صفحه 1:
صفحه 2:
تفسیر سوره ی نور (۶)
صفحه 3:
تفسیر این آیه ی کریمه در دو قسمت بحث شد:
یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی که فرمود: أله ُورٌ آلسّماوات و
قسمت دوم درباره ی تمثیلی که آیه ی کریمه ذکر فرموده است
صفحه 4:
مطلبی در باب خداشناسی
هر چیزی به خدا شناخته می شود و خدا به ذات خودش شناخته می شود
بغیّره مَضنوغ : هر چیزی که او را فقط و فقط به وسیله ی شی
دیگر باید شناخت. او مخلوق است و خدا نیست.
صفحه 5:
اصل هدایت
مطلب ديكر اين ست كه در قرآن كريم به يك اصلى برخورد مى كنيم و
اضل 'عذايت است»:يعنى قرآن :هيج موجودی را کور و کیزاه نمی داند
موسی علیه السلام وقتی فرعون به او گفت: خدای تو کیست. خدایت را
i 3 الذی آغطی کل ی ء له هَدى در اين
برهان نظم
برهان از راه اصل هدایت Lo
صفحه 6:
در سوره ی bl ho رَبَكَ الآغلى هم مى خوانيم
oily 655 GE cal 555 548
اصل نظام مخلوقات. یک شاهد بر وجود حق است و اصل هدایت
موجودات» شاهد دیگری بر وجود حق است
خداهند «غایةالغایات» است و هر مقصدی مقصد بودن خودش را از
خدا دارد
صفحه 7:
GIS همه ی موجودات و همه ی ذرات را دارای نوعی حیات و زندگی و
تورنمی دانق: eal Saye] age
نتیجه ی منطقی
شَئْ ءالا
موجودات درجات و مراتب دارند. به تناسب درجاتشان هدايتها هم فرق مى كند
صفحه 8:
صفحه 9:
* در یک رولیت که جلسه ی قبل درباره مثل نور الهی و هدلیت الهی مطرح شد مقصود
از «مشکوه» مشکات نبوت است و
*مقضود از «زجاجة» ولایت و امامت است و مقصود از آن درخت مبارک و پرترکتی که
این مشکات و این زجاجه و این مصباح از او پیدا شده شجره ی ابراهیم است
صفحه 10:
فى بيوت آذنّ الل آنْ ترْقَمَ و یک فیها امه یسح له فیها
بو و لاصال. رجال لا لهیهن تجارة و لاب عَنْ ذكر الله و اقام الصّلوة وَ ايتاء الزكوة
يَافونَ يَؤماً lids
je is ak ela as | فلمرقه و مازعا ات که نطاب ۳
تعظيم و تكريم شوند و نام خدا در لن خانه ها برده شود. در ن خانه هاست که
صبحكاهان و شامكاهان مردانى خدا را تسبيح مى كويند كه در عين اشتغال به كارهاى
دنيايى كه وظيفه شان هم هست يك لحظه از خداى خود غافل نمى مانند
صفحه 11:
مقصود از «بیوت» چیست؟
خلنه هاء خلنه های گلی و ظاهری نیست؛ مقصود همان انسانها
است. بعنی اینها انسانهایی هستند که بدنشان مسجد و معبد
روحشان است
کعبه احترام خودش را از ابراهیم و اسماعیل و بعد انبیا و دیگران دارد.
احترامش را از این دارد که «اّل بت وضع للاس» اول معبد جهان است.
صفحه 12:
حضرت علی (ع) در دعای کمیل به خدای خودش چه عرض می کند:
و علی خذمتک جوارحی و اشذ عّی العف جوانحی
و هب لي الْجدَّ فی خشیِتک. و الوا فی الصا بخذمتک پروردگاراء
يروردكاراء بروردكارا! به اعضا و جوارح علی نیرو بده که بیشتر در خدمت تو
باشد. عزم علی را بر لین خدمت راسخ تر کن, به من ببخش این را كه جداً
از تو بترسم, به من ببخش خدمت «علی الاتصال و بالذوام» را که یک لحظه
از من در غیر خدمت. نگذرد.
صفحه 13:
مسبّح چه کسانی هستند؟ تعبیر قرآن را ببینید
رجالٌ لا تُلهِيِهم تجارَةٌ ولا بَيْعٌ عَنْ ذكر الله.
مقصود از کلمه ی «رجال» همان طور که مفسرین گفته لند این نیست که
«ه زنها» . بلکه به اصطلاح «لغاء خصوصیت» می شود و بعلاوه عنایت
روی لین است که یعنی «باهمتلنی». گاهی وقتی که ما می خواهیم افرادی
را «باهمقت» ذکر کنیم کلمه ی «رجل» می آوریم
صفحه 14:
تفاوت منطق عرفانی قرآن با برخی عرفانها
قرآن می گوید مردلنی که در همان حللی که اشتغال به کارشان دارند خدا
را فراموش نمی کنند. یگلنه چیزی که هیچ وقت او را فراموش نمی كنند
خداست. یک چنین آدمی واقعاً بدن او مسجد است