صفحه 1:
صفحه 2:
نام استاد
صفحه 3:
۳۳
oor aa
ماچگونه؛ما شدیم؟
صفحه 4:
بكذاريد سخن را از اينجا شروع كنيم كه اساسا جه شد من به سر وقت مسئله ى عقب ماتدكى ايران
oe
داستان بازمگردد یه سال های ۱۳۱۳-۱۳۹۶من در آن سالها ورد دورهدکترا در داتشكاه برادقوره
انگلستان شده بودم و به دبال نقطه شروعی برای تزم بودم من معتقد بودم که رمزوراز ستط پهلوی
وپیروزی نلاب اسلامی علی رغم به دور از ار بودنش درمجموعه تحولات سیاسی واجنماعی
تاریخمعاصر اران هفته است.
در بررسی ایرن عصر قاجار در ثرن نوزدهم بود كه شكل و شمايل برسشى كه زمينه ساز تكارش ما
جكونه ما شديم كرديد به تدريج در ذهنم شكل كرفت.معلومات من بيرامون ابران عصر قاجار مشابه
ساير ابرانيان بود اما اتفاقى كه برايم افتاد كه يك (جرا ) در ذهنم بيدا شد جرا شاهان ما فاسد و بد
.بودندجرا شاهان فرانسه ابتقدر فاسد و بد نبودئد؟.
صفحه 5:
همه ی معلومات و اطلاعات من پیرامون عصر قاجاردفعتابرایم بدل شد به یک علامت سوال:
چرا ایران آن چرا ايران آن همه دچار ضعف. انحطاط .بی خبری و عقب ماندگی شده بود؟ این
سوال به نویه ی خود پرسشی های دیگری را برايم رقم زد:آيا عقب ماندكى ايران امرى طبیعی
بود؟ آیااران همواره کشوری عقب ماندهبود؟
ابه دنبال یافتن پاسخ برای اين پرسش ها بود که اقدام به مطالعاتی نمودم اما مشکلات نه تنها
كاهش نيافت بلكه بيشتر شد. اثری را خواندم که در آن نشان داده شده بود که پاشاهان و حکام
عصر قاجار چقدر فاسد.جاهل و وابسته بودند؟ این سوال برایم پیش آمد که چرا هر جه
فرمانروایان خودکامه بود نصیب ما شد؟
صفحه 6:
پس از با گشت به ایران در سال ۱۳۷۰ داوطلب تدریس تاربخ تحولات سياسى اجتماعى ايران شدم. از آنجا كه عن قريب
می بایستی پخش نخست آن درس را که مربوط به ایران عصر قاجار می شد تدريس می کردم به جستجوی منابع و مآخذى
پرآمدم که در تدریس از آن ها بهره گیرم .اما هر چه بیشتر گشتم کمتر اثری پیدا نمودم.
چگونه میشود در قریب به ۱6۰سال که قاجارها در ايران حکومت میکردند هر هفت پادشاه به همراه حکام و رجال قاجار
یکی بعد از دیگری بدتر بودند ؟
منتهی می شد این پرسش را هم مطرح ساخت كه اساسا جه شد كه انگلستان آمد ايرن و آن بلاها را بر سر ما آورد؟چرا ما
خود بگیریم؟
پخش عمده ای از مطالبی را که بررسی کرده بودم می شد به دو گروه تقسیم کرد : گروه نخست مطالبی بودند که بدون در
نظر گرفتن آن پرسش ها صرفا به شرح و بسط وقایع پرداخته بودند. بخش دوم آثار در بر كيرنده اى تفكرات مار كسيستم
در زمينه تثورى وابستكى بود که بر اساس آن استعمار عامل عقب ماندگی ايران و کشورهای جهان سوم است. در حالی که
پرسش من آن بود که چرا Ol al دروهله اول بدل به کشوری عقب مانده گردید تا استعمار بتوائد بر آن سوار شود؟
فتیم که انگلستان يا فرانسه را مستعمره خود نموده یا دولت های آنان را زیر "
صفحه 7:
بيش از دو سال از اين مدت صرف نگارش فصل سوم کتاپ تحت عنوان "خاموشی چراغ علم در
ابران "كرديد آن قدر بر روى ابن فصل کار کردم و بری نگارش آن زحمت کشیدم و مطالعه كردم كه
احساس مى كثم به جاى ابدكه من اين فصل را بوجود آورده باشم اين فصل مرا از نو بوجود آورد.
یکی از مسایل اصلی که در رابطه با عقب ماندكى ايران در قرن نوزدهم مطرح است فقدان يا غييت بن
های ی .استه در زان عضر تاجار نهک به دبا علوم جدید امک و تا اساسا کنی از وجوم علوم نو
داتش ها ی مدرن آگاهی دارد.
بنابراين بكى از مسائلى كه در گارش ما چگونه ما شدیم موضوع خاموشى جراغ علم در ابران قرن نوزدهم
بود. این که چه شد چرا و چگونه شد که ما از ابو علی سینا رسیدیم به دیوارهای مخربه مدرسه حاج میرزا
احسن رشديه Be
#من سعى كردم بفهسم جرا و جه شد كه بعد از عصر فارابى و ابن اسيئا نه فارابى در ايران متولد شد و نه
ابوعلى سينا جديدى با به عرصه گذارد فكرى مسلمين آشنا ميشدم از اينجا
ابه بعد بود كه وارد دنيابى مى شدم كه ايش رأ شنيده بودم.
صفحه 8:
Li ایران کشوری عقب مانده است؟
توسعه عبارت از ساختن و پرداختن خود.شهر. جهان . جامعه وحتی یک قرداد اجتماعی
و ضوابطی که درآن اصل مرجع حقوق بشر بوده تا درسایه ی آن هرکس بتاندبه خلق
پیاپی خود.جامعه و جهانی دیگر و خصوصی کتشی متفاوت نشان می دهد.
منطقه قره چمن در قریب به ۱۵ سال جنگ با روس ها قرارگاه اصلی فرماندهی
نظامى ايران بود .(ملاقات تاريخى در قراركاه سباه ايران در د:
اقره جمن ميان
عباس میرزا و ژووبر فرانسوی درست ۲۰۰ سال می گذرد .در طی ۲۰۰سال پرسش
تاریخی عباس ميرزا (اين كه جرا به رغم عباس ميرزاء اروپایی ها آن گونه هستند و
ما ايرانى ها عقب مانده ايم درحاليكه آنها اين كونه بيشرفت كرده اند توسط
بسيارى ديكر نيز تكرار كرديد.بسيارى از انان خود را در مقاوم ثوبر
مى کردند به عباس میرزا پاسخ دهند.)
صفحه 9:
الو ۳ ۳
=
j
حکایت کتاب ما چگونه ما شدیم به تعبیری تلاش در جهت پاسخ به پرسشی
است که از یک مسابقه ی۲۰۰ ساله برخوردار است. آن جا که عباس میرزا به
ژوبر می گوید.
مشکل در كجاست؟جرا شما شماء شما شدید و ما .ما شدیم آیا آب و خاک اروپا
با آب و خاک ما متفاوت است؟ آیا خدا خواسته که شما آن گونه شدید و ما این 3
گونه؟
واضح است كه عباس ميرزا همه ابن ها را به طعنه می گویدعباس میرزا نه تها
شكاف و تفاوت را ديد بلكه به رغم خودش در صدد جاره كشابى هم برامد
پلافاصله پس از پایان جنگ دست به کار شد عده ای را براى بکار گیری دانش
های جدید و صنمت راهی اروپا کرد مقدمات یک ارتش مدرن را تدارک دید
ودستكاه جاب و روزنامه را به ايران آورد و.....اما تيفوس مجالش تداد ودر سن
قریب به چهل سالگی نقاب در خاک کشید.
6 | a ae
صفحه 10:
——
Ze
همه هنر این کتاب در حد یک پرسش است : ما جرا عقب مان
ايم ؟
البته براى قومى كه بسيارى از آنها در ابرها و آسماتها به سر مييرئد و خود را سرآمد و سر
شير بشربت مبيندارئد طرح جنين بوسشى البته كه نا خوشايند . مهمل و نلاشى جهت مشوب
كردن اذهان و انحراف است شايد هم به واقع همين طور باشد . وله اعلم به حقايق الامور.
صفحه 11:
طرح صورت مساله:
* بحث پیرامون مقوله عقب ماندگی یا به اصطلاح مودبانه تر توسعه نیانتگی به هیچ روی موضوع جدیدی در ایران نیست.
** ميتوان كفت ايرانيان براى نخستين بار در قرن 14 بود كه به تدريج در يافتند كه جامعه شان داراى كاستيهاى بنيادى است
كل ايران قرن نوزدهم تشكيل مى كردد از مجموعه واحدهاى اقتصادى كه جملكى خود كفا بوده وكمتر ارتباطى با
يكديكر اعم از تجرى يا غير آن داشتند نه مبادله ى كالاى جندانى بين اين واحدهاى صورت مى كرفت نه اضافه توليد
یک واحد معمولا راهی بازارهای دیگر می شد. نه شبکه ی اقتصاد ملی چندانی وجود داشت ونه چندان اثری از گردش
گردش کالاء پول. سرمایه و خدمات به چشم می خورد.
*
ایران قرن نوزدهم در یک کلام بيشتر شباهت به روستاى دورافتاده اما بزرك داشت که نام کدخدای آن پادشاه بود.
صفحه 12:
ثرو
روشنفكران ايرانى ابن قرن بر اين باور بودند كه حداقل يكى از
رمز وراز هاى ترقى و بيشرفت اروباييان در كنار كذاردن مذهب از
آن به امر خصوصی و فردى است.
2 آنان نهاد مذهب و روحانیون را عامل اصلی عقب ماندگی ایران می
دانستند سکولارها تنها گروهی بودند که در مقایسه بين ایران و
اروپا دست روی مذهب گذاشتند گروه دیگری از اب
صحنهی سیاسی جامعه و
et افراطى (شوونيستى) ابن
ابرانى ٠
صفحه 13:
۱۳۲
#وجه به این نکته ضروری است آن هم که چطور شد استعمار به ایران آمد و توانست آن را به زیر مهمیز
خود بكشداما هركز ايرانيان به اين فكر نيا فتادند كه بروند انكليس يا فرانسه را به استعمار خود درآورند؟
جه شد كه كشورهاى غربى سر از ايران درآوردند ولى ابرانيان به عقلشان نرسيد كه راهى آن كشورها شوند؟
0_پاسخ واقع بينائه تر آن است كه ما توان به استمار د رآوردن ديكران را نداشتيم. كرفئن فرانسه. انكليس و بلؤيك SH
خود دارد. ما اگر در توانمون بود گرجستان, قفقز, شيروائ. داغستان, ايروان. هرات و .درا از دست نمى داديم.
0 آنچه جای بحث دارد اين است که چرا استعمار توائست به أن فرجه ازاقتدار و تواتمتدى يرصد که از آن سر دنیا ره
بيفتد و بيايد اينجا و ايران را غارت كند و عقب نكه دارد و ما متقابلا به آن درجه از ضعف رسيديم كه تتوانستهم
جلويش را بكيريم.
0 اما سئله ی اصلی اين است که اگر ما ضعیف و عب ماندهنودیم استعمارگران نمیتوانسند برگردن ما سوار شوند
a Sa
صفحه 14:
اگر اين اصل کلی را بپذيريم که عوامل عتب ماندگی ایران ازدرون خود
علل نیازمند مراجعه به خود جامعه
هتم اما مشکل اینجاست که آثار مختلف از گذشته تصویر واحدی از
جامعه ایران بر خواسته اند برای با
ته و حال جامعه نمیدهند.
پسیاری از
آنها جنبه ی توصیفی و نقلی دارند و اين
عقب ماندگی ایران چگونه و از کجا فراهم شده است.
۱-715 >
گونه منیع تها برای
تحلیل گذشته می توانند مورد استفاده قرار گیرند.آنچه که برای شناخت عوامل
سازنده ایران امروزی لام است نظریه پردازی وسیعی در ایجاد مدل و ساختار
ذهنی برای نشان دادن اینکه چرا و چگونه و از كجا به امروز رسيده ايم و علل
منسجم ترين و متداول ترين مدل تحليلى
كه تاكتون در ايران وجود داشته
عاركيسم بوه استاين نظريد از لؤكيل
قرن بيستم و به همراه نهضت مشروطه.
توسط انقلابيون ايرائى سوسيال دموكرات
و بعدها بلشويك هاو طرفداران لین که
عمدتا آذری تبر و شمالی مهاچر به
تفقاز بودئد. وارد ايران شائد.
صفحه 15:
سا
© اما مدل ماركس در تبيين و تحليل سير كلى تحولات اجتماعی و عقب ماندگی ایران
با مشکلات و نارسایبهایی روبه روست . اشکال عمده ای که در کاربرد
مکانیکی مار کسیسم در تین و تحلیل و شناخت سیر تکاملی اجتماعی و تاریخی
ایران بوجود ميايد اين است كه بسيارى از سوالات اصلى اين سير يا اساسا بدون
.باسخ مى ماند يا اين كه حداكثر باباسخى متزلزل وسطحى روبرو ميشود. به جای
استفاده از یک الگوی از پیش تعریف و تعیین شده که نتیجه اش بالاجبار و به گونه
ای اجتناب ناپذیر شناخت و تبیین تحولات بر طبق آن خواهد بود.
صفحه 16:
گرد eat بود ست وين (Ue Oia ie عل سب با
اینکه چگونه بودن را کدامین علل سیب ساز شده اند و
ae عوانل درونی جامعهایران شکل کلی مناسبا ت اجتماعی
gal آن زا تزضیم کرد اند))
صفحه 17:
ایران چگونه جایی است؟
شرايط اقليمى فلات ايران با نوع ساختار سياسى. اجتماعی و اقتصادی اش تا حدود زیادی
ارتباط مستقيم دارد. كمبود آب بنيادى ترين ويزكى شرايط محيطئ ايران مى باشد و ايران با
on age کمتر از یک سوم مینگیندنیا جزمناطق خشک جهان می یاشد.
نخستین پیامد بلند مدت شرایط جغرافیایی ایران عبارت است از پراکندگی و دور بودن
مناطق محل زندگی انسان ها از یکدیگر.
صفحه 18:
صفحه 19:
سیکل اقتصادی در بسیاری ازآنها در حالتی بسته بود. به اين معنا که تولید در حد و مرز خودکفایی و برآوردن
احتیاجات اولیه ساکنینش_صورت می گرفت.
أ به خاطر فقدان تولید مازاد بر مصرف بادله کالا با محیط بیرون اصلا صورت نگرفت. اگر به
هرج و مرج. قتل. غارت و..بيفزاييم آنچه حاصل می شود به جز ایران عقب مانده چیز دیگری نیست.
صفحه 20:
ی ایرانه تمرکز قدرت در دست حکومت بود.
بيامد مهم ديكر شرابط اتا
البته این طور نیست که
جامعه ای در تضاد قرار گیرد.
رت در دست حکومت با نفس پیشرفت و ترقی
| بخشی از پیشرفت اقتصادی و توسعه ی اجتماعی ایران قبل اسلام که منجر به
پیدایش یکی از بزركترين امبراتورى هاى عصر باستان شده بود به یکپارچگی و
اقتدار حکومت های هخامنشیان و ساسانیان بازمی گردید.
صفحه 21:
7 جداى از تاثير بافت قبيه كرابى. به نظر مى رسد بتوان بر روى دليل عميق ديكرى نيز در توجيه جرابى اقتدار بى جون و چرای حکومت.
در ایران دست گفارد
ن تحليل نيز در نهايت ارتباط مستقيمى با شرایط اقلیمی
> این کمبود آب باعث شده که ازهمان زمان بيدايش تمدن در ايران. انسان ها براى تامين آب موره
کشیدن کانال. حفر فنات. ابجاد سد و آب بند و.... دست بزند.
3 ان و مشخصا مسئله ی کمبود آب
AS yl
زشان به تلاش هاى زيادى از جمله:
< ضرورت" مشارکت دسته جمعى انسان ها "اسان ها برای تهیه ی آب : مستله ی مد
و به تدريج رياست منايع آبى را به دنبال خود يه
وجود می آورده است.
#به نظر مى رسد که ابن رياست به مرور زمان و با تكامل جوامع اسكان يافته تبديل به رياست جامعه با حكومت شده باشد.
7 چنین شبوه نگرشی نسبت به حكومت و جايكاه رفيع آن تبعات اجتماعى مهمى را به بار آورد
صفحه 22:
ics نشدن أن از تاحيه حکرت و صاحان قدرت امد در
احترا به حقوق ديكران لز حق تملك انان برب و زمين كرت با
ile i aaa ياش
از رعیت به شمار نمی آمدند و به جز انقید و اطاعت محض از حکومت
ین حالت.مردمبرای حکام و سرا Sie HS
وظیفه دیگری نداشتند
##در یک کلام نهتنها شرایط طییعی حاکم بر فلات ایران چندان مناسب پیشرفت و توسعه نبود بلکه نوع ساختار سیاسی و اجتماعی که
در تبجه این شرایط به وجود امد نیز به نویه خود موانع یشتری را بر سر راهبیشرفت ابران قور می داد
صفحه 23:
ابرانيان توانسته بودند به كمك نبروهاى انسانى بناى بك امبراتورى قدرتمند را بكذارند.تلاش هاى انسانى باطيع
مسئله ى سازماندهى و تشكبلات اجتماعى را به وجود مى آورد كه به تدريج به بيدايش حكومت و تمركز
قدرت در دست آن مبدل شد. به عبارت ديكر اكر در ايران عهد باستان اقتصادى بالشبه نرومد به وجود آمده
بو ه واسطه ی برخورداری از شرابط و امکانات طیمی مناسب نبود.بلكه نتيجه ى تلاش انسائى بود.
ابه نظر مى رسد با هجوم دسته هاى صحرانشين آسباى ميانه به ابران از اوايل قرن بازدهم مبلادى به
تدریج چتن نمی بوجودآمدند
ابن که چرا و چگونه ابنفبایل توانستند واه ارانشوند و حتی حكومت هاى نيرومندى هم بوجود
آوردندبهدوستی معلوم ليستة
آنچه مسلم است, به دنبال فروباشى امبراتورى مقتدر ساساتى «قدرث مركزى در ايراث از ميات
برداشته شد بتابراين عاملى كه در تكذشته مائع از ورود صحرانشينان به ايران مى شد عملا از مي
رفته بود. به علاوه با ورود اسلام به إيران مناطق شمال شرقى ايران كه همجوار با آسياى ميانه و
ماوراءالتهر بود توسعه قابل توجهی کرده بود
صفحه 24:
عامل دیگری میتوانست باعث وسوسه ی قبیل در حمله Ul شود مرائع سزسبز ناحبه ی خوارزم و طبرسنان بود. به هر حال اكر
بيرامون اسباب و عللى كه باعث هجوم قبايل آسياى ميانه به ايران كرديد ابهاماتى وجود دا نتایج AS ol می توان
اترديد نمود.
بد هاى بى با ابل ودستجات صحرانشين كه بر ايران هجوم آورده بودئد از يك سو و ميان مهاجمين با قواى محلى از سويى
ES صعات زر فایمات جزی و جرنه ابا ری برساخار اقضادی و اجماهی سر هو Sr paca cy he, Sash any Dal
كشاء.:». ».شال هدء. اقتصافه. أ ٠1د آ.ه
جنك هاى عديده به همراهتاخت وتازهای طولانی صحرانشنان که غالبا در نار شهرها با
اطراف مناطق آباد اتفاق مى افتاد لمات جدى بر توليد و توان اقتصادى آنان وارد آورد.
ازجمله لطمات وارده و يكى از مهم ترين آنان از بين رفتن باغات. كشتزارها و مزارع بود.
مهاجمین به دلیل سرشت کوچنده و صحرا كردشان.به كشاورزى كه زير بناى اقتصاد زندكى
ساكن بود با ديدى بسيار منفى و حقير مى ذكريستئد. جرا كه حيات اقتصادى آنان در گرو
رد لذا براى نان مراتع و چراگه اهمیت داشتنه زراعت که لازمه ی آن
a 2a pla
صفحه 25:
قربائى بعدى تهاجم آنان سيستم آبيارى بيشرفته ى ايران بود كه در طی فرون متولی با تلاش پی گیر اجتماعات اسکان یاتهایجاد شده
7
© این مینتم نم اسان ها داشت. انسان هايى كه بسيارى از آنها در تنبجه ى ابن يورش ها ازيين
© وهی هسته مای صعرانفین یم je than ayo
سال هاى بعدى و به واسطدى فقدان نبروى انسائى لازم برا تكهدارى آنها به تدريج در معرض نابودی قرارگرفتند.
'بشر ساخته "انياز به مراقبت
ویا
ينان از ميان رفته بودند. در
بابراین آن دسته از نیع آبی که در
ويرانى و تخريب حاصله از ورود فبابل آسياى مركزى به ايران با هجوم مغول ها در نيمه ى اول قرن سيزدهم ميلادى (هفتم هجرى)
ابعاد كسترده و عميقى يافت. هولناك ترين بعد هجوم مغول ها عبارت بود از كشتار وسيع مردم. به نحوى كه بسيارى از شهرهاى آباد و
بزرك ايران با خاك يكسان شدند يا بخش عمده اى از ساكنين خود را از دست دادند.
** به علاوه مغولان با انتقال هزاران iy) Saco به دشت كبى (مغولستان امروزى) صدمدى ديكرى بر بيكر اقتصاد ايران وارد ساختند.
اثيرات بلند مدت به قدرت رسيدن قبايل بر ساختارهاى اجتماعى ايران بود. اما تا آنجا كه مربوط به ملاحظات فورى تر مى شود
** بابستى كفت : با رسيدن قبايل آسباى مركزى به حكومت. سبك و الكو هاى صحرانشينى وزندكى عشابرى كه نا قبل از آن صرفا بخشى
از جامعه ايران را در بر مى كرفت. از قرن بازدهم به بعد به نحوى كسترده و در قالب اليكارشى حاكم بر تعامى حياث سياسى.
اجتماعى. فرهتكى و اقتصادى ايران سايه افكن شد.
=== = ۳"
صفحه 26:
تاثير هجوم قبايل بر ساختار نهادهای اجتماعی ۱
((در فصل سوم. برخی از تایج هجوم قبايل آسياى ميانه را بر زيربنلى اقتصادى ايران قروث وسطی بررسی نمودیم.
راید فص توت ای ات دپ از راد يم آن چه به طور کلی می توان گفت این است که به
رد نیاورد بلکه مناسیات اجتماعی
به عنوان مثال Se مالكيت را قبل از به قدرت رسیدن قبایل نیز در ایران چندان
tb Canaan ged له بای فرب ون ان بی اعتبارتر هم شد. تمرکز قدرت در دست حکومت
اجتماعی نیز وضعیت مشابهی داشت.))
صفحه 27:
۱۳۲
دادر تسوس يست سان
يعنى تاثير به قدرت رسيدن
قبایل بر مناسبات اجتماعی, به
نظر می رسد که جدای از
مشكلاتى كه به هنكام تغيير
قدرت از يك قبيله به قبيله
دبكر بيش مى آمد. مشكل
اساسى تر و عميق تر به شيوه
ی حکومت صحرانشینان و
ماهیت اجتماعی شان بازمی
گردید.
۶ این ناز و تدازم آن: ضروزت در اخنیار داشتن یک قوای نظامی مسجم و خرله ای را وجود
آورد که بهتدریج مبدل به ارتش شد.
أرتش به نوبه ى خود نياز به بودجه اى معين و دايمى داشت كه منبع تامين آن ماليات بود.
بنابراين با به قدرت رسيدن قبايل. فشار حكومت براى اخذ ماليات افزايش يافت. اين فشار در
ی عکس می داد و باعث مى شد كه كشاورزان منطقه اى آنجا را رها کنند ودر
پدید آورد باعث رکود و کاهش تولیدات شد.
مواردی نب
oe
از انچه رون
از انچه رو
صفحه 28:
واضح است كه با به قدرت رسيدن يك قبيله. تمامى نرم ها و مناسبات ساده و بندیی بافت پدرسالاری نيز وارد حکومت می گردید و
بالطبع حاكميت سعى مى نمود جامعه را بر اساس أن اداره نمايد.نرمهابى كه نه ننها براى بيشرفت و توسعه جوامع اسكان يافته مناسب
نبودئد بلكه در عمل نيز همجون مانعى بر سر راه تحول و تكامل اجتماعى ابن جوامع قرار كرفتد.
به قدرث رسيدن قبابل قزلباش و تشكيل سلسله ى صفويه در قرن شائزدهم ميلادى نيز
روند عقب ماندكى ايران به بار نباورد. تنها تفاوت عمده ى بين قزلباش ها با قبايل ديكر در تداوم.
حاكميت آنان بود. حكومت آنان به مراتب بيش از قبايل دبكر به درازا انجاميد كه نتيجه ى آن ثبات
بانسبه طولائى بود كه به مدت دو قرن بر ابران سايه افكتد.
بات عمدتا در اقتصاد بود و
ابر اب جنبه های اجتماعی وسیاسی اران همچنان بدون تفیر و
تحول باقى ab
يكى از مهمترين ابن جنبه ها ركود علمى و روی گردانی از داتش های طیعی یود که در سایه ی
حكومت صفوبه عيناادامه يافته و به دوره بعد از آثان التقال يافت.
صفحه 29:
خاموش شدن چراغ علم:
خاموشی چراغ علم از جمله سایلی است که ارتباط مستقیم و تگاننگی
نیست اكر رشد علمى و فعاليت هاى فكرى در جامعه اى متوقف يا حتى كند شوا
مى شود و به ورطه ی عقب ماندگی می اند
آن جامعه دچار رکود اقتصادی. اجتماعی و سیاسی
جنين شد وبا خاموشى جراغ علم عقب ماتدكى از راه رسيد. حثى اكر ترديد مود و
جنين حكم قطمى صادر كنيم.حداقلش ابن اسث كه يشت تمودن به علوم بكى از عوامل
بیدی عقب ماندگی در ابران شد
های علمی و روش هاى
رد آمد. آن جه به ابن سوال اهميت بيشترى بخشيده و به تعبيرى آن را پیچیده تر
است که از قضا اين روى كرداتى در جامعه لى اتفاق افتاد كه خود از پیش کسوتان
علوم و معارف بود
== ۱-715 >
صفحه 30:
© على رغم قدمت موضوع بايستى اذعان داشت که این سوال هنوزمورد کتکاش و بررسی چندانیقرا گرفته است.
"#یرخی از پاسخ هایی كه به ابن سوال داده شده به غابت سطحی هستند و به نظر نمی رسد اساسا صورت سئله را چندان درک کرده باشند.
#برخى هجوم مغول ها را به ميان مى كشند و برخى نيز به سراغ نظريه بردازى هاى بيجيده تر مى روند و بالاخره گروهی نیز مشکل را در
اسلام مى بينتد. در مججموع ابن باسخ ها ججندان قابل قبول نيستند و اكر مورد بررسى موشكافانه و دفيقى تق جملكى با ابهامات اساسى
روبه رو می شوند.
ادر تحليلى كه در اين فصل ارائه شد سعى كرديم نا قبل از هر جيز توصي
سپس در باسخ جرايى "خاموشى چراغ عم" موضوع را از سه زاوبه مورد بررسى قرار داديم: ١)جكونكى ظهور عصر طلايس
؟) رونق علمى اسلام؛ *)ورود قبايل آسياى ميانه به ابران و جامعه اسلامى دركل و تاثبرات بلتدمدت اين تحول؛ و بالاخره تغيير
و تحولات فكرى و معرقتى مسالمين.
صحيحى از صورت مسئله به عمل آوريم)»
صفحه 31:
۱۳۲
a
a
به هر حال آنچهمسلم است به مدت زيب هذ كد قوق حکومت بنی م. مسلمین A el eat ECS pay ple BUN
a
مى دانيم كه در ميان اعراب زمان جاهليت از علوم خبر و اثرى نبود. امادر جريان كسترش اسلام در زمان خلفای راشدین و بنی ا,
از مناطقى كه يدست مسلمين افتاد به لحاظ علمى بسبار غنى و بيشرفته بودند (بخشهابى از ايران و امبراتورى بيزانس به اضافه ى اسكندريه
و قاهره).
اعراب در يك الى بك و نيم قرن اوليه ی ظهرر اسلام چنان بهسراغ علوم نرفند. جنگها ی اولیه وسیع در تحکیم قدرت. مجال چندنی
برای فعاليت هاى اجتماعى باقى تكذاشت. ضمن آنكه برخى نيز غافل بودن اعراب از علوم يا حتى ضديت آنان رأ علت عدم شکوفایی
علوم در زمان پنی امیه میداد
ما با به قدرث رسيدن بنى عباس از اواسط ثرن عشتم ميلادى (دوم هجرى) اوضاع يكباره تغيير كرد. ثبات سياسى و رونق اتصادی كه به
تدریج با به قدرت رسیدن بنی عباس به وجود آمد باعث گردید تا به لحاظ اجتماعى مركز امبراتورى سلام تا حدودى دكركون شود.
صفحه 32:
غلفاى اوليه بنى عباس علاقه و تمايل زيادى به داتشمندان و فعاليت هاى علمى نشان دادند بايتخت دارالاسلام به تدريج مرکز تجمع علماء
وداتشمندن مختلف ازكوشه وكتار جهان متمدن آن روز شد.
کم رمات موعياة ]قا gh seat اط gle LS aad io of بموطن ودرا ye sas wl
انشين ديكر ترك كفته و به قلمرو اسلام مهاجرت كرده بودئد.
جدای از حنایت حکزمت .آنچه در tila رونق علمی نقش به سزایی_داشت عبارت بود از موققبت وان عزبی,
جدای از آنکه زبان خدا به عربی بر مسلمین نازل گردیده بود. عربی همچنین زبان رسمی حکومت و زبان الیگارشی حاکم
نتيجه عربى به صورت عامل بيوتد و ارتباطات در ما بری جدید درآمد
یا مناطق مسیحی
بود. در
Ob: مادری با بومی دانشمندان و علمای غبرعرب. هر چه بود. جملگی به زبا
می کردند
عربی تسلط داشتند و به آن زبان می نوشتند و مطالعه
راکوت تاکز رسای راو ری اما ملق لین و زیخ زا ری کل
فارسی, سانسكريت و جينى به عربى ترجمه كرديد. به تعيرى مى توان كفت كه مسلمين بر عصاره ى دانش و تمدن عاى ديكر
صفحه 33:
ae
[] این تسول به ممراه درجه ای از بات سیاسی, روتق اقتصادی و مهم تر از همه حمایت جدی
حكومت از دانشمندان و فعاليت هاى علمى آنان دست به دست يكديكر داده و به تدريج عصر
طلاى زوتق, علمی را در اسلامپدید آوودند+عضری که در آن سلمین بیش از دو قرن پرچمدار
علوم دبا شدند
71 تحول دیگری که قبل از پیدایش مسر ۳,, شروع به شکل گیری نموده
رد مباحث نظری.
متافيزيكى و به تعبير امروز مسايل عقيدتى و جهان يش بود بخشى از اين مباحث نشات كرفته از
مشکلات و مسایل روزمره و اجرایی و سمی در كاركشايى آنها بود و بخش ديكر ناشى از مسايل
و مباحث عقيدتى.
=== = ۳"
صفحه 34:
از آنجا که بخشی از تاکید اسلام بر زندگی این دناییایمان آورندگان است. بنابراین بسیاری از مسایل اجرایی و
روزمرهی مسلمین می بایستی طبق چارچوب شرع انجام گیرد. عتولی این امر حضرت ختمی مرتیت (صس) بودند که
در زمان حیاتشان در راس مسلمین قرار داشتند.
پس از معظم له. خلفای راشدین که از دید مسلمین (به استنای شیعیان) جانشین ايشان شناخته می شدند کم و بیش از
بخشی از آن مشروعیت برخوردار بودند. اما درگیری های سیاسی.رقابت های شخصی. رقابت بین خانواده های سرشناس,
بین طوایف و قبایل عرب. رقابت بين مهاجرين و انصار. بين مكيان و مدنى هاء به علاوی مشکلات و معضلات
اجرایی که در یک جامعه ی جوان و تازه شکل گرفته بوجود می آید و بالاخره انواع و اقسام مخالفت ها و توقعات و
انتظارات از حکومت که باعث بوجود آمدن ارضایتی های مختلفی ازنهاد خلافت می شد همگی دست به دست یکدیگر
دادند و به تدریج
رقابت
صفحه 35:
مخالفت های علنی با حکومت در زمان عثمان بوجود آمد. در زمان حضرت علی(ع) مخالفت ها با حکومت بیشتر
كرديد كه منجر به نبردهابى مابين مسلمين شد. در طى قريب به يك قرن حکومت بنی امیه از حکومت به زیر کشانده شدند.
ابه تدريج نهاد 0 1
خلایی را که از این
بود بر نمايد. ابن تهاد جديد علماء و
ag
صفحه 36:
3 منابع ابن نهاد جديد براى ندوين تنظيم و كاركشابى امور حقیقی و شرعی مسلمین عبارت بودند از قآ . سنت و احاديث منقول از
حضرت رسول لله به كمكد ابن منابع . فقها مى بايستى اين مسايل حقوقى ؛ جزابى و اجرابى را كه جامعه رو به كسترش مسلمين با
آنها مواجه ميشدئد حل و فصل تمايئد.
> آنجا که یعضی از این مسانل در چارچوب نع فوق ستقیما و با یه وضوح قابل حل و فصل نبودند لذا يه تدريج مسئله رای
شخصى فنها بيش آمد و به كمك ابن راى بود که بسیاری از مسائل جدید حل و فصل شدند این روند
اگرچه یعضی از مشکلات را تا حدودی حل و فصل می نمود اما واضح است که ی
أولا راى يك فقيه در مورد يكد مسئله شخصى ممكن بود با رای فقبه دیگر تفاوت باشد انیا تعمیم و گسترش استباط و اجنهاد
درعمل و غیرمستقيم از از اهميث منت و حدیث.می کاست.
بتابراين و به تدريج برخى از علما با لاخص در حوزه مکه و مدینه که يشترمتثر از صحابه و نزدیکان رسول AI می بودند احصاس
صفحه 37:
نتیجه تاریخی این تحول پیدایش دو گرایش متفاوت در نگرش فقها بود یک گرایش بیشتر متمایل به رای.اجتهاد و
استنباط فردی فقیه بود در حالی که نگرش دوم پیشتر پایبند به احادیث و سنت رسول اه و در مرتبه بعدی به احادیث
منقول از صحابه
I آنچه این تقسیم بندی را پر رنگ تر و عمیق تر نمود ورود مباحث متافيزيكى و فلسفى در ميان علما و فقها بود.
cs opty gow O زاین تما قابل رزیت ادها زک عفاوتلاز ینت :جتریفت تفلا و تفت هد
تا صف بندی میان اندیشمندان مسلمان عمیق تر شود.
جهت کلی برداشت علمای سنت گرا و موضع گیریشان در قبال مباحث فوق پیشتر تمایل به پذیرش نص صریح قرآن
و پیروی مطلق از احادیث و روایات تسلیم به تقدیر و مسلوب الا ختار بودن انسان داشت.
a Sa
صفحه 38:
i
در مقابل علماى خرد كرا ييشتر كرايش به تعقل . تفسیر و تاویل و آزادی عمل انسان داشتتد
انا قبل از به قدرت رسيدن بنىعباس شايد بتوان كفت كه موازته قدرت بيشتر به نفع سنت كرايان بود اما با شرو عصم ای این
توازن به نفع جربان خره كرا تغيير يافت
5 طبيعت علم كراى جريان حاكم بر مركز داراسلام با نحله هاى فكرى عقل كرا بيشتر دمساز بود تا سنت كرا بتابراين يلى جربانات
گرا همچون معنزله به حکومت باز گردید و پشتبانی حتومت از آنان باعث تفوق و پیشی گرفنشان از رقبای دیگر شد.
اما به هيج روى به معناى آن نبود كه سنت كرايان از مین رفته با تلیم حاکمت شوند برعکس آنن متظر فرصت بودند تا ضد حمله
خود را شروع كنند فرصنى كه از نيمه دوم فرن نهم و بس از به قدرت رسيدن متوكل بيش آمد. بر عكس خلفاى قبلى متوكل به شدت
جانب سنت كرايان را كرفت و با هركونه بحث و جدل مخالفت ورزیده وآن را ممنوع نمود و از قرن دهم فشار حكومت بهفلاسفه
ان تناف شد.
رسید و به تدريج عرصه بر دانشمندان و فعاليث هاى آنا
صفحه 39:
i
اكر جه حکومت نقش به سزایی در در بيش افتادن طيف سنت كرايان به زيان طيف خره كرا و همجنين در رو به تعطیل رفتن
فعلتهای علمی و تحت قرار گرفتندانشمندان بر عهده داشت اما واقعيث اين است كه طبيمت با ويزكى هاى علمى_كه در عصر طلابى
x در بغداد شکل گرفت به گونه ای بو که از پاره ای جهات آن را آسیب پذیر ساخته بد
تخت آنکه علمی را که در عسر طلایی به وجودآمده بود ميتوان عاريتى نااميد به اين معنا علمى نبود كه كه در بغداد و درطى قرون
و اعصار طولائى و به تدريج تحول و تكامل بافته باشد بلكه علمى بود كه از مناطق مختلفى كه جزء جهان اسلام شده بودند و با ماطقی
كه حتى جزئ امبراتورى اسلامى هم نبودند كرفته شده و.در بغداد كرد هم آمده بود همان طور هم متفرق شود.
صفحه 40:
۱۳-۹
0 _ ویزگی ديكر اين علم باز مى كشت به نفش ترجمه در آن بخش از از شالوده علمى كه در بغداد بايه كذارى شده يود بر كرفته از آثار
علمى تمدن هاى ديكر بود.
0 مشكل دانش و معرفتى كه بر اساس ترجمه باشد ابن است كه اولا ممكن است درست فهميده نشود ثانيا اشكالات و نارسابيهاى آن كمتر
يتواند توسط استفاده كنندكانش شتاسابى و اصلاح كرد و بالاخره علم مبتتى بر ترجمه عالمان و بيروائى مقلد بار مى آورد به تحوى كه
را كه ترجمه کرده اند غالبا بهگونه ی مطلق و بدون نفادی مچذبرند
0 ویژگی سوم علم در عسر للا وابستكى آن به حكومت بود. فى الواقع تكيه كاه اصلى فضاى علمى حاكم بر بقداد بر روی شانه
حكومت قرار داشت. ميزان وابستكى ابن به كونه لى بود که اگر تکبهگاه از ميان ميرفت فعاليت هاى علمى كمتر ابن شانس را داشت که
بتوائد روى باى خود بايستد
0 ويزكى آخراين است كه بخشى از فلسفه منطق و الهيات عصر طلايى نهاتنها مورد بذيرش علماى سنت كرا نبود بلكه آنان به شدت
مخالفشان بودند و سرائجام زمائى كه فرضت بافتند به قلع و قمع و تعطيل آن برداختد.
صفحه 41:
أن علی رم رکودی که در بناد اک گردید در رن مایت های علمی ام یقت .انا Ale gl که در یران خکومت نیکردند
کمتر سباست بغداد را به اجرا گذاردند اما پس از هجوم تبایل آسبای مر کزی در قرن یازدهم مبلادی در Ol gl نیز فضایی بغداد حاکم گردید.
لا روساى قبايل كه حكام و سلاطين ابران شده بودند اسلام أورده و نسبت به دين رسمى سر سبردكى كامل نشان میداد در تيجه 2S كم
حاكميت بغداد نيز در ايران حاكم كرديد صاحبان قدرت سعی میکردند تا هر اندیشه و جربانی را که مخالف حکومت بود قلع و قمع نمابند.
ل اگر در ادا سر سپردگی حکام ترک به بغداد به واسطه جلپ حمایت خلیفه و جلب مشروعیت از راس حکومت می بود . از نیمه دوم قرن
پازدهم و با قدرت رسیدن قبایل در قالب سلسله سلجوقین سباست هسازی و یکسو نگرنه با دارالخلافه به صورت ركن اصلى حکومت.
ایرن در آمد
صفحه 42:
۱۳۲
خواجه نظام الملک من متذكر نظام سلجوقبان سباست يكدست نمودن و منمر کز ساختن قلمرو وسیع ترکمن ها را با كارايى و تديير كم
تظیری بهاجرا درآورد و توانست سرزمین های پهنوری را قبايل تركمن از ماوراء التهر نا درياى سباء به ضرب شمشير كرد هم آورده
بودئد با قدبير اداره كند
2 وسعت امبراتورى سلجوقبان به اضافه فقدان تجربه و دانش اجتماعى و سياسى حكام جديد زا يك سو و هرج و مرج سياسى و اجتماعى
ناشى از جابجایی
> قدرت به همراهمنازعات عدیده فرقه ای و عقبدتی از سوی دیگر خواجه را به اين ب رد که تنها ره ادره چنین مجموعه
گسترده و تفرقیاجاد یک نظامممرکز و نرومد است
> به منظور تربيت كادر جين نظامى خواجه مدرسه نظميه را إيجاد كرد كه وظيفه آن تربيت فقهابى سنت كرا و متعصب بود که بتوند سبایت
يكسوتكرائه منسجم حكومت را به اجرا گذارند
> این که انگیزه خواجه نطام الملك در ايجاد يك نظام سفت و سخت كه در آن فضابى براى هيج كونه تفكر و عقيده ديكرى وجود نداشت
با انكيذه متوكل و ديكر حكام و علماى سنت كراى بغداد يا مكه و مدينه يكسان بود قابل بحث است اما در اين كه نتيجه اعمال اين
سياست يكى بود كمثر ميتوان ترديدى داشت.
صفحه 43:
نيز همان محيط خشك و تعصب آلودى كه حاكميت بغداد سمى نموده بود از قر لادی به وجود آورد با تمامی
تبعات زيان بار آن از قرن بازدهم به ندریج حاکم گشت
بته بیستی توجه داشت که حکومت خلق الات فكرى سنت كرا بود بلكه همان طور كه بيش تر ديديم اصولا از هما ابتدلى
شکل گیری ابراتور اسلام جه در رویاروبی با مسائل جرایی و چه در حوزه سل فلسنی
ى و عقل بود و ديكرى يا اعتقاد ا
صفحه 44:
—
” اولى نه ننها تضادى بين علم و دين نمى ديد بلكه در تین و تحلیل مباحث دینی و اعتفادی
1 از فلسفه کمک گرفته و خرد كرا بود دومى بلا عكس جزم انديش و ضد فلسفه به دتبال
۱ ظهور نضای جدید و غلبه كامل آن . جريان دوم بدل به جربان فكرى حاكم شد وبه مرور
۱ سلطه خود را به تدريج پر فضای علمی جامعه حاکم کرد
۱
7 از جمله شخصیت هایی که اند
اش در خدمت تفکر چزم گرای حاکمقرار گرفت
محمد غزالی ود
اما در مورد غزالیباید این تکته اساسی توجه داشت که انگیز
وبارویی با لسفه و علوم طیمی با نگزه حکام و سلاطین هم عصرش مفاوت بود.
ابه هر حال و به هر کیفیت فضای خرد ستيز بغداد به تدريج و از رن با
ات و آثار زيان بار آن در ايران ظاهر كرديد . مهم ترين اين تبعات ضد؛
۳" ميلادى يا همه
پا فلسفه و
SI
صفحه 45:
زمان و تحولات سیاسی و اجتماعی به نظر نمی رسد کمک چندانی به از مین برداشتن این روند کرده باشد. زیرا
به مرور زمان خرد گرایی در میان مسلمین بیشتر رو به زوال رفت تا جایی که در ترون بعدی کمتر فعالیت علمی در میان
مسلمین انجام گرفت و اساسا علوم طبيعى و شاخه هاى ديكر علوم حتى تا اواسط قرن نوزدهم براى مسلمين بيكانه و نا
آشنا بود.
بو
#روی بر تافتن از علوم و دانش به علاوه نا آگاهی از تمدن ها و بی اطلاعی از اجتماعات و اقوام ملل دیگر دست به
دست یکدیگر داده و نه ننها بكى از بايه هاى جدى عقب ماندكى ابرانيان را به وجود آوردند بلکه در مواجهه با اروباييان
که در قرون جدید پیش آمد باعث كرديد تا ايرائيان يهاى را براى جهل و بى +
صفحه 46:
شرق وغرب: تماس يا تقابل
بديده عقب ماندگی به شکل ساده و کلی در تضاد و تقابل تاریخی خلاصه می شود که از دیر باز ما پین شرق و غرب بوده است
تضادی که در پرتو آن یکی سمی داشته دیگری را در بند و عقب ماندگینگه دارد
0٠ بنابراين رای بررسی اسیاپ و علل عقب ماندكى ايران ما نيا
روياروبى مبان ايران و غرب بيردازيم.
از جنداتى به شناخت جامعه ايران نداريم بلكه كافى است كه به تشريح
ما تضویری که در عالم واقع وود خارف يهأمراتب از این مدل خیلی پیچیدهتر و عمیق تر است نه بهدلیل اینکه حجم تخاصمات و
جنگ پین غربی ها با یکدیگر و شرقی ها با یکدیگر به لحاظ کمیت اساسا قابل مقایسه با حجم تخاصمات مین شرق و غرب نیست
بلكه بيشتر به دلبل ابنكه كه شرق و غرب در مجموح مستقل از يكديكر تحول ید و زمنی که از رن هندهم به بعد ابن تمدن با
یکدیگر مرتبط شدند شرق قرن ها بود كه در حال جا زدن بود در حالى كه غربيان از برخى جهات توانسته بودند به بيشرفت هاى
اسرنوشت سازى نابل شوند
تا
به عبارت دیگر شرق و غرب زمانیبه یکدیگر رسبدند که همه چیز كم و بيش تعین شده بود
که آیا سئله عقب ماندگی ایران اساسا رتباطی با روایط
برای درک بهتر این مطلب بایستی به نحوهارتباط آن دو اشاره تماييم و بي
ميان شرق و غرب بيدا مى كند؟
صفحه 47:
3
0
0
در ابتدا لين سوال مطرح مى شود كه اصولا غرب جكونه جابى بوده است كدامين شرايط محيطى بر آن سايه افكنده بوده و در نتیجه چه
نوع و كدامين رفتارها و ساختار اجتماعى در ان شكل كرف
اروبارا در مجموع مى توانيم شبه جزيره توصيف تماييم زيرا أز سه طرف در محاصره درياهاى آزاد است . به علاوه در داخل قاره نيز
رودهای بزرگ و طولانیثابل حمل و نقل كه در جهار فصل سال در جريان هستند ارتباط اروباييان را با يكديكر و دريا از هر حي
كامل مى كنند.اين مجاورت كسترده با آب باعث برخوردارى از آب وهواى معتدل و ريزش باران كافى ميشود كه در تیجهآن روپ از
استعداد های طبیمی کشاورزی و دامپروری غنی برخوردار
شرايط فوق باعث شدند نا اقوام مختلفى از مناطق سردسیر شمال اروپا به سوی مناطق مرکزی و جنوبی آن مهاجرت کنند و از هیات
قیلگی وصحرا نشینی خارج شوند وبه زندگی کشاورزی ودر تبجه اسکان دایم روی آورند پدیده ای که تطفه اوليه ملت ها و
اعات كوناكون ارويا را تشكيل مى داد . به دليل شرابط طبيعى قاره اروبا ابن اجتماعات به فواصل کمی از یکدیگر تشکیل شدند به
كونه اى كه به سهولت مى شد از يك منطقه به مطقهد
صفحه 48:
نزدیکی اجتماعات اسکان یاته در ارپا باعث یه وجود آمدن دو خصلت مهم در و تاریخی شد . الا حجم ارتبط بین جوامع مختلف اروپایی
زياد بود . اكر اين خصوصیات را نقطه قوت نزدیکی اجتماعات اروپایی به یکدیگر بداتيم نقطه ضعف آن عبارت بود از ظهر رفابت ها و
اصمات پایان ناپذیر میان اروپایبن . این
بعد ديكر مجاورت اروپا با آب در تمايل زياد به دربا توردى و در نتيجه تسلط بر درا خلاصه
ميشود . فالواقع جملكى قدرت هاى اروبايى از توان :. باس جار :. و نظامى قابل توجهى برخوردار
بودند. سهولت ارتباط از يك سو و برخوردارى از شرابط طبيعى مناسب كه در موارد زيادى منجر
به تؤليد مازاد بر مصرف ميشد از سوى دیگر دست به دست یکدیگر دادند و باعث شدند تا بسیاری
از جوامع اروبابى به امر نجارت با ١ Atha Se ele
اكرجه شرايط افلبمى ارويا مطلوب بود آما تمدن هاى اوليه در شرق به وجود آمدند. مجموعه ای
از نتوع آب و هوا . آفتاب . حرارت و خا غنى در كتار رودخانه ها دست به دست یکدیگر دادند
و باعث شدند نا كشاورزى و داميرورى ابار در مشرق زمين به وجود آيد . به علاوه تنوع
آب و هوا باعث كرديد تا در شرق تنوع محصولات كشاورزى به مراتب بيشتر از ارپا اشد
در نتيجه غرب در ابتدا وارد كننده محصولات شرقى اعم از كشاورزى يا به تعبير امروزى توليدى
صفحه 49:
سیر تاريخى راء ابريشم بل ارتباطى ما بين شرق و غرب بود غربی ها که در
ابتدا كالاى جندانى براى صدور به شرق نداشتند براى تامين كسرى موازنه
ارى خود مجبور شدند به جستجو و استخراج فلزات كران بها بيردازند.
© همنجنى سعى تمودئد با توليد و تهیهکالاهای دیگر این کسری موازنه را جبران
نمایند عواملی که به نوبه خود سیب شدند تا غریان برای کشف و دست یابی به
منابع و امکائات جدید پیشتر به دریا و دریا وردی روی آوردند.
ن را به سیر و جستجو و
به سرزمین های
صفحه 50:
مجموعه این عوامل سیب شدند تا روپایان شرقیان روی به مکاشفه سیرو سیاحت و
دست بایی و دست اندازی به مناطق دیگر آوردند این روند بالاخص از ترون وسعطی بهبعد پر
ترش
تحولانی همچون رنسانس الاب علمی و نیز دست يابى به راهها و بر های دریایی
تازه در نورديدن اقيانوسها كه نهايتا منجر به كشف دنباى جديد گردید جملگی باعث بيدا؛
انقلاب تجارى و مركائتاليسم در ارويا و بالاخص در غرب آن شدند تحولاتى كه از دل آنان
و نهايتا غربى كه أمروز مى شناسيم تولد يافت.
با گستوش اسلام در فرن هتم مبلادی نخستین برخورد بین مسلمين و جهان مسيحيت به وجوه آمد.
* .با فتح كامل خاورینه مسلمین قلمروبی را که سیحیان سرزنین مس ود میدانسد از آن خود
mol
قدرت نظامى مسلمين باعث شد نا مسيحيان انديشه باز بس كيرى سرزمين مقدس را نا چهار قرن
بعد به تعويق اندازئد.
== SVS 0 ١
صفحه 51:
۱۳۲
در نیمه دوم ثرن یازدهم دسته های مختلف مسیحی عمدتا از غرب اروپا گرد هم آمده و برایباز پس گیری سرزمین مقندس راهی خاور
مانه شدند حرکتی كه در تاربخ به نام جنگهای صلیی معروف گردید و سه قرن به طول اتجاميد.
” در طى إين مدت خاور ميانه و جئدين بار بين مسلمين و اروباييان دست به دست كشت تا سرانجام مسلمين در انتهای قرن سیزدهم
مبلادى با ببروزى كامل بر صلييبون اروبابى آنان را از كل منطقه خاور ميانه بيرون رائدند و با تخريب بنادر مشرف به مدبترانه امكان
ورود مجددآنان را مسدود ساختد
ابن تحول به همراه مشکلات دیگری که درسبرهای دیگر تجارت ميان شرق و غرب به وجود آمد باعث گردید تا سیر اصلی تجارت
أز قرث جهاردهم به بعد عمدتا از طريق مصر صورت كيره
بتابراين حيات تجارى بين شرق و غرب در دست فرما تروايان و سلاطين مملوك حاكم بر مصرافتاد . اين تغيير زماتى اتفاق افتاد كه به
دنبال دو قرن تماس صلییون با شرق حجم تجارت بین شرق و غرپ تماس چشم گیری بافته بود.
2 سلاطین مملوک که نبا به درآمدبیتری برای تام سمی نمودند تا آنجا که مقدور ود با اخذ
مالبات و عوارض بر مال التجاره كه از اهرء به مقصد اروبا و بالعكس عبور مبكرد نياز هاى مالى خود را تامين تما
مخارج روز افزون نظاميشان دا
صفحه 52:
سياست به علاوه نزديكى مملوك ها با تجار ويزى كه رقيب قدرت هاى دبكر اروبابى بودند باعث كردى كه اروباييان به فكر مسير
های دیگری براى ارتباط با اين نياز بالاخص در مورد برتغالى ها و اسبانبابى ها كه در منتهى اليه درياى مديترانه بودند و در
كالا برای آنان گران تر از دیگران تعام میشد محسوس ثر بود
اگرچه پیدا کردن راههای جدید برای دست یابی به شرق انگیزه مهسی برای تجار و دریا نوردان غربی بود اما عوامل نیرومند دیگری
همجون رقابت بين فدرت هاى مختلف اروبابى. رنسانس: انقلاب تجارى. تفیر در سا ختارهای اقتصادی و توليدى اروباييان.شروع.
اضمحلال نظام فنودالى با بابان يافتن قرون وسطى و بيدايش تدريجى ناسبوناليسم و ملت.كشور . تبليغ ايين مسبحيث و.. نيز لبن روند را
شاف مرزمين های دیگر بود.آنچه این تحول را مکان پذیر ی ساخت تجربهآشنایی و سلط
شسبی بر دربابود که اوپایین از دير باز به واسطه موقعيت جغرافبايى خوه از آن برخوردار بودئد.
OD فزون بر سابقهتریخی استفاده از تلب نما ر اس لاب که از مسلمین فرا گرفتهبودند و بهعلاوه جا اقتادن اين باور كه زمين كروى است.
همگی باعث شدند تا درا نوردن روپایی با اطمبنانبیشتری دل بهدریاهایناشناخته ند این تحول نه تا رای غرب بلکه اساسا رای
کل جهان مشمدن ان روز نقطه عطف و سر آغاز عصری كاملا جديد بود
8
Oud BE ae Bae ak ad غرب است تحول اقتضاد غرب را از یک اقتضاد محلی ومتطقه ای که در خوزه
انه متمركز ميشد به يك اقتصاد جهانی و بین المللی میدل نمود
a Sa
صفحه 53:
در نظام بين المللى جديد ديكر فضاى جدائى براى قدرت هاى قرو
مراكز تجارى كه تقريبا از شروع تاريخ مدر بشرى در حوزه مديترانه استقرار يافته و بيش از جند هزار
سال مدبتراته را به صورت قلب تجارت و اقتصاد جهان_در آورده بودند اكتون ديكرى به تدريج رو به
خاموشى رفتتد.
وسطایی وود ندافت.
مشکل دیگر قدرت های شرقی از جملهاران در این بود که وان نظامی آنان درخشکی خلاصه می شد.
علی رغم آن هم ترکان صفوی و هم ترکان عشمانی در خشکی دارای توان نظامی قایل ملاحظه ای بودند
و ترکان عثمائى حتى در نيمه دوم قرن هقدهم توانسته بودند وين را به محاصره خود در آورند و نیمی از
ارويا را در محاصره خود داشته باشند اما در دريا قدرت آنان حتى به باى قدرت هاى دست دوم و دست
سوم اروبابى هم نمى رسيد.
ترکان عثمائى حتى در اوج فدرتشان نوانستند از تصرف جند جزيره كوجك در مديترانه بالاثر روتد.
کارنمه ايرانيان حتى از اين هم ضعيف تر بود زيرا در سال 1900 م . كه يرتغالى ها ای در خلیج فارس
گذاردند حکام صفوی به جز تسليم جاره ديكرى نداشتتد . تبعات ضعف ها فقدان یروی دربایی برای
فقط در مسائل نطامى خلاصه نمى شد.
—— ۱-715 >
صفحه 54:
در عصر جدیدی که قر شائزدهم به
وجوه ده ود در رای فقط
كاريره تظامى تداضت , بلكه ستو
فقرات ارتباطات , تجارت . صادرات ..
اواردات . دست يابى به مناطق جديد ٠
حمل و تقل و اطلاعات هم به شمار م
أمد . تابراين بدون برخوردايى اف
قدرت دربايى , هيج شاتسى در عرص
رقابت بين المللى وجود نداشت.
برخوردارى از نيروى دريايى اكرجه شرط لازم براى ورود به صحنه جديد بين المللى بود
اما به هیچ روی شرط کافی برای مرثثبت در این صحنهنبود
اسباب و عوامل ديكرى نبز م بايستى در كشورها وجود مى داشت ا آنان بتوائتد مقهور
رقباى خود نشوند . مهمترين أنها عبارت بودند از اسباب و عواملى كه بتواتتد زمينه ساز
نقلاب صنعتی شون .چنین اسباب و عواملى نه تنها در ميان قدرث هاى شرقى بالاخص
ار اه هم فاد
وجود نداشت : بلکه قدرت های حوزه مدب بودند.
فى الواقع ابن زمينه ها حتى در ميان دو ابر قدرت بيرك قرن باتزدهم و شاتزدهم يعنى
برتغال و اسبانيا كه دتياى آن روز را ميان خود تقسيم كرده بودند نيز وجود نداشت
بنابراين ستاره اقبال اين دو ابر قدرت نيز از اواخر قرن عفدهم رو به افول كذاشت ونا
پایان قرن هجدهم . قرنى كه از نيمه دوم آن اتكلستان توانسته بود بذيراى انقلاب صنعنى
شود از امبراتورى برتغال و اسبانيا ديكر جندان صلايت و قدرتى بر جاى ن
صفحه 55:
* به سخنی دیگرو برخلاف باورجا فده مار تدرت های اروپیی که تونسته بودند بهموقع درسبرتقیروتحولات سیاسی,اجتماعی و
اقتصادى لازم كام بردارند همان رفت كه برقدرت هاى مسلمان نظيرامراتورى هاى صفوى و عثمانى.
اسبانيا و برتغال درنيمه دوم ترن یسم نه ننها با قدرت هاى ديكر اروبايى قابل قياس نبودند بلكه امبرانورى عثمانی به مرب از هر دوی
آنها بيشرفته تر بود.
در یک کلام شرق و غرب در مجموع سبر های جداگانه خود را پیمودند . اكرجه اين مسيرها در اننها با بكديكر تفاوت دا:
یکی غرب در سیر پیشرفت و توسعه بود:پیشرفت و توسعه ای که بخشی از آن به سراغ تسلط بر منایع اقتصادی مناطق دیگر جهان از
جمله شرقی ها رفت؛
ديكرى در جهت عكس در مسير انفعال. در جا زدن و درون خود بودن حركت نمود .سرانجام وقتى اين دو مجموعه به تديج از
ترن هجدهم به يكديكر رسيدند نتيجه كار كاملا روشن بود . برترى و تسلط كامل يكى درمقابل ضعف وتسليم ديكرى.
* 0 تبجه ای كه مناسفانه برلى بسيارى از جوامع و ملل صرف نظر از آنكه غربى بودند يا شرقى.مسلمان بودند يا مسيحى عيئا اتفاق اقتاد.
صفحه 56:
ان مستلزم پژوهش در چند زمینه است:
تحول سياسى در ايران؛ تحليل قدرت
تاريخ تحول دينى در ايران؛ تحليل اعتقادى
تاریخ تحول فرهنگ و اندیشه در ایران؛ تحلیل فلسفی
تاریخ تحول هنر در ایران؛ تحلیل هنری
پا دردست داشتن این تحلیلها ایعاد شخصیتی ایرنیان درچهر: یک ملت در مطالعة تطبیقی با دیگر ملل بهتر شناخته
میشود.!
صفحه 57: