صفحه 1:
افشای اطلاعات و .
تثوری های آن
صفحه 2:
معدمه
ارتباط بین مدیریت و بازار سهام به دلیل وجود عدم
تقارن اطلاعلتی و فشارهای کوتاه مدت بازار میتولند باعث
کم ارزشگذاری شرکت cog كه افشای با کیفیت بالاء آن
را تسهیل میکند. سنجش سطح افشاء بسیار دشوار است.
هرگونه رتبهبندی در این خصوص ممکن است تمایل
سیستماتیک تسبتکیه گروه قاصی از شزکت را :دلبال
کند و یا ارزیلبی کامل و شفاف که هر دو جنبه کمی و
کیفی افشاء را در برگیرد» نباشد.
صفحه 3:
افشای اطلاعات
slusl® در حالت کلی به معناي انعکاس
اطلاعات است. اما حسابداران از اين وازه
معناي محدودتري را در نظر ميكيرند و آن را به
معناي انعکاس اطلاعات مالی واحد تجاري در
قالب گزارشهاي مالی میدانند, که معمولاً
به صورت ساليانه ارائه ميشود (هندريكسن و
ونبردا, 1384). افشاى اطلاعات گستره
وسیعی را در بر میگیرد, كه شامل افشاى
توصيفي و مالی, اجباری و اختیاری, چاپی و
اینترنتی میشود (علیو همکاران, 2007).
صفحه 4:
تئوري های افشای اطلاعات
*افشای اطلاعات نشان دهنده تصویر کلی از ارائه
اطلاعات توسط شرکتهای سهامی به دنیای بيروني
است. این اطلاعات شامل اطلاعات wih
يادداشتهاء تهیه اطلاعات اجباری که توسط قانون یا
استانداردهای حسابداری الزام شده باشد, و یا تحلیا
ها و بینشهایی است که به دلیل فشارهای خارجی یا
تضصمیمگیری داخلی, به صورت اختیاری به اشتراک
گذاشته میشوند (علی و همکاران, 2007). در نتیجه,
اقشای اطلاعات گستره وسیعی از اطلاعات را در بر
میگیرد. در بخشهای بعدي ضمن مرور اجمالی در
مورد اين تئوریهای افشاء. يك طرح کلی از تئوریهای
افشاء, ارائه میشود.
صفحه 5:
مروی بر تثوری های افشاء
اطلاعات
صفحه 6:
1- افشای مالی تحت شرایط واقعي بازار
مالی,شکست بازار
* بازارهایی که کنترل نشوند. در ایجاد تخصیص کارای منابع شکست مر
خورند. بلكويي (2004) بیان میکند شکستهای ضمنی و صریح در بازار
وجود دارند. نقصهاي ضمنی بازار حداقل بر یکی از ادعاهای زیر که
نقصهای فعلی بازار اطلاعاتی حسابداری را بیان میکند. تمرکز دارد و
میتواند به تصمیمگیری غلط در حوزه سرمایهگذاری منتهی. شود: 1)
آدعای کنترل انحصاری حسابداران بر مدیریت اطلاعات حسابداری. 2)
فرضیه سرمایهگذاران مبتدی, که بیان میکند. تعدادی سرمایهگذار در
بازار وجود دارند که با برخي از تغییرات و تکنیکهای پیچیده حسابداری
آشنا نیستند. 3) ادعای ناتواني سرمایهگذار, که تحت شرایط مشخصی,
فرايندهاى تصميمكيرى با توجه به تغيبر در روشهاى زيربنايى
حسابدارى؛ تغيير ميكتند. فرض ميشود نقص أشكار در بازار اطلاعات
حسابدارى زمانى رخ ميدهد كه كيفيت يا كميت اطلاعات حسابدارى
توليد شده با هزينه و منافع خصوصى اين اطلاعات, تفاوت داشته باشند
(بلكويي, 2004). سه منشا اصلی و آشکار براي ناتواني بازار وجود
دارد که عبارتند از: مسئله کالای عمومی, عدم تقارن اطلاعاتى و
گزینش نامناسب (کوپر و کیم, 1983)-
صفحه 7:
کالای عمومی
*مسئله کالای عمومی در بر گیرنده مسائل
مصرف مشترک است و نمیتواند مسائل
سواری مجاني يا غیر خریداران را شامل
نشود (اسکات. 2003). اطلاعات شرکت,
قبل از اینکه افشاء شوند, پا اختصاصی بوده
یا محرمانه هستند (زئو و همکاران. 1996)
و اطلاعات شرکت اگر چه بعد از افشاء, به
صورت رایگان در دسترس استفادهکنندگان
قرار میگیرند, اما به صورت یکسان توزیع
نمیشوند.
صفحه 8:
عدم تقارن اطلاعاتی
*مسئله عدم تقارن اطلاعاتی نیز بر اساس
معاملات تجاری انجام میدهند ممکن است
نسبت به اشخاص دیگری که همان
معاملات تجاری را انجام میدهند, اطلاعات
بیشتری داشته باشند(کوپر و کیم, 1983(
صفحه 9:
* گزینش نامناسب حاکی از این است که فروشندگان اطلاعات
بیشتری نسبت به خریداران دارند, در نتیجه پیشنهاداتی که نشان
دهنده کیفیت کالاهای آنها است, میپذیرند. کالاهای با کیفیت
با قیمت پایین و کالاهای با کیفیت بالا با قیمت بالا فروخته مر
شوند. اما به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی, خریداران ممکن است
به پایینترین قیمت با فروشنده به توافق برسند. غافل از اينکه
ممکن است کالایی با کییت پایین خریداری کردهاند و باید قیمت
پایینتری برایش بپردازند. از سوی دیگر, آنها ممکن است به دلیل
سوء ظن در مورد قیمت پیشنهادی پایین, ترجیح دهند خرید نکنند,
چون میترسند کالایی با کیفیت پایین خریداری کنند. با در نظر
گرفتن این مسائل, در بازار غیر ایدهال که عموماً به دلیل گزینش
نامناسب و عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد شده, افزایش افشای
وضعیت مالی یک شرکت از طریق وضع مقررات و به صورت
اختیاری میتواند راه حلی برای این مسائل باشد (لیوس: 2009).
صفحه 10:
2- تثوري علل
محيطى (80:1)
* كوكي و والسي (1990) بيان ميكنند كه حسابدارى, تابعى از
محيطش ميباشد. در اين مبحث, مطالعات بسيارى از جمله
كري (1988). كوكي و والسي )1990( زئو و همكاران
(1996), روبرت و همکاران (1998), رادباخ و گري (2002)
تلاش دارند تا عوامل محیطی و تکنولوژیک که ممکن است
روی توسعه افشای شرکت در یک کشور, موثر باشند, توصیف
کنند. افشای شرکت و فعالیتهای اطلاعاتی حسابداری تحت
تاثیر تعدادی از عوامل محیطی و تکنولوژیک مانند اجتماعی؛
اقتصادی, فرهنگی, سیاسی, مقررات, تجارت بینالملل و
توسعه فتاوزيهاى :نوين مانتد ازتباطات دیجیعال:, اینتزنت:
موبايل و ديكر يبشرفتهاى تكنولوذى نرم افزارهاى رايانهاى مد
باشد. والسي و كوكي (1990) تعدادى از اين عوامل را در
تئثوري علل محيطي تركيب كردند تا ارتباط بين فعاليتهاى
افشاء و عوامل محیطی را توصیف کنند.
صفحه 11:
3- تنوري مقررات
* در بازار ناکامل و غیر ایدهّل, تقاضا sly مقررات اجه
روش کارانی براق ههار كاضل. تبودن. Saul JUL (فیلاش
همکاران, 2001؛ تبلور و تورلي, 1986). اوگاس (2002) استدلال
میکند که مقررات حسابداری تنها باید زمانی وجود داشته باشند که
بازار بدون مقررات نتواند به خروجیهای مطلوب دست پیدا کند.
همچنین اسکات (2003) بیان میکند ناتواني بازار به زمينهاي براي
ایجاد مقررابجسابدازی فتجر مجشود کعزیه ضوز کب لععلی یه
مسئله عدم تقارن است. این موضوع مکررا برای توجیه وجود
مقررات برای حمایت از سرمایهگذار عادی و بهبود عملیاتهای بازار
سرمایه, استفاده ميشود. علاوه بر اين. کوپر و کیم (1983) بیان مد
کنند مقررات گزارشگری به عنوان نتیجه ناتواني بازار, به منظور
تولید کارا و عادلانه و انتشار افشای اطلاعات به وجود میآیند(مستلهً
کالاهای عمومی). وجود مقررات افشاء بر اعتبار اطلاعات شرکت
تاثیر میگذارد و در نتیجه اعتماد عمومی به بازار سرمایه افزایش مر
یابد (اسکات, 2003).
صفحه 12:
4- تئوریهای انگیزه مدیریت
* كري (2001) توضیح میدهد که افشای اجباری میتواند به قدر کافی
کیفیت بالایی داشته باشد تا عدم تقارن اطلاعاتی کاهش یابد و زمانی
کوش رکب بتازیزنههبنایمالی: خارجمبداشته باشو تیار کججدنه
افشای اختیاری دارد. از سوی دیگر, برای یک شرکت با فرصتهای رشد
زیاد. افشای اجباری کاهش و عدم تقارن اطلاعاتی بالا است. در مبحث
افشای اجباری و اختیاری, دي (1986) اشاره میکند که رابطه مثبتی
بین افزایش در الزامات افشای اجباری و افزایش متعاقب انگیزه برای
افشای اختیاری؛ به صورت همزمان. وجود دارد. انگیزه برای افشای
اختیاری در ادبیات موضوع به عنوان بخشي از تئوري های توصیفی
wlll) oly بسن انگیره میرن و رضایسمیدی استادهکندگان ادز
خضوصن: افبلیای افیباری مشتر کتهیباشد: انن: نوزنها آشاره عیکنید
مدیران تمایل دارند عدم تقارن اطلاعانی را با افشای اطلاعات از
طریق گزارشگری, کاهش دهند. اين گزارشگری شامل گونههای چاپی
و انترنتی ميتقتود, ك8 قر اداهة:توصيح داده#ميشوتف اين ظوربها شامل
تئوري تمایندگی, تئوري هزینه سیاسی, تئوري نیازهای سرمایه, تثوري
علامت:دهن:و تحلیل: ستافمه تارج catia
صفحه 13:
5- تلوري استانداردگذاري
* تاکید در این تئوري, تماماً بر اساس رویه عملهای داوطلبانه شكلگيري
استانداردهای حسابداری است, یعنی الزامات افشای اجباری. اين تئوري
بیان میکند که حسابرسان و تهیهکنندگان اقشای اطلاعات. سطح بهینهای از
افشای اطلاعات را برای برآوردن نیازهای استفادهکنندگان. فراهم میاورند.
که بعداً توسط گروههای قانونگذار به عنوان الزامات افشای اجباری, وضع
میشوند. در عمل, الزامات و استانداردهای افشای اجباری به دلایل خارجی,
توسعه نيافتهاند. وجود اين الزامات بستگی دارد به رویه عملهای افشای
اختیاری شرکتها, که توسط قانونی کردن رویه عملهای فعلی افشای
اختیاری, به تغییر در فعالیتهای افشای اجباری میانجامد. وضعکننده الزامات
افشای اجباری ممکن است با توجه به رویه عملهای اختیاری شرکتها عمل
کنند. که در اولین عملکرد اصلی کمیته تدوین استانداردهای
حسابداری(۸5) برای تدوین یک سری از بیانیههای رویه عمل استاندارد در
حسابداری (55۸05), میتواند مشاهده شود. در سال 2002 و اوایل 2004
هیئت استانداردهاي حسابداري مالي آمریکا (2004) پروژههایی را برای
قانونی کردن تمامی فعالیتهای پذیرفته شده حسابداری موجود در ادبیات
موضوع, و تبدیل آن به صورت یک مرجع معتبر, آغاز کرد (دي, 1986(
صفحه 14:
6- تئوري دي (1986)
* به صورت کلی, فرض میشود که افزایش الزامات افشای اجباری به کاهش
سطح افشای اختیاری میانجامد (دي. 1986). بر خلاف اين فرض, دي
(1986) اظهار کرد که افزايش افشای اجباری به افزايش انگیزه مدیربت به
افشای اختیاری اطلاعات میانجامد تا ارزش که به صورت قیمت سهام شرکت
بیان ميشود, بیشینه شود, و اين موضوع باعث جذب سرمایهگذاران میشود. به
عبارت دیگر, رابطه مثبتی بین افزایش الزامات افشای اجباری و افزایش
متعاقب انگیزه مدیریت برای افشای اختیاری, وجود دارد. این موضوع در شکل
(1) به وسیله جهت نمايي دو طرفه از تثوریهای اقشای اجباری به تثوري دي, و
از تثوري دي به تثوري انگیزه مدیران, نشان داده شده است. بر اساس تئوري
دي میتوان گفت وجود الزامات افشای اجباری جدید. انگیزه مدیریت را برای
افشای اختباری اطلاعات بیشتر برای متمایز کردن شرکت در بازار و افزایش
ارزش بازار آن و در نتیجه افزایش ثروت, افزایش میدهد. در آين حوزه, ایو و
همکاران (1993) و الرازین و كاربري (2004) شواهد تجربی برای اثبات ol
ارتباط مثبت بین افشای اجباری و اختیاری, ارائه کردند. اخیرً: اینهورن
(2005) مدلی برای تحلیل چگونگی تاثیر گرفتن استراتژیهای اقشای اطلاعات
اختیاری از افشای اجباری, ایجاد کرده است. این مدل نشان میدهد که افشای
اختیاری میتواند شدیدا تحت تاثیر دامنه افشای اجباری, قرار گیرد.
صفحه 15:
=
ديد ۳۳۳
حور سما
د sense]
توریهای شوه یات
(ease
aaa
men rey
Sor a gence re)
علق عي
پا وج لک
ee
cee rosin
ترات مد يت حاى ای بای بر برس
بر رس مدب با
صفحه 16:
7- تئوریهای افشای اینترنتی
* نظر به نوآوریهای تکنولوژیک اخیر و ظهور ارتباطات شبکهای, سیستم
ارتباطی افشای اطلاعات سنتی, قدرت کمتری در برآوردن نیازهای
استفادهکنندگان دارد, چرا که سیستم سنتی به اندازه کافی سریع؛
تعاملی, سهلالوصول یا مفصل نیست (لودهیا و همکاران, 2004(
اینترنت به عنوان نیرویی قوی برای پیشبرد افشای سنتی به شمار مر
آید, چرا که انتظار میرود روشهای ابتکاری ارتباطات را فراهم آورد
(جونز و زئو, 2003). همچنین اینترنت به عنوان راه حل جدیدی برای
یکی از مسائل مهم اخیر( مسئله گزارشگری سازمانی چاپی ) که
توانایی برآوردن نیازمندیهای استفاده کنندگان را نشان میدهد, در نظر
گرفته میشود (لودهیا و همکاران, 2004؛ زئو و همکاران 2002). در
این حوزه, ایتریدج (2002) از تثوري انگیزه مدیران با توجه به افشای
اختیاری استفاده کرد تا ارتباط بین وجهه افشای سنتی, به عبارت دیگر
مقدار کلی فعالیتهای گزارشگری شرکتها, و سطح افشای اینترنتی
شرکت را بررسی کند. آنها به این نتیجه رسیدند که انگیزه مدیر, که
افشای اختیاری سنتی را تشویق میکند. میتواند انتشار متعاقب
اطلاعات اختیاری روی اینترنت را توجیه کنند.
صفحه 17:
8- تفاوتها در سطوح افشای
اطلاعات سازمانها
* در عملء تفاوتهایی در سطوح افشای اطلاعات در
سازمانها وجود دارد. چرا که تمام شرکتها کاملاً الزامات
افشاء را رعلیت نمیکنند و میزان سطح افشای چایی و
اختیاری متفاوت است. عموماء تفاوت در سطح پیروی
از قوانین افشای اجباری, به صورت پیشفرض بر
اساس چهار تثوري انگیزه مدیران و تحت تاثیر تعدادی
از مشخصههای شرکتی مانند اندازه, سودآوری, نوع
صنعت و غیره در نظر گرفته مشود (آبیو و همکاران,
3 اينچويستي, 1997؛ اوسو آنسا,1998؛ احمد و
کورتیز, 1999 الرازین و كاربري , 2004؛ استریت و
گري, 2002). آگاهی نیز, متغیر دیگری است که توسط
عبدالسلام و ویتمن )2003( پيشنهاد شده است.