروش رفته از سیستم هاي زیر استفاده مي کنیم ۰ 1) سیستم ادواري
موجودي کالا 5۷5۲6۲۳ 1۳۷60۲۵۲۷ ۳۵۲۱۵۵ همان طوري که از نام سیستم ادواري موجودي کالا بر مي آید در
صورت استفاده از اين سیستم مبلغ کالاي در دست , فقط در پایان هر دوره تعيين مي شود ميزان كالاي موجود در
پایان دوره حسابداري از طییق شمارش فيزيكي کالا تعیین مي شود . در اين سیستم شمارش موجودي کالاي بایان
دوره الزامي بوده و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته بستگي به موجودي کالاي پایان دوره دارد و بیشتر در شرکت
هاي مناسب است که تنوع اقلام زیاد و بهاي تمام شده کم باشد مثل فروشگاه ظروف . 2) سیستم دايمي موجودي
inventory system Is اقناغ6م)6م در صورت استفاده از اين سیستم سابقه اي مستمر و لحظه به لحظه از
تغييرات در موجودي کالا بدست مي آید گر چه در سیستم دايمي نيازي به شمارش موجودي كالاي پایان دوره تیست
با اين وجود به منظور نایید مانده موجودي کالا بايد حداقل يك مرنبه در سال شمارش شوند . در اين سیستم , کلیه
مبادلات مربوط به خرید و فروش در حساب موجودي ها ثبت مي شود . در صورتي که بهاي تمام شده با گذشت زمان
تغيير كند , ناكزير بايد فرضي در مورد گردش بهاي تمام شده انتخاب و براي ارزشيايي بکار برده شود . الف)
شناسايي ويزه : 506500 10601568100 50618 کاربرد اين روش مستلزم پيگيري جریان قيزيكي و بهاي تمام
شده هر قلم از موجودیها از زمان تحصیل تا موقع فروش است . این روش در مواردي مناسب است که بتوان هر
قلم از موجودي را بط ور جداگانه مشخص کرد وهای تام هدع مربوط راب ol تخصص داد أبن روش در مور
اقلام گران قیمت و منحصر به فرد مانند جواهرات و آثار هنري کاریرد دارد .شناسايي ویژه در حقيقت جريان هاي
والعي يهاي تمام شده را رديابي مي كتد . ب)بهاي تمام شده مانگین - روش قيمت ميائكين بر اين عفهوم ميتني
است که بهاي تمام شده موجودي ها در يايان دوره و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته طي دوره بايد تا حد زيادي
معرف مخارج واقع شده طي دوره باشد مفهوم قیمت میانگین به دو طریق به کار مي رود و به سیستم مورد استفاده
يراي ثبت موجودي ها بستگي دارد . در سیستم ادواري قیمت میانگین موزون يك واحد کالا و در سیستم ثبت دائمي .
قیمت میانگین متحرك يك واحد کالا به کار مي رود. ب-1) مبانگین موزون 0۵1۳00 367296 ۷/۵19/660 قیمت
میانگین موزون يك واحد از تقسیم جمع بهاي تمام شده کالاي آماده براي فروش به تعداد کالاي آماده براي فروش
یدست می آید . چه در ارزشيابي موجودیها و چه از لحاظ تاثير بر اندازه كيري سود بين نتايج حاصل از يكاركيري
روش ۴۱۴0 و روش ۱۱۴0 قرار دارد . ب-2) میانگین متحرك MOVING WEIGHTED AVERAGE در ين روش بس
أز قر يار كويد : هاف تمام هده ميانكين جدیدی بدشت می آند موج ودیاهای
صفحه 4:
3( روش اولین صادره از اولین ناه - ۳۱۲54 10 ۴65۸ در اين روش فرض مي شود قديمي ترين كالاي موجود ٠ قبل از سایر
کالاها صادر یا به فروش مي رسد . این فرض درباره جریان هزینه ها معمولً با واقعیت مطابقت مي کند . در دوره هاي
که بهاي تحصیل کالا روند صعودي دارد . فایقو در مفایسه با میانگین بهاي تمام شده کالاي فروش رفته کمتر موجودي
کالاي پایان دوره بيشتري نشان مي دهد . فایفو در هر سیستم ادواري و دايمي نتایج مشابه اي را براي موجودي کالاي
پایان دوره و بهاي تمام شده کالاي فروش رفته در اختبار مي گذارد . شرکت ها معمولاً سعي مي كنند كه قديمي ترين كالاي
خود را ایتدا به فروش رسانند در حقبقت كالاهاي فاسد شدني و كالاهايي که مشمول نابايي هستند باید به شیوه فایفو با
آنها برخورد شود . 4) اولين صادره از آخرين وارده :5655-00 ۱۵5-0 در اين روش فرض بر اين است. که جدیدترین
كالاهاي خريداري شده قبل از ساير كالاها به فروش یا مصرف مي رسد . بنابراین جریان خروج هزینه در اين روش عکس
جریان ورود هزٍینه است . از اين رو مخارج رابطه تزديكي با درآمدهاي جاري دارند و اعمال اين روش باعث تطابق مناسب
هزیته ها با درآمد مي شود . در مواردي که قیمتها روند صعودي دارد , بكاركيري روش مزیور باعث بهبود جريان وجوه نقد (
از طییق کاهش در هزینه مالیات ) مي شود . در دوره هايي که بهاي تمام شده کالا در حال تغییر است , بهاي تمام شده
کالاي فروش رفته و موجودي كالاي پایان دوره در فرض لایفو را معمولً براي موجودي کالا مناسب نمي داند به عقیده
کمیته « کاربرد اين روش اغلب منجر به مبالفي بایت موجودي مواد و کالا در ترازنامه خواهد گردید , که هیچ رابطه اي با
سطح اخیر مخارج ندارد . در حالي که استفاده از روش هاي فایفو و میانگین در سراسر جهان معمول مي باشد آمریکا
تنها كشور قابل ذكري است که روش لایفو در آن در سطح وسیع مورد استفاده قرار مي گیرد. 5) روش موجودي بایه یا
نایفو 85-0۱0۴ 066-0 این روش مشابه روش لایفو است . در اين روش فرض مي شود که همواره موجودي ثابتي
وجود دارد که در وافع به منزله دارائي ثابت واحد تجاري است . مبالغ مازاد بر موجودي پایه به عنوان موجودي موفتي تلقي
و به ارزش جایگزيني قیمت گذاري مي شود , مبالغ کمتر از موجودي بايه نيز كاهش موقتي تلقي و به قيمت جاري بأ
درآمد ها مقابله مي شود . تفاوت اصلي بین روش موجودي پایه و روش ۱/60 اين است که موجودي پلیه . به ارزش
چایگ زيني به کار مي رود در حالیکه روش لایفو منحصراً بر بهاي تمام شده واقعي تاکید مي کند . تذکر : طبق بیانیه
شماره 8 استانداردهاي حسابداري ایران بهاي تمام شده موجودي مواد و کالا باید با استفاده از روشهاي «شناسايي
ویئه » اولین صادره از اولین وارده * . « با میانگین موزون » محاسبه مي شود . روشها و مدل ازژيابي موجودي کالا:
مطالبي که تشریح گردید کاربرد بهاي تمام شده تاريخي و فرض هاي جریان بهاي تمام شده را در ارزيايي موجودي کالا و
تعیین بهاي تمام شده کالاي فروش رفته مي باشد . گاه ممکن است مبتايي غیر از بهاي تمام شده در ارزيابي موجودي کال
مفید واقع گردد . 1) ارزيابي موجودي کالا به اقل بهاي تمام شده یا بازار ۲۵۱6 ۲۱۵۲۷۵۴ 0۲ 054 0۴ ۱۵۷/6۲ در صورت
تنزل ارزش کالا به کمتر از بهاي تمام شده اولیه اش اصول عمومي پذیرفته شده حسايداري انحراف از مبناي بهاي تمام
شده براي ارزيابي کالا الزام نموده است . هنگامي که خرايي ,نابابي و تغییر در سطح قیمتها و یا هر گونه رویداد دیگّر
سیب کاهش ارزش موجودي کالا به کمتر از بهاي تمام شده آن گرد باید مبادرت به شناسايي زیان نموده و ارزش
موجودي کالا را در ترازنامه کاهش داد در چنین حالتي موجودي کالا به جاي بهاي تام شده تاريخي به ler Jil تمام شده
١ ان رای ی هود ار فر یرای وا مس راد چاو اسناتداره یت Meee aes oe lays DMN
صفحه 5:
(هزینه هاي بازاريابي و فروش + هزینه هاي تكميل ) - فروش > حد بالا (سود ناويزه + هزينه هاي بازاريابي و فروش
+هزينه هاي تكميل )- فروش - حد پایین بازار نیز همان بهاي جايكزيني يا توليد مجدد است . قاعده اقل بهاي تمام شده
يا بازار مبتني بر دو اصل اساسي .: 1.اصل تطابق هزينه ها و درامد 2.اصل محافظه كاري در ارتباط با ترازنامه مي باشد
sl: (2 جايگزيني 6051 ۲6۵۱۵66۳06۳۲ بعضي از بر اين باورند كه يه منظور اندازه كيري مطلوبيت كالا ,
ارزش جاري کالا که توسط بهاي جايگزيني اندازة كير شود سودمتدتر از بهاي تمام شده تاريخي است این
ELL DG eet ol cas دای موجورى كالامزارش من كنت عواء أدر رهاق گر شير وها مطل
از بهاي تمام شده تاريخي باشد . در حال حاضر اصول عمومي بذيرفته حسايداري استفاده از بهاي جايگزيني را در
صورتهاي مالي به اقلامي كه در نتيجه كاهش ارزش دارابي ارزش كمتر از بهاي تمام شده هستند محدود ساخته است
3)خالص ارزش بازيافتتي (تحقق يافتني ( realizable inventory 061 مطایق با 6۸۵۳ در صورت وجود دو شرط ,
توان مودودي كالا را به خالض اررش بازباقتنى اررشكتارى تمود . 1.كالا داراي قيعت فروش مشخص و علور حقو
مطمئن و تضمين شده باشد . 2. هر گونه هزینه لازم برای تکمیل و فروش کالا مشخص بوده و با با اهمیت نباشد . مثلاً
موجودي هاي فلزات و برخي محصولات كشاورزي 4 ) بهاي استاندارد 605 51010۸80 بسياري از شركتهاي توليدي
از سیستم بهاي تمام شده استانداردي استفاده مي نمایند که در آن بهاي تمام شده هر واحد مواد , دستمزد و سربار
توليد از بنش تعبين شده آند بهاي تمام شده استاندارد ایده و هدفي رأ در اختيار مديريت قرار مي دهد تا يتوائد كن رأ بآ
بهاي تمام شده واقعي مقايسه نمايد . از طريق ثبت و تجزیه و تحلیل انجرافات . مديريت مي تواند اطلاعاتي مفيد براي
كنتول و مديريت بهاي تمام شده كالا در اختيار داشته باشد روشهاي برآوردي ارزيابي موجودي كالا : كاهي اوقات كه
شمارش فيزيكي موجودي كالا غير عملي يا غير ممکن است باید به برآورد مبلغ ريالي موجودي کالاي پابان دوره اقدام
نمود . 1.روش سود ناخالص (سود ناویژه ) 006100 ۵۲0616 Gross در اين روش از درصد سود ناخالص براي تبدیل
درآمد فروش به بهاي تمام شده کالاي فروش aid استفاده مي شود . سپس بهاي تمام شده کالاي فروش رفته از بهاي
تمام شده کالاي آماده براي فروش کسر مي گردد تا بدین ترتیب بتوان برآوردي از بهاي تمام شده کالاي موجود در اختیاز
داشت. نکته : ضعف اصلي روش سود تاخالص آن است که این روش بر روابط گذشته مبتتي است . 2.روش خرده
فروشي retail method این روش نیز برآوردي است اما در مقایسه با روش سود ناخالص . روش خرده فروشي از
قابلیت برآورد صحیح تري برخوردار است . روش خرده فروشي از رابطه جاري بین بهاي تمام شده و قیمت فروش
استفاده مي کند . روش خرده فروشي نیازمند اطلاعات زیر است : 1)موجودي كالاي ابتداي دوره به بهاي تمام شده و
قیمت خرده فروشي 2)خريدهاي دوره جاري به بهاي تمام شده و قیمت خرده فروشي 3)خرده فروشي هاي (فروش
هاي ) طي دوره ابندا کل كالاي آماده براي فروش به پهاي تمام شده و قيمتهاي خرده فروشي بدست مي آید و سپس
درصد بهاي تمام شده به خرده فروشي را بدست مي آوریم و موجودي كالاي پایان دوره به قیمت خرده فروشي بدست
مي آوریم و بعد برآوردي ازموجودي كالاي پایان دوره < درصد بدست آمده « موجودي کالاي پایان دوره خرده فروشي
موز inte یی و بطیل جامع مرت میجودی MIS ستاری از درکن ها با مهکلات دی در حوزههای goes
نگهداري, تخصیص و کنترل موجودیها دست به گزیبانند و به دلیل کمبود یا رسوب موجوديهاء هزينههاي زيادي را
Josue مي شوت براساس برعي أمارهاء یه سالانه تگهداری مهاد در انبار یه طور معمول سدود 30درصد از متوسط.
صفحه 6:
با توجه به اهمیت موضوع مدیریت موجوديها و جایگاه آن در صنایع مختلف. اقدام به طراحي الگويي براي تحلیل و
عارضهيابي موجوديها کردهايم. در اين مدل, پس از مروزي بر رویکرد باليني, با يدكاركيري آين مدل سعي در شناسايي
و تحلیل مسائل و عارضههاي مدیریت موجودي کال بر اساس معبارهاي مربوطه خواهیم کرد. معيارهاي ارائه شده در
این مدل نیز به صورت خلاصه بیان شده است. مخاطبان اصلي این مدل, مدیران و کارشناسان مالي, توليد و اتبارٌ
ميباشند. - بياي استخراح معيارهاي مختلف عارضهيايي, در حوزه مدیریت موجودي VIS دو مسیر متفاوت را در
فرایند مدیریت موجودي کالاء مدنطر قرار میدهیم. قبل از اينکه به تشریح مدل باليني بپردازيم. لازم است درباره این
دو مسیر توضیح بدهیم. حوزههاي مختلفي با مدیریت موجودي کال ارتباط دارند که هر يك داراي نقش مؤثري در
فرایند آن ایقا ميکنند. مدیربت موجودي, از مرحله پيشبيتي تقاضاي مشتریان و ثبت تقاضاي آنها شروع مي شود *
که پيشبيني تقاضا وثبت sol بهعنوان ورودي برنامهريزي کلان تولید استفاده ميشود. برنامهريزي کلان تولید به همراه
رامعره طنفت موردیال و طر باب رد دفت ور عت و کقیت ast tel مهاد مور ديار هرت جرا
برنامهرزي مواد موردنیاز نیز از طریق تعامل با نسیستم انبازداري و خرید و ف روش میتواند توسط گزارشها و نیز
برنامهها و خروجيهاي خود, ابزاري قوي در مدیریت سازمان باشد. مدبر ميتواند از طریق نظام ۷۸8۶ بر کل
فرایند موجودي کالاه مدیریت کند. وي به منظور تحقق اهداف ۲۸88, از سيستمهاي انبارداري, تدارکات و خرید و
فروش, برنامهريزي کلان تولید و برنامهريزي ظرفیت موردنیاز و 8014 استفاده ميکند. ما از اين دو مسیر, براي
استخراج معیارها استفاده خواهیم کرد. این دو مسیر به ما کمک ميکند که نگاه جامعتري در تبیین معبارها داشته
باشیم و بنوانیم تصام زواياي موضوع را بررسي کنیم. -رویکرد باليني هنگامي که بيماري نزد پزشک ميرود. ابتدا از
علائم بيماري خود سخن ميگوید. پزشک, براي درک بهتر مسئله و کمک به بیمار در بیان علائم. سوالاتي ميپرسد. در
گام بعد. با توجه به تجریه ودانش خود, علل ممکن در بروز این علائم را حدس ميزند. در ادامه, با انجام آزمايشهايي
به منظور تشخیص بيصاريهاي مختلف, اقدام به آزمودن حدسیات خود کرده و علت یا علل اصلي را تشخیص خواهد
داد. در پایان. روش درماني موّثر را پیشنهاد خواهد کرد که اين بخش, مبتني بر مفاهیم نظري و آموختههاي علمي
اوست. تفاوت اساسي این روش با رویکرد تحليلي این است که رویکرد باليني, ابتدا از مسائل کاربردي آغاز شده و در
cules با بكارگيري مفاهیم نظري, اقدام به بهیود با درمان ميکند, ولي در رویکرد تحليلي, سعي در كاربردي کردن:
مفاهیم نظري است. به بياتي سادهتر, در رویکرد تحليلي براي مفاهیم نظري, كاربردهايي پیدا کنیم. در عمل, چنین
کاري با احتمال شکست بيشتري مواجه ميشود و فاقد اثربخشي لازم است. - رویکرد کلینیکال رویکرد کلینیکال
داراي چهار رکن است که بشرح زیر میباشد: رکن اول: عنوان عارضهيابي : ابتدا باید بدانیم که ميخواهيم در چه
زمينهاي کار عارضهيايي را انجام بدهیم. در اینجا, فرض ما مدیریت موجودي کالا است. البته ميتوانيم بخش خاصي از
مديريت موجودي کالا را مورد توجه قرار دهیم. رکن دوم: علاثم مسئله هر بيماري یا مسئلهاي در سازمان. ممکن است
علائم آشكاري داشته باشد که بدون نیاز به اندازهگيري یا استفاده از ابزاري خاص, بتوان آنها را ملاحظه کرد. در حوزه
مدیریت موجودي كالاء ممکن است علائمي در سازمان مشاهده شود که یه طور مستقیم یا غیرمستقیم به این بخش
مرتبط باشند. در واقع, عدم كارايي اين قسمت منجر به پیدایش چنین علائمي شده باشد. برخي از اين علائم عبارتند از
صفحه 7:
3. رسوب بلندمدت موجوديها 4. عدم وفاداري مشتریان 5. ناراضي بودن آنها به دليل عدم تحويل به موقع كالا و ارائه
خدمات مربوطه 6. ار جلسات متعدد درباره موجودي. توسط مدیریت سازمان. 7. تأمین مواد موردنیاز يكي از
گلوگاههاي هميشگي استفاده از فرصتهاي کاري است. 8. ایجاد وقفه در فرایند تولید به دلیل مشکلات حوزه موجودي
9. به رغم داشتن موجودي فراوان, انجام به موقع تعهدات مالي سازمان (وام, قرارداد و...) همواره با مشکل مواجه
است. 10. سازمان براي سفارشات ضروري یا زیاد. دچار دغدغه ميشود. 11. اتلاف وقت زیاد براي جستوجوي ابزار
و کالاها 12. تعداد زیاد خرابي موجودیه در انبار 13. افزایش مغایرات انبارگرداني 14. علائم دیگر اگر ديدي ساده
انگارانه به اين علائم داشته باشیم, در همان نگاه اول شايد به اين نتيجه برسيم كه هر علامت مربوط به حوزهاي خاص
از مدیریت موجودي کالاست؛ مثلاً «رسوب بلندمدت موجوديها در انبارها» را ناشي از عدم وجود سيستم مناسب
انبارداري بدانیم. اما مسئله پیچیدهتر از اين است. در بخشهاي بعدي به خوبي متوجه خواهید شد که علت واقعي
مسائل ممکن است ارتياطي به سیستم انبارداري نداشته باشد و ناشي از عواملي دیگر باشد. رکن سوم: علل ایجاد
مسئله مدیریت موجودي. كاري فراتر از انبارداري یا مدیریت انبار است. تمام ابعاد موضوع را بلید مدنظر قرار دهیم و
در هر نقطه, از ابزار و تکنيکهاي خاص لن, به منظور برنامهريزي, اجرا و کنترل استفاده کنیم. موجودي کالا در
سازمان, با بسياري از قسمتها ارتباطي مستقیم دارد. عدم توجه به این مسئله, منجر به افزایش هزینهها و عدم
كارايي در سازمان خواهد شد. آنجه كه در مديريت موجودي أهميت زيادي دارد. يكپارچگي فرايندهاي مرتبط با
موجودي است. در غير اين صورت, هر نوع تلاشي در لين زمينه منجر به افزايش هزينهها و ريسىهاي سازماني خواهد
شد. براي یافتن علل مسائل مرتبط با موجودي, باید حوزههاي مختلف سازمان را که با موجودي ارتباط دارند. به طور
کامل بررسي و تجزیه و تحلیل کرد. براي ایتکه بتوانیم تحليلي بينقص و جامع ارائه دهیم. به خبرگي تیاز داریم.
تحلیلگر, هرچه از خبرگي لازم برخوردار باشد. تصمیمات انخاذ شده و کیفیت تحلیلهاء بهتر خواهد بود. حوزههاي
مستلدخيز در مديريت موجودي كالآ 1 پيشبيني میزان تفاضای مشتریان 2. برنامهريزي كلان توليد 3. تعيين
ظرفيتهاي تولید 4. انبارداري 5. تدارکات و خرید و فروش و توزیع 6. حسابداري صنعتي و مدیویت مالي 7.
برنامهريزي جواد موزدنیاز رکن چهارم: روشهاي تشخیص (آزمون قرضها) در تببین معيارهاي ارزيابي مدیریت
موجودي: دو مسیر متفاوث را مدنظر قرار دادهایم. لین کار بهمنظور جامعنگري بیشتر امت رد است. البته اين
نکته قابل ذکر است که استفاده صحیح از این معیارها, مهمترین رکن روش است. در اختیار داشتن معیار مناسب
پيتواند کمکي بسیار موثر دز تکمیل لین رفیکرد باشد. لذاء تلاش يسيار زيادي شد تا بتوائيم مغيارهابي مناسب و جامع
را در حوزه مدیریت موجودي کالا. استخراح کنیم. در نتیجه این تلاش, 4دسته «روش تشخیص» | اج شد که
2دسته از آنهاء عمدتاً رویکرد مالي و مديريتي به مسئله دارد و 2دسته آخر, عمدتاً فني و عملياتي هستند. - چهار روش
تشخیص علل ایجاد مشکلات در مدیریت موجودي کالا : دسته الف- تجزیه و تحلیل نسيتهاي مالي در حوزه مدیریت
موجودي دسته ب- تلههاي نقدينگي در حوزه مدیریت موجودي دسته پ- معيارهاي كيفي عمومي دسته ت- الزامات
تخصصي در حوزه مدیریت موجودي دسته الف- تجزیه و تحلیل نسبتهاي مالي در حوزه مدیییت موجودي از
نقاط ضعف عمده سازمانها عدم توجه جدي و دقیق به تحلیلها و ارزيابيهاي مالي است. این مسئله از
صفحه 8:
a تحلیل نسبتهاي مالي, باعث ميشود تا مدیران شرکتها, بتوانند از وضع حال و آینده شرکت موردنظر خود
اه شوند و درباره أن يهتر قضاوت كنند. در امر ارزيابي سازمانها نیز با همین مشکل مواجه هستيم كاريرد
ات تست هاو لجز و ليل درس هام شاف تقاط قوت ف سعف ]ين تاها بسكي رار بقل ار انم
توضيح نسبتها بپردازیم. به نقاط قوت و ضعف آن اشاره ميکنيم تا رويكردي مناسب براي استفاده از اين نسبتها
نقاط قوت : 1. محاسیه این نسبتها نسیتاً ساده است. 2. با اين نسبتها معياري براي مقايسه بين
فعالیت شرکت در یک دوره زماني به دست ميآید. همچنین ميتوان نسيتهاي محاسبه شده را با «متوسط صنعت»
مقایسه کرد. 3. براي تعیین روند سنواتي شرکت و تغييراتي که احتمالاً در اين روند رخ داده است و نیز تعیین اعداد
غيرعادي ميتوان از روش تجزیه و تحلیل نسبتها استفاده کرد. 4. در امر شناخت مشکلات شرکتها محاسبه این
تستبتها سولمته انست. 5 آگر روش ميتتي بر دج زیه و تعلیل نستبتها با رونشهای دیگر (مقل روشهاق
اقتصادستجي) ادغام شود. این نسبتها ميتوانند در فرایند ارزيابي و قضاوت نقش مهمي بازي کنند. نقاط ضعف : 1.
اگر فقط به يكي از اين نسبتها توجه شود. فایده چنداني نخواهد داشت. 2. نسبتها, Joely مشکلات نیستند وبا
استفاده از اين نسبتها نميتوان به علل اصلي مشکلات شرکت پي برد. این نسیتها صرفاً نشاندهنده مشکلات
هستند. 3. تحلیلگر در تفسیر دادهها. به سادگي دچار اشتباه ميشود و احتمال دارد به راحتي آنها را غلط تفسیر کند.
مثلاً. کاهش مقدار یک نسبت. الزاماً به معناي وقوع رخدادي نامطلوب نیست. 4. تقریباً هیچ استاندارد قابل قبولي وجود
ندارد که بتوان لن را مبناي مقایسه با نسبت یا مجموعهاي از نسبتها قرار داد. نباید مبناي قضاوت را منحصراً
هايي بدانیم که به اصطلاح «نسبتهاي صنعت» نامیده ميشوند زیرا نسبتهاي متعلق به عملکرد نيمي از
شرکتهاء کمتر از «نسبتهاي صنعت» مربوطه هستند. تشریح نسبتها 1. نسبت دوره گردش موجودي کاهش در
گردش موجودي کالا نشاندهنده افزایش در حجم موجودي و انبار کردن موجودی کالاست. موجودي کالاي «بیش» از
حد نیاز, هزيتههاي نگهداري, انبارداري و ریسک نایاب شدن موجودي را به همراه دارد و موجودي كالاي «کم». ممکن
است از دست دادن مشتري را سیب شود. بنابراین بهطور معمول با ثابت بودن سایر عشوامل, نسبت گردش زیاد
موجوديها, نشانه كارايي مدیریت است. 2. میانگین سني موجودي کالا گرچه این فرمول, مشابه فرمول قبلي است,
اما تاکید آن بر افزایش میانگین سني موجودي کالاست که نشاندهنده افزايش در ريسك ازمدافتادكي و افزايش
هزينههاي انبارداري است. 3. چرخه عملیاتی لین نسبت تعداد روزهايي است که موجودي کالابه مطالبات و در نهایت به
وجه نقد تبدیل ميشود. هرچه چرخه عملياتي کوناهتر باشد, مطلویتر خواهد بود. چرخه عملياتي طولانيتر. نشاندهنده
این است که مبلغ بیشتری از منابع مالي شرکت, به صورت غيرنقدي بلوکه شده است. 4. نسبت ذخیره کاهش
موجوديها به کل موجوديها ذخیره کاهش ارزش موجوديها, میزان کاهش ارزش موجوديها نسبت به ارزش بازار
آنهاست. این نسبت نیز جنبه عمومي دارد و بیانگر عدم برنامهريزي صحیح در حوزههاي مختلف موجودي است 5.
معيارهاي کليدي در رابط با تأمینکنندگان این دسته از معیارها مربوط به حوزه قرید هستند.
داشته با
صفحه 9:
مشکلاتي که عمدتاً ناشي از تأمینکنندگان و محیط پيروتي بوده و بر ما تحمیل ميشوند. توسط لین دسته از معیارها
قایل شناسايي هستند. با در اختبار داشتن زنجیره تأمین قوي و بترنامهريزي دقیق در ارتباط با این موضوع و با در
نطرگرفتن استراتژيهاي سازمان. ميتوان معضلات موجود را برطرف کرد و یا واکنشهاي متناسب با آن را از خود
نشان داد تا ريسکهاي مختلف به صفر برسند. 6. معيارهاي كليدي در ارتباط با بازار مجموعه این معیارهاء بیانگر
عملکرد مناسب یا نامناسب ما در بخش فروش است. شاید يكي از علتهاي اساسي در افزایش موجودي کالا و اثرات
منفي آن, بروز مشکلات در اين بخش باشد. این مسئله به وسیله معيارهاي زیر تا حد زيادي قابل شناسايي است.
دسته ب- تلههاي نقدينگي در حوزه مدیریت موجودي ممکن است مبالغ بسپاري از موجودي نقدي, به موجود کالا و
زیرمجموعههاي آن تبدیل شده و تبعات منقي زيادي را براي سازمان به همراه آورد. ممکن است بسياري از اين تبدیلها
غیرقاپل برگشت باشند و سیمایه شرکت از این طیق از بين برود. لذا دستهاي دیگر از معیارها را معرفي کردهايم
که نشاندهنده چنین مشكلاتي در حوزههاي مختلف موجودي هستند. البته اين معیارها عمدتاً كيفي هستند. 1.وجوهي
که در حوزه موجودي خرج شده و غیرقابل برگشت است: الف- ضایعات: محاسبه ضایعات براساس تفاوت حاصل از
مصرف واقعي و مصرف استاندارد به دست ميآید. ب- موجودي کالاي غیرقابل فروش: هر گاه بین تولیدو فروش چند
دورة. تناسب و رابطه منطفي وجود نداشته و یا به عبارتي: طي چند دوره عرضه با تقاضا تناسب نذاشته باشد.
نشاندهنده این است که احتمالاً محصول موردنظر, غیرقابل فروش بوده و یا در فروش آّن با مشکل مواجه شدهایم.
پ - خريدهاي غیرافتصادي: عمده نتایج این قسمت مربوط به حوژه خرید ميشود. عدم هماهنگي این حوزه با حوزههاي
دیگر, بویٌه مالي و برنامهريزي مواد. منجر به بروز مشکلات فراواني در مدیریت موجودي کالا ميشود. 2. پولهايي
که در قالب موجودي رسوب کرده و با اقداماتي خاص قابل برگشت هستند: آلف- پیش پرداختهاي سررسید شده و
تسویه تشده بابت خرید کالا و خدمات از داخل و سفارشات خارجي: این مباحث عمدتاً مربوط به حوزه خرید و
ارتباط آن با دیگر حوزههاست. ب- موجودي مواد اولیه و کار در جریان ساخت که در خط تولید مان ده است: بخش
ديگري از داراييهاي جاري صنایع و واحدها را مواد اولیه و کار در جریان ساخت باقيمانده در خطوط تولید تشکیل
ميدهد که دلیل این امر ميتواند تفییر محصول توليدي و واگذاري مسئولیت تولید محصول جديدي به واحد تولید باشد.
پ- موجودي مواد اولیه و کار در جریان ساخت که در انبار مانده است. ت- موجودي کالاي ساخته شده و راکد در انبارها
ث- موجودي کالاي ساخته شده که نهايي نشده است (به آنبار کالاي ساخته شده تحویل نشده است). 3. تعهدات پنهان
در حوزه موجودي کالا در فرایند فروش. ممکن است مواردي وجود داشته باشد که مشتري. اجناس خود را دریافت
نکرده و يا ناقص دریافت کرده باشد. در اين حالت, در بخش فروش ضعف هماهنگي وجود دارد. از سوي دیگر, بابت
نگهداري کالاهاء هزینه پرداخت ميشود یا مشتري از آين بایت ناراضي است. الف- فاكتورهاي بدون تحویل کالا ب-
تواقص تحویل جنس یه مشتري دسته پ- معيارهاي كيفي عمومي این معیارهاء راهحلي سریع و ساده براي ارزيابي كلي
هر یک از حوزهها و تعیین مهمترین حوزههاي داراي مسئله, به منظور بررسي تخصصيتر هستند. در مواردي که هیچ
معياري براي آرزيابي وجود نداشته باشد و یا معیار مناسبي براي ارزيابي در دسترس نیست, از اين معیارها نیز ميتوان
استفاده کرد. 1. تجزیه و تحیل مقايسهاي این روش در مواردي کاربرد دارد که استاندارد خاصي براي مقایسه وضعیت
صفحه 10:
این تجلیل را ميتوان از دو طریق انجام داد: * مقایسه عملکرد جاري با عملکرد گذشته * مقایسه عملکرد دایره مورد
رسيدگي با سازماني saline ضعف این روش این است که «احتمالاً در مقایسه دو سازمان مجزاء ولي مشابه. امکان
شناسايي عواملي که تفاوتهاي موجود بین دو سازمان را توجیه ميکند. وجود نخواهد داشت». 2. استفاده از
استانداردهاي جایگزین (استانداردهاي صنعت) بسياري از گروهها و سازمانها, مانند واحدهاي توليدي, بیمارستانها و
بانکها از استانداردهايي یکسان و قابل مقایسه براي ارزيابي استفاده ميکنند. از این استانداردها ميتوان براي
مقایسه سازمانها در فعالیتها مشابه استفاده کرد. معایب این روش * ميانگينهاي ملي و آمارهاي عمومي, بهندرت
با شرايطي خاص منطبق ميشوند. براي ارزيابيهاي دقیق, استفاده از اين روش کاري بیهوده است. * ميانگينهاي
على ها آمارهاي یکذشت, مسیار میات هستد. 3 آزمون متطفي بدن از لین روش در صورتی استفاده ميشود که
نتوان ذو روش قبلي را به كار برد. لين روش. متتی بر تجرییات کارشناس از سیشتمها و عماکردهای معتلف دیگر
cul در این آزمون, aw معیار اساسي زیر مدنظر گرفته ميشود: اقتصادی بودن كارايي اثربخشي موجودي کالاي
ناباب. ملزومات بيش از حد. غیبت زیاد کارکنان, سوءاستفاده از منابعي مانند وسایل نقلیه و حسابهاي هزینه, كوتاهي
در پردازش استاد و مدیریت وجوه نقد و دیگر موارد مشابه, نمونههايي هستند که ميتوان آنها را از طریق آزمون
متطقي بودن, مورد ارزيابي قرار داد. دسته ت- الزامات تخصصي در حوزه مدیریت موجودي يكي از دیگر روشهاي
درک صحت و سلامت یک سیستم. بررسي بخشهاي مختلف آن است. در این قسمت, سعي داریم هر حوزه را به
تفکیک مورد بحث فرار دهیم. 1. حوزه پيشبيني پيشبيني, براورد کمي و كيفي فعاليتهاي آینده است پيشبيني
مناسب. پیش شرط کنترل تولید مساعد است. اطلاعات و گزارشات خروجي از حوزه پيشبيني تقاضا. مبناي بسیار
مهمي در برنامهزيزيهاي معتلف از جملم تولید و موجودي كالا خواهد بوذ هر چه پيشبيني دقیقتر باشدر
برنامهريزيها صحیحتر خواهد بوذ پيشبيني را در سه مرحله ميتوان کنترل کرد: قبل از شروع دوره تولید: هلي دوزه
واپس از آن. به منظور موفقیت در مدیریت موجودي کالای بهینه: باید هر سه مرجله را کنتزل کرد. يعني ابتدا باید از
صحت و اعتبار پيشبينيهاي انجامشده اطمینان حاصل کنیم. سپس در حین اجرا. تغبیرات لازم را اعمال کرده و در"
نهایت از مقایسه عملکرد واقعي و پیشبینيها در دورههاي بعدي. استفاده کرده و تداییر لازم را اتخاذ كنيم. در
پيشبيني باید تمامي فرصتها و تهدیدها, نقاط قوت و ضعف شناسايي و تحلیل شده و میزان تأثیر هر یک براورد شود
آنگاه بر اساس این تحلیلها. براوردهاي لازم صورت پذیرد. معبارهاي پيشبيتي عبارتند از: دقت, سادگي محاسبات,
انعطافپذيري در تنظیم سرعت واکنش (قدرت تطابق با شسرایط محیطی.) 2. جوزه برنامهريزي کلان تولید این حوزه.
پایه و اساس فرایند فعاليتهاي توليدي یک سازمان است و به سوالاتي مشابه سوالات زیر پاسخ ميدهد: جه
محصولاتي؟ در چه مدت؟ در کدام واحد باید تولید شود؟ و میزان تولید هر یک از محصولات چقدر است؟ در ضمن,
برنامه زماني تولید چیست؟ 3. حوزه برنامهريزي ظرفيتهاي تولید عبارت است از تعیین و برنامهريزي ظرفيتهاي
استاندارد تولید در یک مچموعه تولید. با محاسبه سطح بهرهوري کارکنان, کارايي ماشینآلات واحدهاي تولید. 4. حوزه
انبارداري با توجه به اينکه این سیستمها در مدیریت موجودي کالا از اهمیت ويژهاي برخوزدارند. عملکرد آنها در
نظامهاي دیگر تأثیرات فراواني خواهد داشت. 5 حوزه Soke و خرید و فروش این حوزه دم بردارنده فرايندهاي
صفحه 11:
ابزارهای مرتبط
مزايا
اك |
1 سس يات سام سي كاي فوش رفت )
صفحه 12:
منابع مورد
Saar Ce
جر
و
WOON سک
صفحه 13:
برای کسب اللاغات پیشتر به
وبسابت آمجیتولز مراجعه
Hess
MGTools.ir