دنیای مجازی
اسلاید 1: دنیای مجازی
اسلاید 2: روزی گرسنه و با عجله به یک رستوران رفتم.
اسلاید 3: در رستوران محل دنجی را انتخاب کردم ، چون می خواستم از این فرصت استفاده کنم تا هم غذایی بخورم و هم سری به اینترنت بزنم.
اسلاید 4: کباب برگ سفارش دادم. لپ تاپم را که باز کردم صدایی از پشت سر مرا متوجه خودکرد.
اسلاید 5: - عمو می شه کمی پول به من بدی؟ - فقط اونقدرکه بتونم یه نون بخرم.- نه کوچولو ، پول زیادی همراهم نیست. - باشه برات می خرم.
اسلاید 6: صندوق پست الکترونیکی من پُر از ایمیل بود و از خوندن پیامهای زیبا ، جوک های خنده دار و دیدن عکس های دریافتی به کلی از خود بی خود شده بودم.
اسلاید 7: عمو می شه بگی کره و پنیر هم بیارن؟ یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.باشه ، ولی اول اجازه بده به کارم برسم. من خیلی گرفتارم ، خُب؟
اسلاید 8: غذای من رسید و برای پسرک هم کباب سفارش دادم. گارسون گفت اگه اون مزاحمه بیرونش کنم؟ گفتم نه مشکلی نیست. بذار بمونه و براش نان و یه چلوکباب خوش مزه بیار..
اسلاید 9: آنوقت پسرک روبروی من نشست. - عمو چیکار می کنی؟- ایمیل هام رو می خونم.- ایمیل چیه؟- پیام های الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستند.
اسلاید 10: متوجه شدم چیزی نفهمیده و برای اینکه دوباره سئوالی نپرسه گفتم: - اون فقط یک نامه است که با اینترنت فرستاده شده- عمو ، تو اینترنت داری؟ - بله در دنیای امروز خیلی ضروریه.- اینترنت چیه عمو؟
اسلاید 11: اینترنت جائیه که توش می شه با کامپیوتر خیلی چیزا رو دید و شنید ، اخبار ، موسیقی ، حرف زدن با دوست ها ، خواندن و نوشتن ، رویاها ، کار و یادگیری و خیلی چیزای دیگه. و خلاصه همة اینا وجود دارند ، ولی در یک دنیای مجازی.- مجازی یعنی چی عمو؟
اسلاید 12: تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدم تا بتونم غذام رو با آسایش بخورم.
اسلاید 13: - دنیای مجازی جائیه که در اون نمی شه چیزی رو لمس کرد ، ولی هر چی که دوست داریم اونجا هست. رویاهامون رو اونجا می سازیم و شکل دنیا رو اونطوری که دوست داریم عوض می کنیم.- چه عالی ، دوستش دارم.
اسلاید 14: - کوچولو فهمیدی مجازی چیه؟- آره عمو ، منم توی دنیای مجازی زندگی می کنم!- مگه تو کامپیوتر داری؟
اسلاید 15: - مادرم تمام روز از خونه بیرونه و توی کارگاه خیاطی کار می کنه شب ها هم دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم. - نه ولی دنیای منم مثل اونه ... مجازی.
اسلاید 16: خواهر بزرگترم هم از صبح زود توی خونه مردم کار می کنه و اونم هیچ وقت نمی بینم.- و من همیشه پیش خودم همة خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم ، با یه عالمه غذا و یه عالمه اسباب بازی. مدرسه هم می رم آخه دوست دارم یه روز دکتر بزرگی بشم.- پدرم سالهاست که زندانه
اسلاید 17: - مگه مجازی همین نیست عمو؟قبل از اونکه اشک هام روی صفحه کلید بچکند ، لپ تاپم را بستم.
اسلاید 18: من اون روز یکی از زیباترین و خالصانه ترین لبخندهای زندگیم را همراه با این جمله پاداش گرفتم :- ممنونم عمو ، تو معلم خوبی هستی.
اسلاید 19: اونجا و در اون لحظه ، من بزرگترین درس زندگیم رو گرفتم : اونقدر در مجازها غرق نشیم که بسیاری از حقایق دنیای پیرامون مون رو نبینیم و درک نکنیم.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.