صفحه 1:
صفحه 2:
شعر آغازین 0
شعر قیصر - زبان انسان معاصر
ق - این سه حرف ساده ی میان تهی
شطح (هذيانهاى زيبا)
شكوه ها
حسرت
حماسه
درد
ويذكيهاى ادبى
صفحه 3:
در کوچه آفتاب
0
Bence 52
كلها همه آفتابكردانند
Bees CBS Eero
کتابهای کودکان
صفحه 4:
احساین مي کنم که کسی در با
فریاد مي زند
۳
از عمق جاده های مه الود
يك اشتاى دور صدا مي زند
0
مثل عبور نور
مثل عبور نوروز
مثل صداي آمدن روز است
۱
و ۳
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سر بلند باشند
و آفتاب را
0
تا چشمهای خسته ی خواب الود
7 ae)
در آب
آن روز
پرواز دستهای صمیمی
در جستجوی دوست
Byes a
روزی که روز تازه پرواز
روزی که نامه ها همه باز است
۰
0000
...و مثل نامه ای بفرستیم
صفحه 5:
eres
تنها ورود كردن كج ممنوع
bee! Cink 55548 653)
لباس
۳
1
رم
Bre)
دیوار باغ و مدرسه کوتاه است
۳
يرجينى از خيال
در دور دست حاشيهء باغ ميكشند
.۰ .که میتوان به eee)
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
oe
0
اى روزهاى سخت ادامه
Ee reer errs)
ای روز افتابی
Perera ore)
ای روز آمدن
ای مثل روز » آمدنت روشن
» اين روزها كه ميكذرد
هر روز
در انتظار امدنت هستم
اما
ايا من بكو كه آياء من نیز
Lars SI
صفحه 6:
BRE
خرت و برت هاى كيف باد كرده را
ا
و ماک 00
الل 3
کسر کار
كارتهاى اعتبار
كارتهاى دعوت عروسى و عزا
قبض های آب و برق و غیره و کذا
برگه حقوق و بیمه و جریمه و مساعده
رونوشت بخشنامه های طبق قاعده
crore
ای مستقیم و محرمأنه معرا
ا را
تا هميشه ناتمام
0 م
چند تا بلیط تا شده
جند اسكناس كهنه و مجاله
يشت وروا"
جند سك واه
ضورت خرید 00
...صورت خرید
پس کجاست ؟
اه
صفحه 7:
0002
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود
Eero Yas tee ye)
این دایره کبود اگر عشق نبود
۱۳ is)
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ در تپش است
از اين همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق دلم جز گرهی کور نبود
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
ye ee tons) ۳
PSPs oe EE a etc]
بر مى زند دلم به هواى غزل»
گیرم هوای پر زدنم هست» بل کو؟
: اینجا همه هر لحظه می پرسند
CE eee)
اما کسی یک بار
از من نيرسيد
((...بلك)
صفحه 8:
آباز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
.آی
إأى دريغ و حسرت هميشكى
gS
چقدر زود
و من نود
صفحه 9:
بیزار بوده اند
اما
اس
ما عشق رابه مدرسه بردیم در يك بهار چشم به هم دوختیم
در امتداد راهرویی کوتاه آن كاه ناگهان
در يك كتابخانه كوجى متولد شديم
بر پله های سنگی دانشگاه Bis
و میله های سرد فلزی برخود كاشتيم
گل داد و سبز شد.
5 امروز هم
isc eee Ce Le esse TeL
ree شم
آن روز هر چه برد و
5 1
...همزاد عاشقان جهانيم
صفحه 10:
بي تابم آنجنان كه درختان براي باد
ae er S) ا
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
يا آنجنان كه بال بريدن عقاب را
حتي اگر نباشي مي آفرينمت
ge epee tis ره
اي خواهشي که خواستني تر ز پاسخي
با چون تو پرسشي چه نيازي جواب را؟1
صفحه 11:
جملاتی که صوفیان در حالت بیخودی و وجد و
حال می گویند و ظاهر این الفاظ با ذهنیات و
.واقعياتى كه مردم مى دانئد ساز:
۳ malt balboa
نیشابوری در کتاب تذکره الاولیا از زبان بایزید
بسطامی نقل می کند :
دم ۱9
شده بود و چنانکه پای مرد به گلزار فرو
,شود» پای من به عشق فرو می شد
صفحه 12:
۱ ATE ey Siete
اين روزها تنها
حس ميكنم كاهى کمی گنگم
.. ..كاهى كمى كيجم.
at
Same este
با سنكها آواز ميخواتم
و قدر بعضى لحظه ها را خوب ميدائم
اين روزها كاهى
از روز و ماه و سل» از تقویم
از روزنامه بيخبر هستم
0
بوشئر هستم
تنها-حدود هفت فرسخ- در اتاقم را
000
و بعد از آن هم =
رفتم تمام نامه هارا زیر و رو کردم
و سطر سطر نامه ها را
ننيال آن افساته موفوم
دنبال آن مجهول كشتم
جيزى نديدم
تنها يكى از نامه هايم
بوى غريب و مبهمى ميداذ
7
ا 010
1۳
احساس مى شد
صفحه 13:
دیشب دویاره
بی تاب در بین درختان تاب خوردم
از نردبان ابرها تا آسمان رفتم
د رآسمان گشتم
و جيبهايم را
از ياره هاى ابر بر كردم
!إجاى شما خالى
311110100 ree
یک پاره از مهتاب خوردم
صد بار در يك روز مى ميرم
02
يك شاخه از محبويه هاى شب
0-300 ere ta)
كاهى نكاهم دز تمام روز
ee ea
احساس كنك آشنائى ميكند.
گاهی دل بی دست و پا و سریه ژیرم را
آهنك يك موسيقى خدكين
هرایی می کند
اما غیر از همین حس ها که گفتم
۱
و غیر از این حال و هرای ساده و عادی
حال و هواى دیگری
در دل تدارم
ارس سل
صفحه 14:
cra ey eres Peery
آگفتمش عالی است
امثل حال گل
إحال كل در جنك جنكيز مغول
هیچ کس به غیر تاسزا تو |
ا
هردم دردی از پی دردی ای سال.
با اين تن ناتوان جه كردى اى ساله
رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت
صد سال سیاه بر نگردی ای سال.
صفحه 15:
ای Min
از لولهیتنگ بخوام onren enn errs yy را
7 جایی دگر برای عبادت تیافت عشق
8 ی جنگ ب al a
ری ره تخد ری 4 ee ree را
ی
شعاع رنج مرا ضرب در عذاب كنيد
مكر مساحت رنج مرا حساب كنيد
محيط تدى دلم را شکسته رممکنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید
موشک
زيبايى كلام مرا مى كاست
صفحه 16:
اكر داغ دل بود ء ما ديده ايم
we) 0
اگر دل دلیل لست » آورده ایم
اكر داغ شرط است » ما برده ايم
۳ ere es
اگر خنجر دوستان » گرده ايم
: گواهی بخواهید » اینک گواه
و cose co
دلی سر بلند و سری سر به زیر
أن اين دست عمرى به سر برده ايم
صفحه 17:
استفاده از تمام ظرفيتهاى واؤكان
تر قافنة
حرف آخر عق است
آنجا كه نام كوجى من
آغاز مى شود
وقتى يك تفاوت سلاه در حرف
تس
باید به بی تفلوتی واه ها
5337001
نان را از هر طرف بخوانى نان الست
ere)
جز همين مه حرف
جز همين سه حرف ساده ى ميان تهق.
0 =
من سرم نمی شود
ao 5
oD
رح كه من شود
صفحه 18:
گنتگری عنچه و گل
ن باغچه باز هم یم گوش مي وسد