صفحه 1:

صفحه 2:
9 zB Pn oe ‏حجت مع دکتر‎ ‏على روحانى‎

صفحه 3:
مباحث مقدماتی: مفهوم‌شناسي 1 عرفان :«شناخت شهودی و باطنی خدای متعاله اسماء صفات و افعال او» 12 تصوف : سهروردی در کتاب عوارف المعارف آرای بررگان تصوف دربارة حقيقت تصوف را بيش از هزار مىداند. 3 مترادف با عرفان؛ مترادف با عرفان اسلامي به معناي عرفان كاذب در عالم اسلام بعد اجتماعي گرایش عرفاني. در مقابل بعد فرهنكي آن (عرفان) 9 مز ذخ ين حر

صفحه 4:
3 معنویت: - برخی:عصس جدید را عصم معنویت نامیده‌اند. مالرو: قررن بیستم یا قررن معنویت است و یا اساسا قرنی وجود نخواهد داشت. اما تا به حال هیچ یک از اصطلا‌نامه‌ها و فر‌هنگ‌نامه‌ها یا داشرة المعارف‌ها تعریفی جامع و دقیق از این واژه ارائه نداه‌اند. موّلفه‌هاي اصلی معنویت: «شادی». «آرامش» و «امید به زند گي» 9

صفحه 5:
4 عرفان حة حقيقي : - هدف: قرب الهي؛ شیوة سلوكي: تابع شریعت و دستورات الهي 5 عرفان کاذب: - هدف: غير خداء شيوة سلوكي: بي توجه به شريعت 9

صفحه 6:
\ مباحث مقدماتی (2) علل روي آوري پشر جدید به معنویت و عرفان 9

صفحه 7:
1. سرخوردگي بشریت از عقلانیت و علم مدرن ۶ دنیس دیدرو (۱۷۱۳->۱۷۸م) پيام طبیعت را به انسان عصو جدید چنین بازگو می‌کند: «اى بردة خرافات! بیهوده خوذٌ خود را فراسوی مرزهای لین جهان که تورا در آن جای دادهام جستجو مکن. شجاع باش و خود را از بوغ ن رقیب گردنکش من که حقوق مرا نمی‌شناسد. آزاد کن. خدایانی که قدرت مرا غصب کرددآند دور افکن وبه قوانین من:باز گرد خود را دوبارهیذ طیعته به انسائیت وبه خویشتن واگذار کن. در این صورت در می‌یابی که مسیر زندگیات گلباران شده است.» (فلسفه روشنگری, ارنست کاسیرره ترجمه یدالله موقنء ص ۱ * موج علم‌گرایی در جهان اسلام حتی تفسیر خاتمیت را نيز تحت تأ مرحوم اقبال لاهوری و دکتر ثٌ تحلیل‌های دینی مهندس بازركان» تفسیرهای علمی از قرآن مثل تفسیر جواهرالقرآن طنطاوی و ..

صفحه 8:
2 اثبات = فلسفه‌هاي معنویت‌ستیز ‎a‏ بود. ‎a‏ سخن كه «فقط 0 تجربى اه خود ‏ی ی مت وی ایا وبا سخنی بی‌معنا ‏نیز نمی‌توان معیار معناداری همةٌ سخنان و كزاردها را تعيين كرد! ‏* به هر حال, اين فلسفه و ساير فلسفدهاى مشلبه نيز روجه زوال نهادند. واين خود حربة مناسبى در دست دي نكرايان براى مبارزه با دين ستيزان بود. افزون بر اينء ‎

صفحه 9:
3. شکست نظام‌هاي معنویت‌ستیز ؟ حدود نیمی از مردم دنیا در اروپا؛ آسیا آفریقا و آمریکا در قرن بیستم دلیسته نظام کمونیسم: که یکی از شباغمته‌های آن معنویت‌ستیز بود. واقع شده بودند. و برآورده شدن همةٌ أرزوهاى ديرينة خود را از لين نظام دين ستيز می‌خواستند. اما مردم دنيا در اواخر قرن بيستم با ناباوری شاهد فروياشى و ورشكستكى رسمى اين نظام بودند.

صفحه 10:
4 برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (1) * سوابق نظامی رهبران برخی از مکاتب عرفانی جدید * مطالعه دربارة سلاح‌های سایکوترونیک هی رو ن- الكترونيكى؛ ‎gee gad ley‏ لاس م ‎Set as fad‏ اختلال دیا نابودی می‌شوند.) © شوروی از سال ۱۹۲۰ * جک آندرسون, رونامه‌نگاران آمریکایی, در سال ۱۹۸۱ سه مقاله با عناوين «كروه ضربتى فراروانى به شسدت مشغول فعالست است» «پنتاگون در مورد جنگ ادراکات فراحسى ده است» و «ميزان ‎"AGN at lan pol BTR ae amet‏ است» منتشر کرد.

صفحه 11:
برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (2) = کمیت علو وف آورى کنگرة آمریکا در ۱۹۸۱ پس از دو سال کار نتب عنوان ((برررسی مسائل كنونى و آتى علوم و فناورى» موضوعات مهسي را كنرارش كردند از أسن جمله كنتدد «نتايج آزمایشهای اخیر در مورد مطالعات دوریردی و دیگر موضوعات شبه فراروان‌شناسی نشان می‌دهد که ارتباطی درونی بین ذهن انسان و دیگ اذهان و ماده وجود دارد. به نظس می‌آید این ارتباط دروفی در صحنة طبيعت عمل مىكند وبه وسيلة نيت واحساس تقويت می‌شود. دربارة نتایج تحقیقا اكتشافي مرتبط با جنبة فيرزيكى آكاهى جارىء نمىتوان يقين حاصل كرده ولى در زميدة. اشارات آشکاری در مورد توانمندی بشسم در ردیابسی محلهاى دور دست و تأثي كذارى بم أب حساس ويا اضراده وجود دارد. شناخت ميرزان ارتباط متقابل ذهزهاء موتواند ابعاد سياسى - اجتماعى كستردهاى بسراى اين كشور در بى داشته باشد»

صفحه 12:
5. تبلیغات وسیع گروه‌هاي معنویت گرا * در این آشفته الست نیز خود را ۲ لا می‌کند. ارباب کابالا و صهیونیست‌ها به صورت مرموزانه‌ای تلاش خود را بر جذب چهر‌های شساخص و ستاره‌های سینمایی و هنوی و ورزشی و همچنین خانواده‌های متمول متمرکز کوده‌اند. مدونا: فوق ستاره هنری هالیود و خوانندة مشهور پاپ؛ * دیوید بکهام و همسرش: ستارة فوتبال؛ : 52 پاریس هیلتون: وارث خانوادة ثروتمند هیلتون و دارندة هتل‌های زنجییه‌ای ‎Oe‏

صفحه 13:
6 پيروزي انقلاب اسلامي ایران ۶ سال ۱۹۷۹: سال تحول معنوی در دنیا. *برای آشنایی بیشتر بر تأثیرات انقلاب اسلامی در معنویت‌گرلیی بشر جدید در عرصه‌های مختلف زندگی فردی» اجتماعی سیاسی, اقتصادی و علمی ر-ک: عصر امام خمینی» میراحمدرضا حاجتی. قم: بوستان کتاب دهم ۰۱۳۸۳

صفحه 14:
7 تمايلي فطري و طبيعي در انسان اميال و غرليز بشرى دو دستدائدة على وي آنها نيازي به تربیت ندا ارد. مثل ميل مه تغضيه از بدو ‎lel‏ ميل جل سرت أصى شكوفا مى شودة و ی که وق دی وفمالرت ها یز به تحقق پاره‌ای از شرایط است؛ میل به کسب قدرت بیشتر در همه ابعاد وجودی. میل به تمامیت‌خواهی و كمال مطلق خواهى اميالى فطرىاند. اميال فطرى شكوفا شده | اكر به درستى ياسخ ندهيمء مورد سوء استفاده ‎seats‏ صورت كاذب ارضا شده و در نتيجه ابزار سعادت به ابزار اوت تبدیل خواهد شد.

صفحه 15:
\ تلاش‌هاي غرب براي جهت دهي به اين كرايش جهاني 9

صفحه 16:
> تأسیس مراکز مطالعاتي براي مطالعة نحوة القاء مفاهیم ديني به جنین در رحم مادر" تلاش براي ارائة مفاهیم معنوي به کودکان (توجه به نقش بازي و اسباب‌بازي) طراحي برنامه‌هاي کودکان. بازي‌هاي رابانه‌اي. توليد فيلمهاي سينمايي معنوي (سینما ماوراء) توليد رمانها و داستانهاي عرفاني و معنوي (هري باتر)

صفحه 17:
مهم‌ترین فرقه‌های جدید معنوی

صفحه 18:
فرقه‌هاي سنتي: تبلیغات گستردة آنها: نعمت‌اللهیه. گنابادیه و قادرید ... ساي‌بابا اوشو اکنکار سرخپوستي فالون دافا دالايي لاما رام‌الله پائلو کوئلیو

صفحه 19:
* سوآمی ساتیا ساي‌بابا در سال ۱۹۲۱ در هند به دنیا آمد. در چهارده سالگی؛ مدعی شد از سوی خداوند برای هدلیت همه آدمیان برگزیده شده است. البته وی دین خود حاگم بر همة دیا وماظر به همة أنها داست و مدعی شند اعتقاه به پیام لوب گرلیش به این و : «من روحلنی هیچ یک آز نیامده‌ام. من آمده‌ام که هندو هندوی بهتري؛ ما مسلمان بهتری عام مسیحی بهتیی باشد.» وی معجزة خود را صراً ایجاد ‎des‏ در درون اسان ها دانست و اصول دعوت غود ارا بر باية ينج ‎Fi!‏ انسانی حفیشت. برهیزکاری صلح و آرامشن. عشق و ۷ از خشهنت بنا نهاده است. وى عصارة هم أديان را دعوت پنج حقیقت می‌داند و معتقد است اگر صاحبان آدیان بر همین پنج حقیقت متمرکز شوند. دینی و درگیری‌های ‎pee‏ ‏برچیده وه راه‌های به سوی خدا را متکثر می‌دلند اما مقصد همه رآ

صفحه 20:
* سای‌بابا برای دعوت خود معبد بزرگی به نام پراشانتی نیلایام به معنای آشیانة صلح برین تأسیس کرده است. در معبد او به مناسبت اعیاد همةٌ ادیان مراسم برگزار می‌شود. در اعیادی همچون کریسمس, عید فطر عید نوروزه سال نوی چینیان و اعیاد هندوها مراسمی به همین مناسبت‌ها در معبد او برگزار می‌گردد. سای بلبابه تناسخ و قانون کارماء که بعدا دربارة آن بحث خواهیم کرد معتقد است و چنین پیشگویی کرده است که در سن ‎٩۱‏ سالگی لین جسم خود را ترک خواهد کرد و هست سال بعد روح او در جسمی دیگر در شهر میسور به بدن فردی ديكر منتقل خواهد شد.

صفحه 21:
مد هد و > منابع مطالعاتی: تعلیمات ساتیا سای‌بابا (تعلیم معنوی 1( ترجمه رویا مصباحی مقدم زندگی من پیام من؛ ترجمه پروین بیات سخنان ساتیا سای‌بابا (تعالیم معنوی ‎AE‏ افکار الهی برای ۳۹۵ روز سال, ترجمه پروین بیات» درخت ارزشها را آبیاری کنیم. ترجمه پروین بیات» یوگای عاشقانه, ترجمة آزادة مصاحبی

صفحه 22:
* «رام الب الم نام خدای متعال در اسلام است ورام نام خدای آیین ویشنو ‎a outa‏ هدو سان ‎Pet che Su lata Zea‏ لد ها رام همان الله است ار قين بانزدهم ميلادى و توسط شخصى به نام شيخ كبيز در هندوستان بايد كذارى شد شيوة تبليغى رام الله در ايران شبيه كولدكوئيست است. هر فردى براى أنكه در حلقة رام الله بافى بملند بايد هفتداى بي نشر جديد راجه رام اله دعوت كناد ‎tibial‏ ‏بيروان رام اله خارج ‎sales‏ امهايى از قبيل «جريان ‏مات ‎oe NOS fa,‏ ل ‏فق بع كات اران مد ند فارسی وجود دارد و لن کتابی است با عنوآن «جريان هدايت الهى» كه توسط شخصي به نام بيمان الهى؛ از مجموعة تعاليم |. م. ‎call aly‏ رهبر این فرقه در ایران تدوين سده است. ‎ ‎ ‎

صفحه 23:
* سال ۱۹۴۷ در کشور بررزیل در یک خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرش مهندس بود و ‎babe gt voli‏ * در سنین نوجواني و جواني احساسات ضد مذهبي شديدي داشته است. * از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بیمارستان رولني بستري بوده است. مدت‌هاي مديدي آز داروهاي اعصاب و روان استفاده مي‌کرده است. و سپس به استفاده از مواد مخدر روي آورد.

صفحه 24:
سوابق منفي کوئلیو: ؟ايفاي نقش درتئاترهاي ضد اخلاقي و مستهجن * جاب مجموعة داستانهاى. كمدي. سکسی به نام کرینگ-ها ‎L (Kricepka)‏ كفك راتوا سكن ‎bee lg:‏ راشيوهاى براى رسيدن به آزادى اثسازها قلمداد كردند مت وت کتاب‌های فوق را مضبس دانست و آنها را به زندان انداخت. #اقدام به خودكشي

صفحه 25:
* در يكي از مسافرتهاي خودبه اریپا. در آلمازیبا غيبي آشنا شد. مردیء فراواقعی. كن مرد جندين بار در مكازهاى. مختلف بر او ظاهر گشت و از او خواست مجددً به آیین کاتولیک ایمان بیاورد. آن مرد از کوفلیو خواست تا جاده‌اي که به سوی. سانتیاگ و ختم می‌شود را بپیماید. اين جاده که میان اسپانیا و فرانسه كشيده شده يك جاده خاص مذهبى است كه زائرران مذهبى بسيارى این مسافت را طی می‌کنند. در سال ۷ ۱۹۸ یک سال پس از انجام اين فريضة دينى» كوثليو اولين اشر ‎SL) ae‏ کوع پوستل» را در آن باره خلق کرد

صفحه 26:
در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ از کشور اسرائیل دیدن کرد. کتاب‌های. او در این کشور فروش فوق العاده‌ایم داشت و مسوولان حکومت از مضجامین آنها حمایت کردند. در سال 2000 در اجلاس سالانة جهانی‌سازی-داموس (سویس) سختران مدعو بود. در این اجلاس. تنها شخصبیت‌های عالي_تبة كشورهاى. قدرتمند سياسي و اقتصادى. حضور مويابند. وى در نشست پیرامون آثار خود و نوع عرفانی که الا می‌کدد سخنراني کرد. در آن نشست شیمون پرز از او قدردانی می‌کدد و می‌گوید معنویتی که شما مبلغ آنن هستید در خاورمیانه بسیار بای ما منيد است و ما بدین شیوه می‌توانیم صلح و آرامش را در کشور خود حکمفرها کنیم. ._ وي در مسابقات جام جهاني 2006 به عنوان مهمان افتخاري فیفا در کشور آلمان بود.

صفحه 27:
درسال ۲۰۰۰ توسط موسسه گفتگوي تمدنهابه يران دعوت شد. او پس از انقلاب اسلامی حنود را اولين نويسندة غیرمسلمانی می‌نامد که به طور رسمی از ايبران دیدار كررده است. به رغم اینکه درا را لانو كو رايت وجو نار وی موفق مش سق ‎fat‏ » آثار چاپ شده خود را در ما ري هب ن اولين نويسنده غيرمسلمان حق التأليف آثار چاپ شد‌اش را به عور ستس درياذت كند. حخود وى مى كويد كد هداياو. كرأنبهاي. بسيارى. ادر اران دريافت کرده است. مي كيد : ايررانيان بهت, از مردم ساي كشورها توانستهاند با أثارمن ارتباط برقررار كنند. او نعي قد كدج ر اران لحاس ط وا تي كردم رجا فرعتي فنا هده کهبتایار طولانی ‎LLG‏ ‏مي‌شناخته است. * كتابهاي او تا به حال به 56 زبان * در ردیف ده نويسندة برتر جهان جمه شده اند

صفحه 28:
برخي از آثار کوئلیو اعترافات یک سالک ترجمة دل‌آرا قهرمان, تهران بهجت. دوم ۱۳۷۹. كيمياكر؛ ترجمة آرش حجازى؛ تهوان» کاروان» ۰۱۳۸۶ ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد.ترجمة‌آرش حجازی, ۰۱۳۸6 مکنوب اول, ترجمة آرش حجازی, تهران؛ کاروان» ۱۳۸۶. دومین مکتوب» ترجمة آرزش حجازی, بهرام جعفری: ۰۱۳۸۳ خاطرات یک مغ» ترجمهٌ آرش حجازی» >۱۳۸. بریدا؛ توجمٌ آرش حجازی و بهرام جعفری» ۱۳۸۶. ۰۱۳۸۳ ‏برتر توجمة آرش حجازی؛‎ Ashe

صفحه 29:
رزمآ ور نورترجمة آرش حجازی؛ ۰۱۳۸۶ کنار رود پیدرا نشستتم و گریه کردم ترجمة آرش حجازی, ۰۱۳۸۶ والکریها, ترجمة سوسن اردکانی؛ ۰۱۳۸۶ كوه پنجم. ترجمة آرش حجازی؛ ۱۳۸۶. شیطان و دوشیزه پریم. ترجمه آرش حجازی >۱۳۸. قصههايى بواى بدران» فرزندان؛ نودهاء ترجمةآرش حجازى. 17184. زهيرء ترجمة آرش حجازى؛ >۱۳۸. قاموس فرزانكى؛ ترجمة آرش حجازی» ۰۱۳۸۶ رسالة دلاوران اسراق, توجمةٌ محمود سلطانیه؛ ‎AVAL‏

صفحه 30:
۶ در یازده دسامبر 906 متولد شد. 46 ژانویه 49000 از دنیا رفت. ۶ اوشو از سال 6900 به سخترانی در اقصی نقاط هند پرداخت. در سال »9 کمون خویش را در شهر «پونا» در هند بنیان نهاد و بسیاری از مردم» مخصوصا از جهان غرب. به آنجا سرازیر شدند. امروزه کمون اوشو یکی از بزرگترین مراکز معنوی بین المللی در جهان بشمار می آید. به مدت بیش از 20 سال» اوشو شخصا به تعلیم و همکاری با کسانی که نزد او می‌آمدند» پرداخت.

صفحه 31:
در 900 به آمریکا ‎ee Ped‏ تا علّت وجود پیروان بسیار در تصمیم گرفت آنجا بماند. مریدان اوشو در نقطه‌ای هرد در یقت ‎heed‏ ارو خریداری کرده و طی دبا در أنجا بنا نهادئد. مدت © ماه شهرى به نام «راجنيش بورام/ اوشو به طور روزافزون در آمريكا افزايش يافت و سيلء آدمها از اقصی نقاط به سوی راجنیش پورام که به عنوان یک مرکز معنوی شهرت یافته بود. مرازير قد در سال 909 اوشو را به نقض قانون مهاجرت کردمو اد را نموده و به دادگاه کشاندند. در پی آين وقایع» اوشو مجبور به ترک خاک آمریکا و بازگشت به هند شد.

صفحه 32:
او شخصا هیچ کتابی ننوشته است. کتابهای نشر شدة به نام اوشو که تعداد آنها بیش از 1۰۰ عنوان مورسده در واقع نسخه بردارى از سخدرانى هاى وى مي باشند. حدود ۷۰۰۰ سخترانی از اوشو بر روی نوار کاست و ۱۷۰۰ سخترانی بر روی نوار ویدئو ضبط شدء است. روزنانه ‎Guay Trevor‏ چاپ انگلستان از اوشو به عنوان یکی از هزار شخصیت تاریخ ساز قررن بیستم میللادی یاد کررده استا. روزنائهى بول0(0) ولص 9) جاب هند نين اورا در زم‌ژده شخصیتی که سرنوشت هند را تغییر داده اند (در کنار شخصیتهایی همچون گاندی» نهر و و بودا ) قرار داده است.

صفحه 33:
برخی از آثار ترجمه شدة اوشو واه كمال؛ مترجم پروین رحیم‌زاده. ۱۳۷۴. فقط ی کآسمان, ترجمه مرضیه شنکایی» ۱۳۷۵. جييست؟: مترجم رضأ قاضده 706 نغمة زندكىء بروين رحيم زاده ۰۱۳۷۹ آه این .» محسن خاتمی» ۰۱۳۷۹ عشسق» رقص, زندگی. فرشید قهرمانی, ۰۱۳۷۹ زندگی به روایت بودا: شهرام قائدی, ۰۱۳۷۹

صفحه 34:
* راز (دو جلد)؛ محسن خاتمی؛ ۱۳۸۰ ؟ الماس‌های اوشسو مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ * مراقبه»هنر وجد و سرور. فرامرز جواهری‌نی؛ ۱۳۸۰. © خلاقیت. مرجان فرجی؛ ۱۳۸۰ ۴ بلوغ. مرجان فرجی: ۱۳۸۰. * کودک نوین, مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ * يك زندكى؛ يك ترانهء يك رقص» سیروس سعدوندیا؛ ۱۳۸۰

صفحه 35:
۶ اینک برکه‌ای کهن, سیروس سعدوندیا ۱۳۸۰ * آيندة طلایی. مرجان فرجی؛ ۰۱۳۸۰ © آفتاب در سایه. عبدالعلی براتی, ۱۳۸۰. * ضربان قلب حقیقت مطلق, مرضیه شنکایی. ۰۱۳۸۱ * شهامت عشق ورزیدن, موسوی ‎ly‏ ۱۳۸۱. * زوربای بودایی. سیحا برزگر, ۱۳۸۲. * هفت بدن, هفت چاکراء سیروس سعدوندیان, ‎VAY‏ ‏تائوئیزم (دو جلد)4 فرشتة جنيدى؛ ۱۳۸۲

صفحه 36:
‎tee tone 9‏ دس ی ادربارة تاریسخ تولدش اختلاف است. ۳ رت ثر حتاف ‎Sol pee gaat Sect‏ ‎Seek da‏ توتیجل براي آشتايي با رو و مسائل مربوط به این حوزه ابتدا به هندوستان مسافرث کرد. در سال در ایالات متحده آمریکا ادعا کرد که شيرهاي معنوي و آييني ديني با نام «اكنكار» كشف كرده لست بري «اعتکر» را به «دانش با ‎fe ne ee‏ . وي از همان سال كاركاههاي آموزشي سفر ود را در کالیفرنیا بر كرد. در مدل ‎sh piace ٩۳۳۲‏ التقاعي ب علوان اکن نمود. ‎ae?‏ ی بت ت. شصت کتاب از او به چاپ رسیده است. أبنت ‎ey erase‏ و ‎fale pe‏ فارسي ترجمه شده است. نام شخصیت: شمس تبريزي» اي» فردوسي و ... را نیز در زمرة ‏مولوي؛ ‎eae 4 St on‏ مي‌آوردا

صفحه 37:
۶ بعد از مرگ وي» شخصي به نام داروین گراس جانشین او شد. تا سال 1900 استاد اک و رهبر اکنکار بود. (حدود ده سال) و سپس عزل شد. شخصي به نام هارولد کلمپ از سال 1900 جانشین وي شد. وي به مدت چهار سال افسر نيروي هوايي امریکا بود. یشان تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است. هر ساله در نقاط مختلف جهان سمينارهاي اک برگزار مي‌شود که هارولد کلمپ در آنها سخنراني مي‌کند. البته همایش سراسري و اصلي ان مکتب هر ساله در روز 06 اکتبر که سالروز تولد پال توتیچل است در مرکز اصلي اين مکتب در آمریکا برگزار مي‌شود. اکیست‌ها ابتدأاي سال معنوي خود را همین تاریخ مي‌دانند. جالب است که اکیست‌ها مدعي‌اند هارولد کلمپ نیز وقتي مي‌خواست ‎dy‏ مقام استادي برسد در معیت ربازار تارز. استاد تبتي اک» بود.

صفحه 38:
‎٩‏ از آیین اکنکار افزون بر سايتي رسمي؛ تاکنون کتاب‌هاي زيادي در تبلیغ و ترویج ايده‌هاي خود به فارسي ترجمه شده است. ۳ از ‎ee Ses‏ | ‏* آزادي معنوي چیست؟: هارولد کلمپ. ‏آیا زندگي یک قدم زدن اتفاقي است؟۰ هارولد کلمپ؛ ‏استاد رویا؛ هارولد کلمپ. ترجمة شهرام محمدپور» ‏اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. تاد کرامر و داگلاس منسون ترجمة مهیار جلالياني» ‏اکنکار کلید جهان‌هاي اسرار يال تونیچل. ترجمة هوشنگ اهرپور» ‏بيكانهاي بر لب رودخانه؛ يال توئيجل؛ ترجمة هوشنگ اهرپور» ‏ينجة زمان؛ يال توئيجل؛ ترجمة مرجان داوري؛ ‏تمرينات معنوي؛ هارولد كلمب؛ ترجمة مرجان داودي»ء ‏در بيشكاه استادان اك؛ فيل موريميتسوء ترجمة مهيار جلاليانيء ‎

صفحه 39:
© دفترجة معنوي؛ يال توئيجل؛ ترجمة هوشنگ اهرپور» © دندان ببرء بال تونيجل؛ ‎gal Bite def‏ * راه بقاي معنوي در عصر حاضر»ء هارولد كلمب؛ ترجمة مهيار جلالياني» * روعنوردان سرزمينهاي دورء هارولد كلمب» ترجمة هوشنك اهريورء * زیان سري رژياهاي بيداري: مايك اوري؛ ترجمة محمدعلي اخلاقدوست» onal Site dass db ‏ا‎ : ‏پال‎ ‎Ce Tiga‏ هارولد کلمپ» ترجمة محمدعلي اخلاقدوست؛ ‎hs Gud ©‏ پال توئیچل. ترجمة يحيي فقیه. * طريق دارماء يال توئیچل ترجمة مینو ارژنگ

صفحه 40:
* طنين پرخروش اک. پال توئیچل, ترجمة مینو ارژنگ. ۶ حکمت اک (گزیده‌هایی از کتاب)؛ هارولد کلمپ؛ ۶ کودک در سرزمین وحش. هارولد کلمپ. ترجمة مینو ارژنگ» © گنتگوهايي با استاد. پال توئیچل؛ ترجمة هوشنگ اهرپور» * گیاهان شفا دهندگان سحرآمیز يال توئيجل» ترجمة عبدالرضا فقیه, ‎٩‏ ما تنها نيستیم. رابرت مارش, ترجمة امينة اخوان تفتي؛ ‏* نامههاي طريق نورء بال تونیچل» ترجمة مینو ارژنگ. ‏© نسيمي از بهشتء براد استايكرء ترجمة هوشنك اهربورء ‏* هنر رؤيا بيني؛ هارولد کلمپ. ترجمة مهبار جلالياني؛ ‏© يادداشت‌هاي خرد. هارولد کلمپ ترجمة هوشنگ اهرپور و مهیار جلالياني» ‎

صفحه 41:
* کارلوس کاستاندا در سال 1906 به دنیا آمد و در سال 9060 از دنیا رفت. دربارة ملیت او اختلاف است: برزيل؛ برو. براي تحقيق دربارة موضوع باياننامة فو قليسانس خود دربارة كياهان طبي و رولنكردان» در سال 09©)0 به مكزيك رفت. در ايستكاه اتوبوسي در آريزونا بأ بيرمردي به نام دون خوان كه ظاهراً متخصص گیاهان دارويي بود آشنا شد. دون خوان او را با دنياي سير و سلوک آشنا کرد و به عنوان پیر و راهنماي طريقت او عمل كرد. نتيجة آشنايي با دون خوان اين شد كه كاستاندط از أرزوي ديرين خود دربارة تحقيق بيرامون كياهان دارويي دست ميكشد و فريفتة شخصيت دون خوان مي‌شود. کاستاندا در سال 000 نخستین کتاب خود را با عنوان «آموزشهاي دون خوان» به جاب رسائد. اينكه آيا دون خوان واقعاً وجود داشته است يا نه هيج سندي جز لظهارات كاستاندا ندارد. سنديت مطالب كاستاندا تاكنون اثبات نشده است.

صفحه 42:
© كتاب‌هاي کاستاندا به هفده زبان دنیا ترجمه گردیده است. در دهة شصت بسياري از كتاب‌هاي او به زبان فارسي نیز ترجمه شدند. در سال 60 در سن 29 سالگي از دنیا رفت. خبر مرگ او در همان روز در روزنامة همشهري منتشر شد و روزنامة جامعه در 00 خرداد 67 به عنوان «مرگ مرموز شاگرد دون خوان» به آمن پرداخت. همین روزنامه چندي بعد مقاله‌اي با عنوان «کاستانداء سالک حیران مغربي» به چاپ رساند. جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکزیک بردند.

صفحه 43:
برخی از آثار عرفان سرخ پوستی * کاستاندا فردوس» * افسانههاى قدرت؛ كاستانداء مهران كندرى و مسعود کاظمی, فردوس: پنجم؛ ۰۱۳۸ * تعليمات دون خوان؛ کاستاندا؛ ترجمة حسین نیر, شباهنگ, چهارم؛ ۰۱۳۷۱ ۰ تولتک‌ها گفتگويي با کارلوس کاستاندا؛ گراسیثلا کوروالان؛ ترجمة مهران کندری؛ فردوس, دوم» ۰۱۳۷۹ * آتش درون کاستاندا؛ مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس, چهارم. ۱۳۷۱. * هدية عقاب. کاستاندا؛ ترجمٌ مهران کندری و مسعود کاظمی, فردوس سوم؛ ۰۱۳۱۸ * قدرت سکوت. کارلوس کاستاندا؛ ترجمة مهران کندری» فردوس؛ سوم؛ ۰۱۳۷۱ ولموزس‌های دون خوان, لوتار ار. لوتگه؛ مهران کندری و مسعود کاظمی,

صفحه 44:
دالایی لامای چهاردهم (تنزین گیاتسو) ب سا ‎ROL RON ES Seam UTE AIR‏ ات ‎signees |‏ هم كياتسوء (م. ©©09) بندا أييان تبت دالايي لاما 4 داي مهر ن معتقدند که برذاي براي اي خدمث مردم همواره در بدن به عنوان دالايي لاماي چهاردهم از کات رن قح رفي شد ‎Ba oo‏ رسب وان دیس لدي رز ول وا از فد یار کرد نر ان ل با نخست يزير وقت هندوستان» جوا لمل برد مات کرد در سل 0616 توت تب را سم تلسیس کرد در سال 0662 نين الا تیان در در شلد وي به كشورهاي زيادي مسافرت مي‌کند و مي‌کوشد تا دولت ‎ety‏ سوي همة مجامع ی شیر اقا وی ره دهد. . غربیان تیسز سمايت‌هاي ويژه‌اي از او دأرقد. در حضور اعضاي کنگرة حقوق ‎gs‏ ‏پارامان اروپا سخترانی کرده است. در سال 1900 جایز: ‎Saya‏ از 0 تاأسل 1960 بیش از 00 دكتراي افتخاري و مدرگ دانشگاهي دریافت کرده آست.

صفحه 45:
آثار علمی دالایی لامای چهاردهم © تاکنو * برخی از آثار منتشر شده از دالایی لاما به زبان فارسی عبارتند از: * هنر شادمانکی دالایی لام؛ ترجمه محمدعلی حمیدرفیعی» تهران» تندیس» ۰۱۳۸۰ © آذرخشی در ظلمت. دالایی لاماه ترجمه غلامحسین سالمی» تهران. تندیس, ۱۳۸۰. ‎٩‏ عسق و همدردی دالایی لامه میترا کیوان‌مهر تهران» ‎ple‏ ۱۳۸۴. * زندگی در راهی بهتر. دالایی لام؛ ترجمه فرامرز جواهری‌نی؛ تهران, ماهی: ۰۱۳۸۱ از ۵۰ کتاب از او منتشر شده است.

صفحه 46:
روش دل خرس ۲ به ‎ae‏ نوع تمرین دارد. هدف نهايى أواز »از از ۰ موش وی از ۳۰ بان زد نی از جمله زان فارسی ترجمه ثمده ودر اختيار مرد قرار گرفته |, ‎fee‏ نا نعال ببه زبان فار. ‎fee‏ اصلى لين ارا شر ی رادشه ترجمه ‎Se Bab eh ee tides ha‏ ‎rn‏ ين هاى فالون د دافا نیز بخشی دیگر از نسایت ‎ee ee‏ كاريوان معرفي شيدة است. طبق آماری که در سایت‌های این وود دارد قا زمان حاضو قالون 0 فا در بصت کشور جهان ‎bay seat aby Sale Baye ib yale AS‏ واه تمرنهایآن را جام مهف ‎ ‏* كتاب جوآن فالون وى در سال 1157 در يكن به عنوان يرفروس ترين كتاب معرفى شد. دسجب لجف« سسب ‎ ]0[.‏ *

صفحه 47:
در کشورهای مختلف آسیایی اروپایی و آمریکایی تاکنون بیش از یک هزار جایزه و تقدیرنامه به فالون دافا داده شده است. در سایت فارسی این آيين» نام ‎۸٩‏ کشور و ایالت و شهری که فالون دافا در آنجا به فعالیت مشغول است ذکر شده است. همه فعالیت‌های مربوط به این آيين و همه آموزش‌های آن به صورت رایگان استد و برای جذب افراد نیز هیچ محدودیتی قائل نه محدودیت سنیی نه محدودیت جغرافیایی و نه محدودیت مذهبی.

صفحه 48:
سال ۱۹۵۷ در هندوستان توسط رو معنوی مدب: ‎ae‏ ‏به نام ماهاریشی ‎rae oo‏ . تاریخ زندگی ماهاریشی ماهش نیست. خود وى تزه عصد تا 7 مز و راز اه ی مشسخصر پیشینة ‎sll a‏ از ابهام قيار دهد. رعين حا ده ‎Siesta Se‏ با و به دنیا آمده است. در سال ‎ae‏ 1 وی له سال ۱۹۵۳ تحت تعالیم برخی از مرتاضان و معنویان هندی قرار گرفت. از سال ۷ رسمابه آموزش یوة أبداعى خود يرداخت. اما ر, 05 او از سال ۱۹۵۹ بود كه در أمريكا به آموزش‌های معنوی پرداخت. وی ‎Sud‏ معنوى ابداعى خود را مديتيشن متعالى نهاد. داراى نمايندة قانونى در ايران است. (شخصى به نام همیلا امییابراهیمی که مدیر مؤسسداى با نام مؤسسة ‎eld‏ هوش خلاق ايران» نيز هست.)

صفحه 49:
\ مشخصه‌های عرفان‌های کاذب 9

صفحه 50:
نادیده گرفتن اعتقاد به خدا و یا انکار وجود او * خدا در عرفان اوشو ‎ego ©‏ خود خدایند است»[] مردمید نزد من میآی داریم. من به آنها مي‌گويم در این باره گوز ‎i ©‏ راز بززگه سن: ‎irs‏ دو همان, ص ۲۵۳-۲۵۱؛ [۳]. کودک نوین؛ ص 54

صفحه 51:
* خدا در عرفان اکنکار © عرفان إكَنكار ‎i‏ تمرینات | خداشناسي ‎id‏ ‎ain gi‏ | ار با خدا یل هي مرت ات للا ‎a AS ay a‏ که آدیان الهي و حتي برخي از ادیان هندي مبلغ تن » اساساً وجود ندارد. ‎ee:‏ از زيان ربازار تارز» رهبر خوده كويد خدايي كه ‎Flees “ 2‏ خود ‎Bees‏ خارجتي ‎kis ia‏ اک» ص 0 ‎Jay‏ عنوان راه اککسویدیا) * [0]. سرزمين‌هاي دور. ‎BP ue desis Jy‏

صفحه 52:
‎Lan &‏ با احتیاط و زی مکی بیشتری دربارة خدای ادیان دیگس سخن مک یند. به جای انکار خدای ادیان دیگ» چنین ادعا می‌کنند که ادیان ديكس»؛ غيس از اكنكار» همكى محصول خداى طبقة يايين و طبقة فییریکی‌اند که آسن را « کل‌نیررانجان» یا «سلطان نیرروهای منضی» می‌نامند. در سایت فارسی اکنکار متن مصاحباٌ تخیلی یک چلایا (دانشجوی معنوی) را با کل‌نیم‌انجان منتشر کرده‌انده

صفحه 53:
۶ «خدا آن است که هر روحي باور که او باور دارد و خداي يك عالم دربارة خدا درست مي‌آندیشند! کسي که در جستجوي شادي است: در جستجوي خدا لست. به همين دليل يك مست لايعقل كه براي دستيابي به شادي دروني؛ به بادمنوشي و مصرف مسكرات روي ميأورد در حقيقت در ي خدا است. جرا كه خدا همان شادي است. و يك عالم بزر: انيز تمام تلاشش اين است كه به مقام فنا و از خود بيخودي برسد و در يك وضعيت شعف و شادي دروني به سر برد. پس هر دو یک مقصود دارند. هر دو در جستجوي خدایند. این دو هیچ تفاوتي با هم ندارند. حتي ممکن است آن مست به خدا نزدیک‌تر باشد. آنچه که مهم است این است که اولاً باید بايد به مطلوب خود» هر چه که مي‌خواهد باشد» علاقه‌مند باشند و ثانی تمام تمركز خود را بر روي جستجوي خود بگذارند.

صفحه 54:
شادمانگي به عنوان هدف غايي © هدف اصلي بسياري از عرفان‌هاي نوظهور «شادي و آرامش و امید» است. * از مکاتب سنتي مي‌توان به لذت‌گرایان و کلبیان و اپیکوریان اشاره کرد. © دالايي لاما: «من بر لین باور هستم که هدف اصلي زندگي جست‌وجوي خوشبختي است. لین امري بديهي است. لینکه با نباشیم. و لينکه پیرو کدام مذهب هستیم. تفاوت زيادي نمي ۳ در زندگي خود به دنبال چيزي مطلوب مي‌گرديم. به همین دلیل, به نظر من حرکت زندگی روبه سوي و شادمانگی است» هنر شادمانگی. دالايي لاما.به رولیت اچ. کاتلر. ترجمة محمدعلي حميدرفيعي, تهران؛ یس دوم. 1380 ص 9.

صفحه 55:
۴ سای‌بابا: «مآموریت من اعطای شوق و شادی‌به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم- مآموریت من پراکندن شادمانی است از این جهت هميشه آمادهام ميان شما بيايم نه يكبار دوبار يا سه بار هر زمان كه شما مرا بخواهيد. اسمم ساتيا من راستى هستم اعمللم ساتيا جلال و شكوه من ساتيا تنها آرزوى من شادمانى شماست. شادى شما شادى من است شادمانی جدا از شما ندارم. قدرت من غیرقابل اندازه‌گیری است تولد من غیر قلبل توضیح و غیر قلبل درک و پیملیش است.» (تراشهای الماس خداوند» سیما کوندان ص 158.)

صفحه 56:
* فالون دافا: انگیزة اصلی تمرین‌کنندة فالون دافا فقط باید تزكية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزكية ذهن و بدن جيست؟ لمى هنكجى مىكويدء با تزكية ذهن و بدن است كه فرد مى تواند رنج و سختى خود را از بين ببرد. و زندكى او توأم با آرامش و شادى باشد.

صفحه 57:
* اوشوبا الفاظ مختلف و به مناسبت‌های گوناگون علیه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن می‌گوید. وه جای ن بر پیروی از استاد و سرسپردگی دربرابر او تأکید مي‌کند. وی مدعی است اگر سالک بخواهد از راه عقل به مقصد برسد. در از خود دورتر می‌شود. و معتقد است فیلسوفان با هیچ ترفندی نمی‌توانند مشکلی را حل نمایند. إراز يزرى. ص 4؟؛ أواز سكوت 7.5 أشوبا افتخار مى كويد «من صاحب هيج نظام فلسفى نيستم. ... من حتى نمی‌دلنم که دیروز چه گفته‌ام.به لين موضوع اصلا فكر نمى كنم. من فقط باسخكوى لين لحظدام. من ياسخكوى حرفهاى ديروز نيستم. برو از ديروزى بيرس قطعاً بيدايش نخواهى كرد. فردا نيز مرا نخواهى یافت. نه دیروزی وجود دارد ونه فردایی تنها همین لحظه است که واقعیت دارد» (رین‌ا, یه س-۱۷

صفحه 58:
؟ برخی از صوفیان مسلمان نیز تعابیر تندی نسبت به جایگاه عقل و منطق و فلسفه دارند. مباحث عقلی را بند راه سالکان و عاشقان می‌دانند. و راه وصول به مقامات عرفلنی را شکستن این بندها و رها شدن از دست عقل و منطق می‌دانند: عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر بند بشكنء ره ميان اندر عيان است ای پسر * مخالفت غزالی با فلسفه و تعقل فلسفی: تهافت الفلاسفه

صفحه 59:
* اكر كسى مدعی باشدبا اصول فلسفه و منطق و عقل می‌تولند هم رازها و حقایق عالم را کشف نماید. روشن است که ادعایی بلندپروازانه و دست‌نایافتنی دارد. در عین حال اگر کسی گمان کند که با بی‌اعتنلیی به عقل و منطق نیز می‌تولند به حقايق دست يابد, او نيز در خيالى خام به سر مىبرد.

صفحه 60:
؟ عرفان حقیقی, «عرفانی عقلانی» است. نه تنها با عقلائیت سازگار است که همراه آسن است. عرفان بدون عقلاییست؛ عرفانی انسانی نخواهد بود همانطور که عقلائیت منهای عرفان از اسان موجودی تک ساحتی و خشک و خسن می‌سازد. انسان کامل. از دیدگاه اسالام» انسانی است که همه ابعاد وجودی‌اش هماهنگ با همم پیشرفت نمایند. هیچ بعدی را فدای بعد دیگر نکند.

صفحه 61:
© تذكر: * عقلانيت مورد تأييد برخى معنويتهاى نوظهور عقلانيتى مادى و اينجهلنى است. به همين دليل عقلانيتى منهاى دين و ناسازكار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.

صفحه 62:
شریعت‌ستیزی و فقه گریزی * اوشو و نفى شريعت * اكنكار و نفى شريعت * كوئليو و نفى شريعت * صوفيان مسلمان و نفى شريعت

صفحه 63:
*اشو: هر مذهبی سه سطح دارد؛سطح اولء شریعت است. اما شریعت پیلمبران چس از آنان تنها یک نعش است. نعش به بدن واقعى شبيه استه يك بدن دروغين است. شربعت هیچ تأثیرری ندارد. سطح دوحم: حقيقت است که روح هر مذهب است ووتنها با طرريقت ( بعد سوع) می‌توان به آن رسید.

صفحه 64:
نقد و بررسی * نكتةاول: همة عرفانهاى كاذبء اعم از آيينهاى سنتى و جديده علیرغم انکار شریعت, خود دارای شریعت وییة خویش هستند. آیین اوشو و اکنکار و کوئلیو که به شدت با فقه و نسریعت مبارزه می‌کنند. خود تعالیم فقهی و دستورالعمل‌های رفتاری خاصی دارند که به برخي از آنها اثثاره مى تسود به عنوان مال» مراقبدهای او از لين سن خأند ها تمرينهاى معنوى تکار جيزى جز ده 7 3 رفتاری نیستند. تکار مدعی است برای رسیدن به هدف نهایی و انجام سفر روح؛ هر اکیستی باید آموزش‌ها و تمرین‌های خاصی را به صورت مداوم نماید. و اینها خود در حقیقت دستور العمل‌های رفتاری‌لند! اینها خود به يك معنا ايجاد محدودیت برای افراد است.

صفحه 65:
* نكتة دوم: حقيقت أن است كه اكر عرفان راهى است براى رسيدن به خدا و تقرب به او بايد دانست كه جز با عمل كردن به دستورات خداوندء وصول به جنين هدفى امكان ندارد. خداى متعال نيز فرموده است هر كس مرا مىخواهد بايد از ييامبر اسلام و احكامى كه توسط او بیان می‌شود پیروی نماید: «قل ان کنتم تحبّون الم فاتبعونی یحبیکم اللص». بنابرلین راهی برای وصول به هدف جز پیروی از دستورات فة ت فقهی اسلامی, که از ناحيةٌ خداوند برای بشر ارسال شده‌اند» وجود ندارد.

صفحه 66:
؟ نکتةٌ سوم: هیچ انسانی به درجة معرفتی و شهودی پیامبر اکرم و امامان معصوم نرسیده است و نخواهد رسید و این حقیقتی است که مورد اتفاق همه صوفیان مسلمان است. اما ن انوار قدسیه لحظه‌ای از عمل به دستورات شرعی فروگذار نکردند.

صفحه 67:
* نكتة جهارم: اصولاً وصول يه یت معنا و مفهوم ندارد. به تعبیر مرحوم علامة محمد تقى جعفرى» از شارحان بنام مثنوى معنوى: هر قدقی "که مطلیق دستور ‎tl‏ بر مىداريم و كوجكترين كردى را از نيقت مطلق برخوردار مى شويم - ‎ae pate Coles ease peat‏ تصور پایان و و تحلیل نوی, محمدتقی جعفری: ج ۰۱۱ صص ۱۱۹-۱۱۸

صفحه 68:
ناسازگاری بُعد مادی و روحی وجود انسان ؟ این ویژگی را نیز می‌توان در بسیاری از عرفان‌های شرقی, اعم از عرفان‌های هندی» بودایی و جینی فزون بر لنء در برخی از مکاتب اخلاقی و عرفانی یونان باستان از جمله برخی از آیین‌های ایران باستان همچون آیین ملنی نیز کما بیش مدافع اين ايده بودند. در عرفان مسيحى نيز اين مسأله به قوت مطرح است. * داستان شکلیت سه تن از زنان مدینه از همسرانشان در نزد پیامبر در اين باره مشهور است. ؟ گفتگوی زن متبتله با امام باقر

صفحه 69:
© کشف المحجوب.ص-۳۱۵: «از بو علی سیاه مروزى- قدس الثم روحه- حكايت كنند که گفت: من به گرملبه رفته بودم و بر متابعت سنت ستره را مراعات می‌کردم. گفتم: ای ابوعلی, لین مقصود را که منبع شهوات است که ترا می‌به چندین آفت مبتلا دارد. از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهی. به نشیم ندا کون ‎up sof‏ باعل اند لک ما تصرف می‌کنی؟ مر تعبيه ما را عضوی از عضوی اولی‌تر نیست.به عزت ما که آن را از خود جدا کنی؛ که ما در هر موی از آنتو صد چندان شهوت آفرینیم که اندر آن محل.» * در توصیف عبدالرحمن مجذوب چنین گفته‌اند: «کان من الاولیاء الاکابر ... و کان مقطوع الذ کر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(مبات ری لدب ش0۳۷۲

صفحه 70:
یکی دیگر از اموری که ناسازگاری بعد مادی و این‌جهلنی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او را در مکاقب و آیین‌های دروغین عرفلنی نشان می‌دهد مسألة انزوا و كوش هنشسينى است. اينان غالبا لين كار رابه هدف کسب توجه و تمرکز لازم می‌دانند. اصل در چنین عرفان‌هایی توجه و تمرکز و مدیتیشن است. لذا هر چیزی که موجب تقویت این حالت شود «خوب» وبا ارزش و هر چیزی که موجب ضعف در تمرکز و توجه گرد «بد» و بی‌ارزش تلقی می‌گردد.

صفحه 71:
* یکی دیگر از شواهد ناسازکاردانستن بعد این جهانی وجود انسان با بعد روحی و معنوی او در عرفان‌های کاذب مسألة بی‌توجهی آنهابه مسائل سیاسی و حکومتی و نفی سیاست و پلید دانستن آن است. در عرفان‌های كاذب به يك معنا اصالت با فردگرایی و لذت‌گرایی فردی است. آنچه که برای آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قیمت مشاهده ظلم و ستم بر مردمان باشد.

صفحه 72:
؟ نکتة اول: تعارضی میان بعد مادی و بعد روحی وجود انسان نیست. نمی‌توان به انگیزةٌ تقویت و سعادت یکی دیگری را نادیده گرفت. بهره‌مندی مشروع از لذت‌های جنسی نه تنها تعارض و تضادیبا معنویت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوی انسان و یکی از بهترین اسباب و وسایل وصول به سعادت واقعی است.

صفحه 73:
* نكتة دوم: اسلام با دیدگاه فرویدی و نگرش معنوی افرادی همچون اوشو نیز به شدت مخللف است و افسارگسیختگی و بی‌بند و بارى در مسألة جنسی را به شدت نهی کرده است. اصولاء در اسلام شهوت‌پرستی و شهوت‌خواهی, به طور مطلسق, اعسم از شهوت جنسىء شهوت مقام» شهوت مال» شهوت شکم و امثال آن» امری مذموم و منفور است.

صفحه 74:
* نکتة چهارم: در نقد انزواطلبی و گوشه‌نشینی صوفیان و عارفان دروغین می‌گوییم که حق آن است که برای اصلاح درون هرگز نمی‌توان از اصلاح برون غافل بود. این دو چنان در هم تنیده‌لند که تفکیک آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. به همین دلیل عرفان حقیقی و عارفان حقیقی افزون بر مبارزه با دشمن درون با دشمنان بیرونی نیز مبارزه می‌کنند و لین مبارزه را برای حیات معنوی انسان لازم می‌دانند. هر چند مبارزات درونی را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بیرونی می‌دانند.

صفحه 75:
؟ نکتَة پنجم: راه اصلی وصول به هدف عرفان «بندگی» خداوند است. بندگی‌به معنای عام. بندگی در ‎Aad‏ ارکان و ساحت‌های وجودی انسان. هر یک از غرایز انسانی؛ از جمله غريزة نوع‌دوستی و دیگرخواهی نیز بندگی خاص خود را دارند. عارف حقیقی کسی است که حق بندگی همةً ابعاد وجودی‌اش را ادا می‌کند. نمی‌توان ادعای محبت خدا و عشق الهی داشت اما نسبت به مخلوقات او بی‌اعتنا بود و در سیاست و مدیریت و تدبير امور بندكان الهى هيج دخالتى نكرد و خود را كنار كشيد.

صفحه 76:
© نکتة ششم: دربارة رابطة معنویت و سیاست نظریات متعددی مطرح شده که می‌توان ریخست هه و ت» و «نظرية تعامل ت و سیاست» جای داد. ایی معنویت و سیاست دو دسته مدافع دارد: أ طرفى برخي از موی گرایان دروغین و سرکرده‌های عرفان‌های کاذب به پندار دفاع از معنو ت مى خواهند لن را از سيا دور نکه دارند و از طرف دیگر برخی از سیاستمداران و قدرت‌گوایان غیر الهى به منظور بهرمبردارىهاى مادى و اجتماعى از توده‌ها و باز گذاشتن دست سیاستمداران برای حفظ قدرت و سیاست خود. ساحت سیاست را جدای از ساحت عوفان و معنویت می‌دانند. حق لن است که این نظریه, از طرفی نائسی از عدم درک درست عیفان و معنویت است و از طرف دیگر معلول برداشت نادرست از سیاست است:

صفحه 77:
* نكتة هفتم: نفس قدرت و سياست را نمی‌توان خوب یا بد دانست. اگر همراه با معنویت حقیقی و در راستای تحقق معارف الههی و خدمت به خلق خدا بائسد» جزء بهترین کارهاست. اما اگر موجب غرور و خودبزرگبینی و ستم بر زیردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهی باشد»بد است. بنابرلین نمی‌توان سیاستمداران و قدرت‌گرایان را صرفا به لین دلیل که دنبال سیاست و قدرت‌لند افرادی‌بد و پلید دانست. باید دید که هدف از سیاست‌ورزی و قدرت‌گرایی چیست.

صفحه 78:
* نكته هستم: بزرگ‌ترین طراحان معنویت و عرفان در بیین بشریت. یعنی پیامبران و اولیاء دین؛ همگی برای استقرار نظام سیاسی و حکومت دینی و الهی تلاش کرده‌اند و با طاغوت‌های زمان خویش درافتاده‌اند و لحظه‌ای در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهی نکرده‌اند. و لین خود بهترین دلیل برای همراهی معنویت و عرفان حقیقی با سیاست و تدبیر امور اجتماعی مردمان است.

صفحه 79:
؟ نکته نهم: سرکرده‌هاي عرفان‌های کاذب هر چند در ظاهر با سیاست و یمور مخالف‌اند و پیروان خود را به عدم دخالت در سیاست و مسائل اجتماعی دعوت می‌کنند: اما ی تست که فیف اس( پنهان آنان از چنین توصیه‌ای هدفی سیاسی است. اگر نیک بنگریم ‎gly se ak pian ga‏ كالاب خوه بديدههليى كاملا سياسي هستند. لذأ از سوی قدرتمندان و سیاستمداران غربی به شدت مورد تبلیغ و حملیت قرار می‌گيرند. چگونه مي‌توا باور کرد که پديده‌اي که مخللف سیاست باشدء از سوى ستعداران و قدرتمندان شده و از هر گونه ما دار كردد؟ بهترین مکان‌ها دها ا ‎ub, i‏ یتی برخوردار گردد؟ بهترین مکان‌ها و نفرب از سوی آربابان زر و زور و سیاست در اختیر آنانقرار کیره

صفحه 80:
انکار معاد و طرح مسألةٌ تناسخ ۴ وجه مشترک همة عرفان‌هاي شرقي و غوبي و سرخ‌پوستي همین است. البته لین مسأله. امر جديدي نیست. تناسخ از ويژگي‌هاي مشهور ادیان و آيين‌هاي هندي است. در یونان باستان و از سوي فیثاغوریان هم مطرح شده است.

صفحه 81:
‎ot 8‏ است. تعبیری ديك از قانون علیت است. یا به تعبیر خودشان شکل معنوی آن قانون فلسفی و فیزریکی است. به این صورت که هر عملیء عکس العملی مساوی و در خلاف جهت خود را تولید می‌کند. در اکنکار» برخلاف آييزهاى هندى, تناسخ را یک تنبیه نمي‌داننده بلکه هدف آن را آموزش عشق وارتقاء معنوی می‌پندارند. به این صورت که ا گر کسی در یک کالبد جسمانی خوده مرتکب خطایی شده باشد و آزادی‌های انسانی خود را محدود کرده باشده او فرصت تجدید نظم در رفتار خود را بار دیگس و بارهای دیگس نیسن دارد. او مي‌تواند در با زگشت مجدد خود؛ با توصل به ماهانتا و پیسوی از دستور انسلهای گنکا به بازسازی روح خود بپردازد.

صفحه 82:
تناسخ و پاسخ‌دهی به مشکلات روحی ؟ «اگس ما در زندگی‌های گنشته مور آزار قرار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم؛ احتمالا هنوز این عواطف را در حافظٌ روانی خود حنظ کرده‌ايم و شاید به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذابيم. 6 (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر. صص 40-39.)

صفحه 83:
تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي ؟ ماده نه هرگز به وجود می‌آید ونه هرگز از بین می‌رود؛ تنها می‌تولند از شکلی به شکل دیگر تبدیل شود. تعداد ارواح عللم همواره ثابت‌لند؛ اما لازم نيست كه همة ارواح همیشه به شکل انسان متناسخ شوند. افزون بر لین وقتی که یک انسان از دنیا می‌روده مستلزم لمن نيست كه روح او بلافاصله به بدن انسان یا حیولنی دیگر منتقل گردد؛ بلکه ممکن است روح او به مدت يك روز تا يك هزار سال يا بیشتر در سایر عوللم به حیات خود ادامه دهد - اما نهایتا و در زمان مقرر که بنا است بدهى کارمیک خود را بپردازده بار دیگر به شکل انسانی متناسخ خواهد شد. نكر رس لیس 25 ]1

صفحه 84:
تناسخ و حل اختلافات شخصیتی والدین و فرزندان * استدلال دیگر آیین اکنکار برای اثبات تناسخ این است که اختلافات شخصیتی والدین و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمی‌توان توجیه کرد. چطور می‌شود که والدین یک کودک هیچ علاقه‌ای به موسیقی ندارند» اما فرزند آنان نه تنها علاقمند به موسیقی می‌شود بلکه استعدادی درخشان در موسیقی هم دارد؟ بر اساس تناسخ لین اختلاف به سادگی قابل توجیه است. «شاید او این استعداد را در زندگی قبلی پرورش داده و خاطرات ضعیفی از آن دوران دارد.»

صفحه 85:
استدلال از راه تجربهةٌ شخصی ۶ اوشو نیز از مدافعان جدی تناسخ است. او برای اثبات تناسخ تمسک به تجربة شخصی است. وی می‌گوید «من مراقبه کرده‌ام. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که از آنجا می‌توانسم زندگی‌های قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. لین شناخت من است. اين تجربة من است اين به ميراث هندوان» باورها يا هيج جيز ديكرشان ربطى ندارد. من بر اساس اختيار خود سخن مى كويم» ‎ots su!)‏ كجين. ص >6)

صفحه 86:
2 ۳ ‏ار‎ a 5 است. فرد وابستگی تام به رفتارها ‎ete‏ ی اوراند که اعتقاد به کار باعث الا أماض قوذ ی آنان شود و گمان کنند چون ‎ba‏ ‏نی‌شان از و خورده است پس ‎ats‏ هیچ حرکتی برای اصلاح ‏چیز ‏دا دارد. الا خود او 0 بی ‏وضع موجود داشته ی از کارما باوری فعال مى سازد و مى كويد بأ باور بلید دانست که زندگی آيندة ما در دست خود ما است ‏پس برای بهتر شدن زندگی آینده‌مان باید تلاش کنیم. ‎

صفحه 87:
نقد و بررسي غ به این معنا که مکاتب هندی و بودایی و آیین‌های نوظهور معنوی مثل اوشو و ار و کوئلیو می‌گویند قطعا باطل است. هم از نظر فلسنی و هم از نظس دینی. ۰ وش هک ی رهم ده‌ام وبا تجربة ن رسید: ‎Cul‏ ارزش منطقی و Sas edi tl oes ee becca Bee CEA sh ‏تج نداشتاند‎ ‏استفار عنو الهی» احباط عمل» و امثال آن‎ ms ‏بر اساس‌قانون کارماء اموری از قبیل‎ * ‏عکسالعمل قطعی خود را دارد و با هیچ وسیله‌ای‎ ۳ ‏نمی‌توان ن را حدف‎ ۰

صفحه 88:
۴این سخن که با تناسخ بخواهيم علت اختلافات شخصیتی فرزندان را والدین توجیه کنیم نیز واضح البطلان است. این حاکی از نادیده گرفتن اختیار آدمیان در شکل‌دهصی به شخصیت خودشان و ناسی از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهی به شخصیت انسان است.

صفحه 89:
* مدافعان تناسخ اعتقاد به لن را به معناى دادن فرصت به انسان‌ها برای تکمیل شخصیت خود می‌دانند. اما این نیز آرزویی بی مورد و بی‌وجه است. خداوند ابزار و وسایل درونی و بيرمنى هدايت را در اختيار همه آدمیان قرار داده است: عقل به منزلة ييامبر درونى و هزاران ييامبران بيرونى. در قرّن كريم از زبان برخى از جهنميان آمده است كه أرزوى بازكست مجدد به اين دنیا را دارند اما به آنان فرصت داده نمی‌شود.

صفحه 90:
مخالفت با ادیان الهي ۰ که ماهانتا دارد آموزش: است که روح سابقاً در مورد اينکه؛ 5-7 ع ا ی كما بن تصورات كتياه بايد كل كناشته شرئد زيراء اين تصبررات غلط در رو» در ‎yi gos‏ رو هراهب ترس جاسازي شدهند؛ روحایتماگفته استه تما بای این وج 1 ‏اگر این کار بخصوص را انجامندهید» اگر تقاضاي بخشش نکنید و یا‎ aa مراسم مذهبي شركت نكنيد» روح جهنمي خواهد شد. و تمام این فاکتور دانش زندگي پس از مرگ گر میت برجم گره خررده است. حال بیشتر دليل در انجام سفر روح ارند كه تمام اين مفاهيم غلط محکم اند. ‎eee ay ste foe od‏ 000 0 به رو است»تفزی بیش از حد به حقیفت قیقت نزدیک است. حکمت أك» ذيل عنوان رادهاي بنهان ماهانتاء ص6۳

صفحه 91:
* مدعي‌اند با وجود ماهانتاه دیگر نيازي به تعالیم سایر ادیان وجود ندارد. «ماهفتا در هر حصري با شکوه و جلال تاه‌ای ظاهر مي‌شود و در بین مردم آمروز مي‌زاد: ظم و حاستی كاه أو استطاعتئن ز! دارد؛ او پیشرفته‌تر از دخترين‌هايي است که ادیان پر طرفدار جمع‌آوري کرد‌اند؛ زیر مأموریت او آموزش دادن تکنيک‌هاي سفر روح است.» حکمت اک» ص‌19. * مدعي‌اند فرد مي‌تواند بهودي یا مسيحي یا مسلمان باشد و به تعالیم اکنکار عمل کند. در عین حال» تأکید مي‌کنند که «اکنکار مستقیم‌ترین مسیر به سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است.»! (همان» ص19)

صفحه 92:
* توئیچل از زبان ربازارتاراز» موجودي افسانه‌اي که توئیچل مدعي است تحت تعلیم او واقع شده است؛ مي‌گوید: «هر ديني را که لمروزه در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة یک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقتي که از جانب سوگماد آمده باشد. همة آن قوانيني که به عنوان قوانین الهي شناخته شده‌اند. چيزي نیست جز یک وجدان اجتماعي متحول شده که از قانون مانوء نظام همورابي؛ فرامين موسي و احکام كليساي مسیحیت» مشتق شده است.» دربارة محتواي ادیان نیز ميكويد اين اديان بزرگ. هیچ محتوايي را بازگو نمي‌کنند «مگر پيكري از احکام و مقررأت که از جانب قشر روحائیت رسمي براي تحت کنترل نگاه داشتن پیروان‌شان تنظیم شده است تا بدان دیص ای ‎Acie Lie cS Ee Sales hag‏ برع ص00

صفحه 93:
دين‌ستيزي در آیین اوشو * «اگس میل جنسی تو واقعاً ارضاء شود احتیاجی به آنن همه وعده‌های پوچ نداری» چون به خواسته‌ات رسیده‌ای. اگس میل جنسی تو نکوهش, سکوب و نابود شود اس تو را مجبور کرردند از این بابت احساس گناه کنی» آنن وقت موهو پررستی مىتواند براى هميشه به حياتش ادامه دهد. با اين تررفند است که موهوم و موهوم پرستی انرژیی خویش را از خودکشی تو به دست می‌آورد!» وی دین را ساخته و برداختة روحانیان می‌داند و می گوید روحانیان چون نا‌شان در تررویج دین نهفته استه دین را سر پا نگه داشته‌اند و الا ادیان به خودی خود هیچ جذابیتی ندارند! (ا iii am ie

صفحه 94:
* اوشو«كناه» را ساخته و پرداختة روحانیان به منظور تسلط بر توده‌ها می‌داند و می‌گوید: «(گناه یکی از قدیمی تررفندها بای سلطبه بر مدع است. آنها در تو احساس گناه ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌هایی بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستی. سپس گناه به وجود می‌آید وهمین که گناء به وجود آمده تو به دام افتاده‌ای. گناه راز کاسبی هم به اصطلاح ادیان تثبیت شده (بنیاد گرا ) است.» (لماس‌هاي اشوء 258.9(

صفحه 95:
مخالفت با احکام قضابي دين ® «اکنون لینییک واقعیت علمي مبرهن و مسجُل است که تنبیه کردن هر کس‌به خاطر جنايتي که مرتکب شده. حملقت محض است. این درست به این مي‌ماند که کسي را به خاطر مسلول بودن تنبیه کنند و یا چون سرطان دارد او را به زندان بیندازند.»اوشو در ادلمه مي‌گهید در جامعة ایدمّل من. دادگاه وجود دارد لمً حقوق‌دان‌ها و وکیلان در آن او ‎i.‏ .اوشو مي كويد كسي كه دست به تجاوز سبه هیچ وجه نمي‌توان او را واقعاً مسوول چنان رفتاري دانست! اوییا به ذليل يمري از كشيترها و ادليه عزو ‎yaa pes UE ney‏ . در مورد زن هم آینده طلايي. ص ۰117-116 ‎

صفحه 96:
‎adi‏ کثرت‌گرايي عرفاني *به سوي کعبه راه بسیار است ‏من ز دریا شوم تو از خشكي داي & راه‌هابه تعداد انفاس خلایق است. هیچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد. مهم نتیجه است. نه وسیله. ؟ سماع و رقص عارفلنه به همان اندازه درست است که عرفان اسلامي مبتني بر شربعت. * عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال ّن.به همان اندازه ها را به نتیجه مي‌رسانند که عرفان مبتني بر وحي.

صفحه 97:
* دالايي لاما مي‌گوید: «در اين جهان آدم‌هاي مختلفي هستند. و باورهاي مختلفي دارند. ينج میلیارد انسان روي کرة خاک زندگي مي‌کنند و من معتقدم ما به بنج ميليارد دين مختلف نیاز داریم» چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تتوع بسیار گسترده‌اي وجود دارد. به اعتقاد من هر انساني باید از یک مسیر معنوي عبور کند که براي او و در نسبت با باورهایش» بهترین باشد. ... من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها یک دین داشتیم» طولي که آن دین گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود. اگر یک رستوران داشتیم و آن رستوران تنها یک نوع غدا داشت- هر روز یک نوع غذا- پس از مدتي» چند مشتري می‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نیاز دارند؛ چرا که سلائق مختلفي دارند. كار اديان هم تغذية معنوي بشر است» و به گمان من همة ما متوجه هستیم که تنوع ادیان به نفع ماست.» هنر شادمانگي» صص 6 ©6©- ©6©©.

صفحه 98:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثر ت گرایانه صوفیان 1_تحسین دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ 2 توجیه عمل خلاف شرع سماع سبه لین صورت که ارتکاب لین معصیت موچب دودي از سایر گناهان کر «اگس دست ب هم زننده هوای دستشان ‎Si gaya‏ باي بردارند هواى ‎Salt‏ شود. . جون بدين أريق هوا از اعفرايشان تتصان از 0 بار حنويشتن ذكاه توانند داشت.») (اسرارالتوسید فى مقامات الشيخ ابى سعيد؛ محمد بن منو ص ۲۲۳ 3. ترویج عشق مجازي و همن با نوجوانان زیبارو در تو كه به ديدة صفا مينكريم نى از بى شهوت و هوا مینگریم ديدار خوشت آيينه لطن خدا استماء در تو بدان لطف خدا مينكريم

صفحه 99:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(2) تشویق مریدان به گناه براي رهايي از غرور 5. تشویق مریدان به ارتکاب گناه برای نیل به مقام تائبین «التائب من الذنب کمن لاذنب له». 6 تشویق به گناه به منظور آشنایی‌فرد گناهکار با حجاب‌های ظلمانی مناقب العارفين؛ شمسالدين افالاكي؛ ‎(AEE ae lg‏

صفحه 100:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(3) 7 بکتاشیه: خواندن دعای «ناد علی» و دم گرفتن و نواختن نی و امثال آن را به جای از وروزه و ساير وظایف شرعی تلقي مي‌کنند ‎(Note st, Wah eek ila HL)‏ 1 در احوالات موا ن تقل شده است که در حال گوش دادن به نوای رياب بود كه كسى موق اوس رسي است. و و هم از هر دو داعیان حقند. ‎na oS‏ ما ديق باعل رابه محبّت و معرفت حق دعوت مینماید.» (ماتبالارقين شسادين افلاكي جا؛ (these

صفحه 101:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت گرایانه(4) 9 ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود. مي‌گفت: «ما در ذماز بم»! «اسار التوحيد فى مقامات الشيخ اب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹)

صفحه 102:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(5) 0. عبدالرحمن جامی در شرح احوال میرم نیشابوری:روزی مره مشاهده کرد جمع کثیری از مردمان به دیدار او می‌آیند. ((از خادم پررسید که «اینان کهاند؟» گفت: «به خدمت تو میآیند». صبر کرد. هیچ كفت تا به مسربالایی رسید و بادی سخت میجست. بند شلوار بگشاد و ول آغاز کرد؛ چنان که جامههای خود و جامههاى ايشان را يليد کررد. آسن قوم گفتند: «احسنت! زهی شیخ و زهی معاملت نیکو!» همه از وی منکس با زگشتند.» (نفحات الانس. ص 264)

صفحه 103:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(6) 1. برخي از ملامتیان-به منظور مبارزه‌با نفس از خواندن نماز نیز پرهیز داشتند و بعضابه صورت برهنه در میان مردمان به راه مي‌افتادند.به عنوان نمونه زملني که شهاب الدین سهروردي. در دمشق در جستجوي شيخ علي كردي. بود مردمان او را آز نزدیک شدن‌به وي برحذر داشته و گفتند: «هذا رجل لايصلى و يمشي مكشوه ف العور؛ ا کش اوقاته». (روضالریاحین فى حكايا الصالحين» عبدالله الیافعی, صص۱ 4۸۲-4۸ حکایت 44۳)

صفحه 104:
نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرتگرایانه(7) 2. برخي از صوفیان معاصر برای وصول به مقام «بي‌خودي» از مواد تخیر کننده‌ای چون بنگ و آفیون نیز استفاده مي‌کنند. . «صوفیه براي تحریک اعصاب و نیلبه حللی که از لن تعبیر به بي‌خودي می‌کنند گاه‌به مواد تخدیرکننده یا سکراور متوسل می‌شده‌اند. ‎Gane‏ قهوه به تحریک اعصاب می‌پرداخته‌اند. و گویند هم شاقلي مخترع شربت قهوه بوده است بعضی دیگربه بنگ و ‎oe‏ , مي‌برداخته‌لند و برخي هم دست به شرآب می‌زده‌اند و از لين همه فسات شان رهليي از خود و از خودي ده است‌با وسایل مصنوعي .» (ارزش میراث صوفیه, عبدالحسین زرین کوب» ص94)

صفحه 105:
نقد و بررسي )1( 1 از صوفیان رفتارها و سخنن متضبادی. در این باب به دست ما رسیده است. بررطی از آنان علیمرغم تأکید بر پاییندی نسبت به دستورات شرعی و نادرست شمردن هس گونه شریمت‌گرریزی» در مواقعی یا خود رفتارهای کاملاً خلاف شرع را مرتکب می‌شدند و یا سخنان خلافه زبان می‌راندند ویا ‎ST‏ رفتارها وسخنان لاف دین دیگران را مورد تأید قرار م‌دادند. مثلاء بایزید بسطامی» به دلیل آنکه نمی‌دانست پيامبس اکرغ چگونه خربزه می‌خورده استه از خوردن آنن اجتتاب می‌کررد. ویا از كنتكو با ييرى كه آب دهان خود به سوی قبله انداخته بوده صرف نظس کررد. در عین حاله همین فررد در شطحیات خود سخنانی خلاف شرع دارد.

صفحه 106:
نقد و بررسي )2( 2 رسیدن به مدل مقصود و بر‌خورداری از قررب الهی و مقاع فنای حقیقیء که اوج اهداف عارفان استه راء ويثة خود را می‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌توان به این هدف رسید. رسیدن‌به مقام فنا و قرب الهي را شی‌توان با ناضرفانی او ید حست آوردبچگونه ممکن است با نادیده گررفتن فرماهای محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راه پلفت1 یک عاشق حتیة حتیتی هگن به خوداجازهنمدهد که لحظ‌ای از ید مشوق خافل بماند؛ در هم ح کات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است.

صفحه 107:
نقد و پررسي )3( 3. هیچ کس توانليي رسیدن‌به اوج معنویت پیلمبر اسلام و امامان معصوم را ندارد. آنان با بالا رفتن از نردبان شریعت‌به آن مقام رفیع دست یافته‌اند. پیامبر تا آخرین ساعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد. امیرمومنان در محراب نماز به شهادت رسید و امام حسین در ساية عمل‌به فريضة لمربه معروف و نهي از منکر به آن مقام بزرگ دست یافت. 4 عقل و شرع حکم می‌کندد که رین و صائب‌ترین وسيلة وصول به حقيقت بلكه تنها وسيلة َن» متابعت از شریعت وحیانی است. وه سکن است رهام نار و انين باشد از ناراد راز بندگان دریغ نماید؟ اگس حتیقی باطنی وجود دارند که دارند و اگس راهی ببرای وصول به آنها وجود دارده این راه منحصی در راه شریمت است و بس.

صفحه 108:
کار خارق العاده و حقانیت ۴ اگر کثشرتگرایی عیرفانی- نادرست است پس کارهای خارة العده‌ای که از ری مرتاضبان و صوفیان و عارفان سایر ملل و ادیان مشاهده می‌کنیم را چگونه بایدتوجیه کرد؟ تلقي بسیاری از مردمان این است که انجام لین کارها نشانة حقانیت است. و حتی بعضا بر‌ضی از صوفیان بوده‌اند که در عمل همین مسأله را الق مي‌کردهاند و در پاسخ نقدهای دینی‌ای که به عملکرردهای آنان می‌شده با امراز و اظهار کاری خارق العادهء بر شرریعت‌گررینری خود سرپوش می‌نهادند. تقل می‌کنند: ابوسعید ابوالخیس» در روز روشن شمعی را برافروخته بود؛ شخصی به او اعتراض کرد و این کار را مصداق اسراف دانست. ابوسعید به جای پاسخ منطیقی دادن به این نقد و یا پنيرش آن و تشک از ناد ‎LAS SVAN‏ سر و صورت ناد را در آتش سوزاند و سپس ایین شعس را سرود که: هس آمن شمعی که ایزد بر‌فروزد کسی کش پن کند سبلت بسوزد. © ) اسرار التوحید» ص۰۱۱۲(

صفحه 109:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست )1( #روح انسانی دارای قدرتی شگفت‌انگین است. هم انسانی اگر بتواند غراين حيواني را سكوب نمايده مىتواند از قدرت روح خود استفاده كند. سنت الهى در اين عالم به این صورت است که هم كس به هس ميرزان و به هس انگیه‌ای که نلاش نماید» از حاصل تلاش خود بهره حواهد برد.

صفحه 110:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست (2) ؟ به ابوسعید ابوالخیس گفتند: (فلان کس بر روی آآب می‌رود.» وی در پاسخ گفت: (سهلاستهبزفی(قوربغهوبعریي(گنجشک این ی رویآجامی رود « دربارة شخص ديكرى كفتتد كه: «فلان كس در هوا هرد بازهم در باسخ كذد ا سار اس کی گنتد:(فلان کس جز يك لحظه ان شهرى بهشهری مي رابود دز بلس ‎iS‏ لفت: («شیطان نیز در يك ننس از مشرق به مغرب مىرود. اين جنين جيرزها را بس قيمتى نيست. مرد آن بود كه ميان وداد وستد كند وزن خواهد وبا خلق د رآميزد ويك لحظه از خداى نود غافل نباشد. » تنحات الانس, عبدالرحمن جاميء صه۰۳۰(

صفحه 111:
۰ سيرم از عارفان مسلمان به آن توجه ‎gad yk Da J‏ را درا ‎GPs Be eS Je‏ مقي بد ‏کارهای خارق العاد‌اي را ‎alge‏ از كرامت الهى ‎Sats‏ 4 ‏دست أمده باشند. هر جند هيج عارف حقيقي عملي را براي دست يابي به كارهاي خارق 2 ‏انجام نمي‌دهد. او فقط براي رضايت الهي کل مي‌کند اما چون که صد امد نود هم . ‏هن كس به هل ميزاني كه به خدا تقرب بجويد؛ به همان مزال نیز ‎GAGS‏ ‎er‏ ‏.ك: نفحات الانسس؛ عبدالرحمن جامي» ص00. به نقل از شیخ شهاب‌الدین سهروردي. * [©)]. الرسالة القشيرية؛ عبدالكريم بن هوازن القشيري» ص*00. ‎

صفحه 112:
کار خارق‌العاده نشانة حقانیت نیست (3) © علامة بحرالطوم: * «واما استاد عام شناخته نموشود مك به مصاحبت در خلاء وملاء ومعاشرت باطنيه و ملاحظة تمامیت ایمان جوارح و تنس او و زینهار به ظهور خوارق عادات و بیان دقايق ونكات واظهار حقايلى آفاقیه و خبایای انفسیه و تبدل بعضی از حالات خود به متابمت او فریفته نباید شد جه اسراف بر حنواطس واطلاع بس دقائق وعبور بس ماء وطى زمين وهوا واستحضبار از آينده وامثال ايتها در مرتبة مكاشذة روحیه حاصل می‌شود و از آن مرحله تا سر منزل مقصود بس منازل و مراحل است و بس راهروان این مرحله را طبی و از آلن پس از راءافاده؛ به وادی دزدان و ابالسه داخل گشته و از این راه بسی کفار اقتدار بر بسیاری از این امور حاصل. بلکه از تجلیات صفاتیه نییز پی به وصول صاحبش به منززل نتوان برد. » (دو رساله در سیر و سلوک: رسالا سیر و سلوک سید بحر الطوم ص۸۱

صفحه 113:
مکاشفات رحماني و حقانیت * مکاشفات رحماني نیز هرگز نشانة حقانیت سالک نیستند. حداکثر این لست ‎AS‏ چنین حالتي همچون رزياهاي صادقه است. هرگز نمي‌توان دیدن رزياهاي صادقه را نشانة ولي الهي بودن يك فرد دانست. چه بسیارند افراد تبه‌کار و گناه‌آلودي که خواب‌هاي صادق دیده و مي‌بینند. عزیز مصر, که فردي بت‌پرست و غیر موحد بود» خواب صادق دیدا البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نیازمند لطافت روحي خاصي است؛ اما لطافت روحي داشتن یک حرف است و حق بودن حرفي دیگر. افزون بر اين؛ «کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پیش پا افتاده‌اي است که کمترین اعتنايي به آن ندارند و هیچ توجهي به آن نمي‌کنند. ... اولياي خدا اين امور را بازي‌هايي کودکانه تلقي مي‌کنند.» در جستجوي عرفان اسلامي؛ صص 600

صفحه 114:
۳۹ ۳۹ 2 * نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاسخ به این پرسش که آیا اکنکار با ‎baw‏ > يا ۵ 3 طلاق یا 1 طلاق ما كراش جنسي را رع علوان تسمسمائي نمي‌دهد.» * ترویج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئلیو

صفحه 115:
پيروي از استاد - که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌شود: مثنلا نز اکنکاز لن زا نتنات: گوزو في‌نافند و او زا نمايندة خدا دانسته و معتقدند تنها در ساية هدایت او مي‌توان به مرحلة خودشناسي و شكوفايي معنوي رسید.

صفحه 116:
‎٩‏ جایگاه استاد در اين تلقي در حقیقت جایگاه پیامبران و بلکه جایگاه خدا است. زیرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطة ابلاغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداوند نیز اختياري جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما علي الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پیر در تصوف و عرفان‌هاي کاذب ‎Ga‏ هر گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد. به همین دلیل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند. و او نه تنها حق سرپيچي از این دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.

صفحه 117:
در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکلات باید به پیر یا ماهانتا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر کسی که تمرینات معنوی اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوبي اداره مي‌شود. اين بدان سبب است که اداره کنندة حقيقي زندگي او ما كام ۲۷ «اگر کسي اننظار دارد سفر روح كندء بايد با ايدة وجود آستاد زئدة لک مشكلي نذا باشد زیرا استاد وسیلة رسیدن به سرزمين‌هاي خداوند است که روح الهي آن را ‎5s‏ اختيار ما قرار داده است.» [2] «در مدرسة اك هيج روزنه‌اي وجود ندارد که یک بچه بتواند به وسيلة آن از ديد استاد بيرون رفته و كم شود.»[9] [0]. حكمت اك. ص2 (ذيل عنوان تمرينات معنوي) ۶ [0]. همان ‎Que‏ (ذيل عنوان سفر روح) ۶ [0]. همان,

صفحه 118:
© در عرفان ساحري نقش ناوال یا پیر آنقدر برجسته مي‌شود که معتقدند سالک براي مواجهه با او باید تمرین‌ها و رياضت‌هاي شدید و آموزش‌هاي طولاني و دراز مدتي را تحمل نماید. و الا اگر سالک بدون تمرین و ریاضت كافي با ناوال رو به رو شود بلافاصله خواهد مرد. کارلوس کاستاندا مدعي است «بدون یک آموزش طولاني هیچ انساني قادر به رويارويي با ناوال نیست. اگر یک انسان معمولي با ناوال مواجه شود بي‌درنگ خواهد مرد.» گزیده مجموعه آثار» کارلوس کاستاندا: ص ©©.

صفحه 119:
دامن زدن به مسائل جنسي ‎٩‏ کونلیو:«براي تحقق تشرف. باید با اين نیرو آشنا شوي. بقیه چیزها نيروي جنسي ساحران» به استادان بزرگ تعلق دارد و پس از مراسم با آنها آشنا مي‌شوي. پس چطور با آن رو به رو شوم؟ یک فرمول ساده است ... فرمول این است در تمام مدت رابطة جنسي» از حواس پنجگانه‌ات استفاده کن. اگر در لحظة اوج لذت جنسيء همة این حواس با هم از راه برسند» براي تشرف پذیرفته مي‌شوي. بریداء ص۰9 19).

صفحه 120:
‎٩‏ اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترین نيروي زندگي دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که همة دگرگوني‌هاي زندگي از طریق این نیرو رخ مي‌دهد. سکس را مقدمة عبادت مي‌داند. البته نه هر سكسي را؛ بلکه سكسي که از روي شور و سرخوشي باشدا چنین سكسي است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادت است. اوشوء سکس را تنها در ارتباط با غیر هم‌جنس خلاصه نمي‌کند؛ بلکه همجنسبازي را نیز تقدیس مي‌کند. و بهترین مکان براي دين‌شناسي و خداشناسي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کلیساها و مساجد! الماس‌هاي اشو» ص‌905. و ص196

صفحه 121:
‎٩‏ اوشو انسان ایده‌لل را در قالب تركيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و اهل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني» اما بودا مظهر عرفان و معنوبت و زهد و کناره‌گيري از دنیا است. وي در اين باره مي‌گوید: «همة تلاش من بر یک چیز متمرکز است: آفرینش انساني نوین مثل «زرباي بودا» در یک کمون نمونه همة افراد از هر دوي این کیفیت‌ها برخوردار خواهند بود

صفحه 122:

صفحه 123:
Whirling Dervishes The Mawlawiyah order of dervish, the Islamic counterpart to Christian monks, was established in the 12th century. Members are shown here with outstretched arms and swirling robes, spinning into a trance while seeking spiritual oneness with God. Ecstatic ritual dances are central to the beliefs of this Muslim religious society.

صفحه 124:

صفحه 125:
زحست. تنها تذ ان رفتي و در میلنة ایشان نشسته, همه‌شان گرد ‎Wes pdt ie eps teal yy couse cake ca‏ راو ي که‌به تبرک از آن. گل‌برگ‌ها ساختندي و حضرتش در میان گل و گلاب غرق عرق گشته.نا نصف اللیل به معانسي و اسرار و نصایح مشغول شدي. آخر الامر کنیزکان گوینده و د اف ان نادر و ناي زنان از زنان سرآغاز كردندي و حضرت مولانابه سماع شروع فرمودي و آن جماعت به حالي شدندي که سر ازپا و كلاه آز سر ندانستندي. و تمامت جواهر و زرينه آلتتي كه داشتندي. در کفش آن سلطان کشف ريختندي تا مگر چيزكي قبول کند. نمي‌فرمود. و نماز صبح را با ایشان گزارده: روانه ‎“ie‏ (مناقب العارفين ج1؛ ص40 ى)

صفحه 126:
9 ابوسعید ابوالخیر (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود. مي‌گفت: «ما در ذماز بم»! «اسار التوحيد فى مقامات الشيخ اب وسعيد: محمد بن منور: ص:۲۹)

صفحه 127:
© كجفهمي و كجانديشي صوفيان به آنجا رسيده است که در توجيه عمل خلاف شرع سماع؛ به تحريف معنوي آيات قرآن روي آوردداند. آياتي از قبيل «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» » «انک لاتسمع الموتي»» «اتقوا لد و اسمعوا»» «و اسمعوا و اطیعوا» «و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا و اسمع و انظرنا لکان خیرا لهم و اقوم» «و اذا سمعوا ما انزل الي الرسول تري اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق» را به سماع مورد نظر خود تفسیر کرده‌اند. ربک: فرهنگ اشعار حافظ احمدعلي رجائي بخارائي؛ تهران: انتشارات علمي؛ ‎OPO iia‏ صص 669-4۴9

صفحه 128:
© «در شرع مساله‌اي هست و دانم که خوانده‌اي» كه در حالت اضطرار و مخمصة مهلک» آدمي را تناول مردار و چيزهاي حرام حلال مي‌شود ... اکنون مردان خدا را هم حالتي و ضرورتي هست که به مثابة مخمصه و استسقا است و دفع آن جز به سماع و رقص و تواجد و اصوات اغاني نیست و الا از غایت هیبت تجلیات و انوارٍ جلال حق» وجود مبارک اولیا گداختي و ناچیز گشتي.» [مناقب العارفین» ج0» ص ©©9]

صفحه 129:
ایجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي * خانقاه © لنكر و زاويه © معبد زرين اك © كمون اوشو * آشيانة صلح برين (سايبابا)

صفحه 130:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب a کلت اصلي جهل | اد است: (عامل اصلي همة انحرافات در المي عي اجه مید: دعاي اربعين امام حسين معمولاً اعضاي این فرقه‌ها دلبسته‌تر و پایبندتر مدقي کون اين حالت را در ذ خيلي ۱ اد ا ف لت و و حر ل د کنترل همة جوانب زندگي مریدان از الفاغ غذاء مسكن بت

صفحه 131:
علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب 5 بمباران محبت: وعده شغفل. مسکن» تسکین آلام روحي, بهبود امراض مزمن يا صعب العلاجح جسمي, قرار ع در محيطي صميمي, پافتن ‎ULL‏ ‏شفيق . 6 أدعا موكتتم كمد راشي سعريم سرطاء كدق 92025 ‎Hild‏ ‏اجرا براي رسيدن به حقيقت دارند. كه نيازي به عمل مه دستورات ذیتی ندارد. 7. ساده و در دست‌رس جلوه دادن تجربه‌هاي معنوي جدید 6. "کم‌كازي عالمان و مبلعان دیتي در ارائه تحازف معتوي

صفحه 132:
سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 1 بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها * مثلا آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نشيني و موزة تناسخ - در اغلب آيين‌هاي جدید اعتقاد به تناسخ که به گونه‌اي هلازم با جبر اختماعی و ناسین هم هسته دجود دار حتي در عرفان ‎(a‏ آمریکايی این اعتقاد ‎atone elf‏ دارد. و ابزار خوبي در دست زوركويان و مستمكزان الست. نا أبن أعتشاد حودوان حلوى خيلف إل شورش‌هاي ‎ot ica‏ واشیاسي را گرفت. و آقراد.راربة آهید زندگن بهتر دز مرحله بعدي ساکت نگه داشت

صفحه 133:
عرفان‌هاي کاذب سیاست‌بازان در ترویج ایجاد پایگاه: کینیاز دا شاهزادة روسي. بابیت = ‎Ss hs‏ 2 ان سب ‎outer oak‏ ع سر ‎fy‏ معتاد کردن او و القا انديشه‌هاي خود به آو. کم‌کم به سيد كفت ۹ نمايندة آمام زمان هستید و من به شما و مقام بسیار والایتان واقفم. خود سید هم باورش شد. ‎Seal‏ فرقه‌اي شده است که کاملاً دز اختیار استکبار و علیه مسلمانان اقدام مي‌کند.

صفحه 134:
سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 3 مقابله با معنویت اسلام شيعي: - تقویت اسلام فردي و منياي سیاست. اسلام منياي روحائیت. اسلام منباي مدیریت.به عنوان مثال در ایران اسلامي از سال 42 به بعد مي‌بينيم که مشایخ صوفیه رولبط خوبی با دربار شاه داشتند. به مقامات عالي مي‌رسیدند. در زمآن دکتر اقبال خانقاه‌ها رشد کردند.

صفحه 135:
نقش سیاست‌بازان در ترویج عرفان‌هاي کاذب 4 میار قدرت مرجعیت: - نقش مرجعیت را در خنثي کردن توطئه‌هلیش به وضوح در سده‌هاي آخر فیتخانت. بر لین تسافی با ‎Ce SA‏ فرقه‌هايي. به محوریت دادن به نقش پیر و استاد در حقیقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعیت ایجاد کنند.

صفحه 136:
راه‌هاي مقابله (1) 8 9 علمي: شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب ‎Cs ots ig oS le dette ple ۰‏ افرگذاري لين نوع مکاتب ‏2 طراحي ميندسي اخلاقي و تربيتي در سطح خرد و کلان * پرهیز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. 3 تأكيد بر عقلائیت و پرهیز از امور خرافي: بیشتر فریب‌خوردگان این عرصه زنان هستند. رويابيني. فال‌بيني. ‎‘wae‏ . کف‌بيني. سنگ درماني و فرادرملني و سحر و جادو و احضار روج ‎ ‎ ‎ ‎wife ۰‏ ري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها. به ویژه عزاداري‌هاي خانگي!

صفحه 137:
راه‌هاي مقابله (2) = عملي . افشاگري و ایجاد حساسیت در میان افراد و خانواده‌ها 2 جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تیاجم اخلاقي و معنوي آنان 3 استفاده از ظرفیت مجلاس مذهبي و خانگي و پايگاه‌هاي بسیچ براي معرفي عرفان حقيقي * احياي ابعاد عرفلني و اخلاقي عاشورا: فاطميه. شعبانیه. دهة فجر. هفتة دفاع مقدس وامثال آن.

صفحه 138:
4 ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستین؛ داستان‌هاي شهیدان. 5 خودسازي به منظور جامعه‌سازي: مي‌توانند الگوي عيني و متحرک ارزش‌ها و اخلاقیات اسلامي باشند.

صفحه 139:
یاد خدا نیست در لوح دلم جز الف قامت یار/چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم الهي و الحقني بنور عزّك الابهج فأکون لک عارفاً و عن متواک متحرفاً ‎y‏ متک ‎UE‏ مراقباً

صفحه 140:
محبت نسبت به همة آفریده‌ها به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ۶ يكي از بارزترین نمودهاي محبت عام به همة مخلوقات را مي‌توان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محیط زیست مشاهده کرد. © برخي: ادیان هندي مشکل محیط زیست را حل مي‌کنند.اما اسلام نه حیوانات را خدا مي‌دانند و نه اجازة تصرف بي‌مبنا در آنها مي‌دهد. * داستان علامه مجلسي و محافظت از بچه گربه © علامه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة

صفحه 141:
محبت یه هن انسازها * لعلک باخع نفسک الا یکونوا مزمنین * پیامبر اکرم: مردمان همگي؛ عیال خداوندنده پس محبوب‌ترین افراد در نزد خداوند؛ نیکوترین‌شان نسبت به عیال خداوند است. © داستان صاحب فصول:در پاسخ اين پرسش که: «اگر بداني چند ساعت دیگر به مرگت مانده است» در اين چند ساعت چه مي‌کني؟» مي‌گوید: «روي سكوي در خانه‌ام مي‌نشینم تا نيازهاي مردم را برآورده سازم. شید کسي بیاید و از من چيزي بخواهد و نيازي داشته باشد؛ گر چه آن نیاز استخاره باشد.» © بحر العلوم و شاگردش سید جواد عاملي صاحب مفتاح الکرامة و عدم آگاهي از نيازهاي © داستان سري سقطي و استغفار سي‌ساله براي یک الحمدله

صفحه 142:
نااميدي از انسان‌ها * امام علي (ح) به فرزندشان امام حسن (ح) توصيه ميكند كه: ان استطعت أن لايكون بينك و بين الم ذو نعمة فافعل. عارفان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان» بينيازند. © به دليل هيجكاره دانستن مردم و خدا را يكانه فاعل حقيقي دانستن تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان ميشود. البته تحمل جفاي خلق ملازم با ظلميذيري نيست.

صفحه 143:
خوددوستي روان‌شناختي ۶ به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند. به همین دلیل هرگز به وضع موجود خود قانع نيستند. دائماً در انديشة بهتر كردن اوضاع دروني خودند. يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضلّ اذا اهتديتم © خوددوستي به معناي خودبزركبيني نيست. تواضع آنان از همه كس بهتر است. داستان انتخاب بهترين فرد كه بنا بود بدترين بنياسرائيل را بيدا كند.

صفحه 144:
* غير از خود فرد هیچکس نمي‌تواند عارف بودن یا نبودن كسي را درک کند. ما تنها مي‌توانيم علائم و نشانه‌هايي را به دست آوریم. كساني که به گوهر راستین عرفان دست یافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نیستند. به همین دلیل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخیص نیستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سر حق را آن سزد آموختن کز بیانش لب تواند دوختن

صفحه 145:
* مرحوم بهاري همداني در تذکرة المتقین:از جملة آنها [مغرورین] طايفه‌اي است که خود را عارف مي‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به شاک و خفض الصوت و سر پائین انداختن و آه سرد کشیدن و شبیه به جا آوردن لاسیما اگر بشنود كلامي را در عشق و محبت و توحید و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز کرده به شهیق و نمیق و اختراع بعضي از اذکار و التغني بالاشعار و سایر حرکات شنیعه به گمان اینکه این اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند. نه چنین است؛ بل اسباب سخط و غضب الهي است.

صفحه 146:
صراحت و اجتتاب از مبهم‌گويي © هرگز به بهانة اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چند پهلو که موجب سوء استفادة دیگران شود بر زبان نمي‌رانند. همانگونه که پیامبران و امامان معصوم چنین بودند. هرگز به گونه‌اي سخن نمي‌گفتند پا به گونه‌اي رفتار نمي‌کردند که هر كسي برداشتي متناسب با میل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.

صفحه 147:
۰ البته اقتضاي مباحث عرفاني آن است كه در مواردي در لفافه ربا استفادء از قالب‌هاي ادبي مجاز و استعاره و کنایه و امثال آن سخن گفته باشند. است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند. افزون بر اين» همة عارفان نيز لزوماً شناخت كافي از زبان و توانمنديهاي ادبي زبان خود را ندارند. برخي از آنان ادیبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناسي بودند و اینان در بسياري موارد مي‌توانستند مضامین بلند عرقاني را با استفاده از قالب‌هاي زباني متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو بیان کنند» اما برخي ديكرء که از چنین توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند.

صفحه 148:
پرهیز از فرقه‌گرايي * يکي از آفات گرايش‌هاي عرفاني فرقه‌گرايي است. مباحث عرفاني زمينة مساعدي براي پیدایش فرقه‌هاي مختلف پدید مي‌آورد. بسياري از مردم وقتي كاري خارق العاده از فردي مي‌بینند به دلیل آنکه توان تحلیل چنین کارهايي را ندارنده آن را نشانه و دلیل حقانيت رفتار و كقتار لن فرد نيز مروندارند. به همين دليل حلاقداي عاطفي و قلبي نسبت به جنين افرادي بيدا ميكنند و اين خود زمينه ايجاد فرقههاي جديد را پدید مي‌آورد: * اما عارفان حقيقي هركز به دنيال سوء استفاده از جنين موقعيتهايي نيستئد. و به هيج از كفتار و رفتار خود را نمي‌دهند. به همین دلیل هیچ یک از عارفان حقيقي در طول تازیخ منشاً یدایش یک فرقه ی گروه خاصي در عرض سیر فرقه‌ها و گرو‌هاي مسلمان نقده‌اند.

صفحه 149:
© رسيدن به كمال و سعادت نهايي بدون رياضت و تمرين‌هاي سخت جسمي و روحي امكازيذير نيست. * «لن تنالوا البرّ حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک»

صفحه 150:
© آیا ریاضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و ابزاري دارد یا ارزش غايي و نهايي؟ روشن است که ارزش ریاضت ارزشي مقدمي و ابزاري است. اما ‎Ul‏ مي‌توان از هر وسيله‌اي براي رسیدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفي است. بر اساس نظام علّي و معلولي حاکم بر عالم» هر فعطي معلول خاص خود را دارد و هر معلولي» علت ويژة خود را مي‌طلبد. رياضت‌ها هم به منزلة علتهايي براي وصول به همان هدف مقدس هسلئد. لما ايذكه جه نوع رياضتي واقعاً ما را به آن هدف مي‌رساند و چه نوع رياضتي مارا از آن دور مي‌سازد» از دو راه مي‌توان فهمید: عقل و شرع.

بررسی عرفان‌هاي کاذب حجت االسالم دکتر علی روحانی مفهومشناسي ‌ مباحث مقدماتي: .1عرفان«:شناخت شهودي و باطني خداي متعال ،اسماء ،صفات و افعال او» .2تصوف :س هروردي در کت اب ع وارف المعارف آراي بزرگ ان تص وف دربارة حقيقت تصوف را بيش از هزار مي‌داند. .1 .2 .3 .4 مترادف با عرفان؛ مترادف با عرفان اسالمي به معناي عرفان‌ کاذب در عالم اسالم بعد اجتماعي گرايش عرفاني ،در مقابل بعد فرهنگي آن (عرفان) .3معنويت: – ناميدهاند .مالرو :قرن بيستم يا قرن معن ويت اس ت برخي :عصر جديد را عصر معنويت ‌ نامهها و طالح ‌ ‌ و يا اساسًا قرني وجود نخواهد داشت .اما ت ا ب ه حال هيچ ي ک از اص ندادهاند. المعارفها تعريفي جامع و دقيق از اين واژه ارائه ‌ ‌ نامهها يا دائرة فرهنگ ‌ ‌ مؤلفه‌هاي اصلي معنويت« :شادي»« ،آرامش» و «اميد به زندگي» .4عرفان حقيقي: – هAAدف‌ :قAAرب الهي؛ شAAيوة سAAلوکي :تAAابع شAAريعت و دستورات الهي .5عرفان کاذب: – هدف :غير خدا ،شيوة سلوکي :بي‌توجه به شريعت مباحث مقدماتي ()2 علل روي آوري بشر جديد به معنويت و عرفان .1سرخوردگي بشريت از عقالنيت و علم مدرن ‏ ‏ دنيس ديدرو (1784-1713م) پيام طبيعت را به انسان عصر جدي د چ نين بازگو مي کند« :اي بردة خرافات! بيهوده خوشبختي خود را فراسوي مرزهاي اين جهان ک ه ‌ تو را در آن جاي داده‌ام ،جستجو مکن .شجاع باش و خ ود را از ي وغ دين ،اين رقيب گردنکش من که حقوق مرا نمي‌شناسد ،آزاد کن .خداياني که قدرت مرا غصب کرده‌اند دور افکن و به قوانين من بازگرد ...خود را دوباره به طبيعت ،به انسانيت و به خويشتن واگذار کن .در اين صورت در مي‌يابي که مسير زندگي‌ات گلباران شده است( ».فلسفه روشنگري ،ارنست کاسيرر ،ترجمه يداهلل موقن ،ص).211 موج علم‌ گرايي در جهان اسالم حتي تفسير خاتميت را نيز تحت تأثير قرار داد :تفسير مرحوم اقبال الهوري و دکتر شريعتي .تحليل‌هاي ديني مهندس بازرگان ،تفس يرهاي علمي از قرآن مثل تفسير جواهرالقرآن طنطاوي و ... .2اثبات نادرستي فلسفه‌هاي معنويت‌ستيز ‏ ‏ ‏ پوزيتويست‌ها ،متأثر از ويتگنشتاين با تجم ع در وين ،و تش کيل حلقه‌اي مطالعاتي، دين‌ستيزانه‌ ترين نظام فکري را در تاريخ غرب پديد آوردند :پوزيتويسم. اما در نهايت نادرستي بنيان‌هاي فکري پوزيتويسم آشکار شد .معيار معن اداري آن ان، که مهم‌ترين مبناي فکري‌ شان بود ،مورد نقدهاي فراواني قرار گرفت .کمترين اشکال آن خودستيزي‌اش بود .اين سخن که «فقط گزاره‌هاي تجربي معنادارند»‌ خود گزاره‌اي غير تجربي است و بر اساس اين مبنا بايد بي‌معن ا باش د .و با س خني بي‌معن ا ن يز نمي‌توان معيار معناداري همة سخنان و گزاره‌ها را تعيين کرد! به هر حال ،اين فلسفه و ساير فلسفه‌هاي مشابه نيز رو ب ه زوال نهادن د .و اين خ ود حربة مناسبي در دست دين‌گرايان براي مبارزه با دين‌ستيزان بود .افزون بر اين، .3شکست نظام‌هاي معنويت‌ستيز حدود نيمي از مردم دنيا در اروپا ،آس يا ،آفريق ا و آمريک ا در قرن بيستم دلبستة‌ نظام کمونيسم ،ک ه يکي از شاخص ه‌هاي آن معنويت‌ستيز بود ،واقع شده بودند .و برآورده ش دن هم ة ميخواستند .اما دينستيز ‌ نظام ‌ ‌ آرزوهاي ديرينة خود را از اين مردم دنيا در اواخر قرن بيستم با ناباوري ،شاهد فروپاش ي و نظام بودند. ‌ ورشکستگي رسمي اين .4برنامه‌هاي نظامي و اطالعاتي ()1 ‏ ‏ ‏ ‏ سوابق نظامي رهبران برخي از مکاتب عرفاني جديد سالحهاي روان-الک ترونيکي؛‌ ‌ سالحهاي سايکوترونيک ) ‌ مطالعه دربارة سالحهايي که از راه دور بر هدف مورد نظر ت أثير مي‌گذارن د و م وجب ‌ اختالل عملکرد يا نابودي مي‌شوند). شوروي از سال 1960 رونامهنگاران آمريکايي ،در سال 1981س ه مقال ه با ‌ جک آندرسون، عناوين «گروه ضربتي فرارواني ب ه ش دت مش غول فعاليت اس ت» «پنتاگون در مورد جنگ ادراکات فراحسي سکوت کرده است» و «ميزان توجه سيا به ادراکات فراحسي سريعا رو به افزايش است» منتشر کرد. برنامه‌هاي نظامي و اطالعاتي ()2 ‏ کميتة علوم و فن‌آوري کنگرة آمريکا در 1981پس از دو سال کار تحقيقاتي با عنوان «بررسي مسائل کن وني و آتي عل وم و فن‌اوري» موض وعات مهمي را گزارش کردن د از آن جمل ه گفتن د «نت ايج آزمايشهاي اخير در مورد مطالعات دوربردي و ديگر موضوعات شبه فراروان‌شناسي نشان مي‌دهد که ارتباطي دروني بين ذهن انسان و ديگر اذهان و ماده وجود دارد .به نظر مي‌آي د اين ارتباط دروني در صحنة طبيعت عمل مي‌کند و به وسيلة نيت و احساس تقويت مي‌ش ود .دربارة نت ايج تحقيق ات بنيادي و اکتشافي مرتبط با جنبة فيزيکي آگ اهي جاري ،نمي‌ت وان يقين حاص ل کرد ،ولي در زمين ة دف اع ملي، اشارات آش کاري در م ورد توانمن دي بشر در رديابي محل‌هاي دور دس ت و تأثيرگ ذاري ب ر اب زار حساس و يا افراد ،وجود دارد .شناخت ميزان ارتباط متقاب ل ذهن‌ها ،مي‌توان د ابعاد سياس ي-اجتماعي گسترده‌اي براي اين کشور در بر داشته باشد» .5تبليغات وسيع گروه‌هاي معنويت‌گرا ‏ ‏ ‏ ‏ در اين آشفته بازار تبليغات معنوي ،حتي يهوديت ‌،که در ط ول ت اريخ تبليغ نداش ته است ،نيز خود را از تبليغ بي‌به ره نکرده اس ت .با اس تفاده از ش گردهاي مختل ف تبليغاتي در معرفي عرفان کاباال يا قباال تالش مي‌کند .ارباب کاباال و صهيونيست‌ها به صورت مرموزانه‌اي تالش خود را بر جذب چهره‌هاي شاخص و ستاره‌هاي س ينمايي و هنري و ورزشي و همچنين خانواده‌هاي متمول متمرکز کرده‌اند. مدونا :فوق ستاره‌ هنري هاليود و خوانندة مشهور پاپ؛ ديويد بکهام و همسرش :ستارة فوتبال؛ خانم پاريس هيلتون :وارث خانوادة ثروتمن د هيلت ون و دارن دة هتل‌هاي زنج يره‌اي هيلتون. .6پيروزي انقالب اسالمي ايران سال :1979سال تحول معنوي در دنيا. ب راي آش نايي بيش تر ب ر ت أثيرات انقالب اس المي در عرصههاي مختلف زندگي فردي، ‌ معنويتگرايي بشر جديد در ‌ اجتماعي ،سياسي ،اقتصادي و علمي ر.ک :عصر امام خمي ني، ميراحمدرضا حاجتي ،قم :بوستان کتاب ،دهم.1383 ، .7تمايلي فطري و طبيعي در انسان اميال و غرايز بشري دو دسته‌اند )1( :اميالي که و شکوفا شدن آنها نيازي ب ه تعليم و تربيت ندارد .مثل ميل به تغذيه از بدو تولد .يا ميل جنس ي ک ه از سن خاصي شکوفا مي‌شود؛ ( )2اميالي که شکوفا شدن و فعاليت‌ آنها نياز پارهاي از شرايط است. به تحقق ‌ ميل به کسب قدرت بيشتر در همة‌ابعاد وج ودي .مي ل ب ه تماميت‌خواهي و کمال مطلق‌خواهي اميالي فطري‌اند. اميال فطري شکوفا شده را اگر به درستي پاسخ ندهيم ،مورد س وء اس تفاده قرار گرفته ،به صورت کاذب ارضا شده و در نتيجه ابزار سعادت ب ه اب زار شقاوت تبديل خواهد شد. تالش‌هاي غرب براي جهت‌دهي به اين گرايش جهاني .1 .2 .3 .4 .5 تأسيس مراکز مطالعاتي براي مطالعة نحوة القاء مفاهيم ديني به جنين در رحم مادر تالش براي ارائة مفاهيم معنوي به کودکان (توجه به نقش اسباببازي) ‌ بازي و رايانهاي، ‌ برنامههاي کودکان ،بازي‌هاي ‌ طراحي فيلمهاي سينمايي معنوي (سينما ماوراء) توليد ‌ داستانهاي عرفاني و معنوي (هري پاتر) ‌ رمانها و ‌ توليد مهمترين فرقه‌هاي جديد معنوي ‌ فّعال در ايران  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ فرقه‌هاي سنتي :تبليغات گستردة آنها :نعمت‌اللهيه ،گناباديه و قادريه ... ساي‌بابا اوشو اکنکار سرخپوستي فالون دافا دااليي الما رامالله ‌ پائلو کوئليو ساي‌بابا ‏ سوآمي ساتيا ساي‌بابا در سال 1926در هند به دنيا آمد .در چهارده سالگي ،م دعي شد از سوي خداوند براي هدايت همة آدميان برگزيده شده است .البته وي دين خ ود را حاکم بر همة‌ اديان و ناظر به همة آنها دانست و مدعي شد ،اعتق اد ب ه پيام او با گرايش به اديان رايج منافاتي ندارد .به همين دليل مي‌گفت« :من روحاني هيچ ي ک از اديان نيستم .براي تبليغ هيچ ديني نيز نيامده‌ام .من آمده‌ام که هندو ،هندوي به تري، مسلمان ،مسلمان بهتري و مسيحي ،مسيحي بهتري باشد ».وي معجزة خود را صرفًا ايجاد تحول در درون انسان‌ها دانست و اص ول دع وت خ ود را ب ر پاي ة پنج ارزش انساني حقيقت ،پرهيزکاري ،صلح و آرامش ،عشق و پرهيز از خشونت بنا نهاده است. وي عصارة همة اديان را دعوت به سوي همين پنج حقيقت مي‌داند و معتقد است اگر صاحبان اديان بر همين پنج حقيقت متمرکز شوند ،نزاع ديني و درگيري‌هاي فرقه‌اي از ميان برچيده خواهد شد .راه‌هاي به سوي خدا را متکثر مي‌داند اما مقصد همه را واحد.  سايبابا براي دعوت خود معبد بزرگي به نام پراشانتي نياليام به معناي ‌ آشيانة صلح برين ،تأسيس کرده است .در معبد او به مناسبت اعياد همة اديان ،مراسم برگزار مي‌شود .در اعيادي همچون کريسمس ،عيد فطر، عيد ن وروز ،سال ن وي چينيان و اعياد هن دوها مراس مي ب ه همين مناسبتها در معبد او برگزار مي‌گردد .ساي بابا به تناسخ و قانون کارما، ‌ که بعدًا دربارة آن بحث خواهيم کرد ،معتقد اس ت و چ نين پيش‌گ ويي کرده است که در سن 96سالگي اين جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمي ديگر در شهر ميسور به ب دن فردي ديگر منتقل خواهد شد.  .1 .2 .3 .4 .5 منابع مطالعاتي: تعليمات ساتيا ساي‌بابا (تعاليم معنوي ،)6ترجمه رويا مصباحي مق دم زندگي من پيام من ،ترجمه پروين بيات سايبابا (تعاليم معنوي،)4 ‌ سخنان ساتيا افکار الهي براي 365روز سال ،ترجمه پروين بيات، ‌درخت ارزشها را آبياري کنيم ،ترجمه پروين بيات، يوگاي عاشقانه ،ترجمة‌آزادة مصاحبي رام الله ‏ ‏ «رام اهلل» اهلل نام خداي متعال در اسالم است و رام نام خ داي آيين ويش نو ‌،يکي از سه آيين بزرگ هندوستان ،است .پيام اين نام‌گذاري اين است ک ه اهلل همان رام و رام همان اهلل است .اين آيين در قرن پانزدهم ميالدي و توسط شخصي به ن ام ش يخ کبير در هندوستان پايه‌گذاري شد. شيوة تبليغي رام اهلل در ايران شبيه گولدکوئيست است .هر فردي براي آنکه در حلق ة رام اهلل باقي بماند ،بايد هفته‌اي يک نفر جديد را به رام اهلل دعوت کن د و اال از داي رة پيروان رام اهلل خارج خواهد شد .اين آيين با نام‌هايي از قبيل «جريان ه دايت الهي»‌، «هنر زندگي متعالي» و «تعليمات حق» به تبليغ و ترويج افکار خود مي‌پردازد .ت اکنون فقط يک کتاب از اين آيين به زبان فارسي وج ود دارد و آن کت ابي اس ت با عن وان «جريان هدايت الهي» که توسط شخصي به نام پيمان الهي ،از مجموع ة‌ تعاليم ا .م. رام اهلل ،رهبر اين فرقه در ايران ،تدوين شده است. پائلو كوئليو ‏ ‏ ‏ سال ۱۹۴۷در كش ور برزي ل در ي ك خ انواده متوس ط ب ه دنيا آم د .پ درش ،مهن دس ب ود و مادرش خانه دار. در سنين نوجواني و جواني احساسات ضد مذهبي شديدي داشته است. از سن هفده سالگي به بعد سه بار در بيمارستان رواني بسAAتري بAAوده اسAAت. مدتهاي مديدي از داروهاي اعصاب و روان استفاده مي‌کرده است .و سAAپس ‌ به استفاده از مواد مخدر روي آورد. سوابق منفي کوئليو: ايفاي نقش در تئاترهاي ضد اخالقي و مستهجن چاپ مجموعة داستان‌هاي كمدي سكسي به نام كرينگ-ها ( )Kring-haبا کمک رائول سيكساس .آنها خل ق اين آث ار را ش يوه‌اى ب راى رس يدن ب ه آزادى انسان‌ها قلم داد كردن د. حكومت وقت كتاب‌هاى فوق را مضر دانست و آنها را ب ه زن دان انداخت. اقدام به خودکشي چگونگي تحول ‏ در يکي از مسافرتهاي خود به اروپا ،در آلمان با هاتفي غيبي آشنا شAAد، مردي فراواقعي .آن مرد چندين بار در مكان‌هاي مختلف بر او ظ اهر گش ت و از او خواست مجددًا به آيين كاتوليك ايمان بياورد .آن مرد از كوئل يو خواست ت ا جاده‌اي كه به سوي سانتياگو ختم مي‌ش ود را بپيماي د .اين جاده كه ميان اسپانيا و فرانس ه كشيده شده يك جاده خاص مذهبي است كه زائران مذهبي بسياري اين مسافت را طي مي‌كنند .در سال ۱۹۸۷ي ك سال پس از انجام اين فريض ة دي ني ،كوئل ي و اولين اثر خود «زائر كوم پوستل» را در آن باره خلق كرد ارتباطات صهيونيستي ‏ ‏ ‏ در ماه سپتامبر ۱۹۹۹از كشور اسرائيل ديدن كرد .كتاب‌هاي او در اين كشور فروش فوق العاده‌اي داشت و مسووالن حكومت از مضامين آنها حمايت كردند. جهانيسازي داموس (سويس) سخنران مدعو بAAود .در اين ‌ در سال 2000در اجالس ساالنة اجالس ،تنها شخصيت‌هاي عاليرتبة كشورهاي قدرتمند سياسي و اقتصادي حضور مي‌يابن د .وي در اين نشست پيرامون آثار خود و نوع عرفاني كه القا مي‌كند سخنراني کرد .در آن نشس ت ش يمون پرز از او قدرداني مي‌كند و مي‌گويد معنويتي كه ش ما مبل غ آن هس تيد در خاورميان ه بس يار ب راى ما مفيد است و ما بدين شيوه مي‌توانيم صلح و آرامش را در كشور خود حكمفرما كنيم. وي در مسابقات جام جهاني 2006به عنوان مهمان افتخاري فيفا در كشور آلمان بود. سفر به ايران ‏ ‏ ‏ در سال ۲۰۰۰توسط موسسه گفتگوي تمدنها به ايران دعوت شد .او پس از انقالب اس المي خود را اولين نويسندة غيرمسلماني مي‌نامد كه ب ه ط ور رس مي از اي ران دي دار كرده اس ت .ب ه رغم اينكه در ايران قانون كپي رايت وجود ندارد وي موفق مي‌شود حق الت أليف آث ار چاپ ش ده خ ود را در ايران دريافت كند و پس از آن به عنوان اولين نويسنده غيرمسلمان حق التأليف آثار چاپ شده‌اش را ب ه طور مستمر دريافت كند .خود وي مي‌گويد كه هداياي گرانبهاي بسياري را در ايران دريافت كرده است .مي‌گويد :ايرانيان بهتر از مردم ساير كشورها توانسته‌اند با آثار من ارتباط برقرار كنن د .او مدعي شد كه در اي ران احساس غربت نمي‌كرده و با مردمي آش نا ش ده كه ساليان ط والني آنها را مي‌شناخته است. کتابهاي او تا به حال به 56زبان دنيا ترجمه شده اند در رديف ده نويسندة برتر جهان شناخته مي‌شود. برخي از آثار کوئليو ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اعترافات يک سالک ،ترجمة دل‌آرا قهرمان ،تهران ،بهجت ،دوم.1379 ، کيمياگر ،ترجمة آرش حجازي ،تهران ،کاروان.1384 ، ترجمةآرش حجازي.1384 ، ‌ ورونيکا تصميم مي‌گيرد بميرد‌، مکتوب اول ،ترجمة آرش حجازي ،تهران ،کاروان.1384 ، دومين مکتوب ،ترجمة آرش حجازي ،بهرام جعفري.1383 ، خاطرات يک مغ ‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، بريدا ،ترجمة آرش حجازي و بهرام جعفري.1384 ، عطية برتر ،ترجمة‌ آرش حجازي.1383 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ رزم‌آور نور‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، کنار رود پيدرا نشستم و گريه کردم ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، والکريها ،ترجمة‌ سوسن اردکاني.1384 ‌، کوه پنجم‌،ترجمة آرش حجازي.1384 ، شيطان و دوشيزه پريم ،ترجمة‌ آرش حجازي.1384 ، قصه‌هايي براي پدران ،فرزندان ،نوه‌ها ،ترجمة‌آرش حجازي.1384 ، زهير ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، قاموس فرزانگي ،ترجمة آرش حجازي.1384 ، رسالة دالوران اشراق ،ترجمة محمود سلطانيه.1384 ، اوشو ‏ ‏ در يازده دسامبر 1931متولد شد 19 ،ﮊانويه 1990از دنيا رفت. اوشو از سال 1963به سخنرانی در اقصی نقاط هند پرداخت .در س44ال 1974کمون خويش را در شهر «پونا» در هن44د بني44ان نه44اد و بس44ياری از مردم ،مخصوصا از جهان غرب ،به آنجا سرازير شدند .امروزه کمون اوشو يکی از بزرگترين مراکز معنوی بين المللی در جهان بشمار می آيد. به مدت بيش از 35سال ،اوشو شخصا به تعليم و همکاری با کسانی که نزد او می‌آمدند ،پرداخت. مهاجرت به آمريکا ‏ ‏ ‏ ‏ در 1981به آمريکا مهاجرت کرد .دليل اوليه او ب44رای اين س44فر معالج44ه ب44ود ،ولی ب4ه علت وجود پيروان بسيار در آمريکا ،تصميم گرفت که آنجا بماند. مريدان اوشو در نقطه‌ای دورافتاده در ايالت اوريگون اراضی را خري44داری ک44رده و طی مدت 4ماه شهری به نام «راجنيش پورام Rajneeshpuram /در آنجا بنا نهادند. محبوبيت اوشو به طور روزافزون در آمريکا افزايش يافت و سيل آدمه44ا از اقص44ی نق44اط اين کشور به سوی راجنيش پورام که ب44ه عن44وان ي44ک مرک44ز معن44وی ش44هرت يافت44ه ب44ود، سرازير شد. در سال 1986اوشو را به نقض قانون مهاجرت متهم کرده و او را دس44تگير نم44وده و به دادگاه کشاندند .در پی اين وقايع ،اوشو مجبور ب44ه ت44رک خ44اک آمريک44ا و بازگش44ت ب44ه هند شد. فعاليت‌هاي فرهنگي و معنوي: ‏ ‏ ‏ ‏ او شخصا هيچ کتابی ننوشته است .کتابهای نشر شدة به ن ام اوش و ک ه تع داد آنها بيش از 600عن وان می‌رسد ،در واقع نسخه برداری از سخنرانی های وی مي باشند. حدود 7000سخنرانی از اوشو بر روی نوار کاست و 1700سخنرانی بر روی نوار ويدئو ضبط ش ده است. روزنامه Sunday Timesچاپ انگلستان از اوشو به عنوان يکی از هزار شخص يت ت اريخ ساز قرن بيستم ميالدی ياد کرده است. روزنامه ی Sunday Middayچاپ هند نيز او را در زمرة ده شخص يتی ک ه سرنوش ت هن د را تغيير داده اند (در کنار شخصيتهايي همچون گاندی ،نهرو و بودا) قرار داده است. برخي از آثار ترجمه شدة اوشو ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ راه کمال ،مترجم پروين رحيم‌زاده.1374 ، فقط يک آسمان ،ترجمه مرضيه شنکايي.1375 ، مديتيش چيست؟ ،مترجم رضا قاصد.1379 ، نغمة زندگي ،پروين رحيم زاده.1379 ، آه اين ،...محسن خاتمي.1379 ، عشق ،رقص ،زندگي ،فرشيد قهرماني.1379 ، زندگي به روايت بودا ،شهرام قائدي.1379 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ راز (دو جلد) ،محسن خاتمي.1380 ، الماسهاي اوشو ،مرجان فرجي.1380 ، ‌ مراقبه،هنر وجد و سرور ،فرامرز جواهري‌نيا.1380 ، ‌ خالقيت ،مرجان فرجي.1380 ، بلوغ ،مرجان فرجي.1380 ، کودک نوين ،مرجان فرجي.1380 ، يک زندگي ،يک ترانه ،يک رقص ،سيروس سعدونديا.1380 ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ اينک برکه‌اي کهن ،سيروس سعدونديا.1380 ، آيندة طاليي ،مرجان فرجي.1380 ، آفتاب در سايه ،عبدالعلي براتي.1380 ، ضربان قلب حقيقت مطلق ،مرضيه شنکايي.1381 ، شهامت عشق ورزيدن ،موسوي راد.1381 ، زورباي بودايي ،مسيحا برزگر.1382 ، هفت بدن ،هفت چاکرا ،سيروس سعدونديان.1382 ، تائوئيزم (دو جلد) ،فرشتة جنيدي.1382 ، اکنکار ‏ پ44ال توئيچ44ل ،ره44بر و بنيانگ44ذار مکتب اکنک44ار ،ادرب44ارة ت44اريخ تول44دش اختالف اس44ت. 1922 ،1912 ،1908و ،...در جن44گ جه44اني دوم در ن44يروي دري44ايي آمريک44ا مشغول فعاليت بود .توئيچل براي آشنايي ب44ا روح‌شناس44ي و مس44ائل مرب44وط ب4ه اين ح44وزه ابتدا به هندوستان مسافرت کرد .در سال 1965در اياالت متحده آمريکا ادعا کرد ک44ه شيوه‌اي معنوي و آييني ديني با ن44ام «اکنک44ار» کش44ف ک44رده اس44ت .وي «اکنک44ار» را ب44ه «دانش باستاني سفر روح» تعري44ف ک44رد .وي از هم44ان س44ال کارگاه‌ه44اي آموزش44ي س44فر روح را در کاليفرنيا برگزار کرد .در سال 1970مؤسس4ه‌اي غ44ير انتف44اعي ب44ا عن44وان اکنکار تأسيس نمود .و در سال 1971از دنيا رفت .شصت کتاب از او به چاپ رس44يده است .تاکنون ،حدود يک سوم آنها به زبان فارسي ترجمه ش44ده اس44ت .ن44ام شخص44يت‌هايي همچون مولوي ،حافظ ،شمس تبريزي ،عطار نيشابوري ،فردوسي و ...را نيز در زمرة استادان اک به شمار مي‌آورد!  بعد از مرگ وي ،شخصي به نام داروين گراس جانش44ين او ش44د .ت44ا س44ال 1981اس44تاِد اک و رهبر اکنکار بود( .حدود ده سال) و سپس عزل شد .شخصي به ن44ام هارول44د کلمپ از سال 1981جانشين وي شد .وي به مدت چه44ار س44ال افس44ر ن44يروي ه44وايي امريک44ا بود .يشان تاکنون بيش از بيست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته اس44ت .ه44ر س44اله در نقاط مختلف جهان سمينارهاي اک برگ44زار مي‌ش44ود ک44ه هارول44د کلمپ در آنه44ا س44خنراني مي‌کن44د .البت44ه هم44ايش سراس44ري و اص44لي اين مکتب ه44ر س44اله در روز 22اکت44بر ک44ه سالروز تولد پال توئيچل اس44ت در مرک44ز اص44لي اين مکتب در آمريک44ا برگ44زار مي‌ش44ود. اکيست‌ها ابت44داي س44ال معن44وي خ44ود را همين ت44اريخ مي‌دانن44د .ج44الب اس44ت ک44ه اکيس4ت‌ها مدعي‌اند هارولد کلمپ نيز وقتي مي‌خواست به مقام استادي برسد در معيت ربازار تارز‌، استاد تبتي اک ،بود.  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ از آيين اکنکار افزون بر سايتي رسمي ،تاکنون کتاب‌هاي زيادي در تبليغ و ترويج ايده‌هاي خود به فارسي ترجمه شده است .در اينجا برخي از آنها را ذکر مي‌کنيم: آزادي معنوي چيست؟ ،هارولد کلمپ، آيا زندگي يک قدم زدن اتفاقي است؟ ،هارولد کلمپ، استاد رؤيا ،هارولد کلمپ ،ترجمة شهرام محمدپور، اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر ،تاد کرامر و داگالس منسون ،ترجمة مهيار جاللياني، اکنکار کليد جهان‌هاي اسرار ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، بيگانه‌اي بر لب رودخانه ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، پنجة زمان ،پال توئيچل ،ترجمة مرجان داوري، تمرينات معنوي ،هارولد کلمپ ،ترجمة مرجان داودي، در پيشگاه استادان اک ،فيل موريميتسو ،ترجمة مهيار جاللياني،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ دفترچة معنوي ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، دندان ببر ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، راه‌ بقاي معنوي در عصر حاضر ،هارولد کلمپ ،ترجمة مهيار جاللياني، روح‌نوردان سرزمين‌هاي دور ،هارولد کلمپ ،ترجمة هوشنگ اهرپور، زبان سري رؤياهاي بيداري ،مايک اوري ،ترجمة محمدعلي اخالقدوست، سرزمين‌هاي دور ،پال توئيچل ،هوشنگ اهرپور، سه نقاب گابا ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، شاهين‌ها باز مي‌گردند ،هارولد کلمپ ،ترجمة محمدعلي اخالقدوست، شرق خطر ،پال توئيچل ،ترجمة يحيي فقيه، طريق دارما ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ،  ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ طنين پرخروش اک ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، حکمت اک (گزيده‌هايی از کتاب)؛ هارولد کلمپ، کودک در سرزمين وحش ،هارولد کلمپ ،ترجمة مينو ارژنگ، گفتگوهايي با استاد ،پال توئيچل ،ترجمة هوشنگ اهرپور، گياهان شفا دهندگان سحرآميز ،پال توئيچل ،ترجمة عبدالرضا فقيه، ما تنها نيستيم ،رابرت مارش ،ترجمة امينة اخوان تفتي، نامه‌هاي طريق نور ،پال توئيچل ،ترجمة مينو ارژنگ، نسيمي از بهشت ،براد استايگر ،ترجمة هوشنگ اهرپور، هنر رؤيا بيني ،هارولد کلمپ ،ترجمة مهيار جاللياني، يادداشت‌هاي خرد ،هارولد کلمپ ،ترجمة هوشنگ اهرپور و مهيار جاللياني، عرفان سرخ‌پوستي ‏ کارلوس کاستاندا در سال 1931به دنيا آمد و در سال 1998از دني44ا رفت .درب44ارة مليت او اختالف است :برزيل ،پرو .براي تحقيق دربارة موض44وع پايان‌نام44ة فوق‌ليس44انس خود دربارة گياهان طبي و روان‌گردان ،در سال 1960به مکزيک رفت .در ايس44تگاه اتوبوسي در آريزونا با پيرمردي به نام دون خوان که ظ44اهرًا متخص44ص گياه44ان دارويي ب44ود آش44نا ش44د .دون خ44وان او را ب44ا دني44اي س44ير و س44لوک آش44نا ک44رد و ب44ه عن44وان پ44ير و راهنماي طريقت او عمل کرد .نتيجة آشنايي با دون خوان اين شد که کاس44تاندا از آرزوي ديرين خود دربارة تحقيق پيرامون گياهان دارويي دست مي‌کشد و فريفت44ة شخص44يت دون خوان مي‌شود .کاستاندا در سال 1968نخستين کتاب خود را با عن44وان «آموزش‌ه44اي دون خوان» به چاپ رساند .اينکه آيا دون خوان واقعًا وجود داشته است يا نه هيچ س44ندي جز اظهارات کاستاندا ندارد .سنديت مطالب کاستاندا تاکنون اثبات نشده است.  کتاب‌هاي کاستاندا به هفده زبان دنيا ترجمه گرديده اس44ت .در ده44ة شص44ت بس44ياري از کتاب‌ه44اي او ب44ه زب44ان فارس44ي ن44يز ترجم44ه ش44دند .در س44ال 1998در سن 73سالگي از دنيا رفت .خبر مرگ او در هم44ان روز در روزنام44ة همش44هري منتش44ر ش44د و روزنام44ة جامع44ه در 30خ44رداد 1377به عنوان «مرگ مرم44وز ش44اگرد دون خ44وان» ب44ه آن پ44رداخت. همين روزنام44ه چن44دي بع44د مق44اله‌اي ب44ا عن44وان «کاس44تاندا ،س44الک ح44يران مغربي» به چاپ رساند .جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکزيک بردند. برخي از آثار عرفان سرخ پوستي ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ کاستاندا و آموزش‌هاي دون خ وان ،لوت ار ار .لوتگ ه ،مه ران کن دري و مس عود کاظمي ،فردوس.1366 ، افسانههاي قدرت ،کاستاندا ،مهران کن دري و مس عود ک اظمي ،فردوس ،پنجم، ‌ .1368 تعليمات دون خوان ،کاستاندا ،ترجمة حسين نّير ،شباهنگ ،چهارم.1371 ، طريقت تولتک‌ها گفتگويي با کارلوس کاستاندا ،گراسيئال کورواالن ،ترجمة مهران کندري ،فردوس ،دوم.1371 ، آتش درون ،کاستاندا ،مهران کندري و مسعود کاظمي ،فردوس ‌،چهارم.1371 ، هدية عقاب ،کاستاندا ،ترجمة مهران کندري و مسعود ک اظمي ،فردوس ،س وم، .1368 قدرت سکوت ،کارلوس کاستاندا ،ترجمة‌ مهران کندري ،فردوس ،سوم.1371 ، دااليي الماي چهاردهم (تنزين گياتسو) ‏ در سال 1935در تبت و در خانواده‌اي کشاورز به دنيا آمد .در سن دو سالگي او را ب44ه عن44وان تجسم دوبارة دااليي الم44اي س44يزدهم ،ت44وبتن گياتس44و( ،م )1932 .پنداش44تند .بودايي44ان تبت دااليي الما را تناسخ‌ بوداي مهر مي‌دانند .آنان معتقدند که بوداي مهر ب44راي خ44دمت ب44ه م44ردم هم44واره در بدن کسي تناسخ مي‌کند .تنزين گياتسو در سن پنج سالگي رسمًا به عنوان دااليي الماي چهاردهم از سوي مقامات رسمي تبت معرفي شد .در سال 1957براي شرکت در جش44ن 2500س44الگي تولد بودا از هند دي44دار ک44رد .در اين دي44دار ب44ا نخس44ت وزي44ر وقت هندوس44تان ،ج44واهر لع44ل نه44رو، مالق44ات ک44رد .در س44ال 1959دولت تبت را رس44مًا تأس44يس ک44رد .در س44ال 1963نخس44تين پارلمان تبتيان در تبعيد را شکل داد .وي به کشورهاي زيادي مسافرت مي‌کند و مي‌کوش44د ت44ا دولت مستقلي که از سوي همة‌ مجامع بين‌المللي نيز به رسميت شناخته شود ،در تبت تشکيل دهد .غربيان نيز حمايت‌هاي وي44ژه‌اي از او دارن44د .در حض44ور اعض44اي کنگ44رة حق44وق بش44ر آمريک44ا و اعض44اي ي کرده است .در سال 1989جايزة صلح نوب44ل را ب44ه او داده‌ان44د .از س44ال پارلمان اروپا سخنران ‌ 1959تا سال 1999بيش از 50دکتراي افتخاري و مدرک دانشگاهي دريافت کرده است. آثار علمي دااليي الماي چهاردهم ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ تاکنون بيش از 50کتاب از او منتشر شده است. برخي از آثار منتشر شده از دااليي الما به زبان فارسي عبارتند از: هنر شادمانگي ،دااليي الما ،ترجمه محمدعلي حميد‌رفيعي ،تهران ،تنديس.1380 ، آذرخشي در ظلمت ،دااليي الما ،ترجمه غالمحسين سالمي ،تهران ،تنديس.1380 ، کيوانمهر ،تهران ،علم.1384 ، ‌ عشق و همدردي ،دااليي الما ،ميترا زندگي در راهي بهتر ،دااليي الما ،ترجمه فرامرز جواهري‌نيا ،تهران ،ماهي.1381 ، فالون دافا ‏ ‏ ‏ فالون دافا يا فالون گونگ روشي است براي تزکية ذهن و بدن .اين روش در سال 1992به وسيله شخصي ليُه نگجي در چين مطرح شد .فالون دافا مدعي است که بر پاية سه اص ل بنيادين ب ه ن ام حقيقت، به نام ‌ نيک خواهي و بردباري بنا نهاده شده است و براي تزکية ذهن و بدن پنج نوع تمرين دارد .هدف نهايي او از ‌ تزکيه ،از بين بردن رنج و سختي است. تعاليم فالون دافا تاکنون به بيش از 30زبان زندة دنيا از جمله زبان فارسي ترجمه شده و در اختيار مردم کتابهاي اصلي اين ‌ قرار گرفته است .اين گروه داراي سايتي فعال به زبان فارسي هستند که افزون بر آنکه لي هنگجي را نيز به زبان فارسي دارد. سخنرانيهاي ‌ ‌ مکتب را در اختيار کاربران قرار داده است ،ترجمه همة تمرين هاي فالون دافا نيز بخشي ديگر از اين سايت است که به صورت تصويري به کاربران معرفي شده ‌ ][1 سايتهاي اينترنتي وجود دارد ،تا زمان حاضر فالون دافا در شص ت کش ور جهان ‌ است .طبق آماري که در ميدهند. تمرينهاي آن را انجام ‌ ‌ بيش از يکصد ميليون طرفدار دارد که به منظور تزکية جسم و روح روزانه پرفروشترين کتاب معرفي شد. ‌ کتاب جوآن فالون وي در سال 1996در پکن به عنوان ‏ [1]. www.falundafapersian.org در کشورهاي مختلف آسيايي ،اروپايي و آمريکايي تاکنون بيش از يک هزار جايزه و تقديرنامه به فالون دافا داده شده است .در سايت فارسي اين آيين ،نام 86کشور و ايالت و شهري که فالون دافا در آنجا به فعاليت فعاليتهاي مربوط به اين آيين و ‌ مشغول است ،ذکر شده است .همة‌ همة آموزش‌هاي آن به صورت رايگان است .و براي جذب افراد نيز هيچ محدوديتي قائل نيستند :نه محدوديت سني ،نه محدوديت جغرافيايي و نه محدوديت مذهبي. مديتيشن متعالي (تي .ام) ‏ ‏ روش معنوي مديتيش متعالي يا تي‌ .ام .در سال 1957در هندوستان توسط شخصي به نام ماهاريشي ماهش يوگي ،پايه‌گذاري ش د .ت اريخ زن دگي ماهاريش ي ماهش تاريخي پر رمز و راز است .تاريخ دقيق تولد وي مشخص نيست .خود وي نيز به عم د تالش داشت پيشينة زندگي خود را در هاله‌اي از ابهام قرار ده د .درعين حال ،گفت ه شده است در فاصلة سال‌هاي 1911تا 1918به دنيا آمده است .در سال 1940ت ا دي قرار گرفت .از سال سال 1953تحت تعاليم برخي از مرتاضان و معنويان هن 1957رسم‌ًا به آموزش شيوة ابداعي خود پرداخت .اما رونق کار او از سال 1959ب ود که در آمريکا به آموزش‌هاي معنوي پرداخت .وي ن ام روش معن وي اب داعي خ ود را مديتيشن متعالي نهاد. داراي نمايندة قانوني در ايران است( .شخصي به ن ام هميال ام يرابراهيمي ک ه م دير مؤسسهاي با نام مؤسسة علم هوش خالق ايران»‌ نيز هست). ‌ مشخصههاي عرفان‌هاي کاذب ‌ ناديده گرفتن اعتقاد به خدا و يا انکار وجود او ‏ ‏ ‏ خدا در عرفان اوشو «روح ،خود خداوند است»]« [1مردم به نزد من مي‌آيند و مي‌گويند ما آرزوي جستجوي خداوند را داريم .من به آنها مي‌گويم در اين باره با من صحبت نکنيد .اين مقوله را ب ه بحث نکش يد ،هر گونه صحبتي دربارة جستجوي خدا بي‌فاي ده اس ت .هيچ معن ا و مفه ومي در آنچ ه مي‌گوين د نيست« [2]».کلمة خدا فقط يک بهانه است .ابزاري است براي اب راز احساسات ما ب ه کل .در واقع کل هستي خداست .کل ‌،الهي است و وقتي شما لبريز احساس الوهيت شويد ،با کل هستي يکي خواهيد شد .راه حل مشکل شما رسيدن به آن وحدت است ...هر گ اه انسان ب ه نقطه‌اي برسد که خودش را کامًال خارج از ذهن ببيند ،آن وقت انسان خدا شده است ...« [3]».خداي من حتي يک شخص نيست ،بلکه يک حضور است ... .خداي من چيزي عيني ،آنجا ،نيس ت .خ داي من همان ذهنيت است ‌،اينجا[4]». ] .[1راز بزرگ ،ص10؛ ] .[2همان ،ص135؛ ] .[3همان ،ص253-251؛ ] .[4کودک نوين ،ص64  ‏ ‏ خدا در عرفان اکنکار عرفان ِاَک نکار هدف اصلي تمرينات معنوي خود را خداشناسي مي‌داند ][1 اما خداي مورد نظر اکنکار با خداي اديان الهي متفاوت است .اينان بعض ً4ا تأکيد مي‌کنند که خدايي که اديان الهي و حتي برخي از اديان هندي مبلغ آن هس44تند ،اساسً4ا وج44ود ن44دارد .پ44ال توئيچ44ل از زب44ان رب44ازار ت44ارز ،ره44بر معنوي خود ،مي گويد خدايي که ادي44ان ب44ه اص44طالح الهي مط44رح مي‌کنن44د وج444444ود خ444444ارجي ن444444دارد .س444444اختة خ444444ود آن444444ان اس444444ت[2]. ] .[1حکمت اک ،ص( ،6ذيل عنوان راه اک-ويديا) [ .]2سرزمين‌هاي دور ،پال توئيچل ،ص.27 بعضAاً با احتياط و زي رکي بيش تري دربارة خ داي اديان ديگر س خن ميگويند .به جاي انکار خداي اديان ديگر ،چ نين ادعا مي‌کنن د ک ه اديان ‌ ديگر ،غ ير از اکنک ار ،همگي محص ول خ داي طبق ة پايين و طبق ة فيزيکيان د ک ه آن را «َک ل‌نيرانجان» يا «س لطان نيروهاي منفي» ‌ مينامن د .در سايت فارس ي اکنک ار متن مصاحبة تخيلي ي ک چال يا ‌ (دانشجوي معنوي) را با کل‌نيرانجان منتشر کرده‌اند.  «خدا آن است که هر روحي باور دارد که باشد ».خداي يک مس44ت اليعق44ل هم44اني اس44ت که او باور دارد و خداي يک عالم بزرگ نيز هماني اس44ت ک44ه ب44اور دارد .ه44ر دوي آنه44ا درب44ارة خ44دا درس44ت مي‌انديش44ند! کس44ي ک44ه در جس44تجوي ش44ادي اس44ت ،در حقيقت در جستجوي خدا است .به همين دليل يک مست اليعقل که براي دس44تيابي ب44ه ش44ادي دروني، به باده‌نوشي و مصرف مسکرات روي مي‌آورد در حقيقت در جستجوي خ44دا اس44ت .چ44را که خدا همان شادي است .و يک عالم بزرگ نيز تمام تالشش اين است که ب44ه مق44ام فن44ا و از خود بي‌خودي برسد و در يک وضعيت شعف و شادي دروني به سر برد .پس ه44ر دو يک مقصود دارند .هر دو در جس44تجوي خداين44د .اين دو هيچ تف44اوتي ب44ا هم ندارن44د .ح44تي ممکن است آن مست به خدا نزديک‌تر باشد .آنچه که مهم است اين است ک44ه اوًال باي44د ب44ه مطلوب خود ،هر چه که مي‌خواهد باشد ،عالقه‌مند باشند و ثانيًا ،تمام تمرک4ز خ44ود را ب44ر روي جستجوي خود بگذارند. شادمانگي به عنوان هدف غايي ‏ ‏ ‏ عرفانهاي نوظهور «شادي و آرامش و اميد» است. ‌ هدف اصلي بسياري از لذتگرايان و کلبيان و اپيکوريان اشاره کرد. ميتوان به ‌ از مکاتب سنتي ‌ ‏Aتوجوي دااليي الما« :من بر اين باور هستم کAAه هAAدف اصAAلي زنAAدگي جس‌ A خوشبختي است .اين امري بديهي است .اينکه معتقد به دين باشيم يا نباشيم، و اينکه پيرو کدام مذهب هستيم ،تفاوت زيادي نمي‌کند؛ همة مAAا در زنAAدگي ميگرديم .به همين دليAAل ،بAAه نظAAر من حAAرکت خود به دنبال چيزي مطلوب ‌ زندگي رو به سوي خوشبختي و شادمانگي است» هنر شادمانگي ،دااليي الما‌، به روايت اچ .کاتلر ،ترجمة محمAAدعلي حميAAد‌رفيعي ،تهAAران ،تنAAديس ،دوم، ،1380ص.9  سايبابا« :مأموريت من اعطاي شوق و شادي به شماست که از ضعف و ‌ ترس دورتان کنم .مأموريت من پراکندن ش ادماني اس ت از اين جهت ه آمادهام ميان شما بيايم نه يکبار دوبار يا سه بار هر زمان ک ‌ هميشه شما مرا بخواهيد .اسمم ساتيا من راستي هستم اعمالم ساتيا جالل و شکوه من ساتيا تنها آرزوي من شادماني شماست .شادي ش ما ش ادي دازهگيري ‌ من است شادماني جدا از شما ندارم .ق درت من غيرقاب ل ان است تولد من غير قابل توضيح و غ ير قاب ل درک و پيمايش اس ت». (تراشهاي الماس خداوند ،سيما کوندار ،ص).168 تمرينکنندة ف الون داف ا فق ط باي د ‌ فالون دافا :انگيزة اصلي تزکية ذهن و ب دن باش د .اما ه دف از تزکي ة ذهن و ب دن ميگويد ،با تزکية ذهن و بدن اس ت ک ه چيست؟ لي هنگجي ‌ فرد مي‌تواند رنج و سختي خ ود را از بين ب برد .و زن دگي او توأم با آرامش و شادي باشد. نفي عقالنيت و فلسفه و منطق ‏ ‏ اوشو با الفاظ مختلف و به مناسبت‌هاي گوناگون عليه عق ل و ذهن و منط ق و فلس فه سخن مي‌ گويد .و به جاي آن بر پيروي از استاد و سرسپردگي دربرابر او تأکيد مي‌کند. وي مدعي است اگر سالک بخواهد از راه عقل به مقص د برس د ،در حقيقت از مقص د خود دورتر مي‌شود .و معتقد است فيلسوفان با هيچ ترفندي نمي‌توانند مشکلي را ح ل نمايند( .راز بزرگ ،ص249؛ آواز سکوت ،ص)206 ُاشو با افتخار مي‌گويد «من صاحب هيچ نظام فلسفي نيستم ... .من حتي نمي‌دانم ک ه ديروز چه گفته‌ام .به اين موضوع اصًال فکر نمي‌کنم .من فقط پاسخگوي اين لحظه‌ام. من پاسخگوي حرف‌هاي ديروز نيستم .برو از ديروزي بپرس .قطعًا پيدايش نخ واهي کرد .فردا نيز مرا نخواهي يافت .نه ديروزي وجود دارد و نه فردايي تنها همين لحظ ه ريشهها و بالها ،ص)175 ‌ است که واقعيت دارد» ( برخي از صوفيان مسلمان نيز تعابير تندي نسبت ب ه جايگ اه عقل و منطق و فلسفه دارند .مباحث عقلي را بند راه سالکان و ميدانند .و راه وصول به مقامات عرفاني را شکس تن عاشقان ‌ ميدانند: اين بندها و رها شدن از دست عقل و منطق ‌ عقل بند رهروان و عاشقانست اي پسر بند بشکن ،ره ميان اندر عيان است اي پسر مخالفت غزالي با فلسفه و تعقل فلسفي :تهافت الفالسفه نقد و بررسي اگر کسي مدعي باشد با اصول فلسفه و منطق و عقل مي‌تواند همة رازها و حقايق عالم را کشف نماي د ،روش ن اس ت ک ه ‌ دستنايافتني دارد .در عين حال ،اگر ‌ ادعايي بلندپروازانه و ميتوان د کسي گمان کند که با بي‌اعتنايي به عقل و منطق نيز ‌ ميبرد. به حقايق دست يابد ،او نيز در خيالي خام به سر ‌ عرفان حقيقي« ،عرفاني عقالني» است .ن ه تنها با عقالنيت سازگار است ک ه همراه آن اس ت .عرف ان ب دون عقالنيت، عرفاني انساني نخواه د ب ود همانطور ک ه عقالنيت منهاي عرفان ،از انسان ،موجودي ت ک ساحتي و خش ک و خش ن ميسازد .انسان کامل ،از ديدگاه اسالم ،انساني است که همة ‌ ابعاد وجودي‌اش هماهنگ با هم ،پيشرفت نمايند .هيچ بع دي را فداي بعد ديگر نکند. تذکر: معنويتهاي نوظه ور عقالني تي ‌ عقالنيت مورد تأييد ب رخي مادي و اينجهاني است .به همين دليل عقالنيتي منهاي دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است. شريعتستيزي و فقه‌گريزي ‌ اوشو و نفي شريعت اكنكار و نفي شريعت کوئليو و نفي شريعت صوفيان مسلمان و نفي شريعت اشو :هر مذهبي سه سطح دارد :سطح اول ،شريعت اس ت .امAا شريعت پيامبران پس از آنان تنها يک نعش است .نعش ب ه بدن واقعي شبيه اس ت ،ي ک ب دن دروغين اس ت .شAريعت هيچ تأثيري ندارد .سطح دوم :حقيقت است که روح هر مذهب اس ت و تنها با طريقت (بعد سوم) مي‌توان به آن رسيد. نقد و بررسي ‏ عرفانهاي ک اذب ،اعم از آيين‌هاي س نتي و جدي د، ‌ نکتة اول :هم ة عليرغم انکار شريعت ،خود داراي شريعت ويژة خ ويش هس تند .آيين اوشو و اکنکار و کوئليو که به شدت با فقه و شريعت مبارزه مي‌کنند ،خود تعاليم فقهي و دستورالعمل‌هاي رفتاري خاصي‌ دارند که به برخي از آنها اشاره مي‌شود .به عنوان مثال ،مراقبه‌هاي اوشو همگي از اين سنخ‌اند .و يا تمرين‌هاي معنوي اکنکار چيزي جز دستورالعمل‌هاي رفتاري نيس تند. اکنکار مدعي است براي رسيدن به هدف نهايي و انجام سفر روح ،هر اکيستي بايد آموزش‌ها و تمرين‌هاي خاصي را به ص ورت م داوم عم ل رفتارياند! اينها خود ب ه ‌ نمايد .و اينها خود در حقيقت دستور العمل‌هاي يک معنا ايجاد محدوديت‌ براي افراد است.  نکتة دوم :حقيقت آن است که اگر عرفان راهي است براي رس يدن ب ه خدا و تقرب به او ،بايد دانست که ج ز با عم ل کردن ب ه دس تورات خداوند ،وصول به چنين هدفي امکان ندارد .خداي متعال ن يز فرم وده است هر کس مرا مي‌خواهد بايد از پيامبر اسالم و احکامي که توسط او بيان مي‌شود پيروي نمايد« :قل ان کنتم تحّبون اهلل ف اّتبعوني يحببکم اهلل» .بنابراين راهي براي وصول به هدف جز پيروي از دس تورات فقهي اسالمي ،که از ناحية خداوند براي بشر ارسال شده‌اند ،وجود ندارد. ‌ نکتة سوم :هيچ انساني به درجة معرف تي و ش هودي پيامبر اکرم و امامان معصوم نرسيده اس ت و نخواه د رس يد و اين حقيقتي است که مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است .اما لحظهاي از عمل به دستورات شرعي فروگذار ‌ آن انوار قدسيه نکردند.  ‏ نکتة چهارم :اصوًال وصول به بي‌نهايت معنا و مفهوم ن دارد .ب ه تعب ير مرحوم عالمة محمدتقي جعفري ،از شارحان بنام مثنوي معنوي: هر قدمي که مطابق دستور الهي بر مي‌داريم و کوچک ترين گردي را از آين ة دل مي‌زداييم ،ب ه همان ان دازه از حقيقت مطل ق برخ وردار ميشويم ...پايان اين سير و س لوک را مانن د س ير طبيعي و حرکت ‌ معمولي فرض کردن ،از نهايت بي‌خبري است؛ زيرا تصور پايان و آغاز و وسط در بي‌نهايت ،آن اندازه بي‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا اين مطلب ک ه جالل‌ال دين مي‌گوي د« :ل و ظه رت الحق ائق بطلت الشرائع» به بازيگري ذه ني و رواني ما بيش تر مرب وط اس ت ت ا ب ه واقع‌يابي ما( .تفسير و نقد و تحليل مثنوي ،محمدتقي جعفري ،ج ،11صص)119-118 ناسازگاري ُبعد مادي و روحي وجود انسان ‏ ‏ ‏ اين ويژگي را ن يز مي‌ت وان در بس ياري از عرفان‌هاي شرقي ،اعم از عرفانهاي هندي ،بودايي و جي ني فزون ب ر آن ،در ب رخي از مک اتب ‌ اخالقي و عرفاني يونان باستان از جمله مکتب کلبيون ن يز مطرح ب ود برخي از آيين‌هاي ايران باستان همچون آيين ماني نيز کما بيش م دافع اين ايده بودند .در عرفان مسيحي نيز اين مسأله به قوت مطرح است. داستان شکايت سه تن از زنان مدينه از همسرانشان در نزد پيامبر در اين باره مشهور است. گفتگوي زن متبتله با امام باقر  كشف المحجوب‌،ص« :315از ابو علي سياه مروزي -قدس اهلل روحه -حک ايت کنن د که گفت :من به گرمابه رفته بودم و بر متابعت سنت ستره را مراعات مي‌کردم .گفتم: اي ابوعلي ،اين مقصود را که منبع شهوات است که ترا مي‌ به چن دين آفت مبتال دارد، از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهي .به ِس ُم ردنا يلعاب اي« :هک دندرک ادن مّرل ک ما تصرف مي‌کني؟ مر تعبية ما را عضوي از عضوي اولي‌تر نيست .به عزت ما که آن را از خود جدا کني ،که ما در هر موي از آِن تو صد چندان شهوت آفرينيم که اندر آن محل». ‏ در توصيف عبدالرحمن مجذوب چنين گفته‌ان د« :كان من االولياء االكابر ...و كان مقطوع الذكر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(طبقات الكبري عبدالوهاب شعراني ،ج)127 ،2  يکي ديگر از اموري که ناسازگاري بعد مادي و اين‌جهاني وجود انسان با بعد روحي و معنوي او را در مکاتب و آيين‌هاي دروغين عرفاني نشان ميدهد ،مسألة انزوا و گوشه‌نشيني است .اينان غالبًا اين کار را به هدف ‌ عرفانهايي توج ه و ‌ کسب توجه و تمرکز ،الزم مي‌دانند .اصل در چنين تمرکز و مديتيشن است .لذا هر چيزي ک ه م وجب تق ويت اين حالت شود« ،خوب» و با ارزش و هر چيزي که موجب ضعف در تمرکز و توج ه گردد«‌،بد» و بي‌ارزش تلقي مي‌گردد. يکي ديگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد اين جهاني وج ود عرفانهاي ک اذب ،مسألة ‌ انسان با بعد روحي و معنوي او در بيتوجهي آنها به مسائل سياسي و حکومتي و نفي سياست و ‌ پليد دانستن آن است .در عرفان‌هاي ک اذب ب ه ي ک معن ا لذتگرايي فردي است .آنچه که ب راي اصالت با فردگرايي و ‌ آنان مهم است سعادت سالک و عارف اس ت و ل و ب ه قيمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشد. نقد و بررسي نکتة اول :تعارضي ميان بعد مادي و بعد روحي وج ود انسان نيست .نمي‌توان به انگيزة تقويت و سعادت يکي ،ديگري را لذتهاي جنسي نه تنها ‌ بهرهمندي مشروع از ‌ ناديده گرفت. تعارض و تضادي با معنويت و عرفان ندارد؛ بلکه شرط تکامل معنوي انسان و يکي از بهترين اسباب و وسايل وص ول ب ه سعادت واقعي است. نکتة دوم :اسالم با ديدگاه فرويدي و نگرش معن وي افرادي همچون اوشو نيز به شدت مخالف است و افسارگس يختگي و بيبند و باري در مسألة جنسي را به شدت نهي کرده اس ت. ‌ هوتخواهي ،ب ه ط ور ‌ شهوتپرس تي و ش ‌ اصوًال ،در اسالم مطلق ،اعم از شهوت جنسي ،ش هوت مق ام ،ش هوت مال، شهوت شکم و امثال آن ،امري مذموم و منفور است.  نکتة چهارم :در نقد انزواطلبي و گوشه‌نشيني صوفيان و عارفان دروغين ميگوييم که حق آن است ک ه ب راي اص الح درون هرگز نمي‌ت وان از ‌ اصالح برون غافل بود .اين دو چنان در هم تنيده‌اند که تفکي ک آنها از يکديگر بسيار دشوار اس ت .ب ه همين دلي ل عرف ان حقيقي و عارف ان حقيقي افزون بر مبارزه با دشمن درون ،با دشمنان ب يروني ن يز مبارزه ميکنند و اين مبارزه را براي حيات معنوي انسان الزم مي‌دانند .هر چند ‌ مبارزات دروني را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بيروني مي‌دانند.  نکتة پنجم :راه اصلي وصول به هدف عرفان« ،بن دگي» خداون د اس ت. بندگي به معناي عام .بندگي در همة ارکان و ساحت‌هاي وجودي انسان. هر يک از غرايز انساني ،از جمله غريزة نوع‌دوستي و ديگرخ واهي ن يز بندگي خاص خود را دارند .عارف حقيقي کسي است که حق بندگي همة‌ وجودياش را ادا مي‌کند .نمي‌توان ادعاي محبت خدا و عشق الهي ‌ ابعاد داشت اما نسبت به مخلوقات او بي‌اعتنا بود و در سياست و م ديريت و تدبير امور بندگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد.  ‏ ميت وان نکتة ششم :دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که ‌ ‌ همة آنها را در دو طيف گستردة «نظرية جدايي معنويت از سياست» و «نظري ة تعام ل معنويت و سياست» جاي داد .نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته م دافع دارد: از طرفي برخي از معنويت‌گرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي ک اذب ب ه پن دار دفاع از معنويت مي‌ خواهند آن را از سياست دور نگه دارند و از طرف ديگر ب رخي از سياستمداران و قدرت‌گرايان غير الهي به منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياستمداران براي حفظ قدرت و سياس ت خ ود ،ساحت سياست را جداي از ساحت عرفان و معنويت مي‌دانند. حق آن است که اين نظريه ،از طرفي ناشي از عدم درک درس ت عرف ان و معن ويت است و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است.  نکتة هفتم :نفس قدرت و سياست را نمي‌توان خوب يا بد دانست .اگر همراه با معنويت حقيقي و در راستاي تحقق معارف الهي و خ دمت ب ه خلق خ دا باش د ،ج زء به ترين کارهاس ت .اما اگر م وجب غرور و خودبزرگ‌بيني و ستم بر زيردستان و تجاوز ب ه حق وق و مقررات الهي باشد ،بد است .بنابراين نمي‌توان سياستمداران و قدرت‌گرايان را صرفًا قدرتاند افرادي بد و پليد دانست .بايد ‌ به اين دليل که دنبال سياست و ديد که هدف از سياست‌ورزي و قدرت‌گرايي چيست. بزرگترين طراحان معن ويت و عرف ان در بين ‌ نکتة هشتم: بشريت ،يعني پيامبران و اولياء دين ،همگي ب راي اس تقرار کردهان د و با ‌ نظام سياسي و حک ومت دي ني و الهي تالش درافتادهاند و لحظه‌اي در مبارزه با ‌ طاغوتهاي زمان خويش ‌ نکردهاند .و اين خود بهترين دليل براي ‌ ظلم و ظالمان کوتاهي همراهي معنويت و عرفان حقيقي با سياس ت و ت دبير ام ور اجتماعي مردمان است.  عرفانهاي کاذب هر چند در ظاهر با سياس ت و ‌ سرکردههاي ‌ نکته نهم: سياستمداران مخالف‌اند و پيروان خود را به عدم دخ الت در سياس ت و مسائل اجتماعي دعوت مي‌کنند ،اما ترديدي نيست ک ه ه دف اص لي و ک بنگريم پنهان آنان از چنين توصيه‌اي هدفي سياسي است .اگر ني ميبينيم که عرفان‌هاي کاذب خود پديده‌هايي کامًال سياسي هستند .لذا ‌ از سوي قدرتمندان و سياستمداران غربي به شدت مورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرند .چگونه مي‌توان باور کرد که پديده‌اي که مخالف سياست باشد ،از سوي سياستمداران و قدرتمن دان تبليغ ش ده و از هر گون ه ‌ مکانها و تفريحگا‌ ‌هها از سوي اربابان ‌ حمايتي برخوردار گردد؟ بهترين زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ سرخپوسAAتي ‌ عرفانهاي شرقي و غربي و ‌ وجه مشترک همة همين است .البته اين مسأله ،امر جديدي نيسAAت .تناسAAخ از آيينهاي هندي اسAAت .در يونAAان ‌ ويژگيهاي مشهور اديان و ‌ باستان و از سوي فيثاغوريان هم مطرح شده است.  اکنکار :کارما يک قانون علمي و عقلي است .تعبيري ديگر از ق انون عليت اس ت .يا به تعبير خودشان شکل معنوي آن قانون فلسفي و فيزيکي است .به اين صورت که هر عملي ،عکس العملي مساوي و در خالف جهت خ ود را تولي د مي‌کن د .در اکنک ار، ‌ برخالف آيين‌هاي هندي ،تناسخ را يک تنبيه نمي‌دانند ،بلکه هدف آن را آموزش عش ق و ارتقاء‌ معنوي مي‌پندارند .به اين صورت که اگر کسي در يک کالب د جس ماني خ ود، مرتکب خطايي شده باشد و آزادي‌هاي انساني خود را مح دود کرده باش د ،او فرص ت تجديد نظر در رفت ار خ ود را بار ديگر و بارهاي ديگر ن يز دارد .او مي‌توان د در بازگشت مجدد خود ،با توص ل ب ه ماهانت ا و پ يروي از دس تور العمل‌هاي اکنک ار ،ب ه بازسازي روح خود بپردازد. تناسخ و پاسخ‌دهي به مشکالت روحي « اگر ما در زن دگي‌هاي گذش ته م ورد آزار قرار گرفت ه و ترس را تجربه کرده باشيم ،احتماًال هنوز اين عواطف را در حافظ ة رواني خ ود حفظ کرده‌ايم و شايد به همين دليل در زندگي کنوني از احساس ترس و تنش در عذابيم( ».اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر‌ ،صص).40-39 تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي ‏ ماده نه هرگز به وجود مي‌آيد و نه هرگز از بين مي‌رود ،تنها مي‌توان د از شکلي به شکل ديگر تبديل شود .تعداد ارواح عالم همواره ثابت‌اند؛ اما الزم نيست که همة ارواح هميشه به شکل انسان متناسخ شوند .افزون بر اين ،وقتي که يک انسان از دنيا مي‌رود ،مستلزم آن نيست که روح او بالفاصله به بدن انسان يا حيواني ديگر منتقل گردد ،بلک ه ممکن اس ت روح او به مدت يک روز تا يک هزار سال يا بيشتر در ساير ع والم ب ه حيات خود ادامه دهد ... .اما نهايتًا و در زمان مقرر که بن ا اس ت ب دهي کارميک خود را بپردازد ،بار ديگر به شکل انساني متناسخ خواه د ش د. (اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر ‌،صص).44-41 تناسخ و حل اختالفات شخصيتي والدين و فرزندان ‏ استدالل ديگر آيين‌ اکنکار براي اثبات تناسخ اين اس ت ک ه اختالف ات شخصيتي والدين و فرزندانشان را جز از راه تناسخ نمي‌ت وان توجي ه کرد .چطور مي‌شود که والدين ي ک ک ودک هيچ عالقه‌اي ب ه موس يقي ندارند ،اما فرزند آنان ن ه تنها عالقمن د ب ه موس يقي مي‌ش ود بلک ه استعدادي درخشان در موسيقي هم دارد؟ بر اساس تناسخ اين اختالف به سادگي قابل توجيه است« .شايد او اين اس تعداد را در زن دگي قبلي پرورش داده و خاطرات ضعيفي از آن دوران دارد». استدالل از راه تجربة شخصي اوشو نيز از مدافعان جدي تناسخ است .او براي اثبات تناسخ ميگوي د «من مراقب ه تمسک به تجربة شخصي اس ت .وي ‌ ميت وانم يدهام ک ه از آنجا ‌ ‌ کردهام .من ب ه نقطه‌اي رس ‌ زندگيهاي قبلي خود را ببينم و همين برهان بسنده است .اين ‌ ش ناخت من اس ت .اين تجرب ة من اس ت اين ب ه م يراث هندوان ،باورها يا هيچ چ يز ديگرش ان ربطي ن دارد .من ب ر ميگويم» (اينک برکه‌اي کهن ،ص)46 اساس اختيار خود سخن ‌ تناسخ و تحمل سختي‌ها ‏ دااليي الما :کساني که به تناسخ باور دارند ‌،در مصيبت‌ها يا اصًال رنجي نميبرند و يا تحمل مصيبت و جدايي دوستان و عزي زان ب راي او خيلي ‌ آسان است .اعتقاد به قانون کارما اين فايده را دارد که فرد مي‌داند همه چيز در اختيار خود او است .سرنوشت فرد وابستگي ت ام ب ه رفتارهاي خود او دارد .دااليي الما مي‌کوشد به پيروانش بباوران د ک ه اعتق اد ب ه کارما نبايد باعث رکود و بي‌تحرکي آنان شود و گمان کنند چون زن دگي کنونيشان از پيش رقم خورده است پس نبايد هيچ حرکتي براي اصالح ‌ وضع موجود داشته باشند .وي از کارما باوري فعال مي‌سازد و مي‌گويد با توجه به اين باور بايد دانست که زندگي آيندة ما در دست خود ما اس ت آيندهمان بايد تالش کنيم. ‌ پس براي بهتر شدن زندگي‌ نقد و بررسي ‏ ‏ ‏ تناسخ به اين معنا که مکاتب هندي و ب ودايي و آيين‌هاي نوظه ور معن وي مث ل اوش و و اکنکار و کوئليو مي‌گويند قطعًا باطل است .هم از نظر فلسفي و هم از نظر ديني. اين استدالل اوشو براي اثبات تناسخ که مي‌گويد من خودم وجودهاي سابقم را مش اهده کردهام و با تجرب ة شخص ي ب ه آن رس يده‌ام ،معل وم اس ت ک ه هيچ ارزش منطقي و ‌ عقالني ندارد .در مقابل آن به سادگي مي‌توان ادعا کرد که ميليون‌ها نفر ديگر چ نين تجربهاي نداشت ‌هاند .هيچ يک از ما زندگي‌هاي قبلي خود را نديده‌ايم. ‌ بر اساس قانون کارما ،اموري از قبيل توبه ،استغفار ،عفو الهي ،احباط عمل ،و امثال آن عکسالعم ل قطعي خ ود را دارد و با هيچ وس يله‌اي هيچ جايگاهي ندارن د .هر عملي ‌ نمي‌توان عکس العمل آن را حذف کرد. اين سخن که با تناسخ بخ واهيم علت اختالف ات شخص يتي فرزندان را والدين توجيه کنيم ،نيز واضح البطالن اس ت .اين کلدهي ب ه ‌ حاکي از نادي ده گرفتن اختيار آدميان در ش شخص يت خودش ان و ناش ي از جه ل نسبت ب ه عوام ل شکلدهي به شخصيت انسان است. ‌ مدافعان تناسخ ،اعتقاد به آن را به معن اي دادن فرص ت ب ه ميدانن د .اما اين ن يز انسانها براي تکميل شخصيت خ ود ‌ ‌ بيوجه است .خداوند ابزار و وسايل دروني آرزويي بي مورد و ‌ و بيروني هدايت را در اختيار همة آدميان قرار داده است :عقل يروني .در قرآن به منزلة پيامبر دروني و هزاران پيامبران ب کريم از زبان برخي از جهنميان آمده است که آرزوي بازگشت مجدد به اين دنيا را دارند اما به آنان فرصت داده نمي‌شود. مخالفت با اديان الهي ‏ مشکلي که ماهانتا دارد چيره‌گي آموزش‌هاي غلطي است که روح سابقًا در م44ورد اينک44ه، روح القدس چيست ،خدا چيست ،و خدا چه چيزي نيست ،گرفته است .تمام اين تص44ورات اشتباه بايد کنار گذاشته شوند زيرا ،اين تصورات غل44ط در روح ،در کالب44دهاي تحت44اني‌تر روح ،همراه با ترس جاسازي شده‌اند .روحاني‌نما گفته است ،شما باي44د اين ک44ار را انج44ام دهيد ،اگر اين کار بخصوص را انج44ام ندهي44د ،اگ44ر تقاض44اي بخش44ش نکني44د و ي44ا اگ44ر در مراسم مذهبي ش44رکت نکني44د ،روح جهنمي خواه44د ش44د .و تم44ام اين فاکتوره44اي ت44رس ب44ا دانش زندگي پس از مرگ و طبيعت روح ،گره خ44ورده اس44ت .ح44ال بيش44تر اف44راد ب44ه اين دليل در انجام سفر روح مشکل دارن44د ک44ه تم44ام اين مف44اهيم غل44ط ،محکم توس44ط ذهن نگ44ه داشته شده‌اند .و اين گفته که بگويم هر چه ذهن شخص قوي‌تر باشد او در گسترش آگاهي با مشکالت بيشتري رو به رو است ،تقريبًا بيش از حد ب44ه حقيقت نزدي44ک اس44ت .حکمت اک ،ذيل عنوان راه‌هاي پنهان ماهانتا ،ص.14  ‏ مدعي‌اند با وجود ماهانتا ،ديگر نيازي به تعاليم س44اير ادي44ان وج44ود ن44دارد. «ماهانتا در هر عصري با شکوه و جالل تازه‌اي ظاهر مي‌ش44ود و در بين مردم امروز قدم مي‌زند .علم و حکمتي ک44ه او اس44تطاعتش را دارد ،بس44يار پيشرفته‌تر از دکترين‌هايي است که ادي44ان پ44ر طرف44دار جمع‌آوري کرده‌ان44د، زي44را م44أموريت او آم44وزش دادن تکنيک‌ه44اي س44فر روح اس44ت ».حکمت اک ،ص.15 مدعي‌اند فرد مي‌تواند يهودي يا مسيحي يا مسلمان باشد و به تعاليم اکنک44ار عمل کند .در عين حال ،تأکيد مي‌کنند ک44ه «اکنک44ار مس44تقيم‌ترين مس44ير ب44ه سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است( !».همان ،ص)16  توئيچل از زبان ربازارتاراز ،موجودي افس44انه‌اي ک44ه توئيچ44ل م44دعي اس44ت تحت تعليم او واقع شده است ،مي‌گويد« :هر ديني را که امروزه در ق44درت اس44ت ن44ام ب44بر و من ب44ه ت44و نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة يک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقتي ک44ه از ج44انب سوگماد آمده باشد .همة آن قوانيني که به عنوان قوانين الهي شناخته شده‌اند ،چيزي نيس44ت جز يک وجدان اجتماعي متحول شده که از قانون مانو ،نظام همورابي ،فرامين موس44ي و احکام کليساي مسيحيت ،مشتق شده است ».دربارة محتواي اديان ن44يز مي‌گوي44د اين ادي44ان بزرگ هيچ محتوايي را بازگو نمي‌کنند «مگر پيکري از احکام و مقررات که از ج44انب قشر روحانيت رسمي براي تحت کنترل نگاه داشتن پيروان‌شان تنظيم ش44ده اس44ت ت44ا ب44دان وسيله عنان سياسي و اقتصادي توده‌هاي مردم را ب44ه دس44ت گيرن44د ».س44رزمين‌هاي دور، ص.20 دينستيزي در آيين اوشو ‌ ‏ «اگر ميل جنسي تو واقعًا ارضاء شود احتياجي به آن همه وعده‌هاي پوچ نداري ،چون به خواسته‌ات رسيده‌اي .اگر ميل جنسي تو نکوهش ،سرکوب و نابود ش ود ،اگر ت و را مجبور کردند از اين بابت احساس گناه کني ،آن وقت موهوم پرستي مي‌تواند ب راي هميشه به حياتش ادامه دهد .با اين ترفن د اس ت ک ه موه وم و موه وم پرس تي انرژي خ ويش را از خودکش ي ت و ب ه دس ت مي‌آورد!» وي دين را ساخته و پرداخت ة نانشان در ترويج دين نهفت ه اس ت ،دين را روحانيان مي‌داند و مي‌گويد روحانيان چون ‌ سر پا نگه داشته‌اند و اال اديان به خودي خود هيچ جذابيتي ندارند! (آينده طالئي ،صص).38-37 اوشو «گناه» را ساخته و پرداختة روحانيان به منظور تسلط بر توده‌ها ديمي ترفن دها ب راي س لطه ب ر مردم ميداند و مي‌گويد« :گناه يكي از ق ‌ ‌ است .آنها در تو احساس گناه ايجاد مي‌كنند .آنها ايده‌هايي بس احمقانه ب ه خوردت مي‌دهند كه ق ادر ب ه محق ق ساختن آنها نيس تي .سپس گن اه ب ه وجود مي‌آيد و همين كه گناه به وجود آمد ،تو به دام افت اده‌اي .گن اه راز الماسهAاي ‌ كاسبي همة به اصطالح اديان تث بيت ش ده (بني ادگرا) اس ت( ». اشو ،ص).258 مخالفت با احکام قضايي دين ‏ «اکنون اين يک واقعيت علمي مبرهن و مسِندرک هيبنت هک تسا لّج هر کس به خاطر جنايتي که مرتکب شده ،حماقت محض است .اين درست به اين مي‌ماند که کسAAي را بAAه خAAاطر مسAAلول بAAودن تنبيAAه کننAAد و يAAا چAAون سAAرطان دارد او را بAAه زنAAدان بيندازند».اوشو در ادامه مي‌گويAAد در جامعAAة ايAAده‌آل من ،دادگAAاه‌ وجAAود دارد امAAا حقوق‌دان‌ها و وکيالن در آن دادگاه‌ها جايي ندارند؛ ژن‌شناسان همه کاره‌انAAد .اوشAAو مي‌گويد کسي که دست به تجاوز جنسي مي‌زند ،به هيچ وجAAه نمي‌تAAوان او را واقع ًAا مسؤول چنان رفتاري دانست! او يا به دليل پيروي از کشيش‌ها و ادياني که عزوبت را رواج مي‌ دهند به چنين کاري مبتال شده است و يا به دليل وجود هورمون‌هاي جنسي در بدنش به ناچار به چنين عملي کشيده شده است .اوشو در همين زمينه مي‌گويAAد: «مردي که از هورمون‌هاي جنسي بيشتري برخوردار است بايد زنان بيشتري داشAAته باشد .در مورد زن هم همينطور ».آينده طاليي ،ص.117-116 تبليغ کثرت‌گرايي عرفاني ‏به سوي كعبه راه بسيار است من ز دريا شوم تو از خشكي (قاآني) ‏ ‏ ‏ راهها به تعداد انفاس خاليق است .هيچکدام ترجيحي بر ديگري ندارد. ‌ مهم نتيجه است ،نه وسيله. سماع و رقص عارفانه به همان اندازه درست است که عرفAAان اسAAالمي مبتني بر شريعت. عرفان‌هاي هندي و شرقي و غربي و امثال آن ،به همان اندازه مAAا را بAAه نتيجه مي‌رسانند که عرفان مبتني بر وحي.  دااليي الما مي‌گويد« :در اين جه44ان آدم‌ه44اي مختلفي هس44تند ،و باوره44اي مختلفي دارن44د. پنج ميليارد انسان روي ک44رة خ44اک زن44دگي مي‌کنن44د و من معتق44دم م44ا ب44ه پنج ميلي44ارد دين مختلف ني44از داريم ،چ44را ک44ه در برداش4ت‌ها و تفک44رات انس44ان‌ها تن44وع بس44يار گس44ترده‌اي وجود دارد .به اعتقاد من هر انساني بايد از يک مسير معنوي عب44ور کن44د ک44ه ب44راي او و در نسبت با باورهايش ،بهترين باشد ... .من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها يک دين داش44تيم، طولي نمي‌کشيد که آن دين گرهي از کار فرو بستة بش44ر نمي‌گش44ود .اگ44ر ي44ک رس44توران داشتيم و آن رستوران تنها يک نوع غدا داشت -هر روز ،ي44ک ن44وع غ44ذا -پس از م44دتي، چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نياز دارند؛ چرا ک44ه س44الئق مختلفي دارند .کار اديان هم تغذية معنوي بشر است ،و به گمان من همة ما متوجه هس44تيم که تنوع اديان به نفع ماست ».هنر شادمانگي ،صص.295-294 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه صوفيان .1تحسين دزدي براي مبارزه با نفس و درمان بيماري‌هاي قلبي؛ .2توجيه عمل خالف شرع سماع ،به اين صورت که ارتکاب اين معصيت مAAوجب ميشود« :اگر دست ب ر هم زنن د ،ه واي دستش ان بري زد و اگر دوري از ساير گناهان ‌ پاي بردارند ،هواي پايشان كم ش ود .چ ون ب دين طري ق ه وا از اعضايش ان نقصان گ يرد ،از ديگر كبار خويشتن نگاه توانند داشت( ».اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي سعيد ،محمد بن منور ،ص.223 .3ترويج عشق مجازي و همنشيني با نوجوانان زيبارو در تو كه به ديدة صفا مينگريم ني از پي شهوت و هوا مينگريم ديدار خوشت آيينه لطف خدا استما ،در تو بدان لطف خدا مينگريم نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()2 .4 .5 .6 تشويق مريدان به گناه براي رهايي از غرور تشويق مريدان به ارتکاب گناه براي نيل بAAه مقAAام تائبين «التائب من الذنب کمن الذنب له». تشويق به گنAAاه بAAه منظAAور آش نايي فرد گناهک ار با حجاب‌هاي ظلماني )مناقب العارفين ،شمسالدين افالكي ،ج ،1صص).440-439 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()3 .7 .8 بِکتاشيه :خواندن دعاي «ناد علي» و دم گرفتن و ن واختن ني و امث ال آن را به جاي نماز و روزه و س اير وظ ايف ش رعي تلقي مي‌کننAد (دانشنامة جهان اسالم ،حرف ب ،بکتاشيه ،ج ،3ص) .653 در احواالت مولوي چنين نقل شده است که در حال گوش دادن ب ه ن واي َر باب بود که کسي ب ه او ت ذکر داد ک ه وقت نماز عصر فرا رس يده است .اما او در پاسخ وي گفت« :ني ني آن نماِز ديگر ،اين نماز ديگر. هر دو داعيان حّقن د .يكي ظ اهر را ب ه خ دمت ميخواه د و اين ديگر باطن را به محِتفرعم و تّب حق دعوت مينمايد( ».من اقب العارفين ،شمسالدين افالكي، ج ،1ص) .395 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()4 .9 ابوسعيد ابوالخير (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سAAماع صوفيانه بکشد و همانطور که در حAAال رقص بAAود ،مي‌گفت« :مAAا در نمازيم»! (اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي‌سعيد ،محمد بن منور ،ص) .240 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()5 .10عبدالرحمن جامي در شرح احوال ميرة نيشابوري :روزي م يره مش اهده کرد جمع کثيري از مردمان ب ه دي دار او مي‌آين د« .از خ ادم پرس يد كه «اينان كهاند؟» گفت« :به خدمت تو ميآيند» .صبر كرد .هيچ نگفت ت ا ب ه سربااليي رس يد و بادي س خت ميجس ت .بن د ش لوار بگش اد و ب ول آغ از كرد؛ چن ان كه جامههاي خ ود و جامههاي ايش ان را پلي د كرد .آن ق وم گفتن د« :احس نت! زهي ش يخ و زهي معاملت نيكو!» هم ه از وي منكر بازگشتند( ».نفحات االنس ،ص)264 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()6 .11برخي از مالمتيان به منظور مبارزه با نفس از خوانAدن نمAاز نيز پرهيز داشتند و بعضًا به صورت برهنه در ميان مردمان به ميافتادند .به عنAAوان نمونAAه زمAAاني کAAه شAAهاب الAAدين راه ‌ سهروردي ،در دمشق در جستجوي شAAيخ علي کAAردي ،بAAود مردمان او را از نزديک شدن به وي برحذر داشAAته و گفتنAAد: «ه ذا رج ل اليص ّلي و يمش ي مكش وف الع ورة اكثر اوقات ه»( .روض الرياحين في حكايا الصالحين ،عبداهَّلل اليافعي ،صص 482-481حک ايت )443 نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه()7 . 12برخي از صوفيان معاصر براي وصول به مقام «بي‌خودي» از مAAواد تخدير کننده‌اي چون بنگ و افيون نيز استفاده مي‌کنند« .صوفيه براي تحريک اعصاب و نيل به حالي که از آن تعبير بAAه بي‌خAAودي شAAدهاند. ‌ مي‌کنند گاه به مواد تخديرکننده يا سکر‌آور متوسل مي‌ شاِذ ليه با قهوه به تحريک اعصAAاب مي‌پرداخته‌انAAد .و گوينAAد هم شاذلي مخترع شربت قهوه بوده است ... .بعضي ديگر بAAه بنAAگ و َچ ْر س مي‌پرداخته‌اند و برخي هم دست به شAAراب مي‌زده‌انAAد و از اين همه قصدشان رهايي از خود و از خودي بوده است با وسAAايل مصنوعي( ».ارزش ميراث صوفيه ،عبدالحسين زرين‌کوب ،ص)94 نقد و بررسي ()1 .1از صوفيان رفتارها و س خنان متض ادي د ر اين باب ب ه دس ت ما رس يده اس ت .ب رخي از آن ان عل يرغم تأکيد بر پايبندي نسبت به دستورات شرعي و نادرست شAAمردن هر گون ه شريعت‌گريزي ،در م واقعي يا خ ود رفتارهاي ک امًال خالف شرع را مرتکب مي‌ش دند و يا س خنان خالف دين ب ر زبان مي‌ راندند و يا آنکه رفتارها و سخنان خالف دين ديگران را م ورد تأيي د قرار مي‌دادن د .مثًال ،بايزي د بسطام ي ،به دليل آنکه نمي‌دانست پيامبر اکرم چگونه خرب زه مي‌خ ورده‌ اس ت ،از خ وردن آن اجتن اب مي‌ کرد .و يا از گفتگو با پيري که آب دهان خود به سوي قبله انداخته بود ،صرف نظر کرد .در عين حال ،همين فرد در شطحيات خود سخناني خالف شرع دارد. نقد و بررسي ()2 .2رسيدن به منزل مقصود و برخورداري از قرب الهي و مقام فناي حقيقي ،که اوج اهداف عارفان است ،راه ويژة خود را مي‌طلبد؛ با هر راهي نمي‌ت وان ب ه اين ه دف رس يد. رسيدن به مقام فنا و قرب الهي را نمي‌توان با نافرماني او به دست آورد! چگونه ممکن است با ناديده گرفتن فرمان‌هاي محبوب و معشوق بتوان به بارگاه او راه يافت؟ ي ک عاش ق حقيقي هرگز ب ه خ ود اجازه نمي‌ده د ک ه لحظه‌اي از ياد معش وق غاف ل بماند؛ در همة حرکات و سکناتش همواره به دنبال رضايت معشوق است. نقد و بررسي ()3 . 3هيچ کس توانايي رسيدن به اوج معنويت پيامبر اسالم و امامان معصوم را ندارد .آنان با باال رفتن از نردبان شريعت به آن مقام رفيع دست يافته‌اند .پيامبر تا آخرين سAAاعات عمر لحظه‌اي در انجام دستورات الهي کوتاهي نکرد .امير‌مؤمنان در محراب نمAAاز بAAه شهادت رسيد و امام حسين در ساية عمل به فريضة امر به معروف و نهي از منکر بAAه آن مقام بزرگ دست يافت. .4عقل و شرع حکم مي‌کنند که بهترين و صائب‌ترين وسيلة وصAول بAه حقيقت بلک ه تنها وس يلة آن، متابعت از شريعت وحياني است .چگونه ممکن است راه‌هاي بهتر و ساده‌تري باشد اما خداون د آن را از بندگان دريغ نمايد؟ اگر حقايقي باطني وجود دارند که دارند و اگر راهي‌ براي وصول ب ه آنها وج ود دارد ،اين راه منحصر در راه شريعت است و بس. کار خارق العاده و حقانيت ‏ ‏ اگر کثرت‌گرايي عرفاني نادرست است پس کارهاي خارق العاده‌اي که از برخي مرتاضان و ص وفيان و عارفان ساير ملل و اديان مشاهده مي‌کنيم را چگونه بايد توجيه کرد؟ تلقي بس ياري از مردمان اين نشانة حقانيت اس ت .و ح تي بعض ًا ب رخي از ص وفيان بوده‌ان د ک ه در عم ل است که انجام اين کارها ‌ کردهاند و در پاسخ نقدهاي ديني‌اي ک ه ب ه عملکردهاي آن ان مي‌ش د ،با اب راز و همين مسأله را القا مي‌ ‌ اظهار کاري خارق العاده ،بر شريعت‌گريزي خود سرپوش مي‌نهادند .نقل مي‌کنند :ابوس عيد ابوالخ ير، در روز روشن شمعي را برافروخته بود؛ شخصي به او اعتراض کرد و اين ک ار را مص داق اسراف دانست .ابوسعيد به جاي پاسخ منطقي دادن به اين نقد و يا پذيرش آن و تشکر از ناقد ،با ابراز کرام تي! سر و ص ورت ناق د را در آتش س وزاند و سپس اين ش عر را سرود ک ه :هر آن ش معي ک ه اي زد برفروزد کسي کش پف کند سبلت بسوزد. ) اسرار التوحيد ،ص(.112 کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()1 ‏روح انساني داراي قدرتي شگفت‌انگيز است .هر انساني اگر بتواند غرايز حيواني را سرکوب نمايد ،مي‌توان د از قدرت روح خود استفاده کن د .س نت الهي در اين عالم ب ه اين ص ورت اس ت ک ه هر کس ب ه هر م يزان و ب ه هر انگ يزه‌اي ک ه تالش نماي,د ،از حاص ل تالش خ ود به ره‌ خواهد برد. کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()2 ‏ به ابوسعيد ابوالخ ير گفتن د« :فالن کس ب ر روي آب مي‌رود ».وي در پاسخ گفت: «سهل اس ت ،ب زغي (قورباغ ه) و ص عوه‌يي (گنجش ک) ن يز ب ر روي آب مي‌رود». دربارة شخص ديگري گفتند که« :فالن کس در هوا مي‌پرد» باز هم در پاسخ گفت: ‌ «زغني و مگسي نيز بر هوا مي‌پرد» دربارة شخص ديگري ن يز گفتن د« :فالن کس در يک لحظه از شهري به شهري مي‌رود ».ابوسعيد در پاسخ گفت« :شيطان ن يز در يک نفس از مشرق به مغرب مي‌رود .اين چ نين چيزها را بس قيم تي نيس ت .مرد آن بود که ميان خلق نشيند و داد و ستد کند و زن خواهد و با خلق درآميزد و يک لحظ ه از خداي خود غافل نباشد) ».نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص(.305  ‏ بسياري از عارفان مسلمان به آن توجه داده‌ و تصريح کرده‌اند کس44اني ک44ه از راه‌ه44اي خالف ش44رع به کرامات و انج44ام کاره44اي خارق‌الع44اده دس44ت مي‌يابن44د ،ک44افر و زنديق‌ان44د [1].و ب44ه ط44ور ج44د از سالکان خواسته‌اند که «اگر كسي را داراي چنان كرام44اتي يافتي44د ك44ه در آس44مان ميپرد ،دلباخت44ه او نشويد ت44ا آن گ44اه ك44ه رفت44ار او را در براب44ر ام44ر و نهي الهي و رع44ايت آداب ش44رعي ببيني44د[2]». کارهاي خارق العاده‌اي را مي‌توان از کرامت الهي دانست که در ساية عمل ب44ه دس44تورات الهي ب44ه دست آمده باشند ،هر چند هيچ عارف حقيقي عملي را ب44راي دس44ت ي44ابي ب44ه کاره44اي خ44ارق الع44اده انجام نمي‌دهد .او فقط براي رضايت الهي کار مي‌کند اما چون که ص44د آم44د ن44ود هم پيش م44ا اس44ت. هر کس به هر ميزاني که به خدا تقرب بجويد ،به همان ميزان نيز از ق44درت ف44وق ط44بيعي بهره‌من44د مي‌ش444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444444ود. ] .[1ر.ک :نفحات االنس ،عبدالرحمن جامي ،ص .26به نقل از شيخ شهاب‌الدين سهروردي. [ .]2الرسالة القشيرية ،عبدالکريم بن هوازن القشيري ،ص.14 کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست ()3 ‏ ‏ عالمة‌ بحرالعلوم: «و اما اس تاد عام ش ناخته نمي‌ش ود مگر ب ه مصاحبت در خالء و مالء و معاشرت باطني ه و مالحظ ة تماميت ايمان جوارح و نفس او و زينهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقايق و نکات و اظهار خفاياي آفاقيه و خباياي انفسيه و تب دل بعض ي از حاالت خ ود ب ه مت ابعت او فريفت ه نباي د ش د چ ه اشراف ب ر خواطر و اطالع بر دقائق و عب ور ب ر ماء‌ و طي زمين و ه وا و استحض ار از آين ده و امث ال اينها در مرتبة مکاشفة روحيه حاصل مي‌ شود و از آن مرحله تا سر منزل مقصود بس منازل و مراحل اس ت و بس راهروان اين مرحله را طي و از آن پس از راه افت اده؛ ب ه وادي دزدان و ابالس ه داخ ل گش ته و از اين راه بسي کفار اقتدار بر بسياري از اين امور حاصل .بلکه از تجليات صفاتيه نيز پي به وصول صاحبش به منزل نتوان برد( ».دو رساله در سير و سلوک ،رسالة سير و سلوک سيد بحر العلوم ،ص.81 مکاشفات رحماني و حقانيت ‏ مکاشفات رحماني نيز هرگ44ز نش44انة حق44انيت س44الک نيس44تند .ح44داکثر اين اس44ت ک44ه چ44نين حالتي همچون رؤياهاي صادقه اس44ت .هرگ44ز نمي‌ت44وان دي44دن رؤياه44اي ص44ادقه را نش44انة ولي الهي بودن يک فرد دانس44ت .چ44ه بس44يارند اف44راد تبه‌ک44ار و گن44اه‌آلودي ک44ه خواب‌ه44اي صادق ديده و مي‌بينند .عزيز مصر ،که فردي بت‌پرست و غير موحد بود ،خواب ص44ادق ديد! البته اين سخن درستي است که داشتن مکاشفه نيازمند لط44افت روحي خاص44ي اس44ت؛ اما لط44افت روحي داش44تن ي44ک ح44رف اس44ت و ح44ق ب44ودن ح44رفي ديگ44ر .اف44زون ب44ر اين، «کشف و مکاشفه در نزد اولياي خدا و عارفان وارسته از امور پيش پا افتاده‌اي است که کمترين اعتنايي به آن ندارند و هيچ توجهي به آن نمي‌کنن44د ... .اولي44اي خ44دا اين ام44ور را بازي‌هايي کودکانه تلقي مي‌کنند ».در جستجوي عرفان اسالمي ،صص.307-305 نفي واقع‌گرايي ارزشي عارفان اک در پاس خ ب ه اين پرس ش ک ه آي ا اکنک ار ب ا س قط ج نين ي ا همجنس ب ازي مخ الفت مي‌کن د؟ مي‌گويند« :اکنکار موضوعاتي از قبي ل س قط ج نين، طالق ي ا گ رايش جنس ي را ب ه عن وان تص ميماتي شخصي در نظر گرفته و به عنوان يک سازمان نظري نمي‌دهد». ‏ ترويج تساهل و تسامح از سوي پائلو کوئليو پيروي از استاد – که با نام‌هاي مختلفي نام‌گذاري مي‌ش ود :مثال در اکنک ار آن را س ات گ ورو مي‌نامن د و او را نمايندة خ دا دانس ته و معتقدن د تنه ا در س اية‌ ه دايت او مي‌ت وان ب ه مرحل ة‌ خودشناس ي و شکوفايي معنوي رسيد.  جايگاه استاد در اين تلقي در حقيقت جايگاه پيامبران و بلکه جايگاه خدا است .زيرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطة ابالغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداوند نيز اختياري جز ابالغ دستورات او را به آنان نداده است« :و ما علي الرسول اال البالغ»؛ اما استاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کاذب حِق هر گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد. به همين دليل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند .و او نه تنها حق سرپيچي از اين دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد.  ‏ ‏ ‏ در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکالت ،بايد به پير يا ماهانتا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر کسي که تمرينات معنوي اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوبي اداره مي‌شود .اين بدان سبب است که اداره کنندة حقيقي زندگي او ماهانتا است[1]». «اگر کسي انتظار دارد سفر روح کند ،بايد با ايدة وجود استاد زندة اک مشکلي نداشته باشد زيرا استاد وسيلة رسيدن به سرزمين‌هاي خداوند است که روح الهي آن را در اختيار ما قرار داده است« [2] ».در مدرسة اک هيچ روزنه‌اي وجود ندارد که يک بچه بتواند به وسيلة آن از ديد استاد بيرون رفته و گم شود[3]». ] .[1حکمت اک ،ص( 2ذيل عنوان تمرينات معنوي) [ .]2همان ،ص( ،3ذيل عنوان سفر روح) [ .]3همان.  در عرفان ساحري نقش ناوال ي44ا پ44ير آنق44در برجس44ته مي‌ش44ود ک44ه معتقدن44د سالک براي مواجهه با او بايد تمرين‌ها و رياضت‌هاي شديد و آموزش‌هاي ط44والني و دراز م44دتي را تحم44ل نماي44د .و اال اگ44ر س44الک ب44دون تم44رين و رياضت کافي ،با ناوال رو به رو ش44ود ،بالفاص44له خواه44د م44رد .ک44ارلوس کاستاندا مدعي‌ اس44ت «ب44دون ي44ک آم44وزش ط44والني هيچ انس44اني ق44ادر ب44ه رويارويي با ناوال نيست .اگر ي44ک انس44ان معم44ولي ب44ا ن44اوال مواج44ه ش44ود بي‌درنگ خواهد مرد ».گزيده مجموعه آثار ،کارلوس کاستاندا ،ص.62 دامن زدن به مسائل جنسي کوئليو«:براي تحقق تشرف ،بايد ب44ا اين ن44يرو آش44نا ش44وي .بقي44ه چيزها نيروي جنسي ساحران ،به اس44تادان ب44زرگ تعل44ق دارد و پس از مراسم با آنها آشنا مي‌شوي .پس چطور ب44ا آن رو ب44ه رو شوم؟ يک فرمول ساده است ...فرمول اين است در تم44ام م44دت رابطة‌ جنسي ،از حواس پنجگانه‌ات اس44تفاده کن .اگ44ر در لحظ44ة اوج ل44ذت جنس44ي ،هم44ة اين ح44واس ب44ا هم از راه برس44ند ،ب44راي تشرف پذيرفته مي‌شوي .بريدا ،ص.193 ،192  اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترين نيروي زندگي دانسته و همگان را از نکوهش س44کس ب44ر ح44ذر داش44ته و معتق44د اس44ت ک44ه هم44ة دگرگوني‌ه44اي زندگي از طريق اين نيرو رخ مي‌ده44د .س44کس را مقدم44ة عب44ادت مي‌دان44د. البته نه هر سکسي را؛ بلکه سکسي که از روي ش44ور و سرخوش44ي باش44د! چنين سکسي است که موِلد عش44ق اس44ت و عش44ق ن44يز موِل د عب44ادت اس44ت. اوشو ،س44کس را تنه44ا در ارتب44اط ب44ا غ44ير هم‌جنس خالص44ه نمي‌کن44د؛ بلک44ه همجنس‌بازي را نيز تق44ديس مي‌کن44د .و به44ترين مک44ان ب44راي دين‌شناس44ي و خداشناسي را کاباره‌ه44ا مي‌دان44د و ن44ه کليس44اها و مس44اجد! الماس‌ه44اي اش44و، ص .383و ص.126 اوش44و انس44ان اي44ده‌آل را در ق44الب ترکي44بي ب44ا عن44وان «زورب44اي بودايي» معرفي مي‌کند .زورب44ا شخص44يتي اس44ت زمي44ني و اه44ل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جس44ماني ،ام44ا ب44ودا مظه44ر عرف44ان و معن44ويت و زه44د و کن44اره‌گيري از دني44ا اس44ت .وي در اين ب44اره مي‌گويد« :همة تالش من بر ي44ک چ44يز متمرک44ز اس44ت :آف44رينش انساني نوين مثل «زرباي بودا» در يک کمون نمونه همة‌ افراد از هر دوي اين کيفيت‌ها برخوردار خواهند بود رقص و سماع هنديان فيثاغوريان عرفان ساحري تصوف Whirling Dervishes The Mawlawiyah order of dervish, the Islamic counterpart to Christian monks, was established in the 12th century. Members are shown here with outstretched arms and swirling robes, spinning into a trance while seeking spiritual oneness with God. Ecstatic ritual dances are central to 12 the beliefs of this Muslim religious society. Whirling Dervishes in Konya The whirling dervishes are a mystical sect founded in 1273 by followers of the Persian poet and mystic Jalal al-Din Rumi. Their monastery is located in the central Turkish city of Konya, one of the oldest cities in the world. Excavations reveal settlement from as early as the 3rd century bc. Microsoft ® Encarta ® Reference Library 2004 سماع مولويه ‏ ّ شمس الدين افالکي (755-649ق) در احواالت مولوي :وي هر شب جمعه بAAه دعAAوت زنAAان قونيه ،در جمع آنان حاضر شده و براي آنان سماع مي‌کرد« .چون آن جماعت جمع شدندي زحمت ،تنها تنها پيش ايشان رفتي و در ميانة ايشان نشسته، ‌ ...حضرت موالنا همچنان بي‌ برگهAAا بAAر او همهشان گرد آن قطب حلقه گشAAتندي و بِAAر او گشAAتندي .و چنAAداني گل‌ ‌ ‌ برگها ساختندي و حضرتش در ميان گAAل و گالب غAAرق گل ‌ ريختندي که به تبرک از آن‌ ، عرق گشته ،تا نصف الليل به معاني و اسرار و نصايح مشغول شدي .آخAAر االمAAر کنيزکAAان گوينAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAAده و دّفا ف ان نادر و ناي زنان از زنان سرآغاز کردندي و حضرت موالنا به سماع شروع فرمAAودي و آن جماعت به حالي شدندي که سر از پا و کاله از سر ندانستندي .و تمAAامِت جAAواهر و زرينAAه آلتي که داشتندي ،در کفش آن سلطان کشف ريختندي تا مگر چيزکي قبول کند ... .اصًال ميشد( ».مناقب العارفين ،ج ،1ص) .490 نظر نمي‌فرمود .و نماز صبح را با ايشان گزارده ،روانه ‌ سماع ابوالخير .9 ابوسعيد ابوالخير (440-375ق) حاضر نشد براي نماز دست از سAAماع صوفيانه بکشد و همانطور که در حAAال رقص بAAود ،مي‌گفت« :مAAا در نمازيم»! (اسرار التوحيد في مقامات الشيخ ابي‌سعيد ،محمد بن منور ،ص) .240  کج‌فهمي و کج‌انديشي ص44وفيان ب44ه آنج44ا رس44يده اس44ت ک44ه در توجي44ه عم44ل خالف شرع سماع ،به تحريف معنوي آيات قرآن روي آورده‌ان44د .آي44اتي از قبيل «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبع44ون احس44نه» « ،ان44ک التس44مع الموتي»« ،اتقوا هللا و اسمعوا»« ،و اسمعوا و اطيع44وا» «و ل44و انهم ق44الوا سمعنا و اطعنا و اسمع و انظرنا لکان خيرا لهم و اقوم» «و اذا س44معوا م44ا انزل الي الرسول تري اعينهم تفيض من الدمع مم44ا عرف44وا من الح44ق» را به سماع م44ورد نظ44ر خ44ود تفس44ير کرده‌ان44د .ر.ک :فرهن44گ اش44عار حاف44ظ، احم44دعلي رج44ائي بخ44ارائي ،ته44ران :انتش44ارات علمي ،هفتم،1373 ، صص.282-276 « در شرع مس44أله‌اي هس44ت و دانم ک44ه خوان44ده‌اي ،ک44ه در ح44الِت اضطرار و مخمصة مهل44ک ،آدمي را تن44اول م44ردار و چيزه44اي ح444رام حالل مي‌ش444ود ...اکن444ون م444ردان خ444دا را هم ح444التي و ضرورتي هست که به مثابة مخمص4ه و استس4قا اس4ت و دف4ع آن جز به سماع و رقص و تواجد و اصواِت اغ44اني نيس44ت و اال از غ44ايت هيبت تجلي44ات و ان44واِر جالل ح44ق ،وج44ود مب44ارک اولي44ا گداختي و ناچيز گشتي[ ».مناقب العارفين ،ج ،1ص]559 ايجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي خانقاه لنگر و زاويه معبد زرين اک کمون اوشو آشيانة صلح برين (ساي‌بابا) علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .1 .2 .3 .4 علت اصلي جهل افراد است( :عام ل اص لي هم ة انحرافات در تاريخ اسالمي را مي‌توان جهل ناميد: دعاي اربعين امام حسين) معموًال اعض اي اين فرقه‌ه ا دلبس ته‌تر و پايبن دتر هستند. مخفي کاري آنان اين حالت را در ذهن خيلي افراد ايجاد مي‌کند که حتمًا چيز مهمي دارند ... کن ترل هم ة‌ ج وانب زن دگي مري دان از ن وع غ ذا، محل مسکن ،همسر ،لباس و ... علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب .5 .6 .7 .8 بمب اران محبت :وع ده ش غل ،مس کن ،تس کين آالم ب العالج جس مي، روحي ،بهبود امراض مزمن يا ص ع ‌ قرار گرفتن در محيطي صميمي ،يافتن ياران شفيق ... ادع ا مي‌کنن د ک ه راهي س ريع ،مرحله‌بن دي ش ده و قابل اجرا براي رسيدن به حقيقت دارن د .ک ه ني ازي به عمل به دستورات ديني ندارد. ساده و در دس ت‌رس جل وه دادن تجربه‌ه اي معن وي جديد کم‌ک اري عالم ان و مبلغ ان دي ني در ارائ ة مع ارف معنوي نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .1 ‏ بهره‌برداري از برخي آموزه‌ها مثال آموزة درون‌گرايي افراطي و گوشه‌نش يني و آموزة تناسخ – در اغلب آيين‌هاي جديد اعتقاد به تناسخ ک ه ب ه گ ونه‌اي مالزم با جبر اجتماعي و سياسي هم هست ‌،وجود دارد. ح تي در عرف ان اکنک ار آمريک ايي اين اعتق اد جايگ اه بسيار بااليي دارد .و اين ابزار خوبي در دست زورگويان و ستمگران است .با اين اعتقاد مي‌توان جلوي خيلي از شورش‌هاي اجتماعي و سياسي را گرفت .و افراد را به اميد زندگي بهتر در مرحلة بعدي ساکت نگه داشت. نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .2 ‏ ايجاد پايگاه: نقش کينياز دالگورکي ،شاهزادة روسي ،در پيدايش بDDابيت و بهDDايئت. شرکت در درس سيدکاظم رشتي آشنايي با سيدعلي‌محمد شDDيرازي. معتاد کردن او و القا انديشه‌هاي خود به او .کم‌کم به سDDيد گفت شDDما نمايندة امام زمان هستيد و من به شما و مقDDام بسDDيار وااليتDDان واقفم. خود سيد هم باورش شد .امروزه فرقه‌اي شDDده اسDDت کDDه کDDامًال در اختيار استکبار و عليه مسلمانان اقدام مي‌کند. نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .3 مقابله با معنويت اسالم شيعي: – تقويت اسالم فردي و منهاي سياست .اسDDالم منهDDاي روحDDانيت، اسالم منهاي مديريت .به عنوان مثال در ايران اسالمي از سال 42 به بعد مي‌بينيم که مشايخ صوفيه روابDDط خDDوبي بDDا دربDDار شDDاه داشتند .به مقامDDات عDDالي مي‌رسDDيدند .در زمDDان دکDDتر اقبDDال خانقاه‌ها رشد کردند. نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب .4 – مهار قدرت مرجعيت: نقش مرجعيت را در خنثي كردن توطئه‌هايش به وضوح در سده‌هاي اخير ديده‌انDDد .بDDر اين اسDDاس بDDا تDDرويج چDDنين فرقه‌هايي ،بDDه محDDوريت دادن بDDه نقش پDDير و اسDDتاد در حقيقت مي‌خواهند بديلي براي مرجعيت ايجاد كنند. راههاي مقابله ()1 ‌ ‏ راههاي علمي: ‌ .1 شناخت عرفان حقيقي و عرفان‌هاي کاذب .2 طراحي مهندسي اخالقي و تربيتي در سطح خرد و کالن .3 تأکيد بر عقالنيت و پرهيز از امور خرافي: ‏ علم مقدمة عمل است .اگر جهDDل مهم‌تDDرين عامDDل اثرگDDذاري اين نDDوع مکاتب است ،نخستين گام براي مقابله ،شناخت و آگاهي است. ‏ پرهيز از نگاه بخشي و جزيره‌اي. ‏ بيشتر فريب‌خوردگDDان اين عرصDDه زنDDان هسDDتند .رؤيDDابيني ،فDDال‌بيني، طالعبيني ،کف‌بيني ،سنگ‌درماني و فرادرماني و سDDحر و جDDادو و احضDDار ‌ روح و ... جلوگيري از نفوذ خرافات در عزاداري‌ها .به ويژه عزاداري‌هاي خانگي! ‏ راههاي مقابله ()2 ‌ ‏ راههاي عملي ‌ .1 .2 .3 خانوادهها ‌ افشاگري و ايجاد حساسيت در ميان افراد و جلوگيري از فعاليت‌هاي خزندة دشمنان و تهاجم اخالقي و معنوي آنان پايگاههDDاي ‌ استفاده از ظرفيت‌ مجالس مذهبي و خانگي و بسيج براي معرفي عرفان حقيقي ‏ احياي ابعاد عرفاني و اخالقي عاشورا ،فاطميه ،شعبانيه ،دهة فجDDر، هفتة دفاع مقدس و امثال آن. Drsharifi.ir .4ارائة الگوهاي عيني: داستان‌هاي عارفان و عالمان راستين؛ داستان‌هاي شهيدان. .5خودسازي به منظور جامعه‌سازي: نيروهاي ارزشي مي‌توانند الگوي عيني و متحDDرک ارزش‌هDDا و اخالقيات اسالمي باشند. مشخصه‌هاي عارفان حقيقي ياد خدا نيست در لوح دلم جز الف قامت يار/چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم الهي و الحقني بنور عّز ک االبهج فَاکون لک عارفًا و عن سواک منحرفًا و منک خائفًا مراقبًا محبت نسبت به همة آفريده‌ها ‏ ‏ ‏ ‏ به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست يکي از بارزترين نموده44اي محبت ع4ام ب44ه هم4ة مخلوق4ات را مي‌ت4وان در نوع مراودات و مناسبات عارفان حقيقي با محيط زيست مشاهده کرد. ميکنن44د.اما اس44الم ن44ه ب44رخي :ادي44ان هن44دي مش44کل محي44ط زيس44ت را ح44ل ‌ ميدهد. بيمبنا در آنها ‌ ميدانند و نه اجازة تصرف ‌ حيوانات را خدا ‌ داستان عالمه مجلسي و محافظت از بچه گربه عالمه بحر العلوم و داستان شکت عنک عصفورة في الحضرة محبت به همة انسان‌ها ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ لعّلک باخع نفسک اال يکونوا مؤمنين پيامبر اکرم :مردمان همگي ،عيال خداوندند ،پس محبوب‌ترين افراد در نزد خداوند، نيکوترين‌شان نسبت به عيال خداوند است. داستان صاحب فصول:در پاسخ اين پرسش که« :اگر بداني چند ساعت ديگر به مرگت مانده است ‌،در اين چند ساعت چه مي‌کني؟» مي‌گويد« :روي سکوي در خانه‌ام مي‌نشينم تا نيازهاي مردم را برآورده سازم .شايد کسي بيايد و از من چيزي بخواهد و نيازي داشته باشد؛ گر چه آن نياز استخاره باشد». بحر العلوم و شاگردش سيد جواد عاملي صاحب مفتاح الکرامة و عدم آگاهي از نيازهاي همسايه داستان سري سقطي و استغفار سي‌ساله براي يک الحمدهلل نااميدي از انسان‌ها امام علي (ع) به فرزندشان امام حس44ن (ع) توص44يه مي‌کن44د ک44ه: ان استطعت ان اليکون بينک و بين هللا ذو نعمة ف44افعل .عارف44ان حقيقي از خلق و خوشايندها و بدآيندهاي آنان ،بي‌نيازند. هيچک44اره دانس44تن م44ردم و خ44دا را يگان44ه فاع44ل حقيقي ب44ه دلي44ل ‌ دانستن تحمل جفاي خلق نيز بر آنان آسان مي‌ش44ود .البت44ه تحم44ل جفاي خلق مالزم با ظلم‌پذيري نيست. خوددوستي روان‌شناختي به شدت مراقب و مواظب خودشان هستند .به همين دليل هرگ44ز به وضع موجود خود قانع نيستند .دائم ً4ا در انديش44ة به44تر ک44ردن اوض444اع دروني خودن444د .ي444ا ايه444ا ال444ذين آمن444وا عليکم انفس444کم اليضرکم من ضّل اذا اهتديتم خودبزرگبيني نيست .تواضع آنان از همه ‌ خوددوستي به معناي کس بهتر است .داستان انتخاب بهترين ف4رد ک4ه بن4ا ب4ود ب4دترين بنياسرائيل را پيدا کند. ‌ ناشناخته بودن غير از خود فرد هيچ‌کس نمي‌تواند عارف بودن يا نبودن کسي را درک کند .ما تنها مي‌توانيم عالئم و نشانه‌هايي را به دست آوريم .کساني که به گوهر راستين عرفان دست يافته باشند اهل تظاهر و به دنبال اسم و رسم و عنوان نيستند .به همين دليل براي عامة مردمان قابل شناخت و تشخيص نيستند. هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و زبانش دوختند. سّر حق را آن سزد آموختن کز بيانش لب تواند دوختن مرحوم بهاري همداني در ت44ذکرة المتقين:از جمل44ة آنه44ا [مغ44رورين] ط44ايفه‌اي اس44ت ک44ه خ44ود را ع44ارف مي‌دانن44د و از عرف44ان اکتف44ا ک44رده ب44ه پوشاک و خفض الص44وت و س44ر پ44ائين ان44داختن و آه س44رد کش44يدن و ش44بيه گريه به جا آوردن السيما اگر بشنود کالمي را در عشق و محبت و توحي44د و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعض44ي تج44اوز ک44رده ب44ه ش44هيق و نهي44ق و اختراع بعضي از اذکار و التغني باالشعار و ساير حرکات شنيعه به گم44ان اينکه اين اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند .نه چنين اس44ت ،ب44ل اس44باب سخط و غضب الهي است. صراحت و اجتناب از مبهم‌گويي هرگز به بهانة‌ اينکه زبان عرفان زباني خاص است سخنان چند پهلو که موجب سوء استفادة‌ ديگران شود ،بر زبان نمي‌رانند. همانگونه که پيامبران و امامان معصوم چنين بودند .هرگز به گونه‌اي سخن نمي‌گفتند يا به گونه‌اي رفتار نمي‌کردند که هر کسي برداشتي متناسب با ميل خود از گفتار و رفتار آنان داشته باشد.  البته اقتضاي مباحث عرفاني آن است که در مواردي در لفافه و با اس44تفاده از قالب‌هاي ادبي مجاز و اس44تعاره و کناي44ه و امث44ال آن س44خن گفت44ه باش44ند. طبيعي است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند .افزون بر اين ،هم44ة عارفان نيز لزومًا شناخت کافي از زب44ان و توانمن44دي‌هاي ادبي زب44ان خ44ود را ندارند .برخي از آنان اديبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناس44ي بودن44د و اينان در بسياري موارد مي‌توانستند مضامين بلند عرف44اني را ب44ا اس44تفاده از قالب‌هاي زباني متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهل44و ،بي44ان کنند ،اما برخي ديگر ،که از چنين توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند. پرهيز از فرقه‌گرايي ‏ ‏ يکي از آفات گرايش‌هاي عرفاني فرقه‌گرايي است .مباحث عرفاني زمينة مساعدي ب44راي پيدايش فرقه‌ه44اي مختل44ف پدي44د مي‌آورد .بس44ياري از م44ردم وق44تي ک4اري خ44ارق الع44اده از فردي مي‌بينند به دليل آنک44ه ت44وان تحلي44ل چ44نين کاره44ايي را ندارن44د ،آن را نش44انه و دلي44ل حقانيت رفتار و گفتار آن فرد نيز مي‌پندارند .به همين دليل عالقه‌اي عاطفي و قلبي نسبت به چنين افرادي پيدا مي‌کنند و اين خود زمينه ايجاد فرقه‌‌هاي جديد را پديد مي‌آورد. اما عارفان حقيقي هرگز به دنبال س4وء اس4تفاده از چ4نين موقعيت‌ه4ايي نيس4تند .و ب4ه هيچ وجه اجازة چنين بهره‌برداري‌هايي از گفتار و رفتار خود را نمي‌دهند .به همين دلي44ل هيچ يک از عارفان حقيقي در طول تاريخ منشأ پيدايش يک فرقه‌ يا گ4روه خاص4ي در ع4رض ساير فرقه‌ها و گروه‌هاي مسلمان نشده‌اند. تأکيد بر رياضت‌‌هاي شرعي رسيدن به کمال و سعادت نهايي بدون رياضت و تمرين‌هاي سخت جسمي و روحي امکان‌پذير نيست. « لن تنالوا البّر حتي تنفقوا مما تحبون» «افضل االعمال ما اکرهت عليه نفسک»  آيا رياض44ت ارزش مق44دمي و وس44يله‌اي و اب44زاري دارد ي44ا ارزش غ44ايي و نهايي؟ روشن است که ارزش رياضت ارزشي مقدمي و ابزاري است .اما آيا مي‌توان از هر وسيله‌اي براي رسيدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفي است .بر اساس نظام عّلي و معلولِي حاکم بر عالم ،هر فعلي معلول خ44اص خود را دارد و هر معلولي ،علت ويژة خود را مي‌طلبد .رياض 4ت‌ها هم ب44ه منزلة علت‌هايي براي وصول به همان هدف مقدس هس44تند .ام44ا اينک44ه چ44ه نوع رياضتي واقعًا ما را به آن هدف مي‌رساند و چه ن44وع رياض44تي م44ا را از آن دور مي‌سازد ،از دو راه مي‌توان فهميد :عقل و شرع.

51,000 تومان