تعداد اسلایدهای پاورپوینت: ۱۷ اسلاید این پاورپوینت با پوشش کامل زندگی نامه شهید اسماعیل رنجبر که جهت تحقیقات دانشجویی و دانش آموزان و همه علاقه مندان می باشد مناسب برای درس دفاع مقدس و آمادگی دفاعی و دروس دیگر …

aghaghyatree2011

صفحه 1:
الرحیم

صفحه 2:
زندگی نامه شهید اسماعیل رنجبر ‎eka‏ ‏:کنندگان * * * * * *

صفحه 3:
شهید اسماعیل رنجبر

صفحه 4:

صفحه 5:
روستای سنان فسا

صفحه 6:
او هميشه می كفت كه انسان روزى به ابن جهان آمده و روزی هم چون مسافر به جشان دیگر مسافرت خواهد كرد . جه بهتر كه در اين مسافرت هميشه به ياد خدا باشيم نا با نام او و راه او به منزل گاه اصلی برسیم. وی می گفت اگر هنگامی که غرق در گناهی. مرگ به سراغت بیاید. چه خواهی گفت ؟ اما اگر در راه خدا باشی با در میدان نبرد. در راه رضای او به چه مقاسی خواهی رسید که خداوند می فرماید بالاترین درجه در روز قیامت. درجه شفدا است. چه چیزی بهتر و بالاتر از آن؟

صفحه 7:
* شهید اسماعیل رنجبر در طول دوران تححیل. تابستان ها و تعطیلات دیگر کارگری می کرد تا مذارج مدرسه خود را تأمین نماید. وی می گفت انسان نباید هیچ كاه سربار خانواده باشد و حتی در تابستان گرم با آن سن کم. کارگری می کرد. نماز ظهر و عصر را به جای می آورد و سپس شروع به غذا خوردن می نمود و شب ها به تکالیف خود می پرداخت. وا عقیده داشت که کار و کمک به خانواده در کنار تحصیل. یک نوع جهاد است که هم انسان را محتاج نمی کند و هم رضایت خدای خود را به دست آورده است؛ زیرا اگر انسان زحمت نکشد. قدر زحمات دیگران را نمی داند و چه بسا انسان وقتی پول را آسان و به واسطه دیگران به دست بیاورد. گمراه گردد و آن را در راه خلاف شرع خرچ نماید * سرانجام شفید اسماعیل رنجبر به مقصود خود رسید و در راه خدمت به میهن اسلامی خویش, در غرب کشور و در جبفه لولان. توسط تک تیر انداز دشمن مورد هدف قرار كرفته و دعوت معبود خويش را لبيك كفت و به شهادت

صفحه 8:

صفحه 9:
* وحیت نامه شید » * انسان روزی به این دنیا آمده و روزی هم خواهد رفت. باید تمام عمر خود را در راه رضایت خدا صرف نمود و تا روزی که وقت مسافرت به جهان دیگر رسد بايد تلاش كنيم كه در زندكى. رضايت خدا و خلق او را به دست آوريم. اكنون كه خداوند در زمان ما اين توفيق را داده است كه در كشورى با حكومت اسلامى زندكى كنيم و رشبر آن شخصى هم جون امام خمینی (ره) است که عمر خود را در راه جفاد با ستم گذرانده و در زمان ایشان جنگی برپا شده است که می خواهند اين اسلام نوپا که در کشور ما ظضور نموده است را از بین ببرند تا دیگر مسلمانان بیدار نگردند. نیاز به افرادی از جان گذشته دارد و خوشا به حال آنان که می توانند در اين جهاد بزرگ شرصت کنند و تا آخرین لحظه دفاع کنند. هر چند که شاید اين توفيق به دست آيد كه در اين راه به شفادت برسند

صفحه 10:
* من در موقعی که در جبفه هستم,. حال و هوانی دیگر دارم. حتی برای یک لحظه به فکر اين دنیا نیستم بلکه همیشه به آخرت خود انديشه می کنم. وقتی که تمام اگشار ملت از پبر تا جوان و از مسلمان تا دیگر ادیان الفی را در یک سنگر واحد می بینم. بسیار خوشحال می كردم كه چه کشور متحدی داریم و دیگر روستاتی و شضری اهمیت ندارد. همه به اين فكر هستند که از چه طریق بهتر و آسان تر می شود جلوی دشمن را گرفت و دشمن را به عقب راند. وقتی که شب ها زیر باران گلوله ها. شمه با هم به صورت دسته جمعی. هم دفاع می کنند و هم با خدا راز و نیاز می کنند. احساس می کنی که اسلام ناب محمدی وله ۳0

صفحه 11:

صفحه 12:
* این بار زیادتر از دفعات قبل از قيامت صحبت مى کنم؛ زیرا در عالم خواب مانند روز وشن به بنده الفام شده است که این بار سفر آخر است و با دنیا وداع کن که آخرت در انتظار است. بسبار خوشدالم که خداوند مرا طلب نموده است؛ زیرا ابن دنيا را ديده ام و با وعده اى كه به بندكان داده شحه در انتظار ان روزى هستم که بتوانم معشوق خود. انمه طاضرین (علیهم السلام ) را از نزديك ببينم.

صفحه 13:
اعز اسيك ‎a by‏ ~ ‎Me‏ 8 عسي | نا ۳ پدر موی اعزامی ازناحیه 3 شهر, ستان + تاریخ‌تولد هکل شروعآمورش ‎S46‏ ‏شماره‌شتاسنامه هش پاپان آموزش ‎tek‏ ‏به‌سلاحوصلاح‌مجهزشوید. . ‎٠‏ (املم‌خمینی) ۱ ۱

صفحه 14:
خاطرات شهید » خاطره اول (از زبان برادر شفید ): * اسماعیل فرد بسیار زدمت کش و پر تلاشی بود و اعتقاد داشت که انسان هیچ گاه نباید سربار خانواده باشد. او اوقات تعطیلی و فراغت خود را در زمستان سرد و تابستان گرم به کارگری می پرداخت و هنگام ظفر که برای نما و ناهار دست از کار می کشید با اين که بسیار گرسنه و تشنه و خسته بود. اما شميشه اول نماز را می خواند و بعد نافار می خورد و با اين عمل خود بحون اين كه بخواهد حرقی به ما بزند. درس خوانحن نماز اول وقت را به می داد

صفحه 15:
* * خاطره دوم (از زبان دوست شفید ): * من و اسماعیل شم دم و شم راز یکدیگر بودیم. هر روز صبح و بعد از ظهر مسافت زیادی را با هم جفت رفتن به مدرسه طی می کردیم و سال ها در این راه يار و ياور یکدیگر بودیم. من و اسماعیل بعد از آمدن از مدرسه و ساعتی استراحت. با در دست داشتن کناب درسی به صدرا می رفتیم و در سایه های درختان باغ ها مشغول خواندن پم گاه مسنله های ریاضی را به تنفانی حل سپیده حبح ها. همه یادبود خاطرات و شاهد و ناظر هم دردی و هم دلی ما هستند" * اسماعیل فرد بسیار شباع و <ی بود. او عکس های شاه را که در کلاس های مدرسه نصب بود پانین می آورد و با وجود اين که مدیر مدرسه. دانش آموزان را شدیداً از این کار منع کرده و ما را تفدید می کرد. ولی او باز هم بچه ها را علیه رژیم شاه ترغیب می نمود.

صفحه 16:
* در تابستان و در زمان تعطیلی مدارس. جهت کارگری و بنانی به جا سپری می کردیم و روزگاری به یادماندنی که نالف کیح را با شم من کذراز * بعد از انقلاب هم مثل قبل. من و اسماعیل چون دو يار قدیمی در فعالیت های ب شرکت می کردیم. در آن زمان. ما دبیرستانی بودیم و آن قدر به هم علاقه داشتیم که مسنول پایگاه بسیج را راضی می کردیم که شب ها با هم آن زمان بود که یکدیگر را برادر صدا می کردیم.

صفحه 17:
* بعد از شروع جنگ تحمیلی در حالی که اسماعیل تنضا یک نوجوان دبیرستانی بود ولی 3 جفت رفتن به جبهه اقدام کرد و یک با به آن جا اعزام شد. مدتی بعد زمان رفتن به سربازی قرا رسیده بود و من و اسماعیل با هم قرار گذا که در سپاه داوطلب انجام کارهای مربوط به سربازی یک بار دیگر شم عازم جبهه آن جا به من گفت که به اصرار یکی از دوستان تصمیم م. من که کمی از او دل خور شده بودم از او كله مند شدم که مگر قرار نبود من و تو با هم به سپاه برویم و او در پاسخ گفت: اگر چه الان از کارم پشیمان هستم ولی هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. بعد از آن. ما يك بار ديكر. يكديكر را ديديم و اين بار نداحافظی ما با دیگر مواقع فرق داشت. * شهید رنجبر بعد از پایان دوره آموزشی. جهت ضربه زدن به دشمن بعثی نیمه های شب حرکت می کند و مسئولیت او به خاطر شدا آر پی جی زن بوده است و در حالی که قصد زدن گلوله آر پی جی به طرف دشمن را داشته. مورد هدف تک تیرانداز دشمن قرار می گیرد و به شفادت می رسد. ااا ا اا

39,000 تومان