صفحه 1:
شال
4
صفحه 2:
صفحه 3:
هی لا یبتک Sle Bg SEV
من ین لیر ارب ولا رد ال Sie
SN fui Yh SI 33
دیا مره مجازات و عتوبتت دب مکن و مک من ه من پا یله
از کجا خیرری بدست آورم ای پرروردگار من با اینکه خیرری یافت نشود جز در بيش تو
و از كجا نخاتئ برايم باشد با ايتكه نجاتى نتوان يافت جز به كمك تو
جمد
صفحه 4:
SS ISI bb Sod ول شک غرج غن
HL i علیک وَدعَْتّنی ایک ولولا نت ll
نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو و رحمتت ونه آنكس كه بد كند و ذليرى بس تو كند
و خوشنوديت نجويد از تحت قدرت تو بيرون رود اى بروردكار من ... بوسیله خودت من ترا شناختم و
تو مرا رخود راهنمایی کرردی و بسوی خود خواندی و اگر تونبودی من ندانستم که تو کسیتی
5
صفحه 5:
ستایش خدایی را که می خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی می خنواندع بکندی به در گاهش روم
و ستایش خدایی را که می خواهم از او و به من عطا می کند و اگررچه در هنگامی که او از من چیزی
قرض خواهد من بخل كنم و ستايش خدايى را كه ه ركاه براى حاجتى بخواهم او را ندا كنم وه
زمان بخواهم براى راز و نياز بدون واسطه با او خلوت كنم و او حاجتم را ورد
رو
صفحه 6:
ay ۹ نز خن
> is
نت دی لا آذغو غیره وز ts Ses
وَالْحَمْدُ لل الى لا أَرْجُو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتٌ غَيْرَهُ
الم ل ای و کنیا EAE ON AS hy B56
ستایشش خدایی را که جن او كسى را نخوانم و اگر غیر او دیگرری را می خواندم دعايم را
مستجاب نب کرد و ستایش خدایی را که بجاو امید دار و ار به غیر و امیدی داشتم
نااميدم می کرد و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود وا گذار کسرده و از این رو به من
اكرام كتزده و به مردع واگذارج نکرده که مرا خوار کنقد
و
صفحه 7:
tes fej الرّجاء
الْمطالب الک
oe
یی را که بان مرت کند در ویک من ی فین ات رسای شدای را که نیت
به من بردباری کند تا به جایی که گویا گناهی ندارم يس يرورد كار من ستوده رين جيرزها است نرد
من وبه ستایش من سراوارتر است خدايا من همه راههاى مقاصد را به سوى تو باز مى بينم و جشمة
هاى اميد را بسويت سس شار مى يابم و يارى جستن به فضل تو براى آرزومندانت مباح و بی مانع است
oe
صفحه 8:
ل م9
Bel Sie ot Si pbb oe
ف یف دی بت ودنک
و دزهای دعای بسوی تو برای فریادکنندگان باز است و به خوبى مى دانم كه تو براى اجابت
شخص اميدوار آماده اى و براى فريادرسى اندوهكينان مهياى ضرياد رسى هستى و براستی می دام
که در پناهندگی به جود و كرمت و خوشنودى به قضا و قدرت عوضى است از جل وكيرى كردن
نو گشایشی اس از
پدانچه در دست دنیاطلبان است.
صفحه 9:
SVE Ss cle SI Sas iy Spo Sue ess بحاجتى
بک اشتفاگتی وبعانک ی
اشتخقاق لاشتماعک می
براستی کوچ کننده به د رگاهت راهش نردیک است و مسلما تو از ق خود در حجاب نشوی
مگر آنکه کرردارشان میانآنها و تو حاجب شود و من با مطلبى كه دارم قصد قو را كرده وبا
حاجت نود رويه دركاء تو آوردم واستفائه ارا به دركاء تو قرا ر دادم ودعاى تو را دست آوين
Blinn AST BES oe داشتهنباشم كه تو از من بشنوى
۳
صفحه 10:
وجا الى الأ يمان بتؤحيد 5S 2 ان لا رب [لی ]یک
ولاالة الأانت وَحَْدَك لا شريك لكك
ونه مستوجب آنم که از من بگذری بلکه بدان اعتمادی که من به کر تو دارم و آن اطمینانی
که به درستی وعده ات دارم و به خاطر پناهندگیم به ایمان و اعتقادی که بر یگانگی تو دار و
يقينى كه به محرفت و شناسابى تو دارم كه مى دانم يروردكارى غي ته
عجوت عل
وجود ندارد یگانه اى كه ششريكى برايت ذي
صفحه 11:
۲"
زد نت فيل 9 9 1۳ بکم
خذایا تو فرمودی و گفتارت حق و وعده ات راست است ( که فرمودی ((و درخواست کنید خدا را از
فضلش که برراستی او به شما مهرربان است ))و رسم تو چنان نیست ای آقای من که دستور سق ال بدهی
ول از عطا و بخشش دریغ نموده و خودداری کنی و توبی بخشاینده به عطايا ب اهل كشور خود و
متوجه بداته به مهربانى و رأفتت
صفحه 12:
خدایا مرا در خردسالی در نعمتها و احسان خویش پرروریدی و در بر رگی نامم را بر سر زبانها بلند كردى يس
ای که در هنیا مر به نان و فضل و نستهایخودپروریدی و بای آخرتم بهعنو و کر اشرت فرمودی ای
مولای من شناساییم به تو راهنمای من بسوی تو است و محبتی که به تو دارم شقیعمن است به در گاهت و من از
راهتمایی کرردن این دلیلم پسوی تو مطمننم و از يذيرفتن شفيعم از جانب تو آسوده خاطس
ae
صفحه 13:
دا ریت Ny
ری كَرَمَك طَمِعْتٌ فَانْ عَفَوْتَ فَحَيْرٌ راحم وَانْ عَذَبْتَ lb 5B
مى حنوانعته ای آقای من به زبانی که گناه لالش کررده پرروردگارا با تو راز گویم بوسیله دلى كه جنايت
به هلا کتش کشانده می خوانمت ای پروردگار من هراسان و خواهان و امیدوار و ترسان»
ای مولای من هنگامی که كناهانم را مشاهده مى كنم هراسان شوم و جون بز ركوارى تو را بينم به طمع
ام شید oS te Fiery Blast !از
9
صفحه 14:
دلیل و پهانه من ای خدا در اینکه دلیرری کنم در be ال کرردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست
همان جود و کج تواست و ذطیره من در سختیم با بى شرمى من همان رأفت و مهربانى قو است و براستى
اميدوارم كه نوميد مكنى ميان اين و آن آروزيم راء يس اميدم را صورت عمل ده و دعايم را
بهترین کسی که خوانندگان بخوانندش و ببرتر, کسی که امیدواران بدو امید دارند
و
صفحه 15:
ای آقایم آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو از عنو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین
عملم مؤ اخذءکن زرا كر] قو برقل لست از مجحازات كتهكا ران و بردباريت بز OBS Set AS
تقصیرکاران و من اي آقایمبه فضلت پناهنده گشته و از تو بسوی خودت گریخته از و خواستارمآنچه زا وعده
کردی از چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است+
صفحه 16:
نز خن 35 0
ws
وم نا ارب وما خطری IS pe le hay SLAB oe 5
بیخی بکرم هک لو اطع ال غلی ی
Sy YEE oth Jat Us هون الناطرین وا امین [عَلیَ]
من چا پروردگار۱؟ و چه اهمیتی دارم ؟ مرا به فضل خویش ببخش با عنو خود بر من تیکی کن و منت گذار»
پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان و به کر ذاتت از سرزنش كردن من د ركذ ر يس اك ديكرى جل تو بس
گناهم كاه مى شد آن كناه را انجام نمى دادم و اگر از زود به کیف رسيدن مى ترسيدم باز هم خوددارى مى
كانى ويا بیمتدارترین مطلعین هستی
كردم و اينکه با این وصف گناه کردم نه بررای آن بود که تو سبکترین بی
صفحه 17:
بل الک یاب یر لاترن کم احا
دنب عم ال
بلکه ای آن بود که تو ای پرروردگار من بهترین پوشندگان و حکم كننده ترین حاکمان و گراهی ترین
گرامیان و پوشاننده عیوب و آمزنده گناهاتی گناه را به کرمت می پوشانی و کیش را به واسطه بردباريت
به تأطیر اندازی پی تو را تیش سزا است بس بردباریت پس از دنستن و پر گذشتت پس از توانایی داشتن و
همین گذشت توا من مرا وادار کررده و دلیر ساخته بر ناضهانیت
صفحه 18:
و همان پررده پوشیت بر من مرا به بی شررمی وا داشته و همان معرفتی که من به فراخی رحمتت
درو وبزرگی فوت مرا بدست نزمن به كارهلى حرام شتابان مى كند ی فا BAS zg
زندء و ای پاینده اى آمرزئده كناء اى يذيرثده ككناه اى مز رك نعمت اى ديررينه احسان.
a = ۹
صفحه 19:
رشى زیبایت ) کجاست گذشت بزرگت ؟ کجاست گشایش نزدیکت ؟ کجاست فریادرسی
فوریت ! کجاست رحمت وسیعت ؟ کجاست عطاهای بمجسته ات ؟ کجاست بخششهای دلچسبت ؟ کجاست نیکی
های شایانت ؟ کجاست فضل عظیمت ؟ کجاست نعمت برگت ؟ کجاست احسان دیررینه ات ؟ کجاست کرمت ؟ ای
کریم بدان (چه گنتم )و به محمد و آل محمد مرا تجات ده و به رحمتت
صفحه 20:
SHES با يا مُفْضلُ nhl GL pas
با لاک آغل وی وم
خلاصم كن اى نيكو ای نیک بخش ای مت ده ای زیاده پخش جنان نيست كه من براى نجات از
عقاب تو به كارهامان تكيه كنم بلكه به فضلى كه بر ما دارى كيه زنم زيرا قو اهل تتوى وشايسته
آمرزشى آغاز كنى به احسان از روى نعمت بخشى و كذشت كنى از كناه از روى كرم و بز ركوارى
و با این وضع ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم :
و
صفحه 21:
آن نیکیها که پراکنده کنی یا زشتیها که پپوشانی یا رگ آزمايشت و شا
نعستت یا آن همه چیرهایی
که ما را از آن نجات داده و عافیت دادی ای دوست کسی که با تو دوستی کند و ای نور دیده کسی که پناهبه تو
آرد و از دیگران برد توبی نیک وکار و ماییم گنهکار پس در گذر ای پررورد گار از زشتیهای ما بهنیکیهای
ame
صفحه 22:
۲"
لا عا کول si زمان i Sy
و کدامنادانی است ای پررورد گار که جود تو فرایش نگیررد و چه روز گاری درازتم از زمان
بردباری تو است و چه ارزشی دارد اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگوته زیادبشمریم اعمال (بدمان )
اكه بتوانيم آنها رابراب با كرم تو كنيم بلكه جكونه ممكن لست ميدان بر كنهكا زان تنك شود بآ
رحمت وسیمت که یشان را فراگرفته لى وسيع آمرزش اى دو دست به زحمت باز
ع
صفحه 23:
سوگند به عزتت ای آقای من اگررچه بانیم من از در خانه ات بررنخیزم و از تملق و چاپلوسیت دست برفدارم
جون اطلاع از جود و كرمت بيدا كرده ام و تويى كننده هرجه بخواهى عذاب كنى هركه را خواهى بهرجه
خواهى rob ts كه واهى و رحم كنى هى كه را خواهى بهرجه خواهى هرطور كه خواهى بازيرسى از
كاز تونشود ونزاعى در فرمائرواييت رخ تدهد
و
صفحه 24:
ولا شا زک فی آث رک و
ال لام كل وك الاين باز هذا نا ون دبک واشتجار بگزمک
اخسانکت نفک وت :
أل gS كارت تباشد و یی در حکمتتبشد و کسی نیست که در تدیی وب تو اعتراض كن
کفرینش و دستور ازقو است برقر است خدا هرور كار جهانيان رود كارا اين جايكاه كسى است كه به تو
روى آورده و به كرمت يناه جسته و به احسان و نعمتت خو كرفته و توبی بخشاینده ای که تنگ ناید عنوت
ولايد و ويحففه pin SE و رسع
صفحه 25:
S55 الوا
تخلف ظنوتا و تیب کمالا کل با گریم یس هذا نا بک ولا هذا ذ
یا رب نا فيك آَمَلاً طّويلاً كثيراً انآ
1ن جوت يرشي ممريسه رقفل عطظيمت رست ييدازرت اعضاد آردء ايم آيا جبا وين بيني
پروردگارا که برخللاف گمانهای ما رفتار كنى يا آرزوهايمان نوميد كنى ؟ هركن إاى كريم جون ما
كبح اع ریم رطع با عريار وف الوم ننه وروز د كاز راسك با عريازه ]رو
دراز و بسیاری داریم براستی ما نسبت به تو امید بز رگ و زیادی داریم ؛
-
صفحه 26:
تورا نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو پپوشانی بس ما و خواندیم تو راو امیدواریم که تو اجابت کنی
مارا پس امید ما را تحقق بخش ای مولای ما که براستی ما می دانیم که به اعمالمان مستوجب چه (پاداشی )
ناست که مارا از درگاهت ثرانی و اگرچه مامستوجب
هستیم ولی علم تو دربره ما وعلم ما درباره توا
رحمت تو نیستیم ولى تو شايسته آنى كه بى ما بخشش كنى و بر گنهکارانبه فضل وسیعت توجه فرمایی
م
صفحه 27:
پس بر ما ار بدانچه تز شایسته آنی و بر ما چود آن که ما نیزمند عطای فوییم ای آمرزندهبه ور
توراه يافتيم وبه فضل تو بی نیازی جستیم و به نعمت تو صبح و شام کردیم گناهان ما پیش روی تواست
که ما از آنها آمزش خواهیم و بسویت تویه کنیم توبا نعمتهايت بر ما دوستی کنی وما به گناهان باتو
معارضه و برابری کنیم خیر تو بر ما نازل گرد و در باس شم ما بسوى تو بالا آيد
و
صفحه 28:
و توهمیشه تا بوده و هست پادشاه بر گوار و کریمی بوده ای که از جانب ما کارهای زشت بسوی
تو آید ولی آنها جلو گیرریت نکند از اينکه ما را به نعستهای خود فرا گیری و خود بر ما تفضل کنی
پس منزهی تو که چتدر برردباری و چه بزرگ و کریمی چه در آغاز (نعمت ) و چه در ادامه آن
تاهایت مقس و ستایشت آرچمنداست و کارها و رفتارت گرائیا اس
مت
صفحه 29:
نت الهی أَوْسَعُ فَضْلاً وَأعْظَمْ حلماً من آنْ فا
ى سَيّدى سيد الهم ig oS FH Ua
SLES Fle lly ald F555 eRe
فضل تو ای معبود من وسیعتر و بردباریت ب رگتر از آنست که مرا به کرردار و گناهم بسنجی از من
در گذر درگذر درگذر ای آقای من ... آقای من ۰.۰ آقای من خدایا ما را به دکس خود مشغول کن و از
خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گرردان و از فضل خود بر ما انعام كن
صفحه 30:
۱ انق زيار تقبس يبلسي كرا كه مروه قو و وحمغ و آمرژش و خوشدومیت بر او gees Os
خاندانش باد که براستی توب خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش
ايا بيامرز مرا و يدر ومادرم را و برایشان
یکی و در متبل بدیها به آمررزش
خودت و روش پيامبرت - که درود تو بر او و آلش باد - ما را بمیران
رحم کن چنانچه مرا در کودکی پرروزیدند و ياداششان بده در برابس نيكى به.
=
صفحه 31:
نا حُرّنا وَمَمْلوكنا
ois العادلونَ بال ور ضَلالاً بَعيداً وَتَسروًا محشرانا ی
خدايا بيامرز مردان و زنان با ايمان را جه زن دكانشان و جه مر دكانشان را و ييوند ده ميان ما و ايشان را در
نيكيها خدايا بيامرز زنده ها و مرده ما و حاض ما و غائب ماء مرد ماو زن مارا؛ كوجك ماو بز رك ماراء
HBB py dy bone galt برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهی دور و زین ند زیان
آشکاری
صفحه 32:
۲"
PEG TG a eb al با نفنی ما نی من
ey oe LG oes وَاجْعَلْ AS YG Gt G1, Sh Oe
صالخ ما به Sle 3555 من قَضْلك ررُقاً واسعاً خلال
امر دياق
درودفست بر محمد و آل محمد و کارج را ختم به خیر کن و کنایت کن آنچه انديشه ار به
خود مشفول کرده از کار دنیا و آخرتم و مسلط مکن بر من کسی را که به من رحم نکند و بنه بس من از
نررد خود نگهبانی همیشگی و از من نعمتهای شایسته خود را که به من داده ای سلب مفرما و از فضل
خویش روزی فراخ و حلال و پاکی بای من روزی گرردان
sae
صفحه 33:
5 is ۹
له اخزشنی بعرانتک واخقّنی بحلفلک وا ای بکلاتک وازژتنی حَجٌ
ک ارام فی عامنا هذا وفی کل عام وزیا
نْ تلک الْمشاهد الشّر
خدايا به نكهبانى نود مرا ذكهبانى فرما و به حنظ نود حفظم كن و در حمايت خود نكاهداريم كن و
روزی من کن حج خانه محترمت را در این سال و در هر سال و زیارت قبس بيغمبرت و قبور انمه
علیهم السلام راو محرومم مکن پرروردگارا از زیارت این مشاهد شرینه و زیارنگاههای گرامی
2
صفحه 34:
UL توبه اد تا ناضرمانيت نكنم و به دلم انداز كار نيك را و عمل بدان و قرست رادر شب و روز تا هنگامی که
در این دنیازنده ام داری ای پررورد گار جهانیان خدایا من هر زمان پیش نود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شده او
برخاستم ببرای خواندن نماز در ارت و با توبه راز پررداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کرردی در آن
امی که داخل نماز شدع و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم
صفحه 35:
مالى كُلَّما قلت قَدْ صَلَحَتْ
مراچه شده استا که هرگاه با خود گفتم باطن و درونم نیکو شده و زديك شده از مجالس توبه كنند كان مجلس من
اللرفتارى و پیش آمدی یم رخ داده که ام لفرش پا رده ومیان من و خدمتگاریت ال گشته ای آقی من شید مرا
انز تر خانه انده ایور خدمتت مورم ند یب شید دیده ای سبک شمارم حقت را پس دور رده ای
صفحه 36:
شاد دید ای از تور گرادپسعشمم کرده ای یا شید مرا در جايكاء دروشگویا یه ی پس
رهم کرد
با ای مب زان سیم مرن وین bl لكأي Cie
نيافته ای پس خوارم کررده ای یا شايد مرا در زمره غافلانم ديده اى يس از رحمت خويش بى بهره ام رده ای
ع
صفحه 37:
Se Ub 5 SL با رب فطل ماوت عن لین تللی
Dabo aware wal sania alanis anode bogie alee
بشنوی پس از درگاهتا دورم رده ای ا شاد به رو گناهم کین( داده ییا شاد به ی شیم مجازام رده
ای پس اگر از من بگذری پربوردگارایجاست alt فتدء که از گنهکاران پیش از من گذشته ای
۳
صفحه 38:
زیرا کر تو پروزدگارا بر از کیفر گرردن تقصی کار ان است و من پناهنده به فضل توا و از ترس تو بسوی
نودت گریخته او درخواست انجلز وعده ات را در چشم پوشی از کسی که خوش كمان به تواست دارم خدايا تو
فضت و سيعت و بردباريت بنز كت از آنست که مرا به کردار بسنجی یا اینکه مرا به خطایم بلفزانی
و
صفحه 39:
رم وجهک مَیّدی G 525 دی 5 oe Os
Bal ly 55 ll Quah ly oh SUN hy tke ch
و چه هستممن ای آقای من و چه ارزشی دارم مرا به فضل خويش پبخش ای آقای من و من با عفو حنود
بپوشانم ودرگذر از سزنش کردنم به بز ركوارى ذاتت آقاى من من همان بنده
نیکی کن و با رده پوشی
خردسالی هستم که پرروریدی و همان نادانیهستم که دانایش کردی و همان گمراهی هستم که راهنماییش
کردی و همان پستیهثنتم که بش کردی و همان ترسانی هستم که امانش دادی
صفحه 40:
(5.55505 coll os silly
oll tty Bi cdl iy
[آكيجويق حدم كد سيرق كردي قشف إى هسم كه سير ابش کنردی و بررهنه ای هستم AS
يوشانديش و ندارى هستم كه دارايش كردى و ناتوانى هستم كه ني رومندش كردى و خوارى هستم
كه عبزيزش كردى و دردمندى هستم كه درمانش كردى و خواهنده اى هستم كه عطايش كردى و
كنيكارى هستم كه كناهانش را يوشاندى وخطاكارى هستم كه أز او كذشتى
صفحه 41:
واندکی هستم که بسیارش کردی و خوارشمرده ای هستم که یاریش کردی و آواره ای هستم که جاو
مأوایش دادی منم پروردگارا آن کسی که در خلوت از تو شرع نكردم و در آشکارا هم رعایت تو را نردم
منم صاحب مصیبتها و ماجرراهای بز رگ منم کسی که بر آقای خود دلیمری کرده منم کسی که UAE
alll 5 1 Wola كس theo, Sa Saez lle ab land شوه داده از
صفحه 42:
منم آن کسی که هرگاه نوید گناهی را به من می دادند بسویش شتابان می رفتم منم که مهلتم دادی ولی
من به نود نيامدم وب من يوشاندى ولى من شرم تكردم و نافرمانیها کردم و از حذ گذراند و از چشم
نود مررا انداختى و من اعتنا نكردم يس باز هم به بردباريت مهلتم دادى و به يرده يوشيت ما يوشاندى
تانيدانجا كه كويا از یدمن بیررون رفتی
صفحه 43:
Sale Sued Vs ترفن
هوای وَآعانتی لها فوّتی
و از کیفزتاع گناهان مرا دور داشتی تا به حدی که گویا از من شرع کرردی دیا در هنكام گنه که من
تفرمنی كردم ه این بود که پروردگاریت را گس بو( وا دستورت را سبک شمرج وا خود را
در معرض كيفرت د رآوردم ويا تهدیدهای تو را بى ارزش ضرض كردم بلكه كناهى بود كه بيش آمد و نفس
آذرا آراست و هوای ننس نیز جيره شد و بدبختى هم كمك كرد
صفحه 44:
و پردهآویخته (پردهپوشی تو )هم مرا مضرور کرد و در نتیجه ا آنجا که میتوانشتم در نافرمانى و
مخالفت تو کوشیدع ی اکنون کیست که از عذاب تو مرا فجات دهد و از دستنشمنان در فردایقیامت
جه كسى خلاصم كند و به ریسمان چه کسی چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قعلع کنی پس چه
نی نت هن ]لام عور عسل بوسر ريه له
ب
صفحه 45:
کد گر میدمنپه کرمت و وسمت رحمتت نبود وازنا اميد شدن ازع نمی داشتی به محض آنکه به ید آنهامی
uel oS pull میشدع ای بهترین کسی که خواندش خواننده ای و برترین کنتی که میدش دازد امیدواری
خدايا به ييمان اسلا به در گاهت توسل جویم و به حرمت فرآن بر تواعتماد کنم و به دوستی و محبتی که به
ll ole قررشبی هاشمی عرربیتهامی مکی مدنی دارج اميد تقرب به تو را داد
صفحه 46:
BE ale فلا تژحش اشتیناس ایمانی ولا تجعَل
SET Gy (Ei L536 Glo « |
يس تو انس ایماثی مرا مبتل به وحشت مکن و پداشم را پاش آن کس که جن ترا پررستیده قرار مده
زیر مردمی بودند که به زبن یمان آوردند تا بدان وسيله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم
رسيدند ولى ما به دل و زبان به تو ايمان آورديم تا از ما بكذرى يس ما را هم به مقصودمان برسان و
امیدت را در دلهاى ما ثابت و محكم ضرا
صفحه 47:
ومنحرق مساز دلهاى ما رايس از آنكه هدايتمان كردى و يبخش بما از نرد نود رحمتی که راستی تومی
بسيار بخشنده به عرقت س وكند اك برانيم من ه كن از در خانه ات برنخيزم و دست از تملق و جايلوسيت
pola چون شناسایی کررمت و رحمت وسیعت به دم الهام شده بنده به نزد جه كسى رود جن به د ركاه مولايش
و
صفحه 48:
و مخلوق به که پناهنده شود جن به خالقش خدايا اگر مرا به زنجیس و بند گرفتارع کنی و بازداری از من عطایت را
در میان انظار مردم و رسواييهايم را به چشم بندگانت آری و دستور بردثم را بسوى دوزخ صادر كنى و ميان من و
فیکان حائل گرردی من هر گنر امیدع زا از تو قطع نخواهم آرد و آرزومندیم را از عنو تو بازنگردانم و بیرون نرود.
محبت از دلم و من نستهایی که در دیا به من دادى و رده پو
صفحه 49:
واعی بایکآء علی نفسی فد یت بلئویف والأمال 632
ای آقای من محبت دنیا را از دلمبیررون کن و جمع کن میان من و میان (پيامرت حضرت ) مصطفی و آلش
بر كنزيدكان خلقت و خاتمپیمپران محمد صلی له علیه و آله و مرا به درجه تویه و با
بسویت برسان
ویاریم ده به گریه کردن ن خویشتن زیرا که من عم را به امروز و فردا کرردن و آرزوها PLS
صفحه 50:
کون شوم حالا می ان 2
Shs shal cel eal Opi oe
لا أببكى وَلا آَذْرى الى ما يَكوّنُ مُصيرى وَآرى تَفْسى تُخادعُنى
ود رآمده ام در جايكاه نا اميدان از حنيس نودم يس كيست كه بدحال تر از Sl ath i من بس اين حال بسوى قبس
هنتقل كردم زيرا كه آعاده اش تكررده ام رای نوابیدنم و فرش نکرده ام آنرا به عمل صالح ببراى آرميدتم وجرا
كريه نكنم در صورتى كه نمى دانم به جه سرنوشتی دچار گرد من نقس حنود را جنان بينم كه با من ذي رثك زند
صفحه 51:
SEGA SI SY الْمَوْتَ قمالى si Ah Sis 8 وَأيامى تخاتلنى
A SS 6) 55 $8915 SI کی له ری کی لضیق لحدی
Bo Bc Ab le JEL Ub ys eB
st Bethe
و رو ذ كام رزا كه مرا بفريبد در حالى كه مرك بالهاى نود را بس سم كسترده يس جا كريه نكنم ؟ گریه
كنم براى جان دادنم eS aS برراى تاريكى قبرم كريه كنم براى تنكى تحدم ككريه كنم براى سؤ ال نكيس و
منک از من گرریه کنم بای بیررون آمدنم از قبس برهنه و خوار که بار ستكينم را به يشتم بار كررده
یکبار از طررف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف جب
2 2
صفحه 52:
و هیک از خلایق را در کاری یم از كار ود ببينم براى هس يك از آنها در آن روز كارى است كه به خود
الاش مارد جور دهايوير أن رون كقابد نان وعاساهد وجهرزه هاي فر رز خیارآلود است و سیاهی|
وخوارى آنها را ضراكرفته اى آقاى من بر تو است تکیه و اعتماد و اميد و توكلم وبه رحمت تو آويختهام: به
رصه نو راق ع لوقي سراف ehcp RS glial pe Sa
م
صفحه 53:
0 _ ~~
> we
is Sy olf eS Ge CB ge ts es علی بط لسانی
پس ستایش تو را است بر اينکهدلم را از آلودگی شرک پاک cr S و براى قو است ستايش براى
باز کردنت زبانم را آيا به اين زبان كندم سياس تو را كويم يا با نهايت كوششم در کرردارم تو را
خوشنود سازم ؟ و چه ارزشی دارد زبائم يروردكارا در برابى سياس تو وجه ارزشى دارد
کردارم در كنار نعمتهايت و احسانى كه به من كردى
و
صفحه 54:
۱0 1
یک رغیتی و
ال جرد که hoy Aa Les
یک آملی وَعَیکک یا واحدی عکَمَ Lay che علکک الط زا
وَقَدْ ساقنى ||
ت آقاى من اشتياق من بسوى تو استاو
أحنذايا براست خش تو آرزويم را كسترانيد و شك تو كردارم را يذير:
هراسم از تواست و آرزو واميدم بسوى تواست و آرزويم مرا بسوى تو كشانده وهمتم اى خداى يكانه من بد ركاه
قو نشيمن كرده ودر آنجه بيش تواست (جامه ) شوقم (دامن ) كسترده واميد خالص و ترسم تنها از تواست وبه
تو محبتم انس كرفته و دست به جانب تو انداخته ام و به ریسمان اطاعت تو بند كردم ترسم را
صفحه 55:
V(t) بذ کرک عاش تلبی
المانع ad
EY gall فيكك وَعَظِيم الطمَع مْكك الذى َو
BSG BIN Gp ee als
ای مولای من به اد تو دلم زنده است و به راز و نیاز تو سوزش ترسم را تسکین بخشم پس ای مولای من و
ای آرزویم و ای آخرین سرحد خواسته ام میان من و گناهم را که مانع از ملازمت اطاعت تو است جدایی
بینداز و این خواهشی که من از تو می کنم به خاط همان اميد ديرينه ايست كه به تو دارم و بمرای آن
طمع ببز ركى است كه درباره ات دارم كه تو رأفت و مهربانى را براى بندكانت بس خود طرض کرده ای
صفحه 56:
خاضعٌ لكك تَبارَكْتَ يا رب الْعَالَمِينَ الهى ارْحَمْنَى 7
لسانى وَطاشٌ عنْدَ سو الكك یی SEY Te pat GSI لد فاقتى
پس ام و فرمان از آن تو است یگانه ای که شریک نداری و خلائق همگی جیر» خوار تو و در قبضه
اقتدار تو و خاضع دركاء توأندرتری ای پررورد گار جهانیان ندايا به من رحم كن در آن هنكامى كه
حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسغ تو لال گردد و هوش در هنم بازپررسیت از سر بپرد
پس ای بزر رگ امیدم مرا نومید مکن در آن هنگام که سخت نیازمندم
صفحه 57:
عَلَيكَ مُْتَمَدى وَمُعَولى وَرَجآثى
BENS, IKK cb di Sons £63 وَلَدَيْكٌ َرْجِرُ فاقتی
وب خاط نادانيم مرا از د ركاهت هران و براى كم طاقتيم مهرت را اذ من بازمدار به خاطر نيازى
كه دارم به من بده و برای اتوانیم به من رحم کن ای آقای من بر تو است اعتماد و تکیه و امید و ت کل
من و مهس تو است دستاویزم و به آستان و بار (حاجت ) اندازم و به جود تو خواهشم را جویم و به کم
توای پروردگار من دعایم را آغاز کنم و از پیش تو امید رفع نیاز و احتیاج خود را دارم
صفحه 58:
لا مدكلى الموها فلك 7
به تواذكرى تو جبران نداريم كنم و زيى سايه عفو توبه يا ايستم وبه جود و کرع تو دیده
بكشايم وبه نيكى تو جشم دوزم يس مرا به آتش مسوزان با اينكه مركن آرذوى منى
و در دوزخم سکونت مده که تو نور چشم منی
صفحه 59:
ای آقای من گمان مرا به احسان و نیکیت دروغ و بی اصل مکن زیرا تو مورد اطمینان محکم منی و
از پاداش نیکیت محرومم مساز که تو به نداری من آشنایی خدای اگر رگم نزدیک شده ولی
كردارم مرا به تو ذزديك نكرده من اعتراف به كناهم را وسيله عذر خويش به در گاهت قرار دهم
۳
صفحه 60:
دايا اك كنرى كيست كد سزاوارقر از قو به كنشت باشد و اك عذاب كني بس كيست كه در
حکم عادل تر از تو باشد رحم کن در این نیا به غربتم و هنكام رك به غمزد كيم و در قبس به
ره و ععویوایی کنی وهگای NPA Rel ole POE A US
جایگاهم رحم کن و بيامرز برای من آنچه از کرردارم که بر مردم پوشیده مانده
ره
صفحه 61:
وادامه پده برایم آنچه را که بدان مرا پوشاندی و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دستهای
ياران ممرا به إين سو و آن سو کنند من رحم كن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز
كشيده ام وهمسايكان شايسته ام به اينطرف و آنطررف مى كردانند بس من تفضل كن و هنكامى كه
حنويشان اطراف جنازه ام را بر دوش گرفته اد با من مهربافی رما
و
صفحه 62:
وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبس بس تو وارد شوم بس من بخشش كن و به غربت من
در آن خانه تازه و نو رحم کن بطوری که بجن تو انس نگیرع ای آقای من اگر مرا به خودم
واگذاری هلاک گرد آقای من پس به که استفائه کنم اك تو لغزشم را نادیده نگیری و به
که پناه برع اك عنایت تو را در آرامگاهم از دست بدهم
و
صفحه 63:
وبه کی گرد اگ تو غمم را رطف نکنی» آقای من که را دارع و که من رحم کند اگر توبر
من رحم نکنی و فظل که را آرزو کنمدر روز نیازمندیم اگر فضل تو را گم کنم و بسوی چه کسی از
gra Soa آن هنگام که عسر] بسر رسد اى آقاى من مرا ایک بت امیدوارو من مفرما خاي
اميد مرا تحتق بخش و ترسم برا امان بخش زيرا در اين كناهان بسيار اميدى جر به عفو تو ندارم
جمد
صفحه 64:
آقای من از تو خواهم چینری را که شایسته آن نیستم و تو شایسته پرهیکاری هستی و اهل آمرزشی پس
پیامز مرا و از نظر مرحمت خنود جامه ای بس من بپوشان که گناهانم را بپوشاند و آنها را بریمبیامرز و مورد
مق اخنء رام مبهکه و رای مت دیریده و چشم پوشی بزررگ و گذفت بر ركوارى هس ضاي تلع که
فیض خود را حتی بر آنکه درخواست نکند و بس منکرانپرروردگاریت فروریزی
۳
صفحه 65:
هک الکریم Jul LB 38 £365 بهذا الدّعاء
پس چگونه نسبت به کسی که از تو درخواست کند و یقین داند که جهان خلقت از تو و کار بست تو است 1
برتری و والامی ای پرزورد گار جهانیان: ای آقای من بنده ات به درگاهت آمده و تنگدستی او را پیش روی
تو واداشته و به وسیله دعای خود در خانه احسان تو را مى كويد يس آن روى بز ركوارت را از من بس
مگرردان و آنچه گویم از من بيذي زيما من به اين دعا تو را خواندم
صفحه 66:
و امیدوازع که بازم مگردانی چون آشنایی کاملی به مهس و رأفت تو دارم خدايا توبى كه درمانده و
سؤال بيجت تكند سائلی و بخشش و عطا از تو نکاهد تو چنانی که خود گویی و بالات از آنی که
ما گوییم خدایا من از تو خواهم صیری تیکو و گشایشی نزدیک و گفتاری راست و پاداشی بزرگ
صفحه 67:
ما سک مه عباک الصَالحون با یر من سمل i Se ah آقطنی
از تو خواهم پروردگارا هرچه خیر و خوبی است چه آنچه می دانم و چه آنچه را نمی دانم خواهم از تو خدایا
از بهترین چیری که بندگان شایسته ات خواهند ای بهترین درخواست شدگان و ای بخشنده رین عطابخش عطا
كن به من خواسته ا۶ را دمورد خود و خانواده و پدر و مادر و فرزندان و بستگان و برادران دینیم
و
صفحه 68:
الشرژر و الکراعه تم ال
و زندگیم را خوش و فراخ گردان و مردانگیم را آشکار ساز و تمام حالات مرا اصلاح کن و بگردانم از کسانی
ke SOU ALS PN dae رومام كررده از Piola DA
پاکیزه ای به او بخشیده ای که در میان پابمجاترین خوشی و وسیعترین کرام و کاملترین زندگانی رو زگار
بس مى برد و ببراستى تو هرجه را بخواهى انجام دهى ولى جز تو كسى نتوائد هرجه خدا خواهد انجام دهد
صفحه 69:
۲"
خدایا مرا به ذکس مخصوص خنود مخصوصم دار و آنچه را من بوسیله آن در تمام ساعات و دقایق
روز و شب وسیله هرب درگاهت قرار دهم خودنمایی و شهررت طلبی و سرکشی و گردن ضرازی
قرار مده و مرا از ضروتتان د ركاهت قرارم بده خدايا به من عطا طرما وسعت در روزىء و امنيت
در وطنء و چشم روشنی در خاندان و مال و اولاد
one
صفحه 70:
Soe Sale Bip تصیباً نی کل یر ره وله فى شَهْر رَمَضانَ فى ليله لقَدْر
و پایدار ماندن نستهایی که در پیش من داری و تندرستى و نيرويى در بدن و سلامتى در دين وهميشه
تا زنده مرا به ظاعت خود و اطاعت بيامبرت محمد صلى اللّه عليه وآله واذار كن و بكردائم از
پرنصیب ترين بن د كانت در هس خيرى که نازل کرده و در ماه رمضان در شب قدر نازل گردانی
صفحه 71:
افعها وَحسَنات
ینک ارام فی عامنا هذا وّفی کل
عام نیرز واسعاً من َضْلكك الواسع واضرف عی با سيّدى الأشوآة
و آنچه را در هر سال نازل گردانی از مهری که بگسترانی و تندرستی که بپوشانی و بلاهایی که باز گردانی
و کارهای خیری که بپذیری و زشتیهایی را که از آنها درگذری و روزیم کن حج خانه کعبه را در این سال
و در هر سال و روزیم ده زوزی فراخی از فضل وسیع خود و بدیها را ای آقایم از من دور کن
صفحه 72:
وَافْض عَنَّى الديْنَ وَالظلامات حَتَّى لا دی بیء مه وخ shelly lath fe
و بدهی ها و مظلمه هایی که به كردن دارم از من ادا ضرما بطوری که به خاطر چییزی از آنها تاراحت
نباشم و گوش و چشم دشمنان و حسودان و ستمکارانم را بر من ببند و بر ایشان پاریم ده وديده !ورا
روشن کن و دلم را شاد گرردان و برايم از اندوه وغمم رج و كشايشى قرار ده وهركه را از تمامی
حلقت که ازاده سوثی نسبت به من دارد زین پای من قر ارش ده
صفحه 73:
و کفایت كن مرا از شم شیطان وش سلطان و بدیهای کردارم و پاکم کن از گناهان همگی؛ و از آتش
دوزخ بوسیله عنو خود پناهم ده و به رحمت خویش داخل بهشتم گردان و از حوریه های بهشتی به فضل
خود به همسریم درآور و ملحقم کن به دوستان شایسته ات محمد و آلش آن نیکان پاک پاکیزه و برگزیده
2
صفحه 74:
۲"
Lisi es pelle eS Le هم وحم را و که هی دی
درودهای تو بر ایشان و بر جسدهاشان و بر ارواحشان و رحمت خدا و بركاتش اى خداى من و
آقای من سوگند به عزت و جلالت اگر مرا در مورد كناهان بازخواست كنى من ثين تو را به عفوو
كذشتت مطالبه مى كنم و اك به يستى ام مرا مو احنذه كنى من هم به کرمت تو را مطالبه مى كنم و
اكر به دوزم ببرى به دوزخيان كلزارش فى دهم كه دوستت دارم
2
صفحه 75:
ail ING SY ES By
فى ذلكك سُرُورٌ عَدوكَ وا
ای خدای من و آقای من اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیرروانت را يس به كه يناه برند كناهكا ران و
اگر اکرا نکنی مگ
بیری این کار موجب خوشخالی دشمنت گردد و اك به بهشتم ببرى موجب خوشحالى بيامبرت بشود
۳
به وفادارانت پس به که استفاثه کنند بدکیرداران خدایا اككى به دوزخم
صفحه 76:
Ol gel aly GIy رو
و من به خدا سوگند مسما می دانم که خوشحال شدن پيامبرت را پیشتر از خوشحال شدن دشمنت دوست
داری خدایا از تومی خواهم که دلم را پرکنی از محبت و ترس از خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به
پسوی خود ای صاحب جلال و پر گواری مر! دوستدار لقای
خودت و هراس و اندیشه از خود وا
حنويش كن و نين لقاى مرا دوسنت بدار و در لقاء خود براى من آرامش و گشایش و کرامتی قرار ده
د
صفحه 77:
۲"
SNAG chen Sits ot cl لح
خدایا نا بهشیستگن از مردع گذشتهملحق کن و از شایستگنبقیمنده رام ده و به اه
شایستگانم بپس و کمکم ده بر مخالفت با هوای ننسم بدانچه کمک دادی شایستگان را بر مخالنتشان با
هوای نس و ختم کن کارم را بهنیکوترین كارهايم و ياداشم را از آن کار به رحمت خود بهشت
قرار ده و کنکم مر آنچه بهمن دادمإي كدادر كار صالع بكار يندم
2
صفحه 78:
3 6 9
> ws
وار وح و با استلکک ایماناً
pf شک نت نی دینک عشی ی لیام کت
و ثابت قدمم دار و بازم مگردان به بدیهایی که از آن نجاتم داده ای ای پررورد گار جهانین خدایا از تو
خواهم ایمانی که انتهایش ملاقات تو باشد و تا زنده ام دارى به همان ايمان زنده ام دار و جون بميررانيم
بس همان ايمان بميرانم و جون بر اذكيرزيم بى همان ايمان ب راذكييزم وياك كن دلم را از رياء وشک و
خودنمایی در دینت تا در نتيجه عملم خالص براى تو باشد
صفحه 79:
3 6
> ws
وت oe : یی من Ke
خدايا به من عنايت كن بصيرتى در دينت و فهمى (در شناحتن ) حكمت و در ک خاصی در فهم علمت و دو
سهم از رحمتت و برهي كارى آنجنانى كه مرا از كناهانت بازدارد و رويم را به نور خود سفید گردان و
شوقم را بدانچه پیش تو استقرار ده و در راه ود و بس کیش پیامبرت صلی الله عليه وآله بمي رانم
۳
صفحه 80:
1
۱
ليم ای اعد بک من ال وال وم ان بر
والمنکنه اقفر الاقه کل 7 اج ما a منْها و &
د راز کات و سیج وانوه فیس وان وی طبر وگو Bs Ele
نداری و از هر بلا و همرزگی هر چه آشکار باشد از آنها و هر جه ينهان و يناه مى بر] به تواز ننسى كه قانع
نباشد و شكمى كه سير نشود و دلى كه نه راسد و دعايى كه يذيرفته نشود و كارى كه سود ندهد
2
صفحه 81:
۲"
وَآعوَة یک ی رب علی تفسی ودینی ومالی وعلی
ت السّميعُ LYE ali cach
مُلتحدا فلا َجعَلْتَفْسى فى شَىْء من عَذابِكك وا ai
ويناه مى بر اى بروردكارم در مورد حنويشتن ودين ومال وهمه آنجه به من روزى كررده اى از
شیطان رانده درگاهت که براستی تو شنوای دانایی خنایا کسی نیست که مرا از تو درپناه نود گیررد و
جد تو يناهكاهونيابم يمن منزا در جييزى از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاكت وعذاب دردناك
بازمگردان
see
صفحه 82:
منی واغل Yo shy by oe كُرنى
ال وت تسس hey Stay GSA AIG وشن رب
ما سک و نی من شلک ائی ایک راغت یا رب امن
eb ache plat Uae را بلند كن و درجه ال را بالابى و كتاهم را بررين و به خطايم مرا ياد مكن و باداش اين
مجلس مرا و باداش كفتارم راو ياداش دعايم را نوشنودى خودت و بهشت قرار ده و بده به من الى بروردكاز من
تمام آنجه را از تو خواستم و أّفضل خويش بر من بیفزا که من براستی بسویت مشتاقم ای پرروردگار جهانیان
و
صفحه 83:
بذلک من SY Sl, سائلاً عَنْ أبُوابنا وَقَدْ SE سائلاً قلا َردَّى الأ بقضاء
حاجتى وَآمَدْئَنا بالأخسان الى ما ملک َيْمائنا وَنَحْنُ ارفآء ک
خدایاتو و کاب قرآن رای ما فازل ضرمودی که ما گذشت کنیم از کسی که به ما ستم کرده وما به خودمان
استم کرردیم پس از ما دزگذر که تو از ما سزاوارت بدین کار هستی و به ما دستور دادی که هیچ خواهنده ای را از
ذر خانه من پازنگردانيم و من پصورت خواهندگی به درگاهت آمده او پازم مگردان
عننتور دادی که نسبت بهپرردگانما|وضان و ذیگي کم و ما بردگن توییم پس ال از آنش دوخ آزاد طرما
صفحه 84:
الکثیر اف در يي لك انك لحم 5a
ای يناهم ذ هنكام اندوه و غم ای ظریاد رسم در هنگام سختی به در گاهتو زاری کنم وبه تو استفائه
كنم وبه تو يناه آرم و به ديكرى يناه
دز کارخنده ای که اسیر و گررفتا را آزاد كنى و از گذهبسیار بگنری طاعت اندک را از من بپنیر و
نبرم و گشایش نخواهم جر از تو پس تو به طريادم رس و گشایشی
از گناه بسیارم بگذر که برراستی تومهیربان آمرزنده ای
2
صفحه 85:
0
Sy
Gi bi Stove bay به قلبی pitty Si J
الْعيْضٍ بما قَسَمْتَ لى 2555 JESU eel I
يا أَرْحَمَ الراحمِينَ
خدايا أز تواخواهم ايمانى كه هميشه دلم با آن همراه گرده و يقينى راست و كامل كه بدانم سلما
چیزی به من رسد جز آنکه بر من نوشته ای و خوشنودع كن در زندكى به همانكه نصيبم كرده ى
abled cL Bh gl
صفحه 86:
www.Alumni.miu.ac.ir