صفحه 1:
۱
ihe
۱ ١
لك كي exits
PAZ 4 ی
صفحه 2:
صفحه 3:
الف) کلمهی فلسفه :
)١ ريشدى يونانى دارد.
۲ معرّب (ترجمه شده به عربی) کلمهی فیلوسوفیاست.
۲ معنای اولیهی آن دوستداری دانایی فیلو : دوستداری سوفیا : دانایی
Sal Nene ۴
ب) کلمهی فیلسوف:
۱)ریشهی یونانی دارد.
۲ معرّب کلمهی فیلوسوفوس است.
oe ١ اولیدی آن دوستدار دانابی است. فيلو دوستدار مار Eb
۴ معنای آمروزی آن دانشمند است.
۵ اولین کسی که خود را فیلوسوفوس نامید. فیثاغورث بود و افلاطون هم استاد خود سقراط را ب
اين عنوان
معرفى كرد.
صفحه 4:
ج) کلمهی سوفیست:
1( کلمهای یونانی است.
(Y معنای اولیهی آن دانشمند است.
۳ معنای امروزی آن مغالطه کار است.
م ۴) سوفیستها قبل از سقراط پدید آمدند.
قياس و ملاك حقيقك 11١ ۳۱۱
ارزش و اعتباری جدا از ادراک آدمی قائل نبودند.
۶ روش سوفیستها استفاده از مغالطه در استدلالهایشان بود.
۷ مغالطه: به کار بردن استدلالهایی که به ظاهر درست است اما در واقع غلط میباشد. لفظط
«سفسطه» که
معرّب «سوفیست» است به معنای «مغالطه کاری» میباشد.
Be ee eee ee eee
ان است.
١ امروز نوجوانى كه از مدرسه أخراج شده بود. به جرم سرقت دستگیر شد. همه جوانان و
نوجوانانی که نتوانند درس بخوانند به فساد و جنایت کشیده میشوند.
1 ۳-اسلام سفارش فراوان کرده است که در عروسی ولیمه داده شود. خانواده داماد هم
استطاعت مالی دارند. بنابراین در شب مراسم خوب است پنج نوع غذا. چند نوع نوشیدنی و
انواع سالاد و دسر سفارش داد.
صفحه 5:
دوستداری دانایی
دوستداری دانایی
صفحه 6:
اح فلسفه :
) در نزد عامه ی مردم: چرایی حادثهها و توضیح و تبیین آنها و به عبارت دیگر «تبیین عقلانی4 یک واقعه یا پدی
آلنت. فلسفه به دنبال پاسخ به چیستی و چرایی حادثهها لست.
زمان مردم از فلسفهی یک امر سوال میکنند؟ زمانی که :
- با اموری مواجه شوند که برخلاف انتظار و عادت آنهاست.
[- از عواملی که سبب پیدایش امری شده است. اطلاع درستی نداشته باشند.
میگوید: اعجاب و حیرت است که نخستین اندیشمندان و همچنین مردم امروز را به بحثهای فلسفی کشا
لس
رود به فلسفه زمانیاتفاق میلفتد که آدمی در مقابل حوادث جهان دچار حیرت شود و فلسفه میخواهد به وضع
كيرت و زدودن آن با تبیین عقلانی دست یابد.
فلسفه به عنوان دانش خاص : الف) به معنای عام : فلسفهی علوم قلسفهی علوم
فلسفهی علوم انسانی
ب) به معنای خاص: مابعد الطبیعه
هعنای قلسفه بهعنوان یک دانش : شکل خاصی از تکاپوی پایانناپذیر عقلانی برلی پی بردن به راز و رمز امور که
حوزههای san ۱ oe مانتد : انان wt سیم تاريخ 38
صفحه 7:
1
Peer Cen CB Moe ces) eee Meee Bene ا
See)
سوالهایی مانند «چرا طبیعت قابل شناخت است؟» و یا « چرا با اين که حواس خطا میکنند, به
he es a cl nS al St oly oe ee NY) eae)
تحقيق نيست. ياسخ اين سؤالات در قلمرو ديكرى كه همان فلسفدى علوم طبيعى اسث با
بيين عقلانى ضورت مى كيرد.
ER acer ewe Fa ne
ee Cer a grec tony meets Ot oer gn
است که آنان معتقدند. این عناصر خیالی نبوده و ساخته و پرداختهی ذهن نمیباشد. بلکه
Sd ay Sgt
* بیشتر بدانیم
اصل واقعیت داشتن جهان یک اصل بدیهی است که هر انسان عاقلی آن را قبول میکند و در عمق
٩ ani reer earen ry ce
ل ا aC nen ont | ۳
صفحه 8:
اصل LW pgs شناخت بودن طبیعت :
گاربرد مفاهیم علمی توسط دانشمند علوم تجربی بیانگر آن است که
مفاهتم حکایت از عناصر در عالم طبیعت دارید كه قابل شا تا
"۲ است و آدمی قادر به شناخت طبیعت و موجودات و قوانین آن است.
۶ بیشتر بدانیم
قدرت بر شناخت طبیعت در انسان به معنای آن است که نیروهایی در
درون انسان وجود دارد که به کمک آن میتواند پدیدهها را بشناسد.
* مانند عقل و حواس
اصل سوم : درستی روش تجربه و آزمایش
دانشمندان قبول دارند که به حواس انسان میتوان اعتماد کرد و تجربه
و آزمایش روشی مطمتن برای کشف اسرار طبیعت است.
تعریف علوم تجربی : مجموعهی منظمی از نتایج تلاشهای تجربی
انسان برای درک بهتر پدیدههای طبیعت است.
سروس مسب و cs
صفحه 9:
ین طبیعت آن است که از پدیدهای خبر میدهد که تکرار میشود. پس مفهوم قانون ب
ما میفهماند که نتظارداریم طبیعت هموارهبهصورت یکنواخت عمل کند یعنی در شرایط مشابهنتایج
| أله بهدست آید و این یکی از فرضهای اولیه و مقدمانی است که دانشمندان در همهی علوم ۶
Lol پذیرفتهند. (به این اصل در فلسفه. اصل سنخیت علت و معلول میگویند.)
پنجم : اصل علبت
ان ندارد حادثهای در این جهان بی علت اتفاق افتد و یا موجودی خودبه خود و بدون دخالت یک ele
So بهوجود آید. به عبارت دیگر هر قانونی؛ بیان یک رابطهی علیت است. لذا :
[) تمام تحقیقات علمی در پرتو قاعدهی علیت معنا پیدا میکند.
) رنج و زحمت طاقتفرسای دانشمندان برای دستیابی به علل پدیدههاست.
همهی قوانین علمی بر پایهی قانون علیت بنا شده است. ۱
کار فلسفی: هرگاه ما یک موضوع جدی را مقابل دیدگان عقل قرار دهیم و با روش عقلی و منطقی سعی در .
۳ شناخت ابعاد آن بنماييم. ی
ار فلسفدى علوم طبيعى : دانشهای تجربی را در مقابل ديدكان عقل قرار داده و با روش عقلى و منطقى
ی را مر
۱ به تببین عقلانی مبادی و نقاط اتکای علوم تجربی
6 به تبیین عقلانی روشهای تجربی دست یابد.
صفحه 10:
كار تا در برد انشمتتان بذیرفنه شده است بتابراين علرم تجرى برا 01
اصول و مبانی کلی نیازمند فلسفه است و اين اصول کلی خود غیرتجربی است.
قایسهی علوم تجربی و فلسفهی علوم تجربی:
علوم تجربی : مسألهی علوم تجربی یافتن رابطه بین پدیدههاست.
روش علوم تجربی» تجربه است.
خت طبیعت و بهرهمندی از آن میباشد.
هی علوم تجربی : مسألهی فلسفهی علوم تجربی سوالهایی از قبیل «چرا طبیعت قاب
شناخت است؟». «چرا میتوان به حواس انسان اعتماد کرد؟» و
وف فلسفهی علوم تجربی» تبیین عقلانی مبادی و نقاط اتکای علوم تجربی است.
صفحه 11:
صفحه 12:
اف شالودهی[۱] علوم انسانی aes است که یک دانشمند نسبت به حقیقت و ماهیت انسان
8 دارد.
ces اند بان علوم انسانی (جامعهشناس, روانشناس و ...) در رشتههای علمی خود
6 از نظريات آنها درباردى ماهيت انسان اه ce eS آنها دربارهی انسان موجب
۲ نظريات مختلف مىشود.
چ) اثبات عقايد مختلف دانشمندان علوم انسانى درباردى انسان از رادهاى علمى و تجربى امكانيذير
8 ئیست.
رابطهی فلسفه و روانشنا
تعریف روانشناسی : علمی که در آن حالات روانی و رفتار آدمی تحقیق و بررسی میشود.
اٍیشرفت روانشناسی : از قرن ۱۸ میلادی با استفاده از روش تجربی و اندازهگیری شروع شد.
8و مسأله رابطهی فلسفه و روانشناسی را برقرار میکند:
۲) ماهیت انسان (روح غیرمادی): الف) روانشناسى كه نكرش فل اش نسبت به انسان اين |
| که انسان علاوه بر چسم مادی. صاحب روح غیرمادی است با
0 روتشتانى که نگرش فلسفیاش این است که انسان چیزی جز جسم مادی نمیباشد. متفاوت
شنافت و سرفت یکی از بحثهای مهم فلسفه است که در آن سخن از حقيقت ذهن
١ وقواعد أن اح Whee ee ee
me افعال روانى انسسان alice بحت در روانشنا
Ee
صفحه 13:
یف جامعه : تجمع گستردهای از مردم با عقاید و سنتها و روشهای زندگی و منافع اقتصادی و سیاسی مشترک,
که برای رسیدن به هدفهای مشترک خود آگاهانه با یکدیگر تعاون عمومی دارند.
و مسألهی ارتباط دهندهی فلسفه و جامعه شناسی :
اصالت فرد و اصالت جامعه : الف) اصالت فرد : جامعه چیزی جدا از افراد نیست و برای جامعه جدای از افراد هویت.
مستقلی وجود ندارد..
) اصالت جامعه : جامعه چیزی جدای از افراد است و برای جامعه جدای از افراد هویت مستقلی وجود دارد.
ن بحث که آیا جامعه وجود مستقلی غیر از افراد دارد یا خیر؟ یک بحث فلسفی است.
3) انسان و پایگاه طبقاتی او : ۲
مسأله که آيا انسان موجودی است که کاملاابع پایگاه طبقاتی (جامعه) است و يا اين که انسان میتواند خود را |
Be ee
AE دیدگاه مارکسیسم: انسان کاملاًتابع پایگاه طبقاتی خود است.
کدامدورهیتاربخی و به کدام طبقهی اقتصادی تعلق دارد. دارای عقاید. فرهنگ. ارزشها وآرمانهای خاصی است.
7 لتسان مانند یک موم فرض شده که نمیتواند به خودش شکلی بدهد و در دست شرایطاقتصادی و اجتماعی زمان]
خود شکل میگیرد. (همانطور که موم قابل انعطاف و شکل پذیری فراوان است. انسان ماهیتی مانند أن دارد. ب
انسان یک موجود مجبور است. )
ب) دیدگاه فیلسوفان الهی : انسان میتواند خود را از قید و بند پایگاه طبقاتیلش برهاند زیرا
. انسان به دلیل روح غیرمادی و فطرت الهی دارای ارادهی آزاد است.
[أنسان با
عقل و منطق میتواند به ارزیابی اندیشههاء ارزشها و آرمانها بپردازد و برای خود فرهنگ خاصی را
انتخاب کند.
آزاد بودن يا مجبور بودن انسان به شرایط طبقاتی یک بحث فلسفی است.
صفحه 14:
پکی از مسائل علم سیاست : حکومت بر مردم حق چه کسانی است؟ و مردم باید از چه
او دیگری از معرفت که فلسقهی عم سیاست ات وارد شویم ee
ال ری درباره ی ماهیت , حفیقت انسان و جامعه است دست پا و تون ۳۱
تست راانشین عقلاتی کنيم.
ید گاههای مختلف در خصوص مشروعیت سیاسی و اقتدار حکومتها
۱) مار کسیسم :حکومت حق طبقهی «پرولتاریا» (طبقهی کارگر) است و آنچه پرولتاریا
بگوید مشروعیت سیاسی دارد.
ی شناسان غری : حکومت حق اکثریت مردم است و اقلیت باید تالم اک ۱
یعنی مشروعیت سیاسی متعلق به اکثریت است.
۴ اسلام: حکومت و اقتدار تنها از آن خدا است و کسی مشروعیت سیاسی و «ولایت» پیدا
میکند که حکم خدا را بیان میکند و از سخن کسی که برخلاف حکم خدا فرمان دهد
oS cell) ale
۴ دیکتاتوری یا استبدادی: حکومت حق فرد دیکتاتور است و مشروعیت سیاسی به فرد
دیکتاتور بستگی دارد.
صفحه 15:
در علم اخلاق از خوبی و بدی و باید و نباید صحبت میشود و اين که باید درستکار. وفادار»
عفیف بود و از تکبر و ناپاکی و بیادبی دوری جست. اما سوالاتی مطرح میشود که پیون
بین فلسفه و علم اخلاق ایجاد میکند. این سوالات عبارتند از :
) چرا برخی از صفات خوب و اخلاقی و برخی دیگر از صفات اخلاقی بد هستند؟
ula ارزشهای اخلاقی : الف) مطلق هستند؟ یعنی انسان در همهی شرایط و هميشه باید
لاسخ این سوالات در «فلسفهی علم اخلاق» مطرح میشود. در فلسفهی علم اخلاق به
دنبال شالودههای عقلانی هستیم تا بتوانیم براساس آن احکام و قواعد علم اخلاق را
صفحه 16:
لهی له
ر هنر سوالاتی مانند چه چیز زیبا و چه چیز زشت است؟ چه چیز را باید زيبا و جه
دانست؟ جرا یک گل در طبیت رات و
ر كنار اين سؤالات. سوالهای دیگری مطرح است که جایگاه آن در هنر نیست و پاسخ
آنها را باید در فلسفهی هنر جستو جو کرد. نمونهای از این سوالات :
) حقیقت و ماهیت زیبایی چیست؟
۴ فرق هنرمند با دیگران در چیست؟
) چرا برخی از مردم همانند شاعران زبان زیبایی و هنری اشیاء را میفهمند ولی برخی
7 دیگر از درک gl عاجزند؟
0 هم ی مردم باانگاه به اشیاء و زیبایی آنها را درک میکنند؟
فه ی هنر به تبیین عقلانی این سوالات میپردازد.
صفحه 17:
م حقوق با جرم و مجازات سر و کار دارد اما سوالات دیگری مطرح میشود که جایگاه
پاسخ به آنها فلسفهی علم حقوق است. مانند :
چرا باید اشخاص مجرم «مجازات» و «تنبیه» شوند؟
ر ياسخ به اين سؤال دو نكرش وجود دارد :
) نگرش فلسفی حقوقدانی که انسان را صاحب روح و فطرت و ارادهی آزاد میداند. . .
) نگرش فلسفی حقوقدانی که انسان را مجبور و تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی بداند.
ما تفاوت در این دو نگرش به تفاوت نظر دربارهی جرم و مجرم و مجازات منتهی
ee
ن مسائل در فلسفهی علم حقوق تبیین عقلانی میشود.
صفحه 18:
پرای مطالعه ?
شمیمه درس دوم فلسفه : فلسفه چیست؟ (۲) =
Dialectique , dialectic : <:sts
چستو جوی حقیقت از راه مباحثه است و به معنی مباحثهی منطقی از طریق سژال و جواب نیز
& میباشد. گفتهاند اول بار زنون الغایی به آن دست زد و افلاطون آنرا کسترش داد"
Mik desis هارکسیسم
افلسفدى تاريخ و نظريدى سياسى و اقتصادی کارل مارکس (۱۸۱۸-۸۳) فیلسوف آلمانی است که
یک 3g (۱۸۲۵-۹۵) در توضیح و بسط این مکتب. با او یار بود.
مارکسیسم در درجهی اول یک نظریهی تاریخی است که روش تحلیل دیالکتیکی را برای توضیح
تطورات جامعهی بشری به کار میبرد. اساس فلسفهی مارکس ماتریالیسم دیالکتیک و
ماتریالیسم تاریخی است. یعنی تفسیر مادی عالم که مبنای آن دیالکتیک هگلی است و برطبق
آن یک تضاد درونی در همهی اشیاء و پدیدههای طبیعت وجود دارد و مبارزهی این به مرحلهی
oa و یک جهش ناگهانی اتفاق میافتد و این جهش محتوای ذاتی جریان تکامل در
منظور از ماتریالیسم تاریخی تفسیر مادی تاریخ است. یعنی تکامل تاریخی بشر نتیجهی تکامل
وسایل تولید است و وسایل تولید نیازمندیهای مادی انسان و روابط اجتماعیاش را برآورده
© ساخته و زیربنای ساختمان جامعه است و سایر نهادهای اجتماعی (مذهب. اخلاق, دولت»
سیاست. تعلیم و تربیت. اصول عقاید. خانواده و ...) براساس این زیربنا شکل میگیرد و روبنای
اجتماعی را میسازند. در هر جامعه برحسب ساختمان اقتصادی و نحوهی رفع احتیاجات مادی»
نوع, خاصی از نهادهای روبنایی شکل می
nan aia ۹
صفحه 19:
5 (demos gs, + Kratia : 5b) : وموگراسی
ژاکنون معنای جامعی از دموکراسی نشده است زیرا رژیمهای مختلف آن را به معانی نسبتا
متفاوت به کار میبرند. ولی عامترین معنای آن برابری فرصتها برای افراد یک جامعه به
8 تور برخورداری از آرادیها و ارزشهای اجتماعی است و در معنای محدودتره ۸ ۴۲
" آزادانهی افراد در گرفتن تصمیمهایی که در زندگی فرد و جامعه موثر است. محدودترین
معنای این کلمه. شرکت آزادانهی افراد در گرفتن تصمیمهای سیاسی مهم جامعه
(مستقیم يا غیرمستقیم) است. معنای دموکراسی در طول تاریخ از محدودترین به
وسیعترین معنای آن گسترش يافته و این کلمه امروزه. خارج از حدود سیاست. به
۰ صورت دموکراسی اجتماعی و دموکراسی اقتصادی نیز به کار میرود.
موکراسی سیاسی در عمل به معنای حکومت اکثریت یا نصف بهعلاوهی یک مجموع
رأیدهنگان است و آبراهام لینکلن آن را «حکومت مردم. به دست مردم و برای مردم»
تعریف کرده است.
«موکراسی بهعنوان فلسفهی سیاسی. مردم را در ادارهی امور خود و نظارت بر دولت
" شایسته توانا و محق میشناسد و وجود دولت را ناشی از ادارهی مردم میشمارد.
صفحه 20:
نان دیکتاتور در روم باستان به کسانی اطلاق میشد که در مواقع بحرانی برای مدت شش ما:۳]
ات فوقالعاده حکومت میکردند. بنابراین دیکتاتوری رومی نوعی قدرت قانونی بود. ولی در
و دورهی جمهوری سردارانی که قدرت حکومت را با وسایل غیرقانونی تصاحب کردند. این
عنوان را به خود بستند و دیکتاتوری صورت غیرقانونی یافت. سولار ویولیوس قیصر ۰
هی دیکتاوری را برداشتند و غيرقانوني حعومت رده کیک وری برع قد رآ
| كه جند مشخصه از مشخصات زير را داراست : :
هایی که فرمانروا آنها را در اعمال خود در نظر داشته باشد.
ال نبودن قوانين با
۴. نامحدود بودن قدرت.
رت مالی با نقض قوانين قبلى.
۴. نبودن مقررات منظم برای جانشینی.
لله به کار بردن قدرت در جهت منافع گروه اندک.
1 لت آوردن
3 اطاعت اتباع تنها به سبب ترس از قدرت دولت.
۴ تمرکز قدرت در دست یک نفر.
۲ به کار بردن ترور.
بعضی از این معیارها را میتوان عمومیتر و شاخصتر دانست. چنان که میتوان صفات دیکتاتوری
را در مطلق بودن قدرت. به زور به دست آوردن قدرت عالی دولت و نبودن قواعدی منظم
seein etnias aa asda
0
صفحه 21:
روا
۱ تن پراربابه ای پل ترین فلت جامعه بو که فاقد مایت بودند و گاهی به ما
ا الك بست هر جامعه بهکار میرود و در این استعمال تحقیرآمیز است. در مقهوم جدید پرولتاریا در
1 قهی کارگران صنعتی اطلای میشود. این مفهوم را پیشتر مارکسیسم اضاعه داد و این طبقه در
6 تاریخی آن دارای اهمیت خاص است.
پا رکس وانگلس مقصود خود را Se pe ei) اك مقصود از :
ات تاریخی پرولتاریا در aie است که با اکثریت یافتن در جامعه از راه Mail
ست می کیرد و مالکیت وسایل تولید را اجتماعی میکند. بدین ترتیب جامعهی بی
سوسیالیزم مستقر شود.
انقلاب پرولتاریا : به عقیدهی مارکس کارگر یعنی بیداری و فشار تودههای متشکل برای بالا بردن
0١ ل زندكى نه زرأى تحصيل قدرت سياسى.
جامعدى بى طبقه : يس از انقلاب برولتاريا دورداى به وجود مىآيد به نام ديكتاتورى برولتاريا كه دوره Bo
2 كابيتاليسم و فوردى أيددال اسث و دوردى ايددال دوزهاى أسث كه عامعة بوطيقه يعر 0 '
مىآيد و ديكتاتورى يرولتاريا به خودى خود از بين مىرود.
لاب :
5 فرهنك سياسى - داريوش آشورى- جلد دهم - نشر مروارى
أل فرهنگ تفسیری اسمها - محمد حاجی زاده- نشر جامهدران
| شلوده به معتای بتیاد طرح و نقشه و بی Sal) ls
وی
صفحه 22:
صفحه 23:
ارس سوم تاسته WC cums 5
.يف فلسفه ees ی واه و ای ار ۱۳
" علوم انسانى بر آنااسور less
۳ ی : نگاهی ریشهیاب است و فیلسوف همواره میگوشه تا از ظاهر بدیدهها فرادر رود ١
Celene را که دربن و باطن پدیدارهاست بشناسد.
#همترین بخش فلسفه بهعنوان دانش خاص مابعدالطبیعه است. مابعدالطبیعه همان متافیزیک
6 نی غلیا. فلسفهی اولی؛ هستی شناسی است.
در جهان طبیعت با موجودات مختلفی سروکار داریم که پرداختن به ویژگیهای آنان اختصاص به
" یکی از علوم دارد. بهعنوان مثال:
۲ موضوع علم ریاضیات: کمیت یا مقدار است.
۴) موضوع علم فیزیک : خواص ماده است.
۲ موضوع علم زیست شناسی: موجود زنده است.
وجودات عالم طبیعت علیرغم اختلاف در خصوصیات و ویژگیها در یک چیز شریکاند و آن
" است که همگی «وجود دارند» و «هستند». مابعدالطبیعه نیز موجودات را از حیث «بودن»
۴ بررسی میکند.
تعریف مابعدالطبیعه : علم به احوال موجودات صرفا از آن جهت که دارای وجوداند نه از
| ديكر.
5
ضوع مابعدالطبیعه:: مطلق, وجوده وجود. بماهو,وجود.. وجود.بدون.قید و rib -
صفحه 24:
بير در سایر خصوصیات اشیا بر عهدهی علوم مختلف است. مانند سردی و گرمی که در
١ لک ارت در عم فزیک وحرکت و کون درمیحت مکایک و سرزی و
علم بيوشيمى بررسی میشود.
۴) وجود و ماهیت : در قضایایی مانند سنگ وجود دارد. درخت وجود دارد. انسان وجود دارد و
مه ی موجودات علیرغم اختلافاتی که در چیستی یا ماهیت و خصوصیات دارند. در یک چیز شر
ود داشتن است. بحناز وجود و ماهیت یک بحت فلسفی است.
۴) علت و معلول :
cory uel ee آمدن معلول میشود
ول : آنجه در وجود و هستی نیازمند علت است.
ت : رابطهی واقعی میان علت و معلول
علیت بهعنوان یکی از خصوصیات هستی مورد توجه قرار گیرد جایگاه بررسی آن علوم دیگر است.
۴) وحدت و کثرت: یکی دیگر از مسائل فلسفه ی اولی است.
وحدت : وحدت میان اشیاء موجب همانندی و مشایهت آنها شده و براساس این همانندیها میتوا
8 دی کرده و نام واحدی بز شر نسته يكذاريم
0 ثابت بودن یا متغیر بودن اصل هستی: بررسی این مسأله که موجودات علیرغم تغییر و دگرگونی در
aes We es وجودشان نيز:متفيراست يا ثابت يك GARG ee است.
| اللةى عليت به اصل هستى بازكردة يك بحث فلسفى اسنت وخر فلسفه اولى بررسى میشود و[كذا
صفحه 25:
Se eared
هُقدمه ۱ : فلسفه کوششی برای شناختن ريشه. پایه و علت اصلی و حقمقی و باطنی هر
پدیده تا بتوان آن را تبیین عقلانی کرد. |
امقدمه ۲: هستی و وجود حقیقیترینواصلی ترینمبنایی است کههمهی خصوصیات اشیاء و
پدیدهها به آن باز میگردد.
لته مه ۲ : مابمدالطبیعه همان شناخت احکام مطلق وحود است.
یهعلاطم هستی را عرصهی pile فلسفه است که [en فتیجه : مابعدالطبیعه مهمترین
صفحه 26:
نحوهم ظهور سوفسطاییان
lic پروتاگوراس كراقيا
نمونهای از مغالطهی گرگیاس.مقایسهی نظر پروتاگوراس و ؟
تأثیر سوفسطاییان
صفحه 27:
۱- آغاز اندیشه بشر به زمان و مکان خاصی مربوط نمیباشد زیرا
تفکر همزاد بشر است.
Hy تأملات بشر پیرامون هستی و آغاز و انجام جهان در ابتدا :
) همراه با باورهای دینی بود.
به زبان رمزی بیان میشد.
ج) سرچشمهی آن صبغهی مابعدالطبیعه داشته است.
صفحه 28:
بونان سید تشک رنه فیج
8 نخستین مجموعهها با قطعههایی که به زبان فلسفی نگاشته شده و یا جنبهی فلسفی BS
آنها غلبه داشته از بونان باستان به یادگار مانده است.
. فلسفه در آنجا رسمیت یافت و زبان رمز و افسانه در تفسیر جهان جای خود را به زبان
تعقل داد.
ارس x oe
ee و بت با
شگفتانگیز و دشوار میداند زیرا
ادر cue es یزار از ها | و پیش از
تمدن یونان» در مصر و سنالنهرین پدیدار گشته و از آنجا به سرزمینهای دیگر اشاعه
cal
7 زادگاه فلسفهی یونانی ایونیا بود واقع در غرب آسیای صغیر در حدود ۶ قرن پیش از
Su
نخستین مسألهای که ذهن اندیشمندان نخستین را به خود مشغول
اند نكر كوي قات عار تلت مان رد و پررک وت ر یرت ۳۳۲
و ... از همه مهمترء زندگی و مرگ بود. آنها در پی تبیین عقلانی این دگرگونیها بودند
اند طالس, فیناغورت و ... این آندیشمتدان هر کدام دستگاههای فلسفی
A تفادتیطواسی نمودند و به نجودی خاصی بو تفس حهان. هنن
تسوت
3
صفحه 29:
رت ماو شاه وش نمشد توش ونر در مردم آن زمان بهو
اید و بذر بیاعتمادی نسبت به دانش و انديشه پدید آید. ثمرهی این آشفتگی؛ به وجود آمدن سوفسطاییان بود
منادی بیاعتباری علم و آنديشه بودند.
فسطاییان دنبال کردن کار جهانشناسان را ببهوده میدانستند زیرا :
. سخنان آنها با یکدیگر تعارض داشت.
| جهان شناسان نتوانستند تفسیر صحیحی از جهان ارائه کنند.
سوفسطاییان با پاطل دانستن دنبال کردن شیوهی جهانشناسان» آموزش علوم سیاست و فن سخنو oF bas
ge ee 3 | مقدمات صحيحی شروع مي ee ee wa noe bo
ميگرفتند.
گزنفون : سوفسطابيانٍ ن در برابر مزد خود به قصد فريب سخن مىكويند و مىنويسند و هيج كمكى به اكسى نمق دا
زیر هیچیک از آنها دنا نیوده و نیست,
کارهای سوفسطاییان این شبهه را در اذهان تقویت کرد که چون با بسط مقال (سخنوری) میتوان هر ادعایی را
ثابت کرد پس : ۱) هیچ حقیقتی در جهان وجود ندارد. ۲) حق و باطل از هم تفکیک ناپذیرند. ۴) سلیقهی افراد
ee ۳
ن معبار همه چیز !
زندگینامه پروتا گوراس : ۱) از میان سوفسطاییان بیش لز همه شهرت دا
۲ در قرن پنجم قبل از میلاد در آتن میزیست.
با حاکم آتن (پریکلس) روابط دوستانه داشت.
) نخستین کسی که در مقابل تعلیم مزد میگرفت.
در اواخر عمر کتابی دربارهی خدایان نوشت که سبب مخاکمهی او در آتن و محکوم شده او به مرگ شد ود
3 فرار به جزیرهی سیسیل از دنیا رفت.
صفحه 30:
۲) همه چیز نسبی و موقتی است.
۲ حقیقت به معنای دانش پایدار و ثابت هرگز به دست نمیآید.
انسان معیار همه چیز است. (شعار پروتاگوراس) یعنی چون همگان نمیتوانند در هیچ
اصل مشترکی به نام «حقیقت» به وحدت نظر برسند. پس نتیجه میگیریم که
۴ حقیقت جنبهی خصوصی و شخصی دارد.
وشطای دیکری بود که شهرت قابل ملاحظهای داشت.
۳ معاصر با پروتاگوراس بود.
افلاطون یکی از آثار خود را به نام او کرده است.
فکار اصلی خود را در یکی از آثار خود به نام «دربارمی طبیعت» چنین آورده است:
لا هيج جيز وجود ندارد. ثانياً به فرض وجود براى انسان شناختی نيست. ثالثاً اكر براى
ان شناحتى باشد نمىتوان أن را بة د كران تعليم داد.
صفحه 31:
این دو نظر مقابل یکدیگر است زیرا پروتاگوراس معتقد است هر کس هرچه پنداشت |
حقیقت است ولی گرگیاس میگوید هیچ حقیقتی را نمیتوان یافت. 1
نمونهای از مغالطهی گرگیاس
چیز وجود ندارد زیرا اگر چیزی موجود باشد یا از ازل بوده است و یا در زما
به وجود آمده است .... اما اگر چیزی ازلی باشد پس آغاز ندارد. پس بینهایت !
(مغالطه) و چون بینهایت است پس در هیچجا نیست زیرا مکان آن را محدود
' مینماید چیزی که در هیچ جا نیست. هیچ است (مغالطه).»
ونهای از مغالطه
!) این سخن که هیچچیز وجود ندارد. شامل خود گوینده هم میشود. پس گرگیا
در زبان وجود هر چیزی را انکار میکند. نه در عمل.
۴ از نظر گرگیاس چیزی که بینهایت زمانی است» مکان ندارد و آنچه مکان ندارد»
وجود ندارد. در حالی که مکان نداشتن مساوی با وجود نداشتن نیست.(مجردات)
صفحه 32:
) تأثیرات مثبت سوفسطاییان :
) گسترش بحثهای استدلالی به وسیلهی فلاسفهی بزرگی چون سقراط و
افلاطون.
) مورد توجه قرار گرفتن فن منطق به وسیلهی ارسطو و تنظیم و تدوین اصول آن. ؛
FV موجی از ناباوری و شکاکیت را در فضای فکری روزگار خویش منتشر کردند.
۲ مردم و به ویژه نسل جوان را در تحصیل حقیقت سرگردان کردند. ۱
. امکان دستیابی به معرفت راستین و اخلاق متعالی انسانی را با خطر جدی مواجه
صفحه 33:
هن
ىو
6 اسوفي است که خطر وجوه سوفسطاییان را دریافت و در استوار ساختن تفکر فلدفی
اصیل نقش اساسی را ایفا کرد. دربارهی سقراط ثکات ذیل قابل ذکر است :
. سقراط قهرمانی بود که پرچم علم و حقیقت را دیگر بار برافراشت.
دك : ترديك را از سبهر انديشة دور ساخت و شالوددى تفكر فلسفی اصیل را استوار ساخت
. روش سقراط روشی معتدل و بیانش بیانی استوار و مطمتن بود.
# سقراط بنیان گذار فلسفه است زیرا :
آلف) انسانها را به تأمل در نفس خويشتن دعوت مى كرد تا در درون خود گوهرالهی AUR)
عقل) را کشف کنند که پرتوی از عقل رتنی است که جهان را روشن ساخته است. (خویشتن
به حقيقت دست یافت یعنی هم معرفت بقینی را به دست آورد و هم فضایل اخلاقیرا کسب
1 کرد.
اج) مبارزه با سوفسطاییان و آشکار ساختن اشتباهات آنها.
© مکتب سقراط : ۱. شاگردان زیادی به خود جلب کرد.
| فضاىٍ مساعدی برای بحث و پژوهش ام اور
صفحه 34:
شاط را سحنجوی فلسفه میدانند ریرا:
١ | حکمت پیامبرگونه بود یعنی نه با نوشتهی خود
بلكه با سخنانء رفتارو منش اخلاقي خود. با بزركوارى و كرامت
وحي Boe ae
لأ. سقراط خود را مأمورى از جانب خداوند مىدانست كه بايد : اولاً اذهان
نردم را بیدار میساخت. ثانبا اشتياق به حقيقت را در مردم شعلةور
م ى كرد و ثالثا دامن انديشه را از ز آلودكى شك و ترديد ياك نمود.
۴ زندگی سقراط آینهی تفکر معنوی او بود. او به تبعیت از فیثاغورث خود
را فیلوسوفوس نامید زیرا جویندگی حقیقت خصوصیت ممتازی بود که
8 قراط تا دم مرگ نیز از آن دست برنداشت.
صفحه 35:
9 سفراط از گشت و گذار,عوامل محاکمهی سقراط (علت Eig tn este
بان ملتوس در دادگاه
دانش خاص سقراطتلاش سقراط برای کشف راز الهام ان
لكا سحتی رودوره ز(دفاعیهی سقراط a irl ales) aly
خلاصهی بحت سفق اظ و ملتوس دریار دی حواناة
نتیجهگیری سقراطءاعتقاه به خدا ( دفاعیهی سقراط برای انهام اتکار دا
خلاصهی بحث سقراط و ملتوس دربارهی خدایان
eee lines
صفحه 36:
صفحه 37:
در اواخر ۴۷۰ و یا اوایل ۴۶۹ پیش از میلاد در آتن متولد شد.
۳, مادرش ماما و پدرش سنگتراش بود. ابتدا شغل پدر را داشت ولی بعد به سراغ علم رذ
" و در زندگی فقر و قناعت پيشه کرد.
. استاد به خصوصی در تحصیلات خود نداشت و بیشتر از یاه مطالعهی آثار گذشتگان
| تحصیل کرد.
۴ اقلاطون بزرگترین شاگرد اوست.
۵ دارای زن و سه فرزند بود که زنش بسیار بداخلاق و نامهربان بود.
۶ به قصد شرکت در جنگهای پلوپونزی[۱ آشهر آتن را ترک کرد و رشادتهای فراوان از"
أ خود نشان داد. سرانجام در سال ۳۹۹ قبل از میلاد از سوی برخی منتقدان آتن محکوم
أيه مرك شد
صفحه 38:
وش سقراط به دبالکتک پا گفتگوی عقلی معروف است. (جدل) او به حقیقت
اعتقاد داشت و مى كفت حقیقت در درون افراد است که باید با سوّال و جواب آ
را بشناسد.
شوج eRe Ali - زوعز Bel hs cla
البقراط با منش و بزركوارى خويشء سخنانى ساده. خندهآورء شیرین و پرمعنا بر ز
؟ خصوص جوانان og
موضوع تفكر و تأمل سقراط : مسائل روزمردى زندكى
صفحه 39:
. نبايد جسم و مال و ثروت را بر كمال نفس ترجيح داد.
. ثروت فضيلت به بار نمىآورد بلكه اين فضيلت است كه ثروت به بار مىآورد.
سقراط بدخاطر يول سخن نمىكفت (برخلاف سوفسطاييان) بلكه سخن كفتن و يند
دادن و بيدار ساختن او به خاطر رسالتى بود كه خداوند با نداهاى غيبى و در روياها بر
عهده او كذاشته بود.
عوامل محاكمدى سقراط (علت كينهتوزىها و بدخواهىها):
. سقراط خواى راحت را از ديدكان فضل فروشان و جاهطلبان ربود.
:١ علاقدى جوانان به راه و روش سقراط حسادت بسيارى از مدعيان تعليم را برانكيخته بو
۴ رویارویی سقراط با سوفسطاییان باعث کسادی بازار آنها و رسوائیشان شده بود.
اتهام چه بود ؟
+ سقراط در دادگاه هلیاست در شهر آتن محاکمه شد.
3 ملتوس از سوی متهم کنندگان» اتهامات سقراط را در دادگاه بیان کرد.
صفحه 40:
انکار خدایان و سخن گفتن از خدای جدید
. مطرح كردن دو اتهام عليه سقراط
گمراه كردن جوانان و برگرداندن آنها از آئین گذشتگان
٩ دادگاه برای سقراط تقاضای حکم مرگ کرد.
سطورهپرستی و تکیه بر عقاید گذشتگان بدون به کارگیری عقل و خرد ویژگی مشترک هر دو اتهام است.
به مردم ككفت به هوش باشيد تا سقراط كه سخنور توانايى است شما را فريب ندهد.
شتراط رفتارى اخلاف دين در ييش كرفته ويدر بى أن است كه به اسرار اس ا و ۳۳
vt قراط باطل را حق جلوه مىدهد و اين كار را به ديكران نيز میآموزد.
JS He ازع از خود و رد نهماتش ABs را ین کرد
توس شیوا بودولی هممغ آنها دروغ بود از میان دروغها آن كه بيشتر موجب حيرت قا
ال ار ی ی
نت بگوید ستور بنامند؛
« من با سادگی تمام با شما سخن خواهم گفت زیرا معتقدم آنچه بر زبان میآورم جز حقیقت نیست.
که لطر عا ee آمدهام.
١ من بأستكويي ابسن
gals nc است که از طرف خدای معبد دلفی بر عهدهي من گذاشته شد.
صفحه 41:
توضیحی دربارهی دانش خاص سقراط
ال کرفون از سروش دلفی : آیا کسی داناتر از سقراط هست ؟
پاسخ سروش دلفی : هیچ کس داناتر از سقراط نیست.
تلاش سقراط برای کشف راز الهام خدایی
لاه برد کسانی رفت که به دانایی مشهور بودند. با آنان سحن کف ,آنا ا
آزمود و فهمید کسانی که به نظر بیشتر مردم و به نظر خودشان بسیار دانا بودند.
در حقیت بویی از دانایی نبرده بودند. او تلاش کرد برای آنها روشن کند که
پندارشان دربارهی خود نادرست است. اما این حقیقت بر آنان گران آمد و موجب
" دشمنی آنان شد. سقراط به این نتیجه رسید که هر دوی آنها در دانایی برابرند»
با این تفاوت که آنها نمیدانستند که نادانند ولی سقراط میدانست و در همین
نکتهی کوچک از آنان دانتربود. (علم به جهل خود)
صفحه 42:
انى كه بيش از همه به دانایی شهرت داشتند به نظر من زبون تراز دیگران بودند و آ
که چنین آوازهای نداشتند خردمندتر از آنان بودند.
ا ا
ole oe
5 ا ]دمان كشى أست كه جون سقراط بذاند که هیچ نمیداند.
Ele پس از فهمیدن راز پیام oe معبد دلفى براى اينكه اين راز را آشكارتر كند ب
آزمایش دانش انسانها پرداخت تا به آنان نشان دهد که تا چه اندازه از دانش بیبهره
و به این ترتیب فرمان خداوند را بهجا آورد و درستی پیام او را آشکارتر کند. این
جستوجو و پژوهش من باعث تقلید جوانان از من و آزمایش اشخاص شد. اما آنان
ics) cel) clea نادانی خود سقراط را متهم نه گمراه ساختن حوانان کردند.
صفحه 43:
. ملتوس به هواداری از شاعران
, آنیتوس خواستار انتقام پیشهوران و منتقدان
سخنی رودررو : (دفاعیهی سقراط برای اتهام گمراه ساختن جوانان )
کقراط در دفاعیات خود با روش دفیق (جدل) نشان داد که گمراه کردن جوانان فقط
بت جوانان از هر کاری مهمتر است.»
دو سوّال کلیدی که سقراط به وسیلهی آنها ملتوس یا متهمکنندگان را به سکوت وا
زمیدارد و بر آنها غلبه میکند :
. چه کسی میتواند جوانان را تربیت کند ؟
وت و اس لا سس ور
صفحه 44:
عاق ملتوس به سوال اول seer ا جك تك
[ م توانك جوانان را تربيت كند. سقراط ۰ چهکسی که البته باید قوانین را ,۱
میتواند جوانان را تربیت کند.
00 هی داوران این دادگاه میتوانند جوانان را تربیت کنند. مقراط :دبک 2 5 ۳۳|
| > قراط : دیگر GES تما شاجیان میتونند جوانان را تربیت aaa
| اعضای انجمن شهر و اعضای انجمن ملی جوانان هم میتوانند جوانان را تربیت کنند.
۳ حمدى سيان به جز من مى توانتد و جوانان را ترييت كنيد
ار پاسخ به سؤال دوم (جه كسى میتواند اسب را خوب تربیت کند؟)
1 وی واه اسب را خوب تریت کته
صفحه 45:
بری سقراط
یک جوان با یک انسان لت نان رات را ری SA
تربیت انسان از عهده ی همه برمیآید جز یک نفر (سقراط) ولی تربیت اسب اینگونه
رس رخاف ادعای خود که به تربیت جوانان اهمیت میدهده هچگاه ۸۱
جوانان فکر نکرد و در آن هیچ بصیرتی ندارد و سقراط را برای موضوعی که خودش
آن کاملاً بیخبر است به دادگاه کشانده است.
اعتقاد به خدا ( دفاعیهی سقراط برای اتهام انکار خدایانی که همه به آن اعتقاد
دارند.)
در یونان قدیم بزرگترین خداء خورشید بود و در پی آن ماه نیز مقام خدایی داشت. ,
یونانیان مراسمی مخصوص در باب خدای خورشید داشتند و بیاحترامی به خورشید و "
خطابى apes برد
مسلم : کسی که علم و قدرت و عدالت فوق بشری را قبول داشته باشده وجود خدا را
" نیز قبول دارد. (از اثر میتوان پی به موثر برد.)
صفحه 46:
ge lao lee را تک ميناند و مه را كرملى شاك
لا سقراظ :
۲ آيا کسی میتواند امور انسانی را بپذیرد ولی منکر وجود انسان شود؟
سکوت کرد
۴ آيا کسی میتواند زین و لگام و دهنه و امور مربوط به اسب را بپذیرد .
:/ سکوت کرد.
۳ وود اسب را انکار کند؟
وس سکوت کرد زیرا میدانست سقراط در بحث و استدلال زبردست است و میتواند از پاسخ |
رلك خودش استفاده كتد. از اين زو شقراط خود باسح ميدهد که چنین کسی یاف
be
: آيا كسى بيدا میشود که علم و قدرت و عدالت فوق بشری را قبول داشته باشد ولی وجود
خداوند را منکر شود. :
وق پا نداشت اما اوران و قاضیان دادگاه او را مجبور به اگوی کردند ,۳۱۰
و or
صفحه 47:
دز موز مرگ
قراط در يام به این سوال که آیاابلیی نیست که انسان کاری کند که جانش ۰ ۳۳
بیفتد؟ میگوید ملاک انجام یک کار آن است که آیا آن کار درست است یا غلط و اگر
درست بود حتی اگر به مرگ منجر شود نباید از آن ترسید
آما بسیاری از مردم هنگامی که بخواهند کاری انجام دهند به این میاندیشند که آیا آن کار
۰ منجر به مرگ میشود یا خیر و اگر به مرگ منجر شود هرچند که کاری صحیح باشد از
ل إن دشت م كشند؛ ولى اكر به مرك منجر نشود حتئ أكر كارى ا ۱۳۰۱
آن اقدام م ىكنند.
5
الرسقراط معتقد است از آنجا كه به راه درستى دست 00
5 )د جستجوى دانش يكوشد. 9) أن راابه ديكران
مرگ از اين فرمان الهی سر برنمیتابد. 2
آگر به خاطر ترس از مرگ از فرمان خداوند سرپیچی میکرد سزاوار بود: دادگاهی تشکیل
شود و کفته شود که سقراط به خدا اعتقاد ندارد زیرا از فرمان خدا سرپیچی کرده و
eed دانشی که در حقیف فاق ان بود که مت
ن آموزش دهد. به خاطر ترس از
صفحه 48:
نظرسقراط دربارهی آز مرک
س از مرگ جز این نیست که آدمی خود را دانا پندارد Sole دانا باشد.
کس نمیداند مرگ چیست و از این رو نمیتواند ادعا کند كه مرگ امری
سهمگین است.
که از مرگ میهراسد خود را نسبت به آن دانا میپندارد» در حالی که دانا
شاید مرگ برای انسان نعمت بزرگی باشد. با این همه مردم چنان از مرگ واهمه
دارند و از ol میگریزند که گویی به یقین میدانند که مرگ بزرگ ترین بلاها
۶ سقراط تفاوت خود را با مردم در باب مرك اين كونه بیان میکند که فقط از ا
چیزهایی میترسد که میداند به راستی زیان آورند یعنی : ۰۱ بیاعتنایی به قانون "
۲ سرپیچیازفرمان کسی کهبهترو برتر از اوست. خواه خدا باشد و خواه آدمی
صفحه 49:
5
سقراط معتقد بود یا نباید به دادگاه فراخوانده شود و یا باید دادگاه رأی به اعدام او بده ۴
زیرا در غير اینصورت فرزندان شما بیش از پیش به او مى كردند و فاسدتر میشوند.
راط به كسانى كه ممكن بون با این شرط که سقراط از روش و طریق خود دس
f بردارد از اعدام او صرفنظر کنند گفت :
۳ دوست دارم ولی فرمان خداوند را بر فرمان شما رح یی |) ees ea
دارم از جستجوی حکمت و آگاه ساختن مردم دست برنمیدارم.
۲ سقراط هیجسعادتیرابرایمردمشهرخودبالاترزخدمتی که اوبه پیروی از فرمان خداوند
8 برای مردم میکرد نمیدانست.
+ خدمتی که سقراط به مردم میکرد و آن را بالاترین سعادت برای مردم شهر خود
ان و جوانان اثبات کند بیش از آن که در اندیشهی ۰
تن و مال و مقام باشند بايد به روح خود و ترست آن بپردازند.
* سقراط بیان کرد که در هیچ شرایطی از مأموریت خود دست برنمیدارد حتی تا پای
eas
میدانست عبارت بود از این که به پ
————
صفحه 50:
ت اول ار کتاب مطالعه شود)
ور سقراط کریز از مرک دشوار تست بلکه گریز از بدی دشوار است. زیرا بدی از مر ۳۰
میدود به همین علت او با پیری و ناتوانی به دام مرگ افتاده اما مدعیانش همه با چستی و
چالاکی در چنگال بدی گرفتار آمدند.
تعریف سقراط از مرگ : اگر مرگ انتقال به جهانی دیگر است و اگر این سخن راست است که
همه در گذشتگان در آن جا گرد آمدهنده پس جه نعمتى بالاتر از اينكه آدمى از اين مدعيان
که عنوان قاضی بر خود نهادهاند. رهایی یابد و با داوران دادگر آن جهان روبرو شود و با نیکان
بلند مرتبگان همنشین شود.
هرگز نخواهم گریخت
قراط براى آنكه به ييرانه سری متهم نشود و این که زندگی دنیا را بسیار دوست دارد. پیشنهاد
فرار کردن را نپذیرفت.
لت کم به دفیا دلیستگی ندارد:
8 آزادگی و سربلندی خود را برای اينکه چند صباحی بیشتر زنده بماند خدا نمی کند.
امن که در گفتار از بیاعتنایی به دنبا سخن گفتهام» اگر در عمل خود را مشتاق توقف و زندگ
۲ در دنیا نشان دهم گویی خود را مسخره کردهام.
چام شوکران (مطالعهی کتاب)
صفحه 51:
مقراط در دفاعیهی خود را از دانابیاش را اینگونه بیان میکند که نسبت به نادانی خود BIST
است ولی دیگران از نادانی خود بیخبر هستند. به همین جهت او :
بآموریت معنوی خود را در اين میدید که با مدعیان علم و دانایی به گفتگو بنشیند و به آنها
ان دهد که از دانش بهرهای ندارند.
ا) اولین گام در طریق حکمت و دانایی خودآگاهی است:
پیام سقراط
۲)سقراط با آموختن راه صحیح تفکر به مخاطب خود. نشان داد اگر به
تعاریف ثابت اشیا برسیم
به دانش درست و مطمئنی دست یافتهایم.
اولین يبام سقراط
اسقراط در زمان خود با سوفسطاییانی مبارزه کرد که این ویژگیها را دا
از سخنوری و مجلسآرایی و حماسهسرایی استفاده میکردند و این گونه نظر مردم را به خود
جلب میکردند.
دف انان كسب مال وشهرت بود
fl موفقيت سوفسطاييان باعث شد : الف) به غرور و ادعای آنان افزوده شود.
صفحه 52:
اط بهعنوان یک فیلسوف آگاه با تدییری عالمانه به مبارزه با سوفسطاییان پرداخت و با آنان به گفتوگو
تشست و با تیزبینی و نکتهسنجی آنان را در بحث به بنبست میکشانید تا به نادانی خود اعتراف کنند.
شیوهی کسب حکمت و دانایی از نظر سقراط
راط دست مخاطب خود را میگیرد. مخاطبی که میپندارد همه چیز را میداند. بر هر کاری تواناست و
برتر از او کسی وجود ندارد.
LI مخاطب خود را سوق میدهد تا به نقطهای برسد که دیدگانش باز شود و دریابد که تا سرمنزل
دانش حقیقی فاصلهی بسیار دارد و گام اول در طریق کسب حکمت و دانایی همانا خود آگاهی است.
خودآگاهی سقراط همان نمیدانم اوست.
پژگیها یا خصوصیات نمیدانم سقراط :
۲ آوای خویشتنشناسی و درس آگاه شدن از گوهر تابناک انسانیت که در درون هر انسانی نهفته است
ریخ اندیشهی بشر طنینانداز شده است.
. طوفانی است در کاشانهی سوفسطاییان تا آنها را از مستی غرور بیدار کند.
۴ سوفسطاییان را از اسارت جهل مرکب آزاد سازد.[۲]
صفحه 53:
. معنایی جز «نمیتوانم بدانم» ندارد.
. بشر به هیچ معیار ثابتی در شناخت و عمل نمیتواند دسترسی یابد.
۲ دانش و معرفت همچون تارهای عنکبوت سست و لرزان است.
. بشر برای همیشه محکوم به جهل و شک و بیاعتمادی است.
۵ ادعاهای آنها مبتنی بر برهان قاطع نبوده بلکه بر پایی ظن و گمان است.
إرددى جهل مركب را از مقابل ديدكان قرو انداخت.
۲ فرد را بر کرسی تواضع نشاند.
. به فرد آموخت با تکیه بر عقل خدادادی می توان از وسوسهی شک و گمان
خلاصی یافت و راه حقیقت را پیمود.
صفحه 54:
کاس در كفت ركو با سخاطي و کمود معلومات او را آشکار ساخت.
|« راه صحیح تفکر را به مخاطب خود آموخت.
. در بحثهای فلسفی خود میکوشید تا از امور گوناگون تعریف ثابت و درستی ارائه دهد.
. بحث مهم معرّف یا تعریف در منطق یادگار سقراط است.
لل سقراط در مبارزهی علمی خود علیه سوفسطاییانی که معتقد بودند همهی دانشها
نسبی است و معیار ثابتی برای تشخیص درست و نادرست وجود ندارد. می کوشید تا
نشان دهد که : هر چیزی از تعریف ثابتی برخوردار است و اگر به تعاریف اشیا برسیم به
5 دانش درست و مطمئنى دست بيدا كردهايم.
J سقراط چهرهی درخشان تاریخ فلسفه است که با او جريان عظيمى از تفكر ايجاد كردي
که همچنان زنده و پایدار در حرکت و تحول است.
صفحه 55:
صفحه 56:
0 3 درس ششم 5
گوهرهای اصیل و جاودانه :( افلاطون )
ژندگی نامه افلاطون :
۳) افلاطون از بزرگترین فلاسفه جهان, در قرن ۵ پیش از میلاد در آتن و در یک خانواده
" متشخص آتنی به دنیا آمد.
۴ نام اصلی او آریستو کلس بوده و نام افلاطون بعدها به سبب پیکر تنومندش به او داده
شده است.
آنا جوات به مطالعه نناشی و سرودن شعر برداخت.
۴ در سن ۰ سالگی با سقراط آشنا شد و به شاگردی او درآمد و تا آخر عمر سقراط با او
7 بود.
8 سبک افلاطون در مباحث فلسفی. سبک گفتگوی عقلانی است که به دیالکتیک مشهور ۲
است و آن و آن را از سقراط آموخته است.
۶ قهرمان داستانهای فلسفی افلاطون. سقراط است و اين به خاطر احترام افلاطون به
استاد خود بوده است.
۲ افلاطون : ۱) دانشگاهی به نام آکادمی در آتن بنا کرد. ۲) حوزههای مختلف
| آنجا پدید آورد. ۹ تربیت شاکردان زیادی همت گماشت.
كت
اد
صفحه 57:
الشنناخت و معرفت 9 9
افلاطون پیرامون موضوعات مختلف از جمله جامعه. حکومت. تربیت و .... مباحث متعددی دارد ولی در این
fi املك که او در خصومن أشناساى ورد توجه قرار گرفته است ریرا ست شناخت از مقول ۰۱ ۲
E مد ای SS ان بود آنها معتقد بودند ملاک حقیقت و واقعیت ادراک حسی بشر
۲ است و این که دانش امری نسبی است. از این جهت انتقادهای او به این دیدگاه و نظر خود ایشان ن در باب
شناسایی مورد بررسی قرار گرفته است.
20ت و cae مسائلی است که دهن بشر را از دیرباز به حود مشغول داشته است.
۴ شناخت توأم با یقین که با گذشت زمان و تغییر روزگار تغییر نکند و اعتبار آن کم نشود از مطلوبترین
F چیزها برای انسان بوده است.
۲ همهی فلاسفه سعی کردهاند که شرایط لازم برای شناخت یقینی را بیان کنند.
سوالهایی که افلاطون کربارهی مسالهی شتانبایی مطرح میکنند :
احقيقى جيست ؟ به عبارت ديك ر كداميك از آگاهیهابي که ما به دست میآوریم. ار اعبار
ae بيشترى برخوردار است.
(F شناخت حقیقی به چه اموری تعلق میگیرد ؟ یا آگاهیهایی که از اعتبار بیشتری برخوردار است به چه ۲
" اموری مربوط میشود.
آفلاطون سعى مىكند به اين سؤالها پاسخ گوید اما نکته مهم آن است که :
[ اون در هیع یک از کتابها و رسالهها خود. بیان کاملاً منظم و ساخته و پرداختهای از شناسایی ارائه
١ نمیدهد و با مراجعه به یک یا چند کتاب او نمیتوان دیدگاه کامل افلاطون را در باب شناسایی به دست
آورد. پس لازم است آنها را گردآوری کرده و در کنار هم قرار داد تا به نظریه او رسید.
هرچ ند مفلاظونديدكامعاوخود در بابش تاسايىرا ب تپ ردکنده آورده لما در دو ک تابخود د
صفحه 58:
. به تفصیل آرای نادرست در باب شناخت و معرفت میپردازد و انتقادات هر یک از آنها
۲ طرح کرده و نشان ميدهد که هیچیک از آنها شایستهی نام شناسایی واتمی ۰ ۲
۴ يال اسان در این رساله سقراط است که مخاطب او ریاضی پژوه جوا
وش
!| افلاطون از زبان سقراط در این کتاب. نظریهی سوفسطاییان خصوصاً نظریه ی
پروتاگوراس را در باب شناسایی نقد میکند و آن را باطل میکند.
قهرمان این کتاب نیز سقراط است.
1 افلاطون از زبان سقراط در این کتاب ضمن بیان تمثیل غاره نظریه من را که نظریهی او
در باب شناسایی واقعی است بیان میکند.
٩ات سقراط در بحت تمشیل عار شحصی به تام «کلاوکن * است.
صفحه 59:
کت و ارات ی 7
آنجا که در این بحث سقراط به نقد سخن سوفیستها به خصوص پروتاگوراس میپردازد»
ks Ge او آشنا میشویم:
از دیدگاه پروتاگوراس :
) شناسایی حقیقی همان شناختی است که ما با حواس خود به دست میآوریم.
۲ آنچه حواس هر کسی گواهی میدهد. و به ین دیگر هر چه را که فردی از طریق
کاس خود ادراک میکند برای او عین
00 ای كه سای معت بای هر ess ایا Beles eg
لت متناوت است؛ تانش هر فردی با دیگران متفاوت است ادا دنت ۳۳۱۰۰
هيج دانش يايدار و مطلقى وجود ندارد. 5
eles eal p> emcee هی آنجه هست و این که جکونه اس ,۱۳۰
نیستی آنچه نیست و این که چگونه نیست. مقصود پروتاگوراس آن است که حقیقت هر
برای من همانگونه است که به ادراک من درمیآید و حقیقت هر چیز برای تو
صفحه 60:
se & 3 وی بادی میوزد یکی سردش میشود و دیگری سردش نمیشود يا یکی سرما را پیشتر
ااا Sco و ذيكرى كمتر.
ار این حالت ما دو راه پیش رو داریم :
١ أول ؛ باد واقعاً هم سرد است و هم گرم و همین باعث شده که یکی آن را سرد احساس کند و دیگری سردی آن را
اختاس نکند یا کمتر احساس کند.
دوم : با توجه به آنکه ادراک حسی هر شخص برایش معتبر است (نظر پروتاگوراس).باد برای کسی که آن را سرد
١ تک مره آست وبرای کنی که آن را سرد احساس تمي eS سرد فیست"
oly اول ظاهرً نمیتواند مورد پذیرش باشد زیرا ممکن نیست چیزی هم سرد و هم گرم باشد و اين دو متضاد یکدیگرا
| دزى سرد باشته دیگر گرم ثیست و اگر گرم باشد دیگر سره نیست. (جمع دو ضد محال است)
راه دوم پذیرفته شود که همان دیدگاه پروتاگوراس است این اشکالات حاصل میشود: 5
| هیچ انسانی نمیتواند عاقلتر از انسان دیگری باشد زیر هر کس بهترین داور احساسهایی است که به دست میآور۲۳
تعلیم و
=
م کار بیهودهای است زیراتعلیم و تربيت وقتى معنا مىيابد که فردی عاقل تر از دیگری باشد و سمي
کنددانستههایخود را بهدیگران نیز بیاموزداما اگرکسیعاقلتر از دیگری نباشد تعلیم و تربیت کاملا بیمعنا خواهد ب
) کار پروتاگوراس که به تعلیم مردم میپردازد و مزد قابل توجهی میگیرد. کار غلطی است.
89 همهی بحثها و کاوشهای علمی و فلسفی پیمعناست.
نظظر سقراط طبق نظر را سات shee SN gas بسحي
برابر با شناختن و ندیدن مساوی با نشناختن است. با توجه به این مقدمه اگر کسی چیزی را ببیند و بشناسد» همین ٩
|( که چشم بر هم گذاشت و آن را ندید. نباید آن را بشناسد در حالی که چنین چیزی ممکن نیست و هیچ
حرف را نمیپذیرد.
صفحه 61:
وم eto pt cl
) خطا ناپذیر بودن :
- این ویژگی ضامن صحت و درستی یک معرفت است.
- این ویژگی با ادراک عقلانی و به کار بردن قوهی عقل تأمین میگردد.
- خطاپذیری حواس موجب میشود که این ویژگی در ادراک حسی معتبر نباشد.
) ی داشتن به آمور پایدار :
- این ویژگی ضامن دوام و ثبات یک معرفت است.
کی اسیر و خرکت عقاانی از عالم طبیعت به عالم (Es) Sak tile امل
میشود. که در قسمت راهحل افلاطون برای رسیدن به معرفت یقینی بیان میشود.
٠ -از آن جهت که حواس ما با عالم طبیعت ارتباط دارد و در عالم طبیعت همه چیز در حال
بر و دگرگونی است و ثبات ندارد پس ادراک حسی ویژگی دوم را ندارد.
عم 9 9
صفحه 62:
راک حسی هیچیک از دو ویزگی معرفت حقیقی را ندارد و لذا شایسته ی اعتنا نیست.
) ویژگی اول معرفت حقیقی را ندارد. ۱. حواس خطاپذیر هستند و حواس ما داثماً در
معرض خطا
(خطا تاپذیری) قرار دارند.
۲. ادراکحسینسبیاست یعنیازفردیبه فرد دیگر فرق می کند. "
۳. ادراک حسی درمواردیفریبنده و تحت تأثیرعواملمختلفاست.
۲ ویژگی دوم معرفت حقیقی را ندارد. آنچه با حواس ادراک میکنیم عالم طبیعت است که
چیزدر آندر حال تغییر و تحول است و هیچ پدیدهای
تابتندارد.درعالم محسوسات سراغ ازثبات و پایداری نمیتوان ۱
گرفت و همه چیز حاکی از بیقراری جهان مادی است.
یدگاه خود مبنی بر این که جهان طبیعت. جهان حرکت است. دیدگاه فیلسوف پیش از
۲ سقراطء هراکلیتوس را پذیرفته بود.
هراکلیتوس : شما نمیتوانید دو بار در یک رودخانه گام نهید. زیرا آبهای تازه است که همواره جربان دارد و
| |
صفحه 63:
Grae a asa خواس ( آدراف حسی) ا
مُعنای اول : هر نوع ادراک حسی اعم از دیدن. شنیدن, لمس کردن و ... اشتباه و
| بیاعتبار است. مقصود از بیاعتباری حواس اين معنا نيست.
ای دوم :ادراک حسی» شناخت جریی است که به خودی خود بیاعتبار است ر ۲
100 تفت تقینی نمیرساند اما با استفاده از ابزار عقلء این ادراکاب ۰۰ ۴
",میشوند و ما را به شناخت حقیقی رهنمون شوند.
مقصود از بیاعتباری حواس معنای دوم است.
فکته: افلاطون در مقام نقد سخن سوفسطاییان که معتقد بودند محسوسات به
" خودی خود دارای ارزش هستند. میکوشد تا نادرستی je سوفسطاییان را در
1
تباید پنداشت که افلاطون با هرگونه ادراک حسی مخالف است و تمام آنها را کاملا
بیارزش میداند. بلکه افلاطون ادراک حسی را که با ابزار عقل سنجیده باشد
دارای اعتبار میداند.
صفحه 64:
١
ادحل افلاطون براى رسيدن به شناسايى يقينى و معرفت حقيقى شامل دو مرحله است كة
به نظريدى «مُثّل» شهرت دارد.
مرحلهی اول : مشخصهی اول در معرفت حقیقی که همان خطاناپذیری آن است را بايد با
ات قوی عقل تامین کرد. ادراک عقلانی ادراکی است که مینوان ۱-۰ ۲
از هرگونه خطایی پاک کرد.
مرحلهی دوم : ویژگی دوم در معرفت حقیقی یعنی eo داشتن به امور پایدار. جهان
محسوسات که پیوسته در حرکت و دگرگونی است. تأمین نمیشود بلکه باید آن را در
7 جهانی بر تراز طبیعت جستوجو کرد.
از دیدگاه افلاطون آدمی با عروج عقلانی از مرز محسوسات عبور کرده و در ماوراء طبیعت
به شهود عقلانی حقایق آندیار موفقمیشود و ملاحظه میکند کهآنچه در اینجهان
محسوسوجود دارد تنهاسایههایی از آن حقایق برین است.
مثال : موجودات جهان ماوراء طبیعت
مثل : جمع مثال که همان گوهرهای اصیل و جاودانهای هستند که موجودات این جهان
7 همگی بدل یا سایههای آنها محسوب میشوند.
تور ع ond
صفحه 65:
۴ تغییر و بیتباتی دارد .
J موجودات آن سایهها و بدلهای عالم مثل هستند. ۵ با حس و تجربه درک میشود.
.١ 1 عالم معقولات است. ۲آمور کلی ان ۳ ثابت و پایدار است.
. موجودات آن حقایق برین و گوهرهای اصیل و جاودانه هستند. ۵. با ادراک عقلانی به دست میآید.
مرجع كليات
اطون برای درک بهتر نظریهی مثل, بحث مفاهيم كلى را بيان مى كند.
بر مىيابيم كه همه اشخاص در يك جيز مشتركند و أن محمول انسان است. يس كلمدى انسان ي
[ که برای شناخت حسن,» پروین و رضا از این تصور کلی استفاده می کنیم.
بزی دلالت میکند؟
ارسطو : اولاً جایگاه تصور کلی ذهن است و ثانیاً هر مفهوم کلی بر لفراد و مصادیق خود دلالت دارد.
افلاطون : اولاً جايكاه تصور كلى عالم مُكل است و ثانياً الفاظ کلی بر یک موجودات حقیقی در عالم مثل دلالت ۲
میکنند که موجودات عالم طبیعت سایهی آن به شمار میرود.
اید توجه داشت : ۱. حس در عالم طبیعت فقط میتواند سایهی مثل را مشاهده کند و از مشاهدهی خود مثل عاجز
cole
فقط با سیر عقلانی است که میتوان از عالم ماده گذر کرد و قدم به عالم ممّل نهاد و با ابزلر موجودات آن عاا
صفحه 66:
طون نظریهی خود در باب عالم مُثّل را :
در کتاب جمهوری
۲ در ضمن تمثیلی به نام «تمتیل غار»
۲ از زبان سقراط که قهرمان اصلی نوشتههای اوست.
) و در گفتگو با فردی به نام «گلاوکن» مطرح ساخته است.
پرای مطالعهی تمثیل غار به کتاب مراجعه شود.
مراحل انتقال از تاریکی به روشنایی
در مرحلهی اول : سایهها و تصاویر اشخاص و اشیاء را که در آب می افتد بهتر از چیزهای
دیگر تشخیص میدهد.
در مرحلهی دوم: خود آدمیان و اشخاص را خواهد دید.
بر مرحلهی سوم : به تماشای آسمان و ستارگان میپردازد. آنها را در شب بهتر میبیند
| زیرا چشمش به روشنایی ماه و ستارگان زودتر عادت میکند.
در مرحلهیچهارم: میتواند خود خورشید را نهتصویر آندر آب یا چیزهای دیگره در عین
پاکی و تنهایی مشاهده کند.
صفحه 67:
شخص با رسیدن به مرحلهی چهارم متوجه میشود :
۲) پدیدآورندهی سالها و فصلها و ما در همهی چیزهایی که در عالم دیدنیها وجود
ور نید است.
۳ علت این که توانست به تدریج همهی دیدنیها را در مراحل چهارگانه ببیند
باق تعابیربه کار رفته در تمشیل غار با بحث شناخت انسان :
یل عاله مجسوسات (عالم طبیعت) است.
۲ زندانیان تمثیل انسانها در عالم طبیعت هستند.
Sols oes oie
۴ سایههای افتاده بر دیوارهی غار تمثیل موجودات عالم طبیعت است.
لمشدها : انسانهای در حال رفت و آمد تمثیل موحودات عالم مثل است:
8 عالم خارج از غا تمثیل عالم مثل است.
۳ ۰ as die os [a ee فرد ار غار ala و
, و صعود روح برای رسیدن به عالم مثل یا همان عالم شناسایی واقعی است.
صفحه 68:
Che qt) i ds Is eae
آولاً چیزی را مییابد که مبداً و آغاز همه مثل است.
لا نی میکند که همه سایهها و تصاویر جلوهگاه خوبی و زیابی اوست.
قلاطون مبداً همهی مثل را با نامهایی همچون «مثال نیک» ۰ «مثال خیر» و «مثا
1 زيبا» آورده است و مقصود او همان خداوند است.
آخرى كه بايد بدانيم آن است كه تمثيل غار نه تنها در باب شناخت حقیقی و
معتبر ارائه شده است بلکه افلاطون در باب تربيت در طبيعت (ذات) انسان
نیز همین تمثیل را به کار میبرد. این مثال نشان میدهد که از دیدگاه افلاطون
شناخت حقیقت با نوعی تربیت اخلاقی همراه است و انسان در مسیر شناخت
عروج و صعود روحی نیز پیدا میکند.
صفحه 69:
علت نامگذاری روش ارسطو به مشاء.تفاهت افلاطون و .
ارسطو
طرح فلسفی ارسطو برای تبیین عقلانی جهان طبیعت.« .
علتهای چهار گانه »
سخنی از بهمنیار
علت فاعلی
علت مادی.علت صوری
طبیعت و علت صوری
eels,
صفحه 70:
الذكى نامه ارسطو :
[) در سال ۳۸۴ قبل از میلاد در شهر استاگیرا از شهرهای مقدونیه به دنیا آمد و در سال ۳۲۱ قبل از میلا
٩ ۲ سلگی از دنیا رفت.
لس طب واز نزدیکان پادشاه مقدونیه بود. شحصیت علمی و اجتماعی بدر در زندکی ۱ ,۳۲
۲ وار همان كردكى انز وشمتدى و علاقه بد مال طلم رار بور
٩ ۸ کی به آکادمی افلاطون رفت و حدود ۲۰ سال در مکتب او کسب دانش کرد
i ee : اك افو Spaces ۱
a ۵ تا قرنهای متمادی بعد از خود به عنوان معلم اول لقب يافت ز
. در طبقهبندی علوم زمان خود موّثر بود.
در تحقیقات دامنه دار علمی از استاد خود افلاطون پیشی گرفت.
4 مرجع نهایی مسایل علمی و فکری بود.
4 مدون علم منطق بود.
"۶ روش فلسفی ارسطو به روش مشاء معروف شد.
OF پیروان ارسطو معروف به مشاییان (استدلاییان) هستند.
ار عالم اسلام : کندی - فارابی- بوعلی سینا- خواجه نصیر الدین طوسی- میرداماد- این رشد
ر جهان مسیحیت : توماس آکویناس
منظور از روش مشاء. روش تحقیق ارسطو است. او برای رسیدن به مقصود تنها روش معتبر را
استدلالها ماي دق ق برهانی میدانست؛ به همین جهت برای عقل اصالت قاثل بود.
صفحه 71:
الف) ارسطو هنكام تدريسء بسيار راه مىرفت. لذا كلمدى مشاء که صیغهی مبالغه از
كلمدى (مشى) است در مورد او به كار رفته است.
ل)ازآنجاکهاستدلالبرهانی حرکت گامبه گامذهن است برای رسیدن به دانش جدید روش
ارسطو به اين نام معروف شد.
تفاوت افلاطون و ارسطو
روش افلاطون روش دیالکتیک یا گفتوگوی عقلانی (جدل) است اما روش ارسطو رو:
مشایی (استدلال برهانی) است.
اقلالون فیلسوف ایدهآلیست است یعنی قاثل به موجوداتی به نام مثال یا ایده در ع ۳
١ وراه طیعت)است اما ارسطو یک فیلسوف رتالست است بعنی فیل وف
واقعبین که به توجیه عقلانی طبیعت و دگرگونیهای آن پرداخته و اعتقادی به ایده یا
مثال ندارد.
صفحه 72:
9 0207 طرح فلسفی ارسطو برای
ne eee را در عالم ط مت به خود متوجه تناخته است» تعییر و تحولات جهان
دكت ar ag دیگر حرکت درعالم cll puso ea bi ecru Carb وجودش در > ۳
وال هشدن» است. لذا ارسطو به عتوان تک فیلسوف واقعبین درصده این انت 45 = elke S ۳۰۰
ae يعت رااتبيين عقلاتى كند در اين طرخ فلسقى أرسطر فى كود 0 صل ار وا ۳
١ عواملی را که در هر تغیبر و تحولی موثر است. شتاسايى كند كه به أنها علت هاى جهاركانه مى كويند.
: «علتهای چهار گانه »
آزسو در کتاب «طبیعیات» از علتهای چهارگانه سخن گفته است 0
| علت فاعلى : آن عاملی که با عمل خود . چیزی را به وجود میآورد. مانند نقاشی که یک اثر هنری را
میآفریند.
۲) علت مادی : آن چیزی است که جنس هر موجودی را تشکیل می دهد. در واقع علت مادی حالت بالقوه
} اا كيه أست و مىتوائد صورتهاى خاصى را بيذيرد: ماتند رتك و يوم ۳۵
0 مى كن
حلت صورى : شكل يا صورتى است كه از ماهيت و نوع یک پدیده حکایت میکند. در واقع علت صوری ۱
6 خالت بالقعل یک چیز است که اکنون شکل ونوع خاصی پیدا كردهاسث ماننك تضوير كشيده مده
توسط نقاش.
آنچه سبب میشود پارچهای را پیراهن بدانیم نه شلواره شکل تور
است که نشان میدهد این پارچه دارای ماهیت یا نوع پیراهن بودن است نه شلوار بو
BES ee 3 اه ما ریا اا
٩ هبعلت صورئ أن اسثه
علت غايى ن چیزی است که کار بای آن انجام میشود و در پاسخ به چرا؟» میآید مانند انگیزه ۴
صفحه 73:
همنیار بن مرزبان از شاگردان ابوعلیسینا و از فلاسفه مشهور مشایی است. در کتاب «
التحصیل» در باب علل اربعه معتقد به حصر عقلی است.
حك لاسر Gal
علل درونى
علت صورى (جزء بالفعل)
(علتهايى كه جزء شىء هستند و قوام و وجود شىء به واسطه آنها
علت غايى ( شى از بهر آن به وجود آيد.)
علل بيرونى
علت فاعلی ( شیء وجودش از آن است.)
ale cle) که جزء شیء نیستند ولی در پدید آمدن شیء نقش
صفحه 74:
ای ایا حا ی هدر رت لراش رد لت
چاند افعال ارادی انسان و با
لت فاعلی پدیدههای طبیعی که علت خارجی آن مشخص است.
ارسطو ۲ آی عامل درونی که در حرکت ون ۳۰۳۰۰۰
پدیدههای طبیعی که علت
۱ حارج مشتص یس ارستو عامل درونی را ها Pe
است. مانند سنگی که از
1 ارتفاعسقوط میکند و برای ارسطو عامل آن که نیروی جاذبه
" است شناخته شده نبوده است.
الرئيس. بوعلى سينا در قسمت طبیعیات کتاب شفا به همین مسأله اشاره میکند.
بيعت جسم ( طبیعت شی») : يك نوع علت فاعلى درونى به عنوان مبدأ حركت و سكو
جره احسام امد
صفحه 75:
علت مادی 5
نظر ارسطو ماد با هیولا وجود بالقوه و مایهی اولیه است که در اثر تغییر و تحول به
فعلیت میرسد.
آ ی علت مادی در نظر ارسطو در واقع مرحلهی استعداد در یک جیز است که در ۱
7 به مرحلهی فعلیت قایل میشود. مثلاً دانهی لوبیایی که در خاک میشود ای
استعداد را دارد که به بوتهی لوبیا تبدیل شود. بنابراین دانهی لوبیا مادهی اولیه یا علت
+ اذى بوتدى لوبيا هست: يا تخم مرخ استعداد دارد که تدریجا به یک جوجه با مر
0ل شود نخم مرغ ماددى اولية يا علت مادیمرغ با جوجه است؛
كابراين علت مادى در.نظر ارسطو در واقع مرحلهی استعداد در یک چیز است که تدریجا ١
۶ بر اثر دخالت یک علت فاعلی خارجی و يا بر اثر طبیعت درونی خود به
" مرحلهی فعلیت نایل میشود.
علت صوری
me Ieee که تک نی شوه در مراحل جرک و وه دس Boa
وابطه علت مادى و علت صوری از دیدگاه ارسطو :
۱) آنچه شدنی است ماده است و آنچه بودنی است صورت. پس ماده و صورت هیچگاه از
7 یکدیگر جدا نمیشوند و تا هستند با هم خواهند بود.
————
صفحه 76:
پیدایش صورتی دیگر در آن. لذا صورت عوض میشود.
جه : پس ماده و صورت آمور نسبی هستند. بعنی چیزی ممکن است نسبت به یک چیز ,
ماده و قوه باشد و نسبت به چیز دیگر صورت و فعلیت.
ماده 1 ماده 1 ماده [ ماده 1 ماده
.... نطفه اوليه أ تخم مرغ 1 جوجه 1 مرغ مرغ مادر 1
صورت 0 صورت 0 صورت 0 صورت
: در هر تغييرى و حركتى كه صورت مى كيرد هر مرحله نسبت به مرحلدى بعد از
خود ماده و قوه است و نسبت به مرحلهی قبل از خود صورت می باشد.
صفحه 77:
طلبیعت وعلت صوری
پا توجه به دو نکتهی قبلی : ۱) طبیعت یک جسم. مبداً درونی برای
Se ae
۲ ماده و صورت دو مفهوم نسبی هستند. رابطهی طبیعت و صورت به
شرح زیر است :
طبیعت هر جسم آن صورت نخستین است که جسم را به سوی صورتی
١ بالاتر می راند و هرگاه به صورت بالاتر رسید باز او را به صورتی بالاتر
ا ع سس سح«
هستند. به عبارت دیگر صورت طبیعت است آنگاه که آن را به عنوان
مبداً حرکت و سکون در یک شیء در نظر بگیریم.
چنا ۱ ۰
جوجه و طبیعت جوجه. صورتی است که آن را به سوی صورت ه
وت لس
صفحه 78:
۲ Te ee
. در افعال ارادی انسان : انگیزه و نیتی که باید تا پایان کار در ذهن علت فاعلی وجود
داشته باشد و محرک انجام کار استمانند انگیزه و نیت خیاط از دوختن لباس که میتواند
'؟ پوشیدن یا فروختن و کسب و درآمد باشد.
۲ حرکات اشیاء جهان : میلی که در طبیعت هر چیزی است که ماد ار 8
سوی صورت و فعلیت جدیدی سوق میدهد تا آن چیز را به آخرین مرتبه از کمالی که "
۳۳۱ مقدر اكلت؛ برسائك. ماحد ميل طبيعى در يك هستهی لوط که EIN
مرحله به صورتهاى جديدى كه كمال و فعليت بالاترى دارد ييش مىراند تا به درخت
بلوط تبديل شود. ١
اژ نظر ارسطو اين ميل طبيعى در هر جيزى درست شبيه همان انكيزه و نيت است و ضامن
حرکت مادهی اشیا است به سوی بالاترین صورت و فعلیتی که به آن میتوانند برسند.
کل جهان ماده : یک نسروی طسعی در کل جهان طبیعت که آن را به سوی هدفی ۲
SABRES ساسا fl ily SST I Ss Faye eds Oo ail
&
۳ ۲ د ميان همهی موحودات وحود رد وش واهتاهنگی و هدفداری نظام
تأمین میکند.
صفحه 79:
# از نظر ارسطو جهان طبیعت مانند کدبانویی شایسته است که هیچگونه کار بیهودهای
انجام نمی دهد. لذا در عالم طبیعت هیچ شر و بدی وجود ندارد و همهی بدیهای
| ظاهری در واقع زمینهساز خیر و کمال بیشتر در طبیعت هستند.
ار طو مبادی شناخت قايق جهان رااز نظ لتهای چهارگانه تبیین می ۰
© وظیفهی یک فیلسوف از نظر ارسطو, تفسیر جهان هستی از افق علتهای چهارگانه است!
= تعریف فلسفه از نظر ارسطو : دانشی که دربارهی علل اولیهی هستی بحث میکند.
5
[] جنگهایی است که آتن با اسپارت داشت و در چند مرحله سالیان متمادی به طور
" انجامید. این جنگها در نهایت به پیروزی اسپارت انجامید.
ee Lv] مرکب : آن است که انسان چیزی را نداند و به اين نادانی خود توجه نداشته
باشد بلکه خود را عالم به آن پندارد. اين نوع جهل ۰ مرکب نامیده شده زیرا از دو جهل .
ترکیب یافته است. یکی جهل به واقع و دیگری جهل به این جهل. جهل بسیط : آن
بت که آدمی
ی را نداند و به این نادانی خود توجه داشته باشد یعنی بداند که
نمیداند. منطق مظفر اج ۱۱ص ۳۳
صفحه 80: