همه چیز درباره حیوانات
اسلاید 1: بعدی
اسلاید 2: وقتی نوزاد گربه به دنیا می آید چشم هایش بسته است, ولی نوزاد سگ وقتی به دنیا می آید چشم هایش باز است.این مثل حکایت از سنجش و حسابگری خاصی دارد. زیر شکم گربه پر موست و لوله ی پستان در بین این موها نهفته است؛ پس وقتی چشمهای نوزاد گربه باز بود ؛ هنگام شیر خوردن موها به چشمانش آسیب میرساندند؛ درحالی که درزیر شکم سگ در قسمت پستان خالی از مو است و نوزاد سگ به راحتی با چشمان باز شیر بخورد. بعدی
اسلاید 3: نکته دیگر حیوانات سم دار مانند اسب گاو گوسفند از نوک گوش تا بالای سم و انتهای دمشان از پشم و مو پوشیده شده است، فقط در دونقطه در بغلشان(در انتهای بازو) به اندازه ی یک سکه ی پنج ریالی در بدنشان مو و پشم ندارد که آن هم در بدن شتر و زرافه پر از مو و پشم است. رمز این حسابگری را خدا چنین گفته است: هنگامی که این حیوانات درشکم مادر های خود هستند دستهای آنها جلو کشیده وسر هم بین دستها افتاده است و درست آن نقطه ای که مو نمی روید در گوشه ی چشم آنهاست که مو ندارد که اگر آنجاهم مو می داشت باعث آذار واذیت چشم آنها میشد؛ برای همین خداوند آن نقطه را از مو نپوشانیده است. ولی در شتر و زرافه چون گردن دراز تری دارند آن موها باعث اذیت چشم نمی شوند. با این حساب آیا شایسته نیست که ما بگوییم: فَبارَکَ اللهُ اَحسَنَ الخالِقینَ(ضیاء الدّین تویسر کانی، اخلاق در زندگی،ص 16)بعدی
اسلاید 4: در خلقت مرغاندرون تخم مرغانی که از راه تخم گذاری به دنیا می آیند، سه مایع وجود دارد: زرده سفیده و نطفه. نطفه سبب پیدایش جوجه میشود و زرده خوراک ا برای 21روز ارتزاغ اوست. مقدار زرده چنان حساب شده است که حتی جوجه لحظه ای احساس گرسنگی نکند و حتی از آن ذره ای اضاف نیاید. در قسمت انتهایی تخم، یک قسمت خالی به چشم می خورد که در آن هوایی برای تنفس جوجه است. براستی کدام قدرت است که در تخم جوجه مقداری هوا برای ادامه ی زندگی جوجه بدهد ؛ جز خداوند حکیم و دانا.بعدی
اسلاید 5: زندگى حيوانات در مراحل پس از تولد نيز سراسر آميخته با نظم و حساب است. براى مثال، گاهى مرغان خانگى منقار خود را در دهان جوجه هاى نوزاد خويش مى نهند و مدتى همچنان بدون حركت مى مانند. بيننده مى پندارد كه اين حيوان كارى بى فايده انجام مى دهد، درحالى كه اين كار او از روى حساب و نقشه مهمى است. در اين حالت، مادر به چينه دان جوجه مى دمد تا گشاد شود و دانه هاى بيشترى را در خود جاى دهد. بر اين اساس، احتمال مى رود نوزادانى كه به وسيله ماشين هاى جوجه كشى به عمل مى آيند، بر اثر نبود رسيدگى مادرانه، قدرت هضم هر دانه اى را ندارند.نظم پس از تولدبعدی
اسلاید 6: گوارشهنگام بلعيدن غذا و يا نوشيدن مايعات، نوك زبان به پشت دندان هاى بالا و كمى از سقف دهان مى چسبد، تا به راحتى، غذا يا نوشيدنى از راه گلو به طرف لوله مرى كشيده شود. البته پيش از اين كار، دو عضو از دهان، مأمور زمينه سازى براى اين مرحله هستند. از آن دو مأمور، يكى زبان كوچك يعنى همان پرده مخروطى شكل است كه در انتهاى حلق قرار دارد و به هنگام خوردن و آشاميدن، آن پرده از بالا به در مجرايى كه به بينى راه دارد محكم مى چسبد. ديگرى پرده اى است كه روى دريچه مجراى تنفس مى افتد و آن را محكم مى بندد تا چيزى از غذا و آب به مجراى بينى يا هوا وارد نشود. چنانچه با پديد آمدن عارضه اى مانند خنده ناگهانى، يكى از آن دو عضو مأمور كنار رود و كمى از غذا يا آب به مجراى هوا و بينى وارد شود، دو مأمور ذخيره به سرعت دست به كار مى شوند تا آن ذره غذا يا آب را خارج كنند. اين دو مأمور ذخيره، يكى سرفه و ديگرى عطسه است. اولى حنجره و هوا و دومى نگهبان محافظ مجراى بينى است. بعدی
اسلاید 7: يكى از موضوع هاى تأمل برانگيز هستى، كنترل توليدمثل و جلوگيرى از ازدياد نسل در برخى حيوانات و از سويى كمك به ازدياد نسل در بعضى ديگر است. اين مسئله، خود شاهدى است بر اثبات يگانگى و حكمت بى نظير آفريدگار توانا و برهانى است بر نظم و حساب دقيق در عالم موجودات. اين نكته مهم را مى توان در تكثير ماهيان به خوبى بررسى كرد. نوعى از ماهى ها در حدود سه ميليون بچه به دنيا مى آورند كه با توجه به مصرف زياد ماهى در ميان مردم، از همه آنها استفاده مى شود، ولى از ازدياد نسل حيوانات و حشراتى كه توليدمثل آنها بالاست و فايده چندانى براى بشر و محيط زيست ندارند، جلوگيرى می شود. کنترل مرموز تولید مثلبعدی
اسلاید 8: در اين باره به خلقت عجيب مگس ها توجه كنيم. گفتنى است از مگس ماده، چهار بسته و كيسه خارج مى شود و در هر بسته سى عدد تخم است كه از هر تخم نيز بايد مگسى متولد شود. با اين حال، بنابر تدبير خداوندى در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت كنترل مى شود و هم طول عمر مگس چندان زياد نيست. مصداقى عجيب تر در هستى موجودات اينكه، مرغى به نام آكسيكلوب هنگامى كه احساس تخم گذارى مى كند، در شاخه درختى شكافى عميق ايجاد مى كند و سپس به جمع آورى آذوقه مى پردازد. بدين گونه كه از برگ ها و شكوفه هايى كه براى تغذيه نوزادن به كار مى آيد، به اندازه آذوقه يك سال آنها تهيه مى كند و در انتهاى شكاف قرار مى دهد. سپس يك تخم روى آن مى گذارد و سقف نسبتاً محكمى نيز از خميرهاى چوب بر بالاى آن مى سازد. باز مشغول جمع آورى آذوقه و تأمين احتياج براى نوزاد ديگر به مدت يك سال مى شود و آن را روى سقف اتاق اول قرار مى دهد و تخم ديگرى بر آن مى گذارد و بدين ترتيب، چندين طبقه را مى سازد. و بعد از پايان كار، خود مى ميرد. بعدی
اسلاید 9: هنگامى كه جوجگان از تخم بيرون مى آيند، در حالى كه مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذاى يكسال آنها موجود است و از آن استفاده مى كنند. پس از يك سال كه قدرت پرواز و زندگى مستقل را مى يابند، اولى سقف خانه خود را مى شكافد و از آن خارج مى شود، سپس دومى، سومى، چهارمى و به همين ترتيب، بقيه نيز عمل میکنند. اين پرنده موجودى است كه نه او مادر را ديده و نه مادر موفق به ديدن او شده است و سؤال اصلى و عجيب اينجاست كه اين حيوان ضعيف از كجا مى داند كه نوزادان او چنين احتياجى را دارند و اين آموزش ها را چه كسى به او داده است؟ آيا از مادر آموخته، مادرى كه هرگز او را نديده و يا به تجربه دريافته است، با اينكه اين عمل در طول زندگى او يك بار بيشتر اتفاق نمى افتد؛ زيرا پس از تخم گذارى میميرد؟! همان خداوند حكيمى كه به هر جاندارى غريزه اى خاص بخشيده است تا نيازهاى خود را به خوبى تأمين كند؛ همان مبدأ فياضى كه »قَدَّرَ فَهدى بعدی
اسلاید 10: گوارشهنگام بلعيدن غذا و يا نوشيدن مايعات، نوك زبان به پشت دندان هاى بالا و كمى از سقف دهان مى چسبد، تا به راحتى، غذا يا نوشيدنى از راه گلو به طرف لوله مرى كشيده شود. البته پيش از اين كار، دو عضو از دهان، مأمور زمينه سازى براى اين مرحله هستند. از آن دو مأمور، يكى زبان كوچك يعنى همان پرده مخروطى شكل است كه در انتهاى حلق قرار دارد و به هنگام خوردن و آشاميدن، آن پرده از بالا به در مجرايى كه به بينى راه دارد محكم مى چسبد. ديگرى پرده اى است كه روى دريچه مجراى تنفس مى افتد و آن را محكم مى بندد تا چيزى از غذا و آب به مجراى بينى يا هوا وارد نشود. چنانچه با پديد آمدن عارضه اى مانند خنده ناگهانى، يكى از آن دو عضو مأمور كنار رود و كمى از غذا يا آب به مجراى هوا و بينى وارد شود، دو مأمور ذخيره به سرعت دست به كار مى شوند تا آن ذره غذا يا آب را خارج كنند. اين دو مأمور ذخيره، يكى سرفه و ديگرى عطسه است. اولى حنجره و هوا و دومى نگهبان محافظ مجراى بينى است بعدی
اسلاید 11: پس از ورود غذا به معده و شروع فعاليت هاى لوزالمعده، كيسه صفرا به تراوش مى افتد و ميليون ها غدد موجود در جدار معده و ده ها عوامل همآهنگ ديگر به وظيفه خود مى پردازند و بدين ترتيب، غذا رقيق مى گردد. در بخش انتهايى و پايين معده نيز دريچه اى است كه مرتب بازوبسته مى شود و هنگام باز شدن، مقدارى از غذاى هضم شده به روده كوچك ريخته مى شود . علت ورود تدريجى غذا به روده كوچك؛ فشار نيامدن به روده باريك و جلوگيرى از پارگى آن است. پس روده كوچك با پيچ و خم هاى خود به همراه 2500 برجستگى به نام خمل در جداره خود، غذاى وارد شده را از راه روزنه هاى بسيارريزى، به خارج مى فرستد و ديگر مأموران نيز پس از تحويل، آن را در اختيار كبد قرار مى دهند . بعدی
اسلاید 12: كبد آن را به صورت خون درمى آورد و به مأمورانى مى سپارد تا آنها آن را به قلب منتقل كنند. سپس قلب با يك پمپاژ قوى آن را به تمام قسمت هاى بدن آدمى مى رساند و همه اعضا و جوارح از جيره اى عادلانه بهره مند مى شوند تا با سلامتى كامل به حيات خود ادامه دهند. اين توزيع، در هر دقيقه 24 بار انجام مى شود و مجموع سلول هاى بدن كه از اين عمل سود مى برند، بيش از ده ميليون ميليارد عددند. گفتنى است اگر كسى اين عدد را بشمارد، سيصد هزار سال طول مى كشد، با اين حال تعجب آورتر اين است كه بندگان از قدرت و نعمت الهى سربپيچند و غافل بمانند. (همان، صص 32 - 36؛ با اندكى تغيير) خداوند در قرآن مجيد، در هشدارى به آدمى فرموده است: اى انسان چه چيز تو را در مقابل پروردگار بزرگت فريفته است كه او را نافرمانى مى كنى؛ آن چنان پروردگارى كه از ذره غيرمحسوسى تو را آفريد. پس اجزا و اعضاى تو را در حد و اندازه اى مناسب قرار داد و آن گاه اندامى معتدل به تو عطا كرد و به صورت و شمايلى تو را تركيب ساخت كه مشيت حكيمانه اش بدان تعلق گرفته بود. (انفطار: 6 بعدی
اسلاید 13: ویژگی های چشمچشم انسان را از دو نظر هم از نظر ساختمان و اعضاى ريز آن و هم از نظر روان شناسى مى توان بررسی کند . از ديدگاه روان شناسى، حالت هاى مختلف چشم، بيمارى و تندرستى فرد را بازمى گويد. چشم هم درون را مى بيند و هم بيرون را، يعنى وقتى با چشم به چيزى نگاه مى كنيم، از ظاهرش آگاه مى شويم، ولى اگر به چشم كسى نگاه كنيم، از درونش با خبر مى شويم. چشم، دوستى و دشمنى را نشان مى دهد و بيننده را از نيت شوم يا قصد خير صاحب آن آگاه مى سازد. چشم هم گوينده است و هم شنونده. چشم از رضايت و خشم و نيز از قوت و ضعف خبر مى دهد و از آسودگى و دلهره پرده برمى دارد. از اميد و نااميدى مى گويد، درستى و نادرستى را روشن مى سازد، از راستگويى و دروغگويى و از سيرى و گرسنگى فرد حكايت مى كند . قاضى تيزبين، از چشم متهم نكته هاى فروانى به دست مى آورد و بازپرس، پاسخ بسيارى از پرسش هاى خود را از چشم متهمان مى گيرد و پليس با كليد چشم، رازهاى نهفته در دل مظنون به جرم را مى گشايد. بعدی
اسلاید 14: پزشك با دقت به وضعيت چشم، به نوع بيمارى انسان پى مى برد. چشم، سخن مى گويد و سخن مى شنود. گرچه وظيفه اصلى چشم ها اين نيست و بشر به وسيله زبان و سخن مى تواند آن كارها را انجام دهد، ولى چشم با پذيرفتن اين همه مسئوليت، بزرگ ترين خدمت ها را به بشر مى كند. پديدآورنده بشر، از روى لطف و مهر به او، چنين ويژگى هايى را در چشم نهاده است تا آدمى در گشايش و آسايش باشد ! و اما آيا تاكنون به ساختمان چشم خود دقت كرده ايد ؟ سازندگان دوربين هاى فيلمبردارى براى نشان دادن دقيق رنگ ها، رنج ها برده اند و كوشش ها كرده اند، ولى هنوز آن گونه كه چشم رنگ ها را مى بيند، نتوانسته اند تصويرها را با رنگ هاى واقعى خود ثبت كنند. درحالى كه چشم انسان همواره در نگاه به اشياى هستى، همه رنگ ها را با كيفيتى بى نظير دريافت مى كند. بعدی
اسلاید 15: هرچند چشم هاى افراد بشر از لحاظ برخى ويژگى هاى ظاهرى متفاوتند، براى مثال چشم زاغ با چشم ميشى فرق دارد و كبود چشم از سياه چشم جداست، او همه را چنان ساخته است كه از نظر ديد رنگ ها، هيچ گونه تفاوتى با هم ندارند و همه چشم ها و همه رنگ ها را به يك نوع مى بينند! دوربين هاى عكاسى در عكس بردارى از فاصله هاى دور و نزديك تنظيم خاصى دارند تا وضوح موضوع ها رعايت شود، ولى چشم در سريع ترين حركت مى تواند دور و نزديك را واضح ببيند! چشم نه تنها در نور سفيد مى بيند، بلكه در نور زرد، سرخ، بنفش و همه رنگ ها قدرت ديد دارد، ولى دوربين هاى عكاسى از عكس بردارى در همه نورهاى رنگين ناتوانند و اين به دليل ناتوانى سازنده آنهاست. عدسى دوربين عكاسى با قدرت محدود خود، نشانه سازنده اى داناست، پس عدسى چشم با داشتن قدرتى نامحدود، از پديدآورنده اى بسيار دانا و توانا سخن مى گويد. دوربين عكاسى همه چيز را معكوس مى بيند، بالا را پايين و ايستاده را واژگون مى بيند، ولى چشم ما هر چيزى را همان گونه كه هست مى بيند. آيا به اين فكر كرده ايم آبى كه در چشمان ماست، چگونه مايعى است كه در درجه هاى گوناگون دما، وضع خود را حفظ مى كند؛ در حرارت بالا تبخير نمى شود و در حرارت پايين يخ نمى بندد. چه قدرت عظيمى توانسته است برخلاف قانون طبيعت و مايعات، چنين آبگونى را ايجاد كند كه در حرارت هاى گوناگون وضع خود را حفظ كند !؟بعدی
اسلاید 16: کار قلب و کبدآن گاه كه خون از قلب خارج مى شود، همه سلول هاى بدن از آن تغذيه مى كنند و مقدار باقى مانده با رنگى تيره، از ديگرى به جانب قلب حركت مى كند. تيرگى رنگ آن به اين علت است كه در راه بازگشت، كثافات، سمومات و گازهاى كربنيك را نيز جمع آورى مى كند. اين خون ها پيش از رسيدن به قلب، در حفره هاى شش ها ريخته مى شوند. شش ها نيز در اندك زمانى با يك فشار و انقباضى و انبساط، خون آلوده را تصفيه و آن را شفاف و خالصمى سازند و آن را به قلب مى دهند و مواد كثيف و گازهاى كربنيك را از مجراى دهان و بينى به وسيله بازدم خارج مى كنند و چه شگفت آور است اگر رهگذر بدانيم، در هر 24 ساعت شش ها حدود ده هزار ليتر خون را تصفيه مى كنند و به قلب مى رسانند. البته بدن آدمى به طور متوسط بيشتر از پنج يا شش ها ليتر خون ندارد، ولى بر اثر گردش مداوم و تصفيه پيوسته آن است كه در يك شبانه روز كار شش به تصفيه ده هزار ليتر خون مى رسد. راستى اگر بنا باشد در جهان كارخانه اى تأسيس شود كه عمليات دهان، مرى، معده روده، كبد، قلب، شش، كليه ها و ديگر عضوها را كه همه در حجمى بسيار كوچك قرار گرفته اند انجام دهد، به چه مقدار حجم و مساحت نياز دارد؟! بعدی
اسلاید 17: گل و گیاهانقانون وراثت، در عالم گياهان نيز حاكم است. در هسته سلول هاى جنسى گياهان، عاملى هست كه حفاظت ويژگى هاى هر نوع گياه را در طول قرن هاى بسيار و در محيطهاى گوناگون برعهده دارد. مثلاً اگر يك دانه جوى معمولى را سال اول در منطقه گرم و در سال دوم در منطقه سرد و سال سوم در منطقه معتدل بكارند، استعداد نهانى و توارثى آن با كشت در قسمت هاى مختلف فرقى نخواهد كرد. توجه به وجود جنس نر و ماده در عالم حيوان و گياه، به منظور توليد مثلى هماهنگ با ويژگى ها و استعدادهاى ذاتى آن و سپس ادامه يافتن نسل آنها بدين شيوه، يكى از راه هاى آسان خداشناسى است. بعدی
اسلاید 18: نكته ها و لطايفى كه در وجود گل هاى رنگارنگ و زيبا به كار رفته است، بسى بيشتر و جالب تر از زيبايى ظاهرى آنهاست. آرى نقش هايى كه در وجود گل اطلسى و ارغوان و نيلوفر جلوه گر است، لطايفى كه در گل مينا و سنبل به كار رفته، حقايقى كه از دهان غنچه سيراب سرچشمه مى گيرد و اين رنگ هاى شاخه رنگين مرجان، ديده ها را به تماشاى هستى زيبا خيره مى سازد و عقل ها را به تحسين آفريدگار و خضوع در برابر او وامى دارد. پيشوايان اسلام، همواره مى كوشيدند بشر را به رازها و ناگفته هاى آفرينش آگاه سازند تا از اين رهگذر، معرفت خدا را كه مهم ترين سرمايه بشر در زندگى اوست، نصيب آنان كنند. امام صادق7 در توحيد مفضل مى فرمايد: فكر كن كه خداوند در هر برگى، رشته هايى مانند رگ هاى بدن از هر طرف كشيده و فايده ها و مصلحت هايى در آنها قرار داده است. اگر انسان بخواهد يكى از اين برگ ها را بسازد، در صورتى كه وسايل و اسباب كار هم داشته باشد، با تحمل زحمت ها و صرف وقت زياد از عهده ساختن يك برگ برنمى آيد ولى خداوند حكيم در اندك وقتى، در فصل بهار آن قدر گل و برگ و درخت و سبزه و شكوفه پديد مى آورد كه وصف ندارد. بعدی
اسلاید 19: به راستى، هر صاحب دلى كه در موسم بهار به دامن صحرا و دشت بنگرد، بالحن اعجاب آميزى خواهد گفت: »چمن سبز جهان را چمن آرايى هست«. آدمى با آگاهى از اسرار سلسله گياهان به ويژه گل ها، در پيشگاه خداوند خاضع مى شود .بعدی
اسلاید 20: تصویری از زیبایی های طبیعتاولین صفحه
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.