صفحه 1:
امام خامنه ای:
هر کسی که دغدغه مردم را دارد. بلید در «يشد و کاری کند که
مردم. به ایمان و تبعیت و اطاعت از ته قلب. کشانده شوند. این کار برای مردمی
مثل مردمعا -میْمن و دین باور و معتقدبه مبلنی- که برای فداکاری در این راه
جافرند کار مشکلی نیست. اگر کستی واقعا می خواهد که نقش مردم. aa
عینی, عملی و حساس, و مسئله ولایت فقیه یک مساله مردمی باشد و
حکومت الهیبا جنبه مردمی تولّم شود بلید در لین قسمت کار کند... و زیبایی
های لین مساله را از نظر عقلی و منطق بشری برای مردم تبیین کند.... بسیار
بجاست که در لین زمینه وآقعا عن تحقیق با مطالعه کامل. افراد صاحب
صلاحیت بنویسند. بگویند. تحقیق بکنند. تا واقعا این قضیه... برای مردم روشن
شود.
صفحه 2:
مقدمات شناخت ولایت فقیه:
سیاست (مفاهیم لفوی و اصلاحی)
جهان بینی های سیاسی؛ جهان بینی الحادی (ماترالیسم دیالکتیک. ماتربالیسم
لیبرال)- جهان بینی سکولریزم دینی معتقد به خدای غیرفعال- جهان بینی مبتنی
بر اعتقاد به خدای فعال (توحید ذاتی وصفانی- توحید افعللی- حصر حاکمیت و
ملک و سلطنت در ذات باری تعالی)
ادلهعقل نظری بر حصر حاکمیت در ذات باری تعالی (۵ برهان)
ادله عقل عملی بر حصر حاکمیت در ذات اقدس الهی (۸ برهان)
ادله نقلی حصر حاکمیت بالذات در خدای متعال (قرآنی (وائه های حکم- ملک-
قلییر آهر- ولایت- امر- اطاعت- اختیار- هیمنه- عیادت- آتباع؛ اه رولیی (نهه
دسته)
حکومت (چیستی, چرایی (ضرورت و دلایل) و چگونگی؛ اقسام و انواع آن
ماهیت ولایت فقیه (مفهوم شناسی و ..)- حاکیمت و دولت- نظام سیاسی
کلامی بودن مساله ولایت فقیه
پیشینه تاریخی ولایت فقیه
ادله اثبات ولایت فقیه
تاها و شرايط ولى خقيه
مناصب ولى
منشأ مشروعيت حكومت ولى فقيه
صفحه 3:
مقدمه و اصول ۱۰۷ تا ۱۱۲ قانون اساسی به مساله ولایت فقیه و مباحث مرتبط با
آن پرداخته اند.
سوالی که امروزه در میان جوانان و همچنین جامعه نخبگانی مطرح است چرایی
حکومت ولی فقیه و دخللت علمای اسلامی در امور سیاسی و حکومت داری
است؟
شبهات زیادی در رابطه با اين مساله در جامعه مطرح می شود مانند:
شبهه نهضت آزادی: تعهد بلید.با تخصص همراه باشد ولی فقیه تعهد دارد ولی
تخصص سیاست و حکومت داری ندارد!
شبهه معروف اصلاحات در دوران دولت اصلاحات: ملی فقیه مانع آزادی انتخاب
توسط مردم است. مردم راهی (برهنگی و فساد. استعمارپذیری و ...) را ات
می کنند ولی رهبری مانع می شود و اين خلاف آزادی است!
ولایت فقیه چگونه.با مردم سالاری سازگاری می یلبد در حللی که ولی ۵
یکبار و برای سالهای متمادی انتخاب می شود و نسلهایی هم که او را انتخاب
نکرده اند باید او را بپذپرندا!
و
صفحه 4:
Brandon -- --لفسر ارشدلطاهلتیسیا
مهدوی کیا - یکن فوتبال (دیپلم)
پرستویی -- بازیگر سینما و تلویزیون (لیسانس هنری)
رنولد -.
چرا وقتی از سیاست حرف می زنند کسی اشکال وارد نمی کند؟
لما وقتییک طلبه ویک فرهیخته حوزوی از سیاست عی گهید صدای اعتراض
ها پلند می شود؟
سیاست چیست؟ برخی حق دارند سیاسی باشند و عده ای خیر؟
صفحه 5:
معانی لغوى سياست:
فرهنگ عمید:
اصلاح امور خلق و اداره کردن کارهای مملکت. مراقبت امور داخلی و خارجی
کشور. رعیت داری. مردم داری
فرهنگ معین:
حکم راندن بر رعیت و اداره کردن امور مملکت. حکومت کردن, ریاست کردن.
بيت كردن رعيت.
صفحه 6:
معانی لغوی و اصطلاحی سیاست:
آکسفوود:
فعالیت های مربوط به به دست آوردن یا به کار گرفتن قدرت در زندگی
اجتماعی و برخورداری از قدرت تصمیم گیری و مثر درباره کشور یا
جامعه.
فرهنگ لیتره:
علم فرمان راندن بر کشورهاء
فرهنگ روا
فن و عمل فرمانروایی بر جوامع بشری.
دوروژه:
فرمانرولیی و فرمان راندن بر کشورها و جوامع. (همان معنای لغوی معاحم عربی
و فارسی)
هارولد لاسول:
علم سیاستبه صورت میک نظام تجوبی. عبارت است از مطالعه چگونگی شکل
گرفتن قدرت و سهیم شدن در آّن و عمل سیاسی. عملی است که براساس
قدرت انجام می گیرد.
صفحه 7:
معانی لفوی سیاست:
رابرت أ. وال:
ارسطو و وبر و لاسول و تقریبا تمام دیگر اندیشمندان علم سیاست تولفق دارند
که رولبط سیاسی یعنی سلسله رولبی که شامل قدرت. حکومتیا اقتدار می
باشد.
برتری قانونی (به نوعی تشریعی) يا اقتدار سیاسی در تعاریف فوق: جایگاه امر و
نهی و تدییر و تنظیم امور جامعه است نه زورمندی و قدرت فیزیکی
هارولد ج.لاسکی:
در هر کشور اراده ای وجود دارد که بنابه قانون از همه اراده هاپی دیگر برتر
است. تصمیم های نهلیی را لین اراده حی گیرداین اراده به اصطلاح اهل فن. یک
اراده دارای حاکمیت است لین ارادهنه از هیچ اراده دیگری دستور می گیرد و
نه می تواند مرجعیت خود را به طور قطع واگذار کند.
صفحه 8:
پراساس تعاریف لغوی و اصطلاحی:
سیاست. عبارت است از لمر و نهی و سایر اعتبارات و قراردادها و اقدامات صادر
از نهاد حاکمیت جامعه در جهت تنظیم رولبط و تدبیر امور مردم در راستای
تأمین مصالح آنان.
We eatin ote
صفحه 9:
در غرب: قدرت و زمام داری و حکومت کردن
در اسلام: استصلاح و هدایت
فایده علم سیاست:
ن منظم و پیش بینی پدیده های سیاسی
کمک برای شناخت بهتر دنیای پیرامون و انتخاب بهترین ها
قلسفه علم سیاست:
بحث از اصول و مسائل کلان حاکم بر سیاست
تلاش برای روشن شدن اصول و مبانی کلی تئوری ها و نظریات سیاسی مشخص
و تحلیل آنها
سخن از ضرورت حکومت. چرایی و مشروعیت حکومت و حاکم
صفحه 10:
حكم دادن. فرمان دادن. فرمانرولبى كردن بر يك شهر با كشور و اداره كردن شئون اجتماعی و
سیاسی مردم.منح براى اصلاح. قضاوت به عدل كردن. بازدارنده از ظلم و پایان بخش تردید و اختلاف.
اصطلاحى:
يعنى قوه اجرلبى نهاد دولت و نهاد دولت يعنى قدرت سياسى برخوردار از اراده برتر و برقرار كننده
نظم اجتماعی و حامی مصالح و منافع عمومی کشور و ملت. (آشوری. دانشنامه سیاسی: ۲
عطیذالد القاموس السیاسی: ۴۷۴: عبدالمعز نصر. فى النظريات و الظم السیاسیا: ۱۳:ااکی, فقه
نظام سیاسی اسلام: ۵۷- ۶۳
نهد دولت: جهار ركن: حكومت. حاكميت. ملت و سرزمين. (همان)
برخلاف تصور رايج:
دولت نهاد قدرت سياسى است كه برخوردار از حاكميت است و قدرت عللى و بالاتيين قدرت تصميم
گیری و اجرلبى.يك ملت و كشور است و حكومت بازوى اجرلبى ديلت و نهادى است درون ديلت كه
اجرای تصمیمات و قونین دولت را برعهده دارد. (همان).
تعریف کتاب: 9
ارگانی رسمی که بر رفتارهای اجتماعی افرادجامعه نظارت داشته و سعی می کندبه آن ها جهت دهد.
sais
تعریف جلمع و ملنع نیست (نظارت حکیمت فقط بر رفترهای اجتماعی نیست (مکر اینکه بگوییم
تسامح در تعبير اتفاق افتاده است). کار حکومت فقط نظارت نیست. از طرفی صرف نظارت بر مردم
نیست و اشکالات دیگری که البته نویسنده براساس تعاریف موجود خواسته جمع بندی کند که .
صفحه 11:
ماهیت حکومت:
آمری اعتباری است.
از نگاه دینی: خاستگاه آن فطرت بشر است که برای تأمین نیازهای خود آن را
پذیرفته است.
از نقطه نظر غیردینی: خاستگاه آن غریزه است که تا زملنی که نیاز انسان را
برآورده نملید مورد پذیرش است و در غیرلین صورت برای گریز از امرتری
حکومت به هر ابزاری تمسک خواهد جست.
رش حکم حکهمت وتن دادن به قوانین حکومت امری اج
ناپذیر است.
در نگاه دینی در نهایت حکومت متناسب با شأن خداوند تعيّن مى يابد و امربرى
از حکومت مبتنی بر شریعت خواهد بود که عین عبادت حضرت حق است.
صفحه 12:
سعادت (سقراط و ارسطو)
امنیت مالکیت و آزادی شخصی (هگل)
آزادی. توزيع اقتدار, تأکید بر شخصیت حقیقی گروه های اجتماعی
تأمین زندگی رضایت بخش (هابز)
در نظام جهان بینی توحید: ی
شود اسلام برای رسیدن انسانبه لقای پروردگار غلیت زیر را برای حکومت در
استقرار نظام عادلانه و نجات جامعه از طلم و تجاوز و 7
امام خمینی (ره):
انبیا این کمه دنبال بودند که یک حکومت عدلی در دنیا محقق کنند برای
است که حکومت عدل اكر باشد حكومتى باشد با انكيزه الهی با
اخلاق و ارزش های معنوی انسانی. یک همچو حکومتی -اگر تحقق
پیدا بکند- جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می کند.
صفحه 13:
تحقق غایت ذکر شده در چه صورتی حاصل می شود؟
اجرای احکام الهی
مقدمه قانون اساسی:
هدف از حکومت. رشد دادن انسان در حرکتبه سوی نظام الهی است
«و الی اه المصیر» تا زمینه بروز و شکوفلیی استعدادها به منظور تجلی
ابعاد خدا گونگی انسان فراهم آید.
براى Gar gal ans در اصل سوم. حکومت را موظف کرده است تا
همه امکانات را به کار گیرد.
صفحه 14:
لين مطلب از جمله مباحثی است که کسی در ن تردید ندارد. هلی در هر
صورت به دو دلیل از دلایل عقلی آن اشاره می گردد.
دليل اول: ايجاد نظم و امنیت جامعه
دليل دوم: لزوم تصدى كارهاى بدون متصدى
ی از بل ضرورت تشکیل حکومت را تقریبفرماید! 16
صفحه 15:
دليل اول: ايجاد نظم و امنيت جامعه
مقدمات:
انسان اجتماعى است (خواه بالطبع خواه بالذات)
زندگی اجتماعی از طریق همکاری متقابل ممکن است
همکاری متقلبل نیازمند مقررات است (نظام حقیقی) تا اختلافی پیش نیلید یا
اگر پیش آمد حل و فصل شود)
احکام و مقررات نیازمند ضامن اجرلیی است. (نظام حکومتی برای ضمانت
اجرای نظام حقوقی)
صفحه 16:
ضرورت تشکیل حکومت:
دلیل دوم: لزوم تصدی کارهای بدون متصدی
مقدمات:
هدف از زندگی اجتماعی تأمین نیازهای مادی و معنوی است.
تأمین نیازهای مادی و معنوی نیازمند امور و شئون فراوان |
شئون بسیاری در جامعه در صورت عدم وجود حکومت بدون متصدی خواهند
بود. (مانند امور مربوط به اطفال بی سرپرست و بد سرپرست. مجانین و
محجورين؛ خدمت رسانى (در حوزه برق. لكب و كاز و و...). راه سازى.
تنظيف معابر عمومى. ساخت درمانكاه و بيمارستان. مدارس و...؛ حفاظت از
مراتع و جنگل ها و منابع فراوان زمینی و زیرزمینی, دفاع از مرزها و .... تعلیم و
تربیت نیروهای مورد نیاز جامعه. ایجاد تعادل بین فعالیت های اقتصادی. لزوم
رفع و حل اختلاف هاء وضع احکام و قوانین جزئی)
تصدی بسیاری از شئون نیازمند تشکیل حکومت است.
صفحه 17:
ساختار و شکل حکومت:
ساختار. بیانگر نظم و نسق مجموعه ای از اشیاء افراد. اجزا و نیروهلیی است که
به نحوى كنار هم تلفيق يافته و مجموعه ای خاص را سامان می دهد.
ساختار. قالب و صورت غایت حکومت است.
باید با مبانی انديشه ای حاکم بر فلسفه خاص آن تناسب داشته
همان نظام سیاسی یا رزیم سیاسی است.
نظام سیاسی:
شکل و ساختار قدرت دولتی و همه نهادهای عمومی اعم از سیاسی,
اداری, اقتصادی, اداریف اقتصادی, قضلئى. نظامى. مذهبی و چگونگی
کارکرد این نهادها و قوانین و مقررات حاکم ب رآنهاست.
صفحه 18:
دولت. معادل وازه انگلیسی 5]816:
مفهوم خاص الخاص: دستگاه اجرایی و مرادف قوه مجریه
مفیهوم خاص: کشور و سرزمین
مفهوم عام: جمعیت متشکل سیاسی و مستقل در برگیرنده همه نهادهای
سیاسی و حکومتی و مردمی در یک کشور و سرزمین. (مردم. سرزمین و
دستگاه حاکم)
حاکمیت: دارا بودن انحصار قدرت سیاسی در داخل و استقلال در عرصه بین
الملل.
یعنی در داخل اقتدار در قانون گذاری. داوری, اجرا؛ سیاست گذاری و صدور امر
ونهى
و در خارج از كشور. مستقل از بيكلنه و شناخته شدن به عنوان يك دولت
مستقل از سوى ساير دولت ها.
صفحه 19:
اقسام حکومت:
تقسیم بندی قدمای علوم سیاسی
تقسیم بندی افلاطون:
۱- پادشاهی (شکل فاسد آن استبدادی است)
۲- آریستوکراسی (اشرافی؛ شکل فاسد آن آلیگارشی (سیادت سیاسی و
اقتصادی گروه معدودی از ثروتمندان و صاحبان نفوذ که با ثروت خود قدرت و
اعتبار می یابند) است)؛به معنای حکومت نخبگان بود کهبه مرور تغییر شکل
داد و اکنون طرفداری ندارد هلی در عمل حکهمت های غوبی از اب
ام
می کنند. چراکه حاکمیت سیاسی و اقتصادی بیشتر لین کشورها در
احزاب و صاحبان قدرت و ثروت است.
۳- دموکراسی (مردم سالاری) (شکل فاسدش موبوکراسی (حکومت عوام
الناس) است)
تقسیم بندی مونتسکیو:
۱- دموکراسی
۲- آریستوکراسی
۳- مونارشی یا فرد سالاری
۴- استبداد
صفحه 20:
اقسام حکومت:
تقسیم بندی متأخران علوم سیاسی xk
معیارهای تقسیم بندی:
۱- شکل و ساختار سیاسی:
حکومت فردی (موروشی, انتخلبی (لهستان, مجارستان و افغانستان در
گذشته). استبدادی یا مطلقه (قاجار پیش از پهلوی). مشروطه یا
محدود (که البته انتقال قدرت از طریق ورلئت است؛ انکلستان و ژاپن)
حکومت گروهی (طبقاتی)(مانند آریستوکراسی) ۱
حکومت جمهوری (ریاستی (جدلیی کامل میان قوه مجریه و مقننه و
تفکیک قواجه صورت کامل و عدم پاسخگوبی رئیس قوه مجریه در
مقلبل پارلمان مانند بسیاری از کشورهای قاره امریکا به استثنای
کاناداف نيكاركوئه و كوبا) بارلملنى (ارتباط تنكاتنك ميان قوه مجریه و
مقننه و ياسخكوبى قوه مجريه در مقلبل بارلمان؛ يعنى بارلمان نظارت
استصوابى بر قوه مجريه دارد مانند فرانسه. كانادا. استراليا و هند) نيمه
پارلمانی و نیمه ریاستی (مانند ایران)
صفحه 21:
اقسام حکومت:
تقسیم بندی متأخران علوم سیاسی
معیارهای تقسیم بندی:
۲- تمرکز قدرت يا پراکندگی؛
متمرکز (تمرکز قدرت در پایتخت و دولت مرکزی)
9 (اعيم قدرت میان دولت مرکزی و ايللت ها كه امور استاسى مانتف | 19
بين الملل. جنك و صلح در اختيار دولت مركزى و ساير امور در حيطه اختيارات
دولت هاى محلى است)
۳- مشارکت شهروندان
حکومت توتالیتر (تام گرا مطلق گرا. دیکتاتوری) ویژگی ها: یک حزب
سراسری, استفاده از ترور و ارعاب برای نیل.به اهداف. کنترل متمرکز وسایل
ارتباطات جمعی و تبلیغات. انحصار قدرت در دیلت. کنترل اقتصادی متمرکزء
ضدیت با فرهنگ و معنویت
حکومت دموکراسی (حکومت مردم) (مستایم (اولین حکومت دموکراسی در
بونان باستان) و غیر مستقیم (نماینده سالار) نیمه مستقیم (مانند ایران در
اصل ۵٩ قانون اساسی))
۴- جهان بینی
صفحه 22:
Ww oe
تقسیم بندی متأخران علوم سیاسی
نقد دموکراسی:
۱-چرا گروهی از مردم بر گروهی دیگر حکومت كنند؟ هذا اول الكلام كه شما جكونه و
براساس کدام معیار حق حاکمیت را به گروه اکثریت واگذار می کنید؟
۲- همین گزاره حق حاکمیتبا اکثربت است گزاره ای کلی و ثلبت است حال آنکه بنیاد
دموکراسی بر نسبی گرایی است.
۳- بی ثباتی در حکومت نتیجه رای اکثریت است.
۴- چگونه می شود مردم هم فرمانروا و هم فرمانبر باشند؟
۵- حکومت بنای احقاق حق مردم را دارد حال آنکه در دموکراسی حق اقلیت ضلیع می
شود.
۶- اکثریت هر چه خواست انجام می دهد اگرچه اشتباه باشد.
۷- معیاری برای حق و باطل وجود ندارد مگر اکثریت هرچند خلاف مصالح جامعه انسانی
باشد مانند حمله اتمی به زاين.
۸- چون حاکمیت براساس رای اکثریت انتخاب شده است دیگر مجالی برای دفاع در
مقلیل سوء استفاده هیات حاکمه بلقی نمی ملند مانند لشکر کشی امریکابه افغانستان و
عراق.
-٩ اخلاق و ارزشهای انسانی در جایگاه چندم قرارمی گییند مانند آزادی سقط جنین در
هر مرحله ای و با ازدواج هم جنس بازان. ۲
Ie حرف اول را ثروت و قدرت می ند نمینه عینی ّن رای آوردن شخصی مانند ترامپ
صفحه 23:
اقسام حکومت:
تقسیم بندی متأخران علوم سیاسی
معیارهای تقسیم بندی:
۳- جهان بینی؛
الهی (تئوکراسی)
طاغوتی (غیر الهی): نظام های سیاسی مبتنی بر اومائیسم (سکولاریزم. مارکسیسم.
لیبرالیسم و..)
صفحه 24:
حكومت دينى يا نظام ولايث فقيه:
اصل:
حکومت دینی تمام ارکلنش دینی (منبع قانون: خداء قانون: احکام اولیه.
ثانهيه و احکام حکوتگی. حاکم: تلبع شریعت. برنامه ها: پراساس شرع مقدس.
اطاعت از زمامدار: براساس قوانین الهی)
حکومت دینی حكومت + دين
کم
عادت. طاعت. شریعت. ملک. استیلاء ملت. سیاست. حکومت و ...
مجموعه احکام و دستورهایی است که پروردگار جهان برای رستگاری جامعه
ری بر پیلسبران نازل کرده و اطاعت از لین دستورها بر همگان لازم است و برای
تن پاداش اخروی منظور شده است. لین دستورها بر نوعی شناخت و اعتقاد به
مبداً هستی, انسان و معاد اتکا دارد.
اقسام دين: 2
ن در عرف قرقن عبارت است از سنت های اجتماعی جاری در جامعه که یا دین
فطری و حق است یا دین تحریف شده و غیرفطری. (علامه طباطبایی)
صفحه 25:
دلایل ضرورت حکومت دینی با نظام ولایت فقيه: *
دليل عقلى:
مقدمات:
انسان اجتماعی است (خواه بالطبع خواه بالذات)
زندگی اجتماعی از طریق همکاری متقابل ممکن است
همکاری متقلبل نیازمند مقررات است (نظام حقوقی) بتا اختلافی پیش نیلید یا اگر پیش
آمد حل و فصل شود)
احکام و مقررات نیازمند ضامن اجرلیی است. (نظام حکومتی برای ضمانت اجرای نظام
حقوقی)
جامعه نیازمند حکومت است.
تتمه مقدمات: جامعه اسلامی بلید معل اجرای قوانین اسلامی باشد در نتیجه حکومتی
لازم دارد که مجری آن قوانین باشد که جز در سایه حکومت دینی میسور نیست.
صفحه 26:
دلایل ضرورت حکومت دینی یا تظام ولایت فقیه:
دليل نقلی:
الذين.إن مكتّاهم فى الارض أقاموا الصلاة و آذ وا الزكاة و أمروا بالمعروف و تهوا عن العنکر
(حج: ۴۱)
تقریب برهان مستفاد از آیه:
افراز «الذين إن مكنّاهم فى الارض»: قدرت و حکومت یافتن
فراز دوم «أقاموا الصلاة (عبادى) و آَنَوًا الزكاة (اقنصاد) و أمروا بالمعروف و لَقَوا عن المنكر
(تمام مسائل اجتماعى. فرهنگی و سیاسی)»: اجرای فرامین و قوانین عبادی. اقتصادی.
فرهنگی و سیاسی در سطح کلان و خرد جامعه
آمدن لین دو فراز در کنار هم گوبای لین حقیقت است که برای اجرای شریعت نیاز به
"تشکیل حکومت دینی است.
مزید لین مطلب: آیات مربوطبه جهاد.نفال. برپلیی قسط و عدل در جامعه. اجراى حدود.
و مجازات. و قوانین دیگری است که نیاز به تشکیل حکومت دینی را دوچندان می کنند.
صفحه 27:
دلایل ضرورت حکومت دينى يا نظام ولايت
دلیلنقلی:
در روایتی از امیرمومنان آمده که زملنی که خوارج جمله «لاحکم الا Ca را مطرح کردند
گفتار حقّی است که به آن باطلی اراده شده. آری حکمی نیست مگر برای خداء ولی
اینان میگویند: زمامداری مخصوص خداست. در حللی که برای مردم حاکمی لازم
است چه نیکوکار و چه بدکار. که مومن در عرصه حکومت اوبه راه حقّش ادامه
دهد. و کافر بهرهمند از زندگی گردد. و خدا هم روزکار مومن و كافر را در آن
حکومت به سر آرد. و نیز به وسیله آن حاکم غنائم جمع گردد. و به توسط او جنگ
با دشمن سامان گیرد و راههابه سب او لمن گردد. و در امارت وی حق ناتوان از
قوی گرفته شود. تا مومن نیکوکار راحت شود. و مردم از شر بدکار در امان گردند.
لین رولیت به ضرورت تشکیل حکومت دینی بمعنی الاعم اشاره دارد و مطلق است که با
سایر روایات تقیید می خورد و حکومت دینی بمعنی الاخص را اثبات می کند از جمله:
صفحه 28:
دلایل ضرورت حکومت دینی یا نظام ولایت فقیه:
دلیل نقلی:
از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
هيج ملتى را سراغ نداريم كه بدون قتیم و رئیسی زندتگی کنند زیرا در امور دین و
چارهای نیست از وجود یک رئیس و سرپرست. بنا بر لین حکمت حکیم
مقتضی است خلاثق را بدون ولی و سرپرست نگذار عابه واسطهاش با اعداء خود.
غبرد نموده وببه دستور و راهنملیی وی غنلثم را تقسیم کرده وبه امامتش جمعه و
ان را اقاعه نموده و تحت سرپرستی او ظللم از ملوم استنکاف کرده و
ظلم به وی تنماید. (علل الشرانع, جا: ۹۵)
یا روایت دیگر:
ار حق تعللی برای مردم امام و سرپرستی امین و حافنا قرار ندهد ملت و لقت به
زوال و اندراس میروند. دين از بين رفته. سنن و احکام
a ن زياد كرده و ملحدين از أن نفص و كسر م ىكنند و بسا لين زياده وتقيصه بر
مسلمین مشتبه میگردد در آگر بین مسلمین قیمی که آنها را سرپرستی
کند و امینی که آنچه را رسول اوّل از جلتب خدا آورده حفظ نملید نباشد... فساد و
تباهی در دین پدید آمده و شرلیع تغییر یافته و سنن و احکام و ایمان او به زوال و
نابودی رفته و بدین ترتیب فساد بین تمام خلالق پیدا میشود.
صفحه 29:
دلایل ضرورت حکومت دینی یا نظام ولایت فقیه:
اروت گر
از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
. ملیه نظام مسلمین. صلاح دنیا و عزت مومنان است. امامت هم اساس
بالنده اسلام است و هم شاخه برافراشته آن. نمازء زکات. روزه. حج و جهاد در پرتو امامت
محتوای کامل خود را پیدا می کند... اجرای حدود و احکام و نگه داری مرزها و اطراف
کشور اسلامی در سایه امامت عملی می شود و ... (کافی, (Fo NG
خطبه ۳. نهج البلاغه:
اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برایر شکمیارگی هیچ
ستمگر وگرسنگی هیچ مظلومی سکوت تنمایند.
بعنی در صورت فراهم بودن شرایط اقامه عدل و داد بر علما لازم است حکومت به پا کرده
و فرامینالهی را برپاکنند.
جواب از یک شبهه:
چرا امیرالمومنین به صورت عام فرمود که جامعه امام می خواهد خواه
آیا این به معنای پذیرش حکومت سکولاریزم و یا سایز مدلهای حکومتی نیست؟
صفحه 30:
دلایل ضرورت حکومت دینی یا نظام ولایت فقیه:
اولاًروایت مطلق باید در کنار مقید دیده شود و سپس حکم استخراج گردد.
ثانیا حتی اگر رولیت خاص یا مقید هم نبود از آنجا که لین رولیت به حکم عقل
ارشاد می کند بلید بحث اهم و مهمیا دفع افسدبه قاسد در نظر گرفنه شود به
لین بیان که گر در جامعه حکیمت فرد متقی و فقیه (جانشین معصوم) معکن بود
مطلوب حاصل است:؛ اما اگر نبود برای جبوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام
جامعه بشری ناچار از پذیرش حاکم فاجریم.
روايتى از مولا على بن ابى طالب علیهماالسلام مّید این مطلب است:
شیر درنده بهتر از حاکم ستمگر و الم و حاکم ستمگر بهتر از فتنه و هرج و مرج است که
پیوسته در جامعه وجود داشته باشد.
سه دلیل عمده در ضرورت تشکیل حکومت دینی از نظر امام خمینی (ره) جهو
۱- سنت رسول اکرم
۲- ضرورت اجرای احکام اسلام در همه زمانها (همه جایی و همه زمانی بودن)
۳- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام (حکومتی بودن)
صفحه 31:
نظر دانشمندان مسلمان درباره حکومت دینی:
فارلبی (السیاسة المدئیة). کلینی (فروع کافی: باب لاتقام الفرئئض الا بالسيف).
صدوق (۱ بح (المقنعه). ابوصلاح حلبى
(الکلفی فى الفقه). شيخ طوسی (النهلیه و التهنیب). سیدمرتضی المحکم و المتشابه).
فاضل مقداد اللولمع الالهیه غی المباحث الکلامیه). محقق کرکی (جواهر الکلام). لیت اه
بروجردی (البدر الزاهر). امام خمینی (ره) (صحیفه نور). علامه طباطبلیی (شیعه در اسلام
و تفسير الميزان). امام خامنه اى (حفظه الله)
عصاره فرمايشات ايشان:
ضرورت حكومت اسلامى و حاكميت معصوم و جانشين وى مجتهد جامع الشرايط متقى
بای اجزای اخکام لام
محقق کرکی:
انفق اصحابنا على ان الققيه العادل الامین الجامع الشرلئط الفتوی المعبر عنه
بالمجتهد فى الاحكام الشرعيه نلئب عن ائمه الهدى فى حال الغيبه فى جميع ما
للنيابه فيه مدخل.
صفحه 32:
نظر دانشمندان غیر اسلامی درباره حکومت دینی:
ژان ژاک روسو (قراراداد اجتماعی)
براین ویلسون (فرهنگ و دین)
روبرت جاکسون (حقوق در اسلام؛ خدوری و هربرت لیبسنی با مقدمه جاکسون)
کوپل (پدیده اسلام گرایی)
بوازار اسلام و حقوق بشر)
کرونبام و کلود کاهن (وحدت و تنوع در تمدن اسلامی)
چکیده نظرات ایشان:
دین اسلام اجتماعی بوده و به بقین معتقد به لزوم سازمان سیاسی است.
شیههر
براى حفظ قداست دين نبايد در امور سیاسی دخالت شود یعنی دین از جداست؟
ياسخ:
صفحه 33:
بازی نخوریدا یک وقت لین شیاطین یگویند که به شما چه دخالت در
اسلام. دخللت در سیاست؛ شما بروید سراغ مساله ان! خیلی هم معزز هستید و
. دیگر آشهادتی] ولقع نمیشد؛ برای دخللت در سیاست بود که
چندین هزار معلول و أشهي د| داريد.
لين اشکال اولش به نبى اكرم وارد است. لكر ايشان همبه سرمايهدارهاى مكه و حجاز
کاری نداشت و تو مسجد مینشست و مساله میگفت. جنك بيش نم ىآمد. كشتار
نمیشد. عموی معظلمش کشته نمیشد.
وبه سید الشهدا وارد است. لگر سید الشهدا میرفت پیش یزید و بیعت میکرد و مساله
كو. مساله میکفت. با او میساخت و مساله میگفت. یزید خیلی هم احترام ميکرد.
Uy] ss هم میبوسید. ولی تکلیف این بود؟ ما وحشت داریم از اینکه چند هزا رآدم از
ماکشته شده است؟ اگر ما وحشت داریم. باید ما اصلا طریقه انبیا را كنار بكذاريم. بايد آن
چیزی که انبیا آوردند. تن چیزی را که خدا لمر کردمبه آنها که بروید لین سردمدارها را
دعوت کنید. آرها کنیم.] دعوت همین نبود که بروند بگویند: آقاء مسلمان شو؛ چنانچه
نشد. دیگر بروند سراغ کارشان. نخیر. دعوت میکردند.با شمشیر توی سرشان میزدند
تا آدم بشوند. کشته میدادند و میکشتند. مگر شهادت یک امری است که انسان برای
تن عقبنشینی یکند!! هی گفته بشودبه اینکه خوب اگر لین طور مسائل نبود. اگر ما با
كنار م ىآمسيم. ديكر لين قدر كشتار ولقع نمىشد. ييغمير هم اكرجا لبو سفيان كنار
م ىآمد. نمىشد. سيد الشهدا هم اكر با يزيد. حضرت امير هم اكر با مخالفينش. كه مخالف
اسلام بودند. كنار میآمد. دیگر کشتاری نمیشد. دیگر جنگ صفینی در کار نمیآمد.
جنك جَمَلى در كار نم ىآمد. جشمها را هم م ىكذارند و خودشان را يا به نفهمى م ىزنند يا
نفهولند و نمىبينند كه انبيا جه كردند و جه زحمتهليى و جه جانقشان ىهليى براى مقاصد
خودشان کردند. و اسلام- از صدر اسلام تا آخر- اولياى خدا جه كردند و جه
جانفشانیهایی کردند و چه فداکاربهایی کردند. (سحیقه نور 0.١ NBG
صفحه 34:
سالهای متمادی سعی کردند که مقولمی دین را از مقولهی سیاست جدا کنند. با
اينکه انقلاب اسلامی پیروز شده و سیاست دینی در کشور. محور همهی
فعاليتهاست و مسئله الهامگیری و سرچشمه پیدا کردن سیاست از دين نه دين
از سیاست, بلکه سیاست از دین - جزو عرفهای رلیج ملتهای مسلمان شده, هنوز
دارند تلاش میکنند. بلکه بتوانند لین غرف را بشکنند. اگر با لایههای عمیقتر
تبلیغات سیاسی جهلنی - غیر از لین لفاظیهای سیاسی که رادیوهای بیگانه"
. میبینید همین حالا دارند تلاش میکنند که دین را از
سیاست جدا کنند. آنها دتبال لین هستند که سیاستمدارها بدون ارتباطبا دین و
بدون اعتنایبه دین. کار خودشان را بکنند و آخوند و مبلغ دین هم فقط احکام
فردی و شخصی و طهارت. نجاست و دماء ثلاثه و حداکثر مسئلهی ازدواج و طلاق
را برای مردم بیان کند.
اولین حادثهای که در اسلام. در دورانی که پیغمبر از فشار مخالفان در مکه خلاص
شد, اتفاق افناد. چه بود؟ تشکیل حکومت. پیغمبر به مدینه آمد و حکومت تشکیل
داد. پیغمبر نیلمد مدینه که بگوید من عقلید شما را اصلاح میکنم. احکام دینی را
برايتان شما همریک تفر را به عنوان حاکم برای خودتان انتخاب کنید:
جنين جيزى نبود. بلکه پیغمبر آمد و
هی سیاست رابه دست گرفت. ایشان از اول که وارد شد. خط مشی نظامی,
سياسى. اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراح ی کرد. چطور این دین به خط مشیهای
سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی کاری نداشته باشد و در عين حال. دين
همان پیغمبر هم باشدا؟ در مطلب به لین روشنی, خدشه میکنندا این در باب
ارتباط با سیاست. که پایهایترین مسئله است. (بیانات در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱۷)
صفحه 35:
مفهوم شناسی ولایت فقیه
الغوى:
ولايث (به فتح يا به كسر): صاحب اختیار. سرپرست. سلطان. نصرت. محبت. دوستى و
در مانحن فيه ولايت.به معناى امارت و سلطنت است. اكرجه معناى قرب نيز در معناى
اکمل و اظهرش همان سلطنت و امارت است منتها این قرب موجود در امارت. قرب خاصی
است که موجب اولویت به تصرف و سلطنت می گردد. (علامه طباطبایی. المیزان. ج۶: 4۲
در علم فقه: سلطه بر ديكرى يا ديكران از لحاظ مللییا جلنییا هر دوسبه حکم عقل یا
شرعمبه عنوان اولى.يا ثانوى مانند تصرف در اموال و انفس (مكاسب شيخ انصارى). جواز
تصرف (عولئد الایام). تصرف در g yal نهی (کشف الغطاء). تصرف و حاکمیت بر شخص یا
کار دیگری (انوار الفقاهه (کتاب البیع)): تصرف و قيام به شئون غير (مكاسب محرمه امام
خمینی (es)
امام خمینی )03(
ولایت در زبان اهل فقه. ناظربه يك امر اعتبارى و از مقوله رياست و مدیریت
است. و وليّ در اصطلاح اهل فقه. عهده دار تدبير جامعه و سامان دادن معيشت
اجتماعى مردم است.
در علم کلام: رهبری و حکومت و املمت و پیشولیی یعنی ولایت زعامت به معنای حق
رهیری اجتماعی و سیاسی.
ولليت در ولذيت فقيه: حكومت و رهبری اجتماعی و سیاسی و اداره جامعه و پاسخگویی
به مسائل دینی.
صفحه 36:
اقسام ولایت
شخص دارای چنین ولایتی می تواند در جهان هستی تصرف نماید.
تشریبعی: مقام اعطلیی از سوی خداوند متعال برای رسیدگی.به امور اجتماعی که با لحاظ
شایستگی های ذلتی و اکنسابی به فرد داده می شود. لین ولایت مربوط به امور اعتباری و
جعل احکام است.
ولایت تشریعی اهل بیت براساس آیه شریفه ۵٩ سوره مبا رکه نساء و روایات مربوط به آن
اثبات می شود.
اطیعو له و اطیعواالرسول و اولی الامرمنکم
يابن عباس! ولايتهم ولايتى و ولايتى ولايه الله و مانند آن
فقیه کیست؟
فقه:
لغوی: فهمیدن, درک کردن, دانستن و فهم عمیق. بصیرت در دین (خواه در صاول باشد
خواه در فروع). فهم دین. معرفت دینی. شناخت دین, دانش اسلام.
اصطلاحی: علم و آگاهی به احکام شرعیه فرعیه از روی ادله تفصیلی.
نظر امام خامنه ای:
فقه در معنای خاص: علم به احکام رایج فقهی. آگاهی از فروع دینی. استنباط وظایف
فردی و اجتماعی انسان از مجموعه متون دینی.
و ققبه در بحث ولایت فقیه:
ولایت فقیه متشتگل از د و کلمه است. ولا ت به مفهوم سرپرستی و اداره. و فقیه به.
مفهوم دين شناس. پس ولایت فقیه.اداره کردن و سرپرستی دین شناسان در
جامعه است.
صفحه 37:
مطلقه بودن ولایت فقیه
- لين تعبير برای اولین بار توسط امام خمینی (ره) مطرح شد. اما تعابیر فقهای متقدم و
متاخر عبارت اخری از همین عبارت بوده است.
- اصطلاح ولایت مطلقه فقیه از سال ۱۳۶۶ وارد فضای سیاسی کشور شد و در سال
۶۸ هنگام بازنگری قانون اساسی در اصل ۵۷ مندرج گردید.
قواى حاكم در جلا عبا
2 :امه ادر واامت اعت بر يق /صول أيكده اين 0
قوا مستقل از يكديكرند.
معانی مطلقه:
tad ee) و بند و آزاد و رها (در مورد حکومت های استبدادی در علوم سیاسی استفاده
مى شود)
) شمول و عموم (اصطلاح فقهی که شلمل تمام ولثیت هلیی که برعهده پیامبران و امام
معصوم علیهم السلام بوده می شود)
صفحه 38:
بعضیها خیال میکنند که لین «ولثیت مطلقمی فقیه» که در قانون اساسی آمده.
معنلیش لین است که رهبری مطلقالعنان است و هر کار که دلش بخواهد. میتواند.
یکندا معنای Cay مطلقه لین نیست. رهبری بایستی مویهمو قوانین را اجرا کند و
به آنها احترام بگذارد. منتها در مواردی اگر مسوولان و دستاندرکاران امور
بخواهند قانونی را که معتبر است موبممو عمل کنند. دچار مشکل میشوند. قانون
پشری همینطور است. قانون اساسی راه چارهای را باز کرده و گفته آنجلیی که
مسوولان امور در اجرای فلان قانون مالیاتی یا سیاست خارجی. بازرگانی. صنعتی و
دانشگاهی دچار مضیقه میشهند و هیچ کار نمیتوانند بکنند - مجلس هم اينطور
نیست که امروز شما چیزی را ببرید و فردا تصویب کنند وبه شما جواب دهند -
رهبری مرجع است. زمان امام هم همینطور بود. بنده خودم آنوقت رئیس جمهور
بودم و جلیی که مضیقههلیی داشتیم. به امام نامه مینوشتیم و ایشان اجازه
میدادند. بعد از امام. دیلت قبلی و دولت فعلی گاهی راجعبه مسائل گوناگون نامه
مینویسند که در اینجا مضیقه وجود دارد. شم اجازه بدهید که این بخش از قانون
تقض شود. رهبری بررسی و دقت مىكند و اكر احساس كرد كه بناكزير بايد اينكار
را بکند. آن را انجام میدهد. جاهایی هم که بهصورت معضل مهم كشورى است. به
امجمع تشخیص مصلحت ارجاع میشود. لین معنای ولایت مطلقه است. واّا رهبر.
رئیس جمهور. وزرا و نمایندگان. همه در مقبل قانون تسلیمند و بلید تسلیم
باشند.(0۳۸۲/۰۹۱۲۶)
صفحه 39:
مطلقه بودن ولایت فقیه جد
. التزام فقيه به تبيين و اجراى احكام شريعت و جاره انديشى در موقع تزاحم ميان
آنهاست. بس ولايت مطلقه ولايت در اجراى احكام اسلامى است نه اينكه هرطور كه
Boies ass
_ نوات تم 0١
دو شرط عدللت و تقوا در فقیه جامع الشرلیط در کنار سسیاست و درلیت و ت
مدیریتش که نازل منزله معصوم است مانع از دیکتاتوری است و اگر یکی از این دو
دار شود فقيه از ولايت منعزل خواهد شد.
امام خمينى (ره):
شما از ولايت فقيه نترسيد. فقيه نمى خواهد به مردم زوركوئى كند. اكر يك فقيهى
بخواهد زوركوئى كند. لين فقيه ديكر ولايت ندارد. اسلام است. در اسلام قانون
حكومت مى كند. بيغمبر اكرم هم تلبع قانون بود. تلبع قانون الهى. نمى توانست
تخلف بکند. خدای تبارک و تعللی می فرملید که اگر چنانچه یک جيزى بر خلاف
آن چیزی که من می گویم تو بگوئی من ترا اخذ می کنم وتینت را قطع می كنم به
بيغمبر عى فرمايد. اكر بيغمبر.يك شخص ديكتاتور بود ويك شخصى بود كه از او
ی ترسیدند که مبادایک وقت همه قدرت ها که دست او آمد دیکناتوری بکند.
اگر او شخص دیکتاتور بود. آن وقت فقیه هم می تولند باشد. كر امير المؤمنين
سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود. آنوقت فقيه هم حی تولند دیکتاتور باشد.
دیکتاتوری در کار نیست. می خواهیم جلوی دیکتاتور را بكيريم.
صفحه 40:
مطلقه بودن ولایت فقیه
پرسش:
مطلقه بودن وللیت فقیه در اصل ۵۷ قانون اساسیبا اختیارات محدود اصل ۱۱۰ قانون
اساسی چگونه قابل جمع است؟آیا لین دو اصل با هم تعارض دارند یا عبارت ولایت مطلقه
فقیه در اصل ۵۷ به وسیله اصل ۱۱۰ تخصیص می خورد یا اصل ۵۷ حاكم است؟
پاسخ:
اصل ۱۱۰ وظلیف و اختیارات رهبری را برشمرده است. اعانه جه معنای انحصار چون هر
حصری ا. به مفهوم مخالف دارد و اصل ۵۷ مطلق است (قوای حاکم در جلا عبار تند
از کوه معنتهه قوه مجربه: قوه قضائیه که زیر نظر ولابت فطلقه امز و املعت لعت بر طبک
اصول آینده لین قانون اعمال عی گردند. لین قوا مستقل از یکدیگرند.) و در نتیجه اصل
۷ حاکم بر اصل ۱۱۰ است.
پرسشی:
چرا ولایت فقیه در فقها منحصر شده است نه در فلاسفه یا متکلمین یا ..؟
پاسخ:
اولا فقه تعام رفتارهای فردی و اجتماعی مکلفان است. لما فلسفه یا کلام
و... يا ناظر به بعد فردى هستند يا يك قسمت از بعد اجتماعى.
ثانيا كسى نكفته است فقيه نبليدبا ساير معارف اسلامى ناآشنا باشد بلكه فقيه يعنى
اسلام شناسى كه علم حقوق و سياست هم مى داند..به عبارت ديكر علاوه بر فقاهت و
عدالت توانایی اداره جامعه. مدیریت. تدبیر و شجاعت را نیز داشته باشد.
صفحه 41:
کلامي یا فقهی؟
موضوع کلام: فعل الثه و هر آنچه به آن با گردد.
موضع فقه: قعل بنده
ولایت فقیه از هر دو منظر قابل بحث است
از حیث تدوام مسأله امامت بودن ولثیت فقیه و تداوم نبوت بودن املمت و در نهلیت فعل
الهی بودن ارسال تبی و وحی, مسأله ای کلامی و از فروعات اصول دين است.
از بعد وظایف فقیه در ولایت جامعه و اطاعت مردم از وی مسأله ای فقهی است.
آيا از فروع دين است یا اصول دین؟
امام خامنه اى (حفظه الله):
ولایتبه معنای نظام است و نظام و خصوصیات آّن
هین. کهبه حوزه اعتقادات مربوط عی شود؛ لذا التزام عملی بدان لازم است و اگر
کسی منکر آن باشد منکر ضروری دین شده است....عا تفایتی بین التزامبه ولایت
فقیه و التزام به اسلام و وللیت معصوم علیه السلام نمی بینیم. (اجوبه الاستفتائات.
ص27
صفحه 42:
wy pe
اد سازندمبا اطلاعات كلمل و در نظر گرفتن شرلیط زمان و مکان مانعی ندارد و موجب
تقویت حاکم خواهد شد.
لما نکته مهم لین است که انتقاد ما در جایگاهی که هستیم چقدر از روی اطلاعات کامل
نسبت به یک موضوع و پشت پرده ای آن است؟
چقدر رعایت حرمت رهبری را می کنیم؟
هر کس به خدا و روز قیامث ایمان دارد. نمی نشیند در مجلسی که در آن مجلس: رهیر
جامعه اسلامی (امام) را اسزا می گویند پا غیبت مسلمانی را می کنشد.
(رسول خدا صل الله عليه و آله و سلم)
سیدمحمدرضا گلپایگانی (ره):
اگر دیدم کاری که شم انجام داده ايد خلاف مطلب اسلامی است من تذکر می دهم
اگر تغییر دادید که بسیار خوب. گر ندادید من دیگر صحبت نمی کنم و تا
شما را حرام می دلنم عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمی
خواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کرده باشم.
سي دين سي شخ
-١ رعايت اخلاق اسلامى (اصل موضوع محرز شود و عيب و اشكال قطعى)
۲- هدف از انتقاد اصلاح و سازندگی باشد نه عیب جویی
۳- انتقاد از سر دلسوزی و خیرخواهی باشد نه برتری طلبی و ...
۴- انتقاد با توجه به دشمن و هوشمندانه صورت گیرد
بهترین شیوه انتقاد: نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان مواردلازم.
صفحه 43:
پیشبنه ولایت فقیه
شيخ مفيد
شیخ طوسی
ابن حمزه طوسی
ابن ادريس حلی
محقق حلى
حسن بن يوسف حلى (علامه حلى)
شهيد اول (شمس الدين محمد بن مكى عاملى)
ابن فهد حلى
محقق كركى
شهيد ثانى (زين الدين على بن احمد عاملى)
ارد؛
Be oe عاملی (صاحب مفتاح الکرامه)
میرزای قمی
شيخ جعف ركاشف الغطاء
ملا احمد نراقى
محمدحسن نجفى (صاحب جواهر)
شيخ مرتضى انصارى
حاج آقا رضا همدانی (صاحب مصباح الفقیه)
سیدمحمد بحرالعلوم
میرزا محمدحسین نائینی (صاحب تنبیه الامه و تنزیه المله)
سیدحسین بروجردی
امام خمینی (ره)
صفحه 44:
پیشبنه ولایت فقیه
شيخ مفيدة
وقتی سلطان عادل (امام معصوم) نبود. فقهای اهل حق (شیعه) که دارای صفت عدالت,
اصاحب یی و عقل و درلیت و برتر از دیگر فقها می باشند. حق دارند آنچه سلطان (امام
معصوم) ریاست و ولایت ن را برعهده دارد فقیه جامع الشرلیط نیز بر عهده گیرد.
(المقنعه. ص ۶۷۵
يس اينكه ولليت فقيه ساخته امام بوده يابه قول برخى از زمان ملاحمد نراقى شروع
دل أست عرفى بى سند و بدون دليل ست
صفحه 45:
ادله اثبات ولایت فقیه
نکته اول: در اثبات اصل ولایت فقیه میان علمای اخباری و اصولی تفاوتی نیست و ایشان
در چگونگی اثبات و مانند آن اختلاف دارند.
طرق آثبات اصل ولایت فقیه:
۱- تمسک به ادله قلی
۲- تمسک به ادله عقلی
اخباریها نها رام دسترسی به احکام شرعی را مراجعه مستقیم به به ظواهر آیات و روایات
می دانند از این رو تنها راه اثبات ولایت فقیه و حدود و گستره اختیارات آن را متوط به
میزان دلالت احادیشی می دانند که در این زمینه وارد شده است.
اما اصولیون به دلیل حجت دانستن عقل در کشف احکام شرعی علاوه بر ادله نقلی به ادله
نقلی نیز استناد کرده اند.
نکته دوم : احکام و مسائل شرعی به دو دسته تقسیم می شود:
۱-فردی
وی وساسی
صفحه 46:
در احکام فردی رجوع مقلّد به مقّد با استفاده از قاعده الاعلم فالاعلم است كه البته
تعدد مراجع مشکل خاصی ایجاد نمی AS
احکام اجتماعی:
مسائلی که به سیاست کل نظام اسلامی بازمی گردد و در آن حکم حکومتی و قوانین و
مقررات الزامی از طرف دولت اسلامی وجود دارد که حکم حکومتی بر حكم مرجع
تقلید مقدم است.
که این به دلیل ممانعت از اختلال نظام و هرج و مرج و به حکم عقل است.
البته دید گاهی که در مسائل اجتماعی حجت است باید دارای سه ویژگی باشد:
-١ از سوى فقیه آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی ارائه شده باشد.
۲- دارای رسمیت باشد.
۳- صاحب این دید گاه از سوی تعداد قابل توجهی از مجتهدان خبره به عنوان اعلم در
مسائل اجتماعی معرفی شده باشد. یعنی ولی فقیه جامع الشرائط.
امام خمینی (ره):
«قیام برای تشکیل حکومت و اساس دولت اسلامی از قبیل واجب کفایی است. بر
فقهای عدول پس اگر یکی از آنان موفق به تشکیل حکومت شود دیگران بايد از
او تعیت کند؛ (امام خمینی» کتاب الیع» 7 ص ۴۶۵و ۳۶۶
صفحه 47:
سوم:اثبات ولایت فقیه در مین فقها دو گروه را شامل می شود:
۱- ولایت فقیه دنصبی؛ است و فقیه متصدی این منصب. نائب امام در عصر غیبت است. جعل این
ب به دست معصوم صورت گرفته است و مردم وظیفه دارند مصداق ن را يافته و از او ات
کنند و بر فقیهی که جامع شرانط مندرج در روایات است واجب است این مسئولیت رایپذ رد یعنی به
دنبال ولایت؛ وجوب اطاعت از ولی خواهد بود.
۲- ولایت فقیه فقط در امور حسبه جاری است.
امور حسبه: کارهایی که در جوامع اسلامی وجود داشته و بقینا شارع مقدس راضی به ترکک یا اهمال
آنها نیست زیرا نظام معیشتی و دینی مردم به آن وابسته است مانند اجرای حدود شرعی؛ سرپرستی
ایتام و مجانین: نگهداری اموال غایبین؛ ایجاد نطم و حفاظت از مصالح همگانی: تصدی اوقاف عامه
و
این گروه در سند یا دلالت ادله لفظی تشکیک کرده و قائل هستند که در عصر غیبت ولایت فقیه با
ادله لفظى قابل اثبات نيست اما اين ولايت را در امور حسبيه بذيرفته اند كه البته در عمل نتيجه هر دو
به استثناى مساله نماز ميت كه اكر قائل به ثبوت ولایت به وسیله دلیل لفظی باشیم در صورت
شكك در لزوم اذن كرفتن ننميتوان بدون اذن فقيه نماز خواند اما بنا به ديدكاه دوم (ثبوت.
ولايت فقيه به وسيله اصل عملى) اصل برائت جارى مى كرد در بقيه موارد هيج ثمره عملى
به وسيله دليل لفظى يا عملى وجود ندارد و در هر حال بايد اذن ولى فيه
صفحه 48:
اصل اولی در مساله؛ «ولایت» یا «عدم ولایت» جد
آبیت الّه جوادی آملی:
خداوند انسان را آزاد آفریده است و تنها کسی که بر انسان ولایت دارد خالق و
پرورش دهنده او یعنی ذات اقدس له است و.... ولایت خداوند بر انسان, به معنای
جبر و تحمیل دین بر او نیست: الا اکراه فی الدین؛ بلکه برای آزادسازی روح او از
اسارت غرائز در بعد درونی؛ و آزادسازی او از جبر و ستم طاغوت ها و ستمگران
در بعد بیرونی است که با اختیار و اراده خود انسان صورت می گیرد.
اسارت و بردگی انسان برای انسان های Keo مایه ذلت و پستی و کمال ناپذیری
او می گردد و چنین ذلتی ؛ مورد نهی خداوند و رسول اوست؛
... اصل اولی درباره سیطره و ولایت هر انسانی بر انسان دیگر: «عدم؛ است و هیچ
انسانی حق ولایت بر جامعه بشری ندارد مگر آنکه از سوی خالق و آفریدگار
انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی ولایت دارند » ولایت
مظهری از ولایت خداوند و به اذن و فرمان اوست. از این روء در بحث از ولایت
فقیه, اگر دلیل قطعی و کافی بر تعیین ولایت فقیه در عصر غیبت از سوی خداوند
اقامه شد » ولایت فقیه اثبات می گردد و اگر دلیل کافی وجود نداشت» حتی
برترین فقیه جامع شرایط نیز ولایتی بر جامعه و امت اسلامی نخواهد داشت.
صفحه 49:
... پيام محوری اصل مزبور اين می باشد که هیچ کس, حق
دخالت در شان و امر دیگری و سرپرستی او را ندارد؛ چرا که مدار این
اصل, همانا امر مردم و شان و کار مربوط به آنان است و هیچ دلیلی؛
اعم از اصل يا اماره؛ کافل موضوع خود نیست و پیش از استدلال به هر
دليل» خواه ناظر به حکم ظاهری و دستور در موضوع مشک وک باشد و
خواه ناظر به حکم واقعی و دستور در مورد شکك. باید موضوع و
مصداق آن دلیل را احراز کرد. بنابراین» پیش از استدلال به اصل «عدم
ولایت» در هر موردی باید احراز شود که آیا شان و کار و امر مورد
استدلال از مصادیق «امرالناس» است يا نه؛ زیرا با يقین به اينكه شان
مزبور» از مصاديق ١ امرالله؛ است نه «امرالناس» یا با شک در اينکه شان
يادشده؛ از مصادیق « امراشه است یا «امرالناس»» نمی توان به اصل
«عدم ولایت؛ تمسک کرد ؛ چه اينکه خروج «امرالله» از اصل مزبور از
قبيل «تخصص» است نه +تخصیصا.
صفحه 50:
اك *
امام پس از رسول خدا عهده دار تمامی مناصب نبوی جز دریافت وحی است.
دلایل عقلی بر ولایت فقیه عمدتامبتتی بر قواعد کلامی مانند لطف و حکمت است.
دلیل اول:
وجود حکومت صالح و امام عادل در رشد مادی و معنوی و از ین بردن عوامل گمراهی
انسان نقش تعیین کننده ای دارد و در نهایت موجب قرب بند گان به خدا و دوری ايشان از
معصیت می گردد.
مقتضای لطف الهی آماده نمودن اسباب تقرب بند گان به خدا و دوری ايشان از معاصی است.
لطف کامل زماتی است که رهبری جامعه فردی معصوم و مصون از خطا و لغزش باشد ولی
در عصر غیبت براساس قاعده تتزل تدریجی نازل منزله معصوم یعنی فقیه عادل رهبری جامعه
را عهده دار خواهد بود.
ولى فقيه به عنوان حاكم جامعه اسلامى در عصر غیبت از باب لف بر خدا
وی است.
نقد این دلیل:
اصل قاعده لطف محل تردید است.
برفرض پذیرش در مانحن فیه جاری نیست نهایتابتوان برای نصب امام از OT بهره برد ولی در
سرس 2
صفحه 51:
دلیل دوم:
۳
اسلام آخرین دین و احکام آتن آخرین مقررات الهی است و پیامبری بعد از رسول خا
نخواهد آمد. کتابی پس از قرآن فرستاده نخواهد شد.
در زمان معصوم مردم به هر زحمتی شده تکلیف خود را خواهند یافت اما در دوران غییت سه
فرض بيشتر نمى توان تصور نمودة
-١ كتاب خدا و احكام و قوانين دين تعطيل شود.
۲- خودبخود بماندیعنی خودش وسیله ابقاى خود باشد.
۳- نیاز به سرپرست و حاکم و مببين دارد كه همان ولی امر و مجتهد جامع الشرائط است.
فرض اول عقلا و نقلا باطل است زیرا دین اسلام آیین خاتم است و تا پایان نسل بشر باید
راهنمای او باشد.
فرض دوم نیز باطل است زیرا قانون خود به خود اجرا نمی شود و نياز به شخص یا اشخاص
دارد تا آن را حفظ و اجرا کنند
پذیرش فرض سوم است.
از سوی دیگر جامعه نیاز به تشکیلات فراوان دارد از جمله: ارتش» آموزش و پرورش»
داد گستری و... لذا باید دست ولی فقیه در همه شئونات مادی و معنوی مبین؛ شارح؛ راهنما و
حلال مشکلات باشد.
در نتيجه ولى فقيه بايد تمام شنونات امام معصوم را به استثنای امامت و آنچه مخصوص امام
است داشته باشد تا بتولند اسلام را در جامعه اجرا کند و گرنه در صورت عدم وجود تشکیلات
احکومتی دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آیین اسلامی عملی شود.
صفحه 52:
كن خلف
23 وش این است که ذین اشلام نا قیافت باند باقی بماند.
هیچ جامعه و کشوری با هرج و مرج پایدار نمی ماند از اين رو باید قانون و
حاکم و حکومت در آن حکم فرما باشد و اگر حکومت طاغوت حاکم
باشد دین مبین اسلام باقی نمی ماند و این خلاف فرض است.
صفحه 53:
دلیل چهار
پس از پذیرش ضرورت وجود حکومت برای تامین نیازمندی های اجتماعی و
جلوگیری از هرج و مرج و فساد و اختلال نظام وبا توجه به ضرورت اجرای احکام
اجتماعی اسلام و عدم اختصاص آنهابه زمان حضور پیامبر و امامان؛ ولایت فقیه را
مى توان اين گونه اثبات کرد:
طبق قاعده میسور (عقلی و نقلی؛ لابترک المیسور بالمعسور یا مالایدر ک کله لایترک کله)
وقتی تحصیل مصلحت لام الاستیفائی (براساس نظر شیعه که احکام الهی تابع مصالح و
مفاسد واقیه هستند) در حد مطلوب و ایدثل میسر نشد بلید نزدیک ترین مرتبه به حد
مطلوب را تامین کرد. چس وقتی مردم از مصالح حکومت امام معصوم محروم شدند
بايد مرتبه تاليه آن را تحصيل كنند كه اين اقربيت در امر اصلى متبلور است:
-١ علم به احكام اسلام (فقاهت)
رس روحی و اخلاقی برای دوری از هواهای نضانی و تهدید و تطمیعها
ia
۳-ارآیی در مقام مدیریت جامعه (درک سیاسی و اجتماعی, آگاهی از سائل
ببین الملل, شجاعت. حدس ضائب در تشخیص اولویتها و اهمیتها و...
هركس بيش از ساير مردم واجد این شرایط بود باید عهده دار این منصب شود.
صفحه 54:
بر اموال و اعراض و نفوس مردم از شئون ربوبیت الهی است و تنها
با نصب و اذن خدای متعال مشروعیت می یابد و این قدرت به پیامبر
رحمت و امامان معصوم داده شده است.
زمانی که مردم از وجود امام معصوم محرومند
يا بايد خدای متعال از اجرای احکام اجتماعی اسلام صرف نظر کرده باشد
پا اجازه آن را به کسی که اصلح از دیگران است داده باشد تا ترجیح
مرجوح و نقض غرض و خلاف حكمت لازم نيايد
با توجه به باطل بودن فرض اول» فرض دوم ثابت می شود یعنی ما از راه
عقل کشف می کنیم که چنین اذن و اجازه ای از طرف خدای متعال و
اولیای معصوم صادر شده است حتی اگر بیان نقلی روشنی هم به دست ما
ترصيده ياشد.
فقيه جامع الشرائط همان فرد اصلحى است كه همه احکام اسلام را بهتر از
ديكران مى شناسد و ضمانت اخلاقى بيشترى براى اجراى آنها دارد و در
مقام تامين مصالح جامعه و تدبير امور مردم كارآمدتر است.
صفحه 55:
دلیل پنجم:
خلاصه دلیل:
مفروض:
١ك شأن انحصاری خداوند متعال است
عدم رضایت خداوند متعال به تعطیلی احکام اجتماعی اسلام
تقریب استدلال:
برای جامعه یا حاکم باید باشد یا باشد
اگر نباشد اختلال نظام پیش می آید
اگر باشد یا فردی غیردینی باید باشد یا فردی دین مدار
اگر غیردینی باشد تعطیل همه یا بخشی از احکام اسلام لازم می آید که خلاف فرض و
باطل است
ا دم ار باشد (اصلح) یا غیر او (صالح یا مرجوح)
كه اگر غیر او (صالح یا مرجوح) باشد محذور حاکم غیردینی پیش می آید و باطل است
پس فقط یک فرض باقی می ماند و آن هم حاکم فقیه جامع الشرانط (اصلح)
صفحه 56:
امام خامنه ای:
ما براى اينكه ولايت فقيه را يعنى حكومت فقيه در جامعة اسلامی را - ثابت
نيم» احتياج به دليل نقلى نداريم؛ اكر جه ادلة نقلیه یعنی قرآن و حديث -
هم بر حکومت فقها و علمای الهی صادق و شاهد و دلیل است؛ اما اگر هيج
دلیل نقلی هم ما برای حکومت دینشناسان در جامعة اسلامی نداشتیم» عقل و
اعتبار عقلی دلالت میکند. و کفایت میکند بر اينکه ما پدانیم ؛برای اجرای
احکام الهی در جامعه کسانی میتوانند کفایت و لیاقت لازم را داشته
که دارای این صفات باشند؛؛ یعنی دین را بشناسند. اگر طرف صحبت ما آن
کسانی باشند که اساساً حکومت دین را قبول ندارند. اجرای احکام الهی را
در ميان انسانها به جد نمیگیرند و قبول نمیکننده البته محتاج استدلال دیگری
خواهیم بود. اما آن کسی که میپذیرد باید احکام الهی و قوانین اسلامی در
جامعه بياده بشود و اين را لازمة اعتقاد به خدا و به اسلام ميداند؛ در برابر
کسی که چنین زمينة اعتقادی را دارد؛ ما محتاج استدلال برای ولایت فقیه
سس که ثیت کیم که در روایت یا در فرتن چنین oS 12 77 |
که جامعهای که با قوانین اسلامی باید اداره بشود. اداره كنندة جامعه؛ بايد
این قوانین را بداند. (خطبه های نماز جمعی ۶۲/۲/۳۰
صفحه 57:
دلیل اجماع:
نکته: اجماع در صورتی حجت است که کاشف از قول معصوم باشد.
مساله ولایت فقیه فقها براساس روایت فتوا داده يا به كن عمل كرده اند
دیگر اجماع لازم نیست و به همان مد رک مراجعه می کنیم.
در هر صورت نظر علما مهم است درواقع پیشینه بحث ماست که از زمان
غیبت کبری تا کنون در تمامی کتب فقهی مطرح شده برحی تن را مسلم
دانسته و مخالفی برای آن ذکر نکرده اند مانند شیخ مفیده برخی ان را از
مسائل اجماعی و مورد اتفاق علما دانسته لند مانند محقق ک رکی, برخی نيز
علاوه بر اجماع آن را از بدیهیات فقه شیعه محسوب کرده اند مانند شیخ
حسن نجفی صاحب جواه حاج آقا رضا همدانی و امام روح لد که
فرمود:
ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور ن ها موجب تصدیق می
شود و چندان به برهان احتیاج ندارد.
صفحه 58:
دلایل روایی:
مقبوله عمر بن حنظله «فانّی قد جعلته علیکم حاکما؛
مرسله شيخ صدوق «اللهم ارحم خلفائی»
توقیع شريف امام زمان عج «و اما الحوادث الواقعه»
مشهوره ابى خديجه «و اياكم ان يخاصكم بعضكم بعضا الى السلطان الجائر»
صحيحه ابى البخترى از امام صادق(ع): «العلماء ورثة الأنبياء؛
روايت اسماعيل بن جابر از امام صادق(ص): «العلماء أمناء»
روايت على بن ابى حمزه از امام موسى بن جعفر(ع): الأثالمؤمنين الفقهاء
حصوّالاسلام؛
روایت سکونی از پیامبر اسلام(ص): «الفقهاء آمناء المْل»
روايت جامع الأخبار از ييامبر اسلام(ص. يوم القيامةب
روايت فقه الرّضا از قول امام(ع): «منزلةالفقيه فى هذا الوقتّ كمنزلة الأنبياء
فی بنی اسرائیل»
روایت احتجاج از امام علی(ع): ١م
زیت کنر اجکی اما سادق «المل وک
حكام على الملوك»
صفحه 59:
دلایل روایی:
مرحوم نراقى (ره):
«وارث پیامبران»» «امین پیامبران» «خلیفه پیامبر» «حصن و دژ اسلام» و
«مانند و به منزله پیامبران»» «حاکم و قاضی و حجت از سوی پیامبران»»
«مرجع در همه حوادث» و «مجاری امور و احکاماند و این که
«سرپرست بتیماناند» که بی تردید مقصود از يتيمانه در سخنان ائمه(ع)
مردم اند.
آنن بزرگوار در تحلیل روایات یاد شده یادآور میشود که اگر
پیامبری به هنگام مسافرت یا وفاتش بفرماید: فلان شخص وارث من»
همانند و به منزله منء امین من» حجت من حاکم از جانب من بر
شماست. او مرجع شماست در همه حوادث مجاری امور و احکام
شما به دست اوست. يا این که او سرپرست رعیت من است. در این
صورت همه آنچه برای پیامبر(ص) نسبت به امور رعیت و در ارتباط با
مسایل امت وجود داشته» برای وی نیز ثابت میگردد به گونهای که
هیچ شکی برای کسی باقی نمیماند و از این تعاییر همین معنی به
ذهن می رسد.
صفحه 60:
دلایل روایی:
مرحوم نراقی(ره):
اگر زمامدار و حاکمی در ناحیهای باشد و بخواهد به ناحیهای دیگر مسافرت کند و
نسبت به شخصی, برخی از تعبیرهای یاد شده نه همه آنها را بیان کند. مثلاً بگوید:
فلاتی جانشین من است.به منزله من است؛ امین من» عهده دار رعیت من» حاکم از
سوی من؛ حجّت من بر شماء مرجع رسي دكى به همه حوادث نوپیدای شما وامور و
احکام شما به دست اوست. آیا در این صورت برای کسی تردیدی باقی میماند که
همه كن جه براى حاكم اين ناحيه و سرزمين بود برای او نیز هست. مگر آن چه
خود به روشنى استثنا كرده باشد؟! من كمان نمىكنم كسى در اين مورد ترديد و
شكك و شبهه داشته باشد (عوائد الايام ص ۵۳۷)
هر چند در سند و یا دلالت برخی از روایات خدشه شود؛ ولی به صورت کلی برای
انسانتردیدی باقی نمیماند که پيامبر و امام؛ فقیه دارای شرایط را به ولایت و
حکومت نصبکردهاند.
ضعف این روایات بس از ضميمه برخى از آنها با برخى ديكر و عمل اصحاب به
آنها جبران مرخود. افزون براين كه: بسيارى از اين روايات هر كابهاى 1
روایت شدهانده چنانکه شیخ مفید می گوید: دلیل ولابت. فقيهان بر امور ياد شده»
روایاتی است که از المه(ع) به ما رسیده و آشنایان به اخباره آنها را صحیح
انگاشتهاند (المقنعه, ص 6۸۱۱
صفحه 61:
مرحوم تبریزی (ره):
آیتالله تبریزی قاثل به ولایت فقیه از راه حسبه به معنای وسیع آن است. ایشان در
کتاب صراط النجاه اين گونه امور را به دو دسته تقسیم کرده است:
.١ امور حسبيه به مفهوم مضيق»
۲. امور حسبیه به معنای موسع.صراط النجاه ص ۱۰ و ۱۲.
«حبه؛ در لغت به معنای آجر و ثواب است و در اصطلاح فقهی؛ به کارهایی
گفته میشود که شخص يا نهاد خاصی» متولی آنها نیست و از دیگر سو میدانیم که
خداوند راضی نیست این امور بر زمین بماند؛ مثل سرپرستی اطفال بی سرپرست و
حفظ اموال آنان دفن مسلمانی که خویشاوند ندارد حفظ اموال. اشخاص غایب
از نظر فقهی؛ مسژولیت این گونه کارها؛ بر عهده ققیه عادل است و یا حقّ
تصدی این مسژوليتها به طور متیقن با فقیه عادل است. اگر او در دسترس نبوده بر
عهده مسلمانان عادل و در غیر این صورت بر عهده دیگر مسلمانان است. بنابراین با
وجود فقیه عادل؛ دیگران حقَ تصرّف در امور حسیّه را ندارند.
حال LT اداره جامعه اسلامی و امور سیاسی» اقتصادی و فرهنگی -که قطعاً در
سرنوشت دنیوی و اخروی مردم دخالت دارد از امور حسبيّه است يا اينكه شارعء
اصلاح نظام آموزشی, قانونگذاری» امور فرهنگی و عدالت اجتماعی و... را به حال
خود وا گذارده و انسام آنها را حواستار نشده است؟۱
صفحه 62:
مسلماً اینگونه امور از مهمترین اموری است. که اگر متصدی نداشته باشده جامعه دچار
بيشترين هرج و مرج و انحراف ميشود. پس چطور ممکن است حفظ مال کود کان بی
سرپرست و اشخاص دیوانه یا غایب. از اموری باشد که خداوند به ترک آنها راضی نبوده
و بر فقيه عادل تصدّى اين امور واجب باشد؛ ولی حفظ اموال عمومی» حفظ جان و مال و
ناموس مسلمانان» حفظ مرزهای کشور و برپایی حکومت عدل -که در سایه آن احکام
دین در جامعه پیاده شود مورد توجّه خداوند نباشد؟! آیا میتوان گفت: خداوند نسبت به
اموال اتام اهتمام دارد؛ ولی نسبت به حفظ کیان مسلمین اهتمام ندارد؟
هرگز نمیتوان گفت که دین؛ تصدی حقوق فردی جزنی را بر عهد:
ولی نسبت به حقوق عمومی و اداره جامعه اسلامی نظری ندارد.
آيا باور کردنی اسست كه اسلام اهبر
تسلّطكافران را + پر مسلمانان ممنوع کرده باشد (و
الْمُؤْمنينَ CF) LOL آیه ۱۴۱.ولی نسبت به Fy fence Ss
خطر دشمنان داخلی و خارجی» بیتفاوت باشد؟!
صفحه 63:
بنابراين تشكيل حكومت از بارزترين مصاديق امور حسبيّه و از اهم واجبات است و فراهم
ِ ليل اين مطلب ان در دو مقدمه خلاصه كرد:
یکم. خداوند راضی نیست مصالح و احکام وا بته به حکومت اسلامی از بین
برود.
دوم. انجام دادن اين مهم بر عهده فقیه است؛ زیرا از ادّه شرعی؛ میفهمیم که
شرط تصدّی حکومت دینی: فقاهت است و قدر مسلّم تن است. که فقیه میتواند آن
ی و سرپرستی کند؛ زیرا اصل بر این است که هیچ کس بر دیگری حق امر و نهی
ندارد؛ مگر آنکه از طرف خداوند مُجاز باشد. بنبراین روشن میشود که سرپرستی
امور حسیّ» با تأسیس حکومت دینی و زعامت ولی فقیه. پیوندی ناگستنی
دارد.حسینی حاثری؛ سید کاظم؛ ولایه الامر فی عصر الغیبه, ص AF
تاه تبریزی در این زمینه میفرماید: «شارع راضی به تصدّی امور مسلمانان توسط ظالم
فاسق نیست. بر مسلمانان قطع ایادی ظلمه -در صورت تمکن واجب است و ایجاد امنّت
براى مؤمنان» از اهم مصالح میباشد و حفظ arly OT است. اگر فقیه صالح یا مأذون از
فيه. تصدّى امور مسلمانان را بر عهده گرفت» دیگران حقّ تضعیف وی را ندارند و
وجوب اطاعت منصدّی در امور راجع به انتظام جامعه بعید نیست. محدوده اختیارات وی
از حفظ حوزه اسلام و مسلمین تجاوز نمیکند.: Get sila Ts, جواد؛ ایصال الطالب
صفحه 64:
دلایل روایی:
مقبوله عمر بن حنظله (فانئی قد جعلته علیکم حاکما)
سند روایت:
مرحوم کلینی (الکافی: ج ۱ص 2۶۸-۶۷ ٩۱۰ تهذیب الاحکام؛ ج ۶ ص ۳۰۱-
۲ ح ۵۲ من لا يحضره الفقيه. ج ۳ ص ۸) از محمد بن یحیی؛ از محمد بن
حسین, از محمد بن عيسىء ازصفوان بن بحیی از داود بن حصین. از عمر
بن حنظله از امام صادق (علیه السلام)
شيخ انصارى:
روايت عمربنحنظله با اسانيد متعدد آنن» مورد اعتماد فراوان است.
افزون بر این که طايفهامامیه به تن عمل کرده و OT را تلقی به قبول
کردهاند. از این رو مقبوله. نام گرفته است. بلکهچه بسا بتوان چنین
روایتی را در نهایت درجه اعتبار و صحت دانست. بلکه از
بسیاریروایتهای با سند صحیح؛ معتبرتر است و این نکته بر اصحاب
صاحب بصیرت روشنأست (القضاء الاسلامی تقریرات درس شیخ
انصاری توسط ملا حسینقلی همدانی» ج۱» ص ۶۴)
صفحه 65:
دلایل روایی:
مقبوله عمر بن حنظله (فانئی قد جعلته علیکم حاکما)
ند روایت:
افزون بر آنچه گفته شد. گروهی از بزرگان فقه و حدیث از عمربن حنظله
حدیث آموختهاند. اين کار توئیق عملی وی است. علاوه بر این وی از
مشایخ صفوان بن یحبی است.
شيخ طوسی شهادت داده که امه بر اين باورند که چند نفر از جمله
صفوان بن يحيى جز از اشخاص مورد وثوق نقل حدیث Bde) AS cai
الاصول» ج ۰۱ ص ۱۵۴) با این شهادت عمر بن حنظله نیز از موثقان است.
بر این اساس بی شککه این روایت از جهت سند دارای اعتبار و حجیت
است.
صفحه 66:
دلابل روایی:
مقبوله عمر بن حنظله (فأئی قد جعلته علیکم حاکما)
روایت:
سألت أباعبد الثم (عليه السلام) عن رجلين من أصحابنا بينهما منازعه فى دين
أو ميراث» فتحا كما إلى السلطان او الى القضاه. oul ذلک؟ قال:
من تحاكم اليهم فى حق او باطل فانما تحاكم الی الطاغوت. و ما
5 له فانما ياخذ سحتا و ان كان حقا ثابتا له» لانه اخذه ب
الطاغوت و قد امر الله ان يكفر به, قال الله تعالى: «يريدون ان يتحاكموا
الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به ۰ (۲۴) قلت: فکیف يصنعان؟
قال: ینظران (للی) من كان منکم ممن قد روى حديثنا و نظر فى حلالنا
و حرامنا و عرف احكامناء فليرضوا به حكماء فانى قد جعلته عليكم
حاكماء فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله من فانما استخف بحكم الل و
علينا رد و الراد علينا الراد على الله. و هو على حد الشركك بالله.
صفحه 67:
دلایل روایی:
مقبوله عمر بن حنظله (فائی قد جعلته علیکم حاکما)
دلالت روایت:
اولین کسی که به آن برای ولایت فقیه استناد نمود مرحوم محقق کر کی
بود؛ برای نخستین بار فاضل نراقی؛ به نوزده روایت استناد کرد. پس از
ایشان» مرحوم وحید بهبهانی؛ مرحوم نائینی در تقریراتشان که مرحوم آملی
نوشتهاند: فروايه ابن حنظله احسن ما ... و اما ما عداه لا بدل: بهترین روایتی
که بر اثبات ولایت فقیه دلالت می کند مقبوله عمر بن حنظله است.
همچنین مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری و حضرت امام
خمینی رحمه اد و مرحوم گلپایگانی و مرحوم عبدالاعلی سبزواری و
غالب کسانی از متأخرین که قائل به ولایت فقبه شدهاند مستندشان مقبوله
عمر بن حنظله است.
صفحه 68:
دلایل روایی:
»حاکما»
آن چه عرفاً از واه «حاکم؛ فهمیده میشود؛ فردی است که سلطه عام
دارد همانند این که سلطانی به مردم شهری بگوید: فلانی را حاکم بر شما
قرار دادم» که از آن فهمیده میشود آن شخص در همه اموری که مربوط
به سلطان است» صاحب اختیار میباشد (القضاء و الشهادات» ص۴۸ - ۴۹)
بسیاری از دیگر فقهای شیعه از این روایت ولایت مطلقه فقیه را استفاده
کردهاند مانند رسائل, محفق کرکی؛ ج ص۱۴۲ - ۱۴۳؛ مجمم
الفائدة و للبرهان. ج١1 ص۸ و ۱۰ و ۱۶ و ۲۸ و ۲۱ و ج۸ ص ۱۶۰
الکافی فی الفقه؛ لبی الصلاح حلبی. ص۴۲۵؛ جواهر الکلام»۲۱»
ص۳۹۵ و ج۴۰ ص۱۷ - ۱۹ Abby الفقیه؛ سيد محمد آل بحرالعلوم
ج۳ ص۲۳۳؛ هدابية الأنام فی حکم آموال الامام, شیخ عبدالله
مامقلنی. ص۱۴۵؛ منية الطللب. ائینی, ج۱۳۲۷.۲ مهذب الأحکام؛
سید عبدالأعلی سبزواری» ج۱۱ ص۱۲۷۹ کتاب البیع» ج۱۳۷۶۲
الایت فقیه, ص ۷۱ - ۸۱
صفحه 69:
ام متیر
که توهم شود سوال کننده از ابندا در صدد طرح یک مساله قضایی بوده است. به طوری
ee یب ره دی زا WOO
است نه حکومتی؛ پذیرفتتی نیست؟؛ زیرا هر منازعه شخصی دارای دو بعد می باشد: بعد
قضایی و بعد حکومتی: که دومی در طول اولی است و فرق هم نمی کند که امر مورد نزاع
مالی؛ حقوقی پا غیره باشد. پس هر منازعه ای ابتدا به قاضی مربوط می شود تا این که بين
طرفين دعوا به حق حکم کند و اگر طرفین به رای او رضایت دادند که مطلب تمام است و
در غیر این صورت. مساله به حاکم ارجاع داده می شود تا نسبت به اجرای حکم اقدام شود.
نا اين؛ وظیفه قاضی؛ قضاوت عادلانه است ولی اجرای حکم» در صلاحیت حاکم می باشد
تجاوز به حقوق مردم جلوكيرى شود و نظم برقرار گردد. از اين رو پرسش از مساله دين
یا ارث موجب نمی شود که ن را به امر قضایی محدود کنیم؛ زيرا مساله دو بعد دارد. و
عبارت بعدی سوال «به حاکم با قضات مراجعه کننده شاهد گفته ماست.
عبارت. برداشت می شود كه سوال كتنده از بتدا قصد پرسش از هر دو بعد را داشته است و
در روایت بر عمومیت آن دلالت دارد؛ به طوری که بعد قضایی و حکومتی را در بر می
گیرد و این حقیقتی روشن است.
صفحه 70:
دلایل روایی:
مرسله شيخ صدوق (اللّهم ارحم خلفائى...)
سند رواد
مقدمه بحث:
مجموع احادیثی که در کتاب الفقیه آمده را 0٩۲۳ روایت دانسته که از این تعداد ۲۰۵۰
روایت مرسل است و بقیه روایات؛ یعنی ۳۹۱۳ روایت آن مُسند است؛
و روایات مرسل با توجه به مشیخه الفقیه؛ مسند میشوند.
در حالی که مرسلات ایشان سه گروه ا
۱-گاهی بدون اشاره به اسم راوی فرموده است «رُوی» یا «قال (َلیّهالسلام)»
۲-گاهی نام راوی و صاحب کتاب را آورده و در مشیخه نیز سند خودش تا آن راوی را
ذکر کرده است.
۳- نام راوی و صاحب کتاب را آورده؛ ولی در مشیخه نیز سند خودش را تا او نیاورده
است.
و گفته شده بیش از ۰ موردش از نوع سوم است که اصلا طریق خود به آنها را در
مشیخه ذ کر نکرده است.
صفحه 71:
دلایل دوایی: . _
مرسله شیخ صدوق هم ارحم خلفائی...)
تفصیل میان اسناد جزمی و اسناد غیر جزمی است. یعنی مرسلاتی که
مستقیما و به صورت قطعی از معصوم روایت کرده؛ حجت است؛ ولی
مرسلاتی که با عباراتی مثل «رُوی» با اروی فلان» آورده. حجت نیست.
ظاهراً قبل از محقق میرداماده کسی این مطلب را نفرموده است.
يس از ایشان» بسیاری از آقایان از جمله حضرت امام و آيت الله فاضل نيز
اين نظريه را يذيرفتهاند. در اينجا به تبيين نظريه حضرت امام در اين بحث
میپردازيم.
صفحه 72:
مرسله شیخ صدوق (للَهم ارحم خلفانی...)
سند روایت:
که از نظر حضرت امام» شیخ صدوق تنها یک محدث نیست؛ بلکه ایشان را
متخصص رجال نیز میداند و حتی در مقام تعارض تضعیف شیخ صدوق با
توئیق رجالی مشهور؛ یعنی نجاشی, تمایل بیشتری به پذیرش تضعیف
صدوق دارد و یا لاآقل به جهت تضعیف او دچار توقف میشود.
ایشان در کتاب البیع در بحث ولایت فقیه؛ اولین روایتی که به آن برای
tsa ee
امير المؤمنين (عليه الصلام) فرمودة رسول خدا (ص یا یه و آله)
1 باه خدا عرضه داشت] خدایا خانای مرا از ۲
برخوردار سازه گفتند: یا رسول ال خلفای شما کیانند؟ فرمود: ایشان
کسانی هستند که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا روایت
میکنند.
صفحه 73:
مرسله شيخ صدوق «للهم ارحم خلفائی...)
سند روايت:
حضرت امام بس نقل منابع و طرق دیگر اين حديث؛ مىنويسد:
اين روايت به دليل داشتن طرق زياد» مورد اعتماد است, بلکه اگر
مرسله هم بود از مرسلات شيخ صدوق بود كه به لحاظ اعتبار كمتر
از مرسلات مثل «لبن ابى عمير» نیست. چرا که مرسلات شيخ صدوق
دو قسم است: قسم اولء آلن است كه صدوق به طور جزم و قطع»
خبرى را به معصوم (عَلَيْلسّلام) نسبت دهده مثل آنكه كفته قال امير
AS (ESE) on و قسم دوم» كن است كه مثلا كفته: «روى
السّلآم)». قنسم اول از اين مرسلات: قابل اعتباد و مورد قبول
ممکن است کسی اشکال کند که ممکن است توثيق يا تصحيح شيخ
صدوق. ناشی از اجتهاد او باشد که برای دیگران حجت نیست؛ اما
حضرت امام به این اشکال پاسخ میدهد.
صفحه 74:
مرسله شيخ صدوق «للهم ارحم خلفائی...)
سند روايت:
امام خمینی (ره):
این توهم جا ندارد که بگوییم: قطع و ب
اجتها و بود که به درد ما نمیخورد از طرف دیگره قراتی که نزد
برای ما موجب قطع و جزم نيستء زیرا میگوییم: ظاهراً
روش شيخ صدوق اين بود كه وى اهل اجتهاد متعارف نزد اصولیان به
ویژه متأخرین آنها نبوده است. بنابراين» قرائنى كه نزد او بوده بدون
تردید قرائن آشکاری بوده که اگر به ما نیز میرسید. موجب اطمینان
ما هم میشد. به هر حال رد این مرسلات جرأتی است بر مولا!
ايشان در خصوص شيخ مفید اما نظر دیگری دارد:
ظاهر آن است که مرسلات جزمی شیخ مفید غیر از مرسلات جزمی
شیخ صدوق است که اعتماد بر آنها را بعید نمیدانيم» زيرا شيخ مفيد
اهل نظر و اجتهاد بوده و شاید اينکه یک روایت رابه معصوم منتسب
کرده بر مبنای اجتهاد خودش بوده [ که برای ما حجت نیستآ بر
خلاف روش شیخ صدوق و پدرش.
صفحه 75:
مرسله شيخ صدوق (اللّهم ارحم خلفائى...)
سند روايت:
در نتيجه اكر قائل به نظريه مورد اعتماد بودن مرسلات جزمى مرحوم
صدوق باشيم در مورد دلالت اين روايت مى توانيم بحث كنيم وكرنه اين
روايت به درد اثبات مقام نمى خورد.
بر فرض يذيرش نظريه ياد شده آيا اين روايت مى تواند مدعاى ولايت
اه را ثابت کند یا خیر؟
صفحه 76:
مرسله شيخ صدوق «للهم ارحم خلفائی...)
دلالت روايت:
اولا در فرمايش منقول از اميرالموم:
ل حي ا علض الي icin pas .۱۳
کرده نبوده است و درصورت پذیرش این مطلب بايد كفت:
اولاً راویان حدیث در روایت چه کسانی هستند؟
انیا از کدام قسمت روایت می توان ولایت فقیه را ثابت کرد؟
در پاسخ به سوال نخست:
سه احتمال: ۱- امام معصوم؛ ۲- راویان و محدثان؛ ۳- فقها وعلمای عادل.
مراد فقهایی است که اسلام شناس بوده و بر استنباط احکام شرعیه تسلط
دارند و صفاتی مانند عدالت و تقوا در ايشان برجسته است» چراکه بعید
است پیامبر غیر ایشان را خلیفه خود دانسته باشد.
اما در پاسخ به پرسش دوم: خلیفه کیست؟ کسی است که جانشین
مستخلف در شئون مورد توجه وی است.
صفحه 77:
مرسله شيخ صدوق «للهم ارحم خلفائی...)
دلالت روايت:
اشكال: خليفه در اينجا معناى ولايت و حكومت را ندارد به شهادت
يعلّمونها الناس و از طرفی خلافت در اینجا معرفی نشده بلکه معنا شده است
و پیامبر رحمت فقها را در روایت احادیث و نشر و گسترششان به جانشینی
منصوب کرده است و استفاده ولایت فقیه از آن نبازمند قرینه است و خود
روایت به تنهایی توان اثبات ندارد.
صفحه 78:
مرسله شيخ صدوق «للهم ارحم خلفائی...)
دلالت روايت:
امام خمينى (ره) از راه نقض وارد شده و ولايت فقيه رابا روايت اثبات مى كند:
و اما دلالت حدیث شریف بر ؛ولایت فقیه؛ نباید جای تردید باشد. زیرا «خلافت!
ت است؛ و جملة اللهم ارحم خلفلئی دست کم
از جملة علي خلیفتی ندارد. و معنی اخلافت در آن غیرمعنی خلافت در دوم
نیست. و جملة اللیین یاتون من بعدی و برون حدیشی معرفی خلفاست.
بیان باشد و سائل نیز معنی خلافت را نبرسید» بلکه اشخاص را خواست معرفی
فرماید. و ایشان با این وصف معرفی فرمودند. جای تعجب است که هیچ كس از
جملة على خليفتى ياالائمة خلفائی؛ «مساله گویی» نفهمیده. و استدلال برای خلافت
و حکومت ائمه به آن شده است. لکن در جملٌ خلفایی که رسیده اند توقف نموده
اند. و این نیست مگر به واسطهٌ آنکه گمان کرده اند خلافت رسول ال محدود به
حد خاصی است. یا مخصوص به اشخاص خاصی» و چون ائمه. علیهم السلام؛ هر
یک خلیفه هستند. نمی شود پس از ائمه علما فرمانروا و حاکم و خلیفه باشند؛ و
باید اسلام بی سرپرست و احکام اسلام تعطیل باشد! و حدود و ثغور اسلام
دستخوش اعدای دین باشد! و آنهمه کجروی رایج شود که اسلام از آن بری است.
در واقع أكر نگوییم خلافت ظهور در ولایت دارد» قدر متیقن از خلافت؛ ولایت و
صفحه 79:
دلایل روایی:
توقيع شريف (و اما الحوادث الواقعة)
سند روايت:
سند اين توقيع تا محمد بن يعقوب كلينى(ره) مؤلف كتاب كافى دو كونه
است:
سند اول را شيخ صدوق(ره) در کتاب کمال الدین وتمام النعمه اين گونه
آورده است:
حدتنا محمد بن محمد بن عصام الکلینی(ره» قال: حدثنا محمد بن یعقوب
سند دوم را شیخ طوسی(ره) در کتاب الغیبه نقل می کند:
اخبرنى جماعة عن ابى القاسم جعفربن محمد بن قولويه وابى غالب الزراری
وغيره» عن محمد بن یعقوب الکلینی(ره» عن اسحاق بن یعقوب...(۶).
چنانچه روشن است محل اختلاف این دو سند قبل از محمد بن يعقوب
كلينى است.
صفحه 80:
دلایل روایی:
Gail JI Sal pul Ul توقیع شریف (و
سند روایت:
مقدمه اول: کلینی(ره) در نقل روایات اهل بیت(ع) بسیار دقت داشت به طوری که
گفته شده وی در کتاب کافی احادیثی را آورده که یقین داشته از صادقین (علیهم السلام)
است.
مقدعه دوم: گمشده کلینی(ره) روایات اهل بیت(ع) بود وبه همین دلیل سرزمین های
زیادی را گشت ودهها سال در جستجوی روایت های اهل بیت(ع) زندگی خود راسپری
رد
مقدمه سوم: ايشان از چند راء می توانست صحت انتساب توقیع به امام مهدی(ع)
راکشف کند:
نخست با بررسی خود توقیع؛ دوم به دلیل شناختی که نسبت به اسحاق بن يعقوب داشت
وسوم اين که از اسحاق بن یعقوب ودیگران چگونگی دست یابی به اين توقيع را جويا
شود
مقدمه چهارم: خود توقیم اقتضا می کند که مرحوم کلینی توجه ویژه ای به آن داشته
باشد» زیرا این توقیع در بر گیرنده مسائل ومطالب مهمی است علاوه بر اين كه درزمان
غیبت امام معصوم(ع) صادر ش
صفحه 81:
دلایل روایی:
قيع شريف (و أمّا الحوادث الواقعة)
سند روا
مقدمه ينجم: كلينى(ره) اين روايت را نقل كرده ونسبت به آن بى اعتنا نبوده است واگر
سند اين توقيع ضعيف بود هركز آن را نقل نمى كرد.
از اين مقدمات به دست مى آيد که کلینی(ره) به صحت صدور این توقیع آگاه بوده است
وهمین سبب اطمینان ما به صدور آن می شود. چون بسیار بعید است که بدون بررسی
توقیع به نقل آن اقدام کرده باشد؛ پس اگر در بررسی خود به ضعف سندتوقیع پی می برد
هرگز آن را نقل نمی کرد
از سوی دیگر همان گونه که برخحی از علما گفته اند توجه به متن توقیع به ما اطمینان می
دهد که حدیثی با چنین ترکیب والفاظ ومعانی که در تن وجود دارد فقط می توانداز
معصوم(ع) صادر شود. آیة اد سید محمود حسینی شاهرودی (قده) در این باره در کتاب
حج می گوید:
نباید به اعتبار سند این حدیث اشکال کرد؛ زیرا خود توقیع بر جایگاه والای اسحاق
دلالت مى كندء البته بعد از آن که شواهد صحت صدور که در متن توقیع وجود
دارد آمورد توجه قرار گیرد. در نهایت اقدام علمای بزرگ در نقل این توقیع
شریف در کتاب های روایی نیز سبب. تقویت اعتبار آن است هر چند دلیل اصلی
برای اعتماد به حدیث همان است که گذشت.
صفحه 82:
دلایل روایی:
Gail JI Sal pul Ul توقیع شریف (و
سند روایت:
برخی هم مانند سید کاظم حاثری می گویند:
به عقيده ماء اعتماد بزرگانی همچون شیخ کلینی» شيخ صدوق و شيخ
طوسىء به اسحاق بن يعقوب و مبادرت به نقل روايت توقيع وىء برای
ما كافى است كه به صادق بودن اسحاق بن يعقوب در صدور توقيع
شريف اعتماد كنيم مخصوصا شيخ كلينى كه خود در عصر غيبت مى
زيسته و معاصر اسحاق بن يعقوب بوده است و بعيد است كه كلينى
كسى را كه از معاصرين خودش هست نشناسد.
جه هر حال سند روايت با وجود اسحاق بن يعقوب كه درباره
اش توثيق خاصى وجود ندارد توسط بسيارى از فقها مورد
خدشه سندى قرار كرفته است.
صفحه 83:
دلایل روایی:
Gaal JI Sal pul Ul توقیع شریف (و
دلانت روایت
از این عبارت توقیع «اما الحوادث الواقعذ فارجعوا فیها الی رواة حدیثن»
فانهم حجتی علیکم وانا حجه اد علیهم» چنین بر می آید که امام
معصوم(ع) فقیه را حجت خویش بر مردم قرار داده است واین حجیت
محدود به صدور فتوا نیست بلکه علاوه بر فتواکارهایی را که به ولایت
عامه مربوط است. شامل می شود زيرا از اطلاق حجيت وعدم تقييد آن
استفاده مى شود هر حجيتى كه براى امام نسبت به مردم ثابت است براى
فقيه نیزثابت می باشد» مگر مواردی که با دلیل خاص خارج می ۶ ۰
یقین بدانیم تن چیز از مختصات امام(ع) است که به ویژگی عصمت او
مربوط می شود. با کنارهم قرار دادن حجیت امام وحجیتی که برای فقیه
ثلبت است می فهمیم که این حجیت دایره وسیعی دارده به ويثه اكر ظرف
صدور نص یعنی زمان غیبت را در نظر داشته باشیم.
صفحه 84:
دلایل روایی:
Gaal JI Sal pul Ul توقیع شریف (و
دلالت روایت:
از این عبارت توقیع «اما الحوادث الواقعذ فارجعوا فیها الی رواة حدیثن»
فانهم حجتی علیکم وانا حج له علیهم»
درواقع از چند تعبیر ورایت باید استفادده شود:
نخست. «حوادث واقعف؛؛
دوم «روات حدیت:
سوم؛ «حجت بودن بر مردم؛؛
صفحه 85:
دلایل روایی:
توقیع شریف (و ما الحوادث الواقعة)
الا روایت:
نخست. «حوادث واقعذ؛:
شیخ انصاری (ره):
حوادث واقعه عمومی و اجتماعی است. پس فرمود: «فارجعوا فیهاه و
نفرموده است: «فارجعوا فی بیان حکمها الیه»
دوم «روات حدیت:
مراد فقهای آگاه به چگونگی استنباط از روایات است و این تقریبا
مورد اتفاق علماست.
سوم «حجت بودن بر مردم»:
شيخ انصاری (ره):
اين مطلب نشان دهنده منصب ولايت آنها از امام معصوم است.
صفحه 86:
دلایل روایی:
توقیم شریف (و ما الحوادث الواقعذ)
الا روایت:
سوال راوی از حوادث واقعه خود مبین معنای آن است زیرا رجوع در امور
شرعیه شخصی و فردی از بدیهیات بوده و هست و از چیزهایی نیست که بر
شخصی مانند اسحاق بن یعقوب مخفی باشد تا به امام بنویسد که در این
مساله دچار مشکل شده ام از طرفی اگر مراد احکام شرعی بود بايد
تعبیراتی مانند: «وظیفه ما در مورد حلال و حرام چیست؟» یا «در مورد
احکام چه تکلیفی داریم؟؛ به کار می رفت. از نظر وضع الفاظ هم حوادث
واقعه برای احکام شرعی وضع نشده است.
شیخ انصاری (ره):
مقصود از واقعه مطلق اموری است که مرتبط با شئون عامه است و می
بایست از دید گاه عرف عقل و شرع به مقامات مسئول مراجعه شود و
۰« برسش مسائل شرعی نیست.
صفحه 87:
5 ایک انب مورد اعتماد امام صادق(ع)) مى كويد كه حضرت
صادق(ع) به من مأموریت دادند که به دوستانمان(شیعه) از طرف ایشان چنین پیغام
بدهم: «مبادا وقتی بین شما خصومت و نزاعی اتفاق می افتده یا در مورد دریا
Se ب مى ]يذ Ping pele al, به یکی از این جماعت.
زشتکار مراجعه کنید. مردی را که حلال و حرام ما را می شناسد بین خودتان حاکم
و داور سازيد؛ زيرا من او را بر شما قاضی قرار داده ام. و مبادا كه بعضى از شما عليه
که لت سر تي
صفحه 88:
عن محمد بْنِ على بن محبوب عن احمد پن محمده عن
بْنِ سعیده عن آبی الجَهُم» عن أبى خديجة
لبی خدیجه از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام است و لبن قولويه و على بن
فضال او را توثيق كرده اند و نجاشى رجالى بزركك از او به اثقه؛ ياد كرده است.
و منصب قضا در زمان ائمه اختيارات وسيع ترى داشته است يعنى قاضى اداره و
تدبير بسيارى از مور عاممه را عهده دار بوده است (القضاء و الشهادات؛ (FA ge
صفحه 89:
دلالت روایت
آمام خمینی (ره):
اينكه قبلاً از مراجعه ب ات جائر نهى شده؛ معلوم می شود که اين نهی تکیه بر روی
ال گر بش Be ge SUL te a
فساق نیست. زیرا اول از مراجعه به قاضی فاسق در امور مربوط به او که عبارت از
بازجویی؛ اقا بینه. و امثال تن می باشد. نهی کردند؛ و قاضی تعبین نموده وظیفهٌ پیروان
خود را روشن فرمودند. سپس از رجوع به سلاطین نیز جلو گیری کردند. از این معلوم می
شود که باب ؛قضاء غير از باب رجوع به سلاطین است؛ و دو رشته می باشد. در روایت
«عمر بن حنظله؛ که می فرماید از سلاطین و قضات دادخواهی نکنید, به هر دو رشته اشاره
شده است. منتها در این روایت فقط نصب قاضی فرموده؛ ولی در روایت+عمر بن حنظله»
هم حاکم مجری و هم قاضی را تعیین کرده است.
آیت الله جوادى آملى:
آنجه در روایت آمده است نشانه آن است که فقیه جامع الشرائط سلعطان عادل است زیرا
را برای شما قاضی قرار دادم و مبادا که برای رفع تخاصم خود؛ به
.. تقابل ميان قاضى بودن فقيه و نرفتن به نزد سلطان جائر نشان
مى دهد كه فقيه جامع الشرائط سلطان عادل است. بنابراين فقيه عادل علاوه بر منصب قضا
نصب و جعل شده است جون اگر مردم از رفتن به نزد سلطان جاثر که
لل ار و در ار ۳ ۳
fis Scie 3
که او دارای سلطنت و ولایت است.
صفحه 90:
ویژگی ها و شرایط ولی فقیه:
۱- اجتهاد و فقاهت
۲- عدالت و تقوا
۳- قدرت مدپریت و رهبری
fol ۱۰۹ قانون اساسی:
اجتهاد و فقاهت نه مرجعیت
0 الشوضنين علية السلا
pli! lel ان احق الناس بهذاالامر اقواهم عليه و اعلمهم بامرالله فيه (نهج
البلاغه. ترجمه فیض الاسلام» ص 008)
صاحب جواهر:
در اين كه حاكم بايد مجتهد باشد, اختلافی در بین علما ندیدم؛ بلكه در
کتاب مسالک cleo! اجماع شده است و فرقی بین حالت اختیار و اضطرار
در لزوم اجتهاد وجود ندارد. باید به تمام آنچه که تحت ولایت اوست عالم
باشد. یعنی مجتهد مطلق باشد و اجتهاد تجزی کافی نیست. (جواهر الکلام»
(N09 bee
صفحه 91:
ویژگی ها و شرایط ولی فقیه:
عدالت و تقوا:
لازم و واجب نیست والیان ائمه (علیهم السلام) معصوم باشند. ولی باید عادل باشد. (اوائل
المقالات ص۶۵)
قدرت مدیریت و رهبری جامعه:
کسی که صلاحیت ولایت بر مردم را به دليل عدم اطلاع و جهل به قوانین الهی و يا
ناتوانی در انجام امور مردم که به او مربوط می شود ندارد بر او حلال و جایز نیست که
خود را در معرض چنین ولایت و حکومتی که توان اداره OT را ندارد و کاری که از
عهده او خارج است نباید بر خود تحمیل کنده اما اگر علی رغم ناتوانی» کار را بر عهده
كيرد» گناهکار است و از طرف.امر ولایت و حکومت یعنی حضرت ولی عضر مجاز و
مأذون نیست و حق حکومت ندارد. (المقنعه» ص ۸۱۳)
میرزای شیرازی:
ریاست و مرجعیت. نیازمند یک صد شرط است. که یکک شرط ن علم و شرط ذیگرش
عدالت و تقواست. ولی نود و هشت شرط دیگرش مدیریت است. (نقش مدیریت در
پیشرفت. ملتها؛ ص ۱۵)
صفحه 92:
گنک ی تعالی صاحب اختیار دین و دنبای مردمان است: اسر و
جانشینان معصوم وی نیز اولی به تصرف و جمیع امور مردمان بوده و در
این امر از نفس آنها بر آنها اولی هستند. (مجمع الفانده و البرهان, ۸: VAY
پرسش:
آيا فقيه هم اين اختيارات را دارد؟
مقدس اردبیلی:
فقیه جامع الشرائط را نایب امام عصر در جمیع امور مردم دانسته و
اختیارات و وظلیف او را نیز همچون امام. عام و گسترده می داند. (همان,
۳۰:۲
صاحب جواهر:
هر اختیاری که پیامبر دارد همان اختیارات به ائمه هم منتقل شده است
مگر اختیاری که از خواص پیامبر بودن باشد مانند مقام نبوت که مختص
پیامبر است. و جه ائمه منتقل نشده است. از طرف دیگر فقها هم عموم
اختیارات ائمه را دارند مگر اختیاری که مختص امام است. (جواهر ۲۱:
qr
اختبارات عامه فقبه نباشد سا
صفحه 93:
مناصب سه كانه ولى فقيه
دامنه اختيارات:
امام خمینی (ره):
از آنچه گذشت. به این نتیجه میرسیم که: برای فقها ولایت ثابت است از سوی
معصومان(ع) در همه آنچه که برای آنان ولایت در آن ثابت بوده استد از جهت
كن كه سلطان بر امت بودهاند. و اگر موردی را بخواهیم آز این قاعدهکلی استثنا
ge احتیاج به دلیلی داریم که بر اختصاص آن به امام معصوم(ع) دلالت کند. اگر
در اخبار آمد که فلان کار مربوط به امام است؛ یا امام به فلان کار امر میکند و
امثال این موارده مانند این اختیارات برای فقهای عادل به دلیلهای پیشین ثابت
میشود (کتاب
صفحه 94:
مناصب سه گانه ولی فقيه
.١ تبلیغ آیات الهی و رساندن احکام شرعی و هدلیت مردم (مقام افتا و
تبیین احکام).
دلیل:
قال له (ابان بن تغلب) آبو جعفر علیه السلام : اجلس فی مسجد المديتة و فت الناسء فانی
أحب آن بری فی شیعتی مثلک (جامع الرواهه ۱: )٩
مرحوم خولی:
صحیح اين است كه وجوب_اجتهاد تقليد و عمل به احتياط_به فهم عقل است
یعنی عقل دركك مى كند كه ارتكاب حرام و تركك واجبء بدون دلیل موجب
استحقاق عقاب مى شود... بنابراين از نظر قل. كريزى جز تحصيل ايمن آور از
عقاب نيست كه با يكى از اين سه امر حاصل مى شود... بس وجوب هر يكك از آنها
از باب وجوب دفع ضرر محتمل يعنى عقاب به حكم عقل ثابت مى شود. (تنقيح فى
شرح عروة الوثقى» ۱: ۱۲)
يس رجوع بر فقيه در احكام از باب رجوع به متخصص از باب حكم عقل است.
۴ قضاوت در موارد اختلاف و دادرسی
دلیل:
در روايت صحيح از امام صادق عليه السلام:
از داورى ببرهيزيد, زيرا داورى حق امام عللم به قضا و دادكر در ميان مسلمانان مثل
پیامبر یا وصی پیامبر است. (وسائل الشیعه» ۱۸: 0۷
صفحه 95:
مناصب سه گانه ولی فقیه
خیر از ذوات مقدسه معصومان علیهم السلام هر انسانی از خطا و لفزشی
مصون نیست از جمله هلی فقیه پس چرا لین همه اختیارات به او داده شده
و باید از او پیروی کرد!
اولا؛ مقصود خداوند از نصب ولی فقیه در دوران غیبت؛ تحقق اهداف و مصالح حکومت
اسلامی است که اگر مردم زمام امور را به دست وی دادند حکمت خداوند ایجاب می
کند در اداره امور جامعه وی را باری نماید.
انبا؛ در تاریخ صدر اسلام افرادی مانند مالک از سوی معصوم مصون از خطا دانسته شده
وی از ايشان امر شده اند. پس خطاناپذیری منحصر در ذوات مقدسه
البته منظور از طبر ول ندب مندی او از نور الهی در مواقع خطر است چراکه
وی با نور خداوند حرکت می کند. وزمانی که امام معصوم می فرماید من او را بر شما
حاکم قرار دادم یا او حجت من بر شماست یعنی خودم تضمین می کنم با همراهی وی
سعاد تمند خواهید شد.
ثالثا؛ همانقدر که از یک استاد ریاضی عادتا محال است. در جواب ۲۶۲ بگوید ۵ (البته در
شرایط عادی و معمول) همان اندازه از فقیه جامع الشرائط باتقوای عادل عادتا محال است
که خطایی مرتکب شود که جامعه را به آنحراف بکشاند.
صفحه 96:
مشروعیت حکومت ولایت فقیه
مفهوم مشروعیت-
1 قانونی بودن
۲ حقانیت (توجیه عقلانی اعمال حکوت از سوی حاکم که در مقابل غصب است)
۳ پذیرش يا فرمانبری آگاه و داوطلبانه مردم از نظام سیاسی
۴
مصدر جعلی از کلمه مشروع به معنای جایز بودن امری از سوی شرع به عبارت
دیگر مطابقت با شرع
۵ حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت که مردم وظیفه اطاعت از آن را
برعهده درند. که در این صورت میان حق حاکمیت و اطاعت مردمرابطه منطقی
تضایف برقرار است مانند پدری و پسری و تقدم و تأخری هم در
مشروعیت حقی اعتباری است که در روابط اجتماعی مطرح است.
منثأً مشروعیت.
. قانون
7 قهر و غلبه
poy A
٩ خداوند
صفحه 97:
مشروعیت حکومت ولایت فقیه
منشأ مشروعيته
.١ قانون
حقوق يكى از راه ها و شايد كوتاه ترين و مطمئن ترين راه براى «برحق» كردن يا
«مشروع؛ كردانيدن قدرت باشد. (مبانى سياست» :١ 101/4
هان کلسن:
در هر کشور تنها یک نظام حقوقی حکم فرماست و این نظام همچون هرمی است که در
تارک آن قتون اساسی قرار دار و سایرقواین و ازامات از آن ناشی می شوند و اعتبار
مشروعیت قانون از کجاست؟ آیا اکتفا کردن به قانونی بودن عملی؛ می تواند صحت و
اعتبار آن را تضمین کند؟ به یقین نمی تواند چرا که بسیاری از مقررات حاکم بر جامعه از
اعتبار و مشروعیت برخوردار نیستند.
از طرفی آیا تمام نظام های حقوقی دنا از حقائیت و مشروعیت برخوردارند؟ در صورتی
که بسیاری از آنها با یکدیگر اختلاف و حتی تناقض_دارند. پس نمی توانند همه آنها حق
و مطابق با واقع باشند.
از سوی دیگر مشروعیت قانون از قانون گذار بر می خیزد و اگر مردم را محتّ در قانون
گذاری بدانیم مشروعیت برای مردم و اگر خداوند را قانون گذار بدايیم مشروعیت برای
خداوند است که در هر دو صورت. قانون؛ مشروعیت بخش نخواهد بود.
صفحه 98:
مشروعیت حکومت ولایت فقیه
منشأً مشروعیت.
قهر و غلبه
هر کس زور و قدرت دارد حق حکومت. بر مردم را نيز دارد. اين نظريه ريشه در يونان
باستان دارد.
تلوری پردازان این دید گاه: ماکیاولی ایالیایی؛ هابز انگلیسی؛ نیچه آلمانی؛ ما ركسيسم.
نقد:
پر اساس چه منطق و دلیلی قدرت مشروعیت بخش است؟ آیا به صرف توانمندی بر انجام
هر کاری می توان گفت انجامش صحیح و درست است؟ خصوصا در امور ارزشی این
مساله خنثی است و باید منشا مشروعیت را در چیزی فراتر از قدرت جستجو کرد. پس
پیش از انجام هر کاری ابتدا باید ارزیابی صورت گیرد و حق و باطل بودنش مورد بررسی
رار كرد
اين تثورى در بين اهل سنت نيز رواج يافته است؛ قاضی ابی یعلیء غزالی ابن ng NB
كه اشكال اصلى اين ديدكاه اهل سنت به بى توجهى ايشان نسبت به آيه «ولا تركنوا الى
ن نيميه براى مشروعيت بخشى به حكومت يزيد لعنت
تثورى استفاده كرده اند.
سخنان عده اى همجون عبدوس بن مالكك عطار و احمد بن حنبل است
كه اصلی را تحت عنوان «الحق لمن غلب؛ يا «الحكم لمن غلب؛ مطرح كرده
صفحه 99:
۲. قهر و غلبه
نقد:
در مکتب شیعه این قببل روایات از درجه اعتبار ساقط هستند چراکه به پیامبر و اهل بیت
نمی رسد.
از نظر خود اهل سنت نیز اعتبار ندارد زیرا به پیامبر متصل نیست.
مضافا اينکه این مطالب اصلا روایت نیست.
از نظر شیعه قدرت سیاسی باید در دست کسی باشد که هم مشروعیت دارد و هم مقبولیت
که مشروعیت از خداوند متعال و مقبولیت از سوی مردم تحقق می یابد (لو لا
حضور الحاضر)
علاوه بر همه این مطالب در قر تن و روایات از خضوع و همکاری با سلطان جاثر و مستبد
به شدت نهی شده است.
۳ مردم
اگر مردم کسی را برای حکومت تعیین کردند وی حق حکومت كردن بيدا مى كند و
سس مسررع است.
معروف ترین دانشمند نظریه پرداز این قسمت. ان واكك روسو است که در کتاب
قرارداد اجتماعی مشروعیت دولت را براساس قرارداد اجتماعی و اراده مّی تعریف می
کند. او قانون را ناشی از اراده عمومی دانسته و ممنشا مغروعیت قانون را اراده ملت می
داند. روسو انسان را در حالت طبیعی وحشی خوشبخت می داند که تمام دغدغه اش فقر و
گرسنگی است و او را ذاتا اجتماعی نمی داند.
صفحه 100:
منشأ مشر وعيت
مردم
استدلال:
- بشر آزاد متولد شده است.
- انسان ها در حالت عادى مساوى هستند. (برترى تكوينى حق برترى در حكومت ايجاد
نمى كند؛ آزادى شخصى به سود آزادى مدنى كنار كذاشته مى شود.9
از قانون نوعى آزادى مدنى است.)
تنها جيزى كه مى تواند به اين قدرت سياسى و اجتماعى اعتبار و مشروعيته ببخشد»
قرارداد اجتماعى است. (يعنى افراد جامعه به سهم خود تابع اراده عمومى مى شوند)
نقد:
این قرارداد در صورتی منعقد می شود که تمام افراد جامعه در آن سهیم باشند كه اين امر
امکان وقوعی ندارد. ازاین رو برخی مانند جان لاک عنصر «رضایت» را کافی دانسته اند.
اين مدل روسو ديكتاتورى جمعى را دامن می زند چراکه اگر کسی رضایت نداشت با او
چه معامله ای می کنید؟ آزاد است یا مجبور به تبعیت از جمع؟ زور بگوید یا زور بشنود؟
پس اولا؛ چرا مردم مشروعیت آفرین باشند؟ چه کسی این حق را به آنها داده است؟
ثانيا؛ بين مقبوليت و مشروعیت خلط شده است بدین شکل که گاهی بحث از حیث
جامعه شناسی است که پیرامون شرط استقرار حکومت و فعلیت یافتن آن است که در این
صورت حقانیت مساوی با استقرار حکومت و استقرار حکومت مستلزم حقانیتش نخواهد
صفحه 101:
tie مشروعیت.
۲ مردم
استدلال:
- بشر آزاد متولد شده است.
- انسان ها در حالت عادی مساوی هستند. (برتری تکوینی حق برتری در حکومت ایجاد
نمی کند؛ آزادی شخصی به سود آزادی مدنی کنار گذاشته می شود.٩
-برای جلوگیری از هرج و مرج و اختلال نظام» ایجاد قدرت اجتماعی و سیاسی امری
لازم و ضروری است. (تبعیت از قانون نوعی آزادی مدنی است.)
تنها چیزی که می تواند به این قدرت سیاسی و اجتماعی اعتبار و مشرو
قرارداد اجتماعی است. (یعنی افراد جامعه به سهم خود تبع اراده عمومی می شوند)
نقد:
گاهی سخن از چگونکی استقرار حکومت بر جامعه است که بحث از مبنای مشروعیت و
حقانیت حکومت مطرح می گردد. این مربوط به حوزه سیاست است.
وت رت مردم بوجب اسفرار جکومت ایست نه مشروخیت آن.
مان مشروعت و مقبولت: تن
صفحه 102:
منشاً مشروعیت.
مردم
استدلال:
- بشر آزاد متولد شده است.
- انسان ها در حالت عادى مساوى هستند. (برترى تكوينى حق برترى در حكومت ايجاد
نمى كند؛ آزادى شخصى به سود آزادى مدنى كنار كذاشته مى شود.9
از قانون نوعى آزادى مدنى است.)
تنها جيزى كه مى تواند به این قدرت سیاسی و اجتماعی اعتبار و مشروعیت. ببخشده
قرارداد اجتماعی است. (یعنی افراد جامعه به سهم خود تبع اراده عمومی می شوند)
نقد:
ثالثا؛ حاكم منتخب مردم به جه حقی می تواند بر مردم حکومت کند و مردم را ملزم به
اطاعت از خود کند؟
براساس بینش توحیدی حاکمیت منحصر در ذات خداوند متعال است و با اذن او دیگران
می توانند به قانون گذاری و اعمال حاکمیت پپردازند. ربوییت تشریعی ناشی از ربوییت
تکوینی است که در نتیجه آن کلیه شئون تدبیر و اداره جامعه متسب به او خواهد بود.
فرمان دستگاه های حکومتی در صورت انتساب قانون _مستقيم يا غیرمستقیم _به خداوند
متعال نافذ است و مردم نیز ملزم به اطاعت از آنها هستند.
صفحه 103:
منشاً مشروعیت.
۶ خدواند
آیات و روایات در این مورد فراوان هستند؛
«وئه ملک السموات و الارض (آل عمران: 46۱۸۹
ان الحکم ab YI امر الا تعبدوا الا ایاه (یوسف: 16۴۰
«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاء و هم راكعون
(مائده: ذه)»
صفحه 104:
حق ولایت و حکومت برای فقیه
نظریه انتصاب:
صاحب جواهر:
امر حکومت و و لایت بر جامعه پس از معصومان علیهم السلام به عهده فقهاست
چون فقها در عصر غیبت. ائمه فقها را جانشین خود قرار داده اند. (جواهر الکلام»
aay
شهید سید مصطفی خمینی (ره): نظریه نصب از دو جای توقیع اثبات می شود:
1 حوادث واقعه؛ اعم از سیاسی و اجتماعی و مسائل شرعی.
۲ فانهم حجتی علیکم و انا حج اد چراکه معنای لغوی «حجت؛ مراد نیست بلکه
معنای اصطلاحی آن مراد است یعنی امور به او واگذار شده و تمام کارها و گفته
های او حجت پر مسلمانان است. آگر دستور داد کاری را انجام دهید و شما
سرپیچی کردید خداوند در قیامت بر شما احتجاج می کند. (الاسلام و الحكومة»
شواهد قانونی انتصابی بودن:
.١ عدم محدودیت زمانی برای رهبری.
اصل ششم قانون اساسی در ذکر مصادیق اتکا به آرای عمومی نام مجلس خبرگان
نبامده است.
رهبری در برابر مردم مسئول معرفی نشده است.
انعزال رهبری درصورت فقدان شرطی از شرایط رهبری,
صفحه 105:
حق ولایت و حکومت برای فقیه
نظر یه انتصاب:
پرسش:
در نظريه اتتصاب؛ ولی فقیه منصوب به نصب عام از سوی معصومان علیهم السلام است و
مشروعیت وی از ال به پاین است پس نقش مجلس خبرگان در اینجا چیست؟
پاسخ:
مجلس خب ركان به عنوان متخصصان علوم اسلامی فرد واجد شرایط را شناسایی می کنند
(اصل ۱۰٩ قانون اساسی) و فقط وظیف اعلام تحقق عنوان رهبری در فرد را دارد یعنی
کشف اجتماع شرایط مزبور در شخص خاص.
در واقع کار مجلس خبرگان مانند کسی است که به صلاحیت طبیب شهادت می دهد نه
اينكه به وى صلاحيت بدهد.
انظريه اتتخاب:
روند سیاق کلمات بزرگان و اعلام در تألیفاتشان بيدن كونه است كه تنها
راه را متحصر به تصب می ذانند. و به طور کلی به انتخاب امت توجه و التفاتی نکرده
اند. (منتظری. مبانی فقهی حکومت اسلامی: ترجمه صلواتی» ۲: ۲۸۳)
حال آنکه با انتخاب مردم فقیه واجد شرایط رهبری ولایت پیدا می کند... و فقهایی که از
طرف خبرگان یا مردم به ولایت امر انتخاب نمی شوند ولایت ندارند. (همان» ۲۸۴)
صفحه 106:
حق ولایت و حکومت برای فقیه
نظر یه انتخاب:
دلایل:
1 سیره عقلا:
مردم از ابتدا تا کنون خودشان در برخی از اعمال برای خود نائب می گرفته اند. ناب و
وکیل گرفتن یک امر عقلایی است. که در همه اعصار وجود داشته و شرع مقدس نیز آن
را امضا کرده است.
ن بینی توحیدی سا زگار نیست؛ چراکه حق ولایت
و حکومت بر انسانها منحصر در خداوند است و فقط کسانی که مأذون از جانب او هستند
می توانند بر وردم ولایت داشته باشند و بر ايشان حکومت کنند.
ثانیا؛ در جایی تعیین و کیل صحیح است که فرد خودش حق و کالت را داشته باشد و
مستدل قیاس مع الفارق کرده است.به عبارت دیگر فرد زمانی می تواند نالب یا و کیل
بگیرد که خودش حق انجام آن امور را داشته باشد حال انکه در اینجا مردم بر چه اساسی
حق ولایت را دارا شده اند که بخواهند به دیگری واگذار نمایند؟
.ثالثا: مرسوم ميان عقلا تعيين نائب و وكيل است نه ولى.
بين وكيل و ولى تفاوت وجود دارد؛ در وكالت موكل اصل است و وكيل فرع درحالى
که در ولایت عکس است. چراکه در وکالت سخن از تتزیل فعل موکل به وکیل است
اما در ولايت كار مولى عليه بالاصالة از سوی ولی صورت می گیرد.
صفحه 107:
نظریه انتخاب:
دلایل:
أ. سيره عقلا:
مردم از ابتدا تا كنون خودشان در برخى از اعمال برای خود نائب مى كرفته اند. نائب و
وكيل كرفتن يكك امر عقلايى است كه در همه اعصار وجود داشته و شرع مقدس آن
را امضا كرده است.
حقو بروسى:
از طرفى؛ جعل وكالت در مواردى است كه شخص مباشرتا بتواند كارى را انجام دهد
در جعل ولايت نيز جنين است اما سوال اينجاست كه جكونه كسى كه بر خود يا ديكرى
ولايت ندارد مى تواند شخص ديككرى را بر خود ولى قرار دهد؟
مضافا اينكه وكيل فقط در مورد موكل خود اجازه فعاليت دارد ودرخصوص بقيه مردم
جنين حقى ندارد. از سوى ديككر وكيل هر وقت بخواهد موكل را مى تواند عزل کند حال
آنكه در هيج نظام سياسى اين مورد يذيرش نيست كه مردم هر وقت اراده كردند حاكم را
عزل کنند.
۴ آیات و روایات مربوط به مشورت؛ بو مهم شوری بینهم (شوری: 46۳۸
نقد:
اصل عقلی؛ معطی شی نمی تواند فاقد شی باشد در اینجا جاری و ساری است که مردمی
كه هنوز حق ولایتشان ثابت نشده است چگونه می توانند براساس اسن آيه اين حق را به
دیگری واگذار گنند؟از طرفی قواعد و مقررات حقوقی نمی توانند موضوع و مصداق
خود را ثابت کنند بلکه باید موضوع حکم از راه دیگری ثابت شود تا مشمول
صفحه 108:
حق ولایت و حکومت برای فقیه
نظریه انتخاب:
دلایل:
۴ آیات و روایات مربوط به مشورت
او أمرهم شوری بینهم (شوری: ۱6۳۸
از طرفی قواعد و مقررات حقوقی نمی توانند موضوع و مصداق خود را ثابت کنند بلکه
ا سا rs
مثا
اكرم العلماء نمى توان ثلبت كرد كه زيد نيز عالم است. عموم الكرم العلماء
شامل زيد مى شود كه از بيش با دلايلى عالم بودن زيد به اثبات رسيده باشد
آن كاه مى توان زيد را مشمول اكرم العلماء دانست. از اين رو فقها مى كويند:
در شبهات مصداقی عام. نمی توان به عموم عام تسک كرد بلكه مصداق عام بايد از
پیش احراز شود تا عموم عام شامل آن شود.
در آیه شریفه نیز همین امر جاری است که اول الکلام این که مردم به چه دلیلی حق
ولایت را پیدا کردند که حال براساس آیه بتوانند این حق را به دیگری واگذار کنند.
صفحه 109:
حق ولایت و وت برای فقیه
۳ تقسیم ولایت فقیه بر دو قسم خبری و انثانی
اگر ولایت فقیه را به مفهوم خبری بگیریم ولایت انتصابی خواهد بود ولی اگر انشالی
بدانیم ولایت انتصابی است.
اولا؛ ولایت و رهبری حاکم از امور انشائی و اعتباری است و معقول نیست کسی بدون
انشا و اعتبار دارای ولایت. شود مگر خداوند که ولایتش ذاتی است و قابل انشا و جعل
نیست. پس ولایت برای فقیه بنبر اتفاق علما جعلی و انشائی و اعتباری است نه خبرى»
پس نمی توان انشائی یا خبری بودن را ملاک انتخاب یا انتصاب دانست. چراکه هر دو
نظریه بر انشایی بودن ولایت اذعان دارند منتها از دید انتصاب انشا کننده خداست و در
دید گاه انتخاب. مردم.
فانیا؛ لازمه انشائى بودن ولايت فقیه این نیست که گفته شود جعل ولایت و اعتبار آن حق
مردم است و مردم باید انتخاب کنند بلکه انشائی بودن ولایت مقتضی است که کسی یا
کسانی باید جعل ولایت کنند اما این که چه کسی این حق را دارد مساله دیگری است که
برای مردم با هیچ دلیل قابل اثبات نیست.
صفحه 110:
حق ولایت و حکومت برای فقيه
آنجه از ماهيت بيعت بيش از هر چیز به ذهن تبادر مى كند اين است كه بيعت وسيله و
ابزارى براى ايجاد ولايت در شخص است از اين رو با انشا -كه از طريق بيعت حاصل مى
شود- ولايت تحقق بيدا مى كند و ثابت مى شود؛ درست همانند بيع و خريد و فروش.
(منتظری» دراسات فی ولاية الفقیه» )81١ :١
نقد:
ولایت با ری مردم قابل انشا و ایجاد نیست. اصولا بیعت یعنی اظهار وفاداری افراد به
رهبر. در واقع مردم با یعت. پای بندی خود را در اطاعت از رهبری اظهار می دارند نه این
که با یعت رهبری و و لایت را به وی اعطا کنند. یعنی بیعت فرع بر تحقق ولایت و
هرت است:
صفحه 111:
حق ولایت و حکومت برای فقیه
در روایات اسم فقهابه صورت جمع آمده است لیا نمی توان از لين تعبير
رهبری شورایی را اثبات کرد؟
آولا؛ روایات متعددی در نفی رهبری شورایی دا
الشركة فى الملكك تؤدّى الى الاضطراب (غررالحکم 6۳۴۲
فضل بن شاذان از امام رضا عليه السلام: فلن قيل: فلب لايجوز نن يكون فى الارض امامان
فى وقت واحد او اكثر من ذلك. قيل: لعلّل منها لن الواحد لايختلف فعله و تدبيره و
الاثنين لايتفق فعلهما و تدبيرهما.. (عيون اخَبَار الرضاء ۲: ۱۰۱)
اين روايات هرجند در باره معصوم هستند اما با توجه به تعلیلشان به طریق اولى در غير
معصوم جاری و ساری خواهند بود.
ثانيا؛ رهبرى شورايى برخلاف سيره عقلا و متشرعه است.
ثالثا؛ از نظر بيشينه تاريخى ولايت شورايى بى سابقه است. در اهل سنت يكك مورد شورا
شد که آن هم برای تعیین رهبر بود نه رهبری و متون شیعه هم کلا در مورد.
رهبری شورایی ساکتند.
آیت اللّه سید کاظم حاثری:
مفاد ادله ولایت. فقبه عام استغراقی است نه مجموعی؛ یعنی فرد فرد فقهای جامع الشرانط
منصویند نه آن که ولایت و حق زمامداری برای مجموعه آنها جعل شده باشد (یعنی تعبیر
فقها ناظر به تک تک فقیهان زمانهای مختلف است. نه در هر عصری چند فقیه)
يس نظريه شورایی نوعی تصرف در ظهور ادله است كه نيازمند قرينه مى باشد. (ولاية
صفحه 112:
در روایات اسم فقهابه صورت جمع آمده است لیا نمی توان از لین تعبیر
رهبری شورایی را آثبات کرد
نمونه اجراي شورا در اجرائیات در انقلاب اسلامی:
Col الله یزدی:
نمونه ای که حضرت امام دستور دادند در قانون اساسی درباره آن بازنگری شود
شورای عالی قضائی بود. در اين شورا چون مقرر شده بود که کارها به صورت
مشورتی اداره شود اصلا کار پیش نمی رفت و حتی در جابجائی رئیس داد گستری
يا نصب و عزل يكك قاضی در ES شهرستان» شورا باید تشکیل جلسه می داد و
اغلب بحث ها روی زمین می ماند و نمی شد آنها را اداره کرد بنابراين امام يكى از
نکاتی را که تصریح کردند این است که شورای عالی قضائی از حالت شورایی در
بيايد و مسئوليت به یک نفر داده شود. (ولایت فقیه کانون عزت و اقتدار» ۵: ۵۶)
صفحه 113:
حکم حکومتی
معنای لغوی,
حکم: داوری؛ قضاوت قضاوت از روی عدل و انصاف, قضاوت ایجابی یا سلبی درباره
چیزی منع و بازدارندگی برای اصلاح؛ حکومت. امر کردن و ala Obed ابلاغ اجازه
فوا و.
معنای اصطلاحی
مجموعه بایدها و نبایدهایی که شارع مقدس برای رسیدن به کمال مطلوب وضع کرده
است.
شهید صد:
حکم شرعی» قانونی است که از سوی خداوند متعال برای نظم بخشیدن به حیات
انسانی صادر شده و خطابه های شرعی در کتاب و سنت است که حکم را روشن
می کند و از آن پرده برمی دارد گرچه خود خطابات حکم شرعی نیستند.
کت سرت شامل احکام تکلیفی و وضعی, احکام عبادی و معاملانی 3
و ایقاعات می شود.
یم به مجموعه انشانات خداوند متعال گفته می شود که تمام بایدها و نبایدها را
برای بشر بیان می کند و در واقع نوعی محدودیت مصلحت جویانه برای بشر است تا او را
از این طریق هدایت کند و از تبعیت وسوسه های شبطانی و پیروی هوای نفس بازدارد.
صفحه 114:
>
حكم:
تكليفى: قوانين و انشائات شارع مقدس درباره جواز و عدم جواز انجام افعال از سوى
مكلفان يا به نحو ملزمه يا غير ملزمه در دو حيث ايجاب و سلب. (داراى مصلحت ملزمه يا
غيرملزمه؛ داراى مفسده ملزمه يا غير ملزمه)
وضعی: روابط و معانی شرعیه ای که به داسطه لكا شارع ا . 9
موضوع احکام تکلیفی قرار می گيرند مانند طهارت؛ ملکیت؛ زوجیت و ..
نجاست حکم تکلیفی نیست ولی مواردی در اثر این کم وضعی خارع موضوع حکم
تکلیفی حرمت خوردن و آشامیدن و بیع و ... قرار مى كير
حکم شرعی:
SES ty! حکم شرعی لابشرط مثل وجوب نمازه حرمت اکل مردار (اين دسته از
الك سس
نو تب بشرط شی لحاظ شده است مانند حلیت اکل مردار در هنگام اضطرار CAD AL SIU
قبیل احکام بر احکام اولیه حکومت دارند و موقت هستند)
حكومتي (ما ركه الامام: ها رآه الحاكم)؛ از اختيارات و ولایت مفوضه الهی به ولی
و حاکم اسلامی تاشی می شود و در پرتو آن می تواند با توجه به مصلحت و مفسده ملزمه
ای که تشخیص می دهد حکمی را صادر کند و با تغیبر دهد و نیز مقرراتی را وضع نماید.
(امام خمینی (ره))
صفحه 115:
حکم حکومتی
علامه طباطبایی:
احکام حکومتی تصمیم هایی است که ولی امر در سایه قوا
موافقت آن ها به حسب مصلحت وقت. اتخاذ و طبق آنها مقرراتی وضع و اجرا می
گنل
بس مى توان حکم حکومتی را چنین تعریف کرد:
احکامی که حکومت برای اداره کشور و جامعه با توجه به مصالح عمومی و اجتماعی
صادر می کند و لازمه ولایت حاکم اسلامی است که فقها از آن با تعابیر و اصطلاحات
گوناگونی همچون احکام ولایی حکم حاکم و احکام سلطانی یاد می کنند
ele یی با احکام اولی:
در احکام اولی تشخیص مصالح و مفاسد بر عهده شارع مقدس است در احکام
حکومتی با حاکم اسلامی.
احکام اولی دائمی است. ولی احکام حکومتی موقت و قابل تغیبرند.
محور صدور احکام اولیه وجود مصالح و مفاسد ثابت واقعی است ولی محور
صدور احکام حکومتی وجود مصالح و مفاسد متغیر اجتماعی است.
قلمرو احکام اولى امور فردى و اجتماعی است و احکام حکومتی محدود به امور
عمومی و اجتماعی است.
در احکام اولی مجتهد و مقلد و محناط مطرح است. ولی در احکام حکومتی پیروی
از غیرحاکم اسلامی جایز نیست.
صفحه 116:
حکم حکومتی
aa احکام حکومتی با احکام انوی:
ملاک های احکام ثانوی محدود به مواردی مانند عسر و حرج اضطرار؛ اکراب
ضررء تقيه و .. ... است و از طرف شارع مشخص شده اند ولی ملااک احکام حکومتی
بر عهده حاكم است.
۲ دایره احکام حکومتی؛ وسیع تر از احکام اولی و انوی است.
vy احکام ثانوی در جایی مطرح می شوند که احکام اولی باشد اما احکام حکومتی در
زمینه ای که کتاب و سنت ساکت است نیز مطرح است.
ماهیت حکم حکومتی
احکام حکومتی از سنخ احکام اولی هستند یا انوی؟
دید گاه اول: حکم اولی است. (امام خمینی (ره))
دید گاه دوم: حکم انوی است. (شهید صدر)
دید گاه سوم: حکم حکومتی در ردیف احکام شرعیه نیستند بلکه در طول احکام اولی
و ثانوی است و ماهیتی صرفا اجرایی دارد.
صفحه 117:
>
توي eae
a
آیات مانند يا ايها الذين آمنوا اطیعوا الّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منک (نساء:
۵٩
سنت نبوی و معصومان علیهم السلام مانند (احکام حکومتی پیامبر) فرمان تقیه ب
عمار ياسرء ممنوع كردن صيد در منطقه «وجّ» دستور تخریب مسجد ضرار و آتش
زدن آن و ریختن زباله در مکان OT نهی از خوردن گوشت الاغ به جهت نیاز به آن
برای بار کشی» دستور قطع درختان خرماى بنى نضيرء (احكام حكومتى امير مؤمنان)
دستور قيمت كذارى LAYS دستور قطع دست جاسوس مسيحىء تزويج اجبارى
زنان بد کار تعيين زكات براى اسبها براى تامين كسرى بودجه و... (امام حسين عليه
السلام) مصادره اموال كاروان يمنى ها كه برای يزيد مى بردئد و...
عقل؛ ادله ای مانند لزوم حفظ نظام؛ برقراری نظم و جلو گیری از هرج و مرج
صفحه 118:
حکم حکومتی
محدوده و قلمرو احکام حکومتی:
آیا حاکم اسلامی اختیار دارد در مسائلی که احکام اولی و انوی وجود دارد دخل و
تصرف کند یا فقط در مواردی که حرمت با وجوبش صریحا اعلام نشده اختیار دارد؟
دستورات فقیه:
١ حکم جزئی در زمینه تصویب طرحها و برنامه هاء تنظیم نهادهای اجتماعی؛ عزل و
نصب کارگزاران (اين امور از امور حسبه است و حکم حاکم در اين موارد نافذ
است)
فرمان اجرای احکام الزامی شرعی پس از تشخیص موضوع؛ مانند فرمان جمع
آوری ز کات خمس؛ اجرای حدود و... اینجا نیز حاکم می تواند حکم دهد.
حكم در مقام تطییق عناوين ثانويه؛ در موارد عمومى بر عهده حاکم بوده و نافذ
است.(تحرمی تنبااکو توسط میرزای شیرازی از این قبیل دانسته شده است.
فقیه درباره بیان مساله اهب در صورت تزاحم احکام؛ بیشتر تزاحماتی که در
مسائل سیاسی و حکومتی میان احکام اوليه به وجود می آید مربوط به تزاحم احکام
شرعیه با حکم اولی «وجوب حفظ نظام؛ است که این نیز از اختیارات حاکم
اسلامی است.
صفحه 119:
حکم حکومتی
نمونه هایی از احکام حکومتی فقها:
اجبار محتکر بر فروش اموالش
مصرف جزیه توسط امام در امور مهاجران یا مجاهدان یا مصلحت مسلمانان
تعبین مقدار جزیه با ملک مصلحت
اجرای حدود توسط فقیه جامع الشرائط در زمان غیبت
اختیار اسیران جنگی به دست حاکم اسلامی
نقش مصلحت در اجرای حدود و کیفیت آن
فصل خصومت و قضاوت بين مردم
لزوم پرداخت زکات در صورت طلب حاکم
حکم به طلاق زنی که شوهرش از پرداخت نفقه او امتناع می کند
اجبار مردم بر انجام حج از سوی والی
حکم به لزوم حمایت از مشروطیت توسط مرحوم آخوند
تحریم پارچه و لباس های خارجی توسط صاحب عروة الوئقی
حكم جهاد عليه ايتاليا و روسيه و انكليس توسط ايشان
حكم جهاد و بسيج عمومى عليه انكليس توسط آيت الله لارى
تحريم تنباكو
حکم جهاد مسلحانه مردم عراق عليه انكليس توسط شاكرد ميرزاى شيرازى بز
حکم تشکیل شورای اتقلاب
صفحه 120:
حکم حکومتی
ثه هایی از احکام حکومتی فقها:
حکم تشکیل دولت موقت
حکم به مصادره اموال خاندان پهلوی
حکم بسیج عمومی به پادگان ها جهت س رکوبی حزب دم و کرات در سنندج
حکم عفو مجرمان داد گاه های انقلاب
حکم به کنترل موالید
حکم ارتداد جبهه ملی به دلیل مخالفت با لایحه قتصاص
حکم عزل منتظری
حکم تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
حکم مجازات برای توهین کنند گان به حضرت زهرا سلام اد علیها در تاریخ ٩
بهمن ۱۳۶۷
حکم اعدام سلمان رشدی
. _ اعطای اخنیارات ویژه به ریاست جمهوری در بررسی پرونده های قضائی (قتل های
زنجیره ای و ترور سعید حجاریان)
ابات مجلس ششم على رغم ابطال آن توسط شورای نگهبان
صفحه 121:
شبهات مربوط به ولایت فقیه
سم