صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:
‎sh ۱‏ رفت و اجازه ‎Sg!‏ و ‏| تعبیرات فلسفی قدیم متأثر از آثار دی را با اخبار ‏أدرهم آميخت و روش جديدى را ‏بنا نهاد. مثلا قا ‏وجود و ماهيت هر دو اسيل هستند. ‎

صفحه 4:
از معاصران ما ی فوسد حتر | ول تدارند وب یات وجود و ماهبت» قائل شدند و در بعضی از آثار خود آوردند وجود منشاً کارهای خبر و ماهیت» منشاً کارهای شر است و همه اين آثار» اصیلند. پس منشاً صدور آنها به طریقه اولی؛ اصیل خواهد بود. ده ی: شیخ احمد احسایی ‎See eee‏ قواعد فلسفی را معتبر نمی‌داند» بدون آنکه متوجه باشد در کرداب ثنویت (و شرک) افتاده است که قائل به یزدان و اهریمن هستند و سهمی از توحید ندارند.

صفحه 5:
: شیخ قائل به معاد روحانى است واز آن به " » كه نوعى جسم لطيف است تعبير مى كند. هورقليا كلمداق سريانى به معنى قالب مثالى است و از اصطلاحات فلسفی شبخ احمد احسایی است. ي: كه بدن جرمانى و دنيوى است و در قبر» تجزيه و زوال مىبذيرد و عناصر آن به طبيعت برمى كردد. 1 ي: که فنایذیری جسد اول را ندارد ود از تلاشی شدن جسم» آنچه که در روز رستاخیز محشور می شود همین جسم مثالی و هور قلیایی است که ثواب و عقاب اخروی به همين جسم بر می‌گر دد.

صفحه 6:
۱ معراج: شیخ احسایی» ‎ol‏ معراج پیامبر اکرم |[(ص) را پذیرفته است و قاثل به جسمانی بودن آن |می‌باشد منتها تفسیری در جسمانی بودن معراج دارد که با دیدگاه مسلمانان تطبیق ندار د. | می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) در هر فلکی از افلاک» | جسمی متناسب با جرم آن فلک به خود می‌گرفت تا ورود در افلاک مختلف برای بدن ظاهری و | | جسمانی او مشکل ایجاد نکند. و م سيا هو بى به آسمان رفت.

صفحه 7:
شیخ احمد احسایی» وجود امام | عصر (ع) و ظهور او را از مسلم و حتمی می‌دانست ولی | می‌گفت: امام در یک عالمی غیر از این عالم مادی» سکونت | دارد و از آنجاء بر همه عالم حکمفرمایی و حکمرانی دارد و روزی که خدا به او احازه دهد در این عالم ظاهر خواهد شد و عالم را بر از عدل و داد خواهد کرد. «کنت دو گویینو» وزیر مختار فرانسه» در كتاب «سه سال در ايران» مى نو يسد: شيخىها با شيعه اختلاف دار ند. شيعه مىكويد: امام دوازدهم با قالب جسمانى» روزكار می‌گذراند ولی شيخىها مىكويند: امام دوازدهم با قالب روحانی زنده است. پیروان شیخ» چون طول عمر امام زمان (ع)را با موازین فلسفی خود سا ززگار نمی‌دیدند قائل شدند که روح حضرت در بدن هورقلیایی زندگی می‌کند.

صفحه 8:
۴ رکن رابع: معنقدند که اصول دین جهار اصل: توحید» نبوت» امامت و ركن رابع است. به نظر شیخیه, همان‌طور که صفات ديكر الهى» جزو اصول دين نيست »نيازى ذيست كه عدالت» جزو اصول دين باشد. معاد هم جزو اصول دين نيست زيرا اعتقاد به به قرآن مستلزم اعتقاد به معاد است. آنان مىكويند: جهارمين ‎hol‏ از اصول دين» ‎Sy |]‏ رابع است كه همان شناخت شيعه كامل مى باشد. او مبلغ و ناطق || : اول است و واسطه بين شيعيان و امام غايب است و احكام را بلاواسطه : از امام می‌گیرد و به دیگران می‌رساند. ۱ در دوره غیبت صغری : نواب خاص و در غیبت کبری : قریه ظاهره را قائل هستند بر اساس برداشتی از آبه ۱۸ سوره سبا اصل رکن رابع را حاج محمد کریم خان که از بزرگان شیخبه است بنا | نماد و پیروان او را در کرمان ر کنیه لقب دادند و این اصل» مورد قبول شیخیه آذربایحان نبود.

صفحه 9:
کریم خان قاجار در مورد این اصل می‌گوید: _. «ان الشيعة يحتاج الى عالم يرونه و بأخذون عنه أحكام الشرع فى حال غيبة الامام ارت الراح واكان هذا مفب بسب 9۳ ام حتى اقتضى المصلحة الالهية بظهور الركن الرابع بوجود الشيخ أحمد الاحسابى || و بعده السيد كاظم الرشتى و بعدهما أيضاً لا يخلو الارض من حجة و هو الركن | الرابع الى حين ظهور الامام الحجة»؛ شيعه نيازمند به عالمى است كه احكام شريعت را در عصر غيبت از او اخذ نموده و او | همان رکن رابع است که به سبب ظلم حاكمانء مخفى بود تا اينكه مصلحت الهى بر || [| ظهور ركن رابع» اقتضاء نمود؛ لذا شيخ احمد احسايى و بعد از او» سيد كاظم رشتى ا رکن رابع بودند که بعد از آنان تا ظهور امام حجت» زمین خالی از رکن رایخ ; 8 نخواهد ماند. همین گونه تفکرات فرقه شیخیه» سبب شد که بعدها اشخاضي ‎ee‏ محمد باب ادعای باب ی

صفحه 10:
۵. غلو شیخیه در مورد امه اطهار علیهم السلام؛ شیخیه برای امه (ع) ربوبیت قائل شدند؛ لذا آنها را از فرقه‌های غلات به شمار آورده‌اند. آنان تمام صفات خداوند را به ائمه نست می‌دهند. سید کاظم رشتی می گوید: «اختص اسم الله بالنبی و اسم الر حمن بالوصی» اسم ‎call‏ مختص ‎poly‏ 9 اسم رحمان هم اختصاص به وصی پیامبر دارد. می‌گویند: تمام ضمیرهایی که در قر آن ذکر شده به پیامبر و ائمه (ع) بر می‌گرده نه به خدا؛ زیرا خداوند متعال مورد اشاره قرار نمی‌گیرد. همچنین تمام صفات الهی به معصومین بر می‌گردد. «گلد زیهر» در عقیده و شریعت در اسلام» درباره شیخیه می‌نویسد: در آغاز فرن نوزدهم مبلادی؛ فرقه جدیدی ظهور کرد که از مذهب شيعه اخذ شده است و آن مذهب شیخیه است که پیروانش معتقد شدند صفات الهی در اشخاص و اجساد حلول می‌کند و آنان؛ قوای خلاقه دارند. و به تعبیر صاحب کتاب روضات الجنات طایفه شیخیه» به منزله نصاری هستند که درباره حضرت عبسی غلو کرده و به تثلیت قائل شده‌اند.

صفحه 11:
۶ - تجسم صورت امیرالمومنین (ع) احمد احسائی رساله ای در این زمینه تدوین کرد و در آن متذ کر شد «باید در ایاک نعبد حضرت امیرالمومنین را قصد کند. زیرا که خداوند مجهول الکنه است و آن چه در ذهن آید مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود که امیرالمومنین (ع) شاه » مرحوم تنکابنی پس از نقل دليل احسائى براى تجسم صورت اميرالمؤمنين (ع) می نویسد: «همچنان که خدا مجهول الکنه است» امیرالمومنین (ع) نیز در اذهان مجهول الکنه است» پس اگر امیرالمژمنین را در ذهن بگذرانیم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و جنان که خدا مجهول الکنه است ‎sho oly‏ هم جنين مجهول الكنه براى اميرالمؤمنين نيز مى باشد. بس اميرالمؤمنين» در وقت گفتن ‎TU‏ نعبد که را قصد می کرد!؟ مجملا این سخن خارج از مذهب شیعه است.» اين عقاید سب شد که علما موضع بگیرند و حتی حکم به تکفیر آنان و غالی بودن این فرقه دهند.

صفحه 12:
پس از شیخ احمد »شاگرد وی " سید کاظم را شتی" رهبر مکتب شیخیه شد. وی در ۱۲۱۲در ‎oy‏ ‏متولد ودر ۱۶سالگی برای تلمذ نزد شیخ احمد احسایی که در آن زمان در یزد بود شتافت. وی به امر شيخ احمد متوطن کربلا شده ومشغول تدریس شد. بالغ بر ۱۵۰جلد تالیفات دارد . | در کتاب می نویسد: سيد رشتى داراى تاليفات بسبارى است كه احدى جيزى از آن نفهميده است... وى در شرح شعو یکی از شعرا می گوید:(این مدینه ای عظیم در آسمان است وائّمه علیهم السلام در آن ساکن هستند...... کوچه ای است كه صاحبش به نام شلحلحون....در کوچه است که دارنده آن سگی بنام کلحلحون است و..)

صفحه 13:
ویژگی های منفی سید کاظم: | دشمنی با علما ; | مرحوم تنکابنی می نویسد:زمانی که در درس سید کاظم رشتی حاضر ‎WHE: pats so,‏ فقهارا مذمت کرده وحتی شتم میکرد. وی مرحوم ‏| سیدمحمد باقر نجفی می نویسد: در حالی که سپاهیان نجیب پاشا حتی به اماکن شیعه در کربلا احترام نمیگذاشتند ومردم پناهنده درضریح ‏| حضرت را هم می کشتند وبا اسب به رواق مطهر هجوم می بردند .خانه 8 سید کاظم رشتی وشخص او در امان بود وهر که به خانه وی پناهنده می شد مصون بود. اگر عثمانیها به فضل وتقوای سید کاظم احترام میگذاشتند می بایست به امام حسین (ع) وشهدای کربلا احترام بیشتری می گذاشتند. سرانحام سید کاظم رشتی در سال ۱۲۵۹ ق عازم سامرا شد.وی پس از دیدار با نجیب پاشا در بستر بیماری افتاد ودر پی همین بیماری وفات کرد ودر رواق بائین بای سید الشهدا (ع) دفن شد. ‎

صفحه 14:
سید کاظم دو شاگرد معروف داشت یکی علی محمد باب است که فرقه بابیه را تأسیس کرد. دیگر ی؛ محمد كريم خان قاجاوه ابسر عمو و داماد فتحعلی شاه است که فرقه شیخیه را در کرمان تأسیس کرد و به کریم‌خانیه معروف شدند. انشعاب دیگراین فرقه» فرقه شیخیه آذربایجان است که خاندان احقاقی که در کویت هستند ریاست آن را عهده‌دارند. از اسوه عارفان» سید علی آقا قاضی (۱۳۶۶ ق) استاد علامه طباطبایی درباره شیخیه پر سیدنه: بعد از خواندن قسمت‌هایی از کتاب شرح زبارت جامعه احسایی» فرمود: این شیخ می‌خواهد ثابت کند که همه کارها که ایجاد می‌شود مربوط به اسما و صفات خداست و اتحادی میان اسما و صفات با ذات خدا وجود ندارد. بنابراین شیخ احمد احسایی» ذات خدا را مفهومی پوج و بی‌اثر و صرف‌نظر از اسما و صفات می‌خواند و اين عين شرک است.

صفحه 15:

صفحه 16:

صفحه 17:
حانشینان سید کاظم رشتی ‏ ححمد کسویم خانکرملني!) میرزا حس‌گسوهر ‎٩-‏ عیرزا محیط شاعر کرملني 9 سید علی‌محمد شيرازي 4۳

صفحه 18:
أو را كرد و جون كتابى به نام احقاقالحق و ابطالالباطل» در رد محمد ناميده شدند كرفتند. در آذربایجان و كربلا و كويت زندكى ميكنند و بيشواى ایشان شیخ رسول احقافی است

صفحه 19:
شیخیه کرمان و آذربایجان در اعتقادات خود را پیرو آرای شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی مدانند اما در فروع دین و اعمال با یکدیگر اختلاف نظر دارند. کرمانها از شیوه اخبارنگری پیروی سکنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند. اما شیخیه آذربایجان به اجتهاد و تقلید معقتدند و از مراجع تقلید خودشان پیروی مکنند. البته در عقاید نیز شیخیه آذربایجان برخلاف شیخیه کرمان» خود نیز به اجتهاد مپردازند و آرای شیخ احمد و سید کاظم را بر | .اساس تلقی خویش از احادیث تفسیر مىکنند

صفحه 20:
۲ 1 1 «مهم ترين تفاوت «ركن رابع _ || يكى از اختلافات شيخيه كرمان و آذربايجان مسأله ركن رابع است. شيخيه كرمان اصول دين را جهار اصل توحيد» نبوت» امامت و ركن رابع مدانند. مراد آنها از رکن رابع» شیعه كامل است كه واسطه ميان شيعيان و امام غايب مبباشد. همین اعتقاد است که میان شیخیه (کرمان) و بابیه ارتباط ایجاد مکند. اما شیخیه آذر بایجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند. و اصول دین را پنج اصل توحید» .نبوت» معاد» عدل و امامت مسدانند آنان چنین استدلال مىکنند که شیخ احمد احسایی در ابتدای رساله حیوةالنفس و سید کاظم رشتی در رساله اصول عقاید» اصول دين را پنج اصل مذ‌کور مدانند و مي گویند که در هیچ یک از کتب و رسایل .این دو نفر نامی از رکن رابع برده نشده است لحقافلغعق ص167 - 223 رك غلامحسین معتمدالاسلام» کلمه اي از هزار » تبریز » جاپخانه شفق ص 66-64 آشنائي با فرق و مذاهب اسلامي صص175 تا 178 با اند كي تصرف و تلخیص

صفحه 21:
این برنامه حاوی اطلاعاتی در باره مکتب شیخی است. شعار سلسله شیخیه که یکی از مکاتب مسلمان و شیعه جعفری اثناعشری هستند بيروى از تعاليم محمد وآل محمد (ص) درهمه اموراست . این برنامه امکان مطالعه بسیاری از کتب: اغلب کنب ارائهشده در این بر نامه د, و فقهی از دید گاه شیخیه است..

صفحه 22:

صفحه 23:
ملقب [به باب از جوانی به عبادت طولانی و رازونیازهای غیرعادی | که با قرائت ادعیه و زبارات ۱ همراه بود مشغول بود. در | نوجوانی در سلک طلاب علوم |دینی در آمد. ریاضت و گوشه اگیری و چله نشینی رویه او بود. اند کی بعد درس را رها کرد و به دایی اش در بوشهر پیوست تا به .امور تجارت و منشیکری بپردازد 5۳

صفحه 24:
پس از حضور پنج ساله علی محمد باب در تجارتخانه دابی اش در | بوشهر و ارتباط با كمبانى هاى ۱ كانونهاى متنفذ و مرموز به سرعت شهرت یافت. دوران اقامت باب در | بوشهر مقارن است با سالهای اولیه (متعلق به بمودیان بغداد) در بوشهر و بمبشى. (ساسون هادر دهه های بعد به امپراطوران تجاری شرق بدل شدند و در .زمره دوستان خاندان سلطنتی بربتانیا جای گرفتند)

صفحه 25:
پس از ادعای باب در بوشهر» | نزدیکان او این وضعیت را ناشی از | هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن | باب را پریشان ساخته است.برای تغییر روحیه او را به عتبات عالیات ا| فرستادند ولی درسلک شاگردان در آمد. بعدها طرفداران باب اصرار می کردند که او درس نیاموخته و علم او لدنی است و او امی بوده است. خود باب به شاگردی اعتراف کرده و در مدت اقامت نزد وی به شدت [ ,. . تحت تأثیر سخنان او بوده است

صفحه 26:
دانش مذهبی بسیار [۲ | سطحی بوده است. این واقعیت را با | مطالعه کتاب «بیان» او می توان "| یافت. آثار منتسب به على محمد باب مونتازى است از الفاظ و ادعيه أشيعه اماميه و برخى اصطلاحات | عرفانی شیخیه که بر آنها |پیشوندهای الف و لام افزوده شده. در کتاب بیان و یا دیگر متون منتسب به او حتی یک جمله عربی سالم و صحیح که با ادییات و متون درسی حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده .باشد نمی توان یافت

صفحه 27:
در حدود کرد و اندکی بعد مدعى مهدویت شد. بر اثر غائله او و فشار علما به او دستگیر و به کسیل شد. پس از مدتی وی به تهران اعزام شد. که از وجود او در تهران بیمناک بود او را به ماكو فرستاد تا .در قلعه اى زندانى كردد : ١ 1 محمد میرزاءپسر عباس میرزا سومین پادشاه سلسلهی قاجار (جل. ۱۳۵۰ ف. ۱۲۶۴) اهم کارهای او کشتن قائممقام (ه.م) و محاصره هرات است. ( ۱۲۶۴ - ۱۳۳۲ یل . در تبریز به دنیا آمد. وی سومین پادشاه از سلاطین فاجاریه است

صفحه 28:
در و علماء تبریز باب را آبه حضور پذیرفتند تا بدانند اين بجه طلبه كيست و جه مى | گوید. ابهت علمی علما و هیبت أو جلالشان باب را سخت به وحشت انداخت واز ياسخ به سئوالات ابتدایی صرف و نحو آنان عاجز ماند و شروع به .توبه و استغفار نمود فاصرالدین شاه فاجار

صفحه 29:
أبس از آن باب در قلعه چهریق زندانی بود و پیروان او در گوشه و :| کنار با نیروهای دولتی درگیر |بودند. نهایتا تصمیم بر این شد که | على محمد بت به دليل ادعاهای ا| دروغین خود و نیز آشوبهای آپیروان او در نقاط مختلف »اعدام بازمنده هایقلعه چهریق در سال ۲۰۰۸ مبلادی که در کناررودخانه لا در شهرستا ار داود شود و وی در ۲۷ شعبان ۱۳۶۶ در بریز به فرمان و پرونده حیات این مدعی دروغین

صفحه 30:
آغاز ادعا ۱ حروف حي نخستین یاران ادعاي بابیت الله قد قذر آن بخرج ذلک الکتاب فی تفسیر آحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن أبمطالب على عبده ليكون حجة لله من عند الذكر على «العالمين بليغا همانا خدا مقدر کرده که این کتاب از نزد محمد پسر حسن پسر على بسر محمد بسر على بسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على بسر حسين بسر على بسر اسطالب بر بندهاش برون آيد قا از سوى ذكر (سيد على محمد) حجت بالغه خدا بر جهانيان wh» fj عبدالحمید اشراق خاوري رساله امر و خلق ص 553

صفحه 31:
يس از سيدكاظم رشتىء سيدعلى محمد با اينكه در كربلا و در حلقه یاران نزدیک ملاکاظم رشتی نبوده تحت تأثير تلقينات برنس دالگور کی بلافاصله ادعای جانشینی او را مطرح ساخت و درست یک سال بعد» در سال ۱۳۶۰ قمری که مصادف با هزارمین سال غیبت امام عصر (عج) بوده با حمایت کانونهای متنفذ و مرموز استعماری» ضمن اینکه خود را «رکن رابع» خواند» ادعا کرد که «باب» امام زمان (عج) است و در نشست و برخاست های روزانه و در میان اطرافیان خود گفت که «من مبشر ظهور امام زمان و باب او هستم و هکس که به ظهور حضرت مهدی (عج) اعتقاد و ایمان دارده باید ابتدا با من که «باب» و «در» او هستم بیعت کند». وی حدیث «انا مدینه العلم و علی بابها» را در جهت اثبات ادعای خود تفسیر می کرد و می گفت؛ حتی رسول اکرم (ص) به حقانیت و .«ظهور من اشاره کرده و فرمود: «من شهر علم هستم و علی باب

صفحه 32:
بهائیان پنجم جمادی الاولی ۱۲۶۰ هجری قمری برابر با ۲۳ماه مه ۱۸۴۴ میلادی را مبعث «نقطه اولی» می دانند و آن ۳ مبدأ تاریخ خود (تاریخ بدیع) قرار داده اند. میرزا حسینعلی نوری (بهاالله) اين روز را يكى از اعياد مهم بهائيان اعلام کرده و هر كونه اشتغال در اين روز را حرام نموده است. بس از طرح ادعاى «سيدعلى محمد باب»» كا ركزاران استعمار روسيه» با ترفندهاى مختلف سعى در جلب نظر شاكردان و بيروان سيد كاظم رشتى مى كنندء اما تنها 14 نفر را - كه براساس حروف «ابجد» به حروف «حى» معروف شدند - با وى همراه مى نمايند و آنان را براى ابلاغ ظهور «باب امام زمان» به نقاط مختلف کشور بويزه منطقه خراسان بزرگ و شرق کشور» يعنى منطقه نفوذ انكلستان ودر مجاورت مرزهاى هندوستان و دايره نفوذ كميانى هند شرقى مى .فرستند

صفحه 33:
1 4 ادعاى مهدويت وى در آغاز كتاب احسن القصص خود را حجت الهى عصر معرفى كرده است كه در واقع اعلام مهدویت است «ذر هر زمان خداوند حل و عز» کتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و مفرماید و در سنه هزار و دویست وهفتاد از بعئت رسول الله» کتاب را بیان» و ححت را ذات حروف سبح (علی محمد که دارای هفت حرف : «.است) قرار داد مقصود وي سال هزار دویست شصت میباشد سيد علیمحمد باب / آحسن القصص؛ / نسخه خطي / تهران / بیتا / ص 1

صفحه 34:
1 1 1 ادعای رسالت و نبوت و مظهریت هر کتاب ادلائل سبعه" که در سال ۱۸۴۸ ميلادي بعد از كتاب بيان در قلعه ماكو به نکارش در آورده است » به ماست مالي ادعاهاي گذشته خود پرداخته و با ادعاي :رسالت و مظهريت جنين ميكويد _ و نظر کردر فضل‌حضر تمنتظ__ لممللل#سامينن ولسع فر موده تا آنکه نما را نجاندهد. مقلمي‌که لمّلخازاسو حظهرلذنيإنالله جكونه خود را باسم بلبيقلنم تلهحمد(ص) ظاهر فرمودد و بملحکام ق رآن‌در کتاباول‌هکم فر مود تا آنکه حردم مهضطر يفشونداز كتابهديد وامر هديد ومشاهده كنند كملين حشلبسلستبا خودلیشا نلعل‌محتجبنسشوند و از آنجه از بسولوآن‌خلق شدمالند غافلنملذند سيد باب .دلائل سبعه. ص 29

صفحه 35:
محاکمه و مناظره باب در مجلس و لیعهد أدر سلطنت محمد شاه علی محمد باب را از قلعه جهریق به | تبريز بردند و مجلسى با حضور ناصر الدين ميرزا و جند تن از علما تشكيل دادند از وى سؤال شد: از معجزه و كرامت جه دارى؟ كفت: براى عصاى خود آيه نازل صسكنم : بسم الله الرحمن الرحيم. سبحان الله القدوس السبوح الذى خلق السموات و الارض كما خلق هذه العصا آية من آياته! اعراب كلمات را غلط خواند» زيرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت كرد و جون كفتند: مكسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مكسور خواند.امير اصلان خان كفت: اكر اين قبيل فقرات از جمله آيات شمرده شود» من هم متوانم و گفت: الحمد لله الذى خلق العصا كما خلق الصباح و المسا! نض »مازندرانى» ظهور الحق» ج 8

صفحه 36:
تویه نامه پس از آشکار شدن عجز سید علی محمد» وی را تنبیه نمودند و او اظهار پشیمانی کرد و به صورت كتبي و خطاب به ولیعهد» توبه نامه رسمي نوشت میرزا ابوالفضائل گلپايگاني بزرکترین مبلغ بهائي در کتاب کشف الفطاء عینًتوبه نامه باب را آورده .است فدذكروحى لايد لله كسما هولهله و عسنحته که ظهورانف غل و یحسخود را در در حللسر کسافه» عباد خود شلملكردلنيده. فحمدا له ثم حمدا كه مثلآ نحضرنوا ب تورحستخود فرموده که بسه ظهور عطوفتشعفو از بندكانو ستر برحجرمانو ترهم به دلعيازفر موشف بأشهد لله و مرعنده كمليبنده ضعيفرا قصدونيسكه خلافوضاوخدلوند عل ولهلى للسلو باشد ساگر جه بسنفسه» وجودم فنبسر فلس ليجو نة لبموموقربه تسوحيد خدلوند جلذكره و به مديو نو سو لاو وج لاسليهاية للم لمسيو لسلدم عفر بر كلها سر له رهد للسلستلمیدیحمئو را دلیم وعطلقا خلافوضائجورا نخولستهام واكر كللتيكه خلافوضائاو بود از قلم جاروشده غر ضم عصیانبوده و در هر حل لهستغفر و تلنبم حضر تاو راء ولیننسنده را حطلقعالم‌پیسکه حوط بسه آشهای‌ساند ‎yelled tly sagt Aled petals‏ (وسلسفخار و ويه ديكنم ازملمري‌که بسه مرنسبته اش شدصلست. و بسعضیناجانو کلمانکه از لسان‌جاروشده هلیل بسر هیچلمر نسيسو عد عو نسيل تخاصه حضر تحجة اسله علیه للملام را محفرادعا مبطللسولین بنده را چ شد و نه ادعاء شيكر. هستدعواز اطافحضر تشاهنشاهیو آن‌حضر تچناناست کملیردعاکو را بسه افو عنابانساطانیر یلفویحسخود سرفراز فرملیند و لسلام) .

صفحه 37:
شوق ریاست و روان بیمار سید علي محمد باب او را تا آنجا سوق داد که دیگر راهی برای باز گشت از آن منجلاب برایش باقي نماند و علیرغم فتواي علما به شبهه خبط دماغ ( به معني عدم تعادل رواني) و عدم رضایت به اعدام وي » مرحوم میرزا تقي خان امیر کبیر ناچار به صدور دستور اعدام شد. و سر آنجام به دستور صدر اعظم مقتدر براي ایجاد جلو گيري از ادامه اغتشاشات و آشوب هائي که توسط پیروان ودوست داران باب ایجاد مي شد سيد علي محمد باب در روز بيست وهشتم شعبان 1266 در میدان .صاحب الزمان تبريز به دار آويخته و تير باران شد ابوالقاسم افنان . جهار رساله تاربخي درباره قره العين ص 42

صفحه 38:
فتنه هاى بابيان در ايران مريدان سید علی محمد در اواخر سلطنت محمد شاه خصوصا پس از مرگ شاه در سال (1264) » وقابع خونینی را در کشور پدید آوردند که اگرچه در تمأم آنها نیز شکست در اردوي ‎LG‏ ‏رقم خورد اما به هر شکل این اتفاقات و حادثه ها در سرزمین ايران و هردو طرف نزاع فرزندان | این کشور بودند اهم انها به قرار ذیلند

صفحه 39:
فننه ماز ندران (قلعه شیخ طبرسی) در این شورش که ملا حسین بشرویهای و ملا محمد علی بارفروشی»از اصلي ترین باران باب فرماندهی را بر عهده داشتند وهر دو نیز کشته شدند آنان با حفر .خندقی اطراف قلعه خود را برای جنگ با قوای دولتی آماده ساختند ازوقایع تأسف بار که ماهبت شیطانی یاران باب را به نشان می دهد» هجوم بر مردم ساده دل بيرامون قلعه است كه توجيه قابل قبولي براي آن وجود ندارد »بابيان با »شقاوت و بيرحمي تمام به قتل و غارت ايشان مبيرداختند حاج ميرزا جاني کاشي از مورخین بابي و علاقمندان باب در کتاب خود آورده است جمعییفنند و در سمیسوورسرشه شد را گرفتند و یکصد و سیرپفر را به قتل رسلنیدند. تستمه فرار نموشه شه را حضرلناصحابحق خرابف‌وشند و آفوقه طینان | چمیتا بسه شلعه بسرد‌ند) بلیبان‌هر کز بسه شکستسی‌ندیشدند آنا‌چنازسه پیروزی‌خودامید وار بودند کسه در تسصور نميکنجدمیرزا جلنيک اشی‌ینییس حضر نقدوس(محمد عیبر فروشی فر مود: ها هستیم سلطان‌سحوو علم در زیینگین ماحباشد و کل‌سااطینمشرقو حفربهه جهتا خاضع خولهند گردید». پسربا نسیروومولتجنگه یگرفتو فستنه با پسیروزوةولوجولتو کشته شدرملامحمدعلی بلوفروشوور 12065 پسابانگوفت سس سدس م

صفحه 40:
۱ در سال (1266) زنجان نیز شاهد شورشی به أسركردكى ملا محمد على زنجانى ملقب به حجحت شد اين فرد با ادعاي اجتهاد خود را نماينده امام زمان ميدانست وي قبل از ادعاي بابيت بعلت فتوا هاي عجيب و غريب خود در مسائل مختلف احكام مورد نفرت وانكار متدينين زنجان قرار داشت شورش با جرقه كوجك دعواي كودكانه دو طفل مکتبخانه ای آغاز شد و پس از کشتاری وحشتناک از طرفین به شکست سنگین بابیان و مرگ ذلبلانه .حجت زنجانی منجر گردید

صفحه 41:
1 4 واقعه نيريز است. که بنا به گفته عبدالبها قره‌بابي‌واقعه نیریز يكي ديكر از فتنه هاي تاريخ : العین سید يحيي را تشویق به ایجاد این فتنه نموده است روزي جنا ‎BT‏ سید بحیای وحبد شخص فرید روح المقربین له الفدا حاضر شدند و در بيرون نشسته جناب طاهره وراي پرده نشسته و من طفل بودم و در دامن او نشسته بودم* جناب وحيد آبات و احاديثي نظير در فريد از دهان مي افشاند آيات و احاديث بسيار در اثبات اين امر روايت فرمود* بغتة طاهره هيجان آمد گفت یا يحيي فأت بعمل ان کنت ذا علم رشیده حالا وقت نقل روایات نیست وقت آیات بیناتست وقت استقأمت است وقت هتک استار اوهام است وقت اعلاء كلمة .الله است وقت جانفشاني در سبیل اقله است عمل لازم است عمل در این جنگ که بین نيروهاي بابي و دولتي رخ داد» دست کم ۵۰۰ الي ۶۰۰ بابي کشته شدند فرمانده بابیان در اين جنگ سيديحيي دارابي ملقب به وحید در .این جنگ» کشته می‌شود نصرت الله محمد حسيني » حضرت باب » مّسسه معارف بهاني؛ صفحه‌ي ۵۱۷

صفحه 42:
ون (واقس تور ارالدین شاه قاجار) این واقعه را شاید از حیث سياسي بتوان بااهمیت ترین واقعه تاریخ بابيت | وبهائیت ارزيابي کرد . پس از اعدام سید على محمد باب توسط امير کبیر » کروهی از بابیان به رهبری شیخ علی ترشیزی بر آن شدند تا لدین شا ۵ و امیر کبیر و امام جمعه تهران را به قتل رسانند اما ناکار آمدي نقشه طراحي شده موجب دستگيري38 تن از سران بابیان . و براه افتادن موجي از بابي كشي در كشور شد 3 3 1 امان الله شفا مبلغ بهائي بر گشته از بهاثیت معنقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ريزي و و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر قرباني جاه طلبي و نقشه شوم او شدند » و اگر چنین نبود چرا بها .. مضطرب شده و خود را به سفارت روس انداخته ناگفته پیداست که نمي توان دست بيگانگاني که در پي منافعي براي دول متبوع خود دراین قضیه بودند را نادیده انگاشت. امان الله شفا - نامه اي از سن پالو "316

صفحه 43:
واقعه بدشت ماجرای بدشت ت » معرف مهم ترین دیدگاهها و اهداف باران باب بود» اين واقعه در رويكرداني برخي از علاقه مندان به اين نهضت انحرافي نقش مؤثري داشت والبته جه بسا موجب كرويدن برخي ديكر به باب نيز بود اين جريان در فوع اقدامات .حكومت نسبت به بابيان نيز تأثير قطعي داشت

صفحه 44:
1 1 نکته اصلی درماجرای بدشت توطئه ودسيسه جيني حسينعلي نوري و ملا محمد علي بارفروشي و زرين تآج قزويني قره العين براي نسخ شريعت الملام بود كه بدون اطلاع باب صورت كرفت و نتيجه اجتهاد قره العين بود که خود او برای اجرای این نقشه پیشقدم گردید و «بدون حجاب باً آرایش و زینت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که « امروز روزی است که قبود تقالید سابقه ۰« شکسته شد ۱ 3 - نبيل زوندي ص 273-271

صفحه 45:
| زوین قاج » معروف به قره العین با طاهوه » دختر ملا محمد صالح برغانی قزوینی » سال ۱۱۹۵ در قزوین به | دنیا آمد. او به تحصیل فقه و اصول و کلام پرداخت. | سپس آثار شیخ احسایی و سید رشتی را مطالعه کرد . | عقاید سید رشتی روی او تاثیر گذاشت . تصمیم گرفت }| سید را ملاقات کند. اما جون به کربلا رسید؛ سيد بعد به همراه عده ای از پارانش به " بدشت" در هفت | کیلومتری شاهرود رفت و بی پرده به سخنرانی پردا خت و غوغايى به پا کرد بعد از کشته شدن باب آو را دستگیر و در تهران در یک بالاخانه ی بی پله زندانی ۱ خورشیدی در حالی که فقط ۳۶ سال داشت» به دستور شاه در باغ ایلخانی کشته شد. قره العين زنى صاحب قلم » شاعر و سخنران بود. نخستین زنی بود که به خلاف عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر

صفحه 46:
1 |در ‎Fee litt te‏ بزرگان ‎lls fae‏ شنح | حمذ | حتاني د شاهد حضور پر برنک و مور این زن هستیم در شرحي که بر احوالات این زن :| نوشته است نا خواسته از توطئه قتل مرحوم ملا محمد تقي برغاني : توسط قرةالعین پرده برداشته و میکوید به اين عبد(كه در آن وقت كودکي دهساله بودم) فرمودند که به آنها(بابیان همراه با قرةالعین) بکویم : « جمیع از قزوین خارج شويد زيرا اتفاق عظيمي در قزوین روي خواهد داد که از حدوث | آن واقعه قزوین به لرزه خواهد افتاد و خون شما ريخته خواهد شد » در حالیکه خداوند برای شما کارهای مهمی مقدر فر موده «. مخصوصابرای تو و يدرت شيخ محمد 2

صفحه 47:
فصل سوم 2

صفحه 48:

صفحه 49:
' وب تاق برادرش مرزا حسيتلي ند. بين دو برادر بر سر جانشينى |اختلاف افتاد و پیروانشان نیز به نزاع |پرداختند . . عراق تحت الحمایه دولت بود خليفه عثمانى اين دو برادر را

صفحه 50:
1 4 نوری از منشیان دربار قاجار درتهران متولّد شد وى آموزش فارسى و عربى را زیر | نظر پدر و معلمان گذراند اگرچه درنامه ای به ناصرالدین شاه میگوید :من تحصیل علم نکرده ام و در مدارس وارد نشده ام | میتوانید از [مردم) شهری که در آن ساکن بوده ام سوال کنید. پس از ادعای بابیت به وسیله ملا حسین بشرويه ای و به واسطه ی در شمار نحسسين كروندكان به باب

صفحه 51:
برخي از برادرانش از جمله برادر کوچکترش میرزا بحیی معروف به ((صبح ازل )) نیز بر اثر تبليغ او به اين مرام پیوستند. وی که معروف به بهاءاللّه است مورد حمایت شدید روسیه بود. در تاريخ بهائيت آمده كه سفير روس به صدراعظم ايران هشدار داد كه بايد مسئول حفظ جان بهاءالله باشد. ميرزا حسينعلى نورى به مراقب با سوادتر از على محمد باب بود و انتظار داشت كه جانشین باب شود» اما صبح ازل مورد توجه باب بود و به جانشینی برگزیده شد. رقابت بین دو برادر به نزاع کشیده شد و به دشمنی و عناد و انشعاب انجامید. در آغاز اکثریت را تشكيل مى دادند ولى تدابير بهاءالله موجب شد اقليت قرا و به تدریج روب به

صفحه 52:
جرا حمادت سیر روس؟3 وقتي مآموران حكومتي براي بازداشت آمدند وي با شوهر خواهرش که منشي سفارت روسیه بود در سفارت روس در شمیران به سر میبرد سفیر بعلت سماجت مأموران اورا به عنوان امانت دولت روس تحویل داد و از صدراعظم (میرزا آقاخان نوري) رسما خواست در حفظ وحراست او بكوشدء با تلاش سفیر روسیه »میرزا حسينعلي از حبس رهائي یافت اما به دستور حکومت » حق اقامت در ایران را نداشت . هنگام سفر تبعید علاوه بر نمایندگان دولت نماینده اي از سوي سفارت روس همراه بهاءالله بود. بابیان ديكري که تاکنون تهران و شهرهاي دیکر را ترک نكرده بودند مجبورسفر بسوي عراق شدند . بهاءالله پس از رسیدن به بغداد نامه اي به سفیر روس نکاشت و مراقب قدرداني خود را از وي و دولت روس أعلام کرد. همچنین در لوحي خطاب نیکلاویج الکساندر دوم به ابن كمك سفير روس اشاره و از وى قشكر كرده است منوقي اندي | قرن بدیع» ج 1» ص 318 - نبيل زرندي» ص 593- همان» ص 612-611 617 -618 آثار قلم اعلي: ‎les,‏ ص 476 | شوقي افندي؛ قرن بدیع» ج 2 ص 49

صفحه 53:
از پیشکاری ازل تا ادعای خدائی بهاءالله در بغداد با عنوان پیشکاری ازل به فعالیت ميان جمعيت آشفته بابيان برداخت اين كروه بعلت سر در كمي و نداشتن جايكاه مشخص ديني ودنيوي به يى معضل اجتماعي در عراق تبديل شده بودند و بهاءالله با استفاده از اين فضاي آشوب زده و بريشان با زيركي و سياست به استحكام جايكاه خود و تضعیف موقعیت يحيي آزل در میان بابیان پرداخت او ازل را به بهانه هاي امنيتي در خفا نگهداشته و خود زمام امور را 1 .بدست كرفت

صفحه 54:
بهاءالله از اوضاع آشفته بابیان در عراق و بي توجهي حکومت عثماني به مسائل ان استفاده کرده » با شرارت به تسویه حسآب وحذف یکی مخالفین بابیان مهم از بغداد و ایجاد ۰ فضاي رعب ندید در ميان آنان و قتل و كشتار مخالفان بود توری كروهي كه با رهبري زير زميني بها به قلع و قمع بابيان بغداد مشغول بودند را "جلادان بولكند ند حيرزا عاموا بهلويش! هريسم به شاهرله عدمشوان دنهو خنجر و قمه پسارد باره کردند چنلنکه بسعضیز حومنبن ایو وی موز رقم ماو فتاه رنه )ربعم تیان ۳ ! ار حسينعلي » مظهر حسین علي است ......هزار رحمت حق بر روان پاک یزید ۳ و مي گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم تنبیه النائمین صفحه 12

صفحه 55:
سفر به استانبول در اوائل 1863 ميلادي بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فامیل و 6 نفر از يارانش به طرف استانبول ترک مي کند.این اظهار و ادعاي جديد بهاء الله ظاهراً مخفيانه و بدور از جشم ازل و ياران وي بوده است زيرا در اين سفر ميرزا يحيي ازل به حسب ظاهر اختلافي با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول میرود و حتي به موجب آنچه عبدالبهاء دراین باره مینویسد در | .کنار وي احساس امنیت نیز مي نموده است

صفحه 56:
تبعید و اقامت در عکا ۱ عکا در فلسطین اشغالي و در نزديكي بندر حیفا قرار داره آب و هواي | نا مطبوع عکا منجر به بيماري و فوت برخي از باران بهاءالله کردیدتا حدي که بهاءالله در يكي از آثار خود مي گوید : «کذلك امر ربك اذکان مسجوناً في آخرب البلاد». پروردگارت جنین امر کرد ؛ زماني که در خراب ترین شهرها زنداني بود . ميرزا حسين علي بهاءالله به عنوان یک زنداني تبعيدي در سال ۱۸۶۸ وارد آن شهر گردید نکته قابل توجه اینکه بها و پبسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود را مسلماناني متدین و مبادي آداب شریعت اسلام معرفي میکردند » در نمازهاي: جماعت حضور بافته و به پیروان دستور اکید داده بودند .که از تبلیغ خودداری کنند

صفحه 57:
کتاب اقدس ام الکتاب بهاثیت و شامل احکام و تعالیم اصلي بهاثیت مي‌باشد. که در پاسخ به سوالات سید خال (دافي باب) در مورد ظهور امام قائم عج کتاب ابقان و شبهات قرآن مي‌باشد.این کتاب از دیگر آثار بهاءالله مي‌توان به مکتوب اتي که براي پیروانش مي‌فرستاد اشاره کرد این » مشهورند و و در دیانت بهائي بیش از شانزده هزآر لوح مکتوبات در میان بهائیان به « لوح موجود مي‌باشد . که از آن جمله مي‌توان به مكتوباتي خطاب به سلاطین وقت اشاره نمود. (هم چون ناپلئون پاپ و ...) » چهار وادي» جواهر الاسرار مبین »اشراقات »اقتدارات » کلمات مکنونه‌دیگر آثار او: و ... از اصلي ترین آثار بهاالله به شمار میروند گرچه .آثار وي منحصرالواح سلاطین به اينها نيست

صفحه 58:

صفحه 59:
وصیت نامه بهاءالله بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عمدي (وصیت نامه ) آورده است عباس افندي را نخستین جانشین بعد از مرگ خود قرار داده واو را (غصن اعظم)نامیده است و فرزند دیگرش محمد علي افندي با عنوان(غصن اکبر) بعد از عباس افندي در مقام پدر مستقر گردد فرزند ارشد خود عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پیمان ومبیّن آیات و آثار و مرجع و پیشوا و مثل اعلي براي بیروان خویش برگزید. وي جانشيني :پس از خود را رسما چنین وصیت نمود ‎tLe intel‏ شسما را جصیتمینسملیم به آنچه سبمبوتفاعمقامانشمللسنسه تقوي. لسله تسمسکف‌ملیید و بسه شیلمعروفتسشسک‌نید. به پلستیهیک ویم لساراز بيفي خذکر خیرلستو را بسه گفتار زشتمیلالید. عفالله عما سلف وصية الله آنکه باید اغصان و افنان و منتسبین طر به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزئنا في كتابي الاقدس (اذا یض بحر الوصال وقضي کتاب المبدا في المال توجهوا الی من اراده الله الذی انشعب من هذا الاصل القدیم). مقصود از این آیه ی مبار که غصن اعظم بوده. کذلک اظهرنا الامر فضلا من عندنا و انا الفضال الکریم. قد قدر الله مقام الغصن الاکبر بعد مقامه. انه هو الامر الحکیم. قد اصطفینا «... الاكبر بعد الاعظم امراء من لدن علیم خبير. محبت اغصان بر كل لازم ‎evs.‏ 5 - مجموعه الواح بهاءاللّه - چاپ مصر ص ۳۹۹ - ميرزا حسينعلي نوري بهاءالل» کتاب عهدي » ص 410 کتاب اقدس - بند ۱۲۱

صفحه 60:
یچ دی مر ید مج و یو ‎SS‏ يس از او فرزندش میرزاعب عباس افندى خود را ملقب به : | کرد و جانشینی پدر را به عهده گرفت. در سال ۱۳۶۰ (قمری) در تهران متولد شد و از سن ‎٩‏ سالگی» در تبعیدهای بهاءالله همراه او بود وى در ابن حل تجربه هاى لازم براى زندكى بر حادثه و لبويزاز 0 0 از يدر و عموهاى خود آموخت .نخستين معلمش بها و بعد از مسافرت پدرش به کوههای سلیمانیه میرزا موسی کلیم و سپس نزد شیخ عبدالسلام شوافی از علماء مشهور بغداد تحصیل نموده است .

صفحه 61:
1 1 1 7 وی را مرکز میثاق ‎ave ee‏ خود را عبدالبهاء ‎ie‏ همیت اين نام تأكيد و پیروا حقیقی وان خود را 2 و موحد قلمداد کرد و با دولت انكليس آزادى ع ‎a‏ ‏وفت ‎ae vi oe‏ و تا آخر عمر به آن ‎ca‏ ‎ba.‏ له ان مصدكر

صفحه 62:
نقش عبدا لبهاء در توسعه بهائیت عبدالبهاء را به چند دلیل میتوان تکمیل کننده آتین پدرش دانست : که از ان جمله ذات رباکار و توانائی انعطاف در برابر حاکمان مختلف و سعی .سالوسانه براي جلب رضایت آنان او براي حكومتهاي مختلف به تناسب اوضاع سياسي دعا مي کرد در آثار موجود موارد متعدد و غیر قابل انكاري از این قصه .گزارش شده است فضل الله صبحي مهتدي ؛ ج 2 ص 4153 محیط طباطبائي سال4 ش 3» ص 204

صفحه 63:
— 5 دو رونی عبدالبهاء ‎j‏ دو روثى عبدالبهاء بالأخره براي علماني ها فاش شد و در اواخر جنگ , اوّل جمال پاشا فرمانده کل قواي عثماني بخاطر اطلاع بر روابط عباس افندی با عوامل انگليسي تصمیم قطعي بر اعدام عبدالبهاء و انهدام مراکز بهائي در عکا و حیفا گرفت منأبع بهائي نوشته اند که او مقدار زيادي گندم از املاک خویش ذخیره کرده و در اختیار قشون انکلیس گذاشت و تصریح مي کنند که لرد باالفور وزیر صهیونیست انکلیسی به سالار سپاه انگلیس در فلسطین دستور تلگرافی صادر و تأکید نمود که «به جميع قوا در حفظ و صيانت حضرت عبدالبها بهاء و 0 . دولت انگلیس به مجرد استقرار در حیفا به عبدالبهاء دین خود را ادا كرده و وي را با نشان نايت هود و لقب سر مفتخر کرد در مقابل عبدالبهاء براي آمپراتور انکلیس » ژرژ پنجم » دعا کرد و به درگاه خدا شکر گزار۵ه دني س«:ه-عتب دی 262947 شوفيإفندي قر ديع ج 3 ص 297 ر. ى عبد إهاء “ونيز شوفیافندي قرنسديي ج 43 ص 299؛ ونيز كيني 1342 ج 2 ص 805)

صفحه 64:
سفر عبدالبهاء به اروپا و امریکا | پس ازانقلاب ترک جوان در ترکیه سلطان عبدالحمید از سلطنت خلع شدو به ‎٠‏ تبع محدودیت هاي سياسي و اجتماعي عبدالبهاء یز تا حدي که از ناحیه حکومت بود برطرف شد و او در 1328به دعوت بهائیان اروپا و امریکااز فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و یکبار دیگربه امریکا رفت عبدالبهاء دراین سفر که سه سال به طول انجامید تعاليمي را به عنوان تعالیم اصلي بها مطرح و معرفي نمود که امروزه آنها را به عنوان تعالیم دوازدهگانه مي شناسند؛ کرچه به مرور زمان تعداد آنها پیشتر شد آنچه که در سفرهاي عبدالبها به غرب بیش از هرچیز دیگر خودنمائي میکند شيفتگي این شخصیت به ظاهر مذهبی به تمدن پر زرق و برق غرب است. انشاءالله در فصل مربوط به تعالیم بیرامون تعالیم دوازده گانه به بحث .خواهیم پرداخت رژان مومن» ص 185

صفحه 65:
مرک عبدالبهاء عبدالبهاء در (1340 ق 1300 ش) برابر با سال ۱۹۲۱ ميلادي در پي : یک بيماري مرد در پي مرگ وي هواداران و دوستداران غربي او به انحاء مختلف به ابراز همدردي با بازماندگان او پرداختند :« وزیر مستعمرات حکومت اعلیحضرت بادشاه انگلستان وینستون جر چیل ... تقاضا نمود مراتب همدردي و تسلیت حکومت اعلیحضرت پادشاه انگلستان را به جامعه ‎ole‏ ابلاغ نماید... فرمانده کل قواي اعزامي مصر جنرال کنگرویو نیز تلکراف ذیل را مخابره نمود : متعني است احساسات عمیقه مرا به خاندان فقبد مقبره او در جوارمقبره باب « . واقع در سرعباس بهائي ابلاغ نمایید کوه کرمل همان جايي که بنا به فرمان بهاءالله محل استقرار استخوانهاي سید علي محمد باب تعیین گردیده بود مي‌باشد

صفحه 66:
59 8 7 آثار عبدالبهاء مقاله شخص سیاح (تاریخ دوره اول دیانت بهائي) (به فارسي) رساله مدنیه (به فارسي) کتاب سیاسیه (در سیاست مدن) (به فارسي) کتاب مفاوضات (مشتمل بر رسائل مهمه و فلسفه و روحاني و تفسیر و غیرها) کتاب مکاتیب (در ۴ جلد) (مشتمل بر الواح به فارسي و عربي) تذكرة الوفا (مشتمل بر شرح احوال نفوس زکیه) مجموعه مناجات‌ها به فارسي مجموعه مناجات‌ها به عربي جواب نامه جمعیت لاهاي (براي اجراي صلح عمومي) جواب پروفسور فورل خطابات مبار که در ۲ جلد به فارسي و عربي مجموعه الواح به زبان آذري لوح امریک الواح وصاياي مبار که (وصیت نامه)

صفحه 67:
آرامگاه باب و عبدالبها- کوه کرمل - زیارتگاه بهییان هیفا-اسرائیل

صفحه 68:
<—- @ L? wn 0 em

صفحه 69:

صفحه 70:
پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء راه باطل او را تداوم بخشيد ملقب به ولى امرالله در ۱۲۷۶ شمسی در عکا متولد شد. او فرزند ضبائیه و میرزا هادی افنان بود. محل زندگیعکا شوقی تا ۱۱ سالگي را در . وتبعیدگاه جد مادری خود بهاءاللّه بسر برد با سقوط حکومت عثمانی در ۱۹۰۸ میلادی عبدالبه به همراه خانواده خود جهت ادامه تحصیلات نواده‌هایشان به شهر حینا که در ۱۲ کیلومتری عکا واقع شده» نقل مکان کردند. شوقی تحصیلات خود را در حیفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشكاه بيروت رفت و درنهایت دانشگاه آ کسفورد انگلستان را برای ادامه تحصیلات انتخاب کرد. و ظاهرا موفق به اخذ مدرک از این دانشگاه نشد

صفحه 71:
او در تقویت و گسترش مذهب استعمارساخته بهائی از هيج تلاش و فعاليتى دريغ نورزید. از آنجاکه به هنگام مرگ پسر نداشت تا او را به رهبری بعد از خود بگمارد »برای رهبری بهاثیت ‎rah lca ae ga‏ نج ‎w ool ‎ ‏گذاشت. ها با پی در پی جانشین بعد از خود را تعیین كند. : صورت یک تشکیلات حزبی 99 997 69 محافل منتخب محلی و ملی را قوام بخشید و در گسترش آن کوشید. در این تشکیلات هركس که بر خلاف نظر و [ تمایل ی عمل می کرد ابتدا از تشکیلات تحت عنوان قلمرو اداری اخراج می شد و سپس از جامعه تحت عنوان قلمرو روحانی رانده و منفور .می گه دید و نددن وسبله مجاز ات می شد ‎

صفحه 72:
أدر دوران حيات شوقى افندى و يس از تشكيل 4" اسرائيل با همراهى انكلستان فرقه بهائيت به دليل سرسختى و عداوت عليه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار کرفت و اموال آنان تحت حمایت در آمد و از مالیات معاف شد. شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسراثیل همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام ارض اقدس و شرق الاذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود و با بهودیان و صهیونیستها در اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که بر اساس تعالیم ساخت استعمار؛ عباسیان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعلام می نمودند و به ۲ شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند. سرانجام ۱ شوقی افندی در سال ۱۳۳۶ق در لندن ب درگذشت ودر همانجا مدفون شد

صفحه 73:
تشكيل ميلف زاهير يونيستإسيلئيل 0 در زمان حيات شوقي و با سكوت خيانت آميز و همراهي بي دريغ وى حكومت يهودي اسرائيل با نقض حقوق مسلم فلسطینیان در فلسطین روي کار آمد » مساعي بي شمار بهائیت در همکاری با صهیونیسم جهاني در ایجاد دولتي بهودي در قلب جامعه اسلامي موجب آن شد تا این مسلک در آنجا رسمیت يافته و املاک و اموال بهائیان تحت حمایت واقع و از مالیات و عوارض معاف گردد. شوقي افندي توقیعات مبار که - جلد ۲ ص ۱۶۵

صفحه 74:
طبيلحرهياجولاونتشه ده سلة عهاجرت. © بهائيان به نقاط مختلف جهان » توسعه تشكيلات اداري و جهاني سازمان ديني بهائيت از جمله اقدامات دوره رياست او بر آثين بهائي بود و اين فرايند به ويزه در دهه شصت ميلاديء در اروبا و امریکا سرعت بيشتري گرفت و ساختمان معبدهاي قاره اي بهائي موسوم به مشرق الاذکار به اتمام - ‎Soy. |‏ ©

صفحه 75:
:انفصال و جدائی مبلغین برجسته از بهائیت يرشي ازعبلفين برجستع ياي را غود را از تشكيلات شوفي جدا كردند عده اي يه تشكيل 1 میرزا احمد سهراب از پران میم با كار عبدالبهاء كه كاروان خاور وباختر را بنيانكذاري كرد برخي از نویسندکان فرفه اي ‎pls‏ رأ منتسب به وي ميدانئد ی ره شاو عرد لزعت تل جه ‎“gal:‏ 7 آواره ۵ نامیده شد وبعداز باز کشت ام الکواکب | ريه في ost ile oa Bh Soe oH ile tells oa a ‏خاندار وی از قدیه‎ ‎wae 0 59‏ که و اي ‎a pets ated s Hess‏ از ‎i‘‏ نت ‏ان ‎Sesh‏ اقي ز جار بو ار کتاب اقدس از ‎

صفحه 76:
مرحوم میرزا حسن نیکو بروجردي وي نیز با نگارش کتاب فلسفه نیکو به شرح حال و چگونگي ورود و خروح خود به فرقه بهائي ميبردازد ودر اين بين اسراري از اين فرقه را افشا ميكند كه بهائيان را شرمنده و عصباني و سايرين را غرق در حيرت وشكفتي از انبوه رذالتهاي یک مجموعه ظاهراً ديني مينمايد مرحوم میرزا صالح اقتصاد مراغه اي مرحوم میرزا صالح اقتصاد مراغه اي؛ منشي محفل روحاني بهائبان بود که بس از اينكه به مقام «مبلغي امرالله و ناشر نفحات الله» رسید و به احوال بهائيان و آثار آنها آشنا شد! از بهائيت روي گرداند و سلمان شد و کتاب ایقاظ را در رد بهائیان نکاشت

صفحه 77:
تالیفات شوفی افندی . فظم بدیع (مشتمل بر ۷ رساله مهمه به انگليسي) 1 نظم اداري دیانت بهائي (مشتمل بر دستورات تشکیلات بهائي به انگليسي) 1 کتاب ظهور عدل الهي به انگليسي و ترجمه به فارسي لوح قرن(مشتمل بر تاریخ مختصر یک قرن) (به فارسي) هذاالقرن الابدع البدیع (به عربي) روز موعود فرا رسید (به انگليسي و ترجمه به فارسي) نظامات بهائي (به انگليسي و ترجمه به فارسي و عربي) دور بهائي ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندي به زبان انگليسي ترجمه كتاب نبيل زرندي + اه مس تخد دود وقری هس ما 1 فلرسي مجله كوهرء سال 3, ش 9 ص 706محیط طباطبائي‌در باره این کتاب»ر.ک

صفحه 78:
شوقی به سال ۱۳۷۷ ۰. ق برابر با ۱۳۳۶ هجری شمسی شش سال قبل تشکیل بيت | العدل به طرزی مشکوک و ناگهاني در لندن فوت کرد و همانجا مدفون گردید سرهنگ ثابت با انتشار نامه ای در آن دوره علت مرگ را در اثر توطئه خانم روحیه مکسول همسر وی و اعضای محفل لندن دانست این فرضیه اگرچه هرگز § اثبات نشد. اما وقتی رقم سنگین اموال و دارائیهائی که در اختیار شوقی 3 اثندی قرار داشت را در نظر می آوریم احتمال هر كونه دسيسه چینی و توطئه برای تسلط بر جمعیت بهائیان که در واقع تسلط بر ثروت و قدرتی قابل توجه .است بشدت تقویت می گردد بد نيست بدانیم در سال ۱۳۳۶ ش رقم مالیات بر ارث املا ک و اموال ثروت شوقی ربانی» رهبر بهائیان» آنهم تنها در کشور ایران (زمان مرگ او ) معادل ۲۸۷

صفحه 79:
پس از مرگ شوقی افندی چند دستگی و نزاع در ميان عناصر اصلی بهائیت شدت كرفت و بر سر جانشینی و رهبری این مذهب به اختلاف و کشمکش روی آوردند. گروهی از عباسیان» زن آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری انتخاب کردند» گروه دیگر : را برگزیدند و كروه سوم به معروف هستند. اما نکته اساسی اینجاست که | كروههاى انشعابى بهاثيت با وجود اختلافات فرقه اى با يكديكر در اصول و مبانى و تعليم بهائيت و اهداف و مأموریتهای سیاسی و استعماری و سرسيرد كي براى كشورهاى غربى همجون انكليس و 1 آمریکا و اسرائیل» مشترک و متحد عمل می

صفحه 80:
اكنو ن مرکز اصلی بهئیان ae ابنددر : ۱ أشفالى قرار دارد. اين مركز در دامنه كوه كرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت نفره است که هر ۵ سال یکبار انتخاب می شوند وتحت حمابت های کسترده | مالی وسیاسی اسرائیل وانگلیس قرار دارند وبه اتصمیم کیری درباره . چگونگی گسترش بهائیت .می پردازند

صفحه 81:

صفحه 82:
آنان که بهائیت را مانند يكي از احزاب سياسي معرفی میکنند سخن به گزاف نگفته اند » تشکیلات اداري بهائیت درست مانند یک سازمان سياسي به کنترل اعضا و نيروهاي طرفدار خود پرداخته و در فرصت هاي مناسب بهره خود را از آنها برمي گیرد بر اساس نوشته ته هاي بهاءالله بهائیت باید به صورت تشكيلاتي وسازماني اداره شود و هيئتي مر کب از .نه نفر سرپرستي فرقه را برعهده داشته باشند

صفحه 83:
میرزا حسينعلي در کتاب اقدس دستور تشکیل بیت العدل را صادر کرده و : مینویسد قد کستباسله علي>یمدینقان یجعاوا فیها بیت العدل و یجتمع وین علرعدد للهآء - وخدا وند مقرر کرد تا در هر شهري بیت العدلي تأسیس کشته و افرادي به تعداد عدد بها در آن جمع (براي انجام آمورات جار ي بهاثیان ) شوند وي در توقبع مورخه سوم شهر البهاء ۲۳ مارس درباره علت تأسیس و اعلام وظایف : و حدود اختیارات اعضاي بیت العدل میگوید امور مت معلّق است برجال بیت عدل الهي .......... جوفكه هر روز را امري و هر حین را حكمي مقتضي » لذا امور بوزراي بیت عدل راجع تا آنچه را یس وقت دانند معمول دارند ......ايشان ملهمند بالمامات غيبي الهي ؛ بر “ اطاعت لازم امور سياسيّه كلّ راجع است به بيت العدل و عبادات بما انزله الله في الكتاب اقدس (بند ۳۰ ص ۲۱۴) حسينعلى نوري آبات المى جلد ال - لجنهء نشر آثارامری بلسان فا سي وعربي - لانكنهاين _ آلمان 154 - بديعه

صفحه 84:
آواحدهاي سازماني بیت العدل از دار التبلیغ بين المللي شروع » و به : أهيئت ها و لجنه های محلي ختم میگردد بالاترین مرجع تصميمي كيري بيت العدل » دار التبليغ بين المللي است علاوه بر دار التبليغ واحدهاي دار الاثاره هیأت مهاجرین » دقتر بين المللي بهائي » دارالآثار بين المللي بهائي با شرح وظایف مخصوص مستقیماً زیر نظر .بیت العدل اداي وظیفه میکنند علاوه بر محافل ملي و محلي » هیتها ولجنه ها از دیگر واحدهاي سازماني بیت العدلند که زیر نظر محفل ملي و محلي » و متناسب با نیازها و ضرورتهاي ملي و منطقه اي بهائیان تأسیس مي گردند و هر هیأت و لجنه در خوزه تمرف شده آيفعلیت ‎poate ily sah‏ ترین واحد سازماني براي آحاد بهائي هیأتها» لجنه ها و محافل محلي اند این واحد ها بر کلیه فعالیت هاي اجتماعي فردي و احوال .شخصی بهائیان نظارت و اشراف کامل دارد

صفحه 85:
پیش از ورود به دسمت اصلی این مبحت لازم است با سیستم مدیریت ونظام اداری بهاثیت که ‎Maa‏ ‏نظری بيفکنيم. بیت العدل -بیت العدل بالترین مرجع حکومتی واداری بهاثیت می باشد که مقر دائمی ان در حیفای اسرائیل قراردارد! واعضای فعلی ان م رکب از ۶ فر امریکایی # یکنفر انکلیسی ودو تفر ایرانیالاصل که قسمت عمده عمر خود را در خارج ایران گذرانده اند ‎ily‏ ایران هم به عضویت بیت العدل انتخاب نشده اند بلكه از دو نقطه خارجى ديكر به انجا امده اند * واینها هستند که در اسراثیل می نشینند ومقررات تشکیلات بهایی در ایران را تعیبن می کنند! دو شاخه اصلی زیر نظر بیت العدل فعالیت می کنند اه شاخه انتصابی است که هیئت های مشاورین قاره ای هیئت های معاوفین و مساعدين انها مى باشند . عناصر اين شاخه كه از بالا به باثين بركزيده مى شوند كارشا "حفظ توسعه امكانات بهائيت بوده وبرای بهائيت يك شبكه امنيتى واطلاعانى را نشكيل مى دهند" ۲- شاخه دوم با نتخابی كه نماياذكر سيستم رهبرى وسلسله مراتب قدرت حکومتی است که به ترتيب عبارتندازة -محافل ملی-شورای آنقره اى است كه رهبرى كل واداره امور بایان را در یک کشور بعهده دارد مان "محفل ملی ابران "که بالاترين مرجع رهبرى براى بهائبان وتشكيلات بهانى در ايران مى باشد . بعضی از اعضای مهم وبا سابقه دار محفل ملی که از همکاران نزدیک رژیم منفور پهلوی وساواک منحله بوده اند اکنون در خارج از ابران ودر حال خدمت هستند!!. ۲-محافل محلی-هرگاه حداقل 4 بهائى ذى را ی(۲۱ سالتمام) در یک معل جمع شوند با نتخاب یکدرجه ای وب تصو ملى ** محفل محلى را در ان نقطه تشكيل مى دهند. هر محفل محلى رهبرى بهائيان حوزه حاكميت خود را بر عهده دارد. ۳-ضیافات نوزده روزه-ضیافت نوزده روزه فاقد قدرت حکومتی است لیکن بصورت کانونهای تجمع حزبی پوششی است که همه افراد بهائی را در بر مى كردد.اين كانونها كه در هرمحل زير نظر محفل محلی تشکیل واداره می گرد بهترین نقطه تماس وارتباط بين محفل وافراد می باشد. ۴-جمعیت ونقطه بهائیسحرگاه تعداد بهائیان ذی رای ساکن در یک محل از یک بيشتر واز 4كمتر باشد در ان محل اصطلاحاً جمعيت بهائيان تشكيل مى کرددوهرگاه فقط | بهائی ذی رای باشد در ان محل اصطلاحاًنقطه امری "وجود دارد .جمعیت ونقطه امری فاقد قدرت حکومتی بوده واز لحاظ اداری معمولاً ذبر نظر نزدیکترین معفل محلی فعالیت دارند.

صفحه 86:
111211111١ ‏شوح وظايف بيت العدل‎ قوانيني كه بيت العدل اعظم تشريع مي كند همان عبدا لبها ءبنا به كفته هاي بهاءالله و آثار آنان را دارد بااين تفاوت كه بيت العدل اعظم مختار است كه جون مقتضيات زمان ايجاب نمايد آنجه را خود تشريع نموده تعديل يا لغو نمايد. وليكن قوانينى كه در آثار بهاءالله و عبدالبها آمدهاست قابل تغيير نيست. :عبدالبهاء مي كويد - هر امري كه در آثار رهبران نخستين بهائي نباشد راجع بيت العدل عمومي است و آنجه به اتفاق و يا به اكثريت آراءاعضاي ببت العدل تحقق يابد همان حق و .مرادالله است ¢ .تفسیر متون و آثار بهاءالله» عبدالبهاء و شوقي افندي و توضیح مسائل مبهمه .تشریع قوانین و احکام غیر منصوصه به مقتضاي زمان .اداره امور جامعه بهائیان در سراسر دنیا ایجاد موسسات تبليغي و اعلان و انتشار و تبلیغ بهاثیت و ترویج مصالح بهائیان سر کوب اختلافات به وجود آمده در جامعه ‎eile‏ > ۳۲۰- ۳۲۱ ‏صفحات‎ (gam pli gy!

صفحه 87:
هیأت مشاورین قاره ای هبأت مشاورین قاره ای » به عنوان یکی از واحدهای وابسته به دار التبلیغ بين المللي ؛ در قألب قاره هاي آسیا » اروپا» امریکا و افریقا و آقبانوسیه از طریق هيأتها » معاونت خود » مدیریت محافل ملي کشورها را بر عهده دارد . این هبأتها؛ علاوه بر مدیریت محافل ملي کشورها » دو وظیفه عمده صیانت از تشکیلات و جامعه بهافي و تبلیغ و نشر مرام بهاثیت را نیز عهده دار ‎wih so. |‏

صفحه 88:
محافل روحانی ملی و محلی در حال حاضر جامعه بهاني در صورت امکان در هر شهري یک گروه نه نفره به نام «محفل روحانی محلی» انتخاب می‌کنند به این ترتیب که انتخاب اعضای محافل به صورت راي مخفي و آزاد است و بدون کاندیدا و تبلیغات. بهائیان ساکن هر شهر و روستا » چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند » ملزمند محفل محلي برپا نمایند محفل محلي » همانند محفل ملي » م رکب از نهنفر > و در واقع » زبر مجموعه محفل ملي است و از تمامي اختبارات و وظايف لازم براي اداره و کنترل بهائیان تحت حوزه خود برخوردار مي باشد

صفحه 89:
نمایندگان منتخب حوزه فعالیتی اين محافل اعضاي «محفل روحاني ملي» را از بین کلیه اعضاي جامعه بهائي آن کشور انتخاب مي‌کند. محفل ملي در واقع رابط جامعه بهائي هر کشور با بیت العدل » و 4 محری سیأست ها و اهداف پیت العدل در آن کشور است تبعیت از دستورات محفل ملي بر بهائیان آن کشور واجب است و تخلف از آن دستورات » محرومیت هاي گسترده اي را در پي دارد ومتخلفان به اشد وجه مجازات میشوند ‎٠‏ (اخیرآالبته بر اثر فشارهاي موجود » در این مجازاتها تجدیه نظر هائي شده است) و اعضاي محافل ملي هستند که ‎٩‏ نفر اعضاي بیت العدل اعظم الهي را .انتخاب مي‌کنند» که در صدر این محافل قرار دارد | به جايشوقي افندي محفل هاي محلي و ملي طبق وصاياي بيتالعدلهاي محلي و ملي تا آمادكي جوامع براي بر با كردن كروه مذكور برقوار خواهند بود. اعضاي محافل مي توانند مذكر يا مونث

صفحه 90:

صفحه 91:
3 يت :ا ف || سمه

صفحه 92:
هر معبد بهائی طرح منحصر به فردی دارد» امّا از لحاظ معماری اصولی کی در همه آنها مشترک است که به طرح آنها وحدت می بخشد. كلية مشرق الاذكارهاى بهائى بايد نه وجه .و یک کنبد مرکزی داشته باشند

صفحه 93:

صفحه 94:
درهاى مشرق الاذكارها در سراسر عالم بر روى همه مردم دنيا از هر دينى كه باشند باز است.

صفحه 95:

صفحه 96:
مشرق الاذکار تیباپاتا» سامو ۲ ‎ath‏ ۱ en)

صفحه 97:

صفحه 98:

صفحه 99:
‎“a‏ ای ‎

صفحه 100:
بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعای خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مى شود وادعاى «ذكريت» مى كند. در مرتبه دوم ادعاى «باینت» می نماید و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه خیر و فیض بین او و مردم معرفی می کند. در مرتبه سوم دعوی «مهدویت» می نماید و خود را مهدی موعود می داند. در مرتبه چهارم ادعای «نبوت» می کند و خویشتن را پیامبر معرفی می نماید. در مرتبه پنجم ادعای «ربوبیت» و ادر مرتبه ششم دعوی «الوهیت» می کند

صفحه 101:
|- اعتقاد به اعداد: بهاییان عدد نه را مقدس می دانند» کلمه بها در حروف ابجد برابر عدد نه می شود. مقدس ترین عددشان» نوزده می باشد که تعداد ماه هاء روزهای ماه» مهریه زنان» جزای نقدی و روزه و تعداد فصلهای کتاب اقدس بر پایه نوزده است. تعداد کنگره برج آزادی نیز نوزده و شکاف آن رو به قبله بهاییان است که گویای مهندسین بهایی آن است. در حروف ابجد لغت بهایی عدد نوزده می باشد. ۰ آن عده نوزده اشاره كرده است! لَوَاحة بر * علبها تسعة عثر * وما ‎eo poe he Cte an cles‏ 0000 أن اش بر ايان رو نمايد* بر آن آقش نوزده قن موكلند(فرشتكان عذاب)* و ما خازنان دوزخ را فير فرشتكان عذاب قرار نداديم و عده آنها را جز براى فتنه و محنت كفار نوزهده فكردانيديم...اين آبات بعد از آيات مربوط به كافر معافد آمده است و عاقبت وى را دوزخ و عذاب سخت يبان كرده است و عدد نوزده را به شكل رمز مطرح كرده كه بعيد فیست اشاره به همین كمراهى فيز شت ‎pti pati) BAY‏ آبت الله مكارم شيرازى» ج دا ص ۲۳۷)

صفحه 102:
1 3 3 اعنقادات بهائیت- توحبد بهائیان خود را موحد وخداپرست دانسته و مدعی هستند که بهاء اللّه را خدا ندانسته و اورا بنده ای از ‎١‏ میدانند . دكتر اسلعنت مبلغ امریکاثی بهاثی می نویسد ‏شخص بهائی هیکل بشری حضرت بهاءالله را پرستش ‏| نميكند بلکه ساجد جلال و مجد خداوند است که آن ‏هيكل مكرم مظهر آن است. ‏دکتر جی ای اسلمنت تر جمه بشیر الهی ‎

صفحه 103:
| توحيد نه ننها در بين بهانيت مور تاكيد قرار تكرقته بلكه رهير و بتبانكقار ابن قرقه ميرنً حسينعلى ادعاى الوهيت نموده و به شرك كرفتار آمده استء او به صراحت در كتاب مبين ص "191 مى كويد: «اى خداى كه براى خود آفريده اى مسلمانان نكذاشتند كه اين خدا نظرى به دوستان خود كه بهائیان می باشد بیاندازد.» در کتب اقدس ص ۷۷ مى كويده و همجنين خطاب به ارامنه مى كويدة در کتاب مبین ص ۲۸۹ می نویسد: كوش بر زمین محنت و ابتلا این وحی نازل شد كه نيست خدایی مگر ‎File. »‏ در 7 بدست بندگان ظالم خود گرفتارم بهائيت »بندكان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء المی به اطاعت و خشوع از میرزا على محمد باب و حسينعلى بهاء دعوت می کند» حسینعلی بهاء مى كويد: به تحقيق ظاهر شده است محبوب عالمين و مقصود عارفين و معبود اهل آسمانها و زمين و «.محل سجده و سجود اولين و آخرين

صفحه 104:
: نقد وبررسی گفته ها و نوشته های بهاءاللّه | آبهاءالله پس از ادعای« من بظهره اللهي» که باب وعده آمدن او را | |داده بود و مواجهه با پذیرش این ادعا از سوي جمعي از بابیان رفته رفته دامنه ادعاي خود را بالا وبالاتر برد و در نهایت به » نغمه دروغین الوهیت خويش لب کشود بهاءالله طي جملاتي که به نمونه هائي از آن اشاره خواهد شد خود را خداوند و خالق جهان خواند و مدعي ( » شد تا احاته ی ‎ee‏ را به عنوان قبله نماز بهائیان قرار .ذاه الف) «اسمع ما يوحي من شطر البلاً علي بقعه المحنه و الابتلاً من سدره القضاً انه لا اله الا انا المسجون لفرید». «بشنو آنجه را که وحي مي شود از مصدر بلا بر زمین غم و اندوه از سدره قضا بر .«ما به آینکه نیست خدايي جز من زنداني یکتا

صفحه 105:
۱ أب) حسينعلي بهأ انبوه بر شمار مردم را كه به ادعاي خدايي او وقعي نمي شتند در شمار غافلين مي خواند او در جواب كساني كه از ب) در | |أقسمتي ديكر از كناب مبين مي كويد: «كذلك امر ربك أذكان مسجوثاً في [أخرب البلاد». بروردكارت جنين امر كرد » زماني كه در خراب ترين «. شهرها زنداني بود اج) ان الذي خلق العالم لنفسه قد حبس في آخرب الدیار بما اکتسبت ايدي | الظالمين». . آنکه جهان را براي خود خلق کرد» در خراب ترین مکان ها ۱ .به دست ستمكاران زندانى است أد) ان الذى خلق العالم لنفسه منعوه اءن ينظر الى اءحد من احبائه» آن | كسي كه جهان را براي خودش خلق کرد» او را منع مي کنند كه حتي به | .يكي از دوستانش نظر افکند | آیامي توان پذیرفت که این جملات کلام الهی است؟ آبا خدائی چنین ذلیل أ | که بدست بندگان خود گرفتار و زنداني مي شود سزاوار پرستش است؟ 1

صفحه 106:
او مي پرسیدند: تو که خود را خدا مي داني» جرا بعضي از مواقع مي گويي اي خداء و در بعضي از نوشته هایت از او استمداد مي طلبي؟ مي گوید: «یدعو ظاهري باطني و باطني ظاهري لیست في الملك سواي ولکن الناس في غفله مبین»- (باطن من ظاهر من را مي خواند و ظاهرم باطنم راء در جهان معبودي غیر از من نیست لیکن مردم در غفلت آشکارند). و در کتاب بدیع نیز آمده است Getta) gh Sate glee palette) AALS load UNL LY I cis J gto sib و) بهاءالله با قرار دادن قبرخود ونیز کسی که بابد در نماز مورد توجه قلبی قرار گبرد عملا پرستش بها را همان پرستش خدادانسته و فرقي میان آنها قائل نشده اند محمد علي قائني در درس نوزدهم : از کتاب دروس الدیانه مي نویسد در حدینه عکاحی‌باشد که در جقنسماز خولندنساید رو بسه آن‌سلیستیم» ...و قلبامتوجه به «جطلقدم؛ يعنريهاً باشيم ‎eee os‏ آنکه خدا مند است آنهم به بنده اي که خود سراپا احتیا ايقان راجع به ملا حسين بشرویه اي مینویسدتوجه کنب ز آن جمله جناب ما حسین است که محل اشراق شمس ظیور شدند. لو لاه ما استوّيالّه علي عرش خدائي است که در عين بي نيازي و صمدیت مندي است اين جمله كه بهاءالله در كتاب اكر بشروية أي نبود خدا بر عرش رحمانيت جاي نمي كرفت و بر كرسي بي نيازي قرار نمي يافت مي دانيم كه به معني بي نياز مطلق است اين جه خدائي است كه براي نيل به بي نيازي نيازمند بنده نیازمند خود ملا حسين بشرویه اي است ؟

صفحه 107:
؛ در این بخش از بحث به طرح و نقد دلیل تقریر به عنوان يكي از دلایل بهائیت در اثبات ادعاي پیامبران اکتفا میکنیم ‎Nj ye‏ ابوالفضل گلبايگاني مشهورترین مبلغ ‎wile‏ در کتاب«فرائد » اين دليل را بزركترين برهان حقانیت یک پیامبر دانسته و يسد یی ل ‎aS‏ ی دليل تقرير اكبر دليلي است كه علماي اعلام در تقريق بين الحق و الباطل به آن تمسك جسته اند و در كتب مصنفات خود به آن مبسوطاً و مفصلا استدلال فرموده اند

صفحه 108:
!| اعتقادات بهائیت- نبوت | سر ع ۰ ۰ میرزا ابوالفضل دلیل ادعائي خودبر ار كاني استوار : کرده است که عبارتند از | اكر نفسي مدعي مقام شارعیت شود (ادعا) شريعتي تشریع نماید آن را به خداوند تبارى و تعالي

صفحه 109:
اعتقادات بهائیت- نبوت الف) ادعای دروغین نبوت و رسالت در طول تاریخ بسیار اتفاق افتاده است ب) كتابهاي بسياري هم به دست اینان نگاشته شده که آن را به خدا نسبت داده اند که خداوند در ق رآن کریم به نویسندگان چنین كتابهاني هشدار داده است ‎j‏ فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثم بقولون ه‌ذا من عفدالله ان تسد تدم واي بر کسانیکه با دستان خود کتاب مي نویسند و بعد میگویند اين کتاب از سوي خدا است ۱ 1 ج) رهبران بهائي با اين ادعاي مبلغ خود موافق نیستند و دليلي بنام نفوذ را حجت ۲ حقانیت تلقي نمي کنند بهاءاللّه در کتاب ایقان با توصيفي توأم با همدردي با نوح 4 3 نبي الله مي نویسد: «از جمله انبیاء نوح بود که نمصد و پنجاه سال نوحه نمود و | عباد را به وآدي ایمن روح دعوت فرمود و احدي او را اجابت ننمود» عباس افندي در مقام شرح حال حضرت ابراهیم مي نویسد: «كسي با او موافقت نکرد مگر برادرزاده اش لوط و يكي دو نفر دیگر هم از ضعفاء.

صفحه 110:
اعتقادات بهائیت- نبوت | 1 ره کتاب «ایقان» و در مقام اثبات دعاوي علي محمد شيرازي مي نویسد: «و دلیل برهان دیکر که چون شمس بین دلائل مشرق آست استقامت آن جمال ازلي است بر امر المي که با اينکه در سن شباب بودند و امري که مخالف کل اهل ارض از وضیع و شریف و غني و فقیر و عزیز و ذلیل و سلطان و رعیت بود با وجود اين قيام به آن امر فرمود چنانچه کل استماع نمودند و در هیچ کس و هیچ نفسي خوف ننمودند. و اعتنا نفرمودند. آيا مي شود اين به غير امر المي و مشيت مثبة ربانی . بعدها زعمای بهاثیت» خاصه عباس افندی» و ابوالفضل گلپايكاني» استقامت میرزاحسينعلي را با آب و تاب فراواني مورد نكارش» و با تمشک به آن» سعي در اثبات حقانیت دعاوي میر ز احسینعلی داشتند . ابتان» 179

صفحه 111:
اعتقادات مایت - معاد 1 در دیدگاه بهاني اگرچه براي بعد از ‎oil‏ ۳:۳۳ اما از معان به مفهوم قيامت و رستاخیز خبري نیست رهبران و مبلفین بهائي با تأویل قرآن مدعی دلالت این معاني بر ظهور باب و بها شده اند دکتو اسلمنت مبلغ امريكائى بهاثيت:< قسمت مهمي از تعاليم حضرت باب در تفسیر و تشریح معاني قيامت و یوم الجزاء و بهشت و دوزخ است . قیام اموات عبارت از بيداري و 7 روحاني نفوسي است که در قبور جهل و ناداني و غفلت و ضلالت بخواب رفته‌اند. یوم الجزاء یوم ظهور مظهر جدید است که سبب ايمان يا انکار آن اغنام ‎a‏ ز سایر بهائم جدا شوند زیرا اغنام حقيقي نداي شبان مهربان را میشناسند و از پي او روان ميكردند . بهشت عبارت از فرح و مسرت معرفة الله و محبت الله است که" در نتيجهء ايمان بمظهر ظهور الهي حاصل مي كرد .....قيام مردكان با جسد عنصري و بهشت و دوزخ و امثال آن ‎Bye‏ ضربي از اوهام و تخیلات است. و از جملهء تعلیمات آنکه انسان را پس از فناي این جسد خاكي بقاي ابدي است و در حبات روحانی بعد از موت ترقى و تعالی در کمالات فامتناهي است .» ‏- دکتر اسلمنت بهاءالله و عصر جدید صص 29 30 ‎ ‎

صفحه 112:
‎jf Cols‏ نگاه میرزا علی محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده و از دیدگاه حسینعلی بهاء واقع شده است و در کتاب اقدس می گوید: به تحقیق قیامت بربا شد | و اسرافیل هم در صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل .۴ | شد و کوه ها هم به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پیچیده شد. و بهشت هم در طرف راست قرار داده شد. و آتش هم باشتغال در آمد باز هم انکار می کند. بعد می گوید: ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت که بقاء جمال 4 من است و همجنين مى كويد: بكو به مردم كه قيامت بربا شد و كذشت قيامت تمام ۲ شد قيامت و صاحب قيامت كه من باشم آمد و زلزله زمين تمام شد واكر كسى ‏بگوید که بهشت کو و کجاست آقش دوزخ؛ بس اى جماعت بهائيان جواب مردم را بکوئید که قبامت عبارت از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا حسینعلی است» آتش دوزخ همان جان توست. در صورتیکه ایمان به حسینعلی ‏نیاور ده باشید.» قيامت از نظر آنها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افناده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو ساخته ۱ و پرداخته ای دشمنان اسلام و خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ‏ ۲ ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است. ‎

صفحه 113:
1 4 عبدالبها در سفر ‎Meeks‏ ره محامع » کلساها مختلف به سخنرانی پرداخته و به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در 11 سرفصل را به عنوان تعالیم بهائیت معرفي کرذ که برخي از اين تعاليم ريشه در انديشه های بهاءالله نداشته و حتی در مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفکر بهاءالله بوده است و و برخی دیگر موضوعاتی است که در دوره هاى قبل از بهاءا ئله ‎١‏ وجود داشته و بسبار علمی تر و منطقی تر از آنجه عبدالبها مدعي آن است مورد بحث قرآر گرفته است بعدها به اصول دوازده كانه .بهائيت شهرت يافت

صفحه 114:
تحر وحقيقت) وازه تحري حقيقت به معني آزاد سازي حقيقت است و به اين معني است كهءانسان بايد شخصا و بدون هيج فشاري از جانب كسي خود عقیده‌اش را انتخاب کندو اساساً يكي از آمور فطری است که در تمام ملل وادیان مورد پذیرش و قبول است » اساسا آدمیت انسان به تلاش در جهت همین امر است ق رآن نیز به عنوان منشور هدایت و نیز به عنوان کتاب آسماني دین خاتم براین معني تأکید بسیار کرده است»مصادیق تبعیت نکوهیده در قران تقلید از آباء و اجداد » تبعیت و تقلید از بزرگان منحرف قوم و تبعیت از آنچه اکثریت مي گویند مي باشد و پیامبر اسلام نیز بنا به اين اوامر ‎va j‏ از پیروانش مي خواهد که کورکورانه از دیگران تبعیت .ننمايد ‎

صفحه 115:
كت تحرى حقيقت در بهائيت | جز شعاري و پنداري بیش نیست زیر | الف) از طرفي ادعا ميشود در بهائ هر کس باید با توکل بر خداوند » با کوش خود بشنود و با جشم خو و بخواند وبا عقل خود ؛ نفكر و تعقل كند و از طرف دیگر بهاالله پنبه تمام ین ادعا ها مي زند و میگوید" " فهم کلمات الهیه و در ك ‎b> bly‏ معنویه هیچ دخلي به علم ظاهر ندارد . این منوط به صفاي قلب و تز کیه نفوس و فراغت روح است بنا بر این وقتي با کوش خود شنیدن و با چشم خود دیدن و با عقل خود تفکر و تعقل کردن که آسباب فراهم شدن علم ظاهري است دخلي به فهم کلمات الهیه نداشت ت تحري حقیقت نیز ادعائي بش نخواهد بود ب) مطالعه احوال كسانى كه از بهائيت كناره كرفته اند بطرز شكفت آورى از عدم آزادي عقيده و تفكر در آين جماعت مدعي تحري حقيقت كلايه و شكايت شده . است ایقان ص 163 .علاقمندان به کتاب سایه شوم اثر خانم مهناز رثوفي منتشره ازسوي مؤسسه كيهان مراجعه نمايند

صفحه 116:
اما این وحدت در صورتي ارزش دارد که یک جامعه متحد ايماني تشکیل گردد به آن معنا كه در بهائیت آمده است مورد قبول اسلام نیست بلکه باوحدت عالم انساني خرد و وجدان آدمیان کاملا مغایرت دارد. اسلام نه تنها با اين وحدت بي معنا تواخقي ندارد بلكه کافران 4 سياه دل رااز 0 شوقي| افندي وحدت عالم تم مان یس در صورت ایجاد شدن این وحدت رهبران و متصدیان اداره این جهان متحد با توجه به تضارب آراء متعدد و متشتت چگونه انتخاب خواهند شدتاً حقوق اقلیت ها نیز رعایت شده باشد عبدالبها مکاتیب-ص 160

صفحه 117:
: یندکان‌سیاسر هنیا به منظور حلمسائلجملنيهاكر» . 1 مقصود جناببها ازليرهاد كله جيز وشببه سازمارمالک نونیاسکه نمی ولند سولوهاتها بساشد و چراً که نملیندگان‌آراز سووهولتها بركزيده موشوند بسإبرسازمانو نظاير آنبا هر عنیلن بیشتر بولوحل عناقشاشيلتها با بكديكرلسلتهم ب با چربش‌کفه بسه سود دولتهلليکه ‎Pap‏ ودلیند در ولیربارسللتادبانکه بايدمتكفلامويملتها باشند سلؤكار نيسواكر مقصود غير از لبيهسكه از بسيرولنه يهبرليايرفرقه جز شعار هيج يله كار عناسبره بده وشنيده نشدملس ونهليسكلام به لینجا هیر سد که حقصود نهاثری بل لهاستد ر تسشکیلاتحاشیه كينده ملل باتشوع حكيسها فووحكيسه بابد ناريج بد وجود که دايلي تشكيلاتوسيعم لس سيحتما ‎se lel‏ [d] - 18. +e

صفحه 118:
عدممداخله درلمور سياسي6 . . مجله اخبار امري ارکان رسمي تشکیلات بهاثیت در ایران در راستاي اجراي فرامین رهبران 1 با ذکر جمله اي از عبد البهاء به تحذیر بهائیان از مداخله در سیاست مي پردازد و مي نویسد 1 رورش تنطیش گنه بر کب امین میسنت کسند و خلوج از وظیفه» 1 ود و بسا هرکتینسه‌اید همبنبسرهان‌کافیاسکه سهلفینیسعلبلهیگر ‎saa‏ اهل بهاء به نصوص قاطعه الهیه از مداخله به امور سياسيه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بیان مبارک معذور » ... بر کل واضح و مبرهن گشته است که بهائیان از منازعات و مشاجرات احزاب سیاسیه دور و بر کنارند و به هیچ وجه من الوجوه در امري که .از آن رائحه ي سیاست استشمام شود مداخلتي ندارند 1 : احمد يزداني» در کتاب نظر اجمالي در دیانت بهائي مینویسد اهل بهاء... در امور سیاسیه که مخصوص مقامات رسمي مملكتي است» و نیز در امور احزاب و فرق حضرت ولي امر الله مي فرماید: از امور با و ظاهرا و لساناً و باطناً بكلي در كنار و از این سياسى به هيج وجه ادنى مداخله اى ننماين سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بابد كل | .كونه افكار فارغ و آزاد بشي مجله: «اخبار امري»» اركان رسمي بهاثيان» ابران شماره 5 دي 1325ه.ش مجله: «اخبار امري»» اركان رسمي بهائيان» ايران شماره 9: دي 1324ه.ش احمد یزدانی نظر اجمالی در دیانت بهائي ص49 ۱

صفحه 119:
بعد بهائيان بنا به تصريحات مسلم زعمايشان به كوشش هائي مبادرت مي ورزند» که به هيج وجه من الوجوه ذمي تواند» همساز و منطبق با تصريحات مذكور در خصوص :اطاعت از اوامر و نواهي حکومت تلقي شود در بهائيت و بنا به نص و صاباي عباس افندي: «بیت عدل الذي جعلهالله مصدر کل خير و مصونا من كل خطا... مجمع كل امور است. و مؤسس قوانين و احكامي كه در نصوص الهي موجود نه. و جميع مسائل مشكله در ابن مجلس حل كردد...اين ت عدل مصدر تشريع است و حكومت قوه تنفيذ تشريع بايد مؤيد كردد...مرجع كلء كتاب اقدس و هر مسئله غير منصوصه راجع به بيت عدل عمومى به بيت عدل آنجه بالاتفاق و يا به اكثريت آراء تحقق يابد همان حق و مراد الله است جنين سازماني كه اساس حكومت بهائي استء نمى تواند بهائيان را اجازه دهد «به بادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمايند و مطيع و خيرخواه باشند بهاء الله و عصر جديد»» ص 300 بهاء الله و عصر جدید » ص 302

صفحه 120:
تسر کقسعصباتجاهلیه 6 » ‏د علاقه و تأیید انسانهاي آزاد اندیش نیست‎ Pas ‏معنائي عنقي‎ eso ‏ايت اين شد با بکار گيري وا زگان« ترک نعضب» به‎ ‏ن بسياري از خواسته هأي خود را جامه عمل یوشاند‎ ‎ak 0 eee‏ کم رلتیه بسبيزار شويد .. و بههر نف ‎var‏ قر كتير هر هر جنسو هر د : ‎ast 17 awe fied‏ ار اسلا ‎is ‎tals ‏تقاوتی ان تسب و اد نسبت به فوا‎ ۳ ‏د كاملا تفاوت بامند لا ‎poe‏ اد از اد 3 ی سوت در هس مود لایس ‎

صفحه 121:
نمي توان ‎gael gos laf dt‏ حقوق زن و مرن بايد ست زير) براساس تصوص و إحكامي أو برجاى مانده أست نابت مي شود كه وي بهبرتري ذانی مردان معتقد ‎Fei‏ ‏ها ده و بايه اين انديشه بن تهاده اسح به طور متا ‎pM alive yo‏ رو کب ‎ae‏ شور مبارک عرض شد كه كفته بود تا حال از جانب خدا زني مبعوث نشده و همه مظاهر ‏جال بوده ان . ‎bea‏ ‏نس 9 ‏هر اد و قواء شریکند ولی ی نست که رجال اقدمند اقوي حثي در حیوآنات ما ‎i Tse ial ois i EAR RA TR‏ ‏دقت در ‎gst‏ 7 توجه به ای کلام جناب بها در شاهد مثال آورده شده ترديدى بافى نميكذا رای ری و مت وان ‏دز سا مربوط به بت | ‎eS a‏ ات و در ب اقدس,نیز مان مردان و زنان قاثل به تفاوت است است" ‎ORD ga POP GF, 3‏ 2 هاي[ اد ‎i‏ از و 000رياضةديميكازار تسعللم سهلوفسخه ‎(ast‏ ‎

صفحه 122:
صلح عمهمی-2* ن تعليم در حالي از سوي عبدالبها به عنوان يك انديشه مترقي مطرح ميكردد كه آن را قنها مي توان يك كلي كوثي اقد عمق و ارزش دانست جرا كه اهميت و ارزش صلح در طول تاريخ همواره مد نظر انديشمندان و افواد مختلف بشر بوده است و حتى برخي از جنكها که در گذشته هاي دور و نزدیک به وقوع پیوسته است انگیزه آن ایجاد صلح بوده است نظیر آنجه امروز در عراق و افغانستان و ... اتفاق مي افتد آنجه در اين میان مهم است ارائه راهكاري مناسب براي جلو كيري از كشتار انسانهاي بيكناه و توسعه صلح است تا آنجا كه از نتيجه تحقيقات محققين مختلف در متون بهاني آكاهيم اين فرقه از ارانه راهكاري مناسب و حائز اهميت ناتوان بوده است - : بهاءالله در لوح شیخ فجفي معروف به لوح ابن ذنب آورده است" سلاطین آفاق وفقهم الله بايد باتفاق باين امر كه سبب اعظم است از براي حفظ عالم تمشک فرمایند * امید آنکه قبام فمایند بر آنچه سبب آسایش عباد است *باید مجلس بزرگي ترتیب دهند و حضرات ملوک و يا وزراء در آن مجلس حاضر شوند و حکم انحاد و انّفاق را جاري فرمایند و از سلاح باصلاح توجه کنند و اگر سلطاني بر سلطاني برخیزد سلاطین دیگر بر منع او قیام نمایند در این صورت عساکر و آلات و ادوات حرب لازم نه (لازم نه يعني لازم نیست )الا علي فدر مقدور لحفظ بلادهم و اكر باين خبر اعظم فائز شوند اهل معلکت کل براحت و مسرت بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبه اكثري از عباد ساکن شود([1]) حسینعلی‌نویولوح شیخ محةد تسقیاصنهانی»عروفبه نجفیمتسهء معلرفبهاني کسانادا ۱۵۷ [] بدیع؛۲۰۰۱مبلامي‌سفحه 23و24 1

صفحه 123:
اين تعلیم اگرچه جمله ای زیبا ست اما با ید گفت بیشتر از یک شعار تبليغاتي نیست که بیشتر به یک تبلیغ انتخاباتي شبیه است چرا که الا بهاثیت در دستورات خود یک راه کار مناسب براي این ادعا ارائه نمي کند و انیأبا روا شمردن موضوعاتي مثل ربا خواري نويد یک جامعه سرمايه داري را ميدهد كه ه ركز به تعديل معيشت ذمى انديشد و بر اساس منافع سرمايه داران حركت كرده و بويائي رااز اقتصاد سلب ميكند

صفحه 124:
این تعلیم کوششی است براي توجیه ادعاي پيامبري باب و بهاءالله كه بعد از حضرت خاتم الانبياء نا داعيه بابيت و قائميت و مظهر یت به نسخ اسلام و جعل شريعت جديد برداختند جراكه در حقيقت شيعه نيز معتقد به فیض همیشگی الهی» و عدم قطع آن است. اما نه به نحوی که بهائیان تصویر مي کنند آنان میگویند : انسان‌ها علاوه بر نیز مادی نبازمند مواردی روحانی هستند که فقط به وسیله پیامبران ممکن است مرتفع گردد و لذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد.زیرا هر دوره اي براي خود اقتضاني دارد و اقتضاي هر زماني؛ ایجاب مي کند که خداوند مردمان را از فیض خود و متناسب با مقتضیات زمان بهره مند سازد. از این روي ختم رسالت و نبوت ؛ به زعم بهائيت ۱ منافي مقتضیات زمانه و تداوم هميشگي فیض الهي است

صفحه 125:
تسعلیم و تسودیکومم‌پلجبلوی -() بر اساس تعالیم بهاءلله بعلت آنکه تعلیم و تعلم حق هر کودک است و لازم است از اين نعمت بهرمند گردد بنا بر این بر والدین اطفال امری اجباری است که در صورت عدم توانایی والدین به هر دليلي مأدي یا هر دلیل دیگر بیت العدل آن را بر عمده خواهد كرفت اين آموزه هم علاوه بر آنكه موضوع جديدي نيست مانند بقيه تعاليم بهائي فاقد ارزش اجرائي و عملي است زيرا الا یک دستور بسیار كلي است و انیا مقصود از تعليم و تربيت به در ستي مشخص نیست 3

صفحه 126:
شیرساید سبماسنو هحبتساشد -1) پیغمبران اصولا براي برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن : عبدالبهاء الفت بین مردم ظاهر شده‌اند» در غیر ابنصورت به گفته لذا اگر دین هم که خود باید علاج اختلافات ؛ باشد سبب اختلاف و جنگ و جدائي شود بيديني بهتر است .اولا : تاريخ بابیت و بهائيت سرشار از دشمني ها و درگيريهاي متعدد رهبران و رهروان و اختلافات داخلي اعضاي این فرقه ميباشد كه هر كدام براي خود در تاریخ کوتاه آما پر موضوع بهائیت سرفصلي قابل توجه بشمار میروند

صفحه 127:
o = - شیرباید مطلبقعام و عقلباشد - به دلیل این که علم و عقل هردو از منبعي واحد بعني خداوند سر چشمه گرفته اند بنابراین نمي‌توان گفت که علم یک چیز مي كويد و دين جيز ديكري. بنابراين بايد تطابق كامل بين علم و دين وجود داشته باشد. عبدالبها در این مورد ميكويد :«ديكر آنكه دين بايد مطابق با عقل باشد» مطابق با علم باشد؛ زيرا اكر مطابق با علم و عقل نباشد اوهام است. خداوند قودى عاقله داده تا به حقيقت اشيا بي ببريم و حقيقت هر شيء را ادراك كنيم. اكر مخالف علم و عقل باشد شبههاي نيست كه اوهام است» ([1]) اين واقعيت كه دين و علم از منبع واحد سرجشمه كرفته و توافق كامل با هم دارند مورد تأييدو قبول مسلمين نيز هست جرا كه علم يكي از صفات الهي است و دين نيز از ناحيه ذات اقدس الهى نازل كرديده است اما اين تعليم بهائي نيز مانند ساير تعاليم آن از كرفتار معايب مختلف است - خطاباته بدا لها عؤسسه عليهطبوعاتامري ج 2 [0]

صفحه 128:
1 از آنجا که بهائیت از باییت وهسته مركزي بابیت از اسلام انشعاب یافته است بهاءالله به دو منظور شُروع به جعل شریعت و خلق احکام کرد تا ": با جعل این احکام ظاهر دین خود را به ادیان حقه و اصیل که داراي شریعت و احکام مخصوصه هستند شبیه کندو از این رهگذر ساده لوحان را به سوي خود جلب نماید. احکامي وضع نماید که موافق میل حامیان شرقي وغربي او بوده تا در صورت فراگیرشدن آن (که البته فرضي محال .است)براي آنان درد سر و زحمتي نداشته باشد

صفحه 129:
|[ احکام بهائیت- طهارت _ | |در بهاثیت طهارت و نجاست به معناي اسلامي آن أأنيست بهاءالله در اقدس با حمله « قد انغمست | الاشیاء فی بحرالطهارة » تام اشیا را دریای طهارت 5 | خوطه ور کردم. |بنا براین دیگر هیچ چیز نجسی در دنیا وجود ندارد .- حتي بول و غائط انساني و سک وخوک و و تنها بهائیان باید از چیز هائی که به اصطلاح کثیف هستند [ پرهیز کنند آنهم اگر دلشان خواست که نظیف باشند. |" q

صفحه 130:
‎F‏ بیان مبطلات وضو دیده نمی نود ‏وضو و ترتیب آن در کتاب مستطاب اقدس یفرماید قوله تعالی: " قد کتب لمن 4 دان بالله الدیان آن یفسل فی کل بوم یدیه م وجهه ‎oe‏ . " الی قوله تعالی" کذلک توضاوا للصلوة امراً من لدى الله الواحد المختار.. اندها ‎

صفحه 131:
|) سس | نماز وسطی » نماز کبیر که البته هرسه واجب نیست. در نماز صغری که بیشتر بینشان ‎١|‏ ‏مرسوم است فقط کافیست رو به قبله لحظاتی را به حالت خضوع بایستند! و اما نماز ۲ کبری ‎٩‏ رکعتی است. نماز بهائی نشان دهنده علاقه بسیار زباد شارع آن به ۱ /پرستیده شدن است چرا که بهاءالله شخص خود را قبله بهائیان در نماز معرفی کرده وى مى كويدز "و اذا اردتم السلوه ولو وجوهکم شطری الأقدس المقام المقدّس الذى جعله الله مطاف الملاً الأعلى و مقبل أهل مدائن البقاء و مصدر الأمر لمن فى الأرضين و السّموات .... هنكامى كه خواستيد ذماز بخوانيدصورتهاى خود را 1 بر کردالید به سوی مقام مقدسی که خداوندآنجا را ‎lato fone‏ ارواح و ملاتكه و ا اهالی شهرهای بقا و مصدر امر برای کسانی که در آسمان و زمین قرار داده است و قبله شان قبر میرزا حسینعلی بهاء در شهر عکا است . در بهاثیت نماز آیات نسخ .شده است.خواندن نماز به جماعت به موجب دستور بهاء حرام است گنجینه حدود و احکام ص ۲۲ - عبدالحميد اشراق خاوری کنجینهء حدود و احکام منسهء مّی مطبوعات امری نشر سوم - ۱۲۸ بدیع ص ‎۱٩‏ 3

صفحه 132:
نماز دزدیده شده جالب است بدانیم يكي از نمازهاي این دین سرقت شده است : در لوح میر علي اصفر اسكوئي فريدي آمده است ( ( که از این کلام عبدالبها مشخص می شود سرقت قبل از اقامه و ۲ خوانده شدن آن نماز توسط بها با عبدالبها بوده است جرا که [! اگر عبدالبها این نماز را خود خوانده وبا خوانده شدن آن | توسط پدرش را دیده بود میتوانست پاسخ میر علي اصغر اسكوئي فريدي را بدهد و دیگر دزدیده شدن لوح آن

صفحه 133:
‎ean side‏ - روزه |روزه بهائیان در اس ت نوزده روز و شرب تحقق مي یب" ‏[سال 14 ‎colo‏ ماه ‎۱٩‏ روز» روزه ‎۱٩‏ روز و روز عید فطر | ااول نوروز است ‎

صفحه 134:
‎a cae a feast 599514‏ بت ‏ُْ ار .پس نمی تواند نتایج حج اسلامى را داشته باشد ‏سس سس ‎se‏ «هو بت که بر ر عال است و ‎۳۳۳ seal att H ‏.«است اهل آن بلد آن را حج نمایند‎ ‎

صفحه 135:
حقوق مالی i | ‏این بند از کناب اقدس‎ se a و السه ان 2 وقتي نصاب اموالشان به يكصد مثقال طلا رسيد نوزده مثقال آفرا تحت .عنوآن حقوق اللّه به دستگاه رهبري بپردازند کاملً معلوم است که بهاء الله در این حکم برای تأمين نیازهای مالی |افرقه خود از سیستم مالی اسلام الگوبرداری نموده است و تنها با تغییر .در نحوه تصرف آن سیستم مالي آئین خود را ساماندهي کرده است بسياري موضوعات مبتلابه مردم در كتابهاى احكام بهائيناگفته مانده است بخش عظيمي از كتب فقهي بهائي مثل كنجينه حدود و احكام اختصاص به اين وظيفه بيدا كرده است اولین انسجام تشكيلاتي بهائيان را در جمع آوري حقوق الله [ داد

صفحه 136:
احکام بهاثیت- نمونه ای از حدود بهاءالله در کتاب اقدس مجازات قاتل و حکم کسیکه |: خانه كسي را بسوزاند چنین اعلام میکند ک‌سیکه خلنملی | بسوزلند او را بسوزلنید ‎agli‏ و كسي رانیز که کسي را بکند بکشیدو اکر هم | .خواستید آنها را درحبس ابد نگاه دارید مانعي ندارد ۱

صفحه 137:
احکام بهاثیت- نمونه ای از کفارات ]در آئين بهائي حد و مجازات زنا کردن به وسیله واریز پول به حساب :بيت العدل است . اقدس حد زاني و زانیه را چنین تعبین کرده خدا حكم كرده است بر هر زانى و زانيه ديه مسلمه را به بيت العدل | .«ابدهد و آن نه مثقال طلاست

صفحه 138:
eee 9% ۱ ١ ‏تقویم شمسي بهائي از نوروز آغاز گشته و نوزده‎ | ‏ماه دارد » که هر ماه نیز از نوزده روز تشکیل‎ ‏شده است» مجموع روزهاي سال سیصد وشصت و‎ یک روزمیشود که چهار روز (در سالهاي کبیسه بنج روز ) باقي خواهد ماند که به عنوان ایام الهاء نامیده شده است و این ایام براي شک رگزاري و جشن تعيين شدهاست | 7 1

صفحه 139:
ز قوجه به د ز خورد منفی این حکم شیطانی ناچار شدند حرفهاى كذشته را با لطايف الحيل يس بكيرند بنا براين عبدالبهاء مى | نویسدتنزیل دوست ندارد ولو اینکه مشروع است مكر قرض الحسنه اما از احدی تنزیل مگیرید. گنجینه حدود و احکام ص 1۲۰۴/

صفحه 140:
احکام بهائیت-برخی از تعالیم بابیت تربیت اولاد: درس و یاد دادن احکام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه آن از بیت العدل داده می شود. دیه: یک سوم از دیه کسی که کشته شده است حق بيت العدل بهائيت است نه صاحب دم. . مهمانى: هر ماه یکبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی. . بهداشت: هر هفته یک بار غسل و ناخن گرفتن واجب است. عید: هر سال دو عید هست: که عبارتند از روز بعثت باب(ادعای بابیت) و روز ولادت میرزا حسینعلی بهاء. دفن اموات: مرده ها باید در بلوره سنگهای قیمتی و چوب های محکم و لطیف و با انکشتر نقش دار به اسم بهاءء دفن شوند. آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش رحمان(بهاء ‎(aU‏ را بيابند. ارث: سهم دختر و پسر مساوی است. .. اسباب منزل: هر نوزده سال يك بارء بايد اثاثيه منزل تغيبر يابد

صفحه 141:
- ولجاس :سر سلاطینی‌که بسه شیربابوومهی] یرنه بدر شيراز را كددر آنتولد يافته ووندكيكردتى عي لكنند كه آفقدر جسع‌هلشته باشد که تفا وهی گس و لني هنيا به حج بلديكروهوويند كنجليشآزرا دلشته باشد. كنود ران خلنه شسیراز ‎a‏ ب - ازدیاج ريا بسقیه محارم ملننددختر» خولهر و .... حاالیست - ححادننا علفم ی اشه (ه و زاد ه حلاا.

صفحه 142:
البلوخ آدر قسموللنجام فرلئضشرعيه از ابتدلى. للنجام تك لإفلجتماعوبساز د ودر قسسقوم ا درعورد تفلوتحقوةيهر دلرو ينازدر فرقه بهائيمى

صفحه 143:
احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابیت سالام ‏ «باب پنجم از واحد ششم بیان در حکم تسلیم است که سالام بد‌هند مردها به اللّه اکبر و جواب بدهند به الله اعظم و زن ها سلام بدهند به اللّه ابهی و جواب بدهند به اللّه اجمل». دوستى با همه اديان: «از جمله اساس بهاأالله ترك تعصب وطنى و تعصب مذهبى و ‎ff‏ .«تعصب جنسی و تعصب سیاسی است و در مکایب عبدالبها آمده: «ای احبّای الهی از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بخض عاميانه و اوهام جنسيّه و وطنيه و دينيّه كه به تمام مخالف دين الله و رضاى الهى و سبب محر ومى انسانى از مواهب رحمانى است بيزار شويد. . . و به هر نفسى از هر ملت و هر آثين و هر طايفه و هر جنس و هر ديار ادنى كرهى نداشته باشيد بلكه در | نهایت شفقت و دوستی باشید. . .». 8] در باب خامس عشر از واحد هشتم بیان آمده است؛

صفحه 144:
احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابیت | که این دستورات نیز حاکی از ساوات و عدالت اجتماعی شریعت باب می باشد! اما علاوه بر شواهد تاریخی» احکام زیر نیز گوشه ای از تعصبات جاهلانه آنها به فرقه ضاله بهائیت را نشان می دهد: «واجب است بر هر مسلمانی که در دین بیان به سلطنت می رسد اینکه احدى را در زمين خودش باقى نكذارد از غير مؤمن به دين بیان و #همجنين اين حكم(يعنى كشتن تمام افراد) بر قمام افراد مؤمنين به دين بيان واجب است». «كن شعله النار على اعدائى و كوثر البقأ لاحبائی». . إبر دشمنانم شعله آتش باش و براى دوستانم كوثر بقأ(آب حيات باش)1

صفحه 145:
| احکام بهاثیت- برخی از تعالیم بابيت أغير از عومنيربه بيازهر كسهر جه دارد بايداز او كر ضواكر» |بعدا دلخردر دیربسبان‌شد باید بسه او رد نسمود!!». ‎٠:‏ كنها حتيهيا ونان فهر وو رمستليىب هلد نيز تبعيض ف الى شوند در كتاب یان‌سابهفتم واحد ششم در نكاح آمسملست ‏ ‏اهرمهویه بر لیرتسبعیض‌آشکار صحه میکنارد: ‎tie‏ قمر مایت ازدواج عكر با تعيبرههر به ‎ea eee 4‏ دهانشوز هه منقل [سقرد؛ ‎

صفحه 146:

صفحه 147:

صفحه 148:
1 ؟ روابط و هم پيماني سازمان رهبري بهائیت با بیگانگان و دول استعماري § آنچنان آشکار و رسوا است که مورخان حوزه تاريخ معاصر ابران بي هیچ ترديدي به آن معتقدند» و حتي این مسئله را در آثاري که از سوي بابیان و بهائیان به جاي مانده مي توان ردگيري نمود بطور مثال يهاءالله براي فرار از مجازت و تسلط حکومتابرن بر ‎CBT‏ براحتي چشم از وطن مألوف بوشيد و تصمیم گرفت که خود و همه بابیان همراه او تابعیت دولت عثماني را بپذیرند تا از تعقیب و آزار مأمورین و روحانیون ايراني درامان باشند. بابیان ساکن بغداد نیز در مدت 3 هفته همكي تبعه دولت عثماني مي شوند. مقاله سياح ص 51

صفحه 149:
۱ حکومت ديكتاتوري روسیه تزاري درمنابع تاريخي اعم | ازمسلمان » بابي ؛ بهائي و غیره به عنوان نخستین دولتي که ارتباطي تنگآتنگ با بهاثیت دارد مطرح مي گردد این دولت بآرها وبارها با دخالت در قضیه بابيه و حمایت از آن مانع نابودي و اضمحلال این نحله _ جعلي گردید که شواهد بسياري در این مورد خصوصا در كتابهاي بابي و بهائي برجاي مانده است که هر كونه ترديك را براي جویندگان حقیقت برطرف مي

صفحه 150:
اج نزدیکان‌سیرزا حسینعلینورو(بهاءلله) در رمسیه کسه عبلیتند از : بسدیش‌میرزا عباس | نوري هستبار شاهزاده «روسرفیل قاجارلمام وردومیرزا بود برادر و شوهر خولهر و خولهر زاهموونيز درسلستخدام تروسیه بسوشند سفعلسلستو پسیگیرو‌ها مشک و ککینیاز دلورکیدر جربان‌حرک تبسلبیه تسصوير بسردلرواز جسد بساب. دخللهسویح سفیر رجسيد در نجاتجان حسینعلیب ویو( بهاءلله) - در ولقعه ترور ناصرلكيرشله ور واه سرام مار روسبه حسینتقدلن حسینعلی‌نووو( بسیاءللد) ! ‎det‏ تسبعید فیلق نشريه ايام شماره 29 ص 4 (بهائيت و روسيه تزاري)

صفحه 151:
: صدور لوجویزه بمافتخار لمبولتور پوسیه از سوب وله - ‎iS MRA ded‏ امه رتل ح كا ء لاس وگ لا يذ لككتب.. لله لكمقاماملل د بحطبه علماحددلهو § أساجليه به بهلئيا ني لوساخاوليره عبد ‎pine)‏ قل کار )در خاکآنک‌نور - سفارش اكيد عبدالبها به بهائيان براي دعاكردن براي الكساندر امبراطور : روسيه :میرزا حیدر علي اصفهاني بهاني در صفحه 128 کتاب«بهجت الصدور» مي نویسد و القاثم بامر الله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و بقدر یک کرور اموال و املاک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهیه روس حمايت آن قائم بامر الله كه ملقب به بهاء الله است نمود نتوانستند شهید .نمايند به دار السلام بغداد نفى نمودند عبدالحميد اشراق خاوري ايام تسعه سطبغ 3 121بديع سمؤسسه ملي مطبوعات امري ص 387 ونيز ر.ك. قون | بديع قسمت دوم ص 33 تاریخ نبيل زرندي اشراقات ص 104 - کتاب مبین شامل سوره هیکل الدین و الواح دیگر 1308 ص76 آواره عبدالحسين ‏ الكواكب الدربه في مأ 1 ثرالبهائيه مطبعه سعادت مصر 91342 /ق.جلد دوم ص 55 بهاثيان سيد محمد باقر نجفي 600

صفحه 152:
1 4 یت و اذ اسناد بسياري وجود دارد که روشن مي سازد دولت انگلستان به عنوان يكي از مهم ترین ابر قدرت های استعماري سده هاي اخیر » براي نفوذ درسرزمينهاي اسلامي بویژه ابران»طرح وبرنامه اي مفصل تدارک ميبيندوبراي ایجادشکافت دربافت اعتقادي مردم مسلمان وشیعه مذهب ایران بودجه هنگفتي درنظر مي گیرد که میتوان به عنوان نمونه به مطلب : ذیل اشاره کرد 7 1 نایب السلطنه وفرمانرواي هندوستان اعلام مي کند که غازي حیدرالدین پادشاه "صوبه اود" وفرمانفرماي "لکنهو" تمام مایملک ودارايي خودراوقف مراکز ديني شیعیان جهان کرده است تادر امد حاصله از ان درهرسال .صرف امورمعيشتي وتحصیل علوم ديني طلاب شیعه مذهب شود خان ملک ساساني»دست پنهان سیاست انگلیس درایرانبهنقل از کتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران»اثراسماعیل .رايين»صص 97-112

صفحه 153:
این پیوند در دوران ریاست عباس افندي (عبدالبه) بر فرقه ‎rile‏ : اوج خود رسید تا آنجا که پس از پایان جنگ جهاني اول» و ۱ واگذاري قیمومیت فلسطین توسط شوراي عالي متفقین به بریتانیا» 1 ولين کمیسر عالي فلسطین »بلافاصله مأموریت مي يابد به ديدار عباس افندي بشتابد واز سوي امپراطوري بريتانيا به باس قدرداني از خدمات بهائيان در دوران جنى نشان را به عباس افندي اعطاً کند. :00 «نايت هود» و عنوان اشرافي عبدالبهاء با گرفتن نشان و دعا برای بادشاه انگلیس جرج پنجم» وابستگی تاربخی این فرقه را به استعمار گران بیش از پیش آشکار کرد.و تا به امروز این روند وابستگي همچنان ادامه دارد و بهاثیت براي پیشبرد فرقه خود که در واقع گامي در جهت منافع استعمار ‎J‏ گرآن است همچنان به انگلیس و دواثر استعماري آن نیازمنداست

صفحه 154:
مستر حهمفر» به نقل از کتاب اهدایی دبیر کل وزارت مستعمرات به خود می نویسد: «اما سفارش های کتاب («چگونه اسلام را در کوبیم») برای از میان بردن نقطه های قوت : کتاب به موارد زیر سفارش می کند: ٍ ۱- زنده کردن فریادهای قومی» سرزمینی» زبانی» نژادی و مانند اینها در میان مسلمانها؛ چنان که | باید به مسلمانان سفارش کرد که به تمدن گذشته کشورهای خود و قهرمانان پیش از اسلام توجه کنند: همچون زنده کردن فرعون ها در مصره دوگانه پرستی در ایران» تمدن بابلی در عراق و دیگر مواردی که در کتاب به شرح آمده است. ۲- پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب قمار» زنا و گوشت خوک آشکارا یا نهانی. کتاب بهِ همکاری با بهودیان» مسیحیان» مجوس و صابثان که در سرزمین های اسلامی زندگی می کننده فرا می خواند تا این امور زنده نگه داشته شوند؛ از وزارت مستعمرات می خواهد تا از خزانه خود برای کارمندانی که امور را می پراکنند حقوق مشخص نماید. هر که توانست این امور را کسترده و همه گیر کند به او جایزه دهد و تشویق نماید. کتاب از نمایندکان دولت بریتانیا می خواهد که آشکار با پنهان از این امور پشتیبانی کنند و هر اندازه پول که لازم است هزینه نمایند تا از مجازات عاملان نشر این کارها جلوگیری شود. کتاب همچنین سفارش می کند از ربا به هر شکل ترویج شود؛ این کار افزون بر آنکه اقتصاد ملی را ویران می کند» مسلمانان را در شکستن قوانین قرآن جرأت می بخشد. هر که یک قانون را بشکند شکستن دیگر قانون ها نیز برایش آسان می شود. کتاب توصیه می کند که به مسلمانان گفته شود تنها ربای مضاعف, بر مسلمانان حرام است زیرا ق رآن می گوید: «ربا را دو چندان افزوده نخورید» و همه گونه های ربا حرام نیست.

صفحه 155:
[ هوا : و ۴- پسیوستگیمردم با عللانهینیر! باید کاستو برخیمزدورلن | جلمه عللازسوشاند 5 آنگلملینان‌همه گونه کار بدلنجام دهند تسا حردم بسه هر علدینیمشک و کشوند و نتولنند دوریلبند ک ملیریل لهلسییا مزدور. بسکواز له هاکاهرهلبستکیهردم سه مان مین یارس ‎hohe‏ در آنكودكازرا به كونملوببرويند كه علفان. . را موسفداشته بساشند ۵- تسردید بسولنگیخترد رلمر جهاد و شسناساندن‌آزمه عنيلرمئلملوكه مر بوط بهزما نخاصى بسوشه و عدتآن‌سپریشدهلست. . ۶و ۷- حسامانانبساید بساور کنند که عنظور پسیلمبر ازنلسلام همه اددیانلسنچه ن صولنینساشد و چه بسهودیبو حقصود تسنها پسیرولنمحهمد(ص) نیستزبرا ق رآن‌همه دیندارلن | حسامان‌می‌خواند. . ‎ah‏ 4- بساید درلین‌خبر کسه «بسهودیانرا از جزبرد لسادر بهسیرون‌بلنید» و نسیزلینکه «دو میردر جزيره لفربكرد هم نموآيند» ترديسلفكند . ‎-1١‏ بايدعسلمانانرا از عبلددباز لشو در سوهمند بوصرآ ره رديسلفكند بلليرمستويز كه خدا ازناطاعلنسازها بسنياز لستبايد به سختراز حج جلوكيروكرد و از هر كرشهطليى حسلمانازچورنسماز جماعتو حاضر شدردر حجلس‌های‌حسبر(ع) و هسته های‌عزادلرق جناركه بايد آنها را بسه سختراز ساخت‌مساجد زبایتگله ها؛ کسعبه, حسینیه ها و عدلرسبازداشت مسسهائنابيدا» خاطوانمستر همفر» ترجمصلحسان‌قونی‌ص ۷۶ و ۷۷۰ ‎

صفحه 156:
بساید در خصسرتسردیدلفکند و آنرا تسنها بولو‌شنیستهاوسه دستآمده از جنگها کفار ولجب0) . دلنستو نسه‌عنافع ک‌سو کسار. گذشته از آن‌خسا بساید بسه پسیلمبر ولمام بسردلضنو نه علل؟ ‎a 1‏ عللمان‌سا پسول‌هایمردم خلنه» قص چماربا و بساغ‌می‌خرند بسنابیلین‌خسه ادرسه 1 شرعونيست ‎١7١‏ لسلامرا بايد شيرع ةسماندكوو هرج وعرج برشملييم؛ در عقايدعردم ترد يسليجاد كنيمو پیوندحسلمانان) بسللسلام سسنکسنيم. ولپس‌ماندگیو نا آیلمیو دزدودر کشورهایاسلامی ۱ بايد بمالسلام نسستدهم 17- بايد بدولنرا از بسرلرجدا كنيمتا فروندنبه برووشبديرلنكرهنننهند و توبيت آنانبه حسسها بيفتد وها آنانا از عقيدى تميسهينيو بيوستكوبا علفازدور كنيم ۴- بسایدینانرا تسشویق‌کسنيم که عبا (جادر) از سر بسيفكنندزيرا حجابرا خليفكاننوعباس همین‌جهتمردم زنانپسیلمبر را حیهیدند ووردر همه بسروند تا فاد در میانشانفند. درلبتدا سایسننان‌غیر حسلمانعبا (جادر) از سربردلوند تازنان حسامان‌نیز سر در پسی‌آنان‌نهند. ۵- ن‌لزهای‌جماعتوا باید با نسبسه ادنف سوسهلمام جماعتو آشکار کردسدوهاواو و نیز دشمن‌ندگختن- بسا شیود های‌کوناگون- در حیاوامام و بسیرولنشبولفکند. حسماو نلبيدا» خاطرلتستر همفر» ترجمهلحسان‌قونی ص۷۶ و ۷۷۰

صفحه 157:
اللمازبليتكله هارا بايدبه بهانملينكملينها در جما نب يلمبر نيوهم وب عنم تولاک رد ومردماازوقتملی ۱۳۱ كين مكانها بار دلشتبايد در ليتكه زيلرتكله حاوهر جود ولقعا از ازإسيلميرنلمامانه يا صلاهان اشد کسرد. پسیلمبر در کار ‎CL‏ خاکست مه قمع شم دز ‎Soreness LIke‏ | علرور بصر مدفونكرديدو نجفمحلفبر مغيره بر شعبملستسر حسيلع) در حنلنه دف ند وعزار خودثرمعلوم | نيسكدر كاظميزقبر دو تراز خليفكا راسف هحزار كاظمو جواد از خانواده بيلمبر؛ در طوسقبر هارويكسو نه © حضا(ع) ازندهسیت‌در سامرا قبرهاونیبانیلسنه هادوو عسگروو (سردلب) ههد وا اط يكبقيع را بايدباخاى 4 بسکسان‌کرد؛ چنلنکه بايد كنبدها و ضريح هایموجود در همه کسنورهایاسلامی! از میانزسرد. - در نسبتخانواشه پسیلمبر بسه او بساید تردیدافکنگافرادوکه سید نیستند عطمه سیله و سبز بسر سر بسکنلوند تسا مردم نتولنند آنها را تسشخیصردهند و بسه خانواده پسیلمبر سدبیشوند و در نسستصادلنها پسیلمبر سرهید نسملیند چنارکه ضرورواستمطمه ها از سر علاندیرو سادانهرداشته شود تسا هم نسستخاندانپسیلمبر از میا‌سرود و هم علاءان‌دینیعر حیان‌مردم هرصنداشته بساشند. ۱۸- حسینیه ها را بساید بسللیهستلویز که بسدعتهستند و در مان‌سیلمبر و جلنشیناننسودماند حورد تسردید قرار داد و وبیلن‌کسرد؛ چنانکسه عردم را بساید بسه هر هبله از وفتربسهلیرمکانها از دلشکسخنوگنانرا کاهرداد؛ مللانهامویژملی سخنولنیبسسکه خود سخنولنو صاحبان‌هسینیه آنرا بسپردلزند. - بساید پسیام بسی‌پسند و بسلیورا در جان‌هایمسلمانان‌دمید؛ هر کسرهر کسلریسخواهد صیتسولند بسکند؛ نهلمر بهِ و را در کسور شیکروفمیکسایند» ولمر و نسهریسه عهده دولنلسننه مر ۰ كاج ل ولس ‎٠‏ جابددر يله از ديفح مومه یی شید آو رد هریضبایه با فایساز هیام کب ترا سباید بسا عربازدولج نسماید. ید از دعوتو هنلیسماسلام و کسترشآنجاوگیری‌کرد؛ بایسلییندیشه را کستررداد کملسلام یکدیرقومی السو در ق رآن‌هم کسفته شده طیرقر آن‌ساد آوروسولوتسو و قوم تسولسته ۳- سنتهاونسیکو بسایدمحدود کردند بلینکاوها بسه دولتسپرشه سوند؛ هیچ کسرچقن‌داشته بساشد مسجد مدیسه و بسا حکلنیپسولی‌کسودکاننسی‌سر پرستسسازد؛ همین‌طور هیگر سنت‌های‌خوبو صدقه های‌همیشگی

صفحه 158:
باید بللیرهستلویز کسه قرآن‌کسم وزباد شدملستدر آرتسردیدلفکندو در کساستیهایلفزودنی‌جلی‌جلشته. باشند تسوزیع نود. بساید آبلتی‌که در آنها از سهود و سا نصارود کوبی‌نسده: شوند؛ آباتجهاد ولمر به معروفحذفشونه ق رآریسه زبنها وف لیسی‌نسرکیو هندونرکردلنده شود در کنویها‌فیر عرباز یط رن هد جناركه بايد اذلن نسماز و دعا بسه زبان‌موبیدر کئورهای‌غیر عربمنوع‌شوند. دراحادیششبز هرپ لیستسردیدافکند و آنچه در هورد ق رآنتسوصیه شدمانند تسحویفف تسرجمه و بسدگویی‌در حورد رولباتفیز بايدعملشود. حون تسیا نی بدا لفت یاتسار در ه كودم ‎tae es ase LS ama‏ نسرسرساند و روزیک ایک ار,لنجام نسود؛ بر حسلماناچبره خولهيم سد و خولهم ن_ولنسفستنهلسلامو کسنورها: کسوديم هبیر کل‌سبسفزود: ‎feel Sli treading‏ رد تین له را کیلک ناگرا هم من نیم فرزندارا با چشمارخویشآنر! خواهند ددیدکلیرسر باانن‌چه خوبمی‌گوید کسه: «دیگولنکاشتند وحا خورشیم؛ ها بسکلییم و (مرا بيلفكنندزيرا كلرويدوزفكرو ۱ واندیشه وهران‌حکیسبسز یگمللین : ۰ هم‌نسیاز آرنساید کسنهیهاوسالمی | نضعيفكنيمو ازهر سو بملسلام ضيبه بينيمبه كينملى ‎ale atin 9s‏ بسسيار يركو باهوشندا جيرا هميربر تلمه ی در ‎peti‏ رد اتسار رس هستعاونپید؛خاطراتصسترهمفر تسرجمملحسا رين صص؟ و .170

صفحه 159:
دبیر کل راز دوم را هم برای من باز گفت: - همان رازی که وعده داده بود - من به پس از چشیدن شیرینی راز اول در آرزوی دانستن آن بودم. راز دوم سند پنجاه صفحه ای بود که در آن برنامه هایی برای در هم کوفتن اسلام و مسلمانان در 5 مدت یک قرن آمده بود به گونه ای که پس از آن از اسلام تنها نامی باقی بماند. این سند خطاب به مدیر کل های وزارت و برای دست یابی به اين هدف تنظیم شده بود. این سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند که از اين سند به کسی چیزی نگویم و آن را کاملاً پوشیده دارم تا سلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و برای روبارویی با آن چاره ای نیندیشند. خلاصه این سند به شرح زیر است: - همکاری جدی با تزارهای روسیه برای دست اندازی به مناطق اسلامی همچون بخاراء تاجیکستان؛ ارمنستان» خراسان و توابع آن و همکاری جدی با آنها برای دست یافتن به اطراف مناطق ترک نشین هم مرز با روسیه. - همکاری کامل با فرانسه و روسیه در برنامه ریزی همه جانبه برای در هم کوبیدن جهان اسلام از بیرون و درون. ۰۰ ۲ - برنامه ریزی برای پاره پاره کردن حکومت های اسلامی فارس و ترک به بیشترین پاره های ممکن. . . (بالکانیزه کردن امپراطوری عثمانی) . - ساختن دین ها و مذهب های مختلف در کشورهای اسلامی, ۰ . - گسترش دایره دعوت به مسیحیت.

صفحه 160:
بهائيت و اسرائيل قدمت روابط صميمانه وحمكاري صهيونيست ها و دستكاه رهبري بهائیت از عمري به اندازه عمر این فرقه برخوردار است ریشه هاي ارتباط و صمیمیت این دو غده سرطاني به سالها قبل از تشکیل این دولت برمیگردد از روزي گه بنیانگذاران رژیم صهيونيستي اسرائیل براي غصب سرزمین فلسطین کوشش مي کردند. تا امروز " .روابط حسنه اي میان آن ها برقرار بوده است

صفحه 161:
1 وجود تشکیلات مركزي +دیدار ولي امر و زبارت مقابر بنيان كذاران بهائي بهائیان را وادار به مسافرتهاي مذهبي به اسرائیل و توسعه صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت که امروزه به کواهی كارشناسان اقتصادي بكي از مهم ترين منابع در آمد كشورها ست از سوى ديكر قطعاً بيروان بهائيت به علت دل بستكى هائى كه به قبله و مقابر رهبران خود دارند قطعا در آینده به سرمایه گذاريهاي مختلف در این کشور دست خواهند زد. بنا براین امكاناتي که اسرائیل دبروز و امروز در اختبار اين فرقه قرار داده و مي دهد در برابر آنجه میگیرد و خواهد گرفت بسیار ناجیز است و اين همان سرمایه گذاری دراز مدت و البته کم هزینه و پرسودی است که .عقل صرفه طلب بهودي به آن رغبت بسیار دارد:

صفحه 162:
1 تبیغاتی سازمان بهاثیت برای اسرائیل بسیا از ارزش اقتصادی آن است ‎Sst coat 2 tase a epee‏ ‎oer‏ از ود ار ‎beg iene‏ ی اسلامی خصوصا در فلذا بكار كيرى عناصر بهائى 22 بات زگ بهائيان نيز عليرغم ادعاهاى روح وريحان با اديان ديكر از مسلمين نفرت دارند ريشه هاى مشترك و تفاهمات بسيارى با بهوديان دارند و كزاف نخواهد بود آکرهسته مرکزی بهاثیت را شکل گرفنه از يهو ديان ‎Ms‏ ‏بهائيان بعلت داری از مدیریت واحد و انسجاا ‎i‏ قابل ل یامهای خاش یز ‎Fp poe‏ لازم باشد يطلب با درکن کنو ومیل ابل أرتباط . جمعى ‎a8‏ ی بهانيت د ‎mm‏ ا ۱ قه خود ۱ اثبل 0 ا 6 کم ‎fi‏ بای راي و ا جنايات اسرائيل نیام ای از هم ای مختقیاست که امن ‎ee.‏ ی فا قرار دادن نیرو های تحت امر خود در اختبار دارد که شید طرد روا که در وأقم ترور شخصيت فرد رائده ده در تمامی عرصه ها است از مهم ترين 7 ٠ j —

صفحه 163:
بلطلاعلتي .9 :| از ديكرسو اسرائيل براي كسترش نفوذ خود در كشورهاي 1 | اسلامي از عناصر ‎ile‏ پراکنده در کشور هاي اسلامي خصوصا منطقه خاور میانه استفاده هاي فراوان امنیتی 9 اطلاعاتي مي نمود بسياري از منتقدین بهائیت از جمله حضرت امام خميني بهائیان را اساسا بهائي ندانسته بلکه آنانرا بهودياني متعصب و فداکار برای خدمت به آرمان صهیونیسم جهاني مي دانند که بیشتر آز سایرین در این .زمينه اسرائيل را باري کودند با تأكيد بر اين نظريه در سخنراني هاي متعدد خود مردم را .نسبت به خطرات اين فرقه انذار مي قرمود

صفحه 164:
1 1 افزایش نفوذ بهانیان درایران بي هیچ ترديدي با ید دوره حکومت پهلوي را دوره حکومت فرقه ضاله بهائیت در ایران دانست حضور بهائیان در مناصب مهم سياسي » فرهنگی » اقتصادی » نظامی و امنیتی با سنگینی تمام حس میشد و اعتماد بیش از حد و غیر طبيعي پهلوي ها به بهآئیان براي همه متدينين و میهن دوستان بسیار آزار دهنده بود :در خاطرات ارتشبد سابق حسین فیدوست آمده است سرگرد صنيعي در آن زمان از بهايي هاي طراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتي هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد» حاكي از احترام و اعتمادر ضاخان به بهايي ها و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتي است مینویسد که نیز اين محمد رضا اعتماد را به بهائيان داشت خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست »موسسه ي مطالعات و بزوهش هاي سياسي؛ 1385) ج 1 ص 57- 59

صفحه 165:
1 4 سیاستمداران بهانی در دوره يهلوى ‎ole‏ محمدخان موقرالدوله از سران درجه اول بهائیان ایران وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت در کابینه سید ضیاء الدین طباطبافي(دوره رضاخان) ‏منصور روحاني ( وزیر آب و برق و كشاورزي ) ‎pol‏ كلسرخي وزير منابع طبيعي ‏خانم فرخ رو بارسا ( وزير آموزش و برورش ) ‏هوشنك نهاوندي (وزير كار وآباداني و مسكن ) ‏سپهبد اسدالله صنيعي »(وزیر دفاع) ‏سپهبد دکتر ايادي (پزشک مخصوص شاه ودارنده بیش از هشتاد شغل سياسي ونظامي) ‏سبهبد على محمد خادمي (رئيس سازمان هوا بيمائي ملي ايران هما)] علي محمد خان موقرالدوله سركنسول ايران در بمبئي در سال 1398 نماینده وزارت خارجه در 1915 بود . وی اندكي پس از کودتاي 3 اسفند - فارس در سال 1900 حاکم بوشهر در سال های 9 در گذشت . موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضای خاندان افنان؛ یعنی از خویشان ‏1 علي محمد بابءبودء با عباس افندي و شوفي افندي نیز خويشي داشت. میرزا هادي شيرازي» ‏.داماد عباس افندي و پدر شوقي » پسر دايي موقرالدوله بود ‎

صفحه 166:
در پرونده سید بهاني پرویز خسرواني سند قابل توجهي به چشم میخورد که از جهت نشان دادن عمق روابط میان حکومت پهلوي و بهائیان بسیار حائز اهمیت است بویژه آنکه این سند مربوط به قیام خونین 15 خرداد 1342 و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خميني(ره) است ‏ بهائبان »بلافاصله با ارسال نامه اي به سپهبد پرویز خسرواني فرمانده ژاندارمري ناحیه مرکز ([1])ضمن ابراز خوشحالي از اين کشتار وحشیائه (كه نهايت مدنيت و اخلاق آنان را مي رساند) از سردمدارهم :مسلک خود در این جنایت تشکر کردند تسیمسار سیتیبپسرویز خسرولنیفرماندهی‌لندلیمری» 5 روز بعدازليزولقعه) ‏

صفحه 167:
| بيروزي انقلاب اسلامي طلائي ترين فرصت نفوذ و جباول را از فرقه :| بهائيت كرفت و اميد آنان را تبديل به يأس كرد بنا براين دشمني بهائيت با نظام اسلامى را ميتوان امري طبيعي تلقي كرد مانند دشمنى امريكاء اسرائيل با اين انقلاب . بهائيت مدعى است با سياست رابطه اي ندارد و تکلیف بهائيان در برابرحكومتها .اطاعت و تسليم است .

صفحه 168:
بهائیت در مسیر تاريخي و اعتقادي خود با چالشهاي گوناگوني : روبرو است که عمده ترین آنها عبارتند از :الف )تعارض بهائيت با آموزه ها و نصوص معتبر اسلامي بهاثیت و خاتمیت پیامبر اسلا مسلمانان با استناد به آیات قر آن کریم و روایات قطعي الصدور و نیز برخی از ادله عقلی اعتقاد دارند که حضرت محمد صلى الله علیه و آله وسلم پیغمبر اسلام خاتم رسولان وا نبیاء‌است و اسلام آخرین دین و جامعترین آثيني است که خداوند به بشر ارزاني ‎J‏ .داشته است و پس از آن دین ديگري نخواهد آمد ‎

صفحه 169:
| ب) چالشهاي بهائیت با تناقضات علمي وعملی رهبران خود يكي دیگر از چالشهاي بها ثیت مطالب خلاف سلمات علمي و نیز تناقضات فولي و عملي است که رهبران بهائی آکاهانه با نا آکاهانه به زبان آورده یا بر صفحه کاغذ نکاشته اند و امروز در دست مخالفین بهائیت قرار داشته و اغنام الله را به تكاپوئي بیهوده براي پاسخگوئي که گاه رسوا تر از ز .اصل است مبتلا کرذه است

صفحه 170:
ج)بیت العدل و بحران عدم مشروعیت یکی دیگر از معضلات لاینحل بهائيت بحران مشروعیتی است که برای بیت العدل به عنوان مهم ترین و بالاترین نماد مذهبی این فرقه بعد از مرگ شوقی افندی به وجود آمده است و امروز پس از پنجاه سال این تشکیلات عریض و طویل به جز توجیهات فاقد ارزش استدلال » باسخی برای مخالفین خود که بسیاری از آنها افرادی معتقد به .بهاءاللّه هستند نبافته است

صفحه 171:
افندي را با لقب ولي امر الله 1۹۲۱-۱۹۵۷ بهشوقي عبدالبها در الواح و وصایا | عنوان جانشين خود بركزيد كه ابن اولين ولي امراز سلسله ولي 1 امرهاى بيست و جهاركانه خيالي عبدالبهاء بود كه همواره بايد برابر 4| دستورآلعمل هائی که عبدالبها از آبات بهاءالله استخراج میکرد در رأس بیت العدل به عنوان تنفيذ کننده قوانین مصوبه » حضور داشته باشد دستور عبدالبها ابن است:....ولی امرالله رئيس مقدّس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل و اكر در اجتماعات بالذات حاضر نشود نايب و وكيلي تعيبن فرمايد .... اين بيت عدل مصدر تشريعست و حكومت قوه تنفیذ. تشريع بايد مؤْيّد تنفيذ كردد و تنفين بايد ظهير و افندي» جامعه بهائي شوقي معين تشریع شود امابه دنبال در گذشت فاقد رهبري از نسل بهاالله شد و بخش عمده بهائیان بدون توجه به اهميت ولي امر در نظم اداري امرالله رهبري بیت العدل بدون ولي امر را براحتي پذیرفتند در حالیکه بنا به نظر شوقي بیت العدل بدون وجود ولي امر سازماني فلج محسوب میشود کنجینه خدود و احکام ی تا وت ملی ‎TW ue sn TA emir rie‏

صفحه 172:
| بخش دیگر بهائیان »بهاثیان ارتدو کس نامیده مي شوند بيت العدل حيفا را | فاقد مشروعیت میدانند اصلي ترین دلیل آنها نبود ولي امر مصون از خطا است . بیت العدل مبارزه وسيعي را با بهاییان ارتدکس اغاز نموده اما بهایبان ارقدکس متون غیر قابل انکار بي پايكي آنرا بر همکان اشکار نموده اند .هر چند بهائیان ارتودکس با این مبارزه» بناي بيت العدل را به سوي ويراني میرانند مع الاسف خودشان نیز در چنبره توهمات »منتظر وعده های دروغین عبدالبهاء‌نشسته اند در وب سایت بهائیان ارتودکس آمده است ست :در حال حاضر که نزدیک به زمان نزول کتاب مستطاب اقدس است و احکام آن هنوز کاملا اجرا نمیشود وضع وصع احكام جديدي مورد ندارد لهذا بيت عدل عمومي يا بيت عدل اعظم (حقيقي) در آينده در ميقات معين بنا به اراده الهي منطبق با مفاد الواح وصلياى حضرت عبدالبهاء تشكيل خواهد شد. دريافتازساات : بهاثيان ارتودكس ابران به آدرس «دمء. هوه 1ط ذقطةطصة كذ تور

صفحه 173:

صفحه 174:
ریشه تحسم صورت در آداب بومی هندبان بوده» که صوفیان چشنبه جهت تقویت رابطه مربد با مراد از جمله آداب قرار دادند. لکن رواج آن در بين مسلى هائى نظير صوفيه ابران و شيخيه يا بهائيه از زمانى است که احمد احسائى رساله اى در اين زمينه قدوين كرد و در آن متذكر شد «بايد در اياك نعبد حضرت اميرالمؤمنين را قصد كند. زيرا كه خداوند مجهول الکنه است و آن چه در ذهن آید» مخلوق ذهن است. پس باید وجه او را اراده نمود كه اميرالمؤمنين (ع) باشد.» مرحوم تنکابنی پس از نقل دلیل احسائی برای تجسم صورت امیرالمومنین (ع) می نویسد: «همچنان که خدا مجهول الکنه است؛ امیرالمومنین (ع) نیز در اذهان مجهول الکنه است» پس اگر امیرالموّمنین را در ذهن بگذرانيم آن هم مخلوق ذهنی می باشد و همان سخن نیز در این جا وارد آید. و چنان که خدا مجهول الکنه است برای ماء هم چنین مجهول الکنه براى اميرالمؤمنين نيز مى باشد. بس اميرالمؤمنين» در وقت كفتن اياى نعيد كه را قصد مى كرد!؟ مجملا اين سخن خارج از مذهب شيعه است.»

صفحه 175:
افرادی از صوفیه مانند حاج میرزا حسن صفی علیشاه و ملاسلطان گنابادی كه بعد از بى بردن به نظريه احسائى تمايل به اين دستور العمل بيدا كردند» رويه مرحوم تنكابنى را مورد توجه قرار دادهء با يك تير دو نشان را هدف گرفتند» دستور دادند بهتر است در «اباک نعبد» صوفیان برای این که مبتلا به مجهول الکنه نشوند» صورت شیخ را که زنده و حاضر می باشد در نظر گيرند» بدین ترتیب استدلال «مجهول الکنه» به صورت یک اصل کلی عبادی در تصوف در آمده» صوفیان صورت مرشدان خود را و بهائیان صورت عبدالبهاء را در نظر می گیرند که بدون تردید نوعی شرک به خدا و بت پرستی است. و به طور حتم انگیزه قانون عبادت قرار دادن آن» به جهت انهدام و خرافی جلوه دادن آئین موحدان است. این گونه خرافات را زير سايه و شعار محبت اهل بيت (ع) در ميان شيعيان رواج دادند» شیعی» خواسته است «دین مبین را از لوث این کدورت ها پاک نماید و غبار آن اوهام را از مغزهای شیعیان بزداید و پیراهه ها [را] که بر دین مبین بسته ده است باز فرماید و جمیع اصول و فروع را بر مأخذ خود .ق ار دهد و .وج ان معانی آسمان فر مادد

صفحه 176:
توضیح این مهم» ادعای رئیس شیخیه را در توجیه اقدامات تحریف گرانه ای که احمد احسائی نسبت به مبانی عبادی اسلامی نموده بی اعتبار می نماید. زیرا بنابر ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی کرمانی» تا زمان احسائی که حدودا هزار سال می باشده اصول و فروع دین مبین اسلام بر مأخذ اصلی قرار نداشته» احسائی با تحریف مبانی اصولی - فروعی اسلام که خدمتی شایان سپاس و تقدیر استعمارگران بوده است» کاری در خور توجه انجام داده» در صورتی که برای خواننده ی عزیز ما شک و تردید نیست» مسلک استعماری بهائیت که جهت وارونه نمودن اصل امامت ادامه دهنده ی نبوت در اسلام به وجود آمده؛ در حقیقت هر اقدامی که به وسیله اين مسلک کمراه کننده مانند تجسم صورت عبدالبهاء در عبادتی مثل نماز بهائی صورت گرفته؛ اقدامی یا دستورالعملی در راستای تحریف و تخریب اسلام که خواست و آرزوی استعمار است می باشد و چون انجام چنین دستورالعملى در بهائيت با آنجه شيخ احمد احسائی به آن دستور داده» و در صوفيه نيز سنت است مطابق مى باشدء بايد بيذيريم كروه شیخیه و صوفيه با بذيرفتن جنين عملى مانند بهائيت در مسير تحريف اسلام قرار

سید مجتبی فاضلی شيخ احمد احسائي .2معراج :شيخ احسايى ،اصل معراج پيامبر اكرم (ص) را پذيرفته است و قائل به جسمانى بودن آن مىباشد منتها تفسيرى در جسمانى بودن معراج دارد كه با ديدگاه مسلمانان تطبيق ندارد. مىگويد :پيامبر اكرم (ص) در هر فلكى از افالك، جسمى متناسب با جرم آن فلك به خود مىگرفت تا ورود در افالك مختلف براى بدن ظاهرى و جسمانى او مشكل ايجاد نكند. بدن پيامبر لطيفتر از آسمانها بود و با بدن هورقليايى به آسمان رفت. .3امام عصر عليه السالم :شيخ احمد احسايى ،وجود امام عصر (ع) و ظهور او را از مسلم و حتمى مىدانست ولى مىگفت :امام در يك عالمى غير از اين عالم مادى ،سكونت دارد و از آنجا ،بر همه عالم حكمفرمايى و حكمرانى دارد و روزى كه خدا به او اجازه دهد در اين عالم ظاهر خواهد شد و عالم را پر از عدل و داد خواهد كرد« .كنت دوگوبينو» وزير مختار فرانسه ،در كتاب «سه سال در ايران» مىنويسد: شيخىها با شيعه اختالف دارند .شيعه مىگويد :امام دوازدهم با قالب جسمانى ،روزگار مىگذراند ولى شيخىها مىگويند: امام دوازدهم با قالب روحانى زنده است. پيروان شيخ ،چون طول عمر امام زمان (ع)را با موازين فلسفى خود سازگار نمىديدند قائل شدند كه روح حضرت ،در بدن هورقليايى زندگى مىكند. كريم خان قاجار در مورد اين اصل مىگويد: «ان الشيعة يحتاج الى عالم يرونه و يأخذون عنه أحكام الشرع في حال غيبة االمام و هو الركن الرابع و كان هذا مخفي ًا بسبب جور الحك ّaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa ام حتى اقتضى المصلحة االلهية بظهور الركن الرابع بوجود الشيخ أحمد االحسايى و بعده السيد كاظم الرشتى و بعدهما أيض ًا ال يخلو االرض من حجة و هو الركن الرابع الى حين ظهور االمام الحجة»؛ شيعه نيازمند به عالمى است كه احكام شريعت را در عصر غيبت از او اخذ نموده و او همان ركن رابع است كه به سبب ظلم حاكمان ،مخفى بود تا اينكه مصلحت الهى بر ظهور ركن رابع ،اقتضاء نمود؛ لذا شيخ احمد احسايى و بعد از او ،سيد كاظم رشتى ركن رابع بودند كه بعد از آنان تا ظهور امام حجت ،زمين خالى از ركن رابع نخواهد ماند. همين گونه تفكرات فرقه شيخيه ،سبب شد كه بعدها اشخاصى مانندعلى محمد باب ،ادعاى باب المهدى كنند و خود را انسان كاملی كه رابط بين حضرت مهدى سيد كاظم رشتي ویژگی های منفی سیدکاظم: دشمنی با علما مرحوم تنکابنی می نویسد:زمانی که در درس سید کاظم رشتی حاضر می شدم ،غالبا فقهارا مذمت کرده وحتی شتم میکرد .وی مرحوم صاحب جواهر را"احمق مستضعف "میخواند واو را شیعه نمی دانست . همنوایی بادشمنان شیعه سیدمحمد باقر نجفی می نویسد :در حالی که سپاهیان نجیب پاشا حتی به اماکن شیعه در کربال احترام نمیگذاشتند ومردم پناهنده درضریح حضرت را هم می کشتند وبا اسب به رواق مطهر هجوم می بردند ،خانه سید کاظم رشتی وشخص او در امان بود وهر که به خانه وی پناهنده می شد مصون بود .اگر عثمانیها به فضل وتقوای سید کاظم احترام میگذاشتند می بایست به امام حسین (ع) وشهدای کربال احترام بیشتری می گذاشتند .سرانجام سیدکاظم رشتی در سال 1259ق عازم سامرا شد.وی پس از دیدار با نجیب پاشا در بستر بیماری افتاد ودر پی همین بیماری وفات کرد ودر رواق پائین پای سید الشهدا (ع) دفن شد. حاج محمدكريم خان كرماني حاج محمدخان كرماني حاج زين العابدين خان كرماني حاج ابوالقاسم خان ابراهيمي حاج عبدالرضا خان ابراهيمي سرکار آقاي حاج سيد علي موسوي جانشينان سيد کاظم رشتي م حمد ك ريم خانك رماني1- م يرزا حسنگ وهر 2- م يرزا م حيطش اعر ك رماني3- س يد ع ليم حمد ش يرازي4- فرقه هاي شيخيه ‏aیها 1- کرمان كريمخانیه حاج محمد کریم‌خان مؤسس مکتب شیخیه کرمان است .پس از او دو پسر وی به نامهای حاج محمد خان و سپس حاج زین‌العابدین خان باقريه پیروان میرزا محمد باقر همدانی بودند .او نخست نماینده حاج محمد کریم‌خان در همدان بود ‏aیها 2- ‏aبایجان آذر حجة االسالمیه ثقة االسالمیه پیرو حاج میرزا شفیع ثقةاالسالم تبریزی هستند .این شیخیه را «ثقة االسالمیه» نیز .گویند از میرزا محمد مامقانی تکفیر کننده باب پیروی میکنند. وی حجةاالسالم لقب داشت و از شاگردان سید کاظم به .شمار میرفت احقاقیه پیرو آخوند مال باقر اسکوئی میباشند .پس از سید کاظم ،دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاق‌الحق و ابطال‌الباطل» در رد محمد کریم‌خان کرمانی نوشت، فرزندان او «احقاقی» نامیده شدند گرفتند .در آذربایجان و کربال و کویت زندگی میکنند و پیشوای ایشان شیخ رسول احقاقی .است اختالف آراء فرق مختلف شيخيه کرمان و آذربايجان در اعتقادات خود را پيرو آراى شيخ احمد احسايى و سيدکاظم رشتى مىدانند اما در فروع دين و اعمال با يکديگر اختالف نظر دارند .کرمانىها از شيوه اخبارىگرى پيروى مىکنند و به تقليد از مراجع اعتقاد ندارند .اما شيخيه آذربايجان به اجتهاد و تقليد معقتدند و از مراجع تقليد خودشان پيروى مىکنند .البته در عقايد نيز شيخيه آذربايجان برخالف شيخيه کرمان ،خود نيز به اجتهاد مىپردازند و آراى شيخ احمد و سيدکاظم را بر .اساس تلقى خويش از احاديث تفسير مىکنند »مهم ترين تفاوت «ركن رابع يکى از اختالفات شيخيه کرمان و آذربايجان مسأله رکن رابع است. شيخيه کرمان اصول دين را چهار اصل توحيد ،نبوت ،امامت و رکن رابع مىدانند .مراد آنها از رکن رابع ،شيعه کامل است که واسطه ميان شيعيان و امام غايب مىباشد .همين اعتقاد است که ميان شيخيه (کرمان) و بابيه ارتباط ايجاد مىکند .اما شيخيه آذربايجان بشدت منکر اعتقاد به رکن رابع هستند .و اصول دين را پنج اصل توحيد، .نبوت ،معاد ،عدل و امامت مىدانند آنان چنين استدالل مىکنند که شيخ احمد احسايى در ابتداى رساله حيوةالنفس و سيدکاظم رشتى در رساله اصول عقايد ،اصول دين را پنج اصل مذکور مىدانند و مي گويند که در هيچ يک از کتب و رسايل .اين دو نفر نامى از رکن رابع برده نشده است ق ص.. 223 - 167 .احقاقا لح ، رك غالمحسين معتمداالسالم ،كلمه اي از هزار ،تبريز ،چاپخانه شفق ص 64ـ 66 آشنائي با فرق و مذاهب اسالمي صص 175تا 178با اندكي تصرف و تلخيص فصل دوم بابیت سید علی محمد شیرازی ،ملقب به باب از جوانی به عبادت طوالنی و رازونیازهای غیرعادی که با قرائت ادعیه و زیارات همراه بود مشغول بود .در نوجوانی در سلک طالب علوم دینی درآمد .ریاضت و گوشه گیری و چله نشینی رویه او بود. اندکی بعد درس را رها کرد و به دایی اش در بوشهر پیوست تا به .امور تجارت و منشیگری بپردازد پس ازحضور پنج ساله علی محمد باب در تجارتخانه دایی اش در بوشهر و ارتباط با کمپانی های یهودی و انگلیسی مستقر در این بندر وی در سال 1260ق ادعای خود را اعالم کرد و با حمایت کانونهای متنفذ و مرموز به سرعت شهرت یافت .دوران اقامت باب در بوشهر مقارن است با سالهای اولیه کمپانی ساسون (متعلق به یهودیان بغداد) در بوشهر و بمبئی( .ساسون ها در aبدل شدند و در دهه های بعد به امپراطوران تجاری شرق .زمره دوستان خاندان سلطنتی بریتانیا جای گرفتند) سید علی محمد باب شیرازی پس از ادعای باب در بوشهر، نزدیکان او این وضعیت را ناشی از هوای گرم بوشهر دانستند که ذهن باب را پریشان ساخته است.برای تغییر روحیه او را به عتبات عالیات فرستادند ولی درسلک شاگردان سید کاظم رشتی درآمد .بعدها طرفداران باب اصرار می کردند که او درس نیاموخته و علم او لدنی است و او امی بوده است .خود باب به شاگردی سید رشتی اعتراف کرده و در مدت اقامت نزد وی به شدت .تحت تأثیر سخنان او بوده است سید کاظم رشتی فرزند سید قاسم در سال 1212در رشت متولد شد دانش مذهبی علی محمد باب بسیار سطحی بوده است .این واقعیت را با مطالعه کتاب «بیان» او می توان یافت .آثار منتسب به علی محمد باب مونتاژی است از الفاظ و ادعیه شیعه امامیه و برخی اصطالحات عرفانی شیخیه که بر آنها پیشوندهای الف و الم افزوده شده. در کتاب بیان و یا دیگر متون منتسب به او حتی یک جمله عربی سالم و صحیح که با ادبیات و متون درسی حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده .باشد نمی توان یافت سید علی محمد باب شیرازی باب در حدود سن 24سالگی ادعای بابیت کرد و اندکی بعد مدعی مهدویت شد .بر اثر غائله او و فشار علما به حاکم فارس او دستگیر و به شیراز گسیل شد .پس از مدتی وی به تهران اعزام شد .محمدشاه قاجار که از وجود او در تهران بیمناک ‏aاد تا بود او را به ماکو فرست .در قلعه ای زندانی گردد محمد میرزا ،پسر عباس میرزا سومین پادشاه سلسلهى قاجار (جل 1250 .ف )1264 .اهم كارهاى او كشتن قائممقام (ه.م) و محاصره هرات است- 1264( . 1222ق) .در تبریز به دنیا آمد .وى سومین پادشاه از .سلسله سالطین قاجاریه است ناصر الدین شاه در سال 1266ق و علماء تبریز باب را به حضور پذیرفتند تا بدانند این بچه طلبه کیست و چه می ‏aت گوید .ابهت علمی علما و هیب و جاللشان باب را سخت به وحشت انداخت و از پاسخ به سئواالت ابتدایی صرف و نحو آنان عاجز ماند و شروع به .توبه و استغفار نمود پس از آن باب در قلعه چهریق زندانی بود و پیروان او در گوشه و کنار با نیروهای دولتی درگیر بودند .نهایتا تصمیم بر این شد که علی محمد باب ،به دلیل ادعاهای دروغین خود و نیز آشوبهای پیروان او در نقاط مختلف ،اعدام شود و وی در 27شعبان 1266در میدان عمومی تبریز به فرمان امیرکبیر (سیاستمدار شایسته وبالیاقت تاریخ ایران) تیرباران شد و پرونده حیات این مدعی دروغین .بسته شد بازمانده های قلعه چهریق در سال 2008میالدی که در کنار رودخانه زوال در شهرستان سلماس قرار دارد محل تشکیل جلسه علما با باب در تبریز که اکنون مسجد صاحب االمر نامیده می .شود میرزا تقی خان امیرکبیر ( وزیر ناصرالدین شاه ) آغاز ادعا حروف حي نخستين ياران ادعاي بابيت الله قد قدر أن يخرج ذلک الکتاب فى تفسير أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن أبىطالب على عبده ليکون حجة الله من عند الذکر على »العالمين بليغا همانا خدا مقدر کرده که اين کتاب از نزد محمد پسر حسن پسر على پسر محمد پسر على پسر موسى پسر جعفر پسر محمد پسر على پسر حسين پسر على پسر ابىطالب بر بندهاش برون آيد تا از سوى ذکر (سيد على محمد) حجت بالغه خدا بر جهانيان »باشد عبدالحميد اشراق خاوري رساله امر و خلق ص553 پس از سيدكاظم رشتي ،سيدعلي محمد با اينكه در كربال و در حلقه ياران نزديك مالكاظم رشتي نبود ،تحت تأثير تلقينات پرنس دالگوركي بالفاصله ادعاي جانشيني او را مطرح ساخت و درست يك سال بعد ،در سال 1260قمري كه مصادف با هزارمين سال غيبت امام عصر (عج) بود ،با حمايت كانونهاي متنفذ و مرموز استعماري ،ضمن اينكه خود را «ركن رابع» خواند ،ادعا كرد كه «باب» امام زمان (عج) است و در نشست و برخاست هاي روزانه و در ميان اطرافيان خود گفت كه «من مبشر ظهور امام زمان و باب او هستم و هركس كه به ظهور حضرت مهدي (عج) اعتقاد و ايمان دارد ،بايد ابتدا با من كه «باب» و «در» او هستم بيعت كند» .وي حديث «انا مدينه العلم و علي بابها» را در جهت اثبات ادعاي خود تفسير مي كرد و مي گفت ،حتي رسول اكرم (ص) به حقانيت و ».ظهور من اشاره كرده و فرمود« :من شهر علم هستم و علي باب بهائيان پنجم جمادي االولي 1260هجري قمري برابر با 23ماه مه 1844ميالدي را مبعث «نقطه اولي» مي دانند و آن را مبدأ تاريخ خود (تاريخ بديع) قرار داده اند .ميرزا حسينعلي نوري (بهأاهلل) اين روز را يكي از اعياد مهم بهائيان اعالم كرده و هر گونه اشتغال در اين روز را حرام نموده است .پس از طرح ادعاي «سيدعلي محمد باب» ،كارگزاران استعمار روسيه ،با ترفندهاي مختلف سعي در جلب نظر شاگردان و پيروان سيد كاظم رشتي مي كنند ،اما تنها 18نفر را -كه براساس حروف «ابجد» به حروف «حي» معروف شدند -با وي همراه مي نمايند و آنان را براي ابالغ ظهور «باب امام زمان» به نقاط مختلف كشور ،بويژه منطقه خراسان بزرگ و شرق كشور ،يعني منطقه نفوذ انگلستان و در مجاورت مرزهاي هندوستان و دايره نفوذ كمپاني هند شرقي مي .فرستند ادعاي مهدويت وي در آغاز کتاب احسن القصص خود را حجت الهي عصر معرفي کرده است که در واقع اعالم مهدويت است «در هر زمان خداوند جل و عز، کتاب و حجتى از براى خلق مقدر فرموده و مىفرمايد و در سنه هزار و دويست وهفتاد از بعثت رسول الله ،کتاب را بيان ،و حجت را ذات حروف سبع (على محمد که داراى هفت حرف ».است) قرار داد .مقصود وي سال هزار دويست شصت ميباشد .سيد عليمحمد باب /أحسن القصص /،نسخه خطي /تهران /بيتا /ص 1 ادعاي رسالت و نبوت و مظهريت در کتاب "دالئل سبعه" که در سال ١٨٤٨ميالدي بعد از کتاب بيان در قلعهٴ ماکو به نگارش در آورده است ،به ماست مالي ادعاهاي گذشته خود پرداخته و با ادعاي :رسالت و مظهريت چنين مي‌گويد و ن ظر کندر ف ضلحضرتم َ سلمين " ت ق ح چ خ ّ اقکموهدردم نتظ او لخلقاستو واسعف رمود ه ت ا آنکه آنها را ن جاتد هد .م قاميکه ّ حمد(ص) ظ اهر ابيت ائم آ م ق اناا لله چگونه خود را ب اسم ب م ظهر انّني ‌ ل ّ او لحکم ف رمود ت ا آنکه م ردم ف رمود ه و ب ه احکام ق رآندر کتاب ّ ضطرب شوند از کتابجديد و امر جديد و م شاهده کنند که اين ن م حتجب شوند و از آنچه از ب رايآنخلق ن است ا خود ايشانل ّعلم م شابه ب ش ده‌اند غ افلن مانند سيد باب .دالئل سبعه .ص29 aاظره باب در مجلس وليعهد محاکمه و من در سلطنت محمد شاه على محمد باب را از قلعه چهريق به تبريز بردند و مجلسى با حضور ناصر الدين ميرزا و چند تن از علما تشکيل دادند از وى سؤال شد :از معجزه و کرامت چه دارى؟ گفت :براى عصاى خود آيه نازل مىکنم :بسم الله الرحمن الرحيم .سبحان الله القدوس السبوح الذى خلق السموات و االرض کما خلق هذه العصا آية من آياته! اعراب کلمات را غلط خواند ،زيرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت کرد و چون گفتند :مکسور بخوان! ضاد را در «األرض» مکسور خواند.امير اصالن خان گفت :اگر اين قبيل فقرات از جمله آيات شمرده شود ،من هم مىتوانم و گفت: الحمد لله الذى خلق العصا کما خلق الصباح و المسا! فاضل ،مازندرانى ،ظهور الحق ،ج 3 توبه نامه کتبي پس از آشکار شدن عجز سيد على محمد ،وى را تنبيه نمودند و او اظهار پشيمانى کرد و به صورت کتبي و خطاب به وليعهد ،توبه نامه رسمي نوشت ميرزا ابوالفضائل گلپايگاني بزرگترين مبلغ بهائي در کتاب کشف الغطاء عين ًا توبه نامه باب را آورده .است روحىا لحمد ل له کما هو أهله و م ستحقه که ظ هوراتف ضلو رحمتخود را در هر حا بل ر کافه« فداک ، عباد خود ش املگ ردانيده .ف حمدا ل ه ث م حمدا که م ثلآنحضرترا ي نبوعرأفتو رحمتخود فرمود ه که ب ه ظ هور ع طوفتشع فو از ب ندگانو س تر ب ر م جرمانو ت رحم ب ه داعيانف رمود ه. صدى يستکه خالفرضاىخداوند ع ا لم و اهلواليتاو ن اين نده ض عيفرا ق أشهد ا لله و م نع نده که ب وقن ه ت وحيد خداوند جلذ کره و ب ه باشد .اگر چه ب نفسه ،وجود م ذ نبص رفاستولىچونق لبم م ب استاميد رحمتاو را دارم نبوترسولاو و واليتاهلواليتاوستو ل سانم م قر ب ر کلم ا ن زلم نع ند ا لله ، و م طلقا خالفرضاىحقرا ن خواستهام و اگر کلماتىکه خالفرضاىاو ب ود از ق لم جارىش ده، لمى يستکه اين نده را م طلقع ن ل ستغفر و ت ائبم حضرتاو را .و ب غ رضم ع صيانن بود ه و در هر حا م اتوب ليه م نأني نسبع ليأمري (و استغفار و ت وبه م يکنم ا عاي اشد و استغفر ا لله ربيو م نوط ب ه اد ب ن سبتداد ه ش ده است) .و ب عضىم ناجاتو کلماتکه از ل سانجارىش ده ،د ليل از امريکه ب ه م ن دعي يابتخاصه حضرتحجة ا لله ع ليه ا لسالم را م حضاد عا م بطلاستو اين ن ب ر هيچ امر ن يستو م عائي بود ه و ن ه اد عاء د يگر .م ستدعىاز ا لطافحضرتش اهنشاهىو آنحضرتچناناست ن ب نده را چنيناد که ايند عاگو را ب ه ا لطافو ع ناياتس لطانىو رأفتو رحمتخود ،س رفراز ف رمايند و ا لسالم» . کشف لغطاء ص 204ـ )205 ا لپايگانى ، ( .گ اعدام شوق رياست و روان بيمار سيد علي محمد باب او را تا آنجا سوق داد که ديگر راهي براي باز گشت از آن منجالب برايش باقي نماند و عليرغم فتواي علما به شبهه خبط دماغ ( به معني عدم تعادل رواني)و عدم رضايت به اعدام وي ، مرحوم ميرزا تقي خان امير کبير ناچار به صدور دستور اعدام شد .و سر انجام به دستور صدر اعظم مقتدر براي ايجاد جلو گيري از ادامه اغتشاشات وآشوب هائي که توسط پيروان ودوست داران باب ايجاد مي شد سيد علي محمد باب در روز بيست وهشتم شعبان 1266در ميدان .صاحب الزمان تبريز به دار آويخته و تير باران شد ابوالقاسم افنان .چهار رساله تاريخي درباره قره العين ص42 مريدان سيد على محمد در اواخر سلطنت محمد شاه خصوص ًا پس از مرگ شاه در سال (، )1264 وقايع خونيني را در کشور پديد آوردند که اگرچه در تمام آنها نيز شکست در اردوي بابيان رقم خورد ا ّما به هر شکل اين اتفاقات و حادثه ها در سرزمين ايران و هردو طرف نزاع فرزندان :اين کشور بودند اهم انها به قرار ذيلند فتنه مازندران (قلعه شيخ طبرسي) در اين شورش که مال حسين بشرويهاى و مال محمد على بارفروشى،از اصلي ترين ياران باب فرماندهي را بر عهده داشتند وهر دو نيز کشته شدند آنان با حفر .خندقي اطراف قلعه خود را براى جنگ با قواى دولتى آماده ساختند ازوقايع تأسف بار که ماهيت شيطاني ياران باب را به نشان می دهد ،هجوم بر مردم ساده دل پيرامون قلعه است که توجيه قابل قبولي براي آن وجود ندارد ،بابيان با ،شقاوت و بيرحمي تمام به قتل و غارت ايشان مىپرداختند :حاج ميرزا جاني کاشي از مورخين بابي و عالقمندان باب در کتاب خود آورده است ى فر را ب ه ق تل« ورش رد ه ،د ه را گ رفتند و ي کص د و س ن ب ب جمعىرفتند و در ش ي خراب مود ند و آذوقه ن ق رسانيدند .ت تمه ف رار ن موده ،د ه را حضراتاصحابح ، کست ميانديشيدند آنانچنانب ه ن ايشانرا جميعا ب ه ق لعه ب رد ند»بابيانهرگز ب ه ش :پيروزيخود اميد وار ب ود ند که در ت صور ن ميگ نجد م يرزا جانيکاشيم ينويسد « ارفروشى فرمود :م ا هستيم س لطانب حقو ع ا لم در زيرنگين ) لى حضرتق دوس(م حمد ع ب س ا غرب ه جهتم ا خاضعخواهند گ رد يد» .پ ب ما م ىباشد و کلس الطينم شرقو م ب ن يروىدولتىجنگدرگرفتو ف تنه ب ا پ يروزىق واىدولتو کشته ش دنم ال م حمد ع لى کاشانىن قطةا لکافص 162 ، رفتحاجىم يرزاجانى . )ب ارفروشىدر 1265پ ايانگ فتنه زنجان در سال ( )1266زنجان نيز شاهد شورشى به سرکردگى مال محمد على زنجانى ملقب به حجت شد اين فرد با ادعاي اجتهاد خود را نماينده امام زمان ميدانست وي قبل از ادعاي بابيت بعلت فتوا هاي عجيب و غريب خود در مسائل مختلف احکام مورد نفرت وانکار متدينين زنجان قرار داشت شورش با جرقه کوچک دعواي کودکانه دو طفل مکتبخانه اي آغاز شد و پس از کشتاري وحشتناک از طرفين به شکست سنگين بابيان و مرگ ذليالنه .حجت زنجاني منجر گرديد واقعه نيريز است .که بنا به گفته عبدالبها قرهبابيواقعه نيريز يکي ديگر از فتنه هاي تاريخ :العين سيد يحيي را تشويق به ايجاد اين فتنه نموده است روزي جناب آقا سيد يحياي وحيد شخص فريد روح المقربين له الفدا حاضر شدند و در بيرون نشسته جناب طاهره وراي پرده نشسته و من طفل بودم و در دامن او نشسته بودم* جناب وحيد آيات و احاديثي نظير در فريد از دهان مي افشاند آيات و احاديث بسيار در اثبات اين امر روايت فرمود* بغتة طاهره هيجان آمد گفت يا يحيي فأت بعمل ِإن کنت ذا علم رشيد ،حاال وقت نقل روايات نيست وقت آيات بيناتست وقت استقامت است وقت هتک استار اوهام است وقت اعالء کلمة .ا ّلله است وقت جانفشاني در سبيل ا ّلله است عمل الزم است عمل در اين جنگ که بين نيروهاي بابي و دولتي رخ داد ،دست کم ۵۰۰الي ۶۰۰بابي کشته شدند فرمانده بابيان در اين جنگ سيديحيي دارابي ملقب به وحيد در .اين جنگ ،کشته مي‌شود صفحهي ۵۱۷ ‌ نصرت الله محمد حسيني ،حضرت باب ،مؤسسه معارف بهائي، تهران (واقعه ترور ناصرالدين شاه قاجار) اين واقعه را شايد از حيث سياسي بتوان بااهميت ترين واقعه تاريخ بابيت وبهائيت ارزيابي کرد .پس از اعدام سيد علي محمد باب توسط امير کبير ،گروهى از بابيان به رهبرى شيخ على ترشيزى بر آن شدند تا ناصرالدين شاه و امير کبير و امام جمعه تهران را به قتل رسانند ،اما ناکارآمدي نقشه طراحي شده موجب دستگيري 38تن از سران بابيان .و براه افتادن موجي از بابي کشي در کشور شد امان الله شفا مبلغ بهائي برگشته از بهائيت معتقد است که حادثه ترور شاه با برنامه ريزي و و دستور شخص بهاءالله بوده است و صدها نفر قرباني جاه طلبي و نقشه شوم او شدند ،و اگر چنين نبود چرا بها ..مضطرب شده و خود را به سفارت روس انداخته ناگفته پيداست که نمي توان دست بيگانگاني که در پي منافعي براي دول متبوع خود دراين قضيه بودند را ناديده انگاشت. امان الله شفا ـ نامه اي از سن پالوٌ316 واقعه بدشت ماجراي بدشت ،معرف مهم ترين ديدگاهها و اهداف ياران باب بود ،اين واقعه در رويگرداني برخي از عالقه مندان به اين نهضت انحرافي نقش مؤثري داشت والبته چه بسا موجب گرويدن برخي ديگر به باب نيز بود اين جريان در نوع اقدامات .حکومت نسبت به بابيان نيز تأثير قطعي داشت نکته اصلي درماجراي بدشت توطئه ودسيسه چيني حسينعلي نوري و مال محمد علي بارفروشي و زرين تاج قزويني قره العين براي نسخ شريعت اسالم بود که بدون اطالع باب صورت گرفت و نتيجه اجتهاد قره العين بود که خود او براي اجراي اين نقشه پيشقدم گرديد و «بدون حجاب ،با آرايش و زينت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که « امروز روزي است که قيود تقاليد سابقه ».شکسته شد ـ نبيل زرندي ،ص 273-271 طاهره ی قزوينیيا قره العين قتل عالمه مال محمد تقي برغاني در ماجراي قتل يکي از بزرگان شيعه و مخالفين شيخ احمد احسائي عالمه مال محمد تقي برغاني معروف به شهيد ثالث شاهد حضور پر .رنگ و مؤثر اين زن هستيم محمد مصطفي از بابيان بغدادي در شرحي که بر احواالت اين زن نوشته است نا خواسته از توطئه قتل مرحوم مال محمد تقي برغاني :توسط قرةالعين پرده برداشته و ميگويد به اين عبد(که در آن وقت کودکي دهساله بودم) فرمودند که به آنها(بابيان همراه با قرةالعين) بگويم « :جميع از قزوين خارج شويد زيرا اتفاق عظيمي در قزوين روي خواهد داد که از حدوث آن واقعه قزوين به لرزه خواهد افتاد و خون شما ريخته خواهد شد ،در حاليکه خداوند براي شما کارهاي مهمي مقدر فرموده » .مخصوصابراي تو و پدرت شيخ محمد فصل سوم بهائیت پس از باب ،میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل ( )1330-1236جانشین وی شد .او به اتفاق برادرش میرزا حسینعلی نوری و عده ای از بابیان به عراق تبعید شدند .بین دو برادر بر سر جانشینی اختالف افتاد و پیروانشان نیز به نزاع پرداختند .عراق تحت الحمایه دولت عثمانی بود ،خلیفه عثمانی این دو برادر را به قبرس و فلسطین تبعید کرد .صبح ازل در قبرس و بهاءاهلل در عکا در فلسطین مستقر شدند .بابیان به طرفداری صبح ازل پرداختند و ازلی نام یافتند . بهائیان پیرو بهاءاهلل گردیدند و بهائی .نام گرفتند میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل برخى از برادرانش از جمله برادر كوچكترش ميرزا يحيى معروف به ((صبح ازل )) نيز بر اثر تبليغ او به اين مرام پيوستند .وی که معروف به بهاءاهلل است مورد حمایت شدید روسیه بود .در تاریخ بهائیت آمده که سفیر روس به صدراعظم ایران هشدار داد که باید مسئول حفظ جان بهاءاهلل باشد .میرزا حسینعلی نوری به مراتب با سوادتر از علی محمد باب بود و انتظار داشت که جانشین باب شود ،اما صبح ازل مورد توجه باب بود و به جانشینی برگزیده شد .رقابت بین دو برادر به نزاع کشیده شد و به دشمنی و عناد و انشعاب انجامید .در آغاز اکثریت را ازلیان تشکیل می دادند ولی تدابیر بهاءاهلل موجب شد تا ازلیان در اقلیت قرار بگیرند و به تدریج رو به انقراض نهند .بهاءاهلل نیز در سن 76سالگی در سال 1309ق در عکا در فلسطین .اشغالی درگذشت چرا حمايت سفير روس؟؟ ‌وقتي مأموران حکومتي براي بازداشت آمدند وي با شوهر خواهرش که منشي سفارت روسيه بود در سفارت روس در شميران به سر ميبرد سفير بعلت سماجت مأموران اورا به عنوان امانت دولت روس تحويل داد و از صدراعظم (ميرزا آقاخان نوري) رسم ًا خواست در حفظ وحراست او بکوشد ،با تالش سفير روسيه ،ميرزا حسينعلي ازحبس رهائي يافت ا ّما به دستور حکومت ،حق اقامت در ايران را نداشت .هنگام سفر تبعيد عالوه بر نمايندگان دولت نماينده اي از سوي سفارت روس همراه بهاءالله بود .بابيان ديگري که تاکنون تهران و شهرهاي ديگر را ترک نکرده بودند مجبورسفر بسوي عراق شدند .بهاءالله پس از رسيدن به بغداد نامه اي به سفير روس نگاشت و مراتب قدرداني خود را از وي و دولت روس اعالم کرد .همچنين در لوحي خطاب نيکالويچ الکساندر دوم به اين کمک سفير روس اشاره و از وي تشکر کرده است .شوقي افندي، قرن بديع ،ج ،1ص - 318نبيل زرندي ،ص -593همان ،ص 618-617 ،612-611آثار قلم اعلي ،ج ،1ص 76؛ شوقي افندي ،قرن بديع ،ج ،2ص 49 بهاءاهلل در بغداد از پيشکاري ازل تا ادعاي خدائي بهاءالله در بغداد با عنوان پيشکاري ازل به فعاليت ميان جمعيت آشفته بابيان پرداخت اين گروه بعلت سر در گمي و نداشتن جايگاه مشخص ديني ودنيوي به يک معضل اجتماعي در عراق تبديل شده بودند و بهاءالله با استفاده از اين فضاي آشوب زده و پريشان با زيرکي و سياست به استحکام جايگاه خود و تضعيف موقعيت يحيي ازل در ميان بابيان پرداخت او ازل را به بهانه هاي امنيتي در خفا نگهداشته و خود زمام امور را .بدست گرفت شرارت هاي بها در بغداد بهاءالله از اوضاع آشفته بابيان در عراق و بي توجهي حکومت عثماني به مسائل داخلي بابيان استفاده کرده ،با شرارت به تسويه حساب وحذف فيزيکي مخالفين خويش پرداخت .نتيجه اين شرارت ها فرار بابيان مهم از بغداد و ايجاد فضاي رعب .شديد در ميان آنان و قتل و کشتار مخالفان بود عزيه خانم نوري گروهي که با رهبري زير زميني بها به قلع و قمع بابيان بغداد مشغول بودند را "جالدان :خونخوار ” ناميده و مي گويد اصحابط بقه اولکه اساميشانم ذ کور ش د از خوفآنجالدانخونخواربه ع زم زيارتاعتابش ريفه ب ه" هزيمت مود ند .سيد اسمعيلاصفهانيرا س ر ب ريدندو ن رخي ه اطرافد يگر ب جانبکربال و ن جفو ب حاجيم يرزا احمد کاشيرا ش کم دريدند .آقا ابوا لقاسم کاشيراکشته در د جله انداختند .سيد احمد را ب ه پ يشدو کارشرا س اختند .ميرزا رضا خا لويس يد م حمد را م غز س رشرا ب ه س نگ پراکندندو ميرزا ع ليرا پ هلويشرا دريده ب ه ش اهراه ع دمشراندندو غ ير از ايناشخاصجمعيد يگر ب ار کشته اجساد آنها را ب ه د جله انداختند و ب عضيرا در روز روشندر م يانب ازار ب ا را در ش ت عتقدين واسطه ايناعما لزشتو ب خنجر و ق مه پ اره پ اره کرد ند چنانکه ب عضياز م ومنينو م اين يترا انشاد ن مود ه در م حافلم يخواندند ين يانع دولکرد ه و ب :خالفکاريهااز د ب " !! اگر حسينعلي ،مظهر حسين علي است ......هزار رحمت حق بر روان پاک يزيد "! و مي گفتند ما هر چه شنيده بوديم حسين مظلوم بوده است نه ظالم تنبيه النائمين صفحه 12 سفر به استانبول در اوائل 1863ميالدي بغداد را به اتفاق برادرش ازل و فاميل و 26نفر از يارانش به طرف استانبول ترک مي کند.اين اظهار و ادعاي جديد بهاء الله ظاهر ًا مخفيانه و بدور از چشم ازل و ياران وي بوده است زيرا در اين سفر ميرزا يحيي ازل به حسب ظاهر اختالفي با برادر ندارد و همراه بهاءالله به استانبول ميرود و حتي به موجب آنچه عبدالبهاء دراين باره مينويسد در .کنار وي احساس امنيت نيز مي نموده است تبعيد و اقامت در عکا ّ عکا در فلسطين اشغالي و در نزديکي بندر حيفا قرار دارد آب و هواي نا مطبوع عكا منجر به بيماري و فوت برخي از ياران بهاءالله گرديدتا حدي كه بهاءالله در يكي از آثار خود مي گويد « :كذلك امر ربك اذكان مسجون ًا في أخرب البالد» .پروردگارت چنين امر كرد ،زماني كه در خراب ترين شهرها زنداني بود .ميرزا حسين علي بهاءالله به عنوان يک زنداني تبعيدي در سال ۱۸۶۸وارد آن .شهر گرديد نکته قابل توجه اينکه بها و پسرش عبدالبهاء در شهر عکا همواره خود را مسلماناني متدين و مبادي آداب شريعت اسالم معرفي ميکردند ، در نمازهاي جماعت حضور يافته و به پيروان دستور اکيد داده بودند .که از تبليغ خودداري کنند آثار بهاء اهلل کتاب اقدس ام الکتاب بهائيت و شامل احکام و تعاليم اصلي بهائيت مي‌باشد. که در پاسخ به سواالت سيد خال (دائي باب) در مورد ظهور امام قائم عجکتاب ايقان و شبهات قرآن مي‌باشد.اين کتاب به تنهائي براي اثبات بطالن بهائيت .کافي است هفت وادي( :وادي طلب -وادي عشق -وادي معرفت -وادي توحيد -وادي استغنا - وادي حيرت -وادي فقر حقيقي و فناي اصلي ) از ديگر آثار بهاءالله مي‌توان به مکتوباتي که براي پيروانش مي‌فرستاد اشاره کرد اين » مشهورند ,و در ديانت بهائي بيش از شانزده هزارلوح مکتوبات در ميان بهائيان به « لوح موجود مي‌باشد .که از آن جمله مي‌توان به مکتوباتي خطاب به سالطين وقت اشاره نمود( .هم چون ناپلئون ،پاپ و )... ،چهار وادي ،جواهر االسرار مبين ،اشراقات ،اقتدارات ،کلمات مکنونهديگر آثار او: و ...از اصلي ترين آثار بهاالله به شمار ميروند گرچه .آثار وي منحصرالواح سالطين به اينها نيست آرامگاه بهااهلل -عکا -زيارتگاه بهاييان وصيت نامه بهاءاهلل بهاءالله بموجب آنچه در کتاب عهدي (وصيت نامه )آورده است عباس افندي را نخستين جانشين بعد از مرگ خود قرار داده واو را (غصن اعظم)ناميده است و فرزند ديگرش محمد علي افندي با عنوان(غصن اکبر) بعد از عباس افندي در مقام پدر مستقر گردد فرزند ارشد خود عبدالبهاء را بعنوان مرکز عهد و پيمان ومب ّين آيات و آثار و مرجع و پيشوا و مثل اعلي براي پيروان خويش برگزيد .وي جانشيني :پس از خود را رسم ًا چنين وصيت نمود است ه ت قوي... ي مايم ب ه آنچه س ببارتفاعم قاماتش ما ب وصيت ن م اياهلع ا لم ش ما را عروف شبثکنيد .ب ه راستيم يگ ويم ل ساناز ب راي ت مسک ماييد و ب ه ذ يلم ن ا لله ت زشت يا الئيد .ع فا ا لله ع ما س لف م .ذ کر خير استاو را ب ه گ فتار وصية الله آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طر ًا به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزلنا في کتابي االقدس (اذا غيض بحر الوصال وقضي کتاب المبدأ في المال توجهوا الي من اراده الله الذي انشعب من هذا االصل القديم) .مقصود از اين آيه ي مبارکه غصن اعظم بوده .کذلک اظهرنا االمر فضال من عندنا و انا الفضال الکريم .قد قدر الله مقام الغصن االکبر بعد مقامه .انه هو االمر الحکيم .قد اصطفينا » ...االکبر بعد االعظم امراء من لدن عليم خبير .محبت اغصان بر کل الزم کتاب َع ْه ِدي -مجموعه الواح بهاءاللّه -چاپ مصر ص٣٩٩ ـ ُ ـ ميرزا حسينعلي نوري بهاءالله ،کتاب عهدي ،ص410 .ـ کتاب اقدس -بند ١٢١ ع باسافندي)ع بدا لبها( بهائيان وي را مرکز ميثاق ناميده ولي او خود را عبدالبهاء ناميده و بر اهميت اين نام تأکيد .مي کند او پیروان خود را عباسیان حقیقی و موحد قلمداد کرد و با حمایت دولت انگلیس آزادی عمل فراوانی یافت .عبدالبهاء از دولت وقت انگلستان لقب «سِ ر» دریافت نمود و تا آخر عمر به آن مفتخر .بود ع باسافندي)ع بدا لبها( ‌ نقش عبدالبهاء در توسعه بهائيت عبدالبهاء را به چند دليل ميتوان تکميل کننده آئين پدرش دانست ‌ :که از ان جمله ذات رياكار و توانائي انعطاف در برابر حاکمان مختلف و سعي .سالوسانه براي جلب رضايت آنان او براي حکومتهاي مختلف به تناسب اوضاع سياسي دعا مي کرد در آثار موجود موارد متعدد و غير قابل انكاري از اين قصه .گزارش شده است فضل الله صبحي مهتدي ،ج ،2ص 153؛ محيط طباطبائي ،سال ،4ش ،3ص 204 دو روئي عبدالبهاء دو روئي عبدالبهاء باألخره براي عثماني ها فاش شد و در اواخر جنگ اول جمال پاشا فرمانده کل قواي عثماني بخاطر اطالع بر روابط ّ عباس افندي با عوامل انگليسي تصميم قطعي بر اعدام عبدالبهاء و انهدام مراکز بهائي در عکا و حيفا گرفت منابع بهائي نوشته اند که او مقدار زيادي گندم از امالک خويش ذخيره کرده و در اختيار قشون انگليس گذاشت ،و تصريح مي کنند که لرد باالفور وزير صهيونيست انگليسي به ساالر سپاه انگليس در فلسطين دستور تلگرافي صادر و تأکيد نمودکه «به جميع قوا در حفظ و صيانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند .دولت انگليس به مجرد استقرار در حيفا به عبدالبهاء دين خود را ادا کرده و وي را با نشان نايت هود و لقب سر مفتخر کرد در مقابل عبدالبهاء براي امپراتور انگليس ،ژرژ پنجم ،دعا کرد و به درگاه خدا شکر گزارد .فيضي ،ص‌-259مکاتيب ج ،3ص 262 347 آيتي ،1342ج ،2ص(305 افندي ق رنب ديع ،ج ،3ص 299؛ و ن يز ، افندي ق رنب ديع ،ج ،3ص 297ر .ک ع بدا لبهاء ،ونيز ش وقي ، ش وقي ، سفر عبدالبهاء به اروپا و امريکا پس ازانقالب ترک جوان در ترکيه سلطان عبدالحميد از سلطنت خلع شدو به تبع محدوديت هاي سياسي و اجتماعي عبدالبهاء نيز تا حدي که از ناحيه حکومت بود برطرف شد و او در 1328به دعوت بهائيان اروپا و امريکااز فلسطين به مصر و از آنجا به اروپا و يکبار ديگربه امريکا رفت عبدالبهاء ‌دراين سفرکه سه سال به طول انجاميد تعاليمي را به عنوان تعاليم اصلي بها مطرح و معرفي نمود که امروزه آنها را به عنوان تعاليم دوازدهگانه مي شناسند ،گرچه به مرور زمان تعداد آنها بيشتر شدآنچه که در سفرهاي عبدالبها به غرب بيش از هرچيز ديگر خودنمائي ميکند شيفتگي اين شخصيت به ظاهر مذهبي به تمدن پر زرق و برق غرب است. انشاءالله در فصل مربوط به تعاليم پيرامون تعاليم دوازده گانه به بحث .خواهيم پرداخت موژان مومن ،ص 185 مرگ عبدالبهاء عبدالبهاء در( 1340ق 1300ش) برابر با سال ۱۹۲۱ميالدي در پي يک بيماري مرد در پي مرگ وي هواداران و دوستداران غربي او به انحاء مختلف به ابراز همدردي با بازماندگان او پرداختند «:وزير مستعمرات حكومت اعليحضرت پادشاه انگلستان وينستون چرچيل ... تقاضا نمود مراتب همدردي و تسليت حكومت اعليحضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائي ابالغ نمايد ...فرمانده كل قواي اعزامي مصر جنرال كنگرويو نيز تلگراف ذيل را مخابره نمود :متمني است احساسات عميقه مرا به خاندان فقيد مقبره او در جوارمقبره باب » .واقع در سرعباس بهائي ابالغ نماييد کوه کرمل همان جايي که بنا به فرمان بهاءالله محل استقرار استخوانهاي سيد علي محمد باب تعيين گرديده بود مي‌باشد آثار عبدالبهاء مقاله شخص سياح (تاريخ دوره اول ديانت بهائي) (به فارسي) رساله مدنيه (به فارسي) کتاب سياسيه (در سياست مدن) (به فارسي) کتاب مفاوضات (مشتمل بر رسائل مهمه و فلسفه و روحاني و تفسير و غيرها) کتاب مکاتيب (در ۴جلد) (مشتمل بر الواح به فارسي و عربي) تذکرة الوفا (مشتمل بر شرح احوال نفوس زکيه) مجموعه مناجات‌ها به فارسي مجموعه مناجات‌ها به عربي جواب نامه جمعيت الهاي (براي اجراي صلح عمومي) جواب پروفسور فورل خطابات مبارکه در ۲جلد به فارسي و عربي مجموعه الواح به زبان آذري لوح امريک الواح وصاياي مبارکه (وصيت نامه) آرامگاه باب و عبدالبها -کوه کرمل -زيارتگاه بهاييان هيفا-اسرائيل عبدالبها هنگام دریافت لقب سر توسط انگلیسیهای اشغالگر پس از مرگ عباس افندی یا همان عبدالبهاء ،شوقی افندی ربانی راه باطل او را تداوم بخشید شوقي رباني ملقب به ولي امراهلل در ۱۲۷۶شمسي در عکا متولد شد .او فرزند ضيائيه و ميرزا هادي افنان بود. محل زندگيعکا شوقي تا ۱۱سالگي را در .وتبعيدگاه جد مادري خود بهاءاهلل بسر برد با سقوط حکومت عثماني در ۱۹۰۸ميالدي عبدالبهاء به همراه خانواده خود جهت ادامه تحصيالت نواده‌هايشان به شهر حيفا که در ۱۲کيلومتري عکا واقع شده ،نقل مکان کردند .شوقي تحصيالت خود را در حيفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشگاه بيروت رفت و درنهايت دانشگاه آکسفورد انگلستان را براي ادامه تحصيالت انتخاب کرد .و ظاهر ًا موفق به اخذ مدرک از اين دانشگاه نشد او در تقویت و گسترش مذهب استعمارساخته بهائی از هیچ تالش و فعالیتی دریغ نورزید .از آنجاکه عباس افندی به هنگام مرگ پسر نداشت تا او را به رهبری بعد از خود بگمارد ،برای رهبری بهائیت چاره ای دیگر اندیشید که عبارت بود از بنیان نهادن سلسله والیت امراهلل بر اساس آنچه عباس افندی تحت عنوان الواح وصایا از خود باقی گذاشت .ولی امرها باید پی در پی جانشین بعد از خود را تعیین کند .شوقی افندی بهائیت را به صورت یک تشکیالت حزبی درآورد ،محافل منتخب محلی و ملی را قوام بخشید و در گسترش آن کوشید .در این تشکیالت هرکس که بر خالف نظر و تمایل شوقی افندی عمل می کرد ابتدا از تشکیالت تحت عنوان قلمرو اداری اخراج می شد و سپس از جامعه تحت عنوان قلمرو روحانی رانده و منفور .می گردید و بدین وسیله مجازات می شد در دوران حیات شوقی افندی و پس از تشکیل اسرائیل با همراهی انگلستان فرقه بهائیت به دلیل سرسختی و عداوت علیه اسالم و قرآن مورد توجه و نظر خاص اسرائیل قرار گرفت و اموال آنان تحت حمایت در آمد و از مالیات معاف شد .شوقی افندی هم به سرسپردگی و خدمت خالصانه برای اسرائیل همت گماشت و هم او بود که برای اولین بار نام ارض اقدس و شرق االذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود و با یهودیان و صهیونیستها در اوج احترام و بزرگداشت بود و این درحالی بود که بر اساس تعالیم ساخت استعمار ،عباسیان مال و جان و ناموس مسلمانان را مباح اعالم می نمودند و به شکنجه و سپس شهادت آنان می پرداختند .سرانجام شوقی افندی در سال 1336ق در لندن پایتخت .انگلستان درگذشت ودر همانجا مدفون شد aيل1. ‏aئ ‏aسرا ‏aيستي ا ‏aتصaهيون ‏aپرس ‏aتنaژاد ‏aل ‏aلدو تaشکي در زمان حيات شوقي و با سکوت خيانت آميز و همراهي بي دريغ وي حکومت يهودي اسرائيل با نقض حقوق مسلم فلسطينيان در فلسطين روي کار آمد ،مساعي بي شمار بهائيت درهمکاري با صهيونيسم جهاني در ايجاد دولتي يهودي در قلب جامعه اسالمي موجب آن شد تا اين مسلک در آنجا رسميت يافته و امالک و اموال بهائيان تحت حمايت واقع و از ماليات و عوارض معاف گردد. شوقي افندي توقيعات مبارکه -جلد ۲ص ۱۶۵ aاجرت 2. aسaاaله مaه ‏aه ‏aينaقشه د ‏aجرا ‏aيوا ‏aح طaرا بهائيان به نقاط مختلف جهان ،توسعه تشکيالت اداري و جهاني سازمان ديني بهائيت از جمله اقدامات دوره رياست او بر آئين بهائي بود و اين فرايند به ويژه در دهه شصت ميالدي ،در اروپا و امريکا سرعت بيشتري گرفت و ساختمان معبدهاي قاره اي بهائي موسوم به مشرق االذکار به اتمام .رسيد :انفصال و جدائي مبلغين برجسته از بهائيت برخي ازمبلغين برجسته بهائي راه خود را از تشکيالت شوقي جدا کردند عده اي به تشکيل سازمانهاي انسان دوستانه غير مذهبي روي آوردند ميرزا احمد سهراب از ياران قديمي و پرکار عبدالبهاء که کاروان خاور وباختر را بنيانگذاري کرد برخي از نويسندگان فرقه اي بنام سهرابيه را منتسب به وي ميدانند عده ايي ديگر اساس ًا آيين بهائي را رها کردند و به دامان پر مهر اسالم باز گشتند که از آن جمله :اند عبدالحسين تفتي آواره که در زمان بهائيت آواره ناميده شد وبعداز بازگشت خود را آيتي ناميد ،در اثر اين توبه مهمترين الدريه في مأثرالبها ِئيه که توسط وي نگاشته شده بود و به کتاب در تاريخ بهائيت بنام الکواکب ِ تأييد مرکز ميثاق بهاءالله يعني عبدالبها رسيده بود توسط شوقي افندي از اعتبار ساقط گرديد .کتاب کشف الحيل در واقع توبه نامه آيتي از منجالب بهائيت بود مهتدي فضل الله صبحي خاندان وي از قديمي ترين خاندانهاي بابي بهائي کاشان و خود او از مقربان درگاه عباس افندي بود پيام پدر و خاطرات صبحي از معروفترين آثار وي در معرفي ونقد فرقه بهائي ميباشد .از نوشته هاي وي معلوم مي گردد شوقي به عادتي زشت دچار بود که بها الله در کتاب اقدس از بيان حکم آن خجالت کشيد و مبهم باقي ماند سيد محمد باقر نجفي بهائيان مرحوم ميرزا حسن نيکو بروجردي وي نيز با نگارش کتاب فلسفه نيکو به شرح حال و چگونگي ورود و خروج خود به فرقه بهائي ميپردازد ودر اين بين اسراري از اين فرقه را افشا ميکند که بهائيان را شرمنده و عصباني و سايرين را غرق در حيرت وشگفتي از انبوه رذالتهاي يک مجموعه ظاهر ًا ديني مينمايد مرحوم ميرزا صالح اقتصاد مراغه اي مرحوم ميرزا صالح اقتصاد مراغه اي ،منشي محفل روحاني بهائيان بود که پس از اينکه به مقام «مبلغي امرالله و ناشر نفحات الله» رسيد و به احوال بهائيان و آثار آنها آشنا شد! از بهائيت روي گرداند و مسلمان شد و کتاب ايقاظ را در رد بهائيان نگاشت ......و تأليفات شوقي افندي نظم بديع (مشتمل بر ۷رساله مهمه به انگليسي) نظم اداري ديانت بهائي (مشتمل بر دستورات تشکيالت بهائي به انگليسي) کتاب ظهور عدل الهي به انگليسي و ترجمه به فارسي لوح قرن(مشتمل بر تاريخ مختصر يک قرن) (به فارسي) هذاالقرن االبدع البديع (به عربي) روز موعود فرا رسيد (به انگليسي و ترجمه به فارسي) نظامات بهائي (به انگليسي و ترجمه به فارسي و عربي) دور بهائي ترجمه کتاب تاريخ نبيل زرندي به زبان انگليسي ترجمه کتاب نبيل زرندي به زبان عربي به نام مطالع االنوار شتمل " کتاب ه انگليسياستو در چهار جلد ن وشته ش ده و م ب ق رنب ديع":اصلاين ابت وقيعاتم بارکه، عاي ، ب ر ت اريخ ب ابو ب هاء ت ا ص دمينس ا لاعالناد ب وقي ه م ناسبتهايگ وناگوناستدر ش شجلد ب ه ف ارسي ب م جموعه د ستخطهايش مجله گوهر ،سال ،3ش ،9ص 706محيط طباطبائيدر باره اين کتاب،ر.ک مرگ شوقي شوقي به سال ۱۳۷۷ه .ق برابر با ۱۳۳۶هجري شمسي شش سال قبل تشکيل بيت العدل به طرزي مشکوک و ناگهاني در لندن فوت کرد و همانجا مدفون گرديد سرهنگ ثابت با انتشار نامه اي در آن دوره علت مرگ را در اثر توطئه خانم روحيه مکسول همسر وي و اعضاي محفل لندن دانست اين فرضيه اگرچه هرگز اثبات نشد .اما وقتي رقم سنگين اموال و دارائيهائي كه در اختيار شوقي افندي قرار داشت را در نظر مي آوريم احتمال هر گونه دسيسه چيني و توطئه براي تسلط بر جمعيت بهائيان كه در واقع تسلط بر ثروت و قدرتي قابل توجه .است بشدت تقويت مي گردد بد نيست بدانيم در سال 1336ش رقم ماليات بر ارث امال ک و اموال ثروت شوقي رباني ،رهبر بهائيان ،آنهم تنها در كشور ايران (زمان مرگ او ) معادل 287 ميليون دالر بود. اسماعيل رائين ،انشعاب دربهائيت ،موسسه تحقيقي رائين بيتا صفحه 177تا179 ‏aين بaيتaا ص (343 ‏aئ ، ‏aسه تaحقيقيرا ‏aنمaؤس ‏aرا : ‏aيت،تaه ‏aائ ‏aابدر بaه ‏aشع ‏aن ‏aين ا ‏aئ ، ‏aماعيلرا ‏aس )ا پس از مرگ شوقی افندی چند دستگی و نزاع در میان عناصر اصلی بهائیت شدت گرفت و بر سر جانشینی و رهبری این مذهب به اختالف و کشمکش روی آوردند .گروهی از عباسیان ،زن آمریکایی شوقی افندی به نام «روحیه ماکسول» را به رهبری انتخاب کردند ،گروه دیگر «چارلز میسن ریمی» را برگزیدند و گروه سوم به سمائی ها معروف هستند .اما نکته اساسی اینجاست که گروههای انشعابی بهائیت با وجود اختالفات فرقه ای با یکدیگر در اصول و مبانی و تعلیم بهائیت و اهداف و مأموریتهای سیاسی و استعماری و سرسپردگی برای کشورهای غربی همچون انگلیس و ‏aترک و متحد عمل می کنند .آمریکا و اسرائیل ،مش چارلز میسن ریمی روحیه ربانی (ماکسول) همسر آمریکایی شوقی .افندی است که ام البهاء خوانده می شد .که در ژانويه 2000درگذشت اکنون مرکز اصلی بهائیان بیت العدل است که در بندرحیفا در فلسطین اشغالی قرار دارد .این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک هیئت 9نفره است که هر 5سال یکبار انتخاب می شوند وتحت حمایت های گسترده مالی وسیاسی اسرائیل وانگلیس قرار دارند وبه تصمیم گیری درباره چگونگی گسترش بهائیت .می پردازند .بيت العدل اعظم ،حيفا ،اسرائيل آنان که بهائيت را مانند يکي از احزاب سياسي معرفي ميکنند سخن به گزاف نگفته اند ،تشکيالت اداري بهائيت درست مانند يک سازمان سياسي به کنترل اعضا و نيروهاي طرفدار خود پرداخته و در فرصت هاي مناسب بهره خود را از آنها برمي گيرد بر اساس نوشته هاي بهاءالله بهائيت بايد به صورت تشکيالتي وسازماني اداره شود و هيئتي مرکب از .نه نفر سرپرستي فرقه را برعهده داشته باشند بيت العدل ميرزا حسينعلي در کتاب اقدس دستور تشکيل بيت العدل را صادر کرده و :مينويسد ُوفّس لنيافه " َعمتجي و لدعلا تيب اهيف اولعجي نا ةنيدم ّ کتب ّله ع ليکل ا قد ع ليع دد ا لبهآء وخدا وند مقرر کرد تا در هر شهري بيت العدلي تأسيس گشته و افرادي به تعداد عدد بها در آن جمع (براي انجام امورات جار ي بهائيان ) شوند وي در توقيع مورخه سوم شهر البهاء ٢٣مارس درباره علت تأسيس و اعالم وظايف :و حدود اختيارات اعضاي بيت العدل ميگويد امور م ّلت مع ّلق است برجال بيت عدل الهي ..........چونکه هر روز را امري و هر حين را حکمي مقتضي ،لذا امور بوزراي بيت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند ......ايشان ملهمند بالهامات غيبي الهي ،بر ّ کل اطاعت الزم امور سياس ّيه ّ کل راجع است به بيت العدل و عبادات بما انزله ال ّله في الکتاب .اقدس (بند ۳۰ص )٢١۴ اول -لجنهء نشر آثار امري بلسان فارسي و عربي -النگنهاين _ آلمان - ١٤٨بديع حسينعلي نوري آيات الهي جلد ّ زيرمجموعه هاي بيت العدل واحدهاي سازماني بيت العدل از دار التبليغ بين المللي شروع ،و به هيئت ها و لجنه هاي محلي ختم ميگردد باالترين مرجع تصميمي گيري بيت العدل ،دار التبليغ بين المللي است عالوه بر دار التبليغ واحدهاي دار اآلثار ،هيأت مهاجرين ،دفتر بين المللي بهائي ، داراآلثار بين المللي بهائي با شرح وظايف مخصوص مستقيم ًا زير نظر .بيت العدل اداي وظيفه ميکنند عالوه بر محافل ملي و محلي ،هيأتها ولجنه ها از ديگر واحدهاي سازماني بيت العدلند که زير نظر محفل ملي و محلي ،و متناسب با نيازها و ضرورتهاي ملي و منطقه اي بهائيان تأسيس مي گردند و هر هيأت و لجنه در حوزه تعريف شده اي فعاليت ميکند در واقع ملموس ترين واحد سازماني براي آحاد بهائي هيأتها ،لجنه ها و محافل محلي اند اين واحد ها بر کليه فعاليت هاي اجتماعي فردي و احوال .شخصي بهائيان نظارت و اشراف کامل دارد پیش از ورود به قسمت اصلی این مبحث الزم است با سیستم مدیریت ونظام اداری بهائیت که اصطالحا به ان "نظم اداری" گویند نظری بیفکنیم. بیت العدل -بیت العدل باالترین مرجع حکومتی واداری بهائیت می باشد که مقر دائمی ان در حیفای اسرائیل قراردارد! واعضای فعلی ان مرکب از ۶نفر امریکایی * یکنفر انگلیسی ودو نفر ایرانی االصل که قسمت عمده عمر خود را در خارج ایران گذرانده اند واز ایران هم به عضویت بیت العدل انتخاب نشده اند بلکه از دو نقطه خارجی دیگر به انجا امده اند * واینها هستند که در اسرائیل می نشینند ومقررات تشکیالت بهایی در ایران را تعیین می کنند! aشاخه انتصابی است که هیئت های مشاورین قاره ای هیئت های معاونین و دو شاخه اصلی زیر نظر بیت العدل فعالیت می کنند -۱ مساعدین انها می باشند .عناصر این شاخه که از باال به پائین برگزیده می شوند کارشان"حفظ توسعه امکانات بهائیت بوده وبرای بهائیت یک شبکه امنیتی واطالعاتی را نشکیل می دهند" -۲شاخه دوم یا انتخابی که نمایانگر سیستم رهبری وسلسله مراتب قدرت حکومتی است که به ترتیب عبارتنداز: -۱محافل ملی-شورای ۹نفره ای است که رهبری کل واداره امور بهائیان را در یک کشور بعهده دارد مانند "محفل ملی ایران " که ‏aای مهم وبا سابقه دار محفل ملی که از باالترین مرجع رهبری برای بهائیان وتشکیالت بهائی در ایران می باشد .بعضی از اعض ‏aمکاران نزدیک رژیم منفور پهلوی وساواک منحله بوده اند اکنون در خارج از ایران ودر حال خدمت هستند!!. ه -۲محافل محلی-هرگاه حداقل ۹بهائی ذی را ی( ۲۱سال تمام) در یک محل جمع شوند با انتخاب یکدرجه ای وبا تصویب محفل ملی * محفل محلی را در ان نقطه تشکیل می دهند .هر محفل محلی رهبری بهائیان حوزه حاکمیت خود را بر عهده دارد . ‏aورت کانونهای تجمع حزبی پوششی است که همه -۳ضیافات نوزده روزه-ضیافت نوزده روزه فاقد قدرت حکومتی است لیکن بص افراد بهائی را در بر می گردد.این کانونها که در هرمحل زیر نظر محفل محلی تشکیل واداره می گردد بهترین نقطه تماس وارتباط بین محفل وافراد می باشد. ‏aرگاه تعداد بهائیان ذی رای ساکن در یک محل از یک بیشتر واز ۹کمتر باشد در ان محل اصطالح ٌا جمعیت -۴جمعیت ونقطه بهائی-ه بهائیان تشکیل می گرددوهرگاه فقط ۱بهائی ذی رای باشد در ان محل اصطالح ٌا "نقطه امری "وجود دارد .جمعیت ونقطه امری فاقد قدرت حکومتی بوده واز لحاظ اداری معمو ٌ aدارند. ال ذیر نظر نزدیکترین محفل محلی فعالیت شرح وظايف بيت العدل ميکند همانعبدالبهاءبنا به گفته هاي بهاءال ّله و قوانيني که بيت العدل اعظم تشريع ‌ اعتبار و صالح ّيت آثار آنان را دارد با اين تفاوت که بيت العدل اعظم مختار است که چون مقتضيات زمان ايجاب نمايد آنچه را خود تشريع نموده تعديل يا لغو آمدهاست قابل تغيير نيست. ‌ نمايد .وليکن قوانيني که در آثار بهاءالله و عبدالبها :عبدالبهاء مي‌گويد هر امري که در آثار رهبران نخستين بهائي نباشد راجع بيت العدل عمومي است و آنچه به اتفاق و يا به اکثريت آراءاعضاي بيت العدل تحقق يابد همان حق و مرادالله است ‌ . متون و آثار بهاءالله ،عبدالبهاء و شوقي افندي و توضيح مسائل مبهمه ‌ .تفسير .تشريع قوانين و احکام غير منصوصه به مقتضاي زمان .اداره امور جامعه بهائيان در سراسر دنيا ايجاد موسسات تبليغي و اعالن و انتشار و تبليغ بهائيت و ترويج مصالح بهائيان سرکوب اختالفات به وجود آمده در جامعه بهائي ارکان نظم بديع ،صفحات ۳۲۰- ۳۲۱ هيأت مشاورين قاره اي هيأت مشاورين قاره اي ،به عنوان يکي از واحدهاي وابسته به دار التبليغ بين المللي ،در قالب قاره هاي آسيا ،اروپا ،امريکا و افريقا و اقيانوسيه از طريق هيأتها ،معاونت خود ،مديريت محافل ملي کشورها را بر عهده دارد .اين هيأتها ،عالوه بر مديريت محافل ملي کشورها ،دو وظيفه عمده صيانت از تشکيالت و جامعه بهائي و تبليغ و نشر مرام بهائيت را نيز عهده دار .مي باشد محافل روحاني ملي و محلي در حال حاضر جامعه بهائي در صورت امکان در هر شهري يک گروه نه نفره به نام «محفل روحاني محلي» انتخاب مي‌کنند به اين ترتيب که انتخاب اعضاي محافل به صورت راي مخفي و آزاد است و بدون کانديدا و تبليغات .بهائيان ساکن هر شهر و روستا ،چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند ،ملزمند محفل محلي برپا نمايند محفل محلي ،همانند محفل ملي ،مرکب از نه نفر ، و در واقع ،زير مجموعه محفل ملي است و از تمامي اختيارات و وظايف الزم براي اداره و کنترل بهائيان تحت حوزه خود .برخوردار مي باشد نمايندگان منتخب حوزه فعاليتي اين محافل اعضاي «محفل روحاني ميکند. ملي» را از بين کليه اعضاي جامعه بهائي آن کشور انتخاب ‌ محفل ملي در واقع رابط جامعه بهائي هر کشور با بيت العدل ،و مجري سياست ها و اهداف بيت العدل در آن کشور است تبعيت از دستورات محفل ملي بر بهائيان آن کشور واجب است و تخلف از آن دستورات ،محروميت هاي گسترده اي را در پي دارد ومتخلفان به اشد وجه مجازات ميشوند (اخير ًاالبته بر اثر فشارهاي موجود ،در اين مجازاتها تجديد نظر هائي شده است) و اعضاي محافل ملي هستند که ۹نفر اعضاي بيت العدل اعظم الهي را .انتخاب مي‌کنند ،که در صدر اين محافل قرار دارد محفلهاي محلي و ملي طبق وصاياي ‌ به جايشوقي افندي العدلهاي محلي و ملي تا آمادگي جوامع براي بر پا کردن گروه ‌ ‌ بيت ميتوانند مذکر يا مونث مذکور برقرار خواهند بود .اعضاي محافل ‌ .باشند :مشرق االذکار عشق آباد ،ترکمنستان مشرق االذکار ویلمت ،شیکاگو ،امریکا مشرق االذکار کامپاال ،اوگاندا هر معبد بهائی طرح منحصر به فردی دارد ،ا ّما از لحاظ معماری اصولی کلُن دیاب یئاهب یاهراکذالا قرشم ۀیلک .دشخب یم تدحو اهنآ حرط هب هک تسا کرتشم اهنآ همه رد یّه وجه .و یک گنبد مرکزی داشته باشند مشرق االذکار سیدنی ،استرالیا aاالذکار فرانک فورت ،آلمان مشرق درهای مشرق االذکارها در سراسر عالم بر روی همه مردم دنیا از هر دینی که باشند ،باز است. .در آنجا موعظه نمی شود ،مناسک مذهبی اجرا نمی گردد و طبقۀ روحانی حضور ندارد مشرق االذکار پاناما مشرق االذکار تیپاپاتا ،ساموآی غربی aس تمپل یا معبد نیلوفر معبد آیین بهائی یا مشرق االذکار بهائیان در مشرق االذکار دهلی نو ،هند لوتو شهر دهلی‌نو پایتخت هندوستان است که از معروفترین بناهای مدرن هند بشمار می‌آید و به عنوان مادر معابد شبه قاره هند شناخته شده است .معمار این ساختمان یک ایرانی بهایی به نام فریبرز صهبا است که در ‏aفر آبی الهام گرفته است .این گل زیبا در هندوستان نشانه‌ی پاکی و طرح معماری این بنا از گل نیلو .روحانیتی است که همواره با عبادت و دیانیت توأم بوده‌است مشرق االذکار سانتیاگو ،شیلی ادعاهای باب بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعاي خويش را تغيير داد .در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مي شود و ادعاي «ذكريت» مي كند .در مرتبه دوم ادعاي «باب ّيت» مي نمايد و خود را باب امام زمان (عج) و واسطه خير و فيض بين او و مردم معرفي مي كند .در مرتبه سوم دعوي «مهدويت» مي نمايد و خود را مهدي موعود مي داند .در مرتبه چهارم ادعاي «نبوت» مي كند و خويشتن را پيامبر معرفي مي نمايد .در مرتبه پنجم ادعاي «ربوبيت» و !در مرتبه ششم دعوي «الوهيت» مي كند اعتقادات بهائیت -توحید اعتقادات بهائیت -توحید توحيد نه تنها در آيين بهائيت مورد تاكيد قرار نگرفته بلكه رهبر و بنيانگذار اين فرقه ميرزا حسينعلي ادعاي الوهيت نموده و به شرك گرفتار آمده است ،او به صراحت در كتاب مبين ص 293 مي گويد« :اي خداي كه براي خود آفريده اي مسلمانان نگذاشتند كه اين خدا نظري به دوستان خود كه بهائيان مي باشد بياندازد ».در كتاب اقدس ص 77مي گويد: «گوش فرا دهيد اي جماعت بهائيان كه خداي شما از زندان بزرگ پيام مي دهد كه نيست خدائي جز من توانا و متكبر و خودپسند ».و همچنين خطاب به ارامنه مي گويد :اي جماعت عيسويان آن خدائي را كه شما او را خداي پدر ميخوانيد آمده است ،با مجد اعظم در بين امم ،پس متوجه او باشيد ».در كتاب مبين ص 289مي نويسد :گوش دار كه از مصدر باال بر زمين محنت و ابتال اين وحي نازل شد كه نيست خدايي مگر ».من تنها كه در زندان بدست بندگان ظالم خود گرفتارم بهائيت ،بندگان خدا را برخالف دعوت تمام انبياء الهي به اطاعت و خشوع از ميرزا علي محمد باب و حسينعلي بهاء دعوت مي كند ،حسينعلي بهاء مي گويد :به تحقيق ظاهر شده است محبوب عالمين و مقصود عارفين و معبود اهل آسمانها و زمين و ».محل سجده و سجود اولين و آخرين :نقد وبررسي گفته ها و نوشته هاي بهاءاهلل بهاءالله پس از ادعاي« من يظهره اللهي» که باب وعده آمدن او را داده بود و مواجهه با پذيرش اين ادعا از سوي جمعي از بابيان رفته رفته دامنه ادعاي خود را باال وباالتر برد و در نهايت به ،نغمه دروغين الوهيت خويش لب گشود بهاءالله طي جمالتي که به نمونه هائي از آن اشاره خواهد شد خود را خداوند و خالق جهان خواند و مدعي «الوهيت» شد تا آنجا كه حتي پيكر خودش را به عنوان قبله نماز بهائيان قرار .داد الف) «اسمع ما يوحي من شطر البأل علي بقعه المحنه و االبتأل من سدره القضأ انه ال اله اال انا المسجون لفريد»« .بشنو آنچه را كه وحي مي شود از مصدر بال بر زمين غم و اندوه از سدره قضا بر ».ما به اينكه نيست خدايي جز من زنداني يكتا پ) حسينعلي بهأ انبوه پر شمار مردم را كه به ادعاي خدايي او وقعي نمي گذاشتند در شمار غافلين مي خواند او در جواب كساني كه از ب) در قسمتي ديگر از كتاب مبين مي گويد« :كذلك امر ربك اذكان مسجون ًا في أخرب البالد» .پروردگارت چنين امر كرد ،زماني كه در خراب ترين » .شهرها زنداني بود ج) ان الذي خلق العالم لنفسه قد حبس في أخرب الديار بما اكتسبت ايدي الظالمين» .آنكه جهان را براي خود خلق كرد ،در خراب ترين مكان ها .به دست ستمكاران زنداني است د) ان الذي خلق العالم لنفسه منعوه اءن ينظر الي اءحد من احبائه» آن كسي كه جهان را براي خودش خلق كرد ،او را منع مي كنند كه حتي به .يكي از دوستانش نظر افكند آيا مي توان پذيرفت که اين جمالت کالم الهي است؟آيا خدائي چنين ذليل که بدست بندگان خود گرفتار و زنداني مي شود سزاوار پرستش است؟ ][1 او مي پرسيدند :تو كه خود را خدا مي داني ،چرا بعضي از مواقع مي گويي اي خدا ،و در بعضي از نوشته هايت از او استمداد مي طلبي؟ مي گويد« :يدعو ظاهري باطني و باطني ظاهري ليست في الملك سواي ولكن الناس في غفله مبين» (باطن من ظاهر من را مي خواند و ظاهرم باطنم را ،در جهان معبودي غير از من نيست ،ليكن مردم :در غفلت آشكارند) .و در كتاب بديع نيز آمده است يدباب م نق بلو ب عينه ي قولم ني أتينيم ن« ) انه ي قولحينئذ اننيانا ا لله ال ا له ا الانا ك ما ق ا ال لنقطه (س ن نها ن يستهمانگونه که ب ابق بلاز م نچنينگ فتو ن يز همانگونه ب عد» ب ها م يگويد خدائيجز م ت يامبري عد از م نچنينخواهد گ فت ب که پ و) بهاءالله با قبله قرار دادن قبرخود ونيز کسي که بايد در نماز مورد توجه قلبي قرار گيرد عمال پرستش بها را همان پرستش خدادانسته و فرقي ميان آنها قائل نشده اند محمد علي قائني در درس نوزدهم :از کتاب دروس الديانه مي نويسد وقت ماز خواندنب ايد رو ب ه آنب ايستيم« ي اشد ك ه در ن ق بله م ا اهلب هأ روضه م باركه در م دينه ع كا م ب عني هأ ب اشيم ب ل دم» ي » . . .و ق لبًا م توجه ب ه «جما ق نکته بعدي پيرامون الوهيت در بهائيت آنکه خداي بهائيت خدائي است كه در عين بي نيازي و صمديت نيازمند است آنهم به بنده اي كه خود سراپا احتياج و نيازمندي است اين جمله که بهاءاللّه در کتاب :ايقان راجع به مال حسين بشرويه اي مينويسدتوجه کنيد رش از آن جمله جناب ماّل حسين است که محلَل .دندش روهظ سمش قارشا ّو ال ُه َما اس َت َوي اللُهّ َعلي َع ِ ِه ُرس ِّي َص َمدان َِّيت ِ َر علي ک ِ .رحمان َِّيت ِ ِه و ما اس َتق َّ َ اگر بشرويه اي نبود خدا بر عرش رحمانيت جاي نمي گرفت و بر کرسي بي نيازي قرار نمي يافت مي دانيم که به معني بي نياز مطلق است اين چه خدائي است که براي نيل به بي نيازي نيازمند بنده نيازمند خود مال حسين بشرويه اي است ؟ اعتقادات بهائیت -نبوت در اين بخش از بحث به طرح و نقد دليل تقرير به عنوان يكي از داليل بهائيت در اثبات ادعاي پيامبران اکتفا ميکنيم ميرزا ابوالفضل گلپايگاني مشهورترين مبلغ بهائي در کتاب«فرائد » اين دليل را بزرگترين برهان حقانيت يک پيامبر دانسته و مي نويسد :در چگونگي استدالل به دليل تقرير :اعلم ايها السيد المجيد ايدک الله و ايانا بالبصارة الکاشفة و الرأي السديد که دليل تقرير اکبر دليلي است که علماي اعالم در تفريق بين الحق و الباطل به آن تمسک جسته اند و در کتب مصنفات خود به آن مبسوط ًا و مفصال استدالل فرموده اند اعتقادات بهائیت -نبوت دليل تقريرميرزا ابوالفضل دليل ادعائي خودبر اركاني استوار :كرده است كه عبارتند از اگر نفسي مدعي مقام شارعيت شود (ادعا) شريعتي تشريع نمايد آن را به خداوند تبارک و تعالي نسبت بدهد (كتاب) آن شريعت نافذ گردد (نفوذ) در عالم باقي ماند(بقا) اعتقادات بهائیت -نبوت نقد دليلالف) ادعاي دروغين نبوت و رسالت در طول تاريخ بسيار اتفاق افتاده است ب) كتابهاي بسياري هم به دست اينان نگاشته شده كه آن را به خدا نسبت داده اند كه خداوند در قرآن كريم به نويسندگان چنين كتابهائي هشدار داده است فويل للذين يكتبون الكتاب بأيديهم ثم يقولون هــذا من عندالله (قرآن كريمُسوره بقره آيه )79 واي بر كسانيكه با دستان خود كتاب مي نويسند و بعد ميگويند اين كتاب از سوي خدا است ج) رهبران بهائي با اين ادعاي مبلغ خود موافق نيستند و دليلي بنام نفوذ را حجت حقانيت تلقي نمي کنند بهاءالله در كتاب ايقان با توصيفي توأم با همدردي با نوح نبي الله مي نويسد« :از جمله انبياء نوح بود که نهصد و پنجاه سال نوحه نمود و عباد را به وادي ايمن روح دعوت فرمود و احدي او را اجابت ننمود» عباس افندي در مقام شرح حال حضرت ابراهيم مي نويسد« :کسي با او موافقت نکرد مگر برادرزاده اش لوط و يکي دو نفر ديگر هم از ضعفاء اعتقادات بهائیت -نبوت -دليل استقامت ميرزا حسينعلي در کتاب «ايقان» و در مقام اثبات دعاوي علي محمد شيرازي مي نويسد« :و دليل برهان ديگر که چون شمس بين دالئل مشرق است استقامت آن جمال ازلي است بر امر الهي که با اينکه در سن شباب بودند و امري که مخالف کل اهل ارض از وضيع و شريف و غني و فقير و عزيز و ذليل و سلطان و رعيت بود با وجود اين قيام به آن امر فرمود چنانچه کل استماع نمودند و در هيچ کس و هيچ نفسي خوف ننمودند .و اعتنا نفرمودند .آيا مي شود اين به غير امر الهي و مشيت مثبة رباني .بعدها زعماي بهائيت ،خاصه عباس افندي ،و ابوالفضل گلپايگاني ،استقامت ميرزاحسينعلي را با آب و تاب فراواني مورد تمسک به آن ،سعي در اثبات حقّانيت دعاوي نگارش ،و با ّ ميرزاحسينعلي داشتند .ايقان» ،ص179 اعتقادات بهائیت -معاد تعاليم دوازده گانه بهائيت عبدالبها در سفرتبليغي که به اروپا و امريکا انجام داد در مجامع ،كليساها وكنائس مختلف به سخنراني پرداخته و به عنوان مبين آثار بهاءالله اصولي را در ۱۲سرفصل را به عنوان تعاليم بهائيت معرفي کرد كه برخي از اين تعاليم ريشه در انديشه هاي بهاءالله نداشته و حتي در مواردي مثل تساوي حقوق زن و مرد مخالف تفكر بهاءالله بوده است و برخي ديگر موضوعاتي است كه در دوره هاي قبل از بهاءالله وجود داشته و بسيار علمي تر و منطقي تر از آنچه عبدالبها مدعي آن است مورد بحث قرار گرفته است بعدها به اصول دوازده گانه .بهائيت شهرت يافت aقيقت1- تaحريح واژه تحري حقيقت به معني آزاد سازي حقيقت است و به اين معني است که،انسان بايد شخصا و بدون هيچ فشاري از جانب کسي عقيدهاش را انتخاب کندو اساس ًا يکي از امور فطري است که ‌ خود در تمام ملل واديان مورد پذيرش و قبول است ،اساس ًا آدميت انسان به تالش در جهت همين امر است قرآن نيز به عنوان منشور هدايت و نيز به عنوان کتاب آسماني دين خاتم براين معني تأکيد بسيار کرده است،مصاديق تبعيت نکوهيده در قران تقليد از آباء و اجداد ،تبعيت و تقليد از بزرگان منحرف قوم و تبعيت از آنچه اكثريت مي گويند مي باشد و پيامبر اسالم نيز بنا به اين اوامر الهي از پيروانش مي خواهد كه كوركورانه از ديگران تبعيت .ننمايد تحري حقيقت در بهائيت جز شعاري و پنداري بيش نيست زيرا الف) از طرفي ادعا ميشود در بهائيت هر كس بايد با توكل بر خداوند ،با گوش خود بشنود و با چشم خود ببيند و بخواند و با عقل خود ،تفكر و تعقل كند و از طرف ديگر بهاالله پنبه تمام اين ادعا ها مي زند و ميگويد” فهم كلمات الهيه و درك بيانات حمامات معنويه هيچ دخلي به علم ظاهري ندارد .اين منوط به صفاي قلب و تزكيه نفوس و فراغت روح است بنا بر اين وقتي با گوش خود شنيدن و با چشم خود ديدن و با عقل خود تفکر و تعقل کردن که اسباب فراهم شدن علم ظاهري است دخلي به فهم کلمات الهيه نداشت تحري حقيقت نيز ادعائي بيش نخواهد بود ب) مطالعه احوال کساني که از بهائيت کناره گرفته اند بطرز شگفت آوري از عدم آزادي عقيده و تفکر در اين جماعت مدعي تحري حقيقت گاليه و شکايت شده .است ايقان ص 163 .عالقمندان به کتاب سايه شوم اثر خانم مهناز رئوفي منتشره ازسوي مؤسسه کيهان مراجعه نمايند aي2- ‏aسان ‏aن ‏aحدتعaاaلم ا و است ،وجود جهاني متحد کهوحدت عالم انسانييکي ديگر از تعاليم دوازده گانه بهاييان احاد آن همدل و هميار وهمراه هم باشند چيزي است که مورد عالقه تمام انسانها است اما اين وحدت در صورتي ارزش دارد که يک جامعه متحد ايماني تشکيل گردد به آن معنا که در بهائيت آمده است ،مورد قبول اسالم نيست بلکه باوحدت عالم انساني خرد و وجدان آدميان کامال مغايرت دارد .اسالم نه تنها با اين وحدت بي معنا توافقي ندارد بلکه کافران سياه دل رااز چهارپايان هم بدتر مي داند شوقي افندي وحدت عالم انساني را در رأس تمام تعاليم بهائي معرفي کرده است عبدالبها :جفاكار را مانند وفادار بنهايت محبت رفتار كنيد و گرگان خونخوار را مانند غزاالن ختن و ختامشك ّ معطر به مشام رسانيد » .اما قبل از هرچيز بهائيت بايد توضيح دهد که :مقصود واضح وحدت عالم انساني چيست ؟ راه کار و مکانيزم دست يابي به وحدت عالم انساني چيست ؟ در صورت ايجاد شدن اين وحدت رهبران و متصديان اداره اين جهان متحد با توجه به تضارب آراء متعدد و متشتت چگونه انتخاب خواهند شدتا حقوق اقليت ها نيز رعايت شده باشد عبدالبها مكاتيب-ص160 بaينaلمللي3- ‌ا ‏a ‏aگاه تaشکيلداد جهاني اگر« » ت شکيلم جمعياز ن مايندگانس راسر د نيا ب ه م نظور حلم سائل جناب ها از اينداد گاه چيزيش بيه س ازمانم للکنونياستکه ا لزامًا ب م قصود مي واند ب رايم لتها ب اشد و چرا که ن مايندگانآناز س ويدولتها ن ت ب رگزيده م يش وند پ ساينس ازمانو ن ظاير آنب ا هر ع نوان ،ب يشتر ب رايحل م ناقشاتدولتها ب ا ي کديگر استآنهم ب ا چربشکفه ب ه س ود دولتهائيکه واين ا رسا لتاد يانکه ب ايد م تکفلامورملتها ب اشند ب درت يشتريدارند در ب ق س ازگار ن يستو اگر م قصود غ ير از ايناستکه از پ يروانو رهبراناينف رقه جز ش عار هيچ راه کار م ناسبيد يده وشنيده ن شده استونهايتکالم ب ه اينجا م يرسد که م قصود ن هائيع بدا لبهاست«در ت شكيلاتحاد يه آينده م لل حكومت ا ف وقحكومتها ب ايد ت دريجًا ب ه وجود آيد ك ه داراي م ي كن وع حکومت هائياست؟؟؟ ب استوحتمًا آني ک ت أسيساتو ت شكيالتوسيعه » مسيص [1] - 18. ، هران 1338ش ، انتشارات جنه جوانانب هاييط ل جامعه ع موميد نيا ،از aي4. ‏aمور سaياس ‏aله در ا ‏aخ عaدممaدا مجله اخبار امري ارگان رسمي تشکيالت بهائيت در ايران در راستاي اجراي فرامين رهبران خود :با ذکر جمله اي از عبد البهاء به تحذير بهائيان از مداخله در سياست مي پردازد و مي نويسد هائي ود نو ن بود نايناستکه هر کسدر امور س ياسيه م داخله کند و خارج از وظيفه« ب م يزانب هائي يستد ليلد يگر ن همين رهانکافياستکه ب ب حرکتي مايد ن خويشحرفيزند و ي ا ».ن ميخواهد اهل بهاء به نصوص قاطعه الهيه از مداخله به امور سياسيه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صريح بيان مبارک معذور ... ،بر کل واضح و مبرهن گشته است که بهائيان از منازعات و مشاجرات احزاب سياسيه دور و بر کنارند و به هيچ وجه من الوجوه در امري که .از آن رائحه ي سياست استشمام شود مداخلتي ندارند :احمد يزداني ،در کتاب نظر اجمالي در ديانت بهائي مينويسد اهل بهاء ...در امور سياسيه که مخصوص مقامات رسمي مملکتي است ،و نيز در امور احزاب و فرق سياسي به هيچ وجه ادني مداخله اي ننمايند ...حضرت ولي امر الله مي فرمايد :از امور سياسيه و مخاصمات احزاب و دول بايد کل قلب ًا و ظاهر ًا و لسان ًا و باطن ًا بکلي در کنار و از اين .گونه افکار فارغ و آزاد باشي ..مجله« :اخبار امري» ،ارگان رسمي بهائيان ،ايران شماره ،5دي 1325هـ .ش ..مجله« :اخبار امري» ،ارگان رسمي بهائيان ،ايران شماره ،9دي 1324هـ .ش ـ احمد يزداني نظر اجمالي در ديانت بهائي ص49 نقد بهائيان بنا به تصريحات مسلم زعمايشان به کوشش هائي مبادرت مي ورزند ،که به هيچ وجه من الوجوه نمي تواند ،همساز و منطبق با تصريحات مذکور در خصوص :اطاعت از اوامر و نواهي حکومت تلقي شود در بهائيت و بنا به نص و صاياي عباس افندي« :بيت عدل الذي جعلهالله مصدر کل خير و مصونا من کل خطا ...مجمع کل امور است .و مؤسس قوانين و احکامي که در نصوص الهي موجود نه .و جميع مسائل مشکله در اين مجلس حل گردد...اين بيت عدل مصدر تشريع است و حکومت قوه تنفيذ تشريع بايد مؤيد تنفيذ گردد...مرجع کل ،کتاب اقدس و هر مسئله غير منصوصه راجع به بيت عدل عمومي به بيت عدل آنچه باالتفاق و يا به اکثريت آراء تحقق يابد همان حق و مراد الله است چنين سازماني که اساس حکومت بهائي است ،نمي تواند بهائيان را اجازه دهد «به پادشاهان در نهايت صداقت و امانت خدمت نمايند و مطيع و خيرخواه باشند بهاء الله و عصر جديد» ،ص300 بهاء الله و عصر جديد ،ص302 5- a ‏aاهليه تaرکتaعصباتج بدون ترديد معنائي منفي کلمه تعصب مورد عالقه و تأييد انسانهاي آزاد انديش نيست ، رهبري بهائيت اين بار نيز ميکوشد با بکار گيري واژگان« ترک تعصب» به تحريک احساسات پرداخته و به وسيله آن بسياري از خواسته هاي خود را جامه عمل بپوشاند اي لهياز رائحه ت عصبجاهالنه و ع داوتو ب غضع اميانه و اوهام جنس ّيه و وطنيه و« اياحّب ا بب حروميانسانياز م واهبرحماني رضاي لهيو س م ا د ين ّيه ك ه ب ه ت مامه م خا لفد ينا لله و است يزار ش ويد . . .و ب ه هر ن فسياز هر م لتو هر آئينو هر ط ايفه و هر جنسو هر د يار ب دوستي اشيد ب رهي داشته ب اشيد ب لكه در ن هايتش فقتو ن » . . .اد نيك براساس گفته عبدالبهاء تفاوتي ميان تعصب و غيرتمندي که مورد تأکيد نبي بزرگوار اسالم و ساير انبيا بوده است وجود ندارد بنا بر اين بهائيان بايد نسبت به نواميس مختلف مادي و معنوي خود کام ً ال بي تفاوت باشند الزم به ذکر است اگر مقصود از اين تعليم پيراستن .جان از قيد جهالت باشد که هزار و دويست سال قبل از بهائيت در اسالم تبيين شده است aنو مaرد 6- ‏aقوقز ‏aيح تaساو نمي توان پذيرفت که بهاءالله منادي تساوي حقوق زن و مرد باشد است زيرا براساس نصوص و احکامي که از او برجاي مانده است ثابت مي شود که وي به برتري ذاتي مردان معتقد است و دستور العمل هاي دين مجعول خود را بر پايه اين انديشه بنا نهاده است به طور مثال در بدائع اآلثار از کتب معتبر :بهائي آمده است که سؤال خانمي بحضور مبارک عرض شد که گفته بود تا حال از جانب خدا زني مبعوث نشده و همه مظاهر :اله ّيه رجال بوده اند .فرمودند هر چند نساء با رجال در استعداد و قواء شريکند ولي شبهه اي نيست که رجال اقدمند و اقوي ح ّتي در حيوانات مانند کبوتران و گنجشگان و طاووسان و امثال آنان هم اين امتياز مشهود ]1[. دقت در واژگان اقدم و اقوي و توجه به محتواي سؤال و فحواي کالم جناب بها در شاهد مثال آورده شده هيچ ترديدي باقي نميگذارد که بها به اين اصل اساس ًا بي اعتقاد است عالوه بر نص فوق ،بهأالله زنان را از حضور در بيت العدل که مهمترين نهاد مديريتي در سازمان شبه ديني بهائي است محروم و ممنوع ساخته است و در تمام الواح مربوط به بيت العدل از کلمه رجال استفاده کرده است وي در :شرايع و احکام ديني نيز در كتاب اقدس،نيز ميان مردان و زنان قائل به تفاوت است است هائي سخه هاي][1 ن م وجود در س ايتجامعآثار PDFـو WORDرياضق ديميگ لزار ت عا ليم ب ب هائيص 288ن قلاز ب دائعا آلثار ص ١٥٣ج١ aي 7- صaلح عaموم اين تعليم در حالي از سوي عبدالبها به عنوان يک انديشه مترقي مطرح ميگردد که آن را تنها مي توان يک کلي گوئي فاقد عمق و ارزش دانست چرا که اهميت و ارزش صلح در طول تاريخ همواره مد نظر انديشمندان و افراد مختلف بشر بوده است و حتي برخي از جنگها که در گذشته هاي دور و نزديک به وقوع پيوسته است انگيزه آن ايجاد صلح بوده است نظير آنچه امروز در عراق و افغانستان و ...اتفاق مي افتد آنچه در اين ميان مهم است ارائه راهکاري مناسب براي جلو گيري از کشتار انسانهاي بيگناه و توسعه صلح است تا آنجا که از نتيجه تحقيقات محققين مختلف در متون بهائي آگاهيم اين فرقه از ارائه راهکاري مناسب و حائز اهميت ناتوان بوده است :بهاءالله در لوح شيخ نجفي معروف به لوح ابن ذئب آورده است تمسک فرمايند * اميد آنکه قيام سالطين آفاق و ّفقهم اللّه بايد باتّفاق باين امر که سبب اعظم است از براي حفظ عالم ّ نمايند بر آنچه سبب آسايش عباد است * بايد مجلس بزرگي ترتيب دهند و حضرات ملوک و يا وزراء در آن توجه کنند و اگر سلطاني بر سلطاني مجلس حاضر شوند و حکم اتّحاد و اتّفاق را جاري فرمايند و از سالح باصالح ّ برخيزد سالطين ديگر بر منع او قيام نمايند در اين صورت عساکر و آالت و ادوات حرب الزم نه (الزم نه يعني الزم نيست ) ااّل علي قدر مقدور لحفظ بالدهم و اگر باين خير اعظم فائز شوند اهل مملکت ّ مسرت کل براحت و ّ بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبه اکثري از عباد ساکن شود([)]1 ائي کانادا [1] ۱۵۷ عارف ه ، ب ؤس سهء م عروف ه ن جفي ب حمد ت قياصفهانيم ل حسينعلي ن وري وح ش يخ م ّ ،م ّ ب ديع ۲۰۰۱،م يالد يص فحه 23و24 aتصادaي 8. ‏aشکالتق ‏a ا ‏aعم ‏aف ‏aيو ر ‏aلمaعيشتعaموم ‏aدي تaع اين تعليم اگرچه جمله اي زيبا ست اما با يد گفت بيشتر از يک شعار تبليغاتي نيست که بيشتر به يک تبليغ انتخاباتي شبيه است چرا که او ً ال بهائيت در دستورات خود يک راه کار مناسب براي اين ادعا ارائه نمي کند و ثاني ًابا روا شمردن موضوعاتي مثل ربا خواري نويد يک جامعه سرمايه داري را ميدهد که هرگز به تعديل معيشت نمي انديشد و بر اساس منافع سرمايه داران حرکت کرده و پويائي را از اقتصاد سلب ميکند aت 9. ‏aس قدس ‏aح اaل ا ‏aانبaشريمaحتاج نaفثاترو ‏aه ج اين تعليم کوششي است براي توجيه ادعاي پيامبري باب و بهاءالله که بعد از حضرت خاتم االنبياء با داعيه بابيت و قائميت و مظهريت به نسخ اسالم و جعل شريعت جديد پرداختند چراکه در حقيقت شيعه نيز معتقد به فيض هميشگي الهي ،و عدم قطع آن است .اما نه به نحوي که بهائيان تصوير مي کنند آنان ميگويند :انسان‌ها عالوه بر نياز وسيله پيامبران مادي نيازمند مواردي روحاني هستند که فقط به ٔ ممکن است مرتفع گردد و لذا نياز به تجديد اديان وجود دارد.زيرا هر دوره اي براي خود اقتضائي دارد و اقتضاي هر زماني ،ايجاب مي کند که خداوند مردمان را از فيض خود و متناسب با مقتضيات زمان بهره مند سازد .از اين روي ختم رسالت و نبوت ،به زعم بهائيت منافي مقتضيات زمانه و تداوم هميشگي فيض الهي است aي 10- ‏aبار ‏aج ‏aيوا ‏aيتعaموم تaعليم و تaرب بر اساس تعاليم بهاءالله بعلت آنکه تعليم و تعلم حق هر کودک است و الزم است از اين نعمت بهرمند گردد بنا بر اين بر والدين اطفال امري اجباري است که در صورت عدم توانايي والدين به هر دليلي مادي يا هر دليل ديگر بيت العدل آن را بر عهده خواهد گرفت اين آموزه هم عالوه بر آنکه موضوع جديدي نيست مانند بقيه تعاليم بهائي فاقد ارزش اجرائي و عملي است زيرا او ً ال يک دستور بسيار کلي است و ثاني ًا مقصود از تعليم و تربيت به در ستي مشخص نيست ؟ سaببaلفتو مaحبتبaاشد 11- ا ‏aنبaايد ‏aي د پيغمبران اصوال براي برطرف کردن اختالفات بشر و به وجود آوردن شدهاند ،در غير اينصورت به گفته ‌ :عبدالبهاء الفت بين مردم ظاهر لذا اگر دين هم که خود بايد عالج اختالفات باشد سبب اختالف و جنگ و جدائي شود بيديني بهتر است .اوال ً :تاريخ بابيت و بهائيت سرشار از دشمني ها و درگيريهاي متعدد رهبران و رهروان و اختالفات داخلي اعضاي اين فرقه ميباشد که هرکدام براي خود در تاريخ کوتاه اما پر موضوع بهائيت سرفصلي قابل توجه بشمار ميروند aقعaلم و عaقلبaاشد 12- ‏aنبaايدمaطاب ‏aي د به دليل اين که علم و عقل هردو از منبعي واحد يعني خداوند سر چشمه گرفته نميتوان گفت که علم يک چيز مي‌گويد و دين چيز ديگري. اند بنابراين ‌ بنابراين بايد تطابق کامل بين علم و دين وجود داشته باشد .عبدالبها در اين آنکه دين بايد مطابق با عقل باشد ،مطابق با علم باشد؛ مورد ميگويد «:ديگر ‌ قوهي عاقله داده تا زيرا اگر مطابق با علم و عقل نباشد اوهام است .خداوند ‌ به حقيقت اشيا پي ببريم و حقيقت هر شيء‌ را ادراک کنيم .اگر مخالف علم و عقل باشد شبهه‌اي نيست که اوهام است» ([)]1 اين واقعيت که دين و علم از منبع واحد سرچشمه گرفته و توافق کامل با هم دارند مورد تأييدو قبول مسلمين نيز هست چرا که علم يکي از صفات الهي است و دين نيز از ناحيه ذات اقدس الهي نازل گرديده است اما اين تعليم بهائي نيز مانند ساير تعاليم آن از گرفتار معايب مختلف است ـ خطاباتع بدا لبه ا ،م ؤسسه م ليم طبوعاتامري ،ج [1] 2 احکام بهائیت از آنجا که بهائيت از بابيت وهسته مرکزي بابيت از اسالم انشعاب يافته است بهاءالله به دو منظور شروع به جعل شريعت و خلق احکام کرد تا اوالً :با جعل اين احكام ظاهر دين خود را به اديان حقه و اصيل که داراي شريعت و احکام مخصوصه هستند شبيه كندو از اين رهگذر ساده لوحان را به سوي خود جلب نمايد. ثاني ًا :احکامي وضع نمايد که موافق ميل حاميان شرقي وغربي او بوده تا در صورت فراگيرشدن آن (كه البته فرضي محال .است)براي آنان درد سر و زحمتي نداشته باشد :آنچه در زير مي آيد نمونه هائي از اين احکام است احکام بهائیت -طهارت احکام بهائیت -وضو احکام بهائیت -نماز بهاءاهلل در كتاب اقدس سه گونه نماز تشريع نموده است كه عبارتند از نماز صغير ، نماز وسطي ،نماز كبير كه البته هرسه واجب نيست .در نماز صغری که بیشتر بینشان مرسوم است فقط کافیست رو به قبله لحظاتی را به حالت خضوع بایستند! و اما نماز کبری 9رکعتی است .نماز بهائي نشان دهنده عالقه بسيار زياد شارع آن به پرستيده شدن است چرا كه بهاءاهلل شخص خود را قبله بهائيان در نماز معرفي كرده المقام المقدَسّ األقدس وجوهکم شطرِ َي وي مي گويد" :و اذا اردتم الصَةولّ َولُّوا َ َ َ َهل مدائن البقاء و مصدر األمر لمن في ا ّلذي جعله اُم و يلعألا ألملا فاطم هّللق َب َل ا ِ السموات ....هنگامي که خواستيد نماز بخوانيدصورتهاي خود را األرضين و ّ برگردانيد به سوي مقام مقدسي که خداوندآنجا را محل طواف ارواح و مالئکه و محل توجه اهالي شهرهاي بقا و مصدر امر براي کساني که در آسمان و زمين قرار ....داده است و قبله شان قبر میرزا حسینعلی بهاء در شهر عكا است .در بهائیت نماز آیات نسخ .شده است.خواندن نماز به جماعت به موجب دستور بهاء حرام است گنجينه حدود و احكام ص22 مؤسسهء ملّي مطبوعات امري نشر سوم ١٢٨ -بديع ص ١٩ ـ عبدالحميد اشراق خاوري گنجينهء حدود و احکام ّ احکام بهائیت -نماز نماز دزديده شده جالب است بدانيم يکي از نمازهاي اين دين سرقت شده است :در لوح مير علي اصغر اسکوئي فريدي آمده است که از اين کالم عبدالبها مشخص مي شود سرقت قبل از اقامه و خوانده شدن آن نماز توسط بها يا عبدالبها بوده است چرا که اگر عبدالبها اين نماز را خود خوانده ويا خوانده شدن آن توسط پدرش را ديده بود ميتوانست پاسخ مير علي اصغر اسکوئي فريدي را بدهد و ديگر دزديده شدن لوح آن .اهميتي نداشت احکام بهائیت -روزه روزه بهائيان در اسفند ماه به مدت نوزده روزاست که از طلوع تا غروب آفتاب فقط با امساک از 2مورد اکل .وشرب تحقق مي يابد روزه اي آسان در معتدل ترين فصل سال نشان از توجه جناب بها ءالله است به سليقه دينداران عصر جديد که .حال کارهاي عبادي سخت را را ندارند سال 19ماه ،ماه 19روز ،روزه 19روز و روز عيد فطر !اول نوروز است احکام بهائیت -حج اين عبادت به شرط استطاعت جسمي ومالي است وبا زيارت منزل سيد علي محمد باب در شيراز ويا منزل ميرزا حسينعلي نوري در بغداد محقق مي شود فقط بر مردان واجب است و اين حج موقع و فصل معيني ندارد و در 2جاي متعدد است .پس نمي تواند نتايج حج اسالمي را داشته باشد و درباره حج نيز آمده است« :حج بيت كه بر رجال است و ‏aر يك بيت اعظم در بغداد و بيت نقطه در شيراز مقصود است .ه را كه حج نمايند كافي است .هر كدام كه نزديك تر به هر بلد ».است اهل آن بلد آن را حج نمايند حقوق مالي-احکام بهائیت به حکم اين بند از کتاب اقدس "و الَت يذّملٍلاقثم ةئام کّ من ّ الذ َفتس َع َة عشر مثقا ً السمآ بربهائيان واجب است که ال لله فاطر األرض و ّ وقتي نصاب اموالشان به يکصد مثقال طال رسيد نوزده مثقال آنرا تحت .عنوان حقوق ال ّله به دستگاه رهبري بپردازند کام ً ال معلوم است که بهاء الله در اين حکم براي تأمين نيازهاي مالي فرقه خود از سيستم مالي اسالم الگوبرداري نموده است و تنها با تغيير .در نحوه تصرف آن سيستم مالي آئين خود را ساماندهي کرده است بسياري موضوعات مبتالبه مردم در کتابهاي احکام بهائي ناگفته مانده است بخش عظيمي از کتب فقهي بهائي مثل گنجينه حدود و احکام اختصاص به اين وظيفه پيدا کرده است حاجي ابوالحسن امين اردکاني اولين انسجام تشکيالتي بهائيان را در جمع آوري حقوق الله .نشان داد هب احکام بهائیت -نمونه اي از حدود بهاءالله در کتاب اقدس مجازات قاتل و حکم کسيکه :خانه کسي را بسوزاند چنين اعالم ميکند تعمدًا َف َا ْح ِرقوه و َمْنق تلن فسًا ع امدًا " َمْ َا ن ْح َ رقب يتًا م ِّ کسيکه خانه ايرا ب سوزاند او را ب سوزانيد .ف اق ُت ُلوه و کسي رانيز که کسي را بکشد بکشيدو اگر هم .خواستيد آنها را درحبس ابد نگاه داريد مانعي ندارد احکام بهائیت -نمونه اي از کفارات در آئين بهائي حد و مجازات زنا كردن به وسيله واريز پول به حساب :بيت العدل است .اقدس حد زاني و زانيه را چنين تعيين كرده خدا حكم كرده است بر هر زاني و زانيه ديه مسلمه را به بيت العدل !».بدهد و آن نه مثقال طالست عمل شنيع لواط نيز اگرچه محكوم به حرمت است اماحد آن بعلت ِلمان حکم الغ ِ ُر َ خجالت کشيدن خدا مبهم است "ان ْ َن اّس َت ْحيي َا ْن نذک َ ما شرم داريم كه حكم (عمل لواط)پسران را بگوئيم ؟ :در کتاب مستطاب اقدس ميفرمايند قوله تعالي مکانو" الور ِلمان تاُقّ َنمحّي ا م أل ا أل ِ حکم ا لغ ِ ا نَن اّ ْس َت ْح َاْ ُر َ يينن ذک َ َه يف اونوکت ال و حوّ ْيمآء ا لّشهواتم ن ي النفعهم هيت التَرت ِ بوا م ا نُ ُ َک ُ اقدس ند ۱۰۷ ب هائمين“ . ال احکام بهائیت -تقويم تقويم شمسي بهائي از نوروز آغاز گشته و نوزده ماه دارد ،که هر ماه نيز از نوزده روز تشکيل شده است ،مجموع روزهاي سال سيصد وشصت و يک روزميشود که چهار روز (در سالهاي کبيسه پنج روز ) باقي خواهد ماند که به عنوان ايام الهاء ناميده شده است و اين ايام براي شکرگزاري و جشن تعيين شده است احکام بهائیت -جواز رباخواري ‏aبات- ‏aث ‏aي ‏aاءاaهللبaرا ا aتaبعاو بaه ‏aه ‏aب ‏aتبaابو ‏aلس . ‏a ‏aال ا ‏aبويآزاد و ح ‏aالتر ‏aام مaع ‏aبا ‏aنر ‏aالaلبaود ‏aکم ح aصaدور ح ‏aند بaه ‏aا ‏aه ‏aديد آورد ‏aيج ‏aکام ‏aح ‏aنکه ا ‏aي ا ‏aنمaورد مaيگويد ‏aي ‏aاءدر ا ‏aتند عaبداaلبه ‏aخ :پaردا و ا ّما مقدار ربح در معامالت نقد ّيه حضرت اعلي روحي له الفداء تنزيل ][1تجارت را مشروع فرموده‌اند ولي پس از توجه به باز خورد منفي اين حکم شيطاني ناچار شدند حرفهاي گذشته را با لطايف الحيل پس بگيرند بنا براين عبدالبهاء مي نويسدتنزيل دوست ندارد ولو اينکه مشروع است مگر قرض الحسنه ا ّما از احدي تنزيل مگيريد. گنجينه حدود و احکام ص [1]٢٠۴ تربیت اوالد :درس و یاد دادن احكام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه آن از بیت العدل داده می شود. دیه :یك سوم از دیه كسی كه كشته شده است حق بیت العدل بهائیت است نه صاحب دم. .مهمانی :هر ماه یكبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی. .بهداشت :هر هفته یك بار غسل و ناخن گرفتن واجب است. .عید :هر سال دو عید هست :كه عبارتند از روز بعثت باب(ادعای بابیت) و روز والدت میرزا حسینعلی بهاء. .دفن اموات :مرده ها باید در بلور ،سنگهای قیمتی و چوب های محكم و لطیف و با انگشتر نقش دار به اسم بهاء ،دفن شوند. .آداب و معاشرت :با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش رحمان(بهاء اهلل) را بیابند. .ارث :سهم دختر و پسر مساوی است. ..اسباب منزل :هر نوزده سال یك بار ،باید اثاثیه منزل تغییر یابد aو قaبور - ‏aيناز كaعبه ‏aم ‏aيز ‏aنيه و بaقاعرو ‏aب ‏aيتaمام ا ‏aم و نaابود ‏aدا ‏aه ‏aتن ‏a ‏aبس ا ‏a ‏aج ا وا aمaي ‏aته ‏aتسaاخ ‏aيان aنaام د aبaه ‏aيكaه aو تaماممaساجد و . . .هر بaناي ‏aمه ‏aئ ‏aبيأ و ا ‏aن ا شaود. ‏aه عaليمaحمد ‏aند ،خان ‏aيمaيآور ‏aنبaابرو ‏aي aبaه د ‏aينيكaه ‏aتبaر سaالط ‏aبس ‏a ‏aج ا واaيبaنا ‏aا ‏aه aگaون ،aبaه ‏aه ‏aيكaرد ‏aندگ ‏aوز aدر آنتaولد يaافته بابدر شaيراز را كaه ‏aبو aبaاشد و از مaياننaود در ‏aته ‏aش ‏aبدا ‏aننaود و پaنج در aاز بaيرو ‏aنند كaه ك ‏aهل ‏aا ‏aيكaه ‏aمان ‏aبر گaيرد و ز ‏aته بaاشد كaه تaمام شaيراز را در ‏aش ‏aعتدا ‏aس ‏aقدر و آن aبaر آن ‏aه aبaاشد .عaالو ‏aته ‏aش ‏aشآنرا دا ‏aند گaنجاي ‏aيگريمaيرو ‏aج بaاب ‏aح ‏aيا بaه ‏aن د ‏aگر بaر قaبر ‏aي ‏aفيعد ‏aر aبaقعه »aمaيشaود ،هيجده « aكaعبه ‏aه شaيراز كaه خان ‏aند. . . . ‏aنيناو هستند بaنا نaماي aمaؤم ‏aيكaه ‏aفح ‏aرو ‏aح هيجده ‏aیبaا ‏aل ‏aم و ‏aرا ‏aنپaدر ح ‏aج بaا ز نaیستازدوا ، ‏aایز ‏aنج ‏aج :بaیشاز یكز ازدواaت ‏aلس . ‏a ‏aال ا ‏aهر و ....ح ‏aوا ‏aتر ،خ ‏aخ ‏aندد ‏aممaان بaقیه مaحار ). ‏aالaل ‏aيآزاد و ح ‏aجاب ‏aنانمaلغيمaيبaاشد (و بaيح ‏aجابز -ح -a ‏aه ‏aند نaماز و روز ‏aسميمaان ‏aتق ‏aس ، aبaر دو قaسم ا ‏aفشaرعيه ‏aظائ ‏aقوقو و ‏aلوغ :ح ب ‏aل ‏aتخاباتمaحاف ‏aن ‏aتدر ا ‏aند شaرك ‏aتو قaسميمaان شaخصيس ‏a ا ‏aيو و غaيرهما فaرد ‏aت ‏aتماعيس . ‏a ا ‏aج ‏aيفه ا ‏aظ ‏aمريو ‏aي ‏aمور عaموم ا ‏aوا ‏aيه ‏aحان رو ‏a ‏aه ‏aلشaانزد aاو ‏aنبaلوغكaه ‏aيس ‏aتدا ‏aب aاز ا ‏aضشaرعيه ‏aئ ‏aجام فaرا ‏aن ‏aلا ‏aسمتو ا در ق ‏aم ‏aتو در قaسمتدو ‏aبس ‏a ‏aج ا ‏aي ًا فaرضو وا ‏aتر و پaسر مaتساو ‏aخ ‏aتبaر د گيس ‏a ساaل ا ‏a ‏aتماعيپaساز پaايانبaيستو يaكسaاaلگيو ورود بaه ‏aج يف ‏aجام تaكاaل ا ‏aن ا ‏aتر ‏aخ ‏aتماعيآنهم بaر پaسر و د ‏aج بaيستو دو سaاaلگيكaه سaنبaلوغا ‏aت ‏aبس . ‏a ‏aج ا ‏aي ًا وا مaتساو ‏aيتaي ‏aائ م aبaه ‏aه ‏aناندر فaرق ‏aنو ز ‏aقوقيمaردا ‏aتح ‏aأ» در مaورد تaفاو «عaبداaلبه ‏aندمaگر در بaيت ‏aي ‏aقوقمaتساو ‏aميعح ‏aجاaلدر ج ‏aعت .نaسأ و ر گaويد« :در شaري . ‏aجاaلند aنaصكaتابر ‏aدلبaه بaيتaلع ‏aعضاي ا ‏aيسو ا ‏aئ ‏aيرا ر ‏aيز ‏aدلعaموم ». .اaلع سالم « :باب پنجم از واحد ششم بيان در حكم تسليم است كه سالم بدهند مردها به اهلل اكبر و جواب بدهند به اهلل اعظم و زن ها سالم بدهند به اهلل ابهي و جواب بدهند به اهلل اجمل». دوستی با همه ادیان« :از جمله اساس بهأاهلل ترك تعصب وطني و تعصب مذهبي و ».تعصب جنسي و تعصب سياسي است و در مكاتيب عبدالبهأ آمده« :اي اح ّباي الهي از رائحه تعصب جاهالنه و عداوت و بغض عاميانه و اوهام جنس ّيه و وطنيه و دين ّيه كه به تمام مخالف دين اهلل و رضاي الهي و سبب محرومي انساني از مواهب رحماني است بيزار شويد . . .و به هر نفسي از هر ملت و هر آئين و هر طايفه و هر جنس و هر ديار ادني كرهي نداشته باشيد بلكه در نهايت شفقت و دوستي باشيد.» . . . در باب خامس عشر از واحد هشتم بيان آمده است: «بر هر كس از پيروان باب واجب است كه براي طلب اوالد ازدواج كند، اما اگر زن كسي باردار نشد حالل است براي حامله شدن او از يكي از ».برادران بابي خود ياري بگيرد! ولي نه از غير بابي و در باب 4از واحد هشتم بيان نيز چنين آمده: «هر چيزي بهترين آن متعلق به نقطه (يعني خود باب)و متوسط آن متعلق به حي(هيجده تن ياران باب) بود و پست ترين آن براي بقيه مردم است». حروف ّ كه اين دستورات نيز حاكي از مساوات و عدالت اجتماعي شريعت باب مي باشد! اما عالوه بر شواهد تاريخي ،احكام زير نيز گوشه اي از تعصبات جاهالنه آنها به فرقه ضاله بهائيت را نشان مي دهد: «واجب است بر هر مسلماني كه در دين بيان به سلطنت مي رسد اينكه احدي را در زمين خودش باقي نگذارد از غير مؤمن به دين بيان و همچنين اين حكم(يعني كشتن تمام افراد) بر تمام افراد مؤمنين به دين بيان واجب است». «كن شعله النار علي اعدائي و كوثر البقأ الحبائي». {.بر دشمنانم شعله آتش باش و براي دوستانم كوثر بقأ (آب حيات باش)} aگر« aدارد بaايد از او گaرفتو ا ‏aه aبaيانهر كaسهر چ ‏aنينبaه غaير از مaؤم ‏aنبaيانشaد بaايد بaه او رد نaمود!!». ‏aي ‏aلدر د ‏aخ ‏aد ًا دا بaع ‏aلمaي ‏aينaيز تaبعيضقaائ ‏aائ ‏aيبaه ‏aتاي ‏aس ‏aريو رو ‏aنانشaه ‏aتيمaيانز ‏aا ح ‏aه ‏aریه :آن ‏aه م ‏aت ‏aس : ‏aا ‏aحد شaشم در نaكاح آمده شوند .در كaتاببaيانبaابهفتم وا ‏aي ‏aر بaيشاز نaود و پaنج مaثقاaلطaال و بaرا ‏aهلشaه ‏aي ‏aر بaرا ا ‏aنمaه ‏aايز نaبود «ج .»a aبaيشاز نaود و پaنج مaثقاaلنaقره ‏aه ‏aهلد ا aمaيگaذارد: صaحه ‏aكار ‏aنتaبعيضآش ‏aي ‏aه بaر ا ‏aري aبaر كaاهشمaه ‏aه ‏aقدس عaالو كaتاب ، ا ‏aأاaهللنaيز در و بaه ّ ‏a ‏aر بaه ‏aج مaگر بaا تaعيينمaه «تaحققپaيدا نaميكaندمaصاهرتو ازدوا ‏aي aمaثقاaلطaال و از بaرا ‏aه ‏aرها نaوزد ‏aيشaه ‏aتاز بaرا ‏aس ‏aا تaحقيقتaقدير شaده .»a aمaثقاaلنaقره ‏aه ‏aهاتنaوزد د ‏aار ‏aه ‏aلنaام چ ‏aق ‏aدا ‏aح ‏aند كaه ‏aا ‏aجاتمaنعشaده ‏aدد زو ‏aحاaلياز تaع ‏aياندر ‏aائ بaه ‏aت ‏aس ‏aا ‏aخ ثaبتشaده ‏aي ‏aناندر تaار ‏aنز ‏aي ‏aناو از ا ‏aندا aفaرز ‏aه aهمرا ‏aأ بaه .همسر بaه روابط و هم پيماني سازمان رهبري بهائيت با بيگانگان و دول استعماري آنچنان آشکار و رسوا است که مورخان حوزه تاريخ معاصر ايران بي هيچ ترديدي به آن معتقدند ،و حتي اين مسئله را در آثاري که از سوي بابيان و بهائيان به جاي مانده مي توان ردگيري نمود بطور مثال بهاءالله براي فرار از مجازات و تسلط حکومت ايران بر آنان ، براحتي چشم از وطن مألوف پوشيد و تصميم گرفت که خود و همه بابيان همراه او تابعيت دولت عثماني را بپذيرند تا از تعقيب و آزار مأمورين و روحانيون ايراني درامان باشند .بابيان ساکن بغداد نيز در مدت 3هفته همگي تبعه دولت عثماني مي شوند .عبدالبهاء در مقاله سياح مي نويسد" :بواسطه اين تدبير تسکين فساد شد و قونسول دست .”.از تعرض کوتاه نمود مقاله سياح ص 51 بهائيت و روسيه حکومت ديکتاتوري روسيه تزاري درمنابع تاريخي اعم ازمسلمان ،بابي ،بهائي و غيره به عنوان نخستين دولتي که ارتباطي تنگاتنگ با بهائيت دارد مطرح مي گردد اين دولت بارها وبارها با دخالت در قضيه بابيه و حمايت از آن مانع نابودي و اضمحالل اين نحله جعلي گرديد که شواهد بسياري در اين مورد خصوص ًا در کتابهاي بابي و بهائي برجاي مانده است که هر گونه ترديد را براي جويندگان حقيقت برطرف مي .کند شواهد وابستگي حسينعلي وري(ب هاءا لله) در - ن اشتغا تل عداد ياز ن زد يکانم يرزا د ستگاه امپراطوريروسيه که ع بارتند از :پ درشم يرزا ع باس ن وري،د ستيار ش اهزاد ه «روسف يل» ق اجار امام ورد يم يرزا ب ود وي يز در استخدام ب رادر و ش وهر خواهر و خواهر زاد ه ن فارتروسيه ب ود ند . س حرکت ابيه - ب فعا ليتو پ يگيريهايم شکوککينياز دا لگورکيدر جريان ت صوير ب ردارياز جسد ب اب- حسينعلي وري(ب هاءا لله) - ن د خا لتص ريح س فير روسيه در ن جاتجان در واقعه ت رور ن اصرا لدينش اه د عوتاز ب هاءا لله ب راياقامتدر روسيه - حسينعلي وري(ب هاءا لله)» ب ه ت بعيد ع راق- ن ظارت ر حسنانتقا ل« ب ن نشريه ايام شماره 29ص( 4بهائيت و روسيه تزاري) وي هأا لله - :ص دور ل وح ويژه ب ه افتخار امپراتور روسيه از س ب .... حت لسالسلوا الغال بل ذلککتب ا سجن کنت يا ل ت ف ق د ن جينياحد س فرائکاذ ا لله ل کم قاماًما لم ي حطب ه ع لم احدا الهو اجازه ب ه ب هائيانب رايس اختاولينم عبد (م شرقا الذ کار )در خاکآنکشور - سفارش اکيد عبدالبها به بهائيان براي دعاکردن براي الکساندر امپراطور ..........روسيه :ميرزا حيدر علي اصفهاني بهائي در صفحه 128کتاب«بهجت الصدور» مي نويسد و القائم بامر الله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و بقدر يک کرور اموال و امالک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهيه روس حمايت آن قائم بامر الله که ملقب به بهاء الله است نمود نتوانستند شهيد .نمايند به دار السالم بغداد نفي نمودند ـ عبدالحميد اشراق خاوري ـ ايام تسعه ـطبع 3ـ 121بديع ـمؤسسه ملي مطبوعات امري ص 387ونيز ر.ک .قرن بديع قسمت دوم ص33 ـ تلخيص تاريخ نبيل زرندي ـ اشراقات ص 104 ـ کتاب مبين شامل سوره هيکل الدين و الواح ديگر 1308ص76 آواره عبدالحسين ـ الکواکب الدريه في مأ آ ثرالبهائيه مطبعه سعادت مصر 1342ه/ق.جلد دوم ص 55 ـ بهائيان سيد محمد باقر نجفي 600 بهائيت و انگليس اسناد بسياري وجود دارد که روشن مي سازد دولت انگلستان به عنوان يکي از مهم ترين ابر قدرت هاي استعماري سده هاي اخير ،براي نفوذ درسرزمينهاي اسالمي بويژه ايران،طرح وبرنامه اي مفصل تدارک ميبيندوبراي ايجادشکافت دربافت اعتقادي مردم مسلمان وشيعه مذهب ايران بودجه هنگفتي درنظر مي گيرد که ميتوان به عنوان نمونه به مطلب :ذيل اشاره کرد نايب السلطنه وفرمانرواي هندوستان اعالم مي کند که غازي حيدرالدين پادشاه"صوبه اود" وفرمانفرماي "لکنهو" تمام مايملک ودارايي خودراوقف مراکز ديني شيعيان جهان کرده است تادرامد حاصله از ان درهرسال .صرف امورمعيشتي وتحصيل علوم ديني طالب شيعه مذهب شود خان ملک ساساني،دست پنهان سياست انگليس درايران،به نقل ازکتاب حقوق بگيران انگليس در ايران،اثراسماعيل .رايين،صص 97-112 اين پيوند در دوران رياست عباس افندي (عبدالبهأ) بر فرقه بهائي به اوج خود رسيد تا آنجا که پس از پايان جنگ جهاني اول ،و واگذاري قيموميت فلسطين توسط شوراي عالي متفقين به بريتانيا ، سرهربرت ساموئل ،اولين كميسر عالي فلسطين ،بالفاصله مأموريت مي يابد به ديدار عباس افندي بشتابد و از سوي امپراطوري بريتانيا به پاس قدرداني از خدمات بهائيان در دوران جنگ نشان را به عباس افندي اعطا كند« Sir .نايت هود» و عنوان اشرافي جرج پنجم، ‌ ‌ انگليس ‌ پادشاه نشان و دعا براي‌ ‌ گرفتن ‌ عبدالبهاء ،با اين فرقه‌ را به استعمار گران بيش از پيش آشکار تاريخي ‌ ‌ وابستگي کرد.و تا به امروز اين روند وابستگي همچنان ادامه دارد و بهائيت براي پيشبرد فرقه خود که در واقع گامي در جهت منافع استعمار گران است همچنان به انگليس و دوائر استعماري آن نيازمنداست aهمفر» به نقل از كتاب اهدايي دبير كل وزارت مستعمرات به خود مي نويسد: مستر « «اما سفارش هاي كتاب («چگونه اسالم را در كوبيم») براي از ميان بردن نقطه هاي قوت كتاب به موارد زير سفارش مي كند: -1زنده كردن فريادهاي قومي ،سرزميني ،زباني ،نژادي و مانند اينها در ميان مسلمانها؛ چنان كه ‏aورهاي خود و قهرمانان پيش از اسالم توجه بايد به مسلمانان سفارش كرد كه به تمدن گذشته كش كنند :همچون زنده كردن فرعون ها در مصر ،دوگانه پرستي در ايران ،تمدن بابلي در عراق و ديگر مواردي كه در كتاب به شرح آمده است. -2پراكندن چهار چيز ضروري است :شراب ،قمار ،زنا و گوشت خوك آشكارا يا نهاني .كتاب به همكاري با يهوديان ،مسيحيان ،مجوس و صابئان كه در سرزمين هاي اسالمي زندگي مي كنند ،فرا مي خواند تا اين امور زنده نگه داشته شوند؛ از وزارت مستعمرات مي خواهد تا از خزانه خود براي aمشخص نمايد .هر كه توانست اين امور را گسترده و همه كارمنداني كه امور را مي پراكنند حقوق گير كند به او جايزه دهد و تشويق نمايد .كتاب ،از نمايندگان دولت بريتانيا مي خواهد كه آشكار يا پنهان از اين امور پشتيباني كنند و هر اندازه پول كه الزم است هزينه نمايند تا از مجازات عامالن نشر اين كارها جلوگيري شود .كتاب همچنين سفارش مي كند از ربا به هر شكل ترويج شود؛ اين كار افزون بر آنكه اقتصاد ملي را ويران مي كند ،مسلمانان را در شكستن قوانين قرآن جرأت مي ‏aكند شكستن ديگر قانون ها نيز برايش آسان مي شود .كتاب توصيه مي ‏aد .هر كه يك قانون را بش بخش كند كه به مسلمانان گفته شود تنها رباي مضاعف ،بر مسلمانان حرام است زيرا قرآن مي گويد« :ربا را دو چندان افزوده نخوريد» و همه گونه هاي ربا حرام نيست. دست هاي ناپيدا ،خاطرات مستر همفر ،ترجمه احسان قرني ،صص 76و 77. aعaاaلمانپaوشاند3 . ‏aه ‏aام ‏aنرا ج ‏aيمaزدورا ‏aتو بaرخ ‏aنيرا بaايد كaاس ‏aي ‏aم بaا عaاaلماند ‏aتگيمaرد و -4پaيوس ‏aند ‏aن ‏aكوكشaوند و نaتوا ‏aنيمaش ‏aي aهر عaاaلم د ‏aم بaه ‏aهند تaا مaرد ‏aجام د ‏aن ‏aه كaار بaد ا ‏aنانهمه گaون ‏aي ‏aا ‏aگاه آن ‏aتيaا مaزدور. ‏aس ‏aنعaاaلم ا ‏aي ‏aا ‏aند كaه ‏aياب در ‏aت ‏aنوزار ‏aتكaه مaزدورا ‏aيس ‏a ‏aس ا ‏aشمaدار ‏aنيگaشاي ‏aي ‏aم بaه عaاaلماند ‏aبستگيمaرد ‏aل aهايكaاهشد ‏aه . . .يaكياز را ‏aند. . . ‏aته بaاش ‏aش ‏aتنaدا ‏aس مان . .را دو aعaاaل . ‏aند كaه ‏aيبaپرور ‏aا ‏aه aگaون ‏aكانرا بaه در آنكaود ‏aي ‏aاص ‏aمانخ ‏aز aمaربوط بaه ‏aيكaه ‏aا ‏aنمaسئله ‏aاد و شaناساندنآنبaه عaنوا ‏aه ‏aمر ج ‏aگيختندر ا ‏aن ‏aيد بaرا -5تaرد ‏aت. . ‏aس . ‏aا aو مaدتآنسaپريشaده ‏aه بaود ‏aيتبaاشد و ‏aن ‏aه نaصرا ‏aتچ ‏aس ‏aيانا ‏aالم ،همه اد ‏aس ‏aبر از ا aمaنظور پaيام 6و -7مaسلمانانبaايد بaاور كaنند كaه ‏aند. . ‏aوا ‏aنرا مaسلمانمaيخ ‏aندارا ‏aي ‏aد ‏aيرا قaرآنهمه ‏aص) نaيستز ‏aنمaحمد ( ‏aا پaيروا ‏aتو مaقصود تaنه ‏aي ‏aود ‏aه يaه چ . ‏aندر ‏aي ‏aنكه «دو د ‏aي ‏aيد» و نaيز ا ‏aن ‏aنرا ‏aرببaيرو aاaلع ‏aزيره ‏aيانرا از ج ‏aود « aيaه ‏aبر كaه ‏aنخ ‏aي 8و -9بaايد در ا ‏aفكند. . . ‏aيد ا ‏aند» تaرد ‏aربگaرد هم نaميآي aاaلع ‏aزيره ج ‏aيز كaه ‏aتاو ‏aس ‏aند ‏aي ‏aفكند بaا ا ‏aيد ا ‏aنآنتaرد ‏aند بaود ‏aم ‏aتو در سaود ‏aش ‏aتبaازدا -10بaايدمaسلمانانرا از عaباد ‏aي ‏aهماي ‏aيريكaرد و از هر گaرد ‏aلوگ ‏aج ج ‏aتبaايد بaه سaختياز ح ‏aس . ‏aسانها بaينaياز ا ‏aطاعتن ‏a ا ‏aدا از ا خ aبaايد ‏aنانكaه ‏aي چ ‏aته هايعaزادار ؛ ‏aس ‏aسين(ع) و د ‏aاضر شaدندر مaجلسهايح ‏aماعتو ح ‏aوننaماز ج مaسلمانانچ ‏aت ‏aش . ‏aسبaازدا aها و مaدار ‏aسينيه aها ،كaعبه ،ح ‏aگاه ‏aت ‏aيار ‏aتنمaساجد ،ز aسaختياز سaاخ ‏aا را بaه ‏aه آن ‏aيص 76و 77. ‏aسانقaرن ، ‏aح ‏aا ‏aمه ‏aتمaستر همفر ،تaرج ‏aاطرا ‏aيدا ،خ ‏aتهاينaاپ ‏aس د aب11- ‏aج ‏aنگبaا كaفار وا aاز ج ‏aتآمده ‏aس ‏aيغaنيمتهايبaه د ‏aا بaرا ‏aكند و آنرا تaنه ‏aف ‏aيد ا ‏aمستaرد بaايد در خ aعaاaلم؛ ‏aتو نaه ‏aخ ‏aمام پaردا ‏aبر و ا ‏aمسرا بaايد بaه پaيام aاز آنخ ‏aته aمaنافعكaسبو كaار .گaذش ‏aستو نaه ‏aن دا ‏a ‏aنبaه ‏aمسداد ‏aنخ ‏aي ‏aرند بaنابرا ‏aپا و بaاغمaيخ ‏aار ‏aه ‏aه ،قaصر ،چ ‏aان ‏aم خ aعaاaلمانبaا پaولهايمaرد ‏aنكه ‏aي ‏aگر ا ‏aي د نaيست ‏aا شaرعي . ‏aه آن ‏aجاد كaنيم و ‏aي ‏aيد ا ‏aم تaرد ‏aم؛ در عaقايدمaرد ‏aي ‏aمار ‏aيو هرج و مaرج بaرش ‏aنعaقبمaاندگ ‏aي ‏aالم را بaايد د ‏aس -12ا ‏aيرا ‏aالم ‏aس ‏aهاي ‏aيدر كaشور ا ‏aيو دزد ‏aم ‏aيو نaاآرا ‏aسمaاندگ ‏aپ ‏aالم سaستكaنيم .وا ‏aس پaيوندمaسلمانانرا بaا ا ‏aهيم. ‏aالم نaسبتد ‏aس ‏aا بaايد بaه ‏aيت ‏aننaنهند و تaرب ‏aنگaرد ‏aشپaدرا aپaرور ‏aنبaه ‏aندا ‏aدا كaنيم تaا فaرز ‏aنج ‏aنرا از پaسرا -13بaايد پaدرا ‏aتگيبaا عaاaلماندور كaنيم. ‏aنيو پaيوس ‏aي ‏aيتد ،aتaرب ‏aتaا بaيفتد و مaا آنانرا از عaقيده ‏aس م ‏aد آنانبaه ‏aليفگانبaنيعaباس ‏aجابرا خ ‏aيرا ح ‏aادر) از سaر بaيفكنند ز ‏aقكaنيم كaه عaبا (چ ‏aنانرا تaشوي -14بaايد ز ‏a ‏aندر همه ‏aيدند و ز ‏aبر را مaيد ‏aنانپaيام ‏aم ز ‏aهتمaرد نaيستبaه همينج ، ‏aي . ‏aالم ‏aتس ‏a ‏aنيaكعaاد ا ‏aي ‏aند و ا ‏aج كaرد ‏aي را aسaويآنان aبaه ‏aقكaنيم كaه ‏aنانرا تaشوي ‏aوا ‏aفكند ،ج ‏aادر) از سaر ا ‏aنعaبا (چ ‏aز aكaه ‏aگاه ‏aمور وارد بaود؛آن ا ‏aنان ‏aند تaا ز ‏aادر) از سaربردار ‏aنانغaير مaسلمانعaبا (چ ‏aتدا بaايد ز ‏aب ‏aتد .در ا ‏aف ‏aشانا ‏aند تaا فaساد در مaيان بaرو مaسلماننaيز سaر در پaيآناننaهند. ‏aنبaديهاياو و نaيز ‏aكار كaرد ‏aماعتو آش ‏aمام ج ‏aا ‏aنفaسقبaه ‏aماعترا بaايد بaا نaسبتداد ‏aهايج -15نaماز ‏aفكند. ‏aشبaرا ‏aن ‏aمام و پaيروا aهايگaوناگون -در مaيانا ‏aتن -بaا شaيوه ‏aخ ‏aندا ‏aمني ‏aش ا د ‏aيصaص 76و 77. ‏aسانقaرن ، ‏aح ‏aا ‏aمه ‏aتمaستر همفر ،تaرج ‏aاطرا ‏aيدا ،خ ‏aتهاينaاپ ‏aس د aن16- ‏aي ‏aفتنبaه ا ‏aم را از ر ‏aنكaرد و مaرد ‏aيرا ‏aتو بaدعتس ، ‏a ا ‏aو ‏aه ‏aبر نaبود ‏aمانپaيام ‏aا در ز ‏aنه ‏aي ‏aنكه ا ‏aي ‏aه ا ‏aان aها را بaايد بaه بaه ‏aگاه ‏aت ‏aيار ‏aما ز ا ‏aجاد ‏aي ‏aيد ا ‏aمامانو يaا صaاaلحانبaاشد تaرد ‏aبر ،ا ً aا از آنپaيام ‏aقع aهايمaوجود وا ‏aگاه ‏aت ‏aيار ‏aنكه ز ‏aي ‏aتبaايد در ا ‏aش . ‏aه مaكانها بaازدا گaون نaيست ‏aند و قaبر عaثمانمaشخص ؛ ‏aا ‏aفنشaده ‏aكر و عaمر در بaقيعد ‏aبوب aشaد؛ ا ‏aه ‏aاكسaپرد ‏aشبaه خ ‏aبر در كaنار قaبر مaادر كaرد .پaيام ‏aشمaعلوم ‏aود ‏aفنشaد و مaزار خ ‏aه د ‏aنان ‏aسين(ع) در ح ‏aتسaر ح ‏aس ، aبaنشaعبه ا ‏aيد و نaجفمaحلقaبر مaغيره aمaدفونگaرد عaليدر بaصره ‏aتو نaه ‏aس ‏aنا ‏aبر؛ در طaوسقaبر هارو aپaيام ‏aه ‏aانواد ‏aواد از خ ‏aم و ج ‏aتنaه مaزار كaاظ ‏aس ‏aليفگانا ‏aمينقaبر دو تaناز خ نaيستدر كaاظ ؛ ‏aاك بaيتبaقيعرا بaايد بaا خ ‏aهل ؛ ‏aدياز ا ‏aبمaه ‏aيو عaسگريو (سaردا ) ‏aتنaه هاد ‏aس ‏aباس بaيتدر سaامرا قaبرهايبaنيع ا ‏aهل . ‏aضا(ع) از ا ر ‏aيرا از مaيانبaرد. ‏aالم ‏aس ‏aهاي ‏aح هايمaوجود در همه كaشور ا ‏aكه بaايد گaنبدها و ضaري ‏aنان يaكسانكaرد ،چ aو سaبز بaر سaر ‏aه سaياه ‏aيكaه سaيد نaيستند عaمام ‏aفراد ‏aفكند؛ ا ‏aيد ا ‏aبر بaه او بaايد تaرد aپaيام ‏aه ‏aانواد -17در نaسبتخ ‏aيد ‏aبر تaرد ‏aتبaا پaيام ‏aينشaوند و در نaسبتسaادا ‏aبر بaدب aپaيام ‏aه ‏aانواد ‏aهند و بaه خ ‏aا را تaشخيصد ‏aه ‏aند آن ‏aن ‏aم نaتوا ‏aند ،تaا مaرد بaگذار ‏aبر از مaيانبaرود ‏aنپaيام ‏aاندا ‏aته شaود تaا هم نaسبتخ ‏aش ‏aتبaردا ‏aنو سaادا ‏aي ‏aه ها از سaر عaاaلماند ‏aتعaمام ‏aس ‏aي ‏aنانكaه ضaرور ا ‏aند .چ نaماي ‏aند. ‏aته بaاش ‏aش ‏aتنaدا ‏aرم ‏aم ح ‏aنيدر مaيانمaرد ‏aي و هم عaاaلماند ‏aيد قaرار داد و ‏aند ،مaورد تaرد ‏aا ‏aه ‏aشيناننaبود ‏aان ‏aبر و ج ‏aمانپaيام ‏aيز كaه بaدعتهستند و در ز ‏aتاو ‏aس ‏aند ‏aي ‏aسينيه ها را بaايد بaا ا -18ح ‏aي ‏aا ‏aيژه ‏aنانرا كaاهشداد؛ مaاaلياتهايو ‏aتسaخنرا ‏aش ؛ ‏aنمaكانها بaازدا ‏aي ‏aفتنبaه ا ‏aيله از ر ‏aم را بaايد بaه هر ح ‏aنانكaه مaرد ‏aنكaرد؛ چ ‏aيرا و ‏aند. ‏aسينيه آنرا بaپرداز ‏aبانح ‏aنو صaاح ‏aود سaخنرا ‏aيبaستكaه خ ‏aن بaر سaخنرا ‏aمر بaه ‏aند بaكند؛ نaه ا ‏aهدمaيتaوا ‏aيبaخوا ‏aيد؛ هر كaسهر كaار ‏aم ‏aانهايمaسلماناند ‏aيرا در ج -19بaايد پaيام بaيبaند و بaار ‏aود» و «كaسي ‏aنخ ‏aي ‏aيبaه د ‏aود ،مaوس ‏aنخ ‏aي ‏aا گaفت«عaيسيبaه د ‏aه ‏aكام؛ بaايد بaه آن ‏aح ‏aش ‏aتو نaه نaهياز مaنكر ،نaه آموز ا ‏aبس ‏a ‏aج ا ‏aفوا ‏aرو مaع ‏aم. ‏aتنaه مaرد ‏aلتس ‏a aدو ا ‏aده ‏aمر و نaهيبaه عaه ‏aند» و ا ‏aگرينaميگaذار ‏aي را در گaور د ‏aج كaند؛ تaرك ‏aسازدوا ‏aيپaديد آورد؛ عaربنaبايد بaا فaار ‏aتهاي ‏aي ‏aج مaحدود aازدوا ‏aه ‏aت . .بaايد در را ‏aس . ‏aم ا ‏aمعيتالaز -20كaاهشج ‏aج نaمايد. نaبايد بaا عaربازدوا ‏aي ‏aنقaوم ‏aي ‏aالم يaكد ‏aس ‏aشه را گaسترشداد كaه ا ‏aندي ‏aنا ‏aي ‏aيريكaرد؛ بaايد ا ‏aلوگ ‏aالم و گaسترشآنج ‏aس ‏aتبaه ا ‏aي ‏aعوتو هدا -21بaايد از د ». ‏aت ‏aس ‏aيتaو و قaوم تaو ا ‏aيبaرا ‏aنقaرآنيaادآور ‏aي « aا ‏aتو در قaرآنهم گaفته شaده ‏aس ا ‏aه ‏aس ‏aته بaاشد ،مaسجد ،مaدر ‏aش ‏aقنaدا aشaوند؛ هيچ كaسح ‏aه ‏aلتسaپرد ‏aها بaه دو ‏aنكaار ‏aي ‏aند و ا -22سaنتهاينaيكو بaايدمaحدود گaرد هميشگي . ‏aوبو صaدقه هاي ‏aگر سaنتهايخ ‏aي ‏aتبaسازد؛ همينطaور د ‏aكانبaيسaرپرس ‏aيكaود ‏aيبaرا و يaا مaكان ‏aيصaص 76و 77. ‏aسانقaرن ، ‏aح ‏aمه ا ‏aتمaستر همفر ،تaرج ‏aاطرا ‏aيدا ،خ ‏aتهاينaاپ ‏aس د 23- a ‏aته ‏aش ‏aيدا ‏aيهاي ‏aفزودaن ‏aتيها و ا ‏aتگيكaه كaاس ‏aفكند و قaرآنهايسaاخ ‏aيد ا ‏aتدر آنتaرد ‏aس ، ‏aا ‏aياد شaده ‏aيز كaه قaرآنكaم و ز ‏aتاو ‏aندaس ‏aي بaايد بaا ا ‏aذفشaوند؛ ‏aفح ‏aرو ‏aمر بaه مaع ‏aاد و ا ‏aه ‏aته شaوند؛ آياتج ‏aش aبaردا ‏aيشaده ‏aيبaدگوي ‏aود و يaا نaصار ‏aا از يaه ‏aه ‏aيكaه در آن ‏aعنaمود .بaايد آيات ‏aي ‏aند تaوز بaاش ‏aنانكaه بaايد ‏aينaهيگaردد .چ ‏aبانعaرب ‏aتaرآنبaه ز ‏aئ ق ‏aهايغaير عaرباز قaرا aشaود ،در كaشور ‏aنده ‏aيو هنديبaرگردا ‏aيتaرك ‏aس ، ‏aبانهايفaار قaرآنبaه ز ‏a ‏aيه ‏aچه در مaورد قaرآنتaوص ‏aفكند و آن ‏aيد ا ‏aستتaرد ‏aثنaيز مaيبaاي ‏aي ‏aحاد ‏aهايغaير عaربمaمنوعشaوند .در ا ‏aيدر كaشور ‏aبانعaرب ‏aعا بaه ز ‏aن نaماز و د اذا ، ‏aياتنaيز بaايد عaملشaود. ‏aيدر مaورد روا ‏aمه و بaدگوي ، ‏aفتaرج ‏aند تaحري ، شaدمaان ‏aيكaه كaتابرا بaاز پaس .aهنگام ‏aنده ‏aيآي ‏aه كaار مaنبaرا ‏aنبaرنام ‏aيم» بaهتري ‏aالم را در هم كaوب ‏aس ‏aه ا ‏aگون ‏aش«چ ‏aته هايكaتاببaسيار نaيكو بaود؛ نaام : نaوش ‏aونتaو ‏aيهستند كaه چ ‏aنپaاك نaيستيسaربازا ؛ ‏aا ‏aنتaنه ‏aنمaيدا ‏aي ‏aنكaه تaو در ا گaفتبaدا : ‏aم، ‏aگو نaمود ‏aير كaلبaاز ‏aود را بaه دaب دادaم و شaگفتيبaسيار خ aهزار ‏aه ‏aفراد را بaه د ‏aن ‏aي ا ‏aتكaه ا ‏aس ‏aشه ا ‏aندي ‏aن ‏aي ا ‏aنوندر ا ‏aتك ‏a ‏aتوزار ا ‏aس . ‏aا ‏aتگaرفته ‏aدم ‏aنكaار بaه خ ‏aي ‏aي ‏aنونپaنج هزار تaنرا بaرا ا ‏aتتaاك كaار مaيكaنند .وزار ‏aيرا در هم ‏aالم ‏aس ‏aهاي ‏aالم و كaشور ا ‏aس ‏aستفaتنه ا ‏aن ‏aهيم تaوا ‏aوا ‏aهيم شaد و خ ‏aوا ‏aخ ‏aيره ‏aجام شaود ،بaر مaسلمانانچ ‏aن ‏aنكaار ا ‏aي ‏aيكaه ا تaنبaرساند و روز ‏aمانرا ‏aگر مaا هم آنز ‏aه را تaكميلكaند .ا ‏aنبaرنام ‏aي ‏aينaياز دارد تaا ا ‏aمان ‏aز ‏aتكaوتاه aمaيدaهم ،وزار ‏aفزود :بaه تaو مaژدaه سaپس ا ‏aير كaل ‏aيم .دaب كaوب ‏aم و ‏aي ‏aم؛ مaا بaكار ‏aي ‏aورد ‏aتند و مaا خ ‏aنكaاش ‏aگرا ‏aي ‏aوبمaيگaويد كaه« :د ‏aه خ ضaربaلمثلچ ا ‏aن ‏aي ‏aهند دaيد؛ ا ‏aوا ‏aشآنرا خ ‏aوي ‏aشمانخ ‏aنمaا بaا چ ‏aندا نaبينيم ،فaرز ‏aند». ‏aنبaخور ‏aگرا دaي ‏aسد: ‏aه مaينaوي ‏aم و در ادا ‏aجام ‏aن ‏aيزي ‏aه ر ا ‏aنفaكر و بaرنام ‏aيبaدو ‏aيرا كaار ‏aفكنند ز ‏aالم را بaرا ‏aس ‏aشه ا ‏aي ‏aستند ر ‏aن ‏aولها هم نaتوا aبaود؛ مaغ ‏aنگهايصaليبيبaيفaايده گaفتج ‏aير كaل : «دaب ‏aن ‏aي ‏aگمaا ا ‏aتبaزر ‏aكوم ‏aنح ‏aهبرا ‏aشه ر ‏aندي ‏aنونا ‏aك ‏aما ا ‏aنشaدند .ا ‏aليلآنانبaه سaرعتنaاتوا ‏aتبaه هميند ‏aش ؛ ‏aه دا ‏aن ‏aكارا aظaاهريتaجاوز ‏aيكaه ‏aند :عaملياتنaظام داد aهم نaياز ‏aنده ‏aيكaوب ‏aه نaظام ‏aنكaنند .اaلبته مaا بaه يaكضaرب ‏aيرا ‏aنو ‏aالم را از درو ‏aس پaايان ا ، ‏aيبaي aو بaردaبار ‏aسابشaده ‏aيزيح ‏aه ر aبaا يaكبaرنام ‏aتكaه ‏aس ا ‏aي ‏aه ا ‏aيم بaه گaون ‏aه بaزن ‏aالم ضaرب ‏aس ‏aيرا تaضعيفكaنيم و از هر سaو بaه ا ‏aالم ‏aس ‏aهاي ‏aتپaيشاز آنبaايد كaشور ا ‏aس ، ‏aم ا ‏aقدا ‏aنا ‏aه آخري ‏aنضaرب ‏aي ‏aما ا ‏aم ،ا ‏aي دار ‏aند. ‏aنگبaپرداز ‏aند و بaه ج ‏aشانرا گaرد آور ‏aهاي ‏aند نaيرو ‏aن كaه آناننaتوا ‏aنمaسلمانانآشوب ‏aجرا مaيكaنند؛ در درو ‏aه ها را ا ‏aيرا همينبaرنام ‏aند؛ ز ‏aيركو بaاهوش ل بaسيار ز ‏aبو ، ‏aتان ‏aس ‏aگانمaسيحيدر ا ‏aفزود :بaزر ‏aا ‏aگاه ‏aير كaلآن دaب ‏aند؛ ‏aا ‏aه ‏aج كaرد ‏aي ‏aا را ‏aه ‏aبقaمار و فaساد را مaيانآن ‏aند؛ شaرا ، ‏aا ‏aيبaنا كaردaه ‏aند؛ كaليساهاي ‏aا ‏aشانگaشودaه ‏aشكaودaكان ‏aيپaرور ‏aيبaرا ‏aه هاي ‏aس ‏aند؛ مaدر ‏aا ‏aه كaرد ‏aشانشaعله ور ‏aاهايمaختلففaتنه ها را مaيان ‏aند؛ در ج ‏aته ا ‏aخ ‏aندا ‏aانهم ا ‏aشانرا بaه ج ‏aتهاي ‏aكوم ‏aند؛ ح ‏aا ‏aه ‏aجاد كaرد ‏aي ‏aنتaردaيد ا ‏aشاننaسبتبaه دaي ‏aنهاي ‏aوا در ج ‏aنشانكaم شaود و ‏aي ‏aا نaسبتبaه د ‏aه ‏aلبستگيآن ‏aيشاناز مaيانبaرود ،د ‏aگ ‏aند تaا بaزر ‏aا ‏aنده ‏aيانمaسيحيآك ‏aبارو ‏aي ‏aشانرا از ز ‏aگان ‏aه هايبaزر ‏aان ‏aند؛ خ ‏aا كaردaه ‏aا ‏aه ‏aنكaشور ‏aي ‏aالم را از ا ‏aس ‏aشه ا ‏aي ‏aگيزند تaا ر ‏aن ‏aيسaهمگينبaرا ‏aهاينaظام aنaيرو ‏aه ‏aگانمaسيحيبaه يaكبaار aبaزر ‏aگاه ‏aتييaابد؛ آن ‏aحدتو همدليشانكaاس و ‏aنند. بaرك ‏aيصaص 76و 77. ‏aسانقaرن ، ‏aح ‏aمه ا ‏aتمaستر همفر ،تaرج ‏aاطرا ‏aيدا ،خ ‏aتهاينaاپ دaس دبير كل راز دوم را هم براي من بازگفت - :همان رازي كه وعده داده بود -من به ويژه پس از چشيدن شيريني راز اول در آرزوي دانستن آن بودم .راز دوم سند پنجاه صفحه اي بود كه در آن برنامه هايي براي در هم كوفتن اسالم و مسلمانان در مدت يك قرن آمده بود به گونه اي كه پس از آن از اسالم تنها نامي باقي بماند. اين سند خطاب به مدير كل هاي وزارت و براي دست يابي به اين هدف تنظيم شده بود .اين سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند كه از اين سند به كسي چيزي نگويم و آن را كام ً ال پوشيده دارم تا مسلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و براي رويارويي با آن چاره اي نينديشند .خالصه اين سند به شرح زير است: همكاري جدي با تزارهاي روسيه براي دست اندازي به مناطق اسالمي همچونبخارا ،تاجيكستان ،ارمنستان ،خراسان و توابع آن و همكاري جدي با آنها براي دست يافتن به اطراف مناطق ترك نشين هم مرز با روسيه. همكاري كامل با فرانسه و روسيه در برنامه ريزي همه جانبه براي در هم كوبيدنجهان اسالم از بيرون و درون. . . برنامه ريزي براي پاره پاره كردن حكومت هاي اسالمي فارس و ترك به بيشترينپاره هاي ممكن( . . .بالكانيزه كردن امپراطوري عثماني) . ساختن دين ها و مذهب هاي مختلف در كشورهاي اسالمي. . . گسترش دايره دعوت به مسيحيت» . . .دست هاي ناپيدا ،خاطرات مستر همفر ،ترجمه احسان قرني ،صص 76و 77. بهائيت و اسرائيل قدمت روابط صميمانه و همكاري صهيونيست ها و دستگاه رهبري بهائيت از عمري به اندازه عمر اين فرقه برخوردار است ريشه هاي ارتباط و صميميت اين دو غده سرطاني به سالها قبل از تشکيل اين دولت برميگردد از روزي که بنيانگذاران رژيم صهيونيستي اسرائيل براي غصب سرزمين فلسطين کوشش مي کردند .تا امروز .روابط حسنه اي ميان آن ها برقرار بوده است داليل حمايت اسرائيل از بهائيت اقتصاد ي 1 . وجود تشکيالت مرکزي ،ديدار ولي امر و زيارت مقابر بنيان گذاران بهائي بهائيان را وادار به مسافرتهاي مذهبي به اسرائيل و توسعه صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت که امروزه به گواهي کارشناسان اقتصادي يکي از مهم ترين منابع درآمد کشورها ست از سوي ديگر قطع ًا پيروان بهائيت به علت دل بستگي هائي که به قبله و مقابر رهبران خود دارند قطعا در آينده به سرمايه گذاريهاي مختلف در اين کشور دست خواهند زد .بنا براين امکاناتي که اسرائيل ديروز و امروز در اختيار اين فرقه قرار داده و مي دهد در برابر آنچه ميگيرد و خواهد گرفت بسيار ناچيز است و اين همان سرمايه گذاري دراز مدت و البته کم هزينه و پرسودي است که .عقل صرفه طلب يهودي به آن رغبت بسيار دارد aي 2 . ‏aات تaبليغ ارزش تبليغاتي سازمان بهائيت براي اسرائيل بسيار بيشتر از ارزش اقتصادي آن است چرا که افراد و گروههاي ثروتمند يهودي در اقصا نقاط جهان در خدمت اهداف صهيونيسم قرار دارند اما نفرت از يهود در بسياري از کشورهاي اسالمي خصوصا در آن برهه از زمان مانع تبليغات مستقيم صهيونيسم بود فلذا بکار گيري عناصر بهائي اولويتي ويژه يافت زيرا او ً ال:بهائيان نيز عليرغم ادعاهاي روح وريحان با اديان ديگر از مسلمين نفرت دارند و ثانياً :ريشه هاي مشترک و تفاهمات بسياري با يهوديان دارند و گزاف نخواهد بود اگرهسته مرکزي بهائيت را شکل گرفته از يهوديان بدانيم ثالث ًا بهائيان بعلت برخورداري از مديريت واحد و انسجام تشکيالتي براحتي قابل سازماندهي بودند و با مديريت مناسب پيامهاي خاص صهيونيستي را در هر جا که الزم باشد القا نمود و اين مطلب با در نظر گرفتن کمبود وسايل ارتباط .جمعي درآن زمان بيشتر قابل درک است تبليغ بهائيت در سرزمين هاي اسالمي براي گسترش فرقه خود نيز براي اسرائيل کفايت ميکرد زيرا گرايش هر فرد مسلمان به بهائيت به مثابه تبديل يک دشمن به يک سرباز فدا کار براي اسرائيل و يا اق ً ال تبديل شدن به يک فرد خنثي نسبت به .جنايات اسرائيل بود .اين انسجام ناشي از اهرم هاي مختلفي است که سازمان رهبري بهائيان براي تحت فشار قرار دادن نيرو هاي تحت امر خود در اختيار دارد که تنبيه طرد روحاني که در واقع ترور شخصيت فرد رانده شده در تمامي عرصه ها است از مهم ترين آنها است (اگر فرد بهائي از دستورات محافل يا بيت العدل اعظم .سرپيچي نمايد به وسيله اين تنبيه مجازات مي شود ) اطالعاتي 3. از ديگرسو اسرائيل براي گسترش نفوذ خود در کشورهاي اسالمي از عناصر بهائي پراکنده در کشور هاي اسالمي خصوص ًا منطقه خاور ميانه استفاده هاي فراوان امنيتي و اطالعاتي مي نمود بسياري از منتقدين بهائيت از جمله حضرت امام خميني بهائيان را اساس ًا بهائي ندانسته بلکه آنانرا يهودياني متعصب و فداکار براي خدمت به آرمان صهيونيسم جهاني مي دانند که بيشتر از سايرين در اين .زمينه اسرائيل را ياري کردند با تأکيد بر اين نظريه در سخنراني هاي متعدد خود مردم را .نسبت به خطرات اين فرقه انذار مي فرمود افزايش نفوذ بهائيان درايران بي هيچ ترديدي با يد دوره حکومت پهلوي را دوره حکومت فرقه ضاله بهائيت در ايران دانست حضور بهائيان در مناصب مهم سياسي ، فرهنگي ،اقتصادي ،نظامي و امنيتي با سنگيني تمام حس ميشد و اعتماد بيش از حد و غير طبيعي پهلوي ها به بهائيان براي همه متدينين و ميهن دوستان بسيار آزار دهنده بود :در خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست آمده است سرگرد صنيعي در آن زمان از بهايي هاي طراز اول بود .او بعدها سپهبد و مدتي هم وزير جنگ شد .انتصاب او به سمت آجودان مخصوص وليعهد ،حاكي از احترام و اعتمادرضاخان به بهايي ها و ميزان نفوذ آنان در دستگاه دولتي است مينويسد که نيز اين محمد رضا اعتماد را به بهائيان داشت خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست ،موسسه ي مطالعات و پژوهش هاي سياسي ،1385 ،ج ،1ص 59 -57 سياستمداران بهائي در دوره پهلوي علي محمدخان موقرالدوله از سران درجه اول بهائيان ايران وزير فوايد عامه و تجارت و فالحت در کابينه سيد ضياء الدين طباطبائي(دوره رضاخان) منصور روحاني ( وزير آب و برق و کشاورزي ) ناصر گلسرخي وزير منابع طبيعي خانم فرخ رو پارسا ( وزير آموزش و پرورش ) هوشنگ نهاوندي (وزير کار وآباداني و مسکن ) سپهبد اسدالله صنيعي (،وزير دفاع) سپهبد دکتر ايادي (پزشک مخصوص شاه ودارنده بيش از هشتاد شغل سياسي ونظامي) سپهبد علي محمد خادمي (رئيس سازمان هوا پيمائي ملي ايران هما)] علي محمد خان موقرالدوله سرکنسول ايران در بمبئي در سال ، 1898نماينده وزارت خارجه در 1915بود . وي اندکي پس از کودتاي 3اسفند -فارس در سال ، 1900حاکم بوشهر در سال هاي 1911/299درگذشت .موقرالدوله عالوه بر اينکه از اعضاي خاندان افنان ،يعني از خويشان علي محمد باب،بود ،با عباس افندي و شوفي افندي نيز خويشي داشت .ميرزا هادي شيرازي، .داماد عباس افندي و پدر شوقي ،پسر دايي موقرالدوله بود ب)بهائيان و قيام خونين 15خرداد 1342 در پرونده سپهبد بهائي پرويز خسرواني سند قابل توجهي به چشم ميخورد که از جهت نشان دادن عمق روابط ميان حکومت پهلوي و بهائيان بسيار حائز اهميت است بويژه آنکه اين سند مربوط به قيام خونين 15خرداد 1342و حمايت علما و مردم قم از حضرت امام خميني(ره) است ،بهائيان ،بالفاصله با ارسال نامه اي به سپهبد پرويز خسرواني فرمانده ژاندارمري ناحيه مركز ([)]1ضمن ابراز خوشحالي از اين كشتار وحشيانه (كه نهايت مدنيت و اخالق آنان را مي رساند) از سردمدارهم :مسلک خود در اين جنايت تشكر كردند رتيپ رويز خسروانيف رماندهيژاندارمری« پ ت يمسار س 5 ( ]1[،روز ب عد از اينواقعه) بهائيان و جمهوري اسالمي ايران پيروزي انقالب اسالمي طالئي ترين فرصت نفوذ و چپاول را از فرقه بهائيت گرفت و اميد آنان را تبديل به يأس کرد بنا براين دشمني بهائيت با نظام اسالمي را ميتوان امري طبيعي تلقي کرد مانند دشمني امريکا ،اسرائيل با اين انقالب .بهائيت مدعي است با سياست رابطه اي ندارد و تکليف بهائيان در برابرحکومتها .اطاعت و تسليم است .قوانين در جمهوري اسالمي بر پايه شريعت شکل گرفته است و شريعت اسالم نمي تواند نسبت به اضالل بندگان خدا بي تفاوت باشد و بهائيت مصداق بارز اضالل و گمراه کردن مردم محسوب مي شود بنا براين طبق قوانين جمهوري اسالمي تبليغات بهائيت غير قانوني است و بهائيان حق فعاليت در اين حوزه را ندارند اما پيروان آن فرقه ميتوانند بدور از تبليغات به اجراي شعائر ديني خود مشغول باشند و نظام اسالمي مزاحمت براي آنان ايجاد نخواهد کرد کما .اينکه از آغاز حکومت اسالمي اين گونه بوده است بهائيت در مسير تاريخي و اعتقادي خود با چالشهاي گوناگوني :روبرو است که عمده ترين آنها عبارتند از :الف )تعارض بهائيت با آموزه ها و نصوص معتبر اسالمي بهائيت و خاتميت پيامبر اسالم مسلمانان با استناد به آيات قرآن كريم و روايات قطعي الصدور و نيز برخي از ادله عقلي اعتقاد دارند که حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم پيغمبر اسالم خاتم رسوالن وا نبياءاست و اسالم آخرين دين و جامعترين آئيني است که خداوند به بشر ارزاني .داشته است و پس از آن دين ديگري نخواهد آمد ب) چالشهاي بهائيت با تناقضات علمي وعملی رهبران خود يکي ديگر از چالشهاي بها ئيت مطالب خالف مسلمات علمي و نيز تناقضات قولي و عملي است که رهبران بهائي آگاهانه يا نا آگاهانه به زبان آورده يا بر صفحه کاغذ نگاشته اند و امروز در دست مخالفين بهائيت قرار داشته و اغنام الله را به تکاپوئي بيهوده براي پاسخگوئي که گاه رسوا تر از .اصل است مبتال کرده است ج)بيت العدل و بحران عدم مشروعيت يکي ديگر از معضالت الينحل بهائيت بحران مشروعيتي است که براي بيت العدل به عنوان مهم ترين و باالترين نهاد مذهبي اين فرقه بعد از مرگ شوقي افندي به وجود آمده است و امروز پس از پنجاه سال اين تشکيالت عريض و طويل به جز توجيهات فاقد ارزش استدالل ،پاسخي براي مخالفين خود که بسياري از آنها افرادي معتقد به .بهاءاهلل هستند نيافته است افندي را با لقب ولي امر الله ۱۹۲۱-۱۹۵۷بهشوقيعبدالبها در الواح و وصايا عنوان جانشين خود برگزيد که اين اولين ولي امر از سلسله ولي امرهاي بيست و چهارگانه خيالي عبدالبهاء بود که همواره بايد برابر دستورالعمل هائي که عبدالبها از آيات بهاءالله استخراج ميکرد در رأس بيت العدل به عنوان تنفيذ کننده قوانين مصوبه ،حضور داشته مقدس اين باشد دستور عبدالبها اين است....:ولي امرال ّله رئيس ّ ّ مجلس و عضو اعظم ممتاز الينعزل و اگر در اجتماعات ّ بالذات حاضر نشود نايب و وکيلي تعيين فرمايد ....اين بيت عدل مصدر تشريعست و قوه تنفيذ .تشريع بايد مؤ ّيد تنفيذ گردد و تنفيذ بايد ظهير و حکومت ّ افندي ،جامعه بهائيشوقي معين تشريع شود امابه دنبال درگذشت فاقد رهبري از نسل بهاالله شد و بخش عمده بهائيان بدون توجه به اهميت ولي امر در نظم اداري امرالله رهبري بيت العدل بدون ولي امر را براحتي پذيرفتند در حاليکه بنا به نظر شوقي بيت العدل بدون وجود ولي امر سازماني فلج محسوب ميشود مؤسسهء ملّي مطبوعات امري نشر سوم ١٢٨ -بديع ص ٢١٧ گنجينه ُحدود و احکام تأليف و تنظيم عبدالحميد اشراق خاوري ّ بهاييان ارتدكس بخش ديگر بهائيان ،بهائيان ارتدوكس ناميده مي شوند بيت العدل حيفا را فاقد مشروعيت ميدانند اصلي ترين دليل آنها نبود ولي امر مصون از خطا است .بيت العدل مبارزه وسيعي را با بهاييان ارتدكس اغاز نموده اما بهاييان ارتدكس متون غير قابل انكار بي پايگي آنرا بر همگان اشكار نموده اند .هر چند بهائيان ارتودکس با اين مبارزه ،بناي بيت العدل را به سوي ويراني ميرانند مع االسف خودشان نيز در چنبره توهمات ،منتظر وعده هاي دروغين عبدالبهاءنشسته اند در وب سايت بهائيان ارتودکس آمده است :در حال حاضر که نزديک به زمان نزول کتاب مستطاب اقدس است و احکام آن هنوز کامأل اجرا نميشود وضع احکام جديدي مورد ندارد لهذا بيت عدل عمومي يا بيت عدل اعظم (حقيقي) در آينده در ميقات معين بنا به اراده الهي منطبق با مفاد الواح وصاياي حضرت عبدالبهاء تشکيل خواهد شد .دريافت از سايت :بهائيان ارتودکس ايران به آدرسwww.iranbahai.blogfa.com افرادی از صوفیه مانند حاج میرزا حسن صفی علیشاه و مالسلطان گنابادی كه بعد از پی بردن به نظریه احسائی تمایل به این دستور العمل پیدا كردند ،رویه مرحوم تنكابنی را مورد توجه قرار داده ،با یك تیر دو نشان را هدف گرفتند ،دستور دادند بهتر است در «ایاك نعبد» صوفیان برای این كه مبتال به مجهول الكنه نشوند ،صورت شیخ را كه زنده و حاضر می باشد در نظر گیرند ،بدین ترتیب استدالل «مجهول الكنه» به صورت یك اصل كلی عبادی در تصوف درآمده ،صوفیان صورت مرشدان خود را و بهائیان صورت عبدالبهاء را در نظر می گیرند كه بدون تردید نوعی شرك به خدا و بت پرستی است .و به طور حتم انگیزه قانون عبادت قرار دادن آن ،به جهت انهدام و خرافی جلوه دادن آئین موحدان است .این گونه خرافات را زیر سایه و شعار محبت اهل بیت (ع) در میان شیعیان رواج دادند، ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی معتقد است احمد احسائی مخرب اسالم شیعی ،خواسته است «دین مبین را از لوث این كدورت ها پاك نماید و غبار آن اوهام را از مغزهای شیعیان بزداید و پیراهه ها [را] كه بر دین مبین بسته شده است باز فرماید و جمیع اصول و فروع را بر مأخذ خود ».قرار دهد و روح آن الفاظ و معانی آسمانی را آشكار فرماید توضیح این مهم ،ادعای رئیس شیخیه را در توجیه اقدامات تحریف گرانه ای كه احمد احسائی نسبت به مبانی عبادی اسالمی نموده بی اعتبار می نماید .زیرا بنابر ادعای ابوالقاسم خان ابراهیمی كرمانی ،تا زمان احسائی كه حدودا هزار سال می باشد ،اصول و فروع دین مبین اسالم بر مأخذ اصلی قرار نداشته ،احسائی با تحریف مبانی اصولی -فروعی اسالم كه خدمتی شایان سپاس و تقدیر استعمارگران بوده است ،كاری در خور توجه انجام داده ،در صورتی كه برای خواننده ی عزیز ما شك و تردید نیست، مسلك استعماری بهائیت كه جهت وارونه نمودن اصل امامت ادامه دهنده ی نبوت در اسالم به وجود آمده ،در حقیقت هر اقدامی كه به وسیله این مسلك گمراه كننده مانند تجسم صورت عبدالبهاء در عبادتی مثل نماز بهائی صورت گرفته ،اقدامی یا دستورالعملی در راستای تحریف و تخریب اسالم كه خواست و آرزوی استعمار است می باشد و چون انجام چنین دستورالعملی در بهائیت با آنچه شیخ احمد احسائی به آن دستور داده ،و در صوفیه نیز سنت است مطابق می باشد ،باید بپذیریم گروه شیخیه و صوفیه با پذیرفتن چنین عملی مانند بهائیت در مسیر تحریف اسالم قرار .داشته اند

51,000 تومان