dore_ilkhani

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [1 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “دوره ایلخانی”

دوره ایلخانی

اسلاید 1: بسم الله الرحمن الرحیمموضوع تحقیق:دوره ایلخانی مصادف باحکومت :غازان خان،محمد الجایتو،ابوسعیدبهادرخان تهیه کننده:اشرف میرزایی استاد محترم:آقای دکتر مجتبوی

اسلاید 2: غازان خان ایلخان مغول «703 - 694ق / 1330 - 1295 م» با دستگیری و قتل بایدو در ذی القعده 694 ق / اکتبر 1295 م، غازان خان، در ذی الحجه 694 ق / اواسط اکتبر 1295 م ایلخان مغول شد و چون به تشویق امیر نوروز، پیش از عزیمت به جنگ با بایدو اسلام آورده بود(دو احتمال مطرح است یا به خاطر تمایل خودش به دین اسلام یا برای جلب حمایت مردم) در همان آغاز حکومتش تمام حکام و عمال مغول را به قبول اسلام ترغیب یا الزام کرد. غازان که پس از قبول دین اسلام نام محمود بر خود گذاشت ، در قلمرو خود به ایجاد نظم، امنیت و وضع قواعد و مبانی عادلانه اهتمام بسیار به جا آورد. به طوری که مجموعه قوانینی تحت یاسای غازانی تهیه کرد که ملاک عمل دیوانیان باشد. غازان در تختگاه خود تبریز، دستور داد تا تمامی معابد بت پرستان و همچنین کلیساهای مسیحی و کنیسه‏های یهودیان را ویران سازند.

اسلاید 3: پادشاهی غازان خان، فصل جدیدی در حکومت ایلخانان غازان بعد از اقامت مختصری در تبریز به قراباغ رفت و در آنجا قوریلتائی تشکیل داده و از شاهزادگان و خوانین مغول به سلطنت خود تائید گرفت وبار دیگر جلوس کرد وعنوان سلطان اختیار کرد وجشن بزرگی ترتیب داد. غازان، صدر جهان زنجانی را صاحب دیوان کرد و امیر نوروز را منصب امیر الامرایی داد.امیر خواستار تغییر شکل مهرهای سلطنتی و دیوانی شد.تا این زمان مهرها چهار گوش بود و کلماتی به زبان ایلغوری بر آنها حک می شد.دستور داده شد تا مهرها مدور ساخته شود و نام خدا و رسول به خط فارسی بر آنها نقش بندد.بر سر نوشته ها و مراسلات سلطنتی و دیوانی نیز کلمات (الله اعلی)نوشته شد. وبدین ترتیب دین اسلام در تشکیلات اداری رسمیت یافت. اما اسلام آوردن او مورد پسند عده‏ای از امراء و شاهزادگان مغول واقع نشد به همین دلیل او خود را به قتل عده زیادی از این مخالفان ناچار یافت. با آغاز پادشاهی غازان، دوران جنگهای داخلی و خانوادگی ایلخانان که پس از مرگ ارغون شروع شده بود، پایان یافت. دورانی که خرابی و ویرانیهای زیادی به بار آورده بود.

اسلاید 4: غازان ، کوشید تا با پیگیری سیاستی نو، و برقراری آرامش، بر زخمهای کهنه‏ای که یکی پس از دیگری بر پیکر فرسوده ایران زمین وارد آمده بود، درمان گذارد به طوری که در جبران مافات گذشتگان سعی و اهتمام فراوان می‏ورزید و سنتهای نیکو از خود بر جای نهاد. وی یک سال پس از سلطنت به بغداد رفت.به تقلید خلفا روز جمعه در مسجد جامع شهر نماز خواند و به زیارت آرامگاه امام ابو حنیفه کوفی رفت. از سوی دیگر با وجود روابط دوستانه و ارسال هدایا برای خان تازه مغولستان از اظهار تابعیت به وی خودداری کرد، زیرا جانشینان قوبیلای را شایسته آن نمی‏دانست که خود را در تبعیت از آنان ملزم بیند.

اسلاید 5: جنگهای داخلی و خارجی در زمان غازان خان قتل امیر نوروز در 22 ذی القعده 696به واسطه توطئه صدر جهان و قطب جهانقتل صدر جهان در 22رجب 697به جهت اتهامات وارد شده در باب دخل وتصرف در اموال دیوانیاواخر سال 697 سمت صاحب دیوانی و وزارت به خواجه سعد الدین محمد مستوفی ساوجی و نیابت وزارت را به عهده رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی سپرده شد. خواجه رشیدالدین قبل آن از سوی غازان به کار نوشتن تاریخ مغولان اشتغال داشت ،در حالیکه جای جای این اثر عظیم که جامع التواریخ نام گرفت ،موارد ظلم و جور و اجحافات مغولان را نیز بر شمرده و گوشزد کرده است.درجنگ مجمع المروج که بین سپاهیان ایلخانی ولشکریان الملک الناصر حاکم شام«699 ق / 1299 م» بود مصریان و الملک الناصر شکست خورده ودمشق وبیت المقدس و غزه توسط غازان تصرف شد

اسلاید 6: اما چند سال بعد لشکر او در منطقه‏ای به نام مرج الصُّفر نزدیک دمشق از سپاه مصر شکست خورد چنان که تلفات و اسیران بسیاری داد «رمضان 702 ق / آوریل 1303 م». این شکست به شدت موجب تأثر و تکدر خاطر غازان شد. قیام آلافرنگ پسر گیخاتو هم، که ظاهراً در رأس یک فرقه الحادی - پیروان یعقوب باغبانی - قرار گرفته بود «ربیع الثانی 703 ق / نوامبر 1303 م» این تأثر را دو چندان کرد. ولی سرانجام غازان موفق شد یاران آلافرنگ را مجازات کند، اما خود او را بخشید. در مدت نه سال سلطنت خويش ، دست به يك سلسله اقدامات اساسى و كارهاى مثبت زد كه باعث اعجاب صاحب نظران گشته و شايسته تحسين و آفرين است . به عبارت ساده تر، اين جوان 24 ساله مغولى پايه گذار تمدن اسلامى بعد از حمله مغول و عمران و آبادى ايران و رسميت يافتن مجدد دين اسلام و حتى نضج گرفتن مذهب شيعه در ايران مى باشد

اسلاید 7: از تاريخ جلوس (غازان خان ) تا انقراض سلسله ايلخانان ايران ، آئين اسلام مذهب رسمى دولت ، و حكومت ايلخانان بر اساس شرع و آداب اسلامى مبتنى گرديد.غازان درطول زندگی کوتاه خود ،کارهای سازنده بسیاری صورت داد و بیش از هر سلطان ایلخانی آثار برجای گذاشت.او به ترمیم ویرانیهای ناشی از جنگها واتلاف واسراف کاریهای گذشته پرداخت.از تعمیر ،توسعه وایجاد مساجد،مدارس،خانگاهها،باروها،ساخت بناها و قصرها در اوجان و....که بگذریم ، بنای شنب غازانی(آرامگاه غازان) با ابنیه وابسته به آن وهمچنین موقوفات می باشد و تولیت آن بر عهده خواجه رشیدالدین فضل الله بود..

اسلاید 8: یاسای غازان «703 - 694 ق / 1303 - 1295 م» غازان خان ایلخان مغول که پادشاهی لایق و مقتدر بود، پس از جلوس بر تخت، یاسای چنگیزی را که رو به فراموشی می‏رفت بار دیگر احیاء نمود و با افزودن قوانینی تازه آن را به عنوان یاسای غازانی ، ملاک عمل کارگزاران قرار داد. برخی از کلیات مفاد این یاسا به شرح زیر است 1 - اصلاح وضع آشفته مالیاتی و بخشودگی دو سال مالیات. مطابق این بند کارگزاران نمی‏بایست تا دو سال از رعایا مالیات بستانند.2 - ایجاد چاپارخانه در هر سه فرسنگ، در هر چاپار خانه 15 رأس اسب فربه نگه داری می‏شد. چنان چه خبر مهمی که باید در رساندن آن شتاب می‏شد، چاپارچی بلافاصله آن را به ایستگاه بعدی می‏رساند و به همین ترتیب تا به مرکز می‏رسید. بنابراین نامه رسانان برخی مواقع در ظرف سه روز نامه را می رساندند3 – رباخواری و بهره بردن از پول به کلی ممنوع می‏شد.4- چون عیار سکه در تمامی شهرهای ایلخانی یکسان نبود، به امر غازان، همه سکه‏های مشکوک جمع آوری و عیار مسکوکات در سراسر قلمرو ایلخانی یکسان شد5 - به دستور غازان، مقیاسات و اوزان در سراسر کشور یکسان شد. اوزان را از آهن می‏ساختند و آن را مُهر می‏کردند.

اسلاید 9: 6 - به منظور آبادانی اراضی، از بودجه دولت و مالیات گرفته شده، مبلغی را برای خرید بذر و مصارف زراعت در اختیار کشاورزان قرار داده، سال بعد و پس از برداشت محصول عین آن را مطالبه می‏کردند، وام بدون بهره7 - راههای کشور را از دستبرد راهزنان ایمن کرد و راهدارانی برای آن گماشت و مقرر ساخت چنان چه اموالی به سرقت رود، راهداران ملزم به پرداخت و جبران زیان مالباخته شوند.8 - پیش از غازان خان، ملازمان سلطان به هر شهر و دیاری که می‏رسیدند، برای تأمین مخارج خود از اهالی به زور مبلغی می‏گرفتند و به میل خود در اموال مردم و رعایا تصرف می‏کردند. غازان دستور داد تا در شهرها اعلام کنند که هیچ کس حق ندارد دیناری به اسم رسم ( مالیات ) به فرستادگان و ملازمان حکومت بپردازد و اگر مأموری به زور چیزی از فردی مطالبه می‏کرد، وی را به شدت کیفر می‏داد9 - غازان خان مشروب خواری را در ملاء عام منع کرد.10 - غازان در اصلاح قوانین قضایی سعی بلیغ داشت و دستور داد برای جلوگیری از جعل اسناد، از هر سند رونوشت قانونی تهیه و در محلی خاص نگهداری شود.

اسلاید 10: روابط غازان با کشور های دیگر:غازان با ممالک خارجه یعنی با خاقان چین و سلاطین عیسوی اروپا غالبا مکاتبه داشته وبین ایشان سفرا در رفت وآمد بوده اند.مخصوصابافتوحات اولیه غازان در شام طی جنگ مجمع المروج باعث مسرت عیسویان اروپا شد وجیمز دوم پادشاه آراگن از اسپانیا در سال 700 پیام تبریک و دوستی فرستاد.اما این تبادل سفرا و مراسلات نظر به دوری راه و عدم توافق بین منظور عیسویان و غازان وهمچنین شکست هایی که در جنگ بین غازان وشام و مصر نصیب لشکر غازان شد هیچ وقت از حد تعارفات رسمی تجاوز نکرد.سرانجام در حوالی قزوین بعد از نه سال سلطنت در سن سی و سه سالگی وفات یافت «شوال 703 ق / می 1304 م». به این ترتیب جنازه‏اش به تبریز منتقل شد و آن جا در شنب غازان که از بناهای خود او بود با آیین مسلمانی دفن شد

اسلاید 11: الجایتو(سلطان آمرزیده) ایلخان مغول: 716 - 703 ق / 1316 – 1303مبا وفات غازان خان، برادرش محمد در ذی الحجه 703 ق / جولای 1304 م، با نام مسلمانی محمد خدابنده بر تخت سلطنت نشست. سلطان محمد خدابنده را خربنده نیز می‏گفتند، ظاهراً چون سلطان گرایش به تشیع نشان می‏داد، مخالفان شیعه، او را بیشتر خر بنده می‏خواندند. و سلطان محمد اولجایتو بهمین علت در کتب قدما بهر دو عنوان خدابنده و خربنده مذکور شده است .تشرف الجایتو به مذهب تشیع الجایتو نخست به مذهب حنفی گرویده بود، اما در اثر مشاجرات و اختلافات شافعی و حنفی که در درگاه و اردوی او شدت پیدا کرده بود، او و بسیاری از امرای مغول را از گرایش به اسلام پشیمان و نگران ساخت. تا این که در این بین به مذهب تشیع تشویق شد به طوری که در این باره از تردیدها رهایی پیدا کرد. به همین دلیل فرمان داد تا نام خلفای سه گانه را از خطبه و سکه حذف نمایند. مناظره‏ای هم که در این باره در حضور او، بین علامه حلّی و قاضی نظام الدین مراغه‏ای روی داد و در طی آن، علامه به پیروزی رسید، از اسباب عمده گرایش او به تشیع بود. مع هذا، پس از گرایش به تشیع، چون اکثریت رعیت از اهل سنت بودند، فرمان داد تا بار دیگر نام خلفای سه گانه را بر روی سکه و خطبه وارد نمایند.

اسلاید 12: امور داخلی قلمرو در دوره الجایتو الجایتو مقارن جلوس، برای دفع بهانه فتنه جویان، •به قتل آلافرنگ اقدام کرد. •امیر چوپان را عنوان امیر الامرایی داد . •بعدها پسر خردسال خود، ابوسعید را تحت نظارت امیر سونج به حکومت خراسان فرستاد. •بعد از آن نیز، طی فرمانی، رعایت قانون اسلام و یاساهای غازانی را الزام کرد. •شهر سلطانیه را در محلی که غازان قصد بنای یک شهر تازه را در آن داشت به وجود آورد و آن را پایتخت خویش ساخت «704 ق / 1304 م»، •همچنین گیلان را که تا آن زمان امرای مغول برای تسخیر آن توفیق نیافته بودند پس از چندین نبرد نسبتاً خونین و سخت فتح کرد، هر چند که موفق به تغییری در آن مناطق نشد «706 ق / 1306 م».دیباج از امیران ناحیه گیلان، که علامه قطب الدین شیرازی، کتاب دائرة المعارف گونه معروف خود به نام درة التاج لغّرة الدباج را به نام او تألیف کرد، در جریان این فتح به اردوی الجایتو آمد که به طور صلح جویانه‏ای با سلطان ایلخانان مدارا کند.

اسلاید 13: امور خارجی قلمرو در دوره الجایتو اولجایتو با پاپ و سلاطین عیسوی اروپا و روم شرقی نیز ار تباط داشت ار آن جمله در سال 704 نمایندگانی به فرانسه و انگلیس و ایتالیا فرستاد و گویا قصد الجایتو به دست آوردن حمایت برای حمله به شام ومصر بود ،ولی این روابط چنان که در عهد ایل خانان سابق دیدیم از حد تعارف تجاوز نمی کرد وبه دلیل موانع سیاسی به فرستادن لشکر برای کمک منتهی نمی شد.سرانجام در سال ۷۱۲ ه. ق. / ۱۳۱۲ م. به تشویق گروهی از امرای ناراضی سوریه رهسپار موصل شد، از فرات گذشت و در کنار فرات، شهر رحبه‌الشام را به محاصره درآورد اما موفق به فتح آن نشد، اهل شهر در برابر مهاجمان سرسختانه مقاومت کردند و چون مغولان متحمل تلفات سنگین گردیدند و نیز آذوقه آنان تمام شده بود دست از محاصره شهر برداشتند و از طریق فرات مراجعت نمودند و بدین ترتیب تاریخ پنجاه ساله مبارزه مغولان و ممالیک بر سر تصرف سوریه پایان یافت.شیعه شدن الجایتو : در کودکی با نام مسیحی نیکولا تعمید یافته بود پس از چندی به آیین بودایی درآمد و سرانجام قبول اسلام کرد و پیرو مذهب ابوحنیفه گردید، ظاهرا مناظره زشتی که در حضور ایلخان بین فقهای مذاهب حنفی و شافعی درگرفت در تغییر مذهب الچایتو به شیعه بی‌تاثیر نبوده‌است. نمایندگان این مکاتب فقهی آنچنان اتهامات زشت و ناروایی بر یکدیگر وارد ساختند که الجایتو از هردو رنجیده خاطر گشت. پس از مناظره با علامه حلی و نظام‌الدین مراغه‌ای مذهب تشیع را اختیار کرد. الجایتو نخست دستور داد که نام ابوبکر، عمر و عثمان از خطبه‌های نماز جمعه و از سکه‌ها برداشته شود.

اسلاید 14: نحوه رسیدن به سلطنت :غازان خان، در ایام حیات خود برادر خویش محمد را به ولیعهدی و جانشینی خود تعیین نمود. ولی محمد در وفات غازان در اردو حضور نداشت و در خراسان بحکومت و اداره ٔ امور آن مملکت مشغول بود. از امرای غازانی امیر مولای ، محرمانه محمد را از اوضاع اردو و خیالات شاهزادگان و امرای سرکش مطلع میساخت ؛ مخصوصاً او را از داعیه ٔ سلطنت آلافرنگ پسر کیخاتون مخبر کرد و به او فهماند که این شاهزاده بدستیاری هرقداق سپهسالار اردوی خراسان که زوجه اش دختر قتلغشاه خواهرزاده ٔ آلافرنگ بوده ، هوای ایلخانی در سر دارد و اگر محمد میخواهد به آرامی بر تخت بنشیند و دنباله ٔ اصلاحات برادررا بگیرد؛ نخست باید از جانب آلافرنگ و هرقداق آسوده خاطر شود. محمد در قوریلتایی که پس از وصول خبر مرگ غازان منعقد ساخت ، چنین صلاح دید که پیش از شیوع این خبر کار آلافرنگ و هرقداق را بسازد و بهمین نیت سه نفر از امرای خود را به این مهم گماشت و ایشان قبل از آنکه آلافرنگ بر مردن غازان مطلع شود، با او خلوت کردند و یکی از آن سه مأمور سر او را با شمشیر از بدن جدا ساخت و هرقداق هم اگرچه گریخت ، ولی بزودی دستگیرشد و با دو برادر و سه پسر خود بقتل رسید و محمد درقدم اول از شرغائله ٔ بزرگی رهائی یافت . بعد از دفع فتنه ٔ آلافرنگ و هرقداق و گرفتن اطاعت از لشکریان ایشان و آرام کردن خراسان ، محمد از آن مملکت عازم دارالملک تبریز گردید و در این سفر سپاهیان فراوان و یک عده از امرا و نوینان بزرگ مثل امیر مولای و سونج وایسن قتلغ و علی قوشچی و حسین بیک با او همراه بودند.

اسلاید 15: محمد در پنجم ذی الحجة سال 703 هَ .ق . بشهر اوجان رسید و در این مقام به اقامه ٔ مراسم عزاداری برادر خود قیام کرد و در 15 ذی الحجة همان سال رسماً بتخت ایلخانی جلوس نمود، در حالی که قتلغشاه و امیر چوپان و امیرفولادقیا و سونج وایسن قتلغ در طرف راست تخت او و شاهزاده خانمهای خاندان چنگیزی در سمت چپ و امرای دیگر در مقابل آن ایستاده و لشکر در پشت چادر مخصوص ایلخانی صف زده بودند. محمد که پس از جلوس بتخت لقب سلطان اولجایتو یعنی سلطان آمرزیده اختیار کرد؛ در این موقعبیش از بیست وسه سال نداشت و او سومین پسر ارغون خان بود، از طرف مادر نواده ٔ برادر دوقوزخاتون محسوب می شد. سلطان محمد اولجایتو را بمناسبت تعلقی که بمذهب شیعه اظهار می داشت ، شیعیان خدا بنده لقب داده اند. ولی اهل تسنن از راه دشمنی و کینه جویی این کلمه را خربنده کرده و سلطان محمد اولجایتو بهمین علت در کتب قدما بهر دو عنوان خدابنده و خربنده مذکور شده است . اولجایتو سه روز بعد از جلوس فرمانی دایر بر اقامه ٔ مراسم دینی و شعائر اسلام و رعایت قوانین و یاساهای غازانی صادر نمود و به امرا و سران لشکری خلعتهای بسیار بخشید. قتلغشاه نویان را بعنوان بیگلربیگی فرماندهی و سپهسالاری کل اردو و در میان رجال مملکتی مقام اول داد و امیر چوپان و فولادقیا و حسین بیک و سونج وایسن قتلغ را در تحت امر او گذاشت . سپس خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی طبیب را مثل ایام برادر بصدارت و خواجه سعدالدین محمد ساوجی را بمشارکت او در امور دیوانی و وزارتی گماشت و اوقاف را به قتلغقیا و بهاءالدین یعقوب سپرد و دو نفر از فرستادگان سلطان مصر را که در سنوات آخر سلطنت غازان به ایران آمده و به امر آن پادشاه تحت نظر مانده بودند، آزادی بخشید و در خدمت خودنگاهداشت

اسلاید 16: ورود به دارالملک تبریز:بعد از ورود به تبریز اولجایتو سفرای تیمورقاآن (694 - 706 هَ .ق .) جانشین قوبیلای قاآن و اولوس اوگتای و جغتای را پذیرفت و درنتیجه ٔ این ملاقات ، بین ایلخان ایران و امپراطور چین و جانشینان اوگتای و جغتای رشته ٔ اتحاد و وداد مستحکم گردید. کمی بعد اولجایتو از تبریز بمراغه رفت و رصدخانه ٔ آن را بازدید نمود. اصیل الدین پسر خواجه نصیرالدین طوسی را به اداره ٔ آن گماشت و پس از مراجعت بتبریز بدشت موقان حرکت نمود تا زمستان را در آن قشلاق بگذراند. اولجایتو از موقان دو نفر فرستاده ٔ سلطان مصر را که آزادی بخشیده بود، بهمراهی نمایندگانی روانه ٔ آن دیار نمود و به ایشان مأموریت داد که در مقابل از سلطان مصر خلاص ایرنجین برادر سونج را که در محاربات آخری بین غازان و مسلمین شام و مصر اسیر شده بود بخواهند و پیام دوستانه ٔ اولجایتو را نیز بسلطان ابلاغ نمایند. در سال 705 هَ .ق . یعنی سال دوم سلطنت اولجایتو تاج الدین گورسرخی نائب امیر هرقداق و بعضی دیگر از ساعیان خواجه رشیدالدین و خواجه سعدالدین را به اختلاس و برداشت مال دیوانی متهم کردند. اولجایتو قتلغنویان را مأمور تحقیق این قضیه نمود و چون بدخواهی و سعایت تاج الدین و دیگران با ثبات رسید، اولجایتو امر داد که ایشان را سیاست کنند و درنتیجه ، تاج الدین گورسرخی بقتل رسید

اسلاید 17: بنای سلطانیه در 704 هَ .ق . غازان خان در اواخر عمر خود خیال داشت که در محل چمن سلطانیه ، یعنی درسرزمینی که دو رود کوچک ابهر و زنجان رود در آنجا سرچشمه می گیرند و اولی بطرف محال قزوین و دومی بسمت قزل اوزن متوجه می شود، شهری بنا کند و به این کار دست زد، ولی عمرش وفا نکرد و اولجایتو دنباله ٔ خیال برادررا در این خصوص گرفت . سرزمین حالیه ٔ سلطانیه را مغول قنغورالانگ می گفتند و چمن آن مرتع احشام ایشان بود و غالباً ایلخانان و سرداران مغول در عبور از عراق به آذربایجان یا بالعکس در آن سرزمین رحل اقامت می انداختند. غازان خان در این محل که بهیچ وجه آبادی نداشت ،اساس شهری را پی افکنده بود و اولجایتو همان را بنام سلطانیه در پنج فرسنگی ابهر در تاریخ 704 هَ .ق . شروع به اتمام کرد و آن را در مدت ده سال به انجام رساند؛ بطوری که در سال 713 ق . در محل قنغورالانگ که چمنی بیش نبود یکی از اعاظم بلاد اسلامی شرق ایجاد گردیدو ابنیه ٔ بسیار از عمارات ، مدارس ، مساجد، حمامها و بازارها در آن انشاء شد و جمعیت فراوان از هر طبقه در شهر مزبور مجتمع آمدند. دورادور سلطانیه به امر اولجایتو باروئی مربع شکل ساختند که طول آن 30هزار قدم می شد و ضخامت دیوارهای آن به اندازه ای بود که چهار سوار پهلوی یکدیگر می توانستند روی آن حرکت کنند و دروسط آن اولجایتو قلعه ٔ بزرگی ساخت که از جهت عظمت بشهری میماند و در آن گنبدی جهت مقبره ٔ خود بنا کرد که همان گنبد معروف شاه خدابنده است که بعد از وفات ، سلطان را در آنجا بخاک سپردند و آن از مهمترین ابنیه و از نمونه های عالی معماری عهد مغول است .

اسلاید 18: اولجایتو در بنای سلطانیه ، همان راهی را که غازان در ساختن شنب غازان تبریز پیش گرفته بود، پیروی کرد؛ یعنی بعد ازساختن شهر و گنبد در اطراف مقبره ٔ خود به بنای هفت مسجد امر داد و یکی از آنها را خود بخرج خویش از مرمر و چینی ساخت و ابنیه ٔ بسیار دیگر نیز از دارالشفا،داروخانه ، دارالسیادة و خانقاه در سلطانیه بر پا شدو اولجایتو علاوه بر بنای قصری جهت اقامت خویش مدرسه ٔ بزرگی در آن شهر از روی گرده ٔ مدرسه ٔ مستنصریه ٔ بغداد ایجاد نمود و از هر طرف مدرسین و علما و اهل بحث و درس را به آنجا خواند. در ساختن پایتخت جدید امراو وزرای اولجایتو نیز هر کدام بسهم خود شرکت کردند،از آنجمله خواجه رشیدالدین یک محله ٔ تمام از سلطانیه را که بر هزار خانه مشتمل بود به انضمام مدرسه و دارالشفا و خانقاهی بخرج خود ساخت . اولجایتو بعد از بنای سلطانیه با جماعتی از پیشه وران و اهل حرف و صنایع در مزید رونق آن شهر کوشید و سلطانیه در اندک مدتی بعد از تبریز، اولین شهر ممالک ایلخانی گردید. ولی افسوس که اعتبار آن دوامی نکرد و پس از اولجایتو و ابوسعیدخان یکباره از اهمیت افتاد و بهمان سرعت که ایجاد شده بود رو به خرابی گذاشت و امیر تیمور نیز که در ویران کردن بلاد مهارتی داشت و مثل آتیلا و سایر سرکردگان تاتارنژاد، دشمن آبادی بود آنچه را که از سلطانیه بر پا بود، با خاک یکسان کرد و این شهر از آن تاریخ ببعد دیگر جانی نگرفت و امروز همچنان خرابست .

اسلاید 19: فتح گیلان :فتح گیلان در 706 ه.ق ولایت کوچک گیلان در تمام دوره ٔ استیلای مغول از حد اردبیل و خلخال تا حدود کلاردشت و سرحد خاک مازندران از دستبرد سرداران چنگیزی و هولاکو و ایلخانان ؛ جانشین ایشان محفوظ مانده بود وبواسطه ٔ وجود معابر صعب العبور و بیشه های انبوه مغول ها نتوانسته بودند بر آن دست یابند. در سال 705 هَ .ق . موقعی که یکی از پسران امیر ارغون آقا؛ حاکم مشهور مغول برای رساندن خبر مرگ خان اولوس جغتای بدرباراولجایتو آمده بود، به آن پادشاه گفت : که چگونه است که ایلخانان ایران با این همه فتوحات که بر دست ایشان میسر شده هنوز نتوانسته اند که ولایت کوچکی مثل گیلان را که در جنب مقر ایشان است ، مسخر نمایند و دست امرای محلی را که تا این تاریخ زیر بار فرمان مغول نرفته اند از آن ناحیه کوتاه سازند؟ این بیان در مزاج اولجایتو بحدی مؤثر افتاد که تصمیم گرفت تا گیلان را از وجود امرای محلی مصفی ̍ سازد و افتخار این فتح را که تا آن وقت بدست هیچیک از خوانین مغول حاصل نشده ببرد، بهمین خیال در سال 706 هَ .ق . چهار دسته سپاهی از چهار طرف بسمت معابر صعب العبور گیلان فرستاد، بشرح ذیل : امیر چوپان از راه اردبیل و طالش ، قتلغشاه از سمت خلخال ، طوغان و مؤمن از راه قزوین و کلاردشت و خود او نیز با اردوی چهارم از طریق لاهیجان، گیلان را مورد هجوم قرار داد. گیلان و خلخال در این تاریخ ، در دست امرای محلی بود و هر قسمت از آنجا را امیری در تصرف داشت . مثلاً خلخال را شرف الدین خلخالی و قسمت کسکرو فومن و پیه پس (گیلان غربی یعنی ساحل یسار سفیدرود)زنی از خاندان اسحاقوند یا امرای دباج تحت نفوذ خودداشتند و این زن که به امیره ٔ دباج معروفست و آنکه بمناسبت این که قطب الدین علامه محمودبن مسعود شیرازی (624 - 710 هَ . ق .) کتاب درةالتاج لغرةالدباج را بنام او ساخته ، مشهور شده است ؛ از جمیع امرای گیلان در این تاریخ نامی تر بود.

اسلاید 20: اولجایتو قبل از لشکرکشی بخاک گیلان سفرائی پیش امرای محلی آنجا فرستاد و ایشان را به اطاعت خود خواند. از ایشان امیره ٔ دباج هدایایی نزد اولجایتو روانه نمود و از در فرمان برداری درآمد و خود نیز به اردوی خدابنده آمد و مورد اکرام و احترام شد و سایر امرای گیلان نیز همین راه و رسم را پذیرفتند. ولی اندکی بعد فهمیدند که بواسطه ٔ ثروت فوق العاده ٔگیلان و صیت گرانی امتعه ٔ حاصله ٔ از آن ، مخصوصاً ابریشم امرای اولجایتو چشم طمع به این ولایت دوخته اند و هر کدام از امرای محلی توقعاتی بی پایان دارند. بهمین جهت بتدریج سر از اطاعت پیچیدند و درصدد دفاع املاک موروثی و مال و نام خود برآمدند و از ایشان امیره ٔ دباج بدون تحصیل اجازه از اولجایتو بمستقر خود که فومن بود، رفت و این حرکت اولجایتو را خشمگین کرده بترتیب اردو و تقسیم ایشان بچهار لشکر و استیلای گیلان از چهار حد تصمیم گرفت . اگرچه فتح گیلان در قدم اول بمناسبت کوچکی و نزدیکی و عدم اعتبار امرای محلی آسان مینمود، ولی کمی بعد معلوم شد که کاری بس مشکل است چه از طرفی سختی راهها و موانع بیشمار از قبیل : جنگل و کوه و باران و گل ، قدم بقدم اردوهای اولجایتو را دچار زحمت و خطر می کرد و از طرفی دیگر دفاع مردانه ٔ مردم از جان و مال خود باعث وارد آمدن شکست های پی درپی بلشکریان خدابنده میشد و اگرچه اولجایتو بالاخره گیلان را مسخر ساخت و امرای آنجا را مطیع و خراج گذار خود کرد، ولی تلفات جانی داد و سپهسالار کل اردوی او، یعنی قتلغشاه که شخص اول مملکت بود در این واقعه بقتل رسید.

اسلاید 21: در هجوم به گیلان امیر چوپان به آسانی حدود کسکر راغارت کرده با فتح و نصرت قبل از رسیدن اولجایتو به لاهیجان به اردوی او پیوست ، ولی قتلغشاه پس از گرفتن دست اطاعت از شرف الدین خلخالی حکمران خلخال با اینکه شرف الدین او را از عبور از تنگه های کوهستانی سخت طالش منع نمود، بشوکت خود مغرور شد بطمع اموال مردم گیلان بطرف این خاک پیش تاخت و امیر فولادقیا را به پیش قراولی خود فرستاد. لشکریان امیره ٔ دباج بجلوی امیر فولاد آمدند و چون سه بار شکست خوردند، طلب صلح کردند.ولی قتلغشاه بتحریک پسر خود درخواست صلح گیلانیان رانپذیرفت و جلوتر آمد و پسر را نیز بهمراهی امیر فولاد فرستاد. لشکریان امیره ٔ دباج پسرقتلغشاه را منهزم کردند و اردوی او در گل و لای فروماند. چون قتلغشاه به انتقام جلو آمد، یکی از گیلانیان او را کشت و لشکریانش از معرکه گریخته و غنائم بسیار برای گیلانیان بجاگذاردند. امیر طغان و امیر مؤمن از طرف کلاردشت و رستمدار عازم گیلان بودند به آسانی حدود شرقی آن خاک را مسلم ساختند و به لاهیجان پیش اولجایتورفتند و او نیز که حکمران لاهیجان را مطیع خود کرده بود، بشادی و شکرانه ٔ این فتح نمازی گزارد و جمله ٔ امرا در حال مسرت بودند که خبر قتل قتلغشاه رسید. اولجایتو سخت غمگین شد و امر داد که امیر شیخ بهلول و امیر ابوبکر با سه هزار نفر بسرکوبی مردم گیلان غربی حرکت کنند.

اسلاید 22: متعاقب ایشان امیر حسین بیک و امیر سونج را نیز فرستاد و این امرا آبادی های رشت و فومن و تولم را پس از جنگهای سخت با اهالی بباد غارت دادند؛ مردان را کشتند و زنان و اطفال را به اسیری گرفته بخدمت اولجایتو برگشتند. اولجایتو پس از تسخیر گیلان و مطیع کردن امرای آن ، قرار گذاشت که هر کدام از ایشان در سال ، مقداری ابریشم بعنوان خراج به اردوی ایلخانی بفرستند و از این تاریخ ببعد خود را دست نشانده ٔ او بدانند. سپس پسر قتلغشاه را که از جنگ فرار کرده بود به چوب یاسا تنبیه نمود و مقام قتلغشاه ، یعنی سپهسالاری کل اردو را به امیر چوپان واگذاشت و با جمیع امرای گیلان که سر اطاعت فرودآورده بود، بسلطانیه برگشت الجایتو هم مانند اکثر ایلخانان دیگر در شرابخواری افراط می‏کرد از این رو به دنبال یک بیماری کوتاه در سن سی و پنج سالگی در رمضان 716 ق / نوامبر 1316 م« وفات یافت و پسرش ابوسعید بعد از او به سلطنت رسید.

اسلاید 23: ابوسعیدبهادُر‌‌ْخان (8 ذيقعدة 704ـ13 ربيع الآخر 736 ق 2 ژوئن 1305ـ نوامبر 1335م)، پسر و جانشين الجايتو و آخرين فرمانرواي ايلخانان مغول در ايران. ظاهراً وي نخستين ايلخاني است كه از بدو تولد نامي اسلامي داشته است.ابوسعيد در اوجان (ه‍ م) زاده شد و مادرش حاجي خاتون، دختر سولاميش از قبيله اويرات بود وي به دنبال مرگ 2 تن از برادران بزرگ ترش به مقام ولايت عهدي رسيد هنگامي كه ابوسعيد 9 سال بيش نداشت، به موجب سنت ايلخانان كه وليعهد را به حكومت خراسان مي فرستادند، از سوي پدر بدانجا روانه شد. الجايتو همچنين امير سونج را به سمت اتابكي او و نيز گروهي از كارگزاران دربار از جمله عبداللطيف پسر خواجه رشيدالدين فضل الله را در مقام صاحب ديوان به همراه ابوسعيد به خراسان فرستاد.ابوسعيد در خراسان با فرستادة يساور كه با كَبَك (از شاهزادگان جغتايي ماوراءالنهر) به ستيز برخاسته بود، ديدار كرد و سپس يساور به پيشنهاد خود و تأئيد الجايتو و عهدي كه با وي بست، با الوس خود از جيحون گذشت و نواحي جنوبي آن تا مازندران را با نام ابلخان به تصرف درآورد و بلخ و قوهستان تا حدود كابل و نواحي قندهار نيز به حكومت او واگذار شد

اسلاید 24: الجايتو در رمضان 716 درگذشت و ابوسعيد كه در مازندران به سر مي برد، همراه با امير سونج به سلطانيه آمد و در صفر يا ربيع الآخر و به روايتي در جمادي الآخر 717 بر تخت سلطنت نشست .برخي از مورخان علت تأخير در جلوس ابوسعيد را اختلاف اميرسونج و امير چوپان دانسته اند. چه، الجايتو، امير چوپان را كه امير الامراي دولتش بود، وصيت كرد كه بايد ابوسعيد را «بر سر پادشاهي استقرار دهي و محافظت ملك و لشكر به اضعاف معهودنمايي» ، اما سونج كه اتابك ابوسعيد بود و انتظار داشت منصب امير الامرايي و نيابت ایلخان خراسان را به دست آورد، ظاهراً به مخالفت برخاست . . به هر حال سونج كاري از پيش نبرد و راهي جز اتفاق با امير چوپان نيافت با مرگ الجايتو عازم پايتخت شدند، در خراسان شورشي روي داد كه به روايت حمدالله مستوفي دست سونج نيز در آن بود.

اسلاید 25: وزارت خواجه رشیدالدین وعاقبت امر:. در زمان ابوسعید اختلاف میان دو وزیر او یعنی خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی شدت گرفت و این امر باعث اختلال در امور کشور شد.عده‌ای که از این وضعیت به ستوه آمده بودند ابتدا به نزد خواجه رشیدالدین رفتند و از خواستند که با ترتیب دادن توطئه‌ای کار وزیر دیگر را بسازند، ولی خواجه رشیدالدین این خواسته را نپذیرفت. سپس آنان پیش خواجه علیشاه رفتند و همین خواسته را مطرح کردند و با موافقت او در نهایت خواجه رشیدالدین در سال ۷۱۷ ق./۶۹۶ خ. از وزارت عزل شد و از سلطانیه به تبریز رفت و انزوا را اختیار کرد. اما پس از چندی امیرچوپان (امیرالامرای لشکر مغول) او را به خدمت دعوت کرد.اما دشمنان همچنان به تحریکات خود ادامه دادند و بالاخره در حدود ۲۸ دی ۶۹۶ خ./ذی‌القعده ۷۱۷ قمری خواجه رشیدالدین و پسر شانزده‌ساله‌اش (که شربت‌دار اولجایتو بود) را به تهمت مسموم کردن سلطان محمد خدابنده اولجایتو در تبریز به قتل رساندند.

اسلاید 26: نسب یهودی او در دادگاه وی بارها مورد اشاره قرار گرفت. سر او توسط مردم تا چند روز در شهر حمل می‌شد و مردم می‌گفتند:این سر یهودی ای است که از نام خدا سوء استفاده کرد. خدا او را لعنت کند. وی در زمان مرگ ۷۱ سال داشت و پس از مرگ او، به رسم زمان مغول بستگان وی هم مقتول و غارت شدند و بنای ربع رشیدی مورد غارت و تاراج قرارگرفت. یک قرن بعد میران‌شاه -پسر تیمور- در حالت دیوانگی دستور داد که استخوان‌های خواجه رشیدالدین را از قبرش درآورند و در گورستان یهودیان به خاک بسپارند.. بعدها پسر دیگر رشیدالدین، غیاث‌الدین، در دربار ابوسعید به مقام وزارت رسید.در تابستان سال ۷۳۶ ه.ق./ ۱۳۳۵ آوازه درافتاد که اوزبگ خان بار دیگر آماده حمله به قلمرو ایلخان می‌شود. سپاهیان بغداد و دیاربکر به ایران اعزام گردیدند و در پی آنان ابوسعید نیز عازم این ناحیه گردید. وی در سیزدهم ربیع‌الاول ۷۳۶ ه.ق./ سی نوامبر ۱۳۳۵ در ناحیه قره باغ دیده بر جهان فروبست. مرگ وی ظاهرا به واسطه مسمومیت بوده‌است. بعدتر بغداد خاتون زوجه ایلخان و دختر امیرچوپان به مسموم کردن ابوسعید متهم شد و اعدام گردید. با مرگ ابوسعید حکومت ایلخانان عملاً پایان یافت اما درگیری و جنگ بین رقیبان و مدعیان جانشینی ایلخانان ادامه یافت و قلمرو ایلخانیان تا سال‌ها و ظهور تیمور دچار ملوک‌الطوایفی شد

اسلاید 27: فرمانروايي: حكومت ابوسعيد را مي توان به دو دورة متمايز تقسيم كرد: نخست دوره اي كه قدرت واقعي در دست امير چوپان بود و ابوسعيد جز نامي از سلطنت نداشت، دوم دوره اي كه كه با قتل امير چوپان آغاز شد و ابوسعيد تا پايان عمر با اقتدار فرمان راند.الف ـ دورة نخست فرمانروايي ابوسعيد و استيلاي امير چوپان (717ـ728ق/1318ـ 1327 م): در اين دوره امير چوپان سيطرة كامل بر دستگاه ايلخان نوجوان داشت .تاج الدين عليشاه پس از قتل رقيب، خود بر مسند وزارت ماند و ظاهراً آرامش در دستگاه ايلخان پديد آمد، اما ولايت خراسان سخت گرفتار آشوبها و شورشهاي امراي مغول بود. يساور كه پيش از آن به اطاعت الجايتو گردن نهاده و عهدنامه اي ميان آن دو مبادله شده بود، يساور فرمانده سپاه خراسان را كه مورد نفرت مردم بود، كشت. سپس با برخي ديگر از امراي مغول چون بكتوت، شاهزاده مينقان، مباركشاه و بيرمشاه بن محمد همداستان شد و نماينده نزد ابوسعيد فرستاد و از وي خواست تا عهدنامة او را با الجايتو تأئيد كند. در اين ميان خبر قتل سر كردة نكودريان از امراي ايلخان در مرزهاي خراسان به دست يساور به ابوسعيد رسيد و فرستادة يساور اطلاع داد آن سر كرده به علت تمرد از يرليغ (حكم و فرمان) الجايتو و براي حفظ ايلخان كشته شده است پس از آن ابوسعيد به تجديد ميثاق با يساور تن در داد

اسلاید 28: افزون بر اين در اوايل 718 ق ازبك خان، به قصد تسخير اران و آذربايجان از دشت قبچاق به دربند لشكر كشيد و دولت مصر نيز سپاهي به تسخير دياربكر روانه كرد. در ضمن مقرر شد كه ايرجين به ديار بكر و اميرحسين جلاير به خراسان براي مقابله با اين تهاجمات و شورشها رهسپار شوند و ابوسعيد خود به قشلاق قراباغ رفت و امير چوپان از راه گرجستان روي بدانجا نهاد. ، يساور و بكتوت در جمادي الاول 720 به دست جنگجويان كبك به قتل رسيدند در حالي كه بخش عمده اي از سپاه ايلخان مشغول سركوب شورشهاي شرق بود، ازبك خان در زمستان 718 ق پس از عبور از دربند و گريز امير ترمتاز‌، يكي از مزدوران دربند كه خود را از مقابله ناتوان مي ديد، به كنار رود كُر رسيد. چندي بعد در 722ق/ 1322م تيمورتاش پسر امير چوپان در آسياي صغير از فرمان ايلخان سرپيچيد. وي كه سرزمينهاي تازه اي را در آسياي صغير به نام ايلخان گشوده و ارمنستان صغير را كه مصر در آن طمع بسته بود، ويران كرده بود ، اينك قلمرو حكومتش چندان وسيع شده بود كه خود را مهدي مي خواند و از فرستادن خراج به ايلخان سرباز مي زد .

اسلاید 29: وي خطبه و سكه نيز به نام خود كرد و ايلخاني را به شام و مصر فرستاد تا به ياري فرمانروايان آنجا، عراق و خراسان را تسخير كند. امير چوپان خود براي سركوب شورش پسراز ابوسعيد اجازه گرفت و بدانجا شتافت. وي پس از دستگيري تيمورتاش و قتل محركان و عاملان فتنه، او را با خود به اردو آورد و ايلخان او را بخشود و بار ديگر به حكومت آسياي صغير فرستاد. هر چند امير چوپان با اين كار وفاداري خود را به ابوسعيد نشان داد، اما شورش تيمورتاش به حيثيت اميرچوپان و فرزندش لطمه وارد كرد.در اواخر جمادي الآخر 724 تاج الدين عليشاه وزير وفات يافت. او نخستين و آخرين وزيري بود كه در حكومت ايلخانان به مرگ طبيعي درگذشت

اسلاید 30: سرانجام امیر چوپان: قدرت بیش از اندازه امیرچوپان و فرزندانش که هر یک اداره بخشی از ایران را در دست داشتند و عشق ابوسعید به بغدادخاتون دختر امیرچوپان، و قتل دمشق‌خواجه پسر امیرچوپان به دستور ابوسعید و به اتهام رابطه با یکی از زنان حرمسرای سلطان، همه باعث رویارویی سپاه سلطان و چوپان شد که با پشت کردن امرای سپاه به چوپان به سود سلطان ابوسعید پایان یافت.در پايان تابستان 725ق كه ابوسعيد در ييلاق اوجان به سر ميبرد، محرمي نزد اميرچوپان فرستاد و به موجب ياساي چنگيزي كه اگر «خاتوني كه پادشاه را پسند افتد، تورة ايشان آن است كه شوهرش به طيب نفس ترك او بگويد و به حرم پادشاه فرستد»، بغداد خاتون را از او خواست، اما امير چوپان روي خوش نان ندادن و ابوسعيد را به بهانة فرارسيدن موسم قشلاق به بغداد روانه كرد

اسلاید 31: شيخ حسن و نيز دختر خود را به قراباغ فرستاد، در اواخر زمستان 725ق اميرچوپان از بغداد با اجازة سلطان به مقابله با جغتاييان كه خراسان را تهديد مي كردند، رفت و كساني چون صاين وزير و برخي از امراي مغول را كه از توطئة ايشان بيمناك بود، با خود همراه كرد. او براي مقابله با ترمشيرين، شاهزادة جغتايي كه به غزنه درآمده بود، پسر خود اميرحسن را از هرات به اين شهر روانه كرد. او نيز جغتاييان را به سختي در هم شكست، اما غزنه در اثر تاخت و تازهاي او دستخوش غارت شددر غياب صاين وزير، رشتة كارها همه به دست دمشق خواجه افتاد. و ابوسعيد كه در ماجراي خودداري اميرچوپان از موافقت با ازدواج او و بغداد خاتون از او كينه اي به دل گرفته بود، فرصتي مي جست تا به استيلاي دمشق خواجه كه حتي در حرم وي نفوذ كرده بود، پايان دهد. و چون روابط پنهاني دمشق خواجه با يكي از زنان الجايتو آشكار شد، ايلخان چنين فرصتي به دست آورد. در 5 شوال 727 به تدبير نارين طغاي و تاش تيمور، دو تن از امراي ايلخان، نخست آوازه درافكندند كه امير چوپان به فرمان سلطان در هرات به ياسا رسيده است و سر او را بياورده اند. سپس دمشق خواجه را به فرمان ابوسعيد هلاك كردند

اسلاید 32: ابوسعيد پس از قتل دمشق خواجه، فرمان قتل اميرچوپان را به امراي خراسان فرستاد ، اما امير چوپان در برابر، صاين وزير را كه محرك قتل فرزند خود دمشق خواجه مي دانست، بي درنگ در هرات كشت و به توصيه پسر ارشدش اميرحسن، مبني بر اتحاد با جغتاييان به منظور برانداختن حكومت ابوسعيد، توجهي نكرد و خود براي مقابله با سلطان به عراق روي آورد. چون به سمنان رسيد، علاء الدولة سمناني عارف مشهور را به وساطت نزد ابوسعيد فرستاد تا او را به مصالحه و تحويل قاتلان دمشق خواجه راضي كند. چون ايلخان نپذيرفت، اميرچوپان به قصد نبرد به راه افتاد و به سر حدي ري رسيد و با سلطان كه در اين زمان به قزوين درآمده بود، يك روزه راه فاصله داشت. بسياري از فرماندهان سپاه اميرچوپان و نيز لشكريان، اميرچوپان را رها كردند و به ابوسعيد پيوستند و اميرچوپان ناچار روي به گريز نهاد. گويا نخست بر آن شد تا قاآن، خان بزرگ مغول را كه تختگاهش در چين بود و چندي پيش، اميرچوپان را رسماً اميرالامراي «ايران و توران» شناخته بود، به وساطت برانگيزد يا از او لشكر به مدد گيرد ،اما چون به خراسان رسيد به سبب دوستي ديرينه با غياث الدين كرت والي هرات، به او پناه برد و او به موجب يرليغ ابوسعيد و به طمع تصاحب املاك اتابكان فارس، در 728ق اميرچوپان و يكي از فرزندش را به قتل رساند و براي گرفتن پاداش خود به نزد ايلخان رفت، اما به سبب نفوذ بغداد خاتون دختر اميرچوپان كه پس از قتل پدرش، ابوسعيد او را به ازدواج خود درآورده بود، نصيبي نيافت

اسلاید 33: به گزارش برخي از مورخان عرب، امير چوپان كه نسب به چنگيز نمي برد و بر اساس ياسا نمي توانست به سلطنت دست يابد، بر آن شد تا يكي از امراي مغول به نام سائور )ياسور( را به جاي ابوسعيد به ايلخاني برنشاند و ادارة امور را خود به دست گيرد، اما آنان در نبرد با ابوسعيد شكست خوردند و سائور 6 سال مأموران الناصر محمد بن قلاوون، سلطان مملوك مصر، در مراسم حج كشته شد پس از قتل اميرچوپان، به فرمان ابوسعيد فرزندان وي نيز در گوشه و كنار امپراتوري سركوب و معزول شدند. چنانكه تيمور تاش پس از آنكه به مصر پناه برد، در آنجا به دستور الناصر كه در اين زمان با ايلخانان طريق صلح پيموده بود، به قتل آمد . بدين ترتيب ابوسعيد به استيلاي اميرچوپان و فرزندش بر حكومن ايلخان كه 11 سال ادامه داشت، پايان داد. همچنين زمينه اي شد براي توسعة قدرت خاندانهايي كه از پس تيمورتاش در آناتولي علم استقلال برافراشتند. در واقع رويدادهايي كه بين سالهاي 728 ـ 736ق در قلمرو ايلخانان ايران رخ داد، غير مستقيم باعث رونق نفوذ عثمانيان در آسياي صغير شد

اسلاید 34: ب. فرمانروايي ابوسعيد پس از قتل اميرچوپان (728 ـ 736ق/ 1328 ـ 1335م: ابوسعيد كه پس از قلع و قمع چوپانيان، به درستي دريافته بود كه مردي كاردان بايد اين آشفتگيهاي دولت را به سامان آورد، غياث الدين محمد پسر خواجه رشيدالدين فضل الله را به وزارت برگماشت. مورخان كفايت و كارداني او را در اداره امور سخت ستوده اند . ابوسعيد نخست خواجه علاء الدين محمد را نيز در وزارت شريك او ساخت، اما پس از 6 ماه استيفاي ممالك را به علاء الدين سپرد و غياث الدين تا پايان عمر ابوسعيد به استقلال، رشتة كارها را در دست گرفت از قتل اميرچوپان چندي نگذشته بود كه خراسان باز دستخوش آشوب شد. نارين طغاي امير آن ديار كه چشم به مقام اميرالامرايي دوخته بود، در حالي كه شرف الدين محمود شاه اينجو آن مقام را داشت، به بهانة هجوم جغتاييان به خراسان، از ايلخان لشكر خواست و به دنبال آن دست بيداد بر مردم بگشاد و قصد تسخير هرات كرد. پس در غياب غياث الدين كرت كه براي شكايت از او به اردو رفته بود، ارغون شاه پسر اميرنوروز را با لشكري به تصرف هرات فرستاد. اما او و سپس خود نارين طغاي در مقابل شمس الدين پسر غياث الدين كاري از پيش نبردند و تنها هرات را عرصة غارت كردند و بازگشتند.

اسلاید 35: از آن سوي ابوسعيد لشكري به فرماندهي اميرعلي پادشاه و تاش تيمور و محمد بيك براي مقابله با جغتاييان به خراسان فرستاد. چون ايشان به سلطانيه رسيدند، نارين طغاي هم پس از غارت نيشابور و ستاندن اموال از مردم خراسان به سلطانيه رفت و با فرماندهان لشكر ايلخان بر ضد بغداد خاتون و غياث الدين محمد وزير كه در اين زمان در دربار نفوذ بسيار يافته بودند، همداستان شد. اما در اواخر 729ق/ 1329م سپاهيان وفادار به ايلخان، نارين طغاي و تاش تيمور را دستگير كردند و به فرمان ابوسعيد هر دو را به ياسا رسانيدند. ابوسعيد سپس امير شيخ علي را به امارت خراسان فرستاد و علاءالدين محمد رانيز به وزارت او بر گماشت و فرمان داد كه به سبب ويراني آن ولايت غير از وجوهات ديواني ديناري از مردم نستانند

اسلاید 36: روابط خارجي: عمده ترين تغييراتي كه در روابط خارجي ايلخانان مغول با همسايگانشان در عهد ابوسعيد روي داد، برقراري روابط صلح آميز با حكومت مملوكان مصر بود. پس از گذشت حدود 6 دهه از شكست سپاه هولاكو از مماليك مصر در عين جالوت (658ق/1260م) و توقف پيشروي مغولان به سوي غرب، اينك در عهد ابوسعيد، حكومت ايلخانان بيهودگي هر نوع كوششي را براي تصرف اين نواحي كه سالها چون سدي استوار در برابر توسعه طلبي آنان قرار داشت، به خوبي دريافته بودند.اين صلح ماية حيرت همگان شد. ابتكار صلح با مصر را كه از اوايل حكومت ابوسعيد مطرح شد، نمي بايست به خود وي كه در آن زمان نوجواني بيش نبود، نسبت داد. چنانكه به اميرچوپان كه از سالهاي پيش در پيكار با مماليك به سر مي برد و احتمالاً بيهودگي اين توسعه طلبيها را دريافته بود، نسبت داده شده است. با اينهمه نقش وزراي كارآزمودة ابوسعيد، چون خواجه رشيدالدين و تاج الدين عليشاه را در اين رويداد نمي توان ناديده گرفت .به هر روي در همان سال مجدالدين سلامي از سوي ابوسعيد همراه با صلح نامه اي نزد سلطان مصر رفت.

اسلاید 37: خودداري الناصر از تحريك اعراب و تركمانان به هجوم به قلمرو ايلخان، عدم استرداد پناهندگان به قلمرو يكديگر، آزادي رفت و آمد بازرگانان و حمل دو علم يكي به نام سلطان مصر و ديگري به نام ايلخانان توسط كاروان حج عراق، از جمله مواد اين صلح نامه بود ابوسعيد پس از صلح با مصر از جانب غرب آسوده خاطر شد و كوشش خود را مصروف مقابله به خانهاي آلتين اردو در دشت قبچاق و جغتاييان ماوراء النهر كرد كه از ديرباز به نواحي تحت تصرف ايلخانان هجوم مي بردند. روابط ابوسعيد با خان بزرگ ( قاآن امپراتور چين):. براساس اسنادي كه پل پليو در 1936م منتشر كرد، قاآن، براي الجاتيو نشان حكومت فرستاد، اما دربارة اينكه چنين نشاني نيز براي ابوسعيد فرستاده باشد، ذكري در ميان نيست و او در 720ق هنوز نشان پدرش را به كار مي برد. قاآن با توجه به اين روابط صميمانه با الجايتو و ابوسعيد، به آنان لقب پادشاه «كوآن پين» را اعطا كرد و از اين روي چينيها به غلط ايلخانان را نايب قاآن مي دانستند . به گزارش اسقف اعظم سلطانيه، ابوسعيد مانند خانهاي جغتايي و اردوي زرين، سالانه هداياي گرانبهايي براي قاآن مي فرستاد

اسلاید 38: ارزيابي وضع مسيحيان در قلمرو ايلخانان در عهد ابوسعيد:. ابوسعيد به ويران كردن كليساهايي در بغداد فرمان داد و نيز كساني از اهل ذمّه را كه اسلام مي آوردند، از پاداش خود برخوردار كرد. با اينهمه قرايني در دست است كه نشان مي دهد، مبلغان مسيحي در قلمرو ايلخانان در اين دوره به فعاليتهاي مذهبي مي پرداختند و در برخي موارد به آنان توجهي خاص نيز مبذول مي شد.ويراني كليساهاي بغداد به فرمان ابوسعيد و نيز سخت گيري وي بر اهل ذمه كه به تحريك غياث الدين محمد وزير صورت گرفت، مي بايست به دورة دوم فرمانروايي ابوسعيد مربوط باشد. پس از مرگ اميرچوپان كه سياست تساهل مذهبي را دنبال مي كرد، مسيحيان در وضع دشوارتري قرار گرفتند، چنانكه ابوسعيد در 1330م (730 ق) مالياتهاي گزافي بر مسيحيان بست و نيز به آنان فرمان داد تا جهت تمايز با مسلمانان عمامه هاي آبي بر سر گذارند. به هر روي همان طور كه جكسن يادآور شده، شكيبايي ابوسعيد در مقابل مسيحيان، احتمالاً براي برقراري روابط با تجار اروپايي بوده است

اسلاید 39: مذهب و سيرت ابوسعيد: الجايتو كه بر مذهب شيعة دوازده امامي بود. در واپسين روزهاي زندگاني خود، خطبه به نام خلفاي راشدين كرد و نافرمانان را سخت بيم داد. ابوسعيد بر مذهب تسنن بود و نام خلفاي راشدين بر روي سكه هايي كه از وي بر جاي مانده، ديده مي شود . گفته اند: ابوسعيد در ترويج شعائر اسلام و اجراي احكام دين سخت مي كوشيدو خود نيز عامل به احكام بود.در 720 ق كه سرما و سيل، سلطانيه و برخي ديگر از نواحي امپراتوري را فرا گرفت، ابوسعيد به پيشنهاد علماي دين كه اين بلايا را ناشي از رواج منكرات در ميان مردم مي دانستند، فرمان داد، ميخانه ها را ويران كردند و نيز ماليات كالاهايي را كه وارد مي شد، ملغي كرد . به طور كلي پاي بندی ابوسعيد به احكام و حمايت او از اهل تسنن، زمينه هاي مناسبي براي برقراري صلح با مملوكان مصر ـ كه مسلمانان پرشوري بودند ـ فراهم آورد.

اسلاید 40: آخرين شورش به روزگار ابوسعيد، در 734ق رخ داد. در اين سال محمود شاه اينجو كه افزون بر اميرالامرايي، حكومت فارس را نيز داشت، به فرمان ايلخان از حكومت عزل شد و امير مسافر ايناق ولايت فارس يافت. محمود شاه به همداستاني تني چند از امراي دولت، بر مسافرتاخت و چون او به قصر ايلخان پناه برد، مهاجمان آنجا را نيز به محاصره گرفتند، اما به دست امراي وفادار به ايلخان دستگير شدند. ابوسعيد نخست همه را به كشتن فرمان داد و سپس به وساطت غياث الدين محمد، هر يك را در دژهاي شهرهاي مختلف به حبس افكند در اواخر 735ق ازبك خان بار ديگر به آذربايجان هجوم آورد. ابوسعيد كه قصد داشت به قشلاق بغداد رود، به همت غياث الدين محمد سپاهي گردآورد و براي مقابله با ازبك خان كه اينك از دربند گذشته بود، روي به ارّان نهاد، اما در قراباغ بيمار شد و در 13 ربيع الآخر 736 همانجا درگذشت جنازة وي را به سلطانيه منتقل كردند و در ناحيه اي موسوم به شروباز (يا شروياز) به خاك سپردند . دربارة مرگ ناگهاني ايلخان گفته اند كه بغداد خاتون او را با زهر هلاك كرد، زيرا ابوسعيد در اواخر عمر، دلشاد خاتون دختر دمشق خواجه را به زني گرفت و بغداد خاتون نفوذ و اعتبار خود را از دست داد. از اين رو بغداد خاتون را به فرمان آريا خان (ه‍ م)، جانشين ابوسعيد، بدين اتهام و نيز به تهمت ارتباط با ازبك خان به قتل رساندند

اسلاید 41: منابع:تاریخ مغول،عباس اقبال آشتیانیمغولان وحکومت ایلخانی در ایران ،شیرین بیانیدین ودولت در ایران عهد مغول (جلد3و2)،شیرین بیانیتاریخ مغول در ایران،برتولد اشپولرسایت:تبیان،ویکی پدیا ،تاریخ و معارف اسلامی

20,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید