صفحه 1:
خوزه مونسراته
فلیسیانو
۳ ی ak
ارائه:
صفحه 2:
خوزه فلیسیانو
خوزه نسراته فلیسیانو (به انگلیسی: ۶ Jose
۳ یکی از مشهورترین خوانندگان و گیتاریستهای دنیای
موسیقی پاپ است. او ت لاتین دارد در سال ۱۹۴۵ در
بورور تكو يه هیا امد رز قربانی لماری ات نساه بود 9
خيلى زود در همان ايام نوزادى بينايى خود را از دست داد.
صفحه 3:
وی که یکی از دوازده فرزند خانواده بود, در ۵ سالک به همراه
خانوادهاش به محله اسپانیایینشین دارم در ور مهاجرت کرد.
ابتدا شروع به فراكيرى نواختن اكاردنون نمود و بعد از مدتى كبتار را
به عنوان ساز اصلی خود انتخاب بکرد؛ اولين اجراى جدى موسيقى
eb eS eee به مخارح
شروع به کار کرد. پس از مدتي نوازندگی در کلوپهای
9 همکاری خود با کمپانی 9۸ را آغاز کرد و در سال ۱۹۶۴
بهطور رسمی در فستیوال 322[ ۱۱6۷/۵0۲6 شرکت کرد.
صفحه 4:
خوزه فلیسیانو در همکاری که با دا jugs اقبالء داشته, منجر به
آهنگسازی یکی از بزرگترین کار متام وقلی مد اییات as
ee vee عطابئى Lo] calor pw نیازمند منبع] این
ber gual Mb lads Law a
صفحه 5:
جوایز
وی در مجموع توانستهاست که تا کنون هشت جایزه گرمی را نصیب خود
کند. این جوایز را دو یار در سال ۱۹۶۸ و مابقی را در سالهای ۰۱۹۸۴ ۱۹۸۶
521-50 و مجددا دو بار در ۲۰۰۸ به دست اورد. دو جايزه از اين جوايز
مربوط به کارهای ان و بقیه مربوط به کارهای اسپانیایی وی بودند. al
همچنین در این شالها ۱۷ بار als ea دریافقت خایز sas در زمینههای
تلف مانند: موسیقی پاپ, لاتین, بهترین خوانندهة مرد و ... شد.
همچنین در سال ۱۹۹۶ از Lifetime fag Billboard Magazine ae
0 611۱6۳۱۲ ۸۱۱6۷ را نصیب خود کند. افتخاری که تنها نصیب
هترديدانى می شود که تاد زار شی تن Sab sage باشتد
صفحه 6:
آغامحمدخان قاجار (سال ۱۱۲۱ در استرآیاد - ۲۸ خرداد ماه سال ۱۱۷۶ در
) پا اقامحمدشاه, از سال ۱۷۹۶ تا ۱۷۹۷ میلادی بارساه اران بود. او
از ۱۷۷۹ تا ۱۷۹۶ به تحکیم پایههای قدرت خود پرداخت؛ اتفاقی که در نهایت
منجر به تاسيش سلسله قاجار که بیش از یک سده بر انران حکومت کرد
شد.اغامحمدخان در ۲ میلادی (برابر با a با در استرآباد, به
دوران پادشاهی تاد شاه دز زمان 3 ule شاخههاى ايل قاجار
متولد بند. ۶ سا له بوو كه توسط عاد هه ای GeO كاه
همین دلیل او را آغا میخوانند. برکتاری عادلشاه, از مشهد گریخت و پیش
خر رس
صفحه 7:
او ٠١ سال آبنده را در کتار پدرش مجمدجسنخان قاحاي که رژیای
پادشاهی ایران را داشت, سپری د اما با وجود برتری تاه مدت
قاجاریان بر > مدعیان؛ کریمخا ند آنها را شکست داد و
آفامجیدخان را یه عنوان یر با خوز به شیران برد.در شیراز وکیل با
اعاجعمدحان ها مهرياتث رقتار كرد وار اودر مشائل مختلف مشورت
میخواست آغامحمدخان سال دب درم كريمخان سيرى كرد تا
a eee Eben 4 کمک خدیحه . عمهاش که همسر
کریمخان بود. از شیر ۶ eee 9 >29 را به مازندران رساند. او
تقانست ميان أشاحه هاى ابل قاحان اتخادى تترثراز يثارد او در فون]
كمكى بر تمام شمال ايران مسلط شود.
صفحه 8:
sl دن سال 180 مبلادى تراتر جا ۱۱ جورشيدعة زر ار ده
ای یا ل
لها + sates Tay lao eg oak eA La اه
eeiat ۱ Lae مانت مان A
شاخ یل قاجا دن قوانلوها ذا دالوها ,ود ad معان اشاح وناك بود ودر
ابن زان asl gles ركيب ار قورت تشر رورت نوم gu eli که ان
هع ذإ :شاحة قواناد توك و سا رو ای یه تا سر USIP Sas ی
سال پس از تلد ای محمدحسنعان که با یک مدعی صفوی pl a در ارتاط
5 1ه السراناذ رورش رد 11 كفل مت ید وله ری ay aS, قطان اكرار ماعلا
رد نيز يود. مجمدحسنخان ]٠٠٠١ سرباز ابلاتى قجرى و ٠١١٠١ سرباز آز تركمنهاى
يدوت اذ جود داشت LAL Ra gl دس بیدا کرد و مطمدرمان ان هب oe
بیگلربیگی شهر محمدحس ار :وله که در این زمان در استرآیاد نبود. از شهر
صفحه 9:
دیری نبایید که عادلشاه توسط ۱. شاه برکنار و توسط شاهرخشاه کشته شد. اندکی پس
از مرک او آغامحمد پیش خانواده خود بازگشت و در ۱۰ سال آینده پدرش را در
ماخزاصوی امین همزاهی کرد در این زمان: آزایش قدرت در ایرال از این فزار بود:
بازماندگان نادر بسیار تضعیف شده بودند, احمدشاه درانه ee های اندالی تقریباً قدرت در
bal > را در دست داشتند, اصفهان در دست علیمرادخان و بختباریها بود, فارس و
تحت حکومت کریمخان زند: بودتد و ارادجا بر حکومت میکرد؛
محمدحسنخان که رویای پادشاهی ایران را در سر داشت. در گرگان و مازندران قدرت اصلی
بود و اندکی بعد گیلان را هم تحت حاکمیت خود
در ۱ ۰۱۷۵ کریمخان زند در کرمانشاه علیمرادخان و بخیار یه را محاصره رد
محمدحسنخان قاجار gl as SoS sly به غرب ایران لشکر کشید اما با شنیدن نش
یا رن ان ل ل ان ل رد
تعقیب او بودند. با این حال, اجارة با كدت يكو قا موی RE ان نا ذه يق عقب
برانند. محمدحسنتان اچند سال آننده رایبه پر قاری نم دن شمال Olah پرداخت : أو دن
۵ لشكر ابدالى را در سزوار شكست داد؛ وي انال بعد به سحت اصفوان لشكر تشيد و
يايتخت ايران را فتح كرد. سيس در الوناءاد كريمخان را شكست داد اما با شنيدن حمله
آزادخان مجبور به ee ee او در چند نبرد, آزادخان را شکست داد و او را مجبور به
فرار به قلمروی عثمانی کرد؛ سپس پسرش آغامحمدخان را به عنوان نایب خود
ات تن الا قدرت هت سین ال انود رماتل که از کر فاسزد بةانام الواسكة
صفحه 10:
3 میا (eae a as Ob all 4 ۰ سال در دربار وکیل به
لسارت ae ol de ea کم ین ۱2 ثل مختلف مشورت میکرد؛
فتكوهاى ميان اين دو در ربط با موضوعات 195 کین چم چون تاریخ انران و حکومتداری
عل عابتا دافللعطاشت uw کریمخان زند اغامحمدخان را« ان نوسته» که در
ag StL ترس و از پشتیبانان تسباوش است. حطاب میکرد.در یکی از اين
حکایتهاء به نقل از رستمالتواريخ. وکیل از او در مورد رابطه ايران و انگلسيها
iaesis و میدهد «ایران مانند استری چموش است و
حکیمی کاردان؛ بر استر چموش نمیتوان سوار شد, به زیرکی و تدبیر.» ۱۱۲ در
حکایتی دیگر, از ۰۱۰.۲۰۶ نقل است که آغامحمدخان نفرت خود از وکیل را با ريز ريز
کردن قالیهای قصر او به وسیله خنجر, پروز میداد. کریمخان نیز در «جواب گفتی: به
روی او نیاورند که دلشکسته و پدر کشتهاست.»با وجود رفتار مهربانانه وکیل,
اعامحمدخانتفاجار له هر روی آشبر او بود و وی را قاتل بدرتخود مندانست. آما انن
اسارت به محمدخان کمک کرد که رقبای خود را از نزدیک بشناسد و اختلافات میان آنان
را ببيند. به علاوه. حضور دح در حرمسرای کریمخان؛ باعث میشد که او از
دربار بیخبر نماند؛ همو بود که پس از مرگ وکیل آغامحمدخان را از اسارت
فراری داد.
صفحه 11:
آغامحمدخان از همان ابتدا, از دو اشتباهی که پدرش مرتکب آن شده
بود, دوری جست؛ اول آنکه تلااش کرد یه دشمنی میان قبایل قاجار که در
ت محمدحسنخان il اثر كذار بود پایان دهد و دوم سعی کرد آئتلافی
Slew 5 Ulan JUN Gls کرت زان مریت ده ۲ هم بر قبایل ون
9 غرب بچرید و هم در زمان درگیریاش با مدعیان دیگر, خیالش
از يشت سر اسوده باشد. رفع اين دو مشكل, به او اين امكان را داد تا
ار لان انكام لاسي که استافش Puls Voie le
يدر خودش - از زمان سقوط اصفهار, دارا نبودند. برخوردار شود.
صفحه 12:
دوران زندگی آغامحمدخان را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد
زین زندگیاش و دوران اسارتش در شیراز كه مجموعاً
۳۷ سال ele کشید, دوران شش سا لهای مان ۹ تا ۱۷۸۵ که
بیشتر شمال و شمال غرب ایران را در نبرد با علیمرادخان زند فتح
کرد دورهای نه ساله از 0 تا ۱۷۹۴ که سرانجامش تسخير
عراق aac فارس و كرفان و مرك ار بود .که خان
فاخار ارا جما جاكلم تام استرر مين فانئ كه اكيم حان ترزالن تسلظا
داشت, تيديل كرد و دورآن جهاره هم ۲ سال بابان زندگی او را شامل
میشود که lio 5 as حمله کرد, خود را پادشاه ایران اعلام نمود
وق ماش نبا کرت tie و سل se al او در زمان
هرا برنامه حمله به هرات, بخارا و. اختمالا بغداد را در سر
صفحه 13:
محمل- قاضی
محمد قاضی در ۱۲ مرداد سال ۱۲۹۲ يا ۱۲۹۳ش. در شهر مهاباد زاده شد.
پدرش امام جمعه شهر بود و پیش از محمد, دو پسرش كه انها را نيز
محمد ناميده بود. در کودکی درگذشته بودند.محمد قاضی نیز نخست
نامخانوادگی امامی قاضی را برای خود انتخاب کرد و سپس لن را به
قاضى ربركرداند. يس از مرك يدرء یکی _ دو سالی را نزد 0
مادربزرگش در روستایی در نزدیکی مهاباد گذراند. در سال ۱۳۰۷ گواهی
نامه ششم دبستان را گرفت و چون مهاباد در أن زمان دبیرستان نداشت,
پس از یک سال انتظار از مهاباد به تهران آمد و عمویش جواد قاضی که در
وزارت خانه دادگستری کار میکرد, او را به دبیرستان فرستاد,
آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد شخصی بهنام We Stal از کردهای
عراق, اغاز کرد.
صفحه 14:
در سال ۱۳۱۵ از دبیرستان دارالفنون دیپلم اذبی گرفت و در سال
۸ در رشته حقوق قضایی دانشآموخته شد. از سال ۱۳۲۰ اندک
تما در وزارت اه سپس در دارلس با کار پردا ی در تیال
۷ که محمد قاضی دوره دبستان را به پایان رسانده و هنوز به
امسر تان رام نافته نود تال را ای كنار كران عزافنا
آموخت و در وی رشان و داش آموشن این رین را بط
گرفت. از همین زمان به ترجمه علاقه مند شد.
صفحه 15:
در سال ۱۳۱۵ از دبیرستان دارالفنون دیپلم ادبی گرفت و در سال
۸ در رشته حقوق قضایی دانشآموخته شد. از سال ۱۳۲۰ اندک
تما در وزارت اه سپس در دارلس با کار پردا ی در تیال
۷ که محمد قاضی دوره دبستان را به پایان رسانده و هنوز به
دبیرستان راه نیافته بود, زبان فرانسه را پیش یکی از کردان عراقی
[موخت و در دوره دبیرستان و دانشکده آموختن این زبان را پی
گرفت. از همین زمان به ترجمه علاقه مند شد.
صفحه 16:
محمد قاضی از مترجمان برجسته دوره معاصر ایران است. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و
نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است.
دص سل ار ۱
پردا< 5 + ماج جوان
آز ژاک ژروند و زوربای یونانی از نیکوس کازانتزاکیس است.
محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجرو دچار شد و هنگامی که sly معالجه به
المان رفت, بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی, به علت از
دست دادن تارهای صوتی, دیگر نمیتوانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده
میکرد که صدایی ویژه تولید میکرد. با اين حال کار ترجمه را ادامه داد, و ترجمههای
جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار مییافت.
صفحه 17:
وى بيشتر از زبان فرانسوى به فارسي ترجمه م ىكرد. او در مقدمه کتاب
روراف انونا: حود را “زاورباف تانق" امد هاسنا
ان
دركدست :امسن وى «اتران» بنش إن او دركدشته دود محمد قاضئ ار
شهر زادگاه خود مهاباد به خاک سپرده شد.
در فروردین te خورشیدی در کوی دانشگاه ه
ضی به بلندی چهار متر پردهبرداری شد.
صفحه 18:
مانتوسس آقاخان قاراخانیان
ماتئوس آقاخان به سال ۹ خورشیدی (۱۸۶۰ میلادی) ند همدان به
dol lio دوساله بود که به همراه خانواده اش به أصفهان امد ودر
قرية- جلفا ساکن شد. يدرش» یوسف اقاخان قاراخانیان, به
SON. lg obj تسلط کافی داشت و به منشی کلیساء وانک جلفاء د
مکاتبات فارسی مشغول به کار شد.
هلوس jel) gs alin eller کلیشای سور ستاس وسودن
talon al ی پدرش
ee ی را ۳ نیز ود اسع عا كه
ماتئوس يس از يدر توانست عهدهدا اف شغل او در کلیسای وانک :5355
صفحه 19:
در سال ۱۲۵۹ ( ۱۳1۳۸۰ ماتئوس جوان كه بيست سال بیشتر نداشت,
برای اولین بار در دور سر نسی گریگوری ارتی نشست
همان با دخترى از ارامقا loge ازدواج کرد و عکس مذکور را چون
جواهری در پشت حفاظ شيشه, با چ روی دیوار حجله عروسی اش
قاب كرفت که تا سالها پس از مرکش همچنان بر روی دیوار باقی
ماند. در سال ۱۲۷۵ (eck CAS) ولين يست خانة جلفاى اصفهان
به وی واگذار شد که تا سال ۱۲۸۴ (۱۹۰۶) عهدهدار این سمت بود.
a pa 3 در ۹ ۰ ۱۹۲) به مدت هشت سال. سر مقان
es نائدة كل شورنانى درا تظلمية اصقوان خرمت کر
صفحه 20:
ماتئوس آقاخان در سنین توجوانی دو پسر خود: آبرام و استفان را بزای تحصیل
به كلكتة هند فرستاد. در سفری به هند به ی و ی را
علاقة زيادى كه به عكاسى داشت مصمم شد د وسایل قعاسی خریداری
Gases! خود به جلفا بیاورد. وى اولين عكس خود راردن سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱) از
خانوادة وسکانیان در جلفا گرفت.
هر چند که آغاز فعالیت ماتئوس آقاخان به عنوان عكاس در سن شصت و یک
سالگی بود اما به زودی توانست در این فن صاحب مهارت زیادی شود. یکی از
اتاقهای خانه اش در محلة چهارسوی اصفهان eee ly ی و نا
سال ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) که بینایی خود را کاملاً از دست داد, عکاسی میکرد.
ماتئوس آقاخان,. سرانجام به سال ۱۳۲۵ (۱۹۴۷) در جلفا درگذشت و در
کورشتان ارامنة اضفهان به خاک سپرده شد.