صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
صمد:
پسر بزرگ خواجه فرزان که چاق و تنبل است.
:ا 79
یک هدف بزرگ است. هميشه وسط سخنش
از طرف مقابل سوال موكند و مىكويد:
bl Dane re coal aC WRT S |
|
صفحه 4:
7
مردی ات هلوانی با هیکل درشت و
eee Se ork igen ie
ایران راه میرود و رفتار مر کنر و ازع
531111111107
صفحه 5:
1
|
خصیتی سادهدل, پرادعا و تا حدی
Py SC mer en Peery e grey | Toe ge)
Breer pee
صفحه 6:
رمضون:
ا 0[
به شعيون كمي اباقوشكر است و معمولاً
0000007
صفحه 7:
3«
پیرزنی است با پشت خمیده و چادر گلدار
ل ا ل 0
شخصيت عروسكهايى نيز توليد شد كه
0
صفحه 8:
اسكندر:
اسكندر نوه ننه قمر است كه ماجراهايى
برای او اتفاق میافتد و همچنین عروسک
او نیز به بازار وارد شده است.
ک
ش
س
ر تان
ک
ش
س
ر تان
صمد:
پسر بزرگ خواجه فرزان که چاق و تنبل است.
شخص یتی دوستداشتنی دارد و معموال ً دنبال
یک هدف بزرگ اس ت .همیشه وسط سخنش
از طرف مقاب ل س وال میکن د و میگوید:
«چیییییی؟» یا «چییییی داداش؟» .به اصطالح
از تکهکالمهای اوست.
فرصت:
مردی اس ت پهلوان ی ب ا هیک ل درشت و
س یبیل بلن د ک ه ب ه س بک التهای قدیمی
ایران راه میرود و رفتار میکن د و ادعا
میکند که کسی حریفش نیست.
شعبون:
یکی از نوچههای فرصت که خنگ است.
شخص یتی س ادهدل ،پرادع ا و تا حدی
فرص تطلب ک ه معموال ً بدون فکر وارد
ماجراها میشود.
رمضون:
یکی دیگر از نوچههای فرصت که نسبت
به شعبون کمی باهوشتر است و معموال ً
تصمیم ها را بیشتر او میگیرد.
ننه قمر :
پیرزنی است با پشت خمیده و چادر گلدار
ک ه عینک ی ب ه چش م دارد .از روی این
شخصیت عروس کهایی نیز تولید شد که
مورد استقبال مردم قرار گرفت.
اسکندر:
اسکندر نوه ننه قمر است که ماجراهایی
برای او اتفاق میافتد و همچنین عروسک
او نیز به بازار وارد شده است.