صفحه 1:
مرور فارسى. ينجم لبتدایی
سیدرضا علی میرزایی
صفحه 2:
درس 2: فضل خدا
صفحه 3:
JP خای با ءک ود ش کرو
OTs yrs 2 aT
A gt wp SE gy
bf yo Bob Tal
کون اد كم و بن
لس تآ یک گر از زگرد
خورشیره مادام بل رد
J Wied > efor ve yt
شاخ برعت بيرع fle
70
صفحه 4:
فصل خدای را که کواند شمار کرد؟ یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد؟
چه کدی مینوایا خوییها و نعمتهای حداوید زا نشمارد و با چه کی مینواند ار همه انن نعمتها شکر گراری, و عدرذانی
دز
بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشيد و ماه و آَنْجُم و ليل و تهار كرد
خا كه دربا و مسن و رز
اجزای خاک مُرده, به تأثیر آفتاب بُستان ميوه و جمن و لالهزار کرد
حدلوندیگه بة والیعکه بور چورشید از کاگی که مرنه وبیجان به بطر.هیرسیذ توستآن بای سوبیز و:خرم و باعهای بر هبوه پدبذ آمره
ایر, آب داد بیخ درختان مُرده را شاخ برهنه, پیرهن نوبهار کرد
به,واسطه ابرهای پارای را به رسیک,دوجتان بیخان.آب, راید و بذيي مریت بر شرا جمهاق خشنک و برهبه برچتان پبزاهي از گلهای بهاری
توحیدگوی او, نه بنی آدماند و تس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
۱ rcs Hunyrtirr ey bear yee epee wera pte mieten aye ie Cis wr tved rot) het
صفحه 5:
1- بخشش و بزرگواری خداوند قابل شمارش نیست. . . .
2- خدای بزرگ به وسيلة آفتاب, اجزای خاک مرده را به باغ میوه و چمنزار تبدیل
میکند. درسنت
3- فقط انسانها میتوانند به خوبی خداوند را ستایش كنند. 20
صفحه 6:
-١ در بیت «ابر آب داد, بيخ درختان مُرده را / شاخ برهنه, پیرهن نوبهار کرد» شاعر از چه فصلهایی
سخن گفته است؟
۲- بیت «بحر آفرید و بر و درختان و آدمی / خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار كرد» را به زبان ساده
بیان کنید.
۲ افتات» و #ابره رانا هم معایسه کنبه و شتاهت وتغاوب انها را بکوید.
صفحه 7:
لحن و آهنگ
وزش باه» حرکت آب در رودعانه, به هم خوردن برگ درعفان در باه» ريزش آب از کوهساران؛ صدای شم اسبان:
رک قطان تک ای Stabe (Meal yas ec ley رای رای بصن یاو
من و شما به هنگام خواندن نوشتهها در مکانها و موقعیتهای مختلف, حالت خودمان و لحن صدایمان را با آن
مکان و موقعیت, هماهنگ میکنیم.
اكر بحواهيم متن تبریک را خطاب به کسی که مووعیی به دست آورده بحوانيم, چه میکنيم ؟
اک sll ly clue yrs aisles به كب كه به سكي جار شود بحوانيم. چه ميکنیم؟
شعرها و متن درسها هم ویژگیهایی دارند که هنگام خواندن, باید به آنها توجّه کنیم و لحن و آهنگ صدای خود
gut) اس سار
لحن خواندنِ شعر ستایش «ای همه هستی ز تو پیدا شده» با شعر این درس «فضل خدا» به نظر شما یکسان
است؟ دربارة لحن و آهنگ خواندن این دو شعر, گفتوگو کنید.
صفحه 8:
برای انکه شعر را یال وآهگ ماس بتوانيم لارم است با نویه به مراحل زره
تمرین کنیم.
1- اندیشیدن: نخست شعر مورد نظر را به صورت آرام و بیصدا میخوانیم و دربارة محتوا
و آهنگ مناسب آن, میاندیشیم.
2- یافتن: پس از خواندن و اندیشیدن دربارة محتوا, لحن و آهنگ مناسب آن کشف میشود
و به ذهن میآید.
3- خواندن: پس از مرور شعر و تشخیص لحن مناسب آن, اکنون با آهنگ و سرعت
صفحه 9:
(راز گلسرج)
در دشتی بزرگ و سرسبز, پروانهای زندگی میکرد, با بالهایی زیبا و خوشرنگ. پروانه آن قدر زیبا بود که
پروانههای دشت همیشه دربارة او حرف میزدند و بعضی از آنها به زیبایی بالهای او حسرت میخوردند.
هر روز صبح که خورشید زیبا از پشت کوه بیرون میآمد. پروانه از خواب بیدار میشد؛ صورتش را با شبنم
گلها میشست. بعد به سراغ برکهای میرفت که در کنار دشت قرار داشت, چرخی روی آن میزد و بالهای
ake را یراب ميبید و وبانی خودش را تجسن ميكرد. او ياغ _ور شاخك هايش رابالا م كرفت وار
دشت به پرواز در میآمد تا بالهای ریبایش رابه سایش بگذارد.
یک روز هنگام غروب که خورشید, نورش را پشت کوهها پنهان میکرد, پروانهها دور هم جمع شدند. آنها دربارة
غرور و خودبینی پروانه با برکه صحبت کردند و از او خواستند تا کاری کند که پروانه, دیگر نتواند خودش را در
Bist <1
صفحه 10:
Coe روز ant پردات از حیاب مدار شد مثل همبع به سرا برکه رقب تا جور را در اب تماشا کد و از یبای
بالهایش لدّت ببرد. وقتی به برکه رسید, ناگهان برکه با کمک نسیم ملایمی که میوزید, شروع به تکان خوردن
کرد و موجهای کوچکی روی خودش به وجود آورد.
پروانه هر چه نلاس کرد نتوانست حود را در آب ببیند. اه که از کار برکه بسیار تاراحت شده بود. مثل همینبه با
غرور به سمت علفزار به پرواز درآمد. ولی به هر طرف كه میرفت, پروانههای دیگر به جای اینکه دورش حلقه
بزنند و از زیبایی او تعریف کنند, از او فاصله میگرفتند و به سمتی دیگر پرواز میکردند.
Silo مغرور, وقتی دید که پروانهها به او توجّهی نمیکنند, ناراحت و غمگین به روی گل سرخی که گلبرگهایش
را یار کرده مود تست پروانه که عادب نداشیت به غير از خودش از کس دیکری تعریف کند. با دیدن رسای و
شدای گل به شکت اند و کف لبد بدا نو ب كل سر رای هی
صفحه 11:
تور صتیتهای کل سر تمام نشده نود که همه کلیریها نک صدا گفتد هار ماتشکر نکر
از بركها تشكّر كن كه نور خورشيد را میگیرند و برای ما غذا درست میکنند و باعث
خوشبویی و خوشرنگی ما میشوند».
دریها کف دلارم نيشت ار ما تشكر کنی ار سافی تشکر کر كه اب و مواد ارم را از
تشه هی کیرد ونه ما میرساند تا با آنها غدا درست کنیم».
ساقه گفت: «از من هم نبايد تشكّر كنى؛ از ريشه تشكّر كن كه آب و غذاى لازم را از زمین
كد اس نيان انها اس ايا سا
ريشه كفت: «تو از من نبايد تشكّر کنی؛ بلکه باید از زمین سپاسگزار باشی, جون من آب و
Sloe غذایی را از زمین میگیرم».
صفحه 12:
خورشید ربا و درحشان که نان لحظه سائت و ارام شاف كفت وكوي انها بو لب بيه
سین باز کرد و کف «اضا دوستان جویم! از من هم بارد تشک كنيد همعی ما باب از
خداوند بزرگ و مهربان تشکُر کنیم که با نظم و ترتیب, وظیفهی هر کدام از ما را در جهان
آفرینش مشخص کرده است. اوست که خالق همهی زیبایی هاست».
پروانه به فکر فرو رفت. حالا دیگر متوجّه شده بود كه همق زیباییاش را خدا به او بخشیده
و خداست که با نقاشی هنرمندانة خود بر روی بالهای اوء باعث خوشرنگی و زیباییاش
شده است.
نسیم ملایمی شروع به وزیدن کرد, پروانه آرام به پرواز درآمد و به سوی دشت رفت. از آن
روز به بعد, دیگر هیچ پروانهای ندید که او خودش را در برکه, تماشا کند یا با غرور بخواهد
صفحه 13:
جز شتى يزرق و سرسيزة رای زندگی میکرد با باهابى یب
يأو خوش رذك. بروانه أنقدر زيبا بود كه بروانههلى دشت هميششه درياردى او
حرف میزدند و بعضى أز آنه به ole بال هلى أو حسرت مى خوردند.
3ض هر روز صبح که خور
238 سورتش را با شمنی گلها ميشست. بعد ده ساغ برکهای میرفت که در
زييا از يشت كوه بيرون مىآمد يرواه از خوب یار
صفحه 14:
۱ TS Cirroerar Vat eg Fea
2 4 نظر يتما جرا بروانة ديكر حو ار را را را به تمايش تكداشك؟
۱ ا ا ا ne gre are ae)
صفحه 15:
۱ TS Cirroerar Vat eg Fea
2 4 نظر يتما جرا بروانة ديكر حو ار را را را به تمايش تكداشك؟
۱ ا ا ا ne gre are ae)
صفحه 16:
صوت درخت گردکان
:5 حكابتى كه خندید با موم دم یک هی زرط رد
سجرخیز اش کم
صفحه 17: