صفحه 1:
4
ف
محلمی دار
0
لا
<i
صفحه 2:
سالهاییش یکی از استادان دانشگاه
((جان هایکینز)) دانشجویان خود را
مسوول انجام یک پروژه کرد وبه آنها
ماموریت داد که به محله های فقبر نشین
و پایین شهر بروند و ۲۰۰ پسر بچه ؛بین
سنین ANY ۳ سال را انتخاب کنند و
در مورد گذشته و محیط خانوادکی آنها
تحقیق کنند
صفحه 3:
» در نهايت بيبش يينى كنند كه وضع
آا در كازثد د توه واس بووة
*دانشجویان بعد از بررسی آمار های
بد دست [امرد با صسحبت و مشاورد با
پسر بچه ها به این تتبحه رسیدند که
ما درضد ای تررد در ایرد ررت
لو را در زندان بد سر سراسد
برد
صفحه 4:
۲۵ سال بعدگروه دیگری از دانشجویان
مامور شدندتا به سراغ همان گروه که حالا
برای خودشان مردی شده بودند بروندتا
ببينند در جه وضعيتى هستند
دانشجویان توانستند ۱۸۰ نفر از گروه ۲۰۰
نفری را پیدا کنند ولی دریافتند که تنها ۴
تن از آنان مدت زمانی را در زندان
گذرانده اند
صفحه 5:
چرا این افراد که در محله های پر از
جرم وجنایت زندگی کرده بودند سوابق
خوبی داشتند
در بررسی گزارشات این جمله تکرار می
شد ((دائم)) :
معلمی داشتیم۰۰۰++
معلمی ذاستیم که ۰۰۰۰۰
صفحه 6:
آنها تحقیقات خود را ادامه دادند و
دیدند که ۵ درصد موارد یک خانم
معلم مطرح می شود
دانشجویان به سراغ این خانم معلم
رفتند تا ببینند چگونه او چنین تاثیری را
بر روی این گروه از دانشجویان گذاشته
است ؟
صفحه 7:
آنها می خواستند بدانند که جرا آن پسر بجه
ها هنوز هم معلم خود را به ياد دارذد
خانم معلم در جواب سوال دانشجوبان گفت :
نمیدانم !((متعیرم)
وسپس درحالی که به گذشته فکر می کرد زیر
لب با خود زمزمه می کرد :من آنهاراوافعا
از صمیم قلب دوست داشتم ۰۰۰۰۰۰۰۰