صفحه 1:
صفحه 2:
يسر فقيرى كه از راه فروش
خرت و يرت خرج تحصيل
خود را بدست میأورد یک
|
و گرسنگی شد.
00 0
.جيب داشت
در حالى كه كرسنكى سخت به
او فشار مياورد تصميم كرفت
از خانه بعدى تقاضاى غذا كند
صفحه 3:
صفحه 4:
۱
دختر جوان احساس كرد كه
ea eng ap Enea)
یک لیوان شیر بسیار بزرگ
اورد
۲۳۳۰0
EW ۳
چقدر باید به شما بپردازم؟
صفحه 5:
eee ل
مادرمان به ما ياد داده در
mm قبال كار نيكى كه براى
پآ[
Pete ete SED
Binur Ont reper
صميم قلب از شما تشكر
.مى كنم
صفحه 6:
پسرک که هاروارد کلی
نام داشت پس از ترک
خانه نه تنها از نظر
جسمی خود را قویتر
حس می کرد بلکه
ايمانش به خداوند و
ا 5
تا ييش از اين او آماده
شده بود دست از تحصيل
صفحه 7:
زن جوانى به بيمارى مهلكى
كرفتار شد. يزشكان از
درمان وی BN 0 ئه
شهر بزركترى منتقل شد.
ف كك ل
مشاوره اوه وضعيت
.این زن فراخوانده شد
صفحه 8:
وقتى او نام شهرى كه زن
جوان از آنجا آمده بود شنيد
برق عجيبى در جشمائنش
نمايان شداو بلافاصله بيمار
ل كن
در توان دارد براى نجات
.زندكّى وى به كار كيرد
صفحه 9:
مبارزه آنها بعد از
كشمكش طولانى با
بيمارى به ييروزى
رسید.
روز ترخيص بيمار فرا
رسید.زن با ترس و
۳
گشود . او اطمینان
داشت تا پایان عمر باید
براى يرداخت
.صورتحساب كار كند
صفحه 10:
نگاهی به صورتحساب انداخت
3 جمله ای به چشمش خورد.
1
یک بان شیر پرداخته شذه
است".
امضا دکتر هاروارد کلی