علوم انسانی و علوم اجتماعیالهیات، دین و معنویت

کتاب حسین عقل سرخ (حکومت دینی)

صفحه 1:
حکومت دینی که؛ حسين(ع) مى خواست دوباره اقامه شود. غير از حکومت ديني‌اي است که موه استاد حسن رحیم پور ازغدی کتاب حسین عقل سرخ

صفحه 2:
آن حکومت ديني که حسین(ع) مي‌خواست دوباره اقامه شود. حكومتي بود كه در آن علي (ع) مصقلة ین هبیره را که از کاگزاران خویش بود. به جرم قوم و خویش بازي در حکومت. گوشمالي داد. حكومتي كه با علا بن زیاد. يكي دیگر ازمسئولین که خانه اي اشرافي براي خود ساخت. برخورد کرد. حكومتي که وقتي منذر بن جارود. پارتي بازي کرد. حضرت او را کوبید.

صفحه 3:
حکومتي که وقتي عبدالله بن زمعه. سهم اضافي از اموال عموم و بیت المال براي خود خواست. حضرت امیر (ع) او را پیش چشم مردم. تحقیر کرد. حكومتي كه وفتي عثمان بن حنیف. حاکم بصره. در میهمانی سرمایه دارها شرکت کرد و فقط در ميهماني شرکت کرد و بر سفره آنها نشست. او را به شدت توبیخ کرد. حکومتي که وقتي ابن عباس. پسر عموي خود علي (ع). در حاکمیت. خطا کرد. او را در هم کوبید و گفت: «به خدا سوگند .با شمشيري تو را خواهم زد که هر کس را با این شمشیر زدم. به جهنم رفت»

صفحه 4:
حکومتی که آهن گداخته به دست برادرش عقیل نزديك کرد. چون سهم اضافی از بیت المال می خواست. حکومتي که ابوالاسود دوئلي را که از اصحاب درجه بك خود علي بن ابي طالب (ع) و آدم صالح و شريفي بود. از قضاوت عزل كرد؛ براى آنكه صدايش را در جلسه دادگاه بلند کرده بود.

صفحه 5:
حکومتي که حسین (ع) به خاطر آن شهید شد. حكومتي بود که اهل سازش و سستي نباشد. حضرت امير (ع). نکته مهمي فرمودند که باید این تعبیر را مجریان همدي حكومتها ببينند. روایت بسیار مهمي است. فرمودند: «كساني مي توانند حکومت ديني واقعي تشکیل بدهند که اهل مداهنه و سازشكاري و مصانعه و رباكاري نباشند؛ كساني که با صاحبان قدرت و ثروت و با جناحهاي قوي و سرمایه‌دارها و با قدرت‌های داخلی و خارجی, معامله نکنند و نترسند؛ کسانی که محافظه کار نباشند». آری فقط اینان مي‌توانند. ۱

صفحه 6:
حكومتي كه وقتي ابن حرمه ‏ ناظر مالي بازار اهواز - دزدي كرد. رشوه كرفت و اختلاس كرد. حضرت امير (ع) او را به زندان انداخت و دستور داد او را به انفرادى بردند و فرمود او را در نماز جمعه و جلوي چشم مردم. شلاق بزنید نه اينكه مجازات مخفي کنید؛ بلکه آبرویش را بریزید. حكومتي كه امام حسین (ع) مي‌خواست احیاء کند. حکومتي که خودش و مردم قبلاً تجربه کرده بودند و در عاشورا به خاطر همان اصول کشته شد.

صفحه 7:
آري. حكومتي که وقتي شخص اول آن در کوفه. روز عید قربان. دخترش ام کلشوم را دید که گردن‌بند مروارید بسته. با نگاه خود به او اعتراض کرد که این چیست که بسته‌اي؟ امکلثوم كفت: اين را براي سه روز از بیت المال عاریه و امانت گرفته‌ام و با اجازه‌ي مسئول بیت المال. بوده و ضمان مالي‌اش هم بر عهده‌ي من است. يعني کار قانوني کرده‌ام و عاریه است. این رافع. مسئول بیت المال هم آمد و از ام کلثوم. دفاع و او را تایید کرد و به حضرت گفت: «دخترت خلاف نکرده و من در جریان هستم و کار او قانوني بوده‌است.» حضرت رو کرد به دخترش ام کلثوم و گفت: «یا نت علي ابي طالب. لا تذهبن بنفسك عن الحق.»؛ اي دختر علي, بحث نکن و بهانه نتراش تا حق را زیر پا بگذاري. خواهش مي كنم به دقت توجه كنيد كه خيلي جمله عجيبي است. حضرت امير از دخترش مي برسد: «اكل نساء المهاجرين تتزين بمثل هذا لعید؟»: آيا همدي دختران و زنان شهر در روز عيد قربان مي توانند جنين كردن بندي را که تو بستداي. ببندند؟» حتي اكر تو از راه قانوني خارج نشده باشي. آيا همدي دختران اين جامعه مي توانند چنین گردن‌بندي ؟ گفت: «نه.» فرمود: «تو دختر خليفه‌اي. پس تو هم حق نداري اين گردن‌بند را ببندي. شما وقتي حق داري چنین گردن بندي که همه‌ي دختران و زنان اين شهر چنین امكاناتي داشته‌باشند؛ چون فرزند مسئولین حکومت اسلامي هستید.»

صفحه 8:
حکومت ديني که حسین (ع) مي گوبد. غیر از حکومت ديني‌اي است که من و تو درباره آن حرف مي‌زنيم که در آن. همه کار می‌شود کرد و اسمش را فقط اسم دینی مي‌گذاربم و يك عنوان مذهبي روي هر چيزي مي‌توان گذاشت.

صفحه 9:
حكومتي که امام حسین (ع) به دنبال آن بود. حكومتي بود که در آن بشود حاکمان را نهي از منکر کرد. «اقولهم بمرالحق» يعني تندتربن منتقدان دلسوز, نزدیکترین رده به مسئولان باشند و كساني که بتوانند بدون سازشكاري و محافظه كاري علیه فسادها انتقاد صادق و صریح بکنند.

صفحه 10:
حکومتي که در آن. افرادی که کار بلد نیستند. شرعاً حرام و ممنوع باشد که قبول مسئولیت بکنند. حضوت امیر (ع) فرمود: « فهو خائن »؛ يعني كساني که کار را نمي‌شناسند ولي مسئولیت قبول مي‌کنند. خائن هستند.

صفحه 11:
حكومتي که قوم‌وخويش‌بازي و پارتي‌بازي و آقازاده‌بازي و اين حرف‌ها در آن نیست. حکومتي که فرمود: «انما الوالي بشر» حاکمان. بشرند و مثل همه‌ي بشرها در معرض خطرند و باید مراقب خودشان باشند. حکومتي که حسین (ع) به دنبال ساختن آن بود و شهید شد. حکومتي بود که سطح زندگي مسئولین درجه يك و دوي آن. وزیرش. وکیلش, رئیس جمهورش, رئیس قوه‌ي قضاییه. رئیس دادگستري ‎٠‏ رئيس مجلس و نمايندهدي مجلس آن ن در حد متوسط مردم به پایین باشد. نباید خانه‌هاي آنها در منطقه‌ي بالاي شهر باشد و در کنار اشراف زندگی بکنند.

صفحه 12:
این است حكومتي که حسین بن علي (ع) براي تشکیل آن شهید شد. حکومتي که فرمود حاکمان آن نباید اهل مسامحه و سازشكاري و رياكاري باشند. اگر كساني در حکومت اسلامي, باندبازي و حزب بازي و قوم‌وخويش‌بازي بکنند. حضرت امیر (ع) فرمود: «اینها محاربند و اعلام جنگ با خدا و رسولش داده اند.» حكومتي که فرمود: «من عدل في سلطانه استغنی عن اعوائه.»؛ يعني «اگر عدالت را اجرا بکنید. دیگر احتیا تبلیغات و مهندسي مصنوعي افکار عمومي و جلب توجه مردم ندارید؛ بلکه خود عدالت. با صدأي بلند حرف مي‌زند. اجراي عدالت. خودش حرف مي‌زند. با عملتان حرف بزنید». فرمود: «عدالت را اجرا کن» «و احذر الحیف»؛ «از ستم بپرهیز» «الحیف یدعوا الي السیف»؛ «ستم و بي عدالتي, زمینه شورش و درگيري و خشونت‌هاي اجتماعي را ایجاد مي‌کند.»

صفحه 13:
در برابر این ایده. آموی‌ها. عباسی‌ها دنبال حکومتی به ظاهر دینی بودند که کسب و حفظ قدرت به هر قيمت را تعقيب م يكرد و نزد آنان. نگاه غیر ارزشي و غیر ایدئولوژيك به حکومت و سباست. اصالت داشت و صرفاً دنبال مسابقه قدرت و دنياپرستي بودند.

صفحه 14:
امام حسين (ع) در قيام عاشوراء به همه اين ريزهكاريها توجه داشتند و جنبش كربلاء يك عمليات استشهادي و عاشقانه بود اما صرفاً محدود در عشق نبود. باطناً يك سلوك عارفانه الي الله بود. اما امام (ع) به همدي آثار اجتماعي و تاريخي آن. همه آثار تربيتي. سياسي و فرهنكي آن کاملاً توجه داشتند واين سلوك عاشقانه. در عین حال. بك رفتار عاقلانه بود و اصولاً عشق و عقل در منطق عاشورا هووي یکدیگر و يشت به يكديكر نيستند. عشق عاشورايي. عاقلانه است و عقل عاشورايبيء عارفانه است. يك پدیده است با دو بعد. يكي بعد سلوكي و رو به خدايي و ديگري. بعد اجتماعي و رو به حلقي. و هر دو مهم و هر دوء به یکدیگر مربوطند .

صفحه 15:
استاد حسن رحیم پور ازغدی کتاب حسین عقل سرخ

رایگان