صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
ای نام نکوی توه hee) 000 ها
وی طلعت روی تو, زینت ده عنوان ها ( مستو
كردستانى )
تكش (رَيَبَا“كتتده-ى ).سر آغار كتاب”ها اسلت!
eee ل ارا ل ا
ا ال ا 1 زينت : زيور
Pore) : کتاب Po) Be eee eee) Fy
توح سکس سک مرح 13 نام نکو :
صفحه 4:
مستوره کردستانی
« ماه شرف خانم» فرزند ابوالحسن مستوره
كردستانى, متولد 1220 قمرى در شهر سنندج
و تن د ی هل
صفحه 5:
2g)
تحمیدیه :
ستایش ( تحمیدیّه ): شاعران
و تویسندگان از دیرباز» آغاز
کتابشان را با ذكر و ياد خدا و
شكر و سياس الهى شروع
مى كردند و به بر شمردن
صفات باري تعالى مى
پرداختند که به آن تحمیدیه می
گویند .
صفحه 6:
این درس, مانند تمام درس های آغازین کتاب
های فارسی , مناجات (تحمیدیه) است. راز و
نیاز با خداوندی که ارامش بخش دل ها و
شاعر در این درس as عظمت پروردگار اشاره
می کند و می داند که انسان ها نمی توانند
بزرگی خداوند را سپاس بگویند و وجودش را
بشناسند . خداوند از همه چیز و همه کس آگاه
صفحه 7:
ج19
خماولم
oo ge rir! yen
کی فپ مه ترج يفانت
OT See B) سس
ew ye :
Orn Ft,
بشر. اودای Se le
fb “ته ول
خال وست عمد کر دا
۳
eT ou لیم ی هر
کم خاش پوزش پذیم
1 f
م عور وكلن Er 2 TR
= Fi a
BEE eT NSO lack
TP PRA
جاده ين 2 سر win
co a 8
Fei عماس ور هن
Se Fe ,رضب
SF fe Gut, aie
Ow قات رقت جد بر یل
صفحه 8:
اين شعرء براى حفظ
وزن شعرهء نياز به جه
«بر آتش» را به صورت «بّراتش» و «ز آب نيل» را به شكلٍ «زاب نيل» مى خوانيم تا وزن شعر
حفظ شود.
همچنین باید به یاد داشته باشیم که حرف «و» را در میان واژههای شعر باید به صورت هه
بخوانیم؛ و گرنه وزن شعر دچار احتلال میشود:
بثىآدم و مرغ و مور و مككس ه
صفحه 9:
در قالب مثنوی, قافيه rove emote a) دیگر متفاوت از از
مهم ترین مننوی های فارسی, می توان ۶ ...بر
. بوستان سعدی .. . مثنوی مولوی ۰ . . لیلی و مجنون
ا *رانام برد.
: asls OLIS
٠ بيت اول : جان و زبان
٠ بيت دوم : دستكير و يوزش يذير
| سس سس سین
صفحه 10:
0 و
کریم : بخشنده *" مور: مورجه
خطابخش :کسی که اشتباهات انسان را * بخت : بهره, قسمت اقبال
نادیده می گیرد. ۹
پوزش پذیر : پذیرنده ی پوزش معنى دوست خالص
FeO Ste See ranted * یل : رودخانه ای بزرگ در کشور مصر
بنى آدم ESS 0 متفق : متحد هم عقیده
صفحه 11:
0 ا 0 0
2 200000 جمال : زیبایی , نیکویی
0 را
are) eer et cer) <<« * صفا: پاکی . پاک دلی . پاکیزگی
Core) ne ay ern een cee aye) |
re Ferret ESP e esc SeHniee 07-9.) 5 . در پشت چیزی باشد
ern 70 شدهلقب پیامبر (ص)
صفحه 12:
صفحه 13:
pl a خدایی که جان آفرید
سخن كفتن اندر زبان
آفريد
معنى : به نام خداوندى [ آغاز
می کنم ]که به انسان» vb
بخشید و سخن گفتن را به او
ياد داد.
آرايه : تلميح به آيه هاى «
داه ألنالد لا ا عأ || أده
صفحه 14:
مسر
خداوند بخشنده ی دستگیر J psy
معنی : پروردگاری که انسان ها را در
کارهاء یاری می کند و خطاهایش را
نادیده می گیرد و عذرش را قبول می
کند.
صفحه 15:
پرستار امرش همه چیز و كس
آدم و مرغ و مور و مگس
معنی : همه ی موجودات» مطیع و
فرمانبردار دستور خداوند هستند.
آزانه ره مور مگس < مراعات نظیر |
بنی آدم و مرغ و مور و مگس < مجازا
همه موجودات
0000 7 ".
صفحه 16:
یکی را به سر برنهد تاج بخت
کی رب فا آمور آزد ور مه
معنی : خداوند هر کسی را بخواهد به
اوج بزرگی و عظمت می رساند و هر
TE NTS, BT ics رابو
گیرد و به پستی و خواری می رساند.
آرافة. : فاج بر سر نهااق 2 کفایه, از a
عظمت و بزركى رساندن / از تخت به
وس to T تك
سس ا © onl
صفحه 17:
گلستان کند آتشی بر خلیل
گروهی بر آتش برد ز آب نیل
قعمی 5[ قذاتد] آنفتن تفر وق وازشر
حسترت ابراهيع (ع) گلستاین جن کید
و فرعونیان را در آب نیل» we dot
کند و به دوزخ ( جهتم ) می برد.
آرایه : مصراع اول تلمیح دارد به
آتش افکندن حضرت ابراهیم (ع) و
8 1 8
نت لوو
صفحه 18:
به درگاه لطف و بزرگیش بر بزرگانکص
نهاده بزرگی ز سر
معنی : بزرگان در برابر خداوند » بزرگی و
عظمتشان را فراموش می کنند و فروتنی
و تواضع , اختیار می کنند.
آرایه : بر وسر < جناس / از سر نهادن <
کنایه از : از یاد بردن / تکرار واژه ی
صفحه 19:
جهان؛ مثفق بر الهتّتش
فرو مانده از کنه
ماهتّتش
معنی : انسان ها در اقرار به
خدایی اوه همفکر هستند, امّا
از شناخت ols خداوند» ناتوان
آرایه : جهان < مجازا مردم
صفحه 20:
معنى : انسان؛ موجودی dy پورگ
ترء باعظمت تر و زيباتر از خداوند
نديد.(انسان ها حقيقت جلال و
جمال خداوند را درک نمی کنند.)
آرایه : جلال و جمال < جناس / بصر
صفحه 21:
Jai در آیینه Jos کنی
صفایی به تدریج» حاصل کنی
معنی : اگر به درون خودت ( به دلت )
بیشتر توجٌه کنی, کم کم, وجودت
ياك مى شود.توجّه : از نكاه عارفان»
زمانى دل مظهر تجلّی نور خداوند
می شود که از آلودگی ها پاک باشد.
آرایه : آیینه ی دل < اضافه تشبیهی
صفحه 22:
Las ol, oS محال است سعدی
توان رفت جز بر پی مصطفی
معنی : [ ای ] سعدی, پاک شدن
از آلودگی le به جز با پیروی از
شیوه ی پیامبر (ص)؛ غیرممکن
است.
نکته ی دستوری : سعدی <
ae Sees وا ی وی ی
صفحه 23:
خطا بخش - پوزش پذیر - مثفق -
الهيّتش - كنه - ماهيّتش - ماوراى
eller eaten جلالش > صم
تأقل - صقا فایی - به تدريج - حاصل
- محال - مصطفى
صفحه 24:
سعدى
شيخ مصلح الدّين سعدی شیرازی شاعر و
Cerrone بزرگ قرن هفتم هجری 5208
است. ABET ل 3 زادگاه
خود؛ شیراز» فراگرفت . برای اتمام
pees Ck OTIS Oe) Me) Per oh bere Fy
عصر خود _ رفت يس از سی و ينج سال به
gt per ۱
ee eae Red 0
صفحه 25:
منظومة
مثنوى سعدى شيرازى است. اين منظومه
به ده باب تقسيم شده است. بوستان سعدى
منظومهای است اخلاقى و اجتماعى و عرفانى.
اين كتاب تاكنون به زبانهاى مختلف از جمله
لاتينى» انكليسىء فرانسوى» آلمانى و تركى
ترجمه شده است.
صفحه 26: