تعداد اسلایدهای پاورپوینت: 15 اسلاید استعاره یا مانندگویی (در تمام زبان‌های اروپایی: مِتافُر) یک روش در فن بیان است بمعنای بکاربردن یک واژه، عبارت، یا جمله بجای چیز دیگری براساس شباهت بین آنها. استعاره اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد به‌طوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف آن دانسته‌اند. اولین بار توسط ارسطو بعنوان گونه‌ای از تشبیه تشریح شد، می‌توان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌ‌به آن حذف شده باشد. برای مثال، «گریهٔ ابر بهاری» استعاره است که زیرساخت آن این جمله است: «ابر بهار مانند انسان می‌گرید»؛ از این زیرساخت مشبهٌ‌به حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایهٔ محذوف باقی مانده است.

مرتضی آخوندی

صفحه 1:
به نام خداوند جان

صفحه 2:

صفحه 3:
استعاره وانواع ات آهیه كنند: : زهرا آخوندرى

صفحه 4:
استعاره اهمیت بسیاری در شعر و ادب دا د به‌طوری که شعر را کلامی مبتنی بر اساستولرو اوصاف آن دانسته‌اند. اولین بار توسط ارسطو بعنوان گونه‌ای از تشبيه تلز ‎uw‏ می‌توان گفت استعاره همان تشبیه | كه مشبه يا مشبةبه آن حذف شده باشد. ‎«Jin‏ «گربة ابر بهاری» استعاره است زيرساخت آن اين جمله است: «ابر , انسان می‌گرید»؛ از اين زیرسا: -

صفحه 5:
تاريخ استعاره از مهمترين موضوعاتى كه براى اولين بار مورد توجه علم بيان و عالمان قرار گرفت بحث از مجاز بود. از کهن‌ترین کتاب‌ها در كن 27 104لا الفرآن ابوعبیده معمر این مئبی واضح علم بیان است ۱۱1 ۱۳۵ ۱۳۳۲ کات اسان و التبیین به مستلة استعاره اشاره کردداس ۲۱۱۳ ۱۳ | وف در کتاب الیرهان به بررسی کتاب وت بدا 20 عبارت همچون استعاره را مورد نقادی و تشریح قرار داد. در ذ مصادف با قرن چهارم ه. ق, با تکامل علم بیان و ظاهرثٌ 5 ره استعاره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مسا ردو بیشتر واقع شد.[۲] سکاکی در قرن هفتم هجری و , ‎uly ole‏ را نه از جهت زیبایی‌شناختی, بلکه از ج داد. اثر سکاکی در علم بیان و استعاره را میت دانست

صفحه 6:
این اساس که دلالت استعارهة عقلی است, ان رااز مجاز به‌حساب آورده‌اند. استعازهارناميدن جيزى است به نامى جز نام اصلی‌اش هنكامى كه جاى آن جيز را كرفته باشد. سکاکی استعاره را مجازی می‌داند که مناسبت و پیوا میان معنای اصلی و غیراصلی در آن از جهت مشا؛ لذا استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای تشبیه | 2 یکی از دو طرف تشبیه (مشبه با مشبة‌به), ادا ت 3 ‎arg‏ شبه حذف شده‌است. برای منالء وفتی «دریایی را دیدم که سخنرانی می‌کرد», د 6ه دریا در معنای اصلی خود به‌کار نرفته‌است در بهت» گستردگی دانش تین و پهناوری .واه «سخنرانی‌کردن» است

صفحه 7:
اسنعاره تقسيم بندى از لحاظ وجود لقظ مستعار: درصورتی که لفط در کلام موجود باشد؛ استعاره را مصر ی ‎ie‏ عم ور رو استعاره بالكنايه (َکنّه) می‌گویند. تقستم بندی از لحاظ کیفیت لفط مستعار: درصورتی که لفضا مستعار اسم باشد به آن استعارة اصای. ۲۱ ۱ لك أن مک ساسم نرى استعاره از لحاظ واحد کلمه: درصورتىكه مستعار كلمه باشد به آن استعارة مفرده و در آن استعارة مركبه يا تمثيليّه م ىكويند. اكثر ضربالمثلها | اكه لدت أن لحاهل و سوى استعاره: ل 1 اشاس است كةاوو و1 : باشند و بر چهار گونه است: محسوس به محسو: ل» معقول به .محسوس و محسوس به معقول

صفحه 8:

صفحه 9:
استاره مصرقه. هركا در بيتء مشبةبه را بيابيم كه در معناى حقيقى خود بكار رفته وبا معناى مفهومي خود در بيت رابطة تشبيهى داشته باشد: آن لغت داراى استعارة مصرحه است. براى يهاز عارضش خطى به خون ارغوان دارد بتى دارم كه كرد كل ز ستيل سايةبان دار حاقظ معشوق خود را از ابن جهت كه در برستيدن و ستايشكردن بسبار مشابه بت بافتداست. بدون آوردن ساير أركان تشييه. بت را بهجای معشوق بکارپرداست.به هم كله 6 «سثيل »هم جين حالنى دارند وحافط كل زا ندجاك جهره معشوق و متيل را يدجاى ‎lage‏ معشوق كه روي ‎il pe‏ دكار براست و ترا و شاه به مل ویزگی‌های آن را ضروری و واجب نمی‌شنود به زبان ساده می‌توان گفت تشیبهی كه تنها مشبابه آن ذكر شود استعارة مصرحه است. بتى دارم: معشوق مان بت؛ که گرد گل: چهره مانند گل؛ ز ستبل سابن درد

صفحه 10:
استعاره مکنیه هرگاه شاعر مشبهی را در کنار یکی از ارکان و ویژگی‌های مشبه‌به ب :از استعارة مکنیه یا استعارة کنایه‌ای استفاده کرده‌است. برای نمونه در رهگذار باد نگهبان لاله بود هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی : حافظ در اين بیت مهر را به مانند بذر دانسته که قابلیت کاشتن واقع ویژگی بارز بذر و دانه که کاشته می‌شوند و بعد نتیجه گرد کرآمشنه به آورده و استعاره مکنیه را ۱۱ در تعریفی دیگر استعاره مکنیه آن است که تشبیه در دا .مضمر باشد و مشبه را ذکر کرده, مشبه به را در یکی چنان‌که در آیینه تصور ماست هزار نقش برآ

صفحه 11:
اضافه استحاره (نمع خاص استحاره حکبنه) هرگاه شاعر در استعاره مکنیه, مشبه و ویژگی مشبه‌به را به صورت ترکیب اضافی ۰ :به‌کار برد اضافهُ استعاری را هویدا ساخته‌است ندانمت که در اين دامگه چه افتاده‌ست تو را ز کنکُرة عرش می‌زنند صفیر ۰ حافظ ترکیب «مضاف + مضاف‌الیه» را در عبارت «ُنکُرةُ عرش» به‌کار بردم‌است؛ * یعنی عرش (طبقات بالای آسمان) را مانند کاخ و قصری پنداشته که دارای کنگره است و بدين شکل, بدون آوردن مشبه‌به, آرایة استعارة مکنیه را به شیوخ اضافی شکل «ر .ات در ادبیات و اشعار فارسی باید در نعبین و تمییزدادن نوع ترکیبات آسا ۳۹ دقت خاصی داشت؛ چراکه نوعی از تشبیه به نام «تشبیه بلیغ» يا «اضافة تشبیهی» نیز در اين هیئت به‌کار گرفته می‌شود, ولی در آنجا مضاف‌الیه دقیقا به خود مضاف تشبیه .می‌شود و رابطه‌ای بی‌واسطه مبان آن دو برقرار می‌گردد فرمول استعارة مکنیه: ویژگی مشبه‌به محذوف + مشبه. مثال: کُنگرة عرش - کز .(دندانة دیوار قلعه) + عرش؛ یعنی عرش مانند قلعه‌ای‌ست که دیوار کنگره‌دار دا

صفحه 12:
ال دتسصیت بش یامان بش ‎Cub cu‏ استعاره مکنیه‌ای هرگاه در مشبه غیرانسان باشد و شاعر ویژگی و صفتی انسانی را به آن نسبت دهد, این آرایه پدید آمده‌است. پس :آرایه تشخیصی در بطن خود استعاره را داراست گوش طرب به دست توء دیده عقل مست تو, چرخه بی‌تو به سر نمی‌شود مولوی در این بیت عقل را به‌سان انسانی تصور .چشم است. به همین ترتیب طرب را

صفحه 13:
منابع دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی, ج ۱۳, ص‌۰۲۴۵ اصغر دادبه و بابک فرزانه, مدخل: علم ‎role‏ ‏1۱۳۶۷ داثرة‌المعارف بزرگ اسلامی, ج ۱۳, ص۰۲۴۶ اصغر دادبه و بابک فرزانه, مدخل: علم بیان, ۱۳۶۷ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی, ج ۱۳, ص۲۴۷, اصغر دادبه و بابک فرزانه, مدخل: علم بیان, 1۱۳۶۷ داثرةالمعارف اسلامی, ج ۰۱۳ ص۲۴۷, مدخل بیان ۰۱۳۶۷ اصغر دادبه و بایک فرزانه شفیعی کدکنی» محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران. انتشارات نیل ۱۳۵۰ ۱۰ فنون بلاغت و صناعات ادبی» علامه جلال الدین همایی» نشر هماء ویرایش اوّل» چاپ ۲۰ سی‌ویکم, شابک: ‎٩۷۸۹۶۴۶۱۷۱۰۶۰‏

صفحه 14:
بایان با تشر از صبر و فک

صفحه 15:

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
10,000 تومان