تاریخ ایران و جهان ۲: سلسله قاجار
در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونتها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.
- جزئیات
- امتیاز و نظرات
- متن پاورپوینت
برچسبهای مرتبط
- پاورپوينت
- پاورپوينت آماده
- پاورپوينت تاریخ ایران و جهان 2: سلسله قاجار
- پاورپوينت رايگان
- تاریخ
- تاریخ ایران
- تاریخ ایران و جهان
- تاریخ قاجار
- حکومت قاجاریه
- دانلود پاورپوينت
- دانلود پاورپوينت آماده
- دانلود پاورپوينت رايگان
- دانلود رايگان پاورپوينت
- دوره قاجار
- دوره قاجاریه
- دولت قاجاریه
- سلسله قاجار
- قاجار
- قاجاریه
- مشاغل دوره قاجار
امتیاز
تاریخ ایران و جهان ۲: سلسله قاجار
اسلاید 1: بنام خداعلی شلتوکیتاریخ ایران وجهان2سلسله قاجار
اسلاید 2: دولت قاجاريه : با افول سلسله زنديه بار ديگر حكومت و فرمانروايى از دست ايرانيان خارج گرديد و طايفه قاجار كه اصلا از نژاد مغول بودند، زمام امور را به دست گرفت (472).اينان هنگام تشكيل حكومت صفويه به يارى آنان برخاستند و دوشادوش لشكريان قزلباش ، در ركاب شاه اسماعيل شمشير زدند. پس از آن كه شاه عباس به سلطنت رسيد، آنان را از محل اصلى خود كوچانيد دسته اى را در مرو، عده اى را در گرجستان و دسته سوم را در دو سوى رودخانه گرگان (استراباد) مستقر ساخت . از اين طايفه ، آنان كه در سمت راست گرگان سكونت داشتند. يوخارى باش و عده اى را كه در سمت چپ رودخانه گرگان سكنى گزيده بودند، اشاقه باش خوانده مى شدند، و بين آنان غالبا بر سر امور مادى و اقتصادى نظير آب ، چراگاه و غيره اختلاف و نزاع بود.پس از حمله افاغنه - چنان كه ديديم - فتحعلى خان قاجار، كه از قبيله اشاقه باش بود، نخست به يارى شاه سلطان حسين ، به اصفهان رفت و چون از وى استمداد نجستند، وى بار ديگر به استراباد برگشت و به يارى شاه طهماسب دوم برخاست و در صفر 1139 ه .ق به دست يكى از افراد ايل و به تحريك نادر، از بين رفت .
اسلاید 3: نادر، پس از آن كه با نيرنگ ، كار فتحعلى خان را يكسره نمود قبيله يوخارى باش را مورد لطف خود قرار داد و محمدحسن خان را به حكومت گرگان و استراباد فرستاد، ولى محمدحسن خان ، پسر فتحعلى خان ، از بيم نادر مدت ها متوارى بود.وى پس از قتل نادر به استراباد و مناطق ساحلى بحر خزر را متصرف شد و سرانجام در سال 1173 ه .ق در راه مخالفت با كريم خان زند كشته شد. كريم خان دختر وى را به زنى گرفت و از 9 پسر محمدحسن خان ، دو تن ، يعنى آغا محمد خان و حسينقلى خان جهانسوز را به شيراز برد و چون مردى با صفا و نيك نفس بود حسينقلى خان را به حكومت دامغان فرستاد، ولى او راه عصيان پيش گرفت و به دست تركمانان كشته شد. آغا محمد خان تا مرگ كريم خان ، يعنى تا سال 1193 ه .ق در شيراز بود.
اسلاید 4: آغاز حكومت قاجاريه : پس از مرگ خان زند، آغا محمد خان به مازندران رفت و به مخالفت با زنديه برخاست و با غلبه بر جعفر خان زند، تهران را به پايتختى برگزيد. البته در تغيير سلسله زنديه به قاجار، حاج ابراهيم كلانتر كه از بزرگان متنفذ شيراز بود نقش مهمى داشت نخست در اثر مساعى حاجى ابراهيم كلانتر، لطفعلى خان ، فرزند جوان جعفر خان بر اريكه سلطنت جلوس كرد ولى بعدها به لطفعلى خان خيانت ورزيد و شيراز را تسليم آغا محمد خان قاجار كرد و در عوض اين خيانت و خدعه ، به مقام صدراعظمى ارتقا يافت .لطفعلى خان زند، چندى در كرمان در مقابل آغا محمد خان ، مقاومت نمود و بالاخره در نتيجه خيانت اطرافيان ، اسير آغا محمد خان شد و رييس ايل قاجار با دست خود چشمان او را از حلقه درآورد (473).آغا محمد خان ، در مجلسى كه با حضور سركردگان در تهران تشكيل داد تاجى را كه پيش از وقت تهيه ديده بود، به دست گرفت و گفت ، اگر ايشان موافقت كنند، تاج را بر سر خواهد گذاشت . اما به اين شرط پادشاهى را مى پذيرد كه همه ى حاضران سوگند ياد كنند كه تا زنده اند از يارى و وفادارى با او دست برندارند پس از آن كه همه سوگند خوردند، تاج مرواريد نشانى كه آماده كرده بود، بر سر گذاشت و شمشيرى را كه از سر قبر شاه اسماعيل صفوى ، موسس سلسله صفوى آورده بودند، بر كمر بست و بدين وسيله ، خود را جانشين صفويه و پادشاه واقعى و پيشواى مذهبى شيعه قرار داد (474).
اسلاید 5: آغا محمد خان توانست در يك دوره بحرانى و پر آشوب ، تاج و تخت ايران را به كف آورد. به قول ملكم ، آغا محمد خان قاجار مردى قدرت طلب ، لئيم و انتقامجو بود.در بيان اوضاع زمان آغا محمد خان ، فرد ريچاردز در سفرنامه خود مى نويسد:در اين صفحات خونين تاريخ بيهوده است اگر در جست و جوى نشانه هايى حاكى از پيشرفت و ترقى و يا ذكرى از هنر دوران صلح و صفا باشيم . در سراسر ايران ، گاو آهن فداى شمشير شده بود به دشوارى مى توان تصور كرد كه در همان هنگاميكه آغا محمد خان در مشرق زمين نام خود را با حروف خونين در صفحه ى تاريخ مى نگاشت ، منظومه اى از اسامى پر شكوه و جلال كسانى كه به كاربردهاى هنرى مسالمت آميز سرگرم بودند، در آسمان مغرب زمين مى درخشيد. در آن زمان ، افرادى در اروپا و آمريكا مى زيستند كه يا به تعقيب يكى از رشته هاى فرهنگى اشتغال داشتند و يا زندگى خود را وقف پيشرفت و ترقى كرده بودند و در همان زمان در ايران جمجمه ها بر روى هم انباشته مى شد و بر حسب دستور آغا محمد خان از چشمان انسان ها، تپه هاى كوچكى تشكيل مى دادند (475).
اسلاید 6: با مرگ آغا محمد خان در سال 1211 ه .ق ، باباخان ، فرزند حسين قلى خان جهانسوز به نام فتحعلى شاه به تخت نشست .وى در تمام دوره ى سلطنت ، پيوسته سرگرم كشمكش با مدعيان خصوصى و دشمنان خارجى بود و با اين كه طبعا به جنگجويى ميل نداشت و عيش و عشرت را بر اين حال ترجيح مى داد، اوضاع زمان او را به جنگ مجبور كرد، ليكن شاه خود كمتر به ميدان جنگ حاضر شد و به بركت وجود پسران و سرداران با كفايت در مدت 37 سال سلطنت ، مدعيان را از ميان برداشت و با وجود سياست هاى دشمنانه خارجيان ، ايشان باز ايران را تحت يك امر و حكومت حفظ كردند (476).قاجاريه ، عقيده به حكومت پادشاهى استبدادى ، و مقدس بودن وجود سلطان را از صفويان به ارث برده بودند، و چون ماهيت حكومت عبارت بود از استبداد و غرور و خيانت ، طبعا عمال حكومت هم بدين صفات متصف بودند.قاجاريه در بعضى جهات آيين مملكت دارى سلجوقيان را زنده نمودند و بار ديگر حكومت ولايات ، به اعضاى خاندان سلطنتى سپرده شد و اين همان راه و رسمى است كه صفويه تقريبا برانداخته بودند، تبريز - مركز ايالت آذربايجان - مقر وليعهد شد.
اسلاید 7: مناصب و مشاغل عالى و دربارى در دوره قاجار گاسپار دروويل ، در سفرنامه خود راجع به مناصب و مشاغل دربارى اين دوره چنين مى نويسد كه :مقامات عالى سابق دربارى ، تقريبا به جاى خود محفوظ مانده است ولى جنبه ى افتخارى اين مقامات به سودبخشى آنان ، مى چربيد. امروزه به استثناى وزيران و معدودى از صاحب منصبان عالى رتبه ى دربار، كسى حقوق و مزاياى قابل توجهى دريافت نمى كند. با اين حال ، خدمتگزاران و كارمندان كاخ سلطنتى به هر صورتى كه به خواهند، از اقلام هزينه ها مبالغى به جيب خود مى زنند، زيرا دزدى بدون ترس از مجازات ، در آن جا رواج كامل دارد گمان نمى كنم كه چيزى براى كاخ شاه يا شاهزادگان خريدارى كنند، بى آن كه بهاى آن را سه تا چهار برابر قيمت اصلى به حساب نگذارد.دربار سلطنتى ايران ، مخارج هنگفتى دارد زيرا شاهزادگان و حكام نيز به پيروى از پدر يا ارباب تاجدار خويش ، پنجاه شصت تن بى كاره را در خدمت نگه مى دارند، اين بيكاره ها به هنگام گردش شاهزادگان يا حكام ، از پيش و پس به راه مى افتند تا دبدبه و شكوهى به مركب وى بخشند بيكاره ها به قلب غلام (يعنى بردگان ) ملقب اند، ولى در دربار ايران فقط غلام مترادف با گارد شاهى است . شاه ، غلامان متعددى دارد و غلامان را از ميان جوانان زيباروى كشور انتخاب مى كند
اسلاید 8: غلامان ، اسكورت شاه را تشكيل مى دهند و زير فرمان كلانتر باشى خدمت مى كنند. حقوق و جيره آنان بسيار قابل توجه است ، وليعهد نيز غلامان جسورى دارد گرچه غلامان وليعهد، با شيوه جنگ خاص خود براى روس ها دشمن خطرناكى نيستند، ولى غالبا وسايل مزاحمت آنان را فراهم مى كنند (479).سابقا شاغل والاترين مقام دربارى ، اعتماد الدوله ناميده مى شد، اين مقام امروزه حذف و به جاى آن ، مقام صدراعظمى يا نخست وزير ارشد معين شده است .رسيدگى به امور داخلى و خارجى ، بر عهده صدراعظم است روزى ديگر زير دست صدراعظم و تمام دواير دولتى گوش به فرمان وى مى باشند.مقام دوم دولتى در ايران قائم مقامى است اين مقام امروزه به پيرمرد 75 ساله اى به نام ميرزا بزرگ سپرده شده است ، ميرزا بزرگ به پنج پادشاه خدمت كرده و از مجرب ترين مردان ايران است .مقام سوم دولتى ايران ، مقام (وزارت ) است .وزيران ، معاون صدراعظم تهران و قائم مقام تبريز به شمار مى آيند، در دستگاه حكومتى شاهزادگان ديگر، جز مقام وزارت نمى توان يافت شاه پيشكار فرزندش را در كودكى به لقب وزير مفتخر مى سازد. ظاهرا وزير (ميرزا بزرگ ) در آذربايجان سمتى جز پست نظامى ندارد. گذشته از وزيران (ميرزاها) خدمات مختلف ديوانى انجام مى دهند، ميرزاها روساى دوائر و منشيان دولتى محسوب مى شوند. پس از ميرزاها، مقامات مختلف دربارى به شرح زير است (480):
اسلاید 9: (1) رييس پزشكان : اين شخص كه مواظب تندرستى شاه و ضمنا تامين كننده وسايل خوشى اوست . رييس پزشكان ملقب به حكيم باشى و عضو شوراى خاص سلطنتى است . (2) شيخ الاسلام : رييس كل روحانيون كشور است و قاضى شرع ، رهبر شيعيان و هم طراز با مفتى قسطنطنيه - پيشواى سنيان - است . (3) ايشيك آغاسى : يا نسق چى باشى ، رييس كل تشريفات و انتظامات كه همواره حاضر به خدمت شاه است . چند تن فراش باشى وظيفه برافراشتن خيمه و خرگاه سلطنتى را بر عهده دارند. (4) نسق چى باشى : ابلاغ فرامين شاه به صاحب منصبان ، ديوان و احضار كسانى كه بايد شرفياب شوند به عهده اوست ضمنا تامينات اردوى شاه در سفر نيز با اوست . (5) مهماندار باشى : موظف است كه از بدو ورود سفيران بيگانه به ايران ، از آنان پذيرايى كرده و حوائج ضرورى شان را برآورد، مهماندار، تقاضاهاى سفيران را به ديوان عرضه كرده و يادداشت هاى آنان را به وزيران تسليم مى كنند. مهمانداران دون پايه اى نيز زيردست مهماندار باشى به انجام وظيفه مشغولند. (6) مهردار باشى : مهرهاى سلطنتى را از گردن آويخته و فرامين شاه را بدان مهمور مى سازد. (7) ميرآخور باشى : كه مسوول اصطبل مخصوص بود. (8) خواجه باشى : بنا به موقعيت خويش ، به حرمسرا راه دارد. گاهى به عنوان ماموريت ، در سراسر كشور به سير و سياحت مى پردازد و توسط نمايندگان خويش دختران را به حرمسراى شاه مى فرستند.
اسلاید 10: (9) ناظر باشى : مسوول اداره اموال سلطنتى است . بازرسى داخل كاخ ها و انتخاب يا تعويض نوكران در صلاحيت اوست . (10) اودندار باشى (اطاقدار باشى ): مسوول حفاظت كاخ ها و تنظيم وسائل حركت براى سفر يا شكار است . افسر زيردست او را مشعل دار باشى مى نامند كه مسوول روشنايى كاخ هاست و خود، رييس مشعل داران به شمار مى رود. (11) شكارچى باشى يا ميرشكار: مسوول اداره امور مربوط به شكار است .زيردستان او، سگبان باشى ، نگهبانان سگان شكارى و تازيان بودند. (12) منجم باشى : يا رييس اختر شماران ، مسوول تنظيم تقويم و تعيين ساعات سعد و نحس و نقود ستارگان در اعمال خير و شر است ، هر بار كه شاه قصد سفر، شكار يا ديد و بازديد كند با وى مشورت مى كند.بنا به نوشته دروويل : عباس ميرزا به گفته منجمين اعتمادى ندارد ولى از نظر مصلحت سياسى ، به تقويم منجمى مراجعه مى كند. (13) انباردار باشى : نگهدارى ذخيره خواربار و مواد غذايى با او است . (14) به پز باشى : در شغل آشپزى و قهوه چى باشى ، در تهيه دسر و قهوه و چاى و شربت زيردست انبار دار باشى كار مى كند. (15) صندوقدار باشى : مسوول نگهدارى لباس ها و هدايايى است كه به شاه تقديم مى شود. (16) شاطر باشى : سردسته شاطران محسوب مى شود شاطرها، جوانان تيز دو و زبر و زرنگى هستند كه پياده پيشاپيش اسب شاه حركت مى كنند تعداد آنان صد نفر است و هر يك كلاه مخصوصى بر سر، چماق كوتاهى در دست دارند، شاطرباشى مواظب است كه كسى بدون اطلاع نقره چى باشى كه به دنبال اوست به موكب شاه نزديك نشود.
اسلاید 11: مقامات عالى لشكرى ، كه اين مقامات را گاهى شاهزادگان بلافصل اشغال مى كنند عبارت بود از:بيوك سردار؛ فرمانده كل قوا و توپچى باشى ، فرمانده توپخانه است .جمعيت ايران در دوره حكومت قاجار راجع به جمعيت ايران ، لرد كرزن اظهارنظر مى كند كه جمعيت ايران روزگارى خيلى بيش تر از مقدار فعلى بوده ، حتى اگر برآورد پنجاه ميليون را كه بعضى نويسندگان به عهد داريوش ، نسبت داده اند مورد ترديد قرار دهيم و يا چهل ميليون نفر را كه شاردن به دوره صفويه منسوب داشته است باور نداشته باشيم ، باز ترديدى نيست كه جمعيت اين كشور سابقا به مراتب بيش از جمع سكنه ى فعلى آن بوده است . شهرهاى ايران و دهات متروك و بازارهاى داخلى و رشته هاى متعدد قنات هاى خراب ، تاسيسات عمومى ، سابقا عامل عمده حاصلخيزى اراضى پهناورى بودند كه اكنون به حالت ويرانى افتاده اند و همه حاكى از شواهد و آثارى است كه قابل اشتباه نيست . (481)البته اين نكته را هم مى دانيم كه هر محل و مكان متروك ، لزوما دال بر زوال زندگى و ضعف به شمار نمى رود. شواليه شاردن ، قلت سكنه را به چهار علت فرعى نسبت داده است كه عبارتند از:1 - فساد غير عادى ، 2 - تجمل بى تناسب ، 3 - ازدواج در سن و سال پايين ، 4 - مهاجرت پيوسته به سرزمين هندوستان (482). ولى دكتر پولاك كه شغل طبابت داشت ، در گزارش خود راجع به كمى جمعيت ايران عوامل زيرا را در 4 قسمت مورد بحث قرار مى دهد:
اسلاید 12: مقامات عالى لشكرى ، كه اين مقامات را گاهى شاهزادگان بلافصل اشغال مى كنند عبارت بود از:بيوك سردار؛ فرمانده كل قوا و توپچى باشى ، فرمانده توپخانه است .جمعيت ايران در دوره حكومت قاجار راجع به جمعيت ايران ، لرد كرزن اظهارنظر مى كند كه جمعيت ايران روزگارى خيلى بيش تر از مقدار فعلى بوده ، حتى اگر برآورد پنجاه ميليون را كه بعضى نويسندگان به عهد داريوش ، نسبت داده اند مورد ترديد قرار دهيم و يا چهل ميليون نفر را كه شاردن به دوره صفويه منسوب داشته است باور نداشته باشيم ، باز ترديدى نيست كه جمعيت اين كشور سابقا به مراتب بيش از جمع سكنه ى فعلى آن بوده است . شهرهاى ايران و دهات متروك و بازارهاى داخلى و رشته هاى متعدد قنات هاى خراب ، تاسيسات عمومى ، سابقا عامل عمده حاصلخيزى اراضى پهناورى بودند كه اكنون به حالت ويرانى افتاده اند و همه حاكى از شواهد و آثارى است كه قابل اشتباه نيست . (481)البته اين نكته را هم مى دانيم كه هر محل و مكان متروك ، لزوما دال بر زوال زندگى و ضعف به شمار نمى رود. شواليه شاردن ، قلت سكنه را به چهار علت فرعى نسبت داده است كه عبارتند از:1 - فساد غير عادى ، 2 - تجمل بى تناسب ، 3 - ازدواج در سن و سال پايين ، 4 - مهاجرت پيوسته به سرزمين هندوستان (482). ولى دكتر پولاك كه شغل طبابت داشت ، در گزارش خود راجع به كمى جمعيت ايران عوامل زيرا را در 4 قسمت مورد بحث قرار مى دهد:
اسلاید 13: در 1263 ه .ق وبا در آذربايجان ، 6077 نفر و در 1265 ه .ق ، در اروميه 400 نفر را به هلاكت رساند.در اواخر 1267 ه .ق در تهران وبا به صورت بسيار گسترده شايع گشت و تا اوايل 1268 ه .ق ادامه داشت كه گاهى اين بيمارى مجددا بروز مى كرد و تعدادى از مردم اين منطقه را از بين مى برد. به طورى كه راجع به برخورد سركردگان با اين بلاى ويران كننده گزارش داده شده است ، چنين بر مى آيد كه حكومت وقت ، در سرايت و گسترش و عواقب شيوع وبا، مسئوليت مستقيم داشت . هنگام بروز ناخوشى ، حكام راه گريز در پيش مى گرفتند، با پنهان ساختن حقيقت و فريبكارى رسما مردم را در ميان مهلكه رها مى كردند و كارگزاران از بيم مسدود شدن راه ها خبر ناخوشى را به ساير ممالك اعلام نكرده و با برقرار كردن قرنطينه ، كه مستلزم گردآورى آذوقه و غلات و هزينه هاى گوناگونى بوده ، مخالفت مى ورزيدند (485).فريزر، نوشته هاى يك سياح انگليسى را كه در سال 1236 ه .ق در اثر ابتلا به بيمارى وبا در شيراز مرده بود، در كتاب خود، اين چنين آورده است :در شيراز، به محض شنيدن خبر وبا، حاكم ، حسينعلى ميرزا فرمان فرما و وزير و اطرافيان اش فرار كردند و بدون اين كه دستور العملى جهت حفاظت شهر و مردم بدهند، اهالى را به حال خود رها نمودند و به راستى اين بى شرمانه ترين و ناجوانمردانه ترين اقدامى بود كه به همه عمر، شاهدش بودم وقتى مردم به خود آمدند، آشكارا به حكومت ناسزا مى گفتند
اسلاید 14: ميرزا تقى خان ، روزنامه اخبار را به مردم مى رساند و در جهت روشنگرى مردم گام هاى بسيار برداشته شد و از طرفى روحانيون در مجله ها مردم را از عوامل اين بيمارى آگاه مى نمايند (488).راولينسن ، به سال 1850 م . جمعيت ايران را ده ميليون نفر نوشت اما در سال 1873 م . پس از دو بار شيوع طائون و قحطى ، به شش ميليون رسيد، ارقامى كه نويسندگان ديگر در بيست سال اخير نوشته اند بين پنج و ده ميليون نفر است البته كرزن در كتاب خود (ايران و قصبه ى ايران ) به آمار زير اشاره مى كند، اما باز آن را مورد ترديد قرار مى دهد:مساحت ايران در حدود 000/282/6 ميل با 99 شهر، شامل : 630/363 با 800/963/1 نفر سكنه دهات و نواحى بى شهر 000/780/3 نفر صحرانشين ها:اعراب 020/53 نفر ترك 000/144 نفر كردها و لك ها 000/135 نفر بلوچ و كولى 140/4 نفر بختيارى و لر 800/46 نفر960/381 خانوار با 800/909/1كل جمعيت ايران 600/653/7 نفر رقم فوق را از لحاظ مذهب و فرقه به شرح ذيل اظهار كرده است :شيعه 000/860/6 نفر
اسلاید 15: سنى و فرقه هاى ديگر 000/700 نفر زردشتى 000/8 نفر كليمى 000/19 نفر ارامنه 000/43 نفر نسطورى و گلدانى 000/23 نفر جمع كل جمعيت 600/653/7 نفر
اسلاید 16: كرزن آمار ژنرال شيندلر، را راجع به شهرها غالبا زيادتر از ميزان حقيقى مى داند و در مورد فرقه هاى مذهبى هم حرف او با واقعيت منطبق نمى داند، ولى كرزن ، نظريه زولوتارف ، را در جلسه انجمن جغرافيايى روسيه به سال 1888 م . اظهار نموده كل جمعيت ايران را به شرح ذيل بيان كرده است . ولى آمار ديگرى كه در اين رابطه ارائه گرديده است تفاوت كاملا كلى دارد: مقايسه آمارى جمعيت توسط پژوهندگان در دوره قاجاريه (489) با پذيرش آخرين رقم - چرا كه اين رقم توسط لرد كرزن ، يكى از كارشناسان در زمينه مسائل ايران كه مدت سه سال در ايران به مطالعه مشغول بوده ارزيابى شده است و افزودن 85 رشد سالانه اى كه توسط خود او اقامه شد، جمعيت كنونى ايران ، مركب از 175 ميليون نفر 75 مردم اسكان يافته كه 25 در شهرها و 50 در روستاها زندگى مى كنند و 5/2 ميليون يا 25 عشاير مى شود. اگر وسعت ايران را 986/29 مايل مربع به حساب آوريم تراكم جمعيت در هر مايل مربع ، 8/6 درصد و در هر ورس (490) مربع ، 367 نفر مى شود - بنابراين از نظر تراكم جمعيت ، نزديك به تراكم جمعيت روسيه است كه در هر ورس مربع 7 نفر زيست مى كنند و يا نزديك به تراكم جمعيت ايالات متحده است كه در هر ورس مربع 8 نفر به سر مى برند. تراكم فوق الذكر جمعيت چنان كه از اطلاعات تاريخى طبيعى ايران بر مى آيد در همه جا يكسان نيست . ايالاتى كه از نظر حاصلخيزى و اوضاع و شرايط زندگى نامساعد هستند، جمعيت شان بسيار پراكنده است . در حالى كه برعكس جاهايى كه داراى آب و هواى مرطوب و طبيعت سخاوتمندى است تكاثر جمعيت بيش تر است (491).
اسلاید 17: عشاير، بيش تر در نواحى جنوبى و جنوب غربى ايران متمركز شده است . تعداد كل مراكز شهرى ايران حدود 100 مى باشد ولى چنان كه از فهرست زير راجع مايل روسى معادل با 7 ورس يا 7468 كيلومتر يعنى حدود 469 مايل قانونى است .تعداد كل مراكز شهرى ايران 100 مركز مى باشد ولى چنان كه از فهرست زير راجع به شهرهاى مهم و سكنه آن ها بر مى آيد در ايران شهرهاى وسيعى ديده نمى شده است .تبريز 300/000 نفر تهران 350/000نفر اصفهان 80/000 نفر مشهد 70/000 نفر يزد 50/000 نفر كرمان 50/000 نفر كرمانشاه 50/000 نفر همدان 50/000 نفر خوى 50/000 نفر قزوين 40/000 نفر قم 30/000 نفر شيراز 30/000 نفر رشت 30/000 نفر اروميه 20/000 نفر بوشهر 15/000 نفر نيشابور 10/000 نفر شاهرود 10/000 نفر محمره 10/000 نفر شوشتر 10/000 نفر
اسلاید 18: قلت جمعيت شهرها، معلول عوامل چنديست ، در ايران هيچ نوع كارخانه اى وجود ندارد كه در اين شهرها متمركز شده باشد تا موجب گردآمدن جمعيت در آن ها شود.به علاوه ، شهرهاى ايران با توجه به خدمات و رفاه ، نسبت به زندگى روستايى كششى ندارد، از طرفى ايرانيان ، تمام گروه هاى قبيله اى به ده ها عشيره و گروه تقسيم شده كه اغلب از نظر شيوه ها و رسوم زندگى و دشمنى متمادى با يكديگر فرق دارند.اين نوع يكى از عوامل اصلى بى نظمى سلطه ايران است كه آن را به قطعات مختلفى تقسيم كرده و يكى از علل فقدان وحدت عميق در دولت و بى نظمى هاى مداوم داخلى است (492).درآمد منابع و مصنوعات دولت دوره قاجاريه لرد كرزن ، در اين زمينه اطلاعات ذى قيمتى را دسته بندى و ارائه مى كند.طبقه بندى عوايد درآمد ايران را مى توان تحت دو عنوان تقسيم كرد:الف - ماليات يا عوايد ثابت ، ب - سيورسات يا درآمد غير ثابت .درآمد ثابت از چهار منبع تحصيل مى شود: 1 - ماليات مرتب 2 - درآمد املاك شاهى 3 - گمرك 4 - كرايه و اجاره ها.درآمد غيرثابت از سه منبع عايد مى شود: 1 - صادر يا مصادره ى عمومى 2 - پيشكش هاى عيد نوروز و عيد مولود (ميلاد نبى ) 3 - پيشكش هاى فوق العاده كه ناشى از هدايا و جرايم و رشوه و ضبط مال و غيره است (493).
اسلاید 19: تاريخ منتظم ناصرى ، منابع درآمدهاى دولت را به ده بخش معرفى مى نمايد:1 - ماليات مستقيم 2 - ماليات غير مستقيم 3 - اداره ى گمركات 4 - تلگراف خانه 5 - پستخانه 6 - خالصيجات 7 - ضرابخانه 8 - معادن 9 - حق تمبر و ثبت اسناد 10 - امتيازات و وجه الاجاره (496).باج سبيل ايلياتى در لرستان انواع ديگر تدارك درآمد وجود دارد كه هم از لحاظ زيركى ذاتى ايرانيان و هم نماياندن منابع سرشار مالى ايران شايسته يادآورى است .از هر ناحيه و بلوك سالانه مبلغى بين 25 - 50 قران بابت يك نسخه از سفرنامه نخستين مسافرت همايونى به اروپا دريافت مى شود، اين ماليات از زمان وقوع آن سفر در سال 1873 برقرار شده است ، تا هم اهالى را به عظمت اقتدار شاهانه آشنا و هم ذات شهريارى را بر تمكن مالى كه اتباع او دارند واقف سازد.ماليات كسب و كار، ماليات دكان داران و پيشه وران و تجارت از همه بيش تر مقرون به تلون و بى نظمى است . گاهى به صورت سرانه يا ماليات سرشمارى است .
اسلاید 20: ولى بعضى ها نيز گفته اند كه بيست درصد بر سود كسب و تجارت دريافت مى گردد.در صورت هاى سبك عوايد قديم ايران در تحت همين عنوان ماليات اجاره خانه ها و كاروانسراها، حمام ها، دكان ها، آسياب ها و كارخانه ها محسوب شده بود.2 - عايدات املاك شاهى ، اجاره اى است كه زارعين بابت املاك شاهى مى پردازند، و آن از روزگار قديم پايه گذارى شده است و منوط به طرز تسهيم هزينه زراعت بين دو طرف است كه قسمتى از محصول به اين نسبت دريافت و يا واگذار مى شود.گاهى دولت بذر مى دهد و در ازاء آن قسمت عمده اى از بهره را دريافت مى دارد، ولى غالبا پادشاه مالك غيابى پيش نبود.3 - گمرك در حدود يك پنجم ارزش جنس ، حقوق گمركى بر اجناس وارداتى و صادراتى و به رسم ماليات اخذ مى شود. در هر ولايت يا شهر يا ناحيه گمرك را به كسى كه مبلغ بيش ترى پرداخت كند اجاره مى دهد؛ و وى 20 تا 25 درصد به كيسه خود مى ريزد، چنان كه گمرك بوشهر را در سال 1889، دولت به مبلغ نود و يك هزار تومان ، به اضافه ى حق پيشكش ، پنج هزار تومان و حق مستاجر به اجاره واگذار كرد.سوء استفاده جاى تعجب نيست كه چنين سيستمى كه فاقد هرگونه اسلوب و تربيت است و در انتهاى كار هم امكان وصول عوايد از راه زور و فشار باقى است ، موجب سوء استفاده هاى كلان بشود، يكى از موارد تقلب را شركت استولزه و ندروزنيك ، دريافته اند. براى آن كه مقدار درآمد، بيش تر از مبلغ اجاره بهايى بشود كه به دولت پرداخت شده است . نفع اجاره داران در اين است كه هر چند بيش تر اجناس از گمرك خانه مورد اجاره آن ها وارد يا صادر شود از اين رو رقابتى با ماموران وصول در ساير نواحى و بنادر، آغاز و مال التجاره را از گمرك خانه خود با مبلغ كمتر از تعرفه رسمى گمركى ترخيص و از اين راه تجار را تشويق مى كنند كه جاده هاى ديگر را ترك و از طريق گمرك خانه آن ها تجارت كند.
اسلاید 21: عايدات نامرتب :1 - مصادره هاى عمومى ، درآمد نامرتب يا سيورسات مبلغى است كه عنفا و ناگهانى جهت رفع پاره اى احتياجات فورى اخذ و با قهرا تحت لفافه هديه و پيشكش تحصيل مى شود، اين كار موجب فشار و اجحاف بسيار نسبت به افراد عامه مى شود. چه با آن كه ظاهرا چنين مى نمايد كه مبلغ مزبور از كيسه اعيان توانگر و عمال تبهكار ادارى پرداخت مى گردد - كه احدى را از اين بابت تاسفى نيست - ولى در واقع از جيب زارع بى مايه خارج و بنا به مراتب طبقاتى بار سنگين اين گونه تحميلات سرانجام بر شانه ى او وارد مى شود.2 - پيشكش هاى نوروزى ، مبالغى كه شاه در عيد نوروز براى رفع بخش و كدورت خاطر شاهانه و يا ابراز عنايت ملوكانه دريافت مى نمود، سابقا از اقلام عمده ى درآمد شاهى به شمار مى رفت .به قول ملكم ، درآمد ساليانه پيشكش هاى نوروزى دوازده ميليون ليره بود.فريزر، آن را رقمى از ده ميليون تا دوازده ميليون تومان اظهار مى دارد.3 - پيشكش هاى فوق العاده ، مالكم اين اقلام تقديمى حضور همايونى را بابت جريمه و مصادره و انعام و غيره همان نصف پيشكش هاى مرتب روز مولود تخمين زده بود.4 - تنزل پول رايج .
اسلاید 22: تغيير و تحول وضعيت ارضى در دولت قاجاريه : پس از آغا محمد خان ، ميل غالب بر اين بود كه اراضى وسيعى از مملكت به عنوان (تيول ) به اين و آن واگذار شود و به وسعت نواحى كه من غير مستقيم اداره مى شد، نسبت به ساير نواحى كه مستقيما اداره مى شود افزوده گردد.اصلاح تيول مانند زمان صفويه ، مشتمل بر انواع مختلف از عطايا بود.در بعضى موارد تيول عبارت بود از اختصاص عوايدى كه به مناسبت معينى تعلق مى گرفت و در برخى موارد عبارت بود از اعطاى زمين خالصه به جاى حقوق و مواجب در پاره يى از موارد - خاصه در نواحى عشايرنشين - تيولدار متعهد بود كه قواى نظامى بنيچه فراهم كند و در موارد ديگر تيول فقط عبارت بود از اعطاى حق وصول ماليات ناحيه اى كه با زمين خالصه به شمار مى رفت يا ملك شخصى ، عبارت بود از اعطاى حق و وصول ماليات ناحيه اى كه با زمين خالصه به شمار مى رفت ، يا ملك شخصى ثابت يا ملك كسى كه تيول به او داده شده بود و در مورد اخير، معنى تيول معاف بودن از پرداخت ماليات بود.
اسلاید 23: از انواع تيول هايى كه ياد شده شايد به توان گفت كه نوع دوم بيش از همه معمول و متداول بوده است از اين گذشته در دوره ى قاجاريه به ميل غالب بر اين بود كه اين نوع تيول ها موروثى گردد و اين ها و تيول هاى دسته اول يكى شود مناصب و مقامات مختلف و غالبا مستمرى ها، رفته رفته حق موروثى بعضى خانواده ها شد. و اگر كسى منصب و مقام خود را از دست مى داد، باز كماكان داراى تيول متعلق به آن بود، به تدريج كه از نظارت ديوان بر تيول ها كاسته مى شد، اين تمايل پديد مى آمد كه تيول ها را مبدل به املاك شخصى كنند و خود مالك بالفعل آن ها شوند تا بتوانند آن ها را موروثى كنند، يا از طريق بيع به ديگران انتقال دهند. بدين گونه ماموران سابق و لاحق حكومت و هم چنين (تيول داران بر عده ى مالكان ، به معنى اخص ) علاوه شدند. در ابتدا اين نوع ماموران از طرف ديوان ، ماليات را از دهقانان و كسان ديگرى كه در فلان مالك و زمين به سر مى بردند، وصول مى كردند و حال آن كه ديوان به تيولداران كه مالك بالفعل بودند وصول گرديد. منتهى ديگر اين ماليات ها عنوان مطالبات مالياتى ديوان را نداشت . بلكه در حكم رسوم و عوارض فوق العاده اى بود كه مالك از زارع مى گرفت . به عبارت ديگر، ماليات ديوان با سهمى كه مالك از غله مى برد (بهره ى مالكانه ) يا مال الجاره اى كه از مستاجران خود مى گرفت ، يكى مى شد (497).تصاحب زمين براى زمين دار سودى نسبتا فراوان داشت و او را قادر مى كرد به اين كار عده اى از ملازمان مسلح به خدمت خود بگمارد و اين كار قدرت بسيارى به وى مى بخشيد. عملا معنى اين كار آن بود كه حكومت مى بايست غالبا در نواحيى كه عمده ى مالكان (498) زمين داشتند در برابر آنان سر فرود آورد و اين نكته به نوبه ى خود حيثيت اجتماعى و هم چنين قدرت سياسى براى مالك كسب مى كرد در سراسر دوره ى قاجاريه ، طبقه ممالك كه شامل خوانين ايلات هم مى شد مقتدرترين عوامل مملكت به شمار مى رفتند.زمين دارى ، زمينه ى سودى براى سرمايه گذارى بود و مايه ى كسب حيثيت اجتماعى مالك به شمار مى رفت و همين امر موجب شود كه بر عده ى زمين داران افزوده شد و اين طبقه جديد نه تنها عبارت بودند از ماموران حكومت كه با استفاده از مناصب خويش در حوزه ماموريت خود ملك مى خريدند، بلكه تجار و كسانى هم كه مى توانستند سرمايه اى به كار اندازند، افراد اين طبقه را تشكيل مى دادند.
اسلاید 24: ماموريت گاردان و تشكيل ارتش در زمان قاجار : در سال 1807 ناپلئون ، ژنرال گاردان ، را در راس يك هيات نظامى به ايران فرستاد. افراد محدود اين هيات - هيجده نفر شامل سه مترجم و يك نفر كشيش - و اقامت كوتاه ، و علايق منحصر آن به مسايل سياسى و باعث جلوگيرى از ارائه هر نوع بررسى اقتصادى و اجتماعى ارزشمند اين هيئت در اين زمينه گرديد. مع الوصف دو قطعه زير خارج از علايق بى نظر نبوده است ، اولى از يادداشت هاى مفصل ژنرال گاردان در 24 دسامبر 1807 به وزير امور خارجه راجع به عقيده لشكركشى بله هندوستان معلوم مى شود؛ و دومى از يادداشتى در زمينه تجارت ايران كه چند ماه بعد نوشته شده ، روشن مى گردد.قشون ايران تعداد اين قشون يكصد و هشتاد هزار نفر مرد است كه از آن ها هفتاد هزار تا هفتاد و پنج هزار نفرشان به نام قشون ركابى هستند و حقوقشان را از خزانه سلطنتى مى گيرند، بقيه قشون ايالتى هستند كه تحت فرماندهى شاهزادگان مختلف قرار دارند و حقوقشان را از خزانه ى حكامى كه وابسته به آن ها هستند - و بيش تر متصدى دفاع از اين ايالت مى باشند - دريافت مى كنند.اگر يكى از اين ايالات مورد حمله قرار گيرد، شاه تعدادى از قشون ركابى خود را براى كمك به آن ها مى فرستد و هزينه اش را نيز پرداخت مى كند.حقوق سربازان به طرز نامطلوبى پرداخت مى شود چرا كه از و طمع ، بين درباريان و رجال ملازم شاه شايع است .
اسلاید 25: در اواخر دوره ى قاجار و با قتل ناصرالدين شاه ، تحول بزرگى در جامعه ايران رخ داد. يعنى نهضت مشروطيت ايران ، پاى گرفت كه مهم ترين عوامل را مى توان در ذيل چنين يادآور شد:1 - نابسامانى اوضاع ايران در اواخر عهد ناصرى و به ستوه آمدن مردم از جور و بيدادگرى حكام و عمال استبداد و ماموران متجاوز.2 - برقرارى رژيم مشروطه و تدوين قانون اساسى در عثمانى .3 - ضعف و سستى و عدم لياقت مظفرالدين شاه و سبك سرى ها و طمع ورزى ها و غارتگرى هاى درباريان و اطرافيان فاسد و ناشايست ، و تسليم در برابر قدرت روسيه و قبول قرضه هاى سنگين و طاقت فرساى خارجى و گسترش نفوذ و قدرت روسيه در ايران .4 - عزل اتابك و درهم شكستن نفوذ و ثبات حكومت مركزى و جدال در ميان طرفداران اتابك و عين الدوله و بى تدبيرى و سخت گيرى عين الدوله .5 - قيام گروهى از روحانيون بر ضد دولت و دربار و جنبش فراماسيون به دستور محافل ماسونيك لندن و پاريس .6 - شكست روسيه تزارى ، از ژاپن و كاسته شدن حيثيت و اعتبار سياسى آن دولت و اعلام حكومت مشروطه در آن جا (503). 7 - نشر نوشته هاى بيداركننده ى روزنامه هايى مانند: روزنامه اختر، چاپ استانبول ، حبل المنين ، چاپ كلكته ، روزنامه ى پرورش ، ثريا و حكمت چاپ مصر، و روزنامه قانون چاپ لندن و هم چنين ، نشر كتاب هاى طالبوف ، سياحتنامه ابراهيم بيك ، چكامه هاى وطنى (504). 8 - فعاليت اقليت هاى نوظهور مذهبى ، به خصوص ، با بيان و ازليان ، براى تشكيل حس انتقامجويى و شكست نفوذ روحانيت شيعه .9 - مساعدت دولت عثمانى به مشروطه خواهان ، به منظور تضعيف قدرت دولت ايران و دست اندازى به مناطق مرزى مورد اختلاف .
اسلاید 26: 10 - مداخله علنى دولت انگليس ، براى كمك به استقرار مشروطيت و كاستى قدرت شاهان قاجار، جلوگيرى از نفوذ روزافزون روس ها و تلاش براى به دست آوردن سياست مقدم و قاطع در ايران .11 - انتقامجويى و خصومت بعضى از مالكان بزرگ و سران بختيارى با حكومت قاجاريه .12 - اختلاف پنهان مظفرالدين شاه و ظل السلطان ، رقابت ظل السلطان و سالارالدوله با محمدعلى شاه و تحريكات دامنه دار آنان براى رسيدن به سلطنت .13 - فقر اقتصادى و فشار قحطى و گرسنگى و ناامنى هاى عصيان خيز، كه بر دوش اكثريت مردم سنگينى مى كرد (505). 14 - دادن امتيازنامه ها، منجمله امتياز دخانيات ، به كمپانى انگليسى در رجب 1307 ه ق كه از نظر اقتصادى و مالى زيان بخش بود و از نظر اجتماعى ، ويرانگر و از جهت سياسى و به قول حاجى ابراهيم ، محمد رحيم اصفهانى ، آن ها اسبانى را فراهم نموده اند كه علت عمده ايست كه ديوان در فكر رعيت نيستند. هر كه هر چه توانست به هر كه كرد و از پيش برد. كسى سوال و جواب نمى كند جزا در كار نيست همين قدر است كه به ديوان ، پول و رشوه بدهند (506).البته اين عوامل ، كه بعد از قتل ناصرالدين شاه برانگيخته شدند، در طريق پيشرفت نهضت ، همفكرى و همگامى نداشتند و هر يك به دنبال هدف و غرض مشخص خود بود به همين دليل ، مشروطيت ايران ، دچار انحراف شده و از هدف عملى خود دور افتاده و سرانجام ، زمام حكومت مشروطه را به مستبدان داد و پيشرفت اجتماعى را مانع گرديد و به جاى اراده ملى ، طبقه حاكم را بر مقدرات مردم چيره ساخت . اما به هر حال ، در دگرگونى سازمان اجتماعى ايران ، شكستن امتيازات طبقاتى و درهم ريختن كاخ قدرت درباريان و مالكان بزرگ و عمال دولت و استقرار قانون و عدالت ، تحولى بزرگ پديد آورد و سازمان پوسيده ى اجتماع ايران را لرزان ساخت و ملت ايران را در مسير زندگى نو قرار داده و دگرگونى بارزى در انديشه مردم ايجاد نمود.
خرید پاورپوینت توسط کلیه کارتهای شتاب امکانپذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.
در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.
- پاورپوینتهای مشابه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.