صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
تشن از
زد بس از مرك (كهبه أن زشكى ين از مكنا ده
میگوید جوهر وجیدی و هریت فرد يا جریان Mi و خود دامه
مدهد. با تیجه به ديدكامهاى مختلف در مورد AS از مرگ» بخش وجودی
© مرگ باقی میاه ممکن است یک عنصر جزنی یا کل فطرت با بخش روحانی
با خود حمل میکند و ممکن است هویت شخصی را اراه دهد. عتقد بهزندگی پس از مرگ در
تتاقض با اعتقاد به يليان لكاهى بس از مرك است.
در برخى از دينكامهاء اين تناوم وجودى در قلمرو معنوى صورت مركيرد و در ديدكامهلى رايج
ديكرء ممكن است فرد در اين دئيا متولد شود و جرخه زندكى را دوباره أغاز كند؛ احتمالاً بدون هيج
لى از أنجه در كنشته انجام دادماست. در اين ديدكاءء جنين تولدها و مركهايى ممكن است
ارها بطور مداوم رخ دهد تا زمائى كه فرد به قلمرو معنوى يا
صفحه 4:
برخی نظامهای اعتقادی» همچون ادیان ابراهیمی» معتقدند كه مردكان|
مکانی خاص که خدا با تضاوت الهی خود بر پایه عمل یا i
تعبین میکند,منتقل میشوند. در مقابل: در سیستمهای اعفادی بر پایه تاسخ» مانند ادا
هندی» ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافته اش تعبین
a
uit Es CSC sls
clan eed ad jt Tie apg A بعطور كلى خداباوران معتقند كه
از ادیان عموماً غیرخداپرست تمایل دارند که به زندگی پس از مرگ اعتقادداشته باشند اما
بدون آشارهبه خدایی! صدوقبانفرقه ای دیمی بهودی بردد که عموما معقد بودند که
خداین یچوددارد ام یی از مرگ مچود درد
پسیاری از ادین»خواه معتق به وجود روح در جهان دیگری ماندمسیحیت
بسیاری از نظامهاى اعتقادى بتبرسته يا تاسخ منند بسیاری از اشکال
اديسمء معقند که جایگاه شخص در زندگی پس از مرگ پیامدهایرفتار 3
زدگی است.
صفحه 5:
or
زئده است كه زندكى جديدى را در جسم يا هر mga فلسفى يا دینی و بیان کنده مرحله ای از حیات pas Ga
كالبد ديكرى بعد ازهر مرك أغاز مىكند. همجنين به أن تولد مجدد يا انتقال مىكويند و بخشى از أموزه سمساره
دربارة وجود چرخه ای است. این اصل اساسی همه ادیان شاخص هند؛یعنی بودیسم؛ هندوئيسم: جينيسم و سيك
تناسغ در بسیاری از فرهنگهای باستنی یفت میشود و اعتفاد به تولد دوباره توسط شخصيتهاى تاريخي
برنانی مانند فیتاغررس؛ سقراط و افلاطین مطرح شد. به علاوه یک باور رای از ادیان مختلف باستانی و مدرن
مانند روح گرایی حکمت الهی و اکنکار است. همچنین در بسیاری از جوامع له ای در سراسر جهان؛ در مناطقی
مانند استرالیه شرق آسیاء سیبری و آمریکای جنوبی افت میشو؛
آگرچه اکثریت مذاهب در ادیانابراهیمی بهودیت» مسیحیت و اسلام معتقدبه تجدید حیات افراد نیستند؛ اما گروههای
خاصی در اين ادیان به تناسخ اشاره میکنند. این گروهها شامل پیریان اصلی جریان تاریخی و معاصر کابالاء
كاتارهاء علويان دروزهاء و جايباى كلكون هستند روابط تاريخي بين اين فرقهها و اعتقادات مربوط به تناسخ كه
5 مشخصه نوافلاطوئى؛ اورفنوسى؛ هرمسیه؛ مانويت و كنوسيسم عصر روم و اديان هندى بودء موضوع ت
علمى اخير بودهاست. کلیسای یکپارچه و بنيانكار أن جارلز فيلمور تناسخ را أموزش ميدهند.
صفحه 6:
a
Se,
بهشت. آسمانها,هفت آسمان, پاک بوم تیان جناء والهالا يا سامرللد. مكانى متداول مذهبى؛ كيهان يا
متعالی است که گفته میشود در آن موجوداتی ماند خدایان» فرشتگان» جن» مقدسین يا نياكان محترم در
آنجا حضور يا زندكى موكلند. بر اساس اعتقادات برخى اديان» موجودات
أسمائى مىتوانند به زمين فرود أيند يا تجسم بيدا كنند و موجودات زمينى مىتوانند در زندكى يس از
© مرك به أسمان صعود كنند يا در موارد استثنايى زنده وارد بهشت شوند.
ازند اير تخت تشسته
بهشت غالبا به عنیان «مکان برتر»: مقدسترين مكان: در تقابل باجهنم يا عالم امواث يا «مكانهاى
cued ceca ag ey کنر یزبس بر بر در متا ها هستند.
برخى به احتمال وجود بهشت و جهنم بر روى زمين در جهان آنده معقدند
در هنديئيسم؛ بهشت را ساواركا لوكا مىدائند. هفت ناحيه مثبت وجود دارد كه روح مىتوائد يس از
يمرك به أنها برود و هفت ناحيه منفى. بس از اتمام اقامت خود در منطقه مربوطه: روح با توجه به
در معرض تواد مجدد در اشکال مختلف زندگی قرارمیگيرد. ین چرخه مىتوائد بس از رسیدن
موکشا یا نیرونا شکسته شود. به هر مکان وجودی» اع از انسان؛ روح يا خدايان؛ خارج از
جهان ملموس (بهشت» جهنم؛ یا دیگر): جهان دیگر گفته مشود.
صفحه 7:
جهنم» در بسیاری از سنتهای مذهبی و عامیانه؛ محل عذاب و مجازات در
زندگی پس از مرگ است. ادیان با خداكرايان تاريخ غالب جهنم را به عنوان
یک مقصد جاودانه به تصویر میکشند؛ در حالی که ادیان معتقدتناسخ اغلب
جهنم را به عنوان يك دوره واسطه بين حلول به تصوير مىكشند. بعطور
معمولء اين سنتها جهنم را در بعد ديكرى يا زير سطح زمين قرار
میدهند و اغلب شامل ورودیهای جهنم از سرزمین زندهها است. دیگر
مقاصد زندگی پس از مرگ شامل برزخ است
سنتهایی که زندگی پس از مرگ را محل مجازات یا پاداش نمیداننده فقط
جهنم را محل اقامت مردگان؛ قبر» مکانی بیطرف (به عنوان مثال» شنول
.یا هادس) که در زیر سطح زمین قرار دارده توصیف میکنند
صفحه 8:
نم
ور رن
میشود و کارتی یکسره میگردد »و با اسان در فاصله مرگ و قیامت ی
6 عالم خاصی را طی میکند ر هنگامی که قيامت کبری به پا شد وارد عم قيامت میگردد 1 ( و لته این را هم میانیم که
Lak مداد که قیامت کبری کی به پا میشود حتی پیامبران نیز از این مطلب Jah دی مطابق آنچه
از تصوص قرآن کریم و خبار و روایت متواتر و غبر قبل انکاری که از رسول اکرم امه اطهار رسیده است استفادم
میشود » هیچ کس بلافاصله پس از مرگ وارد عم يامت کبری نمیشود »زیراقامت کبری مقارن است باب سلسله
نقلیها و دگرگونیهای کلی در همه موجودات زمینی و آسماتی که ما سراغ داريم يعنى كوهها ٠ درياها » ماه : خورشيد »
استاركانو كهكشانها
هنكام قيامت كبرى هيج جيزى در وضع موجود باقى تميمائد . بعلاوه در قيامت كبرى اولين و آخرين جمع ميشؤند : و
ما میم که زنل چا بارس و شاب ویو اک لها سال ديكر نيز برقرار باشد و ميلياردها ميليازد
یبد و نس بدا
gues Nels Sy es عدو د سد ورد سسيا فيرو سس 5
مرك و قيامت كبرى در خاموشى و بيحسى فرو نميرود ٠ يعنى جنين نيست كه انسان يس از مردن در حالى شبيه
+يهوشى فرى رود و هیچ یز را احساس نکند > نه لنتى داشتة ياش نه المي + نه سرورى ذاشته باشذ و نه لندوهى + بلکه
انسان بلافاصله بس از مرك وارد مرحلهاى ديكر از حيات ميكردد كه همه جيز را حس ميكند ٠ از جيزهايى لذت ميبرد
ro) ديكر رنج » البته لنت و رئجش بستاكى دارد به اقكار و اخلاق و اعمالش در دنيا . اين مرحله ادامه دارد تا
4 که قيامت کبری به پا شود . در آن هنگام در اثر يك سلسله انقلابها و دگرگونیهای بینظیر که در آن واحد جهان را
.قرا ميكيرد و از دورترين ستاركان كرفته تا زمين ما همه مشمول أن دكركوني ميشوند ٠ اين مرحله يا م
یا نان پس از مرگ یکباه ورد عالم 2
این عالم که برای هر کسی يك فاصله و حد وسط ميان دنيا و قيامت ميشود »پابان بیذیرد
صفحه 9:
Gir
اگر چیزی میان دو چیز دیگر حانل و فاصله باشد » آن چیز را " برزخ " مینامند . قرآن کریم از زندگی
بس از مرك تا قيامت كبرى با كلمه " برزخ " تعبير كرده است
قال رب ارجعون . لعلى اعمل صالحا قيماتركت . كلا انها كلمه هو قائلها ي
من ورائهم برزخ الى يوم ييعثون »
اتا أنكاه كه يكى از أنها را مرك فرا ميرسد ميكويد : بروردكارا ! مرا باز كردان : باشد كار شايستهاى در
,مينههايى كه نكردهام انجام دهم . ابداء اين صرفا سخنى است كه أو كوينده أن است و از جلوى أنها
( از حين مرك) تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصلهای است
این gl Lata لست كه ففصله ميان مركو قیمت را برزخ * خوانده است . عمای اسلام از همین @
جا اقتباس كرده و نام عالم بعد از دنيا و قبل از قيامت كبرى را " عالم برزخ " نهادهائد
صفحه 10:
پس از مرگ اظهار پشیمانی میکنند و درخواست بازگرداندن به دنیا مينمايند و به
آنها پاسخ منفی داده میشود . این آیهکاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ
@ دارای نوعی حیات است که تقاضای بازگشت ( رجوع ) میکند ولى تقاضايش
يذيرفته نميشود
لت میکند که انسان در فاصله مرگ و قيامت از نوعی حیات برخوردار
است و در آن حال شدیدا احساس میکند ؛ گفت و شنود دارد لذت و رنج و سرور
و اندوه دارد و بالاخره از نوعى زندكانى سعادت آميز [ يا شقاوت آلود ] برخوردا
ار
» زياد است . مجموعا در حدود © آيه است كه در قرآن كريم به نحوى از
يك جريان حياتى را ياد كرده است که میرساند در فاصله بین مرگ و قیامت
از يك حیات کامل برخوردار است .
صفحه 11:
7 °e
0 مرحله دوم حيات جاويد : قيامت كبرى است
همه اهاي AS Cah بلافاصله وارذ غالم برزخ ميكردد + مربوط است به جمع : یعنی به همه افراد و همه :عالم + حادثهاى €
همه انسائها را در بر ميكيرد و واقعهاى است كه براى كل جهان رخ ميدهد ؛ كل جهان وارد مرحله.
نظام جديد ميكردد
: قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قيامت أكاه كرده است ظهور اين حادئه بزرك را مقارن با خاموش شدن ستاركان
متلاشى شدن كوهها و بيدايش لرزشها و غرشهاى ٠ هموار شدن ناهمواريها ٠ بیفروخ شدن خورشید » خشك شدن درياها
عالمكير و دكركونيها و انقلابات عظيم و بيمائند بيان كرده است . مطابق أنجه از قرأن كريم استفاده ميشود تمامى عالم به
سوى انهدام و خرابى ميرود و همه جيز نابود ميشود و بار ديكر جهان نوسازى ميشود و توليدي ديكر مييابد و با قوانين و
نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد »ادامه بیابد و برای همیشه باقی ميمائد
قيامت در قرآن كريم با نامها و عنوائهاى مختلف خوائده شده است كه هر كدام نشان دهنده وضع مخصوص و نظام
مخصوص حاكم بر أن است . مثلا از أن جهت كه همه اولين و آخرين در يك سطح قرار ميكيرند و ترتيب زمانى أنها از
بين ميرود ه " روز حشر " يا " روز جمع " يا" روز تلاقى " خوائده شده است و از أن جهت كه باطنها أشكار و حقايق
بسته و بيجيده باز ميشوند » " « يوم تبلى السرائر »" يا " روز نشور " ناميده شده است و از أن جهت كه فنا نابذير است و
و از أن جهت كه انسانهايى سخت در حسرت و ندامت فرو ميروند و احساس غبن ٠ "» جابيد است » " « يوم الخلود
و از أن جهت كه ٠ "» .ميكنند كه جرا خود را براى جنين مرحلهاى أماده نكردهاند » " « يوم الحسره »" يا " « يوم التغابن
.بزركترين خبرها ي عظيمترين حادثههاست " « نبا عظيم »" خوائده شده است .رابطه ب بيوستكى زندكى اين جهان و
ازنكى أن جهان مطلب بسيار عمده و اساسى كه كتب أسماني ٠ ما را بدان توج دادهائد » ببوستكي اين دو زنگی است 5
ديد و حيات جديد و
ابن دي حيات از يكديكر جدا نيسث » بذر أن حيات در اين حيات به دسث خيد انسان كانه ميشود و سرنوشت أن حيات در
أل حيات به وسيله خود السان تعيين ميكردد
صفحه 12:
ايمان و اعتفاد ياك و درست و مطابق با واقع ( و جهان بینی واقع بیان )۰ خلق و خوی پاکیزه و انسانی و
منزه از حسادتها ؛ مکرها حقد و كينهها » غل و غشها »نیز اعمال صالح که در جهت نکامل فرد و جامعه
صورت كيرد : خدمتها » خلاصها و امثل اینها سازندهيك حیات سعادتندنه جاوید است برای انسان .
Le باورهای غلط ۰ خلق و خویهای پلید : خودخواهیها : خودپرستیها ۰
. ظلمها ۰ ستمها» ریاکاریها » رباخواریها ۰ دروغ ۰ تهمت ۰ خیانت ۰ غیبت ۰ سخن چینی ۰ فتنه
انگیزی » امتناع از عبادت و پرستش خالق و امثال اینها موجب حیات بسیار شقارت آلود برای انسان در
جهان آخرت است.
رسول خدا ( صليالله عليه و آله ) در تعبير جالب خود فرمود : « الدنيا مزرعه الاخره » دنیا کشتگاه آخرت
است . هر تخم بدى يا نيكى در دنيا بكاريد در آخرت برداشت خواهيد كرد. همان طور كه محال است انسان
جو بكارد و گندم برداشت كند ويا خار بكارد و كل بچیند ۰ حنظل بكارد و درخت خرما سبز شود ؛ محال ©
است كه انسان در دنيا انديشه بد » خلق و خوی بد ؛ عمل و كردار بد داشته باشد و در آخرت سود بكير:
صفحه 13:
» 0
جر i fine» ۰ @
از قرآن كريم ب هبار و روايات بيشوايان دينى جنينهاستنباط ميشود كه نه تنها انسان باقى است
cig pul لسن یز لعوى سبط تارف یو و از ین یرود و Bladen oe
تمام اصال و ثار گتشکه خود را مصور " و " مجسم " ميبيند و مشاهده ميكند . اعمال و أثار خوب با
اصورتهاى بسيار زيبا و جالب و لذت بخش تجسم مييابند و به صورت كانون لذت و بهجت در ميأيئد » و اما آثار
بد انسان با صورتهاى بسيار زشت و وحشتزا و مهيب و موذى تجسم مييابئد و به صورت كانون درد و رنج و
عذاب درميايقد
Ads BY ره مجيد و دو حديث از رسول اكرم ( ص ) اكتفا ميكنيم . اما
یت :
1) « يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء ۰ تود لو ان بينها و بينه امدا بعيدا ».
اروزى كه انسان هر خویش را حاضر شده ميبيند و همجنين هر كار بد خود را ؛ و دوست ميدارد كه
ای كاش ميان او و كار بدش فاصله
مود
ابن ليه صراحت دارد كه انسان هين ابن كارهاى ند خوزش زا به هرت
ee eee Que ©
رب و محبوب مییند و عین
میدارد از أنها فرار كند يا أنها را از ار دور کنند :اما آنجا جای فرار و یا جدا کردن عمل انسان از انسان نیست.
صورت تجمم یافته حاضر شده عمل انسان در آن جهان به منزله جزنی از وجود انسان است و جدا شدنی
صفحه 14:
. © « و وجدوا ما عملوا حاضرا »
هر عملی كه در دنيا انجام دادهائد در أنجا حاضر ميبينئد
مفاد اين أيه عيئا مفاد أيه بيشين است
© « يومنذ يصدر الناس اشتانا ليروا اعمالهم . فمن يعمل مثقال ذره
خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا یره »
در اين روز مردم بيرون ميآيند براى أنكه ( در نمايشكاه عمل ) اعمالشان به أنها ارائه شود . يس هر
كس به وزن يك ذره كار خير انجام دهد أن را در قيامت ميبيند و هر كس كه به وزن يك ذره كار بد
انجام دهد نيز أن را در أنجا sage
.انسان باقى و جاويد است ٠ اعمال و أثار انسان نيز باقى و .مضبوط و جاويد است و انسان در جهان
دیگر با اعمال و اخلاق و مکتسبات خود در این دنيا زندكى ميكند.. اين مكتنيات و اغمال +
مایههای خوب و یا بد و مصاحباننيك یا زشت همیشگی انسان در جهان جاوید است .
صفحه 15:
5 Aa
ووه سرك و وجوه ماوت رل ازن مان و زب
انما
.وجوه مشترك زندكى دنيا و زندكى آخرت اين است كه هر دو زندگی » حقیقی و
واقعی است » در هر دو زندكى انسان به خود و آنچه به خود آگاه است
+ در هر دو زندگی لذت و رنج » سرور و اندوه ؛ سعادت و شفاوت هست ,ٍ
غرای نان + اعم از غرايز حيوانى و غرايز ويه انسان »در هر دو زندگی
حكمفرماست . در 709999
ازندكى ميكند ١ در مر
صفحه 16:
ای رسد"
8 1 ۱
Bite, SU SEU
fi
در اینجا توالد و تتاسل و کودکی و جوانی و پیری و سپس مرگ هست و در آنجا نیست » در اينجا بايد
كار كرد و تخم پاشید و زمینه مساعد فراهم کرد و در آنجا بايد از تخمهاى كاشته شده و زمينههاى
مساعد شده در دیا بهره برداری کرد : اینجا جای کار و عمل است و آنجا جای نتیجه گیری و حساب
پس دادن ۰ در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسيله تغيير مسير حركت و جهت
عمل هست و در آنجا نیست . در اينجا حيات آميخته است با مؤت + هر حیاتی توام است با مادهای که
فاقد حیات است و بعلاوه از مرده زنده بیرون ميآيد و از زنده مرده ؛ جنائكه ماده بيجان در شرایط
خاص تبديل به جاندار ميشود و جاندار تبديل به بيجان ٠ ولى در آنجا حيات محض حكمفرماست » ماده
و جسم آن جهان نيز جاندار است ٠ زمين و آسمائش جاندار است ٠ باغ و ميوهاش مثل اعمال و آثار
تجسم يافته انسان جاندار است ؛ آتش و عذابش نيز شاعر و آكاه اسث . در اينجا اسباب و علل و شرايظ
خاص زمائى حكمفرماست حركت و تكامل وجود دارد ٠ در آنجا فقط ملكوت الهى و اراده الهى ظهور
دارد . شعور و آكاهى و به طور مطلق ديد و شنيد و درك انسان در آن جهان بسى شبیهتر و نیرومندتر 9
است » و به غبارت ديكرء.برده ها و حجابها در آن جهان از جلوی انسان برداشته شده و انسان با
پینشی دورنگر حقایق را درك میکند
صفحه 17: