هنر عکاسی و گرافیک

خلاصه کتاب عکاسی هنر میان مایه

Kholaseye_ketab_akasiye_honar_miyan_maye

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [1 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “خلاصه کتاب عکاسی هنر میان مایه”

خلاصه کتاب عکاسی هنر میان مایه

اسلاید 1: خلاصه كتاب عكاسي هنر ميان مايهنويسنده : پير بورديودرس : جامعه شناسي هنر تهيه كننده : نسيم خواجه زادهE-mail:n.khajezade@yahoo.comزمستان 90

اسلاید 2: پيش گفتار متن فارسي پژوهش بورديو درباره عكاسي بخشي از نظريه او درباره سرمايه فرهنگي است كه همراه سرمايه نمادين ، سرمايه اقتصادي و سرمايه اجتماعي ، پايگاه اجتماعي را مي سازند .از نظر او مهمترين عامل در حفظ و تداوم پايگاه اجتماعي فرد ، انتقال سرمايه فرهنگي است .كه عمدتا با ابزار آموزش و پرورش و آموزش عالي به دست مي آيد كه البته طبقات حاكم نيز با اين ابزار به بازتوليد و تثبيت موقعيت خود در جامعه مي پردازند.

اسلاید 3: ادامهنظريه لايه بندي اجتماعي بورديو در ادامه نظريه ي وبر است .از نظر بورديو افرادامروزه وجه تمايز خود را نه در عوامل اقتصادي و شغلي بلكه بر پايه سليقه هاي فرهنگي ، مصرف و گذران اوقات فراغت مي بينند هرچندروند همانندي سبكهاي زندگي به چشم مي خورد امادر نظريه بورديو ، تفاوتها وجود دارندو سرمايه فرهنگي ابزاري است نزد طبقات بالاي جامعه براي حفظ نابرابريهاي اقتصادي ، سياسي و اجنماعي.

اسلاید 4: ادامههنر ميان مايه كه از هنر نخبگان جداست و متعلق به طبقه متوسط است كه مابيت نخبگان و عوام قرار مي گيرند .نخستين نقد فرهنگ انبوه به مكتب فرانكفورت تعلق داشت كه معتقد بودند فرهنگ انبوه منحط است و برتري با هنرهاي زيبا و فرهنگ عالي است .در نظريه بورديو ترجيحهاي فرهنگي بسته به پس زمينه ي طبقاتي است .

اسلاید 5: پيش گفتارآيا عكاسي ماده خام جامعه شناسي مي تواند باشد؟وبر بر آن است كه ارزش و اهميت يك موضوع به منافع محقق بستگي دارد .بورديو عنوان مي كند كه پيشرفتهاي چشمگير در علوم اجتماعي در سايه روش شناسي تلقي واقعيتهاي اجتماعي به مثابه ي شرايط حاكم به دست آمده اند .او به شهود گرايي انتقاد مي كند و مي گويد كه جامعه شناسي به عنوان يك علم عيني تعريف مي شود و دليلش هم وجود روابط بيروني است كه ضروري و مستقل از خواستهاي فردي و شايد ناخود آگاهند( يعني با يك تامل ساده قابل درك نيستند) .

اسلاید 6: ادامهاز آنجا كه سوژه ها معناي كل رفتارشان را به صورت آگاهانه و بي واسطه در اختيار ندارند و از آنجا كه كنشهايشان همواره معاني اي بيش از آنچه بدانند يا بخواهند را در بر مي گيرد ، بنابراين جامعه شناسي نمي تواندعلمي كاملا درون نگر باشد كه با روي آوردن به تجربه ي ذهني به سادگي به قطعيت مطلق برسد .البته ذهنيت گرايي در كنار عينيت به كار مي رود چرا كه تجربه معناها بخشي از كل معناي تجربه است ، جامعه شناسي كمترين ترديد را نسبت به ذهنيت گرايي دارد و مفاهيم بينابيني و مفاهيمي چون از خود بيگانگي ، نگرش يا خلقيات مردم كه واسطه ميان امر عيني و امر ذهني هستند ، تكيه مي كند .

اسلاید 7: ادامهوظيفه اين جامعه شناسي ساخت نظامي از روابط است كه هم معناي عيني كنشهايي را كه با قواعد سنجش پذير مطابق هستند و هم پيوندهاي خاصي را كه بايد سوژه ها با شرايط عيني وجودشان و معناي عيني رفتارشان داشته باشند شامل مي شود ، يعني همان معنايي كه اين سوژه ها را درتملك خود مي گيرد زيرا ديگر از تملك آنها خارج شده است .سه مقطع اين فرايند علمي : 1- تجربه زيسته بي واسطه كه 2- از راه ترجمانهايي شناخته مي شود كه به همان ميزان كه معناي عيني را آشكار مي كنند ، پنهانش نيز مي دارند و 3- به تحليل معاني عيني و شرايط اجتماعيي اشاره دارد كه وجود آن معاني را ممكن مي سازد . منظور همان تحليلي است كه نيازمند ايجاد رابطه ميان كنشگرها و معناي عيني كنشهايشان است .

اسلاید 8: ادامهآينده نگري طبقاتي چيزي نيست جز همين تجربه در متداول ترين معنايش كه بي درنگ مشخص مي كند كه آيا داشتن آرزو يا بلند پروازي معقول است يا نامعقول.همه چيز به گونه اي پيش مي رود كه گويي سايه ي شرايط عيني همواره درون مرزهاي آگاهي راه مي يايد.عكاسي بر خلاف فعاليتهاي شاق فرهنگي نه مستلزم فرهنگ روابط آكادميك است و نه نياز به كار آموزي ها ي خاص دارد .هرچند توليد تصوير به خودكار بودن دوربين مربوط است اما ثبت تصوير بر اساس گزينش است كه در گزينش هم زيباشناسي و اخلاق دخيلند .نيچه مي گويد : هنرمند سوژه هايش را خود برمي گزيند و اين همان شيوه ي تمجيد او از سوژه است.چنين است كه هر گروه اجتماعي از ميان بينهايت عكسهايي كه به لحظ فني قابل ثبت هستند دامنه محدودي از سوژه ها و ژانرها و تركيب بندي را انتخاب مي كند.عكاسي با شكار صحنه ها آنها را آييني و جاودانه مي سازد .پيش پا افتاده ترين عكسها علاوه بر اهداف خاص عكاس ، بيانگر نظام آرايش ادراك ، تفكر و ارزش گذاري اي خواهد بود كه در بين تمامي اعضاي يك گروه مشترك است .

اسلاید 9: ادامهمعنا و كاركردي كه به يك عكس اطلاق مي شود به سه چيز بستگي دارد: ساختار ، تمايز و بويژه به موقعيت آن گروه در ساختار جامعهمعنايي كه فرد خرده بورژوا از عكاسي دارد بيانگر دو چيز است : 1- رابطه ي خرده بورژوازي با فرهنگ يعني با طبقات بالاتر(بورژوازي) كه امتياز فعاليتهاي فرهنگي برتر را در اختيار دارند و 2- رابطه خرده بورژوازي با طبقات كارگري كه مي خواهندبه هر قيمتي شده خودشان را از كارگران متمايز كنند .

اسلاید 10: بخش اول :آيين اتحاد و تفاوتهاي پرورده آلبوم عكسهاي خانوادگي همه را دور هم جمع مي كند ، آرامش را به خانه بر مي گرداند و باعث انسجام مي شود .عكاسي به سرعت گسترش يافته است . عكس گرفتن ، حفظ و نگاه كردن به آنها در 5 مورد به ارضاي صاحب عكس ختم مي شود : مقاومت در برابر گذشت زمان(جانشيني سحر آميز براي آنچه زمان تخريبش كرده ، جبران ناكاميهاي حافظه) ، برقراري ارتباط با ديگران و ابراز احساسات، خودشناسي(هنرمندي-اعتبارفني )، اعتبار اجتماعي (به دنبال مسافرتهاي پرهزينه) ،سرگرمي يا گريز از آشفتگي هاي ذهني روزمره .روان شناس فقط به كشف اسباب رضايت و دلايل مي پردازد نه بررسي كاركردهاي اجتماعي اي كه در پس آن دلايل نهانند و تحققشان مايه هاي رضايت تعريف شده بيشتري را فراهم مي كند .عكاسي به سبب استفاده از معلول به جاي علت تابع قواعد اجتماعي بوده و پذيراي كاركردهاي اجتماعي است .

اسلاید 11: ادامهفعاليت عكاسي طبقه كارگر را تنها بر اساس محدوديتهاي مالي نبايد تحليل كرد بلكه براي شناخت كاركردي كه طبقه كارگر به عكاسي اطلاق مي كند بايد با ارتباط آنها با وضعيت طبقاتيشان آشنا شد .تسليم شدن به فعاليتي ابتدايي و نداشتن اشتياق به مشقي جدي تر باعث دروني سازي محدوديتهايي مي شود كه ناشي از موانع اقتصادي و نيز آگاهي فرد از اين امر است كه شكل ديگري از مشق وجود دارد كه براي براي او ناممكن اما براي ديگران ممكن است .كارگران در مي يابند كه چگونه علاقه خود به پيشرفته ترين و پرهزينه ترين وسايل را كنترل كرده و از خريد نامقدور آنها اجتناب كنند .روان شناسي انگيزشي اين پرسش را همچنان بي جواب مي گذارد كه عكاسي با اينكه يك نياز اوليه و طبيعي را بر آورده نمي كند پس چرا اين همه همگاني و فراگير شده است ؟

اسلاید 12: مشق عكاسي به مثابه شاخص و ابزار يكپارچگي جامعه شناسي در مقابل روان شناسي توان توجيه زواياي عكاسي را دارد.بيش از دوسوم عكاسها ، دنباله روهاي فصلي هستند بين حضور كوركان در خانواده و داشتن دوربين عكاسي رابطه كاملا نزديكي وجود دارد ،در ضمن دور بين جز وسايل عمومي اعضاي خانواده است .عكاسي به دليل كاردكردش دوام يافته است . كاركرد آن آييني كردن و جاودانه ساختن بهترين لحظه هاي زندگي خانوادگي و تحكيم يكپارچگي اعضاي خانواده است ، آن هم به واسطه ي تاكيد دوباره بر مفهوم خانواده و اتحادش .خانواده هم سوژه و هم ابژه عكاسي است .عكاسي موفق به اجراي كاركردهايي شده است كه قبل از آن وجود داشتند ، يعني آييني كردن و جاودانه ساختن بخش مهمي از زندگي جمعي مثل عكس عروسي، براي همين خيلي سريع جاگير شد .اگر بپذيريم كاركرد بزم احيا و بازسازي گروه است ، آنگاه خواهيم فهميد كه چرا عكس با آن پيوند نزديك دارد.

اسلاید 13: ادامهعروسي مناسكي است براي تقدس بخشيدن به اتحاد دوگروه كه تحت تاثير دو فرد (عروس و داماد) قرار دارند كه البته عكس در آن متعلق به بزرگترهاستمراسمي كه در آن بچه ها كانون توجه هستند مراسم عشاي رباني است .از سال 1945 به بعد است كه كودكان محل توجهند تا قبل از آن در آلبومها تقريبا عكسي از كودكان وجود نداشت . امروزه اين پايگان معكوس شده است .عكاسي موضوع جامعه شناسي مي تواند باشد و هرگز نبايد به فن صرف يا زيباشناسي ناب عكاسي توجه شود .عكس فقط بايد بازنمودي را در اختيار بگذارد كه واقعي بوده و اطلاعات لازم براي شناسايي صحيح (سوژه) را دارا باشد .

اسلاید 14: ادامه عكس مراسم ازدواج يك جامعه نگاشت واقعي است و به اين لحاظ مورد خوانش قرار مي گيرد .براي هر ميهمان عكس در حكم نشان افتخار است ، شاخص نفوذ اجتماعي و خاستگاه شهرت و اعتبار مقابل دوربين قرار گرفتن يعني گواهي دادن بر حضورآنچه بيننده عكس دريافت مي كند ، آدمها در مقابل آدمها نيست بلكه نقشهاي اجتماعي است . موضوع عكسها از موفقيت اجتماعي تا روابط بين آدمها مي تواند باشددهقانان ارزشهاي شهري اي را كه عكاسي بازنماييشان مي كند و منجر به نفي ارزشهاي دهقاني مي شود ، رد مي كنند .

اسلاید 15: ادامهانجام مشق عكاسي نسبت معكوسي با افزايش سن دارد ، اختلاف بين تعداد عكسهاي متعلق به مجردها و متاهلها با افزايش سن بيشتر مي شود . در اين ميان تعطيلات بهترين لحظه براي مشق عكاسي است . در طبقات بالاي جامعه عكسهاي چشم اندار در تعطيلات جايگزين عكسهاي سنتي تعطيلات است كه تا حدودي مي تواند منجر به كاهش پيوندهاي ميان خانواده هسته اي و گسترده شود كه در تعطيلات تقويت مي شود .فعاليت عكاسي با حضور كودكان ارتباط نزديكتري دارد زيرا تولد نوزاد يكپارچگي گروه را باعث مي كند و ثبت اين تصوير نيز اين يكپارچگي را تقويت مي كند .تقويت پيوند اقوامي با پراكنش جغرافيايي توسط عكس بيشتر به انجام مي رسد تا نامه .خود عكس معمولا چيزي نيست جز تصوير ذهني گروه از يكپارچگي خودش .

اسلاید 16: ادامهعكس همواره تا مرز يك نشانه محض فرود مي آيد و تنها براي كسي قابل فهم است كه كليدش را در اختيار داشته باشد .عكس در غياب ديگر ابزار ، وظيفه جمع آوري ميراث خانواده را دارد .عكس خانوادگي به نوعي به شورينگاي قوم آراندا شبيه است (شورينگا ، اشياي چوبي يا سنگي تزييني هستند كه جسم يكي از نياكان را بازنمايي مي كنند)اين كالاها ويژگي مقدسشان را مرهون اين واقعيت هستند كه با شهادت راستين بر سرگذشت زمان طولاني و تداوم خانواده ، خود را به هويت اجتماعي آن خانواده كه همواره از استمرار زماني جدايي ناپذير است ، تخصيص داده اند

اسلاید 17: مناسبت هاي مشق عكاسي و عكاسي مناسبتي رايج ترين نوع مشق عكاسي مرهون ماهيت وجودي اش است ، يعني كاركرد اجتماعي اي كه برايش تعيين گشته است ، كاركردهاي اجتماعي عكس ، محدوده هاي وجودش را نيز تعريف مي كند .عكاسي مبتني بر ضرباهنگ هاي گروه است ، پس از آنجا كه قادر نيست خود را از كاركردهايي كه وجودش را مديون آنهاست رها سازد ، نمي تواند غايتهاي خود را جامه عمل بپوشاند و به مقاصد خاص زيبا شناسي مستقل پاسخ گويد در تقسيم دوربينها به پيشرفته و مبتدي مي بينيم كه دارندگان پيشرفته ترين دوربينها در قياس با كساني كه دوربينهاي ساده تري دارند ، دانش فني شان كمتر است . از سوي ديگر دارندگان دوربينهاي پيشرفته به دو دسته ي متفاوت تقسيم مي شوند :كساني كه از امكانات دوربينشان آگاهند و دلانش فني گسترده اي دارند و كساني كه دسترسي چنداني به اطلاعات فني ندارند .

اسلاید 18: ادامهبه نظر مي رسد كه خريد تجهيزات گران قيمت بيشتر به دليل عادتهاي مصرف كننده به خريد محصولات درجه يك صورت مي گيرد تا به منظور دگرگون سازي كيفي هدف عكاسانه . بطور خلاصه ، پيچيدگي روشهاي موجود براي عكاسي ناشي از عوامل بيروني است ونه نتيجه مقتضيات جديدي كه به واسطه خود مشق عكاسي به وجود مي آيند .ويژگي زيباشناسانه تصوير توليد شده و قيد و شرطهاي اين مشق را نمي توان برخاسته از ويژگي دوربين،امكانات يا محدوديتهايش دانست .اگر هنجار اجتماعي آنچه را كه بايد و ممكن است عكاسي شود ، تعيين مي كند ، حوزه امر قابل عكاسي نمي تواند نامحدود باشدبه نظر دهقانان اشيا زندگي روزمره ، به جز بچه ها، كه آدمي همه روزه مي بيند ارزش عكس گرفتن ندارند .

اسلاید 19: ادامهمركزيت دادن و روبه رو نمايي در عكس ، قاطعانه ترين شيوه ي تاكيد بر ارزش شي اي است كه اينگونه ثبت شده است . در نتيجه عكس به نوعي ايده نگاشت يا تمثيل تبديل مي شود و ويژگي هاي فردي و جنبي در پله دوم اهميت قرار مي گيرند .وقتي عكس كليد فهم نشانه را در اختيار بيننده قرار ندهد، نيازمند زيرنويس است.عكسي كه بيانگر مواجهه شخص با يك مكان در لحظه ي استثنايي است مثالي است براي فهم اين موضوع كه چگونه عكس به ايده نگاشتي بدل مي شود كه تمام جنبه هاي ضمني و گذرا ، از قبيل آدمهاي در حال حركت و به طور خلاصه هرگونه مولفه زندگي را از محيط حذف كند .عكسها تبديل به نشانه هايي بي زمان مي شوند : پاريس بدون تاريخ ، پاريس بدون ساكنانش ، مگر نشانه هايي بر حسب اتفاق ؛ خلاصه كلام ، پاريس بي هيچ رخداد خاصي .

اسلاید 20: ادامهعكس با كارت پستال ارتباط دارد ، با چيزي كه اين مشق زيبا شناسي و سوژه هايش را از آن مي گيرد ؛ اين ارتباط همانند ارتباط عكس خانگي با تصوير استوديويي است .عكسي كه تابع كاركردهاي سنتي است به سبب تاكيد بر تصوير توليد شده ، نمي تواند از يك حدي بيشتر شود و چون همواره با مناسبتهاي خاص همراه است ، مناسبتي و موقتي باقي مي ماند .اما مشق پر شور كه بر خود عمل توليد امتياز قايل مي شود ، توان آن را دارد كه رشد نامحدودي را تجربه كند ، زيرا به واسطه ي ميل به تكامل فني از خود محصولش فراتر مي رود .مشق عادي ، آييني و جشني است و كليشه اي عمل مي كند ،امكان بلند پروازي را هم ندارد ، زيرا همان اصلي كه اساس وجودي اش را تعريف مي كند حد و مرزش را هم تعيين مي كند و با توجه به اينكه اين مشق صرفا به معناي عكاسي از امر قابل عكاسي است . نگرش هنرمندانه همان گرايش مستمر و رايج ارتقا دادن هر ابژه اي تا مرتبه ي اثر هنري است .

اسلاید 21: هواخواهان يا هنجار گريزها 1-مشق عكاسي مي تواند در نبود هرگونه آموزش يا انگيزه ي نهادينه چنين گستره عظيمي را تجربه كند.2-مقصود زيباشناسانه را به اين خوبي جامه عمل بپوشاند3-بلندپروازي هنرمندانه ، بويژه در ميان آن افراد و دسته هاي اجتماعي كه اغلب رها از وظايف سنتي هستند ، ديده مي شود .مشق زيبا شناسانه منحصرا به افراد فرهيخته تعلق ندارد كه بيشتر هم منوط به تحصيلات است بلكه در ميان آنهايي نيز وجود دارد كه چه به دليل سنشان و چه به سبب وضعيت تاهل يا موقعيت شغليشان ، پايين ترين سطح يكپارچگي با جامعه را دارند .پيدايش علاقه باطني به عكاسي مستلزم خنثي كردن وظايف سنتي (مثل يكپارچگي گروه) است و البته در غياب اين عوامل ، انجام مشق عكاسي مساوي با نوعي بي هنجاري است .

اسلاید 22: ادامهاصرار به تقسيم جنسي تكاليف و علايق عكاسانه در ميان آماتورها به چشم مي خورد كه كاربردهاي ناب را براي خودشان قائل مي شوند و كاربردهاي سنتي(مثل عكسهاي خانوادگي) را به زنان نسبت مي دهند .دوربين عكاسي در تمام موارد يك وسيله مشترك در ميان اموال خانواده است .كاربران فصلي عكاسي و هواخواهان ، دو جمعيت متفاوت را تشكيل مي دهند : عكاسان پر شور اغلب در ميان مجردها بيشتر از متاهلها ، در ميان خانواده هاي بي فرزند بيشتر از خانواده هاي فرزند دار و در ميان جوانان (بويژه سنين 18 و 20) بيشتر از افراد ميانسال ديده مي شودگويي مطلوب ترين محيط براي عكاسي جايي است كه كاركردهاي سنتي كمترين فشار را وارد مي كنند .از همين رو معمولا ميزان مشاركت در باشگاه عكاسي بعد از ازدواج به شدت افت مي كند .

اسلاید 23: ادامهقصد خريد دوربين نتيجه فرصتهاي مالي و آرماني است كه جامعه برآن صحه گذاشته است .قصد عكاسي كردن در بين كارگران ، مديران جزء اجرايي و بخصوص كارمندان حادتر است ( البته طبقات مختلف مقاصد مختلفي دارند) از سوي ديگر رد خودخواسته و عمدي عكاسي در ميان مديران ارشد اجرايي و پيشه وران و نيز صنعت گران و مغازه داران به اوج مي رسد . از آنجا كه خلقيات بيش از آنكه الهام بخش رفتار باشند ، كنترلش مي كنند ، از اين رو عكاسي فرصت مناسبي فراهم مي كند تا ببينيم ارزشهاي طبقاتي چگونه مي توانند در غياب هرگونه تحصيلات رسمي ابراز شوند . از نظر مديران ارشد عكاسي براي فرزندان آنها مي تواند نقش يك دوره ي پايه ي هنري را ايفا كند ، چرا كه عكاسي در تحليل نهايي ، در ميان سرگرميهايي كه در سنين كم تجربگي انجام مي شوند ، جنبه جدي تر و مفيدتري دارد.هنجارهايي كه كيفيت دوربين را مشخص مي سازند اعضاي اين طبقه را از خريد يك دوربين ارزان منع مي كنند.

اسلاید 24: ادامهاز طرفي تخطي هايي كه از هنجار صورت مي گيرند به نحو احسن نشانگر واقعيت و قدرت آن هنجار است ، به ويژه زماني كه تاوانهاي اقتصادي را در پي دارند هميشه اين مطلب صدق نمي كند كه خريد دوربين گران قيمت ذوق و اشتياقي ماندگار را مي رساند كه برخلاف هوسي زودگذر است ، در برخي مواقع تجهيزات گران قيمت نوعي مظهر منزلت اجتماعي اند كه چنين موردي مي تواند به يك اندازه بيانگر تعهد هميشگي يا علاقه زود گذر باشد .برخي زيباشناسان به دنبال آنند تا تظام نويني از هنجارها بيابند كه بتواند قطعيتهاي اطمينان بخشي را كه آنان به خاطر دل كندن از سنت رايج از آنها محروم شده اند، تضمين كند.

اسلاید 25: تمايزهاي طبقاتيرابطه اي كه عكاسان با عكاسي دارند، هرگز از رابطه ي آنان با گروهشان (درجه ي يكپارچگي با گروهشان ) و رابطه اي كه با مشق مشروط گروهشان دارند (كه بيانگر موقعيتشان در گروه نيز هست) مستقل نيست.عكاسي همانقدر كه مي تواند براي خرده بورژواها ميل به ابتكار و فراغت از كاركردهاي خانوادگي را تداعي كند به همان اندازه ، امتناع طبقات بالا را به پيوستن به مشقي كه به سبب عموميت يافتنش مظنون به پيش پا افتادگي است به دنبال دارد .جامعه دهقاني آنقدر يكپارچه است و به ارزشهايش اطمينان دارد كه اعضايش را از وسوسه اينكه شبيه شهريها شوند و خود را متفاوت با اعضاي جامعه شان نشان دهند باز مي دارد. دهقانان عكاسي را تنها در مقام مصرف كننده و مصرف كننده انتخاب گر استفاده مي كنند ، يك دهقان واقعي خودش را مانند شهري ها نمي داند .

اسلاید 26: ادامهعكاسي به عنوان يك تجمل محسوب مي شود از اين گذشته نوآوري در اين گروه هميشه با ديده مشكوك نگريسته مي شود چرا كه مي تواند عامل نفي سنت باشد .امري كه ممكن است به مثابه ابزار ميل به تمايز ، بي نظير بودگي ، ميل به تاثير گذاشتن بر ديگران يا تحقير آنها قلمداد شود. بي حرمتي اين چنين توهين به اعتماد به نفس همگان است مشق عكاسي هم كه با زندگي شهري پيوند خورده است ، به عنوان تجلي ميل به اداي شهريها را د رآوردن تلقي مي شود كه رويگرداني از شخص تازه به دوران رسيده را به دنبال دارد .از آنجا كه در تلقي اين گروه، نوجوانها ، براي خامي نمادين و خياليشان همواره حق قانوني داشته اند پس در دوران نوجواني با عكاسي مدارا مي كنند .

اسلاید 27: ادامهبه طور كلي اگر عكاسي صاحب ارزش مي شود ، براي آن است كه به مقتضيات واقع گرايي و خوانايي پاسخ مي دهد و توقعات زيبا شناسانه را بهتر از نقاشي برآورده مي كند ، از اين رو اغلب بي درنگ در كانون علاقه عموم قررار مي گيرد .گرچه بسياري از طبقات مرفه از تلقي عكاسي به مثابه هنر امتناع مي ورزند در عوض آن را در مقام مشقي به دور از هرگونه دردسر يا راز و رمز مي دانند كه مستلزم هيچ گونه مهارت خاصي نيست ، همانطور كه بسياري با آن قضاوتهايي موافقند كه عكاسي را در مقامي بالاتر از نقاشي قرار مي دهد .اين خود ايده هاي غير عادي يا بديع نيست كه ناديده گرفته مي شود بلكه ايده ي داشتن ايده هاست كه ناديده گرفته مي شود زيرا مستلزم آنست كه كنش عكاسانه به خودي خود و به سبب خود براي عكاس جالب توجه باشد .در واقع مشق عكاس همواره به شدت تابع كاركردهايي قرار مي گيرد كه وجود و تداومش را مديون آنهاست و نادر بودن و قيمت تجهيزات به تقويت اين تبعيت كمك مي كند .

اسلاید 28: نگرش كارمندان به عكاسيكارمندان از اينكه از عكاسي هم مثل نقاشي براي تزيين استفاده كنند پرهيز مي كنند .در ميان كارمندان كاربران كمتري وجو ددارد اما آنها هم به نسبت كارگران خود را بيشتر وقف اين مشق مي كنند و از تجهيزات بهتري برخورداند .وجود نگراني درباره مشروعيت عكاسي ، خود نشانگر آن است كه چرا در اين دسته اجتماعي نسبت به هر دسته ديگري شمار قطعيتهاي راي ممتنع كمتر است اين امر نشانگر آن است كه انكارهاي خود به خودي و نسنجيده به نسبت اندكند . افزون بر آن انتخابهاي زيبا شناسانه با ساده لوحي كمتري صورت مي گيرد و تمايل به نورپردازي از پشت، براي مثال ، با ارجاع به يك نقاش يا تابلوي نقاشي مي تواند مشروعيت يابد .بر اين اساس رابطه مبهم اين گروه و فرهنگ عالمانه در نگرش گروه به مشق عكاسي كه مشروعيتش قطعي و مشخص نيست ، آشكار مي شود .

اسلاید 29: ادامهكارمندان از آنجا كه به دليل مقاصد زيبا شناسانه پوچ محكوم مي شوند ، همان مقاصدي كه به دليل معيارهاي طبقه كارگر شكل منفي به خود گرفته است از مقايسه عكاسي با هنرهاي مشروع خود داري مي كنند تا از اين راه بتوانند مدعي ارزش زيباشناسانه براي آن بشوند .وضعيت مبهم اين گروه كه وراي ميل به فرق داشتن ، هيچ فرقي حتي در زمينه اقتصادي و بويژه فرهنگي با كارگران ندارد و اگر هم دارد بسيار كم است در ابهام نگرش نسبت به عكاسي مشخص مي شود.همين ابهامها به گونه اي آشكارتر در ميان مديران جز اجرايي به چشم مي خورد .آنها بر اين عقيده اند كه عكاسي به همان اندازه نقاشي نيازمند سعي و تلاش است .مايلند به عكاسي وجهه اي هنرمندانه ببخشند .كارمندان گرچه عكسهاي خانوادگي كمتري مي گيرند تلاش براي ترك زيبا شناسي عاميانه در مشقشان كمتر رقم مي خورد تا درقضاوتهاي زيباشناسانه شان .

اسلاید 30: ادامهدر گفتمان ميل به خود متمايز بيني آسانتر تحقق مي يابد تا در يك فعاليت واقعي .چرا كه منطق وام گيري فرهنگي به آن معناست كه اشكال بيروني و نمود ظاهري رفتار در مقايسه با نگرشهاي زيربنايي عميقتر ، آسانتر ارتباط برقرار مي كندحتي مشتاق ترين كاربرها كه حتي موضوعات زيباشناسانه انتخاب مي كنند اغلب به سبب تناقض حرف و عملشان محكوم مي شوند .آنها ابتكار را با انتخاب موضوعهاي مختلف عكاسي نشان مي دهند نه با عكاسي از موضوعهاي مشابه با شيوه هاي مختلف.مشق عكاسي در ميان مديران ارشد اجرايي كمتر متداول است .مالكيت تجهيزات در اين طبقه نتيجه در آمد است و نه نشانه تخصيص به خود عكاسي.مديران ارشد اجرايي براي عكاسي در حرف بيشتر ارزش قائلند تا در عمل ، مشق خفيف آنان به كاركردهاي سنتي مختص مي شود .

اسلاید 31: ادامهمديران ارشد اجرايي اغلب بلند پروازيهاي زيباشناسانه اي را كه به صورت انتراعي بيان داشته بودند كنار مي نهند حال آنكه مديران جز اجرايي بارها اشتياقشان به يك مشق ماهرانه را ياد آور مي شوند .در واقع ابهام نگرش و تناقضهاي موجود ميان اظهارات و رفتارها به نظر مي رسد كه در اساس به موقعيت عكاسي در هنرهاي زيبا محدود مي شود . از يكسو عكاسي فرصتي است براي فعال كردن نگرش زيبا شناسانه و از سوي ديگر مشق عكاسي حتي در كمال يافته ترين شكلش در پايگان مشقهاي هنرمندانه ، آن پايينها جاي مي گيرد ، كنشگران عكاسي اجبار كمتري براي به كاربستن حس زيباشناسانه مي بينند.از همين جا مي توان دريافت كه چرا دلبستگي آزادانه به سنتي ترين اشكال عكاسي كه گاهي اوقات خود را به گونه اي نشان مي دهد كه گويي دور از سو ء نيت يا تمرد است در ميان افراد مختلف و در خود فرد به يك ميزان به عنوان تجربه اي هنرمندانه نگريسته مي شود.

اسلاید 32: ادامهبه هر روي اعضاي طبقه بالا سعي دارند خود را از سرگرمي هايي كه به خاطر اشاعه شان دچار پيش پا افتادگي شده اند ، دور سازند . اعضاي طبقه بالا تنها مي توانند تعاريف منفي ارائه دهند خواه عكس خوب را به منزله اثري كه به اثر فرد ديگر شبيه نيست تعريف كنند يا خواه در گزينشهاي زيباشناسانه شان از قاعده نگرفتن عكسهاي توريستي ساده پيروي كنند.همساز بودن با ارزشهاي يك طبقه بيش از همه برابراست با رد يك مشق پيش پا افتاده و انكار هنجارهاي طبقاتي اي كه شخص مايل است خود را از آنها جدا نمايد .اگر مشق عكاسي بيش از هر مشق فرهنگي ديگر ظاهرا به يك نياز طبيعي پاسخ مي گويد اين امر به خاطر عموميتش است كه برخلاف رفتن به موزه و كنسرت از حمايت مرجعي كه نقش آموزش يا ترغيب آن را داشته باشد برخوردار نيست . اين مساله نشان مي دهد كه چرا تفاوتهاي تحصيلي و طبقاتي در اينجا آشكار و هويدا نيست .عكاسي مانند گوش دان به راديو و رفتن به سينما كه با سطح تحصيلات تعريف مي شوند، به فعليت يابي تفاوتها كمك نمي كند .

اسلاید 33: ادامهبايد در نظر داشت كه قصد صرف بر خود متمايز بيني بيرون آمدن از مسير اشتباه آدمي را در مسير صحيح قرار نمي دهد و رد سرسري مشق و زيباشناسي عاميانه ممكن است شخص را به پذيرش هرچيزي سوق دهد كه در نگاه نخست متمايز از آن به نظر مي رسد .تحقق قصد هنرمندانه در عكاسي سخت است شايد به اين سبب كه از اساس مشق عكاسي به دشواري مي تواند از كاركردهايي كه هستي اش را مديون آنهاست بگريزد .عكاسي كه هميشه كاركردهاي اجتماعي را ، آگاهانه يا نا آگاهانه بر گردن مي گيرد و از نزديك درگير زندگي خانوادگي است ، ارزشها و ضرب آهنگها ، دلايل و علت وجودي اش را از جاي ديگر وام مي گيرد عكاس با به نمايش گذاشتن آثارش عمل اشتباهي مرتكب مي شود حال آنكه نقاش نه ، چون سوژه ي عكس كه يك سوژه ي عام نيست نمي تواند عموم بينندگان را مخاطب قرار دهد .

اسلاید 34: ادامهطبقات مختلف اجتماعي در اين مورد فقط مي توانند با جدا كردن خويش ، به شيوه هاي گوناگون ، از مشق عادي ، امتيازي را براي خود قائل شده و اين گونه خود را متمايز جلوه دهند .علاقه به خود متمايز بيني خواه به روش امتناع ، خواه به واسطه ي يك دلبستگي نا اميدانه به جاي تجربه زيبا شناسانه ابراز مي شود و عكاسي با در نظر گرفتن مقام پايينش در پايگان هنرها ظاهرا نه سزاوار تلاش و تقلاست و نه قرباني شدن شخص در راه آن .افرادي كه به خود مي قبولانند كه با عكاسي به مثابه يك فعاليت هنرمندانه برخورد كنند جز اقليتي از هنجارگريزها هستند كه تعريف اجتماعيشان به واسطه ي استقلال قابل توجه شان از شرايطي است كه مشق اكثريت را نه تنها در هستي اش بلكه در موضوعات ، مناسبتها و زيباشناسي اش و از راه يك ارتباط خاص با فرهنگ دانشگاهي اي كه به موقعيتشان در ساختار اجتماعي مربوط مي شود . همان دلايلي كه از ورود طبقات ممتاز به عكاسي جلوگيري مي كند ممكن است در واقع برخي از اعضاي طبقات متوسط را ترغيب كند كه در آن جايگزيني را براي دامنه دسترسي شان به مشقهاي تقديس شده اي كه برايشان دور از دسترس باقي مي ماند جستجو كنند .

اسلاید 35: فصل دوم تعريف اجتماعي عكاسي پير بورديو  هنري كه از طبيعت تقليد مي كندهنري كه از هنر تقليد مي كندفيلم عكاسي تفسير نمي كند ، ثبت مي كند . دقت و درستي آن غير قابل ترديد است. در حقيقت عكاسي جنبه اي از واقعيت را شكار مي كند كه تنها حاصل گزينش اختياري بوده و در واقع نوعي رونويسي است . در بين تمام ويژگي هاي يك سوژه تنها آنهايي به خاطر سپرده مي شوند كه براي يك لحظه و فقط از يك نقطه ديد نمايان مي گردند .رونويسي عموما سياه و سفيد كه معمولا در مقياس كوچك تر و همواره روي يك سطح صاف پياده مي شود . به كلام ديگر ، عكاسي يك نظام قراردادي است كه فضا را بر حسب قوانين پرسپكتيو و حجم و رنگها را بر پايه تنوع درجه هاي سياه و سفيد عرضه مي كند .عكاسي به مثابه ثبت كاملا واقع گرايانه و عيني جهان مرئي قلمداد مي شود زيرا مختص به كاربردهاي اجنماعي اي شده است كه واقع گرا و عيني به حساب مي آيند .اگر عكاسي خود را داراي تمام مشخصه هاي يك ارتباط نمادين بدون نحو و در كل يك زبان طبيعي معرفي كرده است ، دليل اصلي اش اين است كه گزينشي كه از جهان مريي دارد به تمامي مطابق با آن نوع بازنمايي جهان است كه از سده چهاردهم بر اروپا حاكم بوده است .

اسلاید 36: ادامهيك عكاس معمولي دنيا را همانند ديگران مي بيند ، يعني مطابق منطق ديدني كه مباحث و معيارهاي خود را از هنرهاي گذشته وام مي گيرد .تصاويري كه بتوانند با استفاده از امكانات فني خود به لحاظ آكادميك از عكاسي معمولي جدا سازند ، شگفتي ساز ظاهر مي شوند.اما تمام تناقض موجود در عكاسي عامه پسند در جنبه ي زمان مند بودن آن آشكار مي شود عكاسي با ايجاد برش لحظه اي به درون جهان مريي ، برداشت انعطاف پذير روزمره را به بي نهايت تصاوير آني و گذرا شبيه تصاوير روياگونه تبديل مي كند و از اين راه لحظه هايي بي نظير از حالت دوجانبه و متقابل اشيا را شكار مي كند و بنا به گفته والتر بنيامين نماهايي از جهان پيرامون كه به دليل لحظه اي بودنشان نامحسوس هستند را تسخير مي نمايد و اعمال و حركات انسانهايي كه در پوچي زمانه اي پر از دروغ و فريبكاري دست و پا مي زنند را نشان مي دهد .عكاسي عامه پسند هرگونه اتفاق يا وضعيتي كه واقعيت را به واسطه زمان مند كردن آن زايل كند نمي پذيرد . تنها با شكار لحظه هايي كه به واسطه ي با شكوه بودنشان از يك جريان زمان مند جدا شده اند و نيز تنها با ثبت تصوير افراد به صورت ساكن و در يك زمينه ي ثابت مي توان مانع از نابود شدن آنها شد .هرگاه كنشي صورت مي گيرد دوربين عكاسي سير حركت طبيعي آن را همواره به صورت ساكن و خارج از زمان ثبت مي كند .

اسلاید 37: ادامهدر هر زبان زيباشناسي اي بر خلاف عمق كه به واسطه اش زمان مند بودن بار ديگر اعمال مي شود ، رو به رو نمايي به معناي جاودانگي و هميشگي بودن است و سطح بيانگر وجود يا ماهيت و در نهايت بيانگر عدم زمان مندي است .تصوير عكاسانه به مثابه بازتوليد دقيق و عيني واقعيت قلمداد مي شود زيرا انتخابي كه كاربرد اجتماعي عكاسي از ميان محدود كاربردهاي ممكن خود صورت مي دهد ساختاري مطابق با مقولاتي دارد كه نگرش معمولي نسبت به جهان را سازماندهي مي كنند. اگر اين موضوع صحيح باشد كه هنر از طبيعت تقليد مي كند بنابراين بطور حتم تقليد از هنر همان تقليد از طبيعت است .اين نوع بازنمايي مشخصه عيني بودنش را مرهون پيروي از قواعدي مي داند كه جايگاه آن را در كاربرد اجتماعي اش تعريف مي كنند . يعني تعريف اجتماعي از ديد واقعي به جهان و نه مرهون مطابقتش با خود واقعيت اشياء.

اسلاید 38: سليقه ناپرورده عكاسي همانقدر كه مرهون تصوير اجتماعي موضوع فني است ، همانقدر هم مرهون كار برد اجتماعي آن است پس به عنوان قابل اعتماد ترين باز توليد واقعيت قلمداد مي شود.اين چشم مكانيكي بازنمايي عامه پسند از عينيت و كمال زيبا شناسي را با معيارهاي تشابه و خوانا بودن به انجام مي رساند.زيرا اين تصوير محصول يك ابژه است.كنش عكاسانه تصوري را كه عامه از خلق هنرمندانه در حكم تلاش و زحمت دارند نقض مي كند.آيا هنر بدون هنرمند مي تواند هنر باشد؟نكته : عكاسي به اندازه نقاشي واقع گرا ايده آل هنرمندانه طبقه كارگر را به عنوان ايده آل تقليد ، يعني توليد و بازتوليد ، تحقق نمي بخشد.تفاوت كنش عكاسانه و كنش نقاشانه: در نقاشي تقليد موفق از طبيعت بر يك هنر دشوار دلالت دارد و بنابراين گواه بر تسلط و مهارت است.اما آيا فناوري عكاسي كه صادقانه ترين باز توليد را به همراه دارد ، توقعات طبيعت گرايانه عامه پسند را بر آورده نمي كند؟

اسلاید 39: ادامهبي شك عكاسي (بخصوص رنگي) تمام توقعات زيبا شناسانه طبقه كارگر را بر آورده مي كند ، اما محدوديتهاي فني دوربين زيبايي شناسي را به دنبال دارد كه تخطي از آن نوعي شكست است؟زيبايي شناسي عاميانه همواره كاركردي اجتماعي دارد و هويت خود را با معيارهاي اجتماعي تعيين مي كند، معيارهاي نزاكت و تناسب را به رسميت مي شناسد.خلق موضوعي كه دقيقا مطابق معيارهاي مرسوم باشد ، سبب تحسين و تمجيد مي شود.چنين زيبا شناسي بريگانه بودن و انسجام نظام معيارها دلالت دارد و البته در جامعه روستايي بهتر به انجام مي رسد.در چنين جامعه اي گرفتن ژستي خاص كه البته طبيعي هم نيست نشان از احترام گذاشتن به خود و مطالبه احترام از ديگران است.چنانچه عكاس سعي در متقاعد كردن آنها به به حفظ حالت طبيعي داشته باشد آنان دستپاچه مي شوند زيرا فكر مي كنند در اين حالت ارزش عكاسي شدن يا قابليت عرضه ندارد.

اسلاید 40: ادامه آنها اميدوار به طبيعي بودن ساختگي هستند يعني حالتي نمايش گونه.از نظر روستايي موضوع هاي خاص در موقعيتهاي خاص ارزش عكاسي شدن را دارند.ميل شهري به طبيعي بودن در برابر ميل روستايي به روحاني بودندر واقع صحنه ازقبل ساخته مي شود و تقلاي عكاسان آماتور بر تنظيم حالات مدلهايشان نشان از اين دارد كه طبيعي بودن يك ايده آل فرهنگي است كه قبل از ثبت شدن بايد خلق شود.تمركز نگاهها به يك نقطه و نظم موجود در نحوه ي قرارگيري افراد گواهي عيني بر انسجام و وحدت گروه است.عكسهاي موقر و محترمانه در مقابل عكسهاي خشك و رسمي كه موجب خنده مي شوند، و همچنين به نسبت عكسهاي رندگي عادي مورد تاييد بيشتري قرار مي گيرند .انتظار مي رود عكسها دست كم بازنمايي يك نقش اجتماعي باشند.تمايل خودخواسته به روبه رونمايي با بنيادي ترين ارزشهاي فرهنگي مرتبط است.فرد نگاهش را مستقيم به دوربين مي دوزدتا از روبه رو و از فاصله ي معيني به تصوير اونگاه كنند ،اين نياز به احترام متقابل جز ذات رو به رو نمايي است.تصوير چهره از آنجا كه عيني سازي خود انگاره را در پي دارد و شكل نهايي ارتباط با ديگران است موجب گونه اي تشويش و نگراني مي شود خصوصا در ميان دهقانان كه گروههاي ديگر تصوير توهين آميزي از آنها دارند.

اسلاید 41: ادامه تلاش براي جلوگيري از سوء تعبير به قيمت از دست دادن طبيعي بودن تمام مي شود .تصحيح خود در مقابل دوربين به اين معناست كه شخص قصد دارد خود را طوري نشان دهد كه ديگران نيز او را همانطور ببينند.وي خود انگاره اش را به نمايش مي گذارد.روبه رو نمايي نيز همانند احترام گذاشتن به آداب معاشرت ابزار عيني سازي خود انگاره است : ارايه ي تصوير كنترل شده از سوي شخص نوعي شيوه ي تحميل قواعد ادراك شخصي است .قرادادي بودن نگرشهاي موجود نسبت به عكاسي در ظاهر به نوع روابط اجتماعي مورد تاييد و حمايت جامعه بر مي گردد . جامعه اي كه در آن فرد با نسبت خانوادگي اش تعريف مي شود و تبادلات ااجتماعي بيم قضائت شدن را به دنبال دارد .زيباشناسي عوامانه در مقابل زيبا شناسي عالمانه قرار دارد اما حتي كارگران به فرهنگ مشروع مراجعه مي كنند .مجموعه ي دو گانه معيارها وقتي بيشتر بروز مي كند كه شخص مجبور به انتخاب است: ميان آنچه انجام مي دهد و آنچه مي خواهد انجام دهد.عباراتي مثل اين نما زيباست اما تصميم ندارم از آن عكس بگيرم تنشي را آشكار مي كنند كه زيباشناسي عامه پسند را به مثابه يك زيبا شناسي تابع تحت تاثير قرار مي دهد.

اسلاید 42: ادامهعقايد زيبا شناسي كاملا هم اختياري نيستند بلكه همانند خود مشق از الگوهاي فرهنگي پيروي مي كنند. قضاوتهاي قاطع وصريحي مثل اين چيزي نيست كه از آن عكس بگيريدبيانگر اين موضوعندوسليقه به لحاظ اجتماعي تعيين و مشخص مي شود.كانت كوشيد آنچه را موجب خشنودي مي شود را از آنچه موجب ارضا مي شود متمايز كند و در كل كوشيد تا بي علاقگي را از تمايلات حسي كه امر خوشايند را تعريف مي كند و از تمايلات عقلي كه امر خوب را تعريف مي كند جدا كند . در مقابل طبقه كارگر انتظار دارد كه هر تصوير داراي كاركردي هرچند نمادين باشد ادراك آنها به نظامي از معيارها كه بنيان اخلاقي دارد بر مي گردد.

اسلاید 43: ادامهقضاوتهاي متضاد در مورد يك عكس به آن نوع زيبا شناسي بر مي گردد كه دال را به طور كامل تابع مدلول قرار مي دهد . در ضمن اين امر مي تواند در عكاسي نسبت به هنرهاي ديگر بهتر محقق شود.عكس چيزي را كه نشان مي دهد تاييد مي كند و بر آن شهادت مي دهد . در اين ميان اشخاص هر آنچه را كه عكاسي تاييد بكند يا نكند يكسره مي پذيرند.اين نوع زيبا شناسي كاركردي لزوما كثرت گرا و شرطي است.سليقه مستلزم شرايط تعريف شده در معاني كلي است يعني بر حسب نوع كاركرد يا نوع هدفي كه در عكس نهايي بروز يافته است .بيننده عكس به واسطه ي ارتباط فردي اي كه باعث اتصالشان به عكاس يا ديگر بيننده ها مي شود ، تعريف مي شوند .داوري زيبا شناسانه نوعي داوري فرضي است كه نياز مبرهن به شناخت انواع هنرها دارد . همان هنرهايي كه كمال مطلوب و دامنه ي به كار گيري شان به طور عقلي تعيين مي شوند .از نظر كانت تناقض موجود در داوري زيبا شناسانه ناشي از آن است كه اين نوع قضاوت بدون توجه به مفهوم تدوين و ارايه ي صحيح خود ، ادعا بر همه گير بودنش دارد ، اما نگرش به عكسها در ميان پاسخ دهندگان متضاد با اين دعوي است .پاسخ دهندگان عكسها را تا حد كليشه اي بودن كاركرد اجتماعيشان تقليل مي دهند .عكاسي هنرمندانه تنها تا آنجا كه به عنوان ابزار يك نوع رفتار اجتماعي قلمداد مي شود مي تواند از اين رده بندي بركنار بماند .

اسلاید 44: ادامهسليقه بي تمدن يك موضوع را بر اساس جنبه آموزنده ، ملموس يا اخلاقي آن تاييد يا رد مي كند.چيزي كه كانت به آن عامل مضاعف جذابيت و هيجان مي گويد.برداشتي كه عامه از عكاسي دارند بين دال و مدلول پيوند فراگذرنده قايل است ، يعني مرتبط بودن با يك فرم بدون آميخته شدن كامل با آن.عكاسي همواره به اين اميد مورد آزمون قرار مي گيرد كه داراي نشانه چيزي باشد ، حال آنكه خالي از اين حالت است .عكاسي فرصتي اسنثتايي و ايده آل براي سليقه واقع گرا فراهم مي كند.عكاسي طبيعت گرا كه خود انتخاب مي كند و خود تحسين مي كند موجب يك موج عريان گرا مي شود.

اسلاید 45: پايگان مشروعيتها سليقه بي تمدن همواره نيم نگاهي به سليقه پرورده دارد اما عكاسي فرصتي استثنايي براي پي بردن به منطق زيبايي شناسي عامه پسند فراهم مي كند . زيرا عكاسي ، نسبت به مشقها و آثار شناخته شده ، تمايل كمتري به اين امر دارد كه با آشكار كردن نا آگاهي شخص از معيارهاي تقديس شده و عقايد تحميلي موجب بيم او از حقارت و آبروريزي شودمصرف كننده هايي كه با معناي خارج از دايره ي فرهنگ مشروع سرو كار دارند گمان مي كنند كه اين حق را دارند كه مصرف كننده صرف باقي بمانند و آزادانه قضاوت و ارايه نظر كنند .

اسلاید 46: ادامهمعنايي كه در دايره مشروعيت قرار مي گيرد بر اين نكته اشاره دارد كه همه آنها بنا بر نوع خاصي از نظام سازمان دهي مي شوند ، در آموزشگاه(نهاد انتقال دانش)شكل مي گيرند و در مغزها جايگرين مي شوند . و با يك نظام روشمند تعليم و مشق به صورت پايگان در مي آيند. آثار تقديس شده مستلزم نهادي هستند كه كاركردش نه تنها توزيع و انتقال دانش ، بلكه مشروع سازي نيز مي باشد .موقعيت عكاسي در پايگان مشروعيتها ، با مشقهاي عوامانه اش ، ابهام نگرشهايي را كه بويژه در نيان طبقه ممتاز جامعه پديد آورده است ، تشريح مي كند .تلاش برخي طرفدارن عكاسي براي اثبات آن به عنوان مشق هنرمندانه مشروع احمقانه و مذبوحانه به نظر مي رسد ، زيرا در عمل نمي تواند با كليد اجتماعي عكاسي مبارزه كند و از ميانش بردارد. عكاسان سرسخت و جدي همواره مجبورند نظريه ي زيباشناسي مشقشان را بسط و گسترش دهند ، زيرا براي توجيه خود به عنوان عكاس ، بايد وجود عكاسي را به مثابه هنر واقعي توجيه كنند.

اسلاید 47: ادامهدرواقع آنها بر اساس نوعي نظم حساب شده سازمان دهي مي شوند كه ارتباطش با روان شناسي فردي به اندازه ارتباطي است كه با مولفه ي امتيازها و دانش مردم فرهيخته دارد. اين نوع نظم حساب شده به طور دقيق بر اساس منش طبقاتي بنيان نهاده مي شود كه مديريت زندگي يك طبقه را سازمان مي دهد .زيبا شناسي طبقه كارگر بعدي از منش محسوب مي شود ، به طوري كه توده ي عظيمي از آثار عكاسي ممكن است بدون تقليل كيفي تا حد جامعه شناسي گروههاي بوجود آورنده آن فرود آيد ، در ضمن كاركردها و معانيي كه اين گروهها براي آن آثار قايلند هم صريح و هم بيشتر ضمني هستند .مراجع:1-مراجع مشروع براي مشروع سازي ( دانشگاه ، مدارس عالي ) : موسيقي، نقاشي ، مجسمه سازي ،ادبيات ، تئاتر2-مراجعي كه داعيه مشروعيت دارند(منتقدان ، باشگاه ) : سينما ، عكاسي ، جز ، شانسون3-مراجع غير مشروع(طراحان مد ، تبليغات ...):آشپزي ،پوشاك ، لوازم آرايشي ، دكوراسيون مبلمان و...

اسلاید 48: بخش دوم بلند پروازي هاي زيباشناسانه و آرمانهاي اجتماعي (باشگاه عكاسي به مثابه گروه فرعي): كستل و اشناپر اگر فعاليت عكاسي شاخص و وسيله يكپارچگي اجتماعي باشد ، اعضاي باشگاه عكاسي با توجه به اين كاركرد اصلي ، هنجارگريز به حساب مي آيند .باشگاه اعضايش را در عكس گرفتن به شيوه اي كاملا ساده و آزاد رها مي گذارد. اين علاقه اتحادي بين اعضا ايجاد مي كند و ابزار ارتقا از مشق ساده لوحانه به مشق عالمانه را فراهم مي كند.در باشگاه عكاسي ، عكاسي كاركرد نوين و ويژه اي به دست نمي دهد گويي باشگاه ابزار بيان آرماني است كه خاستگاهش درعكاسي يافت نمي شود . عكاسي در ذات خود هيچگاه هدف نيست و هرگاه ساده لوحانه از بيان روابط اجتماعي باز مي ايستدناگزير به نظامي از هنجارها تكيه مي كند كه گاهي از آن هنرند و گاهي از آن فن آوري .جوهر عكاسي در ميان تقليد از نقاشي و دلبستگي به فناوري در نوسان است .

اسلاید 49: ادامهاعضاي باشگاه به دو گروه مي توانند تقسيم شوند : 1- كساني كه نگران تنزل كارهايشان در حد فناوري صرف هستند.2- كساني كه مي خواهند از فناوري براي توجيه تازه اي در فعاليت عكاسي شان بهره مي گيرند.انتخاب اين دو گروه دل خواهانه نيست و تحليل جامعه شناسانه دلاليل نهان در پس آن را تا حد زيادي آشكار مي كند .وجود صفوف پايين خرده بورژوا و طبقه متوسط ميل اين طبقات به تقليد فرهنگي و عضويت در طبقه بالاي اجتماعي را واگو مي كند .عكاسي فعاليتي مستقل از رسانه ها و هنجارهايش نيست

اسلاید 50: ناشكيبايي در برابر محدوديتها در اين قسمت دو باشگاه بولونيا(داداي آثار ملي و بين الملل) و ترت اكوارات(باشگاهي آوانگارد متشكل از آماتورهاي روشن بين و حرفه ايها)در اين باشگاهها توجيه مشق عكاسي در مجموعه اي از امتناعها به چشم مي خورد.امتناع نخست امتناع از فن آوري يا دست كم امتناع از قرار دادن فناوري در مرحله اساسي خلق عكاسانه است كه در ابتداي امر با شك كردن به دور بين ابراز مي شود .چرا كه مهارت مكانيكي دوربين هرگونه ابتكاري را دفع مي كند ، ترس از خلع يد شدن توسط دوربين در اسطوره شگرف دوربين طبيعي نمايان مي شود كه خودكار بودن و خود انگيختگي را با هم آشتي مي دهد.عكاسان گرچه در عمل وقت زيادي را صرف كارهاي فني و فرايندهاي آن مي كنند اما در سطح گفتمان اهميتي به آن نمي دهند .خلق بر پايه نوعي الهام است كه حتي فن آوري بديع نيز با آن بيگانه است .

اسلاید 51: ادامهابژه ي عكاسي بايد بازي داشته باشد به همان مفهومي كه سارتردربازي داشتن واژه ها مد نظر دارد در غير اين صورت عكاسي در محتواي خود متوقف خواهد شد ، حال آنكه نيازمند حدي از آزادي است تا خلاقيت به درونش راه يابد .از اين رو امتناع از فن آوري و امتناع از محتواي اشباع شده مكمل يكديگرند . با اين امتناع ورزيها زيباشناسي ناب از حق حياتش محافظت مي كند.عكاسي در ارتباط با سوژه ي عكاسي كننده تعريف مي شود نه در ارتباط با ابژه ي عكاسي شونده.گويا از راه ميل به شخصي سازي فعاليت عكاسي است كه ارجاع مبهم و نامفهوم به نقاشي را مي توان فهميد.ارجاع عكاسان به نقاشي نشان از وجدان ناراحت آنان دارد . اين ارجاع به دو شكل انجام مي گيرد:1-همتراز نشان دادن عكاسي و نقاشي 2- ارزش كمتر دادن به عكاسي نسبت به نقاشي به دليل نقش واسطه مكانيكي در آن و نوعي سرگرمي لذت بخش در آن ديدناينها معمولا در دو گروه ديگر هم قرار مي گيرند: 1- گروه تقليد كننده از نقاشي 2- گروه بهره برنده از منابع فنيواقع گرايي عكاسي محدوديتهايي بر آن اعمال مي كند.

اسلاید 52: ادامهميل به دفاع از تعريف اثر هنري در برابر فن آوري نتيجه مقتضيات خود هنر نيست بلكه ناشي از اين واقعيت است كه هنر در چارچوب بازنمود آرماني شده ي شرايط اجتماعي و نقش اجتماعي اش تصور مي شود . همان چارچوبي كه مشاركت آزاد در فناوريي را كه خودش به خاطر شرايط اجتماعي و نقش اجتماعيش مظهر پيش پا افتادگي است در خود راه نمي دهد. اين فشار هنجارهاي بيروني بر عكاسي به خاطر ويژگيهاي عيني عكاسي است آميختگي هنر و طبقه اجتماعي را در اتاقهاي نشمين بورژواها كه با حضور هميشگي تابلوهاي نقاشي زينت مي يابد مي توان ديد. اين طبقه نوآوري عكاسي را نيز در قالب هنجارهاي خودش تعبير مجدد مي كند و عكس كودكان را به جاي چهره نگاريهاي خانوادگي در اتاق پذيرايي قرارمي دهد.عكاسان در جستجوي يك زيبا شناسي نوين همچنان آرزوي زيباشناسي متفاوت غيرممكني را در سر مي پرورانند و فناوري را به عنوان وسيله تغييرشكل زيباشناسانه رد مي كنند .اما اين مانع دوگانه از تصوير اجتماعي نقاشي و از فن آوري اي ناشي مي شود كه با وضع اجتماعيشان بر آنها تحميل شده است و از اين رو عدم تاييد اجتماعي ، تناقضهاي موجود در فعاليت زيباشناسانه شان باشگاه ترت اكوارت نسبت به بولونيا از سنتهاي خشك اجتماعي – فرهنگي رهاتر استرا تشريح مي كند .

اسلاید 53: شكيبايي در برابر مشكلات حرفه ي عكاسيباشگاههاي جوانان بيشتر اعضاي خود را از محيطهاي كارگري انتخاب و جذب مي كنند .سازمان دهنگان اين باشگاهها در ايدئولوژي اخلاق گرايانه اي سهميند كه اين باشگاه مرحله اي انتقالي در زندگي پسر گوشه گير و مرد زندگي پديد مي آورد .عكاسي دريچه اي براي كشف جهان است .اما در ميان اعضا عكسهاي متعهد كمتر ديده مي شود.در اينجا عكاسي خوب مطرح مي شود كه آن عكاسي است كه پيامي را منتقل مي كند. پيامي قابل فهم در نظامي نيمه زيبا شناسانه با ارزشهاي احساسي به استثناي ارزشش در خانواده ، در اين عكاسي شاهد احياي تمام توجيهات بيروني خواهيم بود كه عكاسان بولونيا سعي مي كنند به روي خود نياورند .عكاسي يي كه به دليل سادگي ، بي جهت بودن و احتمال عمل از يافتن معنا در خودش ناتوان مي ماند ، سعي مي كند تا فقط با نشان دادن سوژه هاي مهم يعني سوژه هاي با ابهت پايه و اساسي براي خود بيابد ، اما اين انتخاب متاثر از خوش عكس بودن ابژه يعني يك زيباشناسي عكاسانه نيست . عينيت عكس عينيت معنايي است كه آن عكس در نظام ارزشهاي غير ذاتي عكاسي بيان مي كند.

اسلاید 54: ادامههمراه با اقليتي از ايدئولوگهاي عكاس كه تلاششان براي يافتن مبنايي براي فعاليت در يك فرهنگ بيروني به هر حال با ناكامي مواجه مي شود ، فن آوري هم به كمك انبوه فعالان اين نوع باشگاه عكاسي مي آيد تا با خيالي آسوده تضمين كافي براي عكس گرفتن بيابند.تاريك خانه در واقع قلب باشگاه عكاسي است .در اينجا البته مساله اقتصادي هم دخيل است .در اين باشگاه علاقه زيباشناسانه كنار گذاشته نمي شود بلكه با خيالي نا آسوده تجربه مي شود .تفاوت آشكار بين دو نوع باشگاه معلول مقوله هاي اجتماعي اي است كه اين باشگاهها اعضايشان را از آنها مي گيرند ، يعني صفوف پايين خرده بورژوازي از يك سو و صفوف بالاي خرده بورژوازي و طبقه متوسط از سوي ديگر.پس فعاليت عكاسانه و فرهنگ با يكديگر رابطه دارند .

اسلاید 55: ادامهمشق عكاسانه در باشگاههاي طبقه كارگر تلاش مي كند تا رابطه اي اوليه با فناوري را تبليغ كند ، اين مساله اساس و مبناي يك فرهنگ است كه بيشتر خلاف مفهوم سنتي زيبا شناسي تعريف مي شود تا در امتداد آن.آشنا بودن با اين ابزار در كل نشانه اي خاص از يك رابطه ي آشنا با ابزارها و شناخت كافي از ابزارها نشانه اي خاص از مشاركت معين در فرهنگ فني است .باشگاههاي طبقه كارگر به امر تبحر و مهارت شرايط فني عكاسي مي پردازند ، اما باشگاههايي كه با زيباشناسي سر و كار دارند نقد صريح و شهودگرا ، مفهومي تماميت خواه از عكاسي را برملا مي كند.نتيجه : عكاسي به تنهايي در پايه ريزي يك زيبا شناسي مستقل ناتوان است و جست و جو براي يافتن توجيه از طريق تصوير خود عكاسي، تصوير اجتماعي هنر و فن آوري ، و نقشها و قيد و شرطهايشان مشخص مي شود .

اسلاید 56: فصل 4 : هنر مكانيكي ، هنر طبيعي : هنرمندان عكاس ، ژان كلود شامبوردون گفتمان زيبا شناسانه چه سرسري چه پرمايه بر زبان استادان جاري است و در حد خود تناقض هايي را بيان مي كند .گفتمان زيبا شناسانه را نبايد تنها به سان يك توجيه ايدئولوژيكي قلمداد كنيم .استثناها و چيزهاي عاديآيا هنرهاي مشروع ويژگي نظام مند زيبايي شناسانه شان را مديون اين نيستند كه مشروعيتشان مورد ترديد قرار ندارد؟تلاش براي مشروعيت بخشيدن به هنرهاي غير مشروع تبديل به تجربه مي شود كه در پاسخ به پرسشها نمايان مي شوند . ابزار پاسخگويان به پرسشهاي متفاوت در مورد عكاسي به فراخور مهارت كلامي و تصويري متخصصينش و موقعيت فرهنگي گروههايشان متفاوت است . افزايش سخن وري ها نشان دهنده آگاهي از هنجار گريزي است .استادان عكاسي مثل منتقدان سينما و موسيقي جاز سعي نمي كنند به يك فعاليت جانيافتاده مشروعيت ببخشند بلكه در ضمن سعي دارند با تبديل كردن آن فناوري كه براي اهداف ديگري استفاده مي شود ، به يك رسانه هنري تعريف اجتماعي كاربردها و امكانات عكاسي را انكار كنند .اين تناقضات در ميان عكاسان هنري شديد تر است چون روزنامه نگاران و عكاسان تبليغات مي توانند بهانه بتراشند :1- يا سفارشي كار كنند 2-يا هنجارهايشان به سبب پاسخ دادن به رسالت حرفه اي موجه جلوه داده مي شود سوال اصلي اينجاست كه شرايط آفرينش و ويژگي هاي خاص خوانش عكسها چگونه بر تلاشهاي استادان براي جلب اعتماد مخاطبان و گروهي از هنرمندان تاثير گذاشته و تشديدشان مي كند ..

اسلاید 57: آفرينش نامطمئن و زيبا شناسي اختياري استادان غالبا گفتمان گنگ زيبا شناسانه را در كنار زبان دقيق فني به كار مي برند ، آنها نمي توانند توصيف دقيقي از فعاليتشان به دست دهند .فقدان سنت مستقلي در نقد بي شك دليل مستقيم اين ترديدهاست.مشكلاتي كه در راه خلق چنين سنتي وجود دارد ،به دليل ناهمگني عملكردها وگوناگوني مراحل تشكيل دهنده كنش عكاسانه است ، كه توصيفهاي متفاوت و زيباشناسيهاي متفاوت را ايجاب مي كند .كنشهاي خلاقانه نيز درصور مختلف و با مقاصد متفاوت صورت مي گيرند . خلق هنرمندانه در دوره اي از زمان صورت مي گيرد .اين گسستگي زماني خلاقيت را با چالش مواجه مي كند .گوناگوني كاربردهاي عكاسي(ثبت و بازتوليد و خلق و عمل فني )درك مبهم و متناقضي براي عكاسان نسبت به فعاليتشان مي سازد .عكاسان تلاش دارند با بهره گيري از طبيعت ، نظمي فرهنگي بيافرينند. تئوريهاي عكاسان در مورد كارشان متفاوت است اما هدف يكساني دارد كه بيانگر تفاوت بين پندار هنرمند و پندار بينندگان است . حال مي توان زيبا شناسي آرمانگرايانه را ديد : هنرمند در خوانش كنايه هاي غير قابل درك جهان پيرامون توانايي منحصر به فرد دارد، سعي مي كند حق انحصاري ديد هنرمندانه را به اثبات برساند .

اسلاید 58: ادامهاما دوربين ضرباهنگ زمان مند خود را تحميل مي كند و واكنشهاي شيميايي و فيزيكي در جريان عكس چنان دخيلند كه عكاسي را مي توان در حد ثبت طبيعي طبيعت تنزل داد .عكاسان از سبك سخن مي گويند كه خود اين سبك مي تواند به مجموعه اي از ترفندها فروكاسته شود . عكاسان شانس را رد مي كنند و در مقابل از كنترل و مهار باور ياد مي كنند.شانس راه خلق مشروع دانسته نمي شود چرا كه دوربين احتمال متوقف كردن هدف خلاقانه را دارد و اثر هنري محصول تاثير متقابل ابزار است .عكاسان براي نشان دادن شم زيبا شناسي خود اتوماتيسم را (حتي با اشتباه نگاري هم كه شده) نفي مي كنند .عكاسان بر آنند تا اصالت رسانه شان را حفظ كنند پس تقليد از نقاشي نوعي سرقت ادبي محسوب مي شود نخستين اصول زيبا شناسي از جنبش جدايي طلبي عكس نشات گرفت.

اسلاید 59: يادآوري زيباشناسانه ي گذشته ها و مرتبه ي اجتماعي  فقط نشانه هاي بيروني و غير ذاتي مي توانند از عكس ابهام زدايي كنند.گاه استادان كثرت نشانه هاي متناقض را خنثي مي كنند تا هدف يگانه اي را نمايش دهند .عكاس به خاطر استفاده از رسانه ي بياني اي كه به دليل ناتواني اش در رجوع به نظاني لز نمادها غير قابل اعتماد است ، بايد معناي عكسهايشان را در موضوعهاي ارزشگذاري شده و در سنتهايي كه به آنها ارزش مي بخشد جستجو كنند .آنچه براي يك عكاس بسيار مهم است تصور كردن است .زيبايي شناسي فردي را زماني مي توان به طور كامل درك كرد كه رابطه عكاسان با گروههاي معيني را به حساب آوريم ، همان گروههايي كه معناي مورد نظر عكاسان از اشيا را تعريف مي كنند .بنابرين زيباشناسان خرده بورژوا در گروهشان هنجارهايي را مي يابند كه معرف مجموعه اي از سوژه هاي مشروع باشند.تكريم يك استاد توسط گروه نويسندگان يا هنرمنادن مشروعيت به او مي بخشد . دو نوع استاد در اينجا مشخص مي شود : استادي كه گروه يكپارچه اي دارد و استادي كه راه فردي را مي پيمايد .

اسلاید 60: ادامهعكاسان به دنبال نشانه هاي قابل رويت هنرمند هستند نشانه هايي كه ويژگي سبك هنرمندانه را در خود دارد .بحثهاي زيبايي شناسانه شكل خاصي از رابطه بين گروههاست كه همواره از يك ادراك اجتماعي خبر مي دهد .هدف زيبا شناسانه اي كه قصد دارد در حوزه اي كه بايد به صورت يك هدف باقي بماند عمل كند شايد چيزي نباشد جز بيان سربسته يك هدف اجتماعي .

اسلاید 61:   فصل پنجم :حرفه اي ها يا برگزيدگان : عكاسان حرفه اي (بولتانسكي و شامبوردون)  توقع حرفه عكاسي و توقع حرفه اي هاعكاسان معمولا سعي مي كنند خود را مستقل نشان دهند .عكاسان طيف گسترده اي از افراد با حقوق و درآمدهاي مختلف را تشكيل مي دهند كه از خرير دوربين دست دوم تا استوديوي مجهز مي توانند نوسان كنندتنوع كارها از اين هم بيشتر است ، بسياري ازعكاسان عكسهاي آماتورها را ظاهر و چاپ مي كنند ، دوربين خريد و فروش مي كنند وهمه نوع سفارشي در رابطه با عكاسي انجام مي دهند .برخي نيز تخصصشان در كار تاريك خانه اي يا كار با دوربين است مثل عكاسي صنعتي، مد،عكاسي صحنه، خبري،چهره نگاري،عكاسي هنري و....اين گوناگوني تعريف جامع و دقيق از اين حرفه را دشوار مي كند .هيچ قانوني وجود ندارد كه ورود به حرفه عكاسي را كنترل كند . حتي نياز به مدرك و كارموزي هم ندارد .دوربينهاي پيشرفته كار را به مراتب راحت تر هم كرده است.در گذشته به دليل نياز به مهارت بالا در فرمولها و فنون افراد بي صلاحيت نمي توانستند وارد اين حرفه شوند.پيشرفت هاي فني، عكاسي را از اتحاد و خاص بودنش محروم مي كند كه باعث مي شود عكاسي توسط ديگران به سرعت فرا گرفته مي شود.

اسلاید 62: ادامهذوق عكاسي كه انجام مشق جدي پيش از ورود به اين حرفه نشانه بارزش است ، سطح تحصيلي بالاتري را مي طلبد .كساني از طبقه بالا كه دنبال مدرك حرفه اي اند ، عكاساني اند كه دوره تحصيليشان مطابق ضروريات طبق اجتماعيشان نبوده است .تنوع در سن ورود نيز مجموعه اي از تنوعهايي كه به صورت نظام مند جهت گيري شده است را نشان مي دهد .وجود طبقات بالا يكي از مشخصه هاي اصلي حرفه عكاسي است .افراد يزرگسال از طبقه بالا با تن دادن به پيشه عكاسي خود را با هنجارهاي طبقه شان همساز مي كنند ، همان هنجارهايي كه رمز موفقيت تحصيلي و شرط انتخاب يك حرفه را داشتن استعداد مي داند .حرفه ي عكاسي به درد بازيهاي ايدئولوژيكي مي خورد زبرا از آنجا كه نيازمند تعليم منظم و مرتب نيست ، به بازنمودهاي غير واقعي انتخاب حرفه اي ميدان مي دهد .انتخاب عكاسي نشانه خواست رهايي از طبقه اجتماعي و نيز نشانه موقعيت حاشيه اي است كه آن خواست را ممكن مي كند .حاشيه اي بودن يك طبقه در عين حال موجب شكل گيري آرمانهاي استثنايي مي شود.افراد با هر خاستگاه اجتماعي در مورد بازنمودهاي پرورش يافته و پرجذبه ي اين حرفه كه هرچه افزايش يابد فاصله اش از راه و رسم موجود بيشتر مي شود اتفاق نظر دارند.ابهام عكاسي فرصت تحرك اجتماعي را فراهم مي كند . البته خاستگاه اجتماعي افراد فرصتهاي بسيار متفاوتي را دراختيار آنها مي گذارد .

اسلاید 63: رفتار شايسته :عكاسان و موفقيت نسبت عكاساني كه هرگز سراغ حرفه ديگري نمي روند در بالاترين دسته هاي اجتماعي در حداقل بوده و هرچه به سمت پايين ترين دسته ها مي رويم به حداكثر خود مي رسد .مشق طبقات بالا در مقايسه با حرفه هايي كه معرف عضويت افراد در اين طبقه اند از شان پايين تري برخوردار است كه اين امر براي كارگران برعكس است .از آنجا كه عكاسي وعده ارتقا را در خود دارد عكاسان حرفه خود راتغيير نمي دهند فقط تخصصهاي مختلفش را مشق مي كنند تا به جايگاههاي متفاوتي برسند.كسي كه عنولت عكاس بزرگ را مي گيرد معمولا دربين آشنايان معتبرترين است. و معمولا آنهايي هستند كه در نخصصهاي اصلي فعاليت دارند.براي عكاسان ، برقراري ارتباط يا گروههاي حرفه اي در واقع فرصتي است براي عكاسي از ابژه هاي ارزش گذاري شده.تخصص اصلي به واسطه اهميت و اصالت ابژه ي عكاسي شده تعريف مي شود و تغيير در تخصص مي تواند به تغيير در جايگاه منجر شود .

اسلاید 64: ادامهمجموعه ابژه ها كمابيش مطابق با پايگان تخصص ها سازماندهي مي شوند .اما خود ابژه عكاسي حال و هوايش را تنها از مشاركت نمادينش در محيط اجتماعي معتبر به دست مي آورد .چهره نگاري از ميان تمام ژانرهاي عكاسي تنها ژانري است كه به راحتي اين امكان را مي دهد كه سوژه(انسان)را با محيط اجتماعي كارش قياس كنيم.در اينجا تعلق فرد به محيط معتبر وجود دارد نه مشاركت ابژه در محيطي كه كار را سفارش داده است .عكاسي صنعتي به رابطه عكاس با سوژه مربوط مي شود نه با يك محيط اجتماعي ، اين مساله كه عكاسي صنعتي رشد يافته و موفقيت مالي زيادي دارد به بحران عكاسي ياد مي شودعكاس بايد ارزشش را ثابت كند ، ويژگي هاي عام را به ويژگي هاي شايسته حرفه اي ترجيح دهد او نياز به ذوق و سليقه و با كلاس بودن دارد .

اسلاید 65: ادامهوارثان علاوه بر سرمايه ، روابط و شهرت خانواده را كه به نوبه ي خود باعث روابط گسترده و تازه تري مي شود ، به ارث مي برد وگستره ي شبكه روابط خانوادگي او و تمايز آن به عنوان يك محيط دفاعي است كه كاريابي را براي او آسان مي كند ؛معتبرترين تخصصها را در اختيار او قرار مي دهد ؛ آشنايي با افراد مختلف در نقش سكويي براي پرش به جامعه ي والا و به عكاسي جامعه والا عمل مي كند .خاستگاه اجتماعي بر نقل و انتقالها تاثير مي گذارد .عكاسان در شده گفتارشان و لباس پوشيدنشان بنا بر خاستگاه طبقاتي شان در يك پايگان كامل و دقيق سازماندهي مي شوند .شيك پوشي طبقات بالا در مقابل پوشيدن لباس كار در طبقه كارگر و الگوبرداري طبقه متوسط از مدل نامرتب و هنرمندانه نقاش خود را نشان مي دهد .در غياب ميراث ملموس فرهنگي ،مدرك تحصيلي ، خاستگاه اجتماعي توانايي گرايش به مد را عرضه مي كند كه عكاسان موفق نام اين توانايي را ذوق مي گذارند .

اسلاید 66: ادامهمشق عكاسي در طبقات كارگر بيشتر است چراكه تنها وسيله ارتقاي آنهاست .اينان همواره يك قدم ارمد روز عقبند .اما چون در معرض فشار و محدوديتند ، ايمان كاملتري به خود دارند .مدارس خاص فرزندان بورژواهايي را به خود جذب مي كند كه به دليل ناكامي تحصيلي و آراستگي به ارث برده اجتماعيشان زمينه بيشتري براي علاقه مندي به عكاسي دارند .عكاسان محلي كه در شهرهاي كوچك زندگي مي كنند و تا حدودي عكاسان سيار، با تعربف اجتماعي عكاسي همساز هستند و مشتاقانه گروه متحدي تشكيل مي دهند . به دليل ارتباط با سفارش دهندگان مي توانند و مجبورند خود را باسليقه هاي جامعه وفق دهند .با اقتدار و قدرت بر آمده از دانش تخصصيشان وظيفه اجتماعي مشخصي را دنبال مي كنند .نقشي مانند رئيس تشريفات .عكاسان محلي از شكل گيري آماتورها لطمه خورده اند.و نقششان به آموزش به آماتورها تغيير يافت .اغلب عكاسان جز از سرو كار داشتن با آماتورها خود داري مي كنند نه تنها به دليل رقابت ناعادلانه بلكه به اين دليل كه خاص بودن فعاليت آنها را به مخاطره مي اندازد.نكته عجيب اين است كه در عين آسان شدن عكاسي صنف عكاسان مي خواهد خودش را به عنوان يك گروه حرفه اي معرفي كند .

18,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید