صفحه 1:
1
صفحه 2:
الف - جلمد : ای که
از فعل كرقته نشده يا ريشه
فعلی ندارد؛ مائند : اقلم +
١ - اسم فاعل : ؛ ماتتد : كاب ء مُعَلَمْ
؟* - ضع موق > ؛ مع عون gh
۳ - اسم مکان : بر وزن مققل و تفمل + ماتند
: تسود » خطتخ Cadell)
تفضیل : بر وزن أفقل و قُعلی +
ماتند : آکیر» گبری
اسم باه :بر وزن ال و قَالة 4 مانند
sous ale
۶ - اسم زمان : بر وزن مفقل و مفمل ؛ مانتد
: قرب
۷-صفت مشتّهة : بر وزن قمیل » فنول و
... » مانتد : ریف ۰ عقور
- اسم ال : بر وزن مفتل ۰ مفطة + يقعال
: مانتد : مق » مقرلش + مطرکة
صفحه 3:
صفحه 4:
GUS که بر دو ون «مَمِعَل » مفعل ) 2 2 ۳ آنها در له ی
تواتند هم پر زمات و هم یس مکات دلالت کتتد ء مظلع : ( زمات طلوع © و یا ( مکات
طلوع © وی در جله ء زماق که بر معنای مکان دلاالت کنتد ء اسم مکان هستتد و
ee ۳ معتای زمات دلالت کتنند ؛ اسم مان یه حساب ی آیتدء ماتتد :
( اسم زمات ) خرّجت مت الجیت قي مخللع المس [1 در زمان طلو ح خورشید از
۰] خارج شدم ole
مقاصید / مگمتد.
خلاجب / تنب
تلاجى / تدبا
شدايع / تلع
شهارب لتفزب
تواردم مود
: ضوت / ترابع
اشراطن / وطن
sass
seas
a
eh ye
hy sue
Sey Gat
دزد متزد
صفحه 5:
از فعل مجرد : هر دو بر وزن « date و یا مفعل »
می آیند.مانند diss): - مغرب - مشرق - مطبخ - موعذٌ
- مُسجِدٌ )
از فعل مزيد: همانند اسم مفعول در ثلاثى مزيد ساخته مى
شود؛ به اين ترتيب: از فعل مضارع ساخته مى شود.
الف - حرف مضارع را حذف می کنیم و بجای آن میم «م»
مضموم اضافه می کنیم.
ب- عین الفعل را مفتوح - می کنیم :یر ۳ مُتنّه - تفرجگاه -
pide A ass - آزمایشگاه
صفحه 6:
اس سکاو بو oF tal sos CUMS Oe ورن کل و کاس بر وین عقصل و عقحات 2 است» معا
8 علا و جاو هم یالحی حی. آختحنخ رگ وتلق عو آختم يعن عقر
AS. puting Al larg نیکوتر است رفتار کن پروردگارت به کسی. که از راه او گمراه شده آگاه تر
ws Coast 5% Sh > real
اسم ی
Ge Se eK, «اجعدي سايور» قي هوزسعان أكجر شسككية في الساتم القديم.
کتابخانه جندی- نابور در-هوزستان بتزرگترین کتابعانه دز جهان Gal ast
کلماتی مانند بیت.دار که بر مکان دلالت دارند ولی در
ظاهر بر وزن اسم مکان نیستند اسم مکان بشمار
نمی آیند
أ ee يست حت ا ماله كمراه شه
صفحه 7:
) ۹۹ فیّه اسمْ الَمضیل و اسم الکان معا ۰( کنکور ریاضی a ne
)١ إن بَعْضٍ الْمَتَاجِرٍ مَفْتوحٌ الی تهاية اللیل؛
( رَأَيْتْ مكتبة في مدينتنا كانث مِنْ أكابر مکاتب العالع!
oak able sas ICS )* آزخص و نوعيّة آعل؛
؛) يجب أن يكونّ لؤن جدار المطابخ خاصّة في الأماكن الْعامّة !
كه الْمَتاجرٍ: » مکتبة» مکاتب : جمع مكتبة » العطابخ : جمع مَطبّخ ؛ اسم مکان هستند.
كت أكابر: جمع ا jae اسم تفضيل بر وزن ١ آفعل » هستند.
نكته : : باید دقت کرد که این دو وزن صفت مشبهة « آفعل » و« فَغلاه » با وزن اسم
تفضیل « آفعل » و« قلی » ( مخصوصاً وزن مذکر ) اشتباه نشود ره و رد با
عیب دلالت دارد در حالیکه اسم تفضیل بر برتری دلالت می کند؛ مانتد آبیض به معنای
سفید در گزینه 4 کهمونت آن بیضَا است و بر رنگ دلالت دارد.
صفحه 8:
صفحه 9:
وه هي ٠
- اسم التفضيل :
اسم تفضيل اسم مشتقى است كه برترى جيزى و ياكسى را نسبت به جيز ياكسى ديكر
نشان مى دهد . يا به عبارتى ديكر نمايانكر كمتر يا زيادتر بودن صفتى در فردى يا شيئى
نسبت به ديكرى است . اسم تفضيل همان صفت تفضیلی فارسی و معادل « صفت برتر»
و « صفت برترین » است؛ که با « تر - ترين » ساخته می شود. مثال : کببر : بزرگ BS:
: بزرگتر» بزرگترین * حسن : خوب - خسن : خوب تر , خوبترین
صفحه 10:
اسم تفضیل مفهوم برتری دارد ومذگر آن بر وزن « أفعل » و مؤنّث آن بر وزن « ُعَلَى » مى آيد: أَكبَرْ و
کبری ( بزرگتر ) أَفسَل و فضلی ( برتر ) آذتی و دیا (پست تر) آغلی و علیا (
بالاتر )
آسیا کر من ارو [ آسیا بزرگتر از اروپا است. ]
آسيا أَكْبَرُ قارّات الْعَالَمِ ٠ [ آسیا بزرکترین قازه های جهان است. ]
ahs Si eT 8 الَْالم . [ آسیا بزرگترین قازه در جهان است. ]
: 0 ] بهترین مردم سودمند ترينشان براى مردم است. [ . ull ph AAT ull LAS
فْضَلُ الناس أنقعهم للناس 6 0 تما ی نت دنه
دماوند بلندتر از کوه دنا است. ]
صفحه 11:
كدو كلمة خير و شر اگر به معنای بهتر و بهترین - بد تر و بدترین» اسم تفضیل( در
اصل أَخْيّرْ و أَشْرَرْ ) است كه غالباً در اول جمله مى آيد : Jab الُواهب العقل و $5
المتّصائب الجَهِلُ ( بهترين بخششهاى خداوند عقل و بدترين مصيبت ها نادانى است).
که اگر دو کلم خير و شر به معناى خوب - بد باشد صفت مشبهه است كه در اين
صورت آخر جمله مى آيد.
5م اكر دو كلمة خير و شر به معناى خوبى - بدى باشد مصدر( ثلاثى مجرد سماعى)
NS ~
صفحه 12:
مؤنث ١ آخَرا أخرى - مونث « آخرا آخرة است!
١آخَرا اسم تفضيل - ۱ آخرا اسم فاعل است!
را غیر منصرف - ۱ آخرا منصرف است!
صفحه 13:
SD te te سح
«تهضیل. و «سم «لحهعان
سه اس حقضیت عقموم پرخری داید ها پر فقت <دآققد بت است.
سم تفصيين hae
a as oe se تمه
رگ عریت. eT ee
آسيا اسب سوت اسان
asm Sst LT هی «لساتم.
Be ae اعفت من sus
کماونی ات جیات دییات
wee) eel en at
صفحه 14:
خانیا" سيج سم عفخیل یر ووت «آقاعفه است: معاید
ود کت کرادت عتت الافاخت. دآدادد عمسم دكات اد آغاهن چسع آقخی است».
,5 عد
ای سفق تیم اتف مانب Sie Cte
تاد
شتا عجه ست. شالت se Saas OF See!
او ge ee HS eS RL ee Gt ee تا دو
نو لعجو چیه ینیچ
stn «يركر» جارد
<<
صفحه 15:
نهابى رياضى خرداد ٩۸
الف - E 5 ne الكلمات:١) اسْمّ المَاعِلٍ ؟) اسْمَ المَفعول ۳) اسم التَفْضِيْلٍ
۶) اسْم المکانٍ» 0( 21 ADU
-١ سُقوط الفراخ مَشْهّدٌ مُرِعِبٌ
؟ - دُبَّ البجادا عِنْدَ الولادة أَضعَر حَجْماً مِنَ القَأرِ. *- إِنَّهُ وَل صَبَارُ وَححترمَ .
i کات ای تب Ye
الق اد رن عقرات لت :
Sibi جَعَلتُ اللّحمَ المَطبوحَ عَلَ - -۳
3