علوم انسانی و علوم اجتماعیسبک زندگی

زندگی نامه حضرت ابراهیم (ع)

صفحه 1:

صفحه 2:

صفحه 3:
3 3 سوره قرآن و یگ سوره ‎(si ees) os‏ 1 نز اس زج ) اسست. . فرازهای سازنده و گوناگون زندگی سودمند آن حصر 1 ©© سوره قرآن ذكر شده است و اين موضوح بيانكر كاي قرآن به زندگش ابراهیم (ع) است تا ييروان قران أن را بحواسة أو آن درسهای بزرگ زندگی را بیاموزند و از مکتب سازنده و آموزنده او برای پیشروی به سوی کمال الهام بگیرند . حضرت ابراهیم (ع) دومین پیامبر اولوالعزم است که دارای شریعت و کتاب مستقل بوده و دعوت جهانی داشته است .

صفحه 4:
مادر ساره همسر ابراهیم (ع) ‎oe win‏ )© لس رب ند زج محر لیر امی رك) زب سا تسد برد که پدر تر. از عمومی ابراهیم(ع) سرپرستی او را بر عهده گرفت . از لین رو ‎(Cy ne‏ پدر میخواند . ابراهیم (ع) حدود چهار هزار سال قبل میزیست و (16) سل مر" سراسر عمرش زا در راه توحيد و مسائل انسانى سبرى نمود زندكى در ‎a)‏ ا كم ‏بنده خالص خدا بود و خدا بندگی او رد پذیرفت . ‎eet aed‏ = © مقام رسالت. ‎| anor Comer Te See ‏7 مقام امامت . ‏به این ترتیب لو نردبان تکامل را پیمود و سرانجام بر قله اوج یک انسان کامل که مقام امامت است نائل گردید ‎

صفحه 5:
‎ce eo ange tae‏ تک در آغو: ل سس ‎jp‏ =“ بان میساختند اا را بتها را به دست خود می تراشیدند و آنها را پروردگر خود ‎SS eae yon SOP e ee eee <‏ طاغوتى ديكتاتوربة نام نمرود فرزند كوش بن حام در سَبْ ركاب ا ا ا اا ل ا ‎eee ee eee ne‏ کرد . نمرود چون دستگاه ‎ena‏ و سطوت سرشاز خود را دید و از میزان جهل و بی خبری مردم آگاه شد خویش ر1 ‏خدا ناميد و قوم را به پرستش خود خواند . ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 6:
( ken 0 ‏ال‎ ‎0 ‏ا‎ ‎۱ ‏بى فايده را كه نه مى شنوند و نه مى بينند وانه قاذر بر‎ ‏ل ال ال رل رح را‎ ‏ا ا ا ل‎ eS ee <r eS ‏خير و دافع ضرر است و مى توانم بى نيازو عزيزشان را خواز‎ ‏سازم و از قدرت و سلطنت بر ایشان برخوردارم به خدایی و‎ ‏پرستش سزوارترم.‎

صفحه 7:
* در چنین وضع نباه و محیط فا دی حداند 2۱ ۱۶ کشیده بابل لطف کرد و اراده نمود تا رهیری صالح و آنها بفرستند و آنها را از چنگال جهل و فادانی بت بر پرستی نجات دهد و از زیر چکمه ستمگران نمروذی 1 ‎ee (Oe Ie ROLE eras Ie)‏ جهان ار ار زر 7 هواداران نمرود بود و در علم نجوم و ستاره شناسی اطلاعا ت وسیعی داشت و از مشاوران نزدیک نمرود به شمار می امد .

صفحه 8:
راید نکاد بر ود ی 2 9 ‎ols |‏ و ‎ ‎, oS Ee Lees) ‏* پس از آن که نمرود از خواب بیدار شد دانشمندان تعبیر کننده ‎ft SEED Sate ats CDOS eee Se ec‏ ‏* تعبير اين خواب اين است كه (( به زودى كودكى به د نيا مى ايد كا الندرا ‎ee pla sh es Sar 5 SH SOK‏ 255 .(( ‏* نمرود براثر كزارش منجم و تعبير دانشمندان به وحشت افتاد و-بسيار تكران شد . منجمین و دانشمندان تعبیر خواب را حاضر کرد و با آنها به مشورت يرداخت . سرانجام اطمينان يافت كه كزارشات درس 1 2 0020 ا ا ا ا دك

صفحه 9:
فرمان اجرا شد و ماموران و دخيمان آشكار و نهان نمرود ه کر زنان را در شهر نگه داشتند و مردان را به خارج شهر فرستادند ۰ ‎SSS See See Nae re TOnge ae es)‏ ‎St a) ae eh eee eh Teer rose er‏ منعقد گردید . در این هنگام دومین فرمان نمرود چنین صادز 2۶ ([۳ 313 قابله ها و هر كس در هر جايى كه توانست زنان باردار را تحت كنترك و مراقبت قرار دهند هنگام زایمان کودکان را بنگرند اگر پسر بود کشته و نابود گردد و اگر دختر بود زنده بماند . این فرمان حتما باید اجرا شود برای متخلفین ‎Gul oa 488 $ Gi 59 yak GI jas Gla loa! 5)‏ .((

صفحه 10:
> ‏کنترل شدید در همه جا اجر| کر دید‎ ٩ ‏همه جا حاضر بودند نوزادها ی پسر رامی‎ . ‏را زنده مى كذاشتند . كار به جايى رسيد كه به نو‎ ‏مورخان 7050 تا (1000) هزار نوزاد كشته شدند . ماد‎ ‏ا ا ا‎ Pee) Se ee ee emer ese) ‏قرار داده که نشانه"‎ 1۱ Creer es ‏بارداری آشکار نبود همه جا سخن از کشتن نوزدهای پسر بود و‎ : ‏جاسوسان نمرود اين موضوع را با مراقبت شديد دنبال مى كردند‎ SDS ew owl (a ee tee ere Ss)

صفحه 11:
* ((بونا)) مادرشجاع و شيردل اب ‎F(a)‏ ‏هم جنان با امداد الهى به زندكى ادامه داد. او فشار زندكى لحظه به لحظه بر او شديدتر مى اننا و ‎SD Ie ee eno Sree eine)‏ نکند و نوزاد خود را پس از تولد با کمال مراقبت در محفی - 0

صفحه 12:
مسب اس وا ان ون 9 ‎hee ae)‏ ال ا ااا هنكام زايمان كجا برود و فرزند ش را جكونة از كزند جلادان حفظ نمايد؟ ‎Cr Tr ee")‏ ا ا ا ا ين قانون و رسم از شهر بيرون برود و در كنار كوهى غارى را بيا بد و در إن حا ۱ ا ا م ره ‎re ee ee Dee ae EE eee ee Ete‏ ‎ee ee Senne ee See eee RO ea ty)‏ که نشانگر آینده درخشان او بود از چهرهاش دیده می شد .در این هنگام مادر نگران بود که آبا كودكش را در غار بكذارد يا به شهر بياورد . سرانجام براى حفظ او تصميم كرفت كه اوازا ‎Tee Se‏ ا ا ا ۱ ‏:شيردهد . مادراورا در ميان غار كذاشت و براى حفظ او از كزند جانوران در غار /اسدق” 6 0 ‎ ‎

صفحه 13:
۱ enter Tes ie ‏رابه غار رسانده و از پسرش دیدار می نمود . او می‎ 3 ‏شیر بدهد ولی می دید به لطف خدا او انگشت بزرک‎ ‏دهان نهاده و به جای پستان مادر ازان شیر جاری اس‎ ۶ به این ترتیب اين مادر و پسر در آن دوران و حشتناک با تکمل مشقتها و رنجهاى كوناكون با مقاومت بى نظير ما ها و سالها 9 7( ۱ ‎COON E SED)‏ ا از ‎ac‏ )تور

صفحه 14:
ات رس رس چون فکر مردان کاردان و هوشمند و با تجربه کار می کرد . ی مک خواست از غار بیرون بیاید ابراهیم (ع) دامن مادر را گرفت و گفت ( خود ببر ماندن در غار بس است اینک می خواهم در جامعه باشم و با مر کنم )) مادر می دانست که در خواست پسرش یک درخواست کاملا طبیعی ولی در این فکر بود که چگونه او را به شهر ببرد زبان کال ۳۱۲ خطاب به ابراهیم (ع) چنین بود: (( عزیزم ! چگونه در این شر ایط سخت تو را همراه خود به شهر ببرم نه ! د م صلاح نيست اكر شاه از وجود تو با خَبر شود قو را خؤاهد كشت مى ترسم خونت را بريزند هم جنان دراينجا بَمأن نا ‎ir)‏ )5 ار . سرانجام مادر به او كفت : (( در اين باره با سرپرست تو (آزر) مشورت می کنم اگر اصلاح باشد پیش تو می آیم و تو را به شهر می برم ۰ ))

صفحه 15:
SD eer ee eee a eee ee Wee SCS ver eres eS Sete re eee SSS Se TS oe) ‏کر ار‎ eae em ‏با خود مى كفت : (( به به ! از اين يديده هايى كه خداى يَكتآ‎ ۱ ‏ا ا ا ا‎ ‏كرد و سراسر وجودش غرق در عشق و شور به خدا شد و در أين‎ سير و سياحت خداشناسى خود را تكميل كرد .

صفحه 16:
۶ ‏آنها با کمال ادب درکنار هم ایستاده اند و در براير ستار‎ ‏لا‎ ee ete eR Pe ents ESS ‏ار بر‎ Te SS IPOS ere Ie) Cee ee wee eh eee Te ‏ال‎ nnn Seo) See Se eer ees Neer eer caer By ‏ظاهر با آنها هم عقيده شد (ولی از روی انکار و استفهام )گفت:‎ ۱) Nad Ged GI ))

صفحه 17:
© ستاره يرستان أو را به جمع حَود يُدَيرفند ور اين ‎enig oe gata teary) e wera Kc ERED E I reer)‏ ار ‎Ren ex rer ory‏ ل ‎ALY ve‏ ستاره زهره ناپدید شد ابراهیم (ع) فرصت را به دست اور کر سر( نه در حال حرکت و تغییر ( چرا که هر حرکت و پیری حرکت ‏ دهنده و تغيير دهنده مى خواهد )من از عقيده شما استفعا دادم )) سس حور رل ار )تبرت را سر تدت ر تردید افکند .

صفحه 18:
* حضرت ابراهیم (ع) از جمع ستاره پرستان گذشت و به راه خود در : ناگاه چشمش به جمعیتی افتاد که دربرابر ماه در خشان ایستاده بودن ابراهیم (ع)ٍنزد آنها رفت و باز برای اين که اين گروه : را ‎Seber Ser ree femal (a Pb sree ce‏ ره ‎Se Oe Ee ey eee (a te ED Sete aS STS rer aS‏ ا ‎eee‏ ‏دگرگون ناپذیر می باشد . من از اینعقیده برگشتم اگر خدا مرا هدایت ‎ee ae‏ ‎ee eee ae ed (ote Bee (Clete ad‏ ۱ ضربه زد و بذر اعتقاد به خدای یکتا و بی همتا را در صفحه قلب ها ی آنها پاشید , ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 19:
معدي سم 1 چم حضرت ۴9 طلوع خورشيد هستند تا ان راسجده كرذه و به عتوان دا تعظية ‎ele aa)‏ ا ‎Soe (oe eee SO) (ake ee ate yd‏ ‎ren‏ 0 ‎ene Ee eee‏ خطاب به ] ‎es nee)‏ و ار ‎oe‏ ‎SI eee mre Bs)‏ ‎Eee eee eae ae Cer ee Cs SIDE DOBLE‏ ‎prec el nmr y‏ ا ‎GENS‏ رد مر از مشرکان نیستم . )) به این ترتیب حضرت ابراهیم ( ع) با مط 2 ‎ce‏ ی ساده و آغدافی دلیذیر ستاره پرستان و مار ۳ اه خواند و آنها را به سوى خداى يكتا و بى همتا دعوت نمود و آذ ”= اه

صفحه 20:
»© حضرت ابراهيم (ع 8 ا او ی ما ل ا ا حیوانات دریایی و پرندگان بیرون به پیکر آن حبوان حمله می و را مى خورند . طولى نكشيد كه تمام لاشه او را خوردند . اين سر ‎er G‏ ی ‎ee)‏ ا ل ‎Se be eee‏ در روز قیامت چگونه تکه های بدن او در کتار هم 00 كردد ؟!)) البته ابراهيم (ع) به زنده شدن مردكان در قيامت يقين داشت 7۳ مى خواست بر يقين خود بيفزايد ‎Feiss re De eae Cee ror‏ (ESET ‏کر‎

صفحه 21:
به رم( وت ۳ ایمل تورده ای )۰۱۱( ۳ ۳ ۶ ايمان اورده ام ولى مى خواهم دلم سرشار أز اد كردد ا ا رار برتددر بكير و سر آنها را ببر و سيس كوشت انها را بكونا و ی( به ده قسمت تقیسم کن و هر قسمت آن را بر سر کد ۸ بكذار و بعد در جايى بنشين و آنها را به اذان خدا به سوى خود بخوان .))

صفحه 22:
تبرت ابر اهیم (ع ‎as‏ es acta i ‏إز : خروس طاووى‎ ‏ا ا بر‎ Sb) ‏كوشت أنها‎ ‏و‎ ‏و ار ور‎ [1 2 ‏ا‎ Les Wa Cup Ehret ES See ee Slee eee Crooks iat) به اين ترتيب ابرا ‎eee) els‏ ٍِ كشتاهذه كرد رسكن قلبش را به ريان أورد ا و تواناست خدايى كه هم بر ذره هاى يراكنده مردكان آكاه است و هم مى تواند آنها را جمع نموده و به صورت اولشان زنده کند .))

صفحه 23:
3 ی ای سس تحت رل کر رو یز مد عقاید خرافی مانند : بت برستی نمرود میانشان زوا 3 . ابراهيم (ع) 4 ا ا و نامش آزر بود پدر می گفت . ابراهیم (ع) دعوتش را از آزر شروع کرد ابراهيم (ع) مى ديد كه آزر نه تنها از بت يرستان سرشناس اسك بلكدار سازان معروف نيز مى باشد و با سلطنت نمرود ارتباط نزديك دارد از آنج ا م ‎een (bah Ss Se‏ رز كمتر مورد سوء ظن واقع مى شد .

صفحه 24:
seal 2 ‏مرن روت‎ ER eee rae ‏ال‎ ‎ies ١ ‏اولين بار به جهره ابراهيم (ع) افتاد . آزر كه از‎ ۱ eee be si ‏زار رز‎ Opec nein ht ‏ار در‎ ne Pn Laer ECO ype eae (Ge Sees eS hye ws CoP SB) ‏ل زر را‎ A (a pb es Bee eee Se Eire omens rae ee ie ‏جواب او را خواهم داد به طوری که به مقام تو آسیب نرسد . به آی ترئیب‎ ۰ ne GED SOS EIEN Pe opens » US Bis O28 Usls 53 1 (€)

صفحه 25:
رسيي ابد . حضرت ۱ كرفت ابتدا آزر را به خدا يرستى دعوت كندٌ آزر به كفتكو يرداخت زيرا آزربت يرستى معروفة ‎|e Bes Sere te See‏ دست از بت پرستی می کشیدند . گفتگوی ابراهیم ۱ آزر دارای چندین مرحله است . در آغاز با نرمش و استدلال و در مراحل بعد با تندى با او برخورد كرد . آيات قرآن بیانگر اين مراحل است .

صفحه 26:
با جر بر 9۳ د و بیند و نه هیچ مشکلی را از تو حل میکند ۱۳ ای بر 1۳ براى من آمده كه براى تو نيامده است بنابرين ار كن : كن تا تو را به راه راست هدايت كنم . اى يدر! سَيْطان زا ستایش نکن که شیطان نسبت به خدای ‎FTO‏ ‏است . اى يدر! من از اين مى ترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو برسد و در نتيجه از دوستان شيطان م

صفحه 27:
)+ 3 ‎Be Fae kaa 35‏ تو از معبودهای من ( بتها ) روی گردان هستی1 1 در ار ‎eet‏ ی ار ار از ار را ‎ASU GS ile ) |) ke yi y Crass‏ 7 ‎Sid co gp Oe ep‏ . لذا به آزر گفت 5 بر تو من به زودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو می کنم جر ‎Se eee te ey 3) 4S‏ ل الو لد ‎aa eae 0 SNe ed ors‏ و امید آن را دارم که در خواندن پروردکارم بی پاسخ نمانم .))

صفحه 28:
بر خر دشت د مر ل ل ۴ می پرستم ال ل ار از خود رائد و نصار ی 0 سوزتش ودرا متوجه ار و پیرواش کرد و ب صراحت نم رم ن خدا برگزیده اند؟ تو و جمعیت تو ر1 33 ؟ انها جواب دآدند اکان وید ‎mee 00‏ مه ‎ie a ee‏ | سس شرب نت موش ۳ را ادامه مى و ‎erate‏ ساد ( (ee ferro Te SBE ONES TP Sen ee) se

صفحه 29:
* ابراهیم (ع) جواب لاد : و زر لا ) (ز بر زر همان بروردكار أسمانها و زمين است كه إنها را ايجاة ده و ۲ ‎ay eK eee iene!‏ 2 از راه ترمش و مدارا با ازر سخن گفت زیرا ازر حق سر در ی( بر( را جذب نماید ولی وقتی که لجاجت آزر در راه شرک برای او ‎ieee ee Lente neD)‏ را ره ‎(caer es Cs‏ | © (( فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه : هنكامى كه براى ابراهيم (ع) روشن شد که آزر دشمن خداست از او بیزاری جست .))

صفحه 30:
را به بازار ببرد و ماند سایر برادرانش انها را به مردم بفروش3 رز ‎ey en ae Lae ne Tee)‏ رز ار 2 نماید طنابی به گردن بتها بست و آنها را در زمین می کشانید و فریاد مت ا ا ‎Y‏ و ‎cs Ee)‏ ار 2 گرا ورد و در برارچشم مردم نما ر در مین لجن 1 ۲ ۳ ۲۳۳۳ ‎(Eee Seer re)‏

صفحه 31:
پرستش نیستند به هوش باشید و از خواب غفلت و به خدای یکتا و بی همتا متوجه شوید و در. ‎SS‏ ‎Seta eer Es ree ree rere st‏ ‎oe OND ROO SIRES‏ رل ‎A Le Gas (18 Le le‏ )5 زر (( این بتها را کسی نمی خرد نزد من مانده اند و باد کرده (3

صفحه 32:
© لا یل ‎SESS)‏ ‏له ‎eee eee‏ ل ل ا ا را اكات ل ‎Fes) eee BN (cp‏ صحنه نباشد و هم زندان او راتنبیه کند از این رو ابراهتم () 3 دسنگیر کرده و در خانه اش زندانی کرد و افرادی را بر او کماا ‎sb oe‏ ا ل ‎ere‏ رت دعوت خود ادامه داد و مردم را از بت و بت پرستی ب حدذر دذاسته |

صفحه 33:
* درباره ی مهمان دوستی ابراهیم (ع) * )- روزى ينج نفر به خانه ابراهيم ( مد ری ‎ees‏ ابر ی ام از انس رع ا حضرت با این که آنها را نمی شناخت گوساله آی را لذيذى براى أنها فراهم كرد و جلؤى أنها نهاد أنها كد غدا نمی خوریم ‎By ie ee Co eee]‏ ‎io oe eerie ac ee) (ur ۳‏ 7 20 0 . چیرئیل به همراهان خود كفت : (( سزأوار است كه خداوند اين مرد زا به عنوان خلیل ( دوست خا لص خود برگزیند .) كنك ر كذاء

صفحه 34:
ا ا ا ا ل ا ل ا برداشت و از خانه بیرون رفت به محلی رسید و در آن جا مشئول شد . يس أن خواندن دو ركعت نماز بيراهنئن را ند سس اند ل ا ا ا 000 ‎AS eg (AEE CCM De) Jena ere‏ )5 ‎ER PESO EP CTE Ga 5‏ ره خداوند لطف فرموده و با دست غیبی خود آن غذا را به خانه ابراهیم (ع) ‎oui‏

صفحه 35:
و رل سل (2) ا ‎ae‏ ‎tae‏ دب ‎eae 000 0 aay)‏ کر أبراهيم (- دریافت که آن مرد و در این هتکام جبرئیل ‎eS)‏ ا ‎eee he‏ = ا و و الم عا يست ۳( بنده را به من معرفی کن تا آخرعمر خدمتگزار او ۳ ۳ م ‎SD Ee ees SS eA BD) eae Sones‏ هر كس هنكام درخواست از تو جواب منفى 1 ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‎

صفحه 36:
هيم (ع) در عين أن كه عابد يارسا و : ری رل . هرگ برای خود روا نمی دنست که بیگار با او به کشاورزی و دامداری گذشت ‎By Cor CSREES” IBY EES)‏ رل لا در کرده ای ؟ )) خداوند خواست به آنها تشان دهد که چنین نیت 5 1 خدا را به حق شناخته است خداوند به جبرئیل فرمو مرا ياد كن .)) جبرئيل نزد ابراهيم (ع) آمد و او را دي خود است روى تيه اى ايستاد و با صداى بلند كفت : (( سبوح قدوس رك ‏الملاكه و الروح : ياك و منزه است خداى فرشتكان و روح !))

صفحه 37:
© ابراهيم (ع) تا نام خدا را شنید آن چنان شور و ۰ كرد و هيجان زده شد كه زبان حالش اين بود : © اين مطرب از كجاست كه بر كفت نام دوست © تا جان و جامه نثار دهم در هواى دوست * دل زنده مى شود به اميد وفاى يار ‎٩‏ جان رقص مى كند به سماع كلام دوست

صفحه 38:
وری خدای چنان لذت می بر ب کی ره رک 0 باب إن شخص براى بإر سوم وازه هاى فوق را تكرار كرد ابراهيم 2 گفت : یک بار دیگر نام دوستم را به زبان آور | آن شخص نام رود (ع) نزد أو رفت و كفت : اینک من و کوسفندانم را و > 72 ۳ ean oe SoD) Me ESTE SBE TAQ Rese oe Ce woes ‏رب‎ eee ne Cee ‏ا‎ WF erent) , ‏سزاواراست که خداوند تو را به عنوان خلیل ( دوست خالص ) خود برگزیند‎

صفحه 39:
تیان وین وس ‎Bayes) ee eres rer es‏ ‎Gale byes‏ 28( ‎Tee l(a) bee ee ee hea‏ 00 نيروى هضم ندارد و آن غذا از دهان او بيرون مياء: ‎ce eemeceey‏ 0 ل 0 خانه خود بازگشت ناگاه شخصی بسیار نورانی را که تا آن روز شخصی به آن ‎i Ge re Se feed) Peed (eer Bees ee ee eae.‏ ‎eet ee Eee ee tees) bdo ie)‏ ۰ شد با اين كه دارلى جنين جمال دل آرايى هستى .)) عزرائيل كفت: (( اى خليل حَذا 1 كركاة ‎ee ees ee ere hae ee een tee yd‏ بدبختی او را بخواهد مرا با چهره ای دیگر نزد او می فرستد . )) آن گاه روح حضرت ابراهیم (ع) را قبض کرد . به این ترتیب حضرت ! آخرت و دیدار معبود ش ‎SSK fo Roe)‏ ره ‎ ‎ ‎

صفحه 40:

رایگان