صفحه 1:
بسم الله الرحمن الرحيم
صفحه 2:
درس ششم: اسوه فداکاری 9 عدالت
كتاب يايه هاى آسمان
يايه ى هفتم دوره اول متوسطه
صفحه 3:
* مقدمه:
پیامبر اکرم صلی الّه علیه و آله دین را یه صورت کامل به مردم آموخت و برای دوران پس از خود. كساني را به
عنولن الكو و رلهنما معرفی کرد. امیرالمزمنین علیه اللام برترین شاگرد پيابر اکرم بود كه پیامبر همواره مر
را به الگوگیری از ایشان توصیه می کرد. در این درس با برخی از ویژگی های اخلاقی و رفتاری ایشان آشنا می
شویم.
این ویژگی ها عبارت اند از: شجاعت. عدالت طلبی و فداکاری
صفحه 4:
لا درس ششم: آسوه فداکاری و عدالت
فرشتة وحی. پیامبر اعظم صلی ال علیه وآله را از نقشة خطرناک مشرکان با خبر می سازد. او باید همین امشب مگه را
ترك كلد وكرلة کشته می شود و رسالتش نیمه کاره می ماند. اما چگونه؟ کافران رفت و آمد رسول خدا ,| Odd ay
زیرنظر گرفته اند.
- علی جان؛ آیا می توانی مرا در اجرای امر الهی یاری کنی؟
چگونه شمارا یری کنم؟
- يا رسول
- مشركان مى خواهند مرا شبانه در يسترم بكشند. خداوند مرا از تصميم آنها آكاه ساخته و به من فرمان هجرت داده
است. اگر بسترم در این شب خالى بماند. آنان متوجه خواهند شد و مرا تعقیب خواهند کرد. پس باید کسی در بسترم
بخواید تا فرصت کافی برای دور شدن از مگه داشته یاشم. کار خطرناکی است» ممکن است کشته شوی.
- درلین صورت آیا شما به سلامت خواهید بود؟
صفحه 5:
۲ ور بای ارف نگذشته است که مشرکان خانظ پیامیر خدا را محاصره می کنند. آنها مطمئن ند پیامبر کر خانه
است وامشت می توانند نقشظ خود را اجرا کنند. پس با قلب هلیی سرشار از کینه به انتظار می نشینند... و ناگهان
در نیمه های شب. با شمشیرهای کشیده از هر سوبه اتاق پیامبر هجوم می برند. در این هنگام علی علیه السلام یک
باره
علی است. بسر ابوطالبا با حیرت از یکدیگر می پرسیدند: پس محقد کجاست؟ مشرکان کاملا گیج شده اند. آنها
eS مراقبت ها و نقشه هایشان هدر رفته و حضرت محقد صلّی الله علیه و آله از دستشان گريخته است.
جابرخاسته و فریاد می کشد: «اینجا چه می کنید؟». مشرکان از تعجب برجایشان میخکوب می شونگرلین
با خشم فراوان به على حمله مى برند اما ایشان کلامی بر زبان نمی آورد. وقتی از او نا امید می شوند از خانه بیرون می
روند و جستجو را برای یافتن آن حضرت آغاز مى کنند.
صفحه 6:
فرشته وحی بر رسول خدا نازل می شود و در ستایش فداکاری بی نظیر علی علیه التلام از طرف خدایند لین آیه را نزل
می کند : (مسند احمد. چ ۱. ص ۳۴۸ ؛ تاريخ طبرى. ج ۲ ص ۹۹ ؛ طبقات لبن سعد. ج ۱. ص ۲۱۲ ؛ تاریخ بغداد. ج
۳ص ۱۹۱ تاریخ این ائین ج ۲ص ۴۲)
1 ومن الثاس من یشری تفه واز مردم کسانی جان خود را می فروشند آفدا می [oss
abl ols ya a) تا خشنودی خدا را به دست آورند.
و ارو بالعباد و خدا نسبت به بندگانش مهربان است. (سوره بقره. آیه ۲۰۷)
صفحه 7:
| فقالیت کلاسی
به نظر شما براساس أيه فوق. چرا امیرمومنان بدون هیچ ترس و نگرانی خوابیدن در بستر پیامبر اکرم را پذیرفت؟
* فداکار کسی است که برای خدمت به دین و جامعق خود. از مال. سلامتی؛ خانواده و حتی از جان خود می گذرد و آنها را
در راه هدف پاک و بزرگ خود فدا می کند. دین اسلام افراد فداکار را ستایش کرده و به آنان وعدص پاداش الهی/راده
کاجرای ار <ودکذشتگی تدرت علی علیه السلام در شب هجرت پیامبر اکرم- که به لیلة المبیت مشهور است- یکی از
کامل ترین نمونه های فداکاری در راه خدلست.
زندگی این الگوی درخشان الهی لبریز از فداکاری ها و از خودگذشتگی هاست:
صفحه 8:
@ وقتی عمروین عبدوّد (جنگجوی نامدار عرب) در میدان جنگ خندق فریاد می کشید و مبارز می خواست. تنها
کی که برای نبرد نن به تن با او داوطلب شد و او را از میان برداشت. علی بود.
© وقتى در جنك أحُد بسيارى از مؤمنان به شهادت رسيدند وبه جز جند نفر انكشت شمارء بقیه از میدان جنگ
كر تسد و يلط ذا رأ در ميان انبوهى از سياهيان مشرك رها كردشد. كسى كه در كنار رسول خدا با شجاعت
می جنگید. علی بود.
۵ در جنگ خيبر که مسلمانان بارهابه قلعه های بزرگ دشمنان بهودی حمله کرده و نتوانسته بودند پیروز شوند.
کسی که جنگجوی خیبر را کشت و در قلعه را از جا کند و بهودیان را شکست داد على بود.
وقتی خداوند آیات مهم سوره توبه را نازل کرد و قرار شد یکی از مومنان به مکّه برود و این آیات را در میان
مشرکان بی رحم مکه با صدای بلند بخولنده کسی که این مسئولیت خطرناک را عهده دار شد. علی بود.
صفحه 9:
بیشتر بدانیم
< شکست دهندة احزاب
دشمنان اسلام با هم متحد شده اند تا برای هميشه کار اسلام را یکسره کنند. لین خبر به پیامبر اعظط الله عل
می رسد و ايشان با پيشنهاد سلمان فارسی دستور می دهد خندق بزرگی حفر کنند تا هیچ یک از کفار نتواند ار[
بگذرد.
وقتی لشکریان انبوه دشمن به شهر رسیدنده ناگهان در جای خود میخکوب شدند. آنها به مانعی برخورد کردند که کسی
نمی توانست از آن بگذرد. هر یک از دشمنان که سعی می کرد از خندق بگذرد؛ با تیرهای مسلمانان مواجه می شد و در
گودال می افتاد. آنها دریافتند که نمی توانند وارد مدینه شوند و تصمیم گرفتند برای از پای درآوردن مسلمانان شهر را
محاصره کنند.
صفحه 10:
اما یک روز اتفاق عجیبی افتاد...
یکی از پهلوانان نیرومند کقار به نام «عمرو ین عبدود» با دورخیزی زیاد با اسب تنومند و بزرگش از روی خندقپرید و
خود را به میان مسلمانان رساند.
ترس و وحشت. مسامانان را فرا گرفت» جرا که او جنگجویی بی نظیر بود؛ اما آیا در میان مسلمانان کنسی هست که بتولند
لورا شکست دهد؟
صفحه 11:
لا هعرو» منرورلنه در مقلیل مسلمانان با اسبش حرکت می کند و فریاد می زند: کدام یک از شما می خواهد او رابه
بهشت بفرستم؟ از بس فریاد زدم صدایم گرفت. کسی نیست جواب مرا بدهد؟
بیاهر ب» ۱ اب تگاءه می کند و می فرماید: آبا کسی می تواند صدای او را خاموش کند؟ سرها پایین است و پاسخی
خیزد. ناگهان صدایی سکوت را می شکند: من آماده ام ای رسول خدا!
پیامبر اعظم می فرماید: نه علی جان. تو بنشین!
رسول خدا دوباره سخن خود را تکرار می کند و باز هم کسی جز علی علی هالسلام جوابی نمی دهد.
وقتی برای سومین بار علی علیه السلام لز پیامبر برای جنگیدن اجازه می خواهد. پیامبر موافقت می نملید. شمشیر خود را
لایخ تا ی لس
تفس ها در سینه ها حبس شده است. هر دو سپاه در سکوتی عمیق فرو رفته و با نگرانی چشم به میدان دوخته اند.
هنگامی که امیرالممنین در مقابل عمرو قرار می گیرد. پیامبر خدا می فرماید:
اکنون تمام اسلام در برابر تمام کفر ایستاده است.
جوانی کم سن و سال در برایر جنگجویی نامدار,
صفحه 12:
| حضرت علی علیه التلام به عمرو می فرماید:اوّل از تو می خولهم مسلمان شوی.
هرگزا
- پس برگرد و از جنگ دست بکش,
- من با خودم عهد کرده ام از محمد انتقام بگیرم. تو برگرد؛ هنوز خیلی جوانی و من دوست ندارم تو را بکشم.
- پس از اسب پیاده شو تا با هم نبرد کنیم.
«عمرو از اسب پیاده می شود و جنگ سختی در می گیرد. ضربه عمرو آن قدر محکم لست که خیلی زود سپر حضرت
على عليه للسلام به دو نیم می شود و سر آن حضرت زخمی عمیق بر می دارده ولی ايشان که از کشته شدن ترسی
ندارد و دلاورانه به نبرد ادامه می دهد..
صفحه 13:
گره و تا ان را فا گرفته لت و فقط صدای چکاچک شمشیرهابه گوش مى رسد. دشمنان که فکر نمی گودند
کسی بتواند تا این اندازه در برابر جنگاور عرب مقاومت کند. با نگرانی منتظر نتیجظ این نبرد هستند. ناگهان صدای
تکبیر علی علیه التلام در فضا می پیچد و «عمرو» نقش زمین می شود. صدای تکبیر و شادی از سپاه !
She قوی ترین جنگاور عرب در مین ناوری همهء به دست شيرخداء کشته می شود
بیش کثار که سرنوشت جنگجویشان را می بینند.چاره ای جز فررندارن. ( برگرفته از الکامل فی التاريخ. لبن اثیره ج
۲.صص ۱۸۳-۱۸۱)
صفحه 14:
1 عدللت طلبی و مساوات. ویژگی بارز دیگری از شخصیت میرالممنین است. حضرت علی علیه التلام در شرایطی از
سوی مردم برای اداره حکوست و خلافت انتخاب شد که مشکلات بسیاری جامعط اسلامی را فراگرفته بود. لیشان
لراك بو و ان می كندد
«گر خداوند از آگاهان عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر زیاده خواهی ستمگران» و گرسنگی مظلومان. سکو:
أو حق مظلوم را از ظللم بستانند و به او بازگرداننداء حکومت بر شما را رها می کردم و آنگاه می دیدید که [مقام ها
دنياىمى شما نزد من از عطسة بز بى ارزش قر است». (عطسه بن اشاره به بى ارزش و کم اهمیت بودن دارد.»(نهج
البلاغه. خطبه سوم)
صفحه 15:
امیرالمومنین حکومت را بیلی ایجاد عدللت بین مردم پذیرفت و در رعیت عدللت و مساوات بین مسلمانان هیچ کس را
بر دیگری برتری نداد. در حقوق عمومی و مسائل اجتماعی, با خانواده و نزدیکان خود نیز مانند مسلمانان دیگر را
کرد. در هنگام تقسیم بیت المال همه چیز رابه دس وبه صورت مساوی میان تمامی مسلمانان تقسیم می کرد و وا
همه اموال به دست صاحبانش می رسید. در همان محل بیت المال به نماز می ایستاد.
صفحه 16:
1 فغالیت کلاسی
به نظر شما جه ارتباطی میان تقسیم بیت المال و نماز خواندن امیرالمومنین در همان مکان وجود دارد؟
< امروز نیز چون روزهای گذشته در حال عبور از بازلر کوفه است.
هر روز سری به بازار می زند و از نزدیک اوضاع را می بیند تا کسی گران نفروشد و در حق کسی ظلم نشود.
در ميانط بازار توجهش به دست فروشی جلب می شود. از لبا سهای دست فروش معلوم است مسیحی است. زر
فروش آورده است. نزدیک می رود. زره را در دست می گیرد و با دقت نگاه می کند. زره خودش است! رو به آن مرد
كويد
- ای مردا این زره من است که چندی پیش آن را گم کرده بودم!
- تخیر این زره از آن خودم است.
- اما من یقین دارم که این زره من است.
مرد مسیحی به تندی زره را می گیرد.
صفحه 17:
1 مردم که شاهد گفت و گوی خلیفه مسلمین با مرد مسیحی هستند. هجوم می آورند تا با زور زره را از آن مرد بگیرند.
اما ایشان اجازه نمی دهد و می فرماید: به دادگاه مى رويم تا قاضى ميان ما حکم کند. من تسلیم رأی داد گاهم.
کاعی که ار دیس Gaels male متعجب می شود از جا برمی خیزد: دست بر سینه می گذارد و ادای احترام می کند.
ناراحتی در چهرة امام پدیدار می شود. رو به قاضی می فرماید:
قاضی باید با هر دو طرف دعول برخورد یکسانی داشته باشد. حتی در نوع نگاه کردن و احترام گذاشتن.
قاصی که متوجه اشتباهش می شود رو به مرد مسیحی می کند و محترملنه به او سلام می کند. آنگاه می گوید: اختلاف شماً
5237
- زرهى كه اين مرد قصد فروش أن را دارد. همان زرهى است که من چندی پیش آن را گم کرده بودم.
- نه جناب قاضی! من سال هاست که این زره را دلرم.
قاضی از حضرت علی علیه التلام می پرسد: آیا شاهدی داری که تأیید کند این زره از آن
صفحه 18:
آا - امام با تبتمی می فرماید: نه شاهدی ندارم.
این. ادعای شما ثابت نمی شود و زره باید در دست این مرد بماند.
مرد مسیحی با ناباوری به قاضی نگاه می کند. باورش نمی شود که قاضی ای که خلیفه. خود او را به این سمّت گذاشته است.
حکمی به زیان خلیفه بدهد.
با شنیدن رأی قاضیء حاضران شروع به خارج شدن از دادگاه می کنند که ناگهان.
- اندکی صبر کنید. می خواهم سخنی بگویم. .. من ... من هنوز نمی تولنم باور کنم که در دادگاهی حاضر شده ام که یک فر)
ا واه د ديا لتر دن وان و حكم به سود من وبه زيان أو مى دهده
رهبر شما در دادكاه حاضر مى شود اما از موقعيت خود استفاده نمى كند. لين كونه داورى را فقط در دين و مکتب پیامبران می
توان ديد. اين دادكاه و داورى نشانه حقانيت دين شماست.
صفحه 19:
0 11 ساك ی رن اشک ار جشملتش سرازیر می شود. دیگر پاهلیش تحقل ایستادن ندارد. برآزمین
می نشیند و با صدایی گریان می گوید: شهُْ آن لا اله الا او آشهد ان مُحمداً زسول ال آنگاه رو به امیرمومنان می گویدد
کی زر ار آن توت وفتی به جنگ صفین می رفتی» این زره از روی بار بر زمین افتاد و
برداشتم.لی بزرگواره مرا ببخش.
امیرالمومنین دستان مرد را می گیرد. او را از زمین بلند می کند و می فرماید: به احترام اسلام آوردنت زره را به تو بخشیدم.
لسب من نیز از آن تو باشد. النارات ثقفی, ج ۱ ص 178 ٠ الكامل فى التاريخ ابن أثيرء ج ۳ص ۴۰۱)
صفحه 20:
۱ - سه نمونه از قداکاری های حضرت علی علیه التلام را به صورت خلاصه بیان کنید.
۲ بنابر فرمایش امیرالمومنین علیه التلام خداوند از آگاهان در پرابر شکم بارگی ستمگران چه عهد و پیمانی گرفته است؟
۳ مرد مسبحی چگونه به حقائیت دین اسلام پی برد و مسلمان شد؟
پیشنهاد
یه کمک پدر و مادر خود داستانی از رشادت های لمیرالمومنین در میدان نبرد و یا رفتار اخلاقی و اجتماعی ایشان پید! کنید
و در کلاس برای دوستانتان بخوانید.
صفحه 21:
wl
من جز تو چه کسی را دارم تا از او بخواهم غم و رنجم را برطرف سازد؟
اینک رو به سوی تو آورده ام
و دست حاجت به درگاه تو دراز کرده ام
پس به عزت و جلالت قسم.
دعایم را مستجاب گردان»
و مرا به آرزويم برسان»
و مرا نامید مگردان:
ای که از بندگانت بسیار زود راضی می شوی!
صفحه 22:
OT ببخش بر بنده اى كه به جز دعا و تضرع هيج ندارد.
ای که نام تو دوای دردمندان»
ob تو شفای بیماران
رم کن ب* کی له سرمایه اش امید به توست
.و جز گریه اسلحه ای ندارد. (بخشی از مناجات امیرالمزمنین که به یکی از یاران خود به نام کمیل آموخت. این
دعا به نام دعای کمیل مشهور است).
صفحه 23:
پایان