صفحه 1:
صفحه 2:
صفحه 3:
sh ۱ رفت و اجازه Sg! و
| تعبیرات فلسفی قدیم متأثر از آثار
دی را با اخبار
أدرهم آميخت و روش جديدى را
بنا نهاد. مثلا قا
وجود و ماهيت هر دو اسيل هستند.
صفحه 4:
از معاصران ما
ی فوسد حتر | ول تدارند وب یات
وجود و ماهبت» قائل شدند و در بعضی از آثار خود
آوردند وجود منشاً کارهای خبر و ماهیت» منشاً
کارهای شر است و همه اين آثار» اصیلند. پس منشاً
صدور آنها به طریقه اولی؛ اصیل خواهد بود.
ده ی: شیخ احمد احسایی
See eee
قواعد فلسفی را معتبر نمیداند» بدون آنکه
متوجه باشد در کرداب ثنویت (و شرک)
افتاده است که قائل به یزدان و اهریمن
هستند و سهمی از توحید ندارند.
صفحه 5:
: شیخ قائل به معاد روحانى است واز آن به "
» كه نوعى جسم لطيف است تعبير مى كند.
هورقليا كلمداق سريانى به معنى قالب مثالى است و از اصطلاحات فلسفی شبخ احمد احسایی است.
ي: كه بدن جرمانى و دنيوى است و
در قبر» تجزيه و زوال مىبذيرد و عناصر آن به طبيعت
برمى كردد.
1 ي: که فنایذیری جسد اول را ندارد
ود از تلاشی شدن جسم» آنچه که در روز رستاخیز
محشور می شود همین جسم مثالی و هور قلیایی است که
ثواب و عقاب اخروی به همين جسم بر میگر دد.
صفحه 6:
۱ معراج: شیخ احسایی» ol معراج پیامبر اکرم
|[(ص) را پذیرفته است و قاثل به جسمانی بودن آن
|میباشد منتها تفسیری در جسمانی بودن معراج
دارد که با دیدگاه مسلمانان تطبیق ندار د.
| میگوید: پیامبر اکرم (ص) در هر فلکی از افلاک»
| جسمی متناسب با جرم آن فلک به خود میگرفت
تا ورود در افلاک مختلف برای بدن ظاهری و |
| جسمانی او مشکل ایجاد نکند.
و م سيا
هو بى به آسمان رفت.
صفحه 7:
شیخ احمد احسایی» وجود امام
| عصر (ع) و ظهور او را از مسلم و حتمی میدانست ولی
| میگفت: امام در یک عالمی غیر از این عالم مادی» سکونت
| دارد و از آنجاء بر همه عالم حکمفرمایی و حکمرانی دارد و
روزی که خدا به او احازه دهد در این عالم ظاهر خواهد شد و
عالم را بر از عدل و داد خواهد کرد. «کنت دو گویینو» وزیر
مختار فرانسه» در كتاب «سه سال در ايران» مى نو يسد:
شيخىها با شيعه اختلاف دار ند. شيعه مىكويد: امام دوازدهم
با قالب جسمانى» روزكار میگذراند ولی شيخىها مىكويند:
امام دوازدهم با قالب روحانی زنده است.
پیروان شیخ» چون طول عمر امام زمان (ع)را با موازین
فلسفی خود سا ززگار نمیدیدند قائل شدند که روح حضرت در
بدن هورقلیایی زندگی میکند.
صفحه 8:
۴ رکن رابع: معنقدند که اصول دین جهار اصل: توحید» نبوت»
امامت و ركن رابع است. به نظر شیخیه, همانطور که صفات ديكر
الهى» جزو اصول دين نيست »نيازى ذيست كه عدالت» جزو اصول دين
باشد. معاد هم جزو اصول دين نيست زيرا اعتقاد به به قرآن مستلزم
اعتقاد به معاد است. آنان مىكويند: جهارمين hol از اصول دين»
Sy |] رابع است كه همان شناخت شيعه كامل مى باشد. او مبلغ و ناطق ||
: اول است و واسطه بين شيعيان و امام غايب است و احكام را بلاواسطه :
از امام میگیرد و به دیگران میرساند. ۱
در دوره غیبت صغری : نواب خاص و در غیبت کبری : قریه ظاهره را
قائل هستند بر اساس برداشتی از آبه ۱۸ سوره سبا
اصل رکن رابع را حاج محمد کریم خان که از بزرگان شیخبه است بنا
| نماد و پیروان او را در کرمان ر کنیه لقب دادند و این اصل» مورد قبول
شیخیه آذربایحان نبود.
صفحه 9:
کریم خان قاجار در مورد این اصل میگوید: _.
«ان الشيعة يحتاج الى عالم يرونه و بأخذون عنه أحكام الشرع فى حال غيبة الامام
ارت الراح واكان هذا مفب بسب 9۳
ام حتى اقتضى المصلحة الالهية بظهور الركن الرابع بوجود الشيخ أحمد الاحسابى ||
و بعده السيد كاظم الرشتى و بعدهما أيضاً لا يخلو الارض من حجة و هو الركن
| الرابع الى حين ظهور الامام الحجة»؛
شيعه نيازمند به عالمى است كه احكام شريعت را در عصر غيبت از او اخذ نموده و او
| همان رکن رابع است که به سبب ظلم حاكمانء مخفى بود تا اينكه مصلحت الهى بر ||
[| ظهور ركن رابع» اقتضاء نمود؛ لذا شيخ احمد احسايى و بعد از او» سيد كاظم رشتى ا
رکن رابع بودند که بعد از آنان تا ظهور امام حجت» زمین خالی از رکن رایخ ;
8 نخواهد ماند.
همین گونه تفکرات فرقه شیخیه» سبب شد که بعدها
اشخاضي ee محمد باب ادعای باب ی
صفحه 10:
۵. غلو شیخیه در مورد امه اطهار علیهم السلام؛
شیخیه برای امه (ع) ربوبیت قائل شدند؛ لذا آنها را از فرقههای غلات به
شمار آوردهاند. آنان تمام صفات خداوند را به ائمه نست میدهند.
سید کاظم رشتی می گوید:
«اختص اسم الله بالنبی و اسم الر حمن بالوصی» اسم call مختص poly 9
اسم رحمان هم اختصاص به وصی پیامبر دارد.
میگویند: تمام ضمیرهایی که در قر آن ذکر شده به پیامبر و ائمه (ع) بر
میگرده نه به خدا؛ زیرا خداوند متعال مورد اشاره قرار نمیگیرد.
همچنین تمام صفات الهی به معصومین بر میگردد.
«گلد زیهر» در عقیده و شریعت در اسلام» درباره شیخیه مینویسد:
در آغاز فرن نوزدهم مبلادی؛ فرقه جدیدی ظهور کرد که از مذهب شيعه
اخذ شده است و آن مذهب شیخیه است که پیروانش معتقد شدند صفات
الهی در اشخاص و اجساد حلول میکند و آنان؛ قوای خلاقه دارند. و به
تعبیر صاحب کتاب روضات الجنات طایفه شیخیه» به منزله نصاری هستند
که درباره حضرت عبسی غلو کرده و به تثلیت قائل شدهاند.
صفحه 11:
۶ - تجسم صورت امیرالمومنین (ع)
احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین کرد و در آن
متذ کر شد «باید در ایاک نعبد حضرت امیرالمومنین را قصد کند.
زیرا که خداوند مجهول الکنه است و آن چه در ذهن آید مخلوق
ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود که امیرالمومنین (ع)
شاه » مرحوم تنکابنی پس از نقل دليل احسائى براى تجسم صورت اميرالمؤمنين (ع) می نویسد:
«همچنان که خدا مجهول الکنه است» امیرالمومنین (ع) نیز در
اذهان مجهول الکنه است» پس اگر امیرالمژمنین را در ذهن
بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این
جا وارد آید. و جنان که خدا مجهول الکنه است sho oly هم
جنين مجهول الكنه براى اميرالمؤمنين نيز مى باشد. بس
اميرالمؤمنين» در وقت گفتن TU نعبد که را قصد می کرد!؟
مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.» اين عقاید سب شد که
علما موضع بگیرند و حتی حکم به تکفیر آنان و غالی بودن این فرقه دهند.
صفحه 12:
پس از شیخ احمد »شاگرد وی " سید کاظم را شتی"
رهبر مکتب شیخیه شد. وی در ۱۲۱۲در oy
متولد ودر ۱۶سالگی برای تلمذ نزد شیخ احمد
احسایی که در آن زمان در یزد بود شتافت. وی به
امر شيخ احمد متوطن کربلا شده ومشغول تدریس
شد. بالغ بر ۱۵۰جلد تالیفات دارد .
| در کتاب می نویسد:
سيد رشتى داراى تاليفات بسبارى است كه احدى
جيزى از آن نفهميده است... وى در شرح شعو
یکی از شعرا می گوید:(این مدینه ای عظیم در
آسمان است وائّمه علیهم السلام در آن ساکن
هستند...... کوچه ای است كه صاحبش به نام
شلحلحون....در کوچه است که دارنده آن سگی
بنام کلحلحون است و..)
صفحه 13:
ویژگی های منفی سید کاظم:
| دشمنی با علما
; | مرحوم تنکابنی می نویسد:زمانی که در درس سید کاظم رشتی حاضر
WHE: pats so, فقهارا مذمت کرده وحتی شتم میکرد. وی مرحوم
| سیدمحمد باقر نجفی می نویسد: در حالی که سپاهیان نجیب پاشا حتی
به اماکن شیعه در کربلا احترام نمیگذاشتند ومردم پناهنده درضریح
| حضرت را هم می کشتند وبا اسب به رواق مطهر هجوم می بردند .خانه 8
سید کاظم رشتی وشخص او در امان بود وهر که به خانه وی پناهنده
می شد مصون بود. اگر عثمانیها به فضل وتقوای سید کاظم احترام
میگذاشتند می بایست به امام حسین (ع) وشهدای کربلا احترام بیشتری
می گذاشتند. سرانحام سید کاظم رشتی در سال ۱۲۵۹ ق عازم سامرا
شد.وی پس از دیدار با نجیب پاشا در بستر بیماری افتاد ودر پی همین
بیماری وفات کرد ودر رواق بائین بای سید الشهدا (ع) دفن شد.
صفحه 14:
سید کاظم دو شاگرد معروف داشت یکی علی محمد باب است
که فرقه بابیه را تأسیس کرد. دیگر ی؛ محمد كريم خان قاجاوه
ابسر عمو و داماد فتحعلی شاه است که فرقه شیخیه را در کرمان
تأسیس کرد و به کریمخانیه معروف شدند. انشعاب دیگراین
فرقه» فرقه شیخیه آذربایجان است که خاندان احقاقی که در
کویت هستند ریاست آن را عهدهدارند.
از اسوه عارفان» سید علی آقا قاضی (۱۳۶۶ ق) استاد علامه
طباطبایی درباره شیخیه پر سیدنه: بعد از خواندن قسمتهایی از
کتاب شرح زبارت جامعه احسایی» فرمود: این شیخ میخواهد
ثابت کند که همه کارها که ایجاد میشود مربوط به اسما و صفات
خداست و اتحادی میان اسما و صفات با ذات خدا وجود ندارد.
بنابراین شیخ احمد احسایی» ذات خدا را مفهومی پوج و بیاثر و
صرفنظر از اسما و صفات میخواند و اين عين شرک است.
صفحه 15:
صفحه 16:
صفحه 17:
حانشینان سید کاظم رشتی
ححمد کسویم خانکرملني!)
میرزا حسگسوهر ٩-
عیرزا محیط شاعر کرملني 9
سید علیمحمد شيرازي 4۳
صفحه 18:
أو را كرد و جون كتابى به
نام احقاقالحق و
ابطالالباطل» در رد محمد
ناميده شدند كرفتند. در
آذربایجان و كربلا و كويت
زندكى ميكنند و بيشواى
ایشان شیخ رسول احقافی
است
صفحه 19:
شیخیه کرمان و آذربایجان در اعتقادات خود را پیرو آرای
شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی مدانند اما در فروع
دین و اعمال با یکدیگر اختلاف نظر دارند. کرمانها از
شیوه اخبارنگری پیروی سکنند و به تقلید از مراجع اعتقاد
ندارند. اما شیخیه آذربایجان به اجتهاد و تقلید معقتدند و
از مراجع تقلید خودشان پیروی مکنند. البته در عقاید نیز
شیخیه آذربایجان برخلاف شیخیه کرمان» خود نیز به
اجتهاد مپردازند و آرای شیخ احمد و سید کاظم را بر
| .اساس تلقی خویش از احادیث تفسیر مىکنند
صفحه 20:
۲
1
1
«مهم ترين تفاوت «ركن رابع _
|| يكى از اختلافات شيخيه كرمان و آذربايجان مسأله ركن رابع است.
شيخيه كرمان اصول دين را جهار اصل توحيد» نبوت» امامت و ركن
رابع مدانند. مراد آنها از رکن رابع» شیعه كامل است كه واسطه
ميان شيعيان و امام غايب مبباشد. همین اعتقاد است که میان شیخیه
(کرمان) و بابیه ارتباط ایجاد مکند. اما شیخیه آذر بایجان بشدت
منکر اعتقاد به رکن رابع هستند. و اصول دین را پنج اصل توحید»
.نبوت» معاد» عدل و امامت مسدانند
آنان چنین استدلال مىکنند که شیخ احمد احسایی در ابتدای رساله
حیوةالنفس و سید کاظم رشتی در رساله اصول عقاید» اصول دين را
پنج اصل مذکور مدانند و مي گویند که در هیچ یک از کتب و رسایل
.این دو نفر نامی از رکن رابع برده نشده است
لحقافلغعق ص167 - 223
رك غلامحسین معتمدالاسلام» کلمه اي از هزار » تبریز » جاپخانه شفق ص 66-64
آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي صص175 تا 178 با اند كي تصرف و تلخیص
صفحه 21:
این برنامه حاوی اطلاعاتی در باره مکتب شیخی است.
شعار سلسله شیخیه که یکی از مکاتب مسلمان و شیعه جعفری اثناعشری هستند
بيروى از تعاليم محمد وآل محمد (ص) درهمه اموراست .
این برنامه امکان مطالعه بسیاری از کتب:
اغلب کنب ارائهشده در این بر نامه د,
و فقهی از دید گاه شیخیه است..
صفحه 22:
صفحه 23:
ملقب
[به باب از جوانی به عبادت
طولانی و رازونیازهای غیرعادی
| که با قرائت ادعیه و زبارات
۱ همراه بود مشغول بود. در
| نوجوانی در سلک طلاب علوم
|دینی در آمد. ریاضت و گوشه
اگیری و چله نشینی رویه او بود.
اند کی بعد درس را رها کرد و به
دایی اش در بوشهر پیوست تا به
.امور تجارت و منشیکری بپردازد 5۳
صفحه 24:
پس از حضور پنج ساله علی محمد
باب در تجارتخانه دابی اش در
| بوشهر و ارتباط با كمبانى هاى
۱ كانونهاى متنفذ و مرموز به سرعت
شهرت یافت. دوران اقامت باب در
| بوشهر مقارن است با سالهای اولیه
(متعلق به بمودیان
بغداد) در بوشهر و بمبشى. (ساسون هادر
دهه های بعد به امپراطوران تجاری شرق بدل شدند و در
.زمره دوستان خاندان سلطنتی بربتانیا جای گرفتند)
صفحه 25:
پس از ادعای باب در بوشهر»
| نزدیکان او این وضعیت را ناشی از
| هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن
| باب را پریشان ساخته است.برای
تغییر روحیه او را به عتبات عالیات
ا| فرستادند ولی درسلک شاگردان
در آمد. بعدها
طرفداران باب اصرار می کردند که
او درس نیاموخته و علم او لدنی
است و او امی بوده است. خود باب
به شاگردی اعتراف کرده
و در مدت اقامت نزد وی به شدت [ ,.
. تحت تأثیر سخنان او بوده است
صفحه 26:
دانش مذهبی بسیار [۲
| سطحی بوده است. این واقعیت را با
| مطالعه کتاب «بیان» او می توان
"| یافت. آثار منتسب به على محمد
باب مونتازى است از الفاظ و ادعيه
أشيعه اماميه و برخى اصطلاحات
| عرفانی شیخیه که بر آنها
|پیشوندهای الف و لام افزوده شده.
در کتاب بیان و یا دیگر متون منتسب
به او حتی یک جمله عربی سالم و
صحیح که با ادییات و متون درسی
حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده
.باشد نمی توان یافت
صفحه 27:
در حدود
کرد و اندکی
بعد مدعى مهدویت شد. بر
اثر غائله او و فشار علما به
او دستگیر و به
کسیل شد. پس از
مدتی وی به تهران اعزام
شد. که از
وجود او در تهران بیمناک
بود او را به ماكو فرستاد تا
.در قلعه اى زندانى كردد
:
١
1
محمد میرزاءپسر عباس میرزا سومین پادشاه سلسلهی
قاجار (جل. ۱۳۵۰ ف. ۱۲۶۴) اهم کارهای او کشتن
قائممقام (ه.م) و محاصره هرات است. ( ۱۲۶۴ -
۱۳۳۲ یل . در تبریز به دنیا آمد. وی سومین پادشاه از
سلاطین فاجاریه است
صفحه 28:
در
و علماء تبریز باب را
آبه حضور پذیرفتند تا بدانند
اين بجه طلبه كيست و جه مى
| گوید. ابهت علمی علما و هیبت
أو جلالشان باب را سخت به
وحشت انداخت واز ياسخ به
سئوالات ابتدایی صرف و نحو
آنان عاجز ماند و شروع به
.توبه و استغفار نمود
فاصرالدین شاه فاجار
صفحه 29:
أبس از آن باب در قلعه چهریق
زندانی بود و پیروان او در گوشه و
:| کنار با نیروهای دولتی درگیر
|بودند. نهایتا تصمیم بر این شد که
| على محمد بت به دليل ادعاهای
ا| دروغین خود و نیز آشوبهای
آپیروان او در نقاط مختلف »اعدام
بازمنده هایقلعه چهریق در سال ۲۰۰۸ مبلادی که در کناررودخانه
لا در شهرستا ار داود
شود و وی در ۲۷ شعبان ۱۳۶۶ در
بریز به فرمان
و پرونده حیات این مدعی دروغین
صفحه 30:
آغاز ادعا
۱ حروف حي نخستین یاران
ادعاي بابیت
الله قد قذر آن بخرج ذلک الکتاب فی تفسیر آحسن القصص من عند محمد بن
الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن
حسين بن على بن أبمطالب على عبده ليكون حجة لله من عند الذكر على
«العالمين بليغا
همانا خدا مقدر کرده که این کتاب از نزد محمد پسر حسن پسر
على بسر محمد بسر على بسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر
على بسر حسين بسر على بسر اسطالب بر بندهاش برون آيد قا
از سوى ذكر (سيد على محمد) حجت بالغه خدا بر جهانيان
wh» fj
عبدالحمید اشراق خاوري رساله امر و خلق ص 553
صفحه 31:
يس از سيدكاظم رشتىء سيدعلى محمد با اينكه در كربلا و در
حلقه یاران نزدیک ملاکاظم رشتی نبوده تحت تأثير تلقينات برنس
دالگور کی بلافاصله ادعای جانشینی او را مطرح ساخت و درست
یک سال بعد» در سال ۱۳۶۰ قمری که مصادف با هزارمین سال
غیبت امام عصر (عج) بوده با حمایت کانونهای متنفذ و مرموز
استعماری» ضمن اینکه خود را «رکن رابع» خواند» ادعا کرد که
«باب» امام زمان (عج) است و در نشست و برخاست های روزانه و
در میان اطرافیان خود گفت که «من مبشر ظهور امام زمان و باب
او هستم و هکس که به ظهور حضرت مهدی (عج) اعتقاد و ایمان
دارده باید ابتدا با من که «باب» و «در» او هستم بیعت کند». وی
حدیث «انا مدینه العلم و علی بابها» را در جهت اثبات ادعای خود
تفسیر می کرد و می گفت؛ حتی رسول اکرم (ص) به حقانیت و
.«ظهور من اشاره کرده و فرمود: «من شهر علم هستم و علی باب
صفحه 32:
بهائیان پنجم جمادی الاولی ۱۲۶۰ هجری قمری برابر با ۲۳ماه
مه ۱۸۴۴ میلادی را مبعث «نقطه اولی» می دانند و آن ۳ مبدأ
تاریخ خود (تاریخ بدیع) قرار داده اند. میرزا حسینعلی نوری
(بهاالله) اين روز را يكى از اعياد مهم بهائيان اعلام کرده و هر
كونه اشتغال در اين روز را حرام نموده است. بس از طرح ادعاى
«سيدعلى محمد باب»» كا ركزاران استعمار روسيه» با ترفندهاى
مختلف سعى در جلب نظر شاكردان و بيروان سيد كاظم رشتى مى
كنندء اما تنها 14 نفر را - كه براساس حروف «ابجد» به حروف
«حى» معروف شدند - با وى همراه مى نمايند و آنان را براى
ابلاغ ظهور «باب امام زمان» به نقاط مختلف کشور بويزه منطقه
خراسان بزرگ و شرق کشور» يعنى منطقه نفوذ انكلستان ودر
مجاورت مرزهاى هندوستان و دايره نفوذ كميانى هند شرقى مى
.فرستند
صفحه 33:
1
4
ادعاى مهدويت
وى در آغاز كتاب احسن القصص خود را حجت
الهى عصر معرفى كرده است كه در واقع اعلام
مهدویت است «ذر هر زمان خداوند حل و عز»
کتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و
مفرماید و در سنه هزار و دویست وهفتاد از
بعئت رسول الله» کتاب را بیان» و ححت را ذات
حروف سبح (علی محمد که دارای هفت حرف
: «.است) قرار داد
مقصود وي سال هزار دویست شصت میباشد
سيد علیمحمد باب / آحسن القصص؛ / نسخه خطي / تهران / بیتا / ص 1
صفحه 34:
1
1
1
ادعای رسالت و نبوت و مظهریت
هر کتاب ادلائل سبعه" که در سال ۱۸۴۸ ميلادي بعد از كتاب بيان در قلعه ماكو به
نکارش در آورده است » به ماست مالي ادعاهاي گذشته خود پرداخته و با ادعاي
:رسالت و مظهريت جنين ميكويد _
و نظر کردر فضلحضر تمنتظ__ لممللل#سامينن
ولسع فر موده تا آنکه نما را نجاندهد. مقلميکه لمّلخازاسو
حظهرلذنيإنالله جكونه خود را باسم بلبيقلنم تلهحمد(ص) ظاهر
فرمودد و بملحکام ق رآندر کتاباولهکم فر مود تا آنکه حردم
مهضطر يفشونداز كتابهديد وامر هديد ومشاهده كنند كملين
حشلبسلستبا خودلیشا نلعلمحتجبنسشوند و از آنجه از بسولوآنخلق
شدمالند غافلنملذند
سيد باب .دلائل سبعه. ص 29
صفحه 35:
محاکمه و مناظره باب در مجلس و لیعهد
أدر سلطنت محمد شاه علی محمد باب را از قلعه جهریق به
| تبريز بردند و مجلسى با حضور ناصر الدين ميرزا و جند تن
از علما تشكيل دادند از وى سؤال شد: از معجزه و كرامت
جه دارى؟ كفت: براى عصاى خود آيه نازل صسكنم : بسم الله
الرحمن الرحيم. سبحان الله القدوس السبوح الذى خلق
السموات و الارض كما خلق هذه العصا آية من آياته! اعراب
كلمات را غلط خواند» زيرا تاء را در «السموات» مفتوح
قرائت كرد و جون كفتند: مكسور بخوان! ضاد را در
«الأرض» مكسور خواند.امير اصلان خان كفت: اكر اين قبيل
فقرات از جمله آيات شمرده شود» من هم متوانم و گفت:
الحمد لله الذى خلق العصا كما خلق الصباح و المسا! نض
»مازندرانى» ظهور الحق» ج 8
صفحه 36:
تویه نامه
پس از آشکار شدن عجز سید علی محمد» وی را تنبیه نمودند و او اظهار پشیمانی کرد
و به صورت كتبي و خطاب به ولیعهد» توبه نامه رسمي نوشت میرزا ابوالفضائل
گلپايگاني بزرکترین مبلغ بهائي در کتاب کشف الفطاء عینًتوبه نامه باب را آورده
.است
فدذكروحى لايد لله كسما هولهله و عسنحته که ظهورانف غل و یحسخود را در در حللسر کسافه»
عباد خود شلملكردلنيده. فحمدا له ثم حمدا كه مثلآ نحضرنوا ب تورحستخود
فرموده که بسه ظهور عطوفتشعفو از بندكانو ستر برحجرمانو ترهم به دلعيازفر موشف
بأشهد لله و مرعنده كمليبنده ضعيفرا قصدونيسكه خلافوضاوخدلوند عل ولهلى للسلو
باشد ساگر جه بسنفسه» وجودم فنبسر فلس ليجو نة لبموموقربه تسوحيد خدلوند جلذكره و به
مديو نو سو لاو وج لاسليهاية للم لمسيو لسلدم عفر بر كلها سر له رهد للسلستلمیدیحمئو را دلیم
وعطلقا خلافوضائجورا نخولستهام واكر كللتيكه خلافوضائاو بود از قلم جاروشده
غر ضم عصیانبوده و در هر حل لهستغفر و تلنبم حضر تاو راء ولیننسنده را حطلقعالمپیسکه
حوط بسه آشهایساند yelled tly sagt Aled petals (وسلسفخار و ويه ديكنم
ازملمريکه بسه مرنسبته اش شدصلست. و بسعضیناجانو کلمانکه از لسانجاروشده هلیل
بسر هیچلمر نسيسو عد عو نسيل تخاصه حضر تحجة اسله علیه للملام را محفرادعا مبطللسولین
بنده را چ شد و نه ادعاء شيكر. هستدعواز اطافحضر تشاهنشاهیو آنحضر تچناناست
کملیردعاکو را بسه افو عنابانساطانیر یلفویحسخود سرفراز فرملیند و لسلام) .
صفحه 37:
شوق ریاست و روان بیمار سید علي محمد باب او را تا آنجا
سوق داد که دیگر راهی برای باز گشت از آن منجلاب
برایش باقي نماند و علیرغم فتواي علما به شبهه خبط دماغ
( به معني عدم تعادل رواني) و عدم رضایت به اعدام وي »
مرحوم میرزا تقي خان امیر کبیر ناچار به صدور دستور
اعدام شد. و سر آنجام به دستور صدر اعظم مقتدر براي
ایجاد جلو گيري از ادامه اغتشاشات و آشوب هائي که
توسط پیروان ودوست داران باب ایجاد مي شد سيد علي
محمد باب در روز بيست وهشتم شعبان 1266 در میدان
.صاحب الزمان تبريز به دار آويخته و تير باران شد
ابوالقاسم افنان . جهار رساله تاربخي درباره قره العين ص 42
صفحه 38:
فتنه هاى بابيان در ايران
مريدان سید علی محمد در اواخر سلطنت محمد
شاه خصوصا پس از مرگ شاه در سال (1264) »
وقابع خونینی را در کشور پدید آوردند که
اگرچه در تمأم آنها نیز شکست در اردوي LG
رقم خورد اما به هر شکل این اتفاقات و حادثه ها
در سرزمین ايران و هردو طرف نزاع فرزندان
| این کشور بودند اهم انها به قرار ذیلند
صفحه 39:
فننه ماز ندران (قلعه شیخ طبرسی)
در این شورش که ملا حسین بشرویهای و ملا محمد علی بارفروشی»از اصلي ترین
باران باب فرماندهی را بر عهده داشتند وهر دو نیز کشته شدند آنان با حفر
.خندقی اطراف قلعه خود را برای جنگ با قوای دولتی آماده ساختند
ازوقایع تأسف بار که ماهبت شیطانی یاران باب را به نشان می دهد» هجوم بر مردم
ساده دل بيرامون قلعه است كه توجيه قابل قبولي براي آن وجود ندارد »بابيان با
»شقاوت و بيرحمي تمام به قتل و غارت ايشان مبيرداختند
حاج ميرزا جاني کاشي از مورخین بابي و علاقمندان باب در کتاب خود آورده است
جمعییفنند و در سمیسوورسرشه شد را گرفتند و یکصد و سیرپفر را به قتل
رسلنیدند. تستمه فرار نموشه شه را حضرلناصحابحق خرابفوشند و آفوقه
طینان | چمیتا بسه شلعه بسردند) بلیبانهر کز بسه شکستسیندیشدند آناچنازسه
پیروزیخودامید وار بودند کسه در تسصور نميکنجدمیرزا جلنيک اشیینییس
حضر نقدوس(محمد عیبر فروشی فر مود: ها هستیم سلطانسحوو علم در زیینگین
ماحباشد و کلسااطینمشرقو حفربهه جهتا خاضع خولهند گردید». پسربا
نسیروومولتجنگه یگرفتو فستنه با پسیروزوةولوجولتو کشته شدرملامحمدعلی
بلوفروشوور 12065 پسابانگوفت سس سدس م
صفحه 40:
۱ در سال (1266) زنجان نیز شاهد شورشی به
أسركردكى ملا محمد على زنجانى ملقب به حجحت
شد اين فرد با ادعاي اجتهاد خود را نماينده امام
زمان ميدانست وي قبل از ادعاي بابيت بعلت فتوا
هاي عجيب و غريب خود در مسائل مختلف احكام
مورد نفرت وانكار متدينين زنجان قرار داشت
شورش با جرقه كوجك دعواي كودكانه دو طفل
مکتبخانه ای آغاز شد و پس از کشتاری وحشتناک
از طرفین به شکست سنگین بابیان و مرگ ذلبلانه
.حجت زنجانی منجر گردید
صفحه 41:
1
4
واقعه نيريز
است. که بنا به گفته عبدالبها قرهبابيواقعه نیریز يكي ديكر از فتنه هاي تاريخ
: العین سید يحيي را تشویق به ایجاد این فتنه نموده است
روزي جنا BT سید بحیای وحبد شخص فرید روح المقربین له الفدا حاضر شدند
و در بيرون نشسته جناب طاهره وراي پرده نشسته و من طفل بودم و در دامن او
نشسته بودم* جناب وحيد آبات و احاديثي نظير در فريد از دهان مي افشاند
آيات و احاديث بسيار در اثبات اين امر روايت فرمود* بغتة طاهره هيجان آمد
گفت یا يحيي فأت بعمل ان کنت ذا علم رشیده حالا وقت نقل روایات نیست وقت
آیات بیناتست وقت استقأمت است وقت هتک استار اوهام است وقت اعلاء كلمة
.الله است وقت جانفشاني در سبیل اقله است عمل لازم است عمل
در این جنگ که بین نيروهاي بابي و دولتي رخ داد» دست کم ۵۰۰ الي ۶۰۰ بابي
کشته شدند فرمانده بابیان در اين جنگ سيديحيي دارابي ملقب به وحید در
.این جنگ» کشته میشود
نصرت الله محمد حسيني » حضرت باب » مّسسه معارف بهاني؛ صفحهي ۵۱۷
صفحه 42:
ون (واقس تور ارالدین شاه قاجار)
این واقعه را شاید از حیث سياسي بتوان بااهمیت ترین واقعه تاریخ بابيت
| وبهائیت ارزيابي کرد . پس از اعدام سید على محمد باب توسط امير
کبیر » کروهی از بابیان به رهبری شیخ علی ترشیزی بر آن شدند تا
لدین شا ۵ و امیر کبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند اما
ناکار آمدي نقشه طراحي شده موجب دستگيري38 تن از سران بابیان
. و براه افتادن موجي از بابي كشي در كشور شد
3
3
1
امان الله شفا مبلغ بهائي بر گشته از بهاثیت معنقد است که حادثه ترور
شاه با برنامه ريزي و و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر
قرباني جاه طلبي و نقشه شوم او شدند » و اگر چنین نبود چرا بها
.. مضطرب شده و خود را به سفارت روس انداخته
ناگفته پیداست که نمي توان دست بيگانگاني که در پي منافعي براي دول
متبوع خود دراین قضیه بودند را نادیده انگاشت.
امان الله شفا - نامه اي از سن پالو "316
صفحه 43:
واقعه بدشت
ماجرای بدشت ت » معرف مهم ترین دیدگاهها و اهداف
باران باب بود» اين واقعه در رويكرداني برخي از
علاقه مندان به اين نهضت انحرافي نقش مؤثري
داشت والبته جه بسا موجب كرويدن برخي ديكر
به باب نيز بود اين جريان در فوع اقدامات
.حكومت نسبت به بابيان نيز تأثير قطعي داشت
صفحه 44:
1
1
نکته اصلی درماجرای بدشت
توطئه ودسيسه جيني حسينعلي نوري و ملا محمد علي
بارفروشي و زرين تآج قزويني قره العين براي نسخ
شريعت الملام بود كه بدون اطلاع باب صورت كرفت و
نتيجه اجتهاد قره العين بود که خود او برای اجرای
این نقشه پیشقدم گردید و «بدون حجاب باً آرایش و
زینت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب
ساخت که « امروز روزی است که قبود تقالید سابقه
۰« شکسته شد ۱
3 - نبيل زوندي ص 273-271
صفحه 45:
| زوین قاج » معروف به قره العین با طاهوه » دختر ملا
محمد صالح برغانی قزوینی » سال ۱۱۹۵ در قزوین به
| دنیا آمد. او به تحصیل فقه و اصول و کلام پرداخت.
| سپس آثار شیخ احسایی و سید رشتی را مطالعه کرد .
| عقاید سید رشتی روی او تاثیر گذاشت . تصمیم گرفت
}| سید را ملاقات کند. اما جون به کربلا رسید؛ سيد
بعد به همراه عده ای از پارانش به " بدشت" در هفت
| کیلومتری شاهرود رفت و بی پرده به سخنرانی پردا
خت و غوغايى به پا کرد بعد از کشته شدن باب آو را
دستگیر و در تهران در یک بالاخانه ی بی پله زندانی
۱ خورشیدی در حالی که فقط ۳۶ سال داشت» به
دستور شاه در باغ ایلخانی کشته شد. قره العين زنى
صاحب قلم » شاعر و سخنران بود. نخستین زنی بود که
به خلاف عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر
صفحه 46:
1 |در Fee litt te بزرگان lls fae شنح | حمذ | حتاني
د شاهد حضور پر
برنک و مور این زن هستیم
در شرحي که بر احوالات این زن
:| نوشته است نا خواسته از توطئه قتل مرحوم ملا محمد تقي برغاني
: توسط قرةالعین پرده برداشته و میکوید
به اين عبد(كه در آن وقت كودکي دهساله بودم) فرمودند که به
آنها(بابیان همراه با قرةالعین) بکویم : « جمیع از قزوین خارج
شويد زيرا اتفاق عظيمي در قزوین روي خواهد داد که از حدوث
| آن واقعه قزوین به لرزه خواهد افتاد و خون شما ريخته خواهد شد
» در حالیکه خداوند برای شما کارهای مهمی مقدر فر موده
«. مخصوصابرای تو و يدرت شيخ محمد 2
صفحه 47:
فصل سوم
2
صفحه 48:
صفحه 49:
' وب تاق برادرش مرزا حسيتلي
ند. بين دو برادر بر سر جانشينى
|اختلاف افتاد و پیروانشان نیز به نزاع
|پرداختند . . عراق تحت الحمایه دولت
بود خليفه عثمانى اين دو برادر را
صفحه 50:
1
4 نوری از منشیان دربار قاجار درتهران
متولّد شد وى آموزش فارسى و عربى را زیر
| نظر پدر و معلمان گذراند اگرچه درنامه ای
به ناصرالدین شاه میگوید :من تحصیل علم
نکرده ام و در مدارس وارد نشده ام
| میتوانید از [مردم) شهری که در آن ساکن
بوده ام سوال کنید. پس از ادعای بابیت
به وسیله ملا حسین
بشرويه ای و به واسطه
ی در شمار نحسسين كروندكان به باب
صفحه 51:
برخي از برادرانش از جمله برادر کوچکترش
میرزا بحیی معروف به ((صبح ازل )) نیز بر اثر
تبليغ او به اين مرام پیوستند. وی که معروف به
بهاءاللّه است مورد حمایت شدید روسیه بود. در
تاريخ بهائيت آمده كه سفير روس به صدراعظم
ايران هشدار داد كه بايد مسئول حفظ جان
بهاءالله باشد. ميرزا حسينعلى نورى به مراقب با
سوادتر از على محمد باب بود و انتظار داشت كه
جانشین باب شود» اما صبح ازل مورد توجه باب
بود و به جانشینی برگزیده شد. رقابت بین دو
برادر به نزاع کشیده شد و به دشمنی و عناد و
انشعاب انجامید. در آغاز اکثریت را
تشكيل مى دادند ولى تدابير بهاءالله موجب شد
اقليت قرا و به تدریج روب به
صفحه 52:
جرا حمادت سیر روس؟3
وقتي مآموران حكومتي براي بازداشت آمدند وي با شوهر خواهرش که
منشي سفارت روسیه بود در سفارت روس در شمیران به سر میبرد سفیر
بعلت سماجت مأموران اورا به عنوان امانت دولت روس تحویل داد و
از صدراعظم (میرزا آقاخان نوري) رسما خواست در حفظ وحراست او
بكوشدء با تلاش سفیر روسیه »میرزا حسينعلي از حبس رهائي یافت اما
به دستور حکومت » حق اقامت در ایران را نداشت . هنگام سفر تبعید
علاوه بر نمایندگان دولت نماینده اي از سوي سفارت روس همراه
بهاءالله بود. بابیان ديكري که تاکنون تهران و شهرهاي دیکر را ترک
نكرده بودند مجبورسفر بسوي عراق شدند . بهاءالله پس از رسیدن به
بغداد نامه اي به سفیر روس نکاشت و مراقب قدرداني خود را از وي و
دولت روس أعلام کرد. همچنین در لوحي خطاب نیکلاویج الکساندر
دوم به ابن كمك سفير روس اشاره و از وى قشكر كرده است منوقي اندي
| قرن بدیع» ج 1» ص 318 - نبيل زرندي» ص 593- همان» ص 612-611 617 -618 آثار قلم اعلي: les, ص 476
| شوقي افندي؛ قرن بدیع» ج 2 ص 49
صفحه 53:
از پیشکاری ازل تا ادعای خدائی
بهاءالله در بغداد با عنوان پیشکاری ازل به فعالیت ميان جمعيت
آشفته بابيان برداخت اين كروه بعلت سر در كمي و نداشتن
جايكاه مشخص ديني ودنيوي به يى معضل اجتماعي در عراق
تبديل شده بودند و بهاءالله با استفاده از اين فضاي آشوب
زده و بريشان با زيركي و سياست به استحكام جايكاه خود و
تضعیف موقعیت يحيي آزل در میان بابیان پرداخت او ازل را
به بهانه هاي امنيتي در خفا نگهداشته و خود زمام امور را
1 .بدست كرفت
صفحه 54:
بهاءالله از اوضاع آشفته بابیان در عراق و بي توجهي حکومت عثماني به مسائل
ان استفاده کرده » با شرارت به تسویه حسآب وحذف یکی مخالفین
بابیان مهم از بغداد و ایجاد ۰ فضاي رعب
ندید در ميان آنان و قتل و كشتار مخالفان بود
توری كروهي كه با رهبري زير زميني بها به قلع و قمع بابيان بغداد مشغول بودند را "جلادان
بولكند ند حيرزا عاموا بهلويش! هريسم به شاهرله عدمشوان دنهو
خنجر و قمه پسارد باره کردند چنلنکه بسعضیز حومنبن
ایو وی موز رقم ماو فتاه رنه )ربعم تیان
۳ ! ار حسينعلي » مظهر حسین علي است ......هزار رحمت حق بر روان پاک یزید
۳ و مي گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم
تنبیه النائمین صفحه 12
صفحه 55:
سفر به استانبول
در اوائل 1863 ميلادي بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فامیل و
6 نفر از يارانش به طرف استانبول ترک مي کند.این اظهار و
ادعاي جديد بهاء الله ظاهراً مخفيانه و بدور از جشم ازل و
ياران وي بوده است زيرا در اين سفر ميرزا يحيي ازل به حسب
ظاهر اختلافي با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول
میرود و حتي به موجب آنچه عبدالبهاء دراین باره مینویسد در
| .کنار وي احساس امنیت نیز مي نموده است
صفحه 56:
تبعید و اقامت در عکا
۱ عکا در فلسطین اشغالي و در نزديكي بندر حیفا قرار داره آب و هواي
| نا مطبوع عکا منجر به بيماري و فوت برخي از باران بهاءالله
کردیدتا حدي که بهاءالله در يكي از آثار خود مي گوید : «کذلك
امر ربك اذکان مسجوناً في آخرب البلاد». پروردگارت جنین امر
کرد ؛ زماني که در خراب ترین شهرها زنداني بود . ميرزا حسين
علي بهاءالله به عنوان یک زنداني تبعيدي در سال ۱۸۶۸ وارد آن
شهر گردید
نکته قابل توجه اینکه بها و پبسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود
را مسلماناني متدین و مبادي آداب شریعت اسلام معرفي میکردند »
در نمازهاي: جماعت حضور بافته و به پیروان دستور اکید داده بودند
.که از تبلیغ خودداری کنند
صفحه 57:
کتاب اقدس ام الکتاب بهاثیت و شامل احکام و تعالیم اصلي بهاثیت ميباشد.
که در پاسخ به سوالات سید خال (دافي باب) در مورد ظهور امام قائم عج کتاب ابقان
و شبهات قرآن ميباشد.این کتاب
از دیگر آثار بهاءالله ميتوان به مکتوب اتي که براي پیروانش ميفرستاد اشاره کرد این
» مشهورند و و در دیانت بهائي بیش از شانزده هزآر لوح مکتوبات در میان بهائیان به «
لوح موجود ميباشد . که از آن جمله ميتوان به مكتوباتي خطاب به سلاطین وقت
اشاره نمود. (هم چون ناپلئون پاپ و ...)
» چهار وادي» جواهر الاسرار مبین »اشراقات »اقتدارات » کلمات مکنونهدیگر آثار او:
و ... از اصلي ترین آثار بهاالله به شمار میروند گرچه .آثار وي منحصرالواح سلاطین
به اينها نيست
صفحه 58:
صفحه 59:
وصیت نامه بهاءالله
بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عمدي (وصیت نامه ) آورده است عباس افندي را
نخستین جانشین بعد از مرگ خود قرار داده واو را (غصن اعظم)نامیده است و
فرزند دیگرش محمد علي افندي با عنوان(غصن اکبر) بعد از عباس افندي در مقام
پدر مستقر گردد فرزند ارشد خود عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پیمان ومبیّن
آیات و آثار و مرجع و پیشوا و مثل اعلي براي بیروان خویش برگزید. وي جانشيني
:پس از خود را رسما چنین وصیت نمود
tLe intel شسما را جصیتمینسملیم به آنچه سبمبوتفاعمقامانشمللسنسه تقوي.
لسله تسمسکفملیید و بسه شیلمعروفتسشسکنید. به پلستیهیک ویم لساراز بيفي
خذکر خیرلستو را بسه گفتار زشتمیلالید. عفالله عما سلف
وصية الله آنکه باید اغصان و افنان و منتسبین طر به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزئنا في كتابي
الاقدس (اذا یض بحر الوصال وقضي کتاب المبدا في المال توجهوا الی من اراده الله الذی انشعب
من هذا الاصل القدیم). مقصود از این آیه ی مبار که غصن اعظم بوده. کذلک اظهرنا الامر فضلا من
عندنا و انا الفضال الکریم. قد قدر الله مقام الغصن الاکبر بعد مقامه. انه هو الامر الحکیم. قد اصطفینا
«... الاكبر بعد الاعظم امراء من لدن علیم خبير. محبت اغصان بر كل لازم
evs. 5 - مجموعه الواح بهاءاللّه - چاپ مصر ص ۳۹۹
- ميرزا حسينعلي نوري بهاءالل» کتاب عهدي » ص 410
کتاب اقدس - بند ۱۲۱
صفحه 60:
یچ دی مر ید مج و یو SS
يس از او فرزندش میرزاعب
عباس افندى خود را ملقب به : |
کرد و جانشینی پدر را به عهده گرفت.
در سال ۱۳۶۰ (قمری) در تهران متولد
شد و از سن ٩ سالگی» در تبعیدهای
بهاءالله همراه او بود وى در ابن حل
تجربه هاى لازم براى زندكى بر
حادثه و لبويزاز 0 0 از
يدر و عموهاى خود آموخت .نخستين
معلمش بها و بعد از مسافرت پدرش به
کوههای سلیمانیه میرزا موسی کلیم و
سپس نزد شیخ عبدالسلام شوافی از
علماء مشهور بغداد تحصیل نموده است .
صفحه 61:
1
1
1
7 وی را مرکز میثاق
ave ee خود را عبدالبهاء
ie همیت اين نام تأكيد
و پیروا حقیقی
وان خود را 2
و موحد قلمداد
کرد و با
دولت انكليس آزادى ع a
وفت ae vi oe
و تا آخر عمر به آن ca
ba. له ان مصدكر
صفحه 62:
نقش عبدا لبهاء در توسعه بهائیت
عبدالبهاء را به چند دلیل میتوان تکمیل کننده آتین پدرش دانست
: که از ان جمله
ذات رباکار و توانائی انعطاف در برابر حاکمان مختلف و سعی
.سالوسانه براي جلب رضایت آنان
او براي حكومتهاي مختلف به تناسب اوضاع سياسي دعا مي کرد
در آثار موجود موارد متعدد و غیر قابل انكاري از این قصه
.گزارش شده است
فضل الله صبحي مهتدي ؛ ج 2 ص 4153 محیط طباطبائي سال4 ش 3» ص 204
صفحه 63:
— 5
دو رونی عبدالبهاء
j دو روثى عبدالبهاء بالأخره براي علماني ها فاش شد و در اواخر جنگ
, اوّل جمال پاشا فرمانده کل قواي عثماني بخاطر اطلاع بر روابط
عباس افندی با عوامل انگليسي تصمیم قطعي بر اعدام عبدالبهاء و
انهدام مراکز بهائي در عکا و حیفا گرفت منأبع بهائي نوشته اند که او
مقدار زيادي گندم از املاک خویش ذخیره کرده و در اختیار قشون
انکلیس گذاشت و تصریح مي کنند که لرد باالفور وزیر صهیونیست
انکلیسی به سالار سپاه انگلیس در فلسطین دستور تلگرافی صادر و
تأکید نمود که «به جميع قوا در حفظ و صيانت حضرت عبدالبها بهاء و
0 . دولت انگلیس به مجرد استقرار
در حیفا به عبدالبهاء دین خود را ادا كرده و وي را با نشان نايت هود
و لقب سر مفتخر کرد در مقابل عبدالبهاء براي آمپراتور انکلیس » ژرژ
پنجم » دعا کرد و به درگاه خدا شکر گزار۵ه دني س«:ه-عتب دی 262947
شوفيإفندي قر ديع ج 3 ص 297 ر. ى عبد إهاء “ونيز شوفیافندي قرنسديي ج 43 ص 299؛ ونيز كيني 1342 ج 2 ص 805)
صفحه 64:
سفر عبدالبهاء به اروپا و امریکا
| پس ازانقلاب ترک جوان در ترکیه سلطان عبدالحمید از سلطنت خلع شدو به
٠ تبع محدودیت هاي سياسي و اجتماعي عبدالبهاء یز تا حدي که از ناحیه
حکومت بود برطرف شد و او در 1328به دعوت بهائیان اروپا و امریکااز
فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و یکبار دیگربه امریکا رفت عبدالبهاء
دراین سفر که سه سال به طول انجامید تعاليمي را به عنوان تعالیم اصلي
بها مطرح و معرفي نمود که امروزه آنها را به عنوان تعالیم دوازدهگانه
مي شناسند؛ کرچه به مرور زمان تعداد آنها پیشتر شد آنچه که در
سفرهاي عبدالبها به غرب بیش از هرچیز دیگر خودنمائي میکند شيفتگي
این شخصیت به ظاهر مذهبی به تمدن پر زرق و برق غرب است.
انشاءالله در فصل مربوط به تعالیم بیرامون تعالیم دوازده گانه به بحث
.خواهیم پرداخت
رژان مومن» ص 185
صفحه 65:
مرک عبدالبهاء
عبدالبهاء در (1340 ق 1300 ش) برابر با سال ۱۹۲۱ ميلادي در پي
: یک بيماري مرد در پي مرگ وي هواداران و دوستداران غربي او به
انحاء مختلف به ابراز همدردي با بازماندگان او پرداختند :« وزیر
مستعمرات حکومت اعلیحضرت بادشاه انگلستان وینستون جر چیل ...
تقاضا نمود مراتب همدردي و تسلیت حکومت اعلیحضرت پادشاه
انگلستان را به جامعه ole ابلاغ نماید... فرمانده کل قواي اعزامي
مصر جنرال کنگرویو نیز تلکراف ذیل را مخابره نمود : متعني است
احساسات عمیقه مرا به خاندان فقبد مقبره او در جوارمقبره باب
« . واقع در سرعباس بهائي ابلاغ نمایید
کوه کرمل همان جايي که بنا به فرمان بهاءالله محل استقرار
استخوانهاي سید علي محمد باب تعیین گردیده بود ميباشد
صفحه 66:
59 8 7
آثار عبدالبهاء
مقاله شخص سیاح (تاریخ دوره اول دیانت بهائي) (به فارسي)
رساله مدنیه (به فارسي)
کتاب سیاسیه (در سیاست مدن) (به فارسي)
کتاب مفاوضات (مشتمل بر رسائل مهمه و فلسفه و روحاني و تفسیر و غیرها)
کتاب مکاتیب (در ۴ جلد) (مشتمل بر الواح به فارسي و عربي)
تذكرة الوفا (مشتمل بر شرح احوال نفوس زکیه)
مجموعه مناجاتها به فارسي
مجموعه مناجاتها به عربي
جواب نامه جمعیت لاهاي (براي اجراي صلح عمومي)
جواب پروفسور فورل
خطابات مبار که در ۲ جلد به فارسي و عربي
مجموعه الواح به زبان آذري
لوح امریک
الواح وصاياي مبار که (وصیت نامه)
صفحه 67:
آرامگاه باب و عبدالبها- کوه کرمل - زیارتگاه بهییان هیفا-اسرائیل
صفحه 68:
<—- @ L?
wn 0
em
صفحه 69:
صفحه 70:
پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء
راه باطل او را تداوم بخشيد
ملقب به ولى امرالله در ۱۲۷۶ شمسی در عکا
متولد شد. او فرزند ضبائیه و میرزا هادی افنان بود.
محل زندگیعکا شوقی تا ۱۱ سالگي را در
. وتبعیدگاه جد مادری خود بهاءاللّه بسر برد
با سقوط حکومت عثمانی در ۱۹۰۸ میلادی عبدالبه
به همراه خانواده خود جهت ادامه تحصیلات
نوادههایشان به شهر حینا که در ۱۲ کیلومتری عکا
واقع شده» نقل مکان کردند. شوقی تحصیلات خود
را در حیفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به
دانشكاه بيروت رفت و درنهایت دانشگاه آ کسفورد
انگلستان را برای ادامه تحصیلات انتخاب کرد. و
ظاهرا موفق به اخذ مدرک از این دانشگاه نشد
صفحه 71:
او در تقویت و گسترش مذهب استعمارساخته بهائی
از هيج تلاش و فعاليتى دريغ نورزید. از آنجاکه
به هنگام مرگ پسر نداشت تا او را به
رهبری بعد از خود بگمارد »برای رهبری بهاثیت
rah lca ae ga نج
w ool
گذاشت. ها با پی در پی جانشین بعد از
خود را تعیین كند. :
صورت یک تشکیلات حزبی 99 997 69 محافل منتخب
محلی و ملی را قوام بخشید و در گسترش آن
کوشید. در این تشکیلات هركس که بر خلاف نظر و [
تمایل ی عمل می کرد ابتدا از تشکیلات
تحت عنوان قلمرو اداری اخراج می شد و سپس از
جامعه تحت عنوان قلمرو روحانی رانده و منفور
.می گه دید و نددن وسبله مجاز ات می شد
صفحه 72:
أدر دوران حيات شوقى افندى و يس از تشكيل 4"
اسرائيل با همراهى انكلستان فرقه بهائيت به دليل
سرسختى و عداوت عليه اسلام و قرآن مورد توجه و
نظر خاص اسرائیل قرار کرفت و اموال آنان تحت
حمایت در آمد و از مالیات معاف شد. شوقی افندی
هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسراثیل
همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام
ارض اقدس و شرق الاذکار را برای بزرگداشت
اسرائیل استفاده نمود و با بهودیان و صهیونیستها در
اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که
بر اساس تعالیم ساخت استعمار؛ عباسیان مال و جان
و ناموس مسلمانان را مباح اعلام می نمودند و به ۲
شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند. سرانجام ۱
شوقی افندی در سال ۱۳۳۶ق در لندن ب
درگذشت ودر همانجا مدفون شد
صفحه 73:
تشكيل ميلف زاهير يونيستإسيلئيل 0
در زمان حيات شوقي و با سكوت خيانت آميز و همراهي بي
دريغ وى حكومت يهودي اسرائيل با نقض حقوق مسلم
فلسطینیان در فلسطین روي کار آمد » مساعي بي شمار
بهائیت در همکاری با صهیونیسم جهاني در ایجاد دولتي
بهودي در قلب جامعه اسلامي موجب آن شد تا این
مسلک در آنجا رسمیت يافته و املاک و اموال بهائیان
تحت حمایت واقع و از مالیات و عوارض معاف گردد.
شوقي افندي توقیعات مبار که - جلد ۲ ص ۱۶۵
صفحه 74:
طبيلحرهياجولاونتشه ده سلة عهاجرت. ©
بهائيان به نقاط مختلف جهان » توسعه تشكيلات
اداري و جهاني سازمان ديني بهائيت از جمله
اقدامات دوره رياست او بر آثين بهائي بود و اين
فرايند به ويزه در دهه شصت ميلاديء در اروبا و
امریکا سرعت بيشتري گرفت و ساختمان معبدهاي
قاره اي بهائي موسوم به مشرق الاذکار به اتمام -
Soy. | ©
صفحه 75:
:انفصال و جدائی مبلغین برجسته از بهائیت
يرشي ازعبلفين برجستع ياي را غود را از تشكيلات شوفي جدا كردند عده اي يه تشكيل
1 میرزا احمد سهراب
از پران میم با
كار عبدالبهاء كه كاروان خاور وباختر را بنيانكذاري كرد برخي از نویسندکان
فرفه اي pls
رأ منتسب به وي ميدانئد
ی ره شاو عرد لزعت تل جه
“gal: 7
آواره
۵ نامیده شد وبعداز باز کشت
ام الکواکب | ريه في
ost ile oa Bh Soe oH ile tells oa a خاندار وی از قدیه
wae 0 59 که و اي a pets ated s Hess از
i‘ نت
ان Sesh اقي ز جار بو ار کتاب اقدس از
صفحه 76:
مرحوم میرزا حسن نیکو بروجردي
وي نیز با نگارش کتاب فلسفه نیکو به شرح حال و چگونگي ورود و خروح
خود به فرقه بهائي ميبردازد ودر اين بين اسراري از اين فرقه را افشا
ميكند كه بهائيان را شرمنده و عصباني و سايرين را غرق در حيرت
وشكفتي از انبوه رذالتهاي یک مجموعه ظاهراً ديني مينمايد
مرحوم میرزا صالح اقتصاد مراغه اي
مرحوم میرزا صالح اقتصاد مراغه اي؛ منشي محفل روحاني بهائبان بود که
بس از اينكه به مقام «مبلغي امرالله و ناشر نفحات الله» رسید و به احوال
بهائيان و آثار آنها آشنا شد! از بهائيت روي گرداند و سلمان شد و کتاب
ایقاظ را در رد بهائیان نکاشت
صفحه 77:
تالیفات شوفی افندی
. فظم بدیع (مشتمل بر ۷ رساله مهمه به انگليسي)
1 نظم اداري دیانت بهائي (مشتمل بر دستورات تشکیلات بهائي به انگليسي)
1 کتاب ظهور عدل الهي به انگليسي و ترجمه به فارسي
لوح قرن(مشتمل بر تاریخ مختصر یک قرن) (به فارسي)
هذاالقرن الابدع البدیع (به عربي)
روز موعود فرا رسید (به انگليسي و ترجمه به فارسي)
نظامات بهائي (به انگليسي و ترجمه به فارسي و عربي)
دور بهائي ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندي به زبان انگليسي
ترجمه كتاب نبيل زرندي +
اه
مس تخد دود وقری هس ما 1 فلرسي
مجله كوهرء سال 3, ش 9 ص 706محیط طباطبائيدر باره این کتاب»ر.ک
صفحه 78:
شوقی به سال ۱۳۷۷ ۰. ق برابر با ۱۳۳۶ هجری شمسی شش سال قبل تشکیل بيت
| العدل به طرزی مشکوک و ناگهاني در لندن فوت کرد و همانجا مدفون گردید
سرهنگ ثابت با انتشار نامه ای در آن دوره علت مرگ را در اثر توطئه خانم
روحیه مکسول همسر وی و اعضای محفل لندن دانست این فرضیه اگرچه هرگز
§ اثبات نشد. اما وقتی رقم سنگین اموال و دارائیهائی که در اختیار شوقی
3 اثندی قرار داشت را در نظر می آوریم احتمال هر كونه دسيسه چینی و توطئه
برای تسلط بر جمعیت بهائیان که در واقع تسلط بر ثروت و قدرتی قابل توجه
.است بشدت تقویت می گردد
بد نيست بدانیم در سال ۱۳۳۶ ش رقم مالیات بر ارث املا ک و اموال ثروت شوقی
ربانی» رهبر بهائیان» آنهم تنها در کشور ایران (زمان مرگ او ) معادل ۲۸۷
صفحه 79:
پس از مرگ شوقی افندی چند دستگی و نزاع در ميان عناصر اصلی بهائیت شدت كرفت و بر سر
جانشینی و رهبری این مذهب به اختلاف و کشمکش روی آوردند. گروهی از عباسیان» زن
آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری انتخاب کردند» گروه دیگر
: را برگزیدند و كروه سوم به معروف هستند. اما نکته اساسی اینجاست که
| كروههاى انشعابى بهاثيت با وجود اختلافات فرقه اى با يكديكر در اصول و مبانى و تعليم بهائيت و
اهداف و مأموریتهای سیاسی و استعماری و سرسيرد كي براى كشورهاى غربى همجون انكليس و
1 آمریکا و اسرائیل» مشترک و متحد عمل می
صفحه 80:
اكنو ن مرکز اصلی بهئیان
ae
ابنددر : ۱
أشفالى قرار دارد. اين مركز
در دامنه كوه كرمل قرار
دارد و متشکل از یک هیئت
نفره است که هر ۵ سال
یکبار انتخاب می شوند
وتحت حمابت های کسترده |
مالی وسیاسی اسرائیل
وانگلیس قرار دارند وبه
اتصمیم کیری درباره .
چگونگی گسترش بهائیت
.می پردازند
صفحه 81:
صفحه 82:
آنان که بهائیت را مانند يكي از احزاب سياسي
معرفی میکنند سخن به گزاف نگفته اند » تشکیلات
اداري بهائیت درست مانند یک سازمان سياسي به
کنترل اعضا و نيروهاي طرفدار خود پرداخته و در
فرصت هاي مناسب بهره خود را از آنها برمي گیرد
بر اساس نوشته ته هاي بهاءالله بهائیت باید به صورت
تشكيلاتي وسازماني اداره شود و هيئتي مر کب از
.نه نفر سرپرستي فرقه را برعهده داشته باشند
صفحه 83:
میرزا حسينعلي در کتاب اقدس دستور تشکیل بیت العدل را صادر کرده و
: مینویسد
قد کستباسله علي>یمدینقان یجعاوا فیها بیت العدل و یجتمع وین
علرعدد للهآء -
وخدا وند مقرر کرد تا در هر شهري بیت العدلي تأسیس کشته و افرادي به تعداد
عدد بها در آن جمع (براي انجام آمورات جار ي بهاثیان ) شوند
وي در توقبع مورخه سوم شهر البهاء ۲۳ مارس درباره علت تأسیس و اعلام وظایف
: و حدود اختیارات اعضاي بیت العدل میگوید
امور مت معلّق است برجال بیت عدل الهي .......... جوفكه هر روز را امري و هر
حین را حكمي مقتضي » لذا امور بوزراي بیت عدل راجع تا آنچه را
یس
وقت دانند معمول دارند ......ايشان ملهمند بالمامات غيبي الهي ؛ بر “
اطاعت لازم امور سياسيّه كلّ راجع است به بيت العدل و عبادات بما انزله الله
في الكتاب
اقدس (بند ۳۰ ص ۲۱۴)
حسينعلى نوري آبات المى جلد ال - لجنهء نشر آثارامری بلسان فا سي وعربي - لانكنهاين _ آلمان 154 - بديعه
صفحه 84:
آواحدهاي سازماني بیت العدل از دار التبلیغ بين المللي شروع » و به
: أهيئت ها و لجنه های محلي ختم میگردد بالاترین مرجع تصميمي
كيري بيت العدل » دار التبليغ بين المللي است علاوه بر دار التبليغ
واحدهاي دار الاثاره هیأت مهاجرین » دقتر بين المللي بهائي »
دارالآثار بين المللي بهائي با شرح وظایف مخصوص مستقیماً زیر نظر
.بیت العدل اداي وظیفه میکنند
علاوه بر محافل ملي و محلي » هیتها ولجنه ها از دیگر واحدهاي
سازماني بیت العدلند که زیر نظر محفل ملي و محلي » و متناسب با
نیازها و ضرورتهاي ملي و منطقه اي بهائیان تأسیس مي گردند و هر
هیأت و لجنه در خوزه تمرف شده آيفعلیت poate ily sah
ترین واحد سازماني براي آحاد بهائي هیأتها» لجنه ها و محافل
محلي اند این واحد ها بر کلیه فعالیت هاي اجتماعي فردي و احوال
.شخصی بهائیان نظارت و اشراف کامل دارد
صفحه 85:
پیش از ورود به دسمت اصلی این مبحت لازم است با سیستم مدیریت ونظام اداری بهاثیت که Maa
نظری بيفکنيم.
بیت العدل -بیت العدل بالترین مرجع حکومتی واداری بهاثیت می باشد که مقر دائمی ان در حیفای اسرائیل قراردارد! واعضای
فعلی ان م رکب از ۶ فر امریکایی # یکنفر انکلیسی ودو تفر ایرانیالاصل که قسمت عمده عمر خود را در خارج ایران گذرانده اند
ily ایران هم به عضویت بیت العدل انتخاب نشده اند بلكه از دو نقطه خارجى ديكر به انجا امده اند * واینها هستند که در اسراثیل
می نشینند ومقررات تشکیلات بهایی در ایران را تعیبن می کنند!
دو شاخه اصلی زیر نظر بیت العدل فعالیت می کنند اه شاخه انتصابی است که هیئت های مشاورین قاره ای هیئت های معاوفین و
مساعدين انها مى باشند . عناصر اين شاخه كه از بالا به باثين بركزيده مى شوند كارشا "حفظ توسعه امكانات بهائيت بوده وبرای
بهائيت يك شبكه امنيتى واطلاعانى را نشكيل مى دهند" ۲- شاخه دوم با نتخابی كه نماياذكر سيستم رهبرى وسلسله مراتب قدرت
حکومتی است که به ترتيب عبارتندازة
-محافل ملی-شورای آنقره اى است كه رهبرى كل واداره امور بایان را در یک کشور بعهده دارد مان "محفل ملی ابران "که
بالاترين مرجع رهبرى براى بهائبان وتشكيلات بهانى در ايران مى باشد . بعضی از اعضای مهم وبا سابقه دار محفل ملی که از
همکاران نزدیک رژیم منفور پهلوی وساواک منحله بوده اند اکنون در خارج از ابران ودر حال خدمت هستند!!.
۲-محافل محلی-هرگاه حداقل 4 بهائى ذى را ی(۲۱ سالتمام) در یک معل جمع شوند با نتخاب یکدرجه ای وب تصو
ملى ** محفل محلى را در ان نقطه تشكيل مى دهند. هر محفل محلى رهبرى بهائيان حوزه حاكميت خود را بر عهده دارد.
۳-ضیافات نوزده روزه-ضیافت نوزده روزه فاقد قدرت حکومتی است لیکن بصورت کانونهای تجمع حزبی پوششی است که همه
افراد بهائی را در بر مى كردد.اين كانونها كه در هرمحل زير نظر محفل محلی تشکیل واداره می گرد بهترین نقطه تماس وارتباط
بين محفل وافراد می باشد.
۴-جمعیت ونقطه بهائیسحرگاه تعداد بهائیان ذی رای ساکن در یک محل از یک بيشتر واز 4كمتر باشد در ان محل اصطلاحاً جمعيت
بهائيان تشكيل مى کرددوهرگاه فقط | بهائی ذی رای باشد در ان محل اصطلاحاًنقطه امری "وجود دارد .جمعیت ونقطه امری فاقد
قدرت حکومتی بوده واز لحاظ اداری معمولاً ذبر نظر نزدیکترین معفل محلی فعالیت دارند.
صفحه 86:
111211111١
شوح وظايف بيت العدل
قوانيني كه بيت العدل اعظم تشريع مي كند همان عبدا لبها ءبنا به كفته هاي بهاءالله و
آثار آنان را دارد بااين تفاوت كه بيت العدل اعظم مختار است
كه جون مقتضيات زمان ايجاب نمايد آنجه را خود تشريع نموده تعديل يا لغو
نمايد. وليكن قوانينى كه در آثار بهاءالله و عبدالبها آمدهاست قابل تغيير نيست.
:عبدالبهاء مي كويد -
هر امري كه در آثار رهبران نخستين بهائي نباشد راجع بيت العدل عمومي است و
آنجه به اتفاق و يا به اكثريت آراءاعضاي ببت العدل تحقق يابد همان حق و
.مرادالله است ¢
.تفسیر متون و آثار بهاءالله» عبدالبهاء و شوقي افندي و توضیح مسائل مبهمه
.تشریع قوانین و احکام غیر منصوصه به مقتضاي زمان
.اداره امور جامعه بهائیان در سراسر دنیا
ایجاد موسسات تبليغي و اعلان و انتشار و تبلیغ بهاثیت و ترویج مصالح بهائیان
سر کوب اختلافات به وجود آمده در جامعه eile
> ۳۲۰- ۳۲۱ صفحات (gam pli gy!
صفحه 87:
هیأت مشاورین قاره ای
هبأت مشاورین قاره ای » به عنوان یکی از واحدهای
وابسته به دار التبلیغ بين المللي ؛ در قألب قاره هاي
آسیا » اروپا» امریکا و افریقا و آقبانوسیه از طریق
هيأتها » معاونت خود » مدیریت محافل ملي کشورها را
بر عهده دارد . این هبأتها؛ علاوه بر مدیریت محافل
ملي کشورها » دو وظیفه عمده صیانت از تشکیلات و
جامعه بهافي و تبلیغ و نشر مرام بهاثیت را نیز عهده دار
wih so. |
صفحه 88:
محافل روحانی ملی و محلی
در حال حاضر جامعه بهاني در صورت امکان در هر شهري یک
گروه نه نفره به نام «محفل روحانی محلی» انتخاب میکنند به
این ترتیب که انتخاب اعضای محافل به صورت راي مخفي و
آزاد است و بدون کاندیدا و تبلیغات. بهائیان ساکن هر شهر و
روستا » چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند » ملزمند محفل محلي
برپا نمایند محفل محلي » همانند محفل ملي » م رکب از نهنفر >
و در واقع » زبر مجموعه محفل ملي است و از تمامي اختبارات و
وظايف لازم براي اداره و کنترل بهائیان تحت حوزه خود
برخوردار مي باشد
صفحه 89:
نمایندگان منتخب حوزه فعالیتی اين محافل اعضاي «محفل روحاني
ملي» را از بین کلیه اعضاي جامعه بهائي آن کشور انتخاب ميکند.
محفل ملي در واقع رابط جامعه بهائي هر کشور با بیت العدل » و
4 محری سیأست ها و اهداف پیت العدل در آن کشور است تبعیت از
دستورات محفل ملي بر بهائیان آن کشور واجب است و تخلف از آن
دستورات » محرومیت هاي گسترده اي را در پي دارد ومتخلفان به
اشد وجه مجازات میشوند ٠ (اخیرآالبته بر اثر فشارهاي موجود » در
این مجازاتها تجدیه نظر هائي شده است)
و اعضاي محافل ملي هستند که ٩ نفر اعضاي بیت العدل اعظم الهي را
.انتخاب ميکنند» که در صدر این محافل قرار دارد
| به جايشوقي افندي محفل هاي محلي و ملي طبق وصاياي
بيتالعدلهاي محلي و ملي تا آمادكي جوامع براي بر با كردن كروه
مذكور برقوار خواهند بود. اعضاي محافل مي توانند مذكر يا مونث
صفحه 90:
صفحه 91:
3
يت :ا ف || سمه
صفحه 92:
هر معبد بهائی طرح منحصر به فردی دارد» امّا از لحاظ معماری اصولی
کی در همه آنها مشترک است که به طرح آنها وحدت می بخشد. كلية مشرق الاذكارهاى بهائى بايد نه وجه
.و یک کنبد مرکزی داشته باشند
صفحه 93:
صفحه 94:
درهاى مشرق الاذكارها در سراسر عالم بر روى همه مردم دنيا از هر دينى كه باشند باز است.
صفحه 95:
صفحه 96:
مشرق الاذکار تیباپاتا» سامو ۲ ath
۱ en)
صفحه 97:
صفحه 98:
صفحه 99:
“a ای
صفحه 100:
بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعای
خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مى
شود وادعاى «ذكريت» مى كند. در مرتبه دوم ادعاى
«باینت» می نماید و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه
خیر و فیض بین او و مردم معرفی می کند. در مرتبه سوم
دعوی «مهدویت» می نماید و خود را مهدی موعود می
داند. در مرتبه چهارم ادعای «نبوت» می کند و خویشتن را
پیامبر معرفی می نماید. در مرتبه پنجم ادعای «ربوبیت» و
ادر مرتبه ششم دعوی «الوهیت» می کند
صفحه 101:
|- اعتقاد به اعداد:
بهاییان عدد نه را مقدس می دانند» کلمه بها در حروف ابجد برابر عدد نه
می شود. مقدس ترین عددشان» نوزده می باشد که تعداد ماه هاء روزهای
ماه» مهریه زنان» جزای نقدی و روزه و تعداد فصلهای کتاب اقدس بر پایه
نوزده است. تعداد کنگره برج آزادی نیز نوزده و شکاف آن رو به قبله
بهاییان است که گویای مهندسین بهایی آن است. در حروف ابجد لغت
بهایی عدد نوزده می باشد. ۰
آن عده نوزده اشاره كرده است! لَوَاحة بر * علبها تسعة عثر * وما
eo poe he Cte an cles 0000 أن اش بر ايان
رو نمايد* بر آن آقش نوزده قن موكلند(فرشتكان عذاب)* و ما خازنان دوزخ را فير
فرشتكان عذاب قرار نداديم و عده آنها را جز براى فتنه و محنت كفار نوزهده
فكردانيديم...اين آبات بعد از آيات مربوط به كافر معافد آمده است و عاقبت وى را
دوزخ و عذاب سخت يبان كرده است و عدد نوزده را به شكل رمز مطرح كرده كه بعيد
فیست اشاره به همین كمراهى فيز شت pti pati) BAY آبت الله مكارم شيرازى» ج دا ص ۲۳۷)
صفحه 102:
1
3
3
اعنقادات بهائیت- توحبد
بهائیان خود را موحد وخداپرست دانسته و مدعی
هستند که بهاء اللّه را خدا ندانسته و اورا بنده ای از
١ میدانند . دكتر اسلعنت مبلغ امریکاثی بهاثی می نویسد
شخص بهائی هیکل بشری حضرت بهاءالله را پرستش
| نميكند بلکه ساجد جلال و مجد خداوند است که آن
هيكل مكرم مظهر آن است.
دکتر جی ای اسلمنت تر جمه بشیر الهی
صفحه 103:
| توحيد نه ننها در بين بهانيت مور تاكيد قرار تكرقته بلكه رهير و بتبانكقار ابن قرقه ميرنً
حسينعلى ادعاى الوهيت نموده و به شرك كرفتار آمده استء او به صراحت در كتاب مبين ص "191
مى كويد: «اى خداى كه براى خود آفريده اى مسلمانان نكذاشتند كه اين خدا
نظرى به دوستان خود كه بهائیان می باشد بیاندازد.» در کتب اقدس ص ۷۷ مى كويده
و همجنين خطاب به ارامنه مى كويدة
در کتاب مبین ص ۲۸۹ می نویسد: كوش
بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد كه نيست خدایی مگر
File. » در 7 بدست بندگان ظالم خود گرفتارم
بهائيت »بندكان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء المی به اطاعت و خشوع از میرزا
على محمد باب و حسينعلى بهاء دعوت می کند» حسینعلی بهاء مى كويد: به تحقيق
ظاهر شده است محبوب عالمين و مقصود عارفين و معبود اهل آسمانها و زمين و
«.محل سجده و سجود اولين و آخرين
صفحه 104:
: نقد وبررسی گفته ها و نوشته های بهاءاللّه
| آبهاءالله پس از ادعای« من بظهره اللهي» که باب وعده آمدن او را
| |داده بود و مواجهه با پذیرش این ادعا از سوي جمعي از بابیان
رفته رفته دامنه ادعاي خود را بالا وبالاتر برد و در نهایت به
» نغمه دروغین الوهیت خويش لب کشود
بهاءالله طي جملاتي که به نمونه هائي از آن اشاره خواهد شد
خود را خداوند و خالق جهان خواند و مدعي ( » شد تا
احاته ی ee را به عنوان قبله نماز بهائیان قرار
.ذاه
الف) «اسمع ما يوحي من شطر البلاً علي بقعه المحنه و الابتلاً من
سدره القضاً انه لا اله الا انا المسجون لفرید». «بشنو آنجه را که
وحي مي شود از مصدر بلا بر زمین غم و اندوه از سدره قضا بر
.«ما به آینکه نیست خدايي جز من زنداني یکتا
صفحه 105:
۱
أب) حسينعلي بهأ انبوه بر شمار مردم را كه به ادعاي خدايي او وقعي نمي
شتند در شمار غافلين مي خواند او در جواب كساني كه از ب) در
| |أقسمتي ديكر از كناب مبين مي كويد: «كذلك امر ربك أذكان مسجوثاً في
[أخرب البلاد». بروردكارت جنين امر كرد » زماني كه در خراب ترين
«. شهرها زنداني بود
اج) ان الذي خلق العالم لنفسه قد حبس في آخرب الدیار بما اکتسبت ايدي
| الظالمين». . آنکه جهان را براي خود خلق کرد» در خراب ترین مکان ها
۱ .به دست ستمكاران زندانى است
أد) ان الذى خلق العالم لنفسه منعوه اءن ينظر الى اءحد من احبائه» آن
| كسي كه جهان را براي خودش خلق کرد» او را منع مي کنند كه حتي به
| .يكي از دوستانش نظر افکند
| آیامي توان پذیرفت که این جملات کلام الهی است؟ آبا خدائی چنین ذلیل أ
| که بدست بندگان خود گرفتار و زنداني مي شود سزاوار پرستش است؟
1
صفحه 106:
او مي پرسیدند: تو که خود را خدا مي داني» جرا بعضي از مواقع مي گويي اي خداء و در بعضي از نوشته
هایت از او استمداد مي طلبي؟ مي گوید: «یدعو ظاهري باطني و باطني ظاهري لیست في الملك
سواي ولکن الناس في غفله مبین»-
(باطن من ظاهر من را مي خواند و ظاهرم باطنم راء در جهان معبودي غیر از من نیست لیکن مردم
در غفلت آشکارند). و در کتاب بدیع نیز آمده است
Getta) gh Sate glee palette) AALS load UNL LY I cis J gto sib
و) بهاءالله با قرار دادن قبرخود ونیز کسی که بابد در نماز مورد توجه قلبی قرار گبرد عملا پرستش
بها را همان پرستش خدادانسته و فرقي میان آنها قائل نشده اند محمد علي قائني در درس نوزدهم
: از کتاب دروس الدیانه مي نویسد
در حدینه عکاحیباشد که در جقنسماز خولندنساید رو بسه آنسلیستیم»
...و قلبامتوجه به «جطلقدم؛ يعنريهاً باشيم
eee os آنکه خدا
مند است آنهم به بنده اي که خود سراپا احتیا
ايقان راجع به ملا حسين بشرویه اي مینویسدتوجه کنب
ز آن جمله جناب ما حسین است که محل اشراق شمس ظیور شدند. لو لاه ما استوّيالّه علي عرش
خدائي است که در عين بي نيازي و صمدیت
مندي است اين جمله كه بهاءالله در كتاب
اكر بشروية أي نبود خدا بر عرش رحمانيت جاي نمي كرفت و بر كرسي بي نيازي قرار نمي يافت
مي دانيم كه به معني بي نياز مطلق است اين جه خدائي است كه براي نيل به بي نيازي نيازمند بنده
نیازمند خود ملا حسين بشرویه اي است ؟
صفحه 107:
؛ در این بخش از بحث به طرح و نقد دلیل تقریر به عنوان يكي
از دلایل بهائیت در اثبات ادعاي پیامبران اکتفا میکنیم Nj ye
ابوالفضل گلبايگاني مشهورترین مبلغ wile در کتاب«فرائد »
اين دليل را بزركترين برهان حقانیت یک پیامبر دانسته و
يسد یی ل aS ی
دليل تقرير اكبر دليلي است كه علماي اعلام در تقريق بين
الحق و الباطل به آن تمسك جسته اند و در كتب مصنفات
خود به آن مبسوطاً و مفصلا استدلال فرموده اند
صفحه 108:
!| اعتقادات بهائیت- نبوت |
سر ع ۰ ۰
میرزا ابوالفضل دلیل ادعائي خودبر ار كاني استوار
: کرده است که عبارتند از
| اكر نفسي مدعي مقام شارعیت شود (ادعا)
شريعتي تشریع نماید آن را به خداوند تبارى و تعالي
صفحه 109:
اعتقادات بهائیت- نبوت
الف) ادعای دروغین نبوت و رسالت در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده است
ب) كتابهاي بسياري هم به دست اینان نگاشته شده که آن را به خدا نسبت داده اند
که خداوند در ق رآن کریم به نویسندگان چنین كتابهاني هشدار داده است
j فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم بقولون هذا من عفدالله ان تسد تدم
واي بر کسانیکه با دستان خود کتاب مي نویسند و بعد میگویند اين کتاب از سوي
خدا است ۱ 1
ج) رهبران بهائي با اين ادعاي مبلغ خود موافق نیستند و دليلي بنام نفوذ را حجت ۲
حقانیت تلقي نمي کنند بهاءاللّه در کتاب ایقان با توصيفي توأم با همدردي با نوح 4
3 نبي الله مي نویسد: «از جمله انبیاء نوح بود که نمصد و پنجاه سال نوحه نمود و
| عباد را به وآدي ایمن روح دعوت فرمود و احدي او را اجابت ننمود» عباس افندي
در مقام شرح حال حضرت ابراهیم مي نویسد: «كسي با او موافقت نکرد مگر
برادرزاده اش لوط و يكي دو نفر دیگر هم از ضعفاء.
صفحه 110:
اعتقادات بهائیت- نبوت |
1
ره کتاب «ایقان» و در مقام اثبات دعاوي علي محمد
شيرازي مي نویسد: «و دلیل برهان دیکر که چون شمس بین دلائل
مشرق آست استقامت آن جمال ازلي است بر امر المي که با اينکه در
سن شباب بودند و امري که مخالف کل اهل ارض از وضیع و شریف و
غني و فقیر و عزیز و ذلیل و سلطان و رعیت بود با وجود اين قيام به آن
امر فرمود چنانچه کل استماع نمودند و در هیچ کس و هیچ نفسي خوف
ننمودند. و اعتنا نفرمودند. آيا مي شود اين به غير امر المي و مشيت
مثبة ربانی . بعدها زعمای بهاثیت» خاصه عباس افندی» و ابوالفضل
گلپايكاني» استقامت میرزاحسينعلي را با آب و تاب فراواني مورد
نكارش» و با تمشک به آن» سعي در اثبات حقانیت دعاوي
میر ز احسینعلی داشتند . ابتان» 179
صفحه 111:
اعتقادات مایت - معاد
1 در دیدگاه بهاني اگرچه براي بعد از oil ۳:۳۳
اما از معان به مفهوم قيامت و رستاخیز خبري نیست رهبران و مبلفین بهائي با
تأویل قرآن مدعی دلالت این معاني بر ظهور باب و بها شده اند دکتو اسلمنت
مبلغ امريكائى بهاثيت:< قسمت مهمي از تعاليم حضرت باب در تفسیر و تشریح
معاني قيامت و یوم الجزاء و بهشت و دوزخ است . قیام اموات عبارت از بيداري و
7 روحاني نفوسي است که در قبور جهل و ناداني و غفلت و ضلالت بخواب
رفتهاند. یوم الجزاء یوم ظهور مظهر جدید است که سبب ايمان يا انکار آن اغنام
a ز سایر بهائم جدا شوند زیرا اغنام حقيقي نداي شبان مهربان را میشناسند و از پي
او روان ميكردند . بهشت عبارت از فرح و مسرت معرفة الله و محبت الله است که"
در نتيجهء ايمان بمظهر ظهور الهي حاصل مي كرد .....قيام مردكان با جسد
عنصري و بهشت و دوزخ و امثال آن Bye ضربي از اوهام و تخیلات است. و از
جملهء تعلیمات آنکه انسان را پس از فناي این جسد خاكي بقاي ابدي است و
در حبات روحانی بعد از موت ترقى و تعالی در کمالات فامتناهي است .»
- دکتر اسلمنت بهاءالله و عصر جدید صص 29 30
صفحه 112:
jf Cols نگاه میرزا علی محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده و از دیدگاه
حسینعلی بهاء واقع شده است و در کتاب اقدس می گوید: به تحقیق قیامت بربا شد
| و اسرافیل هم در صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل .۴
| شد و کوه ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پیچیده شد. و بهشت
هم در طرف راست قرار داده شد. و آتش هم باشتغال در آمد باز هم انکار می
کند. بعد می گوید: ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت که بقاء جمال
4 من است و همجنين مى كويد: بكو به مردم كه قيامت بربا شد و كذشت قيامت تمام ۲
شد قيامت و صاحب قيامت كه من باشم آمد و زلزله زمين تمام شد واكر كسى
بگوید که بهشت کو و کجاست آقش دوزخ؛ بس اى جماعت بهائيان جواب مردم را
بکوئید که قبامت عبارت از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا
حسینعلی است» آتش دوزخ همان جان توست. در صورتیکه ایمان به حسینعلی
نیاور ده باشید.» قيامت از نظر آنها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افناده است.
بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو ساخته ۱
و پرداخته ای دشمنان اسلام و خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ۲
ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.
صفحه 113:
1
4
عبدالبها در سفر Meeks ره
محامع » کلساها مختلف به سخنرانی پرداخته و
به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در 11 سرفصل را
به عنوان تعالیم بهائیت معرفي کرذ که برخي از اين
تعاليم ريشه در انديشه های بهاءالله نداشته و حتی در
مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفکر
بهاءالله بوده است و و برخی دیگر موضوعاتی است که در
دوره هاى قبل از بهاءا ئله ١ وجود داشته و بسبار علمی تر
و منطقی تر از آنجه عبدالبها مدعي آن است مورد
بحث قرآر گرفته است بعدها به اصول دوازده كانه
.بهائيت شهرت يافت
صفحه 114:
تحر وحقيقت)
وازه تحري حقيقت به معني آزاد سازي حقيقت است و به اين معني
است كهءانسان بايد شخصا و بدون هيج فشاري از جانب كسي
خود عقیدهاش را انتخاب کندو اساساً يكي از آمور فطری است که
در تمام ملل وادیان مورد پذیرش و قبول است » اساسا آدمیت
انسان به تلاش در جهت همین امر است ق رآن نیز به عنوان منشور
هدایت و نیز به عنوان کتاب آسماني دین خاتم براین معني تأکید
بسیار کرده است»مصادیق تبعیت نکوهیده در قران تقلید از آباء
و اجداد » تبعیت و تقلید از بزرگان منحرف قوم و تبعیت از آنچه
اکثریت مي گویند مي باشد و پیامبر اسلام نیز بنا به اين اوامر
va j از پیروانش مي خواهد که کورکورانه از دیگران تبعیت
.ننمايد
صفحه 115:
كت تحرى حقيقت در بهائيت
| جز شعاري و پنداري بیش نیست زیر
| الف) از طرفي ادعا ميشود در بهائ هر کس باید با توکل بر خداوند » با کوش خود
بشنود و با جشم خو و بخواند وبا عقل خود ؛ نفكر و تعقل كند و از طرف
دیگر بهاالله پنبه تمام ین ادعا ها مي زند و میگوید" " فهم کلمات الهیه و در ك
b> bly معنویه هیچ دخلي به علم ظاهر ندارد . این منوط به صفاي
قلب و تز کیه نفوس و فراغت روح است بنا بر این وقتي با کوش خود شنیدن و با
چشم خود دیدن و با عقل خود تفکر و تعقل کردن که آسباب فراهم شدن علم
ظاهري است دخلي به فهم کلمات الهیه نداشت ت تحري حقیقت نیز ادعائي بش
نخواهد بود
ب) مطالعه احوال كسانى كه از بهائيت كناره كرفته اند بطرز شكفت آورى از عدم
آزادي عقيده و تفكر در آين جماعت مدعي تحري حقيقت كلايه و شكايت شده
. است
ایقان ص 163
.علاقمندان به کتاب سایه شوم اثر خانم مهناز رثوفي منتشره ازسوي مؤسسه كيهان مراجعه نمايند
صفحه 116:
اما این وحدت در صورتي ارزش دارد که یک جامعه متحد ايماني تشکیل گردد
به آن معنا كه در بهائیت آمده است مورد قبول اسلام نیست بلکه باوحدت عالم انساني
خرد و وجدان آدمیان کاملا مغایرت دارد. اسلام نه تنها با اين وحدت بي معنا تواخقي
ندارد بلكه کافران 4 سياه دل رااز 0 شوقي| افندي وحدت عالم
تم مان یس
در صورت ایجاد شدن این وحدت رهبران و متصدیان اداره این جهان متحد با توجه به
تضارب آراء متعدد و متشتت چگونه انتخاب خواهند شدتاً حقوق اقلیت ها نیز رعایت شده
باشد
عبدالبها مکاتیب-ص 160
صفحه 117:
: یندکانسیاسر هنیا به منظور حلمسائلجملنيهاكر» .
1 مقصود جناببها ازليرهاد كله جيز وشببه سازمارمالک نونیاسکه
نمی ولند سولوهاتها بساشد و چراً که نملیندگانآراز سووهولتها
بركزيده موشوند بسإبرسازمانو نظاير آنبا هر عنیلن بیشتر بولوحل
عناقشاشيلتها با بكديكرلسلتهم ب با چربشکفه بسه سود دولتهلليکه
Pap ودلیند در ولیربارسللتادبانکه بايدمتكفلامويملتها باشند
سلؤكار نيسواكر مقصود غير از لبيهسكه از بسيرولنه يهبرليايرفرقه
جز شعار هيج يله كار عناسبره بده وشنيده نشدملس ونهليسكلام به
لینجا هیر سد که حقصود نهاثری بل لهاستد ر تسشکیلاتحاشیه كينده ملل
باتشوع حكيسها فووحكيسه بابد ناريج بد وجود که دايلي
تشكيلاتوسيعم لس سيحتما se lel
[d] - 18. +e
صفحه 118:
عدممداخله درلمور سياسي6 . .
مجله اخبار امري ارکان رسمي تشکیلات بهاثیت در ایران در راستاي اجراي فرامین رهبران
1 با ذکر جمله اي از عبد البهاء به تحذیر بهائیان از مداخله در سیاست مي پردازد و مي نویسد
1 رورش تنطیش گنه بر کب امین میسنت کسند و خلوج از وظیفه»
1 ود و بسا هرکتینسهاید همبنبسرهانکافیاسکه سهلفینیسعلبلهیگر
saa
اهل بهاء به نصوص قاطعه الهیه از مداخله به امور سياسيه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به
احزاب متخاصمه به صريح بیان مبارک معذور » ... بر کل واضح و مبرهن گشته است که بهائیان
از منازعات و مشاجرات احزاب سیاسیه دور و بر کنارند و به هیچ وجه من الوجوه در امري
که .از آن رائحه ي سیاست استشمام شود مداخلتي ندارند 1
: احمد يزداني» در کتاب نظر اجمالي در دیانت بهائي مینویسد
اهل بهاء... در امور سیاسیه که مخصوص مقامات رسمي مملكتي است» و نیز در امور احزاب و فرق
حضرت ولي امر الله مي فرماید: از امور
با و ظاهرا و لساناً و باطناً بكلي در كنار و از این
سياسى به هيج وجه ادنى مداخله اى ننماين
سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بابد كل
| .كونه افكار فارغ و آزاد بشي
مجله: «اخبار امري»» اركان رسمي بهاثيان» ابران شماره 5 دي 1325ه.ش
مجله: «اخبار امري»» اركان رسمي بهائيان» ايران شماره 9: دي 1324ه.ش
احمد یزدانی نظر اجمالی در دیانت بهائي ص49 ۱
صفحه 119:
بعد
بهائيان بنا به تصريحات مسلم زعمايشان به كوشش هائي مبادرت مي ورزند» که به
هيج وجه من الوجوه ذمي تواند» همساز و منطبق با تصريحات مذكور در خصوص
:اطاعت از اوامر و نواهي حکومت تلقي شود
در بهائيت و بنا به نص و صاباي عباس افندي: «بیت عدل الذي جعلهالله مصدر کل
خير و مصونا من كل خطا... مجمع كل امور است. و مؤسس قوانين و احكامي كه
در نصوص الهي موجود نه. و جميع مسائل مشكله در ابن مجلس حل كردد...اين
ت عدل مصدر تشريع است و حكومت قوه تنفيذ تشريع بايد مؤيد
كردد...مرجع كلء كتاب اقدس و هر مسئله غير منصوصه راجع به بيت عدل
عمومى به بيت عدل آنجه بالاتفاق و يا به اكثريت آراء تحقق يابد همان حق و
مراد الله است جنين سازماني كه اساس حكومت بهائي استء نمى تواند بهائيان
را اجازه دهد «به بادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمايند و مطيع و
خيرخواه باشند
بهاء الله و عصر جديد»» ص 300
بهاء الله و عصر جدید » ص 302
صفحه 120:
تسر کقسعصباتجاهلیه 6
» د علاقه و تأیید انسانهاي آزاد اندیش نیست Pas معنائي عنقي eso
ايت اين شد با بکار گيري وا زگان« ترک نعضب» به
ن بسياري از خواسته هأي خود را جامه عمل یوشاند
ak 0 eee کم رلتیه
بسبيزار شويد .. و بههر نف var قر كتير هر هر جنسو هر
د : ast 17 awe fied ار اسلا
is
tals تقاوتی ان تسب و اد نسبت به فوا ۳
د كاملا تفاوت بامند لا poe اد از اد
3 ی سوت در هس مود لایس
صفحه 121:
نمي توان gael gos laf dt حقوق زن و مرن بايد ست زير) براساس تصوص و إحكامي
أو برجاى مانده أست نابت مي شود كه وي بهبرتري ذانی مردان معتقد Fei
ها ده و بايه اين انديشه بن تهاده اسح به طور متا pM alive yo رو کب
ae شور مبارک عرض شد كه كفته بود تا حال از جانب خدا زني مبعوث نشده و همه مظاهر
جال بوده ان . bea
نس 9
هر اد و قواء شریکند ولی ی نست که رجال اقدمند اقوي حثي در
حیوآنات ما i Tse ial ois i EAR RA TR
دقت در gst 7 توجه به ای کلام جناب بها در شاهد مثال آورده شده
ترديدى بافى نميكذا رای ری و مت وان
دز سا
مربوط به بت | eS a ات و در
ب اقدس,نیز مان مردان و زنان قاثل به تفاوت است است"
ORD ga POP GF, 3 2 هاي[
اد i از و 000رياضةديميكازار تسعللم سهلوفسخه (ast
صفحه 122:
صلح عمهمی-2*
ن تعليم در حالي از سوي عبدالبها به عنوان يك انديشه مترقي مطرح ميكردد كه آن را قنها مي توان يك كلي كوثي
اقد عمق و ارزش دانست جرا كه اهميت و ارزش صلح در طول تاريخ همواره مد نظر انديشمندان و افواد
مختلف بشر بوده است و حتى برخي از جنكها که در گذشته هاي دور و نزدیک به وقوع پیوسته است انگیزه آن
ایجاد صلح بوده است نظیر آنجه امروز در عراق و افغانستان و ... اتفاق مي افتد آنجه در اين میان مهم است
ارائه راهكاري مناسب براي جلو كيري از كشتار انسانهاي بيكناه و توسعه صلح است تا آنجا كه از نتيجه تحقيقات
محققين مختلف در متون بهاني آكاهيم اين فرقه از ارانه راهكاري مناسب و حائز اهميت ناتوان بوده است -
: بهاءالله در لوح شیخ فجفي معروف به لوح ابن ذنب آورده است"
سلاطین آفاق وفقهم الله بايد باتفاق باين امر كه سبب اعظم است از براي حفظ عالم تمشک فرمایند * امید آنکه قبام
فمایند بر آنچه سبب آسایش عباد است *باید مجلس بزرگي ترتیب دهند و حضرات ملوک و يا وزراء در آن
مجلس حاضر شوند و حکم انحاد و انّفاق را جاري فرمایند و از سلاح باصلاح توجه کنند و اگر سلطاني بر سلطاني
برخیزد سلاطین دیگر بر منع او قیام نمایند در این صورت عساکر و آلات و ادوات حرب لازم نه (لازم نه يعني
لازم نیست )الا علي فدر مقدور لحفظ بلادهم و اكر باين خبر اعظم فائز شوند اهل معلکت کل براحت و مسرت
بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبه اكثري از عباد ساکن شود([1])
حسینعلینویولوح شیخ محةد تسقیاصنهانی»عروفبه نجفیمتسهء معلرفبهاني کسانادا ۱۵۷ []
بدیع؛۲۰۰۱مبلاميسفحه 23و24 1
صفحه 123:
اين تعلیم اگرچه جمله ای زیبا ست اما با ید گفت بیشتر از
یک شعار تبليغاتي نیست که بیشتر به یک تبلیغ انتخاباتي
شبیه است چرا که الا بهاثیت در دستورات خود یک راه
کار مناسب براي این ادعا ارائه نمي کند و انیأبا روا
شمردن موضوعاتي مثل ربا خواري نويد یک جامعه
سرمايه داري را ميدهد كه ه ركز به تعديل معيشت ذمى
انديشد و بر اساس منافع سرمايه داران حركت كرده و
بويائي رااز اقتصاد سلب ميكند
صفحه 124:
این تعلیم کوششی است براي توجیه ادعاي پيامبري باب و بهاءالله كه
بعد از حضرت خاتم الانبياء نا داعيه بابيت و قائميت و مظهر یت به
نسخ اسلام و جعل شريعت جديد برداختند جراكه در حقيقت شيعه نيز
معتقد به فیض همیشگی الهی» و عدم قطع آن است. اما نه به نحوی
که بهائیان تصویر مي کنند آنان میگویند : انسانها علاوه بر نیز
مادی نبازمند مواردی روحانی هستند که فقط به وسیله پیامبران
ممکن است مرتفع گردد و لذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد.زیرا
هر دوره اي براي خود اقتضاني دارد و اقتضاي هر زماني؛ ایجاب
مي کند که خداوند مردمان را از فیض خود و متناسب با مقتضیات
زمان بهره مند سازد. از این روي ختم رسالت و نبوت ؛ به زعم بهائيت
۱ منافي مقتضیات زمانه و تداوم هميشگي فیض الهي است
صفحه 125:
تسعلیم و تسودیکوممپلجبلوی -()
بر اساس تعالیم بهاءلله بعلت آنکه تعلیم و تعلم حق هر کودک
است و لازم است از اين نعمت بهرمند گردد بنا بر این بر والدین
اطفال امری اجباری است که در صورت عدم توانایی والدین به
هر دليلي مأدي یا هر دلیل دیگر بیت العدل آن را بر عمده
خواهد كرفت
اين آموزه هم علاوه بر آنكه موضوع جديدي نيست مانند بقيه
تعاليم بهائي فاقد ارزش اجرائي و عملي است زيرا الا یک
دستور بسیار كلي است و انیا مقصود از تعليم و تربيت به در
ستي مشخص نیست 3
صفحه 126:
شیرساید سبماسنو هحبتساشد -1)
پیغمبران اصولا براي برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن
: عبدالبهاء الفت بین مردم ظاهر شدهاند» در غیر ابنصورت به گفته
لذا اگر دین هم که خود باید علاج اختلافات ؛ باشد سبب اختلاف و
جنگ و جدائي شود بيديني بهتر است .اولا : تاريخ بابیت و بهائيت
سرشار از دشمني ها و درگيريهاي متعدد رهبران و رهروان و
اختلافات داخلي اعضاي این فرقه ميباشد كه هر كدام براي خود
در تاریخ کوتاه آما پر موضوع بهائیت سرفصلي قابل توجه بشمار
میروند
صفحه 127:
o = -
شیرباید مطلبقعام و عقلباشد -
به دلیل این که علم و عقل هردو از منبعي واحد بعني خداوند سر چشمه گرفته
اند بنابراین نميتوان گفت که علم یک چیز مي كويد و دين جيز ديكري.
بنابراين بايد تطابق كامل بين علم و دين وجود داشته باشد. عبدالبها در این
مورد ميكويد :«ديكر آنكه دين بايد مطابق با عقل باشد» مطابق با علم باشد؛
زيرا اكر مطابق با علم و عقل نباشد اوهام است. خداوند قودى عاقله داده تا
به حقيقت اشيا بي ببريم و حقيقت هر شيء را ادراك كنيم. اكر مخالف علم و
عقل باشد شبههاي نيست كه اوهام است» ([1])
اين واقعيت كه دين و علم از منبع واحد سرجشمه كرفته و توافق كامل با هم
دارند مورد تأييدو قبول مسلمين نيز هست جرا كه علم يكي از صفات الهي
است و دين نيز از ناحيه ذات اقدس الهى نازل كرديده است اما اين تعليم
بهائي نيز مانند ساير تعاليم آن از كرفتار معايب مختلف است
- خطاباته بدا لها عؤسسه عليهطبوعاتامري ج 2 [0]
صفحه 128:
1
از آنجا که بهائیت از باییت وهسته مركزي بابیت از اسلام
انشعاب یافته است بهاءالله به دو منظور شُروع به جعل شریعت
و خلق احکام کرد تا
": با جعل این احکام ظاهر دین خود را به ادیان حقه و
اصیل که داراي شریعت و احکام مخصوصه هستند شبیه کندو
از این رهگذر ساده لوحان را به سوي خود جلب نماید.
احکامي وضع نماید که موافق میل حامیان شرقي وغربي
او بوده تا در صورت فراگیرشدن آن (که البته فرضي محال
.است)براي آنان درد سر و زحمتي نداشته باشد
صفحه 129:
|[ احکام بهائیت- طهارت _ |
|در بهاثیت طهارت و نجاست به معناي اسلامي آن
أأنيست بهاءالله در اقدس با حمله « قد انغمست
| الاشیاء فی بحرالطهارة » تام اشیا را دریای طهارت
5
| خوطه ور کردم.
|بنا براین دیگر هیچ چیز نجسی در دنیا وجود ندارد .-
حتي بول و غائط انساني و سک وخوک و و تنها
بهائیان باید از چیز هائی که به اصطلاح کثیف هستند [
پرهیز کنند آنهم اگر دلشان خواست که نظیف باشند. |"
q
صفحه 130:
F بیان مبطلات وضو دیده نمی نود
وضو و ترتیب آن در کتاب مستطاب اقدس یفرماید قوله تعالی: " قد کتب لمن
4 دان بالله الدیان آن یفسل فی کل بوم یدیه م وجهه oe . " الی قوله تعالی" کذلک
توضاوا للصلوة امراً من لدى الله الواحد المختار.. اندها
صفحه 131:
|)
سس
| نماز وسطی » نماز کبیر که البته هرسه واجب نیست. در نماز صغری که بیشتر بینشان ١|
مرسوم است فقط کافیست رو به قبله لحظاتی را به حالت خضوع بایستند! و اما نماز ۲
کبری ٩ رکعتی است. نماز بهائی نشان دهنده علاقه بسیار زباد شارع آن به
۱ /پرستیده شدن است چرا که بهاءالله شخص خود را قبله بهائیان در نماز معرفی کرده
وى مى كويدز "و اذا اردتم السلوه ولو وجوهکم شطری الأقدس المقام المقدّس
الذى جعله الله مطاف الملاً الأعلى و مقبل أهل مدائن البقاء و مصدر الأمر لمن فى
الأرضين و السّموات .... هنكامى كه خواستيد ذماز بخوانيدصورتهاى خود را 1
بر کردالید به سوی مقام مقدسی که خداوندآنجا را lato fone ارواح و ملاتكه و
ا اهالی شهرهای بقا و مصدر امر برای کسانی که در آسمان و زمین قرار
داده است
و قبله شان قبر میرزا حسینعلی بهاء در شهر عکا است . در بهاثیت نماز آیات
نسخ .شده است.خواندن نماز به جماعت به موجب دستور بهاء حرام است
گنجینه حدود و احکام ص ۲۲
- عبدالحميد اشراق خاوری کنجینهء حدود و احکام منسهء مّی مطبوعات امری نشر سوم - ۱۲۸ بدیع ص ۱٩
3
صفحه 132:
نماز دزدیده شده
جالب است بدانیم يكي از نمازهاي این دین سرقت شده است
: در لوح میر علي اصفر اسكوئي فريدي آمده است (
( که از این کلام عبدالبها مشخص می شود سرقت قبل از اقامه و ۲
خوانده شدن آن نماز توسط بها با عبدالبها بوده است جرا که [!
اگر عبدالبها این نماز را خود خوانده وبا خوانده شدن آن
| توسط پدرش را دیده بود میتوانست پاسخ میر علي اصغر
اسكوئي فريدي را بدهد و دیگر دزدیده شدن لوح آن
صفحه 133:
ean side - روزه
|روزه بهائیان در اس ت نوزده روز
و شرب تحقق مي یب"
[سال 14 colo ماه ۱٩ روز» روزه ۱٩ روز و روز عید فطر |
ااول نوروز است
صفحه 134:
a cae a feast 599514 بت
ُْ ار
.پس نمی تواند نتایج حج اسلامى را داشته باشد
سس سس se «هو بت که بر ر عال است و
۳۳۳ seal att
H .«است اهل آن بلد آن را حج نمایند
صفحه 135:
حقوق مالی
i | این بند از کناب اقدس se a
و السه ان 2
وقتي نصاب اموالشان به يكصد مثقال طلا رسيد نوزده مثقال آفرا تحت
.عنوآن حقوق اللّه به دستگاه رهبري بپردازند
کاملً معلوم است که بهاء الله در این حکم برای تأمين نیازهای مالی
|افرقه خود از سیستم مالی اسلام الگوبرداری نموده است و تنها با تغییر
.در نحوه تصرف آن سیستم مالي آئین خود را ساماندهي کرده است
بسياري موضوعات مبتلابه مردم در كتابهاى احكام بهائيناگفته مانده
است بخش عظيمي از كتب فقهي بهائي مثل كنجينه حدود و احكام
اختصاص به اين وظيفه بيدا كرده است
اولین انسجام تشكيلاتي بهائيان را در جمع آوري حقوق الله [
داد
صفحه 136:
احکام بهاثیت- نمونه ای از حدود
بهاءالله در کتاب اقدس مجازات قاتل و حکم کسیکه
|: خانه كسي را بسوزاند چنین اعلام میکند
کسیکه خلنملی | بسوزلند او را بسوزلنید
agli
و كسي رانیز که کسي را بکند بکشیدو اکر هم |
.خواستید آنها را درحبس ابد نگاه دارید مانعي ندارد ۱
صفحه 137:
احکام بهاثیت- نمونه ای از کفارات
]در آئين بهائي حد و مجازات زنا کردن به وسیله واریز پول به حساب
:بيت العدل است . اقدس حد زاني و زانیه را چنین تعبین کرده
خدا حكم كرده است بر هر زانى و زانيه ديه مسلمه را به بيت العدل
| .«ابدهد و آن نه مثقال طلاست
صفحه 138:
eee
9% ۱
١
تقویم شمسي بهائي از نوروز آغاز گشته و نوزده |
ماه دارد » که هر ماه نیز از نوزده روز تشکیل
شده است» مجموع روزهاي سال سیصد وشصت و
یک روزمیشود که چهار روز (در سالهاي کبیسه
بنج روز ) باقي خواهد ماند که به عنوان ایام الهاء
نامیده شده است و این ایام براي شک رگزاري و
جشن تعيين شدهاست | 7 1
صفحه 139:
ز قوجه به د ز خورد منفی این حکم شیطانی ناچار شدند
حرفهاى كذشته را با لطايف الحيل يس بكيرند بنا براين عبدالبهاء مى
| نویسدتنزیل دوست ندارد ولو اینکه مشروع است مكر قرض الحسنه اما
از احدی تنزیل مگیرید.
گنجینه حدود و احکام ص 1۲۰۴/
صفحه 140:
احکام بهائیت-برخی از تعالیم بابیت
تربیت اولاد: درس و یاد دادن احکام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه
آن از بیت العدل داده می شود.
دیه: یک سوم از دیه کسی که کشته شده است حق بيت العدل بهائيت است نه صاحب
دم.
. مهمانى: هر ماه یکبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی.
. بهداشت: هر هفته یک بار غسل و ناخن گرفتن واجب است.
عید: هر سال دو عید هست: که عبارتند از روز بعثت باب(ادعای بابیت) و روز ولادت
میرزا حسینعلی بهاء.
دفن اموات: مرده ها باید در بلوره سنگهای قیمتی و چوب های محکم و لطیف و با
انکشتر نقش دار به اسم بهاءء دفن شوند.
آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش
رحمان(بهاء (aU را بيابند.
ارث: سهم دختر و پسر مساوی است.
.. اسباب منزل: هر نوزده سال يك بارء بايد اثاثيه منزل تغيبر يابد
صفحه 141:
- ولجاس :سر سلاطینیکه بسه شیربابوومهی] یرنه
بدر شيراز را كددر آنتولد يافته ووندكيكردتى عي
لكنند كه
آفقدر جسعهلشته باشد که تفا وهی گس و لني
هنيا به حج بلديكروهوويند كنجليشآزرا دلشته باشد. كنود ران
خلنه شسیراز a ب
- ازدیاج ريا
بسقیه محارم ملننددختر» خولهر و .... حاالیست
- ححادننا علفم ی اشه (ه و زاد ه حلاا.
صفحه 142:
البلوخ
آدر قسموللنجام فرلئضشرعيه از ابتدلى.
للنجام تك لإفلجتماعوبساز د
ودر قسسقوم
ا درعورد تفلوتحقوةيهر دلرو ينازدر فرقه بهائيمى
صفحه 143:
احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابیت
سالام «باب پنجم از واحد ششم بیان در حکم تسلیم است که سالام بدهند مردها به اللّه اکبر و جواب
بدهند به الله اعظم و زن ها سلام بدهند به اللّه ابهی و جواب بدهند به اللّه اجمل».
دوستى با همه اديان: «از جمله اساس بهاأالله ترك تعصب وطنى و تعصب مذهبى و
ff .«تعصب جنسی و تعصب سیاسی است
و در مکایب عبدالبها آمده: «ای احبّای الهی از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بخض
عاميانه و اوهام جنسيّه و وطنيه و دينيّه كه به تمام مخالف دين الله و رضاى الهى و
سبب محر ومى انسانى از مواهب رحمانى است بيزار شويد. . . و به هر نفسى از هر
ملت و هر آثين و هر طايفه و هر جنس و هر ديار ادنى كرهى نداشته باشيد بلكه در
| نهایت شفقت و دوستی باشید. . .».
8] در باب خامس عشر از واحد هشتم بیان آمده است؛
صفحه 144:
احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابیت
| که این دستورات نیز حاکی از ساوات و عدالت اجتماعی شریعت باب می باشد!
اما علاوه بر شواهد تاریخی» احکام زیر نیز گوشه ای از تعصبات جاهلانه آنها به
فرقه ضاله بهائیت را نشان می دهد:
«واجب است بر هر مسلمانی که در دین بیان به سلطنت می رسد اینکه
احدى را در زمين خودش باقى نكذارد از غير مؤمن به دين بیان و
#همجنين اين حكم(يعنى كشتن تمام افراد) بر قمام افراد مؤمنين به دين
بيان واجب است».
«كن شعله النار على اعدائى و كوثر البقأ لاحبائی».
. إبر دشمنانم شعله آتش باش و براى دوستانم كوثر بقأ(آب حيات باش)1
صفحه 145:
| احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابيت
أغير از عومنيربه بيازهر كسهر جه دارد بايداز او كر ضواكر»
|بعدا دلخردر دیربسبانشد باید بسه او رد نسمود!!».
٠: كنها حتيهيا ونان فهر وو رمستليىب هلد نيز تبعيض ف الى
شوند در كتاب یانسابهفتم واحد ششم در نكاح آمسملست
اهرمهویه بر لیرتسبعیضآشکار صحه میکنارد:
tie قمر مایت ازدواج عكر با تعيبرههر به
ea eee 4
دهانشوز هه منقل [سقرد؛
صفحه 146:
صفحه 147:
صفحه 148:
1
؟ روابط و هم پيماني سازمان رهبري بهائیت با بیگانگان و دول استعماري
§ آنچنان آشکار و رسوا است که مورخان حوزه تاريخ معاصر ابران بي
هیچ ترديدي به آن معتقدند» و حتي این مسئله را در آثاري که از
سوي بابیان و بهائیان به جاي مانده مي توان ردگيري نمود بطور مثال
يهاءالله براي فرار از مجازت و تسلط حکومتابرن بر CBT
براحتي چشم از وطن مألوف بوشيد و تصمیم گرفت که خود و همه
بابیان همراه او تابعیت دولت عثماني را بپذیرند تا از تعقیب و آزار
مأمورین و روحانیون ايراني درامان باشند. بابیان ساکن بغداد نیز در
مدت 3 هفته همكي تبعه دولت عثماني مي شوند.
مقاله سياح ص 51
صفحه 149:
۱ حکومت ديكتاتوري روسیه تزاري درمنابع تاريخي اعم
| ازمسلمان » بابي ؛ بهائي و غیره به عنوان نخستین
دولتي که ارتباطي تنگآتنگ با بهاثیت دارد مطرح مي
گردد این دولت بآرها وبارها با دخالت در قضیه بابيه
و حمایت از آن مانع نابودي و اضمحلال این نحله _
جعلي گردید که شواهد بسياري در این مورد خصوصا
در كتابهاي بابي و بهائي برجاي مانده است که هر
كونه ترديك را براي جویندگان حقیقت برطرف مي
صفحه 150:
اج نزدیکانسیرزا حسینعلینورو(بهاءلله) در
رمسیه کسه عبلیتند از : بسدیشمیرزا عباس
| نوري هستبار شاهزاده «روسرفیل قاجارلمام وردومیرزا بود
برادر و شوهر خولهر و خولهر زاهموونيز درسلستخدام
تروسیه بسوشند
سفعلسلستو پسیگیروها مشک و ککینیاز دلورکیدر جربانحرک تبسلبیه
تسصوير بسردلرواز جسد بساب.
دخللهسویح سفیر رجسيد در نجاتجان حسینعلیب ویو( بهاءلله) -
در ولقعه ترور ناصرلكيرشله
ور واه سرام مار روسبه
حسینتقدلن حسینعلینووو( بسیاءللد) ! det تسبعید فیلق
نشريه ايام شماره 29 ص 4 (بهائيت و روسيه تزاري)
صفحه 151:
: صدور لوجویزه بمافتخار لمبولتور پوسیه از سوب وله -
iS MRA ded امه رتل ح كا ء لاس وگ لا يذ لككتب..
لله لكمقاماملل د بحطبه علماحددلهو
§ أساجليه به بهلئيا ني لوساخاوليره عبد pine) قل کار )در خاکآنکنور -
سفارش اكيد عبدالبها به بهائيان براي دعاكردن براي الكساندر امبراطور
: روسيه
:میرزا حیدر علي اصفهاني بهاني در صفحه 128 کتاب«بهجت الصدور» مي نویسد
و القاثم بامر الله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و بقدر یک کرور اموال و املاک
و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهیه روس
حمايت آن قائم بامر الله كه ملقب به بهاء الله است نمود نتوانستند شهید
.نمايند به دار السلام بغداد نفى نمودند
عبدالحميد اشراق خاوري ايام تسعه سطبغ 3 121بديع سمؤسسه ملي مطبوعات امري ص 387 ونيز ر.ك. قون
| بديع قسمت دوم ص 33
تاریخ نبيل زرندي
اشراقات ص 104
- کتاب مبین شامل سوره هیکل الدین و الواح دیگر 1308 ص76
آواره عبدالحسين الكواكب الدربه في مأ 1 ثرالبهائيه مطبعه سعادت مصر 91342 /ق.جلد دوم ص 55
بهاثيان سيد محمد باقر نجفي 600
صفحه 152:
1
4
یت و اذ
اسناد بسياري وجود دارد که روشن مي سازد دولت انگلستان به عنوان يكي از
مهم ترین ابر قدرت های استعماري سده هاي اخیر » براي نفوذ
درسرزمينهاي اسلامي بویژه ابران»طرح وبرنامه اي مفصل تدارک
ميبيندوبراي ایجادشکافت دربافت اعتقادي مردم مسلمان وشیعه مذهب
ایران بودجه هنگفتي درنظر مي گیرد که میتوان به عنوان نمونه به مطلب
: ذیل اشاره کرد 7 1
نایب السلطنه وفرمانرواي هندوستان اعلام مي کند که غازي حیدرالدین
پادشاه "صوبه اود" وفرمانفرماي "لکنهو" تمام مایملک ودارايي خودراوقف
مراکز ديني شیعیان جهان کرده است تادر امد حاصله از ان درهرسال
.صرف امورمعيشتي وتحصیل علوم ديني طلاب شیعه مذهب شود
خان ملک ساساني»دست پنهان سیاست انگلیس درایرانبهنقل از کتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران»اثراسماعیل
.رايين»صص 97-112
صفحه 153:
این پیوند در دوران ریاست عباس افندي (عبدالبه) بر فرقه rile :
اوج خود رسید تا آنجا که پس از پایان جنگ جهاني اول» و
۱ واگذاري قیمومیت فلسطین توسط شوراي عالي متفقین به بریتانیا»
1 ولين کمیسر عالي فلسطین »بلافاصله مأموریت
مي يابد به ديدار عباس افندي بشتابد واز سوي امپراطوري
بريتانيا به باس قدرداني از خدمات بهائيان در دوران جنى نشان
را به عباس افندي اعطاً کند. :00 «نايت هود» و عنوان اشرافي
عبدالبهاء با گرفتن نشان و دعا برای بادشاه انگلیس جرج پنجم»
وابستگی تاربخی این فرقه را به استعمار گران بیش از پیش آشکار
کرد.و تا به امروز این روند وابستگي همچنان ادامه دارد و بهاثیت
براي پیشبرد فرقه خود که در واقع گامي در جهت منافع استعمار
J گرآن است همچنان به انگلیس و دواثر استعماري آن نیازمنداست
صفحه 154:
مستر حهمفر» به نقل از کتاب اهدایی دبیر کل وزارت مستعمرات به خود می نویسد:
«اما سفارش های کتاب («چگونه اسلام را در کوبیم») برای از میان بردن نقطه های قوت
: کتاب به موارد زیر سفارش می کند:
ٍ ۱- زنده کردن فریادهای قومی» سرزمینی» زبانی» نژادی و مانند اینها در میان مسلمانها؛ چنان که
| باید به مسلمانان سفارش کرد که به تمدن گذشته کشورهای خود و قهرمانان پیش از اسلام توجه
کنند: همچون زنده کردن فرعون ها در مصره دوگانه پرستی در ایران» تمدن بابلی در عراق و دیگر
مواردی که در کتاب به شرح آمده است.
۲- پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب قمار» زنا و گوشت خوک آشکارا یا نهانی. کتاب بهِ
همکاری با بهودیان» مسیحیان» مجوس و صابثان که در سرزمین های اسلامی زندگی می کننده فرا
می خواند تا این امور زنده نگه داشته شوند؛ از وزارت مستعمرات می خواهد تا از خزانه خود برای
کارمندانی که امور را می پراکنند حقوق مشخص نماید. هر که توانست این امور را کسترده و همه
گیر کند به او جایزه دهد و تشویق نماید. کتاب از نمایندکان دولت بریتانیا می خواهد که آشکار با
پنهان از این امور پشتیبانی کنند و هر اندازه پول که لازم است هزینه نمایند تا از مجازات عاملان
نشر این کارها جلوگیری شود. کتاب همچنین سفارش می کند از ربا به هر شکل ترویج شود؛ این کار
افزون بر آنکه اقتصاد ملی را ویران می کند» مسلمانان را در شکستن قوانین قرآن جرأت می
بخشد. هر که یک قانون را بشکند شکستن دیگر قانون ها نیز برایش آسان می شود. کتاب توصیه می
کند که به مسلمانان گفته شود تنها ربای مضاعف, بر مسلمانان حرام است زیرا ق رآن می گوید: «ربا
را دو چندان افزوده نخورید» و همه گونه های ربا حرام نیست.
صفحه 155:
[ هوا
:
و ۴- پسیوستگیمردم با عللانهینیر! باید کاستو برخیمزدورلن | جلمه عللازسوشاند 5
آنگلملینانهمه گونه کار بدلنجام دهند تسا حردم بسه هر علدینیمشک و کشوند و نتولنند
دوریلبند ک ملیریل لهلسییا مزدور.
بسکواز له هاکاهرهلبستکیهردم سه مان مین یارس hohe
در آنكودكازرا به كونملوببرويند كه علفان. . را موسفداشته بساشند
۵- تسردید بسولنگیخترد رلمر جهاد و شسناساندنآزمه عنيلرمئلملوكه مر بوط بهزما نخاصى
بسوشه و عدتآنسپریشدهلست. .
۶و ۷- حسامانانبساید بساور کنند که عنظور پسیلمبر ازنلسلام همه اددیانلسنچه ن صولنینساشد و
چه بسهودیبو حقصود تسنها پسیرولنمحهمد(ص) نیستزبرا ق رآنهمه دیندارلن | حسامانمیخواند. .
ah 4- بساید درلینخبر کسه «بسهودیانرا از جزبرد لسادر بهسیرونبلنید» و نسیزلینکه «دو میردر
جزيره لفربكرد هم نموآيند» ترديسلفكند .
-1١ بايدعسلمانانرا از عبلددباز لشو در سوهمند بوصرآ ره رديسلفكند بلليرمستويز كه
خدا ازناطاعلنسازها بسنياز لستبايد به سختراز حج جلوكيروكرد و از هر كرشهطليى
حسلمانازچورنسماز جماعتو حاضر شدردر حجلسهایحسبر(ع) و هسته هایعزادلرق جناركه بايد
آنها را بسه سختراز ساختمساجد زبایتگله ها؛ کسعبه, حسینیه ها و عدلرسبازداشت
مسسهائنابيدا» خاطوانمستر همفر» ترجمصلحسانقونیص ۷۶ و ۷۷۰
صفحه 156:
بساید در خصسرتسردیدلفکند و آنرا تسنها بولوشنیستهاوسه دستآمده از جنگها کفار ولجب0)
. دلنستو نسهعنافع کسو کسار. گذشته از آنخسا بساید بسه پسیلمبر ولمام بسردلضنو نه علل؟
a 1 عللمانسا پسولهایمردم خلنه» قص چماربا و بساغمیخرند بسنابیلینخسه ادرسه
1 شرعونيست
١7١ لسلامرا بايد شيرع ةسماندكوو هرج وعرج برشملييم؛ در عقايدعردم ترد يسليجاد كنيمو
پیوندحسلمانان) بسللسلام سسنکسنيم. ولپسماندگیو نا آیلمیو دزدودر کشورهایاسلامی ۱
بايد بمالسلام نسستدهم
17- بايد بدولنرا از بسرلرجدا كنيمتا فروندنبه برووشبديرلنكرهنننهند و توبيت
آنانبه حسسها بيفتد وها آنانا از عقيدى تميسهينيو بيوستكوبا علفازدور كنيم
۴- بسایدینانرا تسشویقکسنيم که عبا (جادر) از سر بسيفكنندزيرا حجابرا خليفكاننوعباس
همینجهتمردم زنانپسیلمبر را حیهیدند ووردر همه
بسروند تا فاد در میانشانفند. درلبتدا سایسننانغیر حسلمانعبا (جادر) از سربردلوند تازنان
حساماننیز سر در پسیآناننهند.
۵- نلزهایجماعتوا باید با نسبسه ادنف سوسهلمام جماعتو آشکار کردسدوهاواو و نیز
دشمنندگختن- بسا شیود هایکوناگون- در حیاوامام و بسیرولنشبولفکند.
حسماو نلبيدا» خاطرلتستر همفر» ترجمهلحسانقونی ص۷۶ و ۷۷۰
صفحه 157:
اللمازبليتكله هارا بايدبه بهانملينكملينها در جما نب يلمبر نيوهم وب عنم تولاک رد ومردماازوقتملی ۱۳۱
كين مكانها بار دلشتبايد در ليتكه زيلرتكله حاوهر جود ولقعا از ازإسيلميرنلمامانه يا صلاهان اشد
کسرد. پسیلمبر در کار CL خاکست مه قمع شم دز Soreness LIke
| علرور بصر مدفونكرديدو نجفمحلفبر مغيره بر شعبملستسر حسيلع) در حنلنه دف ند وعزار خودثرمعلوم
| نيسكدر كاظميزقبر دو تراز خليفكا راسف هحزار كاظمو جواد از خانواده بيلمبر؛ در طوسقبر هارويكسو نه
© حضا(ع) ازندهسیتدر سامرا قبرهاونیبانیلسنه هادوو عسگروو (سردلب) ههد وا اط يكبقيع را بايدباخاى
4 بسکسانکرد؛ چنلنکه بايد كنبدها و ضريح هایموجود در همه کسنورهایاسلامی! از میانزسرد.
- در نسبتخانواشه پسیلمبر بسه او بساید تردیدافکنگافرادوکه سید نیستند عطمه سیله و سبز بسر سر
بسکنلوند تسا مردم نتولنند آنها را تسشخیصردهند و بسه خانواده پسیلمبر سدبیشوند و در نسستصادلنها پسیلمبر سرهید
نسملیند چنارکه ضرورواستمطمه ها از سر علاندیرو سادانهرداشته شود تسا هم نسستخاندانپسیلمبر از میاسرود
و هم علاءاندینیعر حیانمردم هرصنداشته بساشند.
۱۸- حسینیه ها را بساید بسللیهستلویز که بسدعتهستند و در مانسیلمبر و جلنشیناننسودماند حورد تسردید قرار داد و
وبیلنکسرد؛ چنانکسه عردم را بساید بسه هر هبله از وفتربسهلیرمکانها از دلشکسخنوگنانرا کاهرداد؛ مللانهامویژملی
سخنولنیبسسکه خود سخنولنو صاحبانهسینیه آنرا بسپردلزند.
- بساید پسیام بسیپسند و بسلیورا در جانهایمسلماناندمید؛ هر کسرهر کسلریسخواهد صیتسولند بسکند؛ نهلمر بهِ
و
را در کسور شیکروفمیکسایند» ولمر و نسهریسه عهده دولنلسننه مر
۰ كاج ل ولس ٠ جابددر يله از ديفح مومه یی شید آو رد هریضبایه با فایساز هیام کب ترا
سباید بسا عربازدولج نسماید.
ید از دعوتو هنلیسماسلام و کسترشآنجاوگیریکرد؛ بایسلییندیشه را کستررداد کملسلام یکدیرقومی
السو در ق رآنهم کسفته شده طیرقر آنساد آوروسولوتسو و قوم تسولسته
۳- سنتهاونسیکو بسایدمحدود کردند بلینکاوها بسه دولتسپرشه سوند؛ هیچ کسرچقنداشته بساشد مسجد مدیسه
و بسا حکلنیپسولیکسودکاننسیسر پرستسسازد؛ همینطور هیگر سنتهایخوبو صدقه هایهمیشگی
صفحه 158:
باید بللیرهستلویز کسه قرآنکسم وزباد شدملستدر آرتسردیدلفکندو در کساستیهایلفزودنیجلیجلشته.
باشند تسوزیع نود. بساید آبلتیکه در آنها از سهود و سا نصارود کوبینسده: شوند؛ آباتجهاد ولمر به معروفحذفشونه
ق رآریسه زبنها وف لیسینسرکیو هندونرکردلنده شود در کنویهافیر عرباز یط رن هد جناركه بايد
اذلن نسماز و دعا بسه زبانموبیدر کئورهایغیر عربمنوعشوند. دراحادیششبز هرپ لیستسردیدافکند و آنچه در هورد ق رآنتسوصیه
شدمانند تسحویفف تسرجمه و بسدگوییدر حورد رولباتفیز بايدعملشود.
حون تسیا نی بدا لفت یاتسار در ه كودم tae es ase LS ama
نسرسرساند و روزیک ایک ار,لنجام نسود؛ بر حسلماناچبره خولهيم سد و خولهم ن_ولنسفستنهلسلامو کسنورها:
کسوديم هبیر کلسبسفزود: feel Sli treading رد تین له را کیلک ناگرا هم من
نیم فرزندارا با چشمارخویشآنر! خواهند ددیدکلیرسر بااننچه خوبمیگوید کسه: «دیگولنکاشتند وحا خورشیم؛ ها بسکلییم و
(مرا بيلفكنندزيرا كلرويدوزفكرو ۱
واندیشه وهرانحکیسبسز یگمللین
: ۰ همنسیاز
آرنساید کسنهیهاوسالمی | نضعيفكنيمو ازهر سو بملسلام ضيبه بينيمبه كينملى
ale atin 9s
بسسيار يركو باهوشندا جيرا هميربر تلمه ی در peti
رد اتسار رس
هستعاونپید؛خاطراتصسترهمفر تسرجمملحسا رين صص؟ و .170
صفحه 159:
دبیر کل راز دوم را هم برای من باز گفت: - همان رازی که وعده داده بود - من به
پس از چشیدن شیرینی راز اول در آرزوی دانستن آن بودم. راز دوم سند
پنجاه صفحه ای بود که در آن برنامه هایی برای در هم کوفتن اسلام و مسلمانان در
5 مدت یک قرن آمده بود به گونه ای که پس از آن از اسلام تنها نامی باقی بماند.
این سند خطاب به مدیر کل های وزارت و برای دست یابی به اين هدف تنظیم شده
بود. این سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند که از اين سند به کسی چیزی
نگویم و آن را کاملاً پوشیده دارم تا سلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و برای
روبارویی با آن چاره ای نیندیشند. خلاصه این سند به شرح زیر است:
- همکاری جدی با تزارهای روسیه برای دست اندازی به مناطق اسلامی همچون
بخاراء تاجیکستان؛ ارمنستان» خراسان و توابع آن و همکاری جدی با آنها برای
دست یافتن به اطراف مناطق ترک نشین هم مرز با روسیه.
- همکاری کامل با فرانسه و روسیه در برنامه ریزی همه جانبه برای در هم کوبیدن
جهان اسلام از بیرون و درون. ۰۰ ۲
- برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکومت های اسلامی فارس و ترک به بیشترین
پاره های ممکن. . . (بالکانیزه کردن امپراطوری عثمانی) .
- ساختن دین ها و مذهب های مختلف در کشورهای اسلامی, ۰ .
- گسترش دایره دعوت به مسیحیت.
صفحه 160:
بهائيت و اسرائيل
قدمت روابط صميمانه وحمكاري صهيونيست ها و دستكاه
رهبري بهائیت از عمري به اندازه عمر این فرقه
برخوردار است ریشه هاي ارتباط و صمیمیت این دو غده
سرطاني به سالها قبل از تشکیل این دولت برمیگردد از
روزي گه بنیانگذاران رژیم صهيونيستي اسرائیل براي
غصب سرزمین فلسطین کوشش مي کردند. تا امروز "
.روابط حسنه اي میان آن ها برقرار بوده است
صفحه 161:
1 وجود تشکیلات مركزي +دیدار ولي امر و زبارت مقابر بنيان كذاران
بهائي بهائیان را وادار به مسافرتهاي مذهبي به اسرائیل و توسعه
صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت که امروزه به کواهی
كارشناسان اقتصادي بكي از مهم ترين منابع در آمد كشورها ست از
سوى ديكر قطعاً بيروان بهائيت به علت دل بستكى هائى كه به قبله
و مقابر رهبران خود دارند قطعا در آینده به سرمایه گذاريهاي
مختلف در این کشور دست خواهند زد. بنا براین امكاناتي که
اسرائیل دبروز و امروز در اختبار اين فرقه قرار داده و مي دهد در
برابر آنجه میگیرد و خواهد گرفت بسیار ناجیز است و اين همان
سرمایه گذاری دراز مدت و البته کم هزینه و پرسودی است
که .عقل صرفه طلب بهودي به آن رغبت بسیار دارد:
صفحه 162:
1 تبیغاتی سازمان بهاثیت برای اسرائیل بسیا از ارزش اقتصادی آن است
Sst coat 2 tase a epee
oer از ود ار beg iene ی اسلامی خصوصا در
فلذا بكار كيرى عناصر بهائى
22 بات زگ
بهائيان نيز عليرغم ادعاهاى روح وريحان با اديان ديكر از مسلمين نفرت دارند
ريشه هاى مشترك و تفاهمات بسيارى با بهوديان دارند و كزاف نخواهد بود
آکرهسته مرکزی بهاثیت را شکل گرفنه از يهو ديان Ms
بهائيان بعلت داری از مدیریت واحد و انسجاا i قابل
ل یامهای خاش یز Fp poe
لازم باشد يطلب با درکن کنو ومیل ابل أرتباط . جمعى
a8 ی
بهانيت د mm ا ۱ قه خود ۱ اثبل
0 ا 6 کم
fi بای راي و ا
جنايات اسرائيل نیام ای از هم ای مختقیاست که امن
ee. ی فا قرار دادن نیرو های تحت امر خود در اختبار دارد
که شید طرد روا که در وأقم ترور شخصيت فرد رائده ده در تمامی عرصه ها
است از مهم ترين 7
٠
j
—
صفحه 163:
بلطلاعلتي .9
:| از ديكرسو اسرائيل براي كسترش نفوذ خود در كشورهاي
1 | اسلامي از عناصر ile پراکنده در کشور هاي اسلامي
خصوصا منطقه خاور میانه استفاده هاي فراوان امنیتی 9
اطلاعاتي مي نمود بسياري از منتقدین بهائیت از جمله
حضرت امام خميني بهائیان را اساسا بهائي ندانسته بلکه
آنانرا بهودياني متعصب و فداکار برای خدمت به آرمان
صهیونیسم جهاني مي دانند که بیشتر آز سایرین در این
.زمينه اسرائيل را باري کودند
با تأكيد بر اين نظريه در سخنراني هاي متعدد خود مردم را
.نسبت به خطرات اين فرقه انذار مي قرمود
صفحه 164:
1
1
افزایش نفوذ بهانیان درایران
بي هیچ ترديدي با ید دوره حکومت پهلوي را دوره حکومت فرقه ضاله
بهائیت در ایران دانست حضور بهائیان در مناصب مهم سياسي »
فرهنگی » اقتصادی » نظامی و امنیتی با سنگینی تمام حس میشد و
اعتماد بیش از حد و غیر طبيعي پهلوي ها به بهآئیان براي همه متدينين
و میهن دوستان بسیار آزار دهنده بود
:در خاطرات ارتشبد سابق حسین فیدوست آمده است
سرگرد صنيعي در آن زمان از بهايي هاي طراز اول بود. او بعدها سپهبد
و مدتي هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص
ولیعهد» حاكي از احترام و اعتمادر ضاخان به بهايي ها و میزان نفوذ
آنان در دستگاه دولتي است مینویسد که نیز اين محمد رضا اعتماد را
به بهائيان داشت
خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست »موسسه ي مطالعات و بزوهش هاي سياسي؛ 1385) ج 1 ص 57- 59
صفحه 165:
1
4
سیاستمداران بهانی در دوره يهلوى
ole محمدخان موقرالدوله از سران درجه اول بهائیان ایران وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت
در کابینه سید ضیاء الدین طباطبافي(دوره رضاخان)
منصور روحاني ( وزیر آب و برق و كشاورزي )
pol كلسرخي وزير منابع طبيعي
خانم فرخ رو بارسا ( وزير آموزش و برورش )
هوشنك نهاوندي (وزير كار وآباداني و مسكن )
سپهبد اسدالله صنيعي »(وزیر دفاع)
سپهبد دکتر ايادي (پزشک مخصوص شاه ودارنده بیش از هشتاد شغل سياسي ونظامي)
سبهبد على محمد خادمي (رئيس سازمان هوا بيمائي ملي ايران هما)] علي محمد خان
موقرالدوله سركنسول ايران در بمبئي در سال 1398 نماینده وزارت خارجه در 1915 بود .
وی اندكي پس از کودتاي 3 اسفند - فارس در سال 1900 حاکم بوشهر در سال های
9 در گذشت . موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضای خاندان افنان؛ یعنی از خویشان
1 علي محمد بابءبودء با عباس افندي و شوفي افندي نیز خويشي داشت. میرزا هادي شيرازي»
.داماد عباس افندي و پدر شوقي » پسر دايي موقرالدوله بود
صفحه 166:
در پرونده سید بهاني پرویز خسرواني سند قابل توجهي به چشم
میخورد که از جهت نشان دادن عمق روابط میان حکومت
پهلوي و بهائیان بسیار حائز اهمیت است بویژه آنکه این سند
مربوط به قیام خونین 15 خرداد 1342 و حمایت علما و مردم
قم از حضرت امام خميني(ره) است بهائبان »بلافاصله با
ارسال نامه اي به سپهبد پرویز خسرواني فرمانده ژاندارمري
ناحیه مرکز ([1])ضمن ابراز خوشحالي از اين کشتار وحشیائه
(كه نهايت مدنيت و اخلاق آنان را مي رساند) از سردمدارهم
:مسلک خود در این جنایت تشکر کردند
تسیمسار سیتیبپسرویز خسرولنیفرماندهیلندلیمری»
5 روز بعدازليزولقعه)
صفحه 167:
| بيروزي انقلاب اسلامي طلائي ترين فرصت نفوذ و جباول را از فرقه
:| بهائيت كرفت و اميد آنان را تبديل به يأس كرد بنا براين دشمني
بهائيت با نظام اسلامى را ميتوان امري طبيعي تلقي كرد مانند
دشمنى امريكاء اسرائيل با اين انقلاب . بهائيت مدعى است با سياست
رابطه اي ندارد و تکلیف بهائيان در برابرحكومتها .اطاعت و تسليم
است .
صفحه 168:
بهائیت در مسیر تاريخي و اعتقادي خود با چالشهاي گوناگوني
: روبرو است که عمده ترین آنها عبارتند از
:الف )تعارض بهائيت با آموزه ها و نصوص معتبر اسلامي
بهاثیت و خاتمیت پیامبر اسلا
مسلمانان با استناد به آیات قر آن کریم و روایات قطعي الصدور و
نیز برخی از ادله عقلی اعتقاد دارند که حضرت محمد صلى الله
علیه و آله وسلم پیغمبر اسلام خاتم رسولان وا نبیاءاست و اسلام
آخرین دین و جامعترین آثيني است که خداوند به بشر ارزاني
J .داشته است و پس از آن دین ديگري نخواهد آمد
صفحه 169:
| ب) چالشهاي بهائیت با تناقضات علمي وعملی رهبران خود
يكي دیگر از چالشهاي بها ثیت مطالب خلاف سلمات
علمي و نیز تناقضات فولي و عملي است که
رهبران بهائی آکاهانه با نا آکاهانه به زبان آورده
یا بر صفحه کاغذ نکاشته اند و امروز در دست
مخالفین بهائیت قرار داشته و اغنام الله را به
تكاپوئي بیهوده براي پاسخگوئي که گاه رسوا تر از
ز .اصل است مبتلا کرذه است
صفحه 170:
ج)بیت العدل و بحران عدم مشروعیت
یکی دیگر از معضلات لاینحل بهائيت بحران
مشروعیتی است که برای بیت العدل به عنوان مهم
ترین و بالاترین نماد مذهبی این فرقه بعد از مرگ
شوقی افندی به وجود آمده است و امروز پس از
پنجاه سال این تشکیلات عریض و طویل به جز
توجیهات فاقد ارزش استدلال » باسخی برای
مخالفین خود که بسیاری از آنها افرادی معتقد به
.بهاءاللّه هستند نبافته است
صفحه 171:
افندي را با لقب ولي امر الله 1۹۲۱-۱۹۵۷ بهشوقي عبدالبها در الواح و وصایا
| عنوان جانشين خود بركزيد كه ابن اولين ولي امراز سلسله ولي
1 امرهاى بيست و جهاركانه خيالي عبدالبهاء بود كه همواره بايد برابر
4| دستورآلعمل هائی که عبدالبها از آبات بهاءالله استخراج میکرد در
رأس بیت العدل به عنوان تنفيذ کننده قوانین مصوبه » حضور داشته
باشد دستور عبدالبها ابن است:....ولی امرالله رئيس مقدّس اين
مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل و اكر در اجتماعات بالذات حاضر
نشود نايب و وكيلي تعيبن فرمايد .... اين بيت عدل مصدر تشريعست و
حكومت قوه تنفیذ. تشريع بايد مؤْيّد تنفيذ كردد و تنفين بايد ظهير و
افندي» جامعه بهائي شوقي معين تشریع شود امابه دنبال در گذشت
فاقد رهبري از نسل بهاالله شد و بخش عمده بهائیان بدون توجه به
اهميت ولي امر در نظم اداري امرالله رهبري بیت العدل بدون ولي
امر را براحتي پذیرفتند در حالیکه بنا به نظر شوقي بیت العدل بدون
وجود ولي امر سازماني فلج محسوب میشود
کنجینه خدود و احکام ی تا وت ملی TW ue sn TA emir rie
صفحه 172:
| بخش دیگر بهائیان »بهاثیان ارتدو کس نامیده مي شوند بيت العدل حيفا را
| فاقد مشروعیت میدانند اصلي ترین دلیل آنها نبود ولي امر مصون از
خطا است . بیت العدل مبارزه وسيعي را با بهاییان ارتدکس اغاز
نموده اما بهایبان ارقدکس متون غیر قابل انکار بي پايكي آنرا بر
همکان اشکار نموده اند .هر چند بهائیان ارتودکس با این مبارزه» بناي
بيت العدل را به سوي ويراني میرانند مع الاسف خودشان نیز در چنبره
توهمات »منتظر وعده های دروغین عبدالبهاءنشسته اند در وب سایت
بهائیان ارتودکس آمده است ست :در حال حاضر که نزدیک به زمان نزول
کتاب مستطاب اقدس است و احکام آن هنوز کاملا اجرا نمیشود وضع وصع
احكام جديدي مورد ندارد لهذا بيت عدل عمومي يا بيت عدل اعظم
(حقيقي) در آينده در ميقات معين بنا به اراده الهي منطبق با مفاد
الواح وصلياى حضرت عبدالبهاء تشكيل خواهد شد. دريافتازساات
: بهاثيان ارتودكس ابران به آدرس «دمء. هوه 1ط ذقطةطصة كذ تور
صفحه 173:
صفحه 174:
ریشه تحسم صورت در آداب بومی هندبان بوده» که صوفیان چشنبه جهت
تقویت رابطه مربد با مراد از جمله آداب قرار دادند. لکن رواج آن در
بين مسلى هائى نظير صوفيه ابران و شيخيه يا بهائيه از زمانى است که
احمد احسائى رساله اى در اين زمينه قدوين كرد و در آن متذكر شد
«بايد در اياك نعبد حضرت اميرالمؤمنين را قصد كند. زيرا كه
خداوند مجهول الکنه است و آن چه در ذهن آید» مخلوق ذهن
است. پس باید وجه او را اراده نمود كه اميرالمؤمنين (ع)
باشد.»
مرحوم تنکابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمومنین
(ع) می نویسد: «همچنان که خدا مجهول الکنه است؛ امیرالمومنین (ع)
نیز در اذهان مجهول الکنه است» پس اگر امیرالموّمنین را در ذهن
بگذرانيم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد
آید. و چنان که خدا مجهول الکنه است برای ماء هم چنین مجهول الکنه
براى اميرالمؤمنين نيز مى باشد. بس اميرالمؤمنين» در وقت كفتن اياى
نعيد كه را قصد مى كرد!؟ مجملا اين سخن خارج از مذهب شيعه است.»
صفحه 175:
افرادی از صوفیه مانند حاج میرزا حسن صفی علیشاه و ملاسلطان گنابادی
كه بعد از بى بردن به نظريه احسائى تمايل به اين دستور العمل بيدا
كردند» رويه مرحوم تنكابنى را مورد توجه قرار دادهء با يك تير دو نشان
را هدف گرفتند» دستور دادند بهتر است در «اباک نعبد» صوفیان برای این
که مبتلا به مجهول الکنه نشوند» صورت شیخ را که زنده و حاضر می باشد
در نظر گيرند» بدین ترتیب استدلال «مجهول الکنه» به صورت یک اصل
کلی عبادی در تصوف در آمده» صوفیان صورت مرشدان خود را و بهائیان
صورت عبدالبهاء را در نظر می گیرند که بدون تردید نوعی شرک به خدا
و بت پرستی است. و به طور حتم انگیزه قانون عبادت قرار دادن آن» به
جهت انهدام و خرافی جلوه دادن آئین موحدان است. این گونه خرافات
را زير سايه و شعار محبت اهل بيت (ع) در ميان شيعيان رواج دادند»
شیعی» خواسته است «دین مبین را از لوث این کدورت ها پاک نماید و
غبار آن اوهام را از مغزهای شیعیان بزداید و پیراهه ها [را] که بر دین
مبین بسته ده است باز فرماید و جمیع اصول و فروع را بر مأخذ خود
.ق ار دهد و .وج ان معانی آسمان فر مادد
صفحه 176:
توضیح این مهم» ادعای رئیس شیخیه را در توجیه اقدامات تحریف گرانه
ای که احمد احسائی نسبت به مبانی عبادی اسلامی نموده بی اعتبار می
نماید. زیرا بنابر ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی کرمانی» تا زمان احسائی
که حدودا هزار سال می باشده اصول و فروع دین مبین اسلام بر مأخذ
اصلی قرار نداشته» احسائی با تحریف مبانی اصولی - فروعی اسلام که
خدمتی شایان سپاس و تقدیر استعمارگران بوده است» کاری در خور توجه
انجام داده» در صورتی که برای خواننده ی عزیز ما شک و تردید نیست»
مسلک استعماری بهائیت که جهت وارونه نمودن اصل امامت ادامه دهنده
ی نبوت در اسلام به وجود آمده؛ در حقیقت هر اقدامی که به وسیله اين
مسلک کمراه کننده مانند تجسم صورت عبدالبهاء در عبادتی مثل نماز
بهائی صورت گرفته؛ اقدامی یا دستورالعملی در راستای تحریف و تخریب
اسلام که خواست و آرزوی استعمار است می باشد و چون انجام چنین
دستورالعملى در بهائيت با آنجه شيخ احمد احسائی به آن دستور داده» و
در صوفيه نيز سنت است مطابق مى باشدء بايد بيذيريم كروه شیخیه و
صوفيه با بذيرفتن جنين عملى مانند بهائيت در مسير تحريف اسلام قرار