صفحه 1:

صفحه 2:
اليييلام عير ‎eye reyes | ee‏ 3 ا ۳ ۱ د 7 و ‎i 3 1 ۱ |‏ | 3 713 ‎MEHR 52 ete‏

صفحه 3:

صفحه 4:
ویژگی های شخصی نام مبارك امام هشتم عليه السلام. علی و نام پدر بزرگوارشان موسی عليه لاد و نام مادر گرامی اش فکتم است. 01 به خاط, خصوصيات تيكوب كه داشت به نامها و القانا ‎Ges‏ ۰۰ ۳ ‎eae‏ رجمله آنها: نجمه طاهر سبيكه: ام البنين ‏کنیه امام هشتم علیه اللام. ابوالحسن و لقب مبارکش رضاست و بعضی از ‏القاب دیگر آن حضرت عبارت بود از: ضی . وفی ۰ فاضل, صابره ‏المومنین. نورالهدی . غیظ الملحدین, مکید الملحدین. سراج له کفالملک, ‏ کافی الخلق, ‎Sy‏ الشَريره رب التَدبِير. ‎

صفحه 5:
علی"ابن موسی الزضا علیه التلام روز پنجشنبه یا جمعه. طبق مشهورترین اقوال روز یازدهم ذى القعدة سال ۱۴۸ هجری در مدینه الرسول به دنیا آمده است از سن ۲۵ سالگی به مذت ۳۰ سال امامت و رهبری شیعیان را به عهده داشتند ee one ‏روز آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری به وسیله انگور‎ " ]| زهر آلوده ای که مأمون ملعون به ایشان داد در شهر توس مطلومانه به شهادت رسیدند.

صفحه 6:
امامت حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارشان: امام علی" بن موسى الرّضا عليه السد لام بعد از شهادت پدر گرامی اش در مدینه در مقام امامت و رهبری شیعیان. عمر شریف خود را به نشر علم و فضیلت و طاعت وعبادت الاهی سپری نمودند. و همواره نزدیکان و اصحاب و دوستداران حضرت به ایشان مراجعه نموده و احکام و 7 دستورات شرعی را سوّال می کردند. و از وجود پرفیض آن پیشوای دین کسب فیض می نمودند. عموماً امام على" بن موسى الرّضا عليه السّلام در مسجدالتّبى صلّى الله عليه و آله " جلوس داشتند و مردم براى سؤالات و رفع مشكلات خود. در آن مكان مقد / س به خدمت حضرت مشرف مى شدند؛ جنانجه از تاريخ و روايات استفاده مى جک کی دی کی نس در سود کی بات کی

صفحه 7:
وی که مامون به خلافت رسید و زمام امور را به دست گرفت. برای این که پتوا 9 پر کشور اسلامی تسا ط پیدا کرد. پابتخت خود را در مرو قرار داد و زمامداری عراق را به حسن بن سهل واگذار کرد؛ اما در اطراف ممالک حجاز و پمن آثار فتنه و آشوب بلند شد؛ بعضی از سادات برای کسب خلافت ‎ple‏ مخالفت بر افراشته و داعیه حکومت داشتند. هنگامی که خبر به مأمون رسيد. برای چاره جویی با وزیر و مشاور خود فضل بن + سهل ذوالزباسین برادر حسن بن سهل مشورت نمود وبعد از مشورتها و تداپیر فراوان. تصمیم مأمون بر آن شد که علی" بن موسی الرّضا علیه السلام را از مدینه دعوت نماید که به مرو آمده و ایشان را ولیعهد خود قرار دهد تا سایر سادات از او اطاعت نمایند و فکر خلافت را از اذهان خود بیرون کنند؛ بنابر این رجاء ابن ابی ‎٠‏ ضحاک را با بعضی از نزدیکان و خاضان به سوی مدینه به خدمت آن حضرت فرستاد که آن بزرگوار رابه سفر خراسان ترغیب نمایند. ‎i‏ زمانی که فرستادگان مأمون به خدمت حضرت رسیدند. در درجه اول حضرت مكرّرا امتناع ورزیدند؛ ولی چون ‎nae‏ پافشاری آنان از حد گذشت حضرت به ‎

صفحه 8:
وداع با قبر شریف پیغمبراکرم صلّی الّه علیه وآ چون حضرت عزم سفر به مرو و خراسان نمودند برای وداع با ج بزرگوارشان رسول الله صلَّى الله عليه وآله وارد مسجد النّبى شده و مكرّر با قبر حضرت وداع کرده و خارج می شدند. وسپس کنار قبر برمی گشتند وهر مرتبه صدای مبارک را به گریه بلند می نمودند. وداع با خانواده: گروهی از اصحاب امام رضا علیه السلام روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند: زمانی که می خواستم از مدینه به سوی خراسان رهسپار شوم. خانواده خود را جمع کرده و امر کردم که برای من گریه کنند تا گریه ایشان را بشنوم و دوازده هزار دینار در بین آنها تقسيم نمودم و به آنها گفتم که دیگر بر نمی گردم: سپس پسر جواد لاه علیه الّلام را به مسجد رسول الله صلّى الله عليه وآله بردم و دست او را بر قبر گذاشتم و او را به قبر شریف جسبانيدم و از رسول الله صلّى الله عليه وآله محافظت او را مسئلت نمودم. و تمام وکلاو نزدیکان خود را به فرمانبرداری و اطاعت از دستورات او امر نمودم و از آنها خواستم که با او مخالفت نکنند و قائم مقامی او رابرای خود. به آنها متذگر شدم.

صفحه 9:
از مدینه به سوی مرو حضرت علی" بن موسی ‎pad! ale LS‏ بعد از گذشت حدود ۵۲ سال از عمر شریفشان و بعد از این که حدود ۲۷ سال در مدینة‌الزسول شیعیان را امامت و رهبری نمودند. راهی سفر به سوی خراسان و مرو شدند.

صفحه 10:
ورود به نیشابور و حدیث سلسلةالذهب زمانی که حضرت در ادامه مسیر وارد نیشابور شدند. دو نفر از پیشوایان که یکی از آن ها ابوزرعه و دیگری محمّد بن اسلم نام داشت و از حافظين احاديث شریف رسول الله ‎sho‏ الله عليه وآله به شمار مى آمدند. به حضور آن حضرت مشرف شده وعرض کردند: شما را به حق بدران ياك و كذشتكان كرامتان قسم مى دهيم كه صورت مبارک خود را ‎ly‏ ما نمايان كنى و حديثى از پدران خود از جذ بزرگوارت برای ما نقل کنی که ما بدین واسطه به یاد شما باشیم. حضرت اشتر خود ار متوقف نمود وچهره مبارک نمایان کرد و چشمهای مردمی که در انتظار آن حضرت بودند به جمال حضرت منور گردید و عده ای از مردم فریاد می کشیدند و گروهی می گریستند و بعضی گریبان چاک زده و خود را به خاک مى انداختند. آن روز مردم به قدری گریه کردند و اشک ریختند که اگر جمع می شد چون نهر جريان بيدا مى كرد. نمایندگان مردم و قضات فریاد کشیده می گفتند: ای مردم گوش دهید و فرا گیرید. فرزند پیغمبر اکرم صّی الله علیه وآله را آزار ندهید. ساکت باشید.

صفحه 11:
بالاخره همه مردم ساکت شدند تا حضرت رضا علیه السلام حدیث را بیان کنند. ._ حضرت رضا عليه السّلام حديث را از پدران خود از قول رسول الّه صلّی الله علیه و آله از جبرئیل و از خداوند متعال کلمه به کلمه بیان فرمودة " كَلمَةُ لاله الأالله حضنى فَمَن قالها دَخَلَ حضنى وَمَن دَخَلَ حضنى ‎Gol‏ من عذابی " كلمة " لا اله ال " حصار و قلعه مستحکم من است. پس كسى كه اين کلمه را بكويد در حصار من داخل شده است و کسی که در حصار من داخل شود از عذاب من درامان است. حدیث قدسی را برای مردم نیشابور بیان کردند و به یمنی کلنه "لاله ال كه خسن عصين هی امنت شروملی دارد وار حمله از ۵ ۳ موسى الرّضا عليه السّلام هستند. معناى شرط بودن امام رضا عليه السّلام اين است كه هر كس ایمان به ولایت و امامت علی"بن موسی الرضا علیه السّلام این است داشته باشد. مسلمان واقعى است. چرا که در بين فرقه ها و مذاهب مختلف اسلامی تنها آن فرقه ای که اعتقاد به على “بن موسى الرّضا عليه السّلام دارند شيعه دوازده امامی محسوب می شود و در بین مسلمانان هیچ مذهبی نیست که در آن ایمان به امامت و ولایت علی تبن موسی الرّضا علیه السّلام داشته باشند ولی دوازده امامی نباشند.

صفحه 12:
قلعه و مانع بودن کلمه طیّبه " لاله لا ال " از عذاب الهی فقط مربوط به و منحصر به آنهاست و همان طوری که اگر کسی قائل به این کلمه طیّبه باشد. ‎os‏ يمان به رسول الله صلّى الله عليه وآله نداشته باشد. براى او ثمره اى ندارد. همجنين اكر كسى معتقد به جانشينان رسول الله صلّى الله عليه وآله به صورت کامل نباشد و قائل به كلمه طيّبه "لاالة الا الله '" باشد. اين كلمه برای او حاصلی نخواهد داشت. چرا كه " لاالة الاّالله " كفتن او قولى بدون محتوا و ادّعايى بدون ايمان واقعى است و اين است معناى اين كه على"بن موسى الرّضا عليه السّلام فرمودند: " بشژوطها وآنا من شروطها ". علی بن موسی الرضا علیه السلام مى دانست این سخن با حضور آن همه جمعیت پنهان نمی ماند و گزارش آن به اطلاع مامون می رسد ولی حضرتش بدون پروا آن را به زبان آورد و مردم را به ضرورت معرفت امام و اهمیت مقام امامت متوجه نمود. حضرت رضاعلیه السلام نه فقط در نیشابور این چنین صریح ز مقام امام را در شان دين بیان نمود بلکه پس از مواجهه با مامون و ملزم شدن به قبول ولابت عهدی نیز همین .روش را ادامه داد و همه جا پیرامون امر امامت در کمال صراحت سخن گفت

صفحه 13:
اباصلت هروی روایت می کند: وقتی که از حضرت درباره شهادت به "لالةَ ال " سؤال شد که یقن و اخلاص در آن چیست؟ حضرت فرمودند: ۷ ‏نز‎ Sre he Up ‏ا‎ ire حسن ختام این بخش روایتی است که علی"بن موسی الرّضا علیه الشلام از قول جبرئیل نقل کردند ‎as‏ يعنى: لت اود عد وجل من كماد ‎ays‏ ار ل اا يس كسى كه داخل اين قلعه شود از عذاب من در امان است. پس آنچه. از مجموع اين بحث و فرمايش امام على بن موسى الرّضا عليه السَّلام نتيجه كيرى مى ‎٠‏ شود. اين است كه نشانه خلوص در كلمه توحيد. اطاعت از خدا و رسول خدا و ولایت اهل بیت آن حضرت عليهم السّلام است و درنهايت كلمه طيّبه ''لاالة الا له "؛ یعنی حصن حصین الاهی . در ‏ولايت امام علی بن ابی طالب علیه الشلام خلاصه می شود. ‎

صفحه 14:
ورود به سر وربا بعخت سآموزید پایتخت که در انتظار ورود علی"بن موسی الرّضا علیه الشلام بود به دستور مأمون آذین بسته شده بود و روز دهم شوال که کاروان حضرت به مرو نزدیک می شد. خبر به مأمون رسیده و او همراه با فضل بن سهل و گروهی از امرا و بزرگان بنی عباس برای اللنتقا لابه جن ی بو رفس ولا اج رامات و وان جر ‎a‏ شهر عزو وارد کردند و دستور داد کنار خانه خود منزلی برای حضرت آماده کردند که به وسیله دری به خانه خود ارتباط داشت و همچنین سایر وسایل و مقدمات رفاه و آسایش را برای حضرت آماده کرد. مذاکرات ‎gale‏ با علی بن موسی الرضا علیه السَلام: مآمون پس از چند روزی که به عنوان استراحت و رفع خستگی راه سپری شد. با ‎So‏ خلافت ا تمام و ناتمام به

صفحه 15:
اولین مذاکرات مأمون وعلیبن موسی الرّضا علیه السّلام به این نحو بود که خدمت حضرت عرض کرد: یابن رسول الّه. من نسبت به فضل و علم و تقوا و پرهیزگاری و عبادات تو مطلع هستم و شما را نسبت به خلافت سزاوار تر و اولی تر از خود می دانم. حضرت فرمودند: من به بندگی خدا افتخار می کنم و به واسطه زهد در دنیا امید نجات از شرور دنیا را دارم و به واسطه پرهیز از محرمات امیدوارم به غنیمتهای آخرت نائل شوم و به واسطه فروتنی در دنیاء عرت نزد خداوند متعال را امیدوارم. سپس مآمون خدمت حضرت عرض کرد: ولی من صلاح می بینم که خود را از خلافت بر کنار کرده و خلافت را به شما واگذار کنم و خود حضرت فرمودند: اگر چنانچه این خلافت از آن تو است و خداوند برای تو قرار داده است. پس برای تو جایز نیست که لباسی را که خداوند به پوشانیده است در آورده و به دیگری بپوشانی و اگر چنانچه خلافت حق تو نیست و شأٌن تو نبوده. جایز نیست آنچه را که از تو نیست به دیگری تفویض نمایی .

صفحه 16:
مأمون عرض كرد: يابن رسول الله! شما ناكزيرى كه اين امور را بهذیری . حضرت فرمودند: من هركز به ميل خود جنين كارى را قبول نمى كنم. مأمون هم جند روزى دراين بيشنهاد خود كوشش كرده و اصرار مى نمود تا اين كه ديكر ازاين امر مأيوس شده و به حضرت عرض كرد: حال كه خلافت را نمى يذيرى و مايل به بيعت كردن من نيستى . يس وليعهد من باش تا اين كه بعد از من خلافت نصيب تو باشد. حضرت در جواب او فرمودند: به خدا قسم. پدرم از قول يدرانش از اميرالمؤمنين عليه السّلام و يشان از رسول الله صلّى الله عليه وآله مرا خبرداد كه همانا من قبل از تو (خطاب به مأمون (از دنيا مى روم. در حالى كه مظلومانه به واسطه سم كشته مى شوم. ملائکه آسمان و زمین بر من گریه می کنند و در دیار غربت در كنار هارون الرشيد دفن خواهم شد. يس مأمون كريه كرد و كفت: يابن رسول الله!. در حالى كه من زنده ام جه كسى تورا مى كشد؟ و یا مى تواند سوء قصدى نسبت به شما داشته باشد؟ بس حضرت فرمودند: همانا اكر مى خواستم بكويم جه كسى مرا مى كشد. مى كفتم. مأمون عرض كرد: يابن رسول الله! آيا مى خواهى با اين صحبتها خود را فارغ و اين امر را از خود منع نمایی . برای ابن كه مردم بككويند تو نسبت به دنيا تقوا دارى ؟ حضرت فرمودند: به خدا سوكند. از وقتى كه بروردكارم مرا خلق كرده دروغ نكفته ام. و به خاطر دنياء نسبت به دنيا زاهد نشده ام و همانا من مى دانم كه توجه قصدى دارى .

صفحه 17:
مأمون گفت: (اگر می دانی بگو که) من چه قصدی دارم؟ حضرت فرمودند: اگر بگویم درامان هستم؟ مأمون گفت: شما درامان هستید. حضرت فرمودند: تو قصد داری که به اين واسطه (یعنی پيشنهاد ولایت عهدی (مردم بكويند: على “بن موسى الرّضا عليه السّلام زهد و بى اعتنایی نسبت به دنیا نداشته, بلکه دنيا به او زهد و بى اعتنايى دارد و آيا نمى بينيد كه جكونه ولايتعهدى را به خاطر طمعى که به خلافت داشت پذیرفت؟ پس مآمون غضبناک شده و گفت: شما همواره به من چیزهایی نسبت می دهید که نسبت به آن اکراه دارم و یا ازقدرت من ایمن شده اید. پس به خدا سوگند یاد می کنم. اگر ولایتعهدی را پذیرفتی که هیچ. و گرنه تو را به آن مجبور می کنم؛ اگر قبول کردید که هیچ. و گرنه گردنت را می زنم. حضرت فرمودند: به تحقیق خداوند متعال مرا نهی فرموده که خود را به دست خود در مهلکه بیاندازم. پس اگر وضعیّت چنین است. هر چه می خواهی بکن. من اين بيشنهاد (ولایت عهدی ( را می پذیرم به شرط لین که کسی را نصب نکنم. و کسی را از مقامش برکنار نکنم. و هیچ رسم و سنتی را نقض نکنم. و دورادور در امور مشورت داشته باشم.

صفحه 18:
يس مأمون با اين شرايط راضى شد و با وجود این که حضرت رضا علیه الّلام نسبت به این امر کراهت داشت. حضرت را ولی عهد خود قرار داد. سپس جشن ولایتعهدی علی"بن موسی ‎La‏ عليه السّلام را به صورت جشنی مفصّل و ملوکانه برپا نمود. کلیّه سران و بزرگان و درباریان و مردم را امر به بیعت با حضرت نمود . خطبا و گویندگان را دستور داد که علی ین موسی الرّضا علیه السّلام را به مردم معرفی و از آن حضرت تجلیل نمایند آولین کسی را که مامون دستور داد پياید وبا حضرت رضا یه عنوان ولایتعهد بیعت کند پسرش عباس بن مأمون بود که ظاهرا قبلا ولیعهد یا نامزد و لایتعهد بود , و بعد دیگران یک یک آمدند و ند سپس شعرا و خطبا آمدند و شعرهای بسیار عالی خواندند . بعد قرار شد خود حضرت رضا (ع) خطابه ای بخواند. حضرت برخاست و در یک سطر و نیم فقط , صحبت کرد که جملاتش در واقع ایراد به تمام کارهای آنها بود. ان لنا حقا دولايه آمرکم و لکم علینا من الحق | معنایش این است که این حق اصلامال ما هست و چیزی نیست که مأمون بخواهد به ما واگذار کند , نه تشکری از مأمون و نه حرف دیگری , و مضمون سخن امام رضا (ع) بر خلاف روح جلسه و لايتعهدى است.

صفحه 19:
همچنین مامون دستور داد سک با توجه به کوتاهی دوران ولابتعهدی آن حضرت این سکه ها بسیار نادر هستند و علاوه بر موزه ملی ملک نمونه هابی از آنها در موزه آستان قدس رضوی تگهداری می شود.

صفحه 20:
با وجود ضرب این سکه در دوران پس از ولابتعهدی امام رضا علیه السلام پشت آن عبارت " ضرب هذا الدین بسمرقند سنة اثنی و مأتبن " خوانده می شود

صفحه 21:
فرصت ولابت عهدى امام رضا عليه السلام در زمان حكومت بنى اميه وآل مروان . مسلمانان در سخت ترين شرايط فشار واختناق قرار داشتند ظلم و تعدى خلفاء زندكى را آنجنان بر مردم تلخ و طاقت فرسا نموده بود كه بيوسته در نكرانى و ناامنى بسر مى بردند . جان و مال . عرض و شرف . زن و فرزند. و خلاصه جميع شوون حياتى خويش را همواره در معرض خطرات كوناكون احساس مى نمودند. بعضى از آنان تعاليم الهى و عدل اسلامى را به شدت يايمال اكردند و ظلم وبيدادكرى را به اوج خود رساندند. أ حكومت ظالمانه بنى اميه و آل مروان حدود صد سال بطول انجاميد در اين مدت به نسبتی که بغض و | کینه مردم نسبت به آنان رو ازدیاد مى رفت بهمان نسبت محبت آنان به ائمه معصومين عليهم " السلام افزايش مى يافت و دوستى اهل بيت رسول كرامى در دلها عميقتر مى شد . ' اين دلبستكى و علاقه مردم به آل رسول صلى الله عليه وآله همجون خارى در چشم بنى اميه بود و همواره آنان را رنج می داد و برای چاره جوئی و حل مشکل . شیعیان را تحقیر و اهانت می نمودند و به اشکال مختلف آزارشان می دادند و اگر افرادی از آنان در جامعه موثر و افذالکلام بودند به عنوان . شریک مردم بر ضد حکومت یا تحت عناوین دیگر به مرگ محکومشان می ساختند.

صفحه 22:
ائمه طاهرین علیهم السلام را نیز تحت مراقبت قرار می دادند . از روابط آزاد مردم با آنان جلوگیری می نمودند تا رفته رفته فراموش شوند و از باد جامعه بروند و اگر به نتیجه نمی رسیدند سر انجام مسمومشان می ساختند و به حیات مقدسشان خاتمه می دادند. "این کارهای ناروا و ظالمانه نه تنها به محبوبیت اهل بیت آسیبی نرساند بلکه بر | محبوبیتشان افزود تا جائی که بنی عباس در قیام انقلابی خود از محبوبیت آل رسول استفاده نمودند و برای بر انداختن حکومت بنی امیه . خود را طرفدار ائمه معصومین | معرفی کردند و بدینوسیله افکار عمومی را متوجه نهضت خویش ساختند و از حمایت شیعیان و دوستداران اهل بیت برخوردار گردیدند و توانستند پیروز شوند . اما اینان نیز پس از آن که در انقلاب پیروز شدند و به هدف خود دست یافتند عملا روش بنی امیه را در پیش گرفتند و نسبت به خاندان پیامبر صلی اللّه علیه و آله و شیعیان پاک دل . بدرفتاری و خشونت راآغاز نمودند و از ظلم و ستم به اهل بیت

صفحه 23:
موقعی که مامون عباسی به خلافت رسید و برکرسی فرمانروائی مستقر گردید مصمم شد امام را در دستگاه خلافت وارد نماید و یکی از مقامات عالی مملکت را به حضرتش بقبولاند. در نتیجه دستور داد حضرت رضا علیه اسلام را از مدینه به خراسان منتقل نمایند و در ضمن دستور از جهت سیاسی , چگونگی حرکت . مسیری را که می پیمایند. و شهرهائی را که از آن ها عبور خواهند نمود تعیین کرد . حضرت با بی میلی و کراهت باطنی به این سفر الزامی تن داد و پس از زیارت قبر رسول اكرم صلى الله عليه وآله و ديكر خانواده خود وداع نمود و را خراسان را در پیش گرفت . «عن محمد بن عرفه قال قلت الرضا عليه السلام يابن رسول الله ما حملک علی الدخول فی ولایه العهد؟ فقال ما حمل ‎gall pal Gar‏ على الدخول فى الشورى »: ' محمد بن عرفه می گوید به حضرت رضا عرض کردم چه چیز شما را واداشت که در امر ولایت عهدی وارد شوید؟ در پاسخ فرمود همان چیزی که جدم علی علیه السلام را واداشت که در شورا وارد شود. | يعنى خطر قتل .

صفحه 24:
منطقه خراسان در عصر مامون . مرکز نیرومند کشور اسلام بود و از نظر سیاسی در دنیای آن روز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. دانشمندان و سیاستمداران از گوشه وکنار جهان به آنجا می آمدند و پیرامون مسائل مختلف بررسی و تحقیق می کردند . حضرت رضا علیه السلام با سمت ولایت عهدی و با قید عدم مداخله در امور اجرائی کشور فرصتی بافت که بتواند به سوالات دانشمندان جهان در رشته های " مختلف جواب دهد و همچنین پرسشهای علمای ادیان گوناگون و عموماً علمای اسلام را پاسخ گوید.این برنامه کم و بیش در اغلب روزها ادامه داشت و با بیان " امام . حقانق ناشناخته بسیاری روشن گردید که قسمتی از آن ها در کنب ضبط " شده و هم اکنون در دسترس اهل مطالعه قرار دارد.

صفحه 25:
پکی از مسائلی که در عصر خلفای اموی و عباسی از جهت دینی و سیاسی اهمیت بسیار داشت این بود که روشن شود شرائط جانشینی پیامبر اسلام چیست و چه افرادی حق دارند بعد از آن حضرت پیشوا و رهبر مسلمانان باشند هر یک از ائمه طاهرین علیهم السلام از آنجمله حضرت علی بن موسی الرضا در عصر خود به مقداری که ممکن بود با استناد به آیات قرآن شریف و احادیث رسول اکرم صلی لثهعلیه وآله امون امر امامت و شرائط امام سخن می گفتند و مجموع سخنانشان روشنگر این واقعیت بود .که زمامداران اموی و عباسی برای جانشینی پیشوای اسلام شایستگی ندارند نکته جالب در مورد علی بن موسی الرضا این است که آن حضرت پس از قبول مقام ولایت عهدی " همانند پیش از آن با صراحت صحبت می کرد و کمترین تغییری در روش خود نداد . او در مقام بیان شرائط و اوصاف امام . تمام گفتنی ها را بی پروا در حضور غیاب مامون بیان می نمود و ابا نداشت از اینکه سخنانش برای مقام خلافت سنگین و گران باشد

صفحه 26:
لكل ‎Ske ae ee‏ السلام فرستاد و زیم ۲۳1۱ دارم برای من از حلال و حرام و واجبات و مستحبات مجموعه ای تهیه نمائید چه آن که شما حجت باری تعالی بر مردم و معدن آگاهی و علمید حضرت دستور د اد دوات و کاغذ آورند و به فضل بنویس کلام امام علیه السلام با نام حضرت باری تعالی آغاز گردید سپس شهادت کلمه توحید و صفات حضر تش بیان شده آنگاه از شهادت به نبوت حضرت محمد بن عبدالله صلی اه علیه و آله و مقام خات امبر گرامی نام برده و بعد از آن لزوم تصدیق به تمام محتوای قران شریف از محکم و متشابه . خاص و عام . وعده ووعید. و ناسخ و منسوخ را خاطر نشان ساخته آنگاه از امر امامت و اهمیت آن سخن گفته و اسم مبارک علی بن ابیطالب امیرالمومنین و حسن وحسین علیهم السلام | صریحاً ذکر فرموده و از دیگر امامان تا آن روز به اجمال یاد نموده است در ‎LL‏ نامه به قسمتهاتی از احکام فرعی اسلام در امور عبادى و غير عبادی اشاره کرده حتی پاره ای از احکام اختصاصی بانوان در آن مجموعه آمده است حضرت رضا علیه السلام در خلال بیانات خود چند جمله راجع به ارزش مقام امام فرموده اند

صفحه 27:
« و انهم العروه الوثقی و آنمه الضدی و الحجه علي اهل الدنیا حتی پرث الله و و Per edie [aed P| ea cles] ev Pe ee eee ee Si er ery 0 ere an een اجه طافرین علبهم السلام دشتگیره محکم و پیشوایان هدایت و حجت الهی بر اهل دنیا هستند تا . عالم بسر آید و خداوند وارث زمین و موجودات آن گردد که او بهترین وارث است آنکس که مخالف امامان باشد گمراه و گمراه کننده است و تارک حق و هدایت آئمه معصومین علیهم السلام مفسر قران و سخنگوی رسول گرامی هستند هر کس بمیرد دوستدارشان نباشد و آنان را به اسماء خودشان و پدرانشان نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

صفحه 28:
عبدالعزیز مسلم می گوید : ما با حضرت رضا علیه السلام در مرو بودیم اوائل ورودمان در یکی از روزهای جمعه به مسجد جامع رفتیم کسانی که در مسجد بودند خواستند در امر امامت گفتگو شود و اظهار د اشتند که مردم درباره امر امامت اختلاف نظر بسیار دارند بعدآ كه حضور امام شرفیاب شدیم جریان امر و بحث مردم را در امر امامت بعرض رساندم حضرت تبسمی فرمود سپس آغاز سخن کرد و شرح مبسوطی پیرامون اوصاف امام و مقام امامت بیان نمود که در اینجا قسمتهائی ازآن نقل می شود. قدر و منزلت و شان و مقام امامت بالاتر از این برسند و با آراء خود بدان دست یابند یا آن که به اختیار خویشتن امامی برگزینند و بر مسند امامت مستقرش سازن 7 امامت مقام سومی است كه خداوند يس از نبوت و خلت به حضرت ابراهیم اختصاص داده . | فضیلتی است که وی را به آن مفتخر نموده . و بدینوسیله نامش را بالا برده و فرموده است من تو را برای مردم امام قرار دادم . ابراهیم از روی سرور و شادی درخواست نمود که ذریه من نیز از این افتخار برخوردار باشند خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد و این آیه امامت هر ظالمی را تا قیام قیامت ابطال نموده است .

صفحه 29:
سپس حضرت رضا علیه السلام با ذکر بعضی از آیات کتاب مجید از فرزندان صالح و شاپسته حضرت ابراهیم سخن می گوید که خداوند آنان را امام و پیشوا قرار داده و به فرمان او مردم را :هدایت می نمایند آنگاه می فرماید امام . يكانه فرد در عصر خویشتن است . کسی از جهت کمال در قرب وی قرار ندارد و عالمی از نظر علم , همتا و عدل او نیست. نه کسی را می توان یافت که جایگزین وی گردد ونه برای او همانند و مثلی پیدا می شود. واجدتمام فضائل و کمالات است بدون آن که خودش از پی تحصیل علم و کسب معارف رفته باشد بلکه این موهبت بزرگ خصیصه ای است که پروردگار وهاب به امام اعطا فرموده است پیوسته امامت در ذریه حضرت ابراهیم بود و قرن بعد از قرن . اشخاص صالح امر امامت را عهده دار می شدند تا خداوند این ارث مقدس را به نبی اکرم صلی الّه علیه وآله منتقل نمود و در این باره فرمود اولی و احق به ابراهیم خلیل پیروان او و همچنین پیغمبر گرامی اسلام و مومنین راستین هستند و خداوند ولی مومنین است پس امر پیشوائی و امامت به او اختصاص یافت و او به امر باری تعالی این مقام رفیع را به علی علیع السلام واگذار نمود و طبق سنت الهی در ذزیه پاک و صالح او که به فضل باری تعالی واجد علم و ایمانند مستقر گردید و اين امر تا قیامت در فرزندان على عليه السلام باقی خواهد بود زیرا بعد از نبی اسلام پیامبر دگری مبعوث نمی شود تا امر امامت به وی منتقل گردد . پس این افراد نادان از کجا و با چه معیار و ملاکی , امام انتخاب می نمایند امامت مقام و منزلتی است برای پیامبران و ارثی است برای اوصی. امامت خلافت خداء جانشینی رسول . مقام امیرالمومنین علیه السلام و میراث حضرت حسن وحضرت حسین است

صفحه 30:
حضرت رضا علیه السلام در خلال این حدیث مطالب بسیاری را پیرامون مقام امام بیان نموده و برای هر قسمت ‎SUT‏ را از کتاب مجید شاهد آورده و در اواخر سخنان خود چنین فرموده است : وقتی خداوند فردی را برای اداره امور بندگان خود انتخاب می نماید شرح صدرش عطا می کند. در قلبش منابع حکمت می سپارد. و به او علم . الهام می فرمابد. بر اثر این عنایات در جواب سوالات عاجز نمی ماند و از راه حق و شناخت واقع منحرف نمی شود او معصوم و مورد تاثیید و توفیق حضرت باری تعالی است در گفتارو رفتار . مصون از خطا و لغزش و فرو افتادن است حضرت باری تعالی اين صفات را به وی اختصاص می دهد برای آن که حجت و گواه بر او بر بندگان باشد و این فضل و عنایتی است از طرف خداوند که به هر کس بخواهد عطا می فرماید که خداوند صاحب فضل و رحمت عظيم است . آيا مردم قدرت دارند جنين مزايائى را به كزيده خود بدهند یا , می شود انتخاب شده آنان دارای چنین صفات و خصاتصی باشد تا او را امام و پیشوای خود قرار دهند. " خلاصه در این حدیث علی بن موسی الرضا علیه السلام در مرو که مرکز حکومت و قدرت مامون بود پیرامون امر امامت و مقام امام بسیار بحث فرموده وبا استفاده از آیات کتاب مجید و کلمات رسول گرامی اهمیت این مقام رفیع را با واقع بینی بیان فرموده است .

صفحه 31:
در روایت دیگری آمده است که حضرت رضا علیه السلام در مرو به مجلس مامون تشریف فرما شد و در آنجا عده ای از علمای عراق و خراسان حضور داشتند در آن جلسه نیز پیرامون امر امامت بین حضرت رضا و مامون و ساير علماى حاضر در مجلس سخنانى رد وبدل كرديد كه مختصرى از آن در اینجا ذکر می شود. مامون از علمای محضر پرسید مقصود از بندگان گزیده الهی که خداوند آنان را وارث کتاب مجید . قرارداده کیانند؟ در جواب گفتند مقصود تمام امت اسلام است آنگاه مامون متوجه حضرت رضا علیه السلام شد و عرض کرد شما چه می فرمائید؟ حضرت فرمود: من سخن اینان را نمی گویم بلکه می گویم خداوند در اين آیه عترت طاهره را اراده فرموده است مامون پرسید چگونه مقصود عترت است و امت نیست ؟ حضرت فرمود اگر مقصود امت باشد بايد بگویم تمام امت اسلام بهشتی هستند زیرا در آیه بعد فرموده تمام وارث کتاب داخل بهشت می شوند « جنات عدن پدخلونها... » ( سوره ۲۳ آیه ۳۳ ) پس وارث کتاب برای عترت طاهره است نه برای غیر آنان مامون پرسید عترت طاهره چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود کسانی هستند که خداوند در آبه تطهیر آنان را توصیف فرموده است کسانی هستند که رسول اکرم فرموده :دو امانت بزرك بين شما می گذارم کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند آگاه باشید این دو از هم جدا نمی شوند تا قیامت کنار حوض بر من ورود نمایند. بنگرید پس از من رفتار شما باآن دو امانت چگونه خواهد بود . ب ای ‎mee‏ عترت من چیزی نیاموزید که آنان خود از شما عالم ترند.

صفحه 32:
فقط در زمینه نشر معارف اسلامی و بیان حقوق ‎ipl‏ 2 علیهم السلام دچار محدودیت نشد بلکه در شرائطی قرار . گرفت که توانست در سطح وسیع و گسترده با علمای اسلام و علمای دیگر مذاهب سخن بگوید. به سوالاتشان پاسخ دهد. و حقائق را روشن ‎guy loi‏ همچنین توانست با استناد به آیات قران شریف و احاد ث رسول گرامی صلی الله عليه وآله از حقوق عترت دفاع کند و بر خلاف مصالح سیاسی خلیفه وقت پیرامون امر امامت بدون تقیه . بحث -نماید

صفحه 33:
دراواخر ماه مبارک رمضان سال ۲۰۲ هجری . مأمون ضمن پیامی از حضرت علیبن موسی الرّضا عليه السّلام تقاضا نمود که نماز عید فطر را آن بزرگوار امامت کنند. امام علیه السَلام درجواب پیام او متذگر شدند که من به هنگام قبول ولایتعههدی شرط نمودم که در هیچ یک از امور رسمی دخالتی نداشته باشم و به همین سبب از این کار نیز مرا معاف کنید. واسطه شما را به مردم معزفی کنم و فضل شما را امر اصرار زياد كرد. حضرت فرمودند: اگر مرا معاف کنید. پیش من مطلوبتر است و اگر معاف نکنید. برای نماز همان گونه خارج می شوم که رسول الله صلّى الله عليه وآله وعلى عليه السّلام خارج شدند. مأمون عرض كرد: به هرشكلى كه مى خواهيد خارج شويد مانعى ندارد. از طرفی مآمون. تمام لشکریان و اهل شهر را امر كرد كه سواره بر در خانه امام رضا عليه السّلام حاضر شوند.

صفحه 34:
لذا تمام خلق از مرد و زن. و پیر و جوان در راهها و بر بامها اجتماع کردند و انتظار خروج آن حضرت را داشتند. و ملازمان به خصوص فرماندهان و لشکریان به صورت سواره بر در خانه حضرت حاضر شدند و ایستادند تا آفتاب طلوع کرد. پس امام علیه السلام درمنزل غسل نموده و لباس ب ویک طرف ازعمامه را بر سینه مبارک و طرف دیگر آن را در میان دو کتف مبارک قرار دادند و بوی خوش استعمال نمودند و عصا بر دست گرفته و به همراهان فرمود: من انجام می دهم. شما هم انجام دهید. بعد حضرت قبل از این که از خانه خارج شوند. پای خود را برهنه کرده و شلوار را تا نصف ساق پای مبارک بالا کشیدند و لباس خود را جمع نمودند. پس کمی پیش رفتند و سر مبارک را به طرف آسمان بلند کرده و تکبیر گفتند. همراهان حضرت نیز تکبیر گفتند و با همین هیأت بر درخانه آمدند. وقتی امرا و لشکریان بر خلاف انتظاری که داشتند حضرت را بدین صورت دیدند. ناخواسته بر زمین افتادند. بعضی از آنها فوراً با چاقو بند کفشها را بریده و مانند حضرت پا برهنه شدند و حضرت تکبیر گفته و جمیع مردم همراه حضرت تکبیر می گفتند و چنان خیال می شد که همان عفان و زمين و دوارها در جواب با او شعراشئ مى 'كنند و در مرو با كرنه و ضجه مردي اتقلاين به وجود آمد به واسطه آنجه كه مردم ديدند و تكبير حضرت را شنيدند.

صفحه 35:
اين خبر به مأمون رسيد و فضل بن سهل به او گفت: اگر امام بدین صورت به مصلّی برسد. فتنه بزرگی درمیان مردم رخ خواهد داد و ترس آن هست که خون ما را ۰ مأمون شخصی را به سوی حضرت فرستاده و عذرخواهی کرد که ما شما را به زحمت انداختیم و ۲ نمى خواستيم كه شما به مشقّت بيفتيد. بس شما مراجعت كنيد و همان كسى كه قبلا برای مردم نماز مى كزارد امروز نيز مردم را امامت مى كند و ايشان را از بين راه بركرداندند و نكذاشتئد كه از شهر خارج شوند؛ لذا حضرت بی درنگ کفشهای خود را طلب نموده و پوشیدند و بر مرکب سوار شدند و برگشتند. درآن روز اختلاف و غوغای شدیدی در بین مردم به راه افتاد و نماز منظمی بپا نشد.

صفحه 36:
در یکی از سالهاى ولايتعهدى على”بن موسى الرّضا عليه الشلام خشکسالی خراسان رفرا كرفت و مد تی باران نبارید به گونه ای که مردم هراسان و وحشتزده بودند؛ بعضى هم از اين جريان سوء استفاده نموده و احیانا آن را به بدشكونى قدم و يذيرفتن ولايتعهدى امام عليه السّلام تعبیر نمودند. در چنین موقعی مأمون ازحضرت رضا علیه السّلام درخواست کرد که نماز استسقا بخواند و از خداوند متعال طلب رحمت نماید. حضرت علی آبن موسی الرْضا علیه الشَلام پذیرفته و دستور فرمودند؛ که مردم سه روز روزه بگیرند و روز سوم که روز دوشنبه بود با جمعیت آنبوهی به بیابان رفتند و بر منبری قرار گرفته و دست به دعا برداشته و عرض كردند: بار پروردگارا تو حق ما اهل بیت را بر مردم بزرگ و با اهمیّت شمردی و همان گونه که دستور داده ای آنها به ما دست توسل زده و امیدوار فضل و رحمت تو هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا باران رحمت بر آنان نازل فرما و دراین عنایت خود. تأخیر مفرماء مگر به اندازه ای که مردم به خانه های خود بازگردند. ن دگرگون شد و قطعات ابر به یکدیگر رسید و بلافاصله پس از این

صفحه 37:
جالب آن که گاهی افراد از علی بن موسی الرضا علیه السلام سوالات شرعی می نمودند و حضرتش طبق فقه اهل بيت عليه السلام به آن سوالات پاسخ می داد و پروا نداشت از اینکه بعضی از پاسخها برای سائل یا وابستگان مقام خلافت سنگین و گران باشد. ابی سعید خراسانی می گوید: دو نفر در خراسان حضور حضرت رضا آمدند و درباره شکسته بودن يا نبودن نمازشان سوال نمودند امام رضا (ع) به یکی از آن دو نفر فرمود برشما قصر نماز واجب است زیرا نیت تو در اين سفر ملاقات من بود و به آن دیگری فرمود برتو واجب است نماز بخوانی زیرا سفرت به قصد ملاقات مامون سلطان وقت بوده یعنی نیت معصیت داشته ای.

صفحه 38:
انگیزه مامون از قتل حضرت رضا علیه التلام. مآمون به ييشنهاد فضل بن سهل حضرت رضا عليه السّلام را به مرو دعوت كرد. به اين يِّت كه ساداتى كه در كوشه و كنار. علّم مخالفت با او را بلند كرده بودند. ساكت نموده و به علاوه اذهان عمومى و نظر مربدان و ارادتمندان به آن حضرت را نسبت به ايشان بركرداند و حضرت را نزد ايشان تضعيف كند و قصد داشت جنين وانمود كند كه حضرت حبّ جاه و مقام دارد و طالب دنياست؛ ولى غافل از اين كه همه دلها به دست خداوند متعال بوده و فقط او مقلب القلوب است نه ديكران. بر خلاف خواسته مأمون اين ولايت عهدى سبب شد كه محبّت مردم روز به روز نسبت به آن حضرت مضاعف كردد؛ و با اين انتصاب . نتوانست دستكاه خلافت را در افكارعمومى محبوب كند و موجبات خوش بينى مردم را نسبت به مقام خلافت فراهم آورد و نتوانست از محبوبيت حضرت رضا بكاهد و شيعيان اهل بيت را از بدبینی و انتقاد نسبت به حکومت عباسی بازدارد لذا مأمون تصمیم گرفت که علما و دانشمندان گوناگون را از مذاهب و مکاتب مختلف دعوت کند و آنها در بحث و مناظره حضرت را شکست دهند و عجز و ناتوانی و نقصان علمی حضرت شهره عام و خاص گردد

صفحه 39:
ولی این نقشه مآمون نیز نتیجه معکوس داد و موجب شد که علم و فضل و کمالات حضرت روشن تر شده و حتی علمای بزرگ نیز به ایشان ایمان آوردند؛ چرا که علمای تمام مکاتب اعم از اسلام و بهود و نصارا و مجوس و دیگر فرقه ها در بحث و مناظره بدون استثنا مغلوب شده به علم و فضل و تسلط حضرت بر جمیع علوم و معارف ادیان مختلف اعتراف می کردند . این مناظرات همچنین موجب شد که دانشمندان در بین طبقات مختلف اظهار کنند که حضرت رضا علیه السّلام از مأمون بر خلافت و ولایت سزاوارتر است و طبیعتا این خبرها باواسطه به گوش مأمون می رسید؛ لذا این حیله مأمون نیز با شکست عجیبی روبرو شد و به ‎٩‏ درس توا راهى نه باقى مائده نسموم تنودن و كشدن حضرت اننث بنابراين براى رسيدن به ابن هدف طرح قتل حضرت را در سر مى پروراند و کاملا دقت داشت كه مردم خصوصاً ارادتمندان امام عليه السّلام با قتل حضرت متوجّه نقشه او نشوند؛ لذا هميشه به حضرت احترام مى كذاشت و ابراز علاقه و محبت مفرط به ايشان مى نمود. ولى در باطن شديداً بغض و كينه حضرت را در دل داشت و همواره طرحى برای قتل حضرت ادر سر مى برورائد و به رسيد كه فضل بن سهل در مشورتى كه بيشنهاد ولايت عهدى امام رضا عليه السّلام را نمود. اشتباه و خيانت كرده است.

صفحه 40:
کیفیت قتل حضرت على بن موسى الرّضا عليه السّلام: كاروان حكومتى مأمون وقتى به توس رسيد به خاطر كسالت حضرت. جند روزى را در آنجا متوقف و در باغ حميدبن قحطبه منزل كزيد بنا به قولى در همين زمان و مكان بود كه حضرت را به شهادت رساند؛ البته در باب كيفيت شهادت على بن موسى الرّضا عليه السّلام از تاريخ و روايات مطالب متعددی استفاده می شود و با بررسی اجمالی آنها تردید حاصل شده که : آپا مأمون حضرت را مریض کرده یا به صورت طبیعی کسالت بر حضرت عارض شده و بعد مأمون در ابی کسالت خقرت را مسموم نموده و به شهادت رسانیده است یا این که حضرت به وسیله انگور مسموم شده یا به واسطه اناری که غلام مأمون با دست زهر آلوده برای حضرت دانه کرده است و آیا حضرت در حجره مأمون مسموم شده یا در حجره خود. اینها مواردی است که به حسب ظاهر متضاد است.

صفحه 41:
ولی طبق آنچه که در تاریخ و روایات نقل شده این است که مأمون چند مرتبه نسبت به حضرت رضا علیه السّلام سوء قصد نمود و نقشه قتل حضرت را طرّاحی و اجرا کرد و از آن طرف به حسب ظاهر نشان می داد که از ارادتمندان و علاقه مندان حضرت است؛ بتابراین چه بسا مخفیانه خود مآمون موجب عارض شدن کسالت اوّلیه بر حضرت شده باشد. ولی کسی متوجُه این مطلب نشده؛ چرا که اگر می خواست حضرت را یک دفعه به قتل برساند یقینا رسوا فك اگر جه بعضى از مورّخين اهل سنّت نوشته اند که حضرت به واسطه زیاد خوردن انگور از دیا رفتند. ولی این مطلب را هیچ عاقلی نمی پذیرد. (" از طرفی این که چگونگی مسمومیّت حضرت را به دو صورت بیان می کنند: یکی این که در حجره مأمون با انگور مسموم شد و یا این که در حجره خود به وسیله اناری که غلام مأمون با دست زهر آلوده برای حضرت دانه کرده بود. هردو روایت قابل جمع است؛ یعنی ممکن است آمون مسمومي ت حضرت را در دو مرحله اجراء کرده است تا در بین مردم فوت حضرت را طبیعی جلوه دهد ‎00٠‏ یعنی ممکن است مرحله اول يك زهر خفیف در قالب میوه ای به حضرت خورانیده تا کسالت بر ‎a 2 ‏تم‎ ia tas ۲ ‏ز.پای درآ‎ ‎

صفحه 42:
مأمون نگذاشت که تا یک شبانه روز بدن حضرت را دفن کنند؛ چرا که با تشییع جنازه هر لحظه ممکن بود آشوب و شورشی بپا شود. چون عدّه ای از مردم فهمیده بودند که مأمون حضرت را به شهادت رسانیده و سروصدای آنها بلند شده بود لذا مأمون محمّدبن جعفر. عموی على بن موسی لضا علیه الَلام و عذه ای از آل ابوطالب را خبر كرد و با گریه و اظهار ندوه. بدن حضرت را به ایشان نشان داد و گفت: ببینید که جسم علی بن موسی الرضا ‎١‏ الشلام حيح و نتالم امت و ازرجائب ماعيج أسيبى به خضرت ارسيده است. سپس مامون به محقد بن جعفر را گفت: برو بیرون و فتنه مردم را خاموش گردان " وآنها را متفرق کن. به همین خاطر محمد بن جعفر با مردم گفتگو کرد تا پراکنده شدند و شبانه بدن مبارک حضرت را غسل داده و به دستور مامون در قریه نوقان پیش روی قبر . هارون دفن نمودند.

صفحه 43:
چند كفتار از امام رضا (ع) : ۱ « مرد زير زبانش پنهان است و چون سفن خته می شود ‎i‏ ا انی ایمن می دارد. ۲ « همنشینی با اشرار و بدکاران موجب بدبینی نسبتبه نیکان و درستکاران می شود. ‎ja‏ اضرت ۵ - شخصی که قدر و منزلت خویش را بشناسد هلاک نمی گردد. ۶ « هدیه کینهها را از دلها می زداید ۷« در قیامت آن کس به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبتبه خانوادهی خود نیکوکارتر باشد. ۸ «کسی که به مسلمانی خیانت کند از ما نیست. « موّمن چون خشمگین شود خشمش او را از رعایت حق بیرون نمی برد. ۰ س خداوند قیل و قال و ضایع کردن مال و پرسش بسیار (و بی مورد) را دشمن می دارد. - محبت كردن با مردم نصف عقل است. ‎om VT‏ سختترين كارها سه جيز است. انصاف و حقگویی اگر چه علیه خود باشد .در همه حال بیاد خدا بودن . با بر ادر آن ایمانی در اموال مواسات کردن. ‏؟ « شخص با سخاوت از فذایی که مردم برایش آماده کردهاند می خورد تا دیگران نیز از فدایی که او آماده می سازد بخورند ‏۴ قرآن کلام و سضن خداست از آن نگذ: هدایت را در فیر آن نجویید که گمراه می ‎

صفحه 44:
00 ‎yer sya areata‏ ل 00 ا ار كه غالبا وصف. دراين باركاه مقدس. هر كس به فرافور حال فويش از كراماته عنایات, تومهات و ... برفوردار مي شود و کسی نیست که جه درک حضور خایل شود ولى به بهره اى که از جمله آن سبکی روم و آرامش للع ا ل ل

صفحه 45:
فهرست منابع : ١)زندكى‏ سياسى هشتمين امام تاليف جعفر مرتضى حسينى - ترجمه سید خلیل خلیلیانی ۲)هشتمین سفیر رستگاری نوشته علی کرباسی زاده ۳)سیری در سیرهائمه اطهار (ع4نوشته شهید مرتضی مطهری ۴یا ضامن آهو نوشته محبوبه بوری ۵)پا به پای آفتاب از مدینه تا مرو نوشته حسن جلالی عزیزیان

صفحه 46:

رایگان