تعداد اسلایدهای پاورپوینت: ۶۳ اسلاید خودشناسى به معنى این است که انسان بداند که او آزاد و مختار و مسئول خویشتــــــن و مسئول افراد دیگر و مسئــول آباد کــردن جهــان و بهتر کردن جهان است

khadamati.asim

صفحه 1:

صفحه 2:
بخش 1 :انسان و ایمان بخش 2 :وجود خدا بخش 3 :صفات خدا بخش 4 :مسئله شر بخش 5 :توحید و شرک بخش 6 :معاد و جاودانگی انسان

صفحه 3:
هدف از اين فصل انسان شناسی به معنی علم ‎qual‏ (روان شناسی و مانند آن ) نیست بلکه هدف خودشناسی در مقابل خود فراموشی واز خود بیگانگی می باشد که به آن معرفت .النفس, نیز می گویند

صفحه 4:
2 خودشناسی به معنی اين است که انسان مقام واقعى خويش را درعالم وجود درك کند؛ بداند خاکی محض نیست. يرتوى روح الهی در او هست؛ بداند که در معرفت متواند بر فرشت‌گان پیشی بگیرد؛ بداند که او آزاد و مختار و مسول خویشتن و مسئول افراد دیگر و مستول آباد کردن جهان و بهتر کردن جهان است:؛ یداند که او امانتدار آلهی است؛ بداند که بر حنب تصادف برتری نیافته است تا استبداد بورزد و همه چیز را برای شخص خود تصاحب کند و مستولیت و تکلی فی برای خویشتن قائل نباشد. مجموعهاتاراستاشمیمطیری ج6 ص 066 قال علی (ع)ججنث لمَن ید ضالئه کیت لاد تفه

صفحه 5:
الف - ضرورت خو د شناسی .خودشناسی‌س فارش‌دین‌است: ف لینظر | للسانمت خلق(طارق/5) - با ليها الاینءامنوا علیکم لنفسکم )5 ‎Sth‏ منص إذا - هتديتم لاله مرجعُكم جميعاً فیشتکم بما کنتم 0 .مقدمه كما لإنسانىواست2 .جلا [مشکلاسلنسان(ن_جاناز خودفراموشم) است> مشکلات ناشی از خود فراموشی :خود خواهی ‎Olay:‏ ‏شکنی,یاس دلهره,.معيشت ضنک ناامیدی, احساس بی ..نیازی از دیگران, احساس بی هویتی و

صفحه 6:
اسلا انسان را متفاوت از سایرمخلوقات ودارای دو بعد اصلی روج وجسم می داند. درقرآن هنگام شمردن مراحل رشد جنین مرحله ای از اين رشد را با تعبیرانشاء یعنی ایجاد. متفاوت از سایر مراحل رشد معرفی می کند واین تفاوت را دربعضی آیات دیگر با تعبير دميدن روح خويش در آن» تفسیر می کند . (سوره ی مومنون/14و سجده/9) خود روح بحثی پیچیده است اینکه چه ماهیتی دارد و یا چه توانمندی هایی دارد؟ آنچه به طور صریح در آیات قرآنی به آن اشاره شده است عبارت است از: 1- روح و جسم بشر ماهیت او را می سازد . 2- روح هى :تواتد يس ار مرك «مستقل آر بدن چسمانی به حیات خود ادامه دهد . 3- در اين دنیا اصالت با گوه رروحانی بشر است. 4 و روح تعاملی دو سویه دارند ازهم دیگ رمتأثرهستند و انسان موظف است حال هر دو بعد وجودی خود را رعایت کند.

صفحه 7:
ابعاد روح انسانی #بعد ادراکی -ادراک نظرعا علم حضوری -ادراک عملی علم حصولی ©بعد گرایشی -كرايش هاى مشترك با حيوانات -كرايش هاى خاص انسانى

صفحه 8:
بحرآنهای پیش روی اند ‎od Ge‏ #بحران اخلاقی #بحران روانی و معنوی © بحران تكنولوزى

صفحه 9:
سح بحران معرفتی #عقل گرایی #تجربه و حس گرایی #علم گرایی #تأملات کانت در امکان شناخت پدیده ها #تأملات هرمنوتیکی بر قهم متن ‎ple®‏ منطق جدید و تعریف صدق و کذب

صفحه 10:
سح سح بحران اخلاقی #نسبی گرایی سود گرایی »لذت گرایی

صفحه 11:
بحران روانی #نبود معنی و هدف #جایگزینی لذت و يا رفاه به عنوان هدف #احساس پوچی #احساس بی هویتی #اضطراب #افسردگی

صفحه 12:
از ان #پندار استغنا #بحران انرژی #بحران محیط زیست #حاکمیت روح اسراف و پرهیز از قناعت

صفحه 13:
انسا ن در قرا | ‎UO‏ ‏خليقه و جانشین‌خداوند در زمیناستب_فره/30) -1 برترین‌ظرفیعلمورا دارد. [سفره/31و33932) :2 لمانتدار اهیاساحزا/72) -3 جهانکارگزار آدمیاست(ل تمار20) + انشارمسجود ف زشتگان‌ایسدی فرح 34) نع لنسان‌دا راک رامتفلتاست۲(اسراء/70) 6۰ انسانس تمگر و نادلن( احزل//72) -۶ لنسانن اسپاس( حح/ 66( -8 « لنسان‌س رکش( علق6 ) :و ساره نگ چهم ۱ اسراء/ 300 10 لنسان‌حریص( معارج/19 ) -۱۱ لنسان‌عجول( لسراء/ 11) -۱2 لنسان‌مجادله گر(کهفل54) -13 اين دو بیان اشاره به دو بعد انسان یعنی بعد ملکوتی الهی و بعد زمینی و حیوانی آودارد.

صفحه 14:
ب- برهان علی

صفحه 15:
گاه آدمی با بازگشت به درون خویش , بی نیاز از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهده ى ‎vans‏ خداى خويش را مى يابد و از راه دل به كوى يارمى رسد سنريهم آياتنا فى اق وفى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق (فصلت/53) قرآن كريم درآيه ای از سورة روم واژه ی فطرت را به کار برده ودين راامرى فطرى معرفی کرده است. ماده قطرّدر اصل به معنای آغاز و شروع است و اموری را فطرى می توان دانست که آفرینش موجود اقتضای آنها را دارد و دارای سه ویژگی اند: اولا در همه افراد آن نوع یافت می شوند؛ ثانیا همواره ثابت اند (لا تبدیل لخلق الله)؛ ثالثا نیاز 5 تعليم وبتعلم ندارنذ هر جند تقويت و ياداؤرى يا جهت دادن به آن ممکن است نیاز ‎a‏ ‏آموزش داشته باشد شناخت فطری یعنی شناخت بدون نیاز به آموزش و گرایش رق يعنى ميل به مقتضاى خلقت و آفرينش.فطرت در بعضى شرايط شكوفا مى كردد.

صفحه 16:
— ی دونکته مهم - برهان فطرت بعد عملی وجود انسان را در مرکز تحلیل خود قرار می دهد مانند اراده, نیت, تصمیم, عزم و ... - اصل تضایف: دو امر متضایف, دو واقعیتی هستند که ‎cy‏ ‏آنها ضرورت بالقیاس برقرار است و وجود هر یک از آنها اعم از اینکه بالقوه و يا بالفعل باشد, با وجود بالقوه و یا بالفعل دیگری ملازم است ؛مانند بالایی و پستی, پدری و فرزندی, محب بودن و محبوب بودن و جاذب و مجذوب بودن

صفحه 17:
دو تقریر آز برهان فطرت در ‎obs‏ ©تقرير اول 2 ‎ee oe‏ شکور و إلا وه کال وه یکی اه ن قلَمّا نَلهم لت الْبرِّ قمثهم مُقْتصِدٌ و قا ‎Is‏ ختّارٍ گفو(لقمان/31و32) ‎Scie ee een ‏و عظمت خود را بشما نشان دهد در اين سیر کشتی برای مردم شکیبا و سپاسگزار خود‎ )31( ‏موجبات عبرت و تنبیه آشکار و روشن است‎ ‏اگر دریا طوفانی شده و امواجی چون کوه کشتی آنها را تهدید بغرق شدن کند تمام مسافرین کشتی صمیمانه خدا را بیاری میخوانند تا آنها را از خطر برهاند و چون بساحل نجات برسند عدهای از آنها سپاسگزار لطف خدا بوده و جمعی فراموش کنند اما آیات لطف ما را کسی جز مردم كافر کیش منکر نمیشود (32) ‏قدا رکئواً في اف 1525 ‎quale alll‏ لَه الدّبن قَلَمَا ‎Ab 15] $a ool] Agi‏ ‏يُشْرِكُونَ(عنكبوت/65) ‏همین مردم مشرك اكر سوار كشتى شوند و دستخوش طوفان و امواج خروشان كردند خدا را از ‏صمیم قلب بیاری مطلبند و همین که خداوند خطر را از آنها دور کرد و بسلامت قدم بخشگی ‏گذاردند باز نسبت بخداوند شرك میآورند

صفحه 18:
پر دوم 2 = 2 ۱ لك ‎oi‏ إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوت السَّمَاوَاتٍ و الْأَرَضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُو: جَنَ ‎Jill eile‏ 15 of Js Jal ls ‏بازغا قال قاذا تن‎ saa le; Els glad ‏أحث‎ ¥ Jus Jal Es ‏ادا رب‎ مِن القؤم الضَالّينَ قلَمًا رَءَا السّمْسَ بَازَعَة قال قاذا زبت هاذا كی قلقّا آقلث هت ‎chs all‏ السّمَاوَاتِ وَ الَْرَضَ حَنيهًا و قا آنا من َقَوْمِ إن بَرِىءٌ مما تشزكون اني و ا بدين سان به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان داديم تا از اهل يقين گردد.چون شب او را فروگرفت: ستارهاى ديد. كفت: اين است بروردكار من- جون قرو شه كفت: فرو شوندكان رآ دوست ندارم. آن گاه ماه را دید که طلوع مىکند. گفت: این است پروردگار من. چون فروشد, گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید. از گمراهان خواهم بود. و چون خورشید را دید که طلوع مبکند. گفت: این است پروردگار من, اين بزرگتر است. و چون فروشد. گفت: ای قوم من من از آنچه شريك خدایش مىدانید بیزارم. من از روی اخلاص روی به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمین را آفریده است. و من از مشرکان نیستم.

صفحه 19:
تقریر برهان فطرت #صغرای برهان: انسان در متن واقعیت خود (نه آنگاه که فکر می کند و یا گمان می برد) به موجود مطلق ازلی امید داشته یا محب اوست. #کبرای برهان: محبت و امید از امور متضایف هستند یعنی محبت و اميد بين دو واقعيت تحقق ‎oy aS ub we‏ آنها ضرورت بالقیاس برقرار است.(مثلا محبت واقعی نشان از وجود محبوب و محب واقعی است که بین آنها ضرورت بالقیاس برقرار است) امید و محبت متوجه حقیقتی است که مقید و محدود به هیچ قید و حدی نیست و آن واقعیت جز ذات خداوند نمی تواند باشد.

صفحه 20:
نکته های مهم در برهان فطظرت انسان مضطرب فبل از آنکة به مقدمه نخست برهان دست یابد به نتیجه ی برهان که همان خداوند سبحان است رسیده است. معرفت او دانشی شهودی است و پس از نیل به آن امید و رجای خود را به دست مي آورد؛ ولی در حال عادی نمی تواند به این برهان استاه کته زیر مقدمه نخست را بايد با قياس عقلى اثبات كند. 2- قوام برهان فطرت به تصدیق یک مصداق از محبت و امید در یک فرد می باشد و قوام این برهان به واقعیت یافتن محبت و امید در همه آدمیان 3- محبوب واقعی را از کجا میشود تشخیص داد طوری که محب به خطا نرود؟ محبت سه نوع است:الف) صادق و حقیقی* ب) مجازی ج) كاذب و سراب** *محبوب صادق: محب از انس و وصال با او از محبت سیراب شود *مجیوب کاذب :معب از اسن و فصال با او ‎sede law cuss Jl‏ ***محبوب مجازی: محب را به سوی محبوب واقعی رهنمون شود

صفحه 21:
4- اشکال بر برهان فطرت و پاسخ آن: اشکال : تنها محبوب حقیقی نیست که محبت را باعث مى شود تصور محبوب حقیقی نیز همین کار را می کند و چه بسا ما محبت با یک امر غیر واقعی داشته باشیم. جواب : در این برهان بحث از علم نیست. انفاقا در محبت و امید آگاهی و علم متحیراست وبه دنبال کشف حقیقت آن انسان بدون تصوری از محبوب و يا منشاء ‎Sow as dual‏ آن کشانده می شود و بدون علم حصولی بر حضور و وجود أن يقين می کند. 5- در برهان محبت دو وجه وجود دارد يكى انكار محبت هاى موجود در دل با ارزيابى محبوب كه آيا محدود و مقطعى مى باشد يا نه؟ و سيس وجود يى محبت واقعى كه هميشه در دل زنده است و بى زوال مى باشد.

صفحه 22:
ب - برهان 1- تعريف علت و معلول 2- تعريف علت فاعلى در علم فلسفه علت چهار قسم است: فاعلی, غایی, صوری و مادی. علت فاعلی موجودی است که معلول را پدید می آورد. 3- اصل علیت هرمعلولی علتی دارد و در تحقق خود نیازمند علت است. 4- اثبات معلولیت عالم هر چیزی که محدودیت زمانی و مکانی و محدودیت آثارو تغییرپذیری وحرکت پذیری و فنا پذیری و وایستگی به غير داشته باشد ‎cul‏ 5- امتناع دور و تسلسل در علل

صفحه 23:
"پخش سوم . . ۳ راهی به سوی او ( خدا شناسی ) تلاش انسان خداباور برای تصحیح و تکمیل مستمر خداشناسی خود صرفا کوششی برای دستیابی به منظومه ی معرفتی متقن و سزاوار ‎a‏ ‏نیست , بلکه آثار عملی محسوس و گاه سرنوشت سازی در حیات 1 ‎a‏ ‏دارد واز همین رواست که اسلام توجه ویژه ای به مسائل خداشناسی مبذول داشته و آموزه های بلندی در اوصاف و افعال الهی عرضه کرده است

صفحه 24:
Ow شناخت ذات يا صفات شتاخت ذات الهی بزای هیج:موجودی از جمله انسانممکن تبست. دليل كوتاه و زوشتن این مدعا آن است که‌دات خداوید نامجدود و غیر متناهی است و دیگر موجودات همگی محدود و متناهی اند و موجود محدود احاطه علمی بر موجودی نا محدود نمی تواند داشته باشد . اين حقیقت را در برخی آیات قرآن نیز می توان یافت : يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم و لایحیطون به علما (طه/110) در تفسير اين آيه علی (ع) در حدیثی می فرماید: لایحیط الخلاثق بالله عز و جل علما آفریدگانش بر]ذات[ او احاطه علمی پیدا نمی کنند .

صفحه 25:
رافهای خداشناسی *- عقل:انسان به مدد عقل خویش در مرحله ی نخست به نحو اجمال درمی يابد که خداوند جامع همه ى اوصاف كمالى است و در مرحله دوم با زرف نكرى در پاره ای از اوصاف خداوند که در ضمن ادله اثبات وجود او آشکارمی شود به شناخت تفصیلی دیگر اوصاف الهی و احکام هر یک دست می یابد. *- فطرت: فطرت راهی است که با گذر از آن می توان به شناخت پاره ای از اوصاف الهی مانند بگانگی دست یافت: ‎٩‏ مطالعه جهان طبیعت: یکی از راشهاى خداشتاسي (مانفةةعلم) تامل در اوضاع و خصوصیات چهان پیرامون است . ‎٩‏ کشف و شهود باطتی:آدین در پرتو انتکمال روجی:و معتوی آبه جایتی, می رسد که می تواند جمال و ‎SMe‏ خداوند را پا چشم دل مشاهده کند . 38 رجوع به قرآن و حدیث:بهره گیری از آیات قرآن و سخنان پیشوایان دین 5 ديكر شناخت اوصاف و افعال الهى است.

صفحه 26:
امكان و عدم امكان شناخت اوضاف: الهى ديدكاه اول: كروهى بر اين باورند که نه تنها معنای صفات در کاربرد الهی و غبر الهی آن ملقاوت است بلکه‌اساساآدمی رافی به‌سوی دی معنای‌صفقات الهى تدارد . وظيقه أنسان مؤمن تنها ایمان آوردن به:صفانی است که بر قرآن و رولیات برای خداوند ذکر شده است , در حالی که حقیقت معانی این صفات ‎sly‏ ‏انسان قابل درک نيست ‎١‏ ذليل اين كروة آن است كه ها آنمیان سفاهنم سفاب را از احوال دروتی مود با ویژگیهایی که از موجودات ممکن الوجود اطراف خود ‎wo‏ شناسیم انتزاع می = كتيم ؛ در جالی که خداوتد واچت الوجود و هستی مطای است و معکنات محدود و تاقص,هستند:

صفحه 27:
دیدگاه دوم :این گروه معتقدند که تفاوت جدی میان معانی اوصاف الهی واوصاف آفریدگان در میان نیست و آن دسته از اوصاف که هم بر خدا و هم بر مخلوقات او اطلاق می گردند معنای کم و بیش واحدی دارند . دیدگاه سوم :این گروه معتقدند که معانی اوصاف الهی با معانی اوصاف موجودات دیگر تفاوت دارد » اما اين مطلب به معنای فهم ناپذیری اوصاف خداوند نیست . پیروان اين نظریه می کوشند با الهام از مضامین قرآنی و روایی » تحلیلی از معنای صفات الهی ارائه دهند که از یک سو تنزه و تعالی خداوند را از نقایص و محدودیت- های مخلوقات خود پاس دارد و از سوی دیگر بر شناخت پذیری اوصاف او صحتهد گذارد . روش کار : در صفات کمالی که در باره ی خود و موجودات پیرامون خود به کار می بریم تأمل کرده و تمام قیودی را که سبب محدودیت آنها می شود شناسایی کنیسم سپس آن قيد ها را از معانی اوصاف جدا سازیم. پس از طی اين مراحل به معنایی خواهیم رسید که زیبنده ی ذات الهی است .

صفحه 28:
تنزیه و فهم پذیری اوصاف الهی در قران 1- صفات الهی قابل فهم می باشند: -:قرآن در صدها أيه از اوصاف.الهى.ياد کرده و در پاره‌ای موارد نیز به توضیح و تشریح آن پرداخته است. - قرآن همواره ما را به تدبر در آیات خویش فراخوانده است در حالی که 1 اين Ul متضمن اوصاف الهی هستند . - قرآن هدف غایی آفرینش آدمیان را پرستش وعبودیت الهی می داند ‎Sle,‏ موجودی که دات و صفائش مطلفا تاشتاخته باشد کار بی معنایی است .مثلا نمی- توان بر آن توکل کرد و یا از او یاری جست . 2- تعالی و تنزه خداوند ازاوصاف مخلوقات خویش: - فرآن , سوره انعام ‎wal‏ 100 - نهج البلاغه , خطبه ی 49

صفحه 29:
صقات اون الف ) صفات ایجابی : توحید , علم , قدرت , حیات , ازلی و ابدی بودن , حکمت , عدالت ب ) صفات سلبی : نفی جسمانیت ۰ نفی جهت و مکان ؛ نفی حلول » نفی اتحاد با غیر » نفی ریت حسی

صفحه 30:
عدل الهى اهميت بحث از عدل الهى: 1- در جهان بينى اسلامى عدل جزء اركان اعتقادى اسلام است. 2- دادورزى محور اصلى بحث از يكى از اصول اعتقادى دين يعنى معاد است. 3- بحث از عدالت الهى موجب حركتى اجتماعى عليه ظلم و مظاهر بى عدالتى است. معناى عدل: العدل يضع الامور مواضعها قراردادن افراد و اشیا در جایگاه شايسته ى خود | ‎Jae‏ مى كويند

صفحه 31:
شاحه های کلی عدل الهی 1- عدل تکوینی: خداوند به هر موجودی به اندازه ی شایستگی هایش از مواهب و نعمت ها ارزانی می دارد و هیچ استعداد و قابلیتی را ضایع ©- عدل تشريعى: خداوند در وضع تکالیف و قوانینی که سعادت بشر در گرو آن است اهمال نمی ورزد و هیچ انسانی را به عملی که بیش از توانایی و طاقت او است مکلف نمی سازد . عدل جزایی: خداوند جز ‎as‏ ‏می کند . خداوند نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر می دهد .

صفحه 32:
عدل الهی در قران - ان الله لا بظلم الناس شیثا و لکن الناس انفسهم یظلمون(یونس/44) - و ما الله رید ظلما للعالمین(آل عمران/108) - و لا نکلف نفسا الا وسعها ولدینا کتاب ینطق بالحق و هم لا یظلمون(مومنون/62) - و نضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شيئا(انبيا/47) - و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا(اسراء/15)

صفحه 33:
یا و" ۷ موجودات با عدل المی 9 سازگار است؟ اگر قرار باشد جهانی باشد و قوانینی بر آن حاکم باشد تفاوت جزو طبیعت آن است زيرا ازمه‌بی تفکیک ناپذیر بودن قوانین تفاوت بین: موجودات است . مثلا قانون عليت تقدم علت :بر معلول زا لازم فى دارد ويا علت:ناقض معلول ناقض الغلقة رآ ایجاد می کند . لذا وجود انواع گوناگون تفاوت از نظر نوعی , نژادی , فردى , شخصیتی از لوازم جدایی ناپذیر قوانین حاکم بر جهان است و البته جهان با همین تفاوت ها بهترین جهان ممکن می باشد . آنچه نقص است تبعیض است که در عالم کون و تشریع و جزا راه ندارد . تبعیض یعنی اینکه دو شین که دارای قابلیت دریافت یکسانی هستند تنها یکی از آنها بهره مند شود . فیض الهی نامحدود است ولی ظرفیت و قابلیت آفریدگان او محدود است و این محدودیت از ویژگی های جدایی ناپذیر عالم طبیعت به شمار می آید.

صفحه 34:
چرا ادمى يس أز را چشید و ارزوی جاودانكى در او بيدا شد بايد به ديار نيستى رود و بر اثر مرگ طومار حیاتش در هم پیچیده شود ؟ اولا مرگ یکی از لوازم جدایی ناپذیر زندگی در عالم طبیعت است- جاودانگی در طبیعت مفهومی متناقض است و هر آلچه در طبیعت اشت فنایذیر ‎Gall‏ تبی معناسست که کسی در طبیعت زندگی کند و هم جاودانگی مطالیه نماید : ثانيا أرروي جاودانكي فطرتي اس ب كه انسان.را به قهم و اعتقاد به.حيات جاويد و قيامت رهنمون مى سازد . ثالثا مرك بايان زندكى وبيجيده شدن طومارزندكى براى بشر نیست, بلکه انتقال حيات از جهانى به جهان ديكر است .

صفحه 35:
ماهیت مجازات های اخروی با مجازات های قراردادی در دنیا متفاوت است . کیفر در دنیا تابع قرارداد است و با توجه به قوانین هر کشوری متفاوت از هم می باشد یعنی برای یک جرم درهر کشوری مجازاتی متفاوت از هم تعیین می شود.:ولیمجازات اخروی قرارداای نیست پلکه تتهجه ی تکویلی و قهری اعمال مجرمان و ظهور چهره ی حقیقی گناهان است. برای مثال مرگ در نتیجه خوردن سم کیفر تعیین شده و قراردادی آن نیست بلکه نتیجه ی تکوینی و قهری خوردن سم , مرگ است هر چند به ظاهر نتیجه شدیدتر از عمل به نظر برسد.

صفحه 36:
و رنچ ‎Mais‏ يا این احساس درد و رتج با عدالت خداوند ae ae ‏1-دردرو رنج هايى كه بر خاسفه از :اعمال تاشايست خود بشر انست و‎ ‏أذ‎ “oO مختارخلق شده و می تواند با اجتناب ازافعال ناشایست درد و رنج خود را کاهش دهد. 2- درد و رنجی که افعال انسان در آن هیچ نقشی نداشته است . مثل درد ناشی از جنگ ناخواسته , معلولیت بچه ی معصوم و بی گناه و ... كداويد در حقابل تحمل این درد بععتی را در دابا آخرت به لين فرد مت دهد جبران آن دردها و رنج ها خواهد شد .

صفحه 37:
مد الهی حکمت دارای معانی متعددی است که معانی زیرقابل صدق برخداوند است: 1- معرفت به حقیقت اشیاء 2- افعال خداوند در غایت استواری و کمال و به دور از هر گوته نقصان است. اعتقاد به نظام احسن به معنای قبول حکمت الهی به اين معنا می باشد . 3-افعال خداوند دور از هر گونه قبح و ناشایستگی است. خداوند مرتکب هیچ کار زشت و ناپسندی همچون کذب, خلف وعده, ظلم وآنچه عقل عمومی بشر آن ‎ll,‏ فى شتهارة ‎line Gigs as. aa‏ عدل شاعه ای از کم مى شود ‏4- خداوند مرتکب فعل عبث نمی شود. حکمت الهی در این معنا همان غایتمندی ‏اقعال الهی است. (دخان/38 وموّمنون/115)

صفحه 38:
ن دهنده ی عدم حکمت يا رحمت ويا قدرت خداوند نیست؟ و ‎Gael el‏ شر مق ام ال از اور و اهدلفت درل دس ‏مصالحی برای زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد. در اینجا به برخی ‏از اين مصالح اشاره می کنیم: ‏1- شکوفا شدن استعدادها: ان مع العسر یسرا و ان مع العسر یسرا ‏2 آزمون الهی: و لنبلونکم بشیت من الخوف والجوع و...(بقره/155) ‏3- بیدارگری:(اعراف/94 و 130) ‏4- قدرشناسی نعمت های الهی

صفحه 39:
1- ما از غایت و اهداف خیلی از آنچه که شر می نامیم بی اطلاعیم و عسی آن تکرهوا شییّ و هو خیر لکم 2- ملاک در شر بودن تعارض با آسایش و رفاه مادی نیست. (هدف از خلقت رفاه و آسایش نیست) 3 گام بر اساس قوانین این عالم مثل قانون علیت اعمال خود تسار باعث ظهور بعضی شرور می شود . 2 الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس روم 4 اگرتنها یک مصلحت از مصالح معقول در شری باشد کافی است تا بدانیم بدون هدف و عبث این حادثه رخ نداده است. 5- وجود مخلوق مختار برای خداوند بنام انسان می تواند قادر, خير, وعالم مطلق بودن خداوند را با وجود شر در عالم سازگار سازد. اختیار لازمه اش امکان وقوع خیر و شر می باشد .

صفحه 40:
جبر یا اختیار ؟ دو نکته در موضوع جبر و اختیار : = 1- وجود اختیار بدیهی است و هر انسانی آن را درخود ادراک واحساس می همه ما توقع و انتظاراتی از دیگران داریم و در صورت عدم وقوع ناراحت می شویم اين خود نشان از اعنقاد ما نسبت به اختیار دارد. 2- بحث جبر و اختیار هر چند مورد بحث فلاسفه و متکلمان قرار گرفته است ولی مورد علاقة دیگران شده و آنها بیشتر به اين عقیده دامن زده اند ؛ مثل بعضی جامعه شناسان , روان شناسان و خصوصا بعضی سیاستمداران و نیز کسانی که علاقمند فرار از مسئولیت بودند و میل به آژادی بی قید و شرط و عدم احساس گناه و تخدیر روانی داشتند .

صفحه 41:
اختیاریعنی اینکه حوادث و افعال, تایع ارادة انسان باشد و رفتار انسان بر پایة آگاهی. قدرت و اراده ‎gl‏ انجام گیرد که گونه اى كة قأدر به تركش بأشد اليته نه به معنی کن فیکون بلکه به عنوان جزءالعله که اگر تمام علل جزئی جمع باشد وارادة انسان نیز تعلق گیرد فعل انجام خواهد شد و اگر انسان اراده نکند اكرتمام اجزاء علل نيز جمع شود فعل تحقق نيابد . فعل اختيارى آن است كه براساس انتخاب وكزينش فاعل وازروى عزم و تصميم او واقع شود هر جند موافق ميل انسان نباشد. چبر یعنی اینکه حوادث و افعال, تایع ارادة انسان نباشد.

صفحه 42:
اشياء مخلوق خداوند الست يس انسان و ‎an‏ او جه نقشى در انجام افعال دارد؟ منظور از توحيد افعالى اين است كه تنها آفريدكارى كه بطور مستقل و بدون نياز به اجازة موجودى ديكر دست به آفرينندكى مى زند خداوند است. لذا ديكر موجودات با اذن الهى - در حوزة قوانين و سنن الهى - منشأ خلق و ايجاد مى توانند باشند. اخعباردرانسان به ان معتن نیست که اراده کند چه موجووی دارای اخبار باشد و چه موجودی در عالم بدون اختیار باشد بلکه انسان به عنوان موجودی مختار فقط می تواند دردایرة توانمندیهای مشخص شده برای اواراده کند وفعلی راایجاد تمایدباین ارادة خداوند است که پرمختازوبا مجبوريودن مخلوقات تعلق مى كيرد بطوری که انسان و جن, مختار و سایر موجودات غیر مختار خلق شده اند.

صفحه 43:
سوا را نيز ساكل مى شود أب فعلی را اجام ‎Gal silos le a,‏ علم فجاویدی با علم عادی بضری متفاوت ات ابسان:وقتی به فعلی ‎by wall‏ مى کند که در آینده رخ خواهد داد تنها می تواند از خود فعل آگاه شود نه بیشتر؛ ولی علم الهی وقتی به فعلی تعلق می گیرد به تمام خصوصیات آن علم دارد. بعضی از این خصوصیات مربوط به زمان و مکان فعل است برخی مربوط به فاعل . مثلا فاعل جه انكيزه وجه نيتى براى انجام آن فعل داشت آيا با اختيار اين كاررا الجام داد.يا ‎ly gl cams‏ مجبوز به انجام كار كزدة بود لذا علم خداوتد با اختيار انسان منافات ندارد. اكر علم خداوند بر عدم اختيار انسان تعلق كيرد قطعا آن فعل بدون اختيار انجام خواهد شد واكربه اختيارتعلق كيرد بدون اختيار تمى تواند انجام كيرد.

صفحه 44:
مرى خارج از ارادة الهى واقع ‎sai‏ شود؛ بر اسان اين عقيدة درست تمام افعال انسان وحتی حالات نفسانی اوتایع خواست خداست آیا در اين صورت جایی برای اختیار انسان باقی می ماند؟ ارادة خداوند به وقوع فعل ‎a‏ صورت مطلق و خالی از خصوصیات آن تعلق نمی گيرد. متعلق ارادة خداوند آن است که هر معلولی از علت مباشر و با حفظ تمام خصوصیات آن صادر گردد. ارادة الهی به آتش به صورت صدور غير ارادى و نا آگاهانه جرارت تعلق فى كيرد و به انسان و افعال او همراة با علم و اراده و اختیار می باشد.

صفحه 45:
5 = توجید در خالقيت و ربوبيت افأ ياسم ‎(sks sal wy‏ $ الانتان من ¢ ‎at; 5 1s8l(2) gle‏ ‎ale(4) plait ale sall(3) 2551‏ الانسَانَ ‎ale al lb‏ )5 توحید دز خالقهت به این بعنا است که‌در ‎salle‏ آفریدگار و خالقن جز خدا وچود ندارد و هر موجودی که لباس هستی پوشیده است مخلوق و آفریده اوست. توحید در ربوبیت به معنای آن است که تنها خدا در اداره و تدبیر و کارگردانی جهان و انسان وموثر است. توحید در ربوبیت دو جلوه دارد : تکوینی و تشریعی ریوبیت تکوینی شامل اداره امور همه موجودات و تأمین نیازهای آنها و دریک کلمه کارگردانی جهان می باشد, و ربوبیت تشریعی که اختصاص به موجودات ذی شعور و مختار دارد و شامل مسائلی از قبیل فرستادن انبیا و نازل كردن کتب آسمانی و تعیین وظایف تکالیف و جعل احکام و قوانین میگردد.

صفحه 46:
#تاریخ انبیا نشان مي دهد که مسأله توحید در خالقیت مورد مناقشه امت های آنان نبوده و اگر شرکی در کار بوده بیشتر مربوط به تدبیر و کارگردانی عالم بوده است وبه خاطر همین است که در قرآن بیشتر بحث از ربوبیت است و کمتر وجود خداوند مورد بحث و يا مناقشه قرار گرفته است.(واژه ربٌ در قران 908 مرتبه بکار رفته است) #برای اثبات توحید در ربوبیت دو استدلال در قرآن دیده می شود: - اتفكاى كاركردانى خلقت عالم از زبونیت آن بسیار دشوار وشايد محال باشد.(رعد/2) - اكر تدبيركر جهان متعدد باشد به فساد و تباهى مى كرايد. (انبيا/22)

صفحه 47:
توحید در عبادت #توحيد در عبادت به اين معنا مى باشد كه همه انسانها بايد بپرستند و از پرستش موجودات ديكر بيرهيزند ‎Ves 2‏ + و اختیثوا الطاغُوت مهم من هدی ‎pile 5 alll‏ ‎SNE ale S85 98‏ قسیژوا ‎pS‏ قانطزواً ‎cas‏ 36 عَاقِبَةُ الْمُكَدينَ (نحل/56) ‏© ما در هر امتی رسولی برانگيختیم که: «خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد و كروهي ضلالت و كمراهى دامانشان را كرفت بس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذییکنندگان چگونه بود! ‏قُلَ يَأْهْلَ الكتاب تعَالواً إلى كَلِمَةٍ ينوا يتنك ألا تعد إلا إللّة ولا شرك يه شَبًا و لا ‎fas; Wass‏ انا من دون ال قان تولوا ‎ae‏ له وم عمران/64) ‎٩‏ بگو: «ای اهل کتاب! بيایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوتد بگاته را پرستیم و جيرى ‎alee‏ ان قرار تدهيم و بعضى از ما: نعضي ديكر راد غير ا خداى يكانه- به خدايى نيذيرد.» هر كاه (از این دعوت,) سرباز زنند. بگویید: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!» ‎ ‏ای ‎ ‎ ‎

صفحه 48:
#عبادت آن است کهرانسان در برابرعوجودی حصوع کند با این اعتقاد که او بطور مستقل سرنوشت جهان و انسان را و یا بخشی از سرنوشت آنها را در دست دارد و به تعبیر دیگر زب و مالک جهان و انسان است. بنا بر اين تعریف, سجده در برابر بت, عین شرک و بت پرستی و سجده ملائک بر آدم و سجده فرزندان یعقوب بر یوسف. عین توحید است.زیرا سجده ملائک بر آدم به امر خداوند بوده است وادم بز سرتوشت ملانک مستغل از خدا تأثیر ندارد. #سوال : آیا توسل بر اولیای الهی و یا بزرگداشت انبیا و اولیای_ الهی مثل ایجاد بارگاه و حرم بر قبورآنان ونیز تبرک جستن به آثار اولیای الهی مثل بوسیدن منبر و محراب پیامبر اسلام شرک است؟

صفحه 49:
عظمت نماز در دين اسلام: ‎Us‏ آمتادیالدین منوا و الْلوة و نففواً ما رزفناهم سا و عانتة قس قنل آ خلال(ابراهیم/31) ‏به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را بریا دارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم. پنهان و آشکار, انقاق کنند ‏پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروش است, و نه دوستی! (نه با مال متوانند از کیفر خدا رهایی یابند. و نه با ‎ ‏پیوندهای مادی!) ‎ll sels‏ بالصّلّوةٍ و اصّطبز عَلَيهًا لا تَسْلّْكَ رزقا نكن تزْرُفُكَ و الْعَقِبَهُ ‎(132/ab) sail‏ ‏خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نصخواهیم (یلکه) ما به تو روزی مدهیم و عاقبت نيك برای تقواست! ‎sll tae‏ ‏انوا ازكقوأ و اسْجِذوأ و اعْبدوأ ربَّكُمْ و افعلوأ الْخبز لَعلّكُمْ تفلخون (حع/77) ‎ ‏ای کسانی که ایمان آوردهاید! رکوع کنید. و سجود بجا آورید. و پروردگارتان را عيادت كنيد. و كار نيك انجام دهيد. ‎ ‎abt als 351 abi a5 Sci 5 ‎3 ‏آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن, و نماز را برپا دار, که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمندارد: و ‏یاد خدا بزرگتر است و خداوند مىداند شما چه کارهایی انجام صدهید! (عنکبوت/45)

صفحه 50:
نماز زیباترین جلوه نیایش نماز دارای مراتبی است: 1- نماز صحیح: نماز دارای احکام و اجزائی است که اگر شخصی احکام واجب نماز را رعایت کند و اجزاء نماز را درست بجا آورد, نمازی صحیح خوانده است. 2- نماز مقبول: نماز عبادتی عبث و بی هدف نیست اگر شخصی متوجه اهداف نماز باشد , معانی و معارف درون ‎ol‏ را درک کند و هنگام خواندن نماز غافل از آن معارف نباشد مستحباتی را که در تحصیل اهداف نماز نقش دارند مانند اذان 3 اقامه را با توجه كامل بجا آورد نمازى مقبول بجا آورده است. 3- نماز کامل: نماز دارای آثاری فردی و اجتماعی است اگر شخصی نمازخوان متوجه آن آثار باشد و در صدد تحصیل این آثار باشد در حقیقت به دنبال خواندن نمازی کامل است.

صفحه 51:
بعضی از اسرار نماز عبارتند از: تجلی یاد خداء تجلی وحدت. عامل رفع فاصله طبقاتی, مایه پرهیزگاری مایه اطاعت پذیری» مایه پاکیزگی:تجلی اخلاص, مایه شادابی و تشاطسمایه il در حدیثی از پیامبر اکرم در باره نماز آمده است:نماز از سنت های ‎op‏ ‏و مایه خشنودی پروردگار و راه روشن پیامبران است. نمازگزار از محبت فرشتگان و هدایت و ایمان و نور شناخت و روزی با برکت و راحتی بدن برخوردار است . نماز مایه ناخشنودی شیطان وسلاحی بر زیان کافر و باعث استجابت دعا و پذیرش اعمال و توشه موّمن از دنیا به سوی آخرت است. نماز شفاعت کننده ای میان نمازگزار و فرشته مرگ و همدمی در قبر و پاسخی برای نکیر و منکر است.نماز...

صفحه 52:
2 < تناسخ و معاد معاد از نظر لغوی بازگشتن است و در اصطلاح به معنای دوباره زنده شدن آدمی بس از مرك است. یعنی روح پس از مفارقت از بدن به مشیت الهی بار دیگر به همان بدن باز می گردد تا در دنیایی دیگر, علاوه بر زندگی جاوید به پاداش و کیفر اعمال دنیوی خود برسد. برخی آیین ها, معاد به معنای قوق را انکار کرده اند ولی پاداش و کیفر اعمال را در شکل تناسخ پذیرفته اند. تناسخ به اين معنا است که روح انسان پس از مرگ به بدن انسان دیگر, حیوان یا گیاهی منتقل می شود. عقیده به تناسخ از دیریازاشکال گوناگون داشته است. تناسخ به معنای انتقال روح از نظر اسلام پذیرفته شده نمی باشد ولی اگر به معنای انتقال آثار روح مثل معنویات و اخلاقیات به نسل های آتی قابل پذیرش می باشد.

صفحه 53:
د أمرق يعيدى #اقْترتَ لِلنّاسِ حِسَابِهُمْ وَ هُمْ في عَفْلَةٍ مُعْرِصُونَ(انبيا/1) برای مردم [وقت] حسابشان نزديك شده است, و آنان در ‎SHAY‏ رویگردانند. ‎Lad, Te‏ الْانسَانٌ ألّن نجّمَعَ عِظَامَهُ(قيامت/3) آیا انسان مپندارد که هرگز ریزه استخوانهایش را گرد نخواهیم ۳ 7 ‏اورد؟!‎ ‏أَكْثرَ النّاسٍ لا‎ ESV 5 las coy V and az lal Je ‏يُؤْمِنُونَ(غافر/59)‎ در حقیقت, رستاخیز قطعاً آمدنی است در آن تردیدی نیست, ولی بیشتر مردم ایمان نصأورند. * ایا لاس انوا رتم ان رَلرلة السَاعة شیْء عظیغ(حج/1) ای مردم, از پروردگار خود پروا کنید, چرا که زلزله رستاخیز امری فولناك است:

صفحه 54:
اك #مرگ ترجمه لغت موت در زبان عربی است و موت به معنای از دست رفتن قدرت و توان چیزی است.مرگ اگر به بدن و جسم انسان نسبت داده شود به معنای باز ایستادن از هرحرکت و جنبشی است ومترادف نیستی و نابودی است. #مرگ اگر به روح نسبت داده شود به معنای این است که روح ابزار جسم را از دست داده و از مرحله ای به مرحله دیگر منتقل شده است مرگ به 1 معنانوعى كمال براى روح محسوب میگردد و به نوعی نقصان. مرگ گر به مطلق انسان که مرکب از جسم و روح اس نسبت داده شود یعنی جدایی روح از جسم و ورود انسان به مرحله دیگری از حیات.

صفحه 55:
السلام © مرك براى انسان امرى عدمى نمى باشد © مرك انسان و تمام جهان سنتى حتمى است و از آن گریزی نیست. كل نفس ذائقة الموت(آل عمران/185) اينما تكونوا يدرككم الموت و لو كنتم فى بروج مشيده(نساء/78) ©همه انسانها از مرك نمى ترسند بلكه ترس از مرك متأثر از عواملى است مثل بى خبرى از حقيقت مرگ و آن را پایان زندگی دانستن, ترس از کیفر گناهان و دلبستگی بیش از حد به دنیا و لذت های آن #مرگ در قرآن دارای انواعی است مانند: مرگ دشوار و آسان(نحل/32), مرگ تن ومرگ دل(نمل/80), مرگ فرد و جامعه(اعراف/34), مرگ افتخارآمیز و ننگین(بقره/154) #توبه محتضر- انسان در حال مرگ- پذیرفته نیست(نساء/18)

صفحه 56:
عالم قبر و برزخ لالض یب رل اسان چسس ديا بدانيم بايد نزول در قبر را منزل دوم شمرد. قبر دارای دومعنای ظاهری و باطنی است؛ معنای ظاهری آن همان گودالی است که جسد انسان در آن دفن می شود ‎Wy‏ معنای واقعی عالم قبر همان برزخ است. - و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون(مومنون/100)و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد. © برزخ در لغت به جيزى كويند كه ميان دو شيئ حایل شود و در اصطلاح به جهانى كه ميان دنيا و آخرت است برزخ مى كويند. 8 الع برزخ دو فرشته به نام نكير و منكر از انسان باز خواست مى و از مهمترین مسائل سوال می کنند. مانند: خداوند. پیامبرانش. کتب نی که تلاوت می کردی, دینی که پذیرفته بودی, امامی که ازاو تبعیت کرده ای, آنچه که عمر و مال و ثروت را برای آن صرف کرده ای

صفحه 57:
#نشانه های رستاخیز در قرآن: - وقوع زلزله ای که وضع زمین و دریاها و کوه ها را دگرگون می کند - نظم آسمان و ستارگان به هم می خورد - دو بار بر صور دمیده مي شود یکی نفخ مرگ عمومی است و دیگری نفخ حیات است که پس از آن قیامت برپا می شود(زمر/68) #اوصاف رستاخیز: رستاخیزمجموعه اتفاقاتی است که خبر از شروع قیامت دارد و یا به عبارت دیگر آغاز قیامت است و لذا اوصاف آن با اوصاف قیامت نزدیک است 1-واقع شدنی و تردید ناپذیر 2- نزدیک بودن 3- حق بودن 4- خبر بزرگ بودن 5- فراخوانی برای همراهی با رهبرخویش 6- فریاد 7- فرارحتی ازنزدیکترین ها 1 8-پیر کتنده بودن 9- آشکار کننده اسرار 10- سود‌ندادن مال و فرزند 11- پذیرفته نشدن عذرها 12- روز حسرت

صفحه 58:
قیامت و میزان یکی از نام "های قیاعت* روز عساب *است: ‎ail Ste‏ إتابهم ابهُمْ(25) نم ان عَلَیْتا جسابهّم(الغاشیه/26) در حقیقت, بازگشت آنان به سوی ماست (25)آن گاه حساب [خواستن از] آنان به عهده مانست )26( ‎UL wad 5°‏ خسیتا(نساء/6) خداوند ‎we‏ را کافی است. (6) ‎JS 5°‏ نسَانٍ أَلْرَمْتَاةُ طَئْرَهُ في منشورا(13)افرا کِتاتك 5ه حَسِيبًا(اسراء/14) وكارنامم هر انسانی ۲ ‎ee a nee‏ و روز قیامت برای او نامهای که آن را گشاده مبیند بیرون مآوریم. (13)< نامهات را ‏بخوان کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی.» (14) ‎bus astiall ¢ ‎ ‎Ee Sled 5‏ کنثم تعمَلون(نحل/93) و از آنچه انجام مىدادید حتماً سوال خواهید شد. (93)

صفحه 59:
در قيامت از جه بازخواست مى شو #نعمت های الهی, قرآن, شهادت هاء قتل بی گناهان, دروغ ها و تهمت ها, راست گویی راستگویان, نحوه بکارگیری از اعضا و جوارح: نماز. عمر, دوران جوانی, كسب ثروت وصرف آن, نحوه رفتار با بيامبر و اهل بيت و اوصياءمحبت اهل بيت lise ea) ‏تَصَعٌ الْمَوَازِينَ الْقِسْط‎ * ‏شَيًا وَ إن كان مِتْقَالَ حَبّةِ‎ ‏خاسبین(انبیا47) و‌ترازوهای داد را در روز رستاخير خيز مبنهيم, يس‎ Ga Steele ee eat loll paneer paw ‏هيج کس آذر] چیزی‎ )47( ‏را مآوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم.‎ 3 ‏*فَأَنَا مَن يَقُلَتْ َقُلَتُ مَوَازيثة6) وهو في عِيسَةٍ رَاضِيَةِ(7)‎ ‏مَوَازِينّةُ(8) فَأمّهُ هاويّة (القارعه/9) اما هركه‎ Bas bs Ll ‏دگی خوشی خواهد بود! (7) و‎ سنجیدههایش سنگین برآید, (6) پس وی در زند اما هر که سنجیدههایش سك برآید. (8) پس جایش «هاویه» باشد. (9)

صفحه 60:
شاهدان روز قیامت. شاهدان بیرونی: د على ما تَعْمَلُونَ(آل عمران/98)) با آنكه خدا بر آنجه مكنيد كواه است.» على ‎cons US‏ شهيدُ(حج/17)زيرا خدا بر هر جيزى كواه است. 2-بيامبران * و توم تلعث في کل أمدٍ شهیذا عللهم من آشیهم و جثتا يت شهیةا على هؤلاء (نحل/89)و [به ياد ‎Ll‏ ‏روزی را که در هر امتی گواهی از ‎oe‏ و پراتگيزيم. و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوریم 3- پیامبر اسلام و كَدَالِكَ جَعَلْتَاكُمْ ‎acl‏ وَسَطًا لُتَكُونُواً شهدّاءَ عَلى الّاس و يَكُونَ السولٌ عَلبْكُمْ شهدا (بقره/143)و بدین گوته شما را امتی میانه قرار دادیم, تا بر مردم كُواه باشيد و بيامبر بر شما كواه باشد. 4 فرشتگان * و جاءث کل تمس معها سانق و شهیذ(ق/21)و هر کسی متآید [در حالی که] با او سوقدهنده و گواهتهه‌های لت 5 زمین * یوم تخد آگتازها(زلزال/4)آن روز است که [زمین] خبرهای خود را باز گوید. 6- نامه اعمال * أمْ يعْسبُون أنَا لا تسْمغ سر و نونهم تلى و رُسْلنا ‎st age‏ ازحرف/80))آبا ‎bobbie‏ ‏راز آنها و تجوایشان را تسشنویم؟ چرا, و فرشتگان ما بيش آثان (حاضرتد و] ثبت

صفحه 61:
شاهدان درونی 7- اعضای بدن: © يَوْمَ تشهذ عَلَيهُمْ أَلْسِتئهُح و أبْديهخ و أَرْجْلْهُم يما كآثوأ يَعْمَلُونَ(نور/24)در روزى كد ران و دستها و باهاسسان: بد معد انان .راف الجه انجام مرادن لهاك ‎cal ol sel‏ ال نار ‎ls | £15 (19) 52 jot aad‏ اوق شه هُمْ وَِجُلُودْهُم يما نا کنو یْمَلُونَ(20) ‎ju‏ ‎tile Bs.‏ قالواً ‎steele ge ote acl os ali Gab‏ و ‎sey 2‏ جَعَون(فصلت/21)و [یاد کن] روزی را که دشمنان خدا به سوى اتش ‎Conny‏ و بازداشت [و دسته دسته تقسیم] مشوند. تا چون بدان رسند, گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مکردهاند. بر ضدُشان گواهی دهند. و به پوست [بدن] خود مگویند: «چرا بر ضدٌ ما شهادت دادید؟» میگویند: «همان خدایی که هر چیزی را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است, و او نخستین بار شما را آقرید و به سوی او برگردانیده مشوید.» ‎

صفحه 62:
‎ages‏ . باغهای وسیع به پهنای آسمانها و زمین و شيدة از انواع ‎es‏ همه گوه میوه رسیده ودسترس میباشد و ساختمانهای با شکوه و نهرهای 31 ال و شیر و عسل و شراب طهور و از چیزی که مورد سل و رغبت بهشتانباشد و فوق خواسته ای نان وجود درد ‏بهشتیان با لباسهای حریر و پرنیان و انواع زينتها آراسته و رودر روی یکدیگر بر تختهای مرصع و بسترهای ترم, تکیه مى دهند و به حمد و سپاس آلهی می پردازند و رده ای بر زبان نمی آورند و نمی شتولد ء نه سرما أيشان رامى ازأرد و نه كرما له ريع و وملالی ارت وب ترتر و اندوفت و نه در دل كيته و كدوزتئ. ‏پیش خدمتان زیبا در اطرافشان حرکت می کنند و جامهای شراب بهشتی به آنان مى نوشانند که لذت و نشاط زاید الوصفی می بخشد و هیچ گونه آفتی ندارد و از انواع میوه ها و گوشت مرغان, تناول می کتند و از مصاحبت همسران زیبا و مهربان و ناآلوده بهره می برند . و از همه بالاتر, از نعمت روحی رضوان آلهی برخرودار می شوند و لطفهایی را از پروردگارشان دریافت می دارند که ایشان را غرق سرور می سازد و هیچ کس نمی تواند تصوری از مرتیه آن سرور, داشته باشد و این سعادت بی مانند و تعمتهای وصف ناشدتی و رحمت و رضوان و قرب الهی برای هميشه ادامه خواهد یافت و پایانی نخواهد داشت. ‏* اعمالی که پاعث پسیدن به بهشت می شود: 1- ایمان و عمل صالح 2- تقوی 3- پیروی از خدا و رسول 4- راستی و راستگویی 5- احسان و نیکوکاری 6- صبر و بردباری در راه خدا 7- اهتمام به تماز 8- اتفاق در راه خدا 9- هجرت و جهاد 10- شهادت در راه خدا ‎

صفحه 63:
‎ws ©‏ دوزخ. جایگاه کافران و منافقانی است که هیچ نور ایمانی در دلهایشان وجود ندارد,و گنجایش آن, چنان است که ‎a‏ از دربرگرفتن همه تبهکاران, باز هم ((هل من مزید))می گویند, سراسر آتش است و آتش, عذاب است و عذاب! شعله های آتش از هر سو زبانه می کشد و صدای گوش خراش و خشم آلود آنها بر وحشت و اضطراب می افزاید قیافه ها عبوس و درهم کشیده و سیه و زشت و چروکیده است و حتی در چهره فرشتگان دوزخیان هم اثری از مهر و عطوفت و نرمی دیده نمی شود. دوخیان با غل و زنجیر و بندهای آهنین, بسته شده اند و آتش, سراپای آنان را فرا گرفته و خودشان آتش گیرة آنند. در فضای دوزخ جز ‎ol‏ و ناله و ضجه و فریاد دوزخیان و نهیب دوزخبانان. صدایی به گوش نمی رسد. و بر سرو روی تبهکاران, آب جوشان می ریزند که اندرون ‎Obl‏ نیز ذوب می کند و هرگاه از فرط عطش و التهاب, درخواست آب کنند, آب داغ و آلوده و گندیده ای به آنان داده ‎coe‏ شود که آن را با حصر و ولع می نوشند و غذایشان از درخت ((زقوم)) است که از آتش می روید و خوردن آن بر سوزش اندرونشان می افزاید ‎i?‏ ‏لباسشان از ماده سیاه و چسبنده ای است که خود. موجب غذابشان می گردد و هم نشینان شیاطین و گنهکارند که آرزوی دوری از آنان را می کنند و نسبت به یکدیگر نیز لعن و نفرین مي فرستند. همین که بخواهند زبان عذرخواهی به درگاه الهی گشایند فرمان دورباش و ساکت باش,خاموششان می کند پس به دوزخبانان پناه می برند که شما از خدا بخواهید که اندکی از عذاب ما بکاهد. پاسخ می شنوند: مگر خدای متعال, پیامبرانش را مبعوث نفرمود و حجت را بر شما تمام نگرد؟ بار دیگر, درخواست مرگ می کنند و جواب می شنوند که شما برای هميشه در دوزخ خواهید ماند از بهشتیان درخواست اندکی آب و خوراك می کنند و پاسخ می شنوند که خدای متعال نعمتهای بهشتی را بر شما حرام کرده است و بهشتیان از آنان می پرسند: چه چیز موجب بدیختی شما شد و به دوزختان كشاند؟ مى كوب ‎ee ae‏ خدا نبودیم و به مستمندان كمك نمی کردیم و با تبهکاران هم سو می شدیم و روز قیامت را تکذیب می کرد, آنكاه به ستيز يا كد كر فى پردازند: گمراه شدگان به گمراه کنندگان می گویند: این شما بودید که ما را گمراه كرديد, آنان باسخ مى دهند: شما به دلخواه از ما بيروى كرديد. 3 زير دستان به زبردستان می گویند: این شما بودید که ما را به اين بدیختی کشاندید, آنان باسخ مى دهند: مكر ما به زور. شما را از راه راست بازداشتیم؟ سرانجام, به شیطان می گویند... ‎

جهت مطالعه ادامه متن، فایل را دریافت نمایید.
10,000 تومان