زندگینامه فتحعلی شاه قاجار
اسلاید 1: فتحعلیشاه قاجار (۴ بهمن ۱۱۵۰ خورشیدی – ۱ آبان ۱۲۱۳ خورشیدی) از سال ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی شاه ایران بود. او، یکی از اعضای سلسله قاجار و برادرزاده آغامحمدخان، به مدت ۳۷ سال و ۲ ماه بر ایران حکومت کرد. مهمترین اتفاقاتی که در زمان حکومت فتحعلیشاه روی داد وقوع دو جنگ میان ایران و روسیه بود که با شکست ارتش ایران همراه شد. نتیجه این جنگها امضای عهدنامههای ترکمنچای و گلستان بود که به موجب آن بخشهای بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران که شامل کشورهای معاصر ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان میشود از ایران جدا و به روسیه ملحق شدند.کریمخان زند پس از سرکوب شورش محمدحسن خان قاجار در شمال ایران، دو پسر وی به نامهای آقامحمدخان قاجار و حسینقلی خان جهانسوز را مورد لطف خویش قرار داد. وی محمدخان را با خود به شیراز برد و حکومت دامغان را نیز به برادر دیگر، حسینقلی خان جهانسوز سپرد.فتحعلیشاه فرزند حسینقلیخان جهانسوز برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. فتحعلی شاه قاجار پس از کشتهشدن عمویش آقامحمدخان قاجار به پادشاهی رسید؛ زیرا آقامحمدخان قاجار فرزندی نداشت.دانشگاه علوم انسانی بوشهررشته : آموزش ابتداییعنوان : زندگینامه ی فتحعلی شاه قاجاراستاد مربوطه : استاد مشایخیتوسط : الهام بهرام زادهپاییز 99
اسلاید 2: تولد و کودکیفتحعلی در سال ۱۱۵۰ خورشیدی در محلی که به افتخار تولد او کوچه مولود خانه نام گرفت، در دامغان که در آن زمان پدرش حسینقلیخان قوانلو قاجار (معروف به جهانسوز) به دستور کریمخان زند فرماندار آن بود، متولد شد. مادرش آسیه خانم، دختر محمدآقا عزتالدینلو بود. نامش را به افتخار جدش که فتحعلیخان نام داشت فتحعلی نهادند اما تا زمان به قدرت رسیدنش او را «باباخان» خطاب میکردند. از آنجا که ظن شورش بر پدرش میرفت باباخان را در پنج سالگی به عنوان گروگان به دربار کریمخان زند در شیراز فرستادند و مدتی را در کنار عموی بزرگش آغامحمدخان که او نیز تحت نظارت خان زند بود سپری کرد. فتحعلی چند سال بعد به دامغان بازگشت و این بار شاهد مرگ پدرش در جریان رقابت دو طایفه قوانلو و دولو قاجار بود. به همین سبب مجدداً به اسارت گرفته شد و این بار به همراه عموی دیگرش مرتضیقلیخان قاجار دو سال را در روستای انزان در نزدیکی استرآباد سپری کرد.پس از مرگ کریمخان زند نبردی میان آغامحمدخان و برادرانش درگرفت. محمدخان به مازندران لشکر کشید و در بارفروش مرتضیقلیخان و دو برادر دیگرش را مطیع کرد. پس از توفیق آغامحمدخان، وی با وجود اینکه در جوانی اخته شده بود در ساری با مادر فتحعلیخان ازدواج کرد و به همین سبب به قیم و پدرخوانده باباخان تبدیل شد. فتحعلیخان در تعدادی از لشکرکشیهای عموی خود شرکت جست اما دیری نپایید که توسط رضاقلیخان که یکی دیگر از برادران آغامحمدخان بود و به علاقه محمدخان به باباخان رشک میبرد، دستگیر و زندانی شد. مدت کوتاهی بعد آزاد شد و به دامغان بازگشت و توانست قلمرویی که پدرش بر آن حکومت میکرد را تحت کنترل بگیرد. همانجا بود که بدر جهان خانم که نوه قادرخان بود را اسیر کرده و سپس با او ازدواج کرد. یک سال بعد در ۱۱۹۷ قمری و در چهارده سالگی با آسیهخانم دولو مزدوج شد. یک ازدواج سیاسی که از سوی آغامحمدخان برنامهریزی شده بود تا میان دو شاخه ایل قاجار صلح برقرار شود. آغامحمدخان قاجار در سال ۱۷۸۶ میلادی برابر با سال ۱۲۰۰ هجری قمری در تهران که به تازگی آن را پایتخت خود کرده بود اعلام حکومت کرد اما به احترام محمد میرزا (از اعضای دودمان صفوی که مدعی پادشاهی ایران بود) عناوین سلطنتی مانند «شاه» بر خود ننهاد. در همین زمان او باباخان را ولیعهد خود کرد.ولایتعهدیفتحعلیخان در لشکرکشی عمویش به جنوب ایران که به منظور شکست دادن لطفعلیخان زند ترتیب داده شده بود شرکت جست. محمدخان او را در سال ۱۲۰۱ قمری مأمور فتح یزد کرد و فتحعلیخان با موفقیت نسبی توانست محمدتقیخان بافقی را مطیع کند. سپس به گیلان بازگشت تا از اینکه سران ایلهای قاجار دست به شورش نمیزنند اطمینان حاصل کند. سال ۱۲۰۳ قمری را در گیلان سپری کرد و در همین زمان زنانش پنج پسر به دنیا آوردند که سه تن از این پسرها در زمان حکومت پدرشان نقش مهمی بازی کردند: محمدعلی میرزا که به دولتشاه مشهور شد و از یک زن گرجی تولد یافت، عباس میرزا که نایب السلطنه پدرش شد و از بطن آسیهخانم زاده شد و حسینعلی میرزا که فرمانفرمای فارس گردید و مادرش بدرجهان خانم بود. آغامحمدخان سه پسر باباخان — عباس میرزا، محمدقلی میرزا و حسینعلی میرزا — را به فرزندخواندگی گرفت و آنها را به حرم خود برد.در سال ۱۲۰۴ قمری، باباخان در لشکرکشی به سمت عراق عجم و فارس علیه لطفعلیخان حضور پیدا کرد. خان زند که خود را در محاصره میدید به سمت شیراز عقب نشست اما ابراهیمخان کلانتر که بعدها آغامحمدخان قاجار او را صدراعظم خود کرد، به وی اجازه ورود به شهر را نداد. پس از سقوط سلسله زند فتحعلیخان مأمور سرکوب نیروهای باقی مانده لطفعلیخان در بم و جیرفت شد و سپس به سمت خلیج فارس لشکر کشید و سرانجام در جریان قتلعام مردم کرمان و شکنجه لطفعلیخان توسط آغامحمدخان غایب بود.در همان سال باباخان از لار به سمت شیراز به راه افتاد و توسط آغامحمدخان به عنوان والی فارس، یزد و کرمان برگزیده شد و عمویش او را لقب جهانبانی داد که این لقب پیش از این عنوان لطفعلیخان زند بود. باباخان چهار سال آینده را در فارس ماند و در این زمان شیوه زمامداری را فراگرفت تا برای پادشاهی بر ایران آماده شود.
اسلاید 3: چگونگی آغاز سلطنتقتل آقا محد خان در ۱۷۹۶، روسها به تلافی حمله یک سال قبل آغامحمدخان به تفلیس، به قفقاز لشکر کشیدند و در مدت کوتاهی خوانین منطقه را تابع خود کردند. در این زمان، آغامحمدخان در خراسان بود که خبر حمله روسها به او رسید. او سپاه خود را برداشت و خود را به تهران رساند. در تهران به نیروهای نظامی ولایات دستور داد که با سربازانشان خود را به او برسانند تا بهار سال آینده با روسها روبرو شوند. ظاهراً انتظار داشت که این حمله به درازا بکشد؛ زیرا فتحعلی را نایبالسلطنه خود اعلام کرد. او میرزا شفیعصدر و میرزا محمدخان قاجار که از معتمدانش بودند را به حاکمیت تهران گماشت و به آنها امر کرد در صورتی که اتفاقی افتاد، تا زمان ورود فتحعلی از فارس کسی را به شهر راه ندهند. شاه در ژوئن ۱۷۹۷ تهران را ترک کرد. او افرادی که بیم داشت که در صورت عدم بازگشتش برای به سلطنت رسیدن نایبالسلطنه دردسر ایجاد کنند را هم با خود برد. همچنین حاج ابراهیم هم همراهش بود.آغامحمدخان در سلطانیه اردو زده بود که از عقبنشینی روسها به دلیل مرگ کاترین کبیر مطلع شد . او، که دیگر فوریتی در رساندن خود به گرجستان نمیدید، تصمیم گرفت خوانین محلی را سرکوب کند. پس از چندی درگیری، موفق شد به شوشی، مرکز قرهباغ، وارد شود. آغامحمدخان در شوشی توسط سه خدمتکار و احتمالاً با توطئه خوانین محلی یا سرداران سپاهش به رهبری صادقخان شقاقی به قتل رسید.با کشته شدن آغامحمدخان، آشفتگی بر سپاه او چیره شد. صادقخان که به قاتلان او پناه داده بود، با یاری سران ایل شاهسون اردوی شاه در شوشی را به غارت برد و به تبریز تاخت. حاج ابراهیم که با نیروهای اصلی سپاه در آدینهبازار نزدیک اردبیل بود، تلاش کرد نظم را به اردوی شاه مقتول بازگرداند. او گروهی را به فرماندهی حسینقلیخان (برادر فتحعلیشاه) از راه تالش، شفت و رشت به تهران فرستاد و خود با تفنگچیان فارسی و مازندرانی از اردبیل و زنجان راه دارالخلافه در پیش گرفت.اعلام پادشاهیدر دوم محرم ۱۲۱۲ (۲۷ ژوئن ۱۷۹۷)، ۱۲ روز پس از حادثه، باباخان در شیراز توسط بابا یوسف شاطر از قتل آغامحمدخان خبردار شد. او که وارث قانونی سلطنت بود، بدون از دست دادن زمان با ۳۰۰ سوار در ۱۹ محرم از شیراز خارج شد و راه تهران در پیش گرفت. در راه حاج محمد حسین اصفهانی بیگلربیگی اصفهان دروازههای شهر را گشود و احتیاجات سپاهیان فتحعلیشاه فراهم کرد.بنا به اکسیر التواریخ از علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، در آنجا از او خواستند که خطبه بخواند و سکه به نام خود بزند، اما شاه که «عهد فرموده بود تا پریشانی دولت را به سامان نیاورد و قتل سلطان مغفور را به حکم قصاص مقهور و از زندگی دور نسازد، به امور سلطنت نپردازد»، موافقت نکرد. چون فتحعلیشاه در ماه صفر به کنارگرد، منطقهای در جنوب تهران، رسید حاج ابراهیم اعتمادالدوله به استقبالش آمد. حسینقلیخان نیز همراهش بود. تا پیش از رسیدن فتحعلیشاه از فارس، بیگلربیگی تهران بنا به دستور آغامحمدخان، اجازه نداده بود که سپاه شاهی وارد شهر شود. با رسیدن شاه جدید، او دروازههای شهر را گشود.
نقد و بررسی ها
هیچ نظری برای این پاورپوینت نوشته نشده است.