صفحه 1:
به نام خدا
موضوع: مردان مبارز و زنان قهرمان
:اعضای گروه
صفحه 2:
مقدمه
تاريخ سرشار از مردان و زنان بزرگ بوده است که در زندگی هر کدام
اتفاقات بسیاری افتاده است و ما با مطالعه سرگذشت این انسانها می توانیم
برای زندگی خود الگو انتخاب کرده و در مسیر درستی زندگی کنیم. در
دوران های مختلف مثل صدر اسلام . دوران مشروطه و دوران دفاع مقدس
انسانهای بزرگی بوده اند که هر یک دست به کارهای بزرگی زده اند و در
تاریخ ماندگار شده اند. / دا ۰ 7
1 ۱ مبارز
LS da)
صفحه 3:
حصرت حدیجه
حضرت خديجه دختر خويلد, زنی پاکدامن و عفیف بود و از بازركانان قريش
به حساب می آمد. 1
وی به دنبال مرد امینی می گشت که زمام تجارت او را بر عهده بگیرد. . . 1
امانت داری محمدین عبدالّه در میان مردم شهرت داشت .
از ایسن رو, خدیجه به دنبال پیامپر(صلوات الله عليه و آله ) فرستاد و كفت :
چیزی که مرا شيفته تو کرده راستگویی , امانتداری و اخلاق پسندیده تو
است و من حاضرم دو برابر آنچه به دیگران می دادم به تو بدهم و دو غلام
خود را نیز همراهتو بفرستم که در تمام مراحل فرمانبردر و باشند.
نبی گرامی اسلام (صلوات الله عليه و آله ) نيز دعوت خديجه را يذيرفتند و
كاروان قريش به حركت درآمد.
سفر بازرگانی پرسودی بود.
آن كاه كه پیامبر به رسالت مبعوث شد. اولین زنی که به محمدر ایمان آورد,
خدیجه بود.
خديجهبههمراههمسرش و على بن ابيطالب (عليه السلام) به
مسجدالحرام مى رفت و در آن جا به راكرم (صلوات الله عليه و آله )
Laid مى كرد و با ايشان نمازمى خواند.
اين حركت , نشانه شجاعت , راست قامتی و ایمان خدب 4
ارزش هایی که بدون حمایست خدیجه پدیدار نمی شد و آن
بانوی گرامی , با دلداری دادن همسرش , بذل تمامی ثروتش وبا ۱
شجاعت و شهامتش, به پیامبر قدرتی می داد که با دلگرمی به ترویج
اسلام بپردازد و از آزار دشمنان نهراسد.
ایسن واقسعیت در سال دهم بعشت . عیان تر شد و آن زمانی بود كه
خدیجه , پیامبر را تنها گذاشت , کوله بار سفر را بست و به سوى معبود
شتافت
صفحه 4:
حضرت فاطمه
حضرت فاطمه زهرا (س) در روز ۲۰ جمادیالثانی سال پنجم بعد از بعشت در
شهر مکه در خانه حضرت خدیجه به دنیا آمد.
حضرت زهرا (س) خواستگارهای متعددی داشت اما بر اساس خواست پیامبر
اکرم (ص) حضرت فاطمه (س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و با مهریه اندکی به
خانه شوهرش رفت.
او صاحب دو پسر به تامهای حسن (ع) و حسین (ع) و دو دختر به نامهای
ام کلثوم و زینب (س) شد و زمانی که برای پنجمین فرزند خودش حامله بود بر
اثر ضربهای که به سینه او وارد شد این فرزند را که محسن نام داشت از دست
داد. با توجه به اين كه همه ائمه معصوم ما غير از امام علی (ع) از طریق حضرت
فاطمه (س) به حضرت محمد (ص) میرسند به ایشان «ام الائمه» میگویند.
حضرت زهرا (س) در روز سوم جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری به شهاد:
رسیدند. علت شهادت حضرت فاطمه بر اثر ضربات و لطماتی که به ایشان وارد
شده بود. در مورد تاریخ شهادت حضرت فاطمه (س) نقلقولهای
وجود دارد که بعضی ۷۵ روز و بعضی ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر (ص) را
صحیح میدانند. حضرت فاطمه (س) در زمان شهادت ۱۸ سال بیشتر نداشت.
ایشان وصیت کرده بود که مراسم غسل و خاکسپاریاش به صورت شبانه و
انه باشد و کسی از محل دفن حضرت فاطمه (س) باخبر نشود. همچنین
ایشان در آخرین لحظات عمرشان به حضرت علی چنین سفارش کردند: پس از
من با دختر خواهرم اءمامه ازدواج نماء چون که او به فرزندانم مانند
خودم دلسوز و متدیّن است. همانا مردان در هر حال نیازمند به زن میباشند.
صفحه 5:
حضرت زینب
حضرت زینب کبری (س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هچری قمری در شهر
مدینه به دنیا آمد. بر اساس روایات متعدد. نامگذاری حضرت زینب (س). توسط پیامبر اسلام (ص)
صورت گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نامر به پیمبر (ص) رسانده است.
معروفترین نام ایشان زینب است که در لفت. به معنای «درخت نیکو متظر وخوشبو» آمده و
معنای دیگر آن «زینت پدر» است.
پدربزرگوار آن حضرت. اّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرلمزمنین علی بن ابیطالب (ع) و
مادر گرامی آن بزرگوار. حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.
همسر كرامى حضرت زینب (س» عبالّه فرزند جعفر ین ابیطالب بود
سخنان و خطبههای حضرت زینب (س) در کوفه و همچنین در دربار یزید, كه همراه با استدلال به
آيات قرآن بود: بيانكر دانش اوست. در روز عاشورا. هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت:
هبار خداي! اين اندك قربانى و كشته در راه خودت را از ما (خاندان بيامبر) بيذير.» اوج عظمت
حضرت زينب (س) در جريان قيام امام حسين (ع) و به خصوص زمان اسارت حضرت بوده است.
عظمت ايبن كار يررك أن :وقت أشكار شد كه تيرد عاشوزا بدرياياى رسيه :و لسل بينت انام
حسین (ع) اسير شدند و با بايان يافتن جدك مسلخانه در ميدان كربلاء رسالت و مسئولیت زینب
كبرى (س) و ديكر اسيران. شروع شد و حركت فرهنكى آنان عليه سباه ظلمت. آغاز كرديد. اككر
قیامارزنده حسینی همچنان در طول تریخ برای هميشه تازه و سازنده باقی مانده است. یکی از
عوامل آن وجود حضرت زینب و خطبه هاى غراء آن حضرت الست.
يس از مدتی حضرت زینب (س) گرفتار تب شد و هر لحظه بیماری او شدت یافت. روزی حضرت
07 زيتب (س) به همسر خود عبدالله فرمود: هبستر مرا به زیر آفتاب
مى كويد «به اين وصيت عمل كرده و او را در حياط جاى دادم كه متوججه شدم جيزى را روى
سینه خويش قرار داده و مدام زیر لب حرفی میزند. پس به او نزديك شدم. ديدم بيراهنى باره باره
و خونین که یادگاری از برادرش حسين (ع) بود روى سينه نهاده تاله مى كند و همينطور بود كه
پر حریم اهل بیت پیامبروارد گشت و جان به جان آفرین تسليم نمود.
حياط قرار بده!» عبدالله.
صفحه 6:
سیده زهرا حسینی
با آغاز جنگ. زهرا حسینی که در آن هنگام دختری هفده ساله بود. خود را در وسط
ماجرا یافت. همین که اعلام کردند جسد شهدا در گورستان روی زمین مانده است. به
یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی كمنظيرى در كار غسل و كفن و دفن
شرکت کرد. به کارکنان گورستان غذا رساند. مردم را برای این کار بسیج کرد. امدادگری
آموخت و در هر کاری که پیش میآمد. از امدادگری, زخمبندی, حمل مجروحان, تعمیر و
آمادهسازی اسلحه, پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که
مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با
دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک ترش را در کارها شرکت داد. در جریان
دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن هميشه با
اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است.
با اين حال. او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم
بزده باشد.
گزارش حسینی از جنگ بینظیر است. و به هیچ یک از کتابهای متعددی که ایرانیان و
خارجیان درباره جنگ نوشتهاند. شباهتی ندارد. خواننده ممکن است با اعتقادات
حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطیوار چیزهایی را باور کرده
است و تکرار میکند. ولی باید ابله با مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید
كند. اين كزارش حقيقى و دست اول از سبعيت از يك طرف و مظلوميت و بیپناهی از
طرف دیگر است. در آن. چنان صحنههایی از ايثار و شور ایمان به چشم میخورد که
قلب را میلرزاند.
آنسان از خواندن این کتاب و اندیشیدن به کسانی که گزارش کارهایشان در آن آمده
است - انسانهای معمولی. کمسواد یا بیسواد. دارا یا ندار اما بیادعاء باایمان و پاکباز -
به راز ماندگاری ايران پی میبرد.
صفحه 7:
تولد: ۲۴ دی ماه سال ۱۳۲۲
محل تولد: آبادان در خانوادهای متوسط و مذهبی
تاريخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل شهادت : كلستان شهداء آیادان در اثر اصایت خمهاره دشمن
محل دفن : گلزار شهدای آیادان
در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح
معرفت و بصیرت الهی کرد وبا درک صحیح از وضعیت حاکم بر كشور و نيز ماهيت
استكبار جهانى امبر باليسم.مبارزات خود را عليه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد و با
آغاز جنگ تحميلى درشهر آبادان را ترك نكرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع
ازخاک کشورش پرداخت ۱
شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان
مشغول امدادكرى شد و به مدت سه سال به كار امدادكرى و برستارى از مجروحين
جنك در بيمارستان هاى مختلف آبادان ادامه داد كه در إين مدت یک باربه شدت زخمی
شد و به اجبار در بيمارستان بسترى شد
به هنكام شكست محاصره آبادان و آزادى خرمشهر و بسيارى از عملياتهاى ديكر
فعاليت جشمكيرى داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عمليات بس از آزادى خرمشهر
به منظور رسيدكى به غانواده شهدا در واعد فرهنكى بنياد شهيد آبادان مشغول فعاليت
هنگام شهادت :
اين شهيده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن
از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا بهوصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته
7 بود هر سال به جاى او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند. در حالی که راهی گلستان
شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند.
صفحه 8:
مرضیه حدیدچی دباغ ۱
کرد و از معلومات پدرش در یادگیری قرآن و نهج البلاغه بهره فراوان بره ۱
مرضيه حديدجى (دباغ) از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامى است كه فعاليت ها و حرکتهای سیاسی خود را از سال ۱۳۴۶غازکرده است و این
مبارزات را تا بيروزى انقلاب اسلامى ادامه داد و بس از آن نيز در مصدر بسيارى از امور از جمله فرماندهى سباه همدان و مسئوليت بسيج خواهران ٠
\ ۲ دوره نمايندكى مجلس شوراى اسلامى و قائم مقامى جمعيت زان جمهورى اسلامى ايران قرار كرفت.
دباغ در قسمتی از خاطراتش میگوید«تعدادی از بچه های دانشگاه های علم و صنعت ۰ شریف و تهران از طریق شهید سعیدی با بنده ارتباط داشتند.
که پسن از شهادتش این ارتباط به صورت مستقیم شد . بخصوص دو سه تا از بچه های خواهر شوهرم که دانشجو بودن در خن ما رفت و آمد داشتند.
که برخى كارها مانند توزيع اعلاميه و تكثير كتاب ولايت فقيه حضرت امام را انجام مى داديم.
همین باعت شد که بچه هلى دیگری هم به خانه ما ره پا کنند »ولی قضیه وقتی حاد شد که یکی زان بچه ها زداج کرد و متسفاه کارتن را
بهنشانیمنزل ما چاب کرد که همین باعث شد منزل ما لو برود که فرای عروسی وقتی برایببرون گذاشتن آشغال های عروسی به در کوچه رفتم
ساواک به داخل منزل ریخت و نماد و بقیه را دنتگیر کرد و خودشان هم تقریبا یک هقته در متزل ay aa که پس از قدتی آمند خود من
را نیز دستگیرکردنده
وی در بهمن ماه سال ۵۷ در نوفل لوشاتو پودهنوز مام خمینی (ره) بایان یامه بود که ستن فرودگاه پیش آمد. يك هفته بيش از برواز امام
هعنیپنجم بهمن , شب به یشان فرمودن برويد برادرهايى را كه در ساختمان كار مى کردند جمع کنید .یشان همه پردرن را در تقی که حضرت
وه میا مصاخیدامی Sf er ws
مرضيه حديدجي هر سال 1514 در شهر همدان متولد شد ودر خاناده لى مذحبى و فرهتكى رشد و ثمو كرد تحصيلات خود رأ مكتب خانه آغاز 1
۱
صفحه 9:
شهید مهدی باکری ۳
به سال ۱۳۳۳ ۰ش در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران کودکی, مادرش را که
بانوبی باایمان بود از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند و در دوره دبیرستان )همزمان با
شهادت برادرش علی باکری به دست ساواک( وارد جریانات سیاسی شد.
بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و
استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایقا کرد. پس از آن بنا به ضرورت. دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد.
همزمان با خدمت در سپاه, به مدت ٩ ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده ای را از خود به یادگار گذاشت.
ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه كلت او بود. دورود ازع
جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه. با مسئولیت جهاد سازندگی استان. خدمات ارزند های
برای مردم انجام داد.
شهید باکری در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سياه اروميه تلاش هاى كسترده اى را در برقراری امنیت و
پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و ee شرق و غرب انجام داد و به رغم فعاليت هاى شبان هروزى در مسئوليت
جبهه ها شد.
صفحه 10:
میرزاکوچک خان جنگلی
نام: میرزا پونس
معروف به میرزا کوچک خان
تولد : ۱۲۵۷ شمسی
محل تولد : محله استادسرا در رشت
تاریخ فوت: ۱۳۰۰ شمسی ۱
در سال ۱۲۸۶ شمسی. در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست. در فتح
قزوین شرکت داشت و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه ی تهران شد.
روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ هش میرزا که تازه از
تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تأثیر ظلم و ستم نیروهای
روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه
خواه خود دوباره دست به قیام بزند. ۲
اما این بار علاوه بر مطالبه آرمانهای آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد
رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار
نیروهای نظامی نیز بود. ۱
میرزا کوچک خان و هم فکرانش پس از فراهم شدن زمینه مبارزه علنی با
عوامل استعمار و استبداد با صدور بیانیه ای نهضت را آغاز نمودند.
در ماجرای نهضت مشروطه. آزادی خواهان گیلان بعد از تحصن در کنسولگری
عثمانی اقدام به قتل حاکم گیلان نمودند و زمام امور آن سامان را به دست
گرفتند. میرزا کوچک نیز با آنان همراه شد و در رأس گروهی در فتح قزوین و
تهران شرکت داشت. پس از آن که مشروطه خواهان محمدعلی شاه را از
سلطنت خلع نمودند. میرزا همکاری خود را با آنان ادامه داد ولی شغل دولتی
نپذیرفت. محمدعلی شاه با حمايت روس ها دست به تحریک ترکمن ها زد. در
اين هنكام مجاهدين. مأمور جنگ با ترکمن ها شدند. میرزا توچک خان به
سرپرستی یکی از گروه ها خود را به جبهه رسانید و در بندر گز مورد حمله
7 قرار گرفت و خود نیز مجروح شد.
صفحه 11:
سلمان فارسی
سلمان در خانواده ای زرتشتی و صاحب
گذاشت .
پیامبر اسلام او را از خود (اهل بیت) خواند و به سلمان محمدی شهرت یافت .
پدرش روحانی زرتشتی, کدخدای روستای "جی" و یکی از روتمندان آن ناحیه بود. او آتش پرستی متعصب و سرسخت
بود. و چون آتشکده داشت. مردم آن ناحیه برای پرستش آتش نزد او می رفتند؛ به همین خاطر نزد مردم از منزلت سیاسی
مذهبی خاصی برخوردار بود
سلمان وقتی به شام رسید. سراغ داناترین و متدین ترین مرد مسیحی را گرفت. مردم او را به سمت رهبر مذهبی خود در
کلیسا راهنمایی کردند.
سلمان روزی پیامبر (ص) را در قبرستان بقیع در حال تشیع جنازه ای مشاهده کرد. پس از سلام و عرض ادب. پشت سر آن
حضرت به راهافتاد تا بتواند مهر نبوت آن سرور را ببيئد. _
سلمان وقتی مهر درخشان آن حضرت را ديد. جلو رفت و آن را بوسید و به گریه افتاد و شهادتین را بر زبان جاری ساخت و
مسلمان شد
ذ. در روستای "جی" از توابع اصفهان به دنیا آمد. پدرش نام او را "ania
صفحه 12:
ممنون از توجهتون
دوستان عزیز