صفحه 1:
صفحه 2:
SS,
با سلام و احثوام بر همکاران و
حلصران
دانشگاه حکیم سبزواری
صفحه 3:
بررسى PES
اخلاق کارمندی
wplopee ۱
صفحه 4:
به یقین اشرف مخلوقات خداوند. وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبا رکش از نظر
«خسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته كه قرآن کریم. دربره اش می فرماید GEE li) Sip عظيم)»
القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر. ايشان را الگوی تمام ممتان. معرفی
۲ می نماید و می فرماید:
GIS ad» لَكُم فى رسول الله أسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خداء برای شما الگوی
بسیار نیکویی نهاده شده است.
لذاه برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره یا آنان در ارتباط و مراوده هستند. سزاوار است که به
آن بزركوار و مانند ايشان از معصومان (عليهم السلام). از نظر رفتار و كردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند. تا هم
خشنودی خداوند را جلب كرده و هم رضايت مندی مردم را فراهم آورند
تاج غرور و فخر ز سرها فتادنى است نقش وفا و مهر ز دلها ستردنی است
اقوام روزكار به اخلاق زندهاند قومى كه كشت فاقد اخلاق مُردنى است
(دیوان ملک الشعرای بهاراقطعات)
صفحه 5:
.١ شاید بتوان گفت که اخلاق کارمندی شاخه ای از اخلاق حرفه
ای است مانند اخلاق پزشکی, اخلاق تجارت اخلاق روزنامه
نگاری؛ اخلاق قضایی و اخلاق اداری . و از آن جایی که یکی
از دغدغه های مهم اخلاق کاربردی حل معضلات و تعارضات
اخلاقی در شاخه مربوط به همان حرفه می باشد. بنابراین هر گونه
سعى و تلاش در جهت خدمت هرچه بهتر و جلب رضایت
ارباب رجوع » البته در راستای رضایت و خشنودی پروردگار
اخلاق کارمندی نامیده می شود.
صفحه 6:
ارباب رجوع
۲. ارباب رجوع يا مراجع همان علت وجودی هر دستگاه و سازمانی
است که تمامی تلاش ها و خدمات اعم از داخل سازمان و یا
بیرون سازمان به خاطر اوست و البته ارباب رجوع ها به حسب
نیازهایشان به مراجعان درون سازمانی مانند کارکنان و
کارشناسان و مدیران یک سازمان و موسسه و دستگاه و مراجعان
برون سازمانی از هر نوعی چه خصوصی و یا دولتی از مردم
جامعه را شامل می شوند.
صفحه 7:
کارمند = کارگزار
* کارمند یا کارگزار به کسی گفته می شود که مردم برای انجام کارهایشان و
رفع مشکلات و حل مسایل زندگی اجتماعی خود به او مراجعه می کنند و در
چنین حالتی به آنان یعنی مجموع مراجعان را ارباب رجوع نیز می گویند.
عموما به اعضای کادر اداری یک سازمان دولتی و یا خصوصی و نهادهای
اجتماعی کارمند گفته می شود.
Employee. ©
9
صفحه 8:
مباحث مقدماتی )2(
تفاوت اعمال با افعال
ماهیت Jas صالح
باقیات الصالحات
عد whole ی
صفحه 9:
1. میارت ها معجون علم و ایمان و عمل - کار +
دانش+ بینش
مجموعه آموزههای اسلامی بر آنند تا انسان کامل بسازند. آنچنانکه» قرتن کتاب هدایت است و
گرچه در آن از علوم و معارف بسیاری سخن به میان آمده است؛ اما همه آنها در راستای
هدایت گری انسان است. اگر آیات قرآنی كاه به توصیف چیزی چون نیکی میپردازد: با سبکک و
Ge خاصی به طرح موضوع پرداخته تا نشان دهد که یک کتاب آموزشی صرف نیست. بلکه
هدف آن تزکیه و پرورش آدمی است.
صفحه 10:
ین کشورداری از دید اه امام على عليه السلام: آبتلله العظمى محمدفاضل لتكرانى: دفترنشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۷۶
اخلاق حرفه ای؛ احد فرمرزقراملکی»نشر مچنون: تهران, چاپ دوم: ۱۳۸۳
اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی: آیت اه جرادی آملی؛ تهران مرکزنشر فرهنگی رجا ۱۳۷۵
اخلاق و احکام کارمندی: اکبری؛ محمود قم: چاپ زلال کوثره زستان ۱۳۹۲
ارباب امانت. اخلاق اداری در نهج البلاغه مصطفی دلشاد تهرانی؛ تهران» انتشارات دریاءآبان ۱۳۸۶.
حکومتحکمت: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه انديشه جوان؛ ۱۳۷۷
دولت آفتاب: مصطفی دلشاد تهرانی؛انتشارات خانه جوان؛ ۱۳/۷
کارمند صالح: بافكار؛ حسين , قم اتشارات م رکز پژوهش های اسلامی صدا و سیم
کار و دین؛ محمد رضایی؛ كانون انديشه جوان WAY
صفحه 11:
ere مد مت هه ها مت
فصل اول
بنيادهاى اخلاق جاودانه
صفحه 12:
آثار و فواید ایمان
مهم ترین آثار و فواید ایمان برای انسان عبارتند از :
۱- آرامش روحی(طماننه (cgi
۲- روشن بینی(نور تلبی)
۳ توکل به خداوند(اعتماد به قدرت مطلق)
۴- ب رکات دنیوی (کسب نعمت های دنیا و آخرت)
۵- محبوبیت در بین مردم (کسب قلوب مردم)
۶- انجام عمل نیک(اعمال صالح)
۷ فلاح و رستگاری(هدف نهایی ایمان)
صفحه 13:
ضد صفت. تقواء فجور است. و فجور بنابه گفته راغب در مفردات به معنای دریدن پرده حرمت دین است.
در آیاتی از قرآن کریم تقوا و فجور مقابل هم قرار داده شده است.
«و نفس و ما سوّیها نها فجُورَها و تقرَیهّا » ؛ شم /۹۱: ۸)
یعنی؛ و قسم به نفس و آنچه را برایش آراسته نمود پس پرده دری ها و پروا داشتن را به او الهام نمود .
در واقع عملی که انسان انجام می دهد یا از صفت تقوا(پرده داری) برخوردار استه و یا از صفت فجور
(پرده دری) و لذا قدرت تسیز و تشخیص میان این دو همان الهام و افاضه ای است که از جانب خداوند
متعال شامل حال انسان مى شود تا خود هر كدام را به اختيار خويش انتخاب کند. و چه زیبا خداوند متعال
در وصف تقوا فرموده |/
« و لباسٌ التقوّى ذَلكَ خَيرٌ»؛ (الاعراف//!: ۲۶) یعنی: و لباس تقوا همان بهترين لباس است.
صفحه 14:
۶ علم = اهلیت و شایستگی
© علم و امانت
۴ خدای تعالی امر فرمود تا املنت ها رابه اهلش بسپارند و البته یکی از مهمترین
املنت های خداوند در جامعه انسانی همان حقی است که هر كس بر اثر لیاقت
و شایستگی موظف می شود آن را برای صاحبش که استحقاق آن را دارد ادا
نماید و خودارا از بان آذادین و امانت رها سازد. آنجا که حضرت حق فرمود:
© « إن الله یمرک آن ُوَدُوا الأماناته إلمى أهلها....». (نساء/؟: 88) يعنى؛ خداوند
به شما امر مى كند كه امانت ها را به صاحبانش ببرّدازيد.
صفحه 15:
7 کارمندی- خدمتگزاری
حقیقت این است که هرچه در انجام دادن امورن روحیه خدمتگزاری کاملتر باشد؛ ارزث
ب اش 5200-5 امون ررحه ال 4 اررس
کار و کارگزار بیشتر است؛ ۱ Olaf (عليه السلام) سفارش مى كند كه بايد در اين
حت عرقت د. آن فرموده است: 0
شد بالتشقارها oc 5 ln قرو نیو
یعنی؛ روا ساختن حاجتها جز یا سه چیز واقع نشود: کوچک شمردن آذ تا بزرگ
جلوه نماید» کتمان آن تا آشکار گردد. و شتاب كردن در أن تا كوارا شود.
و لذا با پایبندی به چنین اصلی خدمتگزاری به مردمان» مطلویترین کارها شمرده
می شود و در AT dala play نتی نخواهد بود و هیچ بزرگنمایی در خدمات
صورت نخواهد گرفت و هیچ بيمآن شكنى و خلاف وعده اى اتفاق نخواهد افتاد.
صفحه 16:
اخلاص عمل-اخلاص در کار
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منژه از دغل
قال امام م علی(ع): « اخلصوا اعمالکم تسعدوا + علی(ع) فرمودز : اعمال خود را
خالص کنید تا سعادتمند شوید». آنچه از روایات و اخبا
اخلاص اساس عبادت و روح عبودیت و بند گی است.
نیّت است. اعمالی که
خاطر هوای نفس و یا
برمىآيدء اينست كه
ش عمل به خلوص
گیزههاء ای غیرالهی داشته باشد. خواه ریا کارا انه باشد يا به
و قدردانی مردم. یا پاداش مادی» هیچ گونه مفهوم
معنوی و ارزش الهی ندارد.
صفحه 17:
اسباب و عوامل اخلاصل
* در اين مبحث از کلمات قصار امیرالممنین(علیه السلام) استفاده می کنیم:
؟ ۱-:سبب الاخلاص آلیقین؛ بقین منشاء اخلاص است.
* ۲-,الاخلاص ثمره یقین» اخلاص میوه بقین است.
۴ ۳-«علی قدر قوه الدین یکون خلوص النیه؛ خلوص انسان به اندازه قوت
دین اوست.
© ۴-,ثمره العلم اخلاص العمل؛ اخلاص ميوه علم و معرفت است.
صفحه 18:
cul Jal ge aaa
۵ - «اول الاخلاص الباس مما فی ایدی الناس» س رآغاز اخلاص نااميدى از ماسوى الله است.
۶- «قلل المال تخلص لک الاعمال» آرزوهایت را کم کن تا اعمالت خالص شود.
۷- «اخلاص ثمره العیاده» انتلاصر
عبادت است. (فهرست موضوعی غرر ص )٩۲
٠ قدرت ایمان» علم: قطع امد از مردم: کم کردن آرزوها و عجادت
نتیجه آنکه احلاص محصول؛ یت
پروردگار است.
صفحه 19:
صبر و حلم (بردباری)
* تعریف صبر و معنای آن
واژّه صبر به معنای درخت تلخی است که از تن دارو ی بعضی امراض را
می گیرند و علاج می نمایند. در قرآتن کریم برای صابران آیات بشارت
بخشی آمده است که تلخی تحمل و سختی صبر را از بین می برد.
© ساقى بيا كه هاتف غيبم به مزده كفت با درد صبر کن که دوا می فرستمت
© «(ديوان حافظ/غزليات)
صفحه 20:
اقسام و درجات صبر
به طور کلی صبر را بر سه قسم برشمرده لند: صبر بر طاعت» صبر بر معصیت و
و نیز برای صبر درجات و مراتبی را ذکر نموده لند مانند صبر عوام مردم که در مرتبه
ضعبف قرار دارند چرا که آنان هنوز در قلبشان مضطربند و پریشان خاطری دارند. و صبر
مردم سالک طریق حق که هنوز در نیمه راهند چرا که هدفشان برای رسیدن به پاداش
بهشت ويا رهايى از جهنم است و سوم صبر واصلان کامل که به مقصد حق رسیده اند
چرا که هدف اینان فقط برای کسب رضای الهی است.
طلبان را صبر می باید بسی طالب صابر نیافتد هر
تا طلب در اندرون نايد يديد مشک در نافه زخون ناید يديد
(منطق الطيرء عطارء بيان وادى طلب)
صفحه 21:
نتا یج صبر در زند کی
)- دریافت محبت و یاری خداوند؛
ان الله مع الصابرین؛ ( للبقر/0: 485)
2 دست آورد پیروزی در دنیا و آخرت؛
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
بگذرد اين روزكار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید(حافظ/ غزلیات)
-O افزایش قدرت اراده؛
و ان تصبروا و تتقوا فآن ذلک من عزم الأمور؛ (آل عمران/©: ©©0)
زکوشش به هر چیز خواهی رسید به هرچیز خواهی کماهی رسید
كرت بايدارى است در كارها 2 شود سهل بيش تو دشوارها(ديوان /ملك الشعراى بهار)
*0- رسيدن به عزت و سربلندى در جامعه؛
إصبروا و صابروا و رابطوا... (آل عمران/©: 0000 ©)
هاتف آن روز به من مزده اين دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
أن وده تددو شرك 4 5s. al لهذ هده ial hashes
صفحه 22:
ادامه نتایج صبر در زندگی
© 0 آمادگی برای پذیرش مستولیت های اجتماعی؛
© © رسیدن و دریافت پاداش های جاودانه و اخروی
و خداوند شکیبا دارندگان را دوست می دارد. و الله يُحبَ الصابرین؛ (آل عمران/©: ©:06)
انما يوفى الصابرون آجرهم بغیر حساب؛ الزمر/68: 40)
ای دل صبور باش و غم مخور که عاقبت این شام صبح گردد و اين شب سحر شود
(دیوان حافظ/ غزلیات)
و نیز در روایتی از بحار آمده است که هر کس در مصیبتی صبر نماید و جزع و فزع
ننماید پاداش هزار شهید را خواهد داشت.(بحارالانوار؛ ج)©: ص (COO
صفحه 23:
bd گر توکل می کنی در کار کن ۰ کشت گن پس تکیه پر جر کن
(مولوی؛ متتوی معنوی: دقتر اول)
عاق لفك ممع د
0۵٩ عمران۳:
۹ تکیه بر توا و دنش در طریقت کافریست رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
(دیوان حاقظ | غزیات)
صفحه 24:
راه های عملی خود سازی
8 علانه حتتن زاده آملى در مورد رای جرد سای من آرعیهمی له
. تلاوت و بهره مندی از قرّن :۲. دلثم الوضو بودن ؛ ۳. اعتدال در خوردن و آشامیدن»
م زیاد بخورد که به شکم درد مبتلا شودء ينه ن قدر كم بخورد كه قدرت
بر انجام کاری نداشته باشد؛ ؟. اعتدال در Sle نفس؛ ع مراقبه ؛ . رعايت
آدب اسلامی ؛ 4. عزلت و كوشه نشيئى A تيهد اشير زتله حارى ) ١ 2 تفكر و
انديشيدن ؛11. ياد خدا در همه حال بودن + ۱۲. ریاضت ؛ .٩۳ ميلنه روى در کارها؛ ۱۴.
تعظيم لمر خللق و شفقت با خلق ؛ 1۵. تمتکبه ویژگیهای عبادالرحمن که قرلّن مجید
در سورة فرقان» لیات ۶۳- ۷۴ برشمرده است .
* گر طهارت نبود کمبه و بتخانه یکیست نور نبود در آن خانه که عصمت نبود
(حافظ شیرازی/ غزلبات)
صفحه 25:
* نكته اصلى در معنای رضا تن است که انسان به جایی برسد که نه تنها کرشش AS
خدا از او راضى باشده بلكه بايد بكوشد او از قضا و قدر خدا نيز راضى باشد. بنابراين
رضا بر دو قسم است: يكى اينكه با انجام واجب و ترك كردن حرام به جايى برسد
كه خدا ازاو راضى باشد كه ئر اين صورت كرفتار قهر خدا نخواهد بود. دوم اينكه
هر چه خدا دهد او بپسندد وبه آلن راضى باشد. در سيره يبامبر اكرم صلى الله عليه و
آله نقل شده است که در همه زندگی اش هرگز ای کاش نگفت؛((م یکن رسول الله
يقول لشئ قد مضى لو کان غیره))؛ (اصول کافی؛ ج۲» ص ۰۶۳ چرا که همه گفتار
و رفتارش مطابق قضای الهی تنظیم می شد و این مقام کامل رضاست .
és
صفحه 26:
البته اين نکته قابل اذعان است که در بين اهل معرفت و مراحل سلوک عرفانی؛ بالاترین مقامات
عارفان و اولیای الهی: مقام رضا است که حضرت امن الحجج علیه آلاف النحية و الثناء از جانب
زیبایی سروده
حضرت حق تعللی بدین وصف ملقب گثته اند. و حافظ شیرازی در وصف این مقام
است که:
© نصيحتى كنمت باد كير و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم بادست
۶ _ غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که اين لطیفه عشقم ز sel ona
*_ رضابه داده بده و گره از جبین بگشای که در اختیار بر من و تو
٩ . (حافظ شیرازی/ غزلیات)
صفحه 27:
۲ شادمانگی - چشم پوشی- خوشنودی
و در کلمات قصار حضرت مولا آمده است: و قال [عليه السلام]» ١ أَغْضٍ عَلَى ١
تض hast +( همان/ حکمت 0۲۱۳.
ی و لالم
یعنی آن حضرت فرمود: چشم را از سختی خوار و خاشاک و رنج ها فروبند تا همواره
خشنود باشی, پس با حافظ اهل راز و رضا همنوا شویم و از زبان او بگوییم:
© وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشيم ١ كه در طريقت ما كافريست رنجيدن
۴ به یر میکده گفتم که چیست راه نجات. بخواست جام مى و كفت عيب پوشیدن
* (دیوان حافظ شیرازی/ غزلیات)
صفحه 28:
فصل دوم: اصول اخلاق کارمندی
صفحه 29:
2-1) پایبندی به اخلاق اسلامی
2-2 ) اتصاف به تقوا و خداترسی
3-2) اخلاص در انجام وظیفه
4-2( خوش رفتاری با ارباب رجوع
2 ) داشتن صبر و بردباری
6-2 ) برخورد توأم با تواضع و احترام با مردم
7-2 ) مهر و محبت نسبت به مردم
8-2 ) الكو كيرى و اسوه داشتن در زندكى
9-2 ) عزت نفس و كرا
1-9-2) بهاى وجود
2-9-2) خواستن ٠ يل ذلت
3-9-2) حفظ گوهر عزت
صفحه 30:
2-0) صداقت
1-10-2( جلوههای صداقت
2-10-2) راستی در صحنه اجتماع
3-10-2) با صادقان
4-10-2) صداقتسیاسی
11-2 ) برخورداری از توانمندی و تخقص
cule, (12-2 عدل و انصاف
1-12-2) اصل عدالت و قیام به قسط
2-12-2) زمامداران و مدیران و صفت عدالت
13-2 ) اعتدال و ميانه روى
14-2 ) نكاه تكريم و خدمت كزارى
15-2 ) تاكيد بر حرمت مردمان
صفحه 31:
مهمترین مهارتهای مدیریتی و اصول مدیریت در فرهنگ نورانی اسلام از نگاه و بینش الهی عبد صالح
حضرت علی علیه السلام در جامعه آرمانی صالحان عبارتند از
- در همه ی کارها خداوند را ناظر دانستن و با او ارتباط حقیقی داشتن . (اصل توحید عملی و شهادت
حق )
- خود را به زیور تقوای الهی آراستن . (اصل تقوا و پرهیز کاری )
- خود نگاه داری از گناه و مثت نگذاشتن بر دیگران . (اصل اخلاص )
- همواره با مردم ارتباط داشتن وهرگز ازآنها دوری نکردن . (اصل ارتباط با جماعت )
- با کارکنان و افراد زیر دست به عدل ولحسان رفتار کردن و تبعیض روا نداشتن. (اصل عدالت و لحسان )
- در مسائل خود پیش قدم بودن و سر مشق دیگران شدن . (اصل سبقت در خیرات و نیکویی ها)
- از عجله و مدیریت عجولانه همواره پرهیز نمودن . (اصل وقار و آرامش داشتن )
- هميشه وفای به عهد نمودن و هرگز خلف وعده نکردن . (اصل وفای به عهد )
- از خطای دیگران گذشتن و از نتقادات بجا استقبال کردن . (اصل عفو وپذیرش عيوب )
- به افراد شخصيت دادن و با مردم و زیر دستان خوش رفتار بودن . (رعایت اصل کرامت)
- همواره هدف را مشخص کردن و از خداوند توفیق رسیدن به اهداف را تقاضا نمودن . (اصل هدفمندی و
حکمت در کارها )
صفحه 32:
- در تمامى كارها برنامه ریزی داشتن. (اصل تدبیر و رعایت تقدیر )
- در تمامى امور نظم داشتن el). تنظیم مور و نم آنها)
- در آمور سازماندهی و تفویض اختیار کردن. (اصل تسوبه و معاونت و تقسیم کار نمودن )
- كنترل و ارزيابى در كار افراد و نظارت بر مور را اهمیت دادن. (اصل نظارت ولرزشیایی)
- در كارها اصل تشويق و تنبيه را به مقتضاى امور انجام دادن. (اصل ياداش و CAS
- ابتدا مشورت نمودن و آنكاه تصميمات خود را كرفتن . (اصل مشورت و مشاوره )
- از احوال مديران و مسثولان قبلى خود عبرت و درس كرفتن. (اصل عبرت كيرى و یاد گیری)
سبک نگارش و ارتباط . همواره خود را بنده ی خداوند دانستن. (اصل عبودیت و اخلاص)
- در کارها و امور اجرایی جذی بودن. (اصل جدیت و قاطعیت در عمل )
و ای فرزند آدم !
فرشتگانم شب و روز مراقب تو هستند و آنچه را می گوبی وانجام میدهیء كم يا زياد همه را مى
نویسند. و آسمان هرآنچه از تو دیده شهادت می دهد و زمین بر آنچه روی آن انجام داده ای گواهی
میدهد. خورشید و ماه و ستارگان برآنچه می گویی و عمل می کنی شهادت می دهند. و خود نیز بر قلب و
اعمال مخفی تو آگاهم.
پس از خودت غافل مباش!
صفحه 33:
اهداف رفتاری: باید ها و نباید ها
ارتباط کارمند با ارباب رجوع
۵-۲-۱) بایدها: (معروف)
۱. تکریم ارباب رجوع و حفظ حرمت و شخصیت آنان
۲ خوشرویی و خوش برخوردی در مواجه با ارباب رجوع
۳ پاسخگوبی و مسئولیت پذیری در قبال کار ارباب رجوع
۴ توجیه قانونی» عقلی و منطقی عدم انجام خواسته های نامربوط ارباب رجوع
۵. توجه به کسب رضایت مردم و در نهایت رضایت الهی
سل
۷
رعایت عدالت و انصاف در برخورد با مراجعین
. رعایت اخلاق اداری و تواضع در برابر مردم
صفحه 34:
6 ر : در برخورد با مراجعین
۱۹۳۳۳۳ و ease
مراجعین در اوقات عدم حضور در محل کار
0D تسریع و تسهیل در انجام امور مردم
0 بيكيرى ر رسيدكى به اموراته مشكلات و شغایات آریفب زجزع
0 درست و به موقع لنجام دادن کاررهای مردم
ID داشتن سعه صدر و تمایل مثبت در برخورد با ارباب رجوع
ae گوش دادن اثر بخش به خواسته ها و آرائه اطلاعات و راهتمایی لازم
و کافی ارباب رجوع
صفحه 35:
9-0-0( نبایدها: (منکر)
تبعیض نژادی» قومی. خویشاوندی» مذهبی و جنسی در ارائه خدمت به ارباب رجوع
. تجسس در امورات شخصی ارباب رجوع
9. لخاذى» رشوه خوارى و اخذ وجه بيش از تعرفه هاى مقرر در قانون
*6. تاثير و قبول توصيه و سفارش در ارائه خدمات ارباب رجوع
©. منت كذاشتن و جشم داشت از بابت انجام امورات مراجعين
©. ترك محل كار در اوقات موظفى ادارى بدون دليل و اجازه
“P افشاى اسرار و اطلاعات محرمانه ارباب رجوع
©. داشتن كبر و غرور در برخورد با ارباب رجوع
©. كاغذ بازى هاى آزار دهنده و امروز و فردا كردن كار ارباب رجوع
صفحه 36:
صفحه 37:
5-0-1 ) بایدها: معروف)
0 اترام به همکاران و رفتار توأم با ادب و نزاكت
. رعایت و داشتن رفتار مناسب همکاران خانم و آقا با یکدیگر در فضای اداره
. ارائه انتقاد سازنده و موثر در صورت نیاز جهت اصلاح و بهبودی
. داشتن وحدت » صمیمیت و همدلی با همکاران
| همکاری» مشورت و مشارکت در انجام بهینه وظایف شغلی و سازمانی
. توسعه و توانمندی همکاران از طریق انتقال تجارب و تسهیم اطلاعات
. امانتداری و حفظ اسرار همکاران
امر به معروف و نهی از منکر
. محبت الفت و صداقت در تعامل و ارتباط با همکاران
صفحه 38:
صفحه 39:
نبایدها: (منکر)
). تجسس در امور شخصى همكاران
©. انتقام جويى از همكاران و مراجعه كنندكان
©. استهزاء و تخريب همكاران
“4. دخالت بى مورد در امور غير مرتبط با وظايف محوله
6. عدم توجه به نظرات همكاران و عدم استفاده از مشارکت مردم در
كارها
©. سوء ظنء بخل و حسادت به همكاران
صفحه 40:
6 ) رفتار کارمند در ارتباط با
۶ 6-0 © ) بايدها: ( معروف)
ae
0 هط و م هط .2
و او
اطاعت پذیری و انجام به موقع دستورات مافوق
رعایت سلسله مراتب سازمانی
حفظ حرمت و منزلت مدیران در محیط اداری و غیر اداری
ارائه نظرات کارشتاسی در رابطه با وظایف شغلی و سازمانی
صداقت» امانتداری و برخورد مزدبانه با مافوق
مشارکت جدی در کارهای تیمی و انجام وظایف شغلی
استفاده درست در مقابل اختیارات تفویض شده
صفحه 41:
42 ) نبایدها: (منکر )
| عدم رعایت سلسه مراتب اداری
9 تمرد و سرپیچی از دستورات مافوق
9 دروغ تهمت. افتراء» غیبت کردن و بدگویی پشت سر مدیران
#. ارائه گزارشات خلاف واقع
0. تملق و چاپلوسی در رفتار و ارتباط با مافوق
9 فقط خود را مقرب درگاه مدیر و سرپرست مافوق قرار دادن
م. از زيركارها » شانه خالی نکردن و امور محول شده را به گردن
دیگران نیانداختن
صفحه 42:
موه ) رفتار مدیر در ارت
6-4 ) بایدها: (معروف )
بکار گیری نیروهای متعهده متخصص و شایسته در بخش های مختلف اداره جهت
بيشبرد سريع امور
©. عدالت و انصاف در برخورد با زير دستان
©. تفويض اختيارات و استقلال در انجام وظايف شغلى و سازمانى
افزایش توانمندیهای کارکنان از طریق انتقال تجارب و آموزش
©. ایجاد انگیزه میل و علاقه در کارکنان برای انجام وظایف شغلی و سازمانی
©. تشويق و تنبيه به موقع كاركنان
2. ایجاد حس مسئولیت پذیری و مشارکت کارکنان در امور =
صفحه 43:
©. حضور مدير دستكاه در بين همكاران به منظور رسیدگی به امور آنان
©. تقويت حس همكارى؛ تعاون و مشاركت در بين كاركنان
OD برنامه ريزى براى كسترش روحيه ابتكار » خلاقيت و نوآورى كاركنان
1). تقدیر از نیروهای مبتکر» خلاق؛ فعال و وظيفه شناس دستكاه و حمايت جدى از
آنان
©0. ترويج روحيه مردم دارى و نهادينه نمودن اخلاق اسلامى در بين كاركنان
9 کنترل و ارزشیابی دقیق کارکنان و ارائه بازخورد مناسب برای اصلاح و بهبود
OP فراهم نمودن شرایط رشد و تعالی کارکنان در ابعاد مختف
©). حمایت و پشتیبانی جدی از همکاران برلی رفع مشکلاتشان
صفحه 44:
كاركنان
6 اي اوري فصوت سرب میت تن
استبداد» تكبرء تحقير و استهزط تبعيض»ء بى احترامى و خشونت در برخورد با زير
انتصاب ناشايسته اقوام؛ نزديكان و دوستان فاقد صلاحيت
عدم نظارت مسئولين بر واحد هاى تحت نظر خود
وعده هاى يوج و غير قابل لنجام به كاركنان
كتمان اطلاعات مورد نياز شغلى كاركنان
نتیجه تلاش و کار زیر دستان را به خود نسبت دادن
. به کار گیری کارکنان مجموعه تحت مدیریت جهت انجام امور شخصى و غير
از ی
&
Ss
©
دي
©
9
23
صفحه 45:
©-© ) ارتباط کارمند با سازمان و
- 64 ) بایدها: (معروف )
انجام به موقع و دقیق وظایف محوله
6. حضور منظم و به موقع در محل کار و فعالیت تا پایان وقت اداری
9. ارتقای دانش و مهارت مورد نیاز شغلی و سازمانی
سخت کوشی و تلاش در کار
©. دقت و احتياط در مصرف بیت المال و جلوگیری از ربخت و پاش و دوری از اسراف
0. افزایش بهره وری؛ اصلاح الگوی مصرف» صرفه جویی و استفاده بهینه از امکانات و
منابع سازمان
© / ارتقای خلاقیت و نوآوری در روشهای انجام وظایف شغلی و سازمانی
صفحه 46:
0 رعایت پوشش اداری
©. توجه به a پوشی و عدم آرایش زننده در ادارات و مراکز آموزشی و عمومی
0 رعایت قولنین» مقررات ضوابط ادارى و آراستكى محيط کار
او م ا
(ol
حفظ اسرار شغلی و افزایش تعلق و شهرت سازمانی
CO برگزاری و شرکت فعال و به موقع در نماز جماعت و تشویق همکاران برای
شرکت در نماز ۱
UP آشنایی با قوانین» دستورالعملها و علوم وفنون و تکنولوژیهای نوین مرتبط با
وظایف شغلی و سازمانی
IS شفاف سازی و.مستد سازی نموه ار انه.خذمات و لسئلد و:مذارک.مرقبظط.
صفحه 47:
(Sis) tals (6-0-8
CL سوء استفاه از موقميت شاش وانتقاف شختضى ال اتتكائات دولتي و مرئمي
اى نيل به منافع شخصی و گروهی و پذیرایی های پر خرج برای
د داخ خار
. دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار
. انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات اداری
. ماندن در اداره در غیر ساعات اداری و انجام ندادن کار و گرفتن اضافه کاری
0 لسراف و افراط و تفریط در بکار گیری اموال حتی در جهت مصارف اداره
i بدبین کردن مردم به نظام و انقلاب اسلامی
QD اسراف در برگزاری جشنواره ها و هزینه های جانبی سنگین(انواع پذیرایی ها)
0 اختلاس» جعل» خیانت در امانت و عدم وفای به عهد
©0. مكالمه زياد و طولانى و بى مورد با تلفن اداره
©0). لفشاى لطلاعات موجود در دستكاه
<064. استعمال دخانيات و داشتن اعتياد
IS بیانگیزگی» تتبلیء بی عفتی و بد پوششی
صفحه 48:
Se NST
- مهمترین توصیه های « اداری ) 09
البلاغه
* حسن ختام مباحث پایانی این مبحث سفارشهایی است که مولای متقيان و امير مومنان و سرور
آزادگان جهان به همه مدیران و کارمندان و کارگزاران فرمود:
۶ )- لازم است مدير در اجراى قوانين بيشكام باشد: من نصب نفسه للناس إمامأ فليبدأ بتعليم نفسه قبل
تعليم غيره[نهج البلاغه؛ کلمات قصار» ش©©.]؛
© ©- سخت كوشىء يوشاننده خطا است: عيبك مستورٌ ما أسعدك جدّك[همانء ش0)©.]؛
© ©- هر كس مرهون عمل خويش است: من أبطأ به عمله لم يُسرع به نسبه[همان» ش © ©.]؛
© - رازنگهدار مردم بودن: الرأی بتحصین الأسرار[همان؛ ش ©©4.]؛
© واقع نگری و دوری از آرزوهای دست نیافتنی: من آطال الأمل آساء العمل[همان؛ ش00.]؛
صفحه 49:
©- مهارت و كفايت: قيمة كل امرءٍ ما يحسنه[همانء ش0©.]؛ هلك امروٌ لم يعرف
0 ين لا oy ih spall cog لب لمان زان ۱
© ید منم موب من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها
فی عقولها[همان» ش ©06).]؟
(0- هدف» وسیله را توجیه نمی کند: أتأمرونّى أن أطلب النَصْرَ بالجور[همان» خطبه
499
0- دوری از زیاده روی و تفریط: ثمرة التفریط الندامة و ثمرة الحزم السلامة[همان؛
كلمات قصارء ش © ©0.]؟ ۱ 1
©0- برنامه متنوع روزانه: ان للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و
إقبالها فانّ القلب اذا كره عمى[همان» ش ©©0.]؟
9)- خويشتن دلرى و نرمى: من لان عودهُ كثفت أغصانه[همانء SOUPS
OP يكيارجكى و يكرنكى: الخلاف يهدم الرأی[همان» ش909.]؛
صفحه 50:
Od تماس و ارتباط مستمر با مردم: Slate! SLO عن رعیتک فان احتجاب
الولاة عن الرعية شعبة من الضیق و قلة علم بالامور[همان]؛ _
© كار امروز را به فردا نيانداختن: و امضى لكل یوم غقله[سان]؛
©2- كاه دخالت مستقيم در كارها داشتن: ثم امور من امورك لابّد لك من
مباشرتها[همان]؛
OP ملاقات و ارتباط مستقیم با ارباب رجوع داشتن: و اجعل لثوی الحاجات منک
قسما تفرّغ لهم فيه شخصك و تجلس لهم مجلساً عاماً فتتواضع فيه لله الذى
خلقک[همان]؛
0 نظارت و مراقبت همیشگی داشتن: و ابعث العیون من آهل الصدق و الوفاء
علیهم فا تعاهدک فی السرّ لأمورهم حدوة لهم علی استعمال الأمانة و الرفق
بالرعية[همان].
صفحه 51:
© خدايا
خدایا به ذات خداوندیت به اوصاف بی مثل و مانندیت
به لبیک حجاج بیتالحرام به مدفون یثرب علیهالسلام
به طاعات پیران آرلسته به صدق جوانان نوخاسته
که ما را در آن ورطه یک نفس . ز ننگ دو گفتن به فریاد رس
امیدست از آنان که طاعت کنند . که بی طاعتان را شفاعت کنند
به پاکان کز آلایشم دور دار وگر زلتی رفت معذور دار
(سعدی /بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب گلستان)
صفحه 52:
A
با تشگر فروان از حسن عنايث و
ثوجه شما خویان
oyu arsed: Qh yt نها
صفحه 53:
وآخرٌ دعوّیهم آن Sy a Sood العالمينَ
(یونس/10: 10(
سبزوا -95/11/14
دانشگاه حکیم سبزواری
محمد اديب نيا
صفحه 54:
نقد و بررسي
۶ گر کسی مدعی باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل میتواند همة
رازها و حقایق عالم را کشف نماید: روشن است که ادعابی
بلند پروازانه و دستایافتنی دارد. در عین حال» اگر کسی گمان
کند که با بیاعتنایی به عقل و منطق نیز میتواند به حقایق دست
يابد» او نیز در خیالی خام به سر میبرد.
és
صفحه 55:
٩ عرفان حقیقی. «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلائیت سازگار
است که همراه آنن است. عرفان بدون عقلانست عرفانی انسانی
نخواهد بود همانطور که عقلانیت منهای عرفان از انسان» موجودی
تک ساحتی و خشک و خشن میسازد. انسان کامل. از دید گاه
اسلام؛ انسانى است كه همة ابعاد وجودیاش هماهنگ با هم
پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.
صفحه 56:
© تذكر:
* عقلانيت مورد تأييد برخى معنويتهاى نوظهور عقلانيتى
مادى و لين جهلنى است.به همين دليل عقلانيتى منهاى دين
و ناسازكار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.
صفحه 57:
* نكتة دوم: حقیقت آن است که اگر عرفان راهی است برای رسیدن به
خدا و تقرب به او بايد دانست که جز با عمل کردن به دستورات
خداوند. وصول به چنین هدفی امکان ندارد. خدای متعال نیز فرموده
است هر کس مرا میخواهد باید از پیامبر اسلام و احکامی که توسط او
بیان میشود پیروی نماید: «قل آن کنتم تحبون الم فاتبعونی یحببکم
الله».
صفحه 58:
؟ نکتةٌ سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر
اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این
حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما
ن انوار قدسیه لحظهای از عمل به دستورات شرعی فروگذار
نکردند.
صفحه 59:
* نكتة چهارم: اصولا وصول به بینهایت و ادعای استفنای کامل معنا و مفهوم
ندارد. به تعبیر مرحوم علامهٌ محمدتقی جعفری؛ از شارحان بنام مثنوی
معنوی:
OLY ... * این سیر و سلوک را مانند سیر طبیعی و حر کت معمولی فرض
کردن از 5 ابت ی سبری سس زیرا اصسوو وید و آغاز وروت در
بینهایت. آن اندازه بیاساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا این مطلب
که جلالالدین میگوید: «لو ظهرت الحقائق بطلت الشرائع» به بازیگری
ذهنی و روانی ما بیشتر مربوط است تا به واقعیابی هاء ضير و شد و تيل سرى.
تسد ae Ng ger 6-19(
صفحه 60:
۵. ناسا ز گاری بُعد مادی و روحی وجود انسان
® این ویژگی را نیز میتوان در بسیاری از عرفانهای شرقی اعم از
عرفانهای هندی بودایی و جینی فزون بر آلن. در برخی از
مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله مکتب کلییون نیز
مطرح بود برخى از آيينهاى ايران باستان همجون آیین ماني نيز
كما بیش مدافع این ایده بودند. rela اب
قوت مطرح است.
صفحه 61:
© کشف المحجوب.ص,۳۱۵: «از ابو علی سیاه مروزی- قدس ال روحه- حکایت کنند که
گفت: من به گرمابه رفته بودم و بر متابمت سنت ستره را مراعات می کردم. گفتم: ای
ابوعلی؛ این مقصود را که منبع شهوات است که ترا می به چندین آفت مبتلا داردء از خود
جدا کن؛ تا از شهوت بازرهی. به سرمندا کردند که: «یا باعلی اندره لک ما تصرف
مى كنى؟ مر تعبية ما را عضوی از عضوی اولیتر نیست. به عزت ما که آن را از خود جدا
کنی؛ که ما در هر موی از آن تو صد چندان شهوت آفرینيم که اندر OT محل.»
در توصیف عبدالرحمن مجذوب چنین گفتهاند: «کان من الاولیاء الاکابر ... و کان مقطوع
الذ کر قطعه بنفسه اوائل جذيه)»(طبفات الكبرى عبدالوهاب شعرائيءج 015901
صفحه 62:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و اینجهانی وجود انسان با بعد
روحی و معنوی او را در مکاتب و آیینهای دروغین عرفانی نشان میدهد.
ن غالباً این کار رابه هدف کسب توجه و
تمركزء لازم میدانند. اصل در چنین عرفانهایی توجه و تمرکز و مدیتیشن
است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» و با ارزش و
هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد؛ «بد» و بیارزش تلقی
میگردد.
Whee انزوا و گوشهنشینی است. اب
صفحه 63:
؟ یکی دیگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد این جهانی وجود انسان
با بعد روحی و معنوی او در عرفانهای کاذب؛ مسا بیتوجهی
آنها به مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن
است. در عرفانهای کاذب به یک معنا اصالت با فردگرایی و
لذت گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت
سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان
باشد.
صفحه 64:
٩ نکتٌ اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست.
نمیتوان به انگيزة تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده
گرفت. بهرهمندی مشروع از لذتهای جنسی نه تنها تعارض و
تضادی با معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و
یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.
صفحه 65:
ip 99 LS © اسلام با دیدگاه فرویدی و نگرش معنوی افرادی
همچون اوشو نیز به شدت مخالف است و افسارگسیختگی و بیبند
و باری در مسألاٌ جنسی را به شدت نهی کرده است.
صفحه 66:
* نكتة سوم: در نقد انزواطلبی و گوشهنشینی صوفیان و عارفان دروغين
میگوييم که حق آنن است که برای اصلاح درون هرگز نمیتوان از اصلاح
برون غافل بود. این دو چنان در هم تنیدهاند که تفکیک آنها از یکدیگر بسیار
دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با
دشمن درون؛ با دشمنان بیرونی نیز مبارزه میکنند و این مبارزه را برای
حیات معنوی انسان لازم میدانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و
سختتر از مبارزات بیرونی میدانند.
صفحه 67:
SG © چهارم: راه اصلی وصول به هدف عرفان؛ «بندگی» خداوند است.
بندگی به معنای عام. بندگی در همه ار کان و ساحتهای وجودی انسان. هر
یک از غرایز انسانیء از جمله غريزة نوعدوستی و دیگرخواهی نیز بندگی
خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بند گی هم ابعاد
وجودیاش را ادا می کند. نمیتوان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما
نسبت به مخلوقات او بیاعتنا بود و در سیاست و مدبربت و تدبیر امور
بندگان الهی هیچ دخالتی نکرد و خود را کنار کشید.
صفحه 68:
یت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که مىتوان همة آنها
تردا «ظریا جداتس مسبت از سیادت» :انریا سل میت ور
سیاست» جای داد. نظرية جدایی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: از طرفی برخی از
معنويت گرایان دروغ ومتز عرددهاى عر قادهات كاذب ییاز دقع از سنوت سر Ge
آن را از سیاست دور نگه دارند و از طرف دیگر برخی از سیاستمدآران و قدرت گرایان یر
الهی به منظور بهرهبرداریهای مادی و اجتماعی از تودهها و بازگذاشتن دست سیاستمداران
برای حفظ قدرت و سیاست خود؛ ساحت سیاست را جدای از ساحت عرفان و معنويت
میدانند.
حق آن است که اين نظریه. از طرفی ناشی از عدم درک درست عرفان و معنویت است و از
طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سیاست است.
صفحه 69:
* نكتة ششم: نفس قدرت و سياست را نمى توان خوب يا بد دانست.
اكر همراه با معنویت حقیقی و در راستاى تحقق معارف الهى و
خدمت به خلق خدا باشد» جزء بهترين كارهاست. اما اكر موجب
غرور و خودبزر وستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و
مقررات الهی باشد. بد است. بنابراین نمیتوان سیاستمداران و
قدرت گرایان را صرفاً به این دلیل که دنبال سیاست و قدرتاند
افرادی بد و پلید دانست.
صفحه 70:
* نكتة هفتم: بزرك ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت»
يعنى بيامبران و اولياء دين؛ همككى براى استقرار نظام سياسى و
حكومت دينى و الهى تلاش كردهاند وجا طاغوتهاى زمان خويش
درافتادهاند و لحظداى در مبارزه با ظلم و ظالمان كو تاهى نكردهاند.
واين خود بهترين دليل براى همراهى معنويت و عرفان حقيقى با
سياست و تدبير امور اجتماعى مردمان است.
صفحه 71:
© نکته هشتم: سر کردههای عرفانهای کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و
ictal Cee ar gee a 2
اجتماعی دعوت می کنند. اما تردید ی ان آنان از
تدم ای هیک میس ات کیک عرفانهای
مدای سس لذ oles Se
سیامتمدارا فربي به شدت بر م و حمایت قرار می گیرند.
مى توان باور كرد كيت بد للك ات باشد از ا اران
و قدرتمندان تيغ شذهو اهس كونه حمايدى برخورار كردد؟ هتين
ها از سوی اربابان زر و زور و سیاست در اختیار آنان قرار
sal pane
toe
صفحه 72:
ع. انكار معاد و طرح مسا تناسخ
& وجه مشترک همدٌ عرفانهای شرقی و غربی و سرخپوستی همین
است. البته این مسأله. امر جدیدی نیست. تناسخ از ویژگیهای
مشهور ادیان و آیینهای هندی است. در یونان باستان و از سوی
فیثاغوریان هم مطرح شده است. (در عالم اسلام ظاهرا فقط
دروزیها به تناسخ اعتقاد داشتهاند)
صفحه 73:
* تناسخربه این معنا که مکاتب هندي و بودایی و آیینهای نوظهور معنوی مثل اوشو
و اکتکار و کوتلیو می گویند قطه باطل است. هم از نظر فلسفی و هم از نظر دینی:
۱
* این استدلال اوشو برای اثبات تناسخ که میگوید من خودم وجودهای سابق
مشاهده کردهام و با تجربة شخ به آنن رسيدهام معلوم است که هیچ ارزش
منطقى و عقلانى ندارد. در مقابل لن به ساد كى توان ادها کرد كه فيلو ها و
ديكر جنين تجربهاى نداشتهاند. هيج یک از ما زند گیهای قبلی خود را ندیدهايم.
* بر اساس قانون کارما؛ اموری از قبیل توبهء استغفارء عفو الهی؛ احباط عمل و امثال
ga جایگاهی ندارند. هر عملی عکسالعمل قطعی خود را دارد و با هیچ
وسیلهای نمی توان عکس العمل آن را حذف کرد.
صفحه 74:
* مدافعان تناسخ اعتقاد به لن را به معناى دادن فرصت به
انسانها برای تکمیل شخصیت خود میدانند. اما این نیز
آرزویی بی مورد و بیوجه است. خداوند ابزار و وسایل درونی
و بيرمنى هدايت را در اختيار همه آدمیان قرار داده است: عقل
به منزلة ييامبر درونى و هزاران ييامبران بيرونى. در قرّن
کریم از زبان برخی از جهنمیان آمده است که آرزوی باز گشت
مجدد به اين دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمیشود.
صفحه 75:
تبلیغ کثرت گرایی Bye
“به سوى کعبه راه بسیار است
من ز دریا شوم تو از خشکی «ای)
© راهها به تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجیحی بر دیگری ندارد. مهم
نتيجه استء نه وسيله.
* سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است كه عرفان اسلامى مبتنى بر
شربعت.
* عرفانهاى هندى و شرقى و غربى و امثال OT به همان اندازه Aa ly Lo نتيجه
میرسانند که عرفان مبتنی بر وحی.
صفحه 76:
نمونههایی از نگرشهایم کثرت گرایانه صوفیان
۱. تحسین دزدی برای مبارزه با نفس و درمان بیماریهای قلبی؛ٍ
۲. توجیه عمل خلاف شرع سماع. به اين صورت كه ارتكاب اين معصيتٍ موجب دوری
ار ارافان مى مود لكر كت برق لكك خراى د ن بریزد و اگر پای بردارنده
هوای پایشیان کم شود. چون بدین طریق هوا از اعضایشان نقصان گیرد. از دیگر کبار
خویشتن نگاه توانند داشت.» (سرآر التوحید قی مقامات الشیخ ابی سعید. محمد بن منور
مر 2۳۳
۳ ترویج عشق مجازی و همنشینی با نوجوانان زیبارو
در تو که به دیدة صفا مینگریم نی از پی شهوت و هوا مینگریم
دیدار خوشت آیینه لطف خدا استماء در تو بدان لطف خدا مینگریم
صفحه 77:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرابانه(۲)
؟. تشويق مریدان به گناه برای رهایی از غرور
۵. تشویق مریدان به ارتکاب گناه برای نیل به مقام تائبين «التائب من
الذنب کمن لاذنب له».
۶. تشویق به گناه به منظور آشنایی فرد گناهکار با حجابهای ظلمانی
)مناقب العارفین: شمسالدین افلاکی؛ ج ۰۱ صص ۲۲۰-۲۳۹.)
صفحه 78:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرایانه(۳)
ی بکتاشیه: خواندن دعای «ناد علی» و دم گرفتن و نواختن نی و
امثال لن رابه جاى نماز و روزه و سایر وظایف شرعی تلقی می کنند
(دانشنامة جهان اسلامء حرف ب. بکتاشی: ج ۱۳ ص ۵۳)
۸ در احوالات مولوی چنین نقل شده است که در حال گوش دادن به
نوای باب بود که به او تذکر داد که وقت نماز عصر فرا
رسیده است. اما او در پاسخ وی گفت: «نی نی آن نماز دیگره اين
نماز دیگر. هر دو داعیان حفُند. یکی ظاهر را به خدمت میخواهد و
این دیگر باطن رابه محبّت و معرفت حق دعوت مینماید.» (مناقب الارفين,
شمسالدینافلاگی؛ ج ۱ ص ۳۹۵)
صفحه 79:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرایانه(۲)
٩ ابوسعید ابوالخیر (۴۴۰-۳۷۵ق) حاضر نشد برای نماز دست از سماع صوفیانه
بکشد و همانطور که در حال رقص بود؛ مى كفت: «ما در نمازيم»! (إسرار التوحيد فى
مقامات الشیخ ابیسعید. محمد بن هنور: ص ۲۲۰)
صفحه 80:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرابانه(۵)
۰ عبدالرحمن جامی در شرح احوال ميرة نیشابوری: روزی میره
مشاهده کرد > کثیری از مردمان به دیدار او می آیند. «از خادم
پرسید. که «اینان کهاند؟» گفت: «به خدمت تو میا بند». صبر کرد.
یچ نگفت تا به سربالایی رسید و بادی سخت میجست. بند شلوار
ER 9 بول آغاز کرد؛ چنان که جامههای خود و جامههای ایشان را
پلید کرد. آن قوم فتند: «احسنت! زهی شیخ و زهی معاملت نیکو!»
همه از وی منکر بازگشتند.» (نفحات الانس؛ ص ۲۶۲)
صفحه 81:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرایانه(ع)
۱ برخی از ملامتیان به منظور مبارزه با نفس از خواندن نماز نیز
پرهیز داشتند و بعضاً به صورت برهنه در میان مردمان به راه
میافتادند. به عنوان نمونه زمانی که شهاب الدین سهروردی؛ در
دمشق در جستجوی شيخ على كردىء بود مردمان او را از نزدیک
شدن به وی برحذر دآشته و گفتند: «هذا رجل لابصلی و یمشی
مکشوف العورة اکثر اوقاته». (روض ال باحین فی حکایا الصالحین:
عبدالله الیافعی» صص ۴۸۲-۲۸۱ حکایت ۲۲۳)
صفحه 82:
نمونههایی از نگرشهای کثرت گرایانه(۷)
ais 1 ره برای وصول به مقام «بیخودی» از مواد
Ei ae os و افیون نیز استفاده میکنند. «صوفیه
رای وك اعضاب و تيل به خالى که از له سیر ged
ae یا 0 سل میشدهاند.
شا یج وه ری اماب یداد و قوش تن
مخترع شربت قهوه بوده است. ye بنك و چرس
ل و نب
قصدشان رهایی از خود و از خودی بوده است با وسایل مصنوعی.»
(ارزش میراث صوفيه» عبدالحسین زرین کوب ص OF
صفحه 83:
نقد و بررسی (۱)
۱. از صوفیان رفتارها و سخنان متضادی در این باب به دست ما رسیده است.
برخی از آنان علیرغم تأکید بر پاینندی نسبت به دستورات شرعي و نادرست
شمردن هر گونه شریعت گریزی, در مواقعی با خود رفتارهای کاملا خلاف شرع
را مرتکب میشند و یا سخنان خلاف دین بر زبان میراندند و یا آنکه رفتارها و
سخنان خلاف دین دیگران را مورد تأييد قرار مىدادند. مثلاًه بایزید بسطامی به
دلیل آنکه نمیدانست پیامبر اکرم چگونه خربزه میخورده است. از خوردن آن
اجتناب مى کرد. و يا از گفتگو با پیری که آلب دهان خود به سوی قبله انداخته
بود. صرف نظر کرد. در عین حال؛ همین فرد در شطحیات خود سخنانی خلاف
شرع دارد.
صفحه 84:
نقد و بررسی (۲)
۲. رسیدن به منزل مقصود و برخورداری از قرب الهی و مقام فنای حقیقی؛ که
اوج اهداف عارفان است. راه ویژِهُ خود را میطلبد؛ با هر راهی نمیتوان به این
هدف رسید. رسیدن به مقام فنا و قرب الهی را نمیتوان با نافرمانی او به دست
آورد! چگونه ممکن است با نادیده گرفتن فرمانهای محبوب و معشوق بتوان به
با رگاه او راه یافت؟ یک عاشق حقیقی هرگز به خود اجازه نمیدهد که لحظهای
از یاد مشوق غافل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضایت
معشوق است.
صفحه 85:
نقد و بررسی (۳)
۳. هیچ کس توانایی رسیدن به اوج معنویت پیامبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان
با بالا رقتن از نردبان شريعت به آن مقام رفیع دست یافتهاند. پیامبر تا آخرین ساعات عمر
لحظهای در انجام دستورات الهی کوتاهی نکرد. امیرممنان در محراب نماز به شهادت
رسید و امام حسین در سای عمل به فريضة امر به معروف و نهى از منكر به آن مقام
بزرك دست يافت.
۲ عقل میکنند که بهترین و صائبترین وسیلاً وصول به حقیقت بلکه
تنها وسیلاً آلتّ؛ متابعت از شریعت وحیانی است. چگونه ممکن است راههای بهتر و
سادهتری باشد اما خداوند OT را از بندگان دریغ نماید؟ اگر حقایقی باطنی وجود دارند
که دارند و اگر راهی برای وصول به آنها وجود دارد؛ این راه منحصر در راه شریمت
peal
صفحه 86:
کار خارق العاده و حقانیت
۰ اگر کثرت گرایی عرفانی نادرست است پس کارهای خارق العدهای که از برخحی مرتاضان و
صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده می کنیم را چ
از مردمان اين است كه انجام اين كارها نشانة
عسل همین مسأله را القا میکرد؛ اد ودر بام
میشد. با ابراز و اظهار کاری خارق العاده. بر
مینهادند. نقل می کنند: ابوسعید ابوالخیره در روز روشن شمعی را برافروخته بود؛ شخصی به او
اترافی کرد وابی کار را مصذاق اسراف دانست: ابوسمد به جای پاسخ متطفي دافن به این
نقد و یا پذیرش لن و اقد» با ابراز کراعتی! سر و صورت اقد را در آتش سوزاند و
سپس این شعر را سرود که: هر آن شمعی که ایزد برفروزد کسی كش يف كند سبلت بسوزد.
) اسرار التوحیده ص ۰۱۱۲(
صفحه 87:
کار خارقالعاده نشانةٌ حقانیت نیست (۱)
* روح انسانی دارای قدرتی شگفتانگیز است. هر انسانی اگر بتواند
غرآیز حیوانی را سر کوب نماید» میتواند از قدرت aoe د
استفاده كند. سنت الهى در اين عالم به اين صورت است كه هر
کس به هر میزان و به هر انگیزهای که تلاش نماید از حاصل
تلاش خود بهره خواهد برد.
صفحه 88:
کار خارقالعاده نشانهةٌ حقانیت نیست (۲)
به ابوسعید ابوالخیر گفتند؛ «فلان کس بر روی آ-ب میرود.» وی در پاسخ
ت: «سهل است؛ زا ی
میرود.» aE که: «فلان کس "كبن در هوا پرد» ال سیم
پاسخ : «زغنى و ارب هراس بوذ د راز دس
تا ما و رحس سر ودب el
«شیطان نيز در يك نفس از مشرق به مغرب مىرود. ابن جنين جيزها را بس
قيمتى نيست. مرد لن بود كه ميان خلق نشيند و داد و ستد كند و زن خواهد وبا
خلق درآميزد و يك لحظه از خداى خود غافل نباشد.» )نفحات الانس: عبدالرحمن جامی,
صن .0.6
صفحه 89:
* بسیاری از عارفان مسلمان به آن توجه داده و تصریح کردهنند کسانی که از راههای خلاف
شرع به کرامات و انجام کارهای خارقالعاده دست مییابند. کافر و زندیقاند.|۱] و به طور
جد از سالكان خواستهاند که «اگر کسی را دارای چنان کراماتی یافتید که در آسمان میپرد
دلباخته او نشوید تا آن گاه که رفتار او را در برابر امر و نهی آلهی و رعایت آداب شرعی
ببینید.»[۲] کارهای خارق العادهای را می توان از امت الهی دانست که در سای عمل به
دستورات آلهی به دست آمده باشند. هر جند هيج عارف حقيقي را برای دست یابی به
کارهای اه انجام نمیدهد. Ea رای نات الهي te اما چون wes
آمد نود هم پیش ما است. هر کس به هر میزانی گه به خدا تقرب بجوید. به همان میزان نیز
از قدرت فوق طبیعی بهرهمند میشود.
& [1. ر.ک: نفحات الانس؛ عبدالرحمن جامی؛ ص۲۶. به نقل از شيخ شهابالدین سهروردی.
.]١[ * الرسالة القشيرية: عبدالكريم بن هوازن القشيرى: ص ؟١.
صفحه 90:
کار خارقالعاده نشانةٌ حقانیت نیست (۳)
© علامة بحرالعلوم:
© «واما استاد عام شناخته نمىشود مگر به مصاحبت در خلاء و ملاء و معاشرت باطنيه و
ملاحظة تماميت ايمان جوارح و نفس او و زينهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقايق و
نكات و اظهار خفاياى آفاقيه و خباياى انفسيه و تبدل بعضى از حالات خود به متابععت او
فریفته نباید شد چه اشراف بر خواطر و اطلاع بر دقائق و عبور بر ماء و طي زمین و هوا و
استحضار از آینده و امثال اینها در مرتبهٌ مكاشفة روحيه حاصل مى شود و از ن مرحله تا سر
منزل مقصود پس منازل و مراحل است و بس راهروان این مرحله را طی و از آذ پس از راه
افتاده؛ به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه بسی کفار اقتدار بر بسیاری از این
امور حاصل. بلکه از تجلیات صفائیه نیز پی به وصول صاحبش به منزل نتوان برد.» (دو رساله
در سیر و سلوک؛ رسالة سیر و سلوک سید بجر العلوم: ص 1ل
صفحه 91:
© مکاشفات رحمانی نیز هرگز نشانٌ حقانیت سالک نیستند. حداکثر این است که چنین حالتی
همچون رژیاهای صادقه است. هرگز نمیتوان ديدن رؤياهاى صادقه را نشانة ولى الهى بودن
يك فرد دانست. جه بسيارند افراد تبهكار و كناهآلودى كه خوابهاى صادق ديده و
میبینند. عزیز مصرء که فردی بتپرست و غير موحد بود. خواب صادق ديد! البته اين سخن
درستی است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحی خاصی است؛ اما لطافت روحی داشتن
یک حرف است و حق بودن حرفی دیگر. افزون بر این؛ «کشف و مکاشفه در نزد اولیای
خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا افتادهای است که کمترین اعتنایی به آن ندارند و هیچ
توجهی به آن نمی اولیای خدا این امور را بازیهایی کودکانه تلقی می کنند.» در
جستجوی عرفان اسلامی صص ۳۰۷-۳۰۵.
صفحه 92:
* جايكاه استاد در اين تلقى در حقيقت جايكاه بيامبران و بلكه جايكاه خدا
است. زيرا بيامبران جرت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و
خود را فقط واسطٌ ابلاغ دستورات و خواستههای الهی به بشر میدانند و
خداوند نیز اختیاری جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما على
الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفانهای کاذب حق- هر
گونه دخالت و تصرفی در احکام الهی را دارد. به همین دلیل ممکن اسّت به
سالک دستور دهد دزدی کند. و او نه تنها حق سرپیچی از این دستور را
ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.
صفحه 93:
علت تا ثیر گذاری عرفانهای کاذب
. علت اصلی جهل افراد است: (عامل اصلی همة انحرافات در تاريخ اسلامى را
میتوان جهل نامید: دعای اربعین امام حسین)
۲ معمولاً اعضای این فرقهها دلبستهتر و پایبندتر هستند.
۴ مخفی کاری آنان اين حللت را در ذهن خیلی افراد ایجاد میکند که حتماً چیز
مهمی دارند ...
؟. كنترل همه جوانب زندگی مریدان از نوع غذاء محل مسكنء همسر لباس و ...
és
صفحه 94:
بمباران محبت: وعده شغل؛ مسکن؛ تسکین آلام روحی؛ بهبود امراض مزمن
يا صعب العلاج جسمی: قرار گرفتن در محیطی صمیمی. یافتن یاران
ادعا میکنند که راهی سریع مرحلهبندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به
حقیقت دارند. که نیازی به عمل به دستورات دینی ندارد.
ساده و در دسترس جلوه دادن تجربههای معنوی جدید
کم کاری عالمان و مبلغان دینی در ارائٌ معارف معنوی
صفحه 95:
نقش سیاستبازان در ترویج عرفانهای کاذب
۰ _ بهرهبرداری. از برخی آموزهها
© مثلا آموزةٌ درون گرایی افراطی و گوشهنشینی و آموزة تنامخ
- در اغلب آیینهای جدید اعتقاد به تناسخ که به گونهای ملازم با جبر اجتماعی و
سیاسی هم هست. وجود دارد. حتی در عرفان اکنکار آمریکایی این اعتقاد
جایگاه بسیار بالایی دارد. و اين ابزار خوبی در دست زورگویان و ستمگران
است. با این اعتقاد میتوان جلوی خیلی از شورشهای اجتماعی و سیاسی را
گرفت. و افراد را به امید زندگی بهتر در مرحلاٌ بعدی ساکت نگه داشت.
és
صفحه 96:
ز دالگور کی شاهزادةٌ روسىء در ببدايش بابيت و بهايئت. شركت در درس
اظم أشنابي با سيدعلى محمد شيرازى. معتاد كردن او و القا انديشههاى خود
کگم به سيدا Sauls Las امام زمان هستيد و من به شما و مقام بسيار
واقف . خود سید هم باورش شد: امروزه فرقهای شده است که کاملاً در اختیار
بار و عليه مسلمانان اقدام فى كند.
és
صفحه 97:
* مقابله با معنویت اسلام شیعی:
- تقویت اسلام فردی و منهای سیاست. اسلام منهای روحانیت. اسلام منهای
مدیریت. به عنوان مثال در ایران اسلامی از سال ۴۲ به بعد ميبينيم که مشایخ
صوفیه روابط خوبی با دربار شاه داشتند. به مقامات عالی میرسیدند. در زمان
دکتر اقبال خانقاهها رشد کردند.
صفحه 98:
مهار قدرت مرجعیت:
- نقش مرجعیت را در خنثی کردن توطلههایش به وضوح در سدههای اخیر
دیدهاند. بر این اساس با ترویج چنین فرقههایی به محوریت دادن به نقش
پیر و استاد در حقیقت میخواهند بدیلی برای مرجعیت ایجاد کنند.
és
صفحه 99:
شناخت عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب
اخت و آگاهی است.
طراحی مهندسی اخلاقی و تربیتی در سطح خرد و کلان
*_پرهیز از نگاه بخشی و جزیرهای.
تأکید بر عقلانیت و پرهیز از امور خرافی:
© بيشتر فريبخوردكان
اين عرصه زنان هستند. رژبایینی؛ قالجینی» طالبینی» كفبينى»
سنگدرمانی و فرادرما ایینی؛ قالبینی؛ طالعبینی؛ کفبینی:
۰ انی و سحر و جادو و احضار روح و ...
جلوگیری از نفوذ خرافات در عزادارىها. به ويزه عزاداریهای خانگی!
أكر جهل مهم ترين عامل اث ركذارى اين نوع مكاتب است؛ نخستين
és
صفحه 100:
ی
. _ افشاگری و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانوادهها
".0 جلوگیری از فعالیتهای خزنده دشمنان و تهاجم اخلاقی و معنوی آنان
+ استفاده از ظرفیت مجالس مذهبی و خانگی و پایگاههای بسیج برای
معرفی عرفان حقیقی
۴ احیای ابعاد عرفانی و اخلاقی عاشورا: فاطمیه: شعبانیه. دهة فجر هفتة دفاع
مقدس و امثال آن.
és
صفحه 101:
4. ارائة الكوهاى عينى:
داستانهاى عارفان و عالمان راستين؛ داستانهاى شهيدان.
۵. خودسازی به منظور جامعهسازی:
نیروهای ارزشی میتوانند الگوی عینی و متحرک ارزشها و اخلاقیات
اسلامی باشند.
صفحه 102:
صفحه 103:
* عرفان ناب اسلامی و عرفان حقیقی؛ بر خلاف عرفان کاذب اسلامیء
همواره متأخر از وحی و بلکه مهم از وحی می باشد.
صفحه 104:
۲. مطابق با عقل حقيقى و فلسفة متعالى
55 ۳
© همواره بين عرفان راستين با عقل و حكمتء سا زكارى و نسبت
طولى وجود دارد بلكه مى توان جنين ادعا كرد كه هيج يك از
آموزه ها و مشهودات عرفانى نبايد مورد ستيزة عقل سليم و مبانى
قطعى فلسفى واقع شود.
صفحه 105:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار /اچه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
الهى و الحقنى بنور عرّك الابهج فاكون لك عارفاً و عن سواك منحرفاً
Tals Whe Kay
صفحه 106:
۴. محبت نسبت به هم آفریدهها (صلح کل)
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
۶ يكي از بارزترین نمودهاي محبت عام به همة مخلوقات را ميتوان در
نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محیط زیست مشاهده کرد.
© برخي: ادیان هندي مشکل محیط زیست را حل ميکنند.اما اسلام نه
حیوانات را خدا ميدانند و نه اجازة تصرف بيمبنا در آنها ميدهد.
۶ داستان علامه مجلسي و محافظت از بچه گربه
© علامه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة
صفحه 107:
۵. محبت به همه انسانها
لعلک باخع نفسک الا يكونوا مؤمنين
© پیامیر اکرم: مردمان همگی: عیال خداوندند؛ پس محبوبترین افراد در نزد خداوند.
نیکوترینشان نسبت به عیال خداوند است.
داستان صاحب فصول:در پاسخ این پرسش که: «اگر بدلنی چند ساعت دیگر به مرگت مانده
است. در اين چند ساعت جه میکنی؟» میگوید: «روی سکوی در خانهام مینشینم تا
نیازهای مردم را برآورده سازم. شاید کسی بیاید و از من چیزی بخواهد و نیازی داشته باشد؛
گر چه آن نیاز استخاره باشد.»
بحر العلوم و شاگردش سید جواد عاملی صاحب مفتاح الكرامة و عدم آگاهی از نیازهای
همسایه
داستان سری سقطی و استغفار سیساله برای یک الحمدل
صفحه 108:
۶. ناامیدی از انسانها
* امام على (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) توصیه میکند که: ان
استطعت ان لايكون Say و بين ll ذو نعمة فافعل. عارفان حقيقى
از خلق و خوشايندها و بدآيندهاى آنان؛ بىنيازند.
#به دلیل هیچ کاره دانستن مردم و خدا را یگلنه فاعل حقیقی دانستن
تحمل جفای خلق نیز بر آنان آسان میشود. البته تحمل جفای GE
ملازم با ظلم پذ بری نیست.
صفحه 109:
v خوددوستی روانشناختی
*به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به
وضع موجود خود قانع نیستند. دائماً در اندشة بهتر كردن اوضا
درونی خودند. یا ابها الذین آمنوا علیکم انفسکم لایضر کم من ضل
اذا اهتدیتم
© خوددوستی به معنای خودبزرگبینی نیست. تواضع آنان از همه
کس بهتر است.
صفحه 110:
* غیر از خود فرد هیچکس نميتواند عارف بودن یا نبودن کسي
را درک کند. ما تنها ميتوانيم علاشم و نشانههايي را به دست
آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست يافته باشند اهل
تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل
براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند.
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند.
سر حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن
صفحه 111:
* مرحوم بهاری همدانی در تذکرة المتقین:از جملٌ آنها [مفرورین]
طایفهای است که خود را عارف میدانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و
خفض الصوت و سر پائین انداختن و آنه سرد کشیدن و شبیه گربه به جا
آوردن لاسیما اگر بشنود کلامی را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم
معرفٌ معناها بل بعضی تجاوز کرده به شهیق و نهیق و اختراع بعضی از اذ کار
و التغنی بالاشعار و سایر حر کات شنیعه به كمان اينكه این اطوار شخص را به
مقامی میرساند. نه چنین است. بل اسباب سخط و غضب الهی است.
صفحه 112:
٩ صراحت و اجتناب از مبهم گویی
* هرگز به بهانةٌ اينکه زبان عرفان زبانی خاص است سخنان چند پهلو
که موجب سوء استفاده دیگران شود بر زبان نمیرانند. همانگونه
که پیامبران و امامان معصوم چنین بودند. هر گز به كونهاى سخن
نمی گفتند یا به گونهای رفتار نمی کردند که هر کسی برداشتی
متناسب با میل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.
صفحه 113:
* البته اقتضای مباحث عرفانی آن است که در مواردی در لفافه و با استفاده از
قالبهای ادبی مجاز و استعاره و کنایه و امثال آتن سخن گفته باشند. طبیعی
است که الفاظ تاب تحمل همه معانی را ندارند. افزون بر اين» همهٌ عارفان نیز
لزوماً شناخت کافی از زبان و توانمندیهای ادبی زبان خود را ندارند. برحی
از آنان ادیبان زبردست و زبانشناسان سرشناسی بودند و اینان در بسیاری
موارد میتوانستند مضامین بلند عرفانسی را با استفاده از قالبهای زبانی
متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو بیان کنند» اما برخی دیگر؛
که از چنین توانمندیهایی بیبهره بودند.
صفحه 114:
۱ تا کید بر رباضتهای شرعی
* رسیدن به کمال و سعادت نهایی بدون ریاضت و تمرینهای سخت
جسمی و روحی امکان پذیر نیست.
© «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اکرهت
علیه نفسک»
صفحه 115:
* آيا ریاضت ارزش مقدمی و وسیلهای و ابزاری دارد يا ارزش غایی و نهایی؟
روشن است که ارزش ریاضت ارزشی مقدمی و ابزاری است. اما آیا میتوان
از هر وسیلهای برای رسیدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفی است. بر
اساس نظام على و معلولی حاکم بر عللم: هر فعلی معلول خاص خود را دارد و
هر معلولی؛ علت وی خود را میطلبد. رياضتها هم به منزلة علتهایی برای
وصول به همان هدف مقدس هستند. اما اينكه جه نوع رياضتى واقعاً ما را به
Sue GT میرساند و چه نوع ریاضتی ما را از آنن دور میسازد؛ از دو راه
میتوان فهمید: عقل و شرع.