صفحه 1:
صفحه 2:
دانشگاه علوم انسانی بوشهر
رشته : آموزش ابتدایی
عنوان : زندگینامه ی فتحعلی شاه قاجار
استاد مربوطه : استاد مشایخی
توسط : الهام بهرام زاده
باييز 99
فتحعلیشاه قاجار (۴ بهمن ۱۱۵۰
خورشیدی - ۱ آبان ۱۲۱۲ خورشیدی) از سال
۷ تا ۱۸۲۲ میلادی شاه ایران بود. اوء یکی
از اعضای سلسله قاجار و برادرزاده
آغامحمدخان, به مدت ۲۷ سال و ۲ ماه پر اپران
حکومت کرد. مهمترین اتفاقاتی که در زمان
حکومت فتحعلیشاه روی داد وقوع دو جنگ
میان ايران و روسیه بود که با شکست ارتش
ایران همراه شد. نتیجه این جنگها امضای
عهدنامههای ترکمنچای و گلستان بود که به
موجب آن بخشهای بزرگی از قلمروهای
شمال غربي ایران كه شامل کشورهای معاصر
ارمنستان, گرجستان, داغستان, جمهوری
آذربایجان و نخجوان میشود از ايران جدا و به
روسیه ملحق شدند. کریمخان زند پس از
سرکوب شورش محمدحسن خان قاجار در
شمال ایران, دو پسر وی به نامهای 21
آقامحمدخان قاجار و حسینقلی خان جهانسوز
را مورد لطف خویش قرار داد. وی محمدخان را
با خود به شیراز برد و حکومت دامغان را نیز به
برادر دیگر, حسینقلی خان جهانسوز
سپرد. فتحعلیشاه فرزند حسینقلیخان
جهانسوز برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود.
فتحعلی شاه قاجار پس از کشته شدن عمویش
آقامحمدخان قاجار به پادشاهی رسید؛ زیرا
آقامحمدخان قاجار فرزندی نداشت
صفحه 3:
تولد و کودکی
فتحعلی در سال ۱۱۵۰ خورشیدی در محلی که به افتخار تولد او كوجه مولود خانه نم گرفت, در دامغان
در آن زمان پدرش حسینقلیخان قوانلوقاجار (معروف به جهانسوز) به دستور کر خن زد فرماندار آن
بود, متولد شد. مادرش آسیه خانم. دختر محمدآقاعزتالدینلو بود. نامش را به فتخار جدش که
فتحعلیخان نام داشت فتحعلی نهادند ما تا زمانبه قدرت رسیدنش او را «باباخان» خطاب میکردند. از
آجا که شن شوزش بر يدوش ميوقت با اخان را در ينج سالكى به عنوان كروكان به دربار كريموخان زند در
شیراز فرستادند و مدنی را در کنار عموی بزرگش آغأمحمدخان که او نیز تحت نظارت خان زند بود سپری
كرد. فتحعلى جند سال بعد به دامغان بازكشت و این بار شاهد مرگ پدرش در جریان رقابت دو طایقه
قوانلو و دولو قأجاربود. به همین سبب مجددابه اسارت گرفته شد و آین بر به همراه عموی دیگرش
مرتضیقلیخان قاجار دو سال را در روستای انزان در نزدیکی استرآباد سپری کرد.پس از مرگ کریمخان زند
نبردی مبان آغامحمدخان و بردرنش درگرفت. محمدخان بهمزندران لشکر کشید و در بارفروش
مرتض قلىخان وده بادر ديكرش وا مطيع كرد. يس اذ توفيق أغامحمدخان, وى با وجود ايذك در جونی
اخته شده بود در سارى با مادر فتحعلى خآن ازدواج كرد و به همين سبب به قيم و يدرخوانده باباخان
تبدیل شد. فتحعلیخان در تعدادی از لشکرکشیهای عموی خود شرکت جست آما دیری نپایید که
توسط رضاقلیخان که یکی دیگر از برادرانآغامحمدخان بود و بهعلاقه محمدخان بهباباخان رشک
میبرد,دستگیر و زندانی شد. مدت کوتاهی بعد آزد شد و بهدامغان بازگشت و توانست قلمرویی که
پدرش بر آن حکومت میکرد را تحت کنترلبگیرد. همانجا بود كه بدر جهان خانم كه نوه قادرخان بود را
أسير كرده و سيس با أو ازدواج كرد. يك سال بعد در !119 قمرى و در جهارده سالكى ب أسيةخانم دولو
مزدوج شد. یک از اج سیاس که از سوی آغامحمدخان برنامریزی شده بود تا ميان دو شاخه ايل قاجار
قرار شود. آغامحمدخان قاجار در سال ۱۷۸۹ میلادی بابر با سال ۱۲۰۰ هجری قمری در تهران که به
أن را يايتخت خود كرده بود اعلام حكومت كرد اما به احترام محمد ميرزا (از اعضاى دودمان صفوى
كه مدعى يادشاهى ايران بود) عناوين سلطنتى مانند «شاه» بر خود ننهاد. در همين زمان او باباخان را
.وليعهد خود کرد
ولايتعهدى
فتحعلىخان در لشكركشى عمويش به جنوب ايران كه به منظور شكست دادن لطفعلىخان زند ترتيب
داده شده بود شركت جست. محمدخان او را در سال ۱۲۰۱ قمری مأمور فتح يزد كرد و فتحعلىخان با
موفقيت نسبى توانست محمدتقىخان بافقى را مطيع كند. سيس به كيلان بازكشت نا از اينكه سران
ایلهای قاجار دست به شورش نمیزنند اطمینان حاصل کند. سال ۱۲۰۳ قمری را در گیلان سپری کرد و
در همین زمان زنانش پنج پسر به دنیا آوردند که سه تن از این پسرها در زمان حکومت پدرشان نقش مهمی
بازی کردند: محمدعلی میرزا که به دولتشاه مشهور شد و از یک زن گرجی تولد یافت, عباس میرزا که
نايب السلطنه يدرش شد واز بطن آسيةخانم زاده شد و حسينعلى ميرزا كه فم نفرمای فارس گردید و
مادرش بدرجهان ee أغامحمدخان سه يسر باباخان - عباس ميرزاء محمدقلی میرزا و حسینعلی
میوزا- | به فرزندخواندگی گرفت و آنها را به حرم خود برد. .در سال ۱۲۰۴ قمری, باباخان در لشکرکشی به
سمت عراق عجم و فارس عليه لطفعلیخان حضور پیدا کرد خان زند که خود را در محاصره میدید ب
سمت شیراز عقب نشست اما ابراهیمخان کلانتر که بعدها آغامحمدخان قاجار او را صدراعظم خود کرد,
به وی اجازه ود ب شهدا نداد. پس از سقوط سلسله زند فتحعلیخان مأمور سرکوب تیروهای باقی
مانده لطفعلیخان در بم و جيرفت شد و سيس به سمت خليج فارس لشکر کشید و سرانجام در جر
قتلعام مردم کرمان و شكنجه لطفعلىخان توسط آغامحمدخان غايب بود.در همان سال باباخان از لار به
مت هه فاد و توس آغامحمدخان به عنوان والی فارس, یزد و کرمان برگزیده شد و عمویش او
را لقب جهانبانی داد که اين لقب پیش از اين عنوان لطفعلیخان زند بود. باباخان چهار سال آینده را در
فارس ماند و در اين زمان شیوه زمآمداری را فراگرفت تا برای پادشاهی بر ایران آماده شود.
صفحه 4:
SP soo is بیچگونگی آغاز سلطنت
در AVS روسها به تلافى حمله يك سال قبل آغامحمدخان به تفليس, به قفقاز لث
فتحعلى را نايبالسلطنه خود اعلام كرد. او ميرزا شفیعصدر و میرزا محمدخان
معتمدانش بودند را به حاكميت تهران كماشت و به آنها امر کرد در صورتى كه اتفاقى افتادء
زمان ورود فتحعلى از فارس كسى را به شهر راه ندهند. شاه در رون 1747 تهران را ترك كرد.
او افرادى كه بيم داشت كه در صورت عدم بازگشتش برای به سلطنت رسیدن نایب السلطنه
دردسر ایجاد کنند را هم با خود برد. همجنين حاج ابراشيم هم همراهش بود. اغامحمدخان در
سلطانیه اردو زده بود که از روسها به دا شد . اور که
دیگر فوریتی در رساندن خود به گرجستان نمیدید,
را سرکوب
کند. پس از چندی درگیری, موفق شد به شوشی, مرکز قرهباغ, ورد شود. آغامحمدخان در
2 ٍطنه خوانین محلی یا سرداران سپاهش به رهبری
غارت برد و به ثبریز تاخت. حا pall که با رها اصلی سپاه دیب یک یل
بود, تلاش كرد واه اب تول بازگرداند. و گروهی رأ به قره هی حسینقلیخان
(برادر فتحعلیشاه) از راه تالش, ث ب خ
.مازندرانی از اردییل و زنجان راه دارالخلافه در پیش گرفت
يادشا
در دوم محرم ۱۲۱۲ (۲۷ ژوئن ۱۷۹۷), ۱۲ روز يس از حادثه, باباخان در شيراز توسط بابا يوسف
شاطر ز قتل آغامحمدخان خبردار شد. او که وارث قانونی سلطنت بود, بدون از دست دادن
از خارج شد و راهتهران در پیش گرف
فتحعلیشاه “i به اكسير التواريخ از عليقلى.
خواستند که خطبه بخواند و سكه به نام خود بزند, اما 0 تما
دولت را به سامان نیاورد و قتل سلطان مغفور را به حکم قصاص مقهور و از زندگی دور نسازد,
به امور سلطنت نيردازد», موافقت نکرد. چون فتحعلیشاه در ماه صفر به کنارگرد. منطقهای
در جنوب تهران, رسید حاج ابراهیم اعتمادالدولهبه استقبالش آمد. حسینقلیخان نیز
همراهش د. تا پیش از ميدن فتحعلى شاه از ف بيكلربيكى تهران بنا ب
آغامحمدخان, اجأزه نداده بود كه سياه شاهى وارد شهر شود. با رسیدن شاه جدید, او
.دروازههای شهر را گشود.
صفحه 5:
تا دعوی سلطنت کند. هرچند شاه مقتول بيشتر مدعیان احتمالی
که ممکن بود برای سلطنت" شکلسازی کنند را از پیش رور.
برداشته بود, اما به علیقلیخان آسیبی نرسانده بود.به هر روی, ف. 2"
بسته بودن درواژههای تهران, او موفق نشده بود خود را به زر
داخل شهر برساند و اعلام پادشاهی 25 چون فتحولی شاه حکومتش (۱۲۱۲
رسید, علیقلیخان را با حیله به داخل شهر بردند و آنجا مجبورشٌ
کردند که به پیشگاه شاه جدید برود و اظهار اطاعت کند. چون تن
به اطاعت نداد, با زور او را واداشتند که ت
ضرب شده؛ عنوان
بصورت «السَلطان
باباخان» در
خی ee ان
در تهران سکه زد؛ تغییر نام داد
رخاف سنت مرسوم سکهای | انى. به جاى نام امامان شيعه
بر روی سکههای جدید تنها نام شاه را ضرب کردند. در نتیجه
تا و تمام در آمر پدشاهی شد.
مراسم تاجگذاری را در روز عید ره دو روز پیش از نوروز, به سال
۸ میلادی, برگزار کردند. شاه جدید صدارت ابراهیمخان
اعتمادالدوله را تأیید کرد و او به کار خود به عنوان صدراعظم ایران
.ادامه داد, با سلطهای تقرییا جالش ناپذیر بر دیوان و سپاه
کنده ان أو بر روى اين سكه
RS و . سيس به أتاق دي 3
یش را دآوردند وبه مازندرآن تبعیدش
بردندشء
شا
نتی را با خود داشت, با گروهی از
كه عده آنها به ۱۵ تا nase ارك
به دستور ie امت داشتن وصادة يماد خواست کهآ آزاد كند. جون
دروازههای قزوین را بسته یافت, شهر را محاصره کرد؛ اين براى فتحعلى شاه زمان کافی ایجاد
کرد تا قوای خود را فراهم سازد. فتحعلیشاه گروهی از سپاهیان را به فرماندهی حسینخان
خراسان بود, با شنیدن خبر کشته شدن آغامحمدخان با 1 هزار سپاهی به شاه جدید پیوست
و فتحعلیشاه او را نیز راهی قزوین کرد. سپس خود به ره افتاد. در خاکعلی, نزدیکی قزوین
نبردی درگرفت و پیروزی با شاه بود.[۱۳] گروهی از همراهان i Golo
نتیجتاً به سمت سراب عقب نشست تا به برادران خود بپیوندد, اما آنان نیز ب
طرفداران فتحعلی شاه مواضع خود را از دست داده بودند. شاه که به سادگی وارد قزوین شده
بود صادقخان را با وعده بخشش به اطاعت خواند و او نیز پذیرفت. جواهرات را پس داد و از
«سوی فتحعلیشاه به حکومت سراب و گرهرود منصوب
صفحه 6:
مدتی بعد در جریان سفر فتحعلیشاه به خراسان, مادق انهتهم شد قصد آن داشته که با
یاری خوانین کرد خراسان, شورشی ایجاد کند. به فرمان فتحعلیشاه در چادری محبوس شده
سپس به تهران فرستاده شد.راپرت گرنت واتسن, دیپلمات انگلیسی که اینها را گزارش کرده:
نوشته که اکنون (سال (NAA آن اتاق که محبس صادقخان شقاقی بود. در اختیار یکی از
دبيران سفارت انكليس است. به هر روی در همان اتاق صادقخان را سنگسار کردند و سپس از
ازات را انتخاب كرد تا سوكند خود مبنى بر
.نريختن خون ن صادقخان
راى قاجاريان ايجاد شد, از سوى محمدخان
او پسر زکیخان زند و برادرزاده بود. محمدخان در زمان اقامت در بصره از
آغامحمدخان خبردار شد. او خود را به فارس رساند و در آنجا با کمک نجفخان زند,
سپاهی از قبایل لرهای ممسنی و افغانها گردآوری کرد. سپس رو به سوى اصفهان نهاد و
با همکاریرجال شهر موفق شد بر آن مسلط شود.فتحعلی شاه سياه خود را رای سرکوب
او راهی اصفهان کرد؛ در بیرون از دیوارهای شهر نبردی درگرفت و زندیان که رد
ان میکرد, شکست خوردند. اصفهان به محاصره درآمد. محمدخان
واتسن در بای پنهان شده بود و نزدیک بود دستگیر شود, با موفقیت گریخت و خود را
به کوههای بختیاری رساند. پس از ورود به اصفهان, فتحعلیشاه دستور داد حامیان
آیلاتی محمدخان از جمله نجفخان زند را با خمپاره اعدام کنند.اما با وساطت روحانیون,
پذیرفت آن دس از رجال اصفهان که به مدعی زند پاری رسانده بودند را ببخشد.اين
ن زند نبود. او سپاهی از لرهای بروجرد گردآورد و در نبردی خونین با
نف بودند و محمدولیخان دولو سردارشان بود, جنگید
در دزفول دستگیرش کردند و به فتحعلیشاه تحویلش
دادند. او نیز حکم داد کورش کنند و در راه بصره رهایش کردند تا بمیرد. ژوئن ۱۷۹۸
ayaa). ۱۳۱۲) بود
آخرین خطر جدی که از سوی زندیان
از دومین شورش حسینقلیخان, فتحعلیشاه دستور به برکناری و قتل اولین
صدراعظم خود به جرم خیانت داد و بیشتر اعضای خانوده او را هم نابود كرد. در 1795 جان
ملکم, افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی, وارد ایران شد. هدف او عقد پیمانی ميان ايران و
انگلیس جهت مقابله با زمانشاه درانی بود. د. اوه دلت leg oll داد که از شیعیان هو در
ایل سنی افغان محافظت کند. اما حاج آبراهیم به او پاسخ داد که دغدغههای سیاسی
دولت ايران از باورهاى دینی آأدجداست :خا uid هیم که مهمات ار ملكم يودر خواستار روابط
كاي بد و ده مهدنته هم با آهابه امقا دسا در همین سالها بود
از ترک ایران توسط ملکم در مارس ۱۸۰۱, حاجابراهیم از نگانیاش درباره امنیت
جانى خود به آن افسر كميانى كفت. رقابتهاى درون ديوان و مرگ آسيه خانم مهدعلياء مادر
آن, او نفوز زياد خود بر شاه را هم دست داده بود. بنا به كفته ملكم: حاج ابراهيم.
.دیگر «بدخلقیها و خشونتهای گاهوبیگاه» را خوشرویی پاسخ نمیداد مک
صفحه 7:
جیهم ای ۸۰ حاج ابراهیم به پیشگاه شاه فراخوانده
به خیانت عليه تاجوتخت شد. ينا به دستوز فتحعلى شامر
۳ صدارت برکنار گشته و در حبس خانگی قرارش دادند؛ 7"
همچنین چشمهایش را كور كردند و زبانش را هم - احتمالاً يس
از اينکه شاه را ناسپاس خطاب کرده - بریدند. همه اعضای
خانواده او هم بازاشت شدند. سه برادرش, عبدالرحمان (از
دستيارانش): محمد زهان (كلانتر شيراز) و محمدحسن (حا
کهگیلویه), را هم در کنار یکی از پسران و یکی از برادرزادگانش
اعدا شاد پسر دیگرش اسدالهخان ale ۲
۳ ee oe
لش پیستر ول
ES ندیه
بىاثر نبودند, از ديكر دلايلى بود كه سقوط اعتمادالدوله را سبب شد. ملكم كه حاج ابر
«به واقع یک مرد بزرگ, يك نابغه و یکی از بزگترین دلتمردانی که ایا در cacy BSE
خطاب میکند, ae و وتو او
سازشی برقرار كند.
Tareas seen بمیرد.» اه ده مه
شادنشان دو جانشين بعدى فتحعلى شاه نيزبا اتهامى مشابه به سرنوشتى مشابه دجار شدند.
أروياً رد و شد كه به نظر مى رسيد هنوز آمادكي آن را ندال اكرجه اين
کشور در رون اغير قدرت مهص دنق حساب میآمد, اما از روابط ميان
خود احساس 11395 پا
«شاهنشاهی» که sale است, به یک پادشاهی رو به افول و حاکم
فرمانروای آسیب پذیر تبدیل شد. هرچند که همسایگان مسلمان ایران, چون
نقطه ضعفهایش را آشکار میساخت.باوجود
اهمیت زیادی داشتند, در طى جند سال
مومت نس که لت و مر آن
.رهایی جست
صفحه 8:
سرجان ملکم در روز پنجشنبه ۱٩ اسفند ۱۱۸1 (۱۰ مارس ۱۸۰۸) وارد بوشهر شد.
هوزمان هیئت گاردان مشغول تربیت ارتش ایران به فنون نظامی بود و تلاش مىكرد
oly! را به صلح با روسها تشويق كند. كاردان در نامه خود به وزير خارجه فرانسه
نوشت: «حاج محمد حسن خان الدوله در راس هواخواهان انكليسها قراردارد.» اما
فتحعلى شاه با ترديدى كه نسبت به برقرارى روابط مجدد به انگلیسیها داشت, از
حركت ملكم به سمت تهران جلوكيرى كرد و ملكم مجبور شد به هند بازكردد و
شرايط قرارداد سياسى ايران و انكليس را متذكر شود.براساس اين قرارداد, ايران
متعهد شده بود فرانسوىها را به كشور راه ندهد. سرهارفورد جونز از
شد به تهران عزيمث كند و در انتظارنتیجه مأموریت
جونز اظهار داشته بود كه تا هيئت فرانسوى از ايران خارج
نشود, وارد شهر نخواهد شد. این آمر به ظاهر ناچیز میآمد. در واقعبرای <
سلاح کردن کامل شاه در برابر مقاصد بریتانیا بود و در واقع عهد و پیمان با فراسه,
اتحاد فرانسه با روسیه و دشمنی این دو دولت با و فصد حمله ایشان به هند
از راه ايران و با كمك اين کشور, حربه قدرتمندی بر ضد انگلیس بود. اما ایران این
قدرت و صلاح را به راحتی از دست داد تا صمیمیت خود را بهاطلاع انگلیسیها
برساند»جونز یک روز پس از خروج گاردان, در بهمن ۱۱۸۷ (فوریه ۱۸۰5) وارد تهران
شد و در اسفند ۱۱۸۷ (مارس ۱۸۰۹) عهدنامه مجمل به امضای طرفین رسید و
روابط ایران و فرانسه به مدت ۳۰ سال قطع شد. پس از امضای معاهده بين ايران و
انگلیس, خبر اصلاح روابط روسها و انگلیسیها به ايران رسید. سر گور اوزلی
نماینده انگلیس در ایران صاحب منصبان خود را که طی قرارداد ایران و انگلیس به
ایران آورده بود, از لشکر عباس میرزا فراخواند و آنان را از قشون ایران خارج کرد و
.دخالت در نظام ایرانبرایآنان منع گردید
صفحه 9:
دوره دوم جنگهای ایران و روسیه بدون اعلان رسمی آغاز شد. فتحعلی شاه قاجار
مایل به جنگ با روسها نبود و ت با ایشان صلح کند. در مرداد ۱۲۰۰
(اوت ۱۸۲۱) میرزا داوود خان ارمنی به عنوان سفیر عازم سن پترزبورگ شد. اما
أنرال يرمولف با عبور داود خان از قفقازيه مخالفت كرد و ا
و لهستان را بيش كرفت.در استانبول داود خان با سفير اترر
درخواست نمود تا در ارتباط با ایران و روسیه میانج
پیشنهاد کرد داود خان نامهای برای پرنس مت صدراعظم اتریش
ضمن تشریح سابقه اختلاف روسیه و ایران, درخواست خود را مبنی بر
آتریش اعلام نماید.در خرداد ۱۲۰۵ ون (VAT عباس میرزا به سپاه روسها حمله
كرد و تالش و لتكران ا آزاد نمود ولى كوك جاى و بالغ لو به دست روسها افتاد و
قلعه شوشا محاصره شد. اهالى كنجه قيام كردند و يا ادكان روس هارا در لين شهر
قتلعام نمودند لذا ارتش | به راحتى شهر را تصرف 1.95
مناطق مسلماننث
ace meron ۱۳۵ سازمان نظامى خود را | اصلاح كرده و
از تأخیر عباس میرزا در اطراف قصبه شیشهای استفاده کرده
و روس بود كه سواره نظام ايرن به دست روس افتاد و محمد ميرزا (
.دست قزاقان روسى اسير شد ولى با كمك يكى از رؤساى شاهسون نجات يافت
عهدنامه روسيه و انكليس و فرانسه
روسيه قصد داشت استانبول را تصرف كند و انكليس تمايل داشت با كمك روسها
عثمانى را تقسيم كند, اما نمىخواست روسيه يكهتاز باشد و به عنوان قهرمان استقلال
ملل بالكان عرض اندام نمايد. از اين رو در خرداد ١١١1 (رُوئيه 1851) عهدنامهاى ميان
دولتهاى روسيه؛ بريتانيا و فرانسه منعقد كرد كه از انقلاب يونان عليه عثمانى دفاع
.كند
صفحه 10:
در مرداد ۱۲۰3 (اوت ۱۸۲۷) جنگ سختی بین روسیه و ایران در سواحل شمالی رود ارس
درگرفت. ایران از داشتن کشتی جنگی در دریای خزر محروم گردید و مجبور به پرداخت مالیات
شد. قصبه عباسآباد و اردو آباد توسط روسها تصرف شد. عباس میرزا لشکر گراکوفسکی را در
نزدیک کلیسای اچمیادزین و نیروهای ژئرال آرسیتوف را در حوالی تخجوان منهدم و واداربه
عقبنشینی کرد. روسها به اختلاف نظر فتحعلی شاه و عباس میرزا در ادامه جنگ با خود پی
بردند و به حملات متقابل پرداختند. در ماه اکتیر رُنرال ياسكوئيج يس از هشت روز جنك خونين
ایروان را فتح کرد و تماد shoe ماوراء ارس به دست روسها افتاد. ژثرال ارسیتوف با سپاه
شش هزار تفری از رود ارس گذشت و وارد تبریز شد و تبریز را فتح نمود. لرد کرزن مینویسد:
«روزنامه رسمی روسیه در پترزبورگ در فتح تبريز كه به دست قشون روس افتاد, غلو کردند.
فرمانده قشون روس نیز در آذربايجان از يارجه ايرانى بيرقى ترتيب داده آن را با كلوله سوراخ سوراخ
نموده براى اميراتور فرستادند تا معلوم باشد قشون روس جه فتح نمايانى كردهاست. آن بيرق به
امپراتوری در کاخ بزرگ کرملین مسکو در موزه جای داده شد. بهعلاوه يانزده عدد كليد بسيار
ضخیم درست كرده به يايتخت روس فرستادند به عنوان اينكه حاكم شهر تبريز اين كليدها را به
فرمانده قشون روس تسليم نمودهاست. در صورتى كه شهر تبريز فقط هشت دروازه
دارد.» همچنین اختلافاتی در خصوص قرار داد گلستان مطرح شد. سر كور اوزلى: شاه را هنكام
انعقاد قرارداد فريب داده بود و در قرارداد ابهامى ايجاد كرده بود كه طى آن روسها سه منطقه که
کاملا به ايران تعلق داشت را طلب مىكردند كه عمدهترين آن كوكجاى در نزديكى ايروان بود؛ لذا
حكومت كرجستان كوكجاى را تصرف كرد. فتحعلى شاه در فكر آزادسازى شهرهاى قفقاز يود
ولى حاضر نبود براى حمايت مردم و سازماندهى سياه اقدامى نمايد. مردم مسلمان و مسيحى از
آزار روسها به ستوه آمده بودند و نمىتوانستند ذلت و حقارت را تحمل كنند و به تظاهرات ملى
مذهبی پرداختند که به گفته واتسون, يس از دوره نادر شاه نظير نداشت. اما ملت نتيجهاى از
قيام خود نكرفتند و دجار انديشهاى عميق كشتند. انديشه براى برداشتن استبداد از ييش SU
ملت. سرانجام همان ضعف فرماندهی و ناتوانى دستكادهاى دولتى و ناهماهنكى سازمان
حكومتى با احتياجات و خواستهاى ملى در هنگام جنگ موجب شد دوباره همان
بىانضباطىها و تفرقهها و شكستهابى كه به دنبال پیروزی اولیه حاصل میآمد, دامنگیر ارتش
ايران شود.مجدداً در كنجه ميان جهارده تا يانزده هزار سرباز روس: و سي و ينج هزار سواره و يباده
و تويجى ايران جنك دركرفت. بين فرزندان شاه با يكديكر اختلاف ييشأمد و موجب دلسردى
قشون و ضعف فرماتدهی گردید, آصف الدوله مسئول رساندن وسایل جنگی به ارتش ایران. از
میدان گریخت و بلافاصله یک صدو پنجاه مایل از گنجه دور شد, سپاه ایران شکست خورد و
عقبنشینی کرد. لرد کرزن مینویسد: «کتابخانه معتبری در اینجا (اردبیل) بود ولی در جنگ ایران
و روس در سال ۱۲۰۷ (۱۸۲۸ میلادی) روسها اینجا را غارت کرده, کتب ذیقیمت خطی آن را به
حکم ژنرال باسکویچ بهکتابخاهامپراتوری در سن پترزبورگ انتقالدادند.»عباس میرزا مکرر
شکست خورد و پیشنهاد صلح را پذیرفت و معاهده ترکمنچای منعقد شد که مطابق آن ایران,
خانات ايروان و نخجوان را به روسها واكذار كرد و از حقوق خود برای کشتیرانی در دریای خزر
محروم شد و متعهد شد تا مبلغ پنج میلیون تومان غرامت جنگی پرداخت نماید. در فصل دهم
عهدنامه قرار شد تا گفتگوی تجاری به عنوان متمم عهدنامه سیاسی بين دولتهای ایران و روسیه
برقرار شود از جمله اين كه روسيه واجد حقوق کاپیولاسیون در ایران شد و حقوقی در اتباط با
.مداخله در اتباط با امور اتاع روس در کشور بدست آورد
صفحه 11:
غرامت از ایران در سفری که به تهران دا
گرجی در منازل رجال ایرانی به سر میبرند. او طبق مفاد ماده سیزده عهدنامه
ترکمنچای آنان را اسیر تلقي کرد و از دولت ايران درخواست استرداد آنان را داشت.
با کمک و هدایت «قا یعقوب ارمنی», یکی از خواجه سرایان حرمسرای فتحعلی
شاه, که با خانوادههای رجال al بود به بازرسی خانه شخصیتهای سرشناس
و مطالبه زنان گرجی پرداخت. سرانجام با پافشاری گریبایدوف دو زن گرجی, که به
گفته ایرانیان مسلمان شده بودند و در منزل آصفالدوله, وزیر امور خارجه وقت, به
سر میبرند, به هیئت روسی تحویل داده شدند. این موضوع به بسته شدن بازار و
ناارامى در ميان مردم منجر شد و يس از انكه اقا یعقوب ارمنی به سفارت روسیه
پناهنده شد؛ عدهای pals به تحریک مجتهدی به نام میرزا مسیح مجتهد, در ۲۴
بهمن ۷ ۰ هجری ۱ فوریه ۱۸۲۹ میلادی, " شعبان ۱۲۴۴ هجری قمری)
هسفارت روسی حمله رد و هر كس | یافتند کشتند و تنها مالتسوف, دییر اول
سفارت چان سألم به در برد. سرانجام جنازهمثله شده گر
تفلیس فرستاده و در همان شهر دفن شد. ایران و روسیه در آستانة جنگ دیگری
قرار كرفتند كه با اعزام خسرو ميرزا فرزن 0
نامه عذرخواهى فتحعلى شاه براى تزار نيكلاى يكم, ٠ كار به مصالحه كشيد و ميرزا
کی یی مت . شاه ایران, برای جلوگیری از
مدال ثقره بهافتخارقتحعلی شاه تا ۲
يك مدال نقره نيز به عنوان هديه از طرف دولت انكليس به نام فتحعلي شاه قاجار
در انگلستان ضرب شده و به دريار ايران فرستاده شد. عاطر مجود نقش اژدها و
همجنين طرز نوشتن عبارت اسدالله الغالب كه كلمه «الله» أن در ياثين قرار
گرفتهاست این مدال در نظر ایرانیان مسلمان خوش نیامد و همه نمونههای موجود
ذوب شدند و آمروزه به جز تعداد محدودی که تنها در موزههای انگلستان وجود دارد
.اثُری از آن در ایران نیست
صفحه 12:
نخستین سکه های تصویری ایران
بعد از اسلا
پس از تسخیر ان توسط مسگمانن, دیگر تصویر شاه بر روى سكمها بكار
نرفت؛ فتحعلیشاه نخستین فرمانروای ایران پس از اسلام بود که اقدام به ضرب
سکه با تصویر خود نمود. هرچند اين سکهها رایج نبوده و تنها به مناسبتهای
.خاص به نزديكان شاه و درباریان اعطا میشدند
سکهای از فتحعلیشاه. این سکه که در سال
۹ هجری قمری در اصفهان ضرب شده,
نخستين سكه ايرانى يس ز اسلام اس ت كه در
.آن تصویر فرمانروا نقّش بستهاست
۶ موه
هدنامه ارزنة الروم
در اواخر سلطنت فتحعلی شاه, رفتوآمد ایلهای کرد چادرن
مناطق مرزی ایجاد اشکال نمود و عباس میرزا برای تثبیت اوضاع به
غرب لشکرکشی و تا بعداد پیشروی کرد. دولت عثمانی تقاضای صلح
کرد و در شهر ارزنة الروم در نوزدهم ذیقعده ۱۲۳۸ قمری عهدنامه ارزنة
الروم اول بين ايران و عثمانى به امضا رسید. (البته در اواخر ربیعالثانی
ن در
۹ قطعیت یافت)
لشكركشى محمد ميرزا به هرات و مرك عباس
ميرزا
در سال ۱۲۱۱ (۱۸۳۳ میلادی) محمد میرزا پسر عباس میرزا به هرات لشکرکشی
کرد و کامران میرزا امیر هرات را شکست داد اما به علت مرگ ناگهانی عباس
میرزا, در مشهد با امير هرات پیمان صلح منعقد نمود که طی آن قرار شد هرات
به ان خراج بپردازد و استحکاما Gb, را خراب کند. محمد میرزا که ۲۸
.ساله بود بلافاصله خود را به تهران رساند و به وليعهدى انتخاب شد
صفحه 13:
گی خصوصی و فرزندان
تعداد زنان وی را متفاوت ذکر کردهاند.
سرهنگ دروویل فرانسوی ۷۰۰ و سرهنگ
استوارت که یک سال بعد از مرگ او به
ایران آمده ۱۰۰ و بی نینگ ۸۰۰ و مادام
ديولافوا ٠٠ ١ و مارخام ۲۰۰ و سپهر پیش از
هزار ید کردهاند,بعضی منابع تعداد
همسران وی را ۱۸۹ همسر به همراه ۱۴۴
فرزند پسر ذکر کرهاند. آقامحمدخان که
خود ناتوان از زناشويى بود همواره برادرزادة
خود را ترغیب به ازدواج و آوردن فرزند
میکرد و برای هر فرزند جدید به او پاداش
.میداد
به استناد یکی از اشعار مولانا رضا بهاری
متخلص به گوچک رضا از شاعران معاصر
فتحعلی شاه, وی حدود سیصد فرزند ذکور
مرگ فتحعلی شاه در سال 1213
فتحعلى شاه يس از فرستادن محمد ميرزا به آذربايجان از تهران به عزم جنوب
حركت كرد تا شهرتى را كه سال قبل متعاقب فوت وليعهد داير بر مرك شاه منتشر
شده بود از ميان ببرد و هم بقاياى مالياتى فارس را كه فرماندار از پرداخت آن ابا
داشت وصول نمايد. به اين دو قصد با سى هزار سوار و يياده از تهران به كاشان
رفت و فرماندار در فين كاشان به خدمت يدر رسید, ولی به جای تمام بدهى خود
فقط سيزده هزار تومان تقديم كرد و اين مسئله مزاج شاه كه عليل
پیش دچار انحراف نمود و امر داد تا فرماندار را محبوس کنند و مأمورین و
مستوفیان مخصوصی برای وصول بقایا به فارس بروند و با این که حال مزاجی شاه
شدت يافته بود در همان جمعی از خواجه سرایان و اعیان همراه خود را
اطراف برای جمع مالیات مأموریت داد. یکی دو روز بعد از حرکت این جماعت از
اصفهان فتحعلی شاه به سن 1۸ سالگی و پس از ۳۷ سال سلطنت در اصفهان
وفات یافت و جسد او را از آنجا براى دفن به قم بردند و در حرم فاطمه معصومه به
اك قلق
صفحه 14: