صفحه 1:
فارسی هشتم درس دهم
قلم سحر آمیز. دو نامه
صفحه 2:
را دی دام شد ماب شمارا گر
شر و قث كا د اكه م ای با سور
تاه من رگ
نالا اد را ایب از زاغ نهپ
kes GE Tg eo مرا با اه و تشر او Nace
UI AEP SEIT رمعا ot Ss Geos
ELL ILI TS ath ot Pl NSF ed
AG PW Dr AS نار Pre aa DA SS یی
الاک مب رسای مداشت و یر ره یم ین
اده ب تف غاد اوج أرق ید شاه هذ و سداد ی مرخ دا هدند
خیش فوشت Lard كا لاعن زع
eeu! سا میت قل وكيا يلها وسقت
تقافر كان من ونح ل
صفحه 3:
سيت id oT Sie داشت اه ور مصر يد اور استاتال, گام در
bile a OM pa et cn ols eT تاد Shag
Bg. Adee ers
تلكا ءامتنا ب لعن SA, Teta bo AOI ed
edt د SG OF BA a8 tag GA) 2 OU
glob note Plo LAE Beata Gilet
IEA WIC CEP SINE Nie whet EL
ert Sele هارع + hee سراخيام. جارعق ره
aS oole
DPN Dye
Wee gu cul
sae
ره جک خر جرد هه ره اعد د و
یم .تما رین يو دهم رید
eel ewes,
اس كياد و رای بر ,کار tS aa
صفحه 4:
سحرآمیز: آمیخته به جادو فریبنده دلیرانه: شجاعانه
یکی از سرداران, زخمی شده بود. کمال الدین بهزاد همراه با شاه محمود نیشابوری او را به غاری در آن نزدیکی
رساندند. غاره تاریک و نمناک
بود. قطرههای آب از شکاف سقف میلغزید و از روی تودهای آهکی که از سقف آویزان بود. پایین میآمد و از نوک آن به
کف سنگی غار میچکید.
سرداران : فرماندهان میلغزید: شر میخورد توده: انبوه خاک و چیز دیگر که بر روی هم انباشته می شود
باریکهای از نور خورشید به داخل غار میتابید و فضا را روشن میکرد. کمالالذین تگه چوب نیم سوختهای برداشت و
روى ديوار غارء تصوير مرغي را كشيد كه رو به سقف غار اوج كرفته بود. شاه محمود و سردار زخمى؛ مرغ را نگاه کردند.
كمالالدّين زير تصوير با خط خوش نوشت:
اوج: به حد نهايى رساندن؛ بلندترین درجه و اندازه
صفحه 5:
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
ای پاد با تور بهعنون پیک به سوزمین سبا [به خنوان پیک حضرت سین[ میفزستبیین ظذر آزقن بای قو
قائل هستم و تورا از کجا به کجا میفرستم.
هدهد: پرنده ی شانه به سر صبا: باد صبحگاهی سبا : نام سرزمینی است ۱
بين صبا و سبا آرايه ی جناس هست
این بیت تلمیح دارد:۱-به داستان حضرت سلیمان(ع) ۲-به آیه اذهب بکتابنا هذا (سوره ی نمل)
حیف است ظايرى جو توه در خاكنان غم زينجا به أشيان وفا میفرستمت
پرندهای چون تو حیف است:در دنیای خاکی باشد. (نسان خز دنبای خاکی زندگی میکند) پنابراین تو را به ننفت سر متا
عشق و وفادارى مىفرستم. (جايكاه خاكى را به سوى جايكاه معنوى ترك كن).
حيف: ستمء ظلم طاير: برنده
خاكدان غم: زمين غمالود (در اين درس به معنى جهان و دنياست)
سردار لبخندی زد. آرام شد و زیرلب شعر حافظ را زمزمه کرد. شعر و نقاشی» کار خود را کرده بود كمال الدذين بهزاد
به سردار نزدیک شد و پارچه را از روی زخم وی گشود. سردار گفت: «آفرین بر قلم سحرآميزت! من درد را فراموش کردم.
نفاشى تو طبیب زخمهای ماست.»طبیب: پزشک
صفحه 6:
دو نامه
سیدجمال آرام و قرار نداشت. گاه در مصر بود. كاه در استانبول» كاه در افغانستان و كاه در هند. همه جا مردم را به
آگاهی و مبارزه با استعمار و بيدا دكرى دعوت مىكرد. اين روحانى يرشور به انكليس که رسيدء زبان انكليسى را
در مدتى كوتاه آموخت تا به اين زبان سخنرانى كند و با انديشمندان أنها به كفتوكو بنشيند. در فرانسه به
فرانسوى مىنوشت و در مصر به عربى سخترانى م ىكرد.
بيدادكرى: ظلم ١ استعمار: أباد كردن كشور به ظاهر و غارت و جباول أن در نهان
انى يرشور وقتى فموفك استعمار را در كشورش دريافت. نامداى به مرجع 'تقلمد شيعيان ميرزاى شرا
نوشت تا تنباكو را تتخريع 8S
نيونك: حيله ١ تقليه:
وى تحریم: حرام شمردن؛ حرام دانستن
میرزای بزرگ این مرجع شجاع و بزرگواره سرانجام. فتوای تاریخی را صادر کرد:
مرجع تقليد: مجتهدى كه در مسائل دينى از او تقلى مى کنندفتوا: دستور دینی 1
«بسم الله الررحمن الرّحيم اليوم... استعمال توتون و تنبکوه در حکم محاربه با امام زمان صلوال الله وَ سَلامُهُ
یه است». البوم:امروز » هم اکنوناستعمال: استفاده در حکم: مانند محاربه: جنق
دو نامه سیُدجمالالّین اسدآبادی و میرزای بزرگ. کار خود را کرده بود: قلیانها شکسته شد؛ تنباکو تحریم شد؛ شاه
افتاد و توطته انگلیس شکست خورد. ساك یسم و قرو
wid Cargo: ,وق دنکیم
صفحه 7:
ود ارزیابی
۱- سیدجمال الّین اسدآبادی در چه زمینههایی استعداد داشت؟
دشمن شتاسى قوى يود او مساثل سیاسی را نقد منکرد و مردم را به آگاهی و میرزه با استمار و بیدادگری دعوت م ىكرد او استمداد
یادگیری زبان را به طور فوق لعاده داشت زبان انگلسی را در مدت کمی آموخت. زبان فرانسه را هم صحبت میکرد و هم مینوشت. در
مصر هم به زبان عربی سخنرانی میکرد.
ن شعر حافظ و نقاشی کمال الّین بهزاد بود؟
کمالالدین بهزاد پردای را در حال اوج گرفتن نشان میداد و شمر حافظ نیز همین صحنه را تداعی میکرد.
۲- چه رابطلی
این دو توجه سردار زخمی را جلب کردند و به او آرامش بخشیدند تا او درد را فراموش کند.
۳- چرا روحانیت و چهرهای علمی فرهنگی تأثیر بیشتری در جامه درند؟
چون بحث مرجع تقلید در جامعه اسلامی یکی از بحثهای اصلی و اساسی است. مردم مسلمان هستند و برای مسائل شرعی خود به
روحانیت مراجعه میکنند و در این بارهرابطهی صمیمی cet این دو گروه وجود دارد. همچنین مردم نسبت به چهرههای علمی - فرهنگی
احترام خاصی قائل هستند. این گروه پایگاه اجتماعی ویژهای دارند و به خاطر همین پایگاه اجتماعی تأثیر مهمی نیز در جامعه دارند
صفحه 8:
دانش ادبی
جناس
به اين واژهها توجه کنید:
el, pl D> :هصبا و سبا»
در این کلمات. حروف مشترکی دیده میشوند که از یک جنس هستند به اين كونه وازدها كه شعر و نثر را زيبائر و
خوش آهتگنتر میکننده «جناین »نمی گویند.
به نمونههای زیر توجه کنید و جناسها را بيابيد
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم بازگ
شرف مرد یه جود است و کرامت به سجود هر که اين هر دو تفار خدمشن يداز وجود
صفحه 9:
فعالیتهای نوشتاری
۱- در متن درس, دو وازه بيابيد كه شكل نوشتارى و كفتارى أنها مانتد «شتبه» متفاوت باشد.
استانيول -> استامبول وفتی > وختی
(jabs ly] nny y goal a کت
- در هر يك از جملمهاى زير
* شعر (هسته) زيبا (صفت بيانى)ء هم در گزیتش (هسته) لفظ (مضاف اليه) وهم در بيان (هسته) معنا (مضاف اليه) توجه مخاطب را
بر مینگیزد
میزای (هسته)بزرک (صفت بیان مرجع (هسته) شجاع (صفت bg | (ll Sa) (a) bh
۳- در تمونههای زیر, چناسها را يباييد
* هی چون تو حاضری, جه جويم وجون تو ناظرى» جه كويم؟ (علمه حسن زاده آملى) جناس: جويم و گویم
© سرو جمان من جرا ميل جمن نمىكند / همدم كل نمى شود, ياد سمن نمى كند (حاف) جناس: جمن و جمن / جمن و سمن
cosas Gd ee) geen Oe ye eee تقار ويفا
صفحه 10:
برخی کلمههاء به گونهای تلفظ و شنیده میشوند که با شکل نوشتاری آنها مطابقت کامل ندارد؛
پنبه منبرء سنبل و...» به هنكام نوشتن املاى فارسىء به اين كونه از وازدهاء لازم استء
توجه کنیم:
صفحه 11:
شوو أدبي
ف اعم ين نيه رد د حرا دك د
وم سر سره ده مد
صفحه 12:
از عارفان روزی در راهه کاغذی دید که نام مبارک
آن نوشته شده بود و مردم پا بر آن مینهادند و میگذشت
برگرفت و آن کاغذ را معطر_گرداند و اندر شکاف دی
هگذران در امان باشد.
مدتها کشت به خواب دید که ندایی به او مىكولا
خوشبو کردی و مرا بزرگ داشتی و حرمت نهادی. ما
در دنا و آخرت تو را بزرگ و گرامی خواهیم داشت».
صفحه 13:
معنی واژگان:
برگرقت: برداشت معظر: خوشبو اند درلحرف اضافهی گهن)
اكد تعلبي يبلهصمسلفرا.
ندا صداء أ بلك و فويلد حرمت نهادى: احترام كذائتى
علرف + خداشنلدي مبلرک + با برکت بخچسته فیخنده
جسم لس به تلم ills (حوف لضلفه با به معنی. دی بلشد که بعوبیند فد گویند.
HIS درن وخنه بوزنه سهیاخ
لمسيبد يخم صدمه رنع لفت باك يلي يبلن ضور
لملننلیمن شدن-بی تیس وبیم گودیدن
صفحه 14:
رساله قشیر:
نوشته اوالقاسم قشسری از عارفان قرن پنجم است. اصل اين كتاب به زيان عربى است و يكى از شاكردان قشيرى أنْ را
به فارسى بركردانده است. موضوع اين كتاب. معرفى برخى از بزركان عارف و شرح اصطلاحات و الفاظ رايج ميان نهاست.
اين اثر با تصحيح و تعليقات استاد فروزانفر به جاب رسيده اس