علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

خلاصه گفتار اول کتاب مبادی اصول دکتر سید محمد صدری

صفحه 1:
خلاصه کتاب مبادی اصول موالف : سید محمد صدری

صفحه 2:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات مبادی اصول چیست ؟ * اولین پرسش در زمينه هر علم برسش از مسائل آن علم است. * مبادی اصول فقه یک ترکیب اضافی است تعریف فقه * فقه در لشت به معنای قهنیدن نیک فهمیدن و تربفتن که واعنق مطلب ات * واه فقه منقول شرعی است زیر بعد از تشریع شرع مقدس اسلام معنای نخست خود را ترک کرده و به معنای محدودتری اختماص یافت. * نقل لفظ می تاد عرف «شرع با هل فن خاص باشد * تمیق فقه دز ال قرن دهم از تاه صاحب معالم « فقه يعنى علم به احكام شرعى فرعى از راه دليل هاى تفصيلى أن ها» ‎algal‏ متأخر از فقه : فقه علم به احکام شرعی فرعی یا بدست آوردن وظینه عملی از را ده تقصیلی است ‏تعریف اصول فقه ‏تیف فقه دز کتاب کیت ااسول ‏ اضول ققه»دتن اصول علم,به قواعدی است که زان انحنبا ام ‎an ash chan ge‏ ‎a‏ ‎ial glee hy fs gl ‏مرق‎ alae pal ‏تعريف علم اصول از اصولیان متأخر: علم اصول دانشی است که از قواعی بحث می گند که نتیجهآنها در را ستنبز حکم شرعی قرار‎ ‏فى كيرد‎

صفحه 3:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات مبادی : میادی جمع مبدا مصدر میمی و اسم زمان و مکان است از فعل بده آغاز کرد اجزاء علم از نظر سعدالدين تفتازانى : موضوع . مبادی و مسائل موضوع. مطالب و مسائل علم : - موضوع هر علم عبارت است از آنچه که علم درباره ویژگی ها و عوارض خلتی لَن بحث می کند و تمام بحث هاى علم بدان باز من ‎aa‏ - قضیه جملهایی است که خود دارای یک موضوع . يك محمول و رابطه بين موضوع و محمول است .مانند : أز تركيب سديم و كلر نمك طعام حاصل مى شود. -- ملع سجموعه اين ارقسايا يا وك جد مستزاكا قن أمه أيه اياعم ريون دادمو موصع على غليع طنيحه من شود ب ابا از جهت این که وسیله بان بسث های هتسد ‎ted gas ple tly‏ از اينكه كشف قضايا در علم مطلوب است و پیه ثیتی است مطالب علم هستند چون قضایا مورد سوال واقع می شوند مسائل علم هستند. مبادی تصوری و تصدیقی : - برای شناخت موضوعات مسائل يا بايد آنها را تصور كرد و يا تصديق - تصورات و تصدیقات مبادی علوم هستند که آنها را مبادی تصوری و مبادی تصدیقی می نامند

صفحه 4:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات مبادی علم : مقدمات علم قضایای بدیهی و یا اکتسایی است که قبل از ورود به علم بلید پذیرفته شوند و استدلال های علم ‎gh aby‏ ها باشند مقدمات علم و اصل های پذیرفته شده یا اصول موضوعه اند یا اصول متعارفه مقدماتی که جزء مسائل و قضایای علوم دیگری هستند و نمی توان آنها را از مسائل علم مورد نظر به شمار آورد آنها را مبادی علم می نامند دسته ایی از میادی حدودی هستند . منظور از حد در اینجا تعریف است . زیرا تعریف از نظر منطقی یا بوسیله حد صورت می گیرد و یا رسم . و هر یک از اینهایا تام است و یا ناقص . کاملترین تعاریف بوسیله حد تام صورت می گیرد که تمام ذاتیات معرف را در بر درد . در تعریف : انسان حیوان ناطق است » حیوان ناطق حد تام است اعراض : اعراض موضوع یعنی چیزهایی که بر موضوع عارض می شوند تفتازلنی : مبادی به چیزهایی گفته می شود که بلید قبل از مقصود سخن رابا ن آغاز کردمانند مقدملتی نظیر تعريف علم , بیان هدف علم « موضوع علم ملا عبدالّه یزدی میادی را مبادی به معنای اعم نام نهاد . و معتقد است که برای اولین بار لبن حاجب در کتاب مختصر الاصول واژه مبادی را بر « ما يبدء به قبل الشرع » اطلاق کرده است

صفحه 5:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات * روس ثمانيه : ‎-١‏ بيان هدف و غرض علم ‏۲- منفعت علم ‏۳- اشاره به وجه تسمیه علم ‎-F‏ نام بردن موسس و مدون علم ‏۵- علم مورد نظر از جنس ‏۶- مرتبه علم نسبت به علوم دیگر ‏۷- تقسیم مطالب به ابواب مختلفد ‏۸- انحاء تعلیمیه : سیعنی تقسیم » تحلیل و تحدید .

صفحه 6:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات * مبادی اصول فقه : ۱- موضوع فقه و اصول : موضوع فقه فعل مکلف یا موضوع خارجی و محمول آن حکم شرعی است . از حیث ثبوت حکمی از احکام شرعی برای آن . فعل مکلف مانند نمار : روزه . زکوه. حج تا بیع و جاره و رهن و وکالت و . پیشینیان موضوع اصول را ادله اربعه (کتاب . سنت . اجماع و عقل) مي دانسته اند . آخوند خراسانی : وسیله تمیز و جدلیی علوم از یکدیگر همان تملیز و تفاوت اهدافی است که سبب تموین علم:شده اننت نه:جدا بودن موضوعات و محمولات علوم مختلف: موضوع علم اصول امری کلی است و منطبق است بر موضوعات یک یک مسائل لين علم مانند : مفهوم کلی انسان که منطبق است ‎«Sy Si gy‏ مصادیق و افراد انسان. ‎Cul‏ الله صدر: موضوع علم اصول عناصر مشترکي است که در استنباط حکم شرعی بکارگرفته شده است. یعنی هرچیزی که بتواند دلیل حکم شرعی باشد و فقیه را به سوی آن حکم رهنمون شود .

صفحه 7:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات ۲- غرض و هدف از فقه و اصول: غرض و هدف فقه و اصول یافتن حکم شرعی است . اصول کبری های این استدلال را به دست می آورد و علم فقه صفری های آن را می یابد . ۳- منفعت علم فقه و اصول انی که در لین زمینه پژوهش می کنند . نیروی استنباطی قوی در همه زمینه هابه وییُه در زمي درک قوانین موضوعه بشری پیدا می کنند ۴- تدوین فقه و اصول و مدون آنها : تألیف کتاب «الرساله » محمدبن ادریس شافعی را سرآغاز تدوین این علم و نگارنده کتاب را مدون اصول پنداشته اند . مقالات اصولی مانند «رساله الفاظ» هشام بن حکم و «ختلاف الحدیث» یینس بن عبدالرحمن که از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) هستند. امام علی (ع) در امرتدوین علم اصول بر هر دو گروه پیشین (شافعی و امامین باقر و صادق (ع) مقدم است.

صفحه 8:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات ۵- جنس این دو علم: از نظر جنس ۰ علم اصول آمیزه ای است از مسائل عقلی و نقلی و عرفی پلی در علم فقه تا نجا که نقل بیانگر حکمی باشد . هیچگاه نوبت به عقل نمی رسد ۶- مرتبه فقه و اصول در میان دیگرعلوم صاحب معالم : برخی از علوم بر برخی دیگر تقدم دارند که ناشی از سه دلیل است - برتری موضوع علم بر علوم دیگرمانند خداشناسی - برتری مقصود و هدف علم مانند دانش فقه که هدف آن آموزش احکام الهی است - برترى يك علم بر علوم ديكر به جهت دربرداشتن پایه ها و اصولی که آن علوم بر آنها استوارند. *_تأخر علم فقه از علم کلام بداین جهت است که این علم از چگونگی تکلیف بصورت عام یعنی « مجموعه یکن و نکن ها » ولواحق آنها سخن مى كويد و حال آنكه بيش از لين بليد خود تکلیف و فرماندهنده به تكليف را شناخت و اين مطالب در علم كلام قرار * تأخر فقه از علم اصول از اين جهت است که فقع دلنش بديهى نيوده و نيازمند استدلال است و علم اصول فقه متضمن توضيح جككوكى اين استدلال ها ست * تأخر فقه از علم منطق از اين باب است كه وظيفه علم منطق روشنكرى درستى و نادرستى راه هاى استدلال است

صفحه 9:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات * تعریف مبادی اصول فقه مبادی اصول فقه مسائل متفرقه لیی هستند که در وصف مبدئیت اين دو علم مشترکند و پیش از آغاز فراگیری اصول فقه بايد آنها را قرار گرفت .این تعریف گویای دو مطلب است : - یکی وحدت این مساول در وصف مبدئیت و به معنای ‎pel‏ مقدمه بودن برای اصول فقه - گونه گونی نوع مطالبی که در دانش مبادی مطرح می شود .

صفحه 10:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات * چگونگی استنباط حکم شرعی به کمک دانش اصول فقه علم اصول به دنبال قواعد کلی است که بوسیله آنها بتوان حکم شرعی را استنباط کرد . قواعد استنباط قاعده نخست : صیفه نهی در حرمت ظهور دارد (لا تکحوا:ازدواج مکنید) قاعده دوم : ظواهر قرآن حجیت دارند. قاعده سوم : شرك يايان يابد حكم حرمت يايان مى يذيرد * قاعده اصولى : قضاياى كلى كه بوسيله دلائل شرعى و عقلى به دست مى آيد. * قاعده اصولى جون قضيه ايى كلى است كبرى حكم ناميده مى شود * عبارتى از كتاب يا سنت كه بر حكم شرعى دلالت مى كند به صغرا موسوم است . * از كنار هم قرار كرفتن اين صغرى و كبرى. حكم شرعى منتج مى شود . * اكر حكم شرعى نتيجه يك قياس منطقی باشد . تهيه قواعد كلى يا كبرى هاى لين قياس بر عهده علم اصول است و پیدا کردن مطللب خاص و جزئى كه براى هر حكم در منلبع تشريع اسلامى وارد شده از قبيل آيات و رواياتى كه در خصوص يك يك احكام رسيده و ما آنها را صغراهاى قياس مى ناميم ‎٠‏ به عهده علم فقه است .

صفحه 11:
گفتار اول : مبادی اصول فقه کلیات * علم اصول- منطق علم فقه * وظیفه منطق پیدا کردن قواعدی است برای درست فکر کردن و مصونیت فکر از خطا * منطق علم عملیات فکری به طور مطلق است و دانش اصول از اين نظر مشابه منطق است . * معانی کلمه حجت ۱- حجت در لغت مرادف برهان و دلیلی است که طرف مقابل با شنیدن آن اکت شود ۲- حجت منطقی قضایای معلومی است که شخص رابه قضیه مجهولی می رساند .این حجت بر سه نوع است : قیاس استقراء و تمثيل ۳- حجت اصولی: این نوع حجت به دو معنی است: - حجت به معنی اخص (اماره و دلیل) : چیزی که توان ثلبت کردن چیز دیگری را داشته باشد و از آن پرده برداری کرده و آن را کشف کند. حجت به معنای اعم :هر چیزی که اگر مکلف بر طبق آن عمل کند و عمل او برخلاف تکلیف واقعی باشد بتواند به وسیله آن در مقابل مولی استدلال کرده و خود را معذور بداند . حجیت مصدر جعلی و به معنای حجت بودن است

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
10,000 تومان