صفحه 1:
صفحه 2:
آخر الزمان در ادیان ابراهیمی
تهیه کننده:علی اکبر ایزانلو
استاد:دکتر مجتبوی
بهار1390
صفحه 3:
مق میک
بشرء به اقتضای حب ذاب و طبیعت جست و جوگر خود که همواره به سرانجام
دنیا می اندیشد , قدیم ترین و معتبرترین منابع پاسخ را ادیان الههی و
مکاتب بشری نشات گرفته از آن ها می داند.
امید به جهانی روشن در ادیان مذهبی و آسمانی , نه مانند شهرهای آرمانی
فلاسفه . جنبه خیالی و نه مانند زاهدان و عارفان » جنبه فردی دارد. ادیان و
عذاهب كوتاكون از جملة اسلام أينده جهان را يس از شرع اخبار:نكران كنتده
مربوط به دوران آخر الزمان » روشن و سعادت آميز معرفى مى كنند و ظهور
منجی آخرالزمان را وسیله پیدایش این سعادت و افول شقاوت و بدبختى مى
دانتد. انديشه آخر الزمان در اديان » بعد الهى دارد و أينده لى اميد بخخش و جامعه
أى متحد كة به حاى احکام بشری + تظم الفی بر آن حاکم است:
صفحه 4:
حکومت ۰ در ادیان الهی به دست مردی است که از هوس ها و امیال حیولنی به
دور است. او » مردی کامل و به دور از نقص و خطا و همواره متصل به سچشمه
فیض الهی است ؛ برای نمونه در عهد عتیق . برقراری سعادت و عدالت در
تاسر جهان » پیش بینی شده است که به وسیله ماشیح محقق می شود. در
عهد جدید نیز مکاشفه یوحنابه طور کامل به حوادث ناگوار آخرالزمان اختصاص
یافته و در پایان آن . به برقراری صلح و آرامشی جهان تحت حاکمیت مومنان
اشاره شده است.
صفحه 5:
مفهوم احر زمان در دین بهود:
از بعضى عبارات متون مقدس » آخرالزمان به معنای روز خداوند » روز انتقام از
گناهکاران و پاداش افراد نیکوکار استتباط میشود. لین جا دو برداشت وجود دارد ؛
یکی به معنای پایان دوران جهان و پیوستن آن به قیامت است. این برداشت .
بین یهود از سده های دو و سه پیش از میلاد پیدا شده است ؛ برداشت دیگر »
پیروزی قوم برگزیده خداوند . کومت آنان بر سرتاسر عالم . اجرای عدل و داد .
شکست اهریمن و ظالمان است. بنی اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداهند مى
دانستند » در انتظار دورانی بودند که وعده الهی تحقق یابد و خداوند » قوم
برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر و دشمنان را نابود کند .
صفحه 6:
در دوره های پس از حکومت داوود و سلیمان (ع) » قوم بنی اسرائیل از لحاظ
اجتماعی و اخلاقی و دینی دچار انحطاط شده » به شرک و الحاد گرایش یافتند ؛
بنابرلین » انتظار زملنی می رفت که خداوند بار دیگر پیشوایلنی هم چون موسی »
یوشع » سلیمان و داوود را ميان آنان ظاهر کند .تا بدکاران و ظالمان رابه جزای
عملشان برسانند و قوم را از بدبختی و هلاکت نجات دهند. در عاموس ( آموس )
نبی سده هشت پیش از میلاد » از این روز یاد شده است ؛ روزی که بدکاران
کیفر می شوند و نتیجه عمل زشت خود را می بینند و خداوند . از نان انتقال مى
كيرد. عاموس » آن ایام را به ظلمت و تاریکی توصیف می کند :
صفحه 7:
وای بر شما که مشتاق روز خداوند هستید ! روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟
تاریکی » و نه روشنایی ... ظلمت غلیظی که در آن » هیچ درخشندگی نباشد.
شاید مراد از تاریکی و ظلمت » وضع ظاهری عللم و آمدن عذاب باشد و شاید منظور »
رسیدن افراد ظلم و تبهکار به جرای عملشان باشد و این تعبیرات کنایه از آن باشد ؛
چنان که موافق همین مطلب و برداشت » در کتب دیگر » مانند هوشع و اشعیای نبی
وجود دارد و آخر الزمان ۰ روز خداوند و روز جزای دادن ظالمان و ستمکاران و مبتلا
ساختن آنان به عذابهای الهی , مانند زلزله و توفان و در مقابل » نجات یافتن و مورد
رآفت الهی قرار گرفتن مومنان و افراد صالح » بیان شده است ؛ روزی که پادشاهی از
نسل یسی ( پسر داوود ) که شخص حکین و خداترسی است » ظهور کرده و جهان را از
عدل و داد يز خواهد opel
صفحه 8:
به بیان دیگر به کلی , در کتبی که مربوط به دوران قبل از اسارت است » مانند
کتب مقدس ذکر شده و کتب دیگر از قبیل میکاه . ناحوم » ارمیا » صفنیاء و امثال
آنها از روز خداوند که روز نزول آتش و عذاب الهی بر جهان سرشار ازظلم و جور
و نجات مومنان , سخن به میان آنده و آن را نزدیک معرفی می کنند. لین روز »
به معنای پایان جهان و برپا شدن رستاخیز و پاداش و کیفر آخرتی نیست ؛ بلکه
غضب و عذاب الهی در همین جهان است و دشمنان و مخالفان قوم بنی اسرائیل
به جزای عمل خود می رسند و پاداشی ظهور می کند که عدل و اراده خدایند را
طبق مصالح و منافع قوم بهود برپا می کند و عهدی که در طور سینا بسته شده
بود » دوباره تجدید خواهد کرد ؛
صفحه 9:
اما در کتب مربوط به دوران پس از اسارت » مانند حزقیال نبی » اشعیای دوم و
اشعیای سوم , زكريا » دانيال و کتب دیگر » مصیبت ها و بلاهلیی که از بابلیان بر
قوم بنی اسرائیل رسید و خواری و ذلتی که در دوران اسارت تحمل کردند »
همگی کیفر الهی و جزای گناهان آنان به شمار آمده و آنچه غایت آرزو و انتظار
آنان است » بازگشت به اورشلیم » تجدید بناى معبد » ظهور فرمانروایی از نسل
داوود و تحقق وعده خداوند در سرزمین موعود است. تا این جا
شود که آخرالزمان و روز خداوند» به دو معنای آمده است :
برداشت می
به کیفر رسیدن دشمنان قوم بهود و پیروزی بنی اسرائیل و تشکیل حکومت
بر سرتاسر زمین و فرمانروایی مطلق که در همین دنیا تحقق می يابد.
صفحه 10:
۲ آغاز دوره ای جدید از زندگی که ویژه قوم بهود است و آنها در این زندگی , به
سعادت ابدی نایل می شوند . همچنان که دشمنان یهود . دچار عذاب الهی و
ابدی می گردند. در کتاب اشعیای دوم » روز خداوند » هنگامی است که سیر
تاریخ جهان ء به نقطه غایت و کمال خود می رسد و خلقی جدید آغاز می شود
که همگانی است و ویژه بنی اسرائیل نیست :
من یهود هستم » ایشان را اجابت خواهم کرد؛ خدای اسرائیل هستم ؛ اینان را
ترک تخواهم كيد. بر تل های خشک . نهرها و میان وادی ها . چشمه ها جاری
خواهم نمود. و بیبان را به برکه آب » و زمین خشک را به چشمه های لب .
مبدل خواهم ساخت.
صفحه 11:
حرکت و جریا . طبق طرحی پیش می رود که خداوند از آغاز
معين و مقرر كرده و تا پایان زمان . سیر و حرکت آن ادامه داد . کسی که مامور اتمام
لین طرح و رساندن آن به نقطه پایان است » «عبد بهود » نام دارد. او است که باید با
تحمل رنج ها و بلاهای مداوم و گونانگون . گناهان بنی آدم را بر جان خود بخرد و
عالم را از ظلم و فساد پاک کند و دوران جدید را آغاز نماید.
خدمتگذار عادل من » بار گناهان بسیاری از مردم را به دوش خواهد گرفت و من , به
خاطر او آنها را خواهم بخشید. به او مقامی بزرگ و قدرتی عظیم خواهد داد ؛ زیرا او
خود را فدا کرد ؛ از خطاکاران محسوب شد » بار گناهان بسیاری را بر دوش گرفت و
برای خطاکاران شفاعت کرد.
صفحه 12:
در کتاب اشعیای سوم از داوری نهایی خداوند و آتش خاموشی ناپذیری که همه
گنهکاران را خواهد سوزاند و از آفرینش آسمانهای جدید و زمين جديد و شکوه و جلال
اورشلیم جدید و سرور و شادی همه مردم جهان ۰ سخن به ميان آمده است:
زیرا اینک من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید و چیزهای پیشین به ياد
نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت.
در بخشی میانی كتاب اشعيا كه به مکاشفات اشعیا معروف است و به دوره های سده
دوم یا سوم پیش از میلاد تعلق دارد » از انهدام جهان در آخرالزمان . رستاخیز مردگان و
پاداش اعمال خبر داده شده است.
صفحه 13:
يس جون لين را ببينيد » دل شما شاد خواهد شد و استخوان های شما مثل گیاه سبز و خرم
خراهد. كرديد ودست خناوند» بر بندگانش سروف خواهد هد ؛ اما بر دشمتان خود عضب
خواهد کرد. بنابرایین « روز بهود » که روز انتقام از گنهکاران و کافران و زمان استقرار
حکومت بهود بر قوم برگزیده در ین جهان است » در دوره های پس از زمان اسارت »
معنای وسیع تری به خود می گیرد و به یک تحول بزرگ آخرالزمانی به معنای فرجام
شناسی مبدل می شود. پاداش و کیفر » دیگر خاص زندگان نیست ؛ بلکه عام و شامل همه
انسان ها از گذشته و حال می شود و مردگان , دوباره زنده می شوند و با داوری نهایی که
پس از آن . دیگری داوری نیست » به سعادت یا شقاوت ابدی خود می رسند. کسی که
برچم دار این تحول بزرگ است پادشاهی نیست که بر بنى اسرائيل حکوست می
بلکه کسی است که دروازه های ملکوت الهفی و عالم باقی را می گشاید.
صفحه 14:
در مکاشفات » زمان و جهان هستی به دو بخش تفسیم می شود: جهان و زمان
جاری که پر از شر و فساد و ظلم و گناه است و شیطان و عوامل او در آن . هميشه
در کار و فعالیتند و بخش دوم : جهان و زملنی آتی که سراسر » نور و سرور جاویدان
و ابدی است و عقل و رحمت الهی بر آن » حکومت دارد:
لیکن خطاهای شما ,مین شما و خدای شما حثل شده است و کناهان شما :ری
را از شما پوشانده است تا نشنود ؛ زیرا دست های شمابه خون ۰ و انگشتهای شما
به شرارت آلوده شده است : لبهاى شما به دروغ تكلم مى نمليد و زبان هاى شما به
شرارت نطق می کند. نیز در جای دیگر آمده است:
صفحه 15:
آن گاه در خداوند متلذذ خواهی شد و تو را بر مکان های بلند زمین سوار خواهم
os
نتيجه اين كه از بعضى عبارات عهد عتیق چنین برداشت می شود که مراد از
آخرالزمان , آغاز دوره خوشبختی و کامروایبی قوم یهود و پیروزی آنان بر دشمنان »
در همین دنیا و پیش از پایان عالم است.
اما از عبارات و کتب دیگر چنین استنباط می شود که آخرالزمان که به روز خدایند یا
روز بهود تعبیر شده است عبارت از عالمی جدید با زندگی نو خواهد بود که با داوری
یهوه و سپس به پاداش و کیفر رسیدن افراد است که گاهی ab apg بهود و زملنی
عمومی و غیر مختص به بنی اسرائیل شمرده شده است.
صفحه 16:
در بیشتر عبارات کتاب مقدس یهود . آخرالزمان به معنای روز خداوند و روز انتقام از
گنهکاران و پاداش افراد نیکوکار است که هم به معنای پایان جهان و شروع قیامت
و عللم جدید و هم به معنای پیروزی قوم برگزیده خداوند و حكومت لن بر سرتاسر
جهان و شکست اهریمن است ؛ دورانی که انتظار قوم بهود به سر می آید و وعده
الهى تحقق مى يباد. بعيد يست مراد از حکومت بر سرتاسر عالم , همان حکومت
«یهوه» و داوری او و منظور از شکست دشمنان یهود » به کیفر رساندن آنان باشد.
صفحه 17:
مقهوم آخرالزمان در مسیحیت :
آموزه آخرالزمان در بخش های مختلف کتاب عهد جدید آمده است ؛ آما به طور
یکسان و یکنواخت نیست وبه سختی می توان تصویر و تفسیری روشن و هماهنگ
از آنها به دست آورد. دلیل ن . ممکن است دو جيز باشد : اولاً هم جهار انجيل و
هم بخش های دیگر کتاب عهد جدید , نقل اقوال و گزارشهلیی از گفته ها و اعمال
عیسی (ع) است که توسط شاگردان و حواریون نقل شده و توسط آن پیامبر
تصورها و دریافت ها و سوابق ذهنی ناقلان و حتی زمینه
های فکری و فرهنگی شنوندگان» درز اشکال و معانی روایات موثر بوده است.
صفحه 18:
همان گونه که پیش تر بیان شد » قوم بهود ء از زمان پس از اسارت منتظر روز
موعود و منجی موعود بود و آن را تحقق وعده الهی می دانست. که این انتظار و
نظریه » در دو قرن پیش از میلاد . میان قوم بهود شدت و قوت بیشتری یافت ؛ اما
در اشکال و صور مختلف » در نظر مسیحیان نخستین عیسی (ع) انسانی بود برگزیده
خدا . مسیحای موعود و منتظر که گناه همه رابه جان خرید » آزاد دید و در نهلیت »
لوب شد. در روز سوم هم از خاک برخاست وبه آسمان صعود کرد و در آینده ای
نزدیک هم رجمت خواهد نمود. توسط او است که جهان از ظلم و گناه پاک می شود
و نیروهای شیطلنی مغلوب و از بين خواهند رفت ؛ مومنان » راه نجات و رستگاری را
خواهند یافت وبه کمال می رسند. با مصلوب شدن عیسی (ع) که در واقع قربانی
شدن او . کفاره گناهان مردم بود . میثاق و عهد جدیدی بین خدا و انسان بسته شد.
صفحه 19:
پس از آن که مسیحیت به سرزمین های غربی راه یافت و درمحیط فکری و فرهنگی
یونانی رو به رشد و گسترش نهاد . سخنان منسوب به عیسی (ع) که در اصل به زبان
«آرامی» بود , به زبان یونانی ترجمه شد و پیام او که دنباله نبوت های پیشین بود و از
افکار منعکس در « مکاشفات » بهود و تعلیمات کسانی چون عیسی بن زکریا سرچشمه
مى كرفت » در غالب تعبيرات و تصورات دینی مردم آنن سرزمین ها جای گرفت وبا
مقولات فکری و فلسفی یونانی آمیخته شد.
همه نویسندگان انجیل و نامه ها و بخش های دیگر کتاب عهد جدید , عیسی را همان
عیسای موعود آخرالزمان می دانستند .با این همه » در هیچ یک از سخنانی که از او نقل
کرده آند- به جز انجیل یوحنا که جدیدترین انجیل ها و متاخر از بقیه و از افکار پونانی
متلثر است- خود رابه صراحت « مسیحا » نگفته و عناوین و القاب خاص آن » مانند « .أن
که می آید »» « پسر انسان »۰ « پسر خدا » را بر خود مستقیماً اطلاق نکرده است ؛ بلکه
به نوعی به آن ها اشاره می کند که گویی مقصود . شخص دیگری جز خود او است.
صفحه 20:
او ء هميشه از لین عناوین به صورت سوم شخص (غلیب ) سخن می گوید ؛ ولی در اغلب
موارد . محتوای کلام و مضمون عبارت » به خوبی حاکی از آن است که مرجع این گونه
أشارث »:شتخص او.استه از برخى سخنان عيسى كه در انجيل:هنا تقل شده أست نيز
استفاده مى شود كه وى » خود را آغازگر تحولی بزرگ و منجى آخرالزمان مى شناخته
است. این که عیسی » « يحياى معمدان » را همان الياس ييامبر مى داند كه ظهورش
مقدمه ظهور مسبيحا أست انيز : ناظر بر همين معنا اسحه
یحبی » همان کسی است که اشعبا درباره اش پیشگویی کرده و گفته بود : « کسی در
بيابان صدا مى زند و مى كويد كه راهى برای آمدن خداوند بسازید : راهی درست در صحرا
برایش آماده کنید » .
یحبی » در پاسخ مردم که پرسیدند آیا او همان مسیح است یا نه , كفت
صفحه 21:
من . شما را با لب تعمید بی دهم ؛ اما به زودی شخصی خواهد آمد که شما را با روج
القدس .و تشن تعمید نخواهد داد مقام أو بالاثر از من أت و من ختى لايق تيسكم که بند
كفش هایش را بکشایم .
در بخش های مختلف کتاب عهد جدید » درباره آخرالزمان و هنگام رسیدن ن . اقوال و
روایت های مختلف دیده می شود که به آن . اشاره می کنیم:
(عیسی که خود او یکی از پیروان يحيى و به دست او غسل تعميد يافته بود در آغازء
مانند او پایان جهان را بسیار نزدیک می دید و مردمان را به توبه و بازگشت به سوی خدا
دعوت مى كرد وى كفت :
تنها کسانی بخشوده و رستگار مى شوند كه يس از رسيدن لن روز» خود را از كناه ياك و
شايسته برخوردارى از رحمت الهى سازند.
صفحه 22:
طبق روایات مرقس و متی « الیاس که پیش از آمدن مسیح . باید بیاید و ظهور وی وقوع
ذاورى يزرك را اعلام کند رهم اکنون آمده است, عسی در جواب شاکردنش كه از آمدن
یاس پرسیفند :گنت >
البته الياس يم ليد و همه جيزها را اصلاح می کند ؛ ولی به شما می گویم که اکنون الیاس
آمده است ؛ ولی او را نشناختند ؛ با او انجام دادند.آنگاه شاگردان دریافتند که درباره یحیای
تعمید دهنده با ایشان سخن می گفت . پایان جهان . امری قریب الوقوع بوده و
هر لحظه انتظار آن می رود که صور به صدا درآید و قيامت آغاز شود. می توان
فهمید که آخرالزمان در دین مسیحیت » به معنای پایان جهان کنونی و آمدن مسیح
موعود » با برپایی داوری ودادن پاداش و کیفر است.
۴ دز یعضی عبارات که دربازه بعد از مصلوب شدن عیسی است: آننده نزدیک به آینده
دورتری تبدیل می شود؛ زمانی که هنوز بعضی از شاگردان او زنده خواهند بود:
صفحه 23:
در آينده به شما مى كويد بعضى ازشما كه لين جا ايستاده ليد ء بيش از مرگ , ملکوت خدا ربا
تمام شکوهش خواهید دید. اما بمضی عبارتها . این آینده را دورتر می دانند ؛ آن هم پس از
ظهور مسیحیان دروغین و وقوع جنگها , قحطی ها و حوادث دیگر . در بعضی موارد دیگر » به
آینده ای نا معلوم که جز خدا از آن خبر ندارد» اشاره می شود. به گفته پطرس رسول . این
تاخیر , نشلنه رحمت الهی است و نبید موجب شک و تردید شود ؛ زیرا خدایند .به بندگان خود
مهلت داده است که توبه کنند و از گناه ء پاک شوند.
۳ رجمت عیسی و آغاز روز بزرگ و داوری نهایی ۰ واقعه ای است ناگهانی و هیچ علامتی قبل
ازوقوع آن . وجود ندارد. تا زمینه ساز آن باشد:
کمرهای خود را بسته » چراغ های خود را افروخته بدارید. مستعد باشید ؛ زیرا ساعتی که گمان
لمی رود پنبر اسان رمی آید.. ملکوت خی با مراق
زیر آسمان لامع شد و تا جانب دیگر زیر آسمان در
همچنین خواهد بود.
می آید؛ زیرا چون برق که از یک جانب
ان مى شود » پسر انسان » در یوم خود
صفحه 24:
در لحظه ای » در طرفهالمینی » به مجرد تواختن صور اخیره زیرا کرنا صدا خواهد داد و مردگان +
بی فساد بر خواهند خاست و متبدل خواهیم شد.
؟. در بعضى موارد ديكر ء از علایمی که رجمت عیسی و وقوع آخرالزمان را خبر می دهد و از
حوادثی که پیش از آن روی خواهد دا , به تفصیل سخن می رود:
بشارت عیسی به سراسر جهان خواهد رسید. پیامبران کذاب و مسیحیان دروغین ظاهرخواهند
شد. قحطی ها و وباها و زلزله های بزرگ و جنگ ها و بلاهای سخت روی خواهد داد. آقتاب و
ماه , تاریک می شوند و ستارگان . فرو می ریزند . اساس افلاک متزلزل می شود. برادر » برادر
را و فرزند » يدر را و پدر» فرزند را به قتل می رساند ؛ اما همه این ها آغاز دردهای بعدی است.
خلاصه این که معنای آخرالزمان » تمام شدن این دوره و آغاز دوره جدید » همراه زنده شدن
مردگان و زندگی جاوید است ؛ اما قبل از شروع این دوره؛ ینک سلسله حوادت کیهانی ؛
اجتماعی و معنوی رخ خواهد داد.
صفحه 25:
۵ بر خلاف بعضی از موارد عهد جدید که وقوع آخرالزمان و رجعت عیسی امری ناگهانی است و
کسی از لن مطلع نیست . در موارد دیگر » ان تحول و اتفاق بزرگ , امری است تدریجی و
تعاملى ؛ یمتی رای مرحلی است که یکی پس از دیگری رخ می دهد و زمینه را بای لین مر
آماده می کند و هم اکنون آغاز شده است ؛ همچون افتادن دلنه در خاک و رشد و نمو گیاه وبه
ثمر رسیدن Ot در پایان این سیر و جریان . عیسی (ع) خود این خود این سیر تکاملی را به
صورت تمثیلهایی بیان کرده است:
ملکوت خدا . مانند کسی است که تخم در ز و شب و روز بخولبد و برخیزد و تخم
بروید و نمو کند . چگونه او اند ؛ زیرا زمین » به ذات خود . ثمر می آورد. اول علف » بعد
خوشه ؛ پس از آن » دانه کامل در خوشه و چون ثمر رسید فوراً داس را به كار مى برد ؛ زيرا
وقت معاد است وكفت : به جه جيز ملكوت خدا را تشبيه كنيم و براى أن » جه مثل بزنيم ؟ ذانه
خردلی است که وقتی آن را در زمین می کارند . کوچک ترین تخم های زمین باشد ؛ ولی جون
کاشته شد » می روید و شاخه های بزرگ می آورد؛ چنان که مرغان هوا . زیرا سایه اش مى
توانند آشیانه گیرند.
صفحه 26:
طليعه اين جريان كاملى » به يقين » ظهور عیسی و انتشار بشارت او است و سرانجام ۰ با او به
غلیت خواهد رسید . وقتی فریسیان از عیسی می پرسند ملکوت خدا چه وقت می آید ؟ او پاسخ
می دهد: ملکوت خدا ء هم اکنون «میان شما است ». لین که عیسی (ع) یحیای معمدان را در
مقام الیاس قرار مى دهد. بیانگر آن است که وی» زمان خود را آغاز اين دوران می داند.
در یکی دو مورد در انجيل ها ء از زبان عيسى آمده است كه زمان بيشين ٠ زمان شریعت موسی
و انبياى كذشته بوده و به عیسی ختم شده است و از آن پس . دوران جدید روی نموده که
«زمان مسیح » به معنای فرجام شناسی آن و آغاز تحقق ملکوت الهی است.
نتیجه آن که موضوع آخرالزمان و رسیدن ملکوت الهی .به چند صورت ناهمسان و متناقض در
بخش های مختلف کتاب عهد جدید آمده است و لين کیفیت از نخستین ادوارتاریخ مسیحیت
موچب اختلاف نظر میان اصحاب کلیسا و ناهماهنگی در تفاسیر بوده است :
صفحه 27:
گروهی از آبادی اولیه کلیسا و پیروان آنان . رجست عیسی و وقوع آخرالزمان را با همه
علایمی که در مکاشفات برای آنان آماده است » بسیار نزدیک می دیدند.
۲ گروه دیگر , خود را در هزارهآخرلزمان (هزاره ششم) که پایان آن, آغاز هزاره مسيح و شهدا
(هزاره هفتم ) خواهد بود. می پنداشتند.
۳ گروه دیگری که بیشتر مسیحیان را در بر می گرفت . کلیسای اولیه ؛ یعنی جامعه موّمنان
مسیحیت که از آن .به پیکر عیسی تعبیر شده بود . حضور مسیح و روح القدس را مقدمه تحقق
ملکوت الهی می دانستند .گرایش اول با گذشت زمان وبی نتیجه ماندن اتظارها به اتتظار
رجمت و وقوع احوال آخرالزمان در آینده ای نامعلوم تبدیل شد . از ن هنگام تاکنون » هر حادثه
بزرگ طبیعی یا غیر طبیعی, جنگ های شدید. روج بی دينى و مانند اين كونه رويدادهاء از
علایم بازگشت و ظهور مسیح تصور می شده است .
صفحه 28:
گرایش دوم ؛ ( اميد به آمده هزاره مسيح ) در آغازء طرفدارلنى داشت و در دوره هاى بعد نیز گهگاه
ظاهر مى شد ؛ ولى هيجكاه به صورت عقيده اى رايج و شايع در نيامد. اما كرايش سوم » اساس
فکر مسیحیت در کلیسای کاتولیک روم و کلیسای ارتودوکس شرقی شد . کلیسا . مظهر ملکوت
الهی است . روح القدس در آن؛ یعنی در جامعه مومنان و روح هر مومن ۰ حضور دارد و تاسیس
کلیسا .آغاز و طلیعه تحقق حکومت خداوند است . جهان بیرون از کلیسا ء قلمرو شیطان و عرصه
گنه است و هر کس به جامعه مومانبپوندند» خود راز سیطره شیطلنی رها کرده و جات یفته
است . كليسا در حال كسترش است و سرانجام به كمال خود خواهد رسيد و تمام جهام را فرا خواهد
گرفت . و ن گاه ملکوت الهی (آخرالزمان ) بیرون از ين جهان و اين تاريخ» در جهانى نو برقرار
خواهد شد . اين نظر با رسمى شن و قدرت يافتن كليسا در أميراتورى روم وبأ آثار و تبليغات
كسانى جون قديس اكوستين قوت و سيطره تمام ياقت و در شوراهاى متعدذ تاييد شد - امروز نيز
أصول اعتقادى كليساى كاتوليك روم و كليساى ارتودوكس شرقى است و كليساهاى يروتستا
غالبا » با بركى تفاوت ها آن را يذيرفته اند .
از
از
صفحه 29:
نقادان و متکلمان به اصطلاح لیبرال چون معتقدبودند تعلیمات عیسی کلا » پيام صلح و دوستی و
تنها جنبه اخلاقی و روحانی دارد. همچنین معتقد بودند آنچه در کتاب مقدس دباره آخرالزمان و
قيامت و همانند لین ها از قول او آمده . ساخته نویسندگان انجیل ها است و عیسی (ع) خود د
موضوعات ۰ سخن نگفته است .
در پایان قرن گذشته . کسانی چون آلبرت شوایتزر به رد نظریات لیبرال ها پرداختند و مدعی شدند
محورو مرکزتعلیمات عیسی (ع) بشارت » نجات و فرجام شناسی او است ؛ و بدون آن هيج
گونه معنا و اصالتی نخواهد داشت . امروز در لين که جوهر پیام عیسی توید و بشارت تحقق ملکوت
خدا است » توافق کلی وجود دار . بعضی معتقدند عیسی تنها از آمدن ملکوت و نجات نهلیی سخن
گفته و آنچه درباره علایم آخرالزمان در بخش های مختلف عهده جدید دیده می شود همه را
انجیل ها از مکاشفات بهودی گرفته و در نوشته های خود وارد کردهاند.
نویسندگان
صفحه 30:
بعضی دیگر گفته اند که مخاطبان عیسی (ع) بهودیانی بودند که با مکاشفات و فرجام شناسی
بهودی آشنایی داشتند و از لین رو عیسی (ع) سخنان خود را در قللب تصورات ٠ انتظارات و مقولات
فکری آنان بیان می کرده و الفاظ و تعاییری به کار می برده است که برای آنان قابل فهم و قبول
باشد ؛ ولی هنگامی که با شاگردان خاص خود سخن كقته : مقاصد خويش را صريح و خالى از
صحنه آرایی های اسطوره ای و تصورات مکاشفاتی اظهار داشته است .
در نظر بولتمان متکلم و دانشمند معروف و موسس مکتب اسطوره گشایی» زبان کتاب مقدس +
زبان اسطوره و زبان تصاویر ذهنی است و زیر مفهوم و تصاویر لین زبان . معلنی دیگری نهفته است
كه بايد شناخته شده و به زبان امروزی و مقولات فکری جدید منتقل گردد. جوهر فرجام شناسی
مسیحیت که در قللب تعبیرات و تصورات اسطوره ای بیان شده است « دعوت به «انتخاب » و اخذ
تصمیم غایی و نهایی است .
صفحه 31:
به عقیده تیلاردوشاردن متفکر مسیحی معاصر » عللم هستی در جریان یک سیر تحولی +
تکاملی کلی و مدام قرار دارد که غلیت و سرانجام آن . تحقق کامل اراده الهی و یکی شدن
با خدا است . در مجامع علمی مسیحیت » هنوز بحث برسر این مسائل وجود دارد که آیا
ملکوت الهی در کلیسا آغاز شده و تحقق نهایی آن در کلیسا خواهد بود؟ آیا امری است
اجتماعی و به صورت یک انقلاب بزرگ جهلنی به وقوع خواهد پیوست و آيا تحقق أن »به
تدریج و طی مراحل تکاملی خواهد بود؟ آیا مری است فردی و شخصی و فرد باید با
پرورش اخلاقی و تکاملی روحی شخصا بدان نایل شود؟ و آیا مانند مسیحیان بنیادگرا بايد
آنجه را در كتاب مقدس آمده است » عيناً به همان الفاظ و با همان معانى ظاهرى يذ
و منتظر رجعت مسيح و وقوع تمام علايم أن بود؟
صفحه 32:
در قرلن مجید . گفتار صریحی درباره آخرالزمان نیست و این» اصطلاحی است که در
احادیث و مولفات مسلمانان به چشم می خورد ؛ ام از آیات مطالب گوناگونی درباره این
موضوع برداشت می شود . قرن به طور کلی جهانیان را به دو بخش پیشینیان و پسینیان
تقسیم کرده است . علاوه بر آنن » آیاتی » به ارث بردن زمین به وسیله صالحان و
مستضعفان » پیروزی نهایی حق بر باطل و گسترش اسلام در سرتاسر جهان را بیان می
کند که پس از وقوع بلاها و قتنه های بسیار محقق می شود . احادیت آخرلزمان را
بسیاری از محدثان از جمله بخاری » ابوداوود ؛ ابن ماجه , احمد بن حنبل و مرحوم
مجلسی آوردهلند .این اصطلاح » در کتابهای حدیث و تفسیر در دو معنابه کار رفته است:
۱- همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقده مسلمانان ۰ دوران نبوت ٠ ييامبر اسلام (ص)
است و از آغاز نبوت پیامبر(ص) تا وقوع قيامت را شامل می شود.
صفحه 33:
۲ فقط آخرين بخش از دوران ياد شده كه در آن .مهدی موعود ظهور می کند و تحولات عظیمی در
عللم واقع مى شود. بنابرلين آخرالزمان در اسلام .به معنلى دوره بايلنى لين عللم مادی است که بعد از
gl قيامت بريا مى شود؛ اما لين دوره . كاهى بر معناى وسيع قر يعنى از آغاز ظهور اسلام تتا آخر عمر
lle اطلاق شده و كاهى تنها بر دوره اى كه منجى و مصلح موعود ظهور خواهد كرد و جامعه متحول
خواهد شد . اتصاف پیامبراسلام (ص) به پیامبر آخرالزمان ا لين دو مطلب ارتباط دارد : نخست اين كه
لين بيامبر (ص) خلتم بيامبران است و شريعت وى به دليل كامل بودن .نا بايان لين عللم اعتبار دارد و او
ييامبر آخرين قسمت از زمان است كه به قيامت مى ييوندند. ديكر اين كه در نخستين ساده هاى
اسلام : دست کم تصور عده ای از مسلمانان جنين بود كه قيامت نزديك است و ظهور بيامبر اسلام در
عصری واقع شده که به قیامت متصل است . البته در حقيقت » مطلب دوم نتيجه مطلب نخست است ؛
يعنى جون ييامبر اسلام (ص) آخرين بيامبر و خلتم آن ها است . چنین تصوری میان مسلمانان پدید آمد
که بنابرلين قيامت نزديك است ؛ لذا نمى توان دلیل دوم را مستقل و در عرض دلیل اول بیان کرد. لین
عقيده به رواياتى مستند بود كه از يامبر (ص) نقل شده که مطلبق مضمون لمن ها فرموده است :«ميان
عصر وى و بريا شدن رستاخیز , فاصله چندانی نیست »
صفحه 34:
در يكى از روايات آمده است که پیامبر (ص) یکی از روزها هنگام غروب آفتاب به اصحاب خود فرمود :«
آنچه از عمر دنیا باقی مانده است در مقایسه با گذشته آن؛ به همان نسبت باقی مانده وقت امروز در
مقایسه با گذشته آن است »در روايات ديكر يبامبر مى فرمليد :« ميان من و قيامت فاصله نیست ؛ همان
سان كه ميان انكشت سبابه و وسطى فاصله نيست »البته هنوز در اسناد اين روايات تحقيق لازم به
عمل نيامده و صحت أن ها به بيامير اسلام محرز نيست ؛ ولى مسلماً لين روايات بين مسلمانان ٠ لين
تصور را پیش آورده كه ميان
واقع , مراد بيامبر (ص) اين بوده كه ميان مكن و قيامت ٠ بياصبر و دين ديكرى نيست و دين من »
آخرين دين آسمانى و متصل به قيامت است ؛ يعنى آنجه به طور قطع مى توان فهميد. اتصال ييامير
آخرالزمان (ص) به قيامت و تمام شدن اين عللم است ؛ اما نمى توان كفت كه حتمأ فاصله كمى بين
بعئت بيامبر و يايان عالم وجود دارد ؛ زيرا جه بسا اين دين ؛ به علت كامل بودن ٠ در تمام دنيا فراكير
شود و هزاران سال هم ادامه داشته باشد؛ چنان که تا امروز هم حدود پانزده قرن از ظهور آن گذشته و
معلوم نیست تا کی انامه خواهد دافت ۰ تشبیه به انگشتان هم مزید این مطلب است.
صفحه 35:
به عبارت دیگر»پیمبر اسلام (ص) خواسته است به امت خود بفهمان که او آخر
آخرين دين آسمانى و تنها اه نجات است و از لين يس ديكر منتظر دين آیین دیگری نباشند ومثال هاء
تعبیرات و بیانات مختلف , تاکید بر این مطلب است .
مسلمانان . از تصور عمومی پیشینیان درباره محدودیت زمان این عللم و تعیین سن لّن . متاثر بودند.
تصور يبشينيان اين بود كه از عسر این جهان » چند هزار سال بیش نمی گذرد و جهان مادى , عمر
كوتاهى دارد و آغاز و انجام آن ٠ به هم نزدیک است.
طبرى ضمن نقل عقايد كذشتكان درباره مقدار زمان اين جهان مى تويسد:
عده اى آغاز تا انجام زمان را شش هزار سال مى دانند و كروهى هفت هزار سال؛ ولى من لين مدت رأ
جهارده هزار سال مى دانم ؛ هفت هزار سال يس از آغاز خلقت تا بايان آفرينش ابوالبشر و هفت هزار
سال يس أر آن 8 قيلمت د
صفحه 36:
این اثیر نیز مانند همین مطلب را نقل کرده است ؛ اما گروهی از دانشمندان مسلمان . تاريخ كذارى عللم و
تعیین باقی مانده عمر عللم را أن گونه که از طبری و لین اثیر نقل شده است » از اسرائیلیات می شمارند و رد
یم کنند. آنان بر این عقیده اند که به موجب آیه ( و عنده علم الساعه ) و آیات مشابه ن ء کسی غیر از
خداوند از عمر عالم آگاه نیست و پیش بینی باقی مانده آن . امکان ندارد.
قرن هم از تعیین وقت مشخص برای پایان عللم پرهیز کرده است. با این حال ,با استفاده از روایات ۰ می
توان بشت پیامبر خلتم (ص) را سرآغاز دوره آخرالزمان دانست؛ زیرا ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با
ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت , نخستین نشلنه پایان تاریخ به شمار می رود ؛ لذا مفسران ۰ مقصود از نشلنه
های قیامت در سوره محمد (ص) را بشت پیامبر دانسته لند که در مقایسه عمر جهان ء فاصله بسیار کمی تا
قیامت دارد. در فرهنگ عامه مسلمانان به ویّه شیعه . اصطلاح آخرالزمان » حکایت از عصری می کند که
مهدی موجود در آن ظهور می کند و تحولات ویه ای در جهان رخ می دهد. در ریات مسلمانان ٠ برای این
عصر . مشخصات ویثّه ای به نام هعلایم آخرالزمان» نقل شده است . از مجموعه روایاتی که در کتابهای
حدیث . تفسیر و تاریخ درباره عصر ظهور مهدی موعود (ع)نقل شده دو مطلب درباره مشخصات آخرالزمان
(به نام عصر مهدی موعود ) به صورت تواتر معنوی به دست مى آید:
صفحه 37:
نخست این که در این عصر » پیش از ظهور مهدی موعود . فساد اخلاقی » بیداد کرده و ستم همه
جوامع بشرى را فرا مى كيرد و به صورت عام ترين يديده در روابط انسان هادر می آید . از بعد
کیهانی هم عالم » به اتفاقات و يديده های پیش بینی نشده دچار مى شود. ديكر اين كه يس از
ظهورمهدى (ع) تحول عظيمى در جامعه واقع مى شود؛ فساد و ظلم از ميان مى رود و توحيد , عدل
» رشد كامل عقلى و عملى در سراسر زندكى انسان ها كسترش مى يلبد . معروف ترين حديث كه با
عبارات كوناكون نقل شده استء علامت اصلى دوران حكومت مهدى (ع) در آخرالزمان را كستردكى
عدالت در سراسر جهان بر مى شمرد :
خداین. جهان را که از بیدا و تباهی آکنده شده است ».به وسیله لو از قسط و عدل پر می سازد. در
فرهنگ مسلمانان» افزون بر اصطلاح «علایم آخرالزمان » اصطلاح مشلبه دیگری وجود دارد ون
« اشراط الساعه » یعنی علایم برپا شدن رستاخیز است. این اصطلاح » ویه علایم وقوع قیامت
است؛ ولی با بررسى روايلتى كه ذيل لين عنوان نقل شده است ۰ می فهمیم که مضمون لین روایات
. مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد.
صفحه 38:
با وجود اشتراک در مضمون روایات این مطلب بین تمام مسلمانان در ادوار مختلف مسلم است که
بين مسأله آخرالزمان و مسأله قیامت به صرت آشکار تفاوت است ؛ زیرا به عقیده مسلمانان »
قيامت ؛ پس از فنای این عللم مادی است و پس از آن زندگی جاودلنه است؛ اما دوره آخرالزمان »
بخش پایانی همین دنیا است که در آن . جامعه و افراد . دچار تحولات عظیم می شوند.
تعبير«اليون الآخر » که در قرآن فراوان به کار رفته » مترادف جهان آخرت و ناظر به این واقعیت
است که زندگی آن جهان .به دنبال حیات دنیایی و سرانجام آن است ؛ لذا لین اصطلاح نیز با بحث
آخرالزمان مورد نظر متفاو
در نظر عده ای از مفسران متأخرء علاوه بر روايات ٠ آيلتى نيز هست كه آينده جوامع انسانى را بيان
مى كند و درباره حكومت توحيد و عدل است .
صفحه 39:
این عده از مفسران . معتقدند که آیات مربوط به استخلاف انسان و فرمانروا شدن نیکوکاران در
زمین » ورائت صالحان و پیروزی حق بر باطل . آیاتی هستند که سرنوشت آینده بشریت را
پیشگویی می کنند و مستقیماً به مسأله آخرالزمان مربوطند . چنین افرادی آیات و روایات مربوط به
تحولات آخرالزمان را بيانگر نوعی فلسفه تاريخ مى دانند . اين مفسران » به فلسفه تاریخ انسان قایل
بوده و درصدد کشف آن از دیدگاه اسلامند . در نظر ایشان » تحولات آخرالزمان که در روایات بیان
«od چیزی جز آینده طبیمی جامعه انسانی نیست . عصر آخرالزمان . عبارت از دوران شکوفایی
تکامل اجتماعی و طبیعی نوع انسان است. چنین آینده ای امری است محتوم و مسلمانان باید متتظر
آن باشند.
به نظر بعضی این انتظار هرگز نباید منفعلانه باشد ؛ بلکه باید حالتی سراسر فعالیت و امیدواری
باشد؛ زیرا انسانی که به امید آینده ای درخشان و تحقق تمام آرمانهای پیامبران است ؛ باید دارای
شور و آگاهی و سرشار از آمادگی باشد و با سعی و تلاش . خود و جامعه خود را برای چنین روزی
مهیا کند.
صفحه 40:
در چارچوب چنین برداشت فلسفی ای . آخرالزمان قطعه معینی از تاریخ نوعی انسان است که نه ممکن است
پیش افتد و نه بع عقب افکنده شود . نوع انسان ٠ بايد حرکت تکاملی تدریجی خود را که بر مبنای پیروزی
تدریجی حق بر باطل صورت می گیرد؛ همواره دنبال کند تا به دوره آخرالزمان برسد.
در نقطه مقلیل این تصور که طرحی برای فلسفه تاریخ است « در آثار بیشتر مسلمانان قديم - اعم از شيعه و
سنی - مسأله آخرالزمان ظاهرا به فلسفه تاريخ ربط داده نشده است. علمای قدیم ن در تفسیر LL سخن
از تحول طبیعی جامعه انسانی به سوی حکومت توحید و عدل به میان آوردهلند و نه روایات آخرالزمان رابه
نين فلسفه أى براى تاريخ مربوط کرده اند .
در نظر آنان ء تحولات آخرالزمان . امرى است غير عادى كه در آخرين بخش زندكى نوع انسان واقع مى شود
وبه تحولات قبلی جامعه انسانی مربوط نمی گردد ؛ چون به نظر لین افرادتاریخ ۰ عبارت از مجموعه حوادث
پراکنده و جدا از هم می باشد که هر دوره اتفاقات ويه خود را دارد ويس از مدتى لَن دوره سبرى مى شود و
بر اين اساس هم ٠ بيروزى حق بر باطل . ويه دوره آخرالزمان است وخه فلسفه اى كه تاريخ براساس ON
حركت مى كند طبق لین نظر » برخلاف آنچه در برداشت فلسفى أز آخرالزمان ديده مى شد ممكن است هر
قطعه از تاريخ نويسان ٠ آخرالزمان باشد.
صفحه 41:
اما میان علمای قدیم نیز بین علمای شیعه و سنی اختلاف است؛ مفسران اهل سنت » آیات مربوطه به
پیروزی حق بر باطل و عده های هی را بر پیروزی های صدر اسلام حمل مى کنند؛ ولی علمای شیعه he
آیات را به عصر مهدی موعود(ع) ربط دادهاند.
به طور كلى مى توان كفت اعتقادبه اخرالزمان .ميان همه فرقه هاى بزرك اسلامى مورد يذيرش اسست ؛ اما
در اين كه تحولات آخرالزمان با ظهور مهدى موعود آغاز خواهد شد يا مصداق مهدى موعود . جه كسى
است , اختلاف است. البنته ت:
اوتى كه بين شيعه و اهل تسئن وجود دارد اين است كه غير شيعه , تحولات
آخرالزمان رابه قيام قيامت و مقدمه أن مربوط مى دائند وبه اشراط الساعه تعبير می کنند ؛ ولی شیعه . آخر
الزمان را مقوله ای جدا از قيامت می دلند و قلیل است که آخرالزمان قطعه آخر این عالم است و تحولاتى در
اين قطعه رخ می دهد که برخی مقدمه آخرالزمان سات و برخی در متن آخرالزمان واقع می شود.
صفحه 42:
بنابراين مى توان چنین نتيجه گرفت که مفهوم آخرالزمان . عبارت از قطعه و دوره آخر عمر
لين نسل از بشر است که مقدمه ای برای پایان اين دوره عالم و سپس برپلیی قیامت است ؛ اما
خود لين دوره مدتی از عمر بشر را در بر می گیرد ه با ظهور منجی و مصلح , بشر به تکامل و
ترقی خود نايل مى شود و در نهایت . جهان رو به صلاح و رستگاری می رود ؛
اگر چه قبل از این دوره و مقدم بر آن ۰ جهان و زندگی بشری مدتی دستخوش تحولات و
دگرگینی هلیی می شود که از آنها با عنوان علائم آخرالزمان تعبیر می شود و بیشتر , بعد منفی
دارند ؛ فطرت سالم پشری از وجود آنها رنج يم برد و جوامع ۰ دچار اضطراب می شوند.
صفحه 43:
مقایسه آخرزمان در ادیان ابراهیمی
هر سه دین » در اين مطلب اشتراک دارند که مراد از آخرالزمان دوره ای از زندگی بشر است که
ظلم و فساد از بین می رود و ظالمان و ستمگران » به جزای عمل خود می رسند و صالحان و
مومنان وارث زمین می شوند. نقطه اشتراک بین سه دین » اتين است که در آخرالزمان حکومت
الهى تحقق می یلبد و تا لبد بر زمین مستقر می شود. همه مردم نيز موحد و يكتا يرست مى
شوند. هر سه دین. اعتقاد دارند که در آخرالزمان . اتفاقات غیر طبیعی و بی سابقه رخ خواهد
داد. نیز معتقدند آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز می شود ؛ اما دربارهانتهاو مدت آن به
طور دقیق سخنی نگفته اند. اینک نمونه هایی از هر سه دین بیان می شود :
صفحه 44:
بهود
لب پاک ر شما خواهم پاشید و طاهر خواهید از همه نجاسات و از همه یت های شم .
طاهر خواهم ساخت .
مسیحیت
می گفت : وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است ؛ پس توبه کنید و به انجیل ایمان آورید.
اسلام
اراد کرده ایم که برکسانی که دز زمین به استضعاف کشیده شده اند منت گذاریم و لن ها را
رهبران و وارثان قرار دهیم . ادیان ابراهیمی در اين که پیش از آخرالزمان فساد . ظلم ۰ مشکلات
طبیعی و معنوی جهان را فرا می گیرد ء اشتراک دارند . هر سه دین اتفاق نظر دارند که زمان دقیق
آمدن منجی مشخص نیست و هرگونه تعیین وقت » مردود شمرده شده است .
صفحه 45:
آیا آخرالزمان, آخرین قطعه این عللم است یا یک عللم جدا وبه کلی متفاوت با این عللم می باشد ؟
دیدگاه سه دین ابراهیمی ء در این باره متفاوت است. در کتب مقدس بهوده آخرالزمان به معنای روز
خداوند و روز انتقام از گنهکاران و پاداش افراد نیکوکار است ؛ زملنی که قوم برگزیده خداوند برسایر اقوام
پیروز می شده وبا شکست اهریمن , بر سرتاسر جهان حکم فرما می گردد؛ زندگی جدید با دنیلیی جدید
و نو آغاز و قوم یهود به آسانی ابدی و دشمنان به عذاب جاودانه می رسند.
زیرا اینکه من آسمانی جدید وزمینی جدید خواهم آفرید و چیزهای پیشین به یاد نخواهد آمد وبه خاطر
نخواهد گذشت . در عهد جدید و آموزه های مسیحیت . معنا و مقهوم مشخصی از کاربرداخرالزمان »
در بخش های مختلف انجیل های چهارگانه به دست نمی آید . آنچه این کلمه را تفسیر کرده زمینه
های فکری- فرهنگی تصورها و دریافت هایی از نجیل ها است؟ اما آنچه که به طور صریح در همه
کتب مقدس آمده » رجست عیسی (ع) از آسمان و از ین رفتن ظلم و گناه »و رستگاری مومنان به
خداوند و عیسی (ع) است .در کتب مسیحی آمده است که در آخرالزمان عيسى (ع) زنده مى شود و با
قوت و جلال » در حللی که سوار بر ابر هاست می آید و بين مردم داوری خواهد کرد . عيسى مكرراً به
مناسبت های مختلف پایان جهان را نزدیک دانسته ۱
صفحه 46:
دین بهود و مسیح اعتقاد دارند مراد از مفهوم آخرالزمان . آغاز دوره ای نوه با عالم و کواکب و
آسمان و زمینی نو مى باشد که ابدی خواهد بود؛ یعنی آخرالزمان در نظر دو دین مذکور » آغاز دوره
قیامت و به کیفر و پاداش رسیدن افراد است ؛ زیرا تصریح کرده اند مردگان زنده و افراد در دادگاه
عدل الهی محاکمه می شوند . همچنین از بهشت و جهنم . داوری خداوند و به کیفر و پااش
رسیدن انسان ها در اين دوره سخن گفته اند.
اما در نظر اسلام » آخرالزمان قطعه ای از همین دوره از عللم است که مسبوق به اتفاقات و حوادث
كوناكون و غير مترقبه و بى سابقه خواهد شد ؛ ولی در نهایت » مقطع آخرالزمان همراه امنيت »
آرامش و معنويت خواهد بود وبا اتمام لين دوره و به كمال رسيدن انسان ها و تحقق وعده الهى »
عمر عالم به يايان خواهد رسيد و از آن يس قيامت بريا خواهد شد .
صفحه 47:
در این دوران . اتفاقات نجومی و آسمانی خارقالعده ای واقع می شود ؛ ما عللم به کلی دگرگون
نمی شود و تبدل کامل . مخصوص آخرت و زندگی جاوید خواهد بود:
«یوم تبدل الارض غیر الارض و السماوات »
در صورتى كه در دين يهود و مسیح . لین تبدل در ادامه همین عللم رخ می دهد و سپس دنیا ابدی
خواهد شد . به عبارت دیگر از دیدگاه اسلام , آخرالزمان » مفهومی دنیایی و لین جهانی است ؛ در
حالی که در دین بهود ومسیح » آخرتی و آن جهانی است .
به نظر مى رسد در لين زمينه دين اسلام بر دو دین دیگر امتیاز و برتری دارد؛ زیرا قبل از اتمام لین
دوره و پایان جهان ۰ باید حجت بر مردم تمام شود و دين خداوند کامل گردد و پس از آن » داوری
خداوند صورت گیرد . در اسلام تصریح شده است خداوند هیچ کسی را هلاک نمی کند . مگر این
که حجت بر مردم تمام شود و دین خداوند کامل گردد و پس از آن . داوری خداوند صورت گیرد .
صفحه 48:
در اسللام تصریح شده است خداوند هیچ کسی را هلاک نمی کند. مگر این که حجت را تمام کند و قبل از
عذاب اهر امت؛ پيامبر و نثیر دهنده ای خواهد فرستاد. در ثلنی » وعده های الهی که توسط پیامبران به امت
ها و افراد مومن داده شده است . باید درلین دنیا و قبل از آخرت محقق شود و زملنی فرا رسد که همه انسان
هاء موحد شوند .و مومنان در همین دنیا باید شوکت و عظمت دین الهی و نابودی کفر وباطل را مشاهده
تا علاوه بر آخرت » در این دنیا نیز ببینند که ظلم و باطل - برخلافء جولانش - رفتنی و عدل و
درستی و ایمان به خدا بايدار و جاودانه است. دليل لين است كه اكر مفهوم آخرالزمان را تحليل كنيم » در مى
يابيم كه بايد آخر همين عللم باشد؛ زيرا همان كونه يعنى قسمت اتنهايى زمان: در واقع ٠ اين عللم و زمان
یک مجموعه در نظر گرفته شده که دوره آخر آن . اصطلاحاً آخرالزمان ناميده مى شود. بنابراين
قرار دادن آخرالزمان به عنوان آخرین جزء لین عللم .به صواب نزدیک تر است . دربارهایجاد زمینه عقیده به
آخرالزمان نیز می توان بین ادیان ۰ تفاوت و شايد به نحوى امتياز قايل شد ؛ به اين كونه كه در دين يهود و
مسيح با استناد تاريخى مى توان كفت : معمولاً تمايل به عقيده آخرالزمان ٠ زملنى به وجود آمده يا تشديد
شده است كه دجار كرفتارى و آزار مى شدند ؛ مانند تبعيد و اسارت . در حللى كه آموزه أخرالزمان در اسلام »
معمولاً در همان آغاز ظهور اسلام و در حكوصت اسلامى بيان شده و مسلمانان به سبب ويزكيهاى خاص و
منحصر به فرد آن زمان ٠ انتظار أن را مى كشيدند.
صفحه 49:
در اسللام تصریح شده است خداوند هیچ کسی را هلاک نمی کند. مگر این که حجت را تمام کند و قبل از
عذاب اهر امت؛ پيامبر و نثیر دهنده ای خواهد فرستاد. در ثلنی » وعده های الهی که توسط پیامبران به امت
ها و افراد مومن داده شده است . باید درلین دنیا و قبل از آخرت محقق شود و زملنی فرا رسد که همه انسان
هاء موحد شوند .و مومنان در همین دنیا باید شوکت و عظمت دین الهی و نابودی کفر وباطل را مشاهده
تا علاوه بر آخرت » در این دنیا نیز ببینند که ظلم و باطل - برخلافء جولانش - رفتنی و عدل و
درستی و ایمان به خدا بايدار و جاودانه است. دليل لين است كه اكر مفهوم آخرالزمان را تحليل كنيم » در مى
يابيم كه بايد آخر همين عللم باشد؛ زيرا همان كونه يعنى قسمت اتنهايى زمان: در واقع ٠ اين عللم و زمان
یک مجموعه در نظر گرفته شده که دوره آخر آن . اصطلاحاً آخرالزمان ناميده مى شود. بنابراين
قرار دادن آخرالزمان به عنوان آخرین جزء لین عللم .به صواب نزدیک تر است . دربارهایجاد زمینه عقیده به
آخرالزمان نیز می توان بین ادیان ۰ تفاوت و شايد به نحوى امتياز قايل شد ؛ به اين كونه كه در دين يهود و
مسيح با استناد تاريخى مى توان كفت : معمولاً تمايل به عقيده آخرالزمان ٠ زملنى به وجود آمده يا تشديد
شده است كه دجار كرفتارى و آزار مى شدند ؛ مانند تبعيد و اسارت . در حللى كه آموزه أخرالزمان در اسلام »
معمولاً در همان آغاز ظهور اسلام و در حكوصت اسلامى بيان شده و مسلمانان به سبب ويزكيهاى خاص و
منحصر به فرد آن زمان ٠ انتظار أن را مى كشيدند.