صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:

صفحه 4:
تقابل دین و عقل چیزی است که بیشتر در دنیای جدید به آن دامن زده شده است و

صفحه 5:
‎Jie |‏ گرایی به معنای استدلالهای عقلی ‏در مقابل تجربه گرایان در قرن ۱۶ و ۱۷ ‎

صفحه 6:
عفل‌کولیوسه معناعاکتفاوسه عقدر قرن۱۸ و ‎۱٩‏ .3

صفحه 7:
بعار یف متعددی از عقل توسط فلاسفه» متکلمان» فقهاء .. در کتب کلامی ارائه شده است.

صفحه 8:
چه انکیزه ای دانشمندان اسلامی را وادار کرده که از ابتدای ورود به مبحث عقل» تعاریف متعددی از عقل ارائه دهند و عقل را تقسیم شده تعریف کنند؟

صفحه 9:
نگاه های ضد دینی مبنی بر اينکه در دین مسائلی است که بر خلاف عقل است؛ برخی از دانشمندان ما را بر این داشت که اين كونه به توجیه بپردازند که به فرض هم اگر مسائلی خلاف عقل در دین وجود داشته باشد؛ مثلاً خلاف عقل جزئی است نه عقل کلی.

صفحه 10:
به اعتقاد برخی ما یک عقل واقعی داریم یک عقل خاص؛ اگر تعارضی در دين ديده شدء نگرانی به خود راه نمی دهیم؛ با عقلی ناسا زار است که عقل خوبی نیست. مثلاً عقل سوداگر» عقل معاش» عقل ابزاری و ... است ولی عقل واقعی که ما با آن خدا را می شناسیم» خلاف دین نیست.

صفحه 11:
به نظر می رسد این نحوه ی ورود به مباحث رابطه ی عقل و دین» ورود مناسبی نباشد. فیرویی در انسان است که خوب و بد و درست و نادرست را تشخیص می دهد. از یک بچه تا یک فرد بزرگسال وقتی می گویند عقلت را

صفحه 12:
مشکل ارائه ی تعاریف متعدد از عقل این است که سرافجام متوجه نمی شویم که عقل خوب است يا بد؟ قدرت تشخیص دارد با خیر؟

صفحه 13:
تعريف قبلى كه از دين ارائه كرديم: باورهای متعالی همراه با یک احساسی که در زندکی تأثیرگذار است.

صفحه 14:
در مبحث رابطه ی عقل و دین» این تعریف از دین مد نظر ما نیست. رابطه ی عقل را با اين مجموعه ی باورها فعاً نمی خواهیم بسنجیم؟ چرا که بخش عمده ای از این باورها از عقل حاصل می آید» یعنی بخشی از دین خود با عقل به دست مى آید. پس گویی ما داریم می گویيم: رابطه ی عقل با عقل چیست که این رابطه معنا ندارد.

صفحه 15:
قرارداد از این پس هر جا گفته می شود رابطه ی عقل و دین؛ منظور از دين همان متون» دستورالعمل ها و منابعی است که آن باورها و احساسات متعالی را شکل می دهد. [من باب مثال در مورد دین اسلام قرآن و سنت (نقل) است]

صفحه 16:
در زندگی ما که نسبت به آن کرنش داریم و مناسکی را برای ما ایجاد کرده و حلال و حرامی را در زندگی ما سبب شده ...»

صفحه 17:
چون وحبانی بودن کتاب آسمانی ق رآن که برای ما محرز است. سخنان بيامبر صلى الله عليه وآله و سلم نيز كه به تعبیر خود قرآن چیز جزء وحی نیست:

صفحه 18:

صفحه 19:
برخی در مقام سخن می گویند که یکی از منابع مهم دین عقل است؛ پس عقل و دین هیچ تعارضی با هم ندارند» رابطه اشان یکی است.چون عقل حجت خداست و دین هم بخش عمده اش از عقل به دست می آید» پس مشکلی و منافاتی با هم ندارند.

صفحه 20:
نکته ی مهم این است که رابطه ی عقل و وحی چیست؟ . کدام یک بر دیگری ترجیح دارد؟ ما باید پایبند به عقل باشیم یا نقل(ق ر آن و سنت)؟ در هماهنگی وحی و دین که مشکلی نیست؛ اگر تعارض پیش آمد چه؟ اصولا مقایسه و ترجیح یکی بر دیگری جایی پیش می آید که

صفحه 21:
2 ين بحث وحی و نقل ۰.۰ در کلام جدید اذا ‎ef‏ كلا 3 عنوان ايمان ياد ياد مى شود. با واز اره ی مصطلح ایمان > “a ‏مان‎ خلط نشود.

صفحه 22:
به هنگام تعارض بین عقل و ایمان» انسان به آن جه که عقلش حکم می دهد عمل کند با به آن چه که ایمانش می گوید؟ (منظور از ایمان؛ ایمان مسلمان به قرآن و سنت» معد ایمان مسیحی به تورات و انجیل و ... است).

صفحه 23:

صفحه 24:
دیدگاه اول: ایمان گرایی

صفحه 25:
(به دست آمده از قر آن و سنت(در اسلام)» انجیل و تورات (در یهود و مسیحیت) و ... بر عقل. قائلین به اين نظریه: روش و مبنای زندگی خود را از ایمان (آموزه های خاص وحیانی) به دست می آورند.

صفحه 26:
1 دیدگاه افراطی (دیدگاه ایمان گرایی با انکار ارزش عقل). ۲. دیدگاه اعتدالی (ترجیح ایمان بر عقل ارزشمند). ۳. دیدگاه مکتب تفکیک (تفکیک عقل از ایمان). ۴ دیدگاه ایمان فاقد معنا (نفی واقع نمابی دین). ۱

صفحه 27:
دیدگاه ایمان کرایی افراطی (دیدگاه ایمان گرایی با انکار ارزش عقل)- در اين دیدگاه تنها ملاک برای انتخاب مبنا در زندگی ایمان است. معتقدین به اين دیدگاه جایگاهی را برای عقل قائل نستند و معنقدند که عقل ارزشی ندارد.

صفحه 28:
نمونه ی این طرز تفکر هم در بين مسلمانان و هم در بین مسیحیان وجود دارد. مثلاً در بين مسلمانان: در شیعیان اخباری گراهاه ر اهل سنت: اشاعره؛ مثل احمد بن حنبل و پیروان وی»

صفحه 29:
دیدگاههای نادرستی که بعضاً در اهل سنت وجود دارد؛ مثلاً خدا روی عرش قرار گرفته؛ خدا دست دارده ... نتيجه ى این نوع نگرش است. جون فقط به ظاهر آبات و روابات استناد می کنند. در حالی ما معنقدیم که خدایی که جسم داشته باشد» محدود است و دیگر خدا نیست. این را عقل ما حکم می دهد.

صفحه 30:
نتیجه ی دیدگاه ایمان گرایی افراطی معتقدین آن می گویند: ما تابع هر آن چه قر آن و سنت گفته هستیم پس دیگر تعقل نکنید» اگر تعارضی بین عقل و دین وجود داشت»

صفحه 31:
البته ذکر این نکته ضروری است که قائلين به ابن ديدكاه مذ حتی برای بیانات خود استدلال عقلی نیز می آورند. آنها معتقدند که جون عقل ما اشتباه می کند» و ما دچار خطا می شویم» يس نمی توان به عقل اعتماد کرد.

صفحه 32:
بر طبق نظر این افراد؛ ما کسی را شناختیم که خطا ندارد؛ * پس چرا به او اعتماد نکنیم؟ ولی در واقع عمل اینهء چیزی جزء انکارعقل نست. آنها معتقدند که خدا عقل را فقط در اين یک مورد که خودش را بشناسیم به ما لطف و عنایت کرده است. و چون خود عقل می فهمد که اشتباه می کند»

صفحه 33:
در بسیاری از کتب کلامی از این دیدگاه به ياد شده است. به نظر مى رسد تعایبری از قبیل: افراطی و اعتدالی چندان مناسب نباشد بهتر است بگویيم:

صفحه 34:
۲ دیدگاه یمان گرایی اعتدالی (ترجیح یمان بر عقل ارزشمند) - این گروه کسانی هستند که عقل را بی ارزش نمی داننده عقل را حجت و لطف خدا بر بندگان می دانند» این گروه قائلند که: خدا با همین عقل شناخته می شودء چیزی دیگر به اسم ایمان (عشق) است که ارزشش از عقل بیشتر است و خدا از طریق وحی آن را در اختیار ما گذاشته است.

صفحه 35:
اسم اين ديدكاه ایمان گرایی اعتدالی را ما می گذاريم: یعنی عقل ارزش دارد ولی ایمان بر آن ترجيح بيدا مى كند. معمولاً در اذبيات عرفا از اين نوع بحث ها فراوان ديده مى شود. در شيعه اخباريون» در اهل سنت اشاعره و در مسيحيت نيز ابن عقيده يافت مى شودء

صفحه 36:
در مسیحیت بسیار زیاد از این حرفها هست که در جایی که عقل و ایمان تعارض داشت؛ ترجیح را به ایمان بدهید. جون مسيحيت به شدت به ابن بحث ها نياز دارد» جون آموزه هاى خلاف عقل در مسيحيت زياد است. می گوییم پدر» يسرء روح القدس با عقل سا زكار نيست» مى كويد ايمان داشته باش و به عقل كارى نداشته باش,

صفحه 37:
برخی آموزه های دین ما با عقل ساز کار نیست؛ مثلا در برخی روایات مربوط به آفرینش تناقضاتی بین عقل و روایت دیده می شود. البته غرض از این بحث هاء مخالفت با روایات نیست» بلکه هدف این است که گفته شود در جایی که عقل ما روایتی را نمی پذیرد» مبنا را بايد عقل قرار داد.

صفحه 38:
۳. دیدگاه مکتب تفکیک (تفکیک عقل از ایمان) قائلين به ابن ديدكاه» ارزشمندی عقل را می پذرند. آنها معتقدند که عقل هر آن جه را که می فهمد درست است و باید به آن پایبند بود.

صفحه 39:
پابه گذار مکتب تفکیک به عنوان یک مکتب فکری ی است؛ البته زميذ > بته زمینه های آن از خیلی قبل وجود داشته است.

صفحه 40:
قائلین به این نظریه معتقدند که منبع ایمان» عقل نیست. ایمان یک موهبتی الهی است که خدا به انسانها عنایت فرموده است. ایمان به صورت فطری در ما نهاده شده است و فطرت ما را به ایمان می رساند. عقل در این زمینه نمی تواند نظری بدهد و خدا موجودی نیست که در محدوده ی عقل بگنجد. خدا در عالمی دیگر خود را به ما معرفی کرده و 6 بعد توسط ارسال رسل در این عالم به یادآوری آن پرداخته است.

صفحه 41:
" این کروه معنقدند که آن چه را که عقل درک کند» درست است» ‏ اما عقل اصلاً در زمینه ی ایمان کاری ندارد. عقل در حوزه های دیگر زندگی» مانند: ریاضی» فیزیک» شیمی» ...» کاربرد دارد. بنابراين در تعارض بين ايمان و عفل اشکالی حاصل نمی شود؛ چرا که این دوه دو منبع جداى معرفتى هستند. عقل نباید در مسائلی که در حیطه ی نظر دهی او نیست داخل شود. ایمان کار خود را می کند» عقل کار خود را

صفحه 42:
بر طبق عقیده ی این گروه مثلاً از بحث های فلسفی فقط بايد درمباحثی نظیر: جوه حرکت» زمان» عرضی ... استفاده کرد. خدا را نباید با عقل شناخت. در بحث های مربوط به اثبات وجود خداء صفات خداء ویژگی های نبوت» ... از مباحث فلسفی نباید بهره جست. دین را از قرآن و حدیث باید گرفت.

صفحه 43:
۴. دیدگاه ایمان فاقد معنا (نفی واقع نمابی دین) " این دیدگاه بیشتر در حوزه ی مطالعات فلسنه ی غرب مطرح شده استه به نظر می رسد؛ در حوزه ی مطالعات اسلامی» کسی طرفدار این اندیشه نیست.

صفحه 44:
این گروه واقع نمایی ایمان را انکار می کنند. اینان معتقدند که ایمان به خداء بهشت» جهنم» ... و به طور کلی یمان به گزاره های دینی خوب, مقدس و تأثرگذار است؛ لکن اسطوره ای است. ایمان چون تأثير مثبت بر زندگی افراد داشته» ولو اينکه با عقل نیز مخالف باشدء به آن اعتراض نکنید.

صفحه 45:
پاسخی که می دهند این است که» دین اصلاً واقع نمایی ندارد» گزاره های دینی معنایی ندارد. گزاره های دینی فاقد واقع نمایی است. اینها پوسته هستنده چیزی پشت آن نیست. كارى نداث

صفحه 46:
اینان براین باورند که: یک عده از افراد مثلاً انبياء به قصد خيرخواهى به بشرء آموزه های دینی را ایحاد کر ده اند. یا افرادی که مکاشفاتی داشتند» تحت تأثیر شهود و تجربه های عرفانی و شخصی خویش» اسطوره هایی را به نام دين رقم زدند.

صفحه 47:
کاری به حق بودن يا حق نبودن اين آموزه ها نداشته باشید. همین که این آموزه ها به مردم آرامش می دهد کافی است. بدون پذیرفتن واقعیتی برای دین. خدا و بهشت و جهنم و ... واقعیت ندارد. انتیجه ی این دیدگاه بی ارزش دانستن عقل و ایمان هر دو است.

صفحه 48:
دیدگاه چهارم در واقع نفی واقع نمایی دین است. وقتی واقع نمایی دین نفی شد» پس در تعارض با عقل جانب ایمان گرایی گرفته می شود. همانند اشعار که هر چه مجا زگویی در آن بیشتر باشد» شعر زیباتر است؛ در دین نیز هر چه مساثل خلاف عقلی بیشتر باشد» آن دین جذاب تر است.

صفحه 49:
دیدگاه دوم: عقل گرایی

صفحه 50:
معتقدان به اندیشه ی عقل گرایی بر اين باورند که در تعارض بین عقل و ایمان و در ترجیح بین عقل وایمان» چرا که ما ایمان را با عقل پذیرفته ايم. به عقیده ی این گروه» در صورت کنار گذاردن عقل» راهى برای انتخاب ایمان: باقی نمی ماند.

صفحه 51:
در خود اسلام فیزه آموزه های فراوانی مبنى بر تأكيد حجيت عقلء ارزش عقلء اعتبار عقل» واقع نمایی عقل, ... وجود دارد. عباراتى نظير: للك ‎ts cc SS lil clin‏ الألباب ونظیر آن در میان آیات قرآن به وفور یافت می شوند.

صفحه 52:
۱. عقل گرایی افراطی ۲ عقل گرایی اعتدالی

صفحه 53:
بیان این دیدگاهها من باب عمل به آیه ی شریفه ی سوره ی زمر [آیه ی ۱۸] است که می فرماید: با آشنایی با دیدگاههای مختلف بهتر می توان در مورد انتخاب دبدگاه مورد نظر خود تصمیم گرفت.

صفحه 54:
‎.١‏ عقل گرایی افراطی ‎

صفحه 55:
۱. عقل گرایی افراطی این دبدگاه فقط و فقط عقل را دارای اعتبار می داند. ايمان [دين» وحىء نقل] اكر با عقل منطبق بود» بذيرفتنى است» در غير اين صورت» در تعارض ايمان با عقل» ایمان را کنار می گذارند.

صفحه 56:
۲ عقل گرایی اعتدالی

صفحه 57:
۲ عقل گرایی اعتدالی قائلین به اندیشه ی عقل گرایی اعتدالی» در برخورد با گزاره های موجود در دین ‎cp Mul)‏ مسیحیت» ...)) این گزاره ها را به سه دسته تقسیم می کنند: ‎

صفحه 58:
این گزاره ها در دسترس ‎JAE‏ بوده و عقل خود آن را می فهمد. مثل: گزاره ی خدا هست يا خدا دارای صفات کمال است. این گزاره ها حتی اگر در قرآن وحدیث هم نمی آمد» عقل آنها را می فهمید.

صفحه 59:
این گزاره ها در قرآن و سنت آمده ولی عقل ما توان درک ‎oT‏ را نداشته و از حوزه ی دسترسی عقل خارجند. مثلاًگزاره هایی مانند: ویژگی های بهشت و جهنم» احکام دین مانند: تعداد ر کعات نماز.

صفحه 60:
یک دسته گزاره ها اگرچه در دین آمده است» ولی این گزاره ها در مقابل عقل هستند. عقل ما خلاف آن را می فهمد. مثلاً كزاره ى: بدالله فوق ايديهم» خدا دست دارد؛ كه در ظاهر قرآن آمده استء با عقل سازكار نيست.

صفحه 61:
بر طبق این دیدگاه» در گزاره های ترجیح با عقل است. عقل خودش آن گزاره ها را می فهمد» در گزاره های عقل پذیر» ايمان و دين موّیدی برای آن است. دركزاره هاى عقل ستيز نيز اصل با عقل است.

صفحه 62:
بر طبق اين این دیدگاه» 3 Shae J قر جيح با دين ‎١‏ ‏است؛ چون ن عقل اینجا جا قوان د 5 تشخيص ذ ندارد.

صفحه 63:
نظری که ما در مقابل اين دیدگاه داریم این است که: در مسائل به تعبیر اين گروه» عقل گریزما زیر بار حرف خلاف عقل نمی رویم. یعنی مثلاً در اثبات خدا چون قرآن و حدیث گفته: خدا وجود دارده ما نمی پذبريم» چون در این صورت دور پیش می آید»

صفحه 64:
البته قائلين به اين نظريه بر اين باورند كه تعداد مسائل عقل ستيز موجود در دين بسيار اندك است. عمدهى مسائل مطرح شده در دين عقل كريز است كه عقل ما متوجه آن نمی شوده پس در اکثر موارد ترجیح با ایمان است. همین نشان دهنده ی این است که عقل ما ناقص است.

صفحه 65:
گروهی از این عقل گرایان اعتدالی بر اين باورند که منتها بديهيات عقلى محدود هستند؟ أماء ما در غير از بديهيات عقلى يقين صد در صد» به يافته هاى عقلى امان نداريم.

صفحه 66:
من باب مثال اين كه ظلم بد است يا عدل خوب است؛ ‏ جزء بدیهیات عقلی است و عقل کاملاً متوجه می شود. ولی این که ارث زن نصف ارث مرد است» بدیهی عقلی نیست؛ چون دین گفته» ترجیح با دین است نه عقل. در اثبات اين مسأله به دنبال دليل عقلى نباشيد» جون دين كفته بپذیرید.

صفحه 67:
در عقل گرایی اعندالی فقط در بدیهیاتتابع عقل هستید و عقل جایی حجت است که خلاف دین نگفته باشد. + مکتب عقل گرایی اعتدالی بر خلاف تفکیکی ها به عقل اجازه ی ورود و بررسی را می دهند» حال انعد ة مک مکی بسن كل ودين عدا وج دز ۲

صفحه 68:
نظرات استاد در زمینه ی رابطه ی عقل و دین

صفحه 69:
ورود به این بحث با تقسیم بندی عقل پذیرفتنی نیست. عقل چیزی روشن است» نیرویی است که در وجود همه ی انسانها قرار داده شده است و قدرت تشخیص خوب و بد را به انسان می دهد. عقل مبنای انسانیت و زندگی ماست. عقل همه جا حجت است و حکم دارد.

صفحه 70:
بر طبق نظر ایشان ما هر چیزی را با عقل انتخاب می کنیم. عقل» خود کامل است و در تشخیص این که چیزی درست است يا نادرست» به چیزی غیر از خود نیازمند نیست.

صفحه 71:
اگر عقل قدرت تشخیص دارده همه جا این قدرت را داراست. اگر قابل اعتماد است» همه جا قابل اعتماد است. با باید پذیرفت که عقل اعتبار ندارد» یا اگر اعتباری برای عقل قاثل شدیم» این اعتبار در همه ی مسائل وجود دارد. ما بايد اول تابع عقلمان باشيم.

صفحه 72:
اکر اعتبارعقل پذیرفته شده آنگاه به بررسی ادیان و این که کدام دین حق است یا باطل پرداخته می شود؛ چرا که اگر اعتبار عقل پذیرفته نشود» امکان اشتباه در هر مرحله از انتخاب عقل وجود خواهد داشت.

صفحه 73:
عقل تمام هستی» هویت» انسانیت ما است. نادیده گرفتن عقل, نادیده گرفتن انسانیت است. فطرتاً انسانها متوجه می شوند که آنچه را که عقل می گوید» درست است» درست و آنچه را که عقل می گوید نادرست است» نادرست است.

صفحه 74:
به کار بردن واژه ی اعتدالی و افراطی در مورد عقل» چندان مناسب و صحیح به نظر نمی رسد. اگر عقل حجت است که هست» پس جایی که تشخیص بدهد» مسأله ای خلاف عقل است؛ نمی بذیرد.

صفحه 75:
عقل هر آنجه را که می فهمد» حتماً درست است. عقل هرگز ممکن نیست؛ خطا بنهمد. اما ... تشخیص درست و نادرست است. هيج اطلاعاتی از خود ندارد.

صفحه 76:
مؤيد اين سخن در قرآن کریم اين گونه بیان شده است: »نحل /۷۸] يعنى غير از بدیهیات فطری» هیچ اطلاعاتی در اختیار شما نبود.

صفحه 77:
عقل نباز به منابع اطلاعاتی دارد؛ حکم خود عقل اين است كه بايد با بهره گیری از ابزارهایی اطلاعات خود را افزایش داد. این حکم صد در صد درست است.

صفحه 78:
بر طبق حکم عقل به هر منبع مطمئن می توان برای کسب اطلاعات مراجعه کرد. گوش» چشم لامسه» ... چون عقل به آنها اعتماد دارد؛ اخود حکم می کند که از آن ها برای کسب اطلاعات استفاده کن.

صفحه 79:
منتها اكر به عنوان مثال جشم جيزى را كفت كه با اصول عقلانی مغایرت داشت» عقل با وجود اعتماد بر چشم» مبنا را بر خطای دید گذاشته و آن را نمی پذیرد. عقل اکر متوجه خطای دید شده به چشم نیز اعتماد نمی کند این هم حکم دیگری از عقل است که صد در صد نیز درست است.

صفحه 80:
همچنین راجع به نادانسته هاء عقل حکم می دهد که اكر مثلاً آدرسی را بلد نیستید» از فرد مطمئنٍ راستكو كه اطلاعات دارد» سوال کنید. حکم خود عقل این است که به آدم مطلع اعتماد کنید. دادن به این که از فرد آگاه برس دلیل بر نقص عقل ذ اتفاقاً اين حكم» را می رساند.

صفحه 81:
نظر استاه ما چیزی را در اين عالم نداریم که عقل راجع به آن حکم نداشته باشد. بنابراین ما با به کار بردن اين واژه ی عقل ستیز مخالف هستیم. مثلا در مورد رکعات نمازه عقل ما حکم دارد؛ آجون عقل دسترسی به اطلاعات آن ندارد» حکم می کند که از این پیغمبرخدا اطلاعات دارد و با منبع وحی در ارتباط است» سوال كن. در این رابطه عقل سکوت نمی کند» بلکه تکلیف ما را مشخص می کند که از فرد مطلع سوال كن.

صفحه 82:
حال ممكن است اين سؤال مطرح شود که عقل با وجود اين كه هميشه حكم صحيح را می دهد» جرا اين قدر انسانها دجار اشتباه مى شوند؟ در باسخ بايد كفت كه در وجود انسانها فقط عقل کار گذاشته نشده است. اللزاهاى نفسانى نيز در مملکت وجودی انسانها کار گذاشته شده اند.

صفحه 83:
این فرشتگان اند که تنها عقل دارند و خطا نمی کنند. ‎oe‏ ری > انسان با وجود داشتن دو نیروی عقل و هواهای نفسانی اگر بر هوای نفسانی خود غلبه کند» شایستکی مقام خلیفه اللهی خدا را دارد و این انسان است که خدا فرشتگان را امر به سجده بر او می دهد.

صفحه 84:

رایگان