صفحه 1:

صفحه 2:
9 zB Pn oe ‏حجت مع دکتر‎ ‏على روحانى‎

صفحه 3:
مباحث مقدماتی: مفهوم‌شناسي 1 عرفان :«شناخت شهودی و باطنی خدای متعاله اسماء صفات و افعال او» 12 تصوف : سهروردی در کتاب عوارف المعارف آرای بررگان تصوف دربارة حقيقت تصوف را بيش از هزار مىداند. 3 مترادف با عرفان؛ مترادف با عرفان اسلامي به معناي عرفان كاذب در عالم اسلام بعد اجتماعي گرایش عرفاني. در مقابل بعد فرهنكي آن (عرفان) 9 مز ذخ ين حر

صفحه 4:
3 معنویت: - برخی:عصس جدید را عصم معنویت نامیده‌اند. مالرو: قررن بیستم یا قررن معنویت است و یا اساسا قرنی وجود نخواهد داشت. اما تا به حال هیچ یک از اصطلا‌نامه‌ها و فر‌هنگ‌نامه‌ها یا داشرة المعارف‌ها تعریفی جامع و دقیق از این واژه ارائه نداه‌اند. موّلفه‌هاي اصلی معنویت: «شادی». «آرامش» و «امید به زند گي» 9

صفحه 5:
4 عرفان حة حقيقي : - هدف: قرب الهي؛ شیوة سلوكي: تابع شریعت و دستورات الهي 5 عرفان کاذب: - هدف: غير خداء شيوة سلوكي: بي توجه به شريعت 9

صفحه 6:
\ مباحث مقدماتی (2) علل روي آوري پشر جدید به معنویت و عرفان 9

صفحه 7:
1. سرخوردگي بشریت از عقلانیت و علم مدرن ۶ دنیس دیدرو (۱۷۱۳->۱۷۸م) پيام طبیعت را به انسان عصو جدید چنین بازگو می‌کند: «اى بردة خرافات! بیهوده خوذٌ خود را فراسوی مرزهای لین جهان که تورا در آن جای دادهام جستجو مکن. شجاع باش و خود را از بوغ ن رقیب گردنکش من که حقوق مرا نمی‌شناسد. آزاد کن. خدایانی که قدرت مرا غصب کرددآند دور افکن وبه قوانین من:باز گرد خود را دوبارهیذ طیعته به انسائیت وبه خویشتن واگذار کن. در این صورت در می‌یابی که مسیر زندگیات گلباران شده است.» (فلسفه روشنگری, ارنست کاسیرره ترجمه یدالله موقنء ص ۱ * موج علم‌گرایی در جهان اسلام حتی تفسیر خاتمیت را نيز تحت تأ مرحوم اقبال لاهوری و دکتر ثٌ تحلیل‌های دینی مهندس بازركان» تفسیرهای علمی از قرآن مثل تفسیر جواهرالقرآن طنطاوی و ..

صفحه 8:
2 اثبات نادرستي فلسفه‌هاي معنویت‌ستیز . ويتكنشتا. خا عي در ور د ‎igs SB‏ ۰ 1 دهای ۳ کر 8 ‎es‏ شا ‎wes‏ بود. این سخن که «فقط گزاره‌های تجربی معنادارند» خود 1 ‏تجوبی است و بر اساس لين مبنا بليد بى معنا باشد. وجا سخنى بى معنا نيز نمى توان معيار معنادارى همه سخنان و كزاردها را تعيين كرد! ‏* به هر حالء اين فلسفه و ساير فلسفدهاى مشلبه نیز روجه زوال نهادند. و ای حربة مناسبى در دست دي نكرايان براى مبارزه با دين بود. افزون بر ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 9:
3. شکست نظام‌هاي معنویت‌ستیز ؟ حدود نیمی از مردم دنیا در اروپا؛ آسیا آفریقا و آمریکا در قرن بیستم دلیسته نظام کمونیسم: که یکی از شباغمته‌های آن معنویت‌ستیز بود. واقع شده بودند. و برآورده شدن همةٌ أرزوهاى ديرينة خود را از لين نظام دين ستيز می‌خواستند. اما مردم دنيا در اواخر قرن بيستم با ناباوری شاهد فروياشى و ورشكستكى رسمى اين نظام بودند.

صفحه 10:
4 برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (1) * سوابق نظامی رهبران برخی از مکاتب عرفانی جدید * مطالعه دربارة سلاح‌های سایکوترونیک هی رو ن- الكترونيكى؛ ‎gee gad ley‏ لاس م ‎Set as fad‏ اختلال دیا نابودی می‌شوند.) © شوروی از سال ۱۹۲۰ * جک آندرسون, رونامه‌نگاران آمریکایی, در سال ۱۹۸۱ سه مقاله با عناوين «كروه ضربتى فراروانى به شسدت مشغول فعالست است» «پنتاگون در مورد جنگ ادراکات فراحسى ده است» و «ميزان ‎"AGN at lan pol BTR ae amet‏ است» منتشر کرد.

صفحه 11:
برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (2) = كميتة علو وف آورى کنگرة آمریکا در ۱۹۸۱ پس از دو سال کار تیب عنوان ((برررسی مسائل نى و آتسی علوم وفناورى» موضوعات مهسي را كنرارش كرردند از أسن جمله كنتدد «نتايج آزمایشهای اخیر در مورد مطالعات دوریردی و دیگر موضوعات شبه فراروان‌شناسی نشان می‌دهد که ارتباطی درونی بین ذهن انسان و دیگ اذهان و ماده وجود دارد. به نظس می‌آید این ارتباط دروفی در صحنة طبيعت عمل مىكند وبه وسيلة نيت واحساس تقويت می‌شود. دربارة نتایج تحقیقا اكتشافي مرتبط با جنبة فيرزيكى آكاهى جارىء نمىتوان يقين حاصل كرده ولى در زميدة. اشارات آشکاری در مورد توانمندی بشسم در ردیابسی محلهاى دور دست و تأثي كذارى بم أب حساس ويا اضراده وجود دارد. شناخت ميرزان ارتباط متقابل ذهزهاء موتواند ابعاد سياسى - اجتماعى كستردهاى بسراى اين كشور در بى داشته باشد»

صفحه 12:
5. تبلیغات وسیع گروه‌هاي معنویت گرا ۶ در این آ الست يذ غود رار ۲ لا می‌کند. ارباب کابالا و صهیونیست‌ها به صورت مرموزانه‌ای تلاش خود را بر جذب چهر‌های شساخص و ستاره‌های سینمایی و هنوی و ورزشی و همچنین خانواده‌های متمول متمرکز کوده‌اند. مدونا: فوق ستاره هنری هالیود و خوانندة مشهور پاپ؛ * دیوید بکهام و همسرش: ستارة فوتبال؛ : 52 پاریس هیلتون: وارث خانوادة ثروتمند هیلتون و دارندة هتل‌های زنجییه‌ای ‎Oe‏

صفحه 13:
6 پيروزي انقلاب اسلامي ایران ۶ سال ۱۹۷۹: سال تحول معنوی در دنیا. *برای آشنایی بیشتر بر تأثیرات انقلاب اسلامی در معنویت‌گرلیی بشر جدید در عرصه‌های مختلف زندگی فردی» اجتماعی سیاسی, اقتصادی و علمی ر-ک: عصر امام خمینی» میراحمدرضا حاجتی. قم: بوستان کتاب دهم ۰۱۳۸۳

صفحه 14:
7 تمايلي فطري و طبيعي در انسان امیال و غرلیز بث ‎sien od‏ (۱) امیللی که و شکوفا شدن ‎ges‏ رب گر از بدو تولد. بي اسن قاع ‎ipa alge‏ به تحقق پاره‌ای از شرایط ۱ ‏میل به کسب قدرت بیشتر در همه ابعاد وجودی. میل به تمامیت‌خواهی و كمال مطلق خواهى اميالى فطرىاند. ‏اميال فطرى شكوفا شده | اكر به درستى ياسخ ندهيمء مورد سوء استفاده ‎seats‏ صورت كاذب ارضا شده و در نتيجه ابزار سعادت به ابزار ‏اوت تبدیل خواهد شد. ‎ ‎

صفحه 15:
\ تلاش‌هاي غرب براي جهت دهي به اين كرايش جهاني 9

صفحه 16:
> تأسیس مراکز مطالعاتي براي مطالعة نحوة القاء مفاهیم ديني به جنین در رحم مادر" تلاش براي ارائة مفاهیم معنوي به کودکان (توجه به نقش بازي و اسباب‌بازي) طراحي برنامه‌هاي کودکان. بازي‌هاي رابانه‌اي. توليد فيلمهاي سينمايي معنوي (سینما ماوراء) توليد رمانها و داستانهاي عرفاني و معنوي (هري باتر)

صفحه 17:
مهم‌ترین فرقه‌های جدید معنوی

صفحه 18:
فرقه‌هاي سنتي: تبلیغات گستردة آنها: نعمت‌اللهیه. گنابادیه و قادرید ... ساي‌بابا اوشو اکنکار سرخپوستي فالون دافا دالايي لاما رام‌الله پائلو کوئلیو

صفحه 19:
* سوآمی ساتیا سای‌بابا در سال ۱۹۲۹ در هند به دنیا آمد. در چهارده سالگی, مدعي ‎oi te ss 2‏ من نزیده نسده است. البته وی دین خود | حاكم بر همة اديا همه آنها دانست و مدعی شد اعتقاد به پیام او با ليش به ادي رلیچ اش درد یه شین لش : «من روحلنى هيج يك أز 2 امددام. من أمدهام كه هندوء هندوى بهترى؛ 1 ان بهتري و ‎po a‏ 7 باشد. ‎so‏ معجزخ خود را صرفا اد تحر هر درون اسان‌ها داست و دعوت خود را انسانى حقيقت: برهي زكارى؛ صلح و | امن قوب ‎j‏

صفحه 20:
* سای‌بابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام پراشانتی نیلایام به معنای آشیانة صلح برین تأسیس کرده است. در معبد او به مناسبت اعیاد همةٌ ادیان مراسم برگزار می‌شود. در اعیادی همچون کریسمس, عید فطر عید نوروزه سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی به همین مناسبت‌ها در معبد او برگزار می‌گردد. سای بلبابه تناسخ و قانون کارماء که بعدا دربارة آن بحث خواهیم کرد معتقد است و چنین پیشگویی کرده است که در سن ‎٩۱‏ سالگی لین جسم خود را ترک خواهد کرد و هست سال بعد روح او در جسمی دیگر در شهر میسور به بدن فردی ديكر منتقل خواهد شد.

صفحه 21:
مد هد و > منابع مطالعاتی: تعلیمات ساتیا سای‌بابا (تعلیم معنوی 1( ترجمه رویا مصباحی مقدم زندگی من پیام من؛ ترجمه پروین بیات سخنان ساتیا سای‌بابا (تعالیم معنوی ‎AE‏ افکار الهی برای ۳۹۵ روز سال, ترجمه پروین بیات» درخت ارزشها را آبیاری کنیم. ترجمه پروین بیات» یوگای عاشقانه, ترجمة آزادة مصاحبی

صفحه 22:
ذ تبليفى رام الله در ايران شسييم ولد كوئيست است. إد ای آنکه در حلقةٌ 3 باق بماند» بای هی جک ثم ید اه رال عون دو 0 نامهايى از قبيل «جريان هدا و ترويج افكار خود مى بردازد. تاكنون ن فارسی وجود دارد و تن بى أست باعنوان به نام بيمان الهىء از مجموعة تعاليم ا. م. ‎leas aa,‏ د در وین د ا

صفحه 23:
* سال ۱۹۴۷ در کشور بررزیل در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرش مهندس بود و ‎babe gt voli‏ * در سنین نوجواني و جواني احساسات ضد مذهبي شديدي داشته است. * از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بیمارستان رولني بستري بوده است. مدت‌هاي مديدي آز داروهاي اعصاب و روان استفاده مي‌کرده است. و سپس به استفاده از مواد مخدر روي آورد.

صفحه 24:
سوابق منفي کوئلیو: ؟ايفاي نقش درتئاترهاي ضد اخلاقي و مستهجن * جاب مجموعة داستانهاى. كمدي. سکسی به نام کرینگ-ها ‎L (Kricepka)‏ كفك راتوا سكن ‎bee lg:‏ را شیوه‌ای مراى رسيدن به آزادى اثسازها قلمداد كردند مت وت کتاب‌های فوق را مضبس دانست و آنها را به زندان انداخت. #اقدام به خودكشي

صفحه 25:
* در يكي از مسافرتهاي خودبه اریپا. در آلمازیبا غيبي آشنا شد. مردیء فراواقعی. ‎os ob‏ چندین بار در مکان‌های- مختلف بر او ظاهر گشت و ازاو خواست مجددً به آیین کاتولیک ایمان بیاورد. آن مرد از کوفلیو خواست تا جاده‌اي که به سوی. سانتیاگ و ختم می‌شود را بپیماید. اين جاده که میان اسپانیا و فرانسه كشيده شده يك جاده خاص مذهبى است كه زائرران مذهبى بسيارى این مسافت را طی می‌کنند. در سال ۷ ۱۹۸ یک سال پس از انجام اين فريضة دينى» كوثليو اولين اشر ‎SL) ae‏ کوع پوستل» را در آن باره خلق کرد

صفحه 26:
در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ از کشور اسرائیل دیدن کرد. کتاب‌های. او در این کشور فروش فوق العاده‌ایم داشت و مسوولان حکومت از مضجامین آنها حمایت کردند. در سال 2000 در اجلاس سالانة جهانی‌سازی-داموس (سویس) سختران مدعو بود. در این اجلاس. تنها شخصبیت‌های عالي_تبة كشورهاى. قدرتمند سياسي و اقتصادى. حضور مويابند. وى در نشست پیرامون آثار خود و نوع عرفانی که الا می‌کدد سخنراني کرد. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانی می‌کدد و می‌گوید معنویتی که شما مبلغ آنن هستید در خاورمیانه بسیار بای ما منيد است و ما بدین شیوه می‌توانیم صلح و آرامش را در کشور خود حکمفرها کنیم. ._ وي در مسابقات جام جهاني 2006 به عنوان مهمان افتخاري فیفا در کشور آلمان بود.

صفحه 27:
دریال ۲۰۰۰ توسط موسسسه گفتگوي تمدنهابه ایران دعوت شد. او پس از انتلاب اسلامی حنود را اولين نويسندة غیرمسلمانی می‌نامد که به طور رسمی از ايبران دیدار كررده است. به رغم اینکه درا را لانو كو رايت وجو نار وی موفق مش سق ‎fat‏ » آثار چاپ شده خود را در ما ات هب ن اولین نویسنده غیرمسلمان حق التألیف آثار چاپ شدهاش را به عور ستس درياذت كند. حخود وى مى كويد كد هداياو. كرأنبهاي. بسيارى. ادر اران دريافت کرده است. مي كويد : ايررانيان بهتر, از مردم سایم کشورها توائستهائد با أثار من ارتباط برقرار كنند. او نعي قد كدج ر اران لحاس ط وا تي كردم رجا فرعتي فنا هده کهبتایار طولانی ‎LLG‏ ‏مي‌شناخته است. * کتابهاي او تا به حال به 56 زبان * در ردیف ده نويسندة برتر جهان جمه شده اند

صفحه 28:
برخي از آثار کوئلیو اعترافات یک سالک ترجمة دل‌آرا قهرمان, تهران بهجت. دوم ۱۳۷۹. كيمياكر؛ ترجمة آرش حجازى؛ تهوان» کاروان» ۰۱۳۸۶ ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد.ترجمة‌آرش حجازی, ۰۱۳۸6 مکنوب اول, ترجمة آرش حجازی, تهران؛ کاروان» ۱۳۸۶. دومین مکتوب» ترجمة آرزش حجازی, بهرام جعفری: ۰۱۳۸۳ خاطرات یک مغ» ترجمهٌ آرش حجازی» >۱۳۸. بریدا؛ توجمٌ آرش حجازی و بهرام جعفری» ۱۳۸۶. ۰۱۳۸۳ ‏برتر توجمة آرش حجازی؛‎ Ashe

صفحه 29:
رزهآور نورترجمة آرش حجازی؛ ۰۱۳۸۶ کنار رود پیدرا نشستتم و گریه کردم ترجمة آرش حجازی, ۰۱۳۸۶ والکریها, ترجمة سوسن اردکانی؛ ۰۱۳۸۶ كوه پنجم. ترجمة آرش حجازی؛ ۱۳۸۶. شیطان و دوشیزه پریم. ترجمه آرش حجازی >۱۳۸. قصههايى بواى بدران» فرزندان؛ نودهاء ترجمةآرش حجازى. 17184. زهيرء ترجمة آرش حجازى؛ >۱۳۸. قاموس فرزانكى؛ ترجمة آرش حجازی» ۰۱۳۸۶ رسالة دلاوران اسراق, توجمةٌ محمود سلطانیه؛ ‎AVAL‏

صفحه 30:
۶ در یازده دسامبر 906 متولد شد. 46 ژانویه 4900 از دنیا رفت. ۶ اوشو از سال 6900 به سخترانی در اقصی نقاط هند پرداخت. در سال »9 کمون خویش را در شهر «پونا» در هند بنیان نهاد و بسیاری از مردم» مخصوصا از جهان غرب. به آنجا سرازیر شدند. امروزه کمون اوشو یکی از بزرگترین مراکز معنوی بین المللی در جهان بشمار می آید. به مدت بیش از 20 سال» اوشو شخصا به تعلیم و همکاری با کسانی که نزد او می‌آمدند» پرداخت.

صفحه 31:
در 900 به آمریکا ‎Ped‏ . ظليل اواية أو براي ليذ شن معالجة يذه وإيورية. علّت وجود پیروان بسیار در تصمیم گرفت آنجا بماند. مریدان اوشو در نقطه‌ای هرد در یقت ‎heed‏ ارو خریداری کرده و طی دبا در أنجا بنا نهادئد. مدت © ماه شهرى به نام «راجنيش بورام/ اوشو به طور روزافزون در آمريكا افزايش يافت و سيلء آدمها از اقصی نقاط به سوی راجنیش پورام که به عنوان یک مرکز معنوی شهرت یافته بود. مرازير قد در سال 909 اوشو را به نقض قانون مهاجرت کردمو اد را نموده و به دادگاه کشاندند. در پی آين وقایع» اوشو مجبور به ترک خاک آمریکا و بازگشت به هند شد.

صفحه 32:
او شخصا هیچ کتابی ننوشته است. کتابهای نشر شدة به نام اوشو که تعداد آنها بیش از 1۰۰ عنوان مورسده در واقع نسخه بردارى از سخدرانى هاى وى مي باشند. حدود ۷۰۰۰ سخترانی از اوشو بر روی نوار کاست و ۱۷۰۰ سخترانی بر روی نوار ویدئو ضبط شدء است. روزنانه ‎Guay Trevor‏ چاپ انگلستان از اوشو به عنوان یکی از هزار شخصیت تاریخ ساز قررن بیستم میللادی یاد کررده استا. روزنائهى بول0(0) ولص 9) جاب هند نين اورا در زم‌ژده شخصیتی که سرنوشت هند را تغییر داده اند (در کنار شخصیتهایی همچون گاندی» نهر و و بودا ) قرار داده است.

صفحه 33:
برخی از آثار ترجمه شدة اوشو راه کمال, مترجم پروین رحیم‌زاده. ‎IVY‏ ‏فقط ی کآسمان, ترجمه مرضیه شنکایی» ۱۳۷۵. جييست؟: مترجم رضأ قاضده 706 نغمة زندكىء بروين رحيم زاده ۰۱۳۷۹ آه این .» محسن خاتمی» ۰۱۳۷۹ عشسق» رقص, زندگی. فرشید قهرمانی, ۰۱۳۷۹ زندگی به روایت بودا: شهرام قائدی, ۰۱۳۷۹

صفحه 34:
* راز (دو جلد)؛ محسن خاتمی؛ ۱۳۸۰ ؟ الماس‌های اوشسو مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ * مراقبه»هنر وجد و سرور. فرامرز جواهری‌نی؛ ۱۳۸۰. © خلاقیت. مرجان فرجی؛ ۱۳۸۰ ۴ بلوغ. مرجان فرجی: ۱۳۸۰. * کودک نوین, مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ * يك زندكى؛ يك ترانهء يك رقص» سیروس سعدوندیا؛ ۱۳۸۰

صفحه 35:
۶ اینک برکه‌ای کهن, سیروس سعدوندیا ۱۳۸۰ * آيندة طلایی. مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ © آفتاب در سایه. عبدالعلی براتی, ۱۳۸۰. * ضربان قلب حقیقت مطلق, مرضیه شنکایی. ۰۱۳۸۱ * شهامت عشق ورزیدن, موسوی ‎ly‏ ۱۳۸۱. * زوربای بودایی. سیحا برزگر, ۱۳۸۲. * هفت بدن, هفت چاکراء سیروس سعدوندیان, ‎VAY‏ ‏تائوئیزم (دو جلد)4 فرشتة جنيدى؛ ۱۳۸۲

صفحه 36:
9 پل دم ریب ار ‎Me‏ ادربارة تاریسخ تولدش اختلاف است. ‎hie Sa 000 0‏ حبكي وار ‎Sol gee gaat‏ ‎Seek da‏ توتیجل براي آشتايي با رو و مسائل مربوط به این حوزه ابتدا به هندوستان مسافرث کرد. در سال در ایالات متحده آمریکا ادعا کرد که شيرهاي معنوي و آييني ديني با نام «اكنكار» كشف كرده لست بري «اعتکر» را به «دانش با ‎fe ne ee‏ . وي از همان سال كاركاههاي آموزشي سفر ود را در کالیفرنیا بر كرد. در مدل ‎sh piace ٩۳۳۲‏ التقاعي ب علوان اکن نمود. ‎ae?‏ ی بت ت. شصت کتاب از او به چاپ رسیده است. أبنت ‎ey erase‏ و ‎fale pe‏ فارسي ترجمه شده است. نام شخصیت: شمس تبريزي» اي» فردوسي و ... را نیز در زمرة مولوي؛ ‎eae 4 St on‏ مي‌آوردا

صفحه 37:
* بعد از مرگ وي» شخصي به نام داروین گراس جانشین او شد. تا سال 900 استاد اک و رهبر اکنکار بود. (حدود ده سال) و سپس عزل شد. شخصي به نام هارولد کلمپ از سال 1900 جانشین وي شد. وي به مدت چهار سال افسر نيروي هوايي امریکا بود. یشان تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است. هر ساله در نقاط مختلف جهان سمينارهاي اک برگزار مي‌شود که هارولد کلمپ در آنها سخنراني مي‌کند. البته همایش سراسري و اصلي ان مکتب هر ساله در روز 06 اکتبر که سالروز تولد پال توتیچل است در مرکز اصلي اين مکتب در آمریکا برگزار مي‌شود. اکیست‌ها ابتدأاي سال معنوي خود را همین تاریخ مي‌دانند. جالب است که اکیست‌ها مدعي‌اند هارولد کلمپ نیز وقتي مي‌خواست ‎dy‏ مقام استادي برسد در معیت ربازار تارز. استاد تبتي اک» بود.

صفحه 38:
‎٩‏ از آیین اکنکار افزون بر سايتي رسمي؛ تاکنون کتاب‌هاي زيادي در تبلیغ و ترویج ايده‌هاي خود به فارسي ترجمه شده است. ‎Ses wy eas‏ ليع حسف ‏* آزادي معلوي چنست؟؛ هارولا کلمپ» ‏آیا زندگي یک قدم زدن اتفاقي است؟۰ هارولد کلمپ؛ ‏استاد رویا؛ هارولد کلمپ ترجمة شهرام محمدپور» ‏اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. تاد کرامر و داگلاس منسون ترجمة مهیار جلالياني» ‏اکنکار کلید جهان‌هاي اسرار يال تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور» ‏رگا رب یدقن پل تا » ترجمة هوشنگ اهرپور» بنجة زمان؛ بال توئيجل؛ ترجمة مرجان داوري» ‏السريقات سرس: .هاروك كلمي: أزبجمة مربجان دازدي: ‏در بيشكاه اسقادان اك؛ فيل موريميتسوء ترجمة مهيار جلالياني»

صفحه 39:
* راهبقاي مضوي در عصر حاضر: + هارولد کلمپ» ترجمة مهیار جلالياني؛ * روحنوردان سرزمين‌هاي دور؛ هارولد کلمپ» ترجمة هوشنگ اهرپور؛ * زبان سري رژياهاي بيداري. مایک اوري» ترجمة محمدعلي اخلاقدوست؛ * سرزمين‌هاي دور؛ پال توئیچل هوشنگ اهرپور ‎as ©‏ قلب گلبا بال ترتؤول: ترجمة موتو ازكاتكنة * شاهينها باز ميكردند هارولد كلمب؛ ترجمة

صفحه 40:
۶ طنین پرخروش اک پال تونیچل» ترجمة مینو ارژنگ. ۶ حکمت اک (گزیده‌هایی از کتاب)؛ هارولد کلمپ؛ * کودک در سرزمین وحش. هارولد کلمپ ترجمة مینو ارژنگ. © گنتگوهايي با استاد. پال توئیچل ترجمة هوشنگ اهرپور» * گیاهان شفا دهندگان سحرآمیز يال توئيجل» ترجمة عبدالرضا فقیه, * ماتنها نیستیم» رابرت مارش, ترجمة امينة اخوان تفتي * نامههاي طريق نورء بال تونیچل» ترجمة مینو ارژنگ. © نسيمي از بهشتء براد استايكرء ترجمة هوشنك اهربورء * هنر رؤيا بيني؛ هارولد کلمپ. ترجمة مهبار جلالياني؛ © يادداشت‌هاي خرد. هارولد کلمپ ترجمة هوشنگ اهرپور و مهیار جلالياني»

صفحه 41:
عرفان سرخ‌پوستي * کارلرس کاستادا در سال 1906 به دنیا آمد و در سال 9060 از دنیا رفت. دريارة ملیت او اختلاف است: برزيل؛ برو. براي تحقيق دربارة موضوع باياننامة فو قليسانس خود دربارة كياهان طبي و رولنكردان» در سال 1900 به مکزیک رفت. در ایستگاه اتوبوسي در آريزونا بأ بيرمردي به نام دون خوان كه ظاهراً متخصص گیاهان دارويي بود آشنا شد. دون خوان او را با دنياي سير و سلوک آشنا کرد و به عنوان پیر و راهنماي طريقت او عمل كرد. نتيجة آشنايي با دون خوان اين شد که کاستاند! از آرزوي ديرين خود دربارة تحقيق بيرامون كياهان دارويي دست ميكشد و فريفتة شخصيت دون خوان مي‌شود. کاستاندا در سال 19600 نخستین کتاب خود را با عنوان «آموزش‌هاي دون خوان» به جاب رسائد. اينكه آيا دون خوان واقعاً وجود داشته است يا نه هيج سندي جز لظهارات كاستاندا ندارد. سنديت مطالب كاستاندا تاكنون اثبات نشده است.

صفحه 42:
© کتاب‌هاي کاستاندا به هفده زبان دنیا ترجمه گردیده است. در دهة شصت بسياري از كتاب‌هاي او به زبان فارسي نیز ترجمه شدند. در سال 60 در سن 29 سالگي از دنیا رفت. خبر مرگ او در همان روز در روزنامة همشهري منتشر شد و روزنامة جامعه در 00 خرداد 67 به عنوان «مرگ مرموز شاگرد دون خوان» به آمن پرداخت. همین روزنامه چندي بعد مقاله‌اي با عنوان «کاستانداء سالک حیران مغربي» به چاپ رساند. جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکزیک بردند.

صفحه 43:
برخی از آثار عرفان سرخ پوستی * کاستاندا فردوس» * افسانههاى قدرت؛ كاستانداء مهران كندرى و مسعود کاظمی, فردوس: پنجم؛ ۰۱۳۸ * تعليمات دون خوان؛ کاستاندا؛ ترجمة حسین نیر, شباهنگ, چهارم؛ ۰۱۳۷۱ ۰ تولتک‌ها گفتگويي با کارلوس کاستاندا؛ گراسیثلا کوروالان؛ ترجمة مهران کندری؛ فردوس, دوم» ۰۱۳۷۹ * آتش درون کاستاندا؛ مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس, چهارم. ۱۳۷۱. * هدية عقاب. کاستاندا؛ ترجمٌ مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس سوم؛ ۰۱۳۱۸ * قدرت سکوت. کارلوس کاستاندا؛ ترجمة مهران کندری» فردوس؛ سوم؛ ۰۱۳۷۱ ولموزس‌های دون خوان, لوتار ار. لوتگه؛ مهران کندری و مسعود کاظمیء

صفحه 44:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیاتسو) ‎SOS ae ene a aes‏ ا ‎signees |‏ هم كياتسوء (م. ©©09) بندا أييان تبت دالايي لاما 4 داي مهر ن معتقدند که برذاي براي ني خدمت مردم مواره در بدن به عنوان دالايي لاماي چهاردهم از سپ مت رت تیدا في شد. ‎Jeeta fal ede BOS Be eon‏ كول بودا از هند ديذار كرد. لین ار ياست ويد وق هندوستان» جواهر لعل ديرو ملاقات کرد. در سال 10660 دولت تبت را ره بد. در سال 1000 نخستین ‎eee ee‏ وي به كشورهاي زيادي مسافرت مي‌کند و مي‌کوشد تا دولت ‎ety‏ سوي همة مجامع ی شیر اقا وی ره دهد. . غربیان تیسز سمايت‌هاي ويژه‌اي از او دأرقد. در حضور اعضاي کنگرة حقوق ‎gs‏ ‏پارامان اروپا سخترانی کرده است. در سال 1900 جایز: ‎Saya‏ از 0 تاأسل 1960 بیش از 00 دكتراي افتخاري و مدرگ دانشگاهي دریافت کرده آست.

صفحه 45:
آثار علمی دالایی لامای چهاردهم © تاکنو * برخی از آثار منتشر شده از دالایی لاما به زبان فارسی عبارتند از: * هنر شادمانکی دالایی لام؛ ترجمه محمدعلی حمیدرفیعی» تهران» تندیس» ۰۱۳۸۰ © آذرخشی در ظلمت. دالایی لاماه ترجمه غلامحسین سالمی» تهران. تندیس, ۱۳۸۰. ‎٩‏ عسق و همدردی دالایی لامه میترا کیوان‌مهر تهران» ‎ple‏ ۱۳۸۴. * زندگی در راهی بهتر. دالایی لام؛ ترجمه فرامرز جواهری‌نی؛ تهران, ماهی: ۰۱۳۸۱ از ۵۰ کتاب از او منتشر شده است.

صفحه 46:
* فالون دلفابيا فا است ‎Peon‏ ‏ی 27111 ‎ge,‏ 3 ۳ نوع تمرین دارد. ‎as‏ نهیی او .از ۰ ماج فان دا تون بش ۰ زان دم از جمله بان ای ترجمع شیم و شتا مود 355 یی 0 ‎‘obj ae‏ ان فازسی ‎ic oor iis‏ اصلى لین مکنب رادر ‎es‏ ترجمه هم سيختراتي ها را نیزبه زبان ‎sae‏ للا ابن ما 0 دافا نيز یگر از ار که به صورت تصویری به کاربران معرفی شده است. طبق آماری که در سایت‌های این ‎Pe ates,‏ دفا در شصت کشور جهان پیش ار بکند مین طرفدار رکذ به مر یذ جسم و زو روزائه ‎SI Saha‏ نجام مهن * كتاب جوانفالون وی در سال 1۹۹۲ در پکن به عنوان پرفروش‌ترین کناب معرفی شد؛ سمس واس ف سب .للا *

صفحه 47:
در کشورهای مختلف آسیایی اروپایی و آمریکایی تاکنون بیش از یک هزار جایزه و تقدیرنامه به فالون دافا داده شده است. در سایت فارسی این آيين» نام ‎۸٩‏ کشور و ایالت و شهری که فالون دافا در آنجا به فعالیت مشغول است ذکر شده است. همه فعالیت‌های مربوط به این آيين و همه آموزش‌های آن به صورت رایگان استد و برای جذب افراد نیز هیچ محدودیتی قائل نه محدودیت سنیی نه محدودیت جغرافیایی و نه محدودیت مذهبی.

صفحه 48:
رو روش معنوی مدیتیشر متعللی یا ‎oo‏ سال ۱۹۵۷ در هندوستان توسط شخصی به نام مااریشی سس اهش يوني کش وی ‎Sad a‏ خود وى تي جه ع 2 د 4 ای مشنخص نیست. خو ‎ee‏ eed ‏از ابهام قوار دهد.‎ slate ai nee SoBe لش ست ويه نیع ‎fk Si ae‏ به دنیا آمده است. در سال ‎ee‏ سال ۱۹۵۳ تحت تعالیم برخی از مرتاضان و معنویان هندی قرار گرفت. از سال ۷ رسمابه آموزش یوة أبداعى خود يرداخت. اما ر, 05 او از سال ۱۹۵۹ بود كه در أمريكا به آموزش‌های معنوی پرداخت. وی ‎Sud‏ معنوى ابداعى خود را مديتيشن متعالى نهاد. داراى نمايندة قانونى در ايران است. (شخصى به نام همیلا امییابراهیمی که مدیر مؤسسداى با نام مؤسسة ‎eld‏ هوش خلاق ايران» نيز هست.)

صفحه 49:
\ مشخصه‌های عرفان‌های کاذب 9

صفحه 50:
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا و یا انکار وجود او : خدا در عرفان اوشو «روح؛ خود خداوند است»[١]‏ «مردم به نزد آنها مي‌گویم بآره. و وقتى ند سويد با كا خواهيد شد. راه حل مشسكل سما رسيدن به من وحدث است ... هر كاه انسان به ‎Lote ss‏ كاملا خارج از ذهن ب أنسان خدا ‎[rhc oa‏ 2 ash aoe

صفحه 51:
© خدا در عرفان اکنکار © عرفان اكنكار 1 تمرینات | خداشناسي 0 حاي سر را ظر اكور 3 09 ‎wa‏ ماوت اس ایا ون بش که برخي از ادیان هندي ‎ol‏ ی وجود ندارد. پال جر از زبان ربازار و رهبر ‏یوت و خااجي ‎eel as. lo‏ ‎a‏ أحكيث اق هن ‎aay.‏ عنوان راه اكسويديا) ‎BP ue desis Jy ‏سرزمين‌هاي دور.‎ .]0[ * ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 52:
۶ بعضاً با احتیاط و زی مکی بیشتری دربارة خدای ادیان دیگس سخن مک یند. به جای انکار خدای ادیان دیگ» چنین ادعا می‌کنند که ادیان یگ از اکتکار» همگی محصول خدای طبتة پایین و ‎ih‏ ‏فیزیکی‌اند که آسن را «کل‌نیر‌انجان» یا «سلطان نیرروهای منفضی» می‌نامند. در سایت فارسی اکنکار متسن مصاحبة تخیلی یک چلا یا (دانشجوی معنوی) را با کل‌نیم‌انجان منتشر کرده‌انده

صفحه 53:
۶ «خدا آن است که هر روحي باور که او باور دارد و خداي يك عالم دربارة خدا درست مي‌آندیشند! کسي که در جستجوي شادي است: در جستجوي خدا لست. به همين دليل يك مست لايعقل كه براي دستيابي به شادي دروني؛ به بادمنوشي و مصرف مسكرات روي ميأورد در حقيقت در ي خدا است. جرا كه خدا همان شادي است. و يك عالم بزر: انيز تمام تلاشش اين است كه به مقام فنا و از خود بيخودي برسد و در يك وضعيت شعف و شادي دروني به سر برد. پس هر دو یک مقصود دارند. هر دو در جستجوي خدایند. این دو هیچ تفاوتي با هم ندارند. حتي ممکن است آن مست به خدا نزدیک‌تر باشد. آنچه که مهم است این است که اولاً باید بايد به مطلوب خود» هر چه که مي‌خواهد باشد» علاقه‌مند باشند و ثانی تمام تمركز خود را بر روي جستجوي خود بگذارند.

صفحه 54:
شادمانگي به عنوان هدف غايي © هدف اصلي بسياري از عرفان‌هاي نوظهور «شادي و آرامش و امید» است. * از مکاتب سنتي مي‌توان به لذت‌گرایان و کلبیان و اپیکوریان اشاره کرد. © دالايي لاما: «من بر لین باور هستم که هدف اصلي زندگي جست‌وجوي خوشبختي است. لین امري بديهي است. لینکه با نباشیم. و لينکه پیرو کدام مذهب هستیم. تفاوت زيادي نمي ۳ در زندگي خود به دنبال چيزي مطلوب مي‌گرديم. به همین دلیل, به نظر من حرکت زندگی روبه سوي و شادمانگی است» هنر شادمانگی. دالايي لاما.به رولیت اچ. کاتلر. ترجمة محمدعلي حميدرفيعي, تهران؛ یس دوم. 1380 ص 9.

صفحه 55:
۴ سای‌بابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی‌به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم- مآموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت هميشه آمادهام ميان شما بيايم نه يكبار دوبار يا سه بار هر زمان كه شما مرا بخواهيد. اسمم ساتيا من راستى هستم اعمللم ساتيا جلال و شكوه من ساتيا تنها آرزوى من شادمانى شماست. شادى شما شادى من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقابل اندازه‌گیری است تولد من غیر قلبل توضیح و غیر قلبل درک و پیملیش است.» (تراشهای الماس خداوند» سیما کوندان ص 158.)

صفحه 56:
* فالون دافا: انگیزة اصلی تمرین‌کنندة فالون دافا فقط باید تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن جيست؟ لمى هنكجى مىكويدء با تزكية ذهن و بدن است كه فرد مى تواند رنج و سختى خود را از بين ببرد. و زندكى او توأم با آرامش و شادى باشد.

صفحه 57:
نفي عقلانیت و فلسفه * اوشوبا الفاظ مختلف وبه مناسبت‌های گوناگون علیه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن می‌گوید. وه جای ن بر پیروی از استاد و سرسپردگی دربرابر او تأکید مي‌کند. وی مدعی است اگو سالک بخواهد از راه عقل به مقصد برسد. در از خود دورتر می‌شود. و معتقد است فیلسوفان با هیچ ترفندی نمی‌توانند مشکلی را حل ما يف إرار بزركه م444 لوز سكوحة من :7 آشوبا افتخار می‌گوید «من صاحب هیچ نظام فلسفى نيستم. ... من حتى نمی‌دلنم که دیروز چه گفته‌ام.به لین موضوع اصلاً فکر نمی‌کنم. من فقط پاسخگوی لین لحظه‌ام. من پاسخکوی حرف‌های دیروز نیستم. برو از دیروزی بپرس- قطعاًپیدایش نخواهی کرد. فردا نیز مرا نخواهی یافت. نه دیروزی وجود دارد ونه فردایی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد» (بسدا,بعیه س۳۰)

صفحه 58:
؟ برخی از صوفیان مسلمان نیز تعابیر تندی نسبت به جایگاه عقل و منطق و فلسفه دارند. مباحث عقلی را بند راه سالکان و عاشقان می‌دانند. و راه وصول به مقامات عرفلنی را شکستن این بندها و رها شدن از دست عقل و منطق می‌دانند: عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر بند بشكنء ره ميان اندر عيان است ای پسر * مخالفت غزالی با فلسفه و تعقل فلسفی: تهافت الفلاسفه

صفحه 59:
* اكر كسى مدعی باشدبا اصول فلسفه و منطق و عقل می‌تولند هم رازها و حقایق عالم را کشف نماید. روشن است که ادعایی بلندپروازانه و دست‌نایافتنی دارد. در عین حال اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنلیی به عقل و منطق نیز می‌تولند به حقايق دست يابد, او نيز در خيالى خام به سر مىبرد.

صفحه 60:
؟ عرفان حقیقی, «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلائیت سازگار است که همراه آسن است. عرفان بدون عقلاییست؛ عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلائیت منهای عرفان از اسان موجودی تک ساحتی و خشک و خسن می‌سازد. انسان کامل. از دیدگاه اسالام» انسانی است که همه ابعاد وجودی‌اش هماهنگ با همم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.

صفحه 61:
© تذكر: * عقلانيت مورد تأييد برخى معنويتهاى نوظهور عقلانيتى مادى و اينجهلنى است. به همين دليل عقلانيتى منهاى دين و ناسازكار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 62:
شریعت‌ستیزی و فقه گریزی * اوشو و نفى شريعت * اكنكار و نفى شريعت * كوئليو و نفى شريعت * صوفيان مسلمان و نفى شريعت

صفحه 63:
*اشو: هر مذهبی سه سطح دارد؛سطح اولء شریعت است. اما شریعت پیلمبران چس از آنان تنها یک نعش است. نعش به بدن واقعى شبيه استه يك بدن دروغين است. شربعت هیچ تأثیرری ندارد. سطح دوحم: حقيقت است که روح هر مذهب است ووتنها با طرريقت ( بعد سوع) می‌توان به آن رسید.

صفحه 64:
نقد و بررسی * نكتة اول: همة عرفانهاى كاذبء اعم از آیین‌های سنتی و جدیده علیرغم انکار شریعت, خود دارا يعت ويقّه خويش هستند. آيين اوشو و آکنکار و کونلیو که به شدت با فقه و نسریعت مبارزه می‌کنند خود اكنكا مدعی أتكار مدعي سس برا ‎A‏ ‏نماید. واينها خود در حقيقت د, یک معا ایجاد محدود. براى ‎١١‏ ‎he 8, sett a‏ اينها خود به اد

صفحه 65:
۶ نکتهُ دوم: حقیقت لن است که اگر عرفان راهی است برای رسیدن به خدا و تقرب به او بايد دانست كه جز با عمل كردن به دستورات خداوندء وصول به جنين هدفى امكان ندارد. خداى متعال نيز فرموده است هر كس مرا مىخواهد بايد از ييامبر اسلام و احكامى كه توسط او بیان می‌شود پیروی نماید: «قل ان کنتم تحبّون الم فاتبعونی یحبیکم اللص». بنابرلین راهی برای وصول به هدف جز پیروی از دستورات فة ت فقهی اسلامی, که از ناحيةٌ خداوند برای بشر ارسال شده‌اند» وجود ندارد.

صفحه 66:
؟ نکتةٌ سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما ن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند.

صفحه 67:
* نكتة جهارم: اصولاً وصول يه ‎Sie‏ معنا و مفهوم تدارد. به تعبیر مرحوم علامة محمد تقى جعفرى» از شارحان بنام مثنوى معنوى: هر قدقی "که مطلتق سيور الهى. بر می‌داریم و اكوجكترين 58 رااز و تحلیل نوی, محمدتقی جعفری: ج ۰۱۱ صص ۱۱۹-۱۱۸

صفحه 68:
ناسازگاری بُعد مادی و روحی وجود انسان ؟ این ویژگی را نیز می‌توان در بسیاری از عرفان‌های شرقی اعم از عرفان‌های هندی» بودایی و جینی فزون بر لنء در برخی از مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله برخی از آیین‌های ایران باستان همچون آیین ملنی نیز کما بیش مدافع اين ايده بودند. در عرفان مسيحى نيز اين مسأله به قوت مطرح است. * داستان شکلیت سه تن از زنان مدینه از همسرانشان در نزد پیامبر در اين باره مشهور است. ؟ گفتگوی زن متبتله با امام باقر

صفحه 69:
© کشف المحجوب.ص-۳۱۵: «از بو علی سیاه مروزی- قدس ال روحه- حکایت ‎BES‏ ‏که گفت: من به گرملبه رفته بودم و بر متابعت سنت ستره را مراعات می‌کردم. گفتم: ای ابوعلی, لین مقصود را که منبع شهوات است که ترا می‌به چندین آفت مبتلا دارد. از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهی. به نشیم ندا کون ‎up sof‏ باعل اند لک ما تصرف می‌کنی؟ مر تعبيه ما را عضوی از عضوی اولی‌تر نیست.به عزت ما که آن را از خود جدا کنی؛ که ما در هر موی از آنتو صد چندان شهوت آفرینیم که اندر آن محل.» * در توصیف عبدالرحمن مجذوب چنین گفته‌اند: «کان من الاولیاء الاکابر ... و کان مقطوع الذ کر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(مبات ری لدب ش0۳۷۲

صفحه 70:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و این‌جهلنی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او را در مکاقب و آیین‌های دروغین عرفلنی نشان می‌دهد مسألة انزوا و كوش هنشسينى است. اينان غالبا لين كار رابه هدف کسب توجه و تمرکز لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» وبا ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گرد «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد.

صفحه 71:
* یکی دیگر از شواهد ناسازکاردانستن بعد این جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفان‌های کاذب مسألة بی‌توجهی آنهابه مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن است. در عرفان‌های كاذب به يك معنا اصالت با فردگرایی و لذت‌گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهده ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 72:
؟ نکتة اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. نمی‌توان به انگیزةٌ تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جنسی نه تنها تعارض و تضادیبا معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.

صفحه 73:
* نكتة دوم: اسلام با دیدگاه فرویدی و نگرش معنوی افرادی همچون اوشو نیز به شدت مخللف است و افسارگسیختگی و بی‌بند و بارى در مسألة جنسی را به شدت نهی کرده است. اصولاء در اسلام شهوت‌پرستی و شهوت‌خواهی, به طور مطلسق, اعسم از شهوت جنسىء شهوت مقام» شهوت مال» شهوت شکم و امثال آن» امری مذموم و منفور است.

صفحه 74:
* نکتة چهارم: در نقد انزواطلبی و گوشه‌نشینی صوفیان و عارفان دروغین می‌گوییم که حق آن است که برای اصلاح درون هرگز نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. این دو چنان در هم تنیده‌لند که تفکیک آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و لین مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 75:
؟ نکتَة پنجم: راه اصلی وصول به هدف عرفان «بندگی» خداوند است. بندگی‌به معنای عام. بندگی در ‎Aad‏ ارکان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانی؛ از جمله غريزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بندگی همةً ابعاد وجودی‌اش را ادا می‌کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدیریت و تدبير امور بندكان الهى هيج دخالتى نكرد و خود را كنار كشيد.

صفحه 76:
© نکتة ششم: دربارة رابطة معنویت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که می‌توان زد و یعس هه و ت» و «نظرية تعامل ت و سیاست» جای داد. ایی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: أ طرفى برخي از موی گرایان دروغین و سرکرده‌های عرفان‌های کاذب به پندار دفاع از معنو ت مى خواهند لن را از سيا دور نکه دارند و از طرف دیگر برخی از سیاستمداران و قدرت‌گوایان غیر الهى به منظور بهرمبردارىهاى مادى و اجتماعى از توده‌ها و باز گذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خود. ساحت سیاست را جدای از ساحت عوفان و معنویت می‌دانند. حق لن است که این نظریه, از طرفی نائسی از عدم درک درست عیفان و معنویت است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سیاست است:

صفحه 77:
* نكتة هفتم: نفس قدرت و سياست را نمی‌توان خوب یا بد دانست. اگر همراه با معنویت حقیقی و در راستای تحقق معارف الههی و خدمت به خلق خدا بائسد» جزء بهترین کارهاست. اما اگر موجب غرور و خودبزرگبینی و ستم بر زیردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد»بد است. بنابرلین نمی‌توان سیاستمداران و قدرت‌گرایان را صرفا به لین دلیل که دنبال سیاست و قدرت‌لند افرادی‌بد و پلید دانست. باید دید که هدف از سیاست‌ورزی و قدرت‌گرایی چیست.

صفحه 78:
* نكته هستم: بزرگ‌ترین طراحان معنویت و عرفان در بیین بشریت. یعنی پیامبران و اولیاء دین؛ همگی برای استقرار نظام سیاسی و حکومت دینی و الهی تلاش کرده‌اند و با طاغوت‌های زمان خویش درافتاده‌اند و لحظه‌ای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکرده‌اند. و لین خود بهترین دلیل برای همراهی معنویت و عرفان حقیقی با سیاست و تدبیر امور اجتماعی مردمان است.

صفحه 79:
؟ نکته نهم: سرکرده‌هاي عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و یوار مخالف‌اند و پیروان خود را به عدم دخالت در سیاست و مسائل اجتماعی دعوت می‌کنند: اما ی تست که فیف اس( پنهان آنان از چنین توصیه‌ای هدفی سیاسی است. اگر نیک بنگریم ‎gly se ak pian ga‏ كالاب خوه بديدههليى كاملا سياسي هستند. لذأ از سوی قدرتمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد تبلیغ و حملیت قرار می‌گيرند. چگونه مي‌توا باور کرد که پديده‌اي که مخللف سیاست باشدء از سوى ستعداران و قدرتمندان شده و از هر گونه ما دار كردد؟ بهترین مکان‌ها دها ا ‎ub, i‏ یتی برخوردار گردد؟ بهترین مکان‌ها و نفرب از سوی آربابان زر و زور و سیاست در اختیر آنانقرار کیره

صفحه 80:
انکار معاد و طرح مسألةٌ تناسخ ۴ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غوبي و سرخ‌پوستي همین است. البته لین مسأله. امر جديدي نیست. تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور ادیان و آيين‌هاي هندي است. در یونان باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است.

صفحه 81:
‎te 8‏ است. تعبیری ديك از قانون علیت است. یا به تعبیر خودشان شکل معنوی آن قانون فلسفی و فیزریکی است. به این صورت که هر عملیء عکس العملی مساوی و در خلاف جهت خود را تولید می‌کند. در اکنکار» برخلاف آييزهاى هندى, تناسخ را یک تنبیه نمي‌داننده بلکه هدف آن را آموزش عشق وارتقاء معنوی می‌پندارند. به این صورت که ا گر کسی در یک کالبد جسمانی خوده مرتکب خطایی شده باشد و آزادی‌های انسانی خود را محدود کرده باشده او فرصت تجدید نظم در رفتار خود را بار دیگس و بارهای دیگس نیسن دارد. او مي‌تواند در با زگشت مجدد خود؛ با توصل به ماهانتا و پیسوی از دستور انسلهای گنکا به بازسازی روح خود بپردازد.

صفحه 82:
تناسخ و پاسخ‌دهی به مشکلات روحی ؟ «اگس ما در زندگی‌های گذشته مور آزار قررار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم؛ احتمالا هنوز این عواطف را در حافظٌ روانی خود حنظ کرده‌ايم و شاید به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذابيم. 6 (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39.)

صفحه 83:
تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي ؟ ماده نه هرگز به وجود می‌آید ونه هرگز از بین می‌رود؛ تنها می‌تولند از شکلی به شکل دیگر تبدیل شود. تعداد ارواح عللم همواره ثابت‌لند؛ اما لازم نيست كه همة ارواح همیشه به شکل انسان متناسخ شوند. افزون بر لین وقتی که یک انسان از دنیا می‌روده مستلزم لمن نيست كه روح او بلافاصله به بدن انسان یا حیولنی دیگر منتقل گردد؛ بلکه ممکن است روح او به مدت يك روز تا يك هزار سال يا بیشتر در سایر عوللم به حیات خود ادامه دهد - اما نهایتا و در زمان مقرر که بنا است بدهى کارمیک خود را بپردازده بار دیگر به شکل انسانی متناسخ خواهد شد. نكر رس لیس 25 ]1

صفحه 84:
تناسخ و حل اختلافات شخصیتی والدین و فرزندان © استدلال دیگر آیین اکنکار برای اثبات تناسخ این است که اختلافات شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمی‌توان توجیه کرد. چطور می‌شود که والدین یک کودک هیچ علاقه‌ای به موسیقی ندارند» اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی می‌شود بلکه استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ بر اساس تناسخ لین اختلاف به سادگی قابل توجیه است. «شاید او این استعداد را در زندگی قبلی پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»

صفحه 85:
استدلال از راه تجربهةٌ شخصی ۶ اوشو نیز از مدافعان جدی تناسخ است. او برای اثبات تناسخ تمسک به تجربة شخصی است. وی می‌گوید «من مراقبه کرده‌ام. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که از آنجا می‌توانسم زندگی‌های قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. لین شناخت من است. اين تجربة من است اين به ميراث هندوان» باورها يا هيج جيز ديكرشان ربطى ندارد. من بر اساس اختيار خود سخن مى كويم» ‎ots su!)‏ كجين. ص >6)

صفحه 86:
2 ۳ ‏ار‎ a 5 است. فرد وابستگی تام به رفتارها ‎ete‏ ی اوراند که اعتقاد به کار باعث الا أماض قوذ ی آنان شود و گمان کنند چون ‎ba‏ ‏نی‌شان از و خورده است پس ‎ats‏ هیچ حرکتی برای اصلاح ‏چیز ‏دا دارد. الا خود او 0 بی ‏وضع موجود داشته ی از کارما باوری فعال مى سازد و مى كويد بأ باور بلید دانست که زندگی آيندة ما در دست خود ما است ‏پس برای بهتر شدن زندگی آینده‌مان باید تلاش کنیم. ‎

صفحه 87:
نقد و بررسي * تناسخ به اين معنا كبه مكاتب هندى و بودايى و آيينهاى نوظهور معنوى مثل اوشوو اكنكار و كوئليو م ىكويند قطعا باطل است. هم از نظ فلسفی و هم از نظس دينى. * إين استدلال اوشو براى اثبات تنا خ که می‌گوید من خودم وجودهاى سابقم را مشاهده کردهام و با تجربة شخصی به آین رسیده! است كه هيج ارزش منطقي ‎Slee‏ شنارد. در مقایل تب سا ‎a‏ که که یلو ها نش دیگ 3 تجربای نداهن . هیچ یک از موه گی‌هايقبلی شود را نددايم © بر اساسوقانون کارماءاموری از قبیل تویه» استفنا عنوالهی؛ احباط عملء و امثال آن هیچ جایگاهی ندارند. هس عملی عکسالعمل قطعی خود را دارد و با هیچ وسیله‌ای نمی‌توان عکس العمل آن را ده

صفحه 88:
۴این سخن که با تناسخ بخواهيم علت اختلافات شخصیتی فرزندان را والدین توجیه کنیم نیز واضح البطلان است. این حاکی از نادیده گرفتن اختیار آدمیان در شکل‌دهصی به شخصیت خودشان و ناسی از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهی به شخصیت انسان است.

صفحه 89:
* مدافعان تناسخ اعتقاد به لن را به معناى دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزویی بی مورد و بی‌وجه است. خداوند ابزار و وسایل درونی و بيرمنى هدايت را در اختيار همه آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة ييامبر درونى و هزاران ييامبران بيرونى. در قرّن كريم از زبان برخى از جهنميان آمده است كه أرزوى بازكست مجدد به اين دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمی‌شود.

صفحه 90:
مخالفت با ادیان الهي كه ماهانتا دارد جيرمكي آموزشهاي غلطي است كه روح سابقاً در مورد اينئمم ع فجت خدا جيست» و خدا جه جيزي نيستء ‎ee‏ “تمام اين ‎es‏ ‏1 بايد كثار كذاشته شرند زيرا؛ اين تصورات غلط در روح؛ در ‎Sass goats‏ روح» همراه باً ترس جاسازي شد‌اند. روحانينما كفته است» شما بآيد اين وج دهید. اگر این کار بخصوص را انجام ندهید» اگر تقاضاي بخشش نکنید و پا[ ‎SA re Pht ean‏ .و تام اين نو دانش ز: از مرگ و روح گره خورده است. حال بیشتر دليل در انجام سفر روح ارند كه تمام اين مفاهيم غلط محکم اند. ‎eee ay ste foe od‏ 000 0 به رو است»تفزی بیش از حد به حقیفت قیقت نزدیک است. حکمت أك» ذيل عنوان رادهاي بنهان ماهانتاء ص6۳

صفحه 91:
* مدعي‌اند با وجود ماهانتاه دیگر نيازي به تعالیم سایر ادیان وجود ندارد. «ماهفتا در هر حصري با شکوه و جلال تاه‌ای ظاهر مي‌شود و در بین مردم آمروز مي‌زاد: ظم و حاستی كاه أو استطاعتئن ز! دارد؛ او پیشرفته‌تر از دخترين‌هايي است که ادیان پر طرفدار جمع‌آوري کرد‌اند؛ زیر مأموریت او آموزش دادن تکنيک‌هاي سفر روح است.» حکمت اک» ص‌19. * مدعي‌اند فرد مي‌تواند بهودي یا مسيحي یا مسلمان باشد و به تعالیم اکنکار عمل کند. در عین حال» تأکید مي‌کنند که «اکنکار مستقیم‌ترین مسیر به سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است.»! (همان» ص19)

صفحه 92:
* توئیچل از زبان ربازارتاراز» موجودي افسانه‌اي که توئیچل مدعي است تحت تعلیم او واقع شده است؛ مي‌گوید: «هر ديني را که لمروزه در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة یک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقتي که از جانب سوگماد آمده باشد. همة آن قوانيني که به عنوان قوانین الهي شناخته شده‌اند. چيزي نیست جز یک وجدان اجتماعي متحول شده که از قانون مانوء نظام همورابي؛ فرامين موسي و احکام كليساي مسیحیت» مشتق شده است.» دربارة محتواي ادیان نیز ميكويد اين اديان بزرگ. هیچ محتوايي را بازگو نمي‌کنند «مگر پيكري از احکام و مقررأت که از جانب قشر روحائیت رسمي براي تحت کنترل نگاه داشتن پیروان‌شان تنظیم شده است تا بدان وسیله عنان سياسي و اقتصادي توده‌هاي مردم را به دست گیرند.» سرزمين‌هاي دور» ‎Ove‏

صفحه 93:
دين‌ستيزي در آیین اوشو * «اگس میل جنسی تو واقعاً ارضاء شود احتیاجی به آنن همه وعده‌های پوچ نداری» چون به خواسته‌ات رسیده‌ای. اگس میل جنسی تو نکوهش, سکوب و نابود شود اس تو را مجبور کرردند از این بابت احساس گناه کنی» آنن وقت موهو پررستی مىتواند براى هميشه به حياتش ادامه دهد. با اين تررفند است که موهوم و موهوم پرستی انرژیی خویش را از خودکشی تو به دست می‌آورد!» وی دین را ساخته و برداختة روحانیان می‌داند و می گوید روحانیان چون نا‌شان در تررویج دین نهفته استه دین را سر پا نگه داشته‌اند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (ا iii am ie

صفحه 94:
* اوشو«كناه» را ساخته و پرداختة روحانیان به منظور تسلط بر توده‌ها می‌داند و می‌گوید: «(گناه یکی از قدیمی تررفندها بای سلطبه بر مدع است. آنها در تو احساس گناه ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی. سپس گناه به وجود می‌آید وهمین که گناء به وجود آمده تو به دام افتاده‌ای. گناه راز کاسبی هم به اصطلاح ادیان تثبیت شده (بنیاد گرا ) است.» (لماس‌هاي اشوء 258.9(

صفحه 95:
مخالفت با احکام قضابي دين ۴ «اکنون لینیک واقعیت علمي مبرهن و مسجٌُل است که تنبیه کردن هر کس‌به خاطر جنايتي که مرتکب شده. حملقت محض است. این درست به این مي‌ماند که کسي را به خاطر مسلول بودن تنبیه کنند و یا چون سرطان دارد او را به زندان بیندازند.»اوشو در ادلمه می‌گهید در جامعة ایدملل حن. دادگاه وجود ‎alt‏ فد و ولاز در آن ‎si gi ldo‏ سس که ی ید کسي کشیده شده است. اوشو در بيشتري برخوردار است آینده طلايي. ص ۰117-116

صفحه 96:
‎adi‏ کثرت‌گرايي عرفاني *به سوي کعبه راه بسیار است ‏من ز دریا شوم تو از خشكي داي & راه‌هابه تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد. مهم نتیجه است. نه وسیله. ؟ سماع و رقص عارفلنه به همان اندازه درست است که عرفان اسلامي مبتني بر شربعت. * عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال ّن.به همان اندازه ها را به نتیجه مي‌رسانند که عرفان مبتني بر وحي.

صفحه 97:
* دالايي لاما مي‌گوید: «در اين جهان آم‌هاي مختلفي هستند. و باورهاي مختلفي دارند. ينج میلیارد انسان روي کرة خاک زندگي مي‌کنند و من معتقدم ما به بنج ميليارد دين مختلف نیاز داریم» چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تتوع بسیار گسترده‌اي وجود دارد. به اعتقاد من هر انساني باید از یک مسیر معنوي عبور کند که براي او و در نسبت با باورهایش» بهترین باشد. ... من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها یک دین داشتیم» طولي که آن دین گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود. اگر یک رستوران داشتیم و آن رستوران تنها یک نوع غدا داشت- هر روز یک نوع غذا- پس از مدتي» چند مشتري می‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نیاز دارند؛ چرا که سلائق مختلفي دارند. کار ادیان هم تغذية معنوي بشر لست» و به گمان من همة ما متوجه هستیم که تنوع ادیان به تفع ماست.» هنر شادمانگي؛ صص 66 666

صفحه 98:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثر ت گرایانه صوفیان 1_تحسین دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ 2 توجیه عمل خلاف شرع سماع سبه لین صورت که ارتکاب لین معصیت موچب دودي از سایر گناهان کر «اگس دست ب هم زننده هوای دستشان ‎Si gaya‏ باي بردارند هواى ‎Salt‏ شود. . جون بدين أريق هوا از اعفرايشان تتصان از 0 بار حنويشتن ذكاه توانند داشت.») (اسرارالتوسید فى مقامات الشيخ ابى سعيد؛ محمد بن منو ص ۲۲۳ 3. ترویج عشق مجازي و همن با نوجوانان زیبارو در تو كه به ديدة صفا مينكريم نى از بى شهوت و هوا مینگریم ديدار خوشت آيينه لطن خدا استماء در تو بدان لطف خدا مينكريم

صفحه 99:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(2) تشویق مریدان به گناه براي رهايي از غرور 5. تشویق مریدان به ارتکاب گناه برای نیل به مقام تائبین «التائب من الذنب کمن لاذنب له». 6 تشویق به گناه به منظور آشنایی‌فرد گناهکار با حجاب‌های ظلمانی مناقب العارفين؛ شمسالدين افالاكي؛ ‎(AEE ae lg‏

صفحه 100:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(3) 7 بکتاشیه: خواندن دعای «ناد علی» و دم گرفتن و نواختن نی و امثال آن را به جای از وروزه و ساير وظایف شرعی تلقي مي‌کنند ‎(Note st, Wah eek ila HL)‏ 1 در احوالات موا ن تقل شده است که در حال گوش دادن به نوای رياب بود كه كسى موق اوس رسي است. و و هم از هر دو داعیان حقند. ‎na oS‏ ما ديق باعل رابه محبّت و معرفت حق دعوت مینماید.» (ماتبالارقين شسادين افلاكي جا؛ (these

صفحه 101:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت گرایانه(4) 9 ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود. مي‌گفت: «ما در ذماز بم»! «اسار التوحيد فى مقامات الشيخ اب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹)

صفحه 102:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(5) 0. عبدالرحمن جامی در شرح احوال میرم نیشابوری:روزی مره مشاهده کرد جمع کثیری از مردمان به دیدار او می‌آیند. ((از خادم پررسید که «اینان کهاند؟» گفت: «به خدمت تو میآیند». صبر کرد. هیچ كفت تا به مسربالایی رسید و بادی سخت میجست. بند شلوار بگشاد و ول آغاز کرد؛ چنان که جامههای خود و جامههاى ايشان را يليد کررد. آسن قوم گفتند: «احسنت! زهی شیخ و زهی معاملت نیکو!» همه از وی منکس با زگشتند.» (نفحات الانس. ص 264)

صفحه 103:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(6) 1. برخي از ملامتیان-به منظور مبارزه‌با نفس از خواندن نماز نیز پرهیز داشتند و بعضابه صورت برهنه در میان مردمان به راه مي‌افتادند.به عنوان نمونه زملني که شهاب الدین سهروردي. در دمشق در جستجوي شيخ علي كردي. بود مردمان او را آز نزدیک شدن‌به وي برحذر داشته و گفتند: «هذا رجل لايصلى و يمشي مكشوه ف العور؛ ا کش اوقاته». (روضالریاحین فى حكايا الصالحين» عبدالله الیافعی, صص۱ 4۸۲-4۸ حکایت 44۳)

صفحه 104:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(7) 2. برخي از صوفیان معاصر برای وصول به مقام «بي‌خودي» از مواد تخیر کننده‌ای چون بنگ و آفیون نیز استفاده مي‌کنند. . «صوفیه براي تحریک اعصاب و نیلبه حللی که از لن تعبیر به بي‌خودي می‌کنند گاه‌به مواد تخدیرکننده یا سکراور متوسل می‌شده‌اند. ‎Gane‏ قهوه به تحریک اعصاب می‌پرداخته‌اند. و گویند هم شاقلي مخترع شربت قهوه بوده است بعضی دیگربه بنگ و ‎oe‏ , مي‌برداخته‌لند و برخي هم دست به شرآب می‌زده‌اند و از لين همه فسات شان رهليي از خود و از خودي ده است‌با وسایل مصنوعي .» (ارزش میراث صوفیه, عبدالحسین زرین کوب» ص94)

صفحه 105:
نقد و بررسي )1( 1 از مبوفیان رفتارها و سخنن متضمادی. در این باب به دست ما رسیده است. بررطی از آثان عليرغم تأكيد بر پاییندی نسبت به دستورات شرعی و نادرست شمردن هس گونه شریمت‌گرریزی» در مواقعی یا خود رفتارهای کاملاً خلاف شرع را مرتکب می‌شدند و یا سخنان خلافه زبان می‌راندند ویا آنکه رفتارها و سختان خللاف دین دیگران را مورد تأیید قرار می‌دادند. مثلا بایزید بسطامی؛ به دلیل آنکه نمی‌دانست پيامبس اکرغ چگونه خربزه می‌خورده استه از خوردن آنن اجتتاب می‌کررد. ویا از كنتكو با ييرى كه آب دهان خود به سوی قبله انداخته بوده صرف نظس کررد. در عین حاله همین فررد در شطحیات خود سختانی خلاف شرع دارد.

صفحه 106:
نقد و بررسي )2( 2 رسیدن به مدل مقصود و بر‌خورداری از قررب الهی و مقاع فنای حقیقیء که اوج اهداف عارفان استه راء ويثة خود را می‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌توان به این هدف رسید. رسیدن‌به مقام فنا و قرب الهي را شی‌توان با ناضرفانی او ید حست آوردبچگونه ممکن است با نادیده گررفتن فرماهای محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راه پلفت1 یک عاشق حتیة حتیتی هگن به خوداجازهنمدهد که لحظ‌ای از ید مشوق خافل بماند؛ در هم ح کات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است.

صفحه 107:
نقد و پررسي )3( 3. هيج كس توائليي رسيدن به اوج معنويت بيلمبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با بالا رفتن از نردبان شريعت,به كن مقام رف بيامبر .د عمر لحظداي در انجام دستورات الهي كوتاهي نكرد. اميرمؤمنان در محراب نماز به شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل‌به فريضة لمربه معروف و نهي از منكر به آن مقام بزرگ دست یافت. 4 عقل و شرع حکم می‌کندد که بهترین و صائبترين وسيلة وصول .به حقيقت بلكه تنها وسیلة َن, متابعت از شسريعت وحيانى است. ‎Sujal eee‏ اما خداوند آن را از بندكان دريغ تمايد؟ اك حقايقى باطنى وجود دارند که دارند و اگس راهی ببرای وصول به آنها وجود دارده این راء متحصی در راه شریمت است و پس.

صفحه 108:
کار خارق العاده و حقانیت ۴ اگر کشرتگرایی عرفانی- نادرست است پس کارهای خارة العده‌ای که از خی مرتاضبان و صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده می‌کنیم را چگونه بایدتوجیه کرد؟ تلقي بسیاری از مردمان این است که انجام لین کارها نشانة حقانیت است. و حتی بعضا بر‌ضی از صوفیان بوده‌اند که در عمل همین مسأله را الق مي‌کردهاند و در پاسخ نقدهای دینی‌ای که به عملکرردهای آنان می‌شده با امراز و اظهار کاری خارق العادهء بر شرریعت‌گررینری خود سرپوش می‌نهادند. تقل می‌کنند: ابوسعید ابوالخیس» در روز روشن شمعی را برافروخته بود؛ شخصی به او اعتراض کرد و این کار را مصداق اسراف دانست. ابوسعید به جای پاسخ منطیقی دادن به این نقد و یا پنيرش آن و تشک از ناد ‎LAS SVAN‏ سر و صورت ناد را در آتش سوزاند و سپس ایین شعس را سرود که: هس آمن شمعی که ایزد بر‌فروزد کسی کش پن کند سبلت بسوزد. © ) اسرار التوحید» ص۰۱۱۲(

صفحه 109:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست )1( #روح انسانی دارای قدرتی شگفت‌انگین است. هم انسانی اگر بتواند غراين حيواني را سكوب نمايده مىتواند از قدرت روح خود استفاده كند. سنت الهى در اين عالم به این صورت است که هم كس به هس ميرزان و به هس انگیه‌ای که نلاش نماید» از حاصل تلاش خود بهره حواهد برد.

صفحه 110:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست (2) * به ابوسعید ابوالخیر گفتند: (فلان کس بر روی آب می‌رود.» وی در پاسخ گفت: (سهلاستهبزفی(قوربغهوبعریي(گنجشک این ی رویآجامی رود « دربارة شخص ديكرى كفتتد كه: «فلان كس در هوا هرد بازهم در باسخ كذد ا سار اس کی گنتد:(فلان کس جز يك لحظه ان شهرى بهشهری مي رابود دز بلس ‎iS‏ لفت: («شیطان نیز در يك ننس از مشرق به مغرب مىرود. اين جنين جيرزها را بس قيمتى نيست. مرد آن بود كه ميان وداد وستد كند وزن خواهد وبا خلق د رآميزد ويك لحظه از خداى نود غافل نباشد. » تنحات الانس, عبدالرحمن جاميء صه۰۳۰(

صفحه 111:
۰ سيرم از عارفان مسلمان به آن توجه ‎gad yk Da J‏ را درا ‎GPs Be eS Je‏ مقي بد ‏کارهای خارق العاد‌اي را ‎alge‏ از كرامت الهى ‎Sats‏ 4 ‏دست أمده باشند. هر جند هيج عارف حقيقي عملي را براي دست يابي به كارهاي خارق 2 ‏انجام نمي‌دهد. او فقط براي رضايت الهي کل مي‌کند اما چون که صد امد نود هم . ‏هن كس به هل ميزاني كه به خدا تقرب بجويد؛ به همان مزال نیز ‎GAGS‏ ‎er‏ ‏.ك: نفحات الانسس؛ عبدالرحمن جامي» ص00. به نقل از شیخ شهاب‌الدین سهروردي. * [©)]. الرسالة القشيرية؛ عبدالكريم بن هوازن القشيري» ص*00. ‎

صفحه 112:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست (3) © علامة بحرالطوم: * «واما استاد عام شناخته نموشود مك به مصاحبت در خلاء وملاء ومعاشرت باطنيه و ملاحظة تمامیت ایمان جوارح و تنس او و زینهار به ظهور خوارق عادات و بیان دقايق ونكات واظهار حقايلى آفاقیه و خبایای انفسیه و تبدل بعضی از حالات خود به متابمت او فریفته نباید شد جه اسراف بر حنواطس واطلاع بس دقائق وعبور بس ماء وطى زمين وهوا واستحضبار از آينده وامثال ايتها در مرتبة مكاشذة روحیه حاصل می‌شود و از آن مرحله تا سر منزل مقصود بس منازل و مراحل است و بس راهروان این مرحله را طبی و از آلن پس از راءافاده؛ به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه بسی کفار اقتدار بر بسیاری از این امور حاصل. بلکه از تجلیات صفاتیه نییز پی به وصول صاحبش به منززل نتوان برد. » (دو رساله در سیر و سلوک: رسالا سیر و سلوک سید بحر الطوم ص۸۱

صفحه 113:
مکاشفات رحماني و حقانیت * مکاشفات رحماني نیز هرگز نشانة حقانیت سالک نیستند. حداکثر این لست ‎AS‏ چنین حالتي همچون رزياهاي صادقه است. هرگز نمي‌توان دیدن رزياهاي صادقه را نشانة ولي الهي بودن يك فرد دانست. چه بسیارند افراد تبه‌کار و گناه‌آلودي که خواب‌هاي صادق دیده و مي‌بینند. عزیز مصر, که فردي بت‌پرست و غیر موحد بود» خواب صادق دیدا البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحي خاصي است؛ اما لطافت روحي داشتن یک حرف است و حق بودن حرفي دیگر. افزون بر اين؛ «کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا افتاده‌اي است که کمترین اعتنايي به آن ندارند و هیچ توجهي به آن نمي‌کنند. ... اولياي خدا اين امور را بازي‌هايي کودکانه تلقي مي‌کنند.» در جستجوي عرفان اسلامي؛ صص 600

صفحه 114:
نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به این پرسش که آیا اکنکار با سقط يا 0 م يكويند: «اكنكار موضوعاتي از ة طلاق ما كرايش نسي رب عنوآن تسميما شتحصی در عظر گرفته و تم عتوان نک سازها * ترویج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئلیو نمي‌دهد.»

صفحه 115:
پيروي از استاد - که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌شود: مثنلا نز اکنکاز لن زا نتنات: گوزو في‌نافند و او زا نمايندة خدا دانسته و معتقدند تنها در ساية هدایت او مي‌توان به مرحلة خودشناسي و شكوفايي معنوي رسید.

صفحه 116:
‎٩‏ جایگاه استاد در اين تلقي در حقیقت جایگاه پیامبران و بلکه جایگاه خدا است. زیرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطة ابلاغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداوند نیز اختياري جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما علي الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفان‌هاي کاذب ‎Ga‏ هر گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد. به همین دلیل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند. و او نه تنها حق سرپيچي از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 117:
* در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکلات باید به پیر یا ماهانا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر كسي كه تمر ات معنوي اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوبي اداره مي‌شود. اين بدان سبب است که اداره کنندة حقيقي زندگي او ماهانتاً لست.»[] «اكر كسي اننظار دارد سفر روح كنده بايد با ايدة وجرد استاد ز: ة لک مشكلي باشد زيرا استاد وسيلة رسيدن به سرزمينهاي خداوند اث كه روج الهي آن را در اختبار ماقرا داده است.» [0] وثر مدرسة اك هرج روزنه‌اي وجود رد که یک بچه بتواند به وسيلة آن از دید استاد بیرون رفته و گم شود.»[9] [4]. حکمت اک» ص (ذیل عنوان تمرینات معنوي) ۶ [0]. همان ص©» (ذيل عنوان سفر روح) * [0]. همان.

صفحه 118:
© در عرفان ساحري نقش ناوال یا پیر آنقدر برجسته مي‌شود که معتقدند سالک براي مواجهه با او باید تمرین‌ها و رياضت‌هاي شدید و آموزش‌هاي طولاني و دراز مدتي را تحمل نماید. و الا اگر سالک بدون تمرین و ریاضت كافي با ناوال رو به رو شود بلافاصله خواهد مرد. کارلوس کاستاندا مدعي است «بدون یک آموزش طولاني هیچ انساني قادر به رويارويي با ناوال نیست. اگر یک انسان معمولي با ناوال مواجه شود بي‌درنگ خواهد مرد.» گزیده مجموعه آثار» کارلوس کاستاندا: ص ©©.

صفحه 119:
دامن زدن به مسائل جنسي ‎٩‏ کونلیو:«براي تحقق تشرف. باید با اين نیرو آشنا شوي. بقیه چیزها نيروي جنسي ساحران» به استادان بزرگ تعلق دارد و پس از مراسم با آنها آشنا مي‌شوي. پس چطور با آن رو به رو شوم؟ یک فرمول ساده است ... فرمول این است در تمام مدت رابطة جنسي» از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسيء همة این حواس با هم از راه برسند» براي تشرف پذیرفته مي‌شوي. بریداء ص۰9 19).

صفحه 120:
‎٩‏ اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترین نيروي زندگي دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که همة دگرگوني‌هاي زندگي از طریق این نیرو رخ مي‌دهد. سکس را مقدمة عبادت مي‌داند. البته نه هر سكسي را؛ بلکه سكسي که از روي شور و سرخوشي باشدا چنین سكسي است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادت است. اوشوء سکس را تنها در ارتباط با غیر هم‌جنس خلاصه نمي‌کند؛ بلکه همجنسبازي را نیز تقدیس مي‌کند. و بهترین مکان براي دين‌شناسي و خداشناسي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کلیساها و مساجد! الماس‌هاي اشو» ص‌905. و ص196

صفحه 121:
‎٩‏ اوشو انسان ایده‌لل را در قالب تركيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و اهل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني» اما بودا مظهر عرفان و معنوبت و زهد و کناره‌گيري از دنیا است. وي در اين باره مي‌گوید: «همة تلاش من بر یک چیز متمرکز است: آفرینش انساني نوین مثل «زرباي بودا» در یک کمون نمونه همة افراد از هر دوي این کیفیت‌ها برخوردار خواهند بود

صفحه 122:

صفحه 123:
Whirling Dervishes The Mawlawiyah order of dervish, the Islamic counterpart to Christian monks, was established in the 12th century. Members are shown here with outstretched arms and swirling robes, spinning into a trance while Seeking spiritual oneness with God. Ecstatic ritual dances are central to the beliefs of this Muslim religious society.

صفحه 124:

صفحه 125:
زحست. تنها تذ ان رفتي و در میلنة ایشان نشسته, همه‌شان گرد ‎Wes pdt ie eps teal yy couse cake ca‏ راو ي که‌به تبرک از آن. گل‌برگ‌ها ساختندي و حضرتش در میان گل و گلاب غرق عرق گشته.نا نصف اللیل به معانسي و اسرار و نصایح مشغول شدي. آخر الامر کنیزکان گوینده و د اف ان نادر و ناي زنان از زنان سرآغاز كردندي و حضرت مولانابه سماع شروع فرمودي و آن جماعت به حالي شدندي که سر ازپا و كلاه آز سر ندانستندي. و تمامت جواهر و زرينه آلتتي كه داشتندي. در کفش آن سلطان کشف ريختندي تا مگر چيزكي قبول کند. نمي‌فرمود. و نماز صبح را با ایشان گزارده: روانه ‎“ie‏ (مناقب العارفين ج1؛ ص40 ى)

صفحه 126:
9 ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود. مي‌گفت: «ما در ذماز بم»! «اسار التوحيد فى مقامات الشيخ اب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹)

صفحه 127:
© كجفهمي و كجانديشي صوفيان به آنجا رسيده است که در توجيه عمل خلاف شرع سماع؛ به تحريف معنوي آيات قرآن روي آوردداند. آياتي از قبيل «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» » «انک لاتسمع الموتي»» «اتقوا لد و اسمعوا»» «و اسمعوا و اطیعوا» «و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا و اسمع و انظرنا لکان خیرا لهم و اقوم» «و اذا سمعوا ما انزل الي الرسول تري اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق» را به سماع مورد نظر خود تفسیر کرده‌اند. ربک: فرهنگ اشعار حافظ احمدعلي رجائي بخارائي؛ تهران: انتشارات علمي؛ ‎OPO iia‏ صص 669-4۴9

صفحه 128:
* «در شرع مساله‌اي هست و دانم که خوانده‌اي» كه در حالت اضطرار و مخمصة مهلک» آدمي را تناول مردار و چيزهاي حرام حلال مي‌شود ... اکنون مردان خدا را هم حالتي و ضرورتي هست که به مثابة مخمصه و استسقا است و دفع آن جز به سماع و رقص و تواجد و اصوات اغاني نیست و الا از غایت هیبت تجلیات و انوارٍ جلال حق» وجود مبارک اولیا گداختي و ناچیز گشتي.» [مناقب العارفین» ج0» ص ©©9]

صفحه 129:
ایجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي * خانقاه © لنكر و زاويه © معبد زرين اك © كمون اوشو * آشيانة صلح برين (سايبابا)

صفحه 130:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب aod ‏صلي جهل افراد است: (عامل اصلي‎ 3 aL : فات ‎Ge‏ مي را مي‌توان جهل نامید: دعاي اربعين امام حسين معمولا اعضاي اين فرقدها دلبستهتر و يايبندتر و حالت را در ذهن خيلي افراد - جيز مهمي دارند . 4 کنترل همة جوانب زندگي مریدان از نوع غذاء مسكن بت

صفحه 131:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب 5 بمباران محبت: وعده شغفل. مسکن» تسکین الام روحي, بهبود امراض مزمن يا صعب العلاجح جسمي, قرار ع در محيطي صميمي, پافتن ‎ULL‏ ‏شفيق . 6 أدعا موكتتم كمد راشي سعريم سرطاء كدق 92025 ‎Hild‏ ‏اجرا براي رسيدن به حقيقت دارند. كه نيازي به عمل مه دستورات ذیتی ندارد. 7. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جدید 6. "کم‌كازي عالمان و مبلعان دیتي در ارائه تحازف معتوي

صفحه 132:
سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 1 بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها * مثلا آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و موزة تناسخ - در اغلب آيين‌هاي جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌اي هلازم با جبر اختماعی و ناسین هم هسته دجود دار حتي در عرفان ‎(a‏ آمریکايی این اعتقاد ‎atone elf‏ دارد. و ابزار خوبي در دست زوركويان و مستمكزان الست. نا أبن أعتشاد حودوان حلوى خيلف إل شورش‌هاي ‎ot ica‏ واشیاسي را گرفت. و آقراد.راربة آهید زندگن بهتر دز مرحله بعدي ساکت نگه داشت

صفحه 133:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب ایجاد پایگاه: کینیاز دا شاهزادة روسي. بابیت = ‎Ss hs‏ 2 ان سب ‎outer oak‏ ع سر ‎fy‏ معتاد کردن او و القا انديشه‌هاي خود به آو. کم‌کم به سيد كفت ۹ نمايندة آمام زمان هستید و من به شما و مقام بسیار والایتان واقفم. خود سید هم باورش شد. ‎Seal‏ فرقه‌اي شده است که کاملاً دز اختیار استکبار و علیه مسلمانان اقدام مي‌کند.

صفحه 134:
سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 3 مقابله با معنویت اسلام شيعي: - تقویت اسلام فردي و منياي سیاست. اسلام منياي روحائیت. اسلام منباي مدیریت.به عنوان مثال در ایران اسلامي از سال 42 به بعد مي‌بينيم که مشایخ صوفیه رولبط خوبی با دربار شاه داشتند. به مقامات عالي مي‌رسیدند. در زمآن دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 135:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 4 میار قدرت مرجعیت: - نقش مرجعیت را در خنثي کردن توطئه‌هلیش به وضوح در سده‌هاي آخر فیتخانت. بر لین تسافی با ‎Ce SA‏ فرقه‌هايي. به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعیت ایجاد کنند.

صفحه 136:
راه‌هاي مقابله (1) ‎ene 8‏ علمي: شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب ‎Cs ots ig oS le dette ple ۰‏ افرگذاري لين نوع مکاتب ‏2 طراحي ميندسي اخلاقي و تربيتي در سطح خرد و کلان * پرهیز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. 3 تأكيد بر عقلائیت و پرهیز از امور خرافي: بیشتر فریب‌خوردگان این عرصه زنان هستند. رويابيني. فال‌بيني. ‎‘wae‏ . کف‌بيني. سنگ درماني و فرادرملني و سحر و جادو و احضار روج ‎ ‎ ‎ ‎wife ۰‏ ري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها. به ویژه عزاداري‌هاي خانگي!

صفحه 137:
راه‌هاي مقابله (2) = عملي . افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها 2 جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و معنوي آنان 3 استفاده از ظرفیت مجلاس مذهبي و خانگي و پايگاه‌هاي بسیچ براي معرفي عرفان حقيقي * احياي ابعاد عرفلني و اخلاقي عاشورا: فاطميه. شعبانیه. دهة فجر. هفتة دفاع مقدس وامثال آن.

صفحه 138:
4 ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستین؛ داستان‌هاي شهیدان. 5 خودسازي به منظور جامعه‌سازي: مي‌توانند الگوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامي باشند.

صفحه 139:
یاد خدا نیست در لوح دلم جز الف قامت یار/چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم الهي و الحقني بنور عزّك الابهج فأکون لک عارفاً و عن متواک متحرفاً ‎y‏ متک ‎UE‏ مراقباً

صفحه 140:
محبت نسبت به همة آفریده‌ها به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ۶ يكي از بارزترین نمودهاي محبت عام به همة مخلوقات را مي‌توان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محیط زیست مشاهده کرد. © برخي: ادیان هندي مشکل محیط زیست را حل مي‌کنند.اما اسلام نه حیوانات را خدا مي‌دانند و نه اجازة تصرف بي‌مبنا در آنها مي‌دهد. * داستان علامه مجلسي و محافظت از بچه گربه © علامه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة

صفحه 141:
محبت یه هن انسازها * لعلک باخع نفسک الا یکونوا مزمنین * پیامبر اکرم: مردمان همگي؛ عیال خداوندنده پس محبوب‌ترین افراد در نزد خداوند؛ نیکوترین‌شان نسبت به عیال خداوند است. © داستان صاحب فصول:در پاسخ اين پرسش که: «اگر بداني چند ساعت دیگر به مرگت مانده است» در اين چند ساعت چه مي‌کني؟» مي‌گوید: «روي سكوي در خانه‌ام مي‌نشینم تا نيازهاي مردم را برآورده سازم. شید کسي بیاید و از من چيزي بخواهد و نيازي داشته باشد؛ گر چه آن نیاز استخاره باشد.» © بحر العلوم و شاگردش سید جواد عاملي صاحب مفتاح الکرامة و عدم آگاهي از نيازهاي © داستان سري سقطي و استغفار سي‌ساله براي یک الحمدله

صفحه 142:
نااميدي از انسان‌ها * امام علي (ح) به فرزندشان امام حسن (ح) توصيه ميكند كه: ان استطعت أن لايكون بينك و بين الم ذو نعمة فافعل. عارفان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان» بينيازند. © به دليل هيجكاره دانستن مردم و خدا را يكانه فاعل حقيقي دانستن تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان ميشود. البته تحمل جفاي خلق ملازم با ظلميذيري نيست.

صفحه 143:
خوددوستي روان‌شناختي ۶ به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به وضع موجود خود قانع نيستند. دائماً در انديشة بهتر كردن اوضاع دروني خودند. يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضلّ اذا اهتديتم © خوددوستي به معناي خودبزركبيني نيست. تواضع آنان از همه كس بهتر است. داستان انتخاب بهترين فرد كه بنا بود بدترين بنياسرائيل را بيدا كند.

صفحه 144:
ناشناخته بودن * غير از خود فرد هیچکس نمي‌تواند عارف بودن یا نبودن كسي را درک کند. ما تنها مي‌توانيم علائم و نشانه‌هايي را به دست آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست یافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سر حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن

صفحه 145:
* مرحوم بهاري همداني در تذکرة المتقین:از جملة آنها [مغرورین] طايفه‌اي است که خود را عارف مي‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به شاک و خفض الصوت و سر پائین انداختن و آه سرد کشیدن و شبیه به جا آوردن لاسیما اگر بشنود كلامي را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز کرده به شهیق و نمیق و اختراع بعضي از اذکار و التغني بالاشعار و سایر حرکات شنیعه به گمان اینکه این اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند. نه چنین است؛ بل اسباب سخط و غضب الهي است.

صفحه 146:
صراحت و اجتتاب از مبهم‌گويي © هرگز به بهانة اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چند پهلو که موجب سوء استفادة دیگران شود بر زبان نمي‌رانند. همانگونه که پیامبران و امامان معصوم چنین بودند. هرگز به گونه‌اي سخن نمي‌گفتند پا به گونه‌اي رفتار نمي‌کردند که هر كسي برداشتي متناسب با میل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.

صفحه 147:
۰ اسان مباحث عرفاني آن است كه در مواردي در لفافه ربا استفادء از قالب‌هاي ادبي مجاز و استعاره و کنایه و امثال آن سخن گفته باشند. است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند. افزون بر اين» همة عارفان نيز لزوماً شناخت كافي از زبان و توانمنديهاي ادبي زبان خود را ندارند. برخي از آنان ادیبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناسي بودند و اینان در بسياري موارد مي‌توانستند مضامین بلند عرقاني را با استفاده از قالب‌هاي زباني متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو بیان کنند» اما برخي ديكرء که از چنین توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند.

صفحه 148:
پرهیز از فرقه‌گرايي * يکي از آفات گرايش‌هاي عرفاني فرقه‌گرايي است. مباحث عرفاني زمينة مساعدي براي پیدایش فرقه‌هاي مختلف پدید مي‌آورد. بسياري از مردم وقتي كاري خارق العاده از فردي مي‌بینند به دلیل آنکه توان تحلیل چنین کارهايي را ندارنده آن را نشانه و دلیل حقانيت رفتار و كقتار لن فرد نيز مروندارند. به همين دليل حلاقداي عاطفي و قلبي نسبت به جنين افرادي بيدا ميكنند و اين خود زمينه ايجاد فرقههاي جديد را پدید مي‌آورد: * اما عارفان حقيقي هركز به دنيال سوء استفاده از جنين موقعيتهايي نيستئد. و به هيج از كفتار و رفتار خود را نمي‌دهند. به همین دلیل هیچ یک از عارفان حقيقي در طول تازیخ منشاً یدایش یک فرقه ی گروه خاصي در عرض سیر فرقه‌ها و گرو‌هاي مسلمان نقده‌اند.

صفحه 149:
تأکید بر رياضت‌هاي شرعي © رسيدن به كمال و سعادت نهايي بدون رياضت و تمرين‌هاي سخت جسمي و روحي امكازيذير نيست. * «لن تنالوا البرّ حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک»

صفحه 150:
* آیا ریاضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و ابزاري دارد یا ارزش غايي و نهايي؟ روشن است که ارزش ریاضت ارزشي مقدمي و ابزاري است. اما ‎Ul‏ مي‌توان از هر وسيله‌اي براي رسیدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفي است. بر اساس نظام علّي و معلولي حاکم بر عالم» هر فعطي معلول خاص خود را دارد و هر معلولي» علت ويژة خود را مي‌طلبد. رياضت‌ها هم به منزلة علتهايي براي وصول به همان هدف مقدس هسلئد. لما ايذكه جه نوع رياضتي واقعاً ما را به آن هدف مي‌رساند و چه نوع رياضتي مارا از آن دور مي‌سازد» از دو راه مي‌توان فهمید: عقل و شرع.

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
34,000 تومان