صفحه 1:
ca
“a
صفحه 2:
صفحه 3:
امامت امام علی pu) ale
1-درباره امام على عليه السلار
2-دلايل امامت امام على عليه السلدم
3-دوران امامت امام علی علیه السلار
صفحه 4:
plac :امام اول
gle: oli
القاب : امیرالمخمنین.
مرتضي. حيدر كرار
کنیه : ابوالحسن, ابوتراب
پدر : ابوطا لب علیه | لسلاو
مادر : فاطمه بنت اسر
زادگاه : مکه خانه کعبه
مدت امامت :۰ 30 سال
مدت عمر : 63 سال
تاريخ شهادت : 21 رمضان سال 40
هجري
علت شهادت : ضربت خوردن در
محراب نماز
قاتل :ابن ملجم مرادي لعنة الله
زادروز : 13 رجب سال 30 عام عليه
dill
مدفن : نجف اشرف
صفحه 5:
امام علی بن ابي طالب (علیه السلدم) نخستین فرد از مردان بود که به پیامبر اسلدم ایمان
آورد. سه سال از بعئت پیامبر گذشته بود که آیه «وآنزز عشیتگ قزبین» (سوره شعراء آید
4 نازل شد. پیامبر مهماني ترتیب دادند و خویشان خود را دعوت به اسلدم نمودند. از
بين آن جمع كسي جز حضرت علي عليه السلام ياسخ نداد. اين كار سه بار تكرار شد . وسول.
مكرم اسلدم صلي الله عليه و آله فرمودند: بنشين كه تو برادر و وصي و وزير و وارث و
جانشينم يس از من هستي. يس از آن نيز بارها بيامبر اكرم صلي الله عليه وآله او را
جانشين و امام يس ازخود معرفي نمود. يس ازاين واقعه بارها بيامبر اكوم صلي الله عليه
و آله به شكلهاي مختلف آن حضرت را به عنوان جانشين خود به مردم معرفي نمود.
مهمترين و مشهورترين آنها مربوط به واقعه غدير است كه با نزول آياتي از قرآن در اين مورد
همراه بود.
کر چه از نظر شيعه علي عليه السلدم خليقه و امام بلافصل بعد ازييامير اكرم صلي الله
علیه و اله است. اما of حضرت در سال 35 يعني پس از قتل خلیفه سوم اهل سنت, رسما
به خلدفت ييامبر اكرم صلي الله عليه و اله دو حکومت اسلامي رسید. خلافت ایشان تا سال
40 هجري كه به شهادت رسيدند ادامه داشت.
صفحه 6:
2-دلایل امامت امام علی علیه السلام
1-عصمت وامامت علی (ع)
2-افضليت و امامت امام على (ع)
3-اعلمیت و امامت امام علی (ع)
4-معجزات امام على (ع)
5-استخلاف بر مرینه
6-نصوص جلی بر امامت امام علی (ع)
7-آیات و احادیث بر امامت امام علی (ع)
8-نصوص دیگر
9- شواهد رفتاری و گفتاری پیامبر (صلی الله علیه وآله)
صفحه 7:
عصمت وامامت على )¢ (
يكى از دلايل شيعه بر امامت على (عليه السلدم) اين است كه
امام باید معصوم باشد. کسانی که غیر از علی (علیه السلام) -
مدعی امامت بودند یا دیگران مدعی امامت آنان بودند (ابوبکر
و عباس و سعد بن عباده) معصوم نبودند زیرا قبل از اسلای
بت پرست و مشرک بودند. و پس از اسلام آوردن نیز کسی مدعن
اين كه از مقام عصمت yale و عملی برخوردار باشند. نبوده
است. بنابراين» در ميان اصحاب بيامبر (صلى الله عليه وآله
وسلم)؛ غیر از علی (علیه السلام) کسی از ویژگی عصمت
برخوردار نبوده است. بر این اساس امامت او اثبات می کردد.
صفحه 8:
افضلیت و امامت امام على (ع)
یکی از شرایط امامت. افضلیت است (افضلیت امام) و
از طرفی. علی (علیه السلام) افضل صحابه و بلکه
افضل افراد بشر پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله
وسلم) است. بنابراین. امامت در وی تعین یافته است.
علی (علیه السلام) خود را شایسته ترین فرد برای
امامت می دانست: آنا أحق بهذا الأمر منکم ل أبايعكم
وأنتم اولى بالبيعة لى.
صفحه 9:
اعلمیت و امامت امام علی (ع)
امام باید به عموم احفام شریعت علم با لفعل و مصون
از خطا داشته باشد. هیچ یک از مدعبان امامت به جز
علی (علیه السلام) از چنین علم گسترده و کاملی
برخوردار نبودند. آنچه اهل سنت درباره ابوبکر و عباسیه
درباره عباس عموی پیامبر معتقدند. علم اجتهادی است
که هم محدود است وهم خطاپذیر. بنابراین. امامت به
علی (علیه السلدم) اختصاص داشته است
صفحه 10:
معجزات امام على (ع)
معجزه. همان كونه كه اثبات كننده صدق
مدعى نبوت است. راستگویی مدعن
امامت را نیز اثبات می کند. از سوی دیگر
معجزات بسیاری به دست او آشکار
کردید. این معجزات دلیل روشن امامت
او می باشد
صفحه 11:
بيامبر كرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) هنكامى كه عازم تبوك بود على (عليه السلام) را جانشين خود
در مدينه ساخت و پس از بازگشت. او را از اين مقام عزل نكرد, بنابرآين أكر ييامبر (صلى الله عليه وآله
وسلم) بار ديكر نيز به سفر مى رفت على (عليه السلدم) جانشين او در مدينه بود. بر اين اساس رهبرى او
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز در مورد مدینه ادامه یافته است. زيرا ملاك رهبرى على.
(علیه السلدم) به عنوان جانشینی پیامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) به مد؛ زمندی مردم به رهبر و
فقدان رهبری پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. این ملاک پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله
وسلم) به کونه ای قوی تر وجود داشت. هرگاه رهبری مسلمانان در مدینه به علی (علیه السلام) اختصاص
داشته باشد, رهبری دیگر شهرهای اسلامی نیز مخصوص او است, زیرا به اجما ع مسلمانان ميان مدینه و
شهرهای دیگر در این باره تفاوتی وجود ندارد.
بر این استدلال اشکال شده که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) افراد دیگری را نیز در مدینه و شهرهای
ديكو جانشين خود ساخت, ولی شما به امامت آنان اعتقاد ندارید. پاسچ آن است که پیامبر (صلی الله
علیه وآله وسلم) برخی از آنان را از مقام خود برکنار کرد و دیگران نیز مدعی امامت نبودند و کسی نیز قاثل
به امامت آنان نشده است.
صفحه 12:
نصوص جلی بر امامت امام على (ع)
تصوص امامت علی (ع) دوگونه اند: نصوص عام و نصوص خاص, نصوص عام به
امامت وی اختصاص ندارند.بلکه امامت دیگر امامان اهل بیت را نیز اثبات می کنند.
مانند آیه : (کونوا مق الصادقین) (توبه.111) و آیه (طیغوا اه وآطیغوا لول وَأولى
الأمر منكة) (نساء:59), حدیث ثقلین و حدیث سفینه و مانند آنها.
نصوص خاص که به امامت امیرمخمنان اختصاص دارند دو گونه اند: تصوص جلی و
نصوص خفی؛ نصوص جلی مواردی اند که در آنها واژگانی چون خلافت. امامت و امارت
به کار رفته است. در نتیجه دلالت آنها بر امامت آشکار است و تأویل نمی پذیرد: و نصوص
خفی اموری اند که صراحت بر امامت ندارند و مجال تأویل در آنها وجود دارد و دلالت آنما
بر امامت در گرو تأمل و توجه به قراین و شواهد است. استدلال به نصوص جلی بر امامت
علی (ع) در عموم کتاب های کلامی مهم شیعه آمده است.
در این جا نمونه هایی از این نصوص را یادآور می شویم:
صفحه 13:
2. هذا خلیفتی فیکم من بعدی فاسمعوا له وآطیعوا؛ این (علی) جانشین من در ميان شما يس ازمن مى.
باشد. فرمان او را بشنوید و از او اطاعت گنیر
3. هذا آخی و وصیی وخلیفتی من بعدی و وارثی فاسمعوا له وأطیعوا؛ این (علی) برادر و وصی و
جانشین من پس از من ووارث من است, سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید.
آنت آخی و وصیق وخلیفتی مق بعدی و قاضی دینی؛ تو [ای علی] برادر وصی وجانشین من پس از من
و قاضی دین من هستی.
3 ألم توض أن تكون أخى وخليفتى من بعدى؛ [يا على] آيا راضى نيستى كه برادر و جانشين هو پس ازمن
باشى. بيامير (صلى الله عليه وآله وسلم) اين سخن را هنكامى به على فرمود كه ميان مسلمانان عقر
اخوت برقرار كرد و كسى جز على (عليه السلام) باقى نمانده بود. وى به بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم
عرض كرد ميان صحابه به جز من عقر اخوت برقرر ساختی, بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) سخ فوق
به او فرمود.
صفحه 14:
نت سید |لمسلمیی وامام المتقین وقاندالغزالمحّلین؛ تو[ای علی] زگ مسلمانای و پیشوای متقیان و رهبر
سبيد يويان و سرافرازان هستى.
ان الله الع إلى الأرض اطلدعة فاختارنى منها فجعلنى نبياً. ثم اطلع ثانية فاختار منها علياً فجعله إمامآ: ثم sol
أن اتخذه أخاً و وصياً و وزيراً؛ خداوند بار نخست به زمين نظر افكند و مرا ازآن بركزيد و بيامبر قرارداد. بار دوم به زمين نظر
نمود و على را يركزيد و او را امام قرار داد سيس به من دستور داد تا او را برادر. وصى و ياور خود سازم.
8 یا مبر (صلی الله عليه وله وسلم) خطاب به عبر اللّه بن سمره كه از او خواست وى را به راه نجات هرايت كنر. فرمود,
إذا اختلفت الأهواء وتفرقت الآراء فعليك بعلى بن ابي طالب فإتّه امام أُمَتَى وخليفتى عليهم؛ هركاه عقايد و آرا مختلف.
كرديد به على بن ابى طالب اقتدا كن. زر او بيشواى امت من و جانشين می بر نان است.
سلمان فارسى روايت كرده كه بر بيامير (صلى الله عليه وآله وسلم) وارد شدم: ذر حالى كه حسين (علية السلام) وأ بر
دامن خود نشانده و أو را مى بوسيد و مى كفت: أنت سيد و ابن سيد, أنت إمام ابن إمام ابوالأئقة. وأنت حجّة ابن الحجّة
g تسعة من صلبک تاسعهم قانمهم؛ تو بزرگ و فرزندبزگی, تو امام و فرزند امام و يدر امامانى. تو حجت. فرزند
حجت و بدر حجت هاى نهكانه اى كه نهمين آنان قائم أنهاست.
.اين عباس ازييامبر [صلى الله عليه وآله وسلم) روايت كرده كه فرمود: أنَ على بن ابي طالب إمام أمتى وخليفتى
عليهم من بعدى ومن ولده القائم المنتظر المهدى؛ على بن ابى طالب بيشواى امت من و جانشين من بر أنان يس ازمن.
است. و مهدی قائم منتظر از فرزندان اوست
صفحه 15:
اين كونه روایات در کتاب های روایی شیعه به اندازه ای است که در عالی ترین حد تواترقراردارد چنان که نمونه
های بسیاری ازآنها در منايع حديثى و Coal nai SU Sled) Seal 9 che هی بوم الدار از آن
تك الأقبين) (شعرا؛214) بر بيامبر (ص) نازل شر. خويشاوندان خود را
که چهل مرد بودند در خانه ابوطالب گرد آورد و پس از پذیرایی از آنان نبوت خود را بهآنها ابلاغ کرد و فرمود
کدام یک از شما در امر نبوت مرا یاری می کند تا براد, وصی و جانشین من در میان شما باشد؟ همگان سکوت
کردند. ولی علی (ع) به دعوت پیامبر (ص) پاسچخ مثبت داد. پیامبر (ص) دست بر دوش علی و خطاب
به حاضران فرمود: ان هذا أخى و وصيى وخليفتى فيكم فاسمعوا له وأطيعوا ؛ به درستى كه اين (على) برادر.
وصى و جانشيين من در ميان شماست, يس سخن او را بشنويد و ازاو اطاعت كنيد. شيخ سليم بشرى كفته
است:رجال اين حديث را كه در مسند احمد بن حنبل (ج1. ص 111) روايت شده است. مورد بوسى قرار
دادم. همكى ازثقات اند . طرق ديكر نقل اين حديث نيز متضافر است و یکدیگ را تأیید می کنند. بدین
جهت به درستى آن اعتقاد دارم . ديكر نصوص جلك در منايع اهل سنت در كتاب الغدير علرمه امينى و غاية.
المرام سید هاشم بحرانی آمده است .
جای بسی شگفتی است که فضل بن روزنمان اشعری ادعا کرده است که کلمه خلیفتی در نقل مسند احمد
نیامده است و شگفت آورتر از او سخن ابن تیمیه است که اصل چنین حدیثن را در صحاچ و مسانید اهل سنت
انکارکرده است.
صفحه 16:
آیات و احادیث بر امامت امام على (ع)
1-آیه ولاین
2-آيه إكمال دين
3- آيه تبليخ
4-آية اولوا الأرحام
5-آیه (وقفوهن ان ممسئولون) (صافات.24)
6 یه (انما آنت منزر و کل قوم هاد)
7-حديث غدير
8-حديث منزلت
صفحه 17:
انا ری دسته از توص امامت علی (عليه السلاء] سهی نتم که دنا ای چور خلفت: مات و ات به ات است و دلت نب
امامت و خلدقت صريج استء زيرا كاورد ديكرى در معناى ديكرى از قبيل محبت و نصرت تدارند. اينك به تبيين تصوصى من بردازيم كه در آنها واژگانی چون.
Baw lo است كه علروه بر معنی مامت در معنا محيت و نصوت و جز ن نيزيه كار كته اند ود تتيجه دالت أنه براعاعت مد وتو و
شواهد لفظن ب غير لفظى است. همين كونه استتصوصی که شا و مقاعى را بيذي عل [عليه السلرم) نات که اند که امامت ی دوس کی لت
اين كونه نصوص برامامت على (علية السلام) نيز نيازعند دقت بيشترو توجه به شواهد و قرائن لفظى و غير لفظى است. متكلمان, اين دسته ازنصوص را
ileal Si coos
خداوند متعال خطاب به مؤمنان (oh atoning aL Gnd il ga ual gig a 85 al) clasp )85.0( 9
اين تيست كه ولى و صاحب اختيار شما خداوند و رسول او و مؤمنانى اند كه نمازكؤيده و درحال ركوع زقات (صدقة) مى دهتد.
مطابق روايات. اين أيه در شأن على (عليه السلام) نازل شره استء هنكام كه در نعازو در حال ركوج انكشتر خود را به بينواين داد كه ازمردم Sauls
كعك من كرد و كسن بد او اعثنا تكن. كلمه ول ار چه کاربردهای متفاوتی مارد ععو: پسرهمو, امد ,هم سوکند و هم یمان اور و دوست دار ول
Calas ae gl gal يعنى ولى هو فرد. كسى است كديا أو نسيت ويثه اى دارد و در آن نسبت برديكران مقرم و سزاوارقر است.براين اساس.
كايود واثه ولى درمصاديق مختلف أن از قبيل مشترك معنوى استه نه لفظى. در أين صورت. هركاد در كلام قرينه اى بر تعيين مصداقى خاص وجود نداشته.
باشد همه مصداق هاى ممكن را شامل مى شود. ازآنجا كه در اين أيه. ولذيت قيل ازآن كه يه على (عليه السلام) (الذين أمنوا) نسبت داده شود يه
خداوند و وسول خدا نسبت داده شره است أن كايردهاين ازولايت مقصود است كه در موود خرا و ببامبرش ممكن و محقق است. كه ولايت حكومت و
سيرستى ازآن جمله است. البته. ولايت حكومت و سووستى خداوند در حقيقت از طريق بياميرو امام تحقق مى بذيود. روش است كه اين كايرد ولايت با
محيت و تصرت نيزمنافات ندايد, اما اين فرض كه مقصود ازولايت در أيه فقط ولايت محيت و نصرت است بزيوفته نيست. زيا با سياق أيه كه بر حصو دلالت.
مى كتند ساؤكارى ندارد. جون ولايت تصرت و عحبت ععومیت درد و همه مؤمنان وا شامل مى شود.
صفحه 18:
ai دی lash op (Bast) ام كردى. نعمت
Se ean ate Lay Ena
مطابق روایات شأی Joi این آیه در روز غدیر خم و در ارتباط با نصب علی (علیه السلدم) توسط پیامبر (صلی الله علیه.
وآله وسلم) به ولایت و رهبری مسلمانای نازل شده است. هنگامی که جبرئیل اين آيه را ب ييامبر (صلى الله عليه وآله
وسلم) فرو خواند.پیامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود. اللّه اكبر على إكمال الدين. وإتمام النعمة ورضى الوب
بوسالتى وبولاية على من بعدى؛ او با كفتن اين جمله خشنودى خود و نيز سياس خود از خداوند را اعلان كرد.
كذشته ازروايات شأن نزول. جمله (آليوم ينس الّذِينَ كقَْوا و
سیب ین ویر مامت که نان Hatt laa Ls است که اجه و طول Silex Sis obs
گوناگون بیان شده بود. ولی بیان آن به صورت رسمی و با تشریفات خاصی در میان انبوهی از مسلمانان که از مناطق
مختلف دنیای اسلدم کرد آمده بودند. تا آن روز انجام نشده بود. و اگر کافران تا آن روز امید داشتند که پس coho) oly jl
all! علیه وآله وسلم) خواهند توانست اسلدم را از مسیر درست آن منحرف سازند. با اعلدی امامت علی (علیه السلام) که
در علم و عمل تالى ييامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بود. اميد آنان به يأس مبدل شد.
صفحه 19:
(يا لها Sal il ido من زنك وإ لف OY ل sell ss,
الکافرین) (مانده 7 و كه اجانب برويدكارت بر تو نازل شده است به مردم ابلرخ كن و اكر اين مأموريت را
انجام ندهى رسالت خداوند را ابلرخ نكرده اى و خداوند تو وا از [ش] مردم حفظ مى كند, به دوستى که خدا کارا ا هدایت نمی
کند.
مطابق روايات. اين آيه در حجة الوداج ب بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نازل كرديد و سياق of! ly of است که پیامبر
(صلى الله عليه وآله وسلم) از جانب خداوند مأموريت يافته بود كه مطلب بسيار مهمى را به مردم ابلاغ كند. اهميت آن تا حدى
است که بدون آن. رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بديهى است بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) تا آن زمان همه اصول
و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل می کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی
ابلاغ نشره يود مسئله رهبرى امت اسلامى يس ازبيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بود. نكرانى بيامبر [صلى الله عليه وآله
وسلم) لين بود كد با ابلاغ اين دستور الهى. منافقان كه ازهر فرصتى برای ضربه زدی به اسلدم استفاده می گردند,چنین وانمود
كنند كه بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در حقيقت به همان سنت هاى قومى و قبيلكى عمل می کند. و مسئله رهبری او نيز
كه به عنوان امرى الهى تبليغ مى شد. ريشه در سنت هاى مزبور دارد. بدين جهت أو در يايان. بسر عمو و داماد خود را به عنوان.
جانشين خود تعبين كرد. اكر اين تفكر در ميان مسلمانان نفوذ مى كرد. همه تلاش هاى طاقت فرساى بيامير (صلى الله عليه وآله
وسلم) در طول دوران نبوت. مخدوش مى كرديد. خراوند به او اطمينان داد كه كافران و منافقان از نقشه هاى خود bb
نخواهند بست و براو لإزم است كه بدون نكرانى از اين جهت مأموريت الهى خويش را | بلاخ كند. براين اساس. ييامبر (صلى الله
عليه وآله وسلم) در هيجرهم ذى الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل بوشائيد و على (عليه السلدم) را به
عنوان يهبرامت اسلدمی پس از خود معرفت کرد
صفحه 20:
آبه اولوا الأرحام
وَأُولوا الأزحام بَعْضْهُم أولى بتَْض فى كتاب اللّه) (احزاب.6): [در كتاب خداوند (شريعت الهى)] برخى خويشاوندان نسبت به
برخی دیگر برتری دارند.
يعنى اکر کسی از دیا رود خویشاوندان نؤديك او وارث او خواهند بود و تا خويشاوندان نزديك هستند نوبت به خويشاوندان.
مرتبه بعد نمى رسد. لين كه برترى ياد شده در جه جيز است بيان نشره است. اكر جه كفته شره است شأن نزول آن وراثت در مال
است. ولى مورد مخصص نيست. بنابراين همه آن جيزهايى را كه وراثت يذيو است شامل می شود خواه از مقوله مال باشد يا غير
مال. مقام امامت و رهبری از امورى است كه اكر فردى شوايط آن را داشته باشد مى تواند وارث امام و رهبر پیش از خودباند. بر
اين اساس. على (عليه السلام) وارث مقام امامت ييامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بوده است. زرا او هم صفات امامت ۱
داشت و هم خويشاوند بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بود و از طرفى ابوبكر علاوه بر اين كه شوايط امامت را نداشت,
خويشاوند oly suai (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز نبود.
براين استدلال اشكال شره كه مقتضاى آن اين است كه عباس عموى ييامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وارث مقام امامت او
باشد. زرا وی در خویشاوندی نسبی بر علی (علیه السلدم بتری داشت. چرا که عمو بت از پسر عمو است. در باسخ كفته شده
است. اولة. علی (علیه السلدم) پسر عموی پدری و مادری پیامبر (صلی alll علیه وآله وسلم) بود. ولی عباس تنها عموی پدری.
بيامير (صلى الله عليه وآله وسلم) بود و بسر عموى پدری و مادری بر عموی پدری فقط مقدم است.
به داشتن صفات امامت است. كه عصمت و افضليت از آن جمله است و عباس فاقد اين دو شرط بود. به همين دليل بود كه
عباس از على (عليه السلام) خواست دستش را بيش آورد تا با أو به عنوان جانشين بيامبر [صلى الله عليه وآله وسلم) يبعت
كند اين درخواست ييانكرآن اسن كم او على (عليه السلام) ١ شايسته امامت من دانست. نه خون يل
صفحه 21:
آیه (وقفوهم [نمم مستئولون) (صافات:24)
در رواياتى كه از طريق شیعه و اهلّ سنت در تفسیر این آیه نقل شده است, آنچه افراد در قیامت از آن
سوال می شوند. ولایت على بن ابي طالب (عليه السلام) است. ابن اسحاق. اعمش, شعبی.
ابواسحاق سبیعن, ابن جریر طبری, حسين بن حكم حبرى, ابونعيم اصفهانی, حاکم حسکانی, ابن
شاهين بغرادى. ابن مردویه اصفهانی, خطيب خوارزمی, سبط ابن جوزی, ابوعبدالله گنجی, جمال
الدین زرندی, جونی حمونی, نورالدین سمهودی, شهاب الدین خفاجی, شهاب الدین آلوسی و قندوزی
حنفی از جمله عالمان برجسته اهل سنت اند که نزول آیه مزیور را درباره ولایت علی (علیه السلام) نقل
کرده اند. در برخی از نقل ها ولایت اهل بیت نیز روایت شده است.
پرسش از اهل بیت بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) عمومً و از ولایت علی (علیه السلدم) خصوصاً
در احادیث دیگری نیز بیان شده است؛ چنان که در برض از نقل های حدیث ثقلین آمده است: وان
سانلکم حین تردون علق عن الثقلین. در روایات متعدد دیگری پرسش از چهار چیز در قیامت مطرح شده
است كه محبت اهل بيت ييامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) یکی از آنهاست در احادیث دیگری آمده
است كه كذر از صراط در قيامت جزبا داشتن ولايت على (عليه السلدم) امكان نخواهر داشت
صفحه 22:
با توجه به احادیث یاد شده در درستی سند این مطلب که ولایت علی (علیه السلام) در قیامت
مورد سوال قرار خواهد گرفت تردید روا نیست. با این حال جای شگفت است که فضل بن روزیهان
گفته است این روایت از طریق اهل سنت نقل نشده است. و ابن تیمیه آن را کذب و موضوع
شمرده است.
علامه حلی در بیان استدلال به آیه و روایات یاد شده گفته است: لازمه پرسش از علی (علیه
السندم) این است که ولایت gly او ثابت باشد و از طرفی ولایت برای دیگر صحابه ثابت نشده
است. بنابراین, علی (علیه السلنم) افضل صحابه است و در نتیجه امام آنان خواهد بود. یعنی
اگر چه کلمه ولایت نص در امامت نیست. ولی بر فضیلت ویژه ای دلالت می کند که از میان
صحابه به علی (علیه السلدم) اختصاص دارد. بر این اساس برترین اصحاب پیامبر (صلن الله
علیه وآله وسلم) است و چون افضلیت. شرط امامت است. امامت آن حضرت نیز ثابت می شود.
از تقریر یاد شده نادرستی سخن فضل بن روزبهان روشن می شود که گفته است: بر فرض درستی
این روایات بر این که علی (علیه السلدم) از اولیای خداوند است دلالت می کند و ولایت به معنای
محبت است. پس نص در امامت نخواهد بود.
صفحه 23:
اسهم نت
با توجه به احادیث یاد شده در درستی سند این مطلب که ولایت علی (علیه السلام) در قیامت
مورد سوال قرار خواهد گرفت تردید روا نیست. با این حال جای شگفت است که فضل بن روزیهان
گفته است این روایت از طریق اهل سنت نقل نشده است. و ابن تیمیه آن را کذب و موضوع
شمرده است.
علرمه حلی در بیان استدلال به آیه و روایات یاد شده گفته است: لازمه پرسش از علی (علیه
السندم) این است که ولایت gly او ثابت باشد و از طرفی ولایت برای دیگر صحابه ثابت نشده
است. بنابراین, علی (علیه السلنم) افضل صحابه است و در نتیجه امام آنان خواهد بود. یعنی
اگر چه کلمه ولایت نص در امامت نیست. ولی بر فضیلت ویژه ای دلالت می کند که از میان
صحابه به علی (علیه السلنم) اختصاص دارد. بر این اساس برتریی اصحاب پیامبر (صلی الله
عليه وآله وسلم) است و چون افضلیت. شرط امامت است. امامت آن حضرت نیز ثابت می شود.
از تقریر یاد شده نادرستی سخن فضل بن روزبهان روشن می شود که گفته است: بر فرض درستی
اين روايات براين كه على (عليه السلدم) از اولیای خداوند است دلالت می کند و ولایت به معنای
محبت است. پس نص در امامت نخواهد بود[
صفحه 24:
2.2 . - 2
ایه: (|نما آنت منذر و لکل قوم هاد
جزاین نیست که تو آننارکننده ای و هر قومی را هدایت کری است ((عد:7) معنای آیه با توجه به آيات ديكرو
روایات این است که همواره از سوی خداوند هدایت گرانی وجود داشته و خواهند داشت. که مردم را بهآیین حق
هدایت کرده و خواهند کرد. این هدایت گران یا پیامبرانند و يا جانشینان آنان. در قرآن كريم از پیامبران با عنوای نذیر
و منذر یاد شده است . بنابراین. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) یکی از مصادیق منذر است (پیامبر الهی)
چنان که پیامبران پیشین نیز مصادیق دیگر آن بودند. و همه پیامبران مصادیق هادیان الهی نیز بوده اند چنان که
اوصیای آنان. دیگر مصادیق هادیان خداوند بوده اند. بر اين اساس اوصياى بيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله
وسلم) نيز مصاديق هاديان الهى خواهند بود كه نخستين آنان على بن ابى طالب (عليه السلام) است و اين.
مطلبی است که در روايات شأن نزول آيه بيان شده است. در اين روايات كه در منايع حديثى شيعه و اهل سنت در
حدّ متواتر نقل شده آمده است كه بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اشاره كرد و أو را به
عنوان مصداق هادى معين كرد . تعابيرى كه در اين روايات آمده بيانكر حصر است. مانند: أنت الهادى و الهادى على
و بک بهتدی المهتدون. به ویژه آن که چنیی تعبیری دربره دیگر صحابه وارد نشره است. بر اين اساس. مفاد روايات
این است که در میان اصحاب lio) poly الله عليه وآله وسلم) تنها علی (علیه السلام) است که مصداق هادی
الهى مى باشد. و اين. همان معناى امامت است. بنابراین معنای این سخ پیامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) که
فرمود.آنا المنذر وعلی الهادی. این است که من مصداق منذر (پیامبر) هستم و علی مصداق هدایت گری است که
پیامبرنیست
صفحه 25:
gio angle در دو کتاب به این آیه و احادیث مربوط به آن, بر امامت علی (علیه السلدم) استدلال کرده است.
احادیثی که هادی در آیه را بر علی (علیه السلدم) تفسیر کرده است علدوه بر منایع شیعه , در منایع معتبر اهل
تعدادى از صحابه كه على بن ابى طالب (عليه السلام). عبدالله بن عباس. عبرالكه بن مسعود. جابر بو
عبدالله انصارى. بریده اسلمی, ابوبرزه أسلمى. يعلى بن مرّة ابوهريره و سعد بن معاذ ازآن جمله اند. روايت.
شده است.
محمد بن عباس معروف به حجام در كتاب تأويل ما أنزل من القرآن الكريم فى النبق (صلى الله عليه وآله وسلم)
ازينجاه طريق روايت كرده است كه هادى در آيه مورد بحث بر على (عليه السلام) تطبيق شره است. حاكم
ابورى بو صحت سند حديث تصريح كرده است؛ جنان كه ضياء مقدسى نيز آن زا در كتاب المختاره نقل كرده
است. به گفته سیوطی وی در این کاب احادیشی را آورده که ملتزم به صحت آنهابوده است برض از محققان
درباره صحت اسناد حديث از طريق اهل سنت تحقيق ارزنده اى انجام داده و به همه تشكيك ها ياسخ داده است.
بر استدلال به آيه و احاديث شأن نزول آن بر امامت علی (علیه السلدم) اشکال هایی وارد شده است:
ذکو gle (علیه السلدم) در احادیث به عنوان هادى از باب مثال و نمونه است. و مقصود عالمان امت اسلامى.
است .اين تأويل با ظاهر روايات كه بر حصر دلالت مى كند سازكارى ندارد. آلوسى نيز اين تأويل را نادرست دانسته
صفحه 26:
.ظاهر احادیث. حجت است و بايد به آن عمل كرد و لازمه آن اين است كه خلرفت خلفاى ديكر را بيذيريم. زيرا على (عليه.
السلدم) از روی طوع و رغبت با خلفا بيعت كرد. آلوسى اين وجه را از برخى نقل كرده. ولى تأييد نكرده است. زيوا درستى آن در
كرو اثيات بيعت على (عليه السلرم) با خلفا ازروى رضا و رغبت است. كه خود مورد اختلاف است و از نظر شيعه پذیرفته
نیسن.
مفاد نا المنذر ویک يا علی بهتدی المهتدون» که در برض از نقل های حدیث آمده این است که پیامبر (صلی الله علیم
وآله وسلم) فقط منذر است و هدایت گری به علی (علیه السلدم) اختصاص دارد, و اين سخی نادرست است. hy ييامبر
(صلی الله علیه وآله وسلم) به نص فرآن کریم هدایت کننده بشر به صراط مستقیم بوده است[77] چنین برداشتی از روایت.
نادرست است. مفاد رولیت انحصار هدایت گری در he (عليه السلام) بس ازبيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم است؛
كه در نقل ديكر آمده استبك يهتدى المهتدون من بعدى.
ا توجه به حديث «أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم» هدايتكرى امت يس ازبيامبر [صلى الله عليه وآله وسلم) به
على (عليه السلام) اختصاص تدارد. بلكه عموم صحابه بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را شامل مى شود. بنابواين»
هدایت با امامت ملزمه ندارد .
وجه دلالت روايات بوحصر هدايت امت بس از بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) توسط على (عليه السلام) بيش از اين بيان.
کردید. و حدیث مزیور نیز مجعول است. زیرا بقیناً همه صحابه پیا مبر (صلی الله علیه وآله وسلع) از چنان شایستگی علمی و
عملی برخوردار نبودند که بتوانند هدایتگر علمی و عملی ۱۱ این که در میان آنان اخقلافاتی در حد تعارض و
تناقض وجود داشت و گفتارها و رفتارهای GABLE آمیز نمی توانند راه هدایت باشند. علاوه بر این. محدثای و عالمان رحال
اهل سنت حدیث مزنور را مردود دانسته اند.
صفحه 27:
بيش از يكصد صحابي ييامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) روایت کرده اند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در
سفر حجة الوداع پس از انجام مناسک حچ و هنگام بازگشت از مکه به مدینه در سرزمین جحفه و در کنار غدیر خم
حاجیان را که حدود یکصدهزار نفر بودند. متوقف ساخت و با اين که هوا به شدت گرم و سوزان بود نماز ظهر و عصر
را به جماعت اقامه کرد. آنگاه بای آنای سخنرانی کرد. و پس از توجه دادن مردم به توحید. نبوت و معاد و یادآوری
این که او به زودی از دنیا خواهد رفت. و پس ازگرفتن اقرار از آنان كه او از جانب خداوند بر مسلمانای ولایت دارد و
زمام امور دینی و دنیوی آنان به دست اوست. دست علی (علیه السلدم) را که در کنار او ایستاده بود بلند کرد و
فرمود: (من کنت مولاه فهذا علی مولاه)؛ هر گس من مولای او هستم این علی مولای اوست. اگر چه کلمه مولی.
علدوه بر امامت و رهبری کاربردهای دیگری چون محبت و نصرت نیز دارد. ولی با توجه به قراين لفظى و غير لفظى.
مقصود از آن در حدیث غدیر, امامت و رهبری است. روشی ترین قرینه لفظی آن این است که پیامبر (صلی الله علیه
وآله وسلم) قبل از بیان جمله یاد شده. با تأگید اولویت خود در تصمیم گیری نسبت به امور مسلمانان را يادآور شد
و از آنای دراين باره اقرار كرفت. آن كاه بدون فاصله فرمود: من كنت مولاه فهذا علق موله. و كوياترين قرينه غير
الفظى اين است كه متوقف كردن حاجيان در آن سرزمين و در آن هواى بسيار كرم و سوزای که مسلمانان را در مشقت
و زحمت بسیارقرر داد. آن هم از جانب پیامبر که در رحمت و مهربانی و حکمت سرآمد همه افراد بشر به شمار می
رود بای بیان مطلب روشنی چون محبت و نصرت. معقول و منطقی به نظر نمی رسد بر خلاف مسئله امامت که
پایداری و استواری آیین اسلاه را پس از پیامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) تضمين مى گرد.
صفحه 28:
ab le (صلن الله عليه وآله وسلم) در موارد مكلف که یکی زا ا
ha) الله عليه وآله مسلم) سباه اسلام و در غزوه تبوك فرمانرهى مى كرد. بود, نسبت على (عليه السلرم) به خود ا به ‘op Can
موسی (علهما السلدم) تشبيه كرده است. با اين تفاوت كه هارون يبام بود. ولى جون ببامبرى با يسول خدا (صلى الله عليه وآله مسلم) ایا
بذيرفته است على (عليه السلدم) ببامبو نخواهد بود. أنت منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبق بعدى. حريث منزلت > Billo روايى شيعه به
صووت متواتنقل شده است.
نقل های حديث در منايع اهل سنت نيز در حد تواتر است. مؤلفان صحاج و مسانيد و عموم محدثان و مورخانى كه غزهه تبوك را يادأور شده اند
حديث منزلت را يوايت كرده اند. نسائى در كتاب خصانص أميرالمؤمنين (عليه السلام ) (ص9780) 21 رمايت وا در اين باره نقل كرده است. ابن
عساكر دركتاب تاريخ دمشق در معرفى على بن ابي طالب (عليه السلام) بيش از يكصد و بيست حديث و١ ازطرق مختلف كه اكثرآنها صحيج اند از
21 صحابي روايت كرده است. ابن عبراليز در الاستيعاب درياره احوال على uy (nal ale) از نقل حديث منزلت كفته است ين حديث ا(
استوارتوين و صحيح ترين آثار است. ابن حجر مكى فته است العه حديث كه در اين فن به سخن نان اعتماد مى شود اين خديث را صحيج دالستة.
اند. بسيارى از عالمان برجسته اهل سنت بر صحت و تواتر حدیث منزلت تصریچ کرده اند.
درایی حديث. منزلت هايى كه هارون (عليه السلدم) نسبت به موس (عليه السلدم) داشت بواى على (عليه سلدم) نسبت به یاب گرامی oho)
الله عليه وآله وسلم ثابت شده است. از یی منزلت ها نبوت استثنا شره است؛ جنان كه اخوت تسبّى نيز تخصصاً خارج از مستثنا منه است. به جؤ
دو منزلت ياد شده. منزلت های دیگر که خلافت هاروی. وجوب اطاعت, وزارت و حمایت. محبوبیت و برتری بر دیگران از مهم ترین آنهاست. اين منزلت
ها درآيات قرآن بيان شده است. عموميت منزلت هاى هايون در حديث منزلت دو دليل دارد, يكى اضافه شرن كلمه منزلة كه اسم جنس است به
کلمه هارون که عم است می باشد. زیرا اضافه اسم جنس ay علم از ادوات عموم است, و دیکر استثنا است. زیوا استئنا از فرد خاص معقول نیست.
صفحه 29:
it تجسن لاك its) SLE SS SS Vout Say SRSA Ga at SE) Se
فى قؤمى وَأضخ ولا تيع تببيل المفيسريو) (اعراف.142) اك جه اين ot sy bla انجاء كيفته است. ولى عباوت
أن عموميت دارد و مورد. مخصص نيست. مقتضاى عموميت استظرف اين است كه هركاه موسى (عليه السلام) بار ديكر يه سفر م
رفت هارون جانشين أو در رهبرى مردم بودء اين عموميت پس از درگذشت موسی (علیه لسلده) را نيز شامل مى شود. اكرجه هارون.
(عليه السلام). قبل از موسى (عليه السلام) از دنيا رفت. ولى أكر بس ازّموسى (علية السلام) زتره مى بود. مقتضای عموميت
استخلدف این بود که مقام خلاقت او را داشته با شدای که او خود مقام نبوت داشت.و اكر پس از موسی (علیه السلام) زتره مى بود
ابه عنوان بيامبر الهى رهبرى مردم را عهده دار می شد. با مطلب یاد شده منافات ندارد یا خصوصیات موارد. دلالت كلام بر ساس
قواعد زيانى و عقلايى را دكركون نمى سازد. حريث منزلت مقام خلدفت هارون (عليه السلام) از جانب موسى (عليه السلام) را shy
على (عليه السلرم) ازجانب ييامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) اثبات كرده است. همان کونه که خلافت هارون عمومیت
داشت؛ يعنى هم عموم امت موسى را شامل مى شود و هم محدود به زمان خاصن تبود. خلرقت على (عليه السلام) نيز داراى جن
دیزی بو بنابؤين. على (علية tac) satus at asta الله عليد وآنه وسام) جالشين أو و وبر امت اسفيمى يون.
ازآنچه گفته شد پاسخ اشکال هایی چون استخلدف علی (علیه السلدم) از سوی پیامبر (صلی الله علیه وله وسله) بهمدینه و جریان
جنگ تبوک اختصاص داشته و شامل عموم امت اسلامى و در زمان هاى ديكر نمى شود, روشن كرديد. زرا همان كونه که تفتازنی
يادآور شده است «العبرة لعموم اللفظلا لخصوص المورد». علروه بر اين استخرف بر مدينه و عدم عزل أو ازآن. و اين كه lie ou
خلافت بو مدينه و شهرهاى ديكر قائل به تفصيل نشده است. و نيازيه خليغه بس از دركذشت بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).
شديدتر از زمان غيبت موقت است, بو خلرفت على (عليه السلرم) يس از ببامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دلالت مى كنو .
أنجه بيان كرديد حاصل مباحث متكلمان شيعه در استدلال به حريث منزلت برامامت على (عليه السلام) است. در سخنان آنان نكات
دیگری نیز در تقریر استدلال یا پاسچ به اشکال ها بيان شره است كه نقل آنها موجب كسترره شرن بحث خواهر شد و اين مجال کنجایش
آن را نداود
صفحه 30:
نصوص دیگر
علدوه بر آیات و روایاتی که تا اینجا به عنوان نصوص امامت
علی (علیه السلام) بیان گردید. در کتاب های کلامی شيعه
آیات و روایات دیگری نیز در این باره آمده است. که به دلیل
گسترده شدن دامنه بحث و محدودیت گنجا یش مقاله
دانشنامه ای, از نقل و تبیین آنها صرف نظر کرده و علاقمندان
را به کتاب های: نوج الحق و کشف الصدق؛ منهاج الكرامة فی
معرفة الزٍمامه؛ احقاق الحق و دلائل الصدق ارجاع می PADS
صفحه 31:
شواهد رفتاری و گفتاری بیامبر (صی)
هركاه زعامدار و رهبر جامعه نسبت به فردى خاص عنايت ويزه اى مبذول داشته و او نما منزلتویژه ای بیخوردا باشی, عقلدی بشر
آن را دليل شايستكن أو برأى جانشنى وى و عهده دار شرن أمر زمامدارى و رهبرى مى دانند. أين روش عقلرينى در شريعت أسلامن مردود.
٠ شناخته نشره است و در نتيجه روشى است معقول و مشروع. إينك أكر رفتارو كقتار بيامبر luo) الله عليه وآله وسلم) در تباط با على
(عليه السلام) را مطالعه كنيم. موفعيت ممتاز و جايكاد ويزه أو را نزد بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) خواهيم يافت. در اينجا نمونه.
هایی را بازگو می کنیم.
در جريان جنك خيير. بس ازآن كه ايوبكرو عمر در دو توبت جداكانه به عنوان فيعانده سباه براى جنك با دشمن اعزام شرند و از میدایگیختن.
بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود يرجم را به مردى خواهم داد كه خرا و رسول خدا را دوست دارد و خدا و رسول خدا نيز اورا دوست
دارند و هركز فرار نخواهد كرد. آن كاه برجم را به على (عليه السلدم) سبرد.
بيامبو[صلى الله عليه وآله وسلم) نخست ابوبكر را مأموريت داد تا سوره توبه ا بو مشركان مكه بخوائر. ولى سيس به دستور خراوند وى را.
معزول ساخت و مأموريت آن را به على (عليه السلده) سبرد و فرمود: اين كار بايد توسط من و يا فردی که از من است انجام شود. كروهى از
.قريش به بيامبر [صلى الله عليه وآله وسلم) كُفتند ما همسايكان و هم بيعانان تو هستيم و عده اى ازبيدكان بدون این كه به دين تو رغيتى
داشته باشند و صوفً بای رهايى از دست ما به تو بيوسته اند .آنان را به ما بازكردان. بيامير ([صلى الله عليه وآله وسلم) به ايوبكر و عمر روى
كرد و فرمود رأى شما جيست؟ آن دو سخن آنان را تصديق كردند. جهره بيامبر تغيير كرد و كفت به خرا سوگند, خداوند مودی از شما را بر شما
بوخواهد انكيخت كه قليش را سرشار ازايمان ساخته است و او براى دفاع ازدين با شما نبرد خواهد كرد. هر يك ازابوبكر و عمر oF Us siis
مود منم؟ بيامير فرمود؛ خير. او كسى است كه نعل (كفش) را وصله مى كتد. او در آن هنكام كقش خود وا به على (عليه السلام) داده يود 5
وصلهکند.
صفحه 32:
درب خانه عده ای از افراد به سوی مسجد بازبود. پیامبر (صلی all! علیه وآله وسلم) دستور داد تا درهای خانه های خود را
به سوی مسجد پیندند, و فقط در خانه علی (علیه السلام) را بازكذاشت. از آن جا كه اين كار براى برخى كران تمام شد يبامبر
(صلی اللهعلیه وآله وسلم) فرمود, به خدا سوکند این كاررا به رأى خود انجام ندادم. بلكه از جانب خداوند مأموریت داشتم.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) درياره أو فرمود: على ازمن است و من از على هستم و أو ولى هر مؤمنى يس ازمن.
است.
رسول گرامی (صلی اثله علیه وآله وسلم) به بنی ولیعه فرمود. پا دست از مخ لفت با اسلام برمی دارید یا این که مردی را که
جون خود من است به سوى شما مى فرستم تا فرمان مرا در مورد شم اجرا کند. عمربه ابوذرگفت. مقصود oho) oly
الله عليه وآله وسلم) جه كسى است؟ ابوذر گفت. مقصود او تو و دوست (ابوبكر) نيستى, بلكه كسى است که نعل را
وصله می کند.یعنی علی (علیه السلاه).
مطابق فرموده رسول خدا (صلی الله علیه وله وسلم) هر کس به he (علیه السلده) ناسزا گوید در حقیقت به پیامبر (صلیٍ
الله عليه وآله وسلم) ناسزا گفته است و هر کس با علی جنگ کند. با پیمبر جنگیده است. محبت علی (علیه |لسلدم) نشانه
ایمان. و عداوت با او نشانه نفاق است.
عايشه گفته است. هیچ مردی را محبوب تر از علی و هیچ زتى را محبوب تراز فاطمه نزد بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).
نيافتم.
صفحه 33:
درب خانه عده ای از افراد به سوی مسجد بازبود. پیامبر (صلی all! علیه وآله وسلم) دستور داد تا درهای خانه های خود را
به سوی مسجد پیندند, و فقط در خانه علی (علیه السلام) را بازكذاشت. از آن جا كه اين كار براى برخى كران تمام شد يبامبر
(صلی اللهعلیه وآله وسلم) فرمود, به خدا سوکند این كاررا به رأى خود انجام ندادم. بلكه از جانب خداوند مأموریت داشتم.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) درياره أو فرمود: على ازمن است و من از على هستم و أو ولى هر مؤمنى يس ازمن.
است.
رسول گرامی (صلی اثله علیه وآله وسلم) به بنی ولیعه فرمود. پا دست از مخ لفت با اسلام برمی دارید یا این که مردی را که
جون خود من است به سوى شما مى فرستم تا فرمان مرا در مورد شم اجرا کند. عمربه ابوذرگفت. مقصود oho) oly
الله عليه وآله وسلم) جه كسى است؟ ابوذر گفت. مقصود او تو و دوست (ابوبكر) نيستى, بلكه كسى است که نعل را
وصله می کند.یعنی علی (علیه السلاه).
مطابق فرموده رسول خدا (صلی الله علیه وله وسلم) هر کس به he (علیه السلده) ناسزا گوید در حقیقت به پیامبر (صلیٍ
الله عليه وآله وسلم) ناسزا گفته است و هر کس با علی جنگ کند. با پیمبر جنگیده است. محبت علی (علیه |لسلدم) نشانه
ایمان. و عداوت با او نشانه نفاق است.
عايشه گفته است. هیچ مردی را محبوب تر از علی و هیچ زتى را محبوب تراز فاطمه نزد بيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).
نيافتم.
صفحه 34:
| دوران امامت امام علی علبه السلامر
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حالی که سرش بر دامان علی (علیه السلدم) بود. به ملکوت اعلی
پیوست و دوران امامت آن حضرت آغاز گردید. اما با ماجرای سقیفه. رهبری Cool اسلامی که يکي از
مناصب مربوط به امامت است از وی باز ستانده شد و این جریان تا 25 سال ادامه یافت. رعایت
مصلحت اسلدم و مسلمانان مانع آن شد که امام (علیه السلدم) برای اعمال حق خود به عمل قهرآمیز
توسل جوید. اما در موارد مناسب حقیقت را آشکار می ساخت و در حد ضرورت با خلفا همکاری می کرد.
با کشته شدن عثمان به دست عده ای از مسلمانان؛ مردم با حضرت علی (علیه السلدم) بیعت کردند و
بدین ترتیب شرایط برای اعمال حق امامت او فراهم گردید. اما طولی نکشید که عده ای پیمان شکستند
و آتش جنگ جمل را برافروختند. معاویه و هوادارانش جبهه قاسطین را در برابر امام گشودند و جنگ
صفین را پدید آوردند که در جریان آن با نقشه شیطنت آمیز عمرو بی عاص و معاویه از یک سو و ساده
لوحی و سطحی نگری گروهی از سياه امام (عليه السلام) از سوى ديكر. ماجراى تلخ حكميت يديد آمد
و به ظهور خوارج و جنك نهروان انجاميد. سرانجام در سحركاه شب نوزدهم ماه رمضان سال 40هجرى
هنكامى كه امام (عليه السلام) در حال نماز بود ابن ملجم مرادى با شمشير زهرآلود فرق Sito
ييشواى بزرك فضیلت و عدالت را نشانه گرفت و در پی of در شب 21 همان ماه به شهادت رسید.
صفحه 35:
نويه هنز
سيو أب سيعلا
ology jus
ij RL alga shai