صفحه 1:
FRE,
صفحه 2:
صفحه 3:
چیز به اندازه تمرکز انرژی روی تعداد محدودی از هدفها به زندگی تان توان و نیرو
نمی دهد.
(نیدوکیوبین)
گرامی ترین و زیباترین ها در جهان نه دیده می شوند و نه حتی لمس می شوند » آنها را
باید در دل جستجو کرد .
(Sob)
در افتادن افراد در چاه » جاذبه زمین مقصر نیست. (آلبرت انیشتین)
پیشرفت و ترقی مره نظم و ترتیب است. (گرست کنت)
برنامه ریزی آوردن آبنده به زمان حال است تا بتوانید همین الان برای آن کاری انجام
دهید.
(الن لاکین)
صفحه 4:
«اكر به موقع» جهانی نشویم» به موقع ايرانى بودن
خودمان را هم از دست خواهيم داد»
جهانیشدنبک حرکت طبیعی و غیرارادی است. اساسا رخ مىدهد و اصلاً در مورد آن نمى توانيم داورى كنيم. مى توانيم براى تشخيص
تحوه برخوردمان با جهاتى شدن. داورى كنيم اما نمى توانيم بكوييم خود جهانى شدن بد است. مى توانيم بكوبيم اين نحوه برخورد ما خوب
استيليد است. لين سياستكذارى يراى تسريعبيا كند كردن. كار خوبيا بدى است. مقبت استديا منقى: اصل يديده رخ خواهد داد و
اصل پدیده را هم نمیتوانیم داوری کنیمسبه طور طبیعی ما جهلنی میشویم و لین جهانیشدن میتولتدباتاخیر باشد. بدون برنلعه باشد
با سرگیجه باشد وبا مشکلات ورودجه میک بلوغ ناآگاهانه. کودک زملنی که آگاهیهای لازم و توانابیهای لازم را در مورد بلوغ کسب
تکند. وقتی وارد مرحله بلوغ میشود دچار مشکلاتی میشود. لگر ما پیشاپیش زنهاردهی کنیم. آگاهیبخشی كنيم. ورودبه بلوغ ساده
میشود
داستان جهانیشدن داستان بلغ شدن است. آنچه قلبل داوری است لین است که مابا لین مساله چگینه برخورد خواهیم كرد. بىكمان
كوت كذاشتن. ناديده كرفتن و بىسياستى بدترین نوع برخورد است. بیسیاستی, بیبرنامگی و مسکوت گذاشتن برای اینکه گوبی
چنین پدیدهای وجود تدارد. كارى است كه در حال انجام تن هستیم.تازملنی که ضربههای بّن فرا رسد.بعد زا واهمه و هراس شروع.
میکنيم مذاکره کردن, ها هشت سال گذشته را از دست داهيم. در مورد ریم تجاری گفتوگوها متوقف بوده است. هشت سال زمانی
است كه ما مى توانستيم الحاق را قطعی کنیم.یا حدلقل نیمی از زمان الحاق را پشت سر گذاریم. نحوه برخورد ما بدترین تحوه برخورد با
مساله الحاق است.
صفحه 5:
جهانیشدن در ولقع نوع تازهای از تقسیم کار جهلنی است. یک
تقسیم کار جدید است. ما بارها در طول دو قرن گذشته در فرآیند
تفسیم کار شرکت کردیم وبه خاطر غفلتهلیی در تقسیم کار
جهلنی به حاشیه رانده شدیم و تبدیل به تولیدکننده مواد خام
شدیم. در معرض یک تقسیم کاری قرار دایم که غفلتها باعث
خواهد شدعا در قرن آینده و در تقسیم کارییک نقش حاشیهای و
تولید کننده مواد خامیا مواد اولیه و نیروی کار ارزان داشته باشیم.
در تقسیم کار جدید. نقش جدیتربه ما داده نمیشود. تقسیم کار
جهلنی بر اساس
مزیت نسبی بود. تقسیم کار در قرن بیستم حدلقل بعد از جنگ
جهلنی دوم بر اساس مزیتهای نسبی بود و ما در تولید انرژی
مزیت نسبی داشتیم. در تقسیم کار جهلنی. تولید انرژی و مواد
خام حتی در حوزههلیی که مابه طور تاریخی و سنتی مزیت
رقابتی اما تقسیم کار بر اساس
داشتیم مثل صنایعدستی, تتوانستیم نقش بسزایی بازی کنیم.
نقش ما معطوفبه تولید انری بود. در فرآیند تقسیم کار جهانی.
جایگاه ما چیست؟
صفحه 6:
لديم كار عدي بلي زر اشاس مريت اياي سورت كيره و إراى اويطا رهايدي نيوست كدري سح(«
نكنيم. از تقسيم كار جهلنى حذف مىشويم. در مزيت نسبى نمى توانستند ما را حذف كنند. هس لاجرم بليد.به ما نقش
توليدكننده مواد خام را مىدادند. ولى در تقسيم كار جديد جون مزيت رقابتى استدبه هيجوجه نقشى .به ما داده نمى شود.
عابه عنوان دولت-ملتى تلقى مى شهيم كه از حاشيدها و باقيماندءها ارتزاق مى كند. مثل كدليى كه در شهر زندگی میکند.
بالاخره تغنیه میشود. غذلیی به او مىرسد. بالاخره سهمى .به او مىرسد ولى لين سهم باقیمنده خورده دیگران است.
وضعيت رقابتى بر اساس توزيع مواد اوليه و توزيع منلبع اوليه نخواهد بود. مزيت رقابتى بر اساس توانمندىهاى ملى و
انسانى خواهد بود. لين فر آيند جهانى شدنى كه در آغازش هستيم. بىرحمانه ترين دوره توزيع و تقسیم کار جهلنی است.
حتى از حمله مغولها هم بى رحم تر است. در حمله مغولها. مغولها آمدند و غارت كردند و در دورهاى كوتاه در جامعه إيرانى
مضمحل شدند و رفتند. بنابرلين مواهب ما ملند. زنتيك ما رابه هم نزدند. در هر صورت فرآیند در تقسیم کار جدید.
بركشتنابذير است. اكر ما به خود نيايم. تقسیم کار بیاعنی است.
صفحه 7:
در برابر الحاق به 2۳0 چه وظیفهای داریم؟
در واقع فرآیند الحاق مثل فر آیند بقای اصلح است. در فعالیت تکامل تاریخی چه کسانی میمانند. این یک غربالگری تاریخی است.
بازی تاریخی مثل بازی فوتبال
در مجموعه اقتصادعا. مشکل ژنتیک ما چگونه منعکس میشود؟ آیا محصول زن
تاریخیمان هستیم؟ دقیقاً بازی تاریضی مثل بازی فوتبال است. علت اینکه فوتبال
در مقایسهبا قمار و شطرنج اینقدر جذاب است لین است که فوتبال تصویر طبیعی
زندگی تاریضی ماست. در شطینج عقلائیت معض حاکم است. هیچ چیز تصادفی
نیست. کسی میپرد که عقلائیت محض دارد. در قعار تصادف صرف حاکم است.
در فوتبال ترکیب بسیارماهراهی از عقلاتیت. برناهریزی با تصادف هعراه شده
است. فوتبال ترکیب نسبی از عقلائیت و تصادف است. زندگی طبیعی مارا نشان
میدهد.تعمبرنامهرییها را میکنیبابیک لفزش پاسبه هم میخورد. در عین حال
آموزش. تکنیک و تعرین لثر خودش را در بلندمدت بر فوتبال درد. در یک بازی
ممکن است به تصادف حذف شویم.ولی در بلندمدت برنمهریزی و عقلایت مار نگه
میدارد.
صفحه 8:
دقيقاً داستان مثل بازی فوتبال است که تصادف هم اثر دارد و
در بلندمدت برنامه ريزى و عقلاتيت شماست كه نتيجه تهایی
را روشن مىكند. بنابرلين ما دارهم وارد يك فرآیند بقای
اصلح میشویم که بخشى از كن برنامه ريزى و مديريت است.
اگر ما هوشیار باشیم, میتوانیم در فرآبند انتخاب اصلح جابی
برای خودمان بازکنیم. از سال 1۹۹۱ میلادی تقریباً مساله
پیوستنبه سازمان تجارت جهلنیبیک مساله جدی برای تمام
کشورها شده است. در همین فاصله حدود ۳۰ کشور ملحق
شدند. ما هم قاعدتاًپلیدجزو لین کشورها میبوديم در حالی
که به نظر میرسد ما هنوز در مورد ضرورت مساله اجماع
نداریم.
اجماع در مقامات برای الحاق به ۳0
در مقامات ارشد کشور هنوز در مورد ضرورت الحاق اجماعی وجود
ندارد. در دستگاههای سیاستگنار هنوز اجماعی وجود ندارد. اكر
توجه کنید. وقتی که درخواست الحاق را زمان آقای هاشمی
داديم. به صورت محرملنه بود. یعنی هنوز نظام سیاسی چرات
نداشت به صورت شقاف اعلام كند هس از آنء حدود ۲۰ سال طول
کشید آمریکا مواففت کند. در لین ۳۰ سال ها يليد تصميم
ع ىكرفتيم. كه اكر مى خواهيم به الحاق ببيونديم. تكليف مان را با
آمریکا روشن کنیم. ۲۰ سال به تعويق افتاد. يعنى ما هئوز مردد
بوديم كه مى خواهيم بين نزاع با آمريكا يا جبهانى شدن. كداميك را
انتخاب كنيم.
صفحه 9:
خطای استراتژیک در نگرش ما به جهانی شدن
در تفکر ما نسبتبه جهانیشدنیک خطای استراتژیک رخ داده است. ها جهانیشدن را بخشی
از نظام سلطه انگاشتهليم و پیوستنبه اقتصاد جهلنی را پذیرش نظام سلطه تعبیر کردهايم. نظام
سلطه بخشی از جهانیشدن است. نظام سلطه میکوشد تا حوزههای بیشتری از جهانیشدن را
تعت سلطه خودش در آورد. هر چه ها غفلت بورنيم لین فرست رابه نظام سلمله دادملیم که
ل هی ری ار عرص ایدم لاي راید تسیر ود راو ی ات بر
ببوستن. ما بلید هزینه - فایده کنیم و بخشی از منلیع را بدهیم تا بخش دیگری را بگیریم و
بخشی از ارزشهایعان را همجا ارزشهای جهلنی سازگار کنیم. اینها هزینه است. شما دیگر
نمیتوانید همه اهداف خوب رابا هم داشته باشید. بخشی از هزینهها اقتصادی است که باید
رصدها را بايد واكذار كنيم.
صفحه 10:
مثال ديكر جهانى شدن ؛ تبديل يك روستا به شهر
بیشتر زمینهای روستا برای خان روستاست. لین خان روستا تلاش کرده است. برای روستا چادهکشی کرده است.
ارتباطات اين روستابا شهر بيشتر شده است. جمعيت روستا بيشتو شده است. تحصيلكرددهاى روستا بيشتر شده است.
و آرا آرام لين روستلبه شهرها الحاق مى شود.ما مى كوبيمنه. لكر لين روستا تبديل به شهر شود اولين سود را ججه كسى
میبرد؟ خان میبرد. چون زمینهای خان بر خيابان مىافتد و ارزش افزوده بيدا میکند. پس میب شهر شدن روستاى
٠ خودم مبارزه مىكنم. نتيجه جه خواهد شد در تقسیم کار شهر کسانیپیروز هستند کهبا سرعت پیشتری اقتشانات
شهری شدن را بپذیرن. لباس شهری میپوشند. لهجه شهریبه خودشان میگیرند. آموزشهای شهری میبینند و موارد.
و شوابظ شهرى را ياد مىكيرئد. شما بهد بخواهيد, هه نخواهيد روستا شهر خواهد شد و خان روستا منفمت خودش را
سب مه سس سس
جه موقع مى تولنسبا الاغش در شهر رفت و اآمد كند..تا جه موقع مىتولند نلنش را در خلنه بيزد..يك جليى تسليم خواهد.
شددتا جه موقع اجازه مدهد بجههليش به مدرسه شهرى نروند. بالاخره وقتى بجههلبه مدرسه شهرى بروند. ارزشهاى
روستاي شان را فراموش مىكنند. سرانجام جه خواهد شد؟ كارى كه بدر روستابى مىكند فرصتهاى آينده را از بجدها .
میگیرد.نبرلین عدم تسریع و بیتصمیمی در موردیوستنببهتقسیم کار جهلنی فقط فرصتهای نسلهای آینده ما وا
از بن خواهد برد.
صفحه 11:
فرصت سوزی ما برای نسلهای آینده.
پیوستن برای نسل ما خسارتبار است.جه لین نسل هزینههای زیادی تحمیل خواهد کرد. شکی نیست. اما نسلهای آینده دچار.
بحرنهی شدیدی خواهتدبود چس ما حشاله راز يرون نكاء یکنیم. یه وود امد بردریزیهای فقو محاسیه هزینه در
تک تک بخشهای اقتصادى است. مثال ديكر داستان مدرسه است. جامعه جهانى يك مدرسه است. ملتهایی که یخواهند وسع وجودى
ید کنند. لد در تن مدرسه مشارکت کند. ار ما در مدسه مغالفم باسخ لين نوست بكه من بكويم مدرسه نع روم كرحن با
معلم مخللف هستم, پاسخ لین نیست که من بگویم در کلاس نمیروم. پاسخ این است که من میروم مدرسه در كلاس هم میروم و سعیٍ
اع ىكنم دانشجوى ممتازى باشم. در دوره بعد خودم مدير مدرسه شوم. جهانیشدن میک کلاس است. گر ما مشارکت تکنیم ST i
یادگیری عقب میمانيم. در فر آيند تفسيم كار جهلنى. ما بخشى از آموزشها را نديديم. طبيعى است عه بليد از كلاس اول شروع كنيم. ما
نمى توانيم يكم تبه برويم كلاس ينجم نبتنام كنيم. ولى داستان اين ات كه ما هنوز تصميم ورود به كلاس اول هم تداريع.
در مورد مثال مدرسه. الكر الين مدرسه را نيسنديدهايم مدرسه ديكرى تبتنام مىكنيم هلى در مورد فرآيئد بادكيرى براى جات شين
os دو مدرسه ترا عر مين تدرسه بايد Ale GSES
صفحه 12:
استفاده از مزیت عقبماندکی
اصلى ترين خسارت در اين فر يند از دست دادن مزيت عقبفتادگی است. مزیت عقبماندگی چیست؟ در ظربههای توسعه. کشورهاییبهتر به
فرآيند توسعه مى رسند که یک مزیت عقبماندگی دارند. کشورهای دیگر پیشروی میکنشد. خطاشكن هستند و تجربه مىكنند. هزينههابى
میپردزند.تجربههای تكرارى انجام مىدهند. خطاها آشكار مىشود و دفعدهاى بعد دجار كن هزينههاى تكرارى تمىشوند. aie Ht
مق سای لنت كدعا erm ed) gion دی سر صود مور بد زر توسعه مله كنيد علد حجكه كرد ی
اعا را عقب انداخت. مثلاً مالزى. كره جنهبى. ابنها از مزيت عقبماتدكى استفاده كردند. ولى كهبا از دست داد. ايران از دست داد و از Sa
عقبماندكى استفاده نكرد. دقيقاً مثل |ينكه جبهه جنك است.يك عده مى روند روى ميدان مين. شما بليد سالم عبور کنید. پروسه توسعه مثل
ميدان مين است..يك قدم خطا برداريد ممكن است ٠١ سال عقب بمانيد. مقايسه استان كردستان و اراك مثال خوبی برای لین موضوع است.
oe) الا عكري aa cee eee تنام قزايت كاي لراك لع
سیطره صنایع آلودهکنندهقرارگرفته و آلودكىها در حال تغيير زنتيك اراکیهاست. بعضی از مطالعات نشان میدهد كه اراككببا مشكلات زنتيك
روبهروست. با افسردالی. راک از مزیت عقبافتادگیبرخوردار نیست. اما كردستان مزبت عقبماندكى دارد. کردها میگفتند از دیلت مرکزی چه .
درخواستی کنیمابه آنها گفته شد. درخواست کنید بتروشیمی تمیخواهیم و در عوض بولش راببه ما بدهيد. بولش را جه كار كنيم. باسخ داده
شد بولش را بكذاريد در بننک و سودش را بگیری.به معلمان خود حقوق بدهید و بگوییدحق ندایید دوشفلهباشید. ید بایید لین آموزشها را
ببينيد. نظام آموزشى را ا نظام كلى به نظام شناختى نبديل كنيد. 1 سال ديكر يك استان توسعه بافته شويد.
در صورت داشتن بتروشيمى. سهم استان کردستان از بتروشیمی. دربان و نگهبان و راننده خواهد شد. لين بتروشيمى نقشى در اقتصاد
كردستان بازى نخواهد كرد. بنابرلين. كردستان.به خاطر إينكه هنوز انباشتى از صنايع متضاد و متنلقض. محيط زيست و فضاى شههرى را از بين
خبرده است. مستعدتر از اراک است.تاخیر در تصمیمگیری در مورد الحاق.به سازمان تجارت ihe فرصت مزيت عقبماندكى را از دست ما
میگیرد.
صفحه 13:
انواع مدیران
دسته بندی انسان ها در مورد کار کرد؛
صفحه 14:
يك اقتصاد بسامان. بايد همه ابن دسته انسانها را داشته باشد. یک اقتصاد در حال توسعه. بايد سهم مديران كار آفرينش
ارا بالابيرد. مديران كيزنرى هم لازم داييم. فرصت جومنه. فرصتطلب. إينكه جرا سيهم مديران كا آفيين بالا تمىرود. بحث
ديكرى است كمبه عدم اطمينانهلبى که در اقتصاد وجود دارد. مربوط است. مدير كارآفيين افق مى خواهد. عدم اطمینان.
افق را از أو مىكيرد. بس ديكر كارآفرينى نمىكند. مىرود سراغ فرصت جوبى.
در نظام اقتصاد جهلنى. يكسرى از كشورها نقش كارآفرين را بازى مى كنند. إينها همان خطشكنها هستند. در كذشته
سوذهاى كلان بردطند و كارآفرنان هستند. قاعدتيانسيل هاو ظرفيت هاى انباشتدشده وهی در گشتهدشتد کم
حالامیتواند کارآفرینی كتند. جون مزهت ' تقدم دارد و ومتر داضل بازی آمده است. كشورهاى ديكر. لين فرصت براى
آنها هست كهبه مديران فرصت جويا كيزنرى تبديل شوند. فرصت هابى كه خط مقدم. توليد مىكند. AES Ag Tih
كنند وي سهمى يكيرقد. اكر لين كار انكام نشوف در كام ركذي. كشو رهلرى كد در یت و ی
کشورهلیی که تقش مدیر عادی را دایند و وضعیت موجود را حفظ میکنند.ارتقا پیدا نمیکنند. میشهند کشورهلیی که
تقش کارمند را بازی میکنند. ییا سهم مشخصی در تقسیم کاربهآنها میدهند که کار مشخصی را انجام دهند و حقوقی .
مگیند لما در تقسيم كار جهلتى نقشه دقيقيقر ندارند. مديران دسته دوم. يعنى مزيت عقبماندكى. وقتى ست كه ما .
بتوانيم در تقسيم كار جهانى. نقش مديران فرصت جو يا كيزنرى را بازى كنيم. اكر به موقع اين كار را نكنيم..
صفحه 15:
فرصتهایی که توسط کشورهای کارآفرین ایجاد میشود. توسط سایر کشورهای کیزئری يا فرصتجو. تسخير
مىشود. سهمی که برای ما میملند. سهم کارمندی خواهد بود. بنابرلین. داستان لین است که ما گرچه خط
امقدم را لادشت دادطيم ولى تعلل بلعث موشود در تتشم كار جهلتي تتوائيع ناقش دوم را هم كه مدير
فرصت جو يا كيزئرى ست بازى كنيم. فرصت يعنى مزيت عقب ماندكى وقتى براى ما وجود دارد كه ما به ge
اقدام كنيم واز فرصت هابى كه توسط كشورهاى بيشرو خلق شده است. بتوانیم بهربرداری کنیم. این فرصت
را كه از دست بدهيم. ديكر در تقسيم كار جيزى نمىماند. در تقسيم كار جديد. فرصتها از جنس فعالیتهای .
ا
یادگیری را از دست بدهیم. در تقسیم کار جهلنی, ژنتیک ما را یادگیری مشخص میکند. خه زنقيك
طبيعىمان. موقعيت ما در ژنتیک جهلنی با تسریع در فرآیند یادگیری مشخص میشود.نه اینکه ه لحاظ
بو ON i
کشور هستند که رتبه اول را ارد. یکی کره شمللی است و یکی مفولستان.مخولستان و کره شمالی.جزو
رتبدهاى اول زنتيك در دنيا هستند. الزاماً پهره هوشی طبیعی نقش آینده را تعبین نمیکند.بهره هوشی.
اجتماعی. هوش هیجانی. هوش عاطفی است. به شرطی که پشت آن انباشتی از انش باشد. جایگاه ژنتیک ما .
را تعیین میکند و بدون طی کردن یک دوره آموزشی بلندمدت. ما نمیتوانیم جایگاه مناسبی داشته باشیم.
صفحه 16:
اختلال ارتباطی در جامعه ما
فرش كنيد فردا 09170 جلسه تشكيل دادسبه م اطلاع داد كد شما عضو bel oH JY Fp Gabe A la تسلى از تجارى
کهبا زیر وبم اقتصاد جهانی آشنا باشند.تربیت کنیم. ما نسلی از تجار جوان كه در همه حوزدها آموزش ديده باشند. اصلاً نداريم. بنابراين
قرآيند الحاق. یک فرآیند اداری نیست. یک فرآیند طبیعی است که با یک جریان آموزش تاریخی باید محقق شود.
همانكينه كه در جامعه. افرادى جايكاه برقر يبدا مىكنند. كه دو ويزئكى داشته باشند. بك. باهوش باشند. دو. توانابى هاى ارتباطى شان قوى
باشد. يعنى اختلال ارتباطى نداشته باشند. سواد ملاى نيست! در جامعه حا الكر.يك بيمارى عمومى اجتماعى را مشخص كنيم. بليد بكوييم.
اختلال ارتباطى. جامعه اجا يك بيمارى عمومى اختلال ارتباطى روبهروست. اصلاً مقامات كشور هر زمان مىخواهند.با هم حرف بزنئد.
اسخترانى م ىكنند. در سخنرانىهايشان.با هم حرف مى زنند. بنشینند یک گوشه گفتوگو کنند وبه جمعبندی برسند, فيست. مردم ما هم
همينطور. مردم ما هم مبانشان كف توكو نيست. در خانواددها. كفتوكو بين ما نيست. بنشينيم با بجدها وبا همسرانمان نفسيم كار كنيم و
بحت كديع ليع Lo تقسيج كار منتتى بر خازواكه ها أز قديم پوده است؛ cat Sa)! US gas ag AE a ane lege
.بيام هلبى كه بجدهابه بدر و مادرشان مىدهندبا بداخلاقى هايشان است-به همين ترتيب در سطح اجتماعى. اختلال ارتباطى جدىاى وجود.
دارد. كفتوكو مختل است. كفتوكو محصول تواناییهایی است که در هوش اجتماعی انباشته میشود. بهره هوشی ما ۸۴ است. قبل از انقلاب
۶ بوده است و حالا ۸۴ است. مسائل تغنیه و مسائل آلودگیها و.. در هر صورت. لثر گذاشته است و دو رتبه پایبن آمدهایم. چین ۲۰ سال
پیش بهره هوشیاش ۹۸ بود و حالا ۱۰۵ است. یعنی پنج درجه هم از یک بهره هوشی نرمال. بالاتر رفتداند. لين مشكلى است كه عا داریم, و
بخشی از آن بهخاطرنحوههای مدیریت سالین خیر.رژیم غذایی,استرسهای اجتماعی و جنگ است. اما از آن سمت. در عين حال به لحاظ.
توناییهایارتباطی. هم در داغل. هم در خارج. مشکلات جدىاى داريم. لين تميين پیوستن را بلید شروع کنیم. ۲۰ سال,بیک نسل بايد
aif pa نسل بعد بتولند عملاً ملحق شود بتابولين ما ۳۰ سالبلد کر کنيم.گران از ین باشیم که اکرا گفیممیخواهيم يبيوند يم
چه خواهد شد. سيل میآید و صنیع ما را میبر. آن سیل هم مآید. لیم با ديركردمان فرصتهاى نسلهاى آينده را از آنها مى كيريم.
صفحه 17:
فناوری دارد به مرز تكينكى مى رسد. يعنى جه؟ الوين تافلر سال ۱9۸۰
که موج سوم را نوشت. پیشبیتی کرد که ۲۰ سال ديكر اين انفاقات رخ
خواهد داد. یکسری از انافات رخ داد. یکسریاش هم قبل از
+۲سالگی رخ داد. از سه. چهار سال پیش بهبعد در فناوری گفتند ما
دو سال ببشتر نمىتولنيم ييشربينى کنیم. از ۲۰۱۰ به بعد گفتند
شتماه ان میگویند بیش از بیک ماه قبل پیشبیتی نیست. این
مفهوم تکینگی است. یعنی ما در فناوریبه مرزی میرسیم که اصولاً
دیگر نمیدانيم مسیر چه خواهد بود. در آزمایشگاههایه طور مخقیانه
بيا آشكار. انبوهى از تحقيقات رخ میدهد كه هر کدام بنتجه برسد
ممکن است موج ابجاد کند. به مرزی رسیدهايم که با یک تفیبر
كوجك. لثر بروانهاى رخ میدهد. لثر پرواهای در هواشناسی به كار
مى رود كه اكر نيم درجه هواى آن كوشه اقيانوس تغيير كند. آن سمت
اقبانوس سیل و توفان میآید.فناوریوارد موز تکینگی شده است.
فتاوری داردبه موزی میرسد که آگرعا سریع بخشی از شكافمان را
جبران نكنيم و فرصتهاى يليه را درنيابيم: اصولاً فرصت جبران بعدى
از دست خواهد رفت. يكسرى فرصتها يليه است. فرصتهاى يايه را
اكراز دست داديد. قلبل جبران نيست. فرصتهاى بايه آن فرصتهابى
است كه شما بر اساس آن مى توانيد مزيث توليد كنيد.
همينجا تفاوت مزیت نسبیبامزیت رقابتی طرحمی شود مزيت نسبى. اين
است که شما یک توانابىها ويك موهبتهاى از بيش دادهشدهاى داريد.
توانابىهاى الهى يا موهبتهاى طبيعى داريد. بر اساس آنها شما يك
کشتیگیر برجسته میشوید. شما بر اساس مزيت نسبىتان عمل كردهايد.
شمابه لحاظ رُننيك آدمى بودهلید کهبه درد کشتی میخوردهابد. در تولید.
انفت مزيت نسبى داريد. يس تقسيم كار در مزیت نسبی: بر اساس موهبتهاى
اوليه است. مززيت رقابنى لين اسث كه شما مزيت نسبى را خودتان توليد
مىكنيد. مزيت طراحى مىكنيد. شما ابنجا قدرت تغيير مزيت داريد. در
اقتصاد اینگونه است. الان دیا به مرزی رسیده است كه طراحى مزيت
مىكند. يعنى نكاه مىكند. مىبيند كه الان در لين حوزءها مى تولنم خلاقيت
ابورزم. مهم نيست كه متلبع اوليه دارم ييا خير. همه توانابىها به سمت
توانابىهاى دانشبنيان در حركت است. پارک علم و فناورى كاليفرنيا. يك
ld ميكروب را به موسسه رازى, به موسسه ياستور. مى فروشد 8٠. دلار.
بارك علم و فناورى كاليفرنيا. نمونههاى كربدهاى ها را مييبرد. اصلاح SI
میکند و صادر میکند.
اصلاً مهم نیست که شما مواهب اولیه دارید. شما غلق میکنید. گر ما
فرصتهای پلیه را از دست بدهیم. تونییمان در خلق مزیت را از دست
خواهيم دادسبدون فرصتهاى بايه. شما ابن توانابى را نخواهید داشت.
صفحه 18:
جمهوری اسلامی با جهانی شدن چه برخوردی دارد؟-
لكوع علد epee دع eae [بسته يعت قوز لوم برست عل توسعه به مفهوم رابج جهاتى را مى خواهد با
خبر. یکسری کارها میکند, كه من مىخواهم. يكسرى كارها مىكند كه مىكهيد كن الكو را قبول ندارد. ولى حانقابه سياستها كاه
میکنيم. نمیفهميم که در مساله توسعه جمعبندی داریا خیر. سیاستهای توسعه در برنامههایاول.تا سوم و چهارم. سیاستهایی.
بود که سازگارباپروسه توسعه جهلنی بود. حالا یکسری ویژگیهای خاص ملی و مذهبمان را هم دربر گرفته ود هلی شاکله این
سياستهاجا بروسه جهلنى سازكار است. ايرادهاى زيادى داشته است. بليد لحن سياستها در .يك بستر دیگری اجرا میشد.یعنی
سياستهاى تعديل بليد دريك يروسه 15. ٠اساله اجرا مىشد. كن شتاب. كن آزادسازىها براى اقتصاد ما خيلى سريع يود. در هر
صورت. هدفكذارىهاى كلى برنامدهاءبه نوعى سازكارجا جهانى شدن بود. يا جمهورى اسلامى دنبال رشد و توسعمبه مفهوم رايج در
الياست؟ إرخن از اقدادائى كه در دو دوقت قبلى الجام شد تش التاق اين بوة كه هروسة و اس بو ترا
مديريت كرفته. از كنار كذاشتن برنامههاى توسعه كرفته از تغيير اسم برنامدها كرفتهسنا برخى از سياستكذارىهاء برخى از هدفكيرىها.
و رفتارهاء تعارض آميز است و نشان نمیدهد كه قاطعيت به مفهوم مرسوم براى توسعه وجود دارد يا خير. در تثورى توسعه. كشورها سه
دسته میشوند.توسعهخواه, توسعهباز و توسعهخوا. دولت توسعهخوار مئل دولت قاجارهانه در تثورى و انديشه توسعه میخواست و
نه در عمل. در عمل هم گر قائممقم با مبرکبیریا فرد دیگری بیدا میشد که قصد انجام کاری را داشت.به سرنوشتی تاملوم دچار
مىشد. .يا حاج امي نالضرب كه به هزينه شخصى 18١ سال قبل مىخواست براى ما راهآهن از شمال به تهران بكشد. ببينيد جه
كارآفرينهاى بزركى داشتيم. ناصرالد ين شاه اجازه نمىدهد. مجوز به او نمیدهد که رهآهن بکشد. هس. حكومت قاجارها آشكارا.
کارشکن با توسعهخواراست و پذر توسعه را میخورد.
صفحه 19:
جمهوری اسلامی با جهانی شدن چه برخوردی دارد؟-
دولتهای توسعه خوا. در مقایل. دولتهایی هستند که هم در اندیشه توسعه میخواهند و هم در عمل به توسعه کمک میکنند. آامآرام
كه بخش خصوصى و جامعه مدنى رشد مىكند. دولتها خودشان را عقب مىكشند و اجازه م دهند ا نهادهاى مدنى رشد يابند..
a ee
رسانهایگروهی مدنی تشکیل میشوندبهمعض اینکه یک مقدارى اينها نقش خودشان را بازى م ىكنند. سرکوبمیشوند. لین id
ريم بهلوى. آشکارا یک نمینه حکومت مردد در توسع بود. دی دنت ی رورش ی ی رید
رفتارهاى متعارض دارند. در سالهاى بعد از انقلاب نمىدانيم دقيقاً. يكسرى از gD خواهاته است و یکسری از عنم لین اس
كه لين ساختار آمادكى كنار آمدن با ببامدهاى توسعه را ندارد. بالاخره توسعه بيامدهاى خودش را خواهد داشت. اكر ما توسعه
اهى خواعيم: بايد إبامدها را بيذ يودي إين مساله مر سال هلى أخير باهت شعت يبحت الكوى يومى توسعه و القوى ايرلني - اسلامي بيشوقت
طرح شود. ولى مساله لين ا ست كه در مورد لين الكو..به جمع بندى نمىرسيم. سال هاست كه راجعبه لين الكو كار مى كنيم. .بيك بسته
سازكارى هنوز بيدا نشده است. بنابرلين.به نظر مىرصد مه حا در لين مورد هنوز جمع بندى نداريم. شما وقتى كه در اين مورة بجمع يندى
ندارید. طبیعی است که در مورد پیوستنبه اقتصاد جهلنی هم مردد هستيد. جون لكر لين الكوى توسعه جهلنى را نيذيريد. جهانى شدن
بخشی از چیست؟ همان الكوى توسعه است. بنابراين شما مردد برخورد مىكنيد. به نظر مى رسد كه ترديدى كه در ساختار سياسى ما در
مورد الحاق به 0/0 وجود درد ناشى از ترديدى است كه در مورد اصل شيوه توسعه داريم و هنوز به جمع بندى ترسيدهايم.
صفحه 20:
جمبندی
در هر صورت آنشاءنه بعد از حل و فصل مناقشه اتمی و بعد از اینکه یکی دو سال. دولت یازدهم تلاش کند همه همتش.
ee ١29١96867 3 _ِ_ِ_ِ
که مساله اشتغال, که مایه سرعتبا لشگری از بیکاران هم روبرو هستیمسبه موضوع اول بدل شود و برای حداقل ۱۰
سال. دوباره مساله الحاق را از انديشه دور كنيم. ها نمىكوييم که به سرعت al sigs در مورد الحاقبه DDO
اطور جذى فتدر كتدي براتهريزى انيم و متام بشن برويم لين لكزالى وجوه دارتكدية معضن اينكه أر فاسان ركود
خارج شويم مساله اشتغال بيش ببايد. ها رسماً حدود جهار ميليون بيكار داريم و دو ميليون هم به صورت غيررسمى. در
مجموع شش میلیون بیکارسبه صورت بلقوه دارم و لين شش ميليون بيكار. يعنى يك لشكر ويرائكر شش ميليون نفرى
کهها رلبه سرعتبا چالشهایی روبهرو میکند و اینقدر درگیر آن چالشها میشویم که دوباره اندیشیدن در مورد الحاق.
۱۰ سال عقب میافتد. اشتغال عا مساله جدی است. ممکن است که تبعات امنیتی و سیاسی برای ما داشته باشد. ولی به
نظر میرسد که حتی مساله اتفال را هم بلید در بستر الحاق.يه آن بينديشيم. جداى از بستر العاق, یعنی ما ۱۰ سال
برويم براى اشتغال و بعد فكر كنيم براى الحاق. اشتغال را هم بايد در بستر الحاق به آن بينديشيم. با این جمله بحث تعام.
مى شود كه اكر به موقع. جهانى نشويم. به موقع ايرانى بودن خودمان را هم از دست خواهيم داد.
صفحه 21:
صفحه 22:
دستمزد
ای ند سا دای ای در کرام اس و یه افو
: و
ee 0 ee اا مه
تعيين شده براى سال جارى از سوی شورای عالی کار. ۶۰۸ تحت
اه و ار وی و مد ون 7
با وجود اینکه برخی مقامات دولتی و کارفرمایان معتقدند متوسط پرداختی آنها در سال جاری حدود هر نیروی کار
eee Cee es ae sem one eee
[ee SoM disuse se ora hasan aa
بتابراین تا زمانی که دست کم ۳ میلیون مشمول قانون کار در ایران : ee دربافت کنند.
any yee ee ae eee
مسئله حقوق بابين كاركرى در ايران باعث شد تا بيبشت و هس مره هو وهی و ای ساموت
0 اه رل مد رت سل ای را ؛ كنند تا بتواند به نيازهاى ضرورى خود از جمله اجاره.
صفحه 23:
همچنین مسئله حل نشده دستمزدنیروی کار در ایران و شکاف عمیق بین هزینه ها و درآمدهاباعث شده تا بسیاری از كاركران علاوه بر
شغل اصلى, به مشاغل ديكرى نيز رو بياورند.
كارشناسان اقتصادى معتقدند يكى از دلايل كسترش مشاغل غيررسمى. دلالى و واسطه كرى در ایران تمین نبودن افرد و عدم وجود
توازن بين هزينه ها و در آمدهاى خانوار است. سامان جهانى كار يبش تر مقايسه ای را بين وضعيت دستمزد نيروى كار در برخى
كشورها انجام داده بود كه نشان مى دهد با وجود بايين بودن دستعزدها در ايران. نيروى كار برخى كشورها ارقام دريافتى بين
تری از کارگران ایراتی دارند.
با إين حال نباید از باد برد که وضعیت هزینه ها نیز در کشورهای مختلف متفاوت بوده و در تعیین دستمزدها تاثیرگذار است؛ به عبارتی
ممکن است پرداخت دستمزد کشوری نسبت به ایران کمتر باشد اما هزینه زندگی در آنجا نیز به مراتب از ایران پایین تر باشد.
صفحه 24:
نگاهی به مقایسه وضعیت ریالی دستمزد در ايران و مقايسه آن با دلار نشان می دهد که هر کارگر ایانی در سال ۸۰ معادل ۷۱۷ دلار در
ماه حداقل دستمزد دریافت می کرد که این رقم تا سال ۸٩ رشد داشته است.
پس از آن با افزایش یکباره قیمت دلار در بزار ابران. حداقل دستمزدهای معادل دلار نیز کاهش یافت و به زبر ۲۰۰ دلار در ماه رسید.
تنها در فاصله سال ۸٩ تا .٩۰ حداقل دستمزد ماهیانه کارگران ۱۰۱۶ دلار کاهش داشته است.
به عبارت ساده تر در حالی که حداقل دستمزد کارگران در سال ٩۰ به تسبت سال ۸٩ به میزان ۳۰ هزارتومان در هر ماه افزایش نشان
می دهد. اما در واقع حدود ۱۰۲ دلار از ارزش دستمزد و قدرت خرید کارگران در فاصله ۸٩ تا ٩۰ کاسته شده است.
صفحه 25:
مقایسه وضعیت دستمزد در ایان نسبت به برخى از كشورهاى ديكر نيز نشان مى دهد كه ايران در رديف كشورهاى با حداقل دستمزد
پایین قراردارد و در این زمینه نیروی کار برخی از کشورها ماهیانه تا چند برابر یک کارگر ایرانی حداقل دستعزد دریافت می کنند.
در حال حاضوء حداقل دستمزد ۶۰۸ هزار و ٩۰۰ تومانی هر کارگر ابرانی در ماه معادل ۱۹۴.۵ دلارء ۱۴۴۶ بورو: ۱۱۶.۲۰ پوند و ۱۷۱۳۰۸
درهم است. بررسی ها نشان می دهد که طی سال گذشته میلادی و امسال. هر کارگر عراقی ۳۰۰ دلار حداقل دستمزد دریافت می
کند.
صفحه 26:
خلاصه
جهانیشدنمیک حرکت طبیعی و غیرارادی لست؛ لساساً رخ میدهد و اصلاً در مورد تن نمیتوانیم داوری
کنیم. داستان جهانیشدن داستان بللغ شدن است. جهانیشدن در ولقع نوع تازهای از تقسیم کار جهانی
است. تقسیم کار جدید بلید بر اساس میت رقابتی صورت گیرد و برای مزیت رقابتی نیازمند یکسری
مقدمات هستیم. لین فر آیند جهانیشدنی که در آغازش هستیم» بیرحمانهتیین دوره توزیع و تقسیم کار
جهلنى است. لگرحا هوشیار باشیم؛ میتوانیم در فرآیند انتخاب اصلح جایی برای خودمان باز کنیم. در
تفکرها نستبه جهانیشدنمیک خطای استراتژیک رخ داده است.عا جهانیشدن را بخشی از نظام سلطه
انگاشتهليم و پیوستنبه اقتصاد جهلنی را پذیرش نظام سلطه تعبیر کردهايم. جهانیشدنمیک کلاس است؛
اکر ما مشار کت نکنیم از فرآیند یا کیری عقب میمانيم. در تقسیم کار جدید» فرصتها از جنس فعالیتهای
دانشبنیان است. نکته دیگر لین است که تاخیر در الحاق.به (6() و تاخیر در جهلنی شدن باعث میشود
فر آیند یادگیری را از دست بدهیم. بلید در مورد الحاقبه (مبه طور جدی فکر کنیم» برنامهریزی
کنیم و منظم پیش برویم. لگر به موقع» جهلفی نشویم؛ به موق ایرانی بودن خودمان را هم از دست خواهیم
whe
صفحه 27:
كت
۱
0 2 مس
EO a KG ۳