آموزشسایر

صفت های عربی

صفحه 1:

صفحه 2:
Je alles ag ‏منصوب معمولاً مشتق و کلره ای اس تکه پس از یل‎ pew! Je ‏فاعل, مفعول,فاعل و مفعول و یا‎ il eB cle ریآ ‏(معمولاً فعلیه) می‎ ‏جمله را بيا نكنر. عال معارل قير هالت «ر زبان فارسی است و‎ OT ‏اسع مجرور در‎ Al op ‏در مواب کلیف > پلونه»‎ ‏مفعول, فاعل و مفعول و یا اسع مبرور یکه حالتثان‎ el ‏توبه_به فاعل» ثائب‎ ‏توسط عال بیان می شود «صاعب هال» يا «زوالعال »وين له معمولاً معرفه هى باشر.‎

صفحه 3:
مائنره جاءَ التلميزٌ ریا 1 6( ‎lui)‏ ضعيفاً /اب ‎Ly‏ اقلمیز ‎Wolo‏ ۸ رآی اقلميزٌ typo ‏زوامال (ثائب فاعل) هال‎ Jo (eB) ‏زوالعال‎ (sade 9 Je@) tls ‏زوالمال(مفعول) حال‎ مسرورّين / مَرِرَتُ بالقرية مفروة ‎Je‏ زوالمال ‎Jb Capa pul)‏ هرينر اصل برآن اس كله عال» مفرر (یعنی یک اسم)باشر؛ ولی می تواثر ماثثر اقسام فبر به صورت جمله (اسمیه» فعليه) و شبه جمله (جار و مهرور » ‎(G/B‏ ‏نیز ‎rails aly‏

صفحه 4:
| جامد هاجمّ المجاهد العدوٌ آسداً مقرذا خواحال حال مرتهجامت (مشتق: ‎LOE GS‏ من المدرسة ضاحكين ‎Jess‏ ‎Lal ye to! 1‏ هو شاب مومن اختّط القرآن بلحمه و ذمه ‎ ‎ ‏جمله 8 ‎alle ly‏ میعدا خیر(حال بصورت جمله اسمیه ‎J‏ فعليه: يعجبنى المّرءٌ يَتَحَلَى بمكارم الأخلاق ‏ذوالحال حال بصورت جمله فعلهه

صفحه 5:
: جاءً على فى السسّيارة شبه جمله ذوالحال حال بصورت جار و مجرور ظرف: رأيت علياً فوق المنضدة. ذوالحال حال بصورث ظرف 2 2 1 i ۲ ‏کرت‎ at, + ‎IE Mas‏ له در مورر انواع غبر توضیح راره شر در مورر اقسام حال نیز صارق است. بنابراین: ‏الف) آلر هال» مفرر جامر باشر نیاژ به مطابقت با صامب مال نرارد ولی آلر مفرر مشتق ‏باشر بايد از نظر جنس (مزلر يا مؤنث بورن) و عرر (مفرد, مثتى و جمع بورن) با صاميش) مطابق كت كثر

صفحه 6:
ماثثره « ‎Glo Jal) 2h‏ / «جاءت التلميزة ضاعلة»/ «جاء التلميزان ضاملین» / «جاغت املمیزان طکلئین» / «جاء اقلامر ‎eyelet‏ | «بلّت اقلمیزاتٌ ضاعلات» ب ) هال آلر به صورت جمله ى اسميه باشر, ضمير منفمل (مبترای جمله اسميه) و يا متسلى (ضمير متسل به مبترا يا خبر) كه به صاهب هال بره ىكرررء بایر با آن مطابق تکنر. مانند:«عاش المؤمنون و هم معارضون للظّلمٍ.» (ضمير «هم» با «المومنون» مطبقت دارد) لاه ‎Aelia gy ALS.‏ مبعدا ‎got‏ ,سال سور جمله اسمیه

صفحه 7:
4 الطالبٌ مفقته بیره» (ضمیر متسل «ه» در مبترا و خبر با «الطالب» مطابقت رارد) ج) هرلاه هال به صورت جمله ی فعلیه باشر باير از نظر صيغه (هنس و عرر) با صاميش) مطابقت راشته باشر. ماننره «ریتْ التلميزٌ يزهَبُ» ‎١‏ «رأيتٌ التلميزةً تَرْهَبُ» | ‎Cul‏ التلميز ‎ual) Cut‏ ترهبان» | ریت اقلامیز یزهبون»/ «رأیت التلمیزات یزهب» ر) هرلاه حال بصورت جمله و يا شبه جمله باشرء اعرابش معلّى است. (جمله ها و شبه جمله ها أكر تقش ييزيرنرء اعرابشان سلّی می باشر) مانند:« تَظاهَرٌ أبناهُ فلسطين و هم يُطالبونَ بتحرير أرضهم المقدّسة» واوحالیه مبتدا خير حال بصورت جمله اسميه و محلا

صفحه 8:
إجابة لاتَشتَملُ علی المال؟ )تظاهر أبناء الشّعب مُطَالِيينَ بكم القرآن. piv,» BE ‏'اارايثُ التلميزة‎ ۳) فمن یعمل متقال ره خيراً ‎on,‏ ؟) ولا تَعنّوا فى الأرض) مُفسري 2 2 ۳ لزينه «نل «فيرأ» رر ابن كزينه «تمييز» است (رر ررس بعر مى خوائيم) عال ‎er ۳ 2 oe 5‏ در سای رگزینه هاه «مطاليين» و ركزينه ‎)١(‏ و «مُفسرير» د ركزينه (5) هال مفرر و «تَطالع» هال به صورت جمله ى فعليه. صامب هال ‎iT‏ 4 ترتيب عبارتئر از: «أبناء» ضمير بارز «واو» رر لاتَعنُوا و التلميزة»

صفحه 9:
الفطا عن نوع المال؟ لا لَهنُوا و لا تمزنوا و أنثم الأعلون ‎ol‏ مومنین. (جمله اسمیه) او تَرى الهبال تَسَبْها جامرةً و هى ثَمُرُ هَرّ السّاب (جمله فعليه و اسميه) )قرم المشرلون ينون أن نهلية الإسلام قر أصبقت قريية. (مفرو) لا توا الصّلاةُ و أنتم شکاری سَی یعلموا ما تقولون (بمله اسمیه) پاسخ هگزینه ی (۳) دال در این عبارت, جمله ی ‎ably oa stip caged‏ «قريبة خبر فعل ناقصه «أصبَحٌ» است. عال در سای رگزینه ها رگزینه (() « و أنتم الأعلوت» جمله اسميه. ر ركزينه () «تسبها» جمله ى فعليه و «وهى مر مَرٌ اساب» چمله اسمیه و رگزینه (6) ‎١‏ و أنتم سكارى» جمله اسميه.

صفحه 10:
ین الفطا فی المال؟ ‎Janis lass‏ بابك المْتابون و هم بیع فلاترفشیّم. ‏۳ ال أم ‎slg‏ التربية وذرها ‎Lin Of 16 i’‏ العمل شاقٌ ا)أتامرون النأس بالبرٌ و تسو ‎pil» pelt‏ ثَللُونَ اللتاب ‏ع)و قوله ‎sly‏ قالّت» یی مین قالّت امرأةٌ فرعو ‎wl Lely‏ ‎ ‎chr ani‏ هال مفرر (مشتق) باير با صاهب هالش از نظر عدر و جنس مطابق تكتر و در اي نكزينه اين تطابق وبور نرارد زیرا صامب ‎le‏ ‏«أمٌ) مونث است «ر ها لله (معترفا) مزلر مره و صفيح آن «متعرفة» مى باشر. هال در سا كزينه هاء و ركزينه () « وهم بیغ درگزینه (۳) « و أنتم لو هکه به صورت جمله اسمیه اثر و رکزینه (۶) «راعیةه دال

صفحه 11:
ات مهم أصل بر كلره بورن ‎ler‏ و معرفه بورن «صاغب هال» است» ول ىلاهى اوقات این قاعره رعايت نمی شور مانئر: «قام_المريض من بستره ورى» ‏ « و ما أهلنا من قرية إلا و تهاكتابٌ معلوٌه زوالفال هال (معرفه به اضافه) 7 ‎(apf) tls‏ هال بصورت جمله اسميه '٠-كاهى‏ جثر هال براق يك مامب ‎aT os Jb‏ ‎iW aS gin Sub Lalla iin suite‏ «ائم درَعْبٌ ‎١‏ ‏زوالفال هال اول هال روم زوالطال قال اول قال روم إالى المررسة

صفحه 12:
3 آلر ال به صورت جمله (فعليه. اسمیه) پاشر لازم است بوسيله ضمير يا ولو ‎ll‏ و يا هررو با صاهبش مرتبط باشر. مهم ترین آنها به شرح زیر است: الف) هرگاه ال به صورت جمله ی اسمیه و برون ضمیری باش رکه آن را با صامب مال مرتبط می سا واو هاليه الزامى است. مانفره «بلعّت الم ‎Chall (J)‏ و اتمیزاث قائماث» ‎ah glo‏ هبترا غبرحال بصورت جمله اسمیه هال ‎alas)‏ اسمیه) در عبارت بللا برون ضمیری اس تکه آن را با مامبش مرتبط می سازه پس واو عالیه الزامی است:

صفحه 13:
اه : بعشی از عبارت ها ماثتر عبارت بالا صامب ‎HAs Sb‏ مانتر : «باء الطالبٌ معفظته پیرد؛ ‎ys Mis‏ هال جمله اسميه مال (جمله اسمیه) در این عبارت, دارای ضمیر متّمل «ه» می باشر و آن را با صامبش مرتبط می ‎Quy lw‏ واو عالیه الزامی است. ب) هرلاه مبترا زر غال (به صورت جمله ی اسمیه) , ضمير متفصل مرفوع باشرء واو خاليه الزامى است. ‎Gav vile‏ ره شراب و .هو ييلى» واو هاليه مبترا غبر هال جمله اسميه

صفحه 14:
و ال (ممله ی اسب بلا) فمیر متقعل مرفوع «هوه می باه پس ولو له الزامی است. هرگاه ال به صورت جمله ی فعلیه, مجزوم به «لم» يا «لمّاه شورء بهتر و مظلوبتر اس تكله واو ‎aly ale‏ مائنر: « هََمنا على العَرُوٌ .و لع ‎(ail ally‏ ‎Jb 4b gly‏ جمله فعليه ‎(y‏ هرگاه حال به صورت جمله ی فعلیه, ‎cake Elina‏ باشرء آوررن واو هاليه اشتباه است. (مضارع مثبت فعلى اس تكله عروفى ماثتر <لم, ‎ad‏ لن, لیس و لاه بر سر آن) ثيامره باشئر.) مانده « شاهَرث أفى يلقت بالارف» زوالال عالء جمله فعليه

صفحه 15:
ی بالا مال ( بمله فعلیه). مضارع مثبت است, پس از به واو هاليه ترارر. هرگاه مال به صورت جمله ی فعلیه, فعل ماضی باشر, با واو اليه و حرف «قره با صاحبش) مرتبط مى شور. ماثثر: ‎١‏ هاجَرٌ الوم و قر طلعت الشمِسُ» دال (جمله فعليه) رر عبارت بالاء فعل ماضى استء بس واو هاليه و عرف «قره با صابش مرتبط می شور (اين مثال هع صامب مال نرارر) عَين الفا فى ‎wl‏ bein,» QUE Sill Eyl (Pr Ct om 9 pill zu ۶) فاسرغ لی الباب هافياً پاسخ هگزینه (۳) صیح اي نگزینه دو هو داف» می باشره زیرا هرگاه ‎dog Jb,» Ine‏ أسميهء ضمير منفصل مرفوع باشر. آوررن واو هاليه الزامى است. توبه: هركاه اسم مشتق, منموب. کلره و يا جمله (اسميه فعليه) و يا شبه جمله اى به بيان هالت «رباره ى فاعل, نائب فاعل» مفعول و يا اسم مجرور به حرف جر معیق ى ما قبل فور ببررازرء «هال» است.

صفحه 16:

صفحه 17:

صفحه 18:

صفحه 19:

صفحه 20:

صفحه 21:

صفحه 22:

صفحه 23:

صفحه 24:

صفحه 25:

39,000 تومان