صفحه 1:
تاريخ فلسفه اسلامی 3
ملاصدر |
صفحه 2:
طبقه بيست و دوم
اي طبقه شاگردان Qu بهایی و میر داماد و میرفندرسکی
1.رفيع الد حيدر حسينى طباطبايى نائينى مشهو
مزا رف 999 1083-995 )2 8B oa تاثينى مطتهور به
7 محمد بن إبرأهيم قوامی شیرازی معروف به صدرا و صدر
3.شمس الدين كيلانى معروف به ملا شمسا.
4.سلطان العلماء آملی مازندرانى معروف به خليفة السلطان.
5.سيد احمد عاملى.
6.قطب الدين اشكورى _
7.سيد امير فضل الله استرابادى.
صفحه 3:
2
طبقات
1.رفيع الدين محمد بن حیدر حسینی طباطبایی نائینی مشهور به میرزا
رفیعا شاگرد نفتتخ بهابی و فیرفتدرسنکی بوده. از سادات طباطبانی نائین و
زواره و اردستان است.مرحوم میرزای جلوه.فیلسوف معروف عهد قاجار و
متوفی در 1314 ان اولاد. و احفاد اوسنت:زسالهای در«افشام عشکیك» دارد
کههورد توجه ها خران اسب:شرج اشازاب خواجه و لبرج»حکمد. العین
شریف جرجانی را حاشیه کرده است و رسالهای در حل شبهه«استلزام» که
در کتب فلسفه مطرح است نوشته است. رسالهای به تام ثمره شجره الهیه
در اصول عقاید با پارهای از مقدمات فلسفی اخیرا از او وسیله آقای عبد
الله نورانى از فضلای معاصر چاپ و منتشر شده است.
میرزا رفیعا در سال999 متولد و در سال1083 در سن 85 سالگی درگذشته
است.
2
صفحه 4:
EEL es
رفیع الدین محمد بن حسین بن حیدر حسینی طباطبایی
نائینی
* میرزا رفیعا يا محمد رفیعا
* رساله ای در اقسام تشکیک دارد که مورد توجه
متاخران است.
* حاشیه بر شرح اشارات خواجه
* مره شجره الهیه در اصول عقاید
* از شاگردان معروف ملارجبعلی تبریزی
صفحه 5:
حکمت متعالیه, صدرالدین
محمدبن ابراهیم شيرازي
قوامي
(1640-1050/1571-979)
صفحه 6:
)1640-1050/1571-979(
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی
صدرالمتآلهین, آخوند ملاصدرا
تولد: بین سالهای 979 و 980 در شیراز
:ا نامعلوم بودن آن و کشف آن توسط علامه طباطبایی در یک نسخة قدیمی
7 اسفار
* خانوادة ملاصدرا:
" پدرش ابراهیم یکی از رجال برجسته و از امرا و ارکان دولت بوده و به واسطة
cals cals gegen و اصالی و سرافت خانوادگی زمانی چند در عصر صفونه
متصدی پست وزارت بوده.
" خانوادة او اساسا از طايفة قوامی است که از دیر زمانی از اشراف و ارکان
فارس و حکمرانان آن سامان بودهاند.
7" ابراهیم مردی ثروتمند و صدرا یگانه فرزند او بوده است. تذکره نویسان دربارة
نذر و نیاز پدر و مادرش برای به دنیا آمدن وی داستانها نقل کردهاند.
صفحه 7:
اس
* دوره کودکی تحصیل درشیرازواصفهان
* دوره انزوا ریاضت درکهک قم
"" دوره تعلیم وتالیف
صفحه 8:
22س ۲
دوره اول
المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الكمالية. مقدمهمصحح, ص 164-263
در آغاز دهه سوم عمر خود که همزمان با آغاز فرن یازدهم هجری است ملا صدرا بنابر يك سنت
رایج میان دانشمندان و دانشجویان- که بدتبال استاد متخصص شهر بشهر و کشور بکشور میرفتند-
شهر خود شیراز را ترك نمود و بسوی اصفهان و ری و فزوین رفت و باحتمالی در سال 985 هجری
که حاکم شیداز (محمد خدابنده صفوی) به پادشاهی رسید و به شهر قزوین- پایتخت آنروز ایران-
رفت, ملا صدرا نیز همراه پدرش به آنجا رفته است.
سال حضور ملا صدرا در قزوین مصادف است با سال تولد رنه دکارت در لاهه (1596 م)؛ و اين
تاريخ را منتوان نقطهاى براى مقایسه سیر فلسفه در ایران و ارویا(يافلسفه شرق و غرب) قرار
از بررسی مجموعه دستنوشت ملا صدرا- که در آن همه گونه مطالب مهم فلسفی, عرفانی, شعر و
تفسیر قرآن و حدیث از بزرگان دانش و فلسفه و عرفان آمده- متوان دانست که وی در سنین
جوانی و آوائل دهه سوم عمر خود از تمام علوم زمان أكاهى داشت؛ بخصوص كه از يمن ثروت
پدری, كتابخانه جامعى شامل كميابترين كتب علمى خطى را نيز در اختيار خود ميافته است.
با انتقال پایتخت صفویه در زمان شاه عباس اول از قذوين به اصفهان در سال 1006 ه. فى )1598
م) علما و هنرمندان, از جمله شیخ بهانی (که تفریباً منصب رسمی وزارت امور حقوقي را داشت) و
مپرداماد (که سمت نیمه رسمی آمامت نماز جمعه پاینخت با او بود) همه به اصفهان آمدند و حوزه
علمی قزوین به اصفهان منتقل گردید. |
ملا صدرا نیز در جریان اين انتقال- که به تأسیس مکتب اصفهان انجامید- قرار داشت و به اصفهان
آمد و آخرین مدارج علمی خود را در فلسفه مشائی و اشراقی و عرفان اسلامی و منطق و کلام در
كنار تحصيلٍ فقه و تفسير و حديث و برخى علوم ديكو مانتد نجوم و اسطرلاب و رباضیات و پزت
يشت سر كذاشت:
صفحه 9:
دوره دوم
المظاهر الالهية فی اسرار العلوم الكمالية, مقدمهمصحح. ص: 265-264
وی در دهه دوم قرن یازدهم هجری به شیراز- وطن خود- برگشته در آنجا
ازدواج کرده و بدرس و تربیت طلاب پرداخته و بسبب آماده نبودن جامعه
غلمی: آنبزمان- که تاب:دستاوردهای غلمنو اعکاراتورآراء نو اهر
نداشتند- از برخورد ناصحیح داتشمندان زمان و شهر خود بسختی رنجیده و
بمیل و ta جودیه شهز قم و دز زوسبایت تزديك آن (کهک) رفته و مدتی
را در آنجا بانزوا و ریاضت گذرانده است.
به الهامات و مشاهدات غیبی و اشراقات الهی و آسمانی مرسد و سرانجام
از هاتف غیبی فرمان میابد که بکار نگارش کتابهایی در فلسفه دست ورزد.
در همین دوران اقامت در قم يا کهك, وی توانست بکار تدریس و تربیت
شاگردانی بشیوه مکتب قیثاغوری- که عینا قالب اسلامی هم داشته- بپردازد
و در كنار تألیف کتاب بزرگ خود- اسفار- و برخی کتب Ss شاگردان
معروف و بزرگی مانند ملا محسن فیض کاشانی و ملا عبد الرزاق لاهیجی
(که هر دو بعدها داماد او شدند) تربیت کند
صفحه 10:
a
دوره سوم
المظاهر الالهية فی اسرار العلوم الکمالية, مقدمهمصحح: ض: 266-265
در پایان دهه چهارم سال یکهزار هجری- بنا بنوشته ملا محسن فیض- از ملا صدرا در خواست شد
كه به شیراز برگردد, و او پذیرفت و با تمام وابستگان و برخی ازشاگردانش به شیراز رفت. برخی
از مورخان نوشتهاند که امامقلیخان حاکم مستقل فارس و حوزه خلیح فارس از او دعوت نموده
cul زیرا مدرسهای بزرگ را- که پدرش ساختن آن را آغاز کرده و بسبب مرگ نتوانسته بود آن را
به پایان برساند- او به پایان رسانده و sly اداره و تدریس در آنجا از ملا صدرا دعوت نموده است.
ملا صدرا در شیراز دوره جدیدی را در زندگی خویش آغاز کرد, هم a آموزش فلسفه و تفسیر و
حدیث پرداخت و هم توانست با تمام تجربههایی که اندوخته بود دست بتألیف تفسیری بسیار بزرگ
و پرمایه و بینظیر بزند که بسبب مرگ او ناتمام ماند.
تاليف شرح اصول كافى
دیگر کتب
یکی از ریاضتهای شرعی ملا صدرا سفرهای دشوار او به حج (مکه) و سرزمین حجاز و زبارت مقایر
مقدس امير المؤمنين و امام سوم- امام حسین علیه السلام- و دیگر شهدای کربلا در کشور عراق
بوده است. وی هفت سفر به اینگونه به زیارت حج رفته بود تا آنکه در آخرین سفر بسیب بیماری
در عراق در گذشت و در همانجا مدفون شد. سال در گذشت او را سال 1050 ۰. ق (1640 م)
ضبط کردهاند؛ ولی از نوشته یکی از نوادگانش بر صآید که سال 1045 بوده است.
صفحه 11:
اساتيدملاصدرا
" ميرداماد
شيخ بهايى
صفحه 12:
J
*الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه جأم:ومزجع
*المیدا و المعاد بیان متوسطی درالهیات
*اسرار الایات و انوار البینات به روش فانی , با نطبیق آیات قرآنی
اد نا 93 انوار روش عر قرانى بر
* الشواهد الرپوبیه فی المناهج السلوکیه به روش عرفانی با مضامین لطیف ,
مرتب و مختصر
*المشاعر به روش عرفانی
*الحکمه العرشیه به روش عرفانی
*شرح الهداية الاثيرية به شیوه اهل بحت و نظر
شرح الهيات الشفاء
رساله الحدوت بحثی گسترده در فسئله حدوت عالم:
رسالة التشخص
رسالة سریان الوجود
رسالة القضاء و القدر
رسالة الواردات القلبية
رسالة اکسیر العارفین در شناخت حق و یقین
رسالة حشر آلعوالم
رسالة خلق الاعمال
رسالة التصور و التصدیق
*شرح اصول الکافی
رسالة المظاهر الالهية فی اسرار العلوم الکمالية
*مفاتیح الغيب
*تفسیر القرآن الکریم
حاشیه بر شرح حکمة الاشراق
صفحه 13:
اسفار
* الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه
الاسفار الاربعة
تشبيه به سفرهای عقلی چهارگانه
* سفر از خلق به سوی حق( السفر من الخلق الی الحق )
* سفر با حق در حق( السفر بالحق فی الحق )
* سفر از حق به سوی خلق , با حق السفر من الحق الى
الخلق بالحق )
* سفر با حق در میان خلق ( السفر بالحق فی الخلق )
جامع ومرجع کتب دیگر
صفحه 14:
در وجه ناميدن آن به اسفار اربعه خود مؤلف در
مقدمه گوید:
این کتاب را بدان جهت اسفار اربعه نامیدم که سالکان
طریق را در سیر و سلوك روحانی خود چهار سفر و يا
چهار مرحله است و سالك در مقام سیر و سلوك از بدایت
تا نهایت که رسیدن به حقیقت وجود خود است چهار مرحله
را بايد يشت سر گذارد تا بتواند از مقام نفس به مقام قلب
و از مقام قلب به مقام روج و از مقام روح به مقصد
اقصی عروج کند و سفر از خلق به حق و سفر از حق به
سوی حق به حق و سفر از حق به سوی خلق به حق و
سفر از خلق به سوی حق به حق را طی کند تا به علم
شهودی برسد.
صفحه 15:
SS ۲ ۲ ۲ 3 ۰ ۰
a
فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدراء ص: 11
* در وچه نامگذاری کتاب اسفار اربعه به حکمت متعالیه توجیهات بسیار شده است.
۴ پارهای از دانشمندان گویند «مهدی حائری, ایران شناسی چاپ آمریکاء ش 4, سال
4 1 ص 71.» بدان جهت ملا صدرا حکمت خود را متعالیه نامیده است که به
زبانی بالاتر از زیان فلسفه معمولی مشاء و اشراق سخن گفته است. وی تفوق و
تعالی آن را به اين مداند که ملا صدرا بر خلاف قلاسفه دیگر محور کل قلسفه خود
را بر وجود نهاده است که وجود را اصیل داند و کلیه مسائل فلسفه الهی را با
دیدگاه خاص خود در باب اصالت وجود و وحدت yl حل مکند. چنان که خواهید دید
از دیدگاه او همه چیز مرانب وجود است. اسماء اللّه و صفات و افعال هم مراتبی
از وجودند
* و پارهای دیگر بر اساس جامعیّت فلسفه ملا صدرا, متعالی بودن را توجیه کردهاند.
که تلفیق بین مشاء و اشراق و آیات و روایات باشد.
صفحه 16:
SS
نام حکمت متعالیه
* پیشینه کاربرد
۲ کاربرداین اصطلاح نزد داوودقیصری درشرح فصوص الحکم این عربی
کاربرداین اصطلاح نزدقطب الدین شیرازی
* حکمت متعالیه ملاصدرا
© نام مکتب ملاصدرا
۳ نام مهمترین:اقن فلسیقی:ملاصدرا(اسقان)
معنا
lige ao Grats = چجه بعت ععلی واستدلالی میست بلکه بمره سهودی ازعالم
ربوبی است
فراتررفتن ازشعورعادی عقلی
۲" شهودی عقلی ازامرمتعالی
صفحه 17:
A
* حکمت متعالیه چشم انداز جدیدی در حیات
سازی تقریبا همة مکاتب متقدم اندیشه ی
اسلامی مبتنی می باشد؛ و نیز مکتبی است که
در آن, اعتقادات وحیانی, حقایق دریافت شده
از طریق کشف و شهود عرفانی, به صورت
امر واحد و یک پارچه ای در آمده آند.
صفحه 18:
* خود ملا صدرا در مواردی حکمت متعالیه را با بیانی تلویحی توجیه
کرده است. وی در باب معلول اول يا عقل اول و ul curls ule
گوید: معلول اول و هر معلولی عبارت از شوونات نازله وجودند و
وجودشان وابسته به وجود کامل فوق کمال است و اين امر و معنی
(ج 1. از سفر اول, 193) طبق روش حکمت متعالیه روشن است و
اما بر اساس حکمت شایعه ... و بنابر اين منظور از حکمت متعالیه
حکمت وجودی است. در جای دیگر (جّ 1, از سفر اول, 330) بیانی
دارد که این معنی را افاده مبکند که حکمت متعالیه لب و مغز عرفان
است و آن شهود وجود است و در جایی دیگر (ج 1, از سفر سوم,
Gall دارد کهمفید این جعتی آنسنت کدحکنت عالیه حكمتق
أنفنت ايماتى وقة يونائي كه ASH Sj GVEA وجودى ات
صفحه 19:
نظام فکری
* منابع فکری
" روش
" بايه كذارى مكتب جديد فلسفى
"" ابداع مسايل جديد
صفحه 20:
0 ۳۲۲۲۲۲۲۲ ۲
منابع نظریات ملاصدرا
* فلسفه ارسطو وپیروانش
* فلسفه نوافلاطونی (افلوطین)
" نظام عرفانى ابن عربى
* وحی وتعالیم پیامبروامامان شیعه
صفحه 21:
اس
پیشینه ی فکری ملاصدرا
مشاء (نصر)
#فلسفه ی مشایی
ابن سينا
حملات غزالى و فخر رازى و حملات عرفايى جون سنايى و
مولوى
احيا
1 آثار خواجه نصير
شرح اشارات
شرح اشارا 5
* نجم الدین دبیران کاتبی اب
حكمة العين 0 ‘J pad
abi الدین شیرازی
«رةالتاج
شرح الهیات شفا *قطب الدین رازی
شرح الهيا “المحاكمات
صفحه 22:
۰ ۳۲۲۲۳ "
پیشینه ی فکری ملاصدرا
اشراق (نصر)
* حکمة الاشراق سهروردی
*# شرح شهرروزی بر حکمة الاشراق
* شرح قطب الدین حکمة الاشراق
ملاصدرا براین شرح تعلیقه دارد
* شرح قطب الدین بر هیاکل النور سهروردی
صفحه 23:
tw يا
پیشینه ی فکری ملاصدرا ۱
عرفان (نصر)
" ابن عربى
" صدرالدين قونوى
" مولوى
صفحه 24:
ابن عربى
كاكايى 186
" عرفان نظرى و نظام مند
" در آثار او اصطلاحات فراوان فلسفى به جشم
مى خورد
* وجود, موجود, وحدت, کثرت. ممکن الوجود,
واجب الوجود, ممتنع الوجود, محال, عدم
قدیم, حادث, جوهر , عرض, ماهیت, ..
* اما فلسفه دل مشغولی او نبود
صفحه 25:
* اصطلاح «وحدت وجود» تا پیش از ابن عربی به عنوان یک
اصطلاح wid عرفانی مطرح نبوده است و در مکتب عرفانی
ابن عربی آن هم توسط پیروان وی از زمان سعدالدین
فرغانی (د699ق) به صورت اصطلاحی به کار رفته و به طور
مشخص توسط عبدالرحمن جامی (د898 ق) به عنوان
شاخص مکتب عرفانی ابن عربی معرفی گردید (14-13
(,Chitick, (QO
" با اين وجود عرفای پیش از ابن عربی Gil برداشت از توحید را
داشتهاند و شواهد فراوانی برای آن میتوان برشمرد (کاکایی,
1 173-44).
صفحه 26:
We ۰۰
وحدت آفاقی وجود (نفی ماسوی الله)
کاکایی 212
* خدا یگانه هستی و یا هستی مطلق است (هستی فقط
منحصر در اوست)
"ا غیر او (عالم و آدم) معدوم و نیست اند.
8 وجود همه موجودات و هستی ها همان وجود اوست. همه
صفحه 27:
کلام
: ۱ یجچی
a عضدالدين ايح
[اقاضی
what
"اجرجانی
صفحه 28:
صفحه 29:
روش کار و استفاده او از عمده کتب فلاسفه و عارفان
۱ و متکلمان
(فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا 13(
ظاهرا جنان منماید که قلسفه ملا صدرا تلفیقی است از حکمت ذوقی و بحنی و عرفان و آیات
و روایات و از اين رو پارهای او را حکیم التقاطی مىدانند در حالی که در واقع چنین نیست.
ملا صدرا از حکمت ذوقی هم از شاخه بوتانی آن یعتی اندیشههای اقلاطون و فیناغورس و رواقیان
و هم از شاخه اسکندرانی آن یعنی اندیشههای نوی نو افلاطونيان و نو رواقيان وهم از شاخه ايرانى آن يعنى
اندیشههای شهاب الدین سهروردی از يك سو بهره گرفته است چنان که بیاید و
از سویی دیگر از اندیشههای ارسطو بنبانگذار حکمت مشاء و پیروان او در بونان و تمدن اسلامی که وارث کل
حکمت مشاء علي التحقیق فارابی و ابن سینا منباشد نیز بهرهها برده است
و علاوه از سخنان عارفان بزرگی ماتند حلاج. بایزید و محبی الدین و کسانی دیگر استفاده کرده است
و چون فیلسوفی است مسلمان در جهت حکمت ایماتی توجه کامل به مفاد آیات و روایات داشته است
* و لکن نقل اندیشههای بزرگان فلاسقه و عارفان و اهل کلام نه بدین معنی است که فلسفه او
فلسفه تلفیقی است و بلکه در تمام مباحث غرضش بیان اقوال و آرا است و نه پیروی از آنها"
© چنان که از مباحث مطروحه در کتاب روشن مشود. ملا صدرا در هر مبحث نظر خود را
نخست بیان مىکند و سپس به نقل و نقض و یا احیانا تأیید نظر دیگران مپردازد و در مواردی از
آیات و روایات در جهت تأييد نظر خود استفاده مکند
صفحه 30:
2h
مطهری
* فلسفه صدرا از يك نظر به منزله چهار راهی است که
چهار جریان یعنی حکمت مشائّی ارسطویی و سینایی,و
حکمت اشراقی سهروردی,و عرفان نظری محیی
الدینی,و معانی و مفاهیم کلامی با یکدیگر تلاقی کرده و
مانند چهار نهر سر به هم برآورده,رودخانهای خروشان
به وجود آوردهاند.از نظر دیگر به منزله صورتی است که
بر چهار عنصر مختلف پس از يك سلسله فعل و انفعالها
افاضه شود و به آنها ماهیت و واقعیت نوین بخشد که با
ماهیت هر يك از مواد آن صورت متغایر است.
صفحه 31:
فرهنگ اصطلاحات 28 | ص: 20-19
الین اختلاف انوار مجرده عقليه را يه كمال و نقص صداند اشرح قطبيء
388 و هماتطور که ملا ضدر| إختلافات وتو را له شدت و صعف و تكس و كان
هنداند, ها تفاوت در اين است كه ندر وجود صدرا مابهالتفاوت و
مابهالاتحاد یکی است م ما ا ato تارج از
ات نور است (همان, (B08
si سا ale ار اصل است و بقبه إنوار طوليه و عرضيم ناشى از نور
آنوارند, باب وجود, وجود حقیقی ق کما
pase Seog Calpe أز فيض أقدس أن وجود تأم ا . (أهمانء 316 به بعد).
در نظام نوريه شهاب الدين سهروردى همه جيز و همع جا نور اصل است و جريان
دارذ.. قدزت: حيات, علم, اراد همه اس gilt le! 6
در فلسفه وجودى ملا صذراً همه جا وجود اس علم رادم قذرت»
فقوت فعلیت ضورت. هم وجود ومرانب وجول
انوار صادیه از نور الانوار هر ip a يه نور الانوار باشند از لحاظ نوریت قوترند
در بآب وجود تيز رأ كو چه 2 به وجودى
هد وم املتر و موترتر است انند عقول, نفوس و صور
مادى. و ماده و مركبات و بالآخرة در فربه تازل وجود هولاست
صفحه 32:
SS با
وجود (هستی شناسی)
اضل تمايرجقيقت sony evans] seg
اضالت وجود
تشکیک وچود
وحدت وجود
ole (جهان شناسی)
حرکت جوهری
علم (معرفت شناسی)
اتحادعقل وعاقل ومعقول
نفس (انسان شناسی)
digi جنسیمانی نفنتن.
وحدت قوای نفسانی(التفس فی وخذتها کل القوع)
اثبات معادجسمانی
صفحه 33:
Re ST 3 ۰
اساس مابعدالطبيعه ملاصدرا
(نصر 177)
* هر چند ما ظاهرا در جهان, اعیانی می بینیم که وجود دارند و
وجود برای آنها, «عرض»ی است که از خارج باضافه شده -
چنان که زبان های بشری تیز ظاهرا بر اين دلالت دارند- اما
در واقع, تنها یک وجود مطلق است که درجات وجود از آن
نشات می گیرند و از وجود لنفسه تا سطح ماده امتداد یافته
اند. با در نظر گرفتن این حقیقت, نه وجود, بلکه ماهیات اند
که عرض هستند(ماهیات < حد وجود). ظاهرا فکر می کنیم
که «اشیاء وجود دارند»؛ اما در حقیقت, وجود منبسط است
که عروض اشیاء ررا پذیرفته و در عين حال تا ابد, در وحدت
و بساطت ازلی خود باقی می ماند.
صفحه 34:
a
2979 اصل تمایزحقیقت وجود ازمفهوم
با دو نظام دیگر فلسفی yl و مقایسه
Lol ۳ تمايز ماده از صورت در ارسطو
* اصل تمایز وجود از ماهیت در ابن سینا
* اصل تمایز حقیقت وجود از مفهوم وجود در ملاصدرا
مفهوم وجود
* آشکارترین مفاهیم
قرقات وود
" درك آن نه تنها نيازمند استعداد بالاى ذهنى بلكه نيازمند تصفية
باطنى و تزكية وجودى
" كرفتار نبودن عقل در حجاب عواطف و انفعالات
صفحه 35:
2S
تجربة شهودی وجود
* تجربة شهودی وجود متفاوت از تجرية معمولی وجود
* کل وجود نه چونان اشیایی که وجود دارند
(موجودات) بلکه همچون واقعیتی منفرد و متفرد
یعنی «وجود» است که در جامة «ماهیات» مختلف
در امده و متعین شده است.
" همه اشیاء فعل وجودند نه اشیا دارای وجود
* وجود واحد. مشکک و بنیادین
صفحه 36:
وجود
صفحه 37:
اصالت وجود
* تمايز ميان وجود و ماهيت
* مساله واقعيت دار بودن يا اصالت وجود يا ماهيت
*اصالت وجود
* وجود به اشياء واقعيت مى بخشد
* ماهيات به خودى خود هيج نيستند و از تعينات و محدوديت
های فعل ele و جور توسط ذهن انتزاع مى شوند.
“اين فهم عرفى است كه فكر ميكنيم اسب واقعیتی است
كه وجود به آن اضافه شده است
* واقعیت یک فعل خاص وجود است و که متعین در یک شکل
خاص Caw). sails. اسك
صفحه 38:
«مو جود»
as
“I g>9”
صفحه 39:
ابن سینا و گذر از موجود ماهوی به
موجود اعم از آن
؟ ارسطئ
* موجود را ماهوی مى داند
* ابن سینا:
ی با تقسيم موجود به واجب و ممكن كه يكي غير
ماهوي و ديگري ماهوي است موجود را از انحصار در
ماهیت موجود خارج مي کند و به قلمرو موجودي که
وجود صرف و بدور از ماهیت است مي کشاند. هم
مي توان موجوداتي تصور کرد که ماهیت ندارد و هم
موجودي که مرکب از ماهیت و وجود است.
صفحه 40:
2
ملاصدرا: انتقال از «موجود» به
* وي مصداق موجود را نفس وجود مي داند که ماهیت (!9چود >>
مراتب آن انتزاع مي گردد.
* موجود از لحاظ تحلیل عقلي ماهيتي است که متحقق گردیده است
و این غیر از فعل «وجود داشتن» است که منشا تحقق ماهیت مي
باشد و در نظر ملاصدرا داراي اصالت مي باشد .
" اين تمايز ميان صورت وصفي هستي يعني «موجود» (آن چيزي که
هست) و صورت فعلي آن يعني «وجود داشتن» نکته اي مهم در
فلسقه متعالیه است به گوته اي که به طرح اصالت :وجود از ناحية
وی قتجز گزديدة و تحول بنيادين در فلسفه أسلامي.زا باعث مي
دد. ۷
= Weer , O.11. Gadr dt Om China and his Prixevenkut Phivsuphy , p! dd
* ایژوتسو, توشي فیکق منض 22:23
۴ اکبریان , رضاء صص 6-7
صفحه 41:
a
هایدگر 1976-1889
" 4 قرن بعد هایدگر به این تفکیک اشاره می
کند و محوریت «موجود» را خطای بزرگی در
تاریخ فلسفه می داند.
صفحه 42:
وجود
صفحه 43:
SS
2979 وحدت
* آموزه ای عرفانی از اين عربی
* طیف گسترده تعابیر
oll سبعین
* موجودات غیر خدا معدوم
ابن 5-6 تجلیات اسماء و صفات بر آيينة عدم (مظاهر)
ملاصدرا
* موجودات همچو توهای خورشید خدا هستند نه خود خورشید
1 رش
جودات همچون پر:
و نه جدای از آن
صفحه 44:
وجود
صفحه 45:
۰ ۲۲3۵ ۲ ۳۳۳۳۲۲22۳۳ "
تشكيك وجود
ذومراتب بودن هستى
* وجود ai تنها واحد بلكه دربردارندة درجات يا نظام
سلسله مراتبى
" از وجود خداوند گرفته تا سنگ ریزه های ساحل
* هر مرتبه وجود بالاتر متضمن همة واقعیتی است
كه در مرتبة يايين تر به ظهور رسیده
* وجود مانند نور داراى مراتب اشتدادى است
" تمايز نوع جهارم سهروردى: تمايز به كمال و نقص
صفحه 46:
" ۲۲۲۲۳
" «جهان هستي به حسب تمثیل يك محیط نوري نامتناهي را 6
ميماند که کانون نوري آن با نيروي غیر متناهي خود بينسبت
زمان و مکان در قلب این محیط قرار گرفته و پیوسته با اشعه
و لمعات خود نورپاشي مي نماید و تشعشعات وي بواسطه
قرب و بعد از کانون خود با مراتب مختلف و احکام و آثار
گوناگون هر کدام در جاي خود سرگرم ظهور وبروز مي باشند
واز همین جا به خوبي ميتوان فهمید که فلسفهاي که از
موجودات جهان هستي يا چنین تصور بطور كلي بحث نماید ؛
فلسفهاي که جهان را مولف از يك سلسله ماهیات از هم
گسسته و پاشيدهاي فرض ميکند و هر پدیده را با چشم
استقلال نگاه مينماید در روش بحث تفاوت كلي خواهد
داشت.»
صفحه 47:
0 ۳۲۲۲۲۲۲۲ ۲
ارکان نظربه تشکیک تشکیک وجود
" ركن اول : حقيقت واحد وجود
استدلال ملاصدرا بر واحد بودن حقيقت وجود مبتني بر دو مقدمه است يكي آنكه مفهوم وجود واحد
است و ديكري آنكه وحدت مفهوم وجود حاكي از وحدث حقيقت وجود است .
" ركن دوم : اختلاف در وجود
نفي تفاوتها و تمایزات ماهوي
Sts] و ale ory cate ool اف و فاوت ماهیم ماهوي نمي باشد چون وجود طبیعت
به نظر ملاصدرا تمایز به کمال و نقص و شدت و ضعف يك تمایز ماهوي نیست بلکه تمايزي حقيقي است
که در حقیقت وجود جاري است تفاوت مذکور تنها در حوزه وجوذ و آنهم حقیقت وجود معناً مي یابد. در
واقع ملاصدرا تخست با تمسك به اصل تمایژ مفهوم وجود از حقیقت وجود به تفكيك و تمایز میان
تمایزات , اختلافها و تفاوتها مي پردازد در دسته نخست از تفاوتها که تفاوتهاي eg من ae سه گونه
تفاوت وجود دارد و در دسته دوم که تفاوت در وجودات تنها يك تفاوت وجود دارد و تفاوت به
کمال و نقص و به شدت و ضعف و البته چنین اختلاف و تفاوتي منشأً تمام اختلافها و فادها مي کرو
رکن سوم: نظریه تشكيك: بازگشت مابه الاختلاف
به ما به الاشتراك
گذر از تشكيك عامي و نفي تشكيك از مفاهیم
صفحه 48:
دا زود 5
عامي» 9
۳ 3 5
خاصي»
صفحه 49:
2S 00
مفهوم وجود مشترك ميان ماهیات است و بر مصادیق
خود به « تشكيك » حمل ميكردد نه به تواطؤ .
اين جنين تشكيكي مبتني بر عارض بودن وجود است و نزد
ملاصدراً ناكافي در « تشكيك وجود » مي باشد.
* المسائل القدسیه , ص 10 و اسفار اربعه , چ 1 yo 1979120 pos 186
در تشكيك عامي عامل اشتراك مفهوم وجود است و سبب
اختلاف جهت صدق و مصداق بودن موجودات نسبت به
مفهوم مذکور مي باشند که مفهوم مذکور به تقدم و تأخر
بر آنها صدق مي iS
واضح است که سیب صدق تشکيكي مفهوم مذکور بر مصادیق آن به اموري بر مي گردد که خارج از مفهوم وجود
است این سیب به عوارض و مشخصاتی از وجود بر مي گردد که حیئیت مصداق موجودات جهت صدق مفهوم وجود
پر آنها را فراهم مي سازند اساسا شکاف میان مفهوم و مصداق عيني وجود در این نوع تشکيك باعث مي شود که
نتوان میان عامل اختلاف و عامل اشترا ارتباط مناسبي برقرار کرد و Lele بدانجا منتهي گردد که براي متأخر شأني
است که براي متقدم نیست
۴ سبزواري, هادي بن محمد, التعلیقات علي الشواهد الربوییه, صص 395-396
صفحه 50:
* در این تشكيك تعدد و تمیز وجود که حقيقي واحد
است از جانب خود وجود و نه به امري خارج از آن مي
باشد اختلاف و تفاوتي که به شدت و ضعف و کمال و
نقص در این حقیقت واحده تعریف مي گردد به خود
وجود است
* اسفار اربعه, ج1. ص 68
ستكيك دزر مفهوم بوجوی وا سظه کرک ادن صمیعت وجوو آست..
علامه طباطبايي در تعلیقه خود بر اسفار در دو جا بیان مي دارد که
تشکيك در مفهوم وجود بالعرض وجود است و تشكيك حقیقتاً در
حقیقت وجود متحقق است واز آنجايي که مفهوم وجود عنواني براي
حقیقت وجود است به واسطه آن مشکك دانسته شده است ( 1/37
5 1/258(
صفحه 51:
جوهری
صفحه 52:
—
ريخجه
این مسئله بصورت نظري محض (و بدون استدلال فلسفي) سابقه دبرینه 3
داشت
در فلسفه ایران باستان
در يونان قديم
© هراكليتوساكنا اهل آسياي صفیر 475( 535 ق.م) به حرکت ثابت و مستمر طبیعت معتقد بود و
معروف است که مي گفت: «در يك رودخانه دو بار تمي شود وارد شد / و يك كل را دو بار تمي شود
يوثيد».
در عرفان اسلامي
«خلق مدام» و «تجدد امثال»
حرکت دائمي و وجود لحظه به لحظه
اعتقاد به وجود دمیدم که مي گوید جهان, مانند نبض و قلب داراي ضربان است و
به آن «حال» مي گفتند نزد عرفاي مسلمان بوسیله کشف و شهود ثابت شده بود
۳
برخي اعتقاد دارند که در فلسفه چيني و مکتب ذن نیز سابقه داشته.لقنا
قلسفه مشاء
منكر حركت در جوهر 3
* اكر جوهر اشياء حركت داشته باشد ماهيت آن به ماهيتي ديكر تبديل و در نتيجه هويت و ذات شيع
عوض خواهد شد.
صفحه 53:
2S
ابن سينا
* فقط در کمیت, گیفیت. وضع و اين
دارد و اگر جوهر که خود حوضو سب در
. خركت باشة تبكر خركتى شك تخواهه گرقت.
بدوجود م ىآيد
صفحه 54:
SS ets
ملاصدرا
* حرکت در جوهر است
* هر تغییری در اعراض نیاز به تغییر در جوهر دارد زیرا
اعراض er, وجودی مستقل از جوهر نیستند
عراصض م مبتنی بر حرکت در جوهر است.
* رف اشكال ابن سينا
موضوع رت هواست که مرت سورتهایش عوش
مى شود وقيا يام هيو یه صورت به ابهام آاست نه تعیین
يا أ طريق وحدت عقلن قاغل مدير يا از طريق وحدت ابهامى صرف (وحدت هيولاى أولى) حاصل مى شود
> هد یک موصوع ملد راح حريك واي نل
۳۰۰۰ خر وان ارنطر منطفي بن موصو ربد طور مشخص و الق نان دهیم
صفحه 55:
* هر موجود جسمانی همواره از یک مرحله جوهریت
خویش به مرحله جوهری دیگر در حرکت است.
* کل جهان طبیعت و حتی عوالم نفسانی و مثالی
(خیالی) که تا مرز عوالم ثایتات و ارباب آنواع
نورانی گسترده اند, جملگی در حرکتی دائمی يا
صیرورت هستند.
و اگر چنین نباشد , امکان نیل فیض وجود به تمامی
اشیاء نخواهد بود.
صفحه 56:
* همه موجودات این جهان در یک سیر صعودی و رو به
بالای ناشی از حرکت جوهری هستند تا اينکه به نهایی
ترین درجه کمال وجود مربوط به واقعیت مثالی و عين
ثابت خود نایل شوند.
" حرکت جوهری نشان گر قوس صعود است که از طریق
أن نور وجود كه همواره بر شدت و عمق آن افزوده می
شود به هر یک از موجودا ت اجازه می دهد که به
جايكام مثالی ملکوتی خود در عالم برتر و متعالی باز
گردند.
صفحه 57:
مبانی حرکت جوهری
۰ توت جرد ash مانت اكه تسد مله وال أنملة وجو sent
ست
اولاً قابل اشتداد است ( کت 5 ینوت قابل
Got ee ies ‘ial وود بطور تدريجي و هر وجودي
ثانياً متحرك بالذات است.
۴ زیرا طبیعت و ساخت و ماهیت اشیاء بر دو گونه است:
بك كونه جوهرهاي غبرمادي (مجرد) كه جون مادي نيست بتابرين ثابت و
أيستاست ولي اين مخصوص اشياء غيرمادي است و اما
کم مادي أشياء تماماً | Ub sigalg سبال و متحرك است يعني وجود آن
است ثه «دفعي»
sree اذى Bs da ی بای ری ی
Gas eels oly ۰
بأ اين استدلال ثابت مي شود كه حركتجوهري اشياء, ذانن آنهاست نه.
عارضي و بهمين دليل علت خاص نمي خواهد و سؤال بردار نیست. و
نمي پرسید: چرا جوهر مادي حركت دارد
صفحه 58:
رفع اشکال
مبنای اشکال مشاء و انکار حرکت جوهری در قول به نظرية «خلع و بس» است
قلاسفه مشاتی معتقد بودد كه تقييرات در جوهر با در اعراض هموارج بضورت قانب
د شدن جزء دب cil
سور مت ارت من اه أن بائذ آول بالتوق خود را دربیاورد She b
پالتوی دیگر را بیوشد)
أما ملاصدرا با اصل حركت در جوهر ثابت كرد كه جوهر بودن ن جوهر و نجوه ipl | آن
بصورت آفزوده شدن درجه شدي ير درجاد ade ele
lian) ah apo Sal J طبق منطووقاز و et 20
را با دکمه Jig بد صدويك وصد ود د بدون آنکه لازم باشه چراغ SS
ال بلس Gaels وسیس جراع رجنم روش شود “زا أبن كات وجوت
Sele ie as aaa Ss Sale
كان همع بر اماس همین حزکت: ۸ cor
3 استدلال ملاصدرا حركت در جوهر هركز سيب تفس ذات أن
يحوي درك 5 BIE atl pion aby Sle af ss
Sct گرم نح دنک شود گرا همان هستند که بودند.؛ما ee
از سألهاي درأز مي بينيم نمي كوييم بأ شخص ديگري روبرو شده که مه
ate a cee a ee
صفحه 59:
تفاوت با خلق مدام عرفا
* نظریه «خلع بعد اللبس» مشائی
* نظریه «لبس بعدالللبس» صدرایی
" صورت و ماده هر موجود در مجموع ماده برای
صورت جدید می شوند
* نظریه «خلق مدام » عرفانی
آتجلی فیض از اسم الظاهر وانمحاق آن با نام
الباطن
صفحه 60:
نتایج حرکت جوهری
1. پويائي جهان يعني همان طبیعت. طبیعت صدرايي - برخلاف
ت ارسطوئي - پویاست.
2 حرکت طبیعت هدفدار است و جهان را با تمام موجودات آن
بسوي کمال مي برد. ِ
3. ماهیت زمان و تا حدودي نسبیت آن روشن مي شود و میتوان
تعریف دقيقي از زمان بدست آورد.
* 4. تکامل را يكي از کارکردها و ضرورتهاي جهان مي داند.
5 حرکت را اتصالي, خطي, زنجیره اي مي داند. بنظر ملاصدرا
منچني یا سیر خطي و یکسویه طبیعت (و باصطلاح: حرکت
قطعیه) ماهيتي حقيقي و عيني است و نه خط فرضي و خيالي. و
زمان را همین خط ترسیم مي کند.
صفحه 61:
زمان
* زمان كه فلاسفه پیشین (و فیزیکدانان پیش از فيزيك
نسبیت) گمان مي کردند. (مانند مکان) وجود عيني دارد و
ظرفي ثابت براي اشیاء است و حوادث در آن ظرف واقع
مي شود - بنظر ملاصدرا وجود عيني ندارد بلکه انتزاعي
است و از حرکت جوهري اشیاء و پدیده ها انتزاع مي شود.
#إنظرية سبيت عمومي در فيريك:يوين تظرية فلسفي
ملاصدرا را تأبید کرد: زیرا در آن«نظريه: زمان جزئي از هر
چیز, و بتعبيري, بُعد چهارم آن است و هر چیز, زمان خود
را دارد.
صفحه 62:
تا ۳۲۲۲۲ ۲
نتایج بحث
نهایه
* 1- وحدت صورت های جوهری وارد بر ماده
* صورتهای جوهری که یکی پس از دیگری بر روی ماده
می آید. در حقیقت یک صورت جوهری واحد و
گذراست که بر ماده اولی جاری می گردد .. . و از هر
یک از حدود آن مفهوم خاصی انتراع می کنیم متفاوت
از حدود دیگر و آن را ماهیت نوعیه می نامیم.
۴ 2- حرکت عمومی اعراض به تبع جوهر است.
۴ 3- سراسر عالم ماده یک حقیقت واحد وگذراست.
صفحه 63:
۲ SS ete
حل مشکل خلقت زمانی جهان
* اگر جهان در هر لحظه متحول cowl یعنی بالنسبه به
هر یک از مصاديق موجودات اين جهان آن مصداق
نسبت به آنچه که در گذشته بوده است متفاوت است
و آنچه در اين لحظه هست در لحظه قبل غير موجود
يا معدوم بوده است (مسبوق بالعدم). بنابر اين هر
لحظه از عدم پا به وجود می گذارد... و درعین حال
پذیرای استمرار و عدم انقطاع جريان فيض از نور
وجود است که چیزی جز همان نور الوهی نیست.
صفحه 64:
اتحاد عاقل و
معقول
صفحه 65:
eee
تاریخچه اتحاد عاقل 9 معقول
*# طرح در قرن 4 توسط ابوالحسن عامری
" رد توسط ابن سينا و ديكران
Laas law yl براق علم به ذات قبول :دارد
" احياء توسط ملاصدرا بر اساس نظريه وحدت
وجود و حركت جوهرى
صفحه 66:
نظریه ملاصدرا
در لحظه تعقل صورت معقوله , امر واجد تعقل یعنی عاقل و حتی خود
عقل با یکدیگر متحد می شوند به گونه ای که هر یک آن دیگری است
مادام که فعل تعقل در حال ادامه یافتن است.
اين اتحاد به لحاظ وجود است نه منهوم؛ وجود عاقل با وجود معقول متحد
مي كردد
ادراك هر جيز بمعناي «حضور» است و حضور بمعناي «وجود» آن نزد
مُدرِك است, نه ظهور آن براي ادراك كننده, و حضور غير از ظهور است.
میان مدرک و مدرک رابطة تضایف (دوطرفه) است.
بنابرین هرجا مدركي باشد حتماً مدركي هست و معني ندارد که يكي از آنها بالفعل
وجود داشته باشد و ديگري وجود نداشته باشد و چون این نسبت فقط یك «رابطه
وجودي» است معني ندارد که بیش از يك وجود آندو را پوشش داده باشد. پس چون
تسبت مدرك و مدرك نسبت تضایف است پس ایندو داراي يك وجود هستند-
صفحه 67:
" تمثيل:
أذراكي جه عقلي و جه خش
مدرک مان il حصول أ Sela Slt cat براي صاتنان
as ale ies ieee یت
و لحوق به مدرك مانند لحوق موجودي به موجودي
دیگر و انتقال از يك طرف به طرف ديكر نمي باشد
بلکه مانند آنست کم ماده اي از مرتبه نقص در خویشتن
خویش به مرتبه کمال انتقال یاید
اسفار, 3 صص 318-320
صفحه 68:
w
مث
" مشاء
* انکار مُثّل و تاویل آنها به ماهیت مطلقه
" اشراق
* اثبات و قبول با صور معلقه در عالم مثال
* ملاصدرا
صفحه 69:
Sh
عالم خیال
حكماي مشاء. به ویژه شیخ الرییس منکر وجود اين alle بوده اند.
شیخ اشراق با طرح ادله عقلي و با استناد به مکاشفات شهودي خود, کوشیده است وجود
این عالم را اثبات کند. هر چند به این علت که خیال را منقصل مي داند, در رد اشکال
هاي وارد بر نظریه اش موفق نبوده است.
به برزخ نزولی قائل است
ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل (تزولی) به عالم مثال صعودی یا خیال متصل قائل
است
خبالی که در آدمی وجود دارد و به واسطه حرکت جوهری نفس ساخته می شود
برزخ صعودی
علاوه بر شناسايي بیشتر عالم مثال تزولي از نظر ملاصدراء اهمیت تجرد قوه خیال متصل
که از ابتکارات بارز و ارزشمند این فیلسوف مبرز است نیز اثبات شده است: چرا که با
اثبات تجرد اين قوه. صدرالمتالهین توانست بسياري از اشکالات موجود در باب معاد
جسماني را مرتفع و عوالم برزخي در قوس صعود را اثبات کند.
5 : انديشه ديتي بهار 1388: 102-75:)30(11. عالم مثال از نظر ملاصدرا
صفحه 70:
صفحه 71:
SS با
* افلاطون
وم تین
روح و نفس که وجود نفس را قدیم و روحاني و مقدم بر آفرینش جسم مي دانست (تیمائوس).
* ابن سینا ۱
حدوث غيرجسماني نقس همراه حدوث و آفريتش جسماني بدن است.
روحانيه الحدوث و روحانيه البقاء
انفس يا يدن خازث أشنت:
* ملاصدرا
النفس چسمانیه الحدوث و روحانيه البقاء
النفس جسمانيه الحدوث والتصرف و روحانيه البقاء و التعقل
نفس حادث از يدن است
آگرچه نقس انسان, در نهايت و با سير تكاملي خاص خود, غير مادي مي شود ولي در آغاز
أفرينش: جسماني است و از جسم و بدن زلييده مي كردد.
صفحه 72:
به عقيده ملاصدرا نفس أنسان: نخست در مرتبه جمادي اسث و سيبس با
خروج از مرحله جمادي يه حالت جنيني و در مرحله نباتي (نفس نباتي)
قرار مي كيرد و بس از أن به مرحله حيواني (نقس حيواني) وارد مي شود
و در دوره بلوغ حقيقي خود به مرحله نقس انساني مي رسد و «نفس
ناطقه» مي گردد. پس از اين مرحله نیز مي تواند با کوشش و تمرین و
تربیت روحي و عقلي خود, به بلوغ انساني برسد (که نام آنرا نفس قدسي
و عقل بالفعل من گذارد) و کمتر کنتی:توان رشیدن:نه این مزحله زا :دارد
تمام این مراحل درواقع سير در يك مسير و خروج از قوه به فعليت
مي باشد. هر مرحله بعدي براي مرحله قبلي امري بالقوه و طي درجات
اشتدادي و از ضعف به قوت رفتن آست: ولي مجموعه آين نقاط يك خط
راخزشیم مي کنند که بة ان «حیات انتناتي » و «خط تكاملٍ» مي كوم و
بر اساش قاعده وجود:مشکك و حرکت جوهري انجام من
صفحه 73:
Se
1 جوهر مادي بطور طبيهي حركت تكاملي دارد و طبيعت برخلاف نظر مشائين ابستا نيست بلكه
حرکت جوهري دینامیسم آن است.
2 هيف عابي أفرينش هر موجود در آن موجود استعدادهابي را و او سره ان
aS joy جه بدن و نفس يكل فو در مادم چسم آو vis SP اف اهداف غايي و غرض ابي
در آندو, دوگونه استعداد در نها گذاشته و اين آمری عادي است اكه نبات و حيوان هر دو
a 0 اقب من رم
ن همان «من» و «خود» اوست و ole رعم اختلاف تدريجي نفس و بدن «خود»
«من» انسان قابل بل تیه پست و تکیت جسم ون بطورت اجا است نه لشمام و ترکیب weed
شک ل قاط و و انس عل الاش ار
نقسیم است و بر + دیگر فلسفي که مي گوید «به سبط حتف ‘i از
82 5 اقعال و انقعالات انسان متعلق به خود آوست
ی ش هن وندنها كل القوي» نفس وذ جر وتات وات لا
5- با آنکه مجرد است اي ادراکات خود. عملاً نیازمند حواس پنچگانه
کف مجرد و مستقل peer, fag oll ere ور
ات و برای افعال Sigal Soe ot دارد. همه آینهاابزارهاي نفس و"
0 0 ان دنم وان هکس ازیو
مي گوید اد كشتي رأ مي برد نه كشت باذ واه
قوأي خود نيز
oe Se ارو سس ای ونر ال کت ی و و مرك طبيقي أله ير
ات erga نفس أ يدن و تجرد بالفعل أوست: أبن تفسير ملاصد
رن خلاف نظریه پزشكي باستا 0 ات 7
صفحه 74:
معاد
جسمانى
صفحه 75:
(ab pie
برخی فلاسقه) [اثبات روحائیت با عفل و جسمانیت
deg) Ef Sls فارابى)
اثبات روحانیت و جسمائیت هر دو
باعقل (ملاصدرا)
معاد < قائلان معاد م صرفاً روحانی
رهم جسمانى وهم روحانى است
صفحه 76:
* اصالت وجود
" تشخص به وجود
* حرکت جوهری
* تحصل اشیاء به صورت است
" تشخص نفس در عين دكركونى جسم
* عالم Jl
" نحوه ادراک worl
صفحه 77:
SS ۲ ۲ ۲ 3 ۰
حشر فراگیر
* «حشر» همه موجودات را شامل مي شود.
«قیامت» يا روز برهم ریختن نظم و شکل طبیعت,
صحنه «حشر», يعني حضور همه افراد بشر و اشیاء,
را بدنبال دارد.
* این نظریه از تفسیر معاد با نظریه هاي فرجام تبدل
ماهیت فيزيكي جهان سازش بيشتري دارد.
۴ سبب تفرق مردم در طول زمان است وقتي زمان و
مکان که دو عامل پراكندگي بشر هستند از بین برود
صفحه 78:
۰ 3 ۳077777۳
آخرت و عالم مثال
۰ جهان آخرت عالمي ديكر است كه بجز ماده وجرم و جسم و
Uv ص ماده است) فرفي با اين جهان ندارد و
زمان اكه مخصوص ماده أبنت اه
" اين جهان را جهان مثالي ناميده اند كه به خواص انرزيهاي
محض شباهت بيشتري دارد. ِ
۴ «جهان متالي» يكي از جهانهاي سه گانه:
عالم ماده عالم مثال (یا خیال) عالم عقل و معقولات.
اين , سه منطقه جدا از هم نیستند بلکه تقسیم
دي ها راساس قوت و ضعف و كمال و نقص أنها و
به تعبير ملاصدرا به نزد, كي يا دوريشان تسبتث به منيع
1K yore I9>9” يعني خداوند است.
صفحه 79:
* انسان پس از مرگ و یا نابودي جهان گرچه جسم ظاهري خود را از
دست مي دهد ولي داراي جسمي دیگر مي شود مانند بدن سابق او که
همه مشخصات بدن دنيوي او را داراست.
بدن هایی خواهندداشت که تار وپود آن از اعمالی تنیده شده اند که در
این :دنا مرتکب: ده آند.
® در آن قالب دنه هاي علسی:و اطلاعان جود زا ک دض قوم جثال
او ذخیره شده (و پیش از اين گفتیم که قوه خیال را غیر مادي مي داند)
به همراه دارد, درنتیجه «من» انسان پس از مرگ با تمام اوصاف و
ملكات:وتمئيات دنيوي او تصورت بدني داراي نقسن ظاهر'قي شود و
همه افراد انسان در آن عالم یکدیگر را به همان صورت (بدون ماده) و
خصلت دنيايي خواهند دید, و یکدیگر را به خوبي خواهند شناخت.
صفحه 80:
* همچنین آن ها وارد دنیایی خواهند شد که با احوال
باطنی آن ها منطبق است.
" واقعيت هرشخص در دنيا صورتى است كه جسم
اورا در بر دارد نه ماده آن را. در حشر اخروى همه
مراتب وجود یک شخص ذیل حقیقت صوری وی
گنجانیده و جمع خواهند شد که همان صورت جسم
مادی و فیزیکی او در عالم طبیعت است و حقیقت و
واقعیت هر موجود جسمانی به همان صورت اوست
و چنین است که میتوان معاد وحشر جسمانی را
صفحه 81:
# نفس بدون بازگشت قهقرائي به وضع مادي
سابق, داراي بدن شود, بدني که وي معتقد است
که مانند لباسي است که در زیر لباس رو پوشیده
باشند, در باطن این بدن ظاهري قرار دارد و
قالب نفس انسان است و اين بدن كه از مواد
شيميايي و آلي ظاهري (که یاخته هاي آن روز
بروز عوض مي شود)ساخته شده, چون ثباتي
ندارد قابل آن نیست که متعلق نفس مجرد باشد.
صفحه 82:
Se
* بهشت و جهنم همان برزخ صعودی می باشند
که انسان ها می سازند با افعال خودشان
صفحه 83:
۴ به واسطه حرکت جوهری هیولا, عالم پذیرای
صور مختلف خواهد بود تا به عالم نبات و عالم
حیوان و در نهایت عالم خیال می رسد
* در برابر هر مرحله از هستی در قوس نزول
قوس صعودی نیز خواهد بود
صفحه 84:
صفحه 85:
—
ملاضدرا مرگ را اعراض نقنبن از بدن و ترك آن مين داند. وی عفیده؛زیست سناسان و پزشکان
که مرگ را معلول تباهي و خرابي بدن و درهم ریختن نظم طبيعي آن مي دانند و به كسي تشبیه
مي کنند که خانه اش خراب شود و ناچار بجاي دیگري پناه ببرد. تمي پذیرد و مي گوید:
هرگ یرو گوتة انبتة: مرگ طبيعي و مرگ با اخااله اتفاقي (مرگ.اتزامي), ذر فرگ ظتيي,
نفس در سیر کمالي خود هنگامي که نيازي به:یدن نبیند آثرا زها می کند و ما آترا مرگ طبيعي
مي كوييم. وي بدن را به كشتي و نفس را به بادي كه كشتي را مي برد تشبيه مي كند و ميكويد
همانگونه $l aS باد نباشد كشتي هم از حرکت باز خواهد ایستاد. وقتي نفس از بدن جذا شود
حیات هم از میان خواهد رقت.
ملاضدرا با اشازه به حذيثي از پيامپراضلي all علیه واله) که در آن آمده است «تمام بدن را
خاك خواهد خورد جز kalo of تن را که بدن انسان از آن آفریده شده است»,1۳ مي گوید
اسان پین ار درك ذو خیال را که هینمانه«انسان و حاويعمامضورجها (ودادههاای انمتان:
Gaps أت دعي ماده م غير افيد بن جهانمادی اشت با جودمی برد و رحست فين
انسان دنيوي را با تواناییها و قوای بیشتر در آخرت بازسازي مي نماي
فرگبدنترا aus Gas apd بلکه آنزا پراکنده من سارد وبا حقط احل وهایه آن ضعات آنزا از
او مي گیرد و هر گاه بخواهد مي تواند آن صفات را به مایه اصلي بدن بازگرداند.لقا
صفحه 86:
33
صفحه 87:
eee
a
* علم اجمالی در عين کلم خداوند به جهان
x ذومراتب بودن
1- علم عنایی
* علم به موجودات از آن حيث و مرتبه ای که در عم ذاتی حضرت حق به
2- علم اجمالى (قضاى اجمالت) (قلم)
" قيام صدورى صور (تجلى
!3- لوح (قضاء تفصیلی)
* صور افلاطونی اشیاء
"- تعین و تقدیر علمی اشیاء (القدر العلمی)
* صور معلقه
5-تقدیر و تعیین عینی (القدر العینی)
صتورعالم طبیعت واوجود فادی اشیاء
صفحه 88:
اا a
مشاء:
* صورمرتسمه
* علم ذات به صور مرتسمه (قائمه) به ذات
۴ صور علمی مقدم بر وجود عینی
* علم تفصیلی به اشیاء سایق حصولی عتایی (قعلی) علی وجه الکلی
* ارتسام: رابطه آنها با ذات حال به محل نیست بلکه فعل به
فاعل است.
* چون نظام علی_معلولی است با علم به اسباب و اين نظام
و رابطه زمانی که بین آنها است (نوعی علیت) به همه چیز
علم دارد.
صفحه 89:
a
اشراق:
علم سابق اجمالی علم لاحق تفصیلی *
واجب به ذات خود علم دارد و به ماسوی نیز به *
اضافة اشراقیه علم دارد
اضافة اشراقیه مساوی به علم حضوری او نسبت *
به عالم است.
صفحه 90:
ملاصدرا:
* علم قبل از ایجاد:
علم اجمالی در عین کشف تفصیلی
۲ بر اساس قاعده بسیط الحقیقه
"" واجب همه اشیاء است به نحو حمل حقیقه و رقیقه
* علم در مرتبه فعل:
O علم مع آلایجاد مانند اشراقیون
* حسینی کوهساری آن را مانند عرفا دانسته که ناقص است
ام جک ots دز رن شور دا ید و کر
اه بر رات ات قوب امس وات مساق من قدا
عرفا به ثبوت علمی معتقدند اعیان ثابته که لوازم اسماء و
صفاتند
انفصال علم از ذات حق
صفحه 91:
دیگر
اصول
صفحه 92:
2
دیگر اصول
* بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها
* النفس فی وحدتها كل القوی
صفحه 93:
۹۹۰۰۰۰
ابتکارات
؟طرح مسایل جدید
بسیط الحقیقه
امکان فقری (وجودی)
تقسیم وجود به نفسی ربطی ورابطی
وحدت حقه حقیقیه
حمل اولی:ذاتی وشایع صناغی:
قيا م صدوری
عالم خیال
بعدچهارم زمان
*حل مسایل حل نشده
اشکالات وجودذهنی
حدوث وقدم عالم
رابطه نفس وبدن
ربط متغير به ثابت وربط حادث به قديم
مساله علم خدا(علم اجمالن درعين كشف يفضيلق)
معادجسمانى
صفحه 94:
شاگردان
ملاصدرا
صفحه 95:
2
شاگردان
* ملا محسن فیض کاشانی (1007- 1091)
* ملا عبدالرزاق لاهیجی (1071 يا 72)
* ملا حسین تنکابنی نت 1102م قياققةة وبرض 3050 وهای اد برکدت Ue
(ala
شفای این سیتا را شرح (حاشیه) کرده و درباره حدوث عالم و نیز وحدت
وجود کتابی توشته و حاشیه خفری بر تجرید الکلام را حاشیه زده آست.
* آقاجانی (یا محمد بن علی رضا بن اغاجانی) است.
از وی شرحی بر کتاب قبسات میر داماد بجا مانده است که ممکن است
نتيجه تدريس ملا صدرا و شرح وى بر آن كتابه باشد (شرح دیگر معروف
آن كتاب از شاكرد و داماد میرداماد یعتی سید احمد علوی عاملی است).
صفحه 96:
تاريخ فلسفه اسلامی 3
بعد از ملاصدرا تا tl
صفحه 97:
۳ le fue
این طبقه شاگردان *
میر داماد و میرفندرسگی منباشند:
طبقه بیست و دوم wi =
2 1083-, ووو" 05
> 7 من با
9 محمد lod ald oe
ی 096 9 يه ضار و صدر
8 و: الدین گیلانی معروف به
شمسا ين ws 9
* 4.سلطان العلماء آملی مازند
معروف به خليفة السلطان. 1
# 5.سید احمد عاملی.
* 6.قطب gall اشکوری
* 7.سید امیر فضل الله استرآبادی.
صفحه 98:
2
شمس الدين كيلانى معروف به ملا
۲ ۱
از شاگردان مبر داماد ial
Glee او و همفاگزوانتن طلا سرا مرانتاهای صورت گرفته آستملا شمسا
درباره چند مشکل در فلسفه از قبیل موضوع در حرکت کمیه و وجود ذهنی
سوال کرده و صدرا پاسخ گفته است.پاسخ صدرا به صورت رسالهای کوچك در
آمده:و دز حاشیه مبدا و معاد ویبا چات (Siw چاپ:شده انشت:
رساله «فی ole الله» در مکه 1048
رساله «وجود واجب» در حجاز 1047
رساله «مسالک الیقین» در مشهد 1060
مشرب مشائی ممزوج با آیات کتاب الهی و اخبار و احادیث
صفحه 99:
* رساله الیقین
* رساله فی اثبات حدوث العالم
حدوث دهری
" رساله فى علم الله
* مسالى اليقين
" اظهار الكمال على اصحاب الحقيقه
" بيان احوال موجودات
صفحه 100:
۳۲۲۲۲۳ ۲
سلطان العلماء آملی مازندرانی معروف به خليفة
UV
* شاگرد شیخ بهایی و میر داماد بوده است.شاه عباس
دخترش را به او داد و مدتی وزارت شاه صفی و شاه
عباس ثانى را داشته است.وی مردی است محقق,
حواشى او بر معالم و شرح لمعه نمونه يك كار تحقيقى
است.بدون حشو و زوائد جيز منوشته است.
" بر حاشيه خفرى بر شرح تجريد قوشجى نيز حاشيه
* وی در سال 1064 در سن 64 سالگی در گذشته است.
صفحه 101:
سید احمد عاملی
* داماد و خالهزاده مير داماد و شاگرد اوست.بر الهیات شفا حاشیه
نوشته و حاشیهاش در چاپ Siw تهران چاپ شده است.در آن
حواشی قسمتهایی آورده که منرساند از مير داماد است و گاهی هم
خود اشاره یا تصریح به آن منکند.میر داماد و سید احمد نواده
دختری محقق کرکی مباشند.
حاشیه بر الهیات شقا: عروه الوثقی و مفتاح الشفا
حاشیه بر اشارات: کحل الابصار
شرح بر قبسات
تفسير سوره بقره
مصقل صفا
* کتابی فارسی در علم و اخلاق
صفحه 102:
* رفع اشکالات معاد جسمانی و رفع استبعاد
"امانند حاشیه نویسان تجرید
* قول به صور مرتسمه در علم باری تعالی
"مانند میرداماد
صفحه 103:
2
قطب الدین اشکوری
8 صاحب كتاب معروف محبوب القلوب.در تاريخ
فلاسفه شاگرد میر داماد بوده است.
صفحه 104:
۰ ۳۲۲۲۳ "
سید امير فضل الله استرآبادی
ی .اين مرد نیز شاگرد مير داماد بوده است (25).
* از اين مرد اطلاع درستی در دست نداریم.مطابق آنچه
در روضات ضمن احوال مقدس اردبیلی به نقل از
ریاض العلماء امده است 2۵ امیر فضل الله از بزرگان
شاگردان مقدس اردبيلى بوده است.هنكامى که وفات
مقدس اردبیلی نزديك شداز او پرسیدند:بعد از شما
به چه کسی رجوع کنیم؟او جواب داد:در شرعيات به
امير علام,.و در عقليات به امير فضل الله.
صفحه 105:
۲۲۲۲۳ "
طبقه بيست و سوم
" 1.ملا محسن فيض كاشانى 1091
* .ملا عبد الرزاق لاهیجی 1071 يا 1072
6 3.ملا رجبعلی تبریزی اصفهانی. 1080
6 4.ملا محمد باقر معروف به محقق سبزواری.
1090
" 5.آقا حسين خوانساری معروف به محقق
خوانسارى. 1098
صفحه 106:
1091 -1007
صفحه 107:
* .ملا محسن فیض کاشانی,حکیم و عارف و محدث
مشهور.شاگرد و داماد ملا صدرا بوده و حکمت را نزد
وی آموخته است.از او رسالههایی در حکمت و فلسفه
باقی است.کتاب اصول المعارف او آخیرا چاپ شده
است 27 ,
" آنجه در اين زمينه از فيض به ما رسيده است عينا
تلخيص كفتههاى استاد است.مرحوم فيض در سال
1 در كذشته است.ما ضمن احوال مفسران و
محدثان نيز از مرحوم فيض ياد كرديم.
صفحه 108:
اساتید
يدر او. شاه مرتضى
سید ماجد بحرانی 1028
شيع بهایی 1028
ملاصدرا 1050
میرداماد 1041
1030 wh gy sléle gue gy sens
ملا خلیل قزوینی 1089
ملا محمد طاهر قمى 1098
ملامحمدصالح مازندرانی 1081
صاحب کتاب نقدصوفیه
قاضی سعید قمی
صفحه 109:
مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در
اصفهان, ملا محمد تقی مجلسی (متوفی 1070 ق ),
شیخ بهایی (متوفی 1031 ق ), در علوم فقه و حدیث و تفسیر
و میرداماد (متوفی 1040 ق ) میرفندرسکی (متوفی 1050 ق ) و
ملاصدرا (متوفی 1050 ق ) در فلسفه, عرفان و کلام بوده اند
پس از آن:ملا محسنبا شنیدن خبر وزود سید ماجد:یحراتن (متوفی 1028
ق ) به شیراز, از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ايشان به
تکمیل علم حدیث و روايت يرداخت و از او نيز اجازه نقل روايت كرفت.
در بیت الله الحرام به فلاقات شيخ محمد فررتد جسن فرزتد زين الدين
عاملی, شهید ثانی, (متوفی 1030 ق ) رفت و از آن بزرگوار پس از
انادههای علمی: اجازه رولیت و نقل Gans دریافت کرد
صفحه 110:
SS
—_
آثار
در کلام 9 عرفان:
علم الیقین في اصول الدین
کتاب المعارف" خلاصه علم البقین "
عینالیقین في اصول الدین
صول دین را با دلایل فلسفي بحث کرده |
«اصول المعارف » (تالیف سال 1046 ق ).
خلاصه عین الیقین
الحق الیقین
الجبر و الاختیار
منتخب رسائل اخوان الصفا
صفحه 111:
در تفسير قران:
1- تفسير صافى:
1075 از كتب معتبر در تفسير قرآن است. فيض اين تفسير را در سال O
ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سنى و شيعه ) نوشته و در ضمن بيان
آيات؛ روايات معتبر و مستند شيعه را كردأورده است.
ی 2- تفسير اصفى
(" : اين تفسیر تلخیص صافی است که در سال 1077 ق نوشته شده است.
* 3تفسیر مصفی: برگزیده مطالب تفسیری «تفسیر اصفی » می
باشد.
صفحه 112:
"۲۲۲ !
درفقه, حديث و روايت
الوافی:
محدث کاشانی برای نوشتن کتاب وافی چهار pine OLS حدیث شيعه (کافی, تهذیب, استبصار, من
لابحضره الفقیه ) را در سال (1068 ق ) تنقیح و با حذف احادیث مکرر, آن را یکجا در اجزای متعدد جمع
کرده و پس از آن فرزندش علم الهدی با نوشتن و افرودن یک جزء که شامل معرفی رجال حدیث, کشف
رموز و... بوده آن را تکمیل کرده است. هم اکنون کتاب «الوافی » در مجلدات متعدد چاپ گردیده است.
الشافی:
منتخبی از احادیث «الوافی » است که در سال (1082 ق ) نگاشته شده است.
التوادر:
مجموعه احادیث نقل نشده در کتب معتیر را گردآورده است.
مفاتیح الشرایع:
از کتب روایی فقهی و استدلالی فیض است که در سال 1042 ق نگاشته شده این کناب در بردارنده همه
ابواب فقه است. فیض با عنایت شدید به کتاب و سنت معصومین علیه السلام و گریز از به کارگیری
دلایل عقلی و اجتهاد به رای, راه نوی فرا روی پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.اين کتاب از آغاز
تالیف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاکنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن کتاب نگاشته
شده که از جمله آنها شرح آقا محمد بافر بهبهانی (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شایان ذکر است.
صفحه 113:
در تصوف, اخلاق و ادب:
المحجه البيضاء:
المحجة البيضاء في احياء الاحياء .
فيض ذر سال 1046 ق كتاب احياء العلوم غزالى را تتقیح و تصحیح کرد و با استفاده
از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را شرح و تكميل و به نام «الحقايق » ارائه كرد.
کلمات مکنونه
جلاءالعیون
«ضیاء القلب » (تالیف در سال 1057 ق ),
«الفت نامه » و «زاد السالک » (بین سالهای 1040 - 1030 ق ):
«شرح الصدر» (1065 ق (
«راه صواب », «گلزار قدس », «آب زلال », «دهر آشوب 1 «شوق
الحمال» توق المهدی 4 #شوق العشق.*
وصؤان قصانه:و غرلناب,وییات متناسند:
صفحه 114:
a
فيض و تصوف و عرفان ۲
اثارى در تصوف و عرفان دارد "
البته تصوف همگام با حکمت متعالیه مانند *
استادش ملاصدرا
صفحه 115:
"۲۲۲۲ "
فيض و فلسفه
پیرو حکمت متعالیه
جمع بين حکمت و عرقان و قرآن
* وحدت برهان, عرفان و قرآن
«هیچ مسئلهای از علوم حقیقی و یا نکتهای از نکات عرفانی و یا اصلی از اصول
عقلی نیست, مگر اینکه در اين کتاب آنها را آورده و با کتاب سنت اهل بیت (ع)
منطبقکردهام.» (عین الیقین, 1g ص26)
برتری معارف وحیانی بر معارف عقلانی (عین الیقین, 1, ص23)
فيض براى معارف وحیاتن تسیت ی ماک پرهاتی سه امتیان قایل ست
مییگاه انییای الهی (۶) شسیت یه مسایل مغارف. دقیقتر یوده و از گسترش
be eaten ale ۲ 7 ترجه بعد يد سحو جرعي بن اعضال اسان
تین مرماخته اسبح
+ اتبياى a ty (OD cea ناسين مايل Sly
At Sle acs Sa ON acest مریم
ap sina aaah acl ais
SEE دادهاند. 2۱ ایت دی
و اتبیای الهی (ع) از مقالبان فیلسوفان و عارقان بیشتر یوده و همهی لبقات جامعه
NaS ot 09
صفحه 116:
۹۹۰۰۰۰
اصول المعارف مقدمه 34 تحقیق در مباحث اصول المعارف ..... ص : 37-30
* فیض مثل استاد خود معتقد است که سهم حکمای مشاء و اشراق در کثیری از مباحث
عالیه بخصوص مباحث مربوط به نشثأت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در
مسائل مربوط بخودشناسی و علم آغاز و انجام وجود اتسانی و جهات مربوط به عوالم
روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زیاد و بااهمیت نیست بر خلاف عرفای از علمای امت
مرحومه که در بسیاری از مباخث عالیه مربوط بة عوالم بعد از موت و جهات مختص
تفس انسانی به واسطه حسن متابعت از مقام وحی و تتزیل, میدان, میدان آنهاست:
* باب اول اصول المعارف مشتمل است بر بحث وجود و معرفت هستی و شناسایی
حقیقت وجود, و حقیقت وجود و مقام صرافت هستی همان مقام و مرتبه ذات است
باصطلاح اهل عرفان , بعقیده اهل معرفت اثبات اين اصل اساسی بتابر حکمت «1»
بحثی و نظری توقف دارد بر اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیات و ابطال تحقق غیر
وجود بطور مطلق, و بالاخره بیان آنکه تحقق و تحضّل خارجی شأن حق تعالی است و
آنچه که تحقق دارد و موجود واقعی و حقیقی است حق تعالی و شئون ذاتیه اوست و
وجودات امکانی جلوه و ظهور حق اولند و تحقق آنها تحقق ربطی و اعتباری و اضافی
صفحه 117:
ملا عبدالرزاق لاهيجي
1 با 1072
صفحه 118:
ملاعبدالرزاق لاهیجی
شاگرد و داماد ملاصدرا
کتب «اسفار» و «شواهد الربوبیه» و «المبداً و
المعاد» را نزد ملاصدرا اموخت
معروف به فیلسوف مشائی است اما در حکمت
اشرآق سرآمد بود و «حکمة الاشراق» را
تدریس می نمود.
صفحه 119:
6 2.ملا عبد الرزاق لاهیجی صاحب شوارق الالهام
و گوهر مراد.شاگرد و داماد دیگر ملا صدرا.ملا
عبد الرزاق بر عکس ملا محسن فیض,مثل اين
است که از استاد خود کمتر متاثر شده
است.نوشتههایش رنگ و بوی حکمای قبل از
Jud jl ro علامه دوانی و غیاث الدین دشتکی
را دارد نه رنگ و بوی فلسفه ملا صدرا.وی در
سال 1071 يا 1072 درگذشته است.
صفحه 120:
a
* شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام
© مشارق الالهام فی شرح تجرید الکلام
* حاشیه جواهر و اعراض شرح تجرید قوشجی.
* كوهر مراد 2
اين كتاب جامعترين تأليفات ايشان است كه شامل عمدهترين مسائل كلام و حكمث و اخلاق و
عرفان و اصول خمسه است.
بعد از تجرید حواجه تصیر آن را بهترین می دانتد.
سای ایمان (بهربان: فارسی
یده گوهر المراد
خاشیه بر شرح اسارات:خواجه بعیر (sled
شرح هياكل النور سهروردی
حواشن بر تعلیقاث حکیم خفریبز الهیات: ظرح نجرید
الکلمات الطیبه.
در داورى ميان مير داماد و ملا صدرا نسبت به موضوع اصالت ماهیت و وجود.
رسالة فی حدوت العالم
حاشيه بر حاشيه ملا عبدالله يزدى بر تذهیب منطق.
يوان شع حاوق:دوازده هرار پیت
صفحه 121:
۹۹۰۰۰۰
عقاید لاهیجی
* دلالت الفاظ
" وی دلالت الفاظ را ذاتی میدانست و میگفت: رابطة حقیقی بین لفظ و معنی
هر کلمه موجود است به طوری که اگر شخصی لغت غریبه را بشنود, ممکن
است با تفکر معنای آن را حدس بزند و دریابد.
۴ اصالت وجود:
۲ با اینکه شوارق را به سبک متکلمان تألیف نمودهاست, در آن به مبانی فلسفی
مانند اصالت وجود و سنخیت علت و معلول و تشکیک خاص وجود و بیان انطواء
کثرات در وحدت صرفه پرداخته |
البته در «گوهر مراد» اصالت وجود را انکار نموده است.
حرکت جوهری:
۲۱ در «گوهرمراد», «شرح تجرید» و «شوارق» مکررا حرکت جوهری را انکار
مینماید.
صفحه 122:
تصوف 9 عرفان:
در «گوهرمراد» میگوید:
بدان oly jes دای تعالت: زاهی زاس که چربه :بای غجر وانسستی و اتدیقه
سلوک آن وان نمود. مشت خاک با خالق پاک چه مناسبت دارد (ماالتراب و
رب اباب
بایجمذاسی ادن زا یدای سالی :بو رام اسب یکی زا نطاهری ودنگری
زأه باط لیکنزاهباطن: واهی است كه ار او يهخدا میجوان رستو وراه
ظاهرب راهى ات كه نا وى خد | رارم توان:دانسنت و از دانستن نا رسهدن
راه بسيار است. و اينكه اشاره به صعوبت آن شد. راه باطن است و راه
ظاهر چندان صعوبت ندارد. چه راه ظاهر, راه استدلال است و استدلال
مقدور هر عاقلی است.
ترک باطن و اکتفا به ظاهر, تقصیر و غرور است وسیر باطن, بی سلوک
ظاهر, ظلال و قصور.
صفحه 123:
* تخلص به فیاض
صفحه 124:
ملا رجبعلي تبريزي (د
1080(
صفحه 125:
* 3.ملا رجبعلی تبریزی اصفهانی. صاحب روضات
از صاحب ریاض العلماء نقل مبکند که وی نزد
شاه عباس ثانی و صاحبان مقامات مملکتی
محترم بوده که به دیدارش مرفتهاند. ملا
رجبعلی شاگردانی داشته از آن جمله مولی
قاضی سعید قمی 2۵ .
صفحه 126:
" تبُریزی, ملا رجبعلی (د 1080ق/ 1669م),
* حکیم مشائی حوزهٌ فلسفی اصفهان.
* او در تبریز به دنیا آمد. اهل سفر بود و مدتی در بغداد به
ریاضت و سلوک اشتغال داشت؛ سپس به اصفهان هجرت
کرد و به تحصیل حکمت پرداخت (شاملو, 2/47(
" تبریزی با احاطهای که بر آثار و افکار اینسینا داشت
(قزوینی, 150), در مدرسة شیخ لطفالله اصفهان به
تدریس حکمت پرداخت (نصرآبادی. 1/223؛ شاملق 2
48(
صفحه 127:
اساتید
6 از استادان او میرفندرسکی (د 1640/81050م)
است که تبریزی در گرایش به حکمت مشائی
ابنسینا از او متأثر بوده است.
* برخی احتمال دادهاند که میرداماد (د
1 نيز از استادان او بوده باشد (نك :
همایی, 19؛ آشتیانی, مقدمه بر الشواهد..., 88).
صفحه 128:
ا
شا كر دان
قاروا مشوور ]ند
1. محمد رفیع زاهدی, معروف به پیرزاده, از نزیکترین شاگردان تبریزی که نزد او کلام نیز خوانده است. وى
نوشتههای تبریزی را در دورانی که به سیب ضعف جسماتی قادر به نوشتن نبود. زیر نظر او تحریر کرد (آشتبانی,
منتخبانی.... 2/ 449, 1450 کرین, 75-74 نیز نک : بخش آثار در همین allie
2. قاضی سعید قمی (د 1695/1107م). وی بهرغم اينكه فقط در حکمت مشاء شاگرد تبریزی بوده, اما به شدت
تحت تأثیر اوست (افندی, 2/284؛ خوانساری, 11-4/10؛ آشتیانی, مقدمه بر الشواهد. 101) و در نوشتههای خود SL]
او را نقل کرده است (نک : قاضی سعید, 258 299 471). 3.
امیر قوامالدین محمد رازي اصفهانی, که با تداوم بخشیدن به طریق تفکر تبریزی, نمايندة سنت فکری اوست (همایی
18 نیز نک : کرین, همانجاء که افکار او را يادآور دونس اسکوتس, فیلسوف متأله قرون وسطی داتسته است).
4 ملاعباس مولوی (زنده در 1101ق). که در اصول الفواید خود به افکار تبریزی پرداخته است (آشتبانی, منتباتی, 2/
9 مشکوه. 35(
5. ملافریدون شیراژی, که مدفن وی در جوار قبر تبریزی است (نصرآبادی, 1/283( 6. محمدین عبدالقتاح تتکاینی,
معروف به سراب و ملامحمد تتکاینی (صفاء 341/)1[5)
از دیگر شاگردان مشهور تبریزی, علی قلی بن قرچفای خان, محمدحسین قمی, ملاحسن لنبانی, ملامحمد شفیع
اصفهاتی, میرمحمدیوسف طالقانی, لطفعلی بیگ. میرزا عبدالله و سیدمحمد توقیقی را ali jo بردهند (برای اطلاع
ig ن5 : افندى» 284-2263 vs pes 1/48 270 127796 همابى كرين همائجاها؛ أشتيائى. مقدمه بر
الشواهد. 92).
صفحه 129:
شان تبریزی
تبریزی به حسب مقام علمیاش نزد شاهان صفوی و درباریان
هورد تکریم بود, چنانکه, شاه عباس دوم (سا 1077-1052ق)
خانهای در حومة اصفهان به او اهدا کرد و پسرش, شاه سلیمان
اول نيز به مصاحبت او اشتیاق نشان میداد (ن5 : نصرآبادی,
3 شمملو, 2/ 48؛ قزوینی, 152-151 افندی, 2/283).
حوزه درسی تبریزی تا اواخر عمر که به سبب ضعف و بیماری,
تدریس را ترک گفت, در اصفهان برقرار بود. مدفن او در مقبرةٌ
بابا رکنالدین شیرازی در تخت پولاد اصفهان واقع شده است
(نصرآبادی, 1/223, 283).
صفحه 130:
1 الاصل الاصیل (یا الاصول الأصفیة), | تا 8
* به عربی در قلسفه
ك ین asl TONS SUED :0391 که Aya TA af Ast ماه aS) 137930344
2 رسالة اثبات واجب,
* به فارسى در قلسفه و در موضوع اشتراک لفظی وجود؛ که با دو عنوان اشتراک الوجود و وجودالباری نیز معرفی
شده است (آقابزرگ, 111 78 39. 025/97
aise eure زوسن شوه قرف هرمز من ار
بر ام لنت وه ما را رد از ی وله
3. کتاب فی الحکمة,
* به فارسی که قاضی سعید قمی آن را با عنوان البرهان القاطع و التور الساطع به عربی ترجمه کرده, و آن را
رسالة نهم از مجموعذ الاریعینیات خود قرار داده است (برای اطلاع بیشتر, نک : مشکوة, 29؛ آقابزرگ, 1/436
485-7154
4 المعارف الالهية (تهران, 1354ش):
* که تقریرات محمدرفیع پیرزاده از درسهای اوست و عنوان آن را هم خود او پيشنهاد کرده است. بخشی از اين اثر
را آشتیانی انتشار داده است (نك : منتخباتی, 2/451 به ؛ نیز آقابزرگ, 191-21/190).
5. رساله در معاد
* [ که قزویتی (ص 151) محتوای آن را متطبق بر معارف شریعت دانسته است. کحاله اين نوشته را با الاصل
الاصیل یکی پنداشته است (4/153), اما به نظر od wily زساله همان اثبات واجب است. زيرا تبريزى عنوان
«اثبات واجب» را برآن ننهاده. و از آغازتألیف, بدون نام بوده است (ص 147
6 تفسیر آیةالکرسی
۴ (آقابزرگ, 169/23).
صفحه 131:
مشرب فکری
حکیم مشایی و منتقد فلسفه اشراقی
به نطر آشتیانی (مقدمه بر الشواهد, 91, منتخیانی, 1/220), مشرب فلسفی تبریزی مشائی است.
طریق تفکر او با سنت اشراقی پیش از وی متفاوت بوده است. و نیز مخالف ملاصدرا در مبحث اصالت و
اشتراک معنوی وجود بهشمار میرود. آندیشههای او حوزث مستقلن را تشکیل داد که میتوان از آن با عنوان
«جریان» با «مکتب» رجیعلی تبریزی یاد کرد
٩ ان هم هباج تاه مدمه رش ... on 1831 کی. هماج ses nal 62/3(
منکر فلسفه ملاصدرا به عنوان یک فلسفة مستقل
را درآ زمنءمنگرفلسفهملاصدرابه رانک فلسفه مستل استد
* سخت متأثر از معتزله بوده است.
کرین انديشة او را نزدیک به آراء مکتب شیخیه و حکمت اسماعیلیه و نیز پژکلس ,
فیلسوف نوافلاطونی دانسته است.
دکتر ابراهیمی دینانی (3/442) برخلاف نظر کرین میگوید که معارف «مکتب تفکیک» در
عهد اخیر و جریان انديشة تبریزی و شاگردان او, خصوصاً قاضی سعید قمی, مشابهتهای
انکارناپذیری با یکدیگر دارند.
صفحه 132:
SS با
* اشتراک لفظی وجود
ab مشهور تبریزی, عقيدة او به اشتراک لفظی وجود است. به اين معنا که واجب الوجود و
ممکنات در اطلاق لفظ «وجود» بر آنها اشتراک لفظی دارند (تبریزی, «اثبات...», 221-
7 «الاصول...», 257- 259).
او در اين عقیده به فارابی, مجریطی, شبستری و قوتوی استناد می کند واز کلمات امامان
شیعه به ویژه دو خطبه امام رضا(ع) از کتاب «التوحید» ابن بابویه استفاده می کند و آن را
مستلزم شرک می داند.
سخنانی که وی در بحث اشتراک لفظی وجود, از اثولوجيا و از صدرالدين قونبوى (د بلع با و شيخ محمود
شبستری (د 1330/8730م) تقل کرده (ن5: «انبات». نیز «الاصول» جم). ناظر به آراءآنها نبوده است: زیرا DUT
از فانلان به اشتراک معنوی وجودند.
* انکار اصالت وجود
او قائل به اصالت ماهیت بوده, و ترکیب وجود و ماهیت را انضمامی میدانسته است.
" تبریزی را برخی متمایل به اصالت تسمیه دانستهاند (نصر, 365(
* اما به نظر آشتيانى (همان. 1/ 249, 2/467 469) سخن او در سنخیت ميان علت و معلول: تصریع بر اصالت
وجود میکند
* انکار حرکت جوهری
همانند مشائین منکر آن استتد
* انکار وجود ذهنی, انکارمتّل نوریه, انکارعینیت ذات و صفات خداوند
صفحه 133:
* تخلص به «واحد»
5 تبریزی شعر نیز میسرود و تخلص «واحد» داشت.
چند رباعی از او در منابع نقل شده است (واله, 950؛
نصرآبادی, 224-1/223؛ هدایت, 400 آقابزرگ.
7 صفاء 342/)1(5).
صفحه 134:
4.ملا محمد باقر معروف
به محقق سبزوارى
(1090-1017)
صفحه 135:
SS 0
سبر واری.
" هم حكيم است وهم از اعاظم فقها.شاكرد شيخ
بهایی 30) و میرفندرسکی )3 بوده است وبر
الهیات شفا حاشیه متینی نوشته که مورد استفاده
است.صاحب روضات میگوید: محقق خوانساری(اقا
حسین)و ملا محمد تنکابنی معروف به«سراب»از
محضر درسش استفاده کردهاند.ولی ظاهرا
محقق خوانساری در منقول شاگرد او بوده نه
معقول.وی در سال 1090 در گذشته است 22 .
صفحه 136:
زندكى نامه
" ملا محمد باقر. فرزند ملا محمد مومن خراساني, مشهور به فاضل و
محقق سبزواري از مشاهیر علما, فقها و اندیشمندان جامع قرن یازدهم
هجري است.
* وي به سال 1017 ه . ق در روستاي نامن سبزوار به دنیا آمد.
© روزگار جواني را در اصفهان گذراند و تحت تاثیر مکتب اصفهان, در دو
قلمرو فقه. و فلسفهبه کمال زنند.
* ایشان هفتم ربیعالاول 1090 « . ق در مشهد درگذشت و بنا به وصیتش
در مدرسه میرزا جعفر, کنار قبر شیخ محمد عاملي و ملا ميرزا
شيرواني و فرزند شیخ دفن شد. فرزندان او مولانا محمد هادي و مولانا
میززا جعفر: :هر دو اهل علم بودند.
صفحه 137:
۱
اساتید و شاگردان
* اساتید
او از بزرگان اصحاب مجلسي اول
و شاگردان بلندیایه شیخ بهايي بود
و در علوم تظري از تلامیذ میرزا ابوالقاسم فندرسكي و قاضي معز است
و از شبخ بهايي و سید حسین بن حیدر علي اصفهاني و حسن قائني رضوي و ملا
حسينعلي, فرزند ملاعبدالله شوشتري روایت ميکند.
. شاگردان
ملا حاج حسين نيشابوري مكي و ملا محمد يوسف دهخوارقاني تبريزي و خواهرزادهاش
آقا جمالي خواتساري (متوفي 1125 « . ق) و مولانا محمد سعید رودسري و سید
عبدالحسین حسيني خاتونآبادي, صاحب کتاب وقایع السنین و الاعلام, از شاگردان وي
هستند و آقا حسین خوانساري (متوفي 1099 « . ق) از او اجازه دارد.
صفحه 138:
اس
*۴ محقق سبزواري چندین سال در اصفهان, منصب امامت جمعه و
تج الاستلامي را ازظرف فاخسلیمان ضفوق برعهدهداشت:و دز مدرهه
ملا عبدالله شوشتري تدریس ميکرد و با فیض کاشاني معاصر و همفکر بود.
شعيان سال 1068 د.. ق شاه عباس طي فرماني که دز آن معام عامي
محقق را بسنیار ستودو: از وزیز: موف السلطنه اصفهانن خواست:جا همه
ساله از بابت وجوهات و محصولات دارالسلطنه در وجه ایشان مقرر دارد.
داشتن مناصب ديني و سياسي و افکار و انديشههاي ویژه و نوگرایانه محقق,
دشمنان فراواني را براي او رقم زد. شايد به همین دلیل, محقق از اصفهان
به مشهد هجرت کرد. او در سال 1083 ۵ . ق مدرسه سمیعیه, مشهور به
مدرسه باقزیه را از مال واقف آن با نع میر عندالحتتنین تجدید نتا تمود و
دز آنجابه تدزیش wilaarigiais® lots کتابجواعلاک به آن توقت کرد
صفحه 139:
* حواشی بر «الاشارات» و «شفا» در حکمد-
* آثار فقهی:
ذخيرة المعاد فی شرح ارشاد الاذهان در فقه, le سال 1269 و 1270 ه . ق
* این کتاب شرح کتاب «ارشاد الاذهان» علامه حلی است.
به خاطر این کتاب به صاحب «ذخیره» معروف است.
«كفاية الاحکام» یا «کفاية الفقه» یا «کفاية المعتقد» یا «کفاية المقتصد»
* کتابی است فقهی که همه ابواب فقه زا شامل میشود.
رسالهای در «سمت القبله.
شرح «زيدة الاصول» شیخ بهائی؛
* سه کتاب ذیل برای شاه عباس صفوی تأّلیف شده است؛
۲ «رسالة الخلافیة», در عبادات؛
«روضة الانوار عباسی», در معرفت خدا و مواعظ و آداب سلوك رعایا و ملوك
و «مفاتیح النجاة», در ادعیه و اعمال سال و
۲ «جامع الزیارات عباسی»
صفحه 140:
# سبزواری در حواشی خود بارها به نقل مطالب
حسین خوانساری و ملاصدرا می پردازد و
سپس به محاکمه و نقد دو نظریه می نشیند.
* تعلیقات او بر شفاء روان و مشتمل بر افکار
قدما و متأخران, و حاکی از احاطه او بر
مسائل فلسفه مشاء و عقاید تابعان شیخ
الرئیس مثل دوانی, دشتکی و خفری است.
صفحه 141:
آفا
(1098-1016)
صفحه 142:
SS
)3 1091(
" بر شرح لمعه تعلیق دارد
" بر شفا شرحی دارد.
صفحه 143:
* 5.آقا حسین خوانساری معروف به محقق خوانساری.
® شوهر خواهر محقق سبنواری و شاگرد او در منقول
بوده است. در معقول شاگرد میرفندرسکی بوده
است (332).
* حاشیه معروفی بر الهیات شفا دارد که در دست
است,و همچنین شرح اشارات خواجه و شرح تجرید
قوشجی و محاکمات را حاشیه کرده است.وی در
سال 1098 در گذشته است.
صفحه 144:
"۲۲۲ !
اساتید و شاگردان
علوم عقلی را نزد میرزا ابوالقاسم فندرسکی و غیر او, و نقلیات را در خدمت ملا محمد
تفی مجلسی و غیره خوانده بود.
* از جمله شاگردان بزرگ و دانشمندان تلامیذ او
فرزندان محقق وی, آقا جمالالدین محمد و آقا رضالدین محمد,
میر محمد صالح خاتون آبادی داماد علامه مجلسی,
" مدقق شیروانی(ملامیرزا)صاحب حاشیه معالم؛
شيخ جعفر قاضى,
سيد نعمتالله جزائرى,
ملا محمد بن عبدالفتاح تتکابنی معروف به سراب,
ملا علیرضا شیرازی مشهور به تجلی.
صفحه 145:
* حاشیه بر الهیات شفا
*۴ حاشیه بر حاشیه محمد باقر سبزواری-رحمت اللّه تعالی علیه-بر
الهیات شفاء
* حاشیه بر شرح اشارات
* حاشیه بر حاشیه قدیم فاضل دوانی بر شرح تجرید
* رساله مقدمه واجب, و رساله شبهه طفره, و رساله شبهه استلزام
و عیره
شرح دروس
«مشارق الشموس فى شرح الدروس»
مشتمل بر اغلب قواعد اصولى و ضوابط اجتهادى
این کتاب. مشتمل بر تمامي اخبار (فقهى)ائمه-صلوات الله عليهم-و اقوال
bale امامیه-رضوان اللّه علیهم-است؛به طوری که چیزی را فروگذار
ده است.
صفحه 146:
1-ترجمه قرآن مجید.
2-ترجمه صحیفه سچادیه.
3-شرح دروس شهید
ثانی(مشهورترین تألیف (ol
4-حاشیه شرح اشارات خواجه
تصیرالدین طوسی,
* 5-حاشیه دیگری بر شرح اشارات.
* 6-حاشیه بر حاشیه قدیمه
جلالالدین دوانی بر شرح تجرید
ملاعلی قوشچی.
© 7-حاشیه دیگری پر حاشیه
جلالالدین بر شرح مزبور.
8-حاشیه بر الهبات شفاء ابنسیناء
* 9-حاشیه دیگری بر الهیات شفا.
- به طوری که ديديم عمده تأليفات و تراوشهاى فكرى اين دا:
0-رساله در نفی وجب مقدمه
واجب.
1-حاشیه بر حاشیه جلالالدین
دوانی بر تصدیقات شرح مطالع.
2-رساله شبهه ایمان و کفر.
3-رساله در تشکیک.
4-رساله جبر و اختیار, و به نام
دیگر حاشیه بر شرح مختصر
الاصول قاضی عضدالدین ایجی.
5-رساله شبهه طفره.
6-رساله در شبهه استلزام.
7-رساله تعلیفات و فوائد
متفرفه.
بژرگ و آفاری که فهرسست اسامی آنها متطوی شد.
مباحث فلسفی و کلامی و منطق يعنى علوم عقلى است و بیشتر هم حواشی بوده است.
- اين آثار كرانقدر بوده و در زمان خودش و مدتها بعد از وى در حوزه علمى اصفهان متداول و مدار بحث و تدريس و
تدرس بوده اسث.
صفحه 147:
eee
* سبک فلسفی او همان روش مشاء
میرفندرسکی است و از محقق دوانی,
صدرالدین دشتکی, غیاث الحکما و فخرالدین
سماکی مطالب زیادی نقل کرده است.
* در حواشی شفا از ملاصدرا به صورت «قیل یا
قال بعض الحکما» نقل می کند ولی نام وی را
به صراحت بیان نمی کند.
صفحه 148:
آقاجانی
شرح نفیس بر «قبسات»
میرداماد
صفحه 149:
)1050(
صفحه 150:
ل
. وحدت وجود در معاد
ale; #
: تعليقات بر «شفا»
حاشیه بر حا
شیه خفری بر WI 5
شرح تجرید»
صفحه 151:
* 1.محمد سعید بن محمد موی
قمی, ف به«قاص
کمیمیروگ بماقاضی.. و چهارم
کوچک». 1049 -1103
* 2.ملا محمد تنکابنی سراب.
1121
ی 4.قوام wl محمد رازی
معروف به قوام الدین حکیم
۲ 5.محمد رفیع پیرزاده.
6 علی قلیخان فرزند
0 -1097
صفحه 152:
Fn nas
pron) به«حکیم کوچك».از شاگردان ملا محسن فیض و ملا عبد الرزاق
رخعلی تیریزی بوده ات شاگزدمانق بزد ما رجیعلی:در اضفهان بوده و
مطایق نقل صاحب روضات مانند استادش نزد شاه عبادن محترم بوده
سد تلن ماك ردان زد ملا عبد الرراق ذر قم بوده و احتمال بر
در قم تحصیل کرده است.
“a a وفات وع: Qul anus Gall ala, صاحب روضات و صاحب
اطلاعی کردهاند ولي در خاشیه روضات از الذریعه نقل کرده که تولد وی در
سال1089 و وفانش در سال1103 بوده است.
2.ملامعمد wis سراب,شاگرد ملا ری نیریز و محقق سیزواری
ی ات
3.جمال الدین خوانساری معروف به آقا چمال خوانساری.فرزند آقا حسین
خوانساری سایق الذکر,و شاگرد او و شاگرد دایی خود محفق سبزواری
بوده,وی بر طبیعیات شفا حاشیه زده که با چاب سنگی چاپ شده و البته
مختصر اسبت و همچنین شرح انشازات را نز حانشیه کرده اسست.مزدی محفق.
و جامع المعقول و المنقول بوده و در سال 1121 در گذشته است ۳
4.قوام الدين محمد رازی anes به قوام الدین ihe همایی در مقدمه
شرع مشاعر ملا جعفر لتكرودى منكويد: وى شاكرد ملا رجتعلي So 9
استاد شيخ عنايت الله کیان بوده است.آقای سيد جلال الدين أشئياني در
جلد دوم منتخباتى از أثار حكماي ايران از عصر ميرداماد و ميرفندرسكى نا
عصر حاضر آنارى أ ابن مرد جاب و منتشر كرده و خود و را مرفی
5.محمد رقيع پیرزاده.اين شخص نیز از شاگردان ملاً رجیعلی تبریزی و با يك
واتظه شاگرد میز فندرسکی اشت.بغضی از آثاز او دز جلذ دوم متتغبانی از
آنار حکمای الهى ايران جاب شده است ۶ .
6.علی قلیخان فرزند فرچقابغان خلجی فمی:وی شاگرد آقا حسین
خوانساری و ملا شمسای گیلانی و ملا رجیعلی تبریزی بوده است.در کتاب.
تریت پاکان تالیف آقای مدرسی طباطبایی(صفحات 240-235)رسالههای
فلسفى بسيارى از او نام برده است.علی قلبخان در سال 1020 متولد شده
و در سال1097 حبات داشته است.مدرسهخان قم از آثار فرزند دانشمند این
مرد مهدی قلبخان است.
تو چهارم
صفحه 153:
عمده اين افراد به جريان فرعی
مكتب اصفهان و ملارجبعلى
تبريزى متعلق هستند غير از
جمال الدين خوانسارى
صفحه 154:
دو جريان متفاوت
فكرى در حوزة
000
غلامحسين ابراهيمى دينانى, ماجراى فكر فلسفی در جهان
اسلام, ج 2, ص 320
صفحه 155:
ماجراى فكر فلسفى در جهان
اسلام, ج 2, ص 320
صفحه 156:
* حوزةْ فلسفی اصفهان مشتمل بر دو جریان
عمدة فکری است که در رأس یکی از اين دو
جریان شیخ رجبعلی تبریزی و پیروان او قرار
گرفته اند. البته جریان مهم و نیرومند دیگری
كه از اين حوزة فلسفی ناشی می شود همان
جيزى است كه حكمت متعالية صدرالمتالهين
را تشكيل مى دهد.
صفحه 157:
ژگی های فکری جریان فرعی مکتب فلسفی
Coe oa Stes Toad عجتوی
بارچانی
مجله نورالصادق, 10
ماهنامه حکمت و معرفت
صفحه 158:
۴ بسياري «مکتب اصفهان» را صرفاً حکمت متعالیه ملاصدرا
ميدانند در حالي که در این مکتب شاهد دو جریان اصلي و
فرعي هستیم که جریان اصلي همان حکمت متعالیه ملاصدرا
است اما در همان زمان ملاصدرا در اصفهان شاهد ظهور
جریان ديگري به سردمداري حکیم رجبعلي تبريزي و
شاگردانش از جمله قاضي سعید قمي, حکیم علي قلي بن
قرچغاي خان. محمد رفیع پیرزاده. قوامالدین رازي, عباس
مولوي, ملا محمد تنكابني. محمد حسن قمي. و نیز ملاً
شمساي كيلاني هستيم كه نه تنها افكارشان متأثر از ملاصدرا
نيست بلكه كاملاً در برابر وي موضعكيري كردهاند.
صفحه 159:
* «حکیم رجبعلي تبريزي» و شاگردانش
* حکیم کوچك قاضي سعید قمي متوفي به سال 1103,
" حكيم علي قلي بن فرچفاي خان مولف «احياي حکمت»,
محمد حسن قمي,
محمد رفیع پیرزاده,
قوامالدین رازي,
عباس مولوي مصنف ool» الفوائد»
و نيز ملا شمساي كيلاني شاگرد میرداماد و همدرس
ملاصدرا نام برد.
صفحه 160:
* ويژگيهاي اساسي جریان فرعي يعني قول
رویکرد تنزيهي و سلبي درباره صفات خداوند,
مخالفت با اعیان ثابته
صفحه 161:
" ۳۳۳۳۲۲22۳۳ ۲ ۲۲3۵ ۰
اصفهان:
* - اعتقاد به جایگاه رفیع حکمت و فلسفه در
رستگاري انسان:
* 2 توجه و رجوع به متون ديني اعم از قرآن و
3 اعتقاد به جمع حكمت (ة فلسفه) با شريعت
«دين»:
" 4- استادي و تسلط كامل و توأم در علوم معقول و
علوم منقول.
صفحه 162:
a
مهمترین ويژگيهاي فكري جریان فرعي ۰ مکتب
ن:
1- قول به «اصالت ماهيت» در برابر «اصالت وجود» ملاصدرا:
افول ببه شراک لفطي:وجود:دز برایز ll adil معبوى:وحود طلاضدز:
3 رویکرد تنزيهي به جاي رویکرد تشبیه یا تعادل بین تنزیه و تشبیه درباره
صفات خداوند:
ويژگيهاي دیگر جریان فرعي «مکتب اصفهان»:
aul ioliel Gar اسازه کردردز جالی کذهم :دز عرهان اسلاتن و هم در خکبت: معالیه
ملاصدرا اعبان ثابته جایگاه ويژهاي دارند (اپراهیمی دینانی, 1385, 357.358(
در اين جریان همچنین شاهد مخالفت قاضي سعید قمي با قول حکما در باب اين که
تفن 2 التبا خارچی ازدطریی سول هضور مره در مت اتسان مجو ره
ميگیرد (علم حصولي) و نیز مخالفت با قول به علم حضوری هستیم چرا که به زعم
وق «علم.وقوع بر عفل انيه برطياية اشراء خا د جند ين حصت زيوون الثنياء Gli
انسان به معني ظاهر بودن آنها است براي نفس عاقله» (همان, 353).
صفحه 163:
رویکرد تنزيهي جریان فرعي «مکتب اصفهان»
همان طور که براي اولین بار هانري کربن در
«فلسفه ايراني و فلسفه تطبيقي» بدان اشاره
کرده است داراي مشابهت و قابل تطابق با
تفسیر پروکلوس از وجود نزد افلاطون
صفحه 164:
a
دکتر دینانی این جریان را به نحوی در امتداد اخباری گری دانسته و به
مه می رساند
محمد باقر بن محمد باقر المجلسی الثانی (1110-1037/ 1628- 1698)
3 شهر اصفهان اكر از یک سيطره و اعمال نفوذ
eas ن بود از سوی د, Bae رگ قلسفی نیز
موب است: که به
وت مان دما حرال تال وق hese
دکتردینانی, ماجرای..., 2/ 381
له اکن جواهم فقها را هم وارد کنیم این دوجریان را باید به صورت ذیل
بیان کنیم:
جريان اخبارى كرىة علامه مجلسی )1110(
اصول گرایی: فاضل هندی (1173)
| دا دگرایی و اصوا كرايى: 5 و
صفحه 165:
0 ۳۲۲۲۲۲۲۲ ۲
اخباری گری در مقابل فلسفه
* اخباری گری در اين مخالفت همانند اشاعره است.
" و البته تحت تأثير آنها
* ملامحسن فیض اخباری گرا است اما استثناست.
366 /3 "
" اخبارى كرى در فروع و تقابل با اصوليين وقتى در
اصول. عقايد وارد مى شود خيلى خطرناك است
صفحه 166:
تا ۳۲۲۲۲ ۲
شیخ احمد احسائی و سبک اخباری
گری او
* تفکر و اسلوب انديشه او به علمای اخباری مسلک بسیار
* البه در برخی موارد برخلاف آنها موضع گرفته است مانند
#اكتب اربعةا شيعه را اقظفي الصدور تمي دان
" جواز تقليد غير اعلم
* در باب حجيت اجماع و شهرت نظر مساعد ابراز داشته
" اما اين در فروع است و در اصول اخبارى كراست
صفحه 167:
2S
احسائی و نقد ملاصدرا
* احسائی در نقش فخرالدین رازی شرحی بر العرشیه
ro نویسد و آن را نقد می کند
* قول به سنخیت میان خالق و مخلوق کفر وزندقه
است
* قاعدة بسیط الحقیقه کل الاشیاء را کفر دانسته
* قاعدهٌ معطی الشیء لا یکون فاقدا له فى ذاته و لا
فی ملکه را کفر دانسته
* آنها را خلاف روایات می داند
صفحه 168:
دو فهم از روایات
* فهم ظاهری و عرفی مردم
* فهم عمیق بر پایه موازین عقلی و منطقی و
مکاشفات باطنی
صفحه 169:
قاضی سعيد قمی
)1103-1049(
صفحه 170:
* 1.محمد سعید بن محمد مفید قمی,معروف به«قاضی سعید»و
ملقب به«حكيم كوجك».از شاكردان ملا محسن فيض و ملا عبد
الرزاق لاهيجى و ملا رجبعلى تبريزى بوده است.شاگردباش نزد ملا
رجبعلى در اصفهان بوده و مطابق نقل صاحب روضات مانند
استادش نزد شاه عباس محترم بوده است,ولی شاگردباش نزد ملا
عبد الرزاق در قم بوده و احتمالا نزد فیض نیز در قم تحصیل کرده
" صاحب روضات و صاحب ريحانة الادب نسبتبه تاريخ وفات وی اظهار
بى اطلاعى كردهاند ولى در حاشيه روضات از الذريعه نقل كرده كه
تولد وی در سال1049 و وفاتش در سال1103 بوده است.
صفحه 171:
* معروف به قاضی سعید قمی و حکیم کوچک
* تصوف, عرفان. حکمت مشاءو اشراق, طب,
a حديت» رجا 8 تسیر
* عهده دار منصب قضای قم
صفحه 172:
* به نوشته تراجم علما وی صاحب کشف و
کرامات و عجائبی مخصوص به خود بوده, که
از طریق صفا و خلوص در عبادت مشغول
حدیث «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی»
گردید.
صفحه 173:
0 ۳۲۲۲۲۲۲۲ ۲
توجه بیشتر به عرفان تا فلسفه
* در عرفان بیشتر از فلسفه تبحر داشته است
* بیشتر شروح او بر احادیث و اخبار, بر عرفان
* شرح بر کتاب «التوحید» صدوق
صفحه 174:
Jul 0
شرح بر كتاب توحيد شيخ صدوق
توحید, کتابی است كه شيخ صدوق محمدبن على بن الحسين بن بابويه
القمی, احادیث توحید و آن چه وابسته به بحث توحید است از جمله, صفات,
اسما و افعال خدا را در آن در ضمن 67 باب جمع کرده است .
کلیذ بهشنت: فازست
گفته شده است متعلق به ملارجبعلی تبریزی است
اسرارالصنائع: فارسى
رساله الانوار القدسيه فى تحقيق الهيولى و الصورة والنفس
رساله المقصد الاسنى فى تحقيق ماهية الحركة و وجودها
الاربعون حدیثا, شرح جهل حديث
الاربعينات لكشف انوار القذسيات
كتاب اخير به تنهائى شامل جهل رساله در جهل باب نكارش شده و حاوى
معارف و علوم مختلف است.
فوائدالرضويه
صفحه 175:
a
* اين کتاب با عنوان قاضی سعید قمی چاپ
شده است اما آقای یوسفی ثانی در
نشرمیراث کتاب مکتوب به نقل از مرحوم
حاج سيد عبدالغني اردبيلي آن را از
ملارجبعلى تبريزى مى داند.
صفحه 176:
صفحه 177:
اساتید
* در علوم عقلی:
7" فیض کاشانی
" ملارجبعلی تبریزی
7" فیاض لاهیجی
* در عرفانیات:
" متأثر از فيض
" در حكمت مشاء:
7" متأثر از ملارجبعلى تبريزى
" به طور كلى تاثيريذيرى او از ملارجبعلى تبريزى بيشتر از فيض و
صفحه 178:
SS با
عقاید و آراء
*به تبع استادش ملا رجبعلی در برخی موارد برخلاف
نظر ملاصدرا نظر داده است.
صفحه 179:
اشتراک لفظی وجود
۴رد اشتراک معنوی وجود
© مباينت ميان خالق و مخلوق: ميان وجود خداوند و
ساير موجودات عالم امکان, هيج گونه سنخيت و
*اشتراک لفظى وجود مضمون بسيارى از روايات
ست .
*اشکال: پس چگونه می توان خدا را شناخت؟
صفحه 180:
a
* قاضی سعید در شرح حدیث دهم از کتاب شرح اربعین می گوید کم
معرفت به خد «معرفة بالمقایسه» است. یعنی اینکه انسان به مبداً جهان
یقین داشته باشد و به اوامر ونواهی او ملتزم گردد.
* شهادت به «شهادت به اقرار» است یعنی جز نوعی اقرار به وحدانیت او
چیز دیگری نیست یعنی «شهادت معرفت» نیست.
* خداوند سبحان موضوع حکم یا مسئله یا علم قرار نمی گیرد چون
محمول آنها از عوارض ذاتیه به شمار می آید در حالی که بدون تردید
خداوند از داشتن عرض ذاتی منزه و مبرا است.
* علم خداشناسی نداریم و شناختن خداوند و صفات او امکان ندارد انسان
تنها به خدا و.وجدانيت او و ضفات: او اقزار م كتدانة ايتكة معرفت تيايد.
* نظريه تنزيه محض
صفحه 181:
نظریه صفات
* صفات معلول ذات خدا هستند نه عین آن
* بلکه حتی موصوف بودن خداوند به صفات
* استناد به آیات و روایات
صفحه 182:
*انكار حرکت جوهری
52° موارد متعدد از آثار خود از جمله «تعلیقات بر
ائولوجیا»
#همان اشکالات استادش ملارجبعلی تبریزی را وارد
می کند
۴در برخی موارد تحت تأثير فيض کاشانی نقیض بالا را
مى كويد
#در اين موارد تناقض ديده مى شود.
صفحه 183:
اصالت ماهیت
* بدان که هرگاه ملاحظة این دوامر (یعنی وجود و
ماهیت کنیم) آن امری را که در لغت فارسی و
عربی تعبیر از آن به چیز و ماهیت کرده اند به
اصلیت اولی wo یابیم از آن دیگر, چرا که همه
کس می گویند که فلان چیز هست و فلان چیز
نیست و این قول را که متضمن اصلیت ماهیت و
فرعیت وجود است جمیع عقلا معقول می دانند
* کلیدبهشت نقل از ماجرای فکرفلسفی3/ 347
صفحه 184:
Eee
انکار اعیان ثابته
* فعل خداوند ابداع و خلق است و اين ابداع و خلق
مسبوق به عین ثابت و صورت علمی نیست
* فعل خدا ابداع است و اعیان ثابته نمی تواند
منشاء فعل خدا باشد
۷ تمسک به حديث
۴ «ان الله تعالی ابتدع ما خلق علی غیر مثال
سبق»
صفحه 185:
برای جمع ل 9 ۰ :
در دو کتاب إحيد صد ۱
J شرح تو وق 7
و شرح | :
58 ربعين
هم به اخبا >
و روايات مى زد و هم به
ISI بردار
2 کتاب
J ب + بهشت : طرح ثل ف
. کلید مسائل فلسفی
صفحه 186:
ابتکارات
عقل به عنوان صادر اول, همة اشیاء است
اثبات:به:طريق لفق
ابطال تسلسل بدون شرط اجتماع در وجود و ترتب
slater aul ple
مردود دانستن قول به علم حصولی و نیز علم حضوری مصطلح
علم وقوع بصر عقل است بر wll اشیاء خارجیه و حاضر بودن اشیاء برای
انسان به معنی ظاهر بودن آنهاست برای نفس عاقله
حضور اشياء نزد نفس شبيه است به حضور معلول نزد علت
نقد: روشن نیست
لازمه اين تشبیه آن است که برای نفس, نوعی خلاقیت قائل بود اما چگونه؟
صفحه 187:
SS
ابتکارات توضیح داده نشده:
* علم از صفات عقل, مشیت از صفات نفس و اراده از صفات
طبیعت کلیه ای است که تدبیر امور به عهدة آن است
صفحه 188:
ابتکار در بیان حقيقت جسم و معاد
عرش الهى «جسم مرسل» است و جسم امرى معقول است كه جز
اندكى درك نكرده اند.
اجسام در اين عالم حقيقت ملكوتى دارند و عرش الهى «ملكوت عالم
اجسام» است
" بعد مجرد افلاطون
" نكته مهم:
«صادر اول كه «نفس الرحمن» ناميده مى شود جوهر مرسل ورهايى
است كه به فيض. مقدس همه صورتهاى مجرد و مادى را مى يذيرد و
تحستين اصورت“ يذيرفتة شده حقيقت محمدية ات كه عقل اول ناميدة
مى شود.»
اين جوهر: مكانٍ مكان ها؛ بعد مطلق
صفحه 189:
قول به زمان مجرد
* زمان:
ais &
z= زمان موجودات مادی
9
۱ حانى
alt جودات رو:
gare’.
" مدت جر
ْ نوار قدسيه
: - ارواح عالیه و ۳
1 9 2 ,«
۷ ۳0 «لکل مثل مثال
* تمسک به حدیث نب
صفحه 190:
آخرت
* با ظهور عالم بالاتر عالم پایین تر پایان می پذیرد
* با پایان یافتن دنیای هرکسی آخرت او آغاز می گردد
* التفات به غیرحق جهنم است و بهشت نظر به حق
است
* اگر انسان به حسب باطن موّمن باشد برای پیداییش
آتش در باطن او جایگاهی نخواهد بود
* قول به ترقیات غیر متناهی در آخرت
* بهشت معقول و محسوس
صفحه 191:
۹۹۰۰۰۰
شاكرد ملا رجد 3 )35( ba
ب رجبعلى تبريزى ۲7*۱ و محقق سبزوارى 26 بوده
2.ملا محمد تنكابنى
سراب.
صفحه 192:
* محمد موّمن حسینی تنکابنی دیلمی
* حکیم موّمن
ی پزشک و دارو شناس
# شاگرد ملارجبعلی تبریزی و محقق سبزواری
* کتاب:
صفحه 193:
3.جمال الدین خوانساری
معروف به اقا جمال
خوانساری.
(1121 با 1125)
صفحه 194:
۳ فبروید قا حسين بخ واستارى اسايق الذكززيو شاكرد
او و شاگرد دایی خود محقق سبزوارى بوده.
* وی بر طبیعیات شفا حاشیه زده که با چاپ سنگی
چاپ شده و البته مختصر است
* و همچنین شرح اشارات را نیز حاشیه کرده است.
* مردی محقق و جامع المعقول و المنقول بوده و در
سال 1121 در گذشته است27).
صفحه 195:
آقای همایی در مقدمه شرح مشاعر ملا جعفر لنگرودی منگوید:
وى شاگرد ملا رجبعلی تبریزی و استاد شیخ عنایت الله گیلانی
بوده است.آقای سید جلال الدین آشتیانی در جلد دوم منتخباتی از
آثار حکمای ایران از عصر میرداماد و میرفندرسکی تا عصر حاضر
آثاری از این مرد چاپ و منتشر کرده و خود او را معرفی کردهاند:
4.قوام الدین محمد رازی
معروف به قوام الدین
صفحه 196:
* شاگرد ملا رجبعلی تبریزی
* مشائی سبک رجبعلی
صفحه 197:
* اصول آصفیه
* احتمالا همان اصول آصفیه ملارجبعلی است که
توسط ایشان گردآوری شده است
* رساله در معاد, نفس و ملکات نفسانی
* رساله فارسی د راشتراک لفظی وجود
* رساله فارسی د راثبات واجب
صفحه 198:
۹۹۰۰۰۰
این شخص نیز از شاگردان ملا رجبعلی تبریزی و با يك
واسطه شاكرد مير فندرسکی است.بعضی از آثار او در جلد
دوم منتخباتی از آثار حکمای الهی ايران جاب شده است
_ G8)
5.محمد رفیع پیرزاده.
صفحه 199:
* استاد شفا و اشارات
* توجه به قدمای قبل از اسلام
۴ نقل از ائولوجیا
* شاگرد و ملازم ملارجبعلی
* تقریر دروس ملارجبعلی به نام «المعارف
الالهیه»
صفحه 200:
قرجقایخان wan قمی.
)1020- 1097(
صفحه 201:
" وی شاگرد آقا حسین خوانساری و ملا شمسای
گیلانی و ملا رجبعلی تبریزی بوده است.
" در کتاب تربت ياكان تاليف آقاى مدرسی
طباطبایی(صفحات 240-235) رسالههای فلسفی
بسیاری از او نام برده است.
" على قلبخان در سال 1020 متولد شده و در
سال1097 حیات داشته است.مدرسهخان قم از
آثار فرزند دانشمند این مرد مهدی قلیخان است.
صفحه 202:
* ماجرای فکرفلسفی, 2/ 332
* در سطح گسترده ای افکار و عقاید شيخ رجبعلی تبریزی را
ضمن آثار و تألیفات متعدد خود بیان داشته است.
* کتاب «احیای حکمت»
* زندگی بالنسبه مرقه اين خان حکیم باعث شده بود تا هم به
همه منابع دسترسی یابد و تهیه کند وهم با فراغت ay JL
تألیف بپردازد
* لذا نسبت به دیگر پیروان رجبعلی آثار مکتوب بیشتری دارد.
صفحه 203:
. _۳
۴ .لا محمد صادق .
اردستانی. 1134 و ینجم
2.شيخ عنايت الله كيلانى.
صفحه 204:
1.ملا محمد صادق اردستانی.از احوال او اطلاع درستی نداریم,همین
قدر مدانیم مردی حکیم و زاهد و مرتاض بوده و مورد بی مهری و
تکفیر برخی معاصرین قرار گرفته و تبعید شده و در سال 1134
درگذشته است )19
طبق گفته آقای همایی و آقای آشتیانی,از ملا محمد صادق رسالهای
باقی مانده به نام حکمت صادقیه درباره نفس و قوای مادی و
معنوى آن 140 .
2.شيخ عنايت الله كيلانى.اين مرد مدرس فلسفه مشاء و از تلاميذ
مير قوام حكيم است.
3.میر سید حسن طالقانی.این مرد مدرس شرح فصوص محيق
الدين و كتب شيخ اشراق بوده است )4
صفحه 205:
1.ملا محمد صادق
اردستانی.
)1134(
صفحه 206:
eee
a
۴ از احوال او اطلاع درستی نداریم, همین قدر صدانیم
مردی حکیم و زاهد و مرتاض بوده و مورد بی مهری و
تکفیر برخی معاصرین قرار گرفته و تبعید شده و در سال
4 دررگذشته است 69 ,
* طبق گفته آقای همایی و آقای آشتیانی,از ملا محمد
صادق رسالهای باقی مانده به نام حکمت صادقیه درباره
نفس و قواى مادى و معنوى أن 40 .
" اين كتاب را شاكردش ملاحمزه كيلانى از تقريرات استاد
جمع آوری می کند.
صفحه 207:
2.شیخ عنایت الله
صفحه 208:
* مطهری: این مرد مدرس فلسفه مشاء و از
* کوهستانی: مدرس فلسفه اشراق و شرح
فصوص
صفحه 209:
اين مرد مدرس شرح فصوص محیی الدین و کتب شیخ
اشراق بوده است ۲ ,
صفحه 210:
Se eel ملا *
1173
6 .میرزا محمد تقی
الماسی.
لا حمزه گیلانی. 1134
" 4.ملا عبد الله حكيم.
صفحه 211:
* 1.ملا اسماعیل خواجوبی.از منث
است.اصلا مازندرانی است.صاحب روضات از اين مرد
فراوان مکند.او را به علم و جامعیت معقول و منقول و تقوا
و معنویت و متانت و وقار سخت مستاید.میگوید نادرشاه که
نسیتبه احدی تواضع نداشت,در برابر این مرد فروتتی
مکرد.زمان این مرد مقارن استبا فتنه افغان.حکیم خواجویی
در برخی توشتههایش از آن فتته تالهها سرداده است.صاحب
روضات میگوید به هیچ وجه معلوم نیست که اساتید او جه
کسانی بودهاند.فلسفه بعد از فتنه افغان به وسیله اين مرد
بزرگ ادامه یافته.شاگردان مبرزی در حوزه درسش پرورش
يافتهاند از قبیل آقا محمد بید آبادی.ملا مهدی نراقی,میرزا
ابو القاسم مدرس اصفهانی,ملا محراب حکیم گیلانی.وی در
سال1173 درگذشته است 2.
2.میرزا محمد تقی الماسی.روضات از او به عتوان نواده
مرحوم مجلسی یاد میکند.پدرش نواده مجلسی اول بوده
است و از کسانی است که در بقعه مرحوم مجلسی در
اصقهان مدفون است ** و هم تصریح مبکند که استاد آقا
محمد بيد آبادى بوده است **.
" آقاى همايى در مقدمه شرح مشاعر دو نفر ديكر از معاصران
ملا اسماعیل خواجویی را تام مبرند
* 3.ملا حمزه گیلانی.شاگرد ملا محمد صادق اردستانی بوده و
در سال 1134 در گذشته است.
۴ 4.ملا عبد الله حکیم.او نیز مانند خواجویی و الماسی از
اساتيد آقا محمد بيد آبادى به شمار مبرود (145.
صفحه 212:
فاضل هندی (1062-
1173(
صفحه 213:
SS با
* در طبقه 26 است البته آقای مطهری از ایشان نام
نبردهاند.
صفحه 214:
۴ مقدمه حکمت خاقانیه
* ابراهیمی دینانی, ماجرای فکر فلسفی, ج2, ص 381
* شاگرد علامه مجلسی
* در اوایل جوانی همراه با پدرش چندی به هند
رفت و هنگامی که بازگشت به فاضل هندی
صفحه 215:
* او نسبت به آثار ابن سينا به خصوص کتاب
lay 5 کامل داشته است. کتاب مهم
تلخیص الشفای او که تحت عنوان «عون
اخوانالصفا علی فهم کتاب الشفا» به رشته
تحرير درآمده به خوبى نشان مىدهد كه اين
عالم بزرگ سالها به تدریس حکمت مشایی
اشتغال داشتهاست.
صفحه 216:
* کتابی فقهی که مورد استفاده تمام فقها در
سه قرن اخیر بوده است
* کشف اللتام
صفحه 217:
عون اخوانالصفا علی فهم کتاب الشفا
حواشی بر شرح مواقف
حواشی بر شرح هدایه میبدی
زساله دز قصا وقدر
حکمت خاقانیه
فلسفی-کلامی, به تام پادشاه هتد محمد اورتگزیب بهادر عالمگیر
سه یفن مساقن» طلبیسین ور آلهین
رساله فارسی «بینش غرض آفرینش»
به نام شاه سلطان حسین صفوی
سه اصل اساسی توحید؛ نيوت و امامت
رساله «چهار آثینه»
صفحه 218:
۰ ۳۲۲۲۳ "
آراء
حکمت خاقانیه و ابتکارات منطقی
* بیان اقسام هفتاد و یکگانة مفهوم
* بیان هزاروسیصد قسم قضایای حملیه
* بیان چهارهزاروسیودو قسم قضایای شرطیه
* بررسی لزوم دور در باب حذتام
صفحه 219:
SS ۲ ۲ 3 3 ۰
اراء 2
حکت خاقانبه
* ارجحیت قول اشراق در باب حقیقت جسم
# حمایت از قول حکما و مردوددانستن قول متکلمان
" در باب جزء لایتجزی
" مكان و امتناع خلا
" موجود دانستن حركت قطعيه دون حركت توسطيه
" ممتنع دانستن اعادؤةمعدوم
"" معتبردانستن قاعدة الواحد
نات بسیظ بودن تقمن ناطه از طریق ادراگ:بساقط
صفحه 220:
أ آراء3
رساله فارسى «بينش غرض افرينش»
" غرض از خلقت: معرفت و شناخت و اشاره به
" غالب در اين رساله به شيوة متكلمان سخن
a درباب حدوث عالم قائل به حدوث عالم است
اما ملاک احتیاج معلول به علت: امکان همراه
با حدوت
صفحه 221:
اب
اراء 4
رساله «چهار ائینه»
* قول به سدهگرایی و احیای دین اسلام در قرن
دوازدهم توسط خود وی
صفحه 222:
2 اراء5
اراء مورد نقد
* مردود دانستن استدلال حکما در باب امتناع
تصور حقیقت وجود در ذذهن به واسطه
استلزام به اجتماع مثلین
* مردوددانستن استدلال بر بدیهی بودن وجود از
طریق بدیهی بودن وجود خاص شخص
5 جایزدانستن تعدد و تمایز در اعدام
صفحه 223:
1.ملا اسماعیل
خواجویی.
(1173)
صفحه 224:
* 1.ملا اسماعیل خواجویی.از مشاهیر حکمای قرون اخیره است.اصلا
مازندرانی است.صاحب روضات از اين مرد تجلیل فراوان مکند.او را
به علم و جامعیت معقول و منقول و تقوا و معنویت و متانت و وقار
سخت مستاید. میگوید نادرشاه که نسبتبه احدی تواضع نداشت, در
برابر اين مرد فروتنی مکرد.زمان این مرد مقارن استبا فتنه
افغان.حکیم خواجویی در برخی نوشتههایش از آن فتنه نالهها سرداده
است.صاحب روضات میگوید به هیچ وجه معلوم نیست که اساتید او چه
کسانی بودهاند.فلسفه بعد از فتنه افغان به وسیله اين مرد بزرگ ادامه
یافته.شاگردان مبرزی در حوزه درسش پرورش يافتهاند از قبیل آقا
محمد بید آبادی,ملا مهدی نراقی,میرزا ابو القاسم مدرس اصفهانی,ملا
محراب حکیم گیلانی.وی در سال1173 درگذشته است 42 ,
صفحه 225:
* پسر محمد حسین بن محمد رضا بن علاءالدین
محمد مازندرانی
* جامع معقول و منقول و متخصص در فقه,
اصول, کلام, حدیت, و تفسیر, و از زهاد زمان
خويش بود.
صفحه 226:
استادان؛ "
* فاضل هندی
* ملامحمدصادق اردستانی
* ملاحمزه گیلانی
* ملانعیمای طالقانی
صفحه 227:
با کی ۲
شاگردان:
* ملامحمد مهدی نراقی
* ملامحراب گیلانی ِ
* میرزابوالقاسم مدرس خاتون ابادى
* محمد بیدآبادی
صفحه 228:
SS ۲ ۳ ۳
ere wd
۴ مفتاح الفلاح, در شرح دعای صباح
* رساله حدوث دهری
دررمقام جواب از اشکالات جوانساری بهمیزذاشاد
* رساله ثمره الفواد فی نبذة من مسائل المعاد
* اربعین
* الامامه
* بشارات الشیعه
* الجبر و التفویض
# رساله در رد بر صوفیه
" شرح نهجالبلاغه
صفحه 229:
الماسی.
(1159)
صفحه 230:
* روضات از او به عنوان نواده مرحوم مجلسی
ياد منکند.پدرش نواده مجلسی اول بوده است
و از کسانی است که در بقعه مرحوم مجلسی
درا صفهان مدفون است (43)
" وهم تصريح مسكند كه استاد آقا محمد بيد
آبادى بوده است 44 ,
صفحه 231:
3.ملا حمزه گیلانی.
)1134(
صفحه 232:
* شاگرد ملا محمد صادق اردستانی بوده و در
سال 1134 در گذشته است.
* «حکمت صادقیه» تقریرات درس استاد ش به
قلم ایشان است.
* رساله تشکیک در وجود
صفحه 233:
Se
او نيز مانند خواجويى و الماسى از اساتيد آقا محمد بيد آبادى
به شمار مرود ۹
4.ملا عبد الله حكيم.