صفحه 1:
صفحه 2:
مبانی نظری رویکرد درمانجو
مدار
رویکرد درمانجو محور یکی از پرطرفدار ترین, ماندگارترین و مشهورترین شیوه های
مشاوره و روان درمانی است. این روش یک منظر جدید و هیجان انگیزی را در فرایند
و غمل درمان ازاثه داده و درمانگران را چه تفکز عمیق و موگاقانه در مسیر مرک
ای خود ترغیب می کند. شیوه درمانجو محور بر پایه روانشناسی وجودی و انسان
گرایاته که فطرت وتمایلات ذاتی انسان را توضیق می کند, مجیط مناسبی را بای
تلتکوفایی توانایی ها و استعذادهای درماتجو فراهم می کند.
روان درمانگر, صرفا تلاش می کند تا از طریق همکاری رشد یابنده و خلاق با درمانجو
و فراهم نمودن محیط مناسب, تا آنجا که ممکن است تمایلات شکوفایی و رشد وی را
حمايت كند, Lay ارگانبزم انسان جر عازج از محيط عويش قابل درك نيست, شناخت,
تجول و خلافیت او نیاز به برقراری رابطه سالم و رد بای با او داود
صفحه 3:
روش درمانی راجرز
راجرز در ۱۱ دسامبر ۱۹۴۲ در مقاله ای تحت عنوان « روان درمانی جدید در دانشگاه
میثه سونا آغاز روفل درمائی خودرا اعلام کرد طی تسالهای متماتی او و ۳2-۵
در اين زمینه کار کردند و اين روش جدید را به گونه های مختلف معرفی کردند.
درمان غیر مستقیم : دوره ای که در اثر کارهای جسمی تافت, فردریک آلن ویرجینیا
الکسلین وراجرر با کودکان مغزوف Ai
در رابطه درمانی: دوره ای که راجرز (۱۹۴۲) از او تورنک و تافت تأثیر گرفت. در این
دورن او رانطه درمانی را به عوان بهترین ککنک تريح رو توصيح :داو
درمان مراجع محور : اولین توضیح اصلی از این مفهوم در کتابی به همین نام توسط
راجرز (۱۹۵۱) توضیح داده شد. در این مفهوم رابطه درمانی به طور چشم گیری به
عنوان أنجه مراجع تجن 4 0 كته يبان مي كرود
صفحه 4:
تاریخچه درمانجو محوری
درمان مراجع محور توسط کارل رانسوم راجرز پایه گذاری شد. وی به عنوان
بنیان گذار نظریه شخصیت انسان گرایی نیز معروف است. راجرز در ۸ ژانویه
۲ در شهر آوک پارک: ابالت ایلینویز متولد شذ. او از شش فرزند. والثر و
جولیا کاشینگ راجرز, فرزند چهارم بود. راجرز در خانواده ای مذهبی رشد کرد.
أو قضو داشت کشاوزز شود و به.همین دلیل در سال ۱۹۱۹ وازد رشعه
کشاورزی در دانشگاه ویسکانسین شد. راجرز در سال سوم دانشگاه عمیقا ذر
ففالیت فاق مذقبى ذانشكاه ذركير تقد و براق. شرکت. در گنفرانس مذفی
دانشجویی به: مدت۶۰ ماه به چین سفر كرد این مسافرت تأثیر ماندنی بر
زاجزر دافت:
صفحه 5:
تعامل با سایر رهبران مذهبی جوان او را به متفکر آزاداندیشی تبدیل کرد و به
مت اسقلال از اگیزش :ها مذهبی والتیتش سوق داد.
این آرادی و جس اعصاد و جهت دهی حاصل راجرو را به سوی اي باور هگ
کرد که شخص باید جنها بهتجربه های شخصی خود (Gl کند. انکا و اعتمادبه تج
شخصی, هسته رویکرد او در شخصیت شد (شولتز ۱۳۷۷, فیست و فیست, ۱۳۸۴
در سال ۱۹۲۳ راجرز از ذانشگاه ویسکاتسین فارغ التحصیل فد و به تخصیل:
رسمی برای کشیش شدن در آموزشگاه الهیات یونیون در شهر نیویورک پرداخت.
وى دو سال در انجا تحصيل كرد و بعد به داد کوه ترببت ععلم دانشگاه کلمیبا بزای
مطالعه روانشناسی ترییتی وبالیتی مععل شد و در سال ۱۹۲۱ درجهدکتری خود را
از آن ذاننشگاه دریافت کر.
صفحه 6:
صفحه 7:
گرایش تکوینی
راجرز (۱۹۷۸, ۱۹۸۰ به نقل فیست و فیست, ۱۳۸۴) معتقد بود در تمام ماده ها
ارگانیک, گرایتش به سم تکامل یافتن موجود از شکل تساه به شکل م۳
وجود دارد. در کل جهان, به جای فرایند متلاشیکننده, فرایند سازنده در جریان
است. راجرز این فرایند را گرایش تکوینی نامید و به نمونه های متعددی در
طبیعت اشاره کرد. مثلا کهکشان های پیچیده ستارگان از نوده ته چتدان سازمان
یافته ای تشکیل می تنوند کریستال های مانتد داته برف از بعار بدون شکل
ایجاد می شوند؛ ارگانیزم های پیچیده از سلول sla تکی به وجود می آیند؛ و
هشیاری انسان از ناهشیاری ابتدایی به آگاهی بسیار سازمان یافته تکامل می
يابد.
صفحه 8:
گرایش شکوفا شدن
كرايش شکوفا شدن, گرایشی در درون تمام انسان ها برای پیش روی به
سوق کمال و تحقق بختنیدن به استعداهای فرد است (راجرژ. ۱5۸۰). افراو
sly حل كردن مشكلات, تغيير دادن خودپنداره شان, و به طور فزاینده
ecient anes ی
قرار دارد و در نیروهای بیرونی یافت نمی شود. افراد تجربیات خودشان را
واقعیت می پندارند و آنها واقعیت خودشان را بهتر از هر کس دیگری می
شناسند. [gil براى اينكه به سمت شكوفايى بيش بروند, نیاز به هدایت, کنترل؛
تشویق یا دستکاری ندارند. این مقالات ارگانیرم یک گرایش و تلاش اساسی
دارد و آن عبارتست از شکوفا شدن, حفظ نمودن و تقویت خود تجربه گر
(۱۹۵۱). گرایش شکوفایی به انسانها محدود نمی شود.
صفحه 9:
خودینداره
تمام جنبه.های هستی فرد: و تجزییاتی که او در آگاهی:درک می کند: خودبندار |
تشکیل مق دهد. عووبندازه با خود ازگانیزمن بزانر نيست, ديزا تعض هاین اک
ارگاننزمی می توانند خارج از آگاهی فرد باشند يا اينكه به او تعلق نداشته باشند. hy
مثال, معذه بخشی از خود ارگانبزمی اسث, اما تا وقتی که دچار اختلال نشده و ماک
نگرانی نشده باشد. بخشی از خودپنذاره فرد نیست. همین طور, اقراد می توانند برخی ار
جنبه های خودشان, مانند ریاکاری راء زمانی که این گونه تجربیات با خودپنداره آنها هماهنگ
نیست, انکار کنند. بنابراین, بعد از تشکیل خودپنداره, تفییر آن توسط فرد به سختی انجام
مین نود وی دگیری: در جهت اصلاح آن خیلی:دشوار می گردد. تجربیاتی که با خود پنداره
فرد ناهماهنگ باشد.معمولایا انگار مق شودبا اینکه فقط به صورت تحریف شده: پذپرفته
مى شوند: البته؛ خودينداره تثبيت شده: تفییز را غیر همکن نمی سازد؛ بلکه فقط آن را
دشوان هی کند. تغبیر در حالتی راحت تر ضورت: من گبرد که فرد-توسط ردیگران بدون
شرط پذیرفته شود چنین جوی به شخص امکان می دهد تا اضطراب و تهدید را کاهش دهد
و قبول کند تجرییاتی که قبلا رد شده بودند به خود او تعلق دارند.
صفحه 10:
خود آرماتى
زیرسیستم دوم, خودآرمانی است که به ضورت نظر فرد در مورد خودَآن
که مه پوت ار لاش ری ی شود و ارم اد Pee ashi
را که معمولا مثبت هستتد و افراد آرژو دارئد داشته باشند: شامل می شوگ
شکاف عمیق بین خود آرمانی و خود پنداره بیانگر ناهمخوانی و شخصیت
ناسالم است.:عدم تعادل روانی زمانی آغاز می شود که قردتتواند تجرییا
ارگاترمی رایه عنوان تجربیات خود بشناسد افرادی که ار لحاظ زوانية
سالم هستند: بین خودینداره و آلچه به صورت آزمانی دوست دازنه باشند,
اختلاف ناچیزی می بینتد. به عبارت دیگر بین آنچه هستند و آنچه باید باشند
تقاوت ناجیز ازست؟
صفحه 11:
همخوانی و ناهمخوانی
هبخوانی: و ناهمخواتی به قبول با رد خضوضیات: توانایی هاء امیال و عقاید فرگ ۱۱
کند. همان طور که اشاره au ناهمخوانی وقتی ایجاد می شود که بين خود به صورتى که
درک می شود و تجربه واقعی ارگانیزم اختلاف باشد (راجرز ۱۹۵۹). مستقل بودن تجربه از
ایراز تاهمخوانی راانشان می دهد فماهتگی قجربهبا ابراز همغوانی را موحب م2 ۳
ناهمخوانی بین خودپنداره فرد و تجربه ارگانیزمی او علت رکود روانی اش است. وقتی افراد
crow a همانتدسازی با شرایط ارزش بیرونی پیش می روند, ماسک اجتماعی به چهره خود
می زنند و صورتی ظاهری کسب می کنند و طوری رفتار می کنند که ارتباط چندانی به
رهنمودهای درونی آنها و فرایند ارزش گذاری ارگانیزمی شان ندارند (مانند لبخند مصنوعی).
رفتار كردن به صورت جامعه پسند و احساس کردن به صورت دیگر, آمادگی برای
تاسازگاری, از جمله اضطراب, افسردگی, خود ناباوری و کم جرت بودن را پیش بینی می
کند (فورد ۱۹۹۵). پذیرش صورت های ظاهر جامعه پسند زیان های روان شناختی را به
olsen دازد.
صفحه 12:
زبان های ناهمخوانی
عدم تعادل روانی, اگر فرد نتواند تجربیات اركانيزمى را به عنوان تجريافا
خود تشخیص دهد و آن تجرپیات با خودپنداره در حال شکل گیری ناهماهنگ
باشد, عدم تعادل روانی آغاز می- شود. شرایط ارزشی که فرد در اوایل
کودکی پرورش می دهد به خودپنداره کاذب منجر می شود خودپندارهای که
بر پایه تحریفها و انکارها استوار است خودپنداره ای که شکل می گیرد,
ادراکهای نیمه هوشیاری را در بزدارد کهبا تجزبیات ارگانیزمی فرد هماهنگ
نیست, و این ناهمخوانی بین خود و تجریه به رفتارهای ناسازگار و ناهماهنگ
منجر می شود.
صفحه 13:
فرد كاملا
به نظر راجرزء :فرة كامل. کسی اسث که رابظه ننگاننگی با فرایند ار
گذاری ارکالیزمی دارد و به زهنمودهای دروتی خود اعنماد.می که
همخوانی مصاحب همیشگی اوست.
چنین فردی به طور خودانگیخته تکانه درونی خود را به صورت کلامی و
غير کلامی انتقال می دهد. او نسبت به تجربیات گشوده است. تجربیات
را همان گونه که هستند می پذیرد و این تجربیات را به صورت تحریف
نشده و صادقانه ابراز می کند.
صفحه 14:
رشدجویی در برابر تاییدجویی
افرادی که جویای تأیید دیگران هستند, هنگام تعامل اجتماعی, اغلب از موقعیت هاى ميان
فردی برای ارزیابی میزان شایستگی و دوست داشتنی بودن خود استفاده می کنند. به
عبارت دیگر, دیگران (همسالان, کارفرمایان, آموزگاران و شریکان رومانتیک به صورت
منبعی برای تأیید بیرونی و ملاک هایی برای ارزیابی ارزش شخصی انگاشته می شوند
(ویکمن, ۱۹۹۸). پیامدهای مثبت معمولا باعث می شوند که افراد تأییدجو احساس کنند
پذیرفته و تأیید شده اند. مشکلات سازگاری زمانی آشکار می شود که فرد پیامدهای منفی"
را تجربه کند. زیرا مشکلات بر بی ارزشی, بی کفایتی یا دوست داشتنی نبودن دلالت
دارند. افراد رشدجو", برخلاف تأیید جویان, تلاش خود را روی یادگیری بهتر شدن و شکوفا
کردن استعدادهای خود متمرکز می کنند. رشدجویی باعث میشود که فرد الگوی تفکر پویا
برای رشد یادگیری و بهتر شدن, پیدا کند. پیامدهای مثبت ناشی از تعامل میان فردی
(مانند پذیرش میان فردی, موفقیت های تحصیلی) عموما باعث می شوند که افراد رشد
جو احساس تآییدشدگی, احساس کنند که پیشرفت هم کرده اند.
صفحه 15:
روان درمانی
مبنای رویکرد مراجع محور یا درمانجو مدار بر رشد روانی افراد متکی
است. اراد بای اینکه رشد روانی کفند: باید با درمانگری رابطه برفرا ۳
که همخوان باشد و او را په صورت فردی در نظر بگیرند که جوی از پذیرش
نامشروط و همدلی واقعی فراهم می آورد. اگر شرایط درمان بر مبنای
همخوانی درمانگر, توجه مثبت نامشروط او و گوش كردن همدلانه وى در
رابنظه او بادتانجو باشد. در این صورت فرانند درمان فراهم ی تفنود. 2٩۱
فرایند درمان براساس شرایط فوق باشد, می توان نتایجی مطلوبی را برای
درمان پیش بینی کرد. درمان راجرزی را می توان بر حسب شرایط, فرایند
و نتایج در نظر گرفت.
صفحه 16:
همخوانی و توجه مثبت نامشروط
درمانگر
همخوانی درمانگر اولین شرط لازم و کافی برای درمان است. همخوانی دز
صورتی وجود دارد که تجربیات ارگانیزمی فرد با آگاهی از توانایی و تمایِل یازا
کردن احشاسات هماهنگ باشد (راجرژ, ۰۱۹۸۰ همخوان بودن بعنی وافعی
اصیل بودن, کامل یا منسجم بودن بودن ol طور که فرد واقعا هست. راجرز
(۱۹۹۵, ص 9). دربارم همخولتی می گوید: #ذر رابطه با اشخاص متوجه شذم که
در دراز مدت, رفتار کردن به صوزتی که انگار کسی هستم که واقعا نیستم
کمکی نمی کند, رفتار کردن به صورت آرام و دلپذیر زمانی که واقعا عصبانی و
انتقاد آمیز هستم کمکی نمی کند. رفتار کردن به صورتی که گویی ظاهرا آسان
كير هستم: در حالى كه واقعا احساس مى كنم دوست دازم محدوديت هايف را
مقرر کنم. کمکی نمی کند. رفتار کردن به صورتی که انگار پذیرای طرف مقابل
هستم در حالی که در نهان و پس این صورت ظاهر احساس طرد می کنم, کمکی
ee
صفحه 17:
ادراک درمانجو
اين شرط در فرایند درمان مورد توجه است. راجرز (۱۹۵۷ ص )٩٩۹ می
گوید؛ انتقال فهم همدلانه و توجه مثبت غیر مشروط درمانگر به درک
کمترین کار در درمان است. ادراک درمانجویا انتقال ذرمانگر, بهترین فیط"
معتی دار است که از طریق آن فرایند درمان می تواند موفق شده با
شکست بخورد.
صفحه 18:
فرایند درمان
اگر شرایط درمان فراهم شده باشد, نظیر همخوانی, توجه مثبث
نامشروط, گوش کردن و فهم همدلانه, در اين صورت فرایند درمان برای
تغییر به جریان می افتد. با اینکه هر درمانگری در درمان فرد محور روش
متحصر به فرد دارد.. اما راجزز (۱۹۵۹) معتقد بود که.فرایتد درمان دارا
قانونمندی خاصی است. راجرز این مراحل را به صورت پیوستار در نظر می
كيرد به عبارت دیگر این مراحل از هم تفکیک نایذیزند.
صفحه 19:
مرحلة؛١- كسستن از احساسات. قبلى. ذر اين مرخله درمائجو تمايلى 146/7
هركونه اطلاعات درباره خود نشان نمى دهد. درمانجویان در این مرحله
مععولا درخواست کمک تميکنند ولی آگر به دلایلی برای درمان مراحعه و
به شدت انعاف تابذين توده و تنيت يه تغتير عقاوم هستند. آنها هرج متكا IF
در اين مرحله تشخيص نمى دهند و از يذيرش هركونه احساس يا هيجان
شخصى خوددارى مى كنند.
مرحله ۲- تغییر در روش تجریه کردن. در این مرحله قدری از انعطاف ناپذیری
درمانجویان کاسته می شود. نها درباره رویدادهای بیرونی و سایر افراد
صحبت می کنند. اما هنوز از پذیرفتن احساسات خودشان خودداری می کنند,
عا ايلك نمی توانند آنها را تشخیص دهند. امکان دارد آنها درباره اخساسات
شخصى خود صحبت كتندء آما عوری از این احساسات سخن می گویند که
انکار بدیده.های بیرونی هستندی اجره )19096 go: ای کید درمانگر
صفحه 20:
اگر فرایند تفییر درمانی جریان یابد. درمانجو همخوان می گردد یعنی رفتار او کمتر
دفاعی و بیشتر تجربه گرا می گردد. در نتیجه او تصویر روشن تری از خود و نگرش
واقع بینانه تری از دنیا کسب کرده و بهتر می تواند تجربیاتش را در سطح نمادی, در
خود جذب کند, او به نحو موّثری می تواند مشکلات را حل کند؛ و از سطح بالاتر توجه
عنيت كير ملااروظ سس به ود بر کور ارااست»
درمانجويان بعد از فرايند درمان واقع بين تر می شوند, نگرش دقیق تری در مورد
تواناتى هايشان کشب می کنند به طورى كه بة آتها امكان مى دهد شكاف بین جوم
آرملنی و خوذ واقعی را كاقش ذهند. معمولا لین شکاف به این علت کاهش می یابد کم
خود آرمانی و خود وافعی مقدار تحریک نشان. می دهند. از آنجاین که در مانجویان اکنون
واقع بین تر شده اند توقع خود را در مورد آنچه باید باشتد, یا دوست دارند باشتد. پایین
می آورند. و چون توجه مثبت بیشتری به خود کسب کرده اند, نظر خود را درباره اینکه
واقفاگيستد. بالا می برند:
صفحه 21:
آیتده ترمانجو پس از درمصان
(فرد اینده)
راجرز ابتدا در سال ۱۹۵۱ به طور مختصر ویژگی های شخصیت تغییر یافته را مطرح کرد
سپس در مقاله ای مفهوم فرد کامل را در مقاله منتشر نشده ای leit کرک ۱۱۱
نظریه شخصیت سالم راجرز بارها در آثار او مورد اشاره قرار گرفته است. او سپس روی
مفاهیم, آنتده و فرد آینده تأکند کزده و آنها را توصیف نمود.اگر سه شرط اضای یط
(همخوانی, توجه مثبت نامشروط و همدلی) فراهم باشند در این صورت چه نوع شخصی
پدیدار می شود. راجرز (۱۹۸۰, ۱۹۶۲, ۱۹۶۱).چند ویژگی احتمالی برای درمانجو پس از
فرایند درمان مطرح کرد و آنها را ویژگی های فرد آینده نامید.افراد سالم سازگارپذیرترند.
بنابراین از دیدگاه تکاملی, آنها احتمال بیشتری برای زنده ماندن دارند و به همین خاطر
آفراد آبنده نامیده سی نفنوند. انها صرفايا محيظ راكد سازگار تم شوند: بلگه ذر می با
که همرنگن و سازگاری با شرابظ ثابت در پلندجدت آرزش بقای کمی دارد.
صفحه 22: