صفحه 1:
افجصننر روافشفاسی امری؟۱ Hig, Wits! ‏طيشة يندج‎

صفحه 2:
اختلالات شخصيت كو.4 اختلال شخصبيت بارانوئيد ‎Paranoid Personality Disorder‏ ۸- عدم لعتماد و شکای تناف: نسبتبه دیگرلزب طوریکه لنگیرم ها‌آنان بدخولهانه تعبیر شود» که در اوائلیز رن گسا‌شوع‌شده و خود را در زمینه هایگ وناگوننشانمی‌بهد و با چهار تا(یا بیشت) از علام‌زیس (۱) بدون دلیل کافی؛ ظن مي برد که دیگرآن از او سوء آستفادهآمی کنند با ريبش می دهند.

صفحه 3:
(۴) بدون دلیل کافی وفاداری و قابلیث اعتماد دواستان و بُستگان خود را مورد سوال قرار می دهد. ((۳) درَعتمَاد یر دیگران ,20 ‎Ga)‏ 9 بدا تا طلاعات اور علینه حودش استفاده شود. (۶) در اشارات و اتفاقات خوشخیم» معانی تحقیر آمین و تهدید کننده می بیند. (6۵) مداع کینه می ورزد یعنی تحقیر و بی اعتنائی و اهانت را نمی بخشد. (۱),حملاتی بر رفتار و شخصیتا/خود برذاشت می کند که برای,دیگران روشن ذیست. در پاسخ خشمگین و حمله متقابل سریع استت.

صفحه 4:
(۷) سوء ظن مکرر بدون پایه نسبت به وفاداری به همس یا شرریک جنسی 8- متحصرً در جریاناسکیروفرتي لختا قوب تصوصیا تپ شیکوتیکیا ی کاختلالپ سيكوتيكديك روونمودهد وإ ناشوإز تاثيومستقيميكاحتلالطبى كلوناموياشد. توچه: اگس مالاک ها قبل از شرروع اسکین وجود داشته باشد عبارت" پیش از بیماری" را اضافه کنید؛ اختلال شخصیت پاراتونئید ( پیش از بیماری)

صفحه 5:
اختلال شخصیت اسکینو نید 15070 لوط ه و۳ ‎Schizoid‏ ۸- اساگوینافذ گسستگیاز رولبط اجتهاعیو محدودیتطینتجربه و لبراز هیچان در موقعیتهاب یزفردی که در اواثلی زر گسا لوشسروع شده و خود.,را در زمینه هایگ وناگوننشانمی‌بهد و با چهار تا (بابیشت) از علثم‌زیس ‎wee‏ (۱) از روابط نزدیک» از جمله عضو یک خانواده بودن نه لذت مى برد نه تمايلى رای آن دارد. (۲) تهریباً هميشه فعالیتهای انضرادی را انتخاب می کند. (۳) اگر هم علاقه‌ای به رابطه جنسی با فردی داشته باشد بسیار اندک است. )£( فعالیت معدودی هست که می تواند از آن ها لذت ببمد(اگس فعالیت هائی باشد)

صفحه 6:
(6) غیر از بستگان درجه‌یک خود دوستان نزدیک یا محرع نازد. () نسبت به تحریف یا انتقاد دیگران بی تفاوت ست. (۷) سردی هیجانی» گسستگی يا سطحی بوذن عواطن. ‎-B‏ متحصر در جریاناسکیزوشرني (ختلالضقویا خصوصیاتپسیکوتیکهیک لختلالی سکوتیکدیگ با اختلانافذ مربوط به ررشد دیده نشدم و ناشواز آثار یک اختلالطبیک لونیست ‏توچه: ‎SoS)‏ ها قبل از شرروغ اسکیروفرنی وجود داشتهعبارتا پیش از بیماری" را اضافه کنید مثلا : آختلال شخصیت اسکیزو ید( پیش از بیماری)

صفحه 7:
اختللال شخصیت اسکینه ثادپی ‎Schizotypal Personality Disorder‏ 4- اأكوونافذ كمبودهاواجتماعوو بيزف دی شخصبا لحساس‌ناراحتیحاد و کناهخرتتوانا تج رای ولبط ن روتکو یگ مگونوها وتا نیو اد اکوو غرلبتهایرفتار: كه در اولئ زب ركسا ‌شم‌وع شده و خود را در زمینه های گوناگوننشانمی‌دهد و با پنج تلايا بيشت ) از علام زم مشخصاسة (۱) عقاید انتساب (به استثناء هذیان انتساب) (۲) باورهای غرریب و تفکس سحر آمییز که بررفتار شخص قاثیم گذاشته و با معیارهای فرهنگی بیمار هماهنگ نیبیت» مثل موهوم پر‌ستی؛ نهان بینی؛ تله پاتی یا حس ششم" در کودکان و نوحوانان» ‎LOWS‏ اشتغال ذهنی غریب و غیم عادی.

صفحه 8:
(*) تجربيات دركئ غيل عادی؛ از حمله انختلال ها بدن ايم ‎TINGS‏ ی حسی بدبی (4) تفكى و تکلم غرریب(مثل ابهام حاشیه پردازی» استعاره» پرداخت مفرطه یا کلیشه‌ای)+ (6) سوء ظن يا تفكى پارانوئید. ‎)٩(‏ عاطنه نامتناسب یا محدود ‏(۷) رفتار یا ظاهر غریبه و خاص و غیر عادی. (۸) غیر از بستگان درجه یک دوست و محرمی ندارد. ‎(A)‏ اضتطراب اجتماعع منرط رک نبا ان ‎Bb gs AA‏ بیشتس یا افکار پارانوئید مربوط است تا قضاوت منفی نسبت به خود.

صفحه 9:
8- منحص اًدر جربا نلسكيزوفرني لختلالظقويا خصوياتهسيكوتيكه يك اختلا يسيك وتيك ديك يا اختلالخافذ مريوط جه ريشدديدم نشدمو تاشواز آثار يكاحتلالطبيكلونيست توجه: اگس مالاک ها قبل از شروع اسکیروفرنی وجود داشته باشد عبارت( "پیش از معاي" )باذك كرت

صفحه 10:
‎ -۸‏ الگوی نافذ بی اعتنائی به و زيس پا نهادن حتوق ذیگران که از ۱۵ سالگی شروع شده و با سه تا (پا بیشتر ) از خصوصیات زیم تظاهر می کند: ‏(۱) ناتوانی برای سا زگاری با موازین اجتماعی در ارتباط با رفتار قانونی» که با دست زدن به اعمال تکی‌اری» که زمینه را بررای دستگیری فراهم می کند؛ تظاهس می نماید. ‏(۲)"فرییکارنی/ که با دژوخگونی مک استفاده ازانام‌های عیس واقم»یا گوش بری؛ بای نفع و لذت شخصی مشخص می گردد.

صفحه 11:
(۳) رفتار تکانشی و ناتوانی بای طی‌حریزی پیشاپیش. () تحریک پذیری و پرخاشگری» که با نزاع و حملات فیزیکی مکی ر تظاهس کندا فى (0) بى احتياطى نسبت به ايمنى خود و دیگران () عدم احساس مسئوليت مستم» كه با ناتوانى مكرر براى حفظ رفتار شخلى با ثبات یا احترراع گذاردن به تعهدات مالی تظاه مى كند. (۷) فقدان احساس پشیمانی» که با بی تفاوتی یا دلیل ترراشی نسبت به آزار» بدرفتاژی یا آدزدیدن ما ‎alls pl Soo‏ می کند.

صفحه 12:
8- سلزشماد از ۱۸ سالبه با-لالست ۲ 1 قمرائزاختلالسل و که‌با شروع قبلاز سز۱۵ سا اگیوجود دارد. 2- وقوع رفار ضد اجتداعي‌منحص : وقوع‌ر ار ضد لجتهاعی‌منحصس! در جریانلسکیزوف نويا دوره منیک نیست

صفحه 13:
badd ts! 2 lin ۱222111 Di: 2 الگوی نافذ ناتوانی در رابط بین فردی» خودانگار» عواطف» رفتار تکانشی بارز که آوائل بزرگسالی شروع شدهء در زمینه |گونا گونوجود دارّد» ,وبا پنج تا(یا بیشتر) از خصوصیات زیر تظاهر می کند: (۱) اقداع های"دیوانه وار" براى اجتناب از ترک شدن خیالی یا واقعی (۲) الگوی بی ثبات و پرتدش روابط بین فردی که با نوسان بین دو قطب آرمانی کردن و بی ارزش نمودن مشخص است. ‎seer (Tr)‏ هویش؛ بی ثباتی بانزن و مستمس خودانگاره یا احسانل نفش!

صفحه 14:
(4) رفتار تکانشی حداقل در دو زمینه که احتمال ضرر شخصی وجود دارد( مثل ولخرجی» سکس سوء مصرف مواد؛ رانندگی بدون احتياط؛ دوره های پر‌خوری ) dest .رفتار انتخاری و قطع عضو را که در ملاک ۵ آمده است منظور نکنید (۵) تهدیده "ژست" یا رفتارهای انتخاری مکرر یا رفتار جرح خویشتن. (7) بى ثباتى عاطفى به دليل ماهيت وإكنشى خلق( مثلاً حالت ملال دورهاى شديده ‎ae Sos‏ یا اضطراب که معموالا نا ساعت و ندرتا تا چند رؤز ذولومى ‎Cab‏

صفحه 15:
‎(Vv)‏ اخساس مزمن پوچی ‎Se gle ‏خشم شدید و نامتناسب یا اشکال در کنترل چشم(مثل ابراز کچ‎ (A) ) ‏خشم مستمم یا نزاع مکرر‎ ‎)٩(‏ تفک پارانوئید موقت وابسته به استرس یا علائم تجریهای شدید.

صفحه 16:
Histrioni ity Disorder sls Camas.’ pts الگوی نافذ هیجانردگی و توجه طلبی که در اواثل بنررگسالی شرروع شده و در زمینه های گونا گون وجود دارد و یا پنج ثا (یا بیششز) از عالائه زیم ‎AUB‏ ‏می کند؛ (۱) از ‎Called‏ های شفلی مستلرع تماسهای بین فردی قابل ملاعظه» به دلیل ترس از انتقاده عدم يذيمش يا طرد شدن؛ اجتناب می کند. (۲) بدون اطمینان از این مورد محبت قرار خواهند گررفت میل به معاشرت نشان نمی دهد. (۳:),بدلیل ترساز شرمساری و مود تمسخر واقع شین در ژوابط صمیمانه محدودیت نشان می دهد.

صفحه 17:
(4) اشتغال نهضی با مورد انتقاد قررا رگرفتسن و طرد شدن در موقعیست های اجتماعی دارد. (۵) به دلیل احساس بی کفایتی در موقعیتا های بین ضردی تازه حالتی مهار شده ‎oe‏ ‎)٩۱(‏ خود را از نظم اجتماعی نالایق» فاقد جذابیت» يا پست تم از دیگران تصور کند. می ‏(۷) در اقداع به "ریسک" شخصی یا درگیس شدن در فعالیتهای تازه به دلیل احتمال شرمندكى سيار مردد است.

صفحه 18:
22 li ‎cle by ing Gree 31S‏ مورد.مراقبت واقع شدن» که به رفتار مطیعانه و وابسته می انجامد. و ترس از جدائی» که در اوایل بزر گسالی شروع می شود» در زمینه های گوناگون وجود دارد وبا ينج تا (يا بیشتسز) از خصوصیات زیس مشخص است: 1 ‏(۱) بدون راهنمایبی و اطمینان بخشی مفرط دیگران قادر به اخذ تصمیمات روزم» نیست. ۱ ‎soil‏ ی ‎Gr)‏ تیاج دارد, که دیگران مستئولیت | کثس زمینه های مهیم,زندگی او را ‏بپذیررند.

صفحه 19:
(۳) در ابراز مخالفت با دیگران به دلیل ترس از قطع حمایت و مقبولیت آنان دچار اشکال است. "توجه .ترس های ‎SLL LI)‏ عقوبت يا تلافی منظور نکنید (8) در شروع برنامه و انجام کارها به تنهایی دچار اشکال است( به دلیل فقدان اعتماد به ننس در قضباوت يا توانائى ها تا فقدان انگیرش و انرثى ). )0( 3 طلب محبت و مایت دیگلّان افاطمی کند تا,حدی که دا وطلب انجام کارهائی می شود که ناخوشایند هستند.

صفحه 20:
() وقتی تنها است به دلیل ترس مبالغه آمين از ناتوانى بسراى مراقبت از خود احَتنّاس ‎Bob‏ ود رماندگی می ‎BS‏ (۷) وقتی یک رابطه نردیک در هم می گسلد فورا ذر پی رابطه دیگری به عنوان منبع حمایت و مراقبت در می آید. (۸) اشتفال نهنی غیر واقعگرایانه با مرس از رها شدن به حال خود دارد.

صفحه 21:
- i} ‏و‎ 3 | Obessive— ive. ity Disorder الگوی نافذ اشتغال نهنی با نظم و ترتیب» کمال طلبی و کنترل روانی وبين فرّدی, بته بای آزآدست دادن انعظاف پذیری صرَاحت او کارائتی کته در آواتل بر رگسالی شروع می شود, در زمینه های گوناگون وجود دارد» و با چهار تا (یا بیش )از خصوصیات زیر مشخص است: () اشتغال ذهنی با جرئیات» اصولء فهمست هاء ترتیب» سازمان يا برنامه به گونه‌ای که نکته اساسی فعالیت گم شود. (۲) کمال طلبی به حدی که در تکمیل امور تداخل نماید(مثلا بدلیل معیارهای بسیار محدود او قابل وصول نیست قادر به تکمیل طرح نمی باشد ). (۳) علاقمندی مززط به کار و کارآنی به بهای کنار گذاشتن فعالیتهای تفربحی و آمد ورفت با دوستان(بدون ضرورت اقتصادی واضح).

صفحه 22:
(4) در مورد اخلاقی و رعایت ارزش ها بیش از حد جدی و وظیفه شناس, دقیق و انعطاف نايذيى است( بدون رابطه با همانندسازی فرهنگی یا مذهبی ). (8) زا دور آندآخسی اشیاء فرسلوده و بی أرَشن ‎NRE SN Die‏ بوده باشند؛ ناتوان است. () تردید در تفویض امور یا همکاری با دیگران» مگ اینکه آنان تسلیم مطلق روش او در انجام امور باشند. (۷) خست در خرج پول بای خود یا دیگران؛ پول از نم او چیزی است که باید بای بحران های آینده پس انداز شود. (۱) ایراز سرسختی و عد انقطاف

صفحه 23:
الال شخصبیت که به گونه‌ای دیگر مشخص نشده است اين طبقه بای گروهی از عملکردهای شخصیتی است که واجد ملاک های هیچ یک از اختلالات شخصیتی خاص نمی باشند. نمونه آن وجود وی گی بیش از یک نوع اختلال شخصیتی است که واجد ملاک های کامل هیچ یک از اختلالات شخصیت نیست( شخصیت مختلط") ما تواماً ناراحتي قابل ملاحظه بالینی تخریب در یک یا دو زمینه مهم عملکد (مثلا شظی یا اجتماعی ) به وجود می آورند. این طبقه در ضمن می تواند در مواردی که به نظس متخصص ثبت اختلال شخصیتی خاص که در این طبقه بندی منظور نشده است متناسب به نظس ممی رسد مورد استفاده قرار كيرد. نمونه های آن عبارتند از: اختلال حخصیت مننعل" مهاجم و اختلال شخصیت افسرده

صفحه 24:
TAA DA ‏كانون نوجه نوج لین قرار بگیرند‎ طيقة يندج اكقلةآلافقة روانىيخ

صفحه 25:
حالات ی که است کانون توجه بالینی قرار بگیرند این بخش در بر گير‌نده حالات یا مسائلی است که ممکن است کانون توجه بالینی باشند و می توان آن ها را روی محور 1 کدگذاری نمود. این مسائل ممکن است به یکی از ظرریق یز با اختلالات روانی مشوخ در این براهتما 9 ‎TE‏ ‎)١‏ مساله کانون تشخیص و درمان است و ضرد اختللال رواني ندارد(مثلا ؛ مسائل روابط با شریک که در آن هیچ یک از طرفین واجد ملاک های اختلال روانی نیست)؛ ‏۳ فرد اختلال روانی دارد اما مربوط به مساله نیست(مثلاٌ؛ مساثل روابط با شریک که در آن یکی از شرکاء در ضمن فویی خاصی هم دارد )؛ ‏۳)فرد نوعی احتلال روانی دارد که پا مساله مربوط استه اما مساله از رشدت کافی بای ایجاب توجه بالینی مستتفل بمخورداز است (مثلا ؛ مسائل روابط ‎SENG aw St‏ افسردگی اساسی در یکی از طرفین» که آنقدر مساله ساز نیست که کانون توجه درمانی ‏قرار گیررد)

صفحه 26:
>I, 1 ۸- وجود ی کاختلالطبیک لی( کد گذاربی‌شده روی‌محور111) 8- عولمل رولنییه یکی|ز طمرق‌زیس رود ختلالطبیک لت اثیم نامطلوبمی تارند: (۱) این عوامل بر سیر اختلال طبی کلی موشر واقع شده انده به گونه‌ای که با رابطه زمانی نزدیک بین عوامل روانشناختی و تشدید» يا كندى بهبود اختلال طب کلی مشخص می شود. (۲) این عوامل در درمان طبی کلی تداخل می کنند. (۳) این عوامل خطرات بهداشتی اضافه بای فرد به وجود می آورند.

صفحه 27:
‎cal (0)‏ عوامل پاسخ‌های فیریولوژیک وابسته به استرس به وجود می آورند که موجب تسریع یا تشدید یا تشدید علائم اختلال طبی کلی می گر‌دد(مثلا درد قضه سینه یا آریتمی در بیمار مبتلا به پیماری ک‌وض قلب ). ‏بر هسب ماهیت عوامل روالشتافتي اسم با انتغاب نمائید (اگر بيش ‎(١‏ يك عامل در كار باشد باراترين آلها را التفاب كنيد). ‏© عوامل رواشنانتى موثى بس انتلال طبى كلىة ‏(مثل علائم افسردگی که بهبود پس از عمل جراحی را به تعویق می اندازد اضطراب که آسم را تشدید می کند). ‏8 مبذات شخصبیتی پا سبک مدارا که بر اختلال طبی موش واقع می گرردد: ‎Sea)‏ افکار بیمار گونه نیز به عمل جرآحی در بیمارمبتلا بّه سرطاْ؟ رفتار حصمانه و پرفشار که در برروز بیماری قلبی- عروقی سهیم است ).

صفحه 28:
| 6 آرفتازهای دی خی انطباقى مت پر ایلع 7 (مثلا عدم همکاری در رعایت رژیم غذائی و داروئی» پزخوری ) 9 حوامل روانشداختینامشخص موش بر اختلال طبی

صفحه 29:
اتجصنر روانتتتفاسی امری؟۱ ‎١‏ ات خري تیان ‏تلف » یماد دی احختلازدای 9 انی] ‎

صفحه 30:
اخلالات شي از دا اين اختلالات حرکت ناشی از داروها به دلیل آهمیت وافرشان در: (۱) اداره کردن افرراد تحت درمان داروثی بای اختلال روانی؛ (۲) تشخیص افترراقی با اختلالات محور 1 (مثل احختلال اضطرابی در مقابل آ کانریای ناشی از داری دارند غالبا اثبات رابطه سببی بین مواجهه با دارو و پیدایش اختلال حرکتی» به خصوص چون بر‌خی از این اختلالات حرکتی در غیاب مواجهه با دارو هم يديد مى آینده مشکل است.

صفحه 31:
= ام | لمرزش پا رکینسوئی» سفتی عضلانی یا آ کینزی که در ضمن چند هفته پس از شترَوع یاتالا تن توز یک دارا ی تورَوّلپتیتک تا کاهتش مقدار دازتوهای موّرد استفاده برزای ‎SMe glow‏ اکستر|پیر‌میدال ظاهر می گرردد. 0 30 سفتى عضلانى شديده بالا رفتن درجه حرارته و ساي يافته هاى وابسته (مثل تعمريق» اشكال در بلغ» بی اختیاریی ادرار ) يا مدفوع » تخییررات در سطح هشیاری از کوننوزیون تا اغماء موتیسم ؛ بی ثباتی‌یا بالا رفتن فشار خون, بالا رفتن ‎OPK]‏ ‏که در ارتباط با مصرف دآروهای ورولیپتیک ظاهر می گردد.

صفحه 32:
= حاد ناشی || حالت اندامى نابهنجار ويا اسياسم س» كردن اندام ها يا تنه كه ضمن جند روز يس از تتتروع لیا تالا رن دوز داروىانوَرولتبتبكه ينا كاهتشنتتدار داززوهاي موّرد استفاده بررای درمان علائم ا کستراپیم‌امیدال ظاهر می گردد. -_آكاتشباى حاد ناشى | شکایات ذهنی از بیقراری همراه با حركات مشهود( مثل حركات ذاآرام ياهاء اين يا و آن کر‌دن» قدم زدن يا ناتوانى براى شستن يا ثابت ايستادن ) كه ضمن جند هفته يس از شرروع یا بالا بردن دوز داروی نورولیتییک, یا کاه ش مقبار داروهای مورد استفاده بررای درمان علائم ‎gt ALB dal LS‏ گردد.

صفحه 33:
= 5 ام | حركات غیس ارادی کره‌ای ره آتتوئید یا موزون( حداقل به مدت چند هفته) زیان آر واره یا انقا] ها در ارتباطابّا تصرف داوتهای نورَوّلیتیک حداقل بهقدت چند ماه( بر سالمندان ممکن است مدت کوتاهتری باشد ). -_ ل‌زش وضحبتی ناشیا ز دارو لررزش حفیف ضمن اقدام رای حفظ وضعیت که در ارتباط با مصرف دارو مثل لیتیوم ضد افس‌دگی یا والپرروئیت ظاهر می گردد.

صفحه 34:
— اختلال حرکت ذاشی از دار ی که به گونه‌ای دیگن مشخص نشده است این طبقه بای اختلالات حرکت ناشی از دارو که به عنوان اختلالات ویزه فوق الذكى طبقه بندی نمی شود در نظ گرفته شده است. نمونه های ‎Das be oT‏ پا رکینسوانیسم» دیستونی حاد» اکاثتیای خاد. خر کات دیشکینتیک )»نا شکل بالینی شبیه سندرم بدخیم نورولیتیک که با داروهائی غیس از نورولییتیک ها پدید می آیند؛ دیستونی دیس رس- - عوارض جانبی داروها که به گونه‌ای دیگی مشخص نشده است اين طبقه بررای استفاده انتخابی متخصص برای کد گذاری عوارض جانبی داروها (غیس از علائم حرکتی ) زمانی که کانون عمده توجه بالینی مبی گر‌دند؛ در نظس گرفته شده است, نمونه های آتن عبارزتند ان هیپوتانسیون شدید» آریتمی های قلبیء و پریاپیسم.

صفحه 35:
انفجصن رواتشنفاسى آمريكةا NCA. IV Hig, Wits! ‏طيشة يندج‎

صفحه 36:
مساله ارتبا 2 اس ‎a)‏ آین طبقه باید برآی مواردی بکار[ رود که کانون توجتة بالینی الگون مختل تعامل مربوط به يك اختلال روانى يا اختلال طبی کلی در یک عضو‌خانواده است. -_ مساله! - کودک اين طبقه بايد موقعی بكار رود که کانون توجه بالینی الگوی تعامل بین والدین و كودك(مثلاً » اختلال در بر‌قرراری ارتباط؛ مخالفت اضراطی؛ انضباط ناکافی ) همراه با تخریب قابل ملاحظه بالینی در عملکرد فررد:یا خانواده یا علائم در یکی از ط‌فین است.

صفحه 37:
= مساله ارتباطی با ریک این طبقه هم موقعی باید بکار رود که کانون بالینی الگوی تعامل دو همس يا شبریک. مشخصن با رروابط منفی( مثل انقاد ) روابط دگرگونج (مثل انتظارراتطیس واقعگرایانه) یا فقدان رابطه (مشل کناره گیری) همراه با تخریب قابل ملاحظه بالینی در عملکرد فررد یا خانواده یا علائم در یکی از طرفین یا هم دو آنها است. - مساله ارتباطی که به گونه‌ای دیگی شخص نشده است اين طبقه موقعى باید بکار رود که کانون توجه بالینی مسائل ارتباطبی غیس از مسائل حخاص طبقه بندی شده فوق الدکم است» مثلا مشکلات بین همکاران.

صفحه 38:
اتجهنر رواتشناسی. آصريكا ns: ‏مر بوط به سس‎ sad با مسامحه Hig, Wits! ‏طيشة يندج‎

صفحه 39:
- سوء رفتارهاى فيزريكي با كودك اين طيقه زمانى بايد مورد استفاده قرار كيرد كه كاثون توجه باللنی سوء رفتار فيزيكى با كودك است. - سوه با کودک اين طبقه زمانى بايد مورد استفاده قرار كيرد كه كانون توجه بالينى سوء رفتار جنسى با كودك است.

صفحه 40:
= مسامحه در مور د کودک اين طبقه زمانی باید مورد استفاده قررار گیررد که کانون توجه بالینی مسامحه در موودکودک اسبت: قارف اين طبقه زمانی باید مورد استفاده قرار گید که کانون توجه بالینی رفتار فيرزيكى با بز ركسال است (مثل همس آزارىء يا سوء رفتار با والد سالمند). — سوء رفتا ر جنسي با بز ركسار اين طبقه زمانى بايد مورد آستقاده قرار كيرد كه كانون توجة بالينى ‎ESS‏ ‏جنسى با بز ركسال است(مثل بدرفتارى جنسىء يا تجاوز به عنف ).

صفحه 41:
حالات دیگری: ۱ کانون نوج ‎aah dl‏ طيقة يندج اختلاقافب روآانی

صفحه 42:
داخدیدگی این طبقه را زمانی که کانون توجه فقدان یک عزین از دست رفته است می توان بکار برد . بعضی از اضراد داغدار پعنوان بخشی از وا کنش خود به فقدان» علائم مشخصه یک دوره افسدگی انسانی(مثل احسامل غمگینی و غلائم وابسته به بیخوابی» بی اشتهانی؛ و کاهش وزن) مورد توجه فیرار می گی‌ند. بر.ضی علائم مشخصه وا کنش سوگ بهنجار بوده و معکن است در تشخیص افتراقی داغدیدگی از یک دوره افسردگی انسانی کمک کننده باشند. این علائم مشتملند ‎tA‏ ‏۱) احساس گناه در مورد آنچه بهنگام مرگ توسط بازمانده صورت گرفته یا نگرفته است. ۳) افکار مربوط به مرگ غیم از احساس بازمانده مبنی بر این که کاش زنده نبود یا هماه با شخص از دست رفته ممرده بود.

صفحه 43:
۴) اشتفال ذهنی بیما رگونه با بی اربزشت 6) کندی باز روائی- حرکتی 0)ختلال عقلکتزدتی طولانی و باززد 7) تجربیات توهمی به غیم از اینها تصور می کند صدای اورا می شنود یا بطور گذرا تصوير او را می بیند. 0 شخص داغداری که مبتلا به اختلال افضسردگی اساسی نیست اصولاً خلق افسرده خود را بهنجار تلقی می کند. هم چند ممکن است بخاطر علائمی مثل بی اشتهائی و بیخوابی در جستجوی کمک حرفه‌ای بم‌آید. پرطول مبدت داغدار بهنجار بسن گرروه‌های فرهنگی مختل ن بیپار متفاوت است. تشخیص احتلال افسردگی اساسی محمولا تا علائم دو ماه پس از فتدآن داوم نیافته‌اند داده نمی شود.

صفحه 44:
هملکد هوشی صذی این طبقه را زمانی می توان بکار برد كله كانون توجه و درمان با عملكرد هوشی و مزی» یعنی هوشبهس ۷۱ ‎۸٩۱‏ ممبوط است. تشخیص افتراقی بین عملکیرد هوشی و مرزی و عقب ماندگی ذهنی(هوشبهر ۷۰ و پائینتر ) مخصوصا وقتی اختلال روانی احتمال در کار است بسیار مهم و دشوار است. مثلا وقتی تشخیص اسکیزوفرنی نوع نامتمایین یا باقیمانده استه و تخریب در عملکرد انطباقی بارز است» وجود عملکمد هوشی مزی به آسانی از نظ دور می ماند و به این ترتیب سطح و کیفیت توان عملکمد انطباقی ممکن اسن اشتباهی ارزیابی شود"

صفحه 45:
مساله تحصیل این طبقه را زمانی می توان بکار برد که کانون توجه و درمان یک مساله تحصیلی) است که ناشی از اختلال روانى نيبلته و اك ناشی از آخ باشد که از شدت کافی بمرای ایجاب توجه بالینی مستقل بررخوردار هست. gl ‏مساله‎ این طبته را زمانی می توان پکار برد که کانون توجه و درمان یک سماله شغلی است که ناشی از اختالال روانی نیست» و اگم ناشی از آن باشد از شدت کافی بای ایجاب توجه بالینی مستقل برخوردار است؛ نمونه آتن نارضانی شغلتی و ترردید در مورد انتخاب شغل است.

صفحه 46:
‎I ps abd,‏ 5 اذ ‏اين طبقه را زمانى مى توان بكار برد توجه و درمان رفتار ضد اجتماعسی کودکی ونقخوانق بدون رابطه تا اختلال رروواتج( مش اختلال. لوك اختلال شخصیت ضد احتماعیء پا اختلال کنترل تکانه) است. نمونه های آنن عبارتند از برخی دزدان حرفه ای» باجگیر‌هاء پا قاجاقچیان مواد ممنوع رفتار نید احتماعي دن رگسالی ‏این طبقه را زمانی می توان بکار ببرد توجه و درمان رفتار ضد اجتماعسی بر رگسالی با اختلال روانی(مثل اختلال سلوک» اختلال شخصیت ضد اجتماعی؛ یا ‏احتالال کنترل تکانه) اسنت. نمونه ها ی آنن عبارتدداز بح دلژدان حرضه ای» باجكيرهاء يا قاجاقجيان مواد ممنوع

صفحه 47:
تمارض ويشكى اساسي تمارض ايجاد عمدى جسمى و روانى غيس واقعى يا بسيار مبالخيه آميسدء ب إنكيخته شده با محرک های بی‌ونی نظیس اجتناب از وظینه نظامی, کار» اخذ خسارت مادی طفره رفتن از پیگرد قانونی یا اخذٌ دارو است. 4 لا ال اه با ۰ ۱ بیماری ضمن اسارت در زمان جنگ. وقتي هر نوع تركيب ‎(١‏ موازد زير وجود داظته باشد تمارض قوياً بايد ار ‎Kay asad‏ قانونى مثلاً وقتى شخص بوسيله وكيل براى معاينه به پزشک محرفی می شوده ۲ اهمَخوانی بارَ زین ارس با ناتوانی ادعاتی ویافته های غینی»

صفحه 48:
۳ فقدان همکاری ضنن ارزیابی تشخیصی و زعایت رژیم درمانی 6 وجود اختلال شخصیت ضد اجتماعی حناوت مار با اختلال ساختگ ی تر ایق ات کددانگیتّه ایجادعالاتم دز تمارض خارجی استه در صورتبکه اختلال ساختگی فاقد محرک برونی است. قرائن وجود نیاز درون روانی بای حفظ نقش بیمار؛ حاکی از وجود اختلال ساختگی است. * تمارض از اختلال تبدیلی و شبه جسمی با توجه به ایجاد عمدی علائم و ‎Sloe‏ بررونی آشکار تفکیک می شود. متمارض بعید است که علائم خود را در زمینه یک تعارض هیجانی نشان دهد و علائم ارائه شده احتمال کمتری هست کهبه یک تعارض هیجانی نامکشوف مربوط باشد. در تمارض(یمعکس اختلال تبديلى ) رفع علائم با تلقین؛ هیپوتیره یا مصاحبه با آموباربیتال غالباص مکن نیست.

صفحه 49:
مساله می‌حله زند. این طبقه را زمانی می توان بکار برد که کانون توجه و درمان یک مساله مربوط به مرحله شدى ‎yolk‏ یا موقعیت های دیگم زندگی که ناشی از اختلال روانی نمی باشد. یا اگم ناشی از اختلال رواثی است )5 شدت کافی( رای ایحاب توجه بالینی مستقل بر‌خوردار است. نمونه های آن عبارتند از از مسائل مربوط به ورود به مدرسه گسستن از والدین» شروع» شروع شفلی جدید» و تغفییرات مربوط به ازدواج» طلاقه بازنشستگی. با درمان, !<< 1 این طبقه را زمانی بکار برد که کانون توجه و درمان عدم همکاری با یک وجته‌مهم,از درمان اختلال روانی انبت. نموه های آمن عبارتیداز: عبع همکاری غیم منطقی بدلیل اتکاء بیماری و تصمیمات متکی بر داوری های ارزشی شخصی در مورد مزایا و معایب درمان پیشنهادی.

صفحه 50:
مساله هویتی این طبقه را زمانی می توان بکار برد که ناراحتی شدید در ارتباط با هویت تظیتر اهداق راز دت انتخاب شاقلء الگوهای دونتتی: گرآبش و «فتارجتتتج. ارزش های اخالاقی و وفاداری گروهی وجود دارد. مساله مذهبی با معضوی این طبقه را زمانی می توان بکار برد که کانون توجه بالینی یک مساله مذهبی يا معنوی است. نمونه های آنن عبارتند از تجارب ناراحت کننده ای که در ارتباط با از دست دادن یا مورد پرسش قرار دادن ایمان پیش می آید . مسائل مربوط به یک د ايآ يناي افق دایز نش قران داد تیا رت شاهاع معنوی کل قَکن است لزوماً ربطی با یک کلیسا یا نبیاد مذهبی متشکل نداشته باشد.

صفحه 51:
مساله ف‌هنگ پنصی اين طبقه را زمانى مى توا ان بكار برد كه كانون توجه یک مساله مربوط به تطابق با فرهنكي متفاوت است( مثلاً بدنبال مهاجرت يا بيلؤند اجتماكك ) کاهش وابسته به سن حافظه این طبقه را زمانی مى توان بكار برد كه كانون توجه بالینی کاهش حافظه در نتیجه فر‌آیند پیری در محدوده طبیعی با توجه به سن شخص است. این کد فقط در نظم گرفته می شود که ثابت شده است کاهش حافظه قابل انتساب به یک اختالال طبی و عصبی» مثل دمانس ‎EAL‏

صفحه 52:
انفجصن رواتشنفاسى آمريكةا nse. iv Hig, Wits! ‏طيشة يندج‎

صفحه 53:
اختلال رواني نامشخص در چندین مورد استفاده از این کد مناسب است: ۱ بای یک اختلال روانی خاص که در 1۷ ]1251۷ گنجانده نشده است. ۳) وقتی که هیچیک از طبقات که بگونه‌ای دیگر مشخص نشده‌اند متاسب نباشد. * ) وقتی که قضاوت متخصص این است که یک اختلال روانی وجود دارد اما اطلاعات یرای تشخیص یکی از طبقات موچود در طبقه‌بندی کافی نیست. در بعضی موارّد پس از کسب اطلاعات کافی می‌توان تشخیص را تغییم داد.

صفحه 54:
IT >| 5 ‎ody‏ تشخیصن اختلالی روی محوو 1 وجودانداتزد بایدمقضوع تصریح شود. ممكن است تشخيص محور ]1 باشديا نباشد. 2 )> 7 به تعويق افتاد ‏وقتی اطلاعات بای قضاوت تشخیصی در مورد یک اختلال یا تشخیص محور [ کافی نیست» موضوع باید با عبارت (تشخیص پا اختلال روی محور 1 به تعويق افتاد) نشان داده شود:

صفحه 55:
‎soy‏ تشخیص روی محو رآ ‏وقتیروی محور آ1 تشخیص وجود نداررد(یعضی اختلال شخصیتی در کار نیست) موضوع بایدتصیح شود. روی محور 1 ممکن است تشخیص باشد یا نباشد. ‏تشخیص روی محو رآ به تعويق افتاد ‏وقتی اطلاعات بای قضاوت تشخیصی در مورد یک تشخیص محور 1 کافی نیسته موضوع با عبارت (تشخیص پا اختلال روی محور [[ به تعویق افتاد» نشان داده شود:

صفحه 56:
پایان خمل ‎na)‏ رحا دكن

اختالالت شخصيت اختالالت شخصيت گــــــــروه A اختالل شخصيت پارانوئيد ‏Paranoid Personality Disorder -Aعدم اعتماد و شــكايت نافــذ نسبت بــه ديگران بطــوري كــه انگــيزه هاي آنــان بدخواهانه تعبير شود ،كه در اوائل بزرگسالي شروع شــده و خــود را در زمينــه هاي گوناگون نشان مي دهد و با چهار تا(يا بيشتر) از عالئم زير مشخص است: ( )1بدون دليل كافي ،ظن مي برد كه ديگران از او سوء استفاده مي كنند يا فريبش مي دهند. ( )2بدون دليل كافي وفاداري و قابليت اعتماد دوســتان و بســتگان خــود را مــورد سؤال قرار مي دهد. ( )3در اعتماد بــر ديگران مردد اســت چــون مي ترســد ازاطالعات او بــر عليــه خودش استفاده شود. ( )4در اشارات و اتفاقات خوشخيم ،معاني تحقير آميز و تهديد كننده مي بيند. ( )5مدام كينه مي ورزد ،يعني تحقير و بي اعتنائي و اهانت را نمي بخشد. ( )6حمالتي بر رفتار و شخصيت خود برداشت مي كند كه براي ديگران روشن نيست .در پاسخ خشمگين و حمله متقابل سريع است. ( )7سوء ظن مكرر ،بدون پايه ،نسبت به وفاداري به همسر يا شريك جنسي منحصررًا در جريان اسكيزوفرني ،اختالل خلقي با خصوصيات پسيكوتيك ،يا -Bمنحص يك اختالل پسيكوتيك ديگر روي نمي دهد و ناشــي از تــاثير مســتقيم يــك اختالل طبي كلي نمي باشد. توجه: اگر مالك ها قبـــل از شروع اســـكيز وجـــود داشـــته باشـــد ،عبارت"پيش از بيماري" را اضافه كنيد ،اختالل شخصيت پاراتونئيد (پيش از بيماري) اختالل شخصيت اسكيزوئيد Schizoid Personallty Disorder -Aالگوي نافذ گسستگي از روابط اجتماعي و محــدوديت طيــف تجربــه و ابــراز هيجان ،در موقعيت هاي بين فردي ،كه در اوائل بزرگسالي شروع شده و خود را در زمينه هاي گونــاگون نشــان مي دهــد و با چهار تــا (با بيشــتر) از عالئم زيــر مشخص است: ( )1از روابط نزديك ،از جمله عضو يك خانواده بودن نه لذت مي برد نه تمايلي براي آن دارد. ( )2تقريبًا هميشه فعاليتهاي انفرادي را انتخاب مي كند. ( )3اگر هم عالقه‌اي به رابطه جنسي با فردي داشته باشد بسيار اندك است. ( )4فعاليت معدودي هست كه مي تواند از آن ها لذت ببرد(اگر فعاليت هائي باشد) ( )5غير از بستگان درجه يك خود دوستان نزديك يا محرم ندارد. ( )6نسبت به تعريف يا انتقاد ديگران بي تفاوت ست. ( )7سردي هيجاني ،گسستگي يا سطحي بودن عواطف. منحصررًا در جريان اسكيزوفرني ،اختالل خلقي با خصوصــيات پســيكوتيك، -Bمنحص يك اختالل پسكوتيك ديگر ،با اختالل نافذ مربوط به رشد ،ديده نشــده و ناشــي از آثار يك اختالل طبي كلي نيست. توجه: اگر مالك ها قبــل از شروع اســكيزوفرني وجــود داشــته عبارت"پيش از بيماري" را اضافه كنيد مثًال :اختالل شخصيت اسكيزوئيد(پيش از بيماري). اختالل شخصيت اسكيزوتايپي ‏Schizotypal Personality Disorder -Aالگوي نافذ كمبودهاي اجتماعي و بين فردي مشخص با احساس ناراحتي حاد و كاهش توانائي براي روابط نزديك و نيز دگرگوني هاي شـــناختي و ادراكي و غرابت هاي رفتار ،كه در اوائل بزرگسالي شروع شده و خود را در زمينـــه هاي گوناگون نشان مي دهد و با پنج تا(يا بيشتر) از عالئم زير مشخص است: ( )1عقايد انتساب (به استثناء هذيان انتساب) ( )2باورهاي غريب و تفكر سحر آمــيز كــه برفتــار شــخص تــاثير گذاشــته و با معيارهاي فرهنگي بيمار هماهنگ نيست ،مثل موهوم پرستي ،نهان بيني ،تله پاتي يا " حس ششم" در كودكان و نوجوانان ،خياالت يا اشتغال ذهني غريب و غير عادي. ( )3تجربيات دركي غير عادي ،از جمله اختالل هاي حسي بدني ( )4تفكر و تكلم غريب(مثل ابهام ،حاشــيه پــردازي ،اســتعاره ،پــرداخت مفرط ،يا كليشه‌اي). ( )5سوء ظن يا تفكر پارانوئيد. ( )6عاطفه نامتناسب يا محدود ( )7رفتار يا ظاهر غريب ،و خاص و غير عادي. ( )8غير از بستگان درجه يك ،دوست و محرمي ندارد. ( )9اضطراب اجتماعي مفرط كه با آشــنائي كــاهش نمي يابــد و بيشــتر يا افكــار پارانوئيد مربوط است تا قضاوت منفي نسبت به خود. منحصررًا در جريان اسكيزوفرني ،اختالل خلقي يا خصويات پسيكوتيك ،يك -Bمنحص اختالل پسيكوتيك ديگر ،يا اختالل نافذ مربوط به رشد ديده نشده و ناشي از آثــار يك اختالل طبي كلي نيست. توجه: اگر مالك ها قبل از شروع اسكيزوفرني وجــود داشــته باشــد عبارت("پيش از بيماري") را ذكر كرد. گــــــــروه B اختالل شخصيت ضد اجتماعي ‏Antisocial Personality Disorder -Aالگوي نافذ بي اعتنائي به و زير پا نهادن حقـــوق ديگران كـــه از 15سالگي شروع شده و با سه تا (يا بيشتر) از خصوصيات زير تظاهر مي كند: ( )1ناتواني براي سازگاري با موازين اجتماعي در ارتباط با رفتار قانوني ،كه با دست زدن به اعمال تكراري ،كه زمينه را براي دستگيري فراهم مي كند ،تظــاهر مي نمايد. ( )2فريبكاري ،كه با دروغگوئي مكرر ،استفاده از نام هاي غير واقعي ،يا گــوش بري ،براي نفع و لذت شخصي مشخص مي گردد. ( )3رفتار تكانشي و ناتواني براي طرحريزي پيشاپيش. ( )4تحريك پذيري و پرخاشگري ،كه با نزاع و حمالت فيزيكي مكرر تظـــاهر مي كند. ( )5بي احتياطي نسبت به ايمني خود و ديگران ( )6عدم احساس مسئوليت مستمر ،كه با ناتواني مكرر براي حفظ رفتار شغلي با ثبات يا احترام گذاردن به تعهدات مالي تظاهر مي كند. ( )7فقــدان احساس پشــيماني ،كــه با بي تفــاوتي يا دليــل تراشــي نسبت بــه آزار، بدرفتاري ،يا دزديدن مال ديگران تظاهر مي كند. -Bسن فراد از 18سال به باال است. -Cقرائن اختالل سلوك ،با شروع قبل از سن 15سالگي وجود دارد. منحصررًا در جريان اســكيزوفرني يا دوره منيــك -Dوقوع رفتار ضد اجتماعي منحص نيست. اختالل شخصيت مرزي ‏Borderline Personality Disorder الگوي نافذ ناتواني در رابط بين فردي ،خودانگار ،عواطف ،رفتار تكانشي بارز كه اوائل بزرگسالي شروع شده ،در زمينه گوناگون وجـــود دارد ،و با پنج تـــا(يا بيشتر) از خصوصيات زير تظاهر مي كند: ( )1اقدام هاي" ديوانه وار" براي اجتناب از ترك شدن خيالي يا واقعي ( )2الگوي بي ثبات و پرتنش روابط بين فردي كه با نوسان بين دو قطب آرماني كردن و بي ارزش نمودن مشخص است. ( )3اختالل هويتي :بي ثباتي بارز و مستمر خودانگاره يا احساس نفس. ( )4رفتار تكانشي حداقل در دو زمينه كه احتمال ضرر شخصي وجود دارد( مثل ولخرجي ،سكس ،سوء مصرف مواد ،رانندگي بدون احتياط ،دوره هاي پرخوري) :توجه .رفتار انتخاري و قطع عضو را كه در مالك 5آمده است منظور نكنيد ( )5تهديد " ،ژست" يا رفتارهاي انتخاري مكرر يا رفتار جرح خويشتن. ( )6بي ثباتي عاطفي به دليل ماهيت واكنشي خلق(مثًال حالت مالل دوره‌اي شديد، تحريك پذيري يا اضطراب كه معموًال چند ساعت و ندرتًا تا چند روز دوام مي يابد) ( )7احساس مزمن پوچي ( )8خشم شديد و نامتناسب يا اشكال در كنترل چشم(مثــل ابــراز كج خلقي مكرر، خشم مستمر ،يا نزاع مكرر) ( )9تفكر پارانوئيد موقت وابسته به استرس يا عالئم تجزيه‌اي شديد. اختالل شخصيت نمايشيHistrionic Personality Disorder الگوي نافذ هيجانزدگي و توجه طلبي ،كه در اوائـــل بزرگسالي شروع شـــده و در زمينه هاي گوناگون وجود دارد و يا پنج تا (يا بيشــتر) از عالئم زيــر تظــاهر مي كند: ( )1از فعاليت هاي شغلي مستلزم تماسهاي بين فردي قابل مالحظه ،به دليل ترس از انتقاد ،عدم پذيرش يا طرد شدن ،اجتناب مي كند. ( )2بدون اطمينان از اين مورد محبت قرار خواهند گرفت ميل به معاشرت نشـــان نمي دهد. ( )3بدليل ترس از شرمساري و مورد تمســخر واقــع شــدن در روابــط صــميمانه محدوديت نشان مي دهد. ( )4اشـــتغال ذهـــني با مـــورد انتقـــاد قرا رگرفتن و طرد شـــدن در مـــوقعيت هاي اجتماعي دارد. ( )5به دليل احساس بي كفايتي در موقعيت هاي بين فردي تـــازه حالتي مهار شـــده دارد. ( )6خود را از نظر اجتماعي نااليق ،فاقد جذابيت ،يا پست تر از ديگران تصــــور مي كند. ( )7در اقدام به "ريســك" شخصــي يا درگــير شــدن در فعاليتهاي تــازه بــه دليــل احتمال شرمندگي بسيار مردد است. اختالل شخصيت وابسته ‏Dependent Personality Disorder نياز عميق و مفرط براي مــورد مراقبت واقــع شــدن ،كــه بــه رفتــار مطيعانــه و وابسته مي انجامد .و ترس از جدائي ،كه در اوايل بزرگسالي شروع مي شود ،در زمينــه هاي گونــاگون وجــود دارد و با پنج تــا (يا بيشــتر) از خصوصــيات زيــر مشخص است: ( )1بــدون راهنمايي و اطمينــان بخشــي مفرط ديگران قــادر بــه اخــذ تصــميمات روزمره نيست. ( )2احتياج دارد كــــه ديگران مسئوليت اكــــثر زمينــــه هاي مهم زنــــدگي او را بپذيرند. ( )3در ابراز مخالفت با ديگران بــه دليــل ترس از قطــع حمايت و مقبــوليت آنــان دچار اشكال است. :توجه .ترس هاي واقعگرايانه عقوبت يا تالفي منظور نكنيد ( )4در شروع برنامه و انجام كارها به تنهايي دچار اشــكال اســت(بــه دليــل فقــدان اعتماد به نفس در قضاوت يا توانائي ها تا فقدان انگيزش و انرژي). ( )5در طلب محبت و حمايت ديگران افراط مي كنــد ،تــا حــدي كــه داوطلب انجام كارهائي مي شود كه ناخوشايند هستند. ( )6وقتي تنها است به دليل ترس مبالغــه آمــيز از نــاتواني بــراي مراقبت از خــود احساس ناراحتي و درماندگي مي كند. ( )7وقتي يــك رابطــه نزديــك در هم مي گســلد فــورًا در پي رابطــه ديگري بــه عنوان منبع حمايت و مراقبت در مي آيد. ( )8اشتغال ذهني غير واقعگرايانه با ترس از رها شدن به حال خود دارد. اختالل شخصيت وسواسي – جبري ‏Obesslve- Compulsive Personality Disorder الگـــوي نافـــذ اشـــتغال ذهـــني با نظم و ترتيب ،كمال طلبي و كنـــترل رواني و بين فردي ،بــه بهاي از دســت دادن انعطــاف پــذيري ،صراحت و كــارائي كــه در اوائــل بزرگسالي شروع مي شود ،در زمينه هاي گوناگون وجود دارد ،و با چهار تـــا (يا بيشتر) از خصوصيات زير مشخص است: ( )1اشتغال ذهني با جزئيات ،اصـــول ،فهرســـت ها ،ترتيب ،سازمان يا برنامـــه ،بـــه گونه‌اي كه نكته اساسي فعاليت گم شود. ( )2كمال طلبي به حدي كه در تكميل امــور تــداخل نمايــد(مثًال ،بــدليل معيارهاي بسيار محدود او قابل وصول نيست قادر به تكميل طرح نمي باشد). ( )3عالقمندي مفرط به كار و كارآئي به بهاي كنار گذاشتن فعاليتهاي تفريحي و آمد و رفت با دوستان(بدون ضرورت اقتصادي واضح). ( )4در مورد اخالقي و رعايت ارزش ها بيش از حد جدي و وظيفه شناس ،دقيــق و انعطاف ناپذير است(بدون رابطه با همانندسازي فرهنگي يا مذهبي). ( )5از دور انــداختي اشــياء فرســوده و بي ارزش ،حــتي اگر فاقــد ارزش بــوده باشند ،ناتوان است. ( )6ترديد در تفويض امور يا همكاري با ديگران ،مگر اينكــه آنــان تســليم مطلــق روش او در انجام امور باشند. ( )7خست در خرج پول براي خود يا ديگران؛ پــول از نظر او چــيزي اســت كــه بايد براي بحران هاي آينده پس انداز شود. ( )8ابراز سرسختي و عدم انعطاف اختالل شخصيت كه به گونه‌اي ديگر مشخص نشده است اين طبقه براي گروهي از عملكردهاي شخصــيتي اســت كــه واجــد مالك هاي هيچ يك از اختالالت شخصيتي خاص نمي باشــند .نمونــه آن وجــود ويــژگي بيش از يـــك نـــوع اختالل شخصـــيتي اســـت كـــه واجـــد مالك هاي كامــل هيچ يــك از اختالالت شخصيت نيست("شخصــيت مختلــط") اما توامًا نــاراحتي قابــل مالحظــه باليني تخريب در يك يا دو زمينه مهم عملكرد (مثًال شغلي يا اجتماعي) بــه وجــود مي آورنــد .اين طبقــه در ضــمن مي توانــد در مــواردي كــه بــه نظر متخصص ثبت اختالل شخصيتي خاص كه در اين طبقه بندي منظور نشده اســـت متناسب بـــه نظر مي رسد مورد استفاده قرار گيرد .نمونه هاي آن عبارتند از: اختالل شخصيت منفعل -مهاجم و اختالل شخصيت افسرده ساير حاالتي كه ممكن است كانون توجه باليني قرار بگيرند ساير حاالتي كه ممكن است كانون توجه باليني قرار بگيرند اين بخش در بر گيرنده حاالت يا مسائلي است كه ممكن است كانون توجه باليني باشند و مي توان آن ها را روي محور Iكدگذاري نمود .اين مسائل ممكن اســت بــه يكي از طريق زير با اختالالت رواني مشروح در اين راهنما مربوط باشند: )1مساله كانون تشخيص و درمان است و فرد اختالل رواني ندارد(مثًال ،مسائل روابــــط با شريك كه در آن هيچ يك از طرفين واجد مالك هاي اختالل رواني نيست)؛ )2فرد اختالل رواني دارد اما مربوط به مساله نيست(مثًال ،مسائل روابط با شريك كه در آن يكي از شركاء در ضمن فوبي خاصي هم دارد)؛ )3فرد نوعي اختالل رواني دارد كه با مساله مربوط است ،اما مساله از شــدت كــافي بــراي ايجاب توجه باليني مستقل برخوردار است (مثًال ،مسائل روابط با شريك همراه با اختالل افسردگي اساسي در يكي از طرفين ،كه آنقدر مساله ساز نيست كــه كــانون توجــه درماني قرار گيرد) عوامل موثر بر اختالل طبي -Aوجود يك اختالل طبي كلي(كدگذاري شده روي محور)III -Bعوامل رواني به يكي از طرق زير روي اختالل طبي كلي تاثير نــامطلوب مي گذارند: ( )1اين عوامل بر سير اختالل طبي كلي موثر واقع شــده انــد ،بــه گــونه‌اي كــه با رابطه زماني نزديك بين عوامل روانشناختي و تشديد ،يا كنــدي بهبــود اختالل طب كلي مشخص مي شود. ( )2اين عوامل در درمان طبي كلي تداخل مي كنند. ( )3اين عوامل خطرات بهداشتي اضافه براي فرد به وجود مي آورند. ( )5اين عوامل پاسخ هاي فيزيولوژيك وابسته بــه اســترس بــه وجــود مي آورنــد كه موجب تسريع يا تشديد يا تشـــــديد عالئم اختالل طبي كلي مي گردد(مثًال درد قفسه سينه يا آريتمي در بيمار مبتال به بيماري كرونر قلب). بر حسب ماهيت عوامل روانشناختي اس م را انتخ اب نمائي د (اگ ر بيش از يك عامل در كار باشد ،بارزترين آنها را انتخاب كنيد). عوامل رواشناختي موثر بر اختالل طبي كلي: (مثل عالئم افسردگي كه بهبــود پس از عمــل جــراحي را بــه تعويــق مي انــدازد، اضطراب كه آسم را تشديد مي كند). صفات شخصيتي يا سبك مدارا كه بر اختالل طبي موثر واقع مي گردد: (مثًال افكار بيمارگونه نياز به عمل جراحي در بيمارمبتال به سرطان؛ رفتـــار خصمانه و پرفشار كه در بروز بيماري قلبي -عروقي سهيم است). رفتارهاي بهداشتي غير انطباقي مؤثر بر اختالل طبي كلي (مثًال عدم همكاري در رعايت رژيم غذائي و داروئي ،پرخوري) عوامل روانشناختي نامشخص موثر بر اختالل طبي اختالالت حركتي ناشي از دارو اختالالت حركتي ناشي از دارو اين اختالالت حركت ناشي از داروها به دليل اهميت وافرشان در: ( )1اداره كردن افراد تحت درمان داروئي براي اختالل رواني؛ ( )2تشخيص افتراقي با اختالالت محور ( Iمثل اختالل اضطرابي در مقابل آكانژياي ناشي از دارو ،دارند غالبًا اثبات رابطـــه سببي بين مواجهـــه با دارو و پيـــدايش اختالل حركتي ،به خصوص چون برخي از اين اختالالت حركتي در غياب مواجهــــه با دارو هم پديد مي آيند ،مشكل است. پاركينسونيسم ناشي از نورولپتيكلرزش پاركينســوئي ،ســفتي عضــالني يا آكيــنزي كــه در ضــمن چنــد هفتــه پس از شروع يا باال بـــردن دوز يـــك داراي نورولپتيـــك يا كـــاهش مقـــدار داروهاي مـــورد استفاده براي درمان عالئم اكستراپيرميدال ظاهر مي گردد. سندرم بد خيم نوروليتيكسفتي عضالني شديد ،باال رفتن درجــه حرارت ،و ساير يافتــه هاي وابســته (مثــل تعريق ،اشكال در بلغ ،بي اختياريي ادرار) يا مدفوع ،تغيــيرات در ســطح هشــياري از كونفوزيون تا اغماء موتيسم ،بي ثباتي يا باال رفتن فشـــار خـــون ،باال رفتن [OPK كه در ارتباط با مصرف داروهاي نوروليپتيك ظاهر مي گردد. ديستوني حاد ناشي از نوروليپتيكحالت اندامي نابهنجار و يا اسپاسم سر ،گردن ،اندام ها يا تنه كه ضمن چند روز پس از شروع يا باال بــردن دوز داروي نوروليپتيــك ،يا كــاهش مقــدار داروهاي مــورد استفاده براي درمان عالئم اكستراپيراميدال ظاهر مي گردد. آكاتژياي حاد ناشي از نوروليتيكشكايات ذهني از بيقراري همراه با حركات مشهود(مثل حركات ناآرام پاها ،اين پا و آن كردن ،قدم زدن يا ناتواني براي شستن يا ثابت ايستادن) كــه ضــمن چنــد هفتــه پس از شروع يا باال بـــردن دوز داروي نورولپتيـــك ،يا كـــاهش مقـــدار داروهاي مـــورد استفاده براي درمان عالئم اكستراپيراميدل ظاهر مي گردد. ديسكينزي ديررس ناشي از نورولپتيكحركات غير ارادي كره‌اي فرم ،آتتوئيــد يا مــوزون(حــداقل بــه مــدت چنــد هفتــه) زبان ،آرواره ،يا اندام ها در ارتباط با مصرف داورهاي نوروليپتيــك حــداقل بــه مــدت چند ماه(در سالمندان ممكن است مدت كوتاهتري باشد). لرزش وضعيتي ناشي از دارولرزش خفيف ضمن اقدام براي حفظ وضـــعيت كـــه در ارتباط با مصرف دارو ،مثـــل ليتيوم ،ضد افسردگي يا والپروئيت ظاهر مي گردد. -اختالل حركت ناشي از دارو كه به گونه‌اي ديگر مشخص نشده است اين طبقه براي اختالالت حركت ناشي از دارو كه به عنــوان اختالالت ويــژه فــوق الذكر طبقه بندي نمي شــود در نظر گرفتــه شــده اســت .نمونــه هاي آن عبارتنــد از: پاركينسونيسم ،ديستوني حاد ،آكاتژياي حاد ،حركــات ديســكينتيك) ،يا شــكل باليني شبيه سندرم بــدخيم نورولپتيــك كــه با داروهائي غــير از نوروليپتيــك ها پديــد مي آيند؛ ديستوني دير رس- -عوارض جانبي داروها كه به گونه‌اي ديگر مشخص نشده است اين طبقه براي استفاده انتخابي متخصص براي كد گذاري عــــوارض جانبي داروها (غير از عالئم حركتي) زماني كــه كــانون عمــده توجــه باليني مي گردنــد ،در نظر گرفته شده است .نمونه هاي آن عبارتند از :هيپوتانسيون شــــديد ،آريتمي هاي قلبي، و پرياپيسم. مسائل ارتباطي مساله ارتباط مربوطه :به يك اختالل رواني يا اختالل طبي كلي اين طبقه بايد براي مواردي بكار رود كه كــانون توجــه باليني الگــوي مختــل تعامــل مربوط به يك اختالل رواني يا اختالل طبي كلي در يك عضو خانواده است. مساله ارتباطي والدين – كودكاين طبقه بايد موقعي بكار رود كه كــانون توجــه باليني الگــوي تعامــل بين والــدين و كودك(مثًال ،اختالل در برقراري ارتباط ،مخالفت افراطي ،انضباط ناكافي) همراه با تخريب قابل مالحظه باليني در عملكرد فرد يا خانواده يا عالئم در يكي از طرفين است. مساله ارتباطي با شريكاين طبقه هر مــوقعي بايــد بكــار رود كــه كــانون باليني الگــوي تعامــل دو همسر يا شريك ،مشخص با روابط منفي(مثل انتقــاد) روابــط دگرگــوني (مثــل انتظــارات غــير واقعگرايانه) يا فقدان رابطــه (مثــل كنــاره گــيري) همراه با تخريب قابــل مالحظــه باليني در عملكرد فرد يا خانواده يا عالئم در يكي از طرفين يا هر دو آنها است. -مساله ارتباطي كه به گونه‌اي ديگر مشخص نشده است اين طبقه موقعي بايــد بكــار رود كــه كــانون توجــه باليني مسائل ارتباطي غــير از مسائل خاص طبقه بندي شده فوق الذكر است ،مثًال مشكالت بين همكاران. مسائل مربوط به سوء رفتار يا مسامحه سوء رفتارهاي فيزيكي با كودكاين طبقه زماني بايد مورد استفاده قرار گيرد كه كانون توجــه باليني ســوء رفتــار فيزيكي با كودك است. سوء رفتار جنسي با كودكاين طبقه زماني بايد مورد استفاده قرار گيرد كه كانون توجــه باليني ســوء رفتــار جنسي با كودك است. مسامحه در مورد كودكاين طبقه زماني بايد مورد استفاده قرار گيرد كه كـــانون توجـــه باليني مسامحه در مورد كودك است. سوء رفتار فيزيكي با بزرگسال اين طبقــه زماني بايــد مــورد اســتفاده قرار گــيرد كــه كــانون توجــه باليني رفتــار فيزيكي با بزرگسال است (مثل همسرآزاري ،يا سوء رفتار با والد سالمند). سوء رفتار جنسي با بزرگسالاين طبقه زماني بايد مورد استفاده قرار گيرد كه كانون توجــه باليني ســوء رفتــار جنسي با بزرگسال است(مثل بدرفتاري جنسي ،يا تجاوز به عنف). حاالت ديگري كه ممكن است كانون توجه باليني باشند داغديدگي اين طبقه را زماني كه كانون توجــه فقــدان يــك عزيــز از دســت رفتــه اســت مي توان بكار برد .بعضي از افراد داغــدار بعنــوان بخشــي از واكنش خــود بــه فقــدان، عالئم مشخصه يك دوره افسردگي انساني(مثل احساس غمگيني و عالئم وابســته بــه بيخــوابي ،بي اشــتهائي ،و كــاهش وزن) مــورد توجــه قرار مي گيرنــد .بــرخي عالئم مشخصــه واكنش ســوگ بهنجار بــوده و ممكن اســت در تشــخيص افــتراقي داغديدگي از يك دوره افسردگي انساني كمــك كننــده باشــند .اين عالئم مشــتملند بر : )1احساس گناه در مــورد آنچــه بهنگــام مرگ توســط بازمانــده صــورت گرفتــه يا نگرفته است. )2افكار مربوط به مرگ غــير از احساس بازمانــده مبــني بــر اين كــه كــاش زنــده نبود يا همراه با شخص از دست رفته مرده بود. )3اشتغال ذهني بيمارگونه با بي ارزشي )4كندي باز روائي -حركتي )5اختالل عملكردي طوالني و بارز )6تجربيات توهمي به غير از اينها تصور مي كند صداي او را مي شنود يا بطــور گذرا تصوير او را مي بيند. ‏o شخص داغداري كه مبتال به اختالل افسردگي اساسي نيست اصوًال خلق افسرده خود را بهنجار تلقي مي كند .هر چند ممكن است بخاطر عالئمي مثل بي اشتهائي و بيخوابي در جستجوي كمك حرفه‌اي برآيد. • طول مــدت داغــدار بهنجار بين گروه هاي فرهنگي مختلــف بســيار متفــاوت است .تشخيص اختالل افسردگي اساسي معموًال تا عالئم دو ماه پس از فقــدان داوم نيافته‌اند داده نمي شود. عملكرد هوشي مرزي اين طبقه را زماني مي تــوان بكــار بــرد كــه كــانون توجــه و درمان با عملكرد هوشــي و مرزي ،يعــني هوشبهر 71تــا 84مربــوط اســت .تشــخيص افــتراقي بين عملكرد هوشي و مرزي و عقب ماندگي ذهني(هوشبهر 70و پائينتر) مخصوصًا وقــتي اختالل رواني احتمال در كــار اســت بســيار مهم و دشــوار اســت .مثًال وقــتي تشــخيص اســكيزوفرني نــوع نامتمايز يا باقيمانــده اســت ،و تخريب در عملكرد انطباقي بارز است ،وجود عملكرد هوشي مرزي به آساني از نظر دور مي مانــد و به اين ترتيب سطح و كيفيت تـــوان عملكرد انطباقي ممكن اســـن اشـــتباهي ارزيابي شود. مساله تحصيل اين طبقه را زماني مي تــوان بكــار بــرد كــه كــانون توجــه و درمان يــك مساله تحصيلي است كــه ناشــي از اختالل رواني نيســت ،و اگر ناشــي از آن باشــد كــه از شدت كافي براي ايجاب توجه باليني مستقل برخوردار هست. مساله شغلي اين طبقه را زماني مي توان بكار برد كه كانون توجه و درمان يك سماله شغلي است كه ناشي از اختالل رواني نيست ،و اگر ناشي از آن باشد از شدت كافي براي ايجاب توجه باليني مستقل برخوردار است .نمونه آن نارضــائي شــغلي و ترديــد در مورد انتخاب شغل است. رفتار ضد اجتماعي كودكي و نوجواني اين طبقــه را زماني مي تــوان بكــار بــرد توجــه و درمان رفتــار ضــد اجتماعي كــودكي و نوجــواني بــدون رابطــه با اختالل رواني(مثــل اختالل ســلوك ،اختالل شخصيت ضد اجتماعي ،يا اختالل كنترل تكانــه) اســت .نمونــه هاي آن عبارتنــد از برخي دزدان حرفه اي ،باجگيرها ،يا قاچاقچيان مواد ممنوع رفتار ضد اجتماعي بزرگسالي اين طبقــه را زماني مي تــوان بكــار بــرد توجــه و درمان رفتــار ضــد اجتماعي بزرگسالي با اختالل رواني(مثل اختالل سلوك ،اختالل شخصيت ضد اجتماعي ،يا اختالل كنــترل تكانــه) اســت .نمونــه هاي آن عبارتنــد از بــرخي دزدان حرفــه اي، باجگيرها ،يا قاچاقچيان مواد ممنوع تمارض ويــژگي اساســي تمارض ايجاد عمــدي جســمي و رواني غــير واقعي يا بســيار مبالغه آمــيز ،برانگيختــه شــده با محرك هاي بــيروني نظــير اجتنــاب از وظيفــه نظامي ،كار ،اخذ خسارت مادي ،طفره رفتن از پيگرد قــانوني يا اخــذ دارو اســت. تحت بــرخي شرايط تمارض ممكن اســت رفتــاري انطباقي باشــد ،مثــل تظــاهر بــه بيماري ضمن اسارت در زمان جنگ. وقتي هر نوع تركيب از موارد زير وجود داشته باشد تمارض قويًا بايد مطرح شود: )1در زمينه پزشكي قانوني ،مثًال وقتي شخص بوسيله وكيل بــراي معاينــه بــه پزشك معرفي مي شود، )2ناهمخواني بارز بين استرس يا ناتواني ادعائي و يافته هاي عيني، )3فقدان همكاري ضمن ارزيابي تشخيصي و رعايت رژيم درماني )4وجود اختالل شخصيت ضد اجتماعي تفاوت تمارض با اختالل ساختگي در اين اســـت كـــه انگـــيزه ايجاد عالئم در تمارض خارجي است ،در صورتيكه اختالل ساختگي فاقد محرك بــروني اســت. قرائن وجود نياز درون رواني بــراي حفــظ نقش بيمار ،حاكي از وجــود اختالل ساختگي است. تمارض از اختالل تبديلي و شبه جســمي با توجــه بــه ايجاد عمــدي عالئم و محرك بروني آشكار تفكيك مي شود .متمارض بعيــد اســت كــه عالئم خــود را در زمينه يك تعارض هيجاني نشان دهد و عالئم ارائه شده احتمال كمتري هست كه به يك تعارض هيجاني نامكشوف مربوط باشد .در تمارض(بــرعكس اختالل تبديلي) رفع عالئم با تلقين ،هيپوتيزم ،يا مصاحبه با آموباربيتـــــال غالباص ممكن نيست. مساله مرحله زندگي اين طبقــه را زماني مي تــوان بكــار بــرد كــه كــانون توجــه و درمان يــك مساله مربوط به مرحله شدي خاص يا مــوقعيت هاي ديگر زنــدگي كــه ناشــي از اختالل رواني نمي باشد .يا اگر ناشي از اختالل روائي است ،از شدت كافي بـــراي ايجاب توجه باليني مستقل برخوردار است .نمونه هاي آن عبارتند از از مسائل مربوط به ورود به مدرســه ،گسســتن از والــدين ،شروع ،شروع شــغلي جديــد ،و تغيــيرات مربوط به ازدواج ،طالق ،بازنشستگي. عدم همكاري با درمان اختالل رواني اين طبقه را زماني بكار برد كه كــانون توجــه و درمان عــدم همكــاري با يــك وجه مهم از درمان اختالل رواني است .نمونــه هاي آن عبارتنــداز :عــدم همكــاري غير منطقي بدليل اتكاء بيماري و تصميمات متكي بر داوري هاي ارزشــي شخصــي در مورد مزايا و معايب درمان پيشنهادي. مساله هويتي اين طبقه را زماني مي توان بكــار بــرد كــه نــاراحتي شــديد در ارتباط با هــويت نظير اهداف دراز مدت ،انتخاب شــغل ،الگوهاي دوســتي ،گرايش و رفتارجنســي، ارزش هاي اخالقي و وفاداري گروهي وجود دارد. مساله مذهبي يا معنوي اين طبقه را زماني مي توان بكار برد كه كانون توجه باليني يــك مساله مــذهبي يا معنوي است .نمونه هاي آن عبارتند از تجارب ناراحت كننــده اي كــه در ارتباط با از دست دادن يا مورد پرسش قرار دادن ايمان پيش مي آيد .مسائل مربوط به يك دين جديد يا مورد پرسش قرار دادن ساير ارزش هاي معنوي كه ممكن است لزومًا ربطي با يك كليسا يا نبياد مذهبي متشكل نداشته باشد. مساله فرهنگ پذيري اين طبقه را زماني مي توان بكار بــرد كــه كــانون توجــه يــك مساله مربــوط بــه تطابق با فرهنگي متفاوت است(مثًال بدنبال مهاجرت يا پيوند اجتماعي) كاهش وابسته به سن حافظه اين طبقه را زماني مي توان بكار برد كه كانون توجه باليني كــاهش حافظــه در نتيجه فرآيند پيري در محدوده طبيعي با توجه به سن شخص اســت .اين كــد فقــط در نظر گرفته مي شود كــه ثــابت شــده اســت كــاهش حافظــه قابــل انتساب بــه يــك اختالل طبي و عصبي ،مثل دمانس نيست. ساير كدها اختالل رواني نامشخص در چندين مورد استفاده از اين كد مناسب است: )1براي يك اختالل رواني خاص كه در DSM_IVگنجانده نشده است. )2وقتي كه هيچيك از طبقات كه بگونه‌اي ديگر مشخص نشده‌اند مناسب نباشد. )3وقتي كــه قضــاوت متخصص اين اســت كــه يــك اختالل رواني وجــود دارد اما اطالعات بــراي تشــخيص يكي از طبقــات موجــود در طبقه‌بنــدي كــافي نيســت .در بعضي موارد ،پس از كسب اطالعات كافي مي‌توان تشخيص را تغيير داد. بدون تشخيص يا اختالل روي محور I وقتي تشخيص اختاللي روي محور Iوجود ندارد ،بايد موضوع تصريح شــود. ممكن است تشخيص محور IIباشد يا نباشد. تشخيص يا اختالل روي محور Iبه تعويق افتاد وقتي اطالعات براي قضاوت تشخيصي در مورد يك اختالل يا تشخيص محور Iكافي نيست ،موضوع بايد با عبارت ‹تشخيص يا اختالل روي محور Iبــه تعويــق افتاد› نشان داده شود. بدون تشخيص روي محور II وقتي روي محور IIتشــخيص وجــود نــدارد(يعــني اختالل شخصــيتي در كــار نيســت) موضــوع بايدتصريح شــود .روي محــور Iممكن اســت تشــخيص باشــد يا نباشد. تشخيص روي محور IIبه تعويق افتاد وقتي اطالعات براي قضاوت تشخيصي در مورد يك تشخيص محور IIكافي نيست ،موضوع با عبارت ‹تشــخيص يا اختالل روي محــور IIبــه تعويــق افتــاد› نشان داده شود. پايان فصل اختالالت

62,000 تومان