صفحه 1:
صفحه 2:
سيره نبوى
اختباس از استاد شهيد مطهرى
استاد:دكتر مجتبوى
سهيلا عباسيان مقدم
بهار 4960
صفحه 3:
مقدمه:
يكى از نعمتهاى خداوند بر ما مسلمين و يكى از افتخارات ما
مسلمانان نسبت به بيروان اديان ديكر اين است كه قسمت
بسيار زيادى از سخنان بيامبر اكرم كه شكى نيست در اينكه
سخن ايشان است و متواتر و مسلم است امروز در دست ما
است در صورتيكه هيجيك از اديان ديكر نميتوانند جنين
اداعائى بكنند .
صفحه 4:
اا ا
امتياز دوم بيامبر:
يكى از دلائل متمايز بودن دين اسلام از اديان ديكر
اين است كه تاريخ بيامبر اسلام تاريخ بسيار روشن
ومستندى است . ما مسلمانان اكر ميكوئيم از تاريخ
هجرت بيامبر اكرم (ص ) هزار جند سال كذشته است
كلامى است قطعى ؛ سخنان ورفتار بيامبر اكرم براى
ما راهنما و سند است و ما بايد از آن بهره بكيريم عمده
صفحه 5:
a |
را که در آن گنجانده شده است که افراد بئوانند
درک کنند » و خصوصا که پیغمبر اکرم در
باره سخنان خودشان فرمودند و عملا نشان داده
اند که اعطیت جوامع الکلم خدا به من کلمات
جامع داده است خدا به من قدرتی داده است من
با یک سخن کوچک میتوانم دنیائی از مظلب را
بیان کنم .
صفحه 6:
eee
در حدیث معروفی که در کتب معتبر شیعه هست و از
احادیثی که سنی و شیعه روایت کرده اند آمده است که
پیامبر اکرم فرمودند نظر الم و عبدا سمع مقالتی فوعاها
فبلغها من لم یسمعها خداوند خرم سازد چهره آن بنده ای
را که سخن من رایشنود و ضبط کند و برساند به کسانی
که آنها از من نشنیده اند بعد این جمله را اضافه فرمود
فرب حامل فقه الی من هو افقه منه و رب حامل فقه الی
غير فقيه در اين جمله خیلی نکته است زیرا اشاره به
آینده است چه بسا افرادی که جمله ای که عمق داشته باشد
حمل میکنند ولی خودشان عمیق نیستند
صفحه 7:
ا يبي
فرق بين فقه و فهم :
فرق بين فقه و فهم اين است كه فهم مظلق فهميدن
است اما فقه فهم عميق را ميكويند وقتى كه فقه به
كلام اطلاق ميشود يعنى سخنى كه عمق زياد دارد
بيامبر در اخلاق سخن كفته اند اما در قرن اول و
دوم هركز به اندازه قرن سوم نمى توانستند به عمق
مطلب بيغمبر برسند و در قرن سوم به اندازه قرن
جهارم و قرن جهارم به اندازه قرن ينجم و اين
حقيقت را تاريخ علوم اسلامى نشان ميدهد .
صفحه 8:
ای ۲
رفتار پیامبر اکرم :
قرآن میفرماید که وجود پیامبر اکرم اسوه ایست
برای شما یعنی وجود پیامبر اکرم یک مرکز کانونی
است که ما از آن کانون بایستی وظایفمان را
استخراج كنيم و صرف نقل تاريخ كه مهم نيست
بلكه تفسير و توجيه عمل بيامبر مهم است.
صفحه 9:
ای ۲
وازه سيره :
سيره در زبان عربى از ماده سير است سير يعنى حركت و
oly ريفتن كه قويترين سيره ها را ابن اسحاق نوشته است
پس از آن ابن هشام تمامی نوشته هاى ابن اسحاق را
بصورت کتاب در آورده است سیر یعنی رفتار سیره یعنی
نوع رفتار ؛ و آنچه که مهم میباشد شناختن رفتار پیامبر
است علمائی که سیره نوشته اند در حقیقت رفتار پیامبر را
نوشته اند
صفحه 10:
ای ۲
شعر وشاعر :
روش یک alle استدلال و قیاس میباشدو در همه
مسائل از منطق ارسطوئی پیروی میکند و هر چه
که به او بدهند میخواهد با منطق ارسطوتی بدست
بیاورد سیره شناسی یعنی سبک شناسی
صفحه 11:
هس
و اين يك کلیتی دارد سلاطین عالم بطور کلی یک
سبک و سيره و یک روش مخصوص بخود دارند .
فلاسفه یک سبک مخصوص بخود دارند و پیامبران
هم بطور کلی یک سبک مخصوص بخود دارند .
صفحه 12:
SS با
رهبریهای اجتماعی و سیاسی:
سیاست یعنی اداره امور و شخص سائس بعنی مدیر
و درباره ائمه علیهم السلام گفته شده است
صفحه 13:
ای ۲
حکمت بر دو قسم میباشد :
در خکمت فلسفه این حرف گفته شده است که حکمت بر
دوقسم است نظری و عملی
الهیات -ریاضیات -حساب - هندسه -هیئت - موسیقی -
طبیعیات -فیزیک -حیوان شناسی و گیاه شناسی را
جکمت نظری میگویند
اخلاقیات - سیاست و تدبیر منزل را حکمت عملی گویند.
صفحه 14:
SS ها
معیار بر دوقسم است:
0- معیارهای نظری که همان منطقهای معمولی
است
©- معیارهای عملی - سیره و روش میباشد
صفحه 15:
هس
یک انسان در همه شرایط زمانی و مکانی و در تمام
عمر بایستی یک منطق داشته باشد که آن منظق
برای او اصل باشد و اصالت داشته باشد و از آن
تجاوز نکند در مکتب مارکسیسم اصلا بشرنمیتواند
یک منطق ثابت داشته باشد او در زندکی تابع شرایط
زمانی و مکانی است مخصوصا در موضعگیری
های طبقاتی
صفحه 16:
ای ۲
منطق نظری :
در منطق نظری ما برهان داریم و شعر. » برهان نظیر آن
دلائلی است که در ریاضیات برای اثبات یک مطلب اقامه
میکنند و مبادی عقلی نظری بگونه ایست که بشر بایستی
تابع آنها باشد . (ایلام مکتبی است دارای منطق نظری )
یکی از عمده ترین نکاتی که لازم است در سیره پیامبر.
اکرم مورد بحث پیامبر. اکرم مورد بحث قرار گیرد اين
است که ایلام مکتبی است دارای منطق عملی .
صفحه 17:
اااااا ال *
امير المومنين على عليه السلام در نهج البلاغه در
تعريف زهد ميفرمايد زهد در دوجمله ان قريآن بيان
شده است زهد این خشکه مقدس بازیها نیست بلكه
زهد به روح انسان مربوط است ؛ اصول اولیه اخلاق
و معیارهای اولیه انسانیت به هیج وجه نسبی نیست
ولی معیارهای ثانوی نسبی است و در اسلا هم مابا
این مسئله مواجه هستیم .
صفحه 18:
a
اصل تجاوز:
اصل تجاوز یعنی از حق یک قدم جلو
رفتن حتی با دشمن .
صفحه 19:
اصل استرحام و اصول انظلام :
استرحام یعنی گردن را کج کنند و شروع کنند
به التماس کردن و زاری کردن و ناله زدن .
صفحه 20:
انظلام یعنی :
تن به ظلم دادن .
صفحه 21:
i]
صل
سادكى و بى آلايث
يسى
سخ
زندگی :
یکی میباشد ادگی
دن وذ از
7 ب نسبى
است كه برا -
eo ۲
پیغمبر !
aed
ندگی صل
صفحه 22:
اصل سادگی و بی آلایشی در زندگی :
یکی دیگر از اصولی که باز نسبی میباشد
سادگی در زندگی است که برای پیغمبر اکرم
یک اصل بود.
صفحه 23:
ای ۲
نو استتباط كردن جايز است :
اجتهاد استنباط حكم مجتهدى ممكن است مطلبی را از نو
استنباط كند كه قبلا يا خود او و يا ديكران استنباط ميكريده
اند
واه بهت در دو مورد بكار برده ميشود يكى در موريد
محكوم كردن و متحير ساختن كه در قريلن هم آمده است و
معناى دوم تهمت و بهتان است كه در قرلن هم آمده است
سبحانك هذا بهتان عظيم يعنى دروغ بزرك
صفحه 24:
ای ۲
دعوت به حق :
دعوت به حق و مستله تبليغ طبيعتش بكونه ايست كه
راه باطل و يوج را نمى يذيرد اسلام به هيج وجه
اجازه نميدهد كه ما براى تبليغ دين حتى به روايت
ضعيف متوسل شويم تا جه رسد به جيزهائى كه
ميدانيم دروغ قطعى است .
صفحه 25:
SS
: دعوت و تبلیغ کار آسانی نیست و شرائطی دارد
اولین شرطی که در امر دعوت و پیام رسانی از قرآن می آموزیم مسئله
شرح صذر و ظرفیت وسیع است . گاهی ابلاغ به حس است که کار
آسانی است گاهی کفایت نمیکند که به چشم و گوش و روئيت مردم
برساندبلکه گذشته از حس ابلاغ عقل و فکر هم بر آنها واجب است
صفحه 26:
a |
یعنی بایستی آنچنان مطلب را بیان کنند که تا
عقل نفوذ بکند آنچه که به چشم و گوش انسان
میرسد کافی نیست که عقل هم بپذیرد آن
ابزاری که اين پیام را به عقل میرساند صوت
و شکل کتابت نیستند بلکه چیز دیگری است
بنام برهان و استدلال .
صفحه 27:
نذير:
نذير بمعناى ترساننده نيست مخوف بمعناى
ترساننده است نذير معناى احض از مخوف
دارد نذير يعنى اعلام خطر کننده .
صفحه 28:
ای ۲
راه دعوت به خدا:
قرآن مجید راه دعوت به خدا و بزرگترین حقایق عالم و
زنده کردن عقل های افراد بشر را بیان میکند فلاسفه
نهایت AS GIS میکنند این است که سخنی فکربی را درب
عقل مردم نفوذ میدهند اما پیام الهی ؛ گذشته از آنکه
بایستی در عقل ها نفوذ کند در دلها هم باید نفوذ کند و درب
عمق روح بشر بایستی وارد شود و تمام احساسات بشر
صفحه 29:
:هه |
را باید در اختیار بگیرد و این کار کار پیامبران
است در قرآن راجع به ابلاغ و دعوت واژه نصح
زیاد آمده است نصح يعنى خير خواهی ؛ خیر
خواهی به معنای خلوص چون نصح در لغت عرب
؛ در مقابل غش است وقتی که در یک چنس و
كالائى از غير خودش مخلوط بکنند میگویند غش در
آن شده است نصح در مقابل غش است یعنی بایستی
خلوص داشته باشد .
صفحه 30:
a
از صفات انبیا ؛ پرهیز از تکلف است یعنی به خود
انسان چیزی را که خودش اعنقاد ندارد میخواهد
اعتقاد به آن جیز را در دل مردم وارد کند اين خیلی
مشکل است .
صفحه 31:
ای ۲
بشارت و پیامبران :
یکی از صفات رسولان و پیامبران مقام تبشیر
است ؛ تبشیر قاعد است و انذار سائق است قاعد
یعتی جلودار و سائق یعنی آن کسی که از پشت سر
حرکت میدهد و سوق میدهد و گاه هر دو عامل در
صفحه 32:
a
یک زمان جمع میشود و اين هر دو برای بشر
ضرورت دارد و تبشیر فقط کافی نیست تبشیر
شرط لازم است لاکن شرط کافی Cunt
کافی نیست .
صفحه 33:
:اط "
تنفير:
غير از تبشير و انذار يك عمل ديكررى داريم كه نامش
تنفير است ؛ تنفير يعنى فرار دادن كاهى انسان ميخواهد
انذار بكند اشتباها اتذار را با تنفير اشتباه ميكند انذار آن
وقت انذار است كه عمل سائق ريا انجام بدهد يعنى واقعا از
بشت سر ؛ اين شخص را بسوى جلو براند ولى عمل
صفحه 34:
a
تتفیر یعنی کاری بکند که شخص فرار بکند در
روح انسان هم گاهی بعضی از دعوتها نه تنها
سوق دادن نیست بلکه تنفیر و نفرت ایجاد
کردن و فراری دادن است و این یک اصل
روانی است
صفحه 35:
a
: فرق بین خشیت و خوف
خشیت معنای خاصی دارد که با خوف فرق میکند
خوف نگران عاقبت و آینده بودن و تدبیر برای
عاقبت و آینده کردن است ؛ اما خشیت حالتی است
که ترس بر انسان مسلط ميشود بطوری که چرات
خود را از دست میدهد و شهامت برمعصیت ندارد
صفحه 36:
a |
قرآن میفرماید مبلغان وداعیان الی الب هم
اینچنین هستند که در مقابل پروردگار جرات
برمعصیت ندارند و یک ذره تجری بر خدا در
وجودشان نیست و در برابر غیر خدا كمال
شجاعت و شهامت را دارند و هیچ ترسی از
هیچکس غیر از خداوند ندارند.
صفحه 37:
a
تفکر و تذکر:
در قرآن دو مطلب نزدیک به یکدیگر ذکر شده
است یکی تفکر و دیگری تذکر.
صفحه 38:
تفکر:
یعنی کشف کردن چیزی را که انسان نمی داند
اندیشیدن برای بدست آوردن آنچه که نمداند .
صفحه 39:
— هه
تذکر:
یعنی یاد آوری مسائلی که در فطرت انسان
وجود دارد و انسان از آنها غافل است .
صفحه 40:
a
ایمان ؛ اجبار بردار نیست و آنچه که پیامبران
میخواهند ایمان است نه اسلام ظاهری و اجبار
به ایمان 4 اعتقاذ. و گرایش و علاقة است و
اعتقاد را با زور نمیتوان ایچاد کرد بلکه راه
ایجاد و ایمان در قلوب مردم حکمت و موعظه
حسنه است .
صفحه 41:
ها SS
علل پیشرفت اسلام :
0- یکی از علل و عوامل پیشرفت اسلام ؛
روش و خلق خوی پیامبر بوده است .
2 قرآن که معجزه پیامبر بوده قورز لباق
عمق و شورانگیزی و جانبه قرلن ؛ عامل
پیشرفت اسلام شده است .
صفحه 42:
a |
-O شخصیت و نوع رهبری رسول اکرم
صلى الله عليه و آله و سلم .
“©تاريخ زندكانى بيغمبر اكرم صلى الل عليه
وآله و سلم
صفحه 43:
با تشکر