صفحه 1:
05110000000
لع
صفحه 2:
بللا
حجاز :گرا
a]
صفحه 3:
همراه با سیدالشهدا (از مدینه تا کربلا)
* فلسفه قيام لبي عبدالله الحسين (ع) را در سخنان آن حضرت. در آغاز حرکت از مدینه و موضع گيريهاي ابشان
در برابر حوا
* در این مجموعه سمي شده است شمن آگاهي از نام منزلكامها و مسير تقريبي حركت امام حسين (ع) از مدينه تا
کر با ناف و ديذكامهاي آن حشرت أشنا شده و مختصري از وضعيت سياسي و اجتماعي أن عصر بيان شود.
ثي که در منزلگههاي میان ره روي داده است. ميتوان یافت.
متا وماد
* مقثل (مقرم) ترجمه عزياله عطاردي
* خلاصه تاريخ لسلام (رسولي محلاتي). تلخيص جناراني.
lpn te) ad le le A +
۱ 00
قسه كملا لي نري منفره. *
fan) pln get can
الحسن في مرت اي نهد سید عل لش *
صفحه 4:
مدینه
زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجري
* حاکم وقت مدیته (وليد بن عتبه) بس از مرك معاويه دستور يافت نا از
امام حسين (ع) براي يزيد بیعت بگیرد. حضرت فرمود: «..پزید مردي
است شرابشوار و فاسق که به ناحق خون ميریزد و اشاعه دهنده فساد
است و دستش به خون افراد بيگناهآلودهگردیده و شخصيتي همچون
من با جنين مرد فاسدي بيعت نم يكند»
ا روآن إن لقم بیست با پزد را از شرت درخواست کرد امام
(ع) فرمود: اي دشمن خدا! دور شو, من از رسول خدا شنیدم که فرمود:
«خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است و اكر معاويه را بر فراز مغبر من
دیدید. أو را بكشيدة. و امت أو جنين ديدند و عمل تكردئد و ابتك خداوند
آنان را به يزيد فاسق كرفتار كرده است.
* امام (ع) در شب 28 رچب سال 60 هجري همراه با بيشتر خاندان
خويش و بعضي ياران پس از وداع با جدش پیامبر (ص) از مدینه به
طرف مکه حرکت کرد:
00-0000000 راهو وصيتامماش چنین بیان مي ند
5 الاح در هیان امت جدم خارج شدم.
ميخواهم لعربه معروف و نهي از منكر كرده و به را و روش جدم
(رسول خدا) و يدرم علي (ع) رقتار نمايم.
صفحه 5:
زمان: از 3 شعبان تا 8 ذي الحجه 60 هجر:
امام (ع) در سوم شعبان به مكه رسيد و در خلنه عباس بن عبدالمطالب
سكني گزید. مردم مکه و زأئران خلنه خدا که از اطراق آمده بودند. به
ديدار عضرت شرقياب مي شدند.
* امام (ع) بيس از رسيدن دوازده هزار نامه از جلنب كوفيان. مسلم بن
عقيل را در روز 15 رمضان به عنوان نماينده خويش به سوي کوقه
فرستاد
* امام (ع) طي نامدهليي به مردم بصره و كوقه. سزاوارترين مردم براي
خلاقت و امام را اهل بيت (ع) معرفي کرد و
* حضرت با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبني بر بيعت مردم كوقه با وي
0 شق حرفت خلنه خدا كه تصميم بر قتل أن
حضرت. در آن جاگرفته بودند - حج رابه عمره تبديل كرد و در هشتم
ذي الحجه به رغم مخالفت بسياري از دوستان, به سوي عراق روانه شد.
2010 1 هئ حضرت در یه
عا اهل پیت به رضاي خدا راضي و خشنوديم... هر كس مي خواهد
در راهها جانبازي كند و خون خويش را در راه لقاي برور دكار نثار
نماید. آماده حركت با ما باشد.
صفحه 6:
زمان: جهارشبه 9 ذي الحجه 00 هجري
* قبل از رسيدن به ابن منزلكاه. در محلي به نام «تنعيم» امام (ع) دستور
ذاد اموال كاروان حامل يارجدهاي يملني كه با بول بيت المال تهيه و
تونط حاکم یمن برايبزید ارسالميشد را ولايتي که داشت ضبط
کند این خود نشاله فيلم در مقبل خلافت غاصبانه بني میه بود
* امام (ع) در ياسخ جه مخالفين حركت به سوي عراق. فرمود: «رسول
خدا را در خواب ديدم وبه امر مهمي ماموريت باقتم و بليد آن را تعقيب
Silt
* فرزدق شاعر که عازم مکه بود در «صفاح» با حضرت ملاقات کرد و در
0 00000 7 دعر جوا شده ود gop Glin cit
با تست وليكن شمشيرشان با بني اميه است»
سخن حسین (ع) خطاب به فرزدق در اين منزلگاه:
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد. خدا را بر نعمتهلیش شکر گوییم.
لگر پیش آمدها بر وفق مراد نبودلن کس که نیتش حق و تقوا بر
مج خر شود رو نشواهد
صفحه 7:
ذات عرق
زمان: دوشنبه 14 ذي الحجه 60 هجري
* حضرت در لین منزلگله به «بشوبن غللب» رسیده و از اوضاع و احوال
كوفه يرسيدئده وي گفته «شم شیرها خدمت بني اميه و دلهابا توست»
حضرت ور تصدیق کرد
* عبدالله بن چهفره همسر زینب (س) امان ناهاي را از استاندار مدینه
«عمروين سعيده أله أن ايام در مكه به سر موجزف كرفت و براي حضرت
أورد كه مضمون أن جنين بود «من نو را از أيجاد تفرقه برحذر داشته و
از هلاكت قو ميترسم! لذا به سوي من بركرد تا در امان من بماني».
0 3000 0 لصوف لأكسي که به سوي JS cogs LS
عمل نيك اجام دهد و يكويد از مسلمانان هستيم. از خدا و رسولش Lae
ll gets Fie خبر مرا آرزوکردهاي, شدا پاش تو را
* عبدالله پسران خویش (عون و محمد) رابه خدمت در کنار حضرت و
fee ترشن كرد وخود به بوي مكه بازكصت.
قسمتي از نامه حضرت به «عمروین سعید» كه در اين منزلكا.
بهترین آمان. آمان خدایند است. از خدایند. ترس از او را در دنیا
خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.
صفحه 8:
* حضرت نامهاي را راي تعدادي از مردم کوفه توسط «قیس بن مسهر»
قرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقيل كه حاكي از اجتماع شما در
کمك و طلب حق ما بود به من رسيد خداوند به خاطر نصرت و ياريتان
باداش بزركي نصيبتان كند. هنكامي كه فرستاده من (قيس) بر شما وارد
شد در كارتان محكم و كوشا باشيد. من همين روزها به شما ميرسم»
* «قیس» را در مین واه دستگیر كردتد. اوجه فاجار ثامه امام (ع) را باره
eT gl gece 6 نشوند سیس J را بنه. قصر دارالاماره فزد.
عبيدالله بردند. از او خواستند نام اقرادي كه به حسین (ع) نامه نوشتاند
را افشا كند وجا در برابر مردم به حسين (ع) و يدر و برادرش دشنام دهد.
أو بالاي قصر رفته و ضمن تمجيد از علي (ع) و فرزندائش و معرة
حويشء ابن زياد و ياران أو را نقرين كرد و خبر از حركت حضرت به سوي
آنن داد وا مردم خواست دعوت حسین (ع) را اجلبت كنند. لذا عبيداللة.
دستور دآد او را از بالاي قصر به پایین انداختند و بدشش قطمه قطمه
كرديد و اين جنين به شهادت رسيد.
از سختان أملم حسين (ع) هو بين راه مكه تا كربله
.عن مرك را جز سعادت نميجينم و زندگيبا ستمگران را چز ننگ
0
صفحه 9:
زمان: جمعه 18 ذي الحجه 60 هجري
* حضرت و همراهان يك روز و يك شب در این منزلگه توقف کردند
زینب كبري (س) هنگام صبح خدمت لن حضرت آمد و عرضه داشت:
اي برآدرا در فيمهاي شب از خیمها پرون آمدم. شتیدم هانفي این دو
گروه راجه جابكاه خويش همي برد تا ن وعده كه با خداي
كردمائد بجاي أرئد).
أنكاه حضرت, خواهرش زينب (س) را دلداري داده و دعوت به صبر كرد.
* عدهاي پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (ع) را در این متزلگاه
كفتدائد.
امام حسين (ع) خطاب به زيتب كبري (اس) در إين منزلكاه مي فرمايد:
خواشرم! آنچه اراده و مشیت خدا بدان تعلق گرفته. همان خواهد
صفحه 10:
زرود
زمار
وشنبه 21 ذي الحجه 60 هجر:
* «زهیر بن قین» که دارايعقیده عثماني بود. در آن سال مواسم حج را
بجاي آورده و به کوفه باز ميگشت. ناخوشیندترین چیز نزد او فرود
آمدن در يك محل با حسین (ع) بود. هر دو در لين منزلگاهبه ناچار فرود
آمدند. در حالي که زهبربا همراهانش مشفول خوردن غذابود. حضرت از
طریق نماينداي, زهبر را به خیمهاش دعوت کرد. اما أو بياعتنابي كود.
همسرش به او گفت«سبحاناللهپسر رسول خدا ترا ميخولئد و تواو را
اجابت نميكني4. «زهير» با اكراه به سوي حضرت رقت. اما هنكام
J eels يمه إن حشرت. آثار خوشحللي أز جهرداش نمايان شد و به
همراهان كفت: «من يه حسين ملحق خواهم شدء هر كس ميل دارد در
ياري فرزند بيامبر شركت كند. با ما ببليد و هر كس با ما نيست با او وداع
م يكنم». لذا همسرش نيز او را رها نكرده و خا واقعه عاشورا و شهادت
زهيرء همراه کاروان حسيني بود.
امام حسين(ع) بس از شهادت زهير فرمود.
اي زهير! خداخو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان نو
را همانند لعنت شدكان مسخ شدهبه بوزينه وخوك (از قوم بني
اسرائيل) لعنت نمايد.
صفحه 11:
زمان: سهشنبه 22 ذي الحجه 60 هجر:
* حضرت. شبانه وارد إين منزلكاه شد و خبر شهادت «مسلم بن عقيل» و
«هاني إن عروفة رابه وي فادفد.
Wy all 00000300 0 ليه رلجمون. لاختير في العيش بعد
هولاء» (همه از خدایی و به سوي او از ميگرديم. بس از ابنها زندكي
سودي ندارد) لن كاه اشك به صورتش جاري شد و همراهان نیز گر
ain
* فرزندان مسلم بس از سؤال حضرت كه فرموده بوده نظر شما جيست
کون LS aw Sse AGG cles ae سوگند که ما باز نمیگردیمه
گرم باب نز به شهادت برسیم»
* نوشتهاند: حسین (ع) با پزاتش اتمام حجت کرد. اما گروهي که به
0 نه اون پس از لين خير.ازحضرت جنا
سخن امام حسين(ع) با مردي از احل كوفه دراين se
1 35 که تور در مدینه ملاقات ميکردم.لثرجبرثیل
را در خلنه ماء و نزول أو براي وحي.به جدم راجه تو نشان ميدادم.
أي برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند...
صفحه 12:
ژباله
زمان: چهارشنبه 23 ذي العجه 60 هجري
* حضرت (ع) خبر شهادت مسلم و هلني و همچنین عبداله بن بقطر را
در لين منزلكاه يه يارئنش داد. سپس فرمود: «شيعيان كوفه ما را بي يار و
ياور كتاشتهائد. هر كس از شما بخواهد. ميتولند باز كردد و از سوي ما
حقي بر كردنش نيست». توشتهائد: كروهي ديكر از همراهان بي وفاي امام
ا(ع) دراين منزلكاه از كرد حضرت براكنده شدند.
*امام دين (ع) که عبدالله چن بقطر رابه سوي مسلم فرستاده بود در
میان واه دستگیر و نود عبیدالله ینزید بردند. او در بلاي قصر دارالاماره
در مقلبل مردم خود را نماینده امام حسین(ع) معرفي و بر ياري او تاکید
نمود و آنها را بر يزيد ملعون شورائد..به دستور ابن زياد أو را از بالااي قصر
ابه زير انداخته و به شهادت رساندند.
00١ 00 تا لر ليه هيوم تتبعواكل انس بلمشمهمه
برسيده بود فرمود:
پيشوليي مردم ا به ره راست هدایت کرد و گروهي اجابت کردند.
و پيشوليي عردم رلبه گمراهي دعوت کرد و گروهي اجاب
گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهندبود.
صفحه 13:
يَطن العقبه
زمان: جمعه 25 ذيالعجه 60 هجري
* ببرمردي به حشرت كفته « به خدا سوگند از همین جا برگرد. یا در
أين سفر جز با نيزه و شمشير مواجه نخواهي كشت: اكر آنها كه ترا دعوت
كردند. بار جدك را هم به دوش ميكرفتمد و امور را برابتان مهيا
في کرنقد و سپس پر آنها برد ميشدید. يك حرقي بود. ما با وضعیت
پیش آمده امه ره را به صلاح تو نمي دلنم». حضرت فرمود: «لين مطلب
براي من واضح و رلي همان است که ديدهاي: هلي كسي بر مقدرات الهي
ز نخواهد شد». ۱
أمام (ع) خطاب به يارائش مي فرمايد: «نميبينم خود را جز اينكه كشته
خواهم شده يآرآن علث را كه يرسيدند. فرمود: هدر خواب ديدم سكاني
به من بورش برده و در ميان أنها سكي از همه درندمتر
MS go tak
للم - ین (م) دراین مود
بنيامی ما رها نکنندتاجان مرا بگیرند. هرگه چنین کنن. خدا
۱۹ ناهد کرد که نها را یلو خوارخواهد
ساخت.
صفحه 14:
شراف (وذوخسم)
زمان: شنبه 26 ذي العجه 60 هجري
* حضرت در yrs Gye whe دادشد که لب فرون برداشته و
eee tee کت در ا برخوردند و
امام (ع) با سرعت و قبل ازدشمن در منزل «ذو حسم» مستقر شد. آن
كله املع (ع) قرمان ناد تا لشكر دشمن و نيز اسبان أنان را سيراب کنند
* لشكر حسين (ع) و لشكر دشمن (به فرمائدهي حر) نماز ظهر و عصر را
به امامت حشرت خرانند
ام( des کر را چین خعاب فرمود: هنما اعل بيت سزاوارقز به
وت وت زک هستيم از مدعياني كه براسلس عنالت رفتار
لميكنند و در حق شما ستم روا ميدارند. أي مردم! من به سوي شما
aie aes ea ee پس آکر لز أمسنم تاخشتوديد باز كردم».
ale اع لوست بلأرحقء حر ماقع كشت. حضرت فرمود همادرت به
0000 ولكي؟ لخر جضت ملمورم كه تورايه نزد عبيدالله
بن زياد ببرم. حال Al نمي بذيري. حداقل راهي را انتخاب كن كه نه به
aS باشد و له به ميته
9
اسان حشرت هو این متا
مكر نميبينيد كمبه حق عمل نمي شود و از باطل يرهيز نميشود.
در آين حال. سزاوار است كه مومن. لقاي برور دكار را طلب نمايد.
صفحه 15:
7 في العجه 60 هجري
* لشکر امام حسین (ع) و سپله حر که به موازات و نزديك همدیگر حرکت.
ميکردند. هر لین متل فرود آمدند. حقرت درلینمنزگله شکریان حر
را مخاطب قررداده چنین فرمددهبنيامیه بهفرمان شیطان از اطاعت
خدا سرپيچي نموده و فسله کردند. حدود خا ر جرا نکرد و بيت المال
3 ساشخيه. خرام غدا را خلال و حلال خذا را حرام
gaa eS للها توشتيد و كفتيد كديا من بيعت كرهمايد. حال
كر ب 0 ads shite Sadly weal gal age كه:من
a) eae oon el و اسبهاي براي شما هستم. اکر بیعتتان را
پشکنید سوگند به جلنما که از شما هم بعید نیست. چرا که با پدرم
«علي» و بردرم «حسن» و پسرعمويم «مسلم» پیمان شكني کردید
بت گر چنیق کید سعادت عوتن راز دست دادماید»
اس رت مر این متفگ
اي مردم! رسول خدا فرمود: «هر کس سلطان ستمگر. پیمان
شکن, حلال كننده حرامها و مخللفديا سنت رسول خدا را ببيند و
در برابر او برنخيزد. جايكاهش با او در جهنم است.
صفحه 16:
1 الهجانات wie
زمان: دوشنبه 28 ذي الحجه 60 هجر:
* چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین
توصيف كردند: هبه أشراف كوقه رشوههليي كزاف دادطند و ابنك يك دل و
یک زبان با تو دشمني ميورزند و سایر مردم دلشان نا توست. اما فرا
شمشیرهایشانبه روي نو کشیده ميشود».
* آمام (ع) از آنها درباره فرستادهاش «قیس بن مسهره برسيد. كفتند:
لوي را بس از دستگيزي پالاي قصر دارالماره برد تا شم و پدرتان وا
لعنت کند: لا و بر شم و پدرتان درود فرستاد و ابن زیاد و پدرش را
لمت کرده و آمتنتان را خبرداد. از لين رو لبن زياد دستور داد لو را لز
بای قصر به زمین انداخته وبه شهادت رساندد». در لین هنگاماشك از
شان رت تسرازير گشت و این آیه شریفه را تلاوت نمود
من امین رجال صتقوا ما عهدو الله عليه فسنهم من قضي نحبه و
منهم من يتنظر و ما بدلوا تبدبلا»
(از مان مومان مرداتی هشتند بر عسر بيمان خود جا خدا يستادكي كره
وبه عهد خويش وفا كردند هبه شهادت رسيدند» و برخي ديكر در اتظار
شهادتاند)
امام حسین (ع) هنگام شنیدن خبر شهادت «قیس» در این منزلگاه
جنين دعا فرمود:
خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود جايكاه والابي قرارده و
در جوار رحمت خود جمع بفرما.
صفحه 17:
قصر بني مقاتل
زمان: چهارشنبه اول محرم الحرام 61 هجري
* گروهي از اهل کوقه در لين منزلكاه خيمه زده بودند. حضرت از آنها
11ر1 ل 2ح يذه بضني مفسده حل ما وضليت بد مرك
نميدهد و بعضي ديككر hj Le aa و فرزندان زيادي داريم؛ مال
بسياري از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنک نداريم. لذا از
ياري تو معذوريم. 1
* خضرت يه جوائان أمر كرد كه لب بردارند واشبلنه حركت كنتد. امام
(ع) همانكينه كه سوار بر مرکب بود. مختصري به خواب رفت. پس از
بيداري کلمه استرجاع ay AUD راجعون) را تكرار مي كرد. «علي اكبر
جلو رفت و علت را جوبا شده حضرت قرمود: اسب سواري جلو من در
حول قاهر 13 و گنت این فوم شباگه در حرکت است و مرگ به
استقبالشان ميآيشه علي اكبر كفت «پدرم! یا ما بر حق نیستیم؟ه
حفرت قرمود: «سوگند یه خدا که ما برحتیم» علي اکبر گفت: هپس ما
وک از 5 تست لام فرمود «خدا و راجزاي خبردهده
»اه جعفی چنین رد
چس آگر ما را بري نميكني خداي را پرهیز از انکه جزو كساني
باشی که باها میهنگند. سوکندبه خدا اگر کسی فریاد مر
ea ذا لورابه روهراتش ميالكند.
صفحه 18:
نینوا (وکربلا)
زمان: پنجشنبه دوم محرم الحرام 61 هجري
الينواه جليي است كه حر دستور يافت حضرت را در بباباني بي|
علف و بيد و قلعه فرود آورد. امام (ع) براي اقامت در محل مناسبتريء
ee a سرؤميني رسيد اسي إقتجا را سوال فرموده
ما نام كربلا را در جواب شنيد. يس كريست و فرمود: «بياده شويد. ابنج
محل ريختن خون ما و محل قبور ماست. و همين جا قبور ما زيارت
gee Lt ame 0 وه دق سين اصحاب الم زع
هياده شدند و بار و اثائيه را فرود آوردند. سياه حر نيز در ناحيه دبكري در
اب امام اردو زدند. 5
* حشرت () هل بیت خود را جمع كرده. نظري برآنها افكند و كريست.
سيس فرمود: #خدابا! ما ا از حرم جدمان راندند. و بني اميه در حق ما
ستم روا داشتند. خدايا حق ما را از ستمكران بستان و بر دشمنان بيروز
كردان».
* عبيدالله بن زياد نامعاي بدين مضمون براي حضرت نوشت: خبر ورود
LS a رسيد. من از جائب معاويه مامورم سر بر بالين ننهم قا تو را
بکشم و یابه حكم من و حكم يزيد بن معاوبه بازآي! والسلام. امام (8)
قرمود: لين نامه را جولبي نيست! زيرا بر عبيدالله عذاب الهي لازم و ثابت
امام حسین(ع) چون نامه این زیا را خواند. فرمود:
رستگار نشوند آن گروهي که خشنودي مردم رلبا غضب پروردگار
(خشنودي مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).
صفحه 19:
كربلا
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجري
* عصر بن سعد يا لشكري جهارهزار نفره از اهل كوفه وارد كربلا شد.
برخي نوشتهاند: قبيله عمرين سعد (بني زهره) نز او آمده و و را سوگند
دادند تا از لين كار (داوطلب جنگ با مام حسین(ع)) برحذر باشد تا باعث
دشمني میان آنها و «بنی هاشم» نگردد. از طرفي بکي از دو فرزندش به
نام «حفص» او واجه مقانله با حسین(ع) تشویق مينمود و ديگري او را
برحذر ميداشت! لنا «حفصس» همراه پدر باي جنگ با حسین (ع) به
كريلا امد
* عمربن سعد شخصي را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به اين
سرزمین چویا شود. حضرت فرمود: «مردم شهر شمایه من نامه نوشته و
مرا دعوت کردهلند و آگر از آمنم ناخوشنودید بز خواهم گشت! عمربن
سعد تا از بيام امام (ع) مطلع گشت. گفت: هامیدوارم خدا مرا از جنگ با
حسین dalla
سخن امام حسين (ع) هنكام ورود به كربله
مردم.بندگان دنیا هستند و دين آنها جز سخن بر زبانشان نيست.
ا أنناء 5 إل اكيشان بكرشد: دنبال نين مي روند. و هر كله بناي
امتحان و آزمایش پیش آید. دینداران بسیار اندك ميشوند.
صفحه 20:
كربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجري
* «عبيدالله بن زياد» در مسجد كوفه مردم را جنين خطاب كرد: « اي
مردم! خاندان ابوسفيان را آزموهيد و آنها را جنان كه ميخواستيد. يافتيدا
و العف الايد كه كارا رفتار و روشي نیکوست که بهزبردستان
احا ع عند و بستحت هاي أو بجاست! و يدرشن نز جدين بود! اكنون
es ey ات ل ا
ak ole a Ms yee eel cece كنتد و
مردم را راي جنگ آماده حرکت سازند
* «شمرین ذي الجوشن» با چهار هزار جنگجوه «یزید بن رکاب» با دو
هزار جنگجوه «حسین بن نمیر» با چهازهزارجنکجو. «مضایر بن رهینده
با سه هزار جنگجو و «تصرین حرشه» با و هزار جنگجو براي جنگ با
حسين (ع) اعلام آمادكي كرده و حركت به سوي كربلا را آغاز كردند.
آمام (ع) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بيعت جا يزيد ميكرد.
ous
خه.به خدا سوگند.نه دست فلت بر دست آنان ميگذارم و نه
مانند بردگان از صحنه جنگ فرار ميکنم.
صفحه 21:
كربلا
زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجري
* نبروهاي يراكنده در سطح شهر كوفه كم كم جمع شده و به لشکر
lee شبث بن ريضي با هزر مبوار به سوي
كربلا روان شد
* عبيدالله عدماي را ماموريت دأذ خا در مسي به سوي كربلا بايستند و از
حركت كساني كه به قصد ياري حسين (ع) از كوفه خارج ميشوند.
جاوكيري کنند.
© ون تكروهي أز مرهم ميدانستند كه جدك با امام حسين(ع) در حكم
و لست هر اثتلي راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار
sa Sc نوشتفائد: فرمائدماي كه أز كوفه با هزار رزمنده حركت كردة
بود جون جه كربلا مرسيد. سيصد يا جهارصد ثفر همراه او بودند و بقيه
ون امتقااي به لين جدك نداشتند. اقدام به فرار م يكردئد.
لسن (م rats du
هيهات! ما به فلت تن نخواهيم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هركز
و ور و را تنتدیدند.دايهاي پاکي که مار
پروریده. و سرهاي پرشور و مردان غیرتمند؛ هرگز طاعت
فرومايكان را بر كشته شدن مردانه ترجيح ندهند.
صفحه 22:
كربلا
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجري
* عمرین سعد. نامهای را از عبیدلله دریافت ميدارد که مضمون آن
استد من از لشكر سواره و ده چيزي را أزنو روا نردم و
توجه داشته باش كه مأموراني سيردءام تا هر روز وضعيت را به من
گزارش کنند
# حبيب بن مظاهر از حضرت اجازه ميكيرد تا نز طايفداي از بني اسد -
که در تن نزديكيهازندگي ميکردند - رفته و آنن sale Ia gb el
حضرت اجازه دادند. «حبیب» نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان
برد و به بري عسین پشتبد قا شرف منیا و آخرت eat LS Gly
chu 90 فر براخوانتد و حرکت کردند. ما در میان رها لشکر عمرین
٩ 3 و جون تلب مقلومت نداشتند. پراکننه شده و
پرگشتند. «حبیب» به زد حشرت رسید و چریان را تعریف نمود.
حسین(ع) گفت: «لاحول و لا قوه الا بالله»
ثامه اماع حسين (ع) از كريلا به برادرش محمدين حنفيه و بني هاشم:
مثل اينكه دنيا اصلاً وجود نداشته (لين کینه دنیا بي ارزش و نابود
شدني است) و آخرت هميشگي و دائم بوده و هست:
صفحه 23:
كربلا
زمان: سهشنبه هفتم محرم الحرام 61 هجري
* تعداد نظاميائي كه لباس و سلاح چنگي و حقوق از حگومت غاصب بني
أمبة كرفتة و به جنك أعلم حسين(ع) أمده يودند راء بالغ 30 Tye
جتكجو توشتهائد.
* عمر بن سعد تامهاي بدین مضمون از عبیدلله دریافت کرد که: با
سباهيان خود بين لمام حسين(ع) و اصحابش و لب فرات فاصله بينداز به
طوري كه حتي قطرداي لب به امام (ع) نرسدء همان تكونه که از دادن
لب به عثمان بن عفان خودداري شدا عمر بن سعد 500 سوار را در كنار
aoe eee بكي أز آنها قريك زددلين خسين! ابه خنا
نسوكند كه قطرداي از لين لب را نخواهي أشاميد تا از عطش جان دهي!
حضرت فرمود: «خدايا! و را از تشنكي هلاك كن و هركز او را مشمول
pase pi AL ities lle Gs ee
نفرين امام (ع) عملي كشت.
امام حسين (ع) سياه دشمن را جنين نفرين كرد:
بار خدليا! باران آسمان را از اينان دريغ كن. و بر ایشان تنگي و
قحطي (همجون سالهاي يوسف) بديد آور. و لن غلام ثقفي
(حجاجببن يوسف) را پرایشان یگمارتاجام زهربه ايشان بجشاند.
و انتقام من و اصحاب واهل بيت و شيعيان مرا از إينان بكيرد.
صفحه 24:
كربلا
زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجري
* هر لحظه تب عطش در خيمدها افزون ميشد امام (ع) برادرش عباس
Meee as acta, أنها با يك بزتانه حساب شد سفوق
iy eke 9 SL gL GR CES Ge
* ملاقات امام (ع) با عمر بن سعد؛
حضرت فرمو:« اي پسر سعدا آیاا من مقالهميکني و از خدا هراسي
نداری؟ این سعد گفت: « اگر از این گروه جدا شوم. خاهام را خراب و
موم را از من ميگیرند و من برحال افراد خانواام از خشم این زیاد
بیمناکم». حضرت فرمود: « تو را چه ميشود؟ خدا جان تو را به زودي در
بستر يكبرد وخو را در روز قيامت نيامرزد.. كمان مي كني كه به حكومت
ري و كركان خواهي رسيد؟ به خدا سوكند جنين نيست و به أرزويت
نخواهي رسید»
* عبيدالله طي نامهاي عمر بن سعد را تهديد به عزل و بركناري كرده.
م يككويد: « أكر أز فرمان من سرباز زني. مسئوليت لشكر را به شمر بن ذي
الجوشن واكذار خواهم كرد.
سخن امام حسين(ع) با يارانش:
اي بزرگ زادگان! صبر پيشه کنید که مرگ جز پلي نیست که شما
را از سختي و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهاي
هميشگي آن ميرسان
صفحه 25:
زمان: پنجشنبه نهم محرم الحرام 61 هجري
pe ees اند سمن سا کردن حشرت لیا
و دیگر فرنان ام البنين. ميكويد: « براي شما از عبيدالله آمان نامه
كرفتم». آنها متفقا كفتند: فخدا تو را و امان نامه تو را لعنت كند. ما امان
داشته باشيم ولي بسر دختر بيامير امان نداشته باشد؟»
* امام حسین (ع) توسط حضرت عباس از دشمن يك شب را براي تمازء
رازو یا با خدا و تلاوت قرآن مهلت مي كيرد.
© حفر ختدق در أطراف خيام براي مقابله با شبيخون دشمن و قطع
eas واه زباطي دشمی با خیم از سه طرف. که فقط از يك قسمت
Sa ay Mag ر باران الم( در آنجا مستقر يودند. لين تدبير لملم
sys Leen)
* گروهي از شکر عمر بن سعد به سپاه lpg (©) pal
لا اع نب لطاب به حشمن:
واي بر شماا جه زيلني مي بريد لكر سخن مرا بشنويد؟!احن شما را
به راه راست مي خوائم. لما شما از همه فرامين من سرباز مي زنيد و
سخن مرا كوش نميدهيد. جرا كه شكمهاي شما از مال حرام
زناه وی شعا شقاوت هاده شده ست
صفحه 26:
كربلا
زمان:
إن رن با بارا لسار طبع Ulli gg ste eles acl چنیق سخن گفت:«_خدا به
ات تس وفع همان داد ات بر شما باد كه صبر و شكيبابي را بيشه خود سازيد».
ulna) askew ae Gy ee gy ees و عبیب بن مظاهر را قرمائده جب سياه گمارد
0000 ارش حضوت بلس سهرد گرچه سماه دشمن به خیمهها دك ميشد ولي
عفرت قري تخت چون ميفرمود «موست ندرم که أغازكر جنك ما لين كروه باشم». عمرين
000 ۹( سوي يلران لما الداخت و كضته «گره بشید که ول كسي بودم که
به سوي لشکر حسین ثیر انداختما» سيس سباهيان عمرين سعد تير بر كمان نهاده و از هر طرف
Og رف السام (ع) قرشو #بلران من! بياخيزيد وبه سوي مرك (شهلدت)
les) aly BR لسله لول بقغير جهل تن شهيد شنضد و سيس ياران بلقي ملئده
هر كدام به ثوبت به تنهابي به ميدان رزم شتافته ويه شهادت ميرسيدند و بعد از آنها نوبت به
خاندان بني هاشم رسيد و أنها نيز شريت شهادت را نوشيدفد.
* امام حسين (ع) كه يكه و تنها مانده بود. نكاهي به اجساد مطهر شهدا كرده و آنها را صدا ميكرد.
حضرت (ع) براي وداع آخرين به سوي خيام آمد. آنگه در حللي كه شمشيرش را از غلاف بيرون
أورذه بود در برابر دشمئ قراركرفت و جنك نمايلئي كرد. دشمن از هر طرف وي را محاصره نمود.
0 لله 105 بو قلس سمباركش اصايت كرد وخر حالي كه يكضد و جند نشلنه تبر و نيزه بر
بيكرش بودء نقش بر زمين كشت و روح مباركش به ملكوت اعلي بيوست. اما شبون زنان.
حتي فرشتكان الهي بلند شد.
دهم محرم الحرام 61 هجري
تودكان و
صفحه 27:
صفحه 28:
Dy مس
Se ۳