bahaeyyat

در نمایش آنلاین پاورپوینت، ممکن است بعضی علائم، اعداد و حتی فونت‌ها به خوبی نمایش داده نشود. این مشکل در فایل اصلی پاورپوینت وجود ندارد.






  • جزئیات
  • امتیاز و نظرات
  • متن پاورپوینت

امتیاز

درحال ارسال
امتیاز کاربر [0 رای]

نقد و بررسی ها

هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که نظری می نویسد “بهائیت”

بهائیت

اسلاید 1: سید مجتبی فاضلی

اسلاید 2: فصل اول : شيخيه

اسلاید 3: بنیانگذار شيخيه شيخ احمد احسائيشيخ احمد احسايى (1166-1241ق) است كه در احساء در شرق عربستان به دنيا آمد. وى براى تحصيل به نجف و كربلا ‏رفت و اجازه اجتهاد گرفت. تعبيرات فلسفى قديم متأثر از آثار سهروردى را با اخبار اهل‏بيت( ‏ع) درهم ‏آميخت و روش جديدى را بنا ‏نهاد. مثلاً قائل است كه: وجود و ماهيت هر دو اصيل هستند.

اسلاید 4: علامه حسن زاده آملى: شيخ احمد احسايى كه قائل به اصالت وجود و ماهيت است و قواعد فلسفى را معتبر نمى‏داند، بدون آنكه متوجه باشد در گرداب ثنويت (و شرك) افتاده است كه قائل به يزدان و اهريمن هستند و سهمى از توحيد ندارند. حكيم الهى حاجى سبزوارى : از معاصران ما برخى قواعد حكمت را قبول ندارند و به «اصالت وجود و ماهيت» قائل شدند و در بعضى از آثار خود آوردند وجود منشأ كارهاى خير و ماهيت، منشأ كارهاى شر است و همه اين آثار، اصيلند. پس منشأ صدور آنها به طريقه اولى، اصيل خواهد بود.

اسلاید 5: مهم‏ترين موارد اختلاف شيخيه با ديگر مسلمانان : 1. معاد: شيخ قائل به معاد روحانى است و از آن به «هور قليايى» كه نوعى جسم لطيف است تعبير مى‏كند. هورقليا كلمه‏اى سريانى به معنی قالب مثالى است و از اصطلاحات فلسفى شيخ احمد احسايى است. شيخ احمد دو جسم براى انسان قائل است: الف) كالبد ظاهرى : كه بدن جرمانی و دنیوی است و در قبر، تجزيه و زوال مى‏پذيرد و عناصر آن به طبيعت برمى‏گردد. ب) جسد هور قليايى: كه فناپذيرى جسد اول را ندارد و بعد از متلاشى شدن جسم، آنچه كه در روز رستاخيز محشور می شود همين جسم مثالى و هورقليايى است كه ثواب و عقاب اخروى به همين جسم بر مى‏گردد.

اسلاید 6: 2. معراج: شيخ احسايى، اصل معراج پيامبر اكرم ‏(ص) را پذيرفته است و قائل به جسمانى بودن آن مى‏باشد منتها تفسيرى در جسمانى بودن معراج دارد كه با ديدگاه مسلمانان تطبيق ندارد. مى‏گويد: پيامبر اكرم ‏(ص) در هر فلكى از افلاك، جسمى متناسب با جرم آن فلك به خود مى‏گرفت تا ورود در افلاك مختلف براى بدن ظاهرى و جسمانى او مشكل ايجاد نكند. بدن پيامبر لطيف‏تر از آسمان‏ها بود و با بدن هورقليايى به آسمان رفت.

اسلاید 7: 3. امام عصر عليه السلام: شيخ احمد احسايى، وجود امام عصر (ع) و ظهور او را از مسلم و حتمى مى‏دانست ولى مى‏گفت: امام در يك عالمى غير از اين عالم مادى، سكونت دارد و از آنجا، بر همه عالم حكم‏فرمايى و حكم‏رانى دارد و روزى كه خدا به او اجازه دهد در اين عالم ظاهر خواهد شد و عالم را پر از عدل و داد خواهد كرد. «كنت دوگوبينو» وزير مختار فرانسه، در كتاب «سه سال در ايران» مى‏نويسد: شيخى‏ها با شيعه اختلاف دارند. شيعه مى‏گويد: امام دوازدهم با قالب جسمانى، روزگار مى‏گذراند ولى شيخى‏ها مى‏گويند: امام دوازدهم با قالب روحانى زنده است. پيروان شيخ، چون طول عمر امام زمان ‏(ع)را با موازين فلسفى خود سازگار نمى‏ديدند قائل شدند كه روح حضرت، در بدن هورقليايى زندگى مى‏كند.

اسلاید 8: 4. ركن رابع: معتقدند كه اصول دين چهار اصل: توحيد، نبوت، امامت و ركن رابع است. به نظر شيخيه، همان‏طور كه صفات ديگر الهى، جزو اصول دين نيست ،نيازى نيست كه عدالت، جزو اصول دين باشد. معاد هم جزو اصول دين نيست زيرا اعتقاد به به قرآن مستلزم اعتقاد به معاد است. آنان مى‏گويند: چهارمين اصل از اصول دين، ركن رابع است كه همان شناخت شيعه كامل مى‏باشد. او، مبلغ و ناطق اول است و واسطه بين شيعيان و امام غايب است و احكام را بلاواسطه از امام مى‏گيرد و به ديگران مى‏رساند. در دوره غيبت صغري : نواب خاص و در غيبت كبري : قريه ظاهره را قائل هستند بر اساس برداشتی از آیه 18 سوره سبا اصل ركن رابع را حاج محمد كريم خان كه از بزرگان شيخيه است بنا نهاد و پيروان او را در كرمان ركنيه لقب دادند و اين اصل، مورد قبول شيخيه آذربايجان نبود.

اسلاید 9: كريم خان قاجار در مورد اين اصل مى‏گويد: «ان الشيعة يحتاج الى عالم يرونه و يأخذون عنه أحكام الشرع في حال غيبة الامام و هو الركن الرابع و كان هذا مخفياً بسبب جور الحكّام حتى اقتضى المصلحة الالهية بظهور الركن الرابع بوجود الشيخ أحمد الاحسايى و بعده السيد كاظم الرشتى و بعدهما أيضاً لا يخلو الارض من حجة و هو الركن الرابع الى حين ظهور الامام  الحجة»؛ شيعه نيازمند به عالمى است كه احكام شريعت را در عصر غيبت از او اخذ نموده و او همان ركن رابع است كه به سبب ظلم حاكمان، مخفى بود تا اينكه مصلحت الهى بر ظهور ركن رابع، اقتضاء نمود؛ لذا شيخ احمد احسايى و بعد از او، سيد كاظم رشتى ركن رابع بودند كه بعد از آنان تا ظهور امام حجت، زمين خالى از ركن رابع نخواهد ماند. همين گونه تفكرات فرقه شيخيه، سبب شد كه بعدها اشخاصى مانندعلى محمد باب، ادعاى باب المهدى كنند و خود را انسان كاملی كه رابط بين حضرت مهدى‏ عليه السلام و مردم است معرفى نمايد.

اسلاید 10: 5. غلو شيخيه در مورد ائمه اطهار عليهم السلام؛ شيخيه براى ائمه ‏(ع) ربوبيت قائل شدند؛ لذا آنها را از فرقه‏هاى غلات به شمار آورده‏اند. آنان تمام صفات خداوند را به ائمه نسبت مى‏دهند. سيد كاظم رشتى می گوید: «اختص اسم اللَّه بالنبي و اسم الرحمن بالوصي» اسم اللَّه، مختص پيامبر و اسم رحمان هم اختصاص به وصى پيامبر دارد. مى‏گويند: تمام ضميرهايى كه در قرآن ذكر شده به پيامبر و ائمه ( ع) بر مى‏گردد نه به خدا؛ زيرا خداوند متعال مورد اشاره قرار نمى‏گيرد. همچنين تمام صفات الهى به معصومين بر مى‏گردد. «گلد زيهر» در عقيده و شريعت در اسلام، درباره شيخيه مى‏نويسد: در آغاز قرن نوزدهم ميلادى، فرقه جديدى ظهور كرد كه از مذهب شيعه اخذ شده است و آن مذهب شيخيه است كه پيروانش معتقد شدند صفات الهى در اشخاص و اجساد حلول مى‏كند و آنان، قواى خلاقه  دارند. و به تعبير صاحب كتاب روضات الجنات، طايفه شيخيه، به منزله نصارى هستند كه درباره حضرت عيسى غلو كرده و به تثليت قائل شده‏اند.

اسلاید 11: 6 - تجسم صورت امیرالمؤمنین (ع) احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین كرد و در آن متذكر شد «باید در ایاك نعبد حضرت امیرالمؤمنین را قصد كند. زیرا كه خداوند مجهول الكنه است و آن چه در ذهن آید مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود كه امیرالمؤمنین (ع) باشد.» مرحوم تنكابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمؤمنین (ع) می نویسد: «همچنان كه خدا مجهول الكنه است، امیرالمؤمنین (ع) نیز در اذهان مجهول الكنه است، پس اگر امیرالمؤمنین را در ذهن بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و چنان كه خدا مجهول الكنه است برای ما، هم چنین مجهول الكنه برای امیرالمؤمنین نیز می باشد. پس امیرالمؤمنین، در وقت گفتن ایاك نعبد كه را قصد می كرد!؟ مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.» اين عقايد سبب شد كه علما موضع بگيرند و حتى حكم به تكفيرآنان و غالى بودن اين فرقه دهند.

اسلاید 12: سيد كاظم رشتيپس از شیخ احمد ،شاگرد وی سید کاظم رشتی” رهبر مکتب شیخیه شد. وی در 1212در رشت متولد ودر 16سالگی برای تلمذ نزد شیخ احمد احسایی که در آن زمان در یزد بود شتافت. وی به امر شیخ احمد متوطن کربلا شده ومشغول تدریس شد. بالغ بر150جلد تالیفات دارد . مدرسی در کتاب احسن الودیعهمی نویسد: سید رشتی دارای تالیفات بسیاری است که احدی چیزی از آن نفهمیده است... وی در شرح شعر یکی از شعرا می گوید:(این مدینه ای عظیم در آسمان است وائمه علیهم السلام در آن ساکن هستند......کوچه ای است که صاحبش به نام شلحلحون....در کوچه است که دارنده آن سگی بنام کلحلحون است و.. )

اسلاید 13:  ویژگی های منفی سیدکاظم: دشمنی با علما مرحوم تنکابنی می نویسد:زمانی که در درس سید کاظم رشتی حاضر می شدم ،غالبا فقهارا مذمت کرده وحتی شتم میکرد. وی مرحوم صاحب جواهر رااحمق مستضعف میخواند واو را شیعه نمی دانست .  همنوایی بادشمنان شیعه  سیدمحمد باقر نجفی می نویسد: در حالی که سپاهیان نجیب پاشا حتی به اماکن شیعه در کربلا احترام نمیگذاشتند ومردم پناهنده درضریح حضرت را هم می کشتند وبا اسب به رواق مطهر هجوم می بردند ،خانه سید کاظم رشتی وشخص او در امان بود وهر که به خانه وی پناهنده می شد مصون بود. اگر عثمانیها به فضل وتقوای سید کاظم احترام میگذاشتند می بایست به امام حسین (ع) وشهدای کربلا احترام بیشتری می گذاشتند. سرانجام سیدکاظم رشتی در سال 1259 ق عازم سامرا شد.وی پس از دیدار با نجیب پاشا در بستر بیماری افتاد ودر پی همین بیماری وفات کرد ودر رواق پائین پای سید الشهدا (ع) دفن شد.

اسلاید 14: سيد كاظم، دو شاگرد معروف داشت يكى على محمد باب است كه فرقه بابيه را تأسيس كرد. ديگر ی، محمد كريم خان قاجار، پسر عمو و داماد فتحعلى شاه است كه فرقه شيخيه را در كرمان تأسيس كرد و به كريم‏خانيه معروف شدند. انشعاب ديگراين فرقه، فرقه شيخيه آذربايجان است که خاندان احقاقى كه در كويت هستند رياست آن را عهده‏دارند. از اسوه عارفان، سيد على آقا قاضى (1366 ق) استاد علامه طباطبايى درباره شيخيه پرسيدند: بعد از خواندن قسمت‏هايى از كتاب شرح زيارت جامعه احسايى، فرمود: اين شيخ مى‏خواهد ثابت كند كه همه كارها كه ايجاد مى‏شود مربوط به اسما و صفات خداست و اتحادى ميان اسما و صفات با ذات خدا وجود ندارد. بنابراين شيخ احمد احسايى، ذات خدا را مفهومى پوچ و بى‏اثر و صرف‏نظر از اسما و صفات مى‏خواند و اين عين شرك است.

اسلاید 15: حاج محمدكريم خان كرماني حاج محمدخان كرمانيحاج زين العابدين خان كرماني

اسلاید 16: حاج ابوالقاسم خان ابراهيميحاج عبدالرضا خان ابراهيمي سرکار آقاي حاج سيد علي موسوي

اسلاید 17: جانشينان سيد کاظم رشتي 1- محمد كريم خان كرماني2- ميرزا حسن گوهر3- ميرزا محيط شاعر كرماني4- سيد علي محمد شيرازي

اسلاید 18: فرقه هاي شيخيه 1- کرمانی ها2- آذربایجانی ها باقريه پیروان میرزا محمد باقر همدانی بودند. او نخست نماینده حاج محمد کریم‌خان در همدان بود حجة الاسلامیهپیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقة الاسلامیه‏» نیز گویند. ثقة الاسلامیهاز میرزا محمد مامقانی تکفیر کننده باب پیروی می‏کنند. وی حجةالاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم به شمار می‏رفت. احقاقیهپیرو آخوند ملا باقر اسکوئی می‏باشند. پس از سید کاظم، دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاق‌الحق و ابطال‌الباطل‏» در رد محمد کریم‌خان کرمانی نوشت، فرزندان او «احقاقی» نامیده شدند گرفتند. در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی می‏کنند و پیشوای ایشان شیخ رسول احقاقی است.كريمخانیه حاج محمد کریم‌خان مؤسس مکتب شیخیه کرمان است. پس از او دو پسر وی به نامهای حاج محمد خان و سپس حاج زین‌العابدین خان به پیشوائی رسیدند

اسلاید 19: اختلاف آراء فرق مختلفشيخيه کرمان و آذربايجان در اعتقادات خود را پيرو آراى شيخ احمد احسايى و سيدکاظم رشتى مى‏دانند اما در فروع دين و اعمال با يکديگر اختلاف نظر دارند. کرمانى‏ها از شيوه اخبارى‏گرى پيروى مى‏کنند و به تقليد از مراجع اعتقاد ندارند. اما شيخيه آذربايجان به اجتهاد و تقليد معقتدند و از مراجع تقليد خودشان پيروى مى‏کنند. البته در عقايد نيز شيخيه آذربايجان برخلاف شيخيه کرمان، خود نيز به اجتهاد مى‏پردازند و آراى شيخ احمد و سيدکاظم را بر اساس تلقى خويش از احاديث تفسير مى‏کنند.

اسلاید 20: يکى از اختلافات شيخيه کرمان و آذربايجان مسأله رکن رابع است. شيخيه کرمان اصول دين را چهار اصل توحيد، نبوت، امامت و رکن رابع مى‏دانند. مراد آنها از رکن رابع، شيعه کامل است که واسطه ميان شيعيان و امام غايب مى‏باشد. همين اعتقاد است که ميان شيخيه (کرمان) و بابيه ارتباط ايجاد مى‏کند. اما شيخيه آذربايجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند. و اصول دين را پنج اصل توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت مى‏دانند. آنان چنين استدلال مى‏کنند که شيخ احمد احسايى در ابتداى رساله حيوةالنفس و سيدکاظم رشتى در رساله اصول عقايد، اصول دين را پنج اصل مذکور مى‏دانند و مي گويند که در هيچ يک از کتب و رسايل اين دو نفر نامى از رکن رابع برده نشده است. .. احقاق‏الحق، ص167 - 223.رك غلامحسين معتمدالاسلام، كلمه اي از هزار ، تبريز ، چاپخانه شفق ص 64 ـ 66 آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي صص175 تا 178 با اندكي تصرف و تلخيص مهم ترين تفاوت «ركن رابع»

اسلاید 21:

اسلاید 22: فصل دوم بابیت

اسلاید 23: سید علی محمد شیرازی، ملقب به باب از جوانی به عبادت طولانی و رازونیازهای غیرعادی که با قرائت ادعیه و زیارات همراه بود مشغول بود. در نوجوانی در سلک طلاب علوم دینی درآمد. ریاضت و گوشه گیری و چله نشینی رویه او بود. اندکی بعد درس را رها کرد و به دایی اش در بوشهر پیوست تا به امور تجارت و منشیگری بپردازد. سید علی محمد باب شیرازی

اسلاید 24: پس ازحضور پنج ساله علی محمد باب در تجارتخانه دایی اش در بوشهر و ارتباط با کمپانی های یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر وی در سال 1260ق ادعای خود را اعلام کرد و با حمایت کانونهای متنفذ و مرموز به سرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سالهای اولیه کمپانی ساسون (متعلق به یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی. (ساسون ها در دهه های بعد به امپراطوران تجاری شرق بدل شدند و در زمره دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا جای گرفتند). سید علی محمد باب شیرازی

اسلاید 25: پس از ادعای باب در بوشهر، نزدیکان او این وضعیت را ناشی از هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن باب را پریشان ساخته است.برای تغییر روحیه او را به عتبات عالیات فرستادند ولی درسلک شاگردان سید کاظم رشتی درآمد. بعدها طرفداران باب اصرار می کردند که او درس نیاموخته و علم او لدنی است و او امی بوده است. خود باب به شاگردی سید رشتی اعتراف کرده و در مدت اقامت نزد وی به شدت تحت تأثیر سخنان او بوده است . سید کاظم رشتی فرزند سید قاسم در سال 1212در رشت متولد شد

اسلاید 26: دانش مذهبی علی محمد باب بسیار سطحی بوده است. این واقعیت را با مطالعه کتاب «بیان» او می توان یافت. آثار منتسب به علی محمد باب مونتاژی است از الفاظ و ادعیه شیعه امامیه و برخی اصطلاحات عرفانی شیخیه که بر آنها پیشوندهای الف و لام افزوده شده. در کتاب بیان و یا دیگر متون منتسب به او حتی یک جمله عربی سالم و صحیح که با ادبیات و متون درسی حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده باشد نمی توان یافت. سید علی محمد باب شیرازی

اسلاید 27: باب در حدود سن 24 سالگی ادعای بابیت کرد و اندکی بعد مدعی مهدویت شد. بر اثر غائله او و فشار علما به حاکم فارس او دستگیر و به شیراز گسیل شد. پس از مدتی وی به تهران اعزام شد. محمدشاه قاجار که از وجود او در تهران بیمناک بود او را به ماکو فرستاد تا در قلعه ای زندانی گردد. محمد میرزا، پسر عباس میرزا سومین پادشاه سلسله‏ى قاجار (جل. 1250 ف. 1264) اهم كارهاى او كشتن قائم‏مقام (ه.م) و محاصره‏ هرات است. (1264 -1222 ق). در تبریز به دنیا آمد. وى سومین پادشاه از سلسله‏ سلاطین قاجاریه است.

اسلاید 28: ناصر الدین شاه در سال 1266ق و علماء تبریز باب را به حضور پذیرفتند تا بدانند این بچه طلبه کیست و چه می گوید. ابهت علمی علما و هیبت و جلالشان باب را سخت به وحشت انداخت و از پاسخ به سئوالات ابتدایی صرف و نحو آنان عاجز ماند و شروع به توبه و استغفار نمود. ناصرالدین شاه قاجار

اسلاید 29: پس از آن باب در قلعه چهریق زندانی بود و پیروان او در گوشه و کنار با نیروهای دولتی درگیر بودند. نهایتا تصمیم بر این شد که علی محمد باب، به دلیل ادعاهای دروغین خود و نیز آشوبهای پیروان او در نقاط مختلف ،اعدام شود و وی در 27 شعبان 1266 در میدان عمومی تبریز به فرمان امیرکبیر (سیاستمدار شایسته وبالیاقت تاریخ ایران) تیرباران شد و پرونده حیات این مدعی دروغین بسته شد. میرزا تقی خان امیرکبیر ( وزیر ناصرالدین شاه ) بازمانده های قلعه چهریق در سال 2008 میلادی که در کنار رودخانه زولا در شهرستان سلماس قرار دارد محل تشکیل جلسه علما با باب در تبریز که اکنون مسجد صاحب الامر نامیده می شود.

اسلاید 30: آغاز ادعا حروف حي نخستين يارانادعاي بابيت الله قد قدر أن يخرج ذلک الکتاب فى تفسير أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن أبى‏طالب على عبده ليکون حجة الله من عند الذکر على العالمين بليغا»همانا خدا مقدر کرده که اين کتاب از نزد محمد پسر حسن پسر على پسر محمد پسر على پسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على پسر حسين پسر على پسر ابى‏طالب بر بنده‏اش برون آيد تا از سوى ذکر (سيد على محمد) حجت بالغه خدا بر جهانيان باشد» عبدالحميد اشراق خاوري رساله امر و خلق ص553

اسلاید 31: پس از سيدكاظم رشتي، سيدعلي محمد با اينكه در كربلا و در حلقه ياران نزديك ملاكاظم رشتي نبود، تحت تأثير تلقينات پرنس دالگوركي بلافاصله ادعاي جانشيني او را مطرح ساخت و درست يك سال بعد، در سال 1260 قمري كه مصادف با هزارمين سال غيبت امام عصر (عج) بود، با حمايت كانونهاي متنفذ و مرموز استعماري، ضمن اينكه خود را «ركن رابع» خواند، ادعا كرد كه «باب» امام زمان (عج) است و در نشست و برخاست هاي روزانه و در ميان اطرافيان خود گفت كه «من مبشر ظهور امام زمان و باب او هستم و هركس كه به ظهور حضرت مهدي (عج) اعتقاد و ايمان دارد، بايد ابتدا با من كه «باب» و «در» او هستم بيعت كند». وي حديث «انا مدينه العلم و علي بابها» را در جهت اثبات ادعاي خود تفسير مي كرد و مي گفت، حتي رسول اكرم (ص) به حقانيت و ظهور من اشاره كرده و فرمود: «من شهر علم هستم و علي باب».

اسلاید 32: بهائيان پنجم جمادي الاولي 1260 هجري قمري برابر با 23ماه مه 1844 ميلادي را مبعث «نقطه اولي» مي دانند و آن را مبدأ تاريخ خود (تاريخ بديع) قرار داده اند. ميرزا حسينعلي نوري (بهأالله) اين روز را يكي از اعياد مهم بهائيان اعلام كرده و هر گونه اشتغال در اين روز را حرام نموده است. پس از طرح ادعاي «سيدعلي محمد باب»، كارگزاران استعمار روسيه، با ترفندهاي مختلف سعي در جلب نظر شاگردان و پيروان سيد كاظم رشتي مي كنند، اما تنها 18 نفر را - كه براساس حروف «ابجد» به حروف «حي» معروف شدند - با وي همراه مي نمايند و آنان را براي ابلاغ ظهور «باب امام زمان» به نقاط مختلف كشور، بويژه منطقه خراسان بزرگ و شرق كشور، يعني منطقه نفوذ انگلستان و در مجاورت مرزهاي هندوستان و دايره نفوذ كمپاني هند شرقي مي فرستند.

اسلاید 33: ادعاي مهدويت وي در آغاز کتاب احسن القصص خود را حجت الهي عصر معرفي کرده است که در واقع اعلام مهدويت است «در هر زمان خداوند جل و عز، کتاب و حجتى از براى خلق مقدر فرموده و مى‏فرمايد و در سنه هزار و دويست وهفتاد از بعثت رسول الله، کتاب را بيان، و حجت را ذات حروف سبع (على محمد که داراى هفت حرف است) قرار داد.»مقصود وي سال هزار دويست شصت ميباشد .سيد عليمحمد باب / أحسن القصص،/ نسخه خطي/ تهران/ بيتا / ص 1.

اسلاید 34: ادعاي رسالت و نبوت و مظهريتدر کتاب دلائل سبعه که در سال ١٨٤٨ ميلادي بعد از کتاب بيان در قلعهٴ ماکو به نگارش در آورده است ، به ماست مالي ادعاهاي گذشته خود پرداخته و با ادعاي رسالت و مظهريت چنين مي‌گويد:و نظر کن در فضل حضرت منتظَر که چقدر رحمت خود را در حقّ مسلمين واسع فرموده تا آنکه آنها را نجات دهد. مقامي که اوّل خلق است و مظهر انّني انا‌الله چگونه خود را باسم بابيت قائم آل محمّد(ص) ظاهر فرموده و به احکام قرآن در کتاب اوّل حکم فرمود تا آنکه مردم مضطرب نشوند از کتاب جديد و امر جديد و مشاهده کنند که اين مشابه است با خود ايشان لعلّ محتجب نشوند و از آنچه از براي آن خلق شده‌اند غافل نمانند سيد باب .دلائل سبعه. ص29

اسلاید 35: محاکمه و مناظره باب در مجلس وليعهددر سلطنت محمد شاه على محمد باب را از قلعه چهريق به تبريز بردند و مجلسى با حضور ناصر الدين ميرزا و چند تن از علما تشکيل دادند از وى سؤال شد: از معجزه و کرامت چه دارى؟ گفت: براى عصاى خود آيه نازل مى‏کنم : بسم الله الرحمن الرحيم. سبحان الله القدوس السبوح الذى خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آية من آياته! اعراب کلمات را غلط خواند، زيرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت کرد و چون گفتند: مکسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مکسور خواند.امير اصلان خان گفت: اگر اين قبيل فقرات از جمله آيات شمرده شود، من هم مى‏توانم و گفت: الحمد لله الذى خلق العصا کما خلق الصباح و المسا! فاضل مازندرانى، ظهور الحق، ج 3،

اسلاید 36: توبه نامه کتبيپس از آشکار شدن عجز سيد على محمد، وى را تنبيه نمودند و او اظهار پشيمانى کرد و به صورت کتبي و خطاب به وليعهد، توبه نامه رسمي نوشت ميرزا ابوالفضائل گلپايگاني بزرگترين مبلغ بهائي در کتاب کشف الغطاء عيناً توبه نامه باب را آورده است.«فداک روحى، الحمد لله کما هو أهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانيده. فحمدا له ثم حمدا که مثل آن حضرت را ينبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعيان فرموده. أشهد الله و من عنده که اين بنده ضعيف را قصدى نيست که خلاف رضاى خداوند عالم و اهل ولايت او باشد . اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولى چون قلبم موقن به توحيد خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولايت اهل ولايت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عند الله است، اميد رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضاى حق را نخواسته‏ام و اگر کلماتى که خلاف رضاى او بود از قلم جارى شده، غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و اين بنده را مطلق علمى نيست که منوط به ادعاي باشد و استغفر الله ربي و اتوب اليه من أن ينسب علي أمري (و استغفار و توبه ميکنم از امري که به من نسبت داده شده است ). و بعضى مناجات و کلمات که از لسان جارى شده، دليل بر هيچ امر نيست و مدعي نيابت خاصه حضرت حجة الله عليه السلام را محض ادعا مبطل است و اين بنده را چنين ادعائي نبوده و نه ادعاء ديگر. مستدعى از الطاف حضرت شاهنشاهى و آن حضرت چنان است که اين دعاگو را به الطاف و عنايات سلطانى و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمايند و السلام» . (گلپايگانى، کشف الغطاء ص 204ـ 205) .

اسلاید 37: اعدام شوق رياست و روان بيمار سيد علي محمد باب او را تا آنجا سوق داد که ديگر راهي براي باز گشت از آن منجلاب برايش باقي نماند و عليرغم فتواي علما به شبهه خبط دماغ ( به معني عدم تعادل رواني)و عدم رضايت به اعدام وي ، مرحوم ميرزا تقي خان امير کبير ناچار به صدور دستور اعدام شد. و سر انجام به دستور صدر اعظم مقتدر براي ايجاد جلو گيري از ادامه اغتشاشات وآشوب هائي که توسط پيروان ودوست داران باب ايجاد مي شد سيد علي محمد باب در روز بيست وهشتم شعبان 1266 در ميدان صاحب الزمان تبريز به دار آويخته و تير باران شد. ابوالقاسم افنان . چهار رساله تاريخي درباره قره العين ص42

اسلاید 38: فتنه هاي بابيان در ايرانمريدان سيد على محمد در اواخر سلطنت محمد شاه خصوصاً پس از مرگ شاه در سال (1264) ، وقايع خونيني را در کشور پديد آوردند که اگرچه در تمام آنها نيز شکست در اردوي بابيان رقم خورد امّا به هر شکل اين اتفاقات و حادثه ها در سرزمين ايران و هردو طرف نزاع فرزندان اين کشور بودند اهم انها به قرار ذيلند:

اسلاید 39: فتنه مازندران (قلعه شيخ طبرسي)در اين شورش که ملا حسين بشرويه‏اى و ملا محمد على بارفروشى،از اصلي ترين ياران باب فرماندهي را بر عهده داشتند وهر دو نيز کشته شدند آنان با حفر خندقي اطراف قلعه خود را براى جنگ با قواى دولتى آماده ساختند.ازوقايع تأسف بار که ماهيت شيطاني ياران باب را به نشان می دهد، هجوم بر مردم ساده دل پيرامون قلعه است که توجيه قابل قبولي براي آن وجود ندارد ،بابيان با شقاوت و بيرحمي تمام به قتل و غارت ايشان مى‏پرداختند، حاج ميرزا جاني کاشي از مورخين بابي و علاقمندان باب در کتاب خود آورده است:«جمعى رفتند و در شب يورش برده، ده را گرفتند و يک صد و سى نفر را به قتل رسانيدند . تتمه فرار نموده، ده را حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ايشان را جميعا به قلعه بردند»بابيان هرگز به شکست نمي انديشيدند آنان چنان به پيروزي خود اميد وار بودند که در تصور نمي گنجد ميرزا جاني کاشي مينويسد :«حضرت قدوس (محمد على بارفروشى) ‏فرمود: ما هستيم سلطان بحق و عالم در زيرنگين ما مى‏باشد و کل سلاطين مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گرديد». پس با نيروى دولتى جنگ درگرفت و فتنه با پيروزى قواى دولت و کشته شدن ملا محمد على بارفروشى در 1265 پايان گرفت. حاجى ميرزاجانى کاشانى، نقطةالکاف ص 162)

اسلاید 40: فتنه زنجاندر سال (1266) زنجان نيز شاهد شورشى به سرکردگى ملا محمد على زنجانى ملقب به حجت شد اين فرد با ادعاي اجتهاد خود را نماينده امام زمان ميدانست وي قبل از ادعاي بابيت بعلت فتوا هاي عجيب و غريب خود در مسائل مختلف احکام مورد نفرت وانکار متدينين زنجان قرار داشت شورش با جرقه کوچک دعواي کودکانه دو طفل مکتبخانه اي آغاز شد و پس از کشتاري وحشتناک از طرفين به شکست سنگين بابيان و مرگ ذليلانه حجت زنجاني منجر گرديد.

اسلاید 41: واقعه نيريزواقعه نيريز يکي ديگر از فتنه هاي تاريخ بابي است. که بنا به گفته عبدالبها قره العين سيد يحيي را تشويق به ايجاد اين فتنه نموده است :روزي جناب آقا سيد يحياي وحيد شخص فريد روح المقربين له الفدا حاضر شدند و در بيرون نشسته جناب طاهره وراي پرده نشسته و من طفل بودم و در دامن او نشسته بودم* جناب وحيد آيات و احاديثي نظير در فريد از دهان مي افشاند آيات و احاديث بسيار در اثبات اين امر روايت فرمود* بغتة طاهره هيجان آمد گفت يا يحيي فأت بعمل إِن کنت ذا علم رشيد، حالا وقت نقل روايات نيست وقت آيات بيناتست وقت استقامت است وقت هتک استار اوهام است وقت اعلاء کلمة الّله است وقت جانفشاني در سبيل الّله است عمل لازم است عمل. در اين جنگ که بين نيروهاي بابي و دولتي رخ داد، دست کم ۵۰۰ الي ۶۰۰ بابي کشته شدند فرمانده بابيان در اين جنگ سيديحيي دارابي ملقب به وحيد در اين جنگ، کشته مي‌شود.نصرت الله محمد حسيني ‏، حضرت باب ، مؤسسه معارف بهائي، صفحه‌ي ۵۱۷

اسلاید 42: تهران (واقعه ترور ناصرالدين شاه قاجار)اين واقعه را شايد از حيث سياسي بتوان بااهميت ترين واقعه تاريخ بابيت وبهائيت ارزيابي کرد . پس از اعدام سيد علي محمد باب توسط امير کبير ،گروهى از بابيان به رهبرى شيخ على ترشيزى بر آن شدند تا ناصرالدين شاه و امير کبير و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، اما ناکارآمدي نقشه طراحي شده موجب دستگيري38 تن از سران بابيان و براه افتادن موجي از بابي کشي در کشور شد .امان الله شفا مبلغ بهائي برگشته از بهائيت معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ريزي و و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر قرباني جاه طلبي و نقشه شوم او شدند ، و اگر چنين نبود چرا بها مضطرب شده و خود را به سفارت روس انداخته .. ناگفته پيداست که نمي توان دست بيگانگاني که در پي منافعي براي دول متبوع خود دراين قضيه بودند را ناديده انگاشت. امان الله شفا ـ نامه اي از سن پالو ٌ316

اسلاید 43: واقعه بدشتماجراي بدشت ، معرف مهم ترين ديدگاهها و اهداف ياران باب بود، اين واقعه در رويگرداني برخي از علاقه مندان به اين نهضت انحرافي نقش مؤثري داشت والبته چه بسا موجب گرويدن برخي ديگر به باب نيز بود اين جريان در نوع اقدامات حکومت نسبت به بابيان نيز تأثير قطعي داشت.

اسلاید 44: نکته اصلي درماجراي بدشت توطئه ودسيسه چيني حسينعلي نوري و ملا محمد علي بارفروشي و زرين تاج قزويني قره العين براي نسخ شريعت اسلام بود که بدون اطلاع باب صورت گرفت و نتيجه اجتهاد قره العين بود که خود او براي اجراي اين نقشه پيشقدم گرديد و «بدون حجاب، با آرايش و زينت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که « امروز روزي است که قيود تقاليد سابقه شکسته شد ».ـ نبيل زرندي، ص 271-273

اسلاید 45: زرين تاج ، معروف به قره العين يا طاهره ، دختر ملا محمد صالح برغانی قزوينی ، سال 1195 در قزوين به دنيا آمد. او به تحصيل فقه و اصول و کلام پرداخت. سپس آثار شيخ احسايی و سيد رشتی را مطالعه کرد . عقايد سيد رشتی روی او تاثير گذاشت . تصميم گرفت سيد را ملاقات کند. اما چون به کربلا رسيد، سيد درگذشته بود و به قزوين رفت . يکسالی آنجا بود تا پدر و پدر شوهرش به دست پيروان باب کشته شدند. بعد به همراه عده ای از يارانش به بدشت در هفت کيلومتری شاهرود رفت و بی پرده به سخنرانی پردا خت و غوغايی به پا کرد بعد از کشته شدن باب او را دستگير و در تهران در يک بالاخانه ی بی پله زندانی کردند . بعد از تيراندازی به ناصرالدين شاه ، در سال 1231 خورشيدی در حالی که فقط 36 سال داشت ، به دستور شاه در باغ ايلخانی کشته شد. قره العين زنی صاحب قلم ، شاعر و سخنران بود. نخستين زنی بود که به خلاف عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت. طاهره ی قزوينیيا قره العين

اسلاید 46: قتل علامه ملا محمد تقي برغاني در ماجراي قتل يکي از بزرگان شيعه و مخالفين شيخ احمد احسائي علامه ملا محمد تقي برغاني معروف به شهيد ثالث شاهد حضور پر رنگ و مؤثر اين زن هستيم.محمد مصطفي از بابيان بغدادي در شرحي که بر احوالات اين زن نوشته است نا خواسته از توطئه قتل مرحوم ملا محمد تقي برغاني توسط قرةالعين پرده برداشته و ميگويد :به اين عبد(که در آن وقت کودکي دهساله بودم) فرمودند که به آنها(بابيان همراه با قرةالعين) بگويم : « جميع از قزوين خارج شويد زيرا اتفاق عظيمي در قزوين روي خواهد داد که از حدوث آن واقعه قزوين به لرزه خواهد افتاد و خون شما ريخته خواهد شد ، در حاليکه خداوند براي شما کارهاي مهمي مقدر فرموده مخصوصابراي تو و پدرت شيخ محمد .»

اسلاید 47: فصل سوم بهائیت

اسلاید 48:

اسلاید 49: پس از باب، میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل (1236-1330) جانشین وی شد. او به اتفاق برادرش میرزا حسینعلی نوری و عده ای از بابیان به عراق تبعید شدند. بین دو برادر بر سر جانشینی اختلاف افتاد و پیروانشان نیز به نزاع پرداختند . عراق تحت الحمایه دولت عثمانی بود، خلیفه عثمانی این دو برادر را به قبرس و فلسطین تبعید کرد. صبح ازل در قبرس و بهاءالله در عکا در فلسطین مستقر شدند. بابیان به طرفداری صبح ازل پرداختند و ازلی نام یافتند . بهائیان پیرو بهاءالله گردیدند و بهائی نام گرفتند. میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل

اسلاید 50: میرزاحسینعلی نوری فرزند نوری مازندرانی در سال 1233ق در خانه ميرزا عباس نوري از منشيان دربار قاجار درتهران متولّد شد وي آموزش فارسى و عربى را زير نظر پدر و معلمان گذراند اگرچه درنامه اي به ناصرالدين شاه ميگويد :من تحصيل علم نکرده ام و در مدارس وارد نشده ام ميتوانيد از {مردم} شهري که در آن ساکن بوده ام سوال کنيد. پس ‍ از ادعاى بابيت سيد على محمد شيرازى به وسيله ملا حسين بشرويه اي و به واسطه ميرزا محمد معلم نوري در شمار نخستين گروندگان به باب درآمدو به ترويج بابيگرى بويژه در نور و مازندارن پرداخت. زندگي نامه

اسلاید 51: برخى از برادرانش از جمله برادر كوچكترش ميرزا يحيى معروف به ((صبح ازل )) نيز بر اثر تبليغ او به اين مرام پيوستند. وی که معروف به  بهاءالله است مورد حمایت شدید روسیه بود. در تاریخ بهائیت آمده که سفیر روس به صدراعظم ایران هشدار داد که باید مسئول حفظ جان بهاءالله باشد. میرزا حسینعلی نوری به مراتب با سوادتر از علی محمد باب بود و انتظار داشت که جانشین باب شود، اما صبح ازل مورد توجه باب بود و به جانشینی برگزیده شد. رقابت بین دو برادر به نزاع کشیده شد و به دشمنی و عناد و انشعاب انجامید. در آغاز اکثریت را ازلیان تشکیل می دادند ولی تدابیر بهاءالله موجب شد تا ازلیان در اقلیت قرار بگیرند و به تدریج رو به انقراض نهند. بهاءالله نیز در سن 76 سالگی در سال 1309ق در عکا در فلسطین اشغالی درگذشت.

اسلاید 52: چرا حمايت سفير روس؟؟ ‌وقتي مأموران حکومتي براي بازداشت آمدند وي با شوهر خواهرش که منشي سفارت روسيه بود در سفارت روس در شميران به سر ميبرد سفير بعلت سماجت مأموران اورا به عنوان امانت دولت روس تحويل داد و از صدراعظم (ميرزا آقاخان نوري) رسماً خواست در حفظ وحراست او بکوشد، با تلاش سفير روسيه ،ميرزا حسينعلي ازحبس رهائي يافت امّا به دستور حکومت ، حق اقامت در ايران را نداشت . هنگام سفر تبعيد علاوه بر نمايندگان دولت نماينده اي از سوي سفارت روس همراه بهاءالله بود. بابيان ديگري که تاکنون تهران و شهرهاي ديگر را ترک نکرده بودند مجبورسفر بسوي عراق شدند . بهاءالله پس از رسيدن به بغداد نامه اي به سفير روس نگاشت و مراتب قدرداني خود را از وي و دولت روس اعلام کرد. همچنين در لوحي خطاب نيکلاويچ الکساندر دوم به اين کمک سفير روس اشاره و از وي تشکر کرده است .شوقي افندي، قرن بديع، ج 1، ص 318 - نبيل زرندي، ص 593- همان، ص 611-612، 617-618 آثار قلم اعلي، ج 1، ص 76؛ شوقي افندي، قرن بديع، ج 2، ص 49

اسلاید 53: بهاءالله در بغداد از پيشکاري ازل تا ادعاي خدائيبهاءالله در بغداد با عنوان پيشکاري ازل به فعاليت ميان جمعيت آشفته بابيان پرداخت اين گروه بعلت سر در گمي و نداشتن جايگاه مشخص ديني ودنيوي به يک معضل اجتماعي در عراق تبديل شده بودند و بهاءالله با استفاده از اين فضاي آشوب زده و پريشان با زيرکي و سياست به استحکام جايگاه خود و تضعيف موقعيت يحيي ازل در ميان بابيان پرداخت او ازل را به بهانه هاي امنيتي در خفا نگهداشته و خود زمام امور را بدست گرفت.

اسلاید 54: شرارت هاي بها در بغدادبهاءالله از اوضاع آشفته بابيان در عراق و بي توجهي حکومت عثماني به مسائل داخلي بابيان استفاده کرده ، با شرارت به تسويه حساب وحذف فيزيکي مخالفين خويش پرداخت. نتيجه اين شرارت ها فرار بابيان مهم از بغداد و ايجاد فضاي رعب شديد در ميان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود. عزيه خانم نوري گروهي که با رهبري زير زميني بها به قلع و قمع بابيان بغداد مشغول بودند را جلادان خونخوار ” ناميده و مي گويد : اصحاب طبقه اول که اساميشان مذ کور شد از خوف آن جلادان خونخواربه عزم زيارت اعتاب شريفه به جانب کربلا و نجف و برخي به اطراف ديگر هزيمت نمودند. سيد اسمعيل اصفهاني را سر بريدندو حاجي ميرزا احمد کاشي را شکم دريدند . آقا ابوالقاسم کاشي راکشته در دجله انداختند. سيد احمد را به پيشدو کارش را ساختند. ميرزا رضا خالوي سيد محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندندو ميرزا علي را پهلويش را دريده به شاهراه عدمش راندندو غير از اين اشخاص جمعي ديگر را در شب تار کشته اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضي را در روز روشن در ميان بازار با خنجر و قمه پاره پاره کردند چنانکه بعضي از مومنين و معتقدين بواسطه اين اعمال زشت و خلافکاري هااز دين بيان عدول کرده و اين بيت را انشاد نموده در محافل مي خواندند : اگر حسينعلي ، مظهر حسين علي است ......هزار رحمت حق بر روان پاک يزيد !! و مي گفتند ما هر چه شنيده بوديم حسين مظلوم بوده است نه ظالم !تنبيه النائمين صفحه 12

اسلاید 55: سفر به استانبولدر اوائل 1863 ميلادي بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فاميل و 26 نفر از يارانش به طرف استانبول ترک مي کند.اين اظهار و ادعاي جديد بهاء الله ظاهراً مخفيانه و بدور از چشم ازل و ياران وي بوده است زيرا در اين سفر ميرزا يحيي ازل به حسب ظاهر اختلافي با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول ميرود و حتي به موجب آنچه عبدالبهاء دراين باره مينويسد در کنار وي احساس امنيت نيز مي نموده است.

اسلاید 56: تبعيد و اقامت در عکاعکّا در فلسطين اشغالي و در نزديکي بندر حيفا قرار دارد آب و هواي نا مطبوع عكا منجر به بيماري و فوت برخي از ياران بهاءالله گرديدتا حدي كه بهاءالله در يكي از آثار خود مي گويد : «كذلك امر ربك اذكان مسجوناً في أخرب البلاد». پروردگارت چنين امر كرد ، زماني كه در خراب ترين شهرها زنداني بود . ميرزا حسين علي بهاءالله به عنوان يک زنداني تبعيدي در سال ۱۸۶۸ وارد آن شهر گرديد. نکته قابل توجه اينکه بها و پسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود را مسلماناني متدين و مبادي آداب شريعت اسلام معرفي ميکردند ، در نمازهاي جماعت حضور يافته و به پيروان دستور اکيد داده بودند که از تبليغ خودداري کنند.

اسلاید 57: آثار بهاء اللهکتاب اقدس ام الکتاب بهائيت و شامل احکام و تعاليم اصلي بهائيت مي‌باشد. کتاب ايقان که در پاسخ به سوالات سيد خال (دائي باب) در مورد ظهور امام قائم عج و شبهات قرآن مي‌باشد.اين کتاب به تنهائي براي اثبات بطلان بهائيت .کافي استهفت وادي: (وادي طلب - وادي عشق - وادي معرفت - وادي توحيد - وادي استغنا - وادي حيرت - وادي فقر حقيقي و فناي اصلي )از ديگر آثار بهاءالله مي‌توان به مکتوباتي که براي پيروانش مي‌فرستاد اشاره کرد اين مکتوبات در ميان بهائيان به « لوح» مشهورند , و در ديانت بهائي بيش از شانزده هزار لوح موجود مي‌باشد . که از آن جمله مي‌توان به مکتوباتي خطاب به سلاطين وقت اشاره نمود. (هم چون ناپلئون، پاپ و ...)ديگر آثار او: کلمات مکنونه مبين ،اشراقات ،اقتدارات ،جواهر الاسرار، چهار وادي ، الواح سلاطين و ... از اصلي ترين آثار بهاالله به شمار ميروند گرچه .آثار وي منحصر به اينها نيست

اسلاید 58: آرامگاه بهاالله - عکا - زيارتگاه بهاييان

اسلاید 59: وصيت نامه بهاءالله بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عهدي (وصيت نامه )آورده است عباس افندي را نخستين جانشين بعد از مرگ خود قرار داده واو را (غصن اعظم)ناميده است و فرزند ديگرش محمد علي افندي با عنوان(غصن اکبر) بعد از عباس افندي در مقام پدر مستقر گردد فرزند ارشد خود عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پيمان ومبيّن آيات و آثار و مرجع و پيشوا و مثل اعلي براي پيروان خويش برگزيد. وي جانشيني پس از خود را رسماً چنين وصيت نمود:... اي اهل عالم شما را وصيت مي نمايم به آنچه سبب ارتفاع مقامات شما است به تقوي الله تمسک نماييد و به ذيل معروف تشبث کنيد. به راستي مي گويم لسان از براي ذکر خير است او را به گفتار زشت ميالائيد. عفا الله عما سلف. وصية الله آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طراً به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزلنا في کتابي الاقدس (اذا غيض بحر الوصال وقضي کتاب المبدأ في المال توجهوا الي من اراده الله الذي انشعب من هذا الاصل القديم). مقصود از اين آيه ي مبارکه غصن اعظم بوده. کذلک اظهرنا الامر فضلا من عندنا و انا الفضال الکريم. قد قدر الله مقام الغصن الاکبر بعد مقامه. انه هو الامر الحکيم. قد اصطفينا الاکبر بعد الاعظم امراء من لدن عليم خبير. محبت اغصان بر کل لازم ...»ـ کتابُ عَهْدِي - مجموعه الواح بهاءاللّه - چاپ مصر ص٣٩٩ـ ميرزا حسينعلي نوري بهاءالله، کتاب عهدي ، ص410ـ کتاب اقدس - بند ١٢١.

اسلاید 60: پس از او فرزندش میرزاعباس نوری یا عباس افندي خود را ملقب به عبدالبهاء کرد و جانشینی پدر را به عهده گرفت. در سال ۱۲۶۰ (قمري) در تهران متولد شد و از سن ۹ سالگي، در تبعيدهاي بهاءالله همراه او بود وي در اين سفرها تجربه ها ي لازم براي زندگي پر از حادثه و لبريز از فريب و رياكاري را از پدر و عموهاي خود آموخت .نخستين معلمش بها و بعد از مسافرت پدرش به كوههاي سليمانيه ميرزا موسي كليم و سپس نزد شيخ عبدالسلام شوافي از علماء مشهور بغداد تحصيل نموده است . (عبدالبها) عباس افندي

اسلاید 61: بهائيان وي را مرکز ميثاق ناميده ولي او خود را عبدالبهاء ناميده و بر اهميت اين نام تأکيد مي کند.او پیروان خود را عباسیان حقیقی و موحد قلمداد کرد و با حمایت دولت انگلیس آزادی عمل فراوانی یافت. عبدالبهاء از دولت وقت انگلستان لقب «سِر» دریافت نمود و تا آخر عمر به آن مفتخر بود.(عبدالبها) عباس افندي

اسلاید 62: نقش عبدالبهاء در توسعه بهائيت ‌عبدالبهاء‌ را به چند دليل ميتوان تکميل کننده آئين پدرش دانست که از ان جمله :ذات رياكار و توانائي انعطاف در برابر حاکمان مختلف و سعي سالوسانه براي جلب رضايت آنان.او براي حکومتهاي مختلف به تناسب اوضاع سياسي دعا مي کرد در آثار موجود موارد متعدد و غير قابل انكاري از اين قصه گزارش شده است. فضل الله صبحي مهتدي ، ج 2، ص 153؛ محيط طباطبائي، سال4، ش 3، ص 204

اسلاید 63: دو روئي عبدالبهاءدو روئي عبدالبهاء بالأخره براي عثماني ها فاش شد و در اواخر جنگ اوّل جمال پاشا فرمانده کل قواي عثماني بخاطر اطلاع بر روابط عباس افندي با عوامل انگليسي تصميم قطعي بر اعدام عبدالبهاء و انهدام مراکز بهائي در عکا و حيفا گرفت منابع بهائي نوشته اند که او مقدار زيادي گندم از املاک خويش ذخيره کرده و در اختيار قشون انگليس گذاشت، و تصريح مي کنند که لرد باالفور وزير صهيونيست انگليسي به سالار سپاه انگليس در فلسطين دستور تلگرافي صادر و تأکيد نمودکه «به جميع قوا در حفظ و صيانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند. دولت انگليس به مجرد استقرار در حيفا به عبدالبهاء دين خود را ادا کرده و وي را با نشان نايت هود و لقب سر مفتخر کرد در مقابل عبدالبهاء براي امپراتور انگليس ، ژرژ پنجم ، دعا کرد و به درگاه خدا شکر گزارد. فيضي، ص259- ‌مکاتيب ج 3، ص 347 262(شوقي افندي، قرن بديع، ج 3، ص 297 ر. ک عبدالبهاء ، ونيز شوقي افندي، قرن بديع، ج 3، ص 299؛ و نيز آيتي، 1342، ج 2، ص305

اسلاید 64: سفر عبدالبهاء به اروپا و امريکا پس ازانقلاب ترک جوان در ترکيه سلطان عبدالحميد از سلطنت خلع شدو به تبع محدوديت هاي سياسي و اجتماعي عبدالبهاء نيز تا حدي که از ناحيه حکومت بود برطرف شد و او در 1328به دعوت بهائيان اروپا و امريکااز فلسطين به مصر و از آنجا به اروپا و يکبار ديگربه امريکا رفت عبدالبهاء ‌دراين سفرکه سه سال به طول انجاميد تعاليمي را به عنوان تعاليم اصلي بها مطرح و معرفي نمود که امروزه آنها را به عنوان تعاليم دوازدهگانه مي شناسند، گرچه به مرور زمان تعداد آنها بيشتر شدآنچه که در سفرهاي عبدالبها به غرب بيش از هرچيز ديگر خودنمائي ميکند شيفتگي اين شخصيت به ظاهر مذهبي به تمدن پر زرق و برق غرب است. انشاءالله در فصل مربوط به تعاليم پيرامون تعاليم دوازده گانه به بحث خواهيم پرداخت.موژان مومن، ص 185

اسلاید 65: مرگ عبدالبهاء عبدالبهاء در(1340 ق 1300 ش) برابر با سال ۱۹۲۱ ميلادي در پي يک بيماري مرد در پي مرگ وي هواداران و دوستداران غربي او به انحاء مختلف به ابراز همدردي با بازماندگان او پرداختند :« وزير مستعمرات حكومت اعليحضرت پادشاه انگلستان وينستون چرچيل ... تقاضا نمود مراتب همدردي و تسليت حكومت اعليحضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائي ابلاغ نمايد... فرمانده كل قواي اعزامي مصر جنرال كنگرويو نيز تلگراف ذيل را مخابره نمود : متمني است احساسات عميقه مرا به خاندان فقيد مقبره او در جوارمقبره باب واقع در سرعباس بهائي ابلاغ نماييد . » کوه کرمل همان جايي که بنا به فرمان بهاءالله محل استقرار استخوانهاي سيد علي محمد باب تعيين گرديده بود مي‌باشد

اسلاید 66: آثار عبدالبهاءمقاله شخص سياح (تاريخ دوره اول ديانت بهائي) (به فارسي)رساله مدنيه (به فارسي)کتاب سياسيه (در سياست مدن) (به فارسي)کتاب مفاوضات (مشتمل بر رسائل مهمه و فلسفه و روحاني و تفسير و غيرها)کتاب مکاتيب (در ۴ جلد) (مشتمل بر الواح به فارسي و عربي)تذکرة الوفا (مشتمل بر شرح احوال نفوس زکيه)مجموعه مناجات‌ها به فارسيمجموعه مناجات‌ها به عربيجواب نامه جمعيت لاهاي (براي اجراي صلح عمومي)جواب پروفسور فورلخطابات مبارکه در ۲ جلد به فارسي و عربيمجموعه الواح به زبان آذريلوح امريکالواح وصاياي مبارکه (وصيت نامه)

اسلاید 67: آرامگاه باب و عبدالبها- کوه کرمل - زيارتگاه بهاييان هيفا-اسرائيل

اسلاید 68:

اسلاید 69: عبدالبها هنگام دریافت لقب سر توسط انگلیسیهای اشغالگر

اسلاید 70: پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء، شوقی افندی ربانی راه باطل او را تداوم بخشید شوقي رباني ملقب به ولي امرالله در ۱۲۷۶ شمسي در عکا متولد شد. او فرزند ضيائيه و ميرزا هادي افنان بود. شوقي تا ۱۱ سالگي را در عکا محل زندگي وتبعيدگاه جد مادري خود بهاءالله بسر برد . با سقوط حکومت عثماني در ۱۹۰۸ ميلادي عبدالبهاء به همراه خانواده خود جهت ادامه تحصيلات نواده‌هايشان به شهر حيفا که در ۱۲ کيلومتري عکا واقع شده، نقل مکان کردند. شوقي تحصيلات خود را در حيفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشگاه بيروت رفت و درنهايت دانشگاه آکسفورد انگلستان را براي ادامه تحصيلات انتخاب کرد. و ظاهراً موفق به اخذ مدرک از اين دانشگاه نشد

اسلاید 71: او در تقویت و گسترش مذهب استعمارساخته بهائی از هیچ تلاش و فعالیتی دریغ نورزید. از آنجاکه عباس افندی به هنگام مرگ پسر نداشت تا او را به رهبری بعد از خود بگمارد ،برای رهبری بهائیت چاره ای دیگر اندیشید که عبارت بود از بنیان نهادن سلسله ولایت امرالله بر اساس آنچه عباس افندی تحت عنوان الواح وصایا از خود باقی گذاشت. ولی امرها باید پی در پی جانشین بعد از خود را تعیین کند. شوقی افندی بهائیت را به صورت یک تشکیلات حزبی درآورد، محافل منتخب محلی و ملی را قوام بخشید و در گسترش آن کوشید. در این تشکیلات هرکس که بر خلاف نظر و تمایل شوقی افندی عمل می کرد ابتدا از تشکیلات تحت عنوان قلمرو اداری اخراج می شد و سپس از جامعه تحت عنوان قلمرو روحانی رانده و منفور می گردید و بدین وسیله مجازات می شد.

اسلاید 72: در دوران حیات شوقی افندی و پس از تشکیل اسرائیل با همراهی انگلستان فرقه بهائیت به دلیل سرسختی و عداوت علیه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمایت در آمد و از مالیات معاف شد. شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسرائیل همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام ارض اقدس و شرق الاذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود و با یهودیان و صهیونیستها در اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که بر اساس تعالیم ساخت استعمار، عباسیان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام می نمودند و به شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند. سرانجام شوقی افندی در سال 1336ق در لندن پایتخت انگلستان درگذشت ودر همانجا مدفون شد.

اسلاید 73: 1. تشکيل دولت نژادپرست صهيونيستي اسرائيلدر زمان حيات شوقي و با سکوت خيانت آميز و همراهي بي دريغ وي حکومت يهودي اسرائيل با نقض حقوق مسلم فلسطينيان در فلسطين روي کار آمد ، مساعي بي شمار بهائيت درهمکاري با صهيونيسم جهاني در ايجاد دولتي يهودي در قلب جامعه اسلامي موجب آن شد تا اين مسلک در آنجا رسميت يافته و املاک و اموال بهائيان تحت حمايت واقع و از ماليات و عوارض معاف گردد. شوقي افندي توقيعات مبارکه - جلد ۲ ص ۱۶۵

اسلاید 74: 2. طراحي واجراي نقشه ده ساله مهاجرت بهائيان به نقاط مختلف جهان ، توسعه تشکيلات اداري و جهاني سازمان ديني بهائيت از جمله اقدامات دوره رياست او بر آئين بهائي بود و اين فرايند به ويژه در دهه شصت ميلادي، در اروپا و امريکا سرعت بيشتري گرفت و ساختمان معبدهاي قاره اي بهائي موسوم به مشرق الاذکار به اتمام رسيد.

اسلاید 75: انفصال و جدائي مبلغين برجسته از بهائيت:برخي ازمبلغين برجسته بهائي راه خود را از تشکيلات شوقي جدا کردند عده اي به تشکيل سازمانهاي انسان دوستانه غير مذهبي روي آوردند ميرزا احمد سهراب از ياران قديمي و پرکار عبدالبهاء که کاروان خاور وباختر را بنيانگذاري کرد برخي از نويسندگان فرقه اي بنام سهرابيه را منتسب به وي ميدانندعده ايي ديگر اساساً آيين بهائي را رها کردند و به دامان پر مهر اسلام باز گشتند که از آن جمله اند :عبدالحسين تفتي آواره که در زمان بهائيت آواره ناميده شد وبعداز بازگشت خود را آيتي ناميد ، در اثر اين توبه مهمترين کتاب در تاريخ بهائيت بنام الکواکب الدرِيه في مأثرالبها ئِيه که توسط وي نگاشته شده بود و به تأييد مرکز ميثاق بهاءالله يعني عبدالبها رسيده بود توسط شوقي افندي از اعتبار ساقط گرديد کتاب کشف الحيل در واقع توبه نامه آيتي از منجلاب بهائيت بود .فضل الله صبحي مهتديخاندان وي از قديمي ترين خاندانهاي بابي بهائي کاشان و خود او از مقربان درگاه عباس افندي بود پيام پدر و خاطرات صبحي از معروفترين آثار وي در معرفي ونقد فرقه بهائي ميباشد .از نوشته هاي وي معلوم مي گردد شوقي به عادتي زشت دچار بود که بها الله در کتاب اقدس از بيان حکم آن خجالت کشيد و مبهم باقي ماندسيد محمد باقر نجفي بهائيان

اسلاید 76: مرحوم ميرزا حسن نيکو بروجرديوي نيز با نگارش کتاب فلسفه نيکو به شرح حال و چگونگي ورود و خروج خود به فرقه بهائي ميپردازد ودر اين بين اسراري از اين فرقه را افشا ميکند که بهائيان را شرمنده و عصباني و سايرين را غرق در حيرت وشگفتي از انبوه رذالتهاي يک مجموعه ظاهراً ديني مينمايدمرحوم ميرزا صالح اقتصاد مراغه ايمرحوم ميرزا صالح اقتصاد مراغه اي، منشي محفل روحاني بهائيان بود که پس از اينکه به مقام «مبلغي امرالله و ناشر نفحات الله» رسيد و به احوال بهائيان و آثار آنها آشنا شد! از بهائيت روي گرداند و مسلمان شد و کتاب ايقاظ را در رد بهائيان نگاشت و......

اسلاید 77: تأليفات شوقي افندينظم بديع (مشتمل بر ۷ رساله مهمه به انگليسي)نظم اداري ديانت بهائي (مشتمل بر دستورات تشکيلات بهائي به انگليسي)کتاب ظهور عدل الهي به انگليسي و ترجمه به فارسيلوح قرن(مشتمل بر تاريخ مختصر يک قرن) (به فارسي)هذاالقرن الابدع البديع (به عربي)روز موعود فرا رسيد (به انگليسي و ترجمه به فارسي)نظامات بهائي (به انگليسي و ترجمه به فارسي و عربي)دور بهائي ترجمه کتاب تاريخ نبيل زرندي به زبان انگليسيترجمه کتاب نبيل زرندي به زبان عربي به نام مطالع الانوارقرن بديع:اصل اين کتاب به انگليسي است و در چهار جلد نوشته شده و مشتمل بر تاريخ باب و بهاء تا صدمين سال اعلان ادعاي باب، توقيعات مبارکه، مجموعه دستخط هاي شوقي به مناسبت هاي گوناگون است در شش جلد به فارسي در باره اين کتاب،ر.ک محيط طباطبائي مجله گوهر، سال 3، ش 9، ص 706

اسلاید 78: مرگ شوقيشوقي به سال ۱۳۷۷ ه. ق برابر با ۱۳۳۶ هجري شمسي شش سال قبل تشکيل بيت العدل به طرزي مشکوک و ناگهاني در لندن فوت کرد و همانجا مدفون گرديد سرهنگ ثابت با انتشار نامه اي در آن دوره علت مرگ را در اثر توطئه خانم روحيه مکسول همسر وي و اعضاي محفل لندن دانست اين فرضيه اگرچه هرگز اثبات نشد. اما وقتي رقم سنگين اموال و دارائيهائي كه در اختيار شوقي افندي قرار داشت را در نظر مي آوريم احتمال هر گونه دسيسه چيني و توطئه براي تسلط بر جمعيت بهائيان كه در واقع تسلط بر ثروت و قدرتي قابل توجه است بشدت تقويت مي گردد. بد نيست بدانيم در سال 1336 ش رقم ماليات بر ارث املا ک و اموال ثروت شوقي رباني، رهبر بهائيان، آنهم تنها در كشور ايران (زمان مرگ او ) معادل 287 ميليون دلار بود. اسماعيل رائين ، انشعاب دربهائيت ، موسسه تحقيقي رائين بيتا صفحه 177تا179(اسماعيل رائين، انشعاب در بهائيت ،تهران: مؤسسه تحقيقي رائين، بي تا ص 343 )

اسلاید 79: روحیه ربانی (ماکسول) همسر آمریکایی شوقی افندی است که ام البهاء خوانده می شد.که در ژانويه 2000 درگذشت.چارلز میسن ریمی پس از مرگ شوقی افندی چند دستگی و نزاع در میان عناصر اصلی بهائیت شدت گرفت و بر سر جانشینی و رهبری این مذهب به اختلاف و کشمکش روی آوردند. گروهی از عباسیان، زن آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری انتخاب کردند، گروه دیگر «چارلز میسن ریمی» را برگزیدند و گروه سوم به سمائی ها معروف هستند. اما نکته اساسی اینجاست که گروههای انشعابی بهائیت با وجود اختلافات فرقه ای با یکدیگر در اصول و مبانی و تعلیم بهائیت و اهداف و مأموریتهای سیاسی و استعماری و سرسپردگی برای کشورهای غربی همچون انگلیس و آمریکا و اسرائیل، مشترک و متحد عمل می کنند.

اسلاید 80: بيت العدل اعظم، حيفا، اسرائيل. اکنون مرکز اصلی بهائیان بیت العدل است که در بندرحیفا در فلسطین اشغالی قرار دارد. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت 9 نفره است که هر 5 سال یکبار انتخاب می شوند وتحت حمایت های گسترده مالی وسیاسی اسرائیل وانگلیس قرار دارند وبه تصمیم گیری درباره چگونگی گسترش بهائیت می پردازند. 

اسلاید 81:

اسلاید 82: نظام و تشکيلات اداريآنان که بهائيت را مانند يکي از احزاب سياسي معرفي ميکنند سخن به گزاف نگفته اند ، تشکيلات اداري بهائيت درست مانند يک سازمان سياسي به کنترل اعضا و نيروهاي طرفدار خود پرداخته و در فرصت هاي مناسب بهره خود را از آنها برمي گيرد بر اساس نوشته هاي بهاءالله بهائيت بايد به صورت تشکيلاتي وسازماني اداره شود و هيئتي مرکب از نه نفر سرپرستي فرقه را برعهده داشته باشند.

اسلاید 83: بيت العدلميرزا حسينعلي در کتاب اقدس دستور تشکيل بيت العدل را صادر کرده و مينويسد :قد کتب اللّه علي کلّ مدينة ان يجعلوا فيها بيت العدل و يجتمعَ فيها النّفوُس علي عدد البهآءوخدا وند مقرر کرد تا در هر شهري بيت العدلي تأسيس گشته و افرادي به تعداد عدد بها در آن جمع (براي انجام امورات جار ي بهائيان ) شوندوي در توقيع مورخه سوم شهر البهاء ٢٣ مارس درباره علت تأسيس و اعلام وظايف و حدود اختيارات اعضاي بيت العدل ميگويد :امور ملّت معلّق است برجال بيت عدل الهي .......... چونکه هر روز را امري و هر حين را حکمي مقتضي ، لذا امور بوزراي بيت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند ......ايشان ملهمند بالهامات غيبي الهي ، بر کلّ اطاعت لازم امور سياسيّه کلّ راجع است به بيت العدل و عبادات بما انزله اللّه في الکتاب . اقدس (بند ۳۰ ص ٢١۴)حسينعلي نوري آيات الهي جلد اوّل - لجنهء نشر آثار امري بلسان فارسي و عربي- لانگنهاين _ آلمان ١٤٨ - بديع

اسلاید 84: زيرمجموعه هاي بيت العدلواحدهاي سازماني بيت العدل از دار التبليغ بين المللي شروع ، و به هيئت ها و لجنه هاي محلي ختم ميگردد بالاترين مرجع تصميمي گيري بيت العدل ، دار التبليغ بين المللي است علاوه بر دار التبليغ واحدهاي دار الآثار، هيأت مهاجرين ، دفتر بين المللي بهائي ، دارالآثار بين المللي بهائي با شرح وظايف مخصوص مستقيماً زير نظر بيت العدل اداي وظيفه ميکنند. علاوه بر محافل ملي و محلي ، هيأتها ولجنه ها از ديگر واحدهاي سازماني بيت العدلند که زير نظر محفل ملي و محلي ، و متناسب با نيازها و ضرورتهاي ملي و منطقه اي بهائيان تأسيس مي گردند و هر هيأت و لجنه در حوزه تعريف شده اي فعاليت ميکند در واقع ملموس ترين واحد سازماني براي آحاد بهائي هيأتها ، لجنه ها و محافل محلي اند اين واحد ها بر کليه فعاليت هاي اجتماعي فردي و احوال شخصي بهائيان نظارت و اشراف کامل دارد.

اسلاید 85: پیش از ورود به قسمت اصلی این مبحث لازم است با سیستم مدیریت ونظام اداری بهائیت که اصطلاحا به ان نظم اداری گویند نظری بیفکنیم.   بیت العدل -بیت العدل بالاترین مرجع حکومتی واداری بهائیت می باشد که مقر دائمی ان در حیفای اسرائیل قراردارد! واعضای فعلی ان مرکب از ۶ نفر امریکایی * یکنفر انگلیسی ودو نفر ایرانی الاصل که قسمت عمده عمر خود را در خارج ایران گذرانده اند واز ایران هم به عضویت بیت العدل انتخاب نشده اند بلکه از دو نقطه خارجی دیگر به انجا امده اند * واینها هستند که در اسرائیل می نشینند ومقررات تشکیلات بهایی در ایران را تعیین می کنند!   دو شاخه اصلی زیر نظر بیت العدل فعالیت می کنند ۱- شاخه انتصابی است که هیئت های مشاورین قاره ای هیئت های معاونین و مساعدین انها می باشند . عناصر این شاخه که از بالا به پائین برگزیده می شوند کارشانحفظ توسعه امکانات بهائیت بوده وبرای بهائیت یک شبکه امنیتی واطلاعاتی را نشکیل می دهند ۲- شاخه دوم یا انتخابی که نمایانگر سیستم رهبری وسلسله مراتب قدرت حکومتی است که به ترتیب عبارتنداز:   ۱-محافل ملی-شورای ۹نفره ای است که رهبری کل واداره امور بهائیان را در یک کشور بعهده دارد مانند محفل ملی ایران که بالاترین مرجع رهبری برای بهائیان وتشکیلات بهائی در ایران می باشد . بعضی از اعضای مهم وبا سابقه دار محفل ملی که از همکاران نزدیک رژیم منفور پهلوی وساواک منحله بوده اند اکنون در خارج از ایران ودر حال خدمت هستند!!.   ۲-محافل محلی-هرگاه حداقل ۹ بهائی ذی را ی(۲۱ سال تمام) در یک محل جمع شوند با انتخاب یکدرجه ای وبا تصویب محفل ملی * محفل محلی را در ان نقطه تشکیل می دهند. هر محفل محلی رهبری بهائیان حوزه حاکمیت خود را بر عهده دارد .   ۳-ضیافات نوزده روزه-ضیافت نوزده روزه فاقد قدرت حکومتی است لیکن بصورت کانونهای تجمع حزبی پوششی است که همه افراد بهائی را در بر می گردد.این کانونها که در هرمحل زیر نظر محفل محلی تشکیل واداره می گردد بهترین نقطه تماس وارتباط بین محفل وافراد می باشد.   ۴-جمعیت ونقطه بهائی-هرگاه تعداد بهائیان ذی رای ساکن در یک محل از یک بیشتر واز ۹کمتر باشد در ان محل اصطلاحاٌ جمعیت بهائیان تشکیل می گرددوهرگاه فقط ۱ بهائی ذی رای باشد در ان محل اصطلاحاٌ نقطه امری وجود دارد .جمعیت ونقطه امری فاقد قدرت حکومتی بوده واز لحاظ اداری معمولاٌ ذیر نظر نزدیکترین محفل محلی فعالیت دارند.  

اسلاید 86: شرح وظايف بيت العدلبنا به گفته هاي بهاءاللّه و عبدالبهاء قوانيني که بيت العدل اعظم تشريع مي‌کند همان اعتبار و صلاحيّت آثار آنان را دارد با اين تفاوت که بيت العدل اعظم مختار است که چون مقتضيات زمان ايجاب نمايد آنچه را خود تشريع نموده تعديل يا لغو نمايد. وليکن قوانيني که در آثار بهاءالله و عبدالبها آمده‌است قابل تغيير نيست. عبدالبهاء مي‌گويد:هر امري که در آثار رهبران نخستين بهائي نباشد راجع بيت العدل عمومي است و آنچه به اتفاق و يا به اکثريت آراءاعضاي بيت العدل تحقق يابد همان حق و مرادالله‌ است.تفسير متون‌ و آثار بهاءالله، عبدالبهاء و شوقي افندي و توضيح مسائل مبهمه.تشريع قوانين و احکام غير منصوصه به مقتضاي زمان.اداره امور جامعه بهائيان در سراسر دنيا.ايجاد موسسات تبليغي و اعلان و انتشار و تبليغ بهائيت و ترويج مصالح بهائيانسرکوب اختلافات به وجود آمده در جامعه بهائيارکان نظم بديع، صفحات ۳۲۱ -۳۲۰

اسلاید 87: هيأت مشاورين قاره اي هيأت مشاورين قاره اي ، به عنوان يکي از واحدهاي وابسته به دار التبليغ بين المللي ، در قالب قاره هاي آسيا ، اروپا ، امريکا و افريقا و اقيانوسيه از طريق هيأتها ، معاونت خود ، مديريت محافل ملي کشورها را بر عهده دارد . اين هيأتها ، علاوه بر مديريت محافل ملي کشورها ، دو وظيفه عمده صيانت از تشکيلات و جامعه بهائي و تبليغ و نشر مرام بهائيت را نيز عهده دار مي باشد.

اسلاید 88: محافل روحاني ملي و محليدر حال حاضر جامعه بهائي در صورت امکان در هر شهري يک گروه نه نفره به نام «محفل روحاني محلي» انتخاب مي‌کنند به اين ترتيب که انتخاب اعضاي محافل به صورت راي مخفي و آزاد است و بدون کانديدا و تبليغات. بهائيان ساکن هر شهر و روستا ، چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند ، ملزمند محفل محلي برپا نمايند محفل محلي ، همانند محفل ملي ، مرکب از نه نفر ، و در واقع ، زير مجموعه محفل ملي است و از تمامي اختيارات و وظايف لازم براي اداره و کنترل بهائيان تحت حوزه خود برخوردار مي باشد.

اسلاید 89: نمايندگان منتخب حوزه فعاليتي اين محافل اعضاي «محفل روحاني ملي» را از بين کليه اعضاي جامعه بهائي آن کشور انتخاب مي‌کند. محفل ملي در واقع رابط جامعه بهائي هر کشور با بيت العدل ، و مجري سياست ها و اهداف بيت العدل در آن کشور است تبعيت از دستورات محفل ملي بر بهائيان آن کشور واجب است و تخلف از آن دستورات ، محروميت هاي گسترده اي را در پي دارد ومتخلفان به اشد وجه مجازات ميشوند (اخيراًالبته بر اثر فشارهاي موجود ، در اين مجازاتها تجديد نظر هائي شده است)و اعضاي محافل ملي هستند که ۹ نفر اعضاي بيت العدل اعظم الهي را انتخاب مي‌کنند، که در صدر اين محافل قرار دارد.محفل‌هاي محلي و ملي طبق وصاياي شوقي افندي به جاي بيت‌العدل‌هاي محلي و ملي تا آمادگي جوامع براي بر پا کردن گروه مذکور برقرار خواهند بود. اعضاي محافل مي‌توانند مذکر يا مونث باشند.

اسلاید 90: مشرق الاذکار عشق آباد، ترکمنستان:

اسلاید 91: مشرق الاذکار ویلمت، شیکاگو، امریکا

اسلاید 92: مشرق الاذکار کامپالا، اوگانداهر معبد بهائی طرح منحصر به فردی دارد، امّا از لحاظ معماری اصولی کلّی در همه آنها مشترک است که به طرح آنها وحدت می بخشد. کلیۀ مشرق الاذکارهای بهائی باید نُه وجه و یک گنبد مرکزی داشته باشند.

اسلاید 93: مشرق الاذکار سیدنی، استرالیا

اسلاید 94: مشرق الاذکار فرانک فورت، آلماندرهای مشرق الاذکارها در سراسر عالم بر روی همه مردم دنیا از هر دینی که باشند، باز است. در آنجا موعظه نمی شود، مناسک مذهبی اجرا نمی گردد و طبقۀ روحانی حضور ندارد.

اسلاید 95: مشرق الاذکار پاناما

اسلاید 96: مشرق الاذکار تیپاپاتا، ساموآی غربی

اسلاید 97: مشرق الاذکار دهلی نو، هند لوتوس تمپل یا معبد نیلوفر معبد آیین بهائی یا مشرق الاذکار بهائیان در شهر دهلی‌نو پایتخت هندوستان است که از معروفترین بناهای مدرن هند بشمار می‌آید و به عنوان مادر معابد شبه قاره هند شناخته شده است. معمار این ساختمان یک ایرانی بهایی به نام فریبرز صهبا است که در طرح معماری این بنا از گل نیلوفر آبی الهام گرفته است. این گل زیبا در هندوستان نشانه‌ی پاکی و روحانیتی است که همواره با عبادت و دیانیت توأم بوده‌است.

اسلاید 98: مشرق الاذکار سانتیاگو، شیلی

اسلاید 99:

اسلاید 100: ادعاهای باب بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعاي خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مي شود و ادعاي «ذكريت» مي كند. در مرتبه دوم ادعاي «بابيّت» مي نمايد و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه خير و فيض بين او و مردم معرفي مي كند. در مرتبه سوم دعوي «مهدويت» مي نمايد و خود را مهدي موعود مي داند. در مرتبه چهارم ادعاي «نبوت» مي كند و خويشتن را پيامبر معرفي مي نمايد. در مرتبه پنجم ادعاي «ربوبيت» و در مرتبه ششم دعوي «الوهيت» مي كند!

اسلاید 101: اعتقادات بهائیت 1- اعتقاد به اعداد:بهاییان عدد نه را مقدس می دانند، کلمه بها در حروف ابجد برابر عدد نه می شود. مقدس ترین عددشان، نوزده می باشد که تعداد ماه ها، روزهای ماه، مهریه زنان، جزای نقدی و روزه و تعداد فصلهای کتاب اقدس بر پایه نوزده است. تعداد کنگره برج آزادی نیز نوزده و شکاف آن رو به قبله بهاییان است که گویای مهندسین بهایی آن است. در حروف ابجد لغت بهایی عدد نوزده می باشد. قرآن مجید به عدد نوزده اشاره کرده است! لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ * عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً...(مدثر 29-31)؛ آن آتش بر آدمیان رو نماید* بر آن آتش نوزده تن موکلند(فرشتگان عذاب)* و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان عذاب قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفار نوزده نگردانیدیم...این آیات بعد از آیات مربوط به کافر معاند آمده است و عاقبت وی را دوزخ و عذاب سخت بیان کرده است و عدد نوزده را به شکل رمز مطرح کرده که بعید نیست اشاره به همین گمراهی نیز داشته باشد. (تفسیرنمونه آیت الله مکارم شیرازی، ج 25، ص 237)

اسلاید 102: اعتقادات بهائیت- توحید بهائيان خود را موحد وخداپرست دانسته و مدعي هستند كه بهاء الله را خدا ندانسته و اورا بنده اي از بندگان خدا که مقام مظهريت الهي را يافته است ميدانند . دكتر اسلمنت مبلغ امريكائي بهائي مي نويسد شخص بهائي هيکل بشري حضرت بهاءاللّه را پرستش نميکند بلکه ساجد جلال و مجد خداوند است که آن هيکل مکرّم مظهر آن است. دكتر جي اي اسلمنت ترجمه بشير الهي

اسلاید 103: اعتقادات بهائیت- توحید توحيد نه تنها در آيين بهائيت مورد تاكيد قرار نگرفته بلكه رهبر و بنيانگذار اين فرقه ميرزا حسينعلي ادعاي الوهيت نموده و به شرك گرفتار آمده است، او به صراحت در كتاب مبين ص 293 مي گويد: «اي خداي كه براي خود آفريده اي مسلمانان نگذاشتند كه اين خدا نظري به دوستان خود كه بهائيان مي باشد بياندازد.» در كتاب اقدس ص 77 مي گويد: «گوش فرا دهيد اي جماعت بهائيان كه خداي شما از زندان بزرگ پيام مي دهد كه نيست خدائي جز من توانا و متكبر و خودپسند.» و همچنين خطاب به ارامنه مي گويد: اي جماعت عيسويان آن خدائي را كه شما او را خداي پدر ميخوانيد آمده است، با مجد اعظم در بين امم، پس متوجه او باشيد.» در كتاب مبين ص 289 مي نويسد: گوش دار كه از مصدر بالا بر زمين محنت و ابتلا اين وحي نازل شد كه نيست خدايي مگر من تنها كه در زندان بدست بندگان ظالم خود گرفتارم.» بهائيت ،بندگان خدا را برخلاف دعوت تمام انبياء الهي به اطاعت و خشوع از ميرزا علي محمد باب و حسينعلي بهاء دعوت مي كند، حسينعلي بهاء مي گويد: به تحقيق ظاهر شده است محبوب عالمين و مقصود عارفين و معبود اهل آسمانها و زمين و محل سجده و سجود اولين و آخرين.»

اسلاید 104: نقد وبررسي گفته ها و نوشته هاي بهاءالله :بهاءالله پس از ادعاي« من يظهره اللهي» که باب وعده آمدن او را داده بود و مواجهه با پذيرش اين ادعا از سوي جمعي از بابيان رفته رفته دامنه ادعاي خود را بالا وبالاتر برد و در نهايت به نغمه دروغين الوهيت خويش لب گشود ،بهاءالله طي جملاتي که به نمونه هائي از آن اشاره خواهد شد خود را خداوند و خالق جهان خواند و مدعي «الوهيت» شد تا آنجا كه حتي پيكر خودش را به عنوان قبله نماز بهائيان قرار داد. الف) «اسمع ما يوحي من شطر البلأ علي بقعه المحنه و الابتلأ من سدره القضأ انه لا اله الا انا المسجون لفريد». «بشنو آنچه را كه وحي مي شود از مصدر بلا بر زمين غم و اندوه از سدره قضا بر ما به اينكه نيست خدايي جز من زنداني يكتا».

اسلاید 105: پ) حسينعلي بهأ انبوه پر شمار مردم را كه به ادعاي خدايي او وقعي نمي گذاشتند در شمار غافلين مي خواند او در جواب كساني كه از ب) در قسمتي ديگر از كتاب مبين مي گويد: «كذلك امر ربك اذكان مسجوناً في أخرب البلاد». پروردگارت چنين امر كرد ، زماني كه در خراب ترين شهرها زنداني بود .» ج) ان الذي خلق العالم لنفسه قد حبس في أخرب الديار بما اكتسبت ايدي الظالمين». آنكه جهان را براي خود خلق كرد، در خراب ترين مكان ها به دست ستمكاران زنداني است.د) ان الذي خلق العالم لنفسه منعوه اءن ينظر الي اءحد من احبائه» آن كسي كه جهان را براي خودش خلق كرد، او را منع مي كنند كه حتي به يكي از دوستانش نظر افكند.آيا مي توان پذيرفت که اين جملات کلام الهي است؟آيا خدائي چنين ذليل که بدست بندگان خود گرفتار و زنداني مي شود سزاوار پرستش است؟ [1]

اسلاید 106: او مي پرسيدند: تو كه خود را خدا مي داني، چرا بعضي از مواقع مي گويي اي خدا، و در بعضي از نوشته هايت از او استمداد مي طلبي؟ مي گويد: «يدعو ظاهري باطني و باطني ظاهري ليست في الملك سواي ولكن الناس في غفله مبين» (باطن من ظاهر من را مي خواند و ظاهرم باطنم را، در جهان معبودي غير از من نيست، ليكن مردم در غفلت آشكارند). و در كتاب بديع نيز آمده است:«انه يقول حينئذ انني انا الله لا اله الا انا كما قال النقطه (سيدباب) من قبل و بعينه يقول من يأتيني من بعد» بها ميگويد خدائي جز من تنها نيست همانگونه که باب قبل از من چنين گفت و نيز همانگونه که پيامبري بعد از من چنين خواهد گفتو) بهاءالله با قبله قرار دادن قبرخود ونيز کسي که بايد در نماز مورد توجه قلبي قرار گيرد عملا پرستش بها را همان پرستش خدادانسته و فرقي ميان آنها قائل نشده اند محمد علي قائني در درس نوزدهم از کتاب دروس الديانه مي نويسد :«قبله ما اهل بهأ روضه مباركه در مدينه عكا مي باشد كه در وقت نماز خواندن بايد رو به آن بايستيم و قلباً متوجه به «جمال قدم» يعني بهأ باشيم. . . »نکته بعدي پيرامون الوهيت در بهائيت آنکه خداي بهائيت خدائي است كه در عين بي نيازي و صمديت نيازمند است آنهم به بنده اي كه خود سراپا احتياج و نيازمندي است اين جمله که بهاءاللّه در کتاب ايقان راجع به ملا حسين بشرويه اي مينويسدتوجه کنيد :از آن جمله جناب ملّا حسين است که محلّ اشراق شمس ظهور شدند. لَو لاهُ مَا استَوَي اللّهُ عَلي عَرشِ رَحمانِيَّتِهِ و ما استَقَرَّ علي کُرسِيِّ صَمَدانِيَّتِهِ. اگر بشرويه اي نبود خدا بر عرش رحمانيت جاي نمي گرفت و بر کرسي بي نيازي قرار نمي يافتمي دانيم که به معني بي نياز مطلق است اين چه خدائي است که براي نيل به بي نيازي نيازمند بنده نيازمند خود ملا حسين بشرويه اي است ؟

اسلاید 107: اعتقادات بهائیت- نبوت در اين بخش از بحث به طرح و نقد دليل تقرير به عنوان يكي از دلايل بهائيت در اثبات ادعاي پيامبران اکتفا ميکنيم ميرزا ابوالفضل گلپايگاني مشهورترين مبلغ بهائي در کتاب«فرائد » اين دليل را بزرگترين برهان حقانيت يک پيامبر دانسته و مي نويسد : در چگونگي استدلال به دليل تقرير: اعلم ايها السيد المجيد ايدک الله و ايانا بالبصارة الکاشفة و الرأي السديد که دليل تقرير اکبر دليلي است که علماي اعلام در تفريق بين الحق و الباطل به آن تمسک جسته اند و در کتب مصنفات خود به آن مبسوطاً و مفصلا استدلال فرموده اند

اسلاید 108: اعتقادات بهائیت- نبوت دليل تقرير- ميرزا ابوالفضل دليل ادعائي خودبر اركاني استوار كرده است كه عبارتند از :اگر نفسي مدعي مقام شارعيت شود (ادعا) شريعتي تشريع نمايد آن را به خداوند تبارک و تعالي نسبت بدهد (كتاب) آن شريعت نافذ گردد (نفوذ) در عالم باقي ماند(بقا)

اسلاید 109: اعتقادات بهائیت- نبوت نقد دليل-الف) ادعاي دروغين نبوت و رسالت در طول تاريخ بسيار اتفاق افتاده استب) كتابهاي بسياري هم به دست اينان نگاشته شده كه آن را به خدا نسبت داده اند كه خداوند در قرآن كريم به نويسندگان چنين كتابهائي هشدار داده است فويل للذين يكتبون الكتاب بأيديهم ثم يقولون هــذا من عندالله (قرآن كريم ُسوره بقره آيه 79)واي بر كسانيكه با دستان خود كتاب مي نويسند و بعد ميگويند اين كتاب از سوي خدا استج) رهبران بهائي با اين ادعاي مبلغ خود موافق نيستند و دليلي بنام نفوذ را حجت حقانيت تلقي نمي کنند بهاءالله در كتاب ايقان با توصيفي توأم با همدردي با نوح نبي الله مي نويسد: «از جمله انبياء نوح بود که نهصد و پنجاه سال نوحه نمود و عباد را به وادي ايمن روح دعوت فرمود و احدي او را اجابت ننمود» عباس افندي در مقام شرح حال حضرت ابراهيم مي نويسد: «کسي با او موافقت نکرد مگر برادرزاده اش لوط و يکي دو نفر ديگر هم از ضعفاء

اسلاید 110: اعتقادات بهائیت- نبوت دليل استقامت-ميرزا حسينعلي در کتاب «ايقان» و در مقام اثبات دعاوي علي محمد شيرازي مي نويسد: «و دليل برهان ديگر که چون شمس بين دلائل مشرق است استقامت آن جمال ازلي است بر امر الهي که با اينکه در سن شباب بودند و امري که مخالف کل اهل ارض از وضيع و شريف و غني و فقير و عزيز و ذليل و سلطان و رعيت بود با وجود اين قيام به آن امر فرمود چنانچه کل استماع نمودند و در هيچ کس و هيچ نفسي خوف ننمودند. و اعتنا نفرمودند. آيا مي شود اين به غير امر الهي و مشيت مثبة رباني . بعدها زعماي بهائيت، خاصه عباس افندي، و ابوالفضل گلپايگاني، استقامت ميرزاحسينعلي را با آب و تاب فراواني مورد نگارش، و با تمسّک به آن، سعي در اثبات حقّانيت دعاوي ميرزاحسينعلي داشتند . ايقان»، ص179

اسلاید 111: اعتقادات بهائیت- معاددر ديدگاه بهائي اگرچه براي بعد از اين دنيا ، دنياي ديگري تصوير شده است اما از معاد به مفهوم قيامت و رستاخيز خبري نيست رهبران و مبلغين بهائي با تأويل قرآن مدعي دلالت اين معاني بر ظهور باب و بها شده اند دكتر اسلمنت مبلغ امريكائي بهائيت:« قسمت مهمّي از تعاليم حضرت باب در تفسير و تشريح معاني قيامت و يوم الجزاء و بهشت و دوزخ است . قيام اموات عبارت از بيداري و انتباه روحاني نفوسي است که در قبور جهل و ناداني و غفلت و ضلالت بخواب رفته‌اند. يوم الجزاء يوم ظهور مظهر جديد است که بسبب ايمان يا انکار آن اغنام از ساير بهائم جدا شوند زيرا اغنام حقيقي نداي شبان مهربان را ميشناسند و از پي او روان ميگردند . بهشت عبارت از فرح و مسرّت معرفة اللّه و محبّت اللّه است که در نتيجهء ايمان بمظهر ظهور الهي حاصل مي‌گردد .....قيام مردگان با جسد عنصري و بهشت و دوزخ و امثال آن صرفاً ضربي از اوهام و تخيّلات است. و از جملهء تعليمات آنکه انسان را پس از فناي اين جسد خاکي بقاي ابدي است و در حيات روحاني بعد از موت ترقّي و تعالي در کمالات نامتناهي است .» ـ دكتر اسلمنت بهاءالله و عصر جديد صص29ـ 30

اسلاید 112: انكار قيامت: قيامت از نگاه ميرزا علي محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده و از ديدگاه حسينعلي بهاء واقع شده است و در كتاب اقدس مي گويد: به تحقيق قيامت برپا شد و اسرافيل هم در صور دميد و منادي هم ندا داد. و زمين هم به ظهور من متزلزل شد و كوه ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پيچيده شد. و بهشت هم در طرف راست قرار داده شد. و آتش هم باشتغال درآمد باز هم انكار مي كند. بعد مي گويد: اي جماعت بهائيان گوارا باد شما را اين بهشت كه بقاء جمال من است و همچنين مي گويد: بگو به مردم كه قيامت برپا شد و گذشت قيامت تمام شد قيامت و صاحب قيامت كه من باشم آمد و زلزله زمين تمام شد و اگر كسي بگويد كه بهشت كو و كجاست آتش دوزخ، پس اي جماعت بهائيان جواب مردم را بگوئيد كه قيامت عبارت از ظهور ميرزا حسينعلي است و بهشت ديدن روي ميرزا حسينعلي است، آتش دوزخ همان جان توست. در صورتيكه ايمان به حسينعلي نياورده باشيد.» قيامت از نظر آنها در همين دنيا واقع شده و اتفاق افتاده است. بنابراين آئين بهائي هيچ نوع مشابهت با اديان توحيدي نداردو ساخته و پرداخته اي دشمنان اسلام و خصوصاً روسيه مي باشد كه به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.

اسلاید 113: تعاليم دوازده گانه بهائيتعبدالبها در سفرتبليغي که به اروپا و امريکا انجام داد در مجامع ، كليساها وكنائس مختلف به سخنراني پرداخته و به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در ۱۲ سرفصل را به عنوان تعاليم بهائيت معرفي کرد كه برخي از اين تعاليم ريشه در انديشه هاي بهاءالله نداشته و حتي در مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفكر بهاءالله بوده است و برخي ديگر موضوعاتي است كه در دوره هاي قبل از بهاءالله وجود داشته و بسيار علمي تر و منطقي تر از آنچه عبدالبها مدعي آن است مورد بحث قرار گرفته است بعدها به اصول دوازده گانه بهائيت شهرت يافت.

اسلاید 114: 1- تحري حقيقت واژه تحري حقيقت به معني آزاد سازي حقيقت است و به اين معني است که،انسان بايد شخصا و بدون هيچ فشاري از جانب کسي خود عقيده‌اش را انتخاب کندو اساساً يکي از امور فطري است که در تمام ملل واديان مورد پذيرش و قبول است ، اساساً آدميت انسان به تلاش در جهت همين امر است قرآن نيز به عنوان منشور هدايت و نيز به عنوان کتاب آسماني دين خاتم براين معني تأکيد بسيار کرده است،مصاديق تبعيت نکوهيده در قران تقليد از آباء و اجداد ، تبعيت و تقليد از بزرگان منحرف قوم و تبعيت از آنچه اكثريت مي گويند مي باشد و پيامبر اسلام نيز بنا به اين اوامر الهي از پيروانش مي خواهد كه كوركورانه از ديگران تبعيت ننمايد.

اسلاید 115: تحري حقيقت در بهائيتجز شعاري و پنداري بيش نيست زيراالف) از طرفي ادعا ميشود در بهائيت هر كس بايد با توكل بر خداوند ، با گوش خود بشنود و با چشم خود ببيند و بخواند و با عقل خود ، تفكر و تعقل كند و از طرف ديگر بهاالله پنبه تمام اين ادعا ها مي زند و ميگويد” فهم كلمات الهيه و درك بيانات حمامات معنويه هيچ دخلي به علم ظاهري ندارد . اين منوط به صفاي قلب و تزكيه نفوس و فراغت روح است بنا بر اين وقتي با گوش خود شنيدن و با چشم خود ديدن و با عقل خود تفکر و تعقل کردن که اسباب فراهم شدن علم ظاهري است دخلي به فهم کلمات الهيه نداشت تحري حقيقت نيز ادعائي بيش نخواهد بود ب) مطالعه احوال کساني که از بهائيت کناره گرفته اند بطرز شگفت آوري از عدم آزادي عقيده و تفکر در اين جماعت مدعي تحري حقيقت گلايه و شکايت شده است . ايقان ص 163علاقمندان به کتاب سايه شوم اثر خانم مهناز رئوفي منتشره ازسوي مؤسسه کيهان مراجعه نمايند.

اسلاید 116: 2- وحدت عالم انساني يکي ديگر از تعاليم دوازده گانه بهاييان وحدت عالم انساني است ، وجود جهاني متحد که احاد آن همدل و هميار وهمراه هم باشند چيزي است که مورد علاقه تمام انسانها است اما اين وحدت در صورتي ارزش دارد که يک جامعه متحد ايماني تشکيل گردد وحدت عالم انساني به آن معنا که در بهائيت آمده است، مورد قبول اسلام نيست بلکه با خرد و وجدان آدميان کاملا ‏مغايرت دارد. اسلام نه تنها با اين وحدت بي معنا توافقي ندارد بلکه کافران سياه دل رااز چهارپايان هم بدتر مي داند ‏ شوقي افندي وحدت عالم انساني را در رأس تمام تعاليم بهائي معرفي کرده است  عبدالبها: جفاكار را مانند وفادار بنهايت محبت رفتار كنيد و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختامشك معطّر به مشام رسانيد. » اما قبل از هرچيز بهائيت بايد توضيح دهد که : مقصود واضح وحدت عالم انساني چيست ؟ راه کار و مکانيزم دست يابي به وحدت عالم انساني چيست ؟در صورت ايجاد شدن اين وحدت رهبران و متصديان اداره اين جهان متحد با توجه به تضارب آراء متعدد و متشتت چگونه انتخاب خواهند شدتا حقوق اقليت ها نيز رعايت شده باشدعبدالبها مكاتيب-ص160

اسلاید 117: 3- تشکيل دادگاه بين‌المللي «تشکيل مجمعي از نمايندگان سراسر دنيا به منظور حل مسائل جهاني» اگر مقصود جناب بها از اين دادگاه چيزي شبيه سازمان ملل کنوني است که الزاماً نمي تواند براي ملتها باشد و چرا که نمايندگان آن از سوي دولت ها برگزيده مي شوند پس اين سازمان و نظاير آن با هر عنوان ، بيشتر براي حل مناقشات دولت ها با يکديگر است آنهم با چربش کفه به سود دولتهائي که قدرت بيشتري دارند در واين با رسالت اديان که بايد متکفل امورملت ها باشند سازگار نيست و اگر مقصود غير از اين است که از پيروان و رهبران اين فرقه جز شعار هيچ راه کار مناسبي ديده وشنيده نشده است ونهايت کلام به اينجا ميرسد که مقصود نهائي عبدالبهاست «در تشكيل اتحاديه آينده ملل يك نوع حكومت ما فوق حكومت ها بايد تدريجاً به وجود آيد كه داراي تأسيسات و تشكيلات وسيعه است» وحتماً آن يک حکومت بهائي است ؟؟؟[1] - جامعه عمومي دنيا، از انتشارات لجنه جوانان بهايي طهران، 1338 شمسي، ص .18

اسلاید 118: 4. عدم مداخله در امور سياسي مجله اخبار امري ارگان رسمي تشکيلات بهائيت در ايران در راستاي اجراي فرامين رهبران خود با ذکر جمله اي از عبد البهاء به تحذير بهائيان از مداخله در سياست مي پردازد و مي نويسد : «ميزان بهائي بودن و نبودن اين است که هر کس در امور سياسيه مداخله کند و خارج از وظيفه خويش حرفي زند و يا حرکتي نمايد همين برهان کافي است که بهائي نيست دليل ديگر نمي خواهد.»اهل بهاء به نصوص قاطعه الهيه از مداخله به امور سياسيه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بيان مبارک معذور ، ... بر کل واضح و مبرهن گشته است که بهائيان از منازعات و مشاجرات احزاب سياسيه دور و بر کنارند و به هيچ وجه من الوجوه در امري که .از آن رائحه ي سياست استشمام شود مداخلتي ندارنداحمد يزداني، در کتاب نظر اجمالي در ديانت بهائي مينويسد :اهل بهاء... در امور سياسيه که مخصوص مقامات رسمي مملکتي است، و نيز در امور احزاب و فرق سياسي به هيچ وجه ادني مداخله اي ننمايند... حضرت ولي امر الله مي فرمايد: از امور سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بايد کل قلباً و ظاهراً و لساناً و باطناً بکلي در کنار و از اين گونه افکار فارغ و آزاد باشي.مجله: «اخبار امري»، ارگان رسمي بهائيان، ايران شماره 5، دي 1325هـ .ش..مجله: «اخبار امري»، ارگان رسمي بهائيان، ايران شماره 9، دي 1324هـ .ش..ـ احمد يزداني نظر اجمالي در ديانت بهائي ص49

اسلاید 119: نقدبهائيان بنا به تصريحات مسلم زعمايشان به کوشش هائي مبادرت مي ورزند، که به هيچ وجه من الوجوه نمي تواند، همساز و منطبق با تصريحات مذکور در خصوص اطاعت از اوامر و نواهي حکومت تلقي شود: در بهائيت و بنا به نص و صاياي عباس افندي: «بيت عدل الذي جعلهالله مصدر کل خير و مصونا من کل خطا... مجمع کل امور است. و مؤسس قوانين و احکامي که در نصوص الهي موجود نه. و جميع مسائل مشکله در اين مجلس حل گردد...اين بيت عدل مصدر تشريع است و حکومت قوه تنفيذ تشريع بايد مؤيد تنفيذ گردد...مرجع کل، کتاب اقدس و هر مسئله غير منصوصه راجع به بيت عدل عمومي به بيت عدل آنچه بالاتفاق و يا به اکثريت آراء تحقق يابد همان حق و مراد الله است چنين سازماني که اساس حکومت بهائي است، نمي تواند بهائيان را اجازه دهد «به پادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمايند و مطيع و خيرخواه باشند بهاء الله و عصر جديد»، ص300بهاء الله و عصر جديد ، ص302

اسلاید 120: 5- ترک تعصبات جاهليهبدون ترديد معنائي منفي کلمه تعصب مورد علاقه و تأييد انسانهاي آزاد انديش نيست ، رهبري بهائيت اين بار نيز ميکوشد با بکار گيري واژگان« ترک تعصب» به تحريک احساسات پرداخته و به وسيله آن بسياري از خواسته هاي خود را جامه عمل بپوشاند «اي احبّاي الهي از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بغض عاميانه و اوهام جنسيّه و وطنيه و دينيّه كه به تمامه مخالف دين الله و رضاي الهي و سبب محرومي انساني از مواهب رحماني است بيزار شويد. . . و به هر نفسي از هر ملت و هر آئين و هر طايفه و هر جنس و هر ديار ادني كرهي نداشته باشيد بلكه در نهايت شفقت و دوستي باشيد. . . »براساس گفته عبدالبهاء تفاوتي ميان تعصب و غيرتمندي که مورد تأکيد نبي بزرگوار اسلام و ساير انبيا بوده است وجود ندارد بنا بر اين بهائيان بايد نسبت به نواميس مختلف مادي و معنوي خود کاملاً بي تفاوت باشند لازم به ذکر است اگر مقصود از اين تعليم پيراستن جان از قيد جهالت باشد که هزار و دويست سال قبل از بهائيت در اسلام تبيين شده است .

اسلاید 121: 6- تساوي حقوق زن و مردنمي توان پذيرفت که بهاءالله منادي تساوي حقوق زن و مرد باشد است زيرا براساس نصوص و احکامي که از او برجاي مانده است ثابت مي شود که وي به برتري ذاتي مردان معتقد است و دستور العمل هاي دين مجعول خود را بر پايه اين انديشه بنا نهاده است به طور مثال در بدائع الآثار از کتب معتبر بهائي آمده است که :سؤال خانمي بحضور مبارک عرض شد که گفته بود تا حال از جانب خدا زني مبعوث نشده و همه مظاهر الهيّه رجال بوده اند . فرمودند:هر چند نساء با رجال در استعداد و قواء شريکند ولي شبهه اي نيست که رجال اقدمند و اقوي حتّي در حيوانات مانند کبوتران و گنجشگان و طاووسان و امثال آنان هم اين امتياز مشهود .[1]دقت در واژگان اقدم و اقوي و توجه به محتواي سؤال و فحواي کلام جناب بها در شاهد مثال آورده شده هيچ ترديدي باقي نميگذارد که بها به اين اصل اساساً بي اعتقاد است علاوه بر نص فوق، بهأالله زنان را از حضور در بيت العدل که مهمترين نهاد مديريتي در سازمان شبه ديني بهائي است محروم و ممنوع ساخته است و در تمام الواح مربوط به بيت العدل از کلمه رجال استفاده کرده است وي در شرايع و احکام ديني نيز در كتاب اقدس،نيز ميان مردان و زنان قائل به تفاوت است است : [1] رياض قديمي گلزار تعاليم بهائي نسخه هاي WORD ـوPDF موجود در سايت جامع آثار بهائي ص288 نقل از بدائع الآثار ص ١٥٣ ج١

اسلاید 122: 7- صلح عمومياين تعليم در حالي از سوي عبدالبها به عنوان يک انديشه مترقي مطرح ميگردد که آن را تنها مي توان يک کلي گوئي فاقد عمق و ارزش دانست چرا که اهميت و ارزش صلح در طول تاريخ همواره مد نظر انديشمندان و افراد مختلف بشر بوده است و حتي برخي از جنگها که در گذشته هاي دور و نزديک به وقوع پيوسته است انگيزه آن ايجاد صلح بوده است نظير آنچه امروز در عراق و افغانستان و ... اتفاق مي افتد آنچه در اين ميان مهم است ارائه راهکاري مناسب براي جلو گيري از کشتار انسانهاي بيگناه و توسعه صلح است تا آنجا که از نتيجه تحقيقات محققين مختلف در متون بهائي آگاهيم اين فرقه از ارائه راهکاري مناسب و حائز اهميت ناتوان بوده است بهاءالله در لوح شيخ نجفي معروف به لوح ابن ذئب آورده است :سلاطين آفاق وفّقهم اللّه بايد باتّفاق باين امر که سبب اعظم است از براي حفظ عالم تمسّک فرمايند * اميد آنکه قيام نمايند بر آنچه سبب آسايش عباد است * بايد مجلس بزرگي ترتيب دهند و حضرات ملوک و يا وزراء در آن مجلس حاضر شوند و حکم اتّحاد و اتّفاق را جاري فرمايند و از سلاح باصلاح توجّه کنند و اگر سلطاني بر سلطاني برخيزد سلاطين ديگر بر منع او قيام نمايند در اين صورت عساکر و آلات و ادوات حرب لازم نه (لازم نه يعني لازم نيست ) الّا علي قدر مقدور لحفظ بلادهم و اگر باين خير اعظم فائز شوند اهل مملکت کلّ براحت و مسرّت بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبه اکثري از عباد ساکن شود([1]) [1] حسينعلي نوري لوح شيخ محمّد تقي اصفهاني معروف به نجفي،مؤسّسهء معارف بهائي ، کانادا ۱۵۷ بديع ،۲۰۰۱ ميلادي صفحه 23و24

اسلاید 123: 8. تعديل معيشت عمومي و رفع مشکلات اقتصادي اين تعليم اگرچه جمله اي زيبا ست اما با يد گفت بيشتر از يک شعار تبليغاتي نيست که بيشتر به يک تبليغ انتخاباتي شبيه است چرا که اولاً بهائيت در دستورات خود يک راه کار مناسب براي اين ادعا ارائه نمي کند و ثانياًبا روا شمردن موضوعاتي مثل ربا خواري نويد يک جامعه سرمايه داري را ميدهد که هرگز به تعديل معيشت نمي انديشد و بر اساس منافع سرمايه داران حرکت کرده و پويائي را از اقتصاد سلب ميکند

اسلاید 124: 9. جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است اين تعليم کوششي است براي توجيه ادعاي پيامبري باب و بهاءالله که بعد از حضرت خاتم الانبياء با داعيه بابيت و قائميت و مظهريت به نسخ اسلام و جعل شريعت جديد پرداختند چراکه در حقيقت شيعه نيز معتقد به فيض هميشگي الهي، و عدم قطع آن است. اما نه به نحوي که بهائيان تصوير مي کنند آنان ميگويند : انسان‌ها علاوه بر نياز مادي نيازمند مواردي روحاني هستند که فقط به وسيلهٔ پيامبران ممکن است مرتفع گردد و لذا نياز به تجديد اديان وجود دارد.زيرا هر دوره اي براي خود اقتضائي دارد و اقتضاي هر زماني، ايجاب مي کند که خداوند مردمان را از فيض خود و متناسب با مقتضيات زمان بهره مند سازد. از اين روي ختم رسالت و نبوت، به زعم بهائيت منافي مقتضيات زمانه و تداوم هميشگي فيض الهي است

اسلاید 125: 10- تعليم و تربيت عمومي واجباريبر اساس تعاليم بهاءالله بعلت آنکه تعليم و تعلم حق هر کودک است و لازم است از اين نعمت بهرمند گردد بنا بر اين بر والدين اطفال امري اجباري است که در صورت عدم توانايي والدين به هر دليلي مادي يا هر دليل ديگر بيت العدل آن را بر عهده خواهد گرفت اين آموزه هم علاوه بر آنکه موضوع جديدي نيست مانند بقيه تعاليم بهائي فاقد ارزش اجرائي و عملي است زيرا اولاً يک دستور بسيار کلي است و ثانياً مقصود از تعليم و تربيت به در ستي مشخص نيست ؟

اسلاید 126: 11- دين بايد سبب الفت و محبت باشدپيغمبران اصولا براي برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن الفت بين مردم ظاهر شده‌اند، در غير اينصورت به گفته عبدالبهاء :لذا اگر دين هم که خود بايد علاج اختلافات باشد سبب اختلاف و جنگ و جدائي شود بيديني بهتر است .اولا :ً تاريخ بابيت و بهائيت سرشار از دشمني ها و درگيريهاي متعدد رهبران و رهروان و اختلافات داخلي اعضاي اين فرقه ميباشد که هرکدام براي خود در تاريخ کوتاه اما پر موضوع بهائيت سرفصلي قابل توجه بشمار ميروند

اسلاید 127: 12- دين بايد مطابق علم و عقل باشدبه دليل اين که علم و عقل هردو از منبعي واحد يعني خداوند سر چشمه گرفته اند بنابراين نمي‌توان گفت که علم يک چيز مي‌گويد و دين چيز ديگري. بنابراين بايد تطابق کامل بين علم و دين وجود داشته باشد. عبدالبها در اين مورد ميگويد :‏«ديگر آن‌که دين بايد مطابق با عقل باشد، مطابق با علم باشد؛ زيرا اگر مطابق با علم و عقل نباشد اوهام است. ‏خداوند قوه‌ي عاقله داده تا به حقيقت اشيا پي ببريم و حقيقت هر شيء‌ را ادراک کنيم. اگر مخالف علم و عقل باشد ‏شبهه‌اي نيست که اوهام است» ([1])اين واقعيت که دين و علم از منبع واحد سرچشمه گرفته و توافق کامل با هم دارند مورد تأييدو قبول مسلمين نيز هست چرا که علم يکي از صفات الهي است و دين نيز از ناحيه ذات اقدس الهي نازل گرديده است اما اين تعليم بهائي نيز مانند ساير تعاليم آن از گرفتار معايب مختلف است[1] ـ خطابات عبدالبها ، مؤسسه ملي مطبوعات امري ، ج 2

اسلاید 128: احکام بهائیت از آنجا که بهائيت از بابيت وهسته مرکزي بابيت از اسلام انشعاب يافته است بهاءالله به دو منظور شروع به جعل شريعت و خلق احکام کرد تا اولا ً: با جعل اين احكام ظاهر دين خود را به اديان حقه و اصيل که داراي شريعت و احکام مخصوصه هستند شبيه كندو از اين رهگذر ساده لوحان را به سوي خود جلب نمايد. ثانياً :احکامي وضع نمايد که موافق ميل حاميان شرقي وغربي او بوده تا در صورت فراگيرشدن آن (كه البته فرضي محال است)براي آنان درد سر و زحمتي نداشته باشد. آنچه در زير مي آيد نمونه هائي از اين احکام است:

اسلاید 129: احکام بهائیت- طهارتدر بهائيت طهارت و نجاست به معناي اسلامي آن نيست بهاءالله در اقدس با جمله « قد انغمستُ الاشياء في بحرالطهارة » تمام اشيا را درياي طهارت غوطه ور کردم.بنا براين ديگر هيچ چيز نجسي در دنيا وجود ندارد ... حتي بول و غائط انساني و سگ وخوک و..... و تنها بهائيان بايد از چيز هائي که به اصطلاح کثيف هستند پرهيز کنند آنهم اگر دلشان خواست که نظيف باشند.

اسلاید 130: احکام بهائیت- وضو بنا بر آنچه که در صفحه 15 کتاب گنجينه حدود و احکام مهم ترين کتاب فقهي بهائيان بشمار ميرود آمده است : وضوي بهائي: شستن دستها تا مچ و شستن صورت و قرائت دو دعاي يک سطري دعا در مهم ترين کتابهاي احکام بهائي اگرچه از زوال وضو صحبت شده اما اثري از بيان مبطلات وضو ديده نمي شود. در وضو و ترتيب آن درکتاب مستطاب اقدس ميفرمايد قوله تعالي: قد کُتِبَ لمن دان باللّه الدَّيّانِ ان يَغسِلَ في کلّ يوم يديه ثمَّ وجهه ... الي قوله تعالي کذلک توضّاوُا للصّلوة امراً من لَدي اللّهِ الواحد المختار. (بند ۱۸)در حين شستن دست بايد اين آيه را تلاوت کرد : الهي قوّ يَديْ لتأخُذَ کتابَکَ باستقامة لا تمنَعُها جنودُ العالَمِ ثمَّ احفَظْها عن التّصرُفِ فيما لم يدخُل فيمِلکِها انّک انت المقتدرُ القدير.و در وقت شستن صورت بايد تلاوت کرد: ايربِّ وجّهت وجهي اليک نوّرهُ بانوار وجهِکَ ثمَّ احفَظهُ عن التّوَجُّهِ الي غيرک“و كسی كه آب ندارد به جای وضو ، پنج بار می گوید: بسم الله الاطهر الاطهر.

اسلاید 131: احکام بهائیت- نماز بهاءالله در كتاب اقدس سه گونه نماز تشريع نموده است كه عبارتند از نماز صغير ، نماز وسطي ، نماز كبير كه البته هرسه واجب نيست. در نماز صغری که بیشتر بینشان مرسوم است فقط کافیست رو به قبله لحظاتی را به حالت خضوع بایستند! و اما نماز کبری 9 رکعتی است. نماز بهائي نشان دهنده علاقه بسيار زياد شارع آن به پرستيده شدن است چرا كه بهاءالله شخص خود را قبله بهائيان در نماز معرفي كرده وي مي گويد: و اذا اردتم الصّلوةَ وَلُّوا وجوهَکم شطرِيَ الأقدسَ المقامَ المقدّسَ الّذي جعله اللّه مطاف الملأ الأعلي و مُقبَلَ اَهلِ مدائن البقاء و مصدر الأمر لمن في الأرضين و السّموات .... هنگامي که خواستيد نماز بخوانيدصورتهاي خود را برگردانيد به سوي مقام مقدسي که خداوندآنجا را محل طواف ارواح و ملائکه و محل توجه اهالي شهرهاي بقا و مصدر امر براي کساني که در آسمان و زمين قرار داده است ....و قبله شان قبر میرزا حسینعلی بهاء در شهر عكا است . در بهائیت نماز آیات نسخ .شده است.خواندن نماز به جماعت به موجب دستور بهاء حرام است گنجينه حدود و احكام ص22ـ عبدالحميد اشراق خاوري گنجينهء حدود و احکام مؤسّسهء ملّي مطبوعات امري نشر سوم - ١٢٨ بديع ص ١٩

اسلاید 132: احکام بهائیت- نمازنماز دزديده شده جالب است بدانيم يکي از نمازهاي اين دين سرقت شده است در لوح مير علي اصغر اسکوئي فريدي آمده است :که از اين کلام عبدالبها مشخص مي شود سرقت قبل از اقامه و خوانده شدن آن نماز توسط بها يا عبدالبها بوده است چرا که اگر عبدالبها اين نماز را خود خوانده ويا خوانده شدن آن توسط پدرش را ديده بود ميتوانست پاسخ مير علي اصغر اسکوئي فريدي را بدهد و ديگر دزديده شدن لوح آن اهميتي نداشت.

اسلاید 133: احکام بهائیت- روزهروزه بهائيان در اسفند ماه به مدت نوزده روزاست که از طلوع تا غروب آفتاب فقط با امساک از2 مورد اکل وشرب تحقق مي يابد.روزه اي آسان در معتدل ترين فصل سال نشان از توجه جناب بها ءالله است به سليقه دينداران عصر جديد که حال کارهاي عبادي سخت را را ندارند. سال 19 ماه، ماه 19 روز، روزه 19 روز و روز عيد فطر اول نوروز است!

اسلاید 134: احکام بهائیت- حجاين عبادت به شرط استطاعت جسمي ومالي است وبا زيارت منزل سيد علي محمد باب در شيراز ويا منزل ميرزا حسينعلي نوري در بغداد محقق مي شود فقط بر مردان واجب است و اين حج موقع و فصل معيني ندارد و در 2 جاي متعدد است پس نمي تواند نتايج حج اسلامي را داشته باشد.و درباره حج نيز آمده است: «حج بيت كه بر رجال است و بيت اعظم در بغداد و بيت نقطه در شيراز مقصود است. هر يك را كه حج نمايند كافي است. هر كدام كه نزديك تر به هر بلد است اهل آن بلد آن را حج نمايند».

اسلاید 135: حقوق مالي-احکام بهائیتبه حکم اين بند از کتاب اقدس و الّذي تَملّک مائة مثقالٍ من الذّهب فَتسعَةَ عشر مثقالاً لله فاطر الأرض و السّمآ بربهائيان واجب است که وقتي نصاب اموالشان به يکصد مثقال طلا رسيد نوزده مثقال آنرا تحت عنوان حقوق اللّه به دستگاه رهبري بپردازند.کاملاً معلوم است که بهاء الله در اين حکم براي تأمين نيازهاي مالي فرقه خود از سيستم مالي اسلام الگوبرداري نموده است و تنها با تغيير در نحوه تصرف آن سيستم مالي آئين خود را ساماندهي کرده است.بسياري موضوعات مبتلابه مردم در کتابهاي احکام بهائي ناگفته مانده است بخش عظيمي از کتب فقهي بهائي مثل گنجينه حدود و احکام اختصاص به اين وظيفه پيدا کرده است حاجي ابوالحسن امين اردکاني اولين انسجام تشکيلاتي بهائيان را در جمع آوري حقوق الله نشان داد.

اسلاید 136: احکام بهائیت- نمونه اي از حدود بهاءالله در کتاب اقدس مجازات قاتل و حکم کسيکه خانه کسي را بسوزاند چنين اعلام ميکند :مَنْ اَحْرقَ بيتاً متعمِّداً فَاَحْرِقوه و مَنْ قتل نفساً عامداً کسيکه خانه اي را بسوزاند او را بسوزانيد فاقتُلُوه.و کسي رانيز که کسي را بکشد بکشيدو اگر هم خواستيد آنها را درحبس ابد نگاه داريد مانعي ندارد.

اسلاید 137: احکام بهائیت- نمونه اي از کفارات در آئين بهائي حد و مجازات زنا كردن به وسيله واريز پول به حساب بيت العدل است . اقدس حد زاني و زانيه را چنين تعيين كرده:خدا حكم كرده است بر هر زاني و زانيه ديه مسلمه را به بيت العدل بدهد و آن نه مثقال طلاست!».عمل شنيع لواط نيز اگرچه محكوم به حرمت است اماحد آن بعلت خجالت کشيدن خدا مبهم است انّا نَسْتَحْيي اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ ما شرم داريم كه حكم (عمل لواط)پسران را بگوئيم ؟ در کتاب مستطاب اقدس ميفرمايند قوله تعالي:انّا نَسْتَحْيي اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ اتّقُوا الرّحمنَ يا ملأ الأمکانِ و لاتَرتَکِبوُا ما نُهيتُم عنه في اللّوح و لا تکونوا في هَيْمآء الشّهوات من الهائمين.“ اقدس بند ۱۰۷

اسلاید 138: احکام بهائیت- تقويم تقويم شمسي بهائي از نوروز آغاز گشته و نوزده ماه دارد ، که هر ماه نيز از نوزده روز تشکيل شده است، مجموع روزهاي سال سيصد وشصت و يک روزميشود که چهار روز (در سالهاي کبيسه پنج روز ) باقي خواهد ماند که به عنوان ايام الهاء ناميده شده است و اين ايام براي شکرگزاري و جشن تعيين شده است

اسلاید 139: احکام بهائیت- جواز رباخواري - معاملات ربوي آزاد و حلال است. باب وبه تبع او بهاءالله براي اثبات اينکه احکامي جديد آورده اند به صدور حکم حلال بودن ربا پرداختند عبدالبهاءدر اين مورد ميگويد :و امّا مقدار ربح در معاملات نقديّه حضرت اعلي روحي له الفداء تنزيل تجارت را مشروع فرموده‌اند[1]ولي پس از توجه به باز خورد منفي اين حکم شيطاني ناچار شدند حرفهاي گذشته را با لطايف الحيل پس بگيرند بنا براين عبدالبهاء مي نويسدتنزيل دوست ندارد ولو اينکه مشروع است مگر قرض الحسنه امّا از احدي تنزيل مگيريد. [1] گنجينه حدود و احکام ص ٢٠۴

اسلاید 140: احکام بهائیت-برخي از تعاليم بابيتتربیت اولاد: درس و یاد دادن احكام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه آن از بیت العدل داده می شود. دیه: یك سوم از دیه كسی كه كشته شده است حق بیت العدل بهائیت است نه صاحب دم. . مهمانی: هر ماه یكبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی. . بهداشت: هر هفته یك بار غسل و ناخن گرفتن واجب است. . عید: هر سال دو عید هست: كه عبارتند از روز بعثت باب(ادعای بابیت) و روز ولادت میرزا حسینعلی بهاء. . دفن اموات: مرده ها باید در بلور، سنگهای قیمتی و چوب های محكم و لطیف و با انگشتر نقش دار به اسم بهاء، دفن شوند. . آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش رحمان(بهاء الله) را بیابند. . ارث: سهم دختر و پسر مساوی است. . اسباب منزل: هر نوزده سال یك بار، باید اثاثیه منزل تغییر یابد.

اسلاید 141: احکام بهائیت- برخي از تعاليم بابيت- واجب است انهدام و نابودي تمام ابنيه و بقاع روي زمين از كعبه و قبور انبيأ و ائمه و تمام مساجد و. . . هر بنايي كه به نام ديانت ساخته مي شود. - واجب است بر سلاطيني كه به دين باب روي مي آورند، خانه علي محمد باب در شيراز را كه در آن تولد يافته و زندگي كرده، به گونه اي بنا كنند كه از بيرون نود و پنج درب داشته باشد و از ميان نود درب و آنقدر وسعت داشته باشد كه تمام شيراز را دربر گيرد و زماني كه اهل دنيا به حج بابيگري مي روند گنجايش آن را داشته باشد. علاوه بر آن خانه شيراز كه «كعبه» مي شود، هيجده بقعه رفيع ديگر بر قبر هيجده حروف حي كه مؤمنين او هستند بنا نمايند. . . . - ازدواج : بیش از یك زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم ماننددختر، خواهر و .... حلال است. - حجاب زنان ملغي مي باشد (و بي حجابي آزاد و حلال). - دخالت در سياست ممنوع مي باشد.

اسلاید 142: احکام بهائیت- برخي از تعاليم بابيت -بلوغ: حقوق و وظائف شرعيه بر دو قسم است، قسمي مانند نماز و روزه و غيرهما فردي و شخصي است و قسمي مانند شركت در انتخابات محافل روحانيه و امور عمومي امري وظيفه اجتماعي است. در قسمت اول انجام فرائض شرعيه از ابتداي سن بلوغ كه اول شانزده سالگي است بر دختر و پسر متساوياً فرض و واجب است و در قسمت دوم انجام تكاليف اجتماعي پس از پايان بيست و يك سالگي و ورود به بيست و دو سالگي كه سن بلوغ اجتماعي آن هم بر پسر و دختر متساوياً واجب است. «عبدالبهأ» در مورد تفاوت حقوقي مردان و زنان در فرقه بهائيت مي گويد: «در شريعت. . نسأ و رجال در جميع حقوق متساويند مگر در بيت العدل عمومي زيرا رئيس و اعضاي بيت العدل به نص كتاب رجالند. .»

اسلاید 143: احکام بهائیت- برخي از تعاليم بابيتسلام : «باب پنجم از واحد ششم بيان در حكم تسليم است كه سلام بدهند مردها به الله اكبر و جواب بدهند به الله اعظم و زن ها سلام بدهند به الله ابهي و جواب بدهند به الله اجمل». دوستی با همه ادیان: «از جمله اساس بهأالله ترك تعصب وطني و تعصب مذهبي و تعصب جنسي و تعصب سياسي است». و در مكاتيب عبدالبهأ آمده: «اي احبّاي الهي از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بغض عاميانه و اوهام جنسيّه و وطنيه و دينيّه كه به تمام مخالف دين الله و رضاي الهي و سبب محرومي انساني از مواهب رحماني است بيزار شويد. . . و به هر نفسي از هر ملت و هر آئين و هر طايفه و هر جنس و هر ديار ادني كرهي نداشته باشيد بلكه در نهايت شفقت و دوستي باشيد. . . ». در باب خامس عشر از واحد هشتم بيان آمده است: «بر هر كس از پيروان باب واجب است كه براي طلب اولاد ازدواج كند، اما اگر زن كسي باردار نشد حلال است براي حامله شدن او از يكي از برادران بابي خود ياري بگيرد! ولي نه از غير بابي».

اسلاید 144: احکام بهائیت- برخي از تعاليم بابيتو در باب 4 از واحد هشتم بيان نيز چنين آمده: «هر چيزي بهترين آن متعلق به نقطه (يعني خود باب)و متوسط آن متعلق به حروف حيّ(هيجده تن ياران باب) بود و پست ترين آن براي بقيه مردم است». كه اين دستورات نيز حاكي از مساوات و عدالت اجتماعي شريعت باب مي باشد! اما علاوه بر شواهد تاريخي، احكام زير نيز گوشه اي از تعصبات جاهلانه آنها به فرقه ضاله بهائيت را نشان مي دهد: «واجب است بر هر مسلماني كه در دين بيان به سلطنت مي رسد اينكه احدي را در زمين خودش باقي نگذارد از غير مؤمن به دين بيان و همچنين اين حكم(يعني كشتن تمام افراد) بر تمام افراد مؤمنين به دين بيان واجب است». «كن شعله النار علي اعدائي و كوثر البقأ لاحبائي». {بر دشمنانم شعله آتش باش و براي دوستانم كوثر بقأ (آب حيات باش)}.

اسلاید 145: احکام بهائیت- برخي از تعاليم بابيت«غير از مؤمنين به بيان هر كس هر چه دارد بايد از او گرفت و اگر بعداً داخل در دين بيان شد بايد به او رد نمود!!». مهریه: آنها حتي ميان زنان شهري و روستايي بهائي نيز تبعيض قائل مي شوند. در كتاب بيان باب هفتم واحد ششم در نكاح آمده است: «جايز نبودن مهر براي اهل شهر بيش از نود و پنج مثقال طلا و براي اهل ده بيش از نود و پنج مثقال نقره». و بهأالله نيز در كتاب اقدس، علاوه بر كاهش مهريه بر اين تبعيض آشكار صحّه مي گذارد: «تحقق پيدا نمي كند مصاهرت و ازدواج مگر با تعيين مهر به تحقيق تقدير شده است از براي شهرها نوزده مثقال طلا و از براي دهات نوزده مثقال نقره». بهائيان درحالي از تعدد زوجات منع شده اند كه حداقل نام چهار همسر بهأ به همراه فرزندان او از اين زنان در تاريخ ثبت شده است.

اسلاید 146: بهائيت و سياست

اسلاید 147:

اسلاید 148: روابط و هم پيماني سازمان رهبري بهائيت با بيگانگان و دول استعماري آنچنان آشکار و رسوا است که مورخان حوزه تاريخ معاصر ايران بي هيچ ترديدي به آن معتقدند، و حتي اين مسئله را در آثاري که از سوي بابيان و بهائيان به جاي مانده  مي توان ردگيري نمود بطور مثال بهاءالله براي فرار از مجازات و تسلط حکومت ايران بر آنان ، براحتي چشم از وطن مألوف پوشيد و تصميم گرفت که خود و همه بابيان همراه او تابعيت دولت عثماني را بپذيرند تا از تعقيب و آزار مأمورين و روحانيون ايراني درامان باشند. بابيان ساکن بغداد نيز در مدت 3 هفته همگي تبعه دولت عثماني مي شوند. عبدالبهاء در مقاله سياح مي نويسد: بواسطه اين تدبير تسکين فساد شد و قونسول دست از تعرض کوتاه نمود.”.مقاله سياح ص 51الف) بهائيت واستعمار

اسلاید 149: بهائيت و روسيهحکومت ديکتاتوري روسيه تزاري درمنابع تاريخي اعم ازمسلمان ، بابي ، بهائي و غيره به عنوان نخستين دولتي که ارتباطي تنگاتنگ با بهائيت دارد مطرح مي گردد اين دولت بارها وبارها با دخالت در قضيه بابيه و حمايت از آن مانع نابودي و اضمحلال اين نحله جعلي گرديد که شواهد بسياري در اين مورد خصوصاً در کتابهاي بابي و بهائي برجاي مانده است که هر گونه ترديد را براي جويندگان حقيقت برطرف مي کند.

اسلاید 150: شواهد وابستگي- اشتغال تعدادي از نزديکان ميرزا حسينعلي نوري (بهاءالله) در دستگاه امپراطوري روسيه که عبارتند از : پدرش ميرزا عباس نوري ،دستيار شاهزاده «روس فيل» قاجار امام وردي ميرزا بود برادر و شوهر خواهر و خواهر زاده وي نيز در استخدام سفارت .روسيه بودند- فعاليت و پيگيري هاي مشکوک کينياز دالگورکي در جريان حرکت بابيه - تصوير برداري از جسد باب - دخالت صريح سفير روسيه در نجات جان حسينعلي نوري (بهاءالله) در واقعه ترور ناصرالدين شاه- دعوت از بهاءالله براي اقامت در روسيه - نظارت بر حسن انتقال « حسينعلي نوري (بهاءالله)» به تبعيد عراقنشريه ايام شماره 29 ص4 (بهائيت و روسيه تزاري)

اسلاید 151: - صدور لوح ويژه به افتخار امپراتور روسيه از سوي بهأالله :....قد نجيني احد سفرائک اذ کنت في السجن تحت السلاسل والاغلال بذلک کتب الله لک مقاماًمالم يحط به علم احدالاهو - اجازه به بهائيان براي ساخت اولين معبد (مشرق الاذکار )در خاک آن کشور سفارش اکيد عبدالبها به بهائيان براي دعاکردن براي الکساندر امپراطور روسيه..........ميرزا حيدر علي اصفهاني بهائي در صفحه 128 کتاب«بهجت الصدور» مي نويسد:و القائم بامر الله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و بقدر يک کرور اموال و املاک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهيه روس حمايت آن قائم بامر الله که ملقب به بهاء الله است نمود نتوانستند شهيد نمايند به دار السلام بغداد نفي نمودند. ـ عبدالحميد اشراق خاوري ـ ايام تسعه ـطبع 3ـ 121بديع ـمؤسسه ملي مطبوعات امري ص387 ونيز ر.ک. قرن بديع قسمت دوم ص33ـ تلخيص تاريخ نبيل زرندي ـ اشراقات ص 104ـ کتاب مبين شامل سوره هيکل الدين و الواح ديگر 1308 ص76 آواره عبدالحسين ـ الکواکب الدريه في مأ آ ثرالبهائيه مطبعه سعادت مصر 1342ه/ق.جلد دوم ص 55ـ بهائيان سيد محمد باقر نجفي 600

اسلاید 152: بهائيت و انگليساسناد بسياري وجود دارد که روشن مي سازد دولت انگلستان به عنوان يکي از مهم ترين ابر قدرت هاي استعماري سده هاي اخير ، براي نفوذ درسرزمينهاي اسلامي بويژه ايران،طرح وبرنامه اي مفصل تدارک ميبيندوبراي ايجادشکافت دربافت اعتقادي مردم مسلمان وشيعه مذهب ايران بودجه هنگفتي درنظر مي گيرد که ميتوان به عنوان نمونه به مطلب ذيل اشاره کرد : نايب السلطنه وفرمانرواي هندوستان اعلام مي کند که غازي حيدرالدين پادشاهصوبه اود وفرمانفرماي لکنهو تمام مايملک ودارايي خودراوقف مراکز ديني شيعيان جهان کرده است تادرامد حاصله از ان درهرسال صرف امورمعيشتي وتحصيل علوم ديني طلاب شيعه مذهب شود.  خان ملک ساساني،دست پنهان سياست انگليس درايران،به نقل ازکتاب حقوق بگيران انگليس در ايران،اثراسماعيل رايين،صص 112-97.

اسلاید 153: اين پيوند در دوران رياست عباس افندي (عبدالبهأ) بر فرقه بهائي به اوج خود رسيد تا آنجا که پس از پايان جنگ جهاني اول ، و واگذاري قيموميت فلسطين توسط شوراي عالي متفقين به بريتانيا ، سرهربرت ساموئل، اولين كميسر عالي فلسطين ،بلافاصله مأموريت مي يابد به ديدار عباس افندي بشتابد و از سوي امپراطوري بريتانيا به پاس قدرداني از خدمات بهائيان در دوران جنگ نشان «نايت هود» و عنوان اشرافي Sir را به عباس افندي اعطا كند. عبدالبهاء، با گرفتن‌ نشان‌ و دعا براي‌ پادشاه‌ انگليس‌ جرج‌ پنجم، وابستگي تاريخي‌ اين‌ فرقه‌ را به استعمار گران بيش از پيش آشکار کرد.و تا به امروز اين روند وابستگي همچنان ادامه دارد و بهائيت براي پيشبرد فرقه خود که در واقع گامي در جهت منافع استعمار گران است همچنان به انگليس و دوائر استعماري آن نيازمنداست

اسلاید 154: مستر «همفر» به نقل از كتاب اهدايي دبير كل وزارت مستعمرات به خود مي نويسد: «اما سفارش هاي كتاب («چگونه اسلام را در كوبيم») براي از ميان بردن نقطه هاي قوت كتاب به موارد زير سفارش مي كند: 1- زنده كردن فريادهاي قومي، سرزميني، زباني، نژادي و مانند اينها در ميان مسلمانها؛ چنان كه بايد به مسلمانان سفارش كرد كه به تمدن گذشته كشورهاي خود و قهرمانان پيش از اسلام توجه كنند: همچون زنده كردن فرعون ها در مصر، دوگانه پرستي در ايران، تمدن بابلي در عراق و ديگر مواردي كه در كتاب به شرح آمده است. 2- پراكندن چهار چيز ضروري است: شراب، قمار، زنا و گوشت خوك آشكارا يا نهاني. كتاب به همكاري با يهوديان، مسيحيان، مجوس و صابئان كه در سرزمين هاي اسلامي زندگي مي كنند، فرا مي خواند تا اين امور زنده نگه داشته شوند؛ از وزارت مستعمرات مي خواهد تا از خزانه خود براي كارمنداني كه امور را مي پراكنند حقوق مشخص نمايد. هر كه توانست اين امور را گسترده و همه گير كند به او جايزه دهد و تشويق نمايد. كتاب، از نمايندگان دولت بريتانيا مي خواهد كه آشكار يا پنهان از اين امور پشتيباني كنند و هر اندازه پول كه لازم است هزينه نمايند تا از مجازات عاملان نشر اين كارها جلوگيري شود. كتاب همچنين سفارش مي كند از ربا به هر شكل ترويج شود؛ اين كار افزون بر آنكه اقتصاد ملي را ويران مي كند، مسلمانان را در شكستن قوانين قرآن جرأت مي بخشد. هر كه يك قانون را بشكند شكستن ديگر قانون ها نيز برايش آسان مي شود. كتاب توصيه مي كند كه به مسلمانان گفته شود تنها رباي مضاعف، بر مسلمانان حرام است زيرا قرآن مي گويد: «ربا را دو چندان افزوده نخوريد» و همه گونه هاي ربا حرام نيست. دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77

اسلاید 155: 3 و 4- پيوستگي مردم با عالمان ديني را بايد كاست و برخي مزدوران را جامه عالمان پوشاند. آنگاه اينان همه گونه كار بد انجام دهند تا مردم به هر عالم ديني مشكوك شوند و نتوانند دريابند كه اين عالم است يا مزدور. . . . يكي از راه هاي كاهش دلبستگي مردم به عالمان ديني گشايش مدارسي است كه مزدوران وزارت در آن كودكان را به گونه اي بپرورند كه عالمان. . . را دوست نداشته باشند. . . 5- ترديد برانگيختن در امر جهاد و شناساندن آن به عنوان مسئله اي كه مربوط به زمان خاصي بوده و مدت آن سپري شده است. . . 6و7- مسلمانان بايد باور كنند كه منظور پيامبر از اسلام، همه اديان است چه نصرانيت باشد و چه يهوديت و مقصود تنها پيروان محمد (ص) نيست زيرا قرآن همه دينداران را مسلمان مي خواند. . . 8 و 9- بايد در اين خبر كه «يهوديان را از جزيره العرب بيرون رانيد» و نيز اينكه «دو دين در جزيره العرب گرد هم نمي آيند» ترديد افكند. . . 10- بايد مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن ترديد افكند با اين دستاويز كه خدا از اطاعت انسان ها بي نياز است. بايد به سختي از حج جلوگيري كرد و از هر گردهمايي مسلمانان چون نماز جماعت و حاضر شدن در مجلس هاي حسين(ع) و دسته هاي عزاداري؛ چنان كه بايد آنها را به سختي از ساختن مساجد، زيارتگاه ها، كعبه، حسينيه ها و مدارس بازداشت. دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، ص 76 و .77

اسلاید 156: 11- بايد در خمس ترديد افكند و آن را تنها براي غنيمت هاي به دست آمده از جنگ با كفار واجب دانست و نه منافع كسب و كار. گذشته از آن خمس را بايد به پيامبر و امام پرداخت و نه عالم؛ ديگر اينكه عالمان با پول هاي مردم خانه، قصر، چهارپا و باغ مي خرند بنابراين خمس دادن به آنها شرعي نيست. 12- اسلام را بايد دين عقب ماندگي و هرج و مرج برشماريم؛ در عقايد مردم ترديد ايجاد كنيم و پيوند مسلمانان را با اسلام سست كنيم. واپس ماندگي و ناآرامي و دزدي در كشورهاي اسلامي را بايد به اسلام نسبت دهيم. 13- بايد پدران را از پسران جدا كنيم تا فرزندان به پرورش پدران گردن ننهند و تربيت آنان به دست ما بيفتد و ما آنان را از عقيده، تربيت ديني و پيوستگي با عالمان دور كنيم. 14- بايد زنان را تشويق كنيم كه عبا (چادر) از سر بيفكنند زيرا حجاب را خليفگان بني عباس رايج كردند و اين يك عادت اسلامي نيست. به همين جهت، مردم زنان پيامبر را مي ديدند و زن در همه امور وارد بود؛آنگاه كه زن عبا (چادر) از سر افكند، جوانان را تشويق كنيم كه به سوي آنان بروند تا فساد در ميانشان افتد. در ابتدا بايد زنان غير مسلمان عبا (چادر) از سربردارند تا زنان مسلمان نيز سر در پي آنان نهند. 15- نمازهاي جماعت را بايد با نسبت دادن فسق به امام جماعت و آشكار كردن بدي هاي او و نيز دشمني انداختن - با شيوه هاي گوناگون - در ميان امام و پيروانش برافكند. دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77

اسلاید 157: 16- اما زيارتگاه ها را بايد به بهانه اينكه اينها در زمان پيامبر نبوده و بدعت است، ويران كرد و مردم را از رفتن به اين گونه مكان ها بازداشت. بايد در اينكه زيارتگاه هاي موجود واقعاً از آن پيامبر، امامان و يا صالحان باشد ترديد ايجاد كرد. پيامبر در كنار قبر مادرش به خاك سپرده شد؛ ابوبكر و عمر در بقيع دفن شده اند و قبر عثمان مشخص نيست؛ علي در بصره مدفون گرديد و نجف محل قبر مغيره بن شعبه است، سر حسين(ع) در حنانه دفن شد و مزار خودش معلوم نيست؛ در كاظمين قبر دو تن از خليفگان است نه مزار كاظم و جواد از خانواده پيامبر؛ در طوس قبر هارون است و نه رضا(ع) از اهل بيت. در سامرا قبرهاي بني عباس است نه هادي و عسگري و (سرداب) مهدي از اهل بيت؛ بقيع را بايد با خاك يكسان كرد ، چنانكه بايد گنبدها و ضريح هاي موجود در همه كشورهاي اسلامي را از ميان برد. 17- در نسبت خانواده پيامبر به او بايد ترديد افكند؛ افرادي كه سيد نيستند عمامه سياه و سبز بر سر بگذارند، تا مردم نتوانند آنها را تشخيص دهند و به خانواده پيامبر بدبين شوند و در نسبت سادات با پيامبر ترديد نمايند. چنان كه ضروري است عمامه ها از سر عالمان دين و سادات برداشته شود تا هم نسبت خاندان پيامبر از ميان برود و هم عالمان ديني در ميان مردم حرمت نداشته باشند. 18- حسينيه ها را بايد با اين دستاويز كه بدعت هستند و در زمان پيامبر و جانشينان نبوده اند، مورد ترديد قرار داد و ويران كرد؛ چنان كه مردم را بايد به هر حيله از رفتن به اين مكان ها بازداشت؛ سخنرانان را كاهش داد؛ ماليات هاي ويژه اي بر سخنراني بست كه خود سخنران و صاحبان حسينيه آن را بپردازند. 19- بايد پيام بي بند و باري را در جان هاي مسلمانان دميد؛ هر كس هر كاري بخواهد مي تواند بكند؛ نه امر به معروف واجب است و نه نهي از منكر، نه آموزش احكام؛ بايد به آنها گفت «عيسي به دين خود، موسي به دين خود» و «كسي را در گور ديگري نمي گذارند» و امر و نهي به عهده دولت است نه مردم. 20- كاهش جمعيت لازم است. . . بايد در راه ازدواج محدوديت هايي پديد آورد؛ عرب نبايد با فارس ازدواج كند؛ ترك نبايد با عرب ازدواج نمايد. 21- بايد از دعوت و هدايت به اسلام و گسترش آن جلوگيري كرد؛ بايد اين انديشه را گسترش داد كه اسلام يك دين قومي است و در قرآن هم گفته شده «اين قرآن يادآوري براي تو و قوم تو است». 22- سنت هاي نيكو بايد محدود گردند و اين كارها به دولت سپرده شوند؛ هيچ كس حق نداشته باشد، مسجد، مدرسه و يا مكاني براي كودكان بي سرپرست بسازد؛ همين طور ديگر سنت هاي خوب و صدقه هاي هميشگي. دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77

اسلاید 158: 23- بايد با اين دستاويز كه قرآن كم و زياد شده است، در آن ترديد افكند و قرآن هاي ساختگي كه كاستي ها و افزودني هايي داشته باشند توزيع نمود. بايد آياتي كه در آنها از يهود و يا نصاري بدگويي شده برداشته شوند؛ آيات جهاد و امر به معروف حذف شوند؛ قرآن به زبان هاي فارسي، تركي و هندي برگردانده شود، در كشورهاي غير عرب از قرائت قرآن به زبان عربي نهي گردد. چنان كه بايد اذان، نماز و دعا به زبان عربي در كشورهاي غير عرب ممنوع شوند. در احاديث نيز مي بايست ترديد افكند و آنچه در مورد قرآن توصيه شد مانند تحريف، ترجمه و بدگويي، در مورد روايات نيز بايد عمل شود. نوشته هاي كتاب بسيار نيكو بود؛ نامش: «چگونه اسلام را در هم كوبيم» بهترين برنامه كار من براي آينده. هنگامي كه كتاب را باز پس دادم و شگفتي بسيار خود را به دبير كل بازگو نمودم، گفت: بدان كه تو در اين ميدان تنها نيستي؛ سربازان پاكي هستند كه چون تو كار مي كنند. وزارت تاكنون پنج هزار تن را براي اين كار به خدمت گرفته است. وزارت اكنون در اين انديشه است كه اين افراد را به ده هزار تن برساند و روزي كه اين كار انجام شود، بر مسلمانان چيره خواهيم شد و خواهيم توانست فتنه اسلام و كشورهاي اسلامي را در هم كوبيم. دبير كل سپس افزود: به تو مژده مي دهم، وزارت كوتاه زماني نياز دارد تا اين برنامه را تكميل كند. اگر ما هم آن زمان را نبينيم، فرزندان ما با چشمان خويش آن را خواهند ديد؛ اين ضرب المثل چه خوب مي گويد كه: «ديگران كاشتند و ما خورديم؛ ما بكاريم و ديگران بخورند». و در ادامه مي نويسد: «دبير كل گفت: جنگ هاي صليبي بي فايده بود؛ مغول ها هم نتوانستند ريشه اسلام را برافكنند زيرا كاري بدون فكر و برنامه ريزي انجام دادند: عمليات نظامي كه ظاهري تجاوزكارانه داشت؛ به همين دليل آنان به سرعت ناتوان شدند. اما اكنون انديشه رهبران حكومت بزرگ ما اين است كه با يك برنامه ريزي حساب شده و بردباري بي پايان، اسلام را از درون ويران كنند. البته ما به يك ضربه نظامي كوبنده هم نياز داريم، اما اين ضربه آخرين اقدام است، پيش از آن بايد كشورهاي اسلامي را تضعيف كنيم و از هر سو به اسلام ضربه بزنيم به گونه اي كه آنان نتوانند نيروهايشان را گرد آورند و به جنگ بپردازند. دبير كل آنگاه افزود: بزرگان مسيحي در استانبول، بسيار زيرك و باهوشند؛ زيرا همين برنامه ها را اجرا مي كنند؛ در درون مسلمانان آشوب كرده اند؛ مدرسه هايي براي پرورش كودكانشان گشوده اند؛ كليساهايي بنا كرده اند؛ شراب، قمار و فساد را ميان آنها رايج كرده اند؛ در جوان هايشان نسبت به دين ترديد ايجاد كرده اند؛ حكومت هايشان را به جان هم انداخته اند؛ در جاهاي مختلف فتنه ها را ميانشان شعله ور كرده اند؛ خانه هاي بزرگانشان را از زيبارويان مسيحي آكنده اند تا بزرگيشان از ميان برود، دلبستگي آنها نسبت به دينشان كم شود و وحدت و همدليشان كاستي يابد؛ آنگاه بزرگان مسيحي به يك باره نيروهاي نظامي سهمگين برانگيزند تا ريشه اسلام را از اين كشورها بركنند. دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77

اسلاید 159: دبير كل راز دوم را هم براي من بازگفت: - همان رازي كه وعده داده بود - من به ويژه پس از چشيدن شيريني راز اول در آرزوي دانستن آن بودم. راز دوم سند پنجاه صفحه اي بود كه در آن برنامه هايي براي در هم كوفتن اسلام و مسلمانان در مدت يك قرن آمده بود به گونه اي كه پس از آن از اسلام تنها نامي باقي بماند. اين سند خطاب به مدير كل هاي وزارت و براي دست يابي به اين هدف تنظيم شده بود. اين سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند كه از اين سند به كسي چيزي نگويم و آن را كاملاً پوشيده دارم تا مسلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و براي رويارويي با آن چاره اي نينديشند. خلاصه اين سند به شرح زير است: - همكاري جدي با تزارهاي روسيه براي دست اندازي به مناطق اسلامي همچون بخارا، تاجيكستان، ارمنستان، خراسان و توابع آن و همكاري جدي با آنها براي دست يافتن به اطراف مناطق ترك نشين هم مرز با روسيه. - همكاري كامل با فرانسه و روسيه در برنامه ريزي همه جانبه براي در هم كوبيدن جهان اسلام از بيرون و درون. . . - برنامه ريزي براي پاره پاره كردن حكومت هاي اسلامي فارس و ترك به بيشترين پاره هاي ممكن. . . (بالكانيزه كردن امپراطوري عثماني) . - ساختن دين ها و مذهب هاي مختلف در كشورهاي اسلامي. . . - گسترش دايره دعوت به مسيحيت. . . » دست هاي ناپيدا، خاطرات مستر همفر، ترجمه احسان قرني، صص 76 و .77

اسلاید 160: بهائيت و اسرائيلقدمت روابط صميمانه و همكاري صهيونيست ها و دستگاه رهبري بهائيت از عمري به اندازه عمر اين فرقه برخوردار است ريشه هاي ارتباط و صميميت اين دو غده سرطاني به سالها قبل از تشکيل اين دولت برميگردد از روزي که بنيانگذاران رژيم صهيونيستي اسرائيل براي غصب سرزمين فلسطين کوشش مي کردند. تا امروز روابط حسنه اي ميان آن ها برقرار بوده است.

اسلاید 161: دلايل حمايت اسرائيل از بهائيت1 . اقتصاديوجود تشکيلات مرکزي ،ديدار ولي امر و زيارت مقابر بنيان گذاران بهائي بهائيان را وادار به مسافرتهاي مذهبي به اسرائيل و توسعه صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت که امروزه به گواهي کارشناسان اقتصادي يکي از مهم ترين منابع درآمد کشورها ست از سوي ديگر قطعاً پيروان بهائيت به علت دل بستگي هائي که به قبله و مقابر رهبران خود دارند قطعا در آينده به سرمايه گذاريهاي مختلف در اين کشور دست خواهند زد. بنا براين امکاناتي که اسرائيل ديروز و امروز در اختيار اين فرقه قرار داده و مي دهد در برابر آنچه ميگيرد و خواهد گرفت بسيار ناچيز است و اين همان سرمايه گذاري دراز مدت و البته کم هزينه و پرسودي است که .عقل صرفه طلب يهودي به آن رغبت بسيار دارد

اسلاید 162: 2 . تبليغاتيارزش تبليغاتي سازمان بهائيت براي اسرائيل بسيار بيشتر از ارزش اقتصادي آن است چرا که افراد و گروههاي ثروتمند يهودي در اقصا نقاط جهان در خدمت اهداف صهيونيسم قرار دارند اما نفرت از يهود در بسياري از کشورهاي اسلامي خصوصا در آن برهه از زمان مانع تبليغات مستقيم صهيونيسم بود فلذا بکار گيري عناصر بهائي اولويتي ويژه يافت زيرااولاً:بهائيان نيز عليرغم ادعاهاي روح وريحان با اديان ديگر از مسلمين نفرت دارند و ثانياً: ريشه هاي مشترک و تفاهمات بسياري با يهوديان دارند و گزاف نخواهد بود اگرهسته مرکزي بهائيت را شکل گرفته از يهوديان بدانيم ثالثاً بهائيان بعلت برخورداري از مديريت واحد و انسجام تشکيلاتي براحتي قابل سازماندهي بودند و با مديريت مناسب پيامهاي خاص صهيونيستي را در هر جا که لازم باشد القا نمود و اين مطلب با در نظر گرفتن کمبود وسايل ارتباط .جمعي درآن زمان بيشتر قابل درک استتبليغ بهائيت در سرزمين هاي اسلامي براي گسترش فرقه خود نيز براي اسرائيل کفايت ميکرد زيرا گرايش هر فرد مسلمان به بهائيت به مثابه تبديل يک دشمن به يک سرباز فدا کار براي اسرائيل و يا اقلاً تبديل شدن به يک فرد خنثي نسبت به .جنايات اسرائيل بود .اين انسجام ناشي از اهرم هاي مختلفي است که سازمان رهبري بهائيان براي تحت فشار قرار دادن نيرو هاي تحت امر خود در اختيار دارد که تنبيه طرد روحاني که در واقع ترور شخصيت فرد رانده شده در تمامي عرصه ها است از مهم ترين آنها است (اگر فرد بهائي از دستورات محافل يا بيت العدل اعظم سرپيچي نمايد به وسيله اين تنبيه مجازات مي شود ).

اسلاید 163: 3. اطلاعاتياز ديگرسو اسرائيل براي گسترش نفوذ خود در کشورهاي اسلامي از عناصر بهائي پراکنده در کشور هاي اسلامي خصوصاً منطقه خاور ميانه استفاده هاي فراوان امنيتي و اطلاعاتي مي نمود بسياري از منتقدين بهائيت از جمله حضرت امام خميني بهائيان را اساساً بهائي ندانسته بلکه آنانرا يهودياني متعصب و فداکار براي خدمت به آرمان صهيونيسم جهاني مي دانند که بيشتر از سايرين در اين زمينه اسرائيل را ياري کردند.با تأکيد بر اين نظريه در سخنراني هاي متعدد خود مردم را نسبت به خطرات اين فرقه انذار مي فرمود.

اسلاید 164: ب) بهائيت و ايران- بهائيت و رژيم پهلوي افزايش نفوذ بهائيان درايران بي هيچ ترديدي با يد دوره حکومت پهلوي را دوره حکومت فرقه ضاله بهائيت در ايران دانست حضور بهائيان در مناصب مهم سياسي ، فرهنگي ، اقتصادي ، نظامي و امنيتي با سنگيني تمام حس ميشد و اعتماد بيش از حد و غير طبيعي پهلوي ها به بهائيان براي همه متدينين و ميهن دوستان بسيار آزار دهنده بود در خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست آمده است: سرگرد صنيعي در آن زمان از بهايي هاي طراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتي هم وزير جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص وليعهد، حاكي از احترام و اعتمادرضاخان به بهايي ها و ميزان نفوذ آنان در دستگاه دولتي است مينويسد که نيز اين محمد رضا اعتماد را به بهائيان داشت خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست ،موسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي، 1385، ج 1، ص 57- 59

اسلاید 165: سياستمداران بهائي در دوره پهلويعلي محمدخان موقرالدوله از سران درجه اول بهائيان ايران وزير فوايد عامه و تجارت و فلاحت در کابينه سيد ضياء الدين طباطبائي(دوره رضاخان)منصور روحاني ( وزير آب و برق و کشاورزي )ناصر گلسرخي وزير منابع طبيعيخانم فرخ رو پارسا ( وزير آموزش و پرورش )هوشنگ نهاوندي (وزير کار وآباداني و مسکن )سپهبد اسدالله صنيعي ،(وزير دفاع)سپهبد دکتر ايادي (پزشک مخصوص شاه ودارنده بيش از هشتاد شغل سياسي ونظامي)سپهبد علي محمد خادمي (رئيس سازمان هوا پيمائي ملي ايران هما)] علي محمد خان موقرالدوله سرکنسول ايران در بمبئي در سال 1898 ، نماينده وزارت خارجه در 1915 بود . وي اندکي پس از کودتاي 3 اسفند - فارس در سال 1900 ، حاکم بوشهر در سال هاي 1911/299 درگذشت . موقرالدوله علاوه بر اينکه از اعضاي خاندان افنان، يعني از خويشان علي محمد باب،بود، با عباس افندي و شوفي افندي نيز خويشي داشت. ميرزا هادي شيرازي، داماد عباس افندي و پدر شوقي ، پسر دايي موقرالدوله بود.

اسلاید 166: ب)بهائيان و قيام خونين 15 خرداد 1342در پرونده سپهبد بهائي پرويز خسرواني سند قابل توجهي به چشم ميخورد که از جهت نشان دادن عمق روابط ميان حکومت پهلوي و بهائيان بسيار حائز اهميت است بويژه آنکه اين سند مربوط به قيام خونين 15 خرداد 1342 و حمايت علما و مردم قم از حضرت امام خميني(ره) است ، بهائيان ،بلافاصله با ارسال نامه اي به سپهبد پرويز خسرواني فرمانده ژاندارمري ناحيه مركز ([1])ضمن ابراز خوشحالي از اين كشتار وحشيانه (كه نهايت مدنيت و اخلاق آنان را مي رساند) از سردمدارهم مسلک خود در اين جنايت تشكر كردند: «تيمسار سرتيپ پرويز خسرواني فرماندهي ژاندارمری [1] ( 5 روز بعد از اين واقعه)،

اسلاید 167: بهائيان و جمهوري اسلامي ايرانپيروزي انقلاب اسلامي طلائي ترين فرصت نفوذ و چپاول را از فرقه بهائيت گرفت و اميد آنان را تبديل به يأس کرد بنا براين دشمني بهائيت با نظام اسلامي را ميتوان امري طبيعي تلقي کرد مانند دشمني امريکا ، اسرائيل با اين انقلاب . بهائيت مدعي است با سياست رابطه اي ندارد و تکليف بهائيان در برابرحکومتها .اطاعت و تسليم است .قوانين در جمهوري اسلامي بر پايه شريعت شکل گرفته است و شريعت اسلام نمي تواند نسبت به اضلال بندگان خدا بي تفاوت باشد و بهائيت مصداق بارز اضلال و گمراه کردن مردم محسوب مي شود بنا براين طبق قوانين جمهوري اسلامي تبليغات بهائيت غير قانوني است و بهائيان حق فعاليت در اين حوزه را ندارند اما پيروان آن فرقه ميتوانند بدور از تبليغات به اجراي شعائر ديني خود مشغول باشند و نظام اسلامي مزاحمت براي آنان ايجاد نخواهد کرد کما اينکه از آغاز حکومت اسلامي اين گونه بوده است .

اسلاید 168: بهائيت و تعارضات فرا روبهائيت در مسير تاريخي و اعتقادي خود با چالشهاي گوناگوني روبرو است که عمده ترين آنها عبارتند از :الف )تعارض بهائيت با آموزه ها و نصوص معتبر اسلامي:بهائيت و خاتميت پيامبر اسلاممسلمانان با استناد به آيات قرآن كريم و روايات قطعي الصدور و نيز برخي از ادله عقلي اعتقاد دارند که حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم پيغمبر اسلام خاتم رسولان وا نبياءاست و اسلام آخرين دين و جامعترين آئيني است که خداوند به بشر ارزاني داشته است و پس از آن دين ديگري نخواهد آمد.

اسلاید 169: ب) چالشهاي بهائيت با تناقضات علمي وعملی رهبران خود يکي ديگر از چالشهاي بها ئيت مطالب خلاف مسلمات علمي و نيز تناقضات قولي و عملي است که رهبران بهائي آگاهانه يا نا آگاهانه به زبان آورده يا بر صفحه کاغذ نگاشته اند و امروز در دست مخالفين بهائيت قرار داشته و اغنام الله را به تکاپوئي بيهوده براي پاسخگوئي که گاه رسوا تر از اصل است مبتلا کرده است.

اسلاید 170: ج)بيت العدل و بحران عدم مشروعيت يکي ديگر از معضلات لاينحل بهائيت بحران مشروعيتي است که براي بيت العدل به عنوان مهم ترين و بالاترين نهاد مذهبي اين فرقه بعد از مرگ شوقي افندي به وجود آمده است و امروز پس از پنجاه سال اين تشکيلات عريض و طويل به جز توجيهات فاقد ارزش استدلال ، پاسخي براي مخالفين خود که بسياري از آنها افرادي معتقد به بهاءالله هستند نيافته است.

اسلاید 171: عبدالبها در الواح و وصايا شوقي افندي را با لقب ولي امر الله ۱۹۵۷-۱۹۲۱ به عنوان جانشين خود برگزيد که اين اولين ولي امر از سلسله ولي امرهاي بيست و چهارگانه خيالي عبدالبهاء بود که همواره بايد برابر دستورالعمل هائي که عبدالبها از آيات بهاءالله استخراج ميکرد در رأس بيت العدل به عنوان تنفيذ کننده قوانين مصوبه ، حضور داشته باشد دستور عبدالبها اين است:....وليّ ‏امراللّه رئيس مقدّس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نايب و وکيلي تعيين فرمايد .... اين بيت عدل مصدر تشريعست و حکومت قوّه تنفيذ. تشريع بايد مؤيّد تنفيذ گردد و تنفيذ بايد ظهير و معين تشريع شود امابه دنبال درگذشت شوقي افندي، جامعه بهائي فاقد رهبري از نسل بهاالله شد و بخش عمده بهائيان بدون توجه به اهميت ولي امر در نظم اداري امرالله رهبري بيت العدل بدون ولي امر را براحتي پذيرفتند در حاليکه بنا به نظر شوقي بيت العدل بدون وجود ولي امر سازماني فلج محسوب ميشود گنجينه حُدود و احکام تأليف و تنظيم عبدالحميد اشراق خاوري مؤسّسهء ملّي مطبوعات امري نشر سوم - ١٢٨ بديع ص ٢١٧

اسلاید 172: بهاييان ارتدكسبخش ديگر بهائيان ،بهائيان ارتدوكس ناميده مي شوند بيت العدل حيفا را فاقد مشروعيت ميدانند اصلي ترين دليل آنها نبود ولي امر مصون از خطا است . بيت العدل مبارزه وسيعي را با بهاييان ارتدكس اغاز نموده اما بهاييان ارتدكس متون غير قابل انكار بي پايگي آنرا بر همگان اشكار نموده اند .هر چند بهائيان ارتودکس با اين مبارزه، بناي بيت العدل را به سوي ويراني ميرانند مع الاسف خودشان نيز در چنبره توهمات ،منتظر وعده هاي دروغين عبدالبهاءنشسته اند در وب سايت بهائيان ارتودکس آمده است :در حال حاضر که نزديک به زمان نزول کتاب مستطاب اقدس است و احکام آن هنوز کاملأ اجرا نميشود وضع احکام جديدي مورد ندارد لهذا بيت عدل عمومي يا بيت عدل اعظم (حقيقي) در آينده در ميقات معين بنا به اراده الهي منطبق با مفاد الواح وصاياي حضرت عبدالبهاء تشکيل خواهد شد. دريافت از سايت www.iranbahai.blogfa.com بهائيان ارتودکس ايران به آدرس:

اسلاید 173:

اسلاید 174: ریشه تجسم صورت در آداب بومی هندیان بوده، كه صوفیان چشتیه جهت تقویت رابطه مرید با مراد از جمله آداب قرار دادند. لكن رواج آن در بین مسلك هائی نظیر صوفیه ایران و شیخیه یا بهائیه از زمانی است كه احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین كرد و در آن متذكر شد «باید در ایاك نعبد حضرت امیرالمؤمنین را قصد كند. زیرا كه خداوند مجهول الكنه است و آن چه در ذهن آید، مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود كه امیرالمؤمنین (ع) باشد.» مرحوم تنكابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمؤمنین (ع) می نویسد: «همچنان كه خدا مجهول الكنه است، امیرالمؤمنین (ع) نیز در اذهان مجهول الكنه است، پس اگر امیرالمؤمنین را در ذهن بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و چنان كه خدا مجهول الكنه است برای ما، هم چنین مجهول الكنه برای امیرالمؤمنین نیز می باشد. پس امیرالمؤمنین، در وقت گفتن ایاك نعبد كه را قصد می كرد!؟ مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.»

اسلاید 175: افرادی از صوفیه مانند حاج میرزا حسن صفی علیشاه و ملاسلطان گنابادی كه بعد از پی بردن به نظریه احسائی تمایل به این دستور العمل پیدا كردند، رویه مرحوم تنكابنی را مورد توجه قرار داده، با یك تیر دو نشان را هدف گرفتند، دستور دادند بهتر است در «ایاك نعبد» صوفیان برای این كه مبتلا به مجهول الكنه نشوند، صورت شیخ را كه زنده و حاضر می باشد در نظر گیرند، بدین ترتیب استدلال «مجهول الكنه» به صورت یك اصل كلی عبادی در تصوف درآمده، صوفیان صورت مرشدان خود را و بهائیان صورت عبدالبهاء را در نظر می گیرند كه بدون تردید نوعی شرك به خدا و بت پرستی است. و به طور حتم انگیزه قانون عبادت قرار دادن آن، به جهت انهدام و خرافی جلوه دادن آئین موحدان است. این گونه خرافات را زیر سایه و شعار محبت اهل بیت (ع) در میان شیعیان رواج دادند، ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی معتقد است احمد احسائی مخرب اسلام شیعی، خواسته است «دین مبین را از لوث این كدورت ها پاك نماید و غبار آن اوهام را از مغزهای شیعیان بزداید و پیراهه ها [را] كه بر دین مبین بسته شده است باز فرماید و جمیع اصول و فروع را بر مأخذ خود قرار دهد و روح آن الفاظ و معانی آسمانی را آشكار فرماید.»

اسلاید 176: توضیح این مهم، ادعای رئیس شیخیه را در توجیه اقدامات تحریف گرانه ای كه احمد احسائی نسبت به مبانی عبادی اسلامی نموده بی اعتبار می نماید. زیرا بنابر ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی، تا زمان احسائی كه حدودا هزار سال می باشد، اصول و فروع دین مبین اسلام بر مأخذ اصلی قرار نداشته، احسائی با تحریف مبانی اصولی - فروعی اسلام كه خدمتی شایان سپاس و تقدیر استعمارگران بوده است، كاری در خور توجه انجام داده، در صورتی كه برای خواننده ی عزیز ما شك و تردید نیست، مسلك استعماری بهائیت كه جهت وارونه نمودن اصل امامت ادامه دهنده ی نبوت در اسلام به وجود آمده، در حقیقت هر اقدامی كه به وسیله این مسلك گمراه كننده مانند تجسم صورت عبدالبهاء در عبادتی مثل نماز بهائی صورت گرفته، اقدامی یا دستورالعملی در راستای تحریف و تخریب اسلام كه خواست و آرزوی استعمار است می باشد و چون انجام چنین دستورالعملی در بهائیت با آنچه شیخ احمد احسائی به آن دستور داده، و در صوفیه نیز سنت است مطابق می باشد، باید بپذیریم گروه شیخیه و صوفیه با پذیرفتن چنین عملی مانند بهائیت در مسیر تحریف اسلام قرار داشته اند.

18,000 تومان

خرید پاورپوینت توسط کلیه کارت‌های شتاب امکان‌پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود پاورپوینت در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

در صورت عدم رضایت سفارش برگشت و وجه به حساب شما برگشت داده خواهد شد.

در صورت نیاز با شماره 09353405883 در واتساپ، ایتا و روبیکا تماس بگیرید.

افزودن به سبد خرید